تبیین پیامدهای گرایش به عرفانگراییهای ناسالم
انسان هر اندازه نسبت به پیامدهای کاری که انجام میدهد یا راهی که میخواهد انتخاب کند، آگاهی بیشتری داشته باشد، در گزینش خود دقت و هوشیاری بیشتری به کار خواهد برد و به طور طبیعی از آفتها و خطرات ایمنی بیشتری خواهد یافت. یکی از دلائلی که افراد (به ویژه جوانان) به برخی از گروهها و یا جریانهای مدعی عرفان و امور رازواره میگرایند آن است که از پیامدها و خطرات پیش روی آگاهی چندانی ندارند. این امر وقتی با فریب کاری مدعیان نیز همراه شود بر مشکلات کار میافزاید. بنابراین یکی دیگر از وظایف دلسوزان مکتب و جامعه اطلاعرسانی با بیان و ابزار مناسب و ارائه هشدارها و آگاهیهای لازم به جامعه است. در این زمینه گروههای مرجع جامعه، خطیبان و سخنرانان و رسانهها وظایفی دو چندان برعهده دارند.
معرفی اسوههای عرفانی
طبع آدمی چنان است که اگر تجسم آموزههای دینی و عرفانی را در افراد مشاهده کند پذیرش آنها برایش آسانتر میشود و برای عمل به آنها انگیزه بیشتری مییابد. مضاف بر اینکه همواره افراد تازه وارد و کم تجربه این راه سفارش شده که:
طی این مرحله بیهمرهی خضر مکن *** ظلمات است، بترس از خطر گمراهی
طرح نظریه الگوها یا اسوهها در منابع دینی، و به طورکلی یکی از اهداف نزول پیامبران و پیشوایان دینی، همین نکته بوده است. خوشبختانه علاوه بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و امامان بزرگوار، در بین مذاهب اسلامی، به ویژه تشیع، همواره عارفان نامداری بوده و هستند که میتوان آنها را به عنوان نمونهها و الگوهای قابل دفاع به جامعه معرفی نمود. آشنایی با این افراد خود به خود معیاری را در اختیار علاقهمندان قرار میدهد تا به راحتی ادعای هر مدعی امور عرفانی را نپذیرند و عنان روح و جان خود را به دست او نسپارند. در این راستا باید برگزاری همایشهایی چون بزرگداشت مرحوم شاهآبادی را به فال نیک گرفت و بر تداوم آن درباره دیگر چهرههای عرفان اسلامی تأکید ورزید.
نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد، و بررسی تفصیلی آن را به آینده سپرد آن است که در معرفی اسوههای عرفانی و به طور کلی در تبلیغ دین، باید ظرفیتها و ظرافتهای موضوع و مخاطب را در نظر گرفت و از بیان و ابزار مناسب استفاده کرد. در اینجا استفاده از هنر و ادبیات و ابزارهای جدید اطلاعرسانی بسیار کارساز است. نادیده گرفتن این امور تنها کمک به کسانی است که برای زیبا جلوه دادن متاع خود از شیوههای جدید و جذاب استفاده میکنند.
9. گسترش فضای عقلانیت
در غیاب اندیشهگرایی و عقلانیت است که افراد یا جریانهای مدعی فرصت بیشتری برای عرضاندام پیدا میکنند. در چنین فضایی آگاهی، شعور به حاشیه رانده میشود و کسانی با هر نیتی، ناآگاهی دیگران را نردبان رسیدن به اهداف و آمال خود میکنند. در محیطی که افراد اندیشمند و صاحب نظر آگاهانه فعالاند و کتابها و نشریههای مناسب نیز در دسترس است، افراد با چراغ بصیرت، آگاهی و پرسش به رویارویی با هر فرد مدعی میروند و مسیر خود را انتخاب مینمایند. در چنین شرایطی میدان شبه عرفانها و خرافهپرستیها محدودتر میشود، هر چند نمیتوان امیدوار بود که به طور کامل از جامعه پاک شوند؛ چرا که به هر حال عوامل و زمینههای پیدایش و گرایش به این امور (که به برخی از آنها در ابتدای مقاله اشاره شد) همواره وجود داشته و کم و بیش وجود خواهد داشت. مهم آن است که تا حد امکان شعاع تأثیرشان محدود، و پیامدها و تبعات فعالیتشان کم رنگتر شود.
10. بسط فرهنگ نقادی
یکی از پیامدهای بسط فضای عقلانیت، گرم شدن بازار نقادی است که به راحتی میتوان گفتار و رفتار مدعیان را به بوته نقد کشانده و به جامعه کمک کند تا خود به تشخیص سره از ناسره بپردازد. از دیگر مزایای این امر آن است که هزینههای مواجهه با مدعیان را، نسبت به مواجهه مستقیم، بسیار کاهش میدهد و فرصت مظلومنمایی را از آنها میگیرد. برای ایجاد چنین فضایی، مجریان امور جامعه و سیاستگذاران، همچنین رسانهها و مطبوعات وظیفهای مهم دارند. در فضای انتقادی که همراه با ادب نقد، آگاهی علمی و انصاف و تواضع باشد، میتوان دیدگاهها یا گرایشهایی که نادرست شمرده میشوند را به بوته نقد کشاند و سویههای مختلف آن را آشکار ساخت تا اگر افرادی از روی ناآگاهی به سوی چنین مواردی گرایش یافتند امکان تصحیح روش و منش خود را پیدا کنند. البته ایجاد فضای نقادی و انجام نقد و بررسی هم شرایط و ضوابطی دارد که از آن جمله میدان دادن به دیدگاههای موافق و مخالف یک موضوع است. این امر در کنار رعایت دیگر شرایط نقد، موجب ارتقای آگاهی جامعه، پیدا شدن انتخاب آگاهانه و آشکار شدن فریب فریبکاران و بسته شدن دکان شیادان میشود.
نکته قابل ذکر آنکه در فرآیند این نقادی، اندیشمندان جامعه ما باید از نقد و بررسیهایی که در جوامع دیگر نیز بر عرفان نماییهای موجود در آن جوامع انجام شده آگاهی یابند. (1)
11. مواجهه علمی
همانگونه که دل سپردن به هر گرایش عرفانی باید از روی آگاهی و بصیرت صورت پذیرد، مواجهه با جریانهای شبه عرفانی یا مدعیان عرفان هم باید با پشتوانه علمی و معرفتی انجام شود. بیتوجهی به این امر نه تنها سبب رفع مانع نمیشود بلکه موانعی نیز در کار ایجاد میکند. لازمه مواجهه علمی نیز آن است که با تشکیل گروههای پژوهشی و مطالعاتی و بهرهگیری از افراد آگاه و دلسوز در رشتهها و زمینههای مختلف، هماندیشیها و دیدگاههای این افراد و گروهها تجزیه و تحلیل شود، و هم زمینهها و عوامل پیدایش و گسترش آنها، و همچنین نوع مواجهه صحیح با آنها مورد بررسی قرار گیرد. واضح است نیروها و مراکز مسئول و تأثیرگذار جامعه هر چه بیشتر از این پشتوانه علمی استفاده کنند، کارشان با بصیرتی بیشتر همراه شده و در ایفای مسئولیتهای خود کامیابتر خواهند بود.
12. قضاوت منصفانه و واقعبینانه
آموزههای دینی بر این نکته تاکید دارند که حتی در مواجهه با دشمنان هم نباید جانب عدالت و انصاف را رها کرد. (2) این دستورالعمل به طور یقین در باب قضاوت افراد، فرقهها و گرایشهای مدعی عرفان هم صادق است. بیتوجهی به این امر، نادیده گرفتن جنبهها یا کارکردهای مثبت، مبالغه در بیان خطاها، خروج از دایره ادب و اخلاقی، غفلت از درایت و متانت، انتساب دروغ یا ناروا به افراد (به ویژه به افرادی که نزد طرفداران خود دارای جایگاه و اعتباری هستند)، از طرفی باعث میشود که اصل ادعا و استدلال مبلغان دین و مدافعان عرفان اصیل خدشهدار شود و از طرفی موجب اصرار و پافشاری هر چه بیشتر آن افراد در عقاید خود میشود. رکن عاطفی شاید یکی از مهمترین ارکان گرایش به امور عرفانی و شبهعرفانی، باشد، و از آنجا که عرفان و مسائل رازواره بیش و پیش از آنکه با عقل و استدلال سر و کار داشته باشد با دل و جهتگیریهای درونی در ارتباط است، بنابراین افرادی هم که در این عرصه وارد میشوند دارای جنبه عاطفی و مودت شدید نسبت به همکیشان (به ویژه نسبت به پیشکسوتان) خود هستند. از این رو در برابر آنچه وجهه عاطفی و رابطه درونیشان را مورد تهدید قرار دهد هم سریعتر و هم عمیقتر عکس العمل نشان میدهند و گاهی نه تنها از باورهای خود دست برنمیدارند بلکه در این راه، استوارتر هم میشوند. بنابراین افزون بر منطق و انصاف در عرصه قضاوت، در عرصه عمل نیز باید ضوابط شرعی و قانونی را درباره آنان مراعات نمود.
توجه به تفاوتها و تنوعها
اصطلاحاتی چون «عرفاننما» یا «شبه عرفان» مفهومهایی است که مصادیق گوناگونی را در برمیگیرد. این مصادیق ممکن است از یک فرد منزوی و گوشهگیر تا یک جریانی با صدها هوادار و پیرو را شامل شود. به رغم این اشتراک در عنوان، هر یک از افراد و جریانها و فرقههای شبه عرفانی برای خود مبانی، آداب، اصول و روشها و ابزارهایی دارند. گستره وجودی و شعاع تأثیر هر یک از آنان نیز با بقیه متفاوت است. بنابراین، چه هنگام سخن گفتن از آنان، چه هنگام نقد و بررسی و چه هنگام تعیین نوع رویکرد و مواجهه با هر یک از این موارد باید به این تنوع و تفاوتها توجه جدی داشت. حتی نمیتوان همه افرادی را که به یک فرقه یا گروه و گرایش دلبستگی دارند با یک چوب راند و درباره همه آنها یک حکم واحد اجرا کرد.
مقدم داشتن شیوه ایجابی و کار فرهنگی
در مواجهه با شبه عرفانهای موجود در جامعه میتوان دو رویکرد ایجابی و سلبی را پیش گرفت. مقصود از شیوه ایجابی؛ انجام اموری چون معرفی هر چه بهتر میراث عرفانی اسلام، فرهنگ سازی، اطلاع رسانی با استفاده از افراد و روشهای مناسب است. ورود به این عرصه، پیش و بیش از هر کس، بر عهده افراد و مراکز علمی، فرهنگی و تبلیغی است. از این رو، اولویت با حوزویان، دانشگاهیان و دیگر عناصر و نهادهای فرهنگی و تبلیغی است. البته در مواردی هم که مسئله تضییع حقوق عمومی یا خصوصی در میان باشد باید از شیوههای سلبی و قضایی استفاده کرد.
مرحلهبندی و تعیین اولویت رویکردها
در هر یک از دو عرصه ایجابی و سلبی میتوان از مرحله بندیهای گوناگون، از بیتفاوتی و نادیده گرفتن یا دادن آزادی به افراد و جریانهای شبه عرفان تا برخوردهای انتظامی و قضایی سخن به میان آورد. درایت و عقلانیت، اقتضا میکند که در مورد هر یک از این افراد و جریانها نوعی اولویتبندی در انجام مراحل در نظر گرفته شود. اول اینکه این امر باید برآیند تعامل فکری و هم اندیشی صاحبنظران حوزههای گوناگون باشد، و دوم اینکه برای هر مرحله از افراد، شیوهها و ابزارهای مناسب استفاده شود.
همراهی نیروهای همگن
بی تردید در جامعه ما میان افراد، نهادها و مراکز گوناگون دولتی و غیردولتی دغدغه مسئله عرفان نمایی و اقتدار یافتن مدعیان وجود دارد، و هر یک از آنها ممکن است درباره عوامل و زمینههای پیدایش این نگرشها و نوع مواجهه با آنها، دیدگاه خاص خود را داشته باشند. این دغدغه مشترک وقتی به نتیجه مطلوب میرسد که همه این افراد و مراکز با یکدیگر در تعامل بوده و هر کدام وظیفهای مشخص به عهده گرفته و با نوعی هم پوشانی هر کدام کار دیگری را تکمیل نمایند، در غیر این صورت نه تنها کار به سامان لازم خود نمیرسد بلکه گاه همین تشتت دیدگاهها و عملکردها به سردرگمی بیشتر مخاطبان یا فرسایش نیروها و امکانات منجر میشود. البته در این میان مسئله اولویتبندی رویکردها هم جداگانه بررسی میشود.
ایجاد یک مرکز هماهنگی
نگارنده در برخی موارد دیگر یادآور شده که انجام کارهای فرهنگی و فرهنگسازی در جامعه اگر به صورت مقطعی و مد باشد، به نتیجه لازم نخواهد رسید. یکی از راههای پیشگیری از این امر، در نظر گرفتن یک مرکز یا مؤسسه برای پیگیری دائمی مباحث است. درباره موضوع این مقاله نیز چنین پیشنهادی قابل طرح است. چنین مرکزی میتواند علاوه بر رصد کردن دائمی موضوع، هماهنگکننده یا پیگیر بسیاری از راهکارهایی باشد که در این مقاله به برخی از آنها اشاره شده است. البته برای این کار لزوماً نیازی به پیریزی و تأسیس یک تشکیلات وسیع نیست، بلکه میتوان بخش یا مرکزی در یکی از نهادها و یا مراکز علمی کشور در نظر گرفت و آن را از هر جهت تجهیز نمود، تا آنجا که بتواند تواناییها و امکانات مادی و معنوی موجود در کشور را شناسایی و از آنها استفاده بهینه نماید. به عنوان مثال، برخی نشریات علمی در کشور وجود دارند که همه یا بخشی از آنها به مباحث عرفانی میپردازند، که میتوان از آنها در راستای دانشافزایی و اطلاعرسانی کمک گرفت. همچنین چنین مرکزی میتواند وظیفه شناسایی و هماهنگی نیروهای همگن (که در جای دیگر به آن اشاره شد) را بر عهده گیرد.
تربیت نیروهای تبلیغی مناسب
برای نقد افراد و جریانهای شبه عرفانی و معرفی عرفان صحیح و عارفان اصیل، به وجود کسانی نیاز است که به طور عمیق و علمی هم با عرفان اصیل اسلامی آشنا باشند، هم با باورها و گفتارها و رفتارهای افراد و گروههای مدعی؛ و هم با روشهای صحیح نقد اندیشهها و تبلیغ و اطلاع رسانی. از این رو تربیت چنین کسانی باید وجهه همت مراکز علمی و تبلیغی قرار گیرد و برای این منظور میتوان دستکم در مؤسسات حوزوی یا دانشگاهی رشتههای همگن با این بحث را تأسیس و یا برخی از رشتهها و گرایشهای مربوط یا نزدیک به عرفان را به سوی چنین هدفی هدایت نمود. اهمیت چنین کاری از آن جهت است که امروزه با توجه به عواملی چون افزایش سطح سواد عمومی جامعه و گسترش ابزارهای اطلاعرسانی، دیگر نمیتوان برای تبلیغ یک آیین یا نقد و بررسی اندیشهها، به شیوهها و ابزارهای گذشته کفایت کرد. افزون بر آن، فضای عمومی جامعه، به ویژه نسل جوان و تحصیل کرده، برای پذیرش یا رد هر ادعایی بیش از دیگر افراد در پی استدلال و منطق هستند و چه بسا ضعف علمی یک فرد به حساب ضعف مبنایی باورهای مورد دفاع او گذاشته شود.
بهرهگیری از عوامل اجرایی مناسب
به غیر از بررسیهای علمی، در عرصه مواجهه با افراد و گروهها یا گرایشهای شبه عرفانی نیز باید از کسانی استفاده کرد که شایستگی این کار را داشته باشند. انتخاب رویکرد در این میان نقشی به سزا دارد. تا زمانی که کار فرهنگی و مواجهه علمی مطرح است باید از اندیشوران عالم، آگاه و زمان شناسی بهره برد و حتی اگر در مراحلی و یا در مورد افرادی نیاز به یاری نهادهای دولتی یا انتظامی باشد، باید از افراد تربیت شده در این کار استفاده کرد. گاهی بیتوجهی به این موضوع موجب نقض غرض شده و تأثیرات نامناسبی از خود بر جا میگذارد.
ایجاد ارتباط و همگرایی بین مذاهب اسلامی
مذاهب اسلامی به خاطر ویژگیهای مشترکی که دارند معمولاً با فرصتها و تهدیدهای مشترکی هم رو به رو هستند که برخی از آنها داخلی و برخی خارجی است. از جمله تهدیدهای داخلی که گاه ممکن است از پشتیبانی خارجی هم برخوردار باشند؛ ظهور فرقهها، نحلهها و گرایشهای عرفاننمایی است که درون این جوامع رشد میکنند. از این رو به نظر میرسد یکی از وظایف و مسئولیتهای آگاهان و دلسوزان همه فرقهها و مذاهب اسلامی آن باشد که با تقویت همگرایی و هماندیشی، برای دردهای مشترک خود چارهاندیشی نمایند؛ البته این کار فواید و برکات دیگری هم دارد که از آن جمله؛ به حاشیه راندن تفرقهافکنان و بدخواهان، ایجاد و افزایش انسجام درون دینی و همداستانی در برابر تهدیدهای برون دینی، و استفاده بهینه از سرمایههای مادی و معنوی جهان اسلام است. واضح است که ایجاد یا تقویت این همراهیها و همگراییها، پیش شرطها، لوازم و ملزوماتی دارد که باید به آنها پابند بود و هزینههایی دارد که باید پرداخت. این موضوعی است که بررسی آن از عهده این نوشتار خارج است.
بهرهگیری از تجارب دیگر ادیان و جوامع
آنچه مددرسان اندیشوران و سیاستگذاران جامعه ما در انتخاب رویکرد مناسب در برابر شبه عرفانها و مدعیان میباشد، آشنایی با تجربه دیگر جوامع و ادیان است؛ چرا که این امر بین دیگر جوامع و ادیان نیز وجود داشته و دارد. جالب آنکه حتی در جوامع غربی که به نوعی عقلگرایی مدرن هنوز حاکمیت دارد، حتی در عصر حاضر، هنوز هم شاهد پیدایش فرقههای مدعی عرفان و امور عرفانی و رازواره هستیم. این تمایل تا آنجا است که گرایش به خرافات نیز در این گونه جوامع وضعیتی چشمگیر دارد. به هر حال ما امروزه از کردهها و ناکردههای جوامع و ادیان دیگر نیز در این مورد درسهای لازم را فرا میگیریم. این کار، ضریب تکرار خطا و افزایش هزینه را کاهش میدهد. البته در این میان باید تفاوتهای دینی، فرهنگی و تاریخی موجود بین آن جوامع و ادیان با جامعه ایران و اسلام را نیز در نظر بگیریم.
اطلاعرسانی و دانشافزایی نخبگان
اگر نخبگان را در جامعهای چون ایران که بیشتر در فضاهای حوزوی و دانشگاهی مستقر هستند، مغز برنامهریزی و اتاق اندیشه برای حرکتهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بدانیم، لازمه فعالیت هر چه بهتر آنان افزایش اطلاعات و آگاهیهای به روز آنان است و حضور در بطن زمان و در معرکه دیدگاهها و اندیشههای عرفانی و شبه عرفانی مطرح در ایران و جهان است که میتواند به این افراد کمک نماید تا وظیفهها و مسئولیتهای خود را به بهترین شکل انجام داده و سیر تحولات آینده را به درستی رصد کنند و برای آن برنامهریزی نمایند. از این رو، اطلاعرسانی و دانشافزایی نخبگان یکی از اموری است که باید در دستور کار مراکز و مؤسسههای مرتبط قرار گیرد. که البته این به معنای سلب مسئولیت اندیشمندان جامعه در رابطه پیگیری مطالب و اخبار مربوط به این موضوعات نیست. به نظر میرسد فرآیند اطلاعرسانی میتواند از راه برگزاری همایشها و هماندیشیهای گوناگون، انتشارات مجلههای تخصصی، انتشار منابع چاپی و الکترونیکی و بهره گرفتن از اینترنت انجام پذیرد. از دیگر فایدههای اطلاعرسانی، (به غیر از دانشافزایی)، اطلاع از کارهای انجام شده یا در دست اقدام، پرهیز از کارهای تکراری یا غیر مهم و توجه به موضوعها و مباحث مهمتر و کمتر کار شده، میباشد. بدیهی است که با توجه به شرایط زمان، جای اهم و مهم میتواند تغییر کند. برآیند آنچه گفته شد ایفای هر چه بهتر وظایف و استفاده بهینه از سرمایههای معنوی و مادی جامعه میباشد.
استفاده از مطالعات میانرشتهای
مسئله عرفاننماییهای جامعه امروز ما مسئلهای چند لایه است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم با حوزهها و رشتههای گوناگون در ارتباط است. حوزههایی چون: عرفان و تصوف، دین، فلسفه و کلام، جامعه شناسی، سیاست، تاریخ، روان شناسی و حتی اقتصاد. حال اگر دلسوزان و سیاستگذاران جامعه در صدد چارهجویی برای انتخاب یک رویکرد صحیح در این باره هستند؛ چارهای جز این ندارند که موضوع را به صورت میان رشتهای در نظر گرفته و از صاحبان نظر در همه رشتهها و حوزههای مورد نیاز برای بررسی همه جانبه بحث و رسیدن به نتایجی استوار، قابل دفاع و کم خطا کمک گیرند. به طور یقین آنچه در جامعه مطرح میشود و راهکارهایی که ارائه میگردد از آنجا که برآیند خرد جمعی و جامع است از تأثیر بیشتری برخوردار است.
تبلیغ عملی
آنچه موجب بدبینی به عرفان؛ و به طور کلی اندیشه اسلامی میشود؛ گفتار و رفتار افرادی است که داعیه انتساب به مکتب عرفانی اسلام را دارند. این امر به ویژه درباره کسانی که دارای موقعیت و جایگاه برتری هستند از حساسیت بیشتری برخوردار است. اهمیت این امر تا آنجا است که گاهی گفتار یا رفتاری که برای دیگران مجاز است برای اینان جایز نیست؛ چرا که از دیدگاه دیگران، این افراد جوانانی هستند که کوچکترین کار آنان نه تنها تأثیر منفی دارد، بلکه به مدد ابزارهای اطلاعرسانی جدید در گسترهای جهانی منتشر و مبنای قضاوت قرار میگیرند. از دیگر آسیبهای گفتار و کردارهای ناصواب آن است که بهترین بهانه را به دست کسانی میدهد که با بزرگنمایی این مسائل، افراد را به عرفان و عارفان اسلامی بدبین کرده و آنان را به سوی خود جذب نمایند.
تبارشناسی تاریخی
ممکن است برخی از جریانهای شبه عرفانی دارای قدمتی تاریخی باشند. بنابراین جهت بررسی و تحلیل وضعیت کنونی آنها باید تاریخچه پیدایش و سیر تحولات و تطورات و بسترهای تاریخی و فرهنگی آنها را نیز مورد مطالعه قرار داد. پس باید تأکید کرد که بررسی جریانها و فرقههای مدعی عرفان در عصر حاضر در ایران، بدون آشنایی با تاریخ عرفان و عرفان نمایی در تاریخ ایران و اسلام، کامل نیست.
برنامهریزی
تجربه و تأمل، مؤید آن است که دفاع از یک دیدگاه و نقد یک روش یا منش اگر بر اساس برنامهریزی دقیق نباشد به نتیجه لازم خود نمیرسد. این مطلب درباره موضوع مورد بحث این مقاله نیز صادق است. بنابراین باید گفت یکی از شرایط موفقیت افراد و مراکزی که در مرزبانی از عرفان و معنویت اسلامی دغدغه، وظیفه یا مسئولیت دارند آن است که به تدوین برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت بپردازند. به عنوان مثال، وقوع یک حادثه یا ظهور یک ادعا یا انتشار یک اثر ممکن است نیازمند یک کار فوری در کوتاهمدت باشد (مثلاً برگزاری چند جلسه نقد یا انتشار چند مقاله)، ولی تربیت نیروهای مناسب، کاری است که در ذیل برنامهریزیهای درازمدت جای میگیرد.
احیای آیینهای معنوی و عرفانی
خوشبختانه درون سنت اصیل عرفان اسلامی، علاوه بر مبانی نظری، برنامههای عملی هم برای علاقهمندان سلوک معنوی و عرفانی وجود دارد. یکی از بهترین راههای تبلیغ و جذب افراد به عرفان واقعی، و در پی آن پرهیز آنان از عرفاننماییها و مدعیان؛ آن است که این برنامههای عملی و دستورهای سلوک، شناخته و احیا شوند. ادعیه و اذکار اسلامی، همچنین فرصتهایی چون ماه رجب، شعبان و به ویژه رمضان، شبهای قدر، سنت اعتکاف و مواردی از این دست، گنجینههایی معنوی و عرفانی هستند که هر کدام میتواند افراد را به خود جذب نموده و تشنگی روحی و معنوی آنان را مرتفع نماید. البته احیای این امور در جامعه نیازمند توجه به اصول و قواعدی مشخص است که باید به طور جدی، دقیق و با بهرهگیری از کارشناسان و صاحبنظران مختلف برای آنها برنامهریزی شود. تأکید بر مردمی بودن این برنامهها و استفاده از شیوههای تبلیغی مناسب، همچنین فراهم نمودن زمینهها و شرایط انجام آنها از جمله اصولی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
شناخت جریانهای عرفانی بدیل
اگر عرفان دینی (در اینجا اسلامی) که مبتنی بر مبانی معقول و مشروع باشد را جریانی قابل دفاع بدانیم، بسیاری از نگرشهای عرفانی یا نگرشهای به عرفان را باید در برابر آن جریان اصیل تعریف کنیم که به گونهای رقیب یا بدیل این جریان به شمار میآیند. از طرفی، دنیای امروز دنیای رویارویی دیدگاهها و اندیشههای گوناگون است و تنها افرادی در این معرکه، سخن خود را به گوش دیگران رسانده و از باورهای خود دفاع مینمایند که با گفتمانها و خرده گفتمانهای عصر حاضر آشنایی داشته باشند.
به همین مناسبت لازم به ذکر است که در حوزه عرفان، نگرشهای عرفانی دیگری نیز وجود دارد که شناخت و نقد صحیح آنها باید وجهه همت افرادی قرار گیرد که دغدغه پیامدهای گسترش عرفانهای رقیب را دارند. بنابراین باید، شناخت دیدگاههایی چون نگرش فمینیستی به عرفان، یا بحث عرفان زنانه و ادعاهای آنها بررسی و مورد نقد منصفانه قرار گیرد. (3) همچنین است بررسی عرفانهای مسیحیی، یهودی، بودایی، یا عرفانهای غیردینی و سکولار، عرفان موسوم به سرخپوستی و مواردی اینگونه ...
آسیبشناسی خرافهها و باورهای عوامانه
یکی از خطرهایی که همواره جریان اصیل عرفانی، و حتی ساحت خود دین را تهدید میکند، انجام کارهای خرافی یا بیان مطالب سست و بیمایه با نام دین و عرفان است. پیدایش باورهای خرافی و دیدگاههای عوامانه در سطح جامعه، هر چند امری است جدی ولی چندان جدید نیست. رشد و گسترش این امور به مرور زمان باعث مخفی شدن چهره دین و عرفان دینی در زیر غبارها و شاخ و برگهایی میشود که به اسم دین و عرفان در جامعه گسترش یافته است. گرچه ممکن است ریشه برخی باورهای خرافی در سادگی و صداقت بیش از حد افراد باشد، ولی بیتردید پیدایش و افزایش رفتارها و گفتارهایی که هیچ مبنای عقلی و شرعی قابل دفاعی ندارند، از طرفی موجب سستی در دین و عرفان دینی و در نتیجه فرار افراد از آن، میشود و از طرف دیگر راه را برای سوء استفاده شیادان و عرض اندام مدعیان فراهم مینماید. بنابراین آسیب شناسی باورها و رفتارها و آیینهای دینی و عرفانی موجود در جامعه یکی از مهمترین وظایف اندیشمندان جامعه است. (4) یادآوری این نکته لازم مینماید که نباید از رواج دیدگاههای سطحی یا گفتارها و رفتارهای دینی عامیانه در جامعه خشنود شد یا آنها را تشویق کرد؛ چرا که گسترش فضای خرافهباوری یا عوامزدگی به مرور زمان مشکلاتی پیش میآورد که اصلاح آنها اگر هم ممکن باشد بسیار دشوار است. در این مورد گرچه همه اندیشمندان و مؤسسات و نهادهای دینی و تبلیغی مسئولاند، ولی رسانههای ارتباط جمعی به خاطر تأثیر گسترده و مخاطبان فراوان، مسئولیتی دو چندان دارند.
وجه دیگر امر آسیب شناسی باید به تحلیل و بررسی این معطوف شود که چرا گاهی اندیشهها و آیینهای عرفانی از همان ابتدا یا در ادامه، از مسیر خود منحرف شده و بیراهه میروند و خود یا همراهان را دچار مشکلات فراوان میکنند؟
توجه به مسئله تحریف
تحریف یا تفسیر نادرست متون عرفانی (به ویژه آیات و روایات) یا تحریف دیدگاه عارفان اسلامی و ارائه چهرهای خلاف واقع از آنها یکی از آفتهایی است که همواره به جریان عرفانی اصیل آسیب رسانده است. واضح است چنین امری به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر توسعه و گسترش جریانهای شبه عرفانی تأثیرگذار میباشد. از این رو، شناخت و نقد و بررسی این موضوع باید مورد توجه مدافعان عرفان اصیل قرار گیرد.
پینوشتها
1- ویتال پری در این کتاب از دیدگاه یک سنتگرا به نقد جدی جامعه مدرن، و از جمله شبه عرفانهای ( (pseudo-mysticism میپردازد (5: 2005,Perry).
2- «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَ لاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى» (مائده/8).
3- برای اطلاع بیشتر در زمینه عرفان فمینیستی از جمله نک- : 354-355، 2000 ,July.
4- برای آگاهی از برخی مباحث مربوط به این بحث، بنگرید به: کتاب نقد، 1385، ویژه آسیب شناسی دینداری عامه.
منابع تحقیق : * قرآن کریم
- آسمانی: شرح زندگانی عارف مکتوم حضرت آیت الله العظمی میرزا محمدعلی شاهآبادی، به کوشش: هیات تحریریه موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس، چاپ پنجم 1385.
- جوادی آملی، عبدالله، عرفان و حماسه، قم: مرکز نشر اسراء، چاپ اول 1377.
- حافظ، خواجه شمس الدین محمد، دیوان حافظ، به تصحیح محمد قزوینی و قاسم غنی، به کوشش ع. جربزهدار، تهران: اساطیر، چاپ چهارم 1371.
- آیینهدار طلعت یار: گذری و نظری بر سیره اخلاقی، علمی و عرفانی آیت الله العظمی میرزا محمد علی شاهآبادی (رحمهالله)، حسینی، علی یار، قم: وثوق، چاپ اول 1383.
- شاهآبادی، میرزا محمدعلی، رشحات البحار، تهران: نهضت زنان مسلمان، چاپ اول 1360.
- همان، شذرات المعارف، تصحیح و تحقیق: بنیاد علوم و معارف اسلامی دانش پژوهان، تهران: ستاد بزرگداشت مقام عرفان و شهادت، چاپ اول 1380.
- کتاب نقد (فصلنامه) پاییز 1385، س8، ش40.
- محمدی، محمدعلی، شاهآبادی بزرگ: آسمان عرفان، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ دوم 1384.
- وکیلی، هادی، تجربههای عرفانی و شبه عرفانی، کتاب نقد، ش35، تابستان 1384.
- Joy, Morny, “mysticism, feminist", in: Encyclopedia of feminist Theories, ed. by: Lorraine Code, London and New York: Routledge 2000.
- Perry, Whitall N. Challenges to a Secular Society, Pakistan: Suhail Academy Lahure 2005.
- Runzo, Joseph; Martin. Nancy (eds.), The Meaning of Life in the World Religion, Oxford: Oneword 2000.
- Tunt, Harry T., Lives in Spirit: Pre Cursor"s and Dilemmas of a Secular Western Mysticism, New York: State University of New York Press 2005. منبع مقاله : گروه نویسندگان؛ (1387)، حدیث عشق و فطرت، تهران: سازمان انتشارات، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم