فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
هر سخن و نوشته و کاری که جسم، قلب و عقل انسان مسحور را تحت تأثیر قرار دهد و به وی آسیب رساند «سحر» نامیده می شود، چه در قالب دعا و اوراد، قسم ها، رقیه ها، دمیدنها، به کارگیری فرشتگان و اجنه...باشد.
از مجموع روایات معصومین علیهم السلام، چنین به دست می آید که سحر و جادو با تقویت نفس و آموزش برخی علوم غریبه برای افراد حاصل می شود و کارهایی که با آن انجام می دهند در یک نگاه کلّی به عالَم هستی، خارج از اراده و قدرت الهی نیست، بلکه استفاده از اسباب و عللی است که خداوند در این عالَم قرار داده است؛ مثلاً خداوند ارادة انسان را بسیار قوی قرار داده است و از طرفی نیز موانعی برای اراده وجود دارد؛ به این معنا که اگر توجه انسان به مال دنیا، مقام و منزلت خاصی یا شهرت معطوف نشود، و تمام فکر و اراده اش روی یک امر متمرکز گردد، آن امر طبق اراده اش انجام خواهد شد و اتفاق خواهد افتاد. بنابراین افعال ساحران، مستند به اسباب عادی می باشند.
از بعضی آیات قرآن کریم، برداشت می شودکه سحر، چیزی جز فریفتن و تردستى و شعبده و چشم بندى نیست، خیال است و حقیقتى ندارد؛ چنان که مى خوانیم:« فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى»[ طه، 66]؛ ریسمانها و عصاهاى جادوگران زمان موسى در اثر سحر، خیال مى شد که حرکت مى کنند؛ و در آیه دیگر آمده است «فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ»[اعراف،116] هنگامى که ریسمان ها را انداختند چشمهاى مردم را سحر کردند و آنها را ارعاب نمودند.
گونه ای از سحر، به منزلة طبابت است. همان طورکه پزشکان برای هر بیماری و دردی، دارویی درست کرده اند، در علم سحر نیز جادوگران برای هر صحّتی آفتی، و برای هر عافیتی درد و رنجی، و برای هرکاری چاره ای اندیشیده اند
از بعضى از آیات قرآن نیز استفاده مى شود که بعضى از انواع سحر به راستى اثر مى گذارد مانند آیه فوق که مى گوید آنها سحرهایى را فرا مى گرفتند که میان مرد و همسرش جدایى مى افکند «فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ» یا تعبیر دیگرى که در آیات فوق بود، که آنها چیزهایى را فرا مى گرفتند که مضر به حالشان بود و نافع نبود «وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ» [بقره،102].
ولى آیا تاثیر سحر فقط جنبه روانى دارد؟ و یا این که اثر جسمانى و خارجى هم ممکن است داشته باشد؟ در آیات بالا اشاره اى به آن نشده، لذا بعضى معتقدند اثر سحر تنها در جنبه هاى روانى است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می فرماید: سحر یک نوع تصرف در حاسه انسان است، بطورى که حاسه بیننده چیزهایى را ببیند و یا بشنود که حقیقت نداشته باشد؛ یکى از اقسام آن تصرف در خیال مردم است، که آن را سحر دیدگان می نامند، و این فن از تمامى فنون سحر مسلم تر و صادق تر است.
امیرالمومنین علی علیه السلام، می فرماید: «مَن تَعلَّم شَیئاً مِنَ السِّحر قَلیلاً أو کَثیراً فَقَد کَفَر، وَکانَ آخِرَ عَهدِهِ بِرَبّهِ، وَ حَدُّهُ أن یُقتَلَ إلاَّ أن یَتوبَ»؛ هرکه چیزی از جادو بیاموزد، کم یا زیاد، کافر است و پایان عهد او با پروردگارش باشد و کیفرش آن است که کشته شود مگر توبه کند. آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه آورده اند: سحر در اسلام ممنوع و از گناهان کبیره است؛ چراکه در بسیاری از موارد ، باعث گمراه ساختن مردم و تحریف حقایق و متزلزل ساختن پایه عقاید افراد ساده ذهن می شود. البته این حکم مانند بسیاری از احکام دیگر موارد استثناء نیز دارد؛ از جمله فراگرفتن سحر برای ابطال آن و یا برای از بین بردن اثر آن در مورد کسانی که از آن آسیب دیده اند.
از مجموع روایات معصومین علیهم السلام، چنین به دست می آید که سحر و جادو با تقویت نفس و آموزش برخی علوم غریبه برای افراد حاصل می شود و کارهایی که با آن انجام می دهند در یک نگاه کلّی به عالَم هستی، خارج از اراده و قدرت الهی نیست
حضرت علی علیه السلام می فرماید: «اَلعَینُ حَقٌّ، وَالرُّقی حَقٌّ، وَالسِّحرُ حَقٌّ، وَالفَألُ حَقٌّ، وَالطَّیرةُ لَیستْ بِحَقٍّ»؛چشم زخم و طلسم و جادو و فال نیک زدن واقعیت دارد، اما فال بد زدن واقعیت ندارد.
زندیقی از امام صادق علیه السلام، پرسید: منشأ جادو چیست و چگونه جادوگر می تواند آن کارهای شگفت آور را انجام دهد؟ حضرت فرمود: جادو گونه های مختلفی دارد:
گونه ای از آن به منزله ی طبابت است. همان طورکه پزشکان برای هر بیماری و دردی، دارویی درست کرده اند، در علم سحر نیز جادوگران برای هر صحّتی آفتی، و برای هر عافیتی درد و رنجی، و برای هرکاری چاره ای اندیشیده اند.
گونه ای دیگر از آن چشم بندی، چالاکی، مهارت و تردستی است. نوع دیگری از آن اموری است که جن گیرها از جنّیان فرا می گیرند. نزدیکترین عقیده دربارة جادو به واقعیت آن است که جادو به منزله ی طبابت است.
منابع:
- نهج البلاغه، حکمت 400
- بحارالأنوار، ج79، ص210، ح 2
- میزان الحکمه، ج5، ص2412، ح8340، واژة «السحر».
- تفسیر نمونه، ج 1، ص 379؛ ذیل آیة 102 سورة بقره
- ترجمه المیزان، ج 8، ص 275؛ ج 1، ص 368