مطالعهای در سال ۲۰۱۰ در ژورنال Psychological Science چاپ شده و در آن از ۲۲۲ داوطلب که همگی آنها در رابطه بودند، پرسیده شد که نام طرف مقابلشان را گفته و دو کلمه در توصیفش بگویند.
در ادامه، محققین آزمون ارتباط ضمنی را انجام دادند که احساس ناگفتهی افراد را افشا میکند. آنها کلمات گفتهشده توسط افراد را یا با کلمات مثبت (نظیر «هدیه») و یا با کلمات منفی (نظیر «مرگ») جفت کردند و از شرکتکنندگان خواستند وقتی که کلمه با مورد مثبت یا منفی انطباق پیدا کرد، دکمهای را فشار دهند.
ایدهی پشت این آزمون این است که وقتی فرد نسبت به گفتار خودش در مورد طرف مقابل حس مثبتی دارد، با مشاهدهی کلمات مثبت، با سرعت بیشتری روی دکمهی مثبت کلیک میکند. اما اگر حسش منفی باشد، دکمه را در هنگام مشاهدهی کلمات منفی با سرعت بیشتری میفشارد.
معلوم شد افرادی که لغات طرف مقابلشان را به عبارات منفی مرتبط میکردند، احتمال جداییشان در سال بعد بیشتر بوده است. حتی در هنگام کنترل میزان رضایت از روابط و تضادها نیز این آزمون سربلند و درست بیرون آمد.
محققین نوشتند: «این موضوع نشان میدهد که بذرهای اولیهی رابطه را میتوان در رفتارهایی یافت که فرد به صورت ناخودآگاه انجام میدهد و کنترلی روی آنها ندارد».
جداییها به هویت مرتبط میشوند
بر اساس مقالهای که در سال ۲۰۱۰ در ژورنال Personality and Social Psychology Bulletin به چاپ رسید، هرقدر زوجی تعهد بیشتری داشته باشند، بیشتر حس همپوشانی را میان خودشان و طرف مقابل پیدا میکنند. مجموعهای از مطالعات که بر اساس پرسشنامهها و خاطرات روزانه شکل گرفتند، دریافتند که جدایی میتواند به حس خودشناسی فرد آسیب رسانده و وی را سرگردان کنند.
دانشجویانی که جدایی را پشت سر گذاشتهاند بیشتر از کلماتی همچون «سرگردان» و «سردرگم» در خاطرات روزانهشان استفاده میکنند. بر اساس مطالعهای که به مدت ۶ ماه و با پرکردن پرسشنامههای هفتگی روی دانشجویان انجام گرفت، آنها نسبت به افراد معمولی، تحت فشارهای احساسی بیشتری هستند. لازم به ذکر است که هرقدر دانشجویان مفهوم مبهمتری نسبت به خودشان داشتند، پس از جدایی تحت فشار بیشتری قرار میگرفتند.
محققین نوشتند: «زوجها فقط برای این نمیآیند که همدیگر را تکمیل کنند؛ بلکه درواقع برای ارتقای نفس خودشان از رابطه استفاده میکنند. وقتی که این روابط تمام میشوند، افراد نهتنها بهخاطر ازدستدادن شریکشان احساس درد میکنند، بلکه تغییراتی را در وجود خودشان هم احساس مینمایند».
اندکی درنگ میتواند خوب باشد
تشریفات پس از جدایی به نوعی مقدس است: بستنی، پیژامه، فیلمهای شاد.
اما اندکی ناراحتی هم میتواند خوب باشد. وقتی که محققین از افراد مجرد خواستند که در جلسات طولانی کشف احساساتشان دربارهی جدایی شرکت کنند، دریافتند که میزان بازیابی آنها نسبت به افرادی که در نشستهای کوتاهتری شرکت میکنند، بیشتر است. این نتایج که در سال ۲۰۱۵ و در ژورنال Social Psychology and Personality Science چاپ شدهاند، به نوعی متضاد هستند.
کریس لارسون، محقق این مطالعه در دانشگاه شمال غرب میگوید: «در نگاه اول، شاید اینگونه به نظر برسد که یادآوری مکرر جدایی به آنها و درخواست پیدرپی برای توصیف این جدایی، بازیابی را به تاخیر میاندازد. اما درعوض، مدتی درنگ در این مرحله میتواند به افراد کمک کند که گذشته را سریعتر پشت سر بگذارند».
اما زیاد درنگ نکنید
تفکر در مورد جدایی میتواند مفید باشد، اما سعی در شکنجهی خودتان نداشته باشید. تحقیقات نشان میدهند که چککردن چندبارهی تلگرام و دیدن وضعیت کنونی شریک سابقتان، ایدهی خوبی نیست.
در مطالعهای که بر روی ۵۰۰ خانم دانشگاهی انجام گرفت، محققین دریافتند افرادی که زمان زیادی را صرف بررسی پیج فیسبوک یا صفحهی تلگرام شریک سابقشان میکنند، استرس بیشتری را نشان داده و تمایل کمتری به رشد پس از جدایی نشان میدهند. البته به گفتهی تحقیق که در سال ۲۰۱۲ در ژورنال Cyberpsychology, Behavior and Social Networking به چاپ رسیده، نمیتوان با قاطعیت گفت که استرس احساسی باعث بررسی چندبارهی صفحهی فیسبوک میشود یا بالعکس، اما فضاهای مجازی نمیتوانند در این راستا به شما کمک کنند.
درهرحال، بلاککردن شریک سابقتان نیز حرکت خوبی نیست: افرادی که شریک سابقشان را بلاک میکنند به اندازهی گروه قبلی که مدام پیجشان را بررسی میکنند، وضعیت بدی خواهند داشت. بریدن تمامی تماسها با شریک سابق میتواند زندگی وی را تبدیل به یک راز برای شما کند، درحالیکه بررسی گاهبهگاه استتوسهای صفحهی فیسبوک میتواند به شما در راستای بازیابی کمک کند.
رهاکردن سخت است
اگر نمیتوانید جدایی را به سادگی هضم کنید، خودتان را خسته نکنید. بر اساس مطالعهای که در سال ۲۰۱۰ در ژورنال Neurophysiology چاپ شده، جدایی از یک رابطه بیشباهت به ترک اعتیاد نیست.
محققین به افرادی نگاه کردند که اخیراً جدایی را تجربه کرده و اعتقاد داشتند که شریک سابقشان را هنوز دوست دارند. اسکن مغزی از این شرکتکنندگان انجام گرفت، درحالیکه عکسهای دونفرهی پیشین و عکس سایر دوستان و آشنایانشان به آنها نشان داده میشد.
وقتی که آنها به عشق گمشدهشان نگاه میکردند، فعالیتهای مغزی در منطقهی تگمنتوم شکمی که در میانهی مغز قرار دارد، مشاهده شد. گفته میشود این ناحیه در دوران عاشقی و موقعیتهایی که انگیزه یا پاداش وجود دارد، فعال میشود. همچنین بخش دیگری در زمینهی اعتیاد در مغز وجود دارد که همان نوکلئوس اکومبنس در جلوی مغز است و این قسمت نیز در این افراد فعال شده بود.
خبر خوب این است که قدرت این فعالیت با گذر زمان کم میشود. هرقدر هم این قسمت از مغزها لجباز باشند، به مرور زمان نرم خواهند شد.
با توجه به جنسیت فرق میکند
هرکسی میتواند دل شکسته را تجربه کند. اما نحوهی تجربهکردن آن میتواند به جنسیتتان ربط داشته باشد.
مقالهای در سال ۲۰۱۵ و در Evolutionary Behavioral Sciences گزارش کرده که خانمها درد احساسی، خشم و درد فیزیکی بیشتری را پس از جدایی تحمل میکنند. به عنوان مثال، نمرهی خشم خانمها به صورت متوسط پس از جدایی، ۶٫۸۴ از ۱۰ است که همین نمره برای مردان ۶٫۵۸ است. بیش از ۵۰۰۰ نفر در ۹۶ کشور مختلف در این مطالعه شرکت کردند که در میان آنها افراد همجنسگرا هم وجود داشت.
آنقدرها هم که فکر میکنید بد نیست
جدایی را هرطور که بشکافید، آسان نیست. اما یک نکتهی مثبت وجود دارد: ما غالباً در زمینهی جدایی اغراق میکنیم.
بر اساس مطالعهای که سال ۲۰۰۸ در ژورنال Experimental Social Psychology به چاپ رسید، افراد دوبرابر سریعتر از زمانی که فکر میکنند پس از جدایی به شرایط معمول بازمیگردند و در این میان ویرانگربودن جدایی هم خیلی بر این روند تاثیری ندارد.
محققین وضعیت رابطهی ۷۰ دانشجو را در طول زمان بررسی کردند و از آنها خواستند که وضعیتشان را به صورت هفتگی بنویسند. در این پرسشنامههای هفتگی، سوالاتی در مورد احساس فرد در صورت خاتمهی یک رابطه وجود داشت. افراد به صورت متوسط فکر میکردند که ۲۰ هفته طول میکشد تا بتوانند با جدایی کنار بیایند.
اما در میان ۲۶ نفری که جدایی را در دورهی مطالعه تجربه کردند، فقط حدود ۱۰ هفته طول کشید تا خودشان را بازیابی کنند. و همچنین میزان استرس احساسی افراد نیز کمتر از انتظارشان بود.
پل ایستویک، محقق این مطالعه در دانشگاه شمال شرق میگوید: «پس از جدایی هم زندگی جریان دارد. وقتی که پیشبینیهایتان را انجام میدهید به مسائل مثبتی که میتوانند در هفتهی آینده یا دو هفته بعدش برایتان اتفاق بیافتند، توجهی نمیکنید».