فرآوری: آمنه اسفندیاری ـ بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
از دیدگاه اسلام، مهربانی و محبت ورزیدن، مایه قوام و برپایی جامعه انسانی است و بدون مهربانی، نظام اجتماع بشری، سرد و بی روح و زیبایی های زندگی به کام انسان تلخ و بی معناست.
کسی که آدمی را برای زندگی اجتماعی آفریده، احساس نیاز به این پیوند و رابطه را نیز در وجود او قرار داده است. او هم خود رحمان، رحیم، ودود، رئوف و عطوف است وهم بندگانش را بر این سرشت آفریده است. خدای مهربان، بندگانش را به محبت و مهرورزی تشویق می کند و اهل مهر و عاطفه را جزو اصحاب میمنه معرفی می کند؛ کسانی که نامه اعمالشان به دست راستشان داده خواهد شد یا کسانی که وجودشان سرشار از یمن و برکت برای خودشان و دیگران است. آن گاه می فرماید: ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ. (بلد: 17 و 18) سپس از کسانی باشد که ایمان آورده اند و یکدیگر را به صبر و استقامت و مهربانی و عطوفت توصیه می کنند. اینان اصحاب یمین هستند.
امام محمد باقر علیه السلام فرمود: کسی که چهار ویژگی در وی باشد، خداوند برایش خانه ای در بهشت بنا می کند: کسی که یتیمان را پناه دهد؛ به ناتوانان مهربانی ورزد؛ با پدر و مادرش به نرمی برخورد کند و با زیردستانش مدارا کند.
رسول گرامی اسلام نیز استحکام پیوند و مودّت و مهربانی مومنان با یکدیگر را چنین توصیف می کند:
اِنَّمَا الْمُوْمِنُونَ فی تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ بِمَنْزَلَةِ الْجَسَدِ الْواحِدِ اِذا اشْتَکی عُضْوٌ مِنْهُ تَداعی سایِرُ الْجَسَدِ بِالْحُمیّ وَ السَّهَرْ. مومنان در مقام مهربانی و عطوفت به یکدیگر، همانند یک پیکرند. وقتی عضوی از این گروه بیمار شود، دیگر اعضا در تب داری و شب بیداری با او همراهی می کنند.
میانه روی در هر کاری، پسندیده و افراط و تفریط ناپسند است. بر این اساس، تأکید کردن بر ارزش و اهمیت مهربانی، به معنای تجویز افراط در آن نیست. مهربانی بیش از حد به کسی که شایستگی آن را ندارد، سبب می شود تا او برای احترام کننده، ارج و ارزش متقابل را در نظر نگیرد و در نتیجه، حرمت فرد مهربان را بشکند و شخصیت و جایگاه اجتماعی او را خدشه دار کند. بنابراین، مهرورزی به دیگران باید با نیاز، شایستگی و ظرفیت آنان متناسب باشد. مهربان بودن با همه مردم به طور یکسان؛ اعم از فرومایه و بلندپایه، نادان و دانشمند، بدکار و نیکوکار، به معنای نادیده گرفتن ارزش ها و تباه ساختن گوهر محبت و مهربانی است. به همین دلیل، اسلام از سویی نظارت بر ابراز عواطف را به عقل سپرده است تا انسان، آن را با موازین شرعی و مقتضیات عقلی محدود سازد و از افراط و تفریط جلوگیری کند. از سوی دیگر، در آموزه های متین خود، پیروانش را به رعایت اندازه در محبت ورزیدن به افراد سفارش کرده است. برای نمونه، خداوند گروهی را شایسته هیچ محبتی ندانسته و از نرمش و مدارا با آنان نهی کرده و فرموده است: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ. (فتح: 29) محمد، فرستاده خدا و آنان که با اویند، بر کافران سخت گیرند و میان خود مهربانند.
گروهی را نیز شایسته محبت بیشتر دانسته و درباره آنان سفارش ویژه کرده است، مانند: ناتوانان، زیردستان، کودکان، یتیمان، تهی دستان و پدر و مادر.
رسول گرامی اسلام می فرمایند: مومنان در مقام مهربانی و عطوفت به یکدیگر، همانند یک پیکرند. وقتی عضوی از این گروه بیمار شود، دیگر اعضا در تب داری و شب بیداری با او همراهی می کنند.
امام محمدباقر علیه السلام فرمود: کسی که چهار ویژگی زیر در وی باشد، خداوند برایش خانه ای در بهشت بنا می کند: کسی که یتیمان را پناه دهد؛ به ناتوانان مهربانی ورزد؛ با پدر و مادرش به نرمی برخورد کند و با زیردستانش مدارا کند.
حضرت آیة اللّه حاج میرزا جواد آقا تهرانی (رحمت الله علیه) با همه مهربان بود و خوش رفتار. هیچ کس را نیازرد، حتّی آزار موری را تاب نمی آورد. این جریان که از خانواده ایشان نقل شده معروف است : آخر شبی از مسافرت برمی گردند. دیروقت است و موقع خواب و استراحت . به ملاحظه اینکه خانواده ناراحت و بدخواب نشوند از کوبیدن در خودداری می کند. پشت در تکیه می زند و منتظر می ماند. پس از لحظاتی همسر ایشان که مشغول خواب و استراحت بوده اند در عالم رویا می بینند که کسی به او می گوید: برخیز! برخیز و در منزل را بگشای ! همسر محترمه میرزا جواد آقا از خواب بلند می شود و در را باز می کند و می بیند میرزا پشت در است. سو ال می کند: آقا! حال که از سفر آمده اید پس چرا در نزدید؟ آقا می فرماید: دیدم نیمه شب است و دیروقت، نخواستم اسباب زحمت شما را فراهم کنم!
منابع:
سایت اندیشه قم
سایت حوزه
کتاب داستانهایی از علما/علیرضا حاتمی
اکثر دانشوران و متفلسفان مسلمان در قرون گذشته - که تخصص معمول نبوده - در مسایل متنوّع علمی و فرهنگی اعمّ ادامه ...
ابوالهذیل که متکلّم و متفکّری بسیار قوی و نیرومند بود، در مسایل مختلف کلامی و فلسفی به تفکّر و تأمّل ادامه ...
ابوالهذیل، محمدبن الهذیل بن عبدالله بن مکحول عبدی معروف به علّاف، یا حَمدان بن هذیل علّاف و یا محمدبن ادامه ...
واصل، اصل در علم کلام، رأس اعتزال و بنیان گذار کلام معتزله و رییس اول آنهاست. بنابراین، در واقع و به ادامه ...
واصل در سال 80 هجری (699 یا 700 م) در مدینهی طیّبه متولّد شد؛ به اتفاق آراء، او برده به دنیا آمد. برخی ادامه ...
مسئلهی اصلی و محوری مرجئه مسئلهی ایمان است که آنها متّفقاً عمل را از اجزاء و ارکان ایمان به شمار نیاوردند، ادامه ...
ارجاء در لغت به دو معنی آمده است: الف: امیدوار کردن؛ رجا، یرجو، رجاء و رَجوا، ضدِّ یَئس، بنابراین همزهی ادامه ...
گروهی از ملحدان میکوشند وجود خداوند را به زعم خود معلول و ساخته حالات ذهنی و روانی انسان وصف نمایند ادامه ...
منکران و ملحدان علاوه بر تشکیک در براهین خداشناسی به گمان خویش میکوشند با دلایل و شبهات مختلف، مدعای ادامه ...
تولد امام صادق و پیامبر اسلام (ص) در یک روز و مصادف با هفدهم ربیع الاول است. تولد امام صادق و پیامبر اسلام آخرین روز از هفته وحدت می باشد.
میلاد نور مبارک تولد امام صادق و پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) را بر تمام مسلمین جهان تبریک عرض می نمائیم.
تولد پیامبر
آخرین پیامبر الهی در 17 ربیع الاوّل سال اول عام الفیل دیده به جهان گشود. پدرش "عبدالله بن عبدالمطلب" و مادرش " آمنه بنت وهب" نام داشت. محمد (ص) با انوار رخسار و جمال منوّرش، جهان تیره و تاریک، به ویژه عربستان را روشن گردانید.
گفتنی است که تاریخ نگاران و سیره نویسان شیعه و اهل سنت، با این که در سال و ماه تولد آن حضرت، اتفاق نظر داشته و می گویند که آن حضرت در اوّل عام الفیل، برابر با سال 570 میلادی و در ماه ربیع الاوّل دیده به جهان گشود، ولی درباره روز تولد وی، اختلاف نظر دارند. |
شیعیان، معتقدند که رسول خدا (ص) در روز جمعه، مصادف با 17 ربیع الاوّل، به دنیا آمد و اهل سنت میگویند که تولد وی، روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاوّل بوده است. اما از این که سال تولد پیامبر (ص) را "عام الفیل" مینامند، بدین جهت است که دو ماه و هفده روز پیش از تولد پیامبر (ص)، یعنی در نخستین روز محرم سال 570 میلادی، فیل سواران "ابرهه" به مکه هجوم آورده و قصد نابودی کعبه و مسجدالحرام را نمودند ولی با معجزه شگفت الهی سرکوب شدند.
رانده شدن شیطان از آسمان
از امام صادق (ع) روایت شد که ابلیس، پس از رانده شدن از رحمت الهی، می توانست به هفت آسمان رفت و آمد کند و خبرهای آسمانی را گوش دهد، تا این که حضرت عیسی (ع) دیده به جهان گشود، از آن پس، ابلیس از سه آسمان فوقانی ممنوع شد و تنها در چهار آسمان پایینتر، رفت و آمد می کرد. ولی چون حضرت محمد (ص) به دنیا آمد، ابلیس از تمام آسمان ها رانده شد و رفت و آمدش ممنوع گردید و غیر از او، تمامی شیاطین نیز با تیرهای شهاب از آسمان رانده شدند. هم چنین روایت شده است که هنگام ولادت فرخنده حضرت محمد (ص)، ایوان کسری شکاف برداشت و چند کنگره آن فرو ریخت و آتش آتشکده بزرگ فارس خاموش شد؛ دریاچه ساوه خشک گردید؛ بتهای مکه سرنگون شدند؛ نوری از وجود آن حضرت به سوی آسمان بلند شد که شعاع آن فرسنگ ها را روشن کرد؛ انوشیروان، پادشاه ساسانی ایران و مؤبدان بزرگ دربار وی، خوابهای وحشتناکی دیدند؛
والدین پیامبر
پدرش عبدالله بن عبدالمطلب، پیش از تولد فرزندش محمد (ص)، در حالی که همسرش آمنه، به چنین فرزندی، حامله بود، به همراه سایر بازرگانان قریش، جهت سفر تجاری عازم شام گردید و در بازگشت از شام، در یثرب (مدینه منوّره) بیمار شد و در همان جا درگذشت و توفیق دیدار نوزاد خویش را نیافت. وفات عبدالله، دو ماه و به روایتی هفت ماه پیش از تولد فرزندش حضرت محمد (ص) بود.
آمنه، مادر گرامی رسول خدا (ص)، که به تقوا، عفت و پاکیزگی در میان بانوان قریش معروف بود، پس از تولد نور دیدهاش حضرت محمد (ص)، چندان در این دنیای فانی زندگی نکرد. وی، دو سال و چهار ماه و به روایتی شش سال، پس از میلاد رسول خدا (ص)، در بازگشت از یثرب، در مکانی به نام "ابوا" بدرود حیات گفت و در همان مکان مدفون شد.
رسول خدا (ص) پس از تولد، در کفالت جدش عبدالمطلب، بزرگ و سید قریش مکه، قرار گرفت. عبدالمطلب جهت شیر دادن نور دیدهاش محمد (ص)، در آغاز وی را به "ثویبه"، آزاد شده ابولهب سپرد ولی پس از مدتی وی را به "حلیمه دختر عبدالله بن حارث سعدیه" واگذار کرد. حلیمه، در ظاهر اگر چه دایه وی بود، ولی در حقیقت به مدت پنج سال از او مراقبت و مادری کرد.
پیامبر اسلام (ص) از دوران کودکی دارای
دو نام بود. یکی "محمد" که جد بزرگوارش عبدالمطلب، برای وی برگزید و دیگری
"احمد" که مادر ارجمندش آمنه، آن را انتخاب کرده بود.
تولد امام صادق (ع)
امام جعفر صادق (ع) در روز جمعه، به هنگام طلوع فجر و به روایتی در روز دوشنبه، هفدهم ربیع الاوّل سال 83 قمری دیده به جهان گشود و عالم انسانی را با انوار طیّبه خویش تابناک نمود.
بیوگرافی امام صادق (ع)
پدرش امام محمد باقر (ع) وی را به نام عموی نیاکانش جعفر طیّار (ع)، "جعفر" نام نهاد. حضرت جعفر بن محمد (ع) دارای یک کنیه معروف به نام "ابوعبدالله" و دو کنیه غیرمعروف به نام های "ابواسماعیل" و "ابوموسی" بود. هم چنین، دارای القابی چند بود که معروفترین آنها عبارت است از: صادق، صابر، طاهر و فاضل.
شیعیان و محبّان اهل بیت (ع) وی را به "صادق آل محمد (ص)" میشناسند. زیرا آن حضرت، هرگز سخنی جز راست و درست نفرمود. پدر ارجمندش، امام محمد باقر (ع) است که نَسَب وی با دو واسطه به امیرمؤمنان حضرت علی (ع) و با سه واسطه به پیامبر اکرم (ص) منتهی می گردد.
مادر گرامی امام جعفر صادق (ع)، فاطمه، معروف به "اُمّ فروه" از زنان نیکوسرشت، نیکوکار و نیکورفتار عصر خویش بود. این بانوی باتقوا و متدّین، از جهت فضیلت و منقبت، سرآمد زنان روزگار خود به شمار میآمد و امام صادق (ع) در شأن و مقام وی فرمود: مادرم از زنانی بود که ایمان داشت، تقوا پیشه کرده و نیکوکاری مینمود و خدا، نیکوکاران را دوست دارد.
زندگینامه امام صادق (ع)
امام جعفر صادق (ع) به مدت دوازده سال، حیات با برکت جدّ گرامی اش امام زین العابدین (ع) را درک کرد و از مکتب تربیتی و علمی وی بهره وافر یافت. هم چنین، آن حضرت به مدت 32 سال از وجود شریف پدرش امام محمد باقر (ع) برخوردار بود و در تمام رویدادهای مهم در کنار پدر ارجمندش قرار داشت. مدت امامت امام جعفر صادق (ع)، 33 سال و ده ماه (از ذی حجه سال 114 تا 25 شوال سال 148 قمری) بود و در ایّام زندگی با برکت خویش با خلافت غاصبانه چند تن از خلفای اموی و دو تن از خلفای عباسی معاصر بود که عبارتند از: عبدالملک بن مروان، ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک، هشام بن عبدالملک، ولید بن یزید، یزید بن ولید، مروان بن محمد، ابوالعباس سفاح و منصور دوانقی.
گفتنی است که 9 نفر اوّل از طایفه بنی امیه و دو نفر آخر از خاندان بنی عباس بودند و آن حضرت از هر دو طایفه، سختیها و بیمهریهای فراوانی دید؛ اما چون آن امام بزرگوار در انتهای دوران خلافت ستم کارانه امویان و در آغاز خلافت فریبکارانه عباسیان میزیست، فرصت مناسبی به دست آورد تا در زمان انتقال خلافت از یک طایفه غاصب، به طایفه غاصب دیگر و سرگرم شدن آنان به یکدیگر، مکتب اهل بیت (ع) را به مسلمانان بشناساند و زمینه ترویج و تبلیغ این مکتب را مهیّا سازد و از این راه، بیشترین بهره را نصیب اسلام و مسلمانان نماید.
امام صادق (ع) پایه گذار مذهب جعفری
آن حضرت با تشکیل حوزه علمیه و تعلیم شاگردانی مبرز، چون هشام، زراره و محمد بن مسلم، تحول شگرفی در جهان اسلام و مذهب شیعه پدید آورد و جهانیان را با اسلام ناب محمدی (ص) و مکتب حیات بخش اهل بیت (ع) آشنا ساخت. به همین جهت، وی را پایه گذار مذهب "امامیه" دانسته و شعیان امامی اثناعشری را "شیعه جعفری" می گویند.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
بامداد – اسلام با آمدن خود صدای وحدت و ندای یکپارچگی را در میان همه ملل مختلف به عنوان یک نهاد اجتماعی که داعیه دار صلح و وحدت میان اقوام مختلف است، برپا ساخت. هدف نهایی اسلام، ایجاد وحدت و یکپارچگی میان اقوام و ملل مختلف بود.
رسول اکرم، به طور رسمی پس از هجرت، در قرارداد و عهدی بین مهاجرین و انصار، وحدت امت اسلام را اعلان فرمود: «انهم امه واحده من دون الناس» (مسلمانان جدای از مردم یک امت هستند). این اعلان رسمی که همزمان با هجرت رسول اکرم و تاسیس حکومت اسلامی صورت گرفته است، علاوه بر مفهوم وحدت دین و عقیده، وحدت سیاسی و اجتماعی آنان را نیز در بر دارد.
مسلمانان، موظف هستند با اختلافات قومی و زبانی و احیانا اختلاف رای در فروع فقهی و در روش های عملی و یا در فهم کتاب و سنت و نیز در گرایش های سیاسی، این وحدت را حفظ کنند. هیچ گاه این قبیل اختلاف ها که وجود دارد و امری طبیعی است، آنان را فرقه فرقه نکند و به نزاع و درگیری و جنگ و عداوت با هم وادار ننماید.
فاصله میان ۱۲ ربیع الأول که سالگرد ولادت پیامبر اکرم بنابر روایات أهل سنت تا ۱۷ ربیع الأول که تاریخ ولادت رسول الله محمد صلى الله علیه و آله بنا بر روایات موجود در شیعه است ، از سوی امام خمینی ره ، به عنوان هفته وحدت نامگذاری شده است .
اسلام با آمدن خود صدای وحدت و ندای یکپارچگی را در میان همه ملل مختلف به عنوان یک نهاد اجتماعی که داعیه دار صلح و وحدت میان اقوام مختلف است،برپا ساخت. هدف نهایی اسلام، ایجاد وحدت و یکپارچگی میان اقوام و ملل مختلف بود.
الخلاف یهدم الرای. (اختلاف، رای صحیح را ویران می سازد.)
این جمله به یک نکته ی مهم اجتماعی و اخلاقی و روانی اشاره دارد و آن اینکه انسان در حالت عادی و آرامش می تواند رای و نظر درست اختیار نماید، اما در شرایط غیر عادی و در جوی پر از اختلاف و برخورد، طبعا تحت شرایط غیر عادی، از جاده ی صواب منحرف می گردد و نظر ناصحیح را بر می گزیند.
– ما اختلفت دعوتان الا کانت احداهما ضلاله.(۲) (هیچگاه دو دعوت و دو نظریه در قبال هم قرار نمی گیرد، مگر اینکه یکی از آن دو ضلالت و باطل است.)
این جمله ی حکیمانه اشاره به این است که حق و باطل با هم جمع نمی شوند و همواره حق در برابر باطل است و تبلیغات، دعوت ها و احزاب هم همین طور هستند، از بین آنها، یکی حق و بقیه باطل و ضلالت اند.
مرحوم شیخ حرعاملی در وسائل الشیعه، با اسناد از امام صادق علیه السلام و آن حضرت از پدران بزرگوارش، از رسول خدا صلی الله علیه و آله اینگونه نقل می کند: «من سمع النداء فی المسجد فخرج من غیر علّه فهو منافق الّا أن یرید الرجوع الیه» «کسی که در مسجد صدای اذان را بشنود و بدون علت و بی آنکه قصد مراجعت کند، از مسجد خارج شود، او منافق است!»
این حدیث با مختصر تفاوت در منابع اهل سنت چنین نقل شده است:
«من أدرکه الأذان فی المسجد ثمّ لم یخرج لحاجه و هو لا یرید الرجوع فهو منافق» متن این حدیث و تشدید در این حکم که خروج از مسجد پس از اعلان وقت نماز به نفاق تشبیه شده و جنین شخصی بعنوان منافق معرفی گردیده است، مضمون روایتی را که محمدبن سنان از امام رضا علیه السلام نقل نموده است، تداعی می کند که آن حضرت در پاسخ پرسش ابن سنان درباره حرام بودن فرار از جبهه، چنین نگاشت:
«حرّم اللَّه تعالی الفرار من الزحف لمافیه من الوهن فی الدین و الإستخفاف بالرسل و الأئمه العادله و ترک نصرتهم علی الأعداء …» «خداوند فرار از جنگ را بدان جهت حرام نموده است که این کار موجب تضعیف دین و استخفاف پیامبران و پیشوایان عادل و خودداری از نصرت و یاری جبهه حق در مقابل دشمنان است.» آری اگر فرار از زحف و تضعیف جبهه حق در جنگ ها موجب تقویت دشمن و یکی از گناهان کبیره است، فرار از صفوف نماز نیز از نظر فرهنگی عامل تضعیف حق و تقویت جپهه باطل و کمکی است بر اهداف دشمنان و همسو شدن با استکبار جهانی. و اینک ما در جبهه هستیم و دشمن در کمین!
منابع:
۱٫ سایت نهاد مقام معظم رهبری دانشگاه اراک
۲٫ کتاب امام علی علیه السلام و وحدت اسلامی
۳٫کتاب تجلی وحدت
زندگینامه پیامبر اسلام شامل مراحل حساسی از جمله بعثت، هجرت، فتح مکه و... است. شروع زندگینامه حضرت محمد از تولد ایشان در سال عام الفیل است.
زندگی حضرت محمد (ص) از صدر اسلام مورد توجه و اهتمام مسلمانان قرار داشته. آنچه از مطالعه و بررسی زندگی وی در طول 63 سال در ذهن نقش میبندد، بازتابی از تصویر ظهور پیامبری الهی و سرگذشت شخصیتی است که با پشت سر نهادن دشواریهای بسیار، بیهیچ خستگی و ناامیدی به اصلاح جامعه، دست زد و توانست جزیره العرب را متحد کند و آماده گستردن اسلام در بیرون از مرزهای عربستان شود و از آن مهم تر دیانتی را بنیاد کند که اینک یکی از مهمترین ادیان جهان به شمار میرود.
تولد حضرت محمد (ص) بنابر بسیاری از روایات در 17 ربیع الاول عامالفیل (570 میلادی)، یا به روایتی 12 همان ماه در تقویم عربی روی داد. پدر پیامبر (ص)، عبدالله فرزند عبدالمطلب و مادرش آمنه دختر وهب و هر دو از قبیله بزرگ قریش بودند؛ قبیلهای که بزرگان آن از نفوذ فراوانی در مکه برخوردار بودند و بیشتر به بازرگانی اشتغال داشتند. عبدالله، پدر پیامبر (ص) اندکی پیش از تولد فرزندش برای تجارت با کاروانی به شام رفت و در بازگشت بیمار شد و درگذشت.
بنابر رسمی که در مکه رایج بود، محمد (ص) را به زنی به نام حلیمه سپردند تا در فضای ساده و پاک بادیه پرورش یابد. وی 6 ساله بود که همراه مادر برای دیدار خویشان به یثرب (مدینه) رفت، اما آمنه نیز در بازگشت، بیمار شد و درگذشت و او را در ابواء (نزدیک مدینه) به خاک سپردند. محمد (ص) از این پس در کنف حمایت جدش عبدالمطلب قرار گرفت، اما او نیز در 8 سالگی وی درگذشت و سرپرستی محمد (ص) بر عهده عمویش ابوطالب گذارده شد. ابوطالب در سرپرستی برادرزاده اش کوششی بلیغ می کرد. در سفری تجارتی به شام او را با خود همراه برد و هم در این سفر، راهبی بحیرا نام، نشانه های پیامبری را در او یافت و ابوطالب را از آن امر مطلع ساخت.
از وقایع مهم پیش از ازدواج پیامبر (ص)، شرکت در پیمانی به نام «حلف الفضول» است که در آن جمعی از مکیان تعهد کردند «از هر مظلومی حمایت کنند و حق او را بستانند»؛ پیمانی که پیامبر (ص) بعدها نیز آن را میستود و میفرمود اگر بار دیگر او را به چنان پیمانی باز خوانند، به آن میپیوندد.
شهرت محمد (ص) به راستگویی و درستکاری چنان زبانزد همگان شده بود که «امین» لقب گرفت و همین صداقت و درستی توجه خدیجه دختر خویلد را جلب کرد و او را با سرمایه خویش برای تجارت به شام فرستاد؛ سپس چنان شیفته درستکاری «محمد امین« شد که خود برای ازدواج با وی گام پیش نهاد، در حالی که بنابر مشهور، دستکم 15 سالی از او بزرگتر بود. خدیجه برای محمد (ص) همسری فداکار بود و تا زمانی که حیات داشت، پیامبر همسر دیگری برنگزید. او برای پیامبر (ص) فرزندانی آورد که پسران همگی در کودکی درگذشتند و در میان دختران، از همه نامدارتر، حضرت فاطمه (س) است. از جزئیات این دوره از زندگی پیامبر ( ص) تا زمان بعثت آگاهی چندانی در دست نیست؛ جز آن که می دانیم نزد مردمان به عنوان فردی اهل تأمل و تفکر شناخته شده و از خوی و رفتارهای ناپسند قوم خود سخت ناخشنود بود. از آداب و رسوم زشت آنان چشمگیرتر از همه بت پرستی بود و پیامبر (ص) از آن روی بر میتافت. محمد (ص) اندکی پیش از بعثت، دیر زمانی را به تنهایی در غار حرا، در کوهی نزدیک مکه به سر میبرد و زمان را به خاموشی و اندیشه میگذرانید.
گفتهاند نخستین نشانههای بعثت پیامبر (ص) به هنگام 40 سالگی او، رؤیاهای صادقه بوده است، اما آنچه در سیره به عنوان آغاز بعثت شهرت یافته، شبی در ماه رمضان، یا ماه رجب است که فرشته وحی در غار حرا بر پیامبر (ص) ظاهر شد و بر او نخستین آیات سوره علق را برخواند. بنابر روایات، پیامبر (ص) به شتاب به خانه بازگشت و خواست که او را هر چه زودتر بپوشانند. گویا برای مدتی در نزول وحی وقفهای ایجاد شد و همین امر پیامبر (ص ) را غمناک ساخته بود، ولی اندکی بعد فرشته وحی باز آمد و آن حضرت را مامور هدایت قوم خود و اصلاح جامعه از فسادهای دینی و اخلاقی و پاک گردانیدن خانه خدا از بتان و دلهای آدمیان از خدایان دروغین کرد.
پیامبر (ص) دعوت به توحید را نخست از خانواده خود آغاز کرد و اول کسی که به او ایمان آورد، همسرش خدیجه و از مردان پسر عمویش علی بن ابی طالب (ع) بود که در آن هنگام سرپرستی او را پیامبر (ص) بر عهده داشت. دعوت آغازین بسیار محدود بود ، ولی شمار مسلمانان رو به فزونی داشت و چندی برنیامد که گروه اسلام آورندگان به اطراف مکه میرفتند و با پیامبر (ص) نماز میگزاردند.
سه سال پس از بعثت، پیامبر (ص) دستور یافت تا همگان را از خاندان قریش گرد آورد و دعوت توحید را در سطحی گستردهتر مطرح سازد . رفتار قریشیان و به طور کلی مشرکان مکه اگر چه نخست با ملایمت و بیشتر با بیاعتنایی همراه بود ، ولی چون بدگویی از بتان و از آیین و رسوم پدران آنان فزونی یافت، قریشیان بر پیامبر (ص) و مسلمانان سخت گرفتند و خاصه ابوطالب عموی پیامبر (ص) را که جداً از او حمایت میکرد، برای آزار پیامبر (ص) در تنگنا قرار دادند. سختگیری مشرکان چندان شد که پیامبر (ص) عدهای از اصحاب را امر کرد تا به حبشه هجرت کنند و به نظر میرسد که برخی از اصحاب نیز میان حبشه و حجاز در رفت و آمد بوده اند.
در سال ششم بعثت، سرانجام قریشیان پیمانی نهادند تا از ازدواج یا خرید و فروش با خاندان عبدالمطلب بپرهیزند. آنان پیمان خویش را بر صحیفهای نوشتند و به دیوار کعبه آویختند. از آن سوی، ابوطالب و کسانی دیگر از خاندان او نیز همراه پیامبر (ص) و خدیجه به درهای مشهور به «شعب» ابوطالب، پناه بردند و تا جایی که ممکن بود، نه کسی به آنجا می آمد و نه خود از آن بیرون می شدند. سرانجام، پس از آن که خطوط آن صحیفه را موریانه از میان برده بود، قریشیان پذیرفتند که مخالفان را رها کنند و از محاصره ایشان دست بردارند (سال 10 بعثت). اندکی پس از خروج پیامبر (ص) از شعب، دو تن از نزدیکترین یاورانش، خدیجه و ابوطالب وفات یافتند.
در شهر یثرب دو قبیله اصلی، یعنی اوس و خزرج، بیشتر اوقات با هم در جنگ و ستیز بودند و از کسی که ایشان را به آشتی و دوستی دعوت کند، استقبال میکردند. پیامبر (ص) اتفاقاً 6 تن از خزرجیان را در موسم حج دید و اسلام را بر ایشان عرضه کرد و آنان چون به شهر خویش بازگشتند، به تبلیغ دعوت پرداختند. سال بعد، یعنی در سال 12 بعثت، تنی چند از اوس و خزرج، به خدمت پیامبر (ص) آمدند و در عقبه، درهای در نزدیکی مکه، با آن حضرت بیعت کردند و پیامبر (ص) نماینده ای برای ترویج و تعلیم اسلام با آنان همراه کرد. این بیعت نخستین پایه حکومتی شد که پیامبر (ص) در یثرب بنیاد نهاد. سال بعد نیز شمار بیشتری از یثربیان با پیامبر ( ص) بیعت کردند و گویا در یثرب جز گروه اندکی نمانده بود که به اسلام در نیامده باشند.
گرچه مذاکره با یثربیان پنهانی بود، ولی قریشیان بدان آگاهی یافتند و پس از شور درباره رسیدگی به کار پیامبر (ص) و مسلمانان، بر آن شدند که از همه تیرههای قریش کسانی گرد آیند و شبانه پیامبر (ص) را بکشند تا خون او برگردن کسی نیفتد. پیامبر (ص) که از این توطئه آگاه شده بود، حضرت علی (ع) را بر جای خویش نهاد و خود به شتاب، در حالی که ابوبکر نیز با او همراه شده بود، به سوی یثرب روان شد.
خروج پیامبر (ص) از مکه که از آن به هجرت تعبیر شده، نقطه عطفی در تاریخ زندگی آن حضرت و نیز تاریخ اسلام است؛ زیرا از آن پس پیامبر (ص) در رأس حکومتی قرار گرفته بود که میبایست بر مبنای شریعتی آسمانی جامعهای نوین بنا نهد. گسیل داشتن کسانی برای تبلیغ اسلام به میان قبایل و هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه، نزد مسلمانان با اهمیت بسیار تلقی شد، تا بدانجا که مبدا تاریخ ایشان قرار گرفت و این خود نشان دهنده برداشتی است که اعراب از هجرت پیامبر (ص) به عنوان یک مرحله نوین داشتند. سرانجام پیامبر (ص) در ماه ربیع الاول سال 14 بعثت به یثرب رسید؛ شهری که از آن پس به نام آن حضرت، مدینه الرسول یا به اختصار مدینه نام گرفت. آن حضرت نخست در جایی بیرون شهر، به نام قبا درنگ فرمود و یثربیان به استقبال او شتافتند. پس از چند روزی، به شهر در آمد و در قطعه زمینی خشک، مسجدی به دست خود و اصحاب و یارانش بنا کرد که بنیاد مسجد النبی کنونی در مدینه منوره است.
روز به روز بر شمار مهاجران افزوده میشود
و انصار (که اینک به ساکنان پیشین یثرب اطلاق میشد) آنان را در منزل خویش جای می
دادند. پیامبر (ص)، نخست میان انصار و مهاجران پیمان برادری برقرار کرد و خود علی
بن ابی طالب (ع) را به برادری برگرفت. مدتی پس از ورود به مدینه، پیامبر (ص) با
اهالی شهر، حتی یهودیان پیمانی بست تا حقوق اجتماعی یکدیگر را رعایت کنند. چندی
بعد قبله مسلمانان از بیت المقدس به سوی کعبه تغییر یافت و هویت مستقل برای اسلام
تثبیت شد.
در سال دوم هجرت، مهمترین برخورد نظامی
مسلمانان و مشرکان مکه پیش آمد: در نبردی که به بدر مشهور شد، با آن که عده
مسلمانان کمتر از مکیان بود، توانستند پیروزی را از آن خود کنند و از مشرکان بسیاری
کشته و اسیر شدند و دیگران نیز گریختند. پیروزی در بدر ، به مسلمانان روحیه بخشید،
اما در مکه همگی داغدار و خشمگین از شکست و در اندیشه انتقام بودند.
در سال سوم هجرت، قریشیان از قبایل
متحد خود بر ضد مسلمانان یاری خواستند و با لشکری مجهز به فرماندهی ابوسفیان، به
سوی مدینه به راه افتادند. پیامبر (ص) نخست قصد داشت در مدینه بماند، ولی سرانجام
بر آن شد تا برای مقابله با لشکر مکه از شهر بیرون رود. در جایی نزدیک کوه احد، دو
لشکر با یکدیگر رو به رو شدند و با اینکه نخست پیروزی با مسلمانان بود، ولی با
ترفندی که خالد بن ولید به کاربرد و با استفاده از غفلت گروهی از مسلمانان، مشرکان
از پشت هجوم بردند و به کشتار آنان پرداختند. در این جنگ حمزه عموی پیامبر (ص) به
شهادت رسید، پیامبر (ص) خود زخم برداشت و شایعه کشته شدن او نیز موجب تضعیف روحیه
مسلمانان شد.
سال پنجم هجرت به پایان نرسیده بود که خطر بسیار بزرگی پیامبر (ص) و مسلمانان را تهدید کرد. قریشیان مکه و یهودیان رانده شده بنینضیر و دیگر هم پیمانان ایشان بر ضد پیامبر (ص) متحد شدند و با لشکری گران که شمار سپاهیان آن را تا 10 هزار گفتهاند، به سوی مدینه به راه افتادند. چون خبر به پیامبر (ص) رسید، بنا بر روایت مشهوری، به پیشنهاد سلمان فارسی به حفر خندق در اطراف مدینه امر فرمود. بدین ترتیب، چون لشکر کفار به مدینه رسید، با این تدبیر جدید جنگی رو به رو شد و در طول روزهایی که دو لشکر در برابر هم صف آراسته بودند، تنها درگیری هایی پراکنده رخ داد. سرانجام، پس از 15 روز ، لشکر کفار بینتیجه بازگشت و مسلمانان به زندگی عادی خود برگشتند.
در این سال پیامبر (ص) و مسلمانان قصد کردند که برای اجرای مراسم حج به مکه روند و به همین منظور به سوی مکه به راه افتادند. |
قریشیان بر منع ورود پیامبر (ص) هم داستان شدند و کسی را نزد آن حضرت
روانه کردند و او را از قریشیان بیم دادند، ولی پیامبر (ص) تاکید کرد که قصد جنگ
ندارد و حرمت خانه خدا را واجب میداند و حتی فرمود که حاضر است برای مدتی با قریشیان
در صلح شود. قریشیان نخست هم رای نبودند، ولی سرانجام کسی را برای عقد قرار داد
صلح نزد پیامبر (ص) فرستادند. بر مبنای این، میان پیامبر (ص) و قریشیان 10 سال صلح
و متارکه جنگ اعلام گردید و شرط شد که پیامبر (ص) از ورود به مکه تا سال آینده
خودداری کند.
پیامبر (ص) در سال هفتم هجرت تصمیم به دعوت فرمانروایان و پادشاهان ممالک اطراف گرفت. سپس نامه هایی به امپراتور روم شرقی، نجاشی و نیز امیر غسانیان شام و امیر یمامه فرستاد. در همین سال پیامبر (ص) بر یهودیان خیبر پیروز شد که پیش از آن چندین بار با دشمنان بر ضد او هم پیمان شده بودند و آن حضرت از جانب ایشان آسوده خاطر نبود، قلعه خیبر که در نزدیکی مدینه واقع شده بود، به تصرف مسلمانان در آمد و پیامبر (ص) پذیرفت که یهودیان به کار زراعت خویش در آن منطقه ادامه دهند و هر سال از محصول خود بخشی به مسلمانان بپردازند، پیامبر (ص) به مدینه بازگشت، اما گسیل داشتن سپاهیان و کاروانها به اطراف و اکناف ادامه داشت.
در سال هشتم هجرت قریشیان پیمان خود را شکستند و شبانگاه بر طایفهای که با مسلمانان هم پیمان بودند، هجوم بردند. بدین سبب، پیامبر (ص) با سپاهی انبوه قصد مکه کرد و شب هنگام بیرون مکه اردو زد. ابوسفیان، بزرگ مشرکان به شفاعت عباس عموی پیامبر (ص)، نزد آن حضرت آمد و اظهار اسلام کرد و پیامبر (ص) خانه او را جایگاه امن قرار داد. لشکر اسلام بیمقاومتی وارد مکه شد و پیامبر (ص) بلافاصله فرمان عفو عمومی صادر کرد و خود به درون کعبه شد و خانه را از بتان پاک فرمود. آن گاه بر بلندی صفا نشست و همگی مردم با او دست بیعت دادند.
هنوز 15 روز از اقامت پیامبر (ص) در مکه نگذشته بود که برخی از طوایف پرشمار و مسلمان نشده جزیره العرب بر ضد آن حضرت متحد شدند. پیامبر (ص) با لشکری انبوه از مسلمانان از مکه بیرون آمد و چون به جایی به نام حنین رسید، دشمنان که در درههای اطراف کمین کرده بودند، به تیراندازی پرداختند. شدت تیرباران چنان بود که سپاه اسلام روی به عقب نهاد، گروهی اندک بر جای ماندند، ولی سرانجام گریختگان نیز بازگشتند و بر سپاه دشمن هجوم بردند و آن ها را شکست دادند.
در تابستان سال نهم هجرت به پیامبر (ص)
خبر رسید که رومیان لشکری ساخته اند و قصد حمله به مدینه دارند . پیامبر (ص) و
مسلمانان به مقابله رفتند تا به تبوک رسیدند، ولی جنگی رخ نداد و پیامبر (ص) پس از
عقد پیمانهایی با قبایل آن حدود به مدینه بازگشت. پس از این ماجرا که به غزوه تبوک
شهرت یافت.
در اوایل سال 11 هجرت بیماری و رحلت پیامبر (ص) پیش آمد. وفات پیامبر (ص) در 28 صفر سال 11 هجرت، یا به روایتی در 12 ربیع الاول همان سال در 63 سالگی روی داد. در آن وقت از فرزندان او جز حضرت فاطمه (ع) کسی زنده نبود. دیگر فرزندانش، از جمله ابراهیم که یکی دو سال پیش از وفات پیامبر (ص) به دنیا آمد، همگی در گذشته بودند. پیکر مطهر پیامبر (ص) را حضرت علی (ع) به یاری چند تن دیگر از خاندان او غسل داد و کفن کرد و در خانهاش ( که اینک داخل در مسجد مدینه است) به خاک سپردند.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
فان تشکرونی، تشکروالی نعمة *** و ان تکفرونی، لا أکلّفکم شُکری (9)
قرآن درباره این دوره (پیش از نزول) دست کم در چهار آیه، (10) از وصف «جاهلیت» استفاده کرده است. «جهل» در آن دوره هرگز دلالتی دینی نداشت و بیشتر با «حلم» (وصف متضادش) قرین بود، سه معنا را در «جهل» پیش و پس از نزول میتوان یافت:
پوشیدن به ذیل کرم، یعنی نادیده گرفتن گناه و بخشودن آن.
نیست در کَس کرَم و وقت طرب میگذرد *** چاره آن است که سجاده به می بفروشیم (61)
به قرینه فروختن سجاده و تنگی وقت، کرم در مصرع نخست، یعنی دهش و بخشیدن.
ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست *** در حضرت کریم تمنّا چه حاجت است (62)
به قرینه حاجت و سؤال (دریوزگی) ، کریم در مصرح دوم، یعنی بخشنده.
کی کرَمت نگذرد زبنده عاصی *** چون صفت خواجه کریم چنین است (63)
به قرینه عصیان، کرم در مصرع نخست، یعنی بخشایش و کریم در مصرع دوم، یعنی بخشاینده.
بنابراین، همه کریمان از گونهای فزونی و بزرگی و برتری (فضیلت) بهره دارند، اما این فزونی بیشتر در گشاده دستی (سخاوت) یا بخشایندگی (شفقت و صفح) رخ نمودهاست. از این رو، کرامت بیشتر در معنای سخاوت، شفقت و مروت به کار رفته است؛ چنان که آن (کرامه) را بزرگی ورزیدن، نواخت و احسان و بخشندگی، مروت، نفیس و عزیز شدن دانستهاند. (64)
اینکه گفتهاند کریم پیش از نزول قرآن بر شرافت خانوادگی (حَسَب) و محسوسترین فضیلت نزد اعراب پیش از اسلام، یعنی گشاده دستی (در سطح تبذیر) دلالت میکرد، اما بر پایه آموزه (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ) (65) تغییر معناشناختی در آن پیدا شد، (66) دعوی پیش گفته را تأیید میکند.
کرامت با حریت متفاوت است؛ چنان که گفتهاند حریت درباره نیکوییهای کوچک و بزرگ به کار میرود و کرامت فقط درباره نیکوییهای بزرگ. مانند انفاق مال برای فراهم کردن ساز و برگ سپاهِ خدا. (67) باری، مفهوم یاد شده در نخستین معنای شرافت، یعنی برتری همواره در کرامت و مشتقات آن دیده میشود. حتی کرامت به معنای یکی از گونههای «خرق عادت»، متضمن برتری صاحب کرامت در سنجش با دیگران است؛ زیرا کرامت بر اثر قوّت روحی و قداست نفسانی انسانی کامل یا نیمه کامل رخ مینماید. (68)
ترجمه dignity به کرامت، به رغم هم پوشانی معناشناختی آنها، به دلیل اعم بودن معنای کرامت، دقیق نیست؛ زیرا dignity انگلیسی از dignete فرانسوی کهن و آن از dignitas لاتین گرفته شده است که خودش مشتقی از dignus به معنای Worthy به شمار میرود و Worthy به معنای سزاوار، شایسته و ارجمند است. فعل لاتین decere صفت decent انگلیسی به معنای محترم و آبرومند را پدید آورد. (69)
برتری (فضل/ شرف) در زمینههای گوناگون، به پیدایی معناهای گوناگون واژه «کرامت» میانجامد که به شماری از آنها اشاره میشود:
1. نژادگی (اصالت) ؛
2. بخشندگی (سخاوت) ؛ مانند (زوج کریم) (70) و (إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ) ؛ (71)
3. بخشایندگی (شفقت) ؛
3. آزادگی (حریت) ؛
4. پاک دامنی (عفت) ؛
5. بزرگواری/ بزرگ منشی/ وارستگی (نجابت/ عظمت/ مناعت) ؛ مانند (إِنَّهُ لَقَولُ رَسُولٍ کریم) ؛ (72)
6. جوانمردی (فتوّت) ؛
7. آراستگی/ زیبایی (بهجت) ؛ مانند (زوج کریم) ؛ (73)
8. شگفتی (خارق عادت) ؛
9. ارجمندی و ارزندگی/ گران مایگی/ شایستگی (عزازات/ وِزانت/ حرمت) ؛ مانند (وَکُنوزٍ وَ مَقامٍ کریمٍ) (74) و (اَجرٍ کریم) (75) و (اِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللهِ أَتقاکم) (76) و (فَیَقُولُ رَبِّى أَکرَمَنِ) (77) و (اقرَأ وَ رَبُّک الأَکرَمَ) ؛ (78)
10. فرهمندی والایی (جبروت/ شوکت) ؛
11. سودمندی (فایدت) ؛ مانند (لا بارِدٍ وَ لاکریم) ؛ (79)
12. جاه مندی (منزلت/ مرتبت) ؛ مانند (اکرِمی مَثواهُ) ؛ (80)
بنابراین، ترجمه دقیق اصطلاح dignity، والایی یا فرهمندی یا ارجمندی است، اما به دلیل رواج برابر نهاد کرامت، میتوان آن را در این باره به کار گرفت.
دیابت شیرین بیماری بوده که در آن به دلیل تولید ناکافی انسولین و یا مقاومت انسولین، سلول های بدن قادر ادامه ...
دیابت یک نوع بیماری مزمن بوده که می تواند پیشگیری شود، اما قابل درمان قطعی نیست. علائم اولیه ی این بیماری ادامه ...
دیابت یک اختلال در سوخت و ساز بوده که به واسطه ی سطوح بالای گلوکز در خون ایجاد می شود. مردان و زنان هر ادامه ...
HIV یا ویروس نقص ایمنی بدن انسان به علت سندروم نقص ایمنی اکتسابی به وجود آمده که طی این بیماری سلول های ادامه ...
علائم اولیه ی ایدز در زنان و مردان شبیه بیماری های دیگر می باشد. در این مقاله اطلاعاتی در رابطه با علائم ادامه ...
1. بیشتر منابع و مأخذ موجود در بررسی صهیونیسم و اسرائیل، همان منابع صهیونیستی میباشد! در نتیجه مطالعهکنندگان، ادامه ...
امپریالیسم جهت تحقق اهداف خود در کشورهای مستعمره از هر اقدامی استفاده میکند. یکی از ابزارهای تحقق اهداف ادامه ...
در دوران پس از جنگ جهانی دوم، جهان شاهد فروریختگی و تجزیه امپراتوریهای استعماری بود. طی این مدت، بسیاری ادامه ...
صهیون یا صیون نام کوهی است در اورشلیم که هیکل یا معبد بنیاسرائیل بر آن ساخته شده بود، لذا معنی لغوی ادامه ...
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در نماز جمعه سنندج:
سنندج – وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات وحدت را لازمه اقتدار بیشتر کشور عنوان کرد و گفت: سیاست اصلی نظام اسلامی تلاش برای وحدت، انسجام و همدلی بیشتر در سراسر کشور است.
، محمود واعظی ظهر امروز در سخنرانی قبل از خطبه های نماز جمعه سنندج که در مسجد جامع این شهر اقامه شد، اظهار داشت: سیاست اصلی و اولویت مهم نظام اسلامی در سراسر کشور، حفظ وحدت و همدلی است و این مهم در استانهای همچون کردستان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
وی ادامه داد: طی سه سال اخیر یکی از اولویت های مهم دولت تلاش برای افزایش وحدت و انسجام ملی بوده است و به همین دلیل در آینده نیز باید تلاش کنیم تا این وحدت و همدلی ایجاد شده را به بهترین شکل ممکن ادامه دهیم.
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات بیان کرد: مقام معظم رهبری بارها و نشست ها و جلسات مختلفی بر حفظ وحدت در کشور تاکید کرده و خواستار برخورد با افرادی شده اند که به دنبال تفرقه در کشور هستند و این مهم نشان می دهد که همه ما در هر جایگاهی که هستیم باید برای حفظ وحدت تلاش و کوشش کنیم.
وی با اشاره به آموزه های دینی در خصوص وحدت و همدلی در جامعه، گفت: در آموزه های دینی ما نیز بر لزوم حفظ وحدت و همدلی هم تاکید شده و باید توجه داشت که امروز نظام اسلامی دارای امنیت و اقتدار است و این امنیت و اقتدار در سایه حفظ وحدت و همدلی به دست آمده است.
وی افزود: زمانی که امنیت وجود داشته باشد ما می توان به توسعه برسیم و خوشبختانه امروز در میان ناامنی های منطقه، ایران اسلامی در اوج عزت و اقتدار دارای امنیت پایدار است و بخش زیادی از این امنیت مرهون تلاش و کوشش شما مردم کردستان و سایر استانهای مرزنشین کشور است.
واعظی با اشاره به توطئه های دشمن در راستای خدشه وارد کردن بر دین مبین اسلام، یادآور شد: امروز عده ای به دنبال تخریب چهره رحمانی و انسانی دین مبین اسلام هستند و به همین دلیل از هر فرصت و بهانه ای برای تاختن به دین مبین اسلام بهره برداری می کنند.
وی با اشاره به رسالت های علما و روحانیون شیعه و سنی در راستای حفظ وحدت و مقابله با جریان های تکفیری در جامعه، اظهار داشت: علما و روحانیون ما باید با تاکید بر مشترکات و همچنین آگاهسازی مردم اجازه ندهند که عده ای فرصت طلب چهره رحمانی دین مبین اسلام را خدشه دار کنند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به عزم جدی دولت در راستای کمک به حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، بیان کرد: خوشبختانه دولت با اتخاذ سیاست های درست در حوزه خارجی امروز تعامل خوبی با کشورهای مختلف داشته است و در سایه همین سیاست های درست، موضوع تحریم ها منتفی شده است.
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات افزود: امروز در سایه همین سیاست های اتخاذ شده وضعیت تولید نفت در کشورمان به ثبات رسیده است و البته در کنار این مهم اقدامات خوبی برای ایجاد فرصت های جدید شغلی نیز صورت گرفته به نحوی که ۷۰۰ هزار شغل در کشور ایجاد شده است.
وی در پایان گفت: نگاه ما به استان کردستان این است که باید این استان به عنوان یک الگو در کشور و حتی بین الملل مطرح شود و در همین راستا دولت از تمامی ظرفیت های در اختیار خود در این حوزه استفاده می کند.
در ذیل به مهمترین وظایف متقابل زن و شوهر نسبت به هم اشاره میشود:
- حفظ حریم و احترام و خوش رفتاری با هم.
- تأمین نیاز جنسی و روحی و روانی یکدیگر.
- اجتناب از سوء ظنهای بیمورد.
- پرهیز از تندخوی، بدزبانی، درشت گفتاری، ترشروی و سرسنگین نبودن در برابر یکدیگر.
- اجتناب از تمجید دیگران در مقابل یکدیگر؛ یعنی هیچگاه زن نباید از مرد دیگر در مقابل شوهر تعریف کند و متقابلاً مرد نیز نباید از زن دیگری در مقابل همسرش تعریف و تمجید کند.
- تحقیر نکردن یکدیگر و همین طور خویشان و بستگان همدیگر.
- تندخویی و گاهی بداخلاقی همدیگر را تحمل نمودن.
- هرگز به هم دروغ نگفتن و رعایت صداقت، امانت، فداکاری و گذشت.
- با تمام توان از میهمانان یکدیگر پذیرایی کردن و ابراز ناراحتی نکردن از اینکه میهمانان متعلق به همسر هستند.
- به خویشاوندان هم خصوصاً خویشاوند نزدیک او احترام فوق العاده بگذارید.
- عیوب یکدیگر را پیش هیچ کس بازگو نکنید و به رخ هم نکشید.
- در حق همدیگر دعا کنید و از خداوند بخواهید که در کارها موفقتان بدارد.
- با مشکلات زندگی به طور منطقی برخورد کردن و کمتر دچار احساسات شدن.
- در تمام مدت زندگی به هم ابراز علاقه و عشق کردن و در مناسبتها برای هم هدیه (هر چند ارزان قیمت) تهیه کردن.
با توجه به این نکات و وظائف مذکور، بعضی از خصوصیات بارز یک مرد هم بدست میآید از جمله غیرت و مردانگی، صداقت، راستگوئی و امانتداری، داشتن روحیهٔ فداکاری، گذشت و ایثار، داشتن روحیه محبّت، همکاری و همیاری و...
اما وظایف اختصاصی زن در برابر شوهر عبارتاند از:
- بدون اجازه شوهر در مال او تصرف نکردن.
- بدون اجازه و توافق شوهر از خانه بیرون نرود.
- توجه داشتن به مسائل محرم و نامحرم هم در نزد شوهر و هم در غیاب او؛ سعی کند در سه مورد فوق اعتماد شوهرتان را جلب کند.
- خود را برای شوهر آرایش کردن.- هنگامی که همسر میخواهد از خانه خارج شود او را تا دم در همراهی کند.
- هنگام ورود او به خانه سعی کند خود را از قبل آماده و مهیا نموده به استقبال او برود.
- هیچگاه از مردان دیگر نزد او تعریف نکند.
- اگر مشکلی در خانه بوجود آمده در بدو ورود او مطرح نکند.
- سطح توقعات و انتظارات خود را با میزان درآمد شوهر تنظیم کند و از او چیزی که توان تهیه آن را ندارد نخواهد و دائماً مردان دیگر را در این زمینه به رخ او نکشد.
برخی از وظایف اختصاصی مرد در قبال همسرش عبارتاند از:
در رابطه با رفتار مرد با خانم خود قرآن در (سوره نساء آیه ۱۹) میفرماید: «و عاشروهن بالمعروف ; به نیکی با آنان معاشرت و زندگی کنید».
نیکی به همسر دارای شاخصهای ثابت و متغیر است شاخصهای ثابت عبارت است از:
- تأمین مسکن و تهیه پوشاک و خوراک در حد شأن شخصی و خانوادگی همسر.
اما شاخصهای متغیر به تناسب شرایط زندگی طرفین متفاوت است و هر فردی در طول زندگی با همسر خود و با توجه به شرایط زندگی و روحیات طرف مقابل بهتر میتواند موارد تعادل را شناسایی و اعمال کند، مثلاً پیامبر بزرگوار اسلام میفرمایند: خدمت و کمک مرد به زن در امور خانه، نشانه صداقت و علاقه اوست.
علاوه بر آنچه در مورد وظایف زوجین بیان شد، ۴۰ نکته زیر را به عنوان راهکارهای اولیه برای زوجهای جوان برایتان ارسال میکنیم و امیدواریم با عمل کردن به آن دستورالعملها محبت و عشق و علاقه متقابل بین شما ایجاد و گسترش پیدا کند و تنشهای موجود یا احتمالی به حداقل کاهش پیدا کند.
۱. با مطالعه کتب مربوط به انتخاب همسر، آیین همسرداری، چگونگی ایجاد ارتباط با دیگران و نیز شرکت در جلسههای آموزش خانواده دانش و مهارت خود را در این زمینه افزایش دهید.
۲. با همدلی، همفکری، همکاری و مشورت با یکدیگر درباره مسائل مختلف میان اعضای خانواده روابط سالم پدید آورید.
۳. هر یک از زوجین دیگری را نزدیکترین و محرمترین فرد بداند و او را نیمه تن، حامی و پشتیبان خود تلقی کند.
۴. با یادگیری مهارتهای ارتباطی نظیر فعالانه به حرفهای یکدیگر گوش کردن، احترام به نظرها و عقاید یکدیگر و تشریک مساعی و مشورت کردن روابط خود را بهبود بخشید.
۵. بکوشید، باایجاد کانونی گرم و صمیمی، تمام اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر مسؤولیت رسیدن به تفاهم را پذیرا شوند.
تا که از جانب معشوق نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
۶. هنگام اختلاف نظر یا سوء تفاهم، به جای سرزنش کردن یکدیگر یا تفسیر نادرست، به شناسایی مساله و یافتن راه حل آن بپردازید و در صورت لزوم کمک و مشاوره افراد با تجربه و متخصص را جلب کنید.
۷. برای رسیدن به آ منیت روانی وعاطفی در روابط زناشویی داشتن صداقت، پذیرش، سعه صدر، انصاف و اعتماد متقابل را اصل اول قرار دهید.
۸. در صورت به وجود آمدن هر گونه سوء تفاهم و سوء برداشت، در نخستین فرصت ممکن به حل و فصل آن بپردازید تا به فرآیندی مخرب و پیشرونده تبدیل نشود.
۹. به هر طریق ممکن رفتارهای مطلوب همسرتان را مورد توجه و تأیید قرار دهید; به گونهای که همسرتان بفهمد برایش ارزش قائل هستید.
۱۰. تشویق و تأیید و بیان نکات مثبتبه طور آشکار یا در جمع باشد و تذکر نکات منفی و انتقاد به طور محرمانه و در تنهایی صورت گیرد.
۱۱. برای خصوصیات و نیازمندیهای یکدیگر ارزش قائل شوید و در روابط کلامی، عاطفی، اقدامها و تصمیمگیریها به افکار و خواستههای همسرتان توجه کنید.
۱۲. اگر رفتار خاصی برای شما مبهم است، سادهترین راه این است که از همسرتان هدف و علت آن رفتار را بپرسید و با روش مسالمتآمیز، صمیمانه و خوش بینانه موضوع را روشن کنید.
۱۳. خشونت همسرتان را با خشونت پاسخ ندهید. خشونت را با سکوت پاسخ گویید و در موقعیتی مناسب درباره مساله مورد نظر به بحث و گفتوگو بپردازید.
۱۴. بکوشید در سراسر زندگی، به خصوص در روابط بین خود و همسرتان، به جای هر گونه پیشداوری یا مشاهده اشکالات و ضعفها نقاط مثبت و قوت را ببینید; به عبارت دیگر، به جای توجه به نیمه خالی لیوان به نیمه پر آن توجه کنید.
۱۵. سعی کنید در برنامه ریزی برای فعالیتهای اجتماعی، اوقات فراغت، دید و بازدیدهای خانوادگی و نظایر آن به مشورت کردن با یکدیگر بپردازید و از یک جانبه نگری بپرهیزید.
۱۶. در هر فرصتی که پیش میآید، با همسر و اعضای خانوادهتان ارتباط کلامی و عاطفی برقرار کنید. شایان ذکر است زنها از صحبت کردن با همسرشان بیشتر لذت میبرند. بنابراین، مردان باید فعالانه به سخنان همسرانشان گوش کنند و واکنش مناسب نشان دهند.
۱۷. اگر هر یک از زوجین در شرایط خاصی نمیتواند به سخنان همسرش گوش کند، باید صادقانه و صمیمانه این موضوع را به وی انتقال دهد، و تقاضا کند صحبت کردن درباره آن موضوع را به فرصتی دیگر واگذارد.
۱۸. هر از چند گاهی زوجین در فضایی محرمانه، محبتآمیز و صمیمانه به ارزیابی رفتار و روابط یکدیگر بپردازند و از یکدیگر بپرسند، چه باید کرد تا روابطمان بهتر و بانشاطتر شود؟
۱۹. همیشه، در رویارویی با مسائل و مشکلات خانوادگی، خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دهید و با قبول مسؤولیتخود و شناخت انتظارات متقابل به حل و فصل اختلافات روی آورید.
۲۰. در روز یا در هفته زمان مشخصی را برای گفتوگو درباره مسائل و مشکلات و به اصطلاح درد دل کردن با همسرتان اختصاص دهید.
۲۱. از داشتن نگرشهای آرمان گرایانه و شاعرانه در مساله ازدواج و روابط زناشویی و نیز انتظارات غیر واقع بینانه اجتناب کنید.
۲۲. ارتباط زوجین باید از هر گونه سوء ظن و حدس نادرست وغیر واقع بینانه دور باشد. اگر موضوع و مسالهای ذهن یکی از زوجین را به خود مشغول کرده است، باید آن را به صراحت و صادقانه مطرح کند و درستی و نادرستیاش را با همسرش مورد بررسی قرار دهد.
۲۳. هر یک از زوجین باید زمینههای بروز سوء تفاهمها و سوء ظنها را از بین ببرد و از رفتارهایی که موجب بروز سوء تفاهم و سوء ظن میشود، خودداری کند.
۲۴. هر یک از زوجین باید بکوشد با روانشناسی همسرش آشنا شود تا بداند زن یا مرد به چه اموری بها میدهد و نظام ارزشیاش چگونه است; برای مثال معمولاً زن به وابسته بودن، کسب امنیت عاطفی و مورد حمایت واقع شدن اهمیت میدهد و مردان میخواهند مستقل و خود مختار باشند و آزادی عمل را دارای ارزش میدانند.
۲۵. زن و شوهر از مسخره کردن یکدیگر و گفتن سخنان طعنهآمیز و دو پهلو جدا پرهیز کنند.
۲۶. از رفتارهایی نظیر متلک، تحقیر، سرزنش و به رخ کشیدن یکدیگر که موجب افزایش مقاومتهای روانی در طرف مقابل است، جدا باید پرهیز شود.
۲۷. در سراسر زندگی، از جمله در زندگی خانوادگی، بکوشید به نقاط مثبت، موهبت و نعمتهایی که در اختیار دارید بیندیشید نه به اموری که در اختیار ندارید.
۲۸. از خطاهای یکدیگر سریعاً بگذرید و خطاهای همدیگر را تحمل کنید.
۲۹. بایادآوری برخی ایام مانند روز تولد، سالگرد ازدواج و نظایر آن و دادن هدیههایی هر چند کوچک (مثل یک شاخه گل) به طور نمادین یا سمبلیک عشق و علاقه خود را به همسرتان اعلام کنید.
۳۰. خود را در برابر همسرتان آراسته و پاکیزه و جالب توجه نگه دارید از پریشانی و وضع نامرتب بپرهیزید.
۳۱. در انتخاب دوست و برقراری روابط دوستانه و معاشرتهای خانوادگی با زوجهای دیگر دقت کنید و این امور را با توافق یکدیگر انجام دهید.
۳۲. از هر گونه رفتاری که به مرد سالاری یا زن سالاری میانجامد، پرهیز کنید.
۳۳. خطای یکدیگر را در حضور دیگران، فرزندان، آشنایان، والدین یکدیگر و... بازگو نکنید.
۳۴. هرگز همسرتان را با زن یا مرد دیگر مقایسه نکنید.
۳۵. از رفتارهای مطلوب همسرتان تشکر کرده، او را تشویق کنید و انگیزه تکرار آن رفتار را بیشتر سازید.
۳۶. از تصمیمهای نادرست و غیر منطقی و کلیگوییهای منفی و شکلگیری افکار منفی درباره همسرتان شدیداً پرهیز کنید.
۳۷. حتیالمقدور به قولهایی که به همسرتان دادهاید عمل کنید تا به سلب اعتماد و احساس فریب خوردگی نینجامد.
۳۸. از نسبت دادن القاب و زدن برچسبهای ناگوار و نامطلوب مانند بدقول، زرنگ، شلخته، کلهشق، یک دنده، لجباز و خودخواه به یکدیگر پرهیز کنید.
۳۹. در مواردی که غمگینی و افسردگی و یا عصبانیت زن یا شوهر شدت مییابد و احتمال اختلال در کار سیستم عصبی یا غدد درونریز به ویژه غده تیروئید وجود دارد، در نخستین فرصتبه پزشک متخصص مراجعه کنید تا از عادی بودن ترشح غدد از جمله غده تیروئید مطمئن شوید.
۴۰. برای داشتن یک زندگی با نشاط و موفق خوب بیندیشید، وقتبگذارید، احساس مسؤولیت کنید، موانع ارتباط سالم را از میان بردارید و به عوامل ایجاد کننده روابط سالم توجه کنید.
در زمینه مسائل زناشویی و آمیزش توجهتان را به مطالب زیر جلب میکنیم:
از آموزههای دینی به دست میآید، همبستر شدن زن و شوهر و ارضای غریزه جنسی عبادت محسوب میشود و حتی در روایتی آمده است اگر کسی عمل نزدیکی با همسرش را همراه با آداب و رسوم آن زود به زود انجام دهد به یکی از سنتهای پیامبران (ص) عمل کرده است.
نکتهای که در اینجا باید بر آن تأکید کرد این است که در انسان برخلاف سایر جانداران، کیفیت همبستر شدن با همسر و انجام رفتار جنسی غریزی نیست و بلکه آموختنی است و باید روش صحیح آن را یاد گرفت، گرچه اصل وجود غریزه جنسی غریزی و فطری است. به همین دلیل یکی از آموزههای ضروری برای هر پسر و دختر جوان که تصمیم دارند ازدواج کنند این است که دانستنیهای لازم برای این کار را یاد بگیرند. این دانستنیها شامل مقدمات همبستر شدن، شناخت نیازهای عاطفی یکدیگر در هنگام آمیزش و رعایت آن، شناخت راههای مختلف همبستر شدن، آگاهی از راههای جلوگیری از بارداری، تنظیم خانواده، آگاهی از احکام شرعی آن اعم از زمان و مکان آمیزش و مسائل دیگر آن مثل غسل و امثال آن، رعایت بهداشت ظاهری مثل مسواک زدن، خوشبو بودن و امثال آن، آگاهی از نکات بهداشتی آمیزش و رعایت آن، آگاهی ضمنی از اختلالهای جنسی که در صورت وقوع، سریعاً برای معالجه اقدام کنند و صدها نکته ریز و درشت که بیان آنها در این نامه مقدرو نیست و برای فراگیری آن لازم است به کتابهای مفیدی که در این زمینه تألیف شده مراجعه کنید.
رسیدن زن و شوهر به اوج لذت جنسی (ارگاسم) یکی از علائم انجام شدن موفقیت آمیز آمیزش جنسی است. اما با تأسف باید بگوییم بسیاری از همسران به دلایل مختلف که مهمترین آن عدم آگاهی و رعایت نکات بالا است، از انجام رضایت بخش این عمل ناتواناند و به همین جهت به مشکلات زیادی اعم از جسمی و روانی مبتلا میشوند. حتی طبق آماری که روانشناسان و کارشناسان امور خانواده ارائه کردهاند بیش از ۷۵ درصد از عوامل اختلافهای خانوادگی ریشه در این موضوع دارد. (پرسمان دانشجویی/اداره مشاوره و پاسخ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری)
403
به گزارش جام جم آنلاین ، اسلام دین عقلانیت و حکمت بوده و احکام آن از سوی خداوند متعال برای هدایت و یاری انسان در مسیر زندگی مادی و معنوی وضع شده است.
این دین کامل و جامع برای همه امور زندگی انسان از جمله تغذیه قوانین و احکامی دارد و ما در این گزارش سعی کردیم ترتیب و آداب صحیح غذا خوردن را برای شما کاربران گرامی جمع آوری کنیم.
یکی از سفارشات پیامبر(ص) آن بود که غذا خوردن در سه وعده یعنی صبح، ظهر و شب را ترک نکنید «لقمة الصباح مسمار البدن» (1) یعنی صبحانه بدن را نیرومند می کند و حتی پیامبر اکرم (ص) به کسانی که به خاطر رژیم گرفتن شام را ترک میکنند سفارش میکند ترک شام مکروه است چرا که بهم زننده اعتدال بدن است و قوت را کم میکند.(2)
رگی از بدن که نفرین میکند
پیامبر(ص) میفرماید خوراک شب نافعتر است از خوراک روز (3)، همچنین در بدن رگی است که آن را رگ شام گویند همین که مرد ترک کند خوردن شام را، آن رگ بر او نفرین کند تا صبح و گوید که خداوند تو را گرسنه و تشنه گذارد چنانکه مرا گرسنه و تشنه گذاردی.(4)
به موقع غذا خوردن عمر را طولانی میکند
پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) سر وقت خوردن نهار و شام را مستحب میدانند چرا که عمر را طولانی می کند و میفرمایند مستحب است شستن هر دو دست قبلا از طعام و بعد از آن، چه آنکه شستن فقر را زایل کرده و رزق را زیاد و انسان را از بلاهای در جسمش آسوده نماید و نیز چشم را روشن نماید(6) و فرق نیست در استجاب آن بین اینکه با دست بخورد یا با قاشق. (7)
4هزار فرشته هنگام غذا خوردن شما را همراهی میکنند
یکی از آداب که بسیار تأکید شده آن است که میفرمایند قبل از شروع در خوردن «بسمالله» را بگویید تا شیطان دور شود و سؤال از آن نعمت در روز قیامت نشود. (8)
و نیز وارد شده که: طعام که گذارده میشود، چهار هزار ملک دور آن را میگیرند و همین که خورنده «بسمالله» گفت، ملائکه گویند مبارک باد بر شما این طعام و بعد از آن به شیطان گویند دور شو ای فاسق تو دیگر راهی بر ایشان نداری، همینکه خورنده «الحمدالله» بگوید، ملائکه گویند این خورنده شکر الهی را به جا آورد (9) و حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) ضامن شده که برای خوردن طعام اسم خداوند ذکر شود، ضرری در آن نباشد. (10)
هنگام غذا خوردن به روی مردم نگاه نکن!
رسول خدا(ص) و ائمه اطهار (ع) میفرمایند مستحب است در ابتداء که میخواهد طعام را بخورد به آن نمک بپاشید چرا که از هفتاد و دو نوع بلا که از جمله آنان دیوانگی، جذام، برص (پیسی)، درد گلو، دندان و درد شکم است ایمن میشوند (11) و همچنین مستحب است لقمه را کوچک برداشتن، زیاد جویدن و به روی مردم کم نگاه کردن. (12)
منشین بر طعام مگر در حال گرسنگی
امام علی(ع) به امام حسن(ع) میفرمایند: چهار چیز را در غذا خوردن مسلتزم شو تا از طب بی نیاز گردی، 1- منشین بر طعام مگر در حال گرسنگی 2- پا نشو از روی طعام مگر در حالی که هنوز اشتهای آن را داری 3- بسیار طعام را بجو (جویدن) 4- بعد از طعام نزد اراده خواب مرو.(13)
طعامی که پرهیز از خوردن آن عقل را فاسد میکند
امامان معصوم(ع) در باب گوشت خوردن میفرمایند هر کسی گوشت را چند روز ترک کند عقلش فاسد میشود و هر کسی چهل روز آن را ترک کند بد خلق میشود لذا در گوشش باید اذان گفت و مستحب است کسی را که ندار باشد اینکه قرض کرده و گوشت بخورد. (14)
خوردن بیش از اندازه گوشت ماهی مکروه است
و در ادامه میفرمایند که هرگاه خواستید گوشت گاو بخورید آن را با برگ چغندر میل کنید چرا که گوشت گاو به تنهایی مرض است چنانکه گوشت ماهی بدون خرما و عسل ضرر است(15) و خوردن بسیار زیاد گوشت ماهی مکروه است چرا که بلغم را زیاد میکند و مرض سل آورد.(16)
یکی از آدابی که باید رعایت شود آن است که میفرمایند در سفره باید سبزی حاضر باشد و مکروه است خالی بودن سفره از آن (17)
در خصوص سبزیها روایات متعددی بیان شده که در این بخش به آنها میپردازیم.
میوه ای که افسردگی را درمان میکند
از جمله سبزیهایی که مورد سفارش پیغمبر(ص) و اهل بیت(ع) بود، تره که خوشبو کننده دهان است، کرفس، برگ چغندر که آن خواب ناخوش را معتدل و جذام را دفع کند، کاهو که خون را صاف میکند و پیاز، ترب، شلغم، هویج، کدو، کلم و خیار است. (18)
از جمله میوههایی که مورد نظر آن بزرگواران بود، انگور که خوردن آن غم را زائل مینماید، انار که از میوههای بهشتی است و قلب را نورانی میکند و نیز کرم دندان را از بین میبرد، سیب که خون آمدن مهلک از دماغ را نافع است، انجیر که بوی بد دهان را دفع میکند، زیتون، به، ترنج، سنجد، آلوی سیاه و گلابی که قلب را جلا میدهند. (19)
منابع:
1- المحاسن/ 499 باب 48 نوادر فی الطعام حدیث 355
2- المحاسن/ 422 باب 26 الغذاء و العشاء حدیث 209
3- سراج الشیعه فی آداب الشریعه
4- الکافی 6/ 289 باب فصل العشاء و کراهیه ترکه حدیث 11 و 12
5- الکافی 6/ 289 باب فصل العشاء و کراهیه ترکه حدیث 7
6- الکافی 6/ 290 باب الوضوء قبلالطعام حدیث 1و2و3و5
7- سراج الشیعه فی آداب شریعه
8- المحاسن / 432 باب 34 القول قبل طعام و بعده حدیث 259
9- الکافی6/ 292 باب التمیه و التحمید و الدعاء علی الطعام
10- الکافی 6/ 295 باب التسمیه و التحمید و الدعاء علی الطعام حدیث 18و 19
11- الکافی 6/ 326 باب فصل الملح حدیث 2
12- المحاسن / 449 باب 47 حدیث 351
13- الخصال 1/ 228 باب اربع خصال یستغنی بها عن الطب حدیث 467
14- الکافی 6/ 309 باب انتهای پیام من یا کل اللحم اربعین یوما تغیر خلقه
15- الکافی 6/ 311 باب لحم البقر و شحومها حدیث 3 و 323/6 باب السمک
16- المحاسن/ 476 باب 66 حدیث 482، 488، 489
17- المحاسن/ 507 باب 87 البقول حدیث 651
18- المحاسن/ 510، 519، 515 باب 89، 99، 515
الکراث، السلق، الکرفس حدیث 677، 725، 704 الکافی، باب السلق و باب الخس حدیث 4، 5، 8 و 1
19- الکافی، باب العنت، الرمان، التفاح، التین، الغبیراء
حدیث 2، 6، 12، 1، 3، 4، 5، 10