فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
در تاریخ اسلام داریم که مسلمانان که در دهه اول بعثت (شاید به خاطر بت های بسیاری که در کعبه بود)، عبادات خود را به سوی بیت المقدّس انجام می دادند، بعد از هجرت به مدینه مورد نیش زبان و کنایه یهودیان قرار گرفتند که شما به سوی قبله ما نماز می خوانید، پس استقلال ندارید!
پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) از این کنایه ها ناراحت می شد و به اطراف آسمان می نگریست و گویا منتظر وحی بود تا اینکه دستور آمد از این پس به سوی مسجدالحرام نماز بخوانید و قبله مستقل داشته باشید تا یهودیان بر شما حجّت و منّتی نداشته باشند و شما را دنباله روی خود ندانند: «لئلّایکون اللناس علیکم حُجة» (سوره بقره، آیه 150)
در جای جای قرآن کریم، این تذکر مشهود اسـت که مراقب ارتباط هایمان با بیگانگان باشیم. در ادامه نمونه هایی را تقدیم می کنیم ....
پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) به قدرى مراقب این موضوع بود که در جنگ احد هنگامى که سیصد نفر از یهودیان براى همکارى با مسلمانان در برابر مشرکان اعلام آمادگى کردند، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آنها را از نیمه راه باز گرداند و کمک آنها را نپذیرفت، در حالى که این عدد در نبرد احد مى توانست نقش مؤ ثرى داشته باشد، چرا! زیرا هیچ بعید نبود که آنها در لحظات حساس جنگ با دشمن همکارى کنند و باقیمانده ارتش اسلام را نیز از بین ببرند. (تفسیر نمونه)
«لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فی شَیْءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصیر» (ال عمران- 28 )
افراد با ایمان نباید به جای مؤمنان کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند، و هرکس چنین کند هیچ رابطهای با خدا ندارد (و پیوند او بکلی از خدا گسسته میشود)، مگر اینکه از آنها بپرهیزید (و به خاطر هدف های مهم تری تقیه کنید) خداوند شما را از (نا فرمانی) خود بر حذر میدارد، و بازگشت (شما) به سوی خداست.
عزت و ذلت و تمام خیرات به دست خدا اسـت و در این آیه مؤمنان را از دوستی با کافران شدیداً نهی میکند.
این آیه در زمانی نازل شد که روابطی در میان مسلمانان و مشرکان با یهود و نصاری وجود داشت و چون ادامه این ارتباط، برای مسلمین زیانبار بود مسلمانان از این کار نهی شدند.
این آیه در واقع یک درس مهم سیاسی اجتماعی به مسلمانان میدهد که بیگانگان را به عنوان دوست و حامی و یار و یاور هرگز نپذیرند، و فریب سخنان جذاب و اظهار محبت های به ظاهر صمیمانه آنها را نخورند، زیرا ضربه های سنگینی که در طول تاریخ بر افراد با ایمان و با هدف واقع شده در بسیاری از موارد از این رهگذر بوده اسـت.
اگر ما کفار را اولیای خود بگیریم خواه ناخواه با آنان امتزاج روحی پیدا کرده ایم، امتزاج روحی هم ما را می کشاند به اینکه رام آنان شویم، و از اخلاق و سایر شئون حیاتی آنان متاثر گردیم (زیرا که نفس انسانی خوپذیر اسـت)
تاریخچه استعمار میگوید: همیشه ظالمان استثمارگر در لباس دوستی و دلسوزی و عمران و آبادی ظاهر شدهاند و هنگامیکه جای پای خود را محکم می کردند بی رحمانه بر آن جامعه می تاختند و همه چیز آنها را به یغما می بردند.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاری أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ (مائده، 51)
ای کسانی که ایمان آورده اید! یهود و نصاری را ولّی ( و دوست و تکیه گاه خود) انتخاب نکنید! آنها اولیای یکدیگرند و کسانی که از شما با آنان دوستی کنند، از آنها هستند خداوند، جمعیّت ستمکار را هدایت نمی کند.
تکیه بر بیگانه گرچه در شان نزول آیات فوق سخن از دو نفر یعنى عبادة بن صامت و عبد الله بن ابى در میان آمده ولى جاى تردید نیست که اینها فقط به عنوان دو شخص تاریخى مورد نظر نیستند، بلکه نماینده دو مکتب فکرى و اجتماعى مى باشند، یک مکتب مى گوید از بیگانه باید برید و زمام کار خود را به دست او نداد و به کمکهاى او اطمینان نکرد. دیگرى مى گوید: در این دنیاى پرغوغا، هر شخص و ملتى تکیه گاهى مى خواهد، و گاهى مصلحت ایجاب مى کند که این تکیه گاه از میان بیگانگان انتخاب شود، دوستى آنها با ارزش اسـت و روزى ثمر بخش خواهد بود.
قرآن، مسلمانان را از همکارى با یهود و نصارى بشدت برحذر مى دارد، نخست مى گوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید، یهود و نصارى را تکیه گاه و هم پیمان خود قرار ندهید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِیاءَ).
یعنى ایمان به خدا ایجاب مى کند که به خاطر جلب منافع مادى با آنها همکارى نکنید، سپس با یک جمله کوتاه، دلیل این نهى را بیان کرده، مى گوید: «هر یک از آن دو طایفه، دوست و هم پیمان هم مسلکان خود هستند» (بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ) یعنى، تا زمانى که منافع خودشان و دوستانشان مطرح اسـت، هرگز به شما نمى پردازند.
روى این جهت، «هر کس از شما طرح دوستى و پیمان با آنها بریزد، از نظر تقسیم بندى اجتماعى و مذهبى جزء آنها محسوب خواهد شد» (وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ). و شک نیست که «خداوند چنین افراد ستمگرى را که به خود و برادران و خواهران مسلمان خود خیانت کرده و بر دشمنانشان تکیه مى کنند، هدایت نخواهد کرد» (إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ).
تکیه بر بیگانه گرچه در شان نزول آیات فوق سخن از دو نفر یعنى عبادة بن صامت و عبد الله بن ابى در میان آمده ولى جاى تردید نیست که اینها فقط به عنوان دو شخص تاریخى مورد نظر نیستند، بلکه نماینده دو مکتب فکرى و اجتماعى مى باشند، یک مکتب مى گوید از بیگانه باید برید و زمام کار خود را به دست او نداد و به کمکهاى او اطمینان نکرد. دیگرى مى گوید: در این دنیاى پرغوغا، هر شخص و ملتى تکیه گاهى مى خواهد، و گاهى مصلحت ایجاب مى کند که این تکیه گاه از میان بیگانگان انتخاب شود، دوستى آنها با ارزش اسـت و روزى ثمر بخش خواهد بود.
قرآن مکتب دوم را به شدت مى کوبد و مسلمانان را از این طرز تفکر با صراحت و تاکید برحذر مى دارد، اما متاسفانه بعضى از مسلمانان ، این فرمان بزرگ قرآن را به دست فراموشى سپردند و تکیه گاه هائى از میان بیگانگان براى خود انتخاب نمودند و تاریخ نشان مى دهد که بسیارى از بدبختی هاى مسلمین از همین جا سرچشمه گرفته اسـت !
اندلس تابلو زنده اى براى این موضوع اسـت و نشان مى دهد که چگونه مسلمانان به نیروى خود درخشان ترین تمدن ها را در
تاریخچه استعمار میگوید: همیشه ظالمان استثمارگر در لباس دوستی و دلسوزی و عمران و آبادی ظاهر شدهاند و هنگامیکه جای پای خود را محکم می کردند بی رحمانه بر آن جامعه می تاختند و همه چیز آنها را به یغما می بردند.
اندلس دیروز و اسپانیاى امروز به وجود آوردند، اما به خاطر تکیه کردن بر بیگانه چه آسان آن را از دست دادند.
امپراطور عظیم عثمانى که در مدت کوتاهى همانند برف در فصل تابستان به کلى آب شد، شاهد دیگرى بر این مدعا اسـت، در تاریخ معاصر نیز ضربه هائى که مسلمانان به خاطر انحراف از این مکتب خورده اند کم نیست، اما تعجب در این اسـت که چگونه هنوز بیدار نشده ایم !
در هر حال بیگانه، بیگانه اسـت و اگر یک روز منافع مشترکى با ما داشته باشد و در گام هاى محدودى همکارى کند سرانجام در لحظات حساس نه تنها حساب خود را جدا مى کند، بلکه ضربه هاى کارى نیز به ما مى زند، امروز مسلمانان باید بیش از هر وقت به این نداى قرآن گوش دهند و جز به نیروى خود تکیه نکنند. پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) به قدرى مراقب این موضوع بود که در جنگ احد هنگامى که سیصد نفر از یهودیان براى همکارى با مسلمانان در برابر مشرکان اعلام آمادگى کردند، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آنها را از نیمه راه باز گرداند و کمک آنها را نپذیرفت، در حالى که این عدد در نبرد احد مى توانست نقش مؤ ثرى داشته باشد، چرا! زیرا هیچ بعید نبود که آنها در لحظات حساس جنگ با دشمن همکارى کنند و باقیمانده ارتش اسلام را نیز از بین ببرند. (تفسیر نمونه)