اقسام وقف:
وقف به اعتبار موقوف علیه به عام و خاص تقسیم می شود.الف ـ نگاهی به وقف در قبل از اسلام:
هر چند قبل از اسلام وقف به معنای دقیق کلمه وجود نداشت ولی انواعی از تخصیص اموال و املاک به معابد و امور خیریه و افراد وجود داشته که از جهاتی شباهت هایی با وقف داشته اند. از جمله در بخشی از کتاب دانیال نبی که به زبان آرامی اســت چنین آمده اســت: «گناهان خود را به (صیدقا) و خطایای خود را بر احسان نمودن بر فقیران فدیه بده»[5]، اما شافعی در رساله الإمام ، جلد سوم، ص 275، می گوید: تا آنجا که دانسته ام مردم جاهلیت خانه و زمینی را برای خدا حبس نکرده اند و حبس تنها از طرف مسلمین صورت گرفته اســت.ب ـ وقف در قرآن
در قرآن مجید آیه ای که بر وقف و احکام فقهی آن صراحت داشته باشد وجود ندارد، ولی می توان از باب اولویت با آیات مربوط به «احسان و انفاق»، «قرض الحسنه»، «تعاون» و «صدقه» به جواز و بلکه جهان و استحباب وقف استدلال کرد؛ از جمله آیاتی که به طور عموم بر انجام خیرات و تشویق و تحریض آنها دلالت دارد، آیه 92 از سوره آل عمران اســت که می فرماید:ج ـ وقف در سنت:
دومین منبع از معارف اسلامی سنت اســت که شامل قول، فعل و تقریر پیامبر اسلام (ص) و نیز ائمه اطهار علیهم السلام می شود. در حدیث مشهوری از رسول اکرم (ص) آمده اســت که می فرماید:د ـ وقف در زندگی اهل بیت (ع):
ائمه (ع) با تأسی از پیغمبر اسلام و حضرت زهرا (س) و به عنوان امام و رهبر و معلم جامعه مسلمین اهتمام زیادی در گسترش فرهنگ وقف در جامعه داشته اند، با قول وصل و تقریر خود این اقدام خدا پسندانه را مورد ترغیب و حمایت قرار می دادند. در مقام عمل نیز ائمه (ع) به فراخور توانایی مالی که دانسته اند و مصلحتی که تشخیص می دادند اقدام به وقف اموال خود می نمودند. در میان ائمه (ع) حضرت امیر (ع) بیشترین موقوفه ها را داشته اند.1. نقش وقف در تأمین اجتماعی:
فقر یکی از موانع عمده پیشرفت و سعادت انسان و به فعلیت رسیدن قوه ها و استعدادهایی اســت که خداوند متعال برای نیل انسان به کمال مورد نظر: (که غرض آفرینش انسان بوده اســت) به او داده اســت. یکی از جاهایی که «وقف» می تواند به طور فعّال وارد عمل شود و موانع سعادت و به فعلیت رسیدن استعدادهای انسان را برطرف کند، در بیان محو فقر و در نتیجه تأمین اجتماعی می باشد. مطالعه اجمالی تاریخ وقف این حقیقت را روشن می کند که نخستین انگیزه های واقفان برای مبادرت به وقف، نابودی فقر و محرومیت از جامعه مسلمین بوده اســت چنان که در تاریخ آمده اســت. قطعه زمینی از اراضی خیبر به عُمر رسید، عمر به حضور پیامبر (ص) شرفیاب شد و کسب تکلیف کرد. پیامبر (ص) فرمودند: می توانید اصل آن را صدقه بدهید که فروخته نشود، بخشیده نشود و به ارث منتقل نگردد. و عمر چنین کرد و عواید آن را برای فقرا، خویشاوندان، بردگان، در راه خدا مهمان و ابن سبیل قرار داد.[18] و نیز در وقفنامه حضرت امیر (ع) بعد از حمد و ستایش خداوند متعال آمده اســت:2. نقش وقف در تأمین بهداشت و درمان
از آن جا که طب و درمان یکی از نیازهای همیشگی به شمار می رود، واقفان به این امر همت گماشته، بیمارستانهایی را برای مسلمین وقف کردند. در حدود قرن چهاردهم هجری در بغداد، خوزستان، موصل، بصره و نیشابور بیمارستانهایی وجود داشت که این بیمارستان ها مرکز تعلیم و تعلّم طب بود. مخارج این بیمارستان ها معمولاً از درآمد موقوفاتی بود که برای آنها قرار داده بودند، و افرادی هم نیروی فکری و بدنی خود را وقف بیماران می کردند.[20] ناصر خسرو قبادیانی، اندیشمند قرن چهارم هجری بیمارستان بیت المقدس را چنین توصیف می کند: «وبیت المقدس را بیمارستانی نیک اســت و وقف بسیار دارد، و خلق بسیار دارد، و شربت دهند و طبیبات باشند که از وقف مرسوم بسیار دارد»[21]3. نقش وقف در گسترش علوم و فنون
از قرن دوم هجری مسلمین یکه تازان و طلایه داران علوم و فرهنگ جهان بوده اند. نوابغی که در طول سده دوم تا نهم هجری در قلمرو اسلامی ظهور کرده اند، بی شمارند. لذا قسمت عمده ای از موقوفات در آن دوره از تاریخ تمدن اسلامی به رشد شاخه های مختلف علوم اختصاص یافت؛ املاک و ثروتها یکی پس از دیگری وقف احداث مدارس، دانشگاه ها و بیمارستان ها می شد[24] .4. نقش وقف در تألیف قلوب مردم:
به طور کلی اسلام مکتبی اســت اخلاقی که با هدف پایه گذاری و رشد ارزش های اخلاقی در میان مردم به بشریت ارزانی شده اســت. این مطلب را می توان به راحتی از اوامر و نواهی قرآن کریم و دستورات رهبران دینی دریافت، اگر نماز و روزه و حج و جهاد و ...واجب شده اســت در ورای آنها به ارزش های اخلاقی اســت که نتیجه و اثر به جا آوردن آن اعمال می باشد و اگر زنا و قمار و دزدی و شراب و ...حرام شده اســت به لحاظ در پی داشتن مفاسد اخلاقی ـ اجتماعی اســت. به این معنا در بسیاری از آیات قرآن و روایات معصومین اشاره شده اســت، از جمله خداوند در آیه 9 سوره نحل می فرماید:5. نقش و تأثیر وقف در فرهنگ سازی:
وقتی به تاریخ موقوفات نظر می کنیم، بین وقف و شکوفایی تمدن اسلامی رابطه ای جدی و اساسی می یابیم؛ در تاریخ اسلامی، اولین واقف رسول خدا بود و اولین موقوفات به دست ایشان، مسجد قبا و مسجد النبی و حوائط سبعه (بُستان های هفتگانه) بود ماهیت این موقوفات نشانگر فرهنگی بودن وقف در نگرش اسلامی اســت. پس از پیامبر نیز هزاران مورد برای وقف اختصاص داده شده اســت (چه در کشورهای مختلف اسلامی و چه در کشورهای غیر اسلامی که مسلمانان در آنجا زندگی می کنند) نقش این موقوفات در فرهنگ و تمدن اسلامی، آنچنان گسترده اســت که برخی پژوهشگران با مطالعه تاریخ اسلام و فرهنگ و تمدن اسلامی دریافته اند که وقف در پنج زمینه کارکرد مثبت داشته و سبب رونق و پویایی دین مبین اسلام گردیده اســت. که عبارتند از ؛پی نوشت ها :
[1] . ابن منظور مصری، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دارصادر، چاپ اول 300 اق حرف فاء، ص 395
[2] . نوری ـ میرزا حسین ـ مستدرک الوسائل؛ قم مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ اول 1408 ، ج 14، ص 47.
[3] . مغنیه، محمد جواد؛ الفقه علی المذاهب الخمسه، بیروت، 1402 قمری، ص 585
[4] . همان ص 586
[5] . عباسی علی کمر، یعسوب ؛ احکام وقف و اثرات آن در اجتماع، مشهد، پایان نامه کارشناسی ارشد، ص 22
[6] . الکبیسی، محمد؛ احکام وقف در شریعت اسلام، ترجمه صادقی گلدر، تهران سازمان حج و اوقاف، چاپ اول بی تا ص 37 ـ 38
[7] . همان
[8] . ابو سعید، احمد بن سلمان؛ مقدمه ای بر فرهنگ وقف، اداره کل حج و اوقاف، تهران، ص 11
[9] . آل عمران/ 92
[10] . کهف / 46
[11] . شعیری، تاج الدین؛ جامع الأخیار، قم، انتشارات رضی، 1363 ش ، ص 105
[12] . حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، 1409، چاپ اول، ج 11، ص 562
[13] . ابن سعد؛ الطبقات الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1410 ق، چاپ اول ، ج 1، ص 389
[14] . حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، 1409 ـ چاپ اول، ج 13 کتاب الوقف و الصدقات باب 10، ح 1، ص 311
[15] . ابن سعد؛ الطبقات الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410 ق، چاپ اول، ج 1، ص 389
[16] . ابن شهر آشوب ؛ المناقب، قم، انتشارات علّامه، 1379 ق، ج 2، ص 123
[17] . رک، وسائل الشیعه، ج 13، کتاب الوقوف و الصدقات، ص 312 تا 314
[18] . البلاذری احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، چاپ اول 1417، ج 10، ص 384
[19] . حموی، یاقوت؛ معجم البلدان، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، 1995م، ج 4، ص 176
[20] . شهابی؛ مقدمه ای بر فرهنگ وقف در اسلام، دانشگاه تهران 1349، ص 31، 32
[21] . قبادیانی، ناصر خسرو، سفرنامه.
[22] . ربع رشیدی؛ موقوفاتی در همدان، یزد، موصل، مراغه، شیراز، اصفهان و تبریز داشته اســت که تنها رقبات موقوفه یزد 565 فقره بوده اســت. (نقل از کتاب مقدمه ای بر فرهنگ وقف، تألیف دکتر شهابی)
[23] . سازمان حج و اوقاف و امور خیریه؛ سنت نبوی وقف، سازمان حج و اوقاف، تهران، چاپ اول، 1364ش.
[24] . المزمینی، ابراهیم بن محمد، الوقف و اثره فی تشیید بنیته الحضاره الاسلامیه، ریاض، جامعه محمد بن سعود الاسلامیه ـ بی تا ص 13ـ
[25] . جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلامی؛ ترجمه علی جواهر کلام، امیر کبیر، تهران 1344 ، ص 627
[26] . جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلامی؛ ترجمه علی جواهد کلام، امیرکبیر، تهران 1344، ص 630
[27] . نحل/9
[28] . ذاریات/ 56
[29] . جرجی زیدان؛ تاریخ تمدن اسلامی ، ترجمه علی جواهر کلام، امیر کبیر، تهران ، 1344، ص 512
[30] . امام خمینی ره ؛ تحریر الوسیله، نجف، مطبعة الآداب، 1390 ق، چاپ دوم، کتاب الوقف، ج 2، ص 71، مسأله 38
[31] . همان، ص 69
[32] . المزینی ـ ابراهیم بن محمد؛ الوقف و اثره فی تشیید بنیه الحضاره الاسلامیه، ریاض، جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، بی تا ـ ص 12 ـ 17
[33] . عبدالرحمن الفیحان؛ الاوقاف و دورها فی تشیید بنیه الحضاره، مدینه الامام، 1420 ق، ص 26 ـ 34
[34] . ناصر بن ابراهیم التقویم؛ الوقف فی فدقه البحث العلمی، ریاض، جامعه الامام محمد بن مسعود الاسلامیه، بی تا ص 15و16
زن در خانواده و اجتماع
از زمان ظهور پدیده ی فمینیسم در غرب، درختان تمامی جنگل ها را قطع کرده اند تا ناظران غربی در مورد زنان در اسلام کتاب تولید کنند. در بیش تر موارد، عقاید امروز غرب را تنها محدوده ی ممکن می دانند تا زنان را در دیگر جوامع بر اساس آن قضاوت کنند و رفتار مناسب را به آنان بیاموزند. در غرب امروز گرایش به سمت موضوعی اسـت که می توان آن را «مطلق سازی موقت» (1) نامید. هر دهه به مطلق سازی تفکر و اعمال خود می پردازد بدون این که کوچک ترین توجهی به این امر داشته باشد که یک دهه بعد، آن افکار و عقاید در زباله دان تاریخ دفن خواهد شد. و این امر در هیچ پدیده ای به اندازه ی مسئله ی حقوق و نقش زنان، خود را نشان نداده اسـت. آنچه در سال 1900 در غرب درباره ی این بحث جریان داشت، با آنچه احتمالاً در سال 2100 مورد بحث قرار می گیرد بسیار متفاوت خواهد بود و این جریان همچنان می تواند ادامه یابد. به جای این که از مسئله ی زنان در اسلام برای کوبیدن بر دروازه ی جامعه ی اسلامی و یا بخشی از جنگ های صلیبی نوین که از غرب جاری اسـت، استفاده کنیم، بهتر از به این مسئله از دیدگاه اسلام و جامعه ی اسلامی بپردازیم و سپس بر اساس آگاهی از معیارهای انسانی انتقادهایمان را نیز مطرح نماییم.پی نوشت :
1- absolutization of transient.
منبع مقاله :وقف چیست؟
معنی لغوی وقف یعنی «ایستادن»، «توقف کردن»، «درنگ در کلام»، «نگهداشتن چیزی» و مفهوم فقهی و حقوقی وقف یعنی حبس عین ملک یا مال و مصرف منافع آن در اموری که واقف معین می کند. وقف عقدی اســت لازم و رجوع از آن مقدور نیست و قبض در وقف شرط صحّت و تحقق اســت وقف یکی از 52 باب فقهی دین مبین اسلام اســت و لذا باید تحت کنترل و نظارت حاکم شرع و نمایندگان ولایت فقیه انجام گیرد.اصطلاحات مربوط به وقف:
در حوزه مربوط به «وقف» مفاهیم و اصطلاحات مختلفی مطرح شده اســت که برخی از آنها را به اختصار توضیح می دهیم.ناظر:
کسی اســت که مسئولیت نظارت بر عملکرد متولی را بر عهده دارد. «ناظر استصوابی» کسی اســت که از سوی واقف برای نظارت بر امور وقف انتخاب می شود و کلیه برنامه های مربوط به وقف با تصویب او انجام می شود و این امر در سند وقف نیز قید می گردد. «ناظر اطلاعی» کسی اســت که از سوی واقف جهت نظارت تعیین می شود و وظیفه او صرفاً اطلاع از جریان امور اســت و در جهت انجام امور مربوط به وقف نیاز به تصویب و موافقت او نیست.موقوف علیهم:
1- «جهت» یعنی درآمدی که برای عمران و آبادی اماکن و مدارس و مساجد و نظایر آن هزینه می شود. جنبه سرمایه گذاری و عمرانی دارد.رقبات
جمع «رقبه» و معنی لغوی آن، بنده، غلام، گردن بند، حق مالکیت نسبت به زمین می باشد و مفهوم آن عبارت از هر نوع ملک و واحد وقفی اعم از منقول و غیرمنقول که در اختیار فرد یا افراد قرار می گیرد تا از آن بهره مند شوند و عواید آن را در زمینه تعیین شده به وسیله واقف، هزینه کنند.تاریخ وقف:
در روایت از امام ششم، نخستین وقف نامه مربوط به دخت گرامی پیامبر گرامی اسلام حضرت زهرا (علیها السّلام) اســت که فرمود: «این چیزی اســت که فاطمه بنت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) وصیت کرده اســت، حوائط هفت گانه را به علی بن ابی طالب (علیه السّلام) و بعد به حسن (علیه السّلام) و بعد به حسین و بعد از او به فرزندانش...»اهمیت وقف:
در بیان اهمیت وقف بهترین کلام، روایات و احادیث ائمه معصومین اســت که به چند نمونه اکتفا می کنیم.مصارف وقف:
با بهره گیری از منابع مختلف، مصارف وقف به اختصار به شرح زیر بیان می شود:احکام مربوط به وقف:
احکام ویژه ای در رابطه با عمل وقف وجود دارد که می توان به منابع مختلف از جمله رساله عملیه مراجعه کرد. ما به دلیل اهمیت موضوع به چهار نکته اشاره می کنیم.وقف و جامعه:
زمانی که برق نبود، وقف روغن چراغ برای معابر و اماکن عمومی خدمت ارزشمندی محسوب می شد، موقعی که سفر و مسافرت، مشکلات فراوانی داشت، بهترین خدمت ایجاد پناهگاه ها و کاروانسراهای بین راه بود، در ایامی که اثری از لوله کشی آب نبود ایجاد آب انبار بزرگترین خدمت محسوب می شد و اینک که عصر صنعت و پیشرفت و تکنولوژی اســت، باز هم عمل وقف با صورت های نوین خود یکی از منابع غنی خدمات اجتماعی به شمار می رود.پی نوشت ها :
1- Piousfoundat
2- برای مطالعه بیشتر به کتاب مقدمه ای بر فرهنگ وقف از انتشارات سازمان اوقاف، تألیف ابوسعید احمدبن سلمان مراجعه شود.
چرا مسلمانان نماز های پنجگانه می خوانند؟
چرا مسلمانان نماز های پنجگانه می خوانند؟
تنها در دین ما این موضوع وجود دارد که یک فرد مسلمان در طول یک روز موظف است پنج بار نماز بخواند.
نماز های پنجگانه در دین اسلام، به عنوان ستون های این شریعت محسوب می شوند
و کسی که نماز را با خلوص قلب بخواند، از مقربان درگاه خدا می شود.در واقع به گفته مصحف شریف،
نماز با حضور قلب انسان را از ارتکاب به اعمال ناپسند باز می دارد.اما دلیل اینکه در روز 5 بار باید یک فرد نماز بخواند
در چیست.رسول گرامی اسلام(ص) به این سوال پاسخ می دهد.
«صبح آغاز فعالیت شیطان است هرکه در آن ساعت نماز بگذارد
و خود را در معرض نسیم الهی قرار دهد از شر شیطان در امان می ماند.»
ظهر، همه عالم تسبیح خدا می گویند زشت است که امت من تسبیح خدانگوید. و نیز ظهر وقت به جهنم رفتن جهنمیان است لذا هر که در این ساعت مشغول عبادت شود از جهنم بیمه می شود.
«عصر زمان خطای آدم و حواست و ما ملزم شدیم در این ساعت نماز بخوانیم و بگوییم ما تابع دستور خداییم.»
«مغرب لحظه پذیرفته شدن توبه حضرت آدم است و ما همه به شکرانه آن نمازمی خوانیم.»
«خداوند متعال نماز عشا را برای روشنایی و راحتی قبر امتم قرارداد.»
علل الشرایع ص ۳۳۷
باشگاه خبرنگاران
این طیف نشان میدهد تهدید دارای شش وضعیت اصلی است که تهدیدات امنیتی مرز میان تهدیدات بالقوه و بالفعل به شمار میروند. (48)
با بهره گیری از این مباحث در مقاله حاضر تلاش میشود وضعیت تهدید تکفیریها در این طیف مشخص شد. بدین منظور باید تهدید تکفیریها برآورد، شود. برآوردِ تهدید در اصطلاح، شامل شناسایی تهدید، تحلیل یا تعیین حجم تهدید و سنجش آن میشود. شناسایی الزاما به معنای تفحص یا جستجو، برای کشف تهدید نیست، بلکه میتواند به معنای پذیرش اولیه پدیدهای به عنوان تهدید باشد. در تحلیل تهدید باید محورهایی اساسی را دربارهی حجم تهدید مدنظر قرار داد. برخی از این محورها عبارتند از: حجم تاریخی، حجم مکانی، حجم آثار و پیامدها و حجم تعداد بازیگران و در نهایت، سنجش تهدید با پنج شاخصِ عمق تهدید، دامنه تهدید، توانمندی تهدیدگر، موقعیت تهدیدگر و عامل تهدیدگر صورت میپذیرد.
در ادامه به شناسایی و تحلیل تهدید جریان تکفیری خواهیم پرداخت تا ضمن مشخص نمودن سازمان معنایی تهدید جریان تکفیری زمینه بحث درباره سنجش این تهدید فراهم شود.
فرآوری: آمنه اسفندیاری ـ بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
از دیدگاه اسلام، مهربانی و محبت ورزیدن، مایه قوام و برپایی جامعه انسانی است و بدون مهربانی، نظام اجتماع بشری، سرد و بی روح و زیبایی های زندگی به کام انسان تلخ و بی معناست.
کسی که آدمی را برای زندگی اجتماعی آفریده، احساس نیاز به این پیوند و رابطه را نیز در وجود او قرار داده است. او هم خود رحمان، رحیم، ودود، رئوف و عطوف است وهم بندگانش را بر این سرشت آفریده است. خدای مهربان، بندگانش را به محبت و مهرورزی تشویق می کند و اهل مهر و عاطفه را جزو اصحاب میمنه معرفی می کند؛ کسانی که نامه اعمالشان به دست راستشان داده خواهد شد یا کسانی که وجودشان سرشار از یمن و برکت برای خودشان و دیگران است. آن گاه می فرماید: ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ. (بلد: 17 و 18) سپس از کسانی باشد که ایمان آورده اند و یکدیگر را به صبر و استقامت و مهربانی و عطوفت توصیه می کنند. اینان اصحاب یمین هستند.
امام محمد باقر علیه السلام فرمود: کسی که چهار ویژگی در وی باشد، خداوند برایش خانه ای در بهشت بنا می کند: کسی که یتیمان را پناه دهد؛ به ناتوانان مهربانی ورزد؛ با پدر و مادرش به نرمی برخورد کند و با زیردستانش مدارا کند.
رسول گرامی اسلام نیز استحکام پیوند و مودّت و مهربانی مومنان با یکدیگر را چنین توصیف می کند:
اِنَّمَا الْمُوْمِنُونَ فی تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ بِمَنْزَلَةِ الْجَسَدِ الْواحِدِ اِذا اشْتَکی عُضْوٌ مِنْهُ تَداعی سایِرُ الْجَسَدِ بِالْحُمیّ وَ السَّهَرْ. مومنان در مقام مهربانی و عطوفت به یکدیگر، همانند یک پیکرند. وقتی عضوی از این گروه بیمار شود، دیگر اعضا در تب داری و شب بیداری با او همراهی می کنند.
میانه روی در هر کاری، پسندیده و افراط و تفریط ناپسند است. بر این اساس، تأکید کردن بر ارزش و اهمیت مهربانی، به معنای تجویز افراط در آن نیست. مهربانی بیش از حد به کسی که شایستگی آن را ندارد، سبب می شود تا او برای احترام کننده، ارج و ارزش متقابل را در نظر نگیرد و در نتیجه، حرمت فرد مهربان را بشکند و شخصیت و جایگاه اجتماعی او را خدشه دار کند. بنابراین، مهرورزی به دیگران باید با نیاز، شایستگی و ظرفیت آنان متناسب باشد. مهربان بودن با همه مردم به طور یکسان؛ اعم از فرومایه و بلندپایه، نادان و دانشمند، بدکار و نیکوکار، به معنای نادیده گرفتن ارزش ها و تباه ساختن گوهر محبت و مهربانی است. به همین دلیل، اسلام از سویی نظارت بر ابراز عواطف را به عقل سپرده است تا انسان، آن را با موازین شرعی و مقتضیات عقلی محدود سازد و از افراط و تفریط جلوگیری کند. از سوی دیگر، در آموزه های متین خود، پیروانش را به رعایت اندازه در محبت ورزیدن به افراد سفارش کرده است. برای نمونه، خداوند گروهی را شایسته هیچ محبتی ندانسته و از نرمش و مدارا با آنان نهی کرده و فرموده است: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ. (فتح: 29) محمد، فرستاده خدا و آنان که با اویند، بر کافران سخت گیرند و میان خود مهربانند.
گروهی را نیز شایسته محبت بیشتر دانسته و درباره آنان سفارش ویژه کرده است، مانند: ناتوانان، زیردستان، کودکان، یتیمان، تهی دستان و پدر و مادر.
رسول گرامی اسلام می فرمایند: مومنان در مقام مهربانی و عطوفت به یکدیگر، همانند یک پیکرند. وقتی عضوی از این گروه بیمار شود، دیگر اعضا در تب داری و شب بیداری با او همراهی می کنند.
امام محمدباقر علیه السلام فرمود: کسی که چهار ویژگی زیر در وی باشد، خداوند برایش خانه ای در بهشت بنا می کند: کسی که یتیمان را پناه دهد؛ به ناتوانان مهربانی ورزد؛ با پدر و مادرش به نرمی برخورد کند و با زیردستانش مدارا کند.
حضرت آیة اللّه حاج میرزا جواد آقا تهرانی (رحمت الله علیه) با همه مهربان بود و خوش رفتار. هیچ کس را نیازرد، حتّی آزار موری را تاب نمی آورد. این جریان که از خانواده ایشان نقل شده معروف است : آخر شبی از مسافرت برمی گردند. دیروقت است و موقع خواب و استراحت . به ملاحظه اینکه خانواده ناراحت و بدخواب نشوند از کوبیدن در خودداری می کند. پشت در تکیه می زند و منتظر می ماند. پس از لحظاتی همسر ایشان که مشغول خواب و استراحت بوده اند در عالم رویا می بینند که کسی به او می گوید: برخیز! برخیز و در منزل را بگشای ! همسر محترمه میرزا جواد آقا از خواب بلند می شود و در را باز می کند و می بیند میرزا پشت در است. سو ال می کند: آقا! حال که از سفر آمده اید پس چرا در نزدید؟ آقا می فرماید: دیدم نیمه شب است و دیروقت، نخواستم اسباب زحمت شما را فراهم کنم!
منابع:
سایت اندیشه قم
سایت حوزه
کتاب داستانهایی از علما/علیرضا حاتمی
اکثر دانشوران و متفلسفان مسلمان در قرون گذشته - که تخصص معمول نبوده - در مسایل متنوّع علمی و فرهنگی اعمّ ادامه ...
ابوالهذیل که متکلّم و متفکّری بسیار قوی و نیرومند بود، در مسایل مختلف کلامی و فلسفی به تفکّر و تأمّل ادامه ...
ابوالهذیل، محمدبن الهذیل بن عبدالله بن مکحول عبدی معروف به علّاف، یا حَمدان بن هذیل علّاف و یا محمدبن ادامه ...
واصل، اصل در علم کلام، رأس اعتزال و بنیان گذار کلام معتزله و رییس اول آنهاست. بنابراین، در واقع و به ادامه ...
واصل در سال 80 هجری (699 یا 700 م) در مدینهی طیّبه متولّد شد؛ به اتفاق آراء، او برده به دنیا آمد. برخی ادامه ...
مسئلهی اصلی و محوری مرجئه مسئلهی ایمان است که آنها متّفقاً عمل را از اجزاء و ارکان ایمان به شمار نیاوردند، ادامه ...
ارجاء در لغت به دو معنی آمده است: الف: امیدوار کردن؛ رجا، یرجو، رجاء و رَجوا، ضدِّ یَئس، بنابراین همزهی ادامه ...
گروهی از ملحدان میکوشند وجود خداوند را به زعم خود معلول و ساخته حالات ذهنی و روانی انسان وصف نمایند ادامه ...
منکران و ملحدان علاوه بر تشکیک در براهین خداشناسی به گمان خویش میکوشند با دلایل و شبهات مختلف، مدعای ادامه ...
تولد امام صادق و پیامبر اسلام (ص) در یک روز و مصادف با هفدهم ربیع الاول است. تولد امام صادق و پیامبر اسلام آخرین روز از هفته وحدت می باشد.
میلاد نور مبارک تولد امام صادق و پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) را بر تمام مسلمین جهان تبریک عرض می نمائیم.
تولد پیامبر
آخرین پیامبر الهی در 17 ربیع الاوّل سال اول عام الفیل دیده به جهان گشود. پدرش "عبدالله بن عبدالمطلب" و مادرش " آمنه بنت وهب" نام داشت. محمد (ص) با انوار رخسار و جمال منوّرش، جهان تیره و تاریک، به ویژه عربستان را روشن گردانید.
گفتنی است که تاریخ نگاران و سیره نویسان شیعه و اهل سنت، با این که در سال و ماه تولد آن حضرت، اتفاق نظر داشته و می گویند که آن حضرت در اوّل عام الفیل، برابر با سال 570 میلادی و در ماه ربیع الاوّل دیده به جهان گشود، ولی درباره روز تولد وی، اختلاف نظر دارند. |
شیعیان، معتقدند که رسول خدا (ص) در روز جمعه، مصادف با 17 ربیع الاوّل، به دنیا آمد و اهل سنت میگویند که تولد وی، روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاوّل بوده است. اما از این که سال تولد پیامبر (ص) را "عام الفیل" مینامند، بدین جهت است که دو ماه و هفده روز پیش از تولد پیامبر (ص)، یعنی در نخستین روز محرم سال 570 میلادی، فیل سواران "ابرهه" به مکه هجوم آورده و قصد نابودی کعبه و مسجدالحرام را نمودند ولی با معجزه شگفت الهی سرکوب شدند.
رانده شدن شیطان از آسمان
از امام صادق (ع) روایت شد که ابلیس، پس از رانده شدن از رحمت الهی، می توانست به هفت آسمان رفت و آمد کند و خبرهای آسمانی را گوش دهد، تا این که حضرت عیسی (ع) دیده به جهان گشود، از آن پس، ابلیس از سه آسمان فوقانی ممنوع شد و تنها در چهار آسمان پایینتر، رفت و آمد می کرد. ولی چون حضرت محمد (ص) به دنیا آمد، ابلیس از تمام آسمان ها رانده شد و رفت و آمدش ممنوع گردید و غیر از او، تمامی شیاطین نیز با تیرهای شهاب از آسمان رانده شدند. هم چنین روایت شده است که هنگام ولادت فرخنده حضرت محمد (ص)، ایوان کسری شکاف برداشت و چند کنگره آن فرو ریخت و آتش آتشکده بزرگ فارس خاموش شد؛ دریاچه ساوه خشک گردید؛ بتهای مکه سرنگون شدند؛ نوری از وجود آن حضرت به سوی آسمان بلند شد که شعاع آن فرسنگ ها را روشن کرد؛ انوشیروان، پادشاه ساسانی ایران و مؤبدان بزرگ دربار وی، خوابهای وحشتناکی دیدند؛
والدین پیامبر
پدرش عبدالله بن عبدالمطلب، پیش از تولد فرزندش محمد (ص)، در حالی که همسرش آمنه، به چنین فرزندی، حامله بود، به همراه سایر بازرگانان قریش، جهت سفر تجاری عازم شام گردید و در بازگشت از شام، در یثرب (مدینه منوّره) بیمار شد و در همان جا درگذشت و توفیق دیدار نوزاد خویش را نیافت. وفات عبدالله، دو ماه و به روایتی هفت ماه پیش از تولد فرزندش حضرت محمد (ص) بود.
آمنه، مادر گرامی رسول خدا (ص)، که به تقوا، عفت و پاکیزگی در میان بانوان قریش معروف بود، پس از تولد نور دیدهاش حضرت محمد (ص)، چندان در این دنیای فانی زندگی نکرد. وی، دو سال و چهار ماه و به روایتی شش سال، پس از میلاد رسول خدا (ص)، در بازگشت از یثرب، در مکانی به نام "ابوا" بدرود حیات گفت و در همان مکان مدفون شد.
رسول خدا (ص) پس از تولد، در کفالت جدش عبدالمطلب، بزرگ و سید قریش مکه، قرار گرفت. عبدالمطلب جهت شیر دادن نور دیدهاش محمد (ص)، در آغاز وی را به "ثویبه"، آزاد شده ابولهب سپرد ولی پس از مدتی وی را به "حلیمه دختر عبدالله بن حارث سعدیه" واگذار کرد. حلیمه، در ظاهر اگر چه دایه وی بود، ولی در حقیقت به مدت پنج سال از او مراقبت و مادری کرد.
پیامبر اسلام (ص) از دوران کودکی دارای
دو نام بود. یکی "محمد" که جد بزرگوارش عبدالمطلب، برای وی برگزید و دیگری
"احمد" که مادر ارجمندش آمنه، آن را انتخاب کرده بود.
تولد امام صادق (ع)
امام جعفر صادق (ع) در روز جمعه، به هنگام طلوع فجر و به روایتی در روز دوشنبه، هفدهم ربیع الاوّل سال 83 قمری دیده به جهان گشود و عالم انسانی را با انوار طیّبه خویش تابناک نمود.
بیوگرافی امام صادق (ع)
پدرش امام محمد باقر (ع) وی را به نام عموی نیاکانش جعفر طیّار (ع)، "جعفر" نام نهاد. حضرت جعفر بن محمد (ع) دارای یک کنیه معروف به نام "ابوعبدالله" و دو کنیه غیرمعروف به نام های "ابواسماعیل" و "ابوموسی" بود. هم چنین، دارای القابی چند بود که معروفترین آنها عبارت است از: صادق، صابر، طاهر و فاضل.
شیعیان و محبّان اهل بیت (ع) وی را به "صادق آل محمد (ص)" میشناسند. زیرا آن حضرت، هرگز سخنی جز راست و درست نفرمود. پدر ارجمندش، امام محمد باقر (ع) است که نَسَب وی با دو واسطه به امیرمؤمنان حضرت علی (ع) و با سه واسطه به پیامبر اکرم (ص) منتهی می گردد.
مادر گرامی امام جعفر صادق (ع)، فاطمه، معروف به "اُمّ فروه" از زنان نیکوسرشت، نیکوکار و نیکورفتار عصر خویش بود. این بانوی باتقوا و متدّین، از جهت فضیلت و منقبت، سرآمد زنان روزگار خود به شمار میآمد و امام صادق (ع) در شأن و مقام وی فرمود: مادرم از زنانی بود که ایمان داشت، تقوا پیشه کرده و نیکوکاری مینمود و خدا، نیکوکاران را دوست دارد.
زندگینامه امام صادق (ع)
امام جعفر صادق (ع) به مدت دوازده سال، حیات با برکت جدّ گرامی اش امام زین العابدین (ع) را درک کرد و از مکتب تربیتی و علمی وی بهره وافر یافت. هم چنین، آن حضرت به مدت 32 سال از وجود شریف پدرش امام محمد باقر (ع) برخوردار بود و در تمام رویدادهای مهم در کنار پدر ارجمندش قرار داشت. مدت امامت امام جعفر صادق (ع)، 33 سال و ده ماه (از ذی حجه سال 114 تا 25 شوال سال 148 قمری) بود و در ایّام زندگی با برکت خویش با خلافت غاصبانه چند تن از خلفای اموی و دو تن از خلفای عباسی معاصر بود که عبارتند از: عبدالملک بن مروان، ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک، هشام بن عبدالملک، ولید بن یزید، یزید بن ولید، مروان بن محمد، ابوالعباس سفاح و منصور دوانقی.
گفتنی است که 9 نفر اوّل از طایفه بنی امیه و دو نفر آخر از خاندان بنی عباس بودند و آن حضرت از هر دو طایفه، سختیها و بیمهریهای فراوانی دید؛ اما چون آن امام بزرگوار در انتهای دوران خلافت ستم کارانه امویان و در آغاز خلافت فریبکارانه عباسیان میزیست، فرصت مناسبی به دست آورد تا در زمان انتقال خلافت از یک طایفه غاصب، به طایفه غاصب دیگر و سرگرم شدن آنان به یکدیگر، مکتب اهل بیت (ع) را به مسلمانان بشناساند و زمینه ترویج و تبلیغ این مکتب را مهیّا سازد و از این راه، بیشترین بهره را نصیب اسلام و مسلمانان نماید.
امام صادق (ع) پایه گذار مذهب جعفری
آن حضرت با تشکیل حوزه علمیه و تعلیم شاگردانی مبرز، چون هشام، زراره و محمد بن مسلم، تحول شگرفی در جهان اسلام و مذهب شیعه پدید آورد و جهانیان را با اسلام ناب محمدی (ص) و مکتب حیات بخش اهل بیت (ع) آشنا ساخت. به همین جهت، وی را پایه گذار مذهب "امامیه" دانسته و شعیان امامی اثناعشری را "شیعه جعفری" می گویند.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
بامداد – اسلام با آمدن خود صدای وحدت و ندای یکپارچگی را در میان همه ملل مختلف به عنوان یک نهاد اجتماعی که داعیه دار صلح و وحدت میان اقوام مختلف است، برپا ساخت. هدف نهایی اسلام، ایجاد وحدت و یکپارچگی میان اقوام و ملل مختلف بود.
رسول اکرم، به طور رسمی پس از هجرت، در قرارداد و عهدی بین مهاجرین و انصار، وحدت امت اسلام را اعلان فرمود: «انهم امه واحده من دون الناس» (مسلمانان جدای از مردم یک امت هستند). این اعلان رسمی که همزمان با هجرت رسول اکرم و تاسیس حکومت اسلامی صورت گرفته است، علاوه بر مفهوم وحدت دین و عقیده، وحدت سیاسی و اجتماعی آنان را نیز در بر دارد.
مسلمانان، موظف هستند با اختلافات قومی و زبانی و احیانا اختلاف رای در فروع فقهی و در روش های عملی و یا در فهم کتاب و سنت و نیز در گرایش های سیاسی، این وحدت را حفظ کنند. هیچ گاه این قبیل اختلاف ها که وجود دارد و امری طبیعی است، آنان را فرقه فرقه نکند و به نزاع و درگیری و جنگ و عداوت با هم وادار ننماید.
فاصله میان ۱۲ ربیع الأول که سالگرد ولادت پیامبر اکرم بنابر روایات أهل سنت تا ۱۷ ربیع الأول که تاریخ ولادت رسول الله محمد صلى الله علیه و آله بنا بر روایات موجود در شیعه است ، از سوی امام خمینی ره ، به عنوان هفته وحدت نامگذاری شده است .
اسلام با آمدن خود صدای وحدت و ندای یکپارچگی را در میان همه ملل مختلف به عنوان یک نهاد اجتماعی که داعیه دار صلح و وحدت میان اقوام مختلف است،برپا ساخت. هدف نهایی اسلام، ایجاد وحدت و یکپارچگی میان اقوام و ملل مختلف بود.
الخلاف یهدم الرای. (اختلاف، رای صحیح را ویران می سازد.)
این جمله به یک نکته ی مهم اجتماعی و اخلاقی و روانی اشاره دارد و آن اینکه انسان در حالت عادی و آرامش می تواند رای و نظر درست اختیار نماید، اما در شرایط غیر عادی و در جوی پر از اختلاف و برخورد، طبعا تحت شرایط غیر عادی، از جاده ی صواب منحرف می گردد و نظر ناصحیح را بر می گزیند.
– ما اختلفت دعوتان الا کانت احداهما ضلاله.(۲) (هیچگاه دو دعوت و دو نظریه در قبال هم قرار نمی گیرد، مگر اینکه یکی از آن دو ضلالت و باطل است.)
این جمله ی حکیمانه اشاره به این است که حق و باطل با هم جمع نمی شوند و همواره حق در برابر باطل است و تبلیغات، دعوت ها و احزاب هم همین طور هستند، از بین آنها، یکی حق و بقیه باطل و ضلالت اند.
مرحوم شیخ حرعاملی در وسائل الشیعه، با اسناد از امام صادق علیه السلام و آن حضرت از پدران بزرگوارش، از رسول خدا صلی الله علیه و آله اینگونه نقل می کند: «من سمع النداء فی المسجد فخرج من غیر علّه فهو منافق الّا أن یرید الرجوع الیه» «کسی که در مسجد صدای اذان را بشنود و بدون علت و بی آنکه قصد مراجعت کند، از مسجد خارج شود، او منافق است!»
این حدیث با مختصر تفاوت در منابع اهل سنت چنین نقل شده است:
«من أدرکه الأذان فی المسجد ثمّ لم یخرج لحاجه و هو لا یرید الرجوع فهو منافق» متن این حدیث و تشدید در این حکم که خروج از مسجد پس از اعلان وقت نماز به نفاق تشبیه شده و جنین شخصی بعنوان منافق معرفی گردیده است، مضمون روایتی را که محمدبن سنان از امام رضا علیه السلام نقل نموده است، تداعی می کند که آن حضرت در پاسخ پرسش ابن سنان درباره حرام بودن فرار از جبهه، چنین نگاشت:
«حرّم اللَّه تعالی الفرار من الزحف لمافیه من الوهن فی الدین و الإستخفاف بالرسل و الأئمه العادله و ترک نصرتهم علی الأعداء …» «خداوند فرار از جنگ را بدان جهت حرام نموده است که این کار موجب تضعیف دین و استخفاف پیامبران و پیشوایان عادل و خودداری از نصرت و یاری جبهه حق در مقابل دشمنان است.» آری اگر فرار از زحف و تضعیف جبهه حق در جنگ ها موجب تقویت دشمن و یکی از گناهان کبیره است، فرار از صفوف نماز نیز از نظر فرهنگی عامل تضعیف حق و تقویت جپهه باطل و کمکی است بر اهداف دشمنان و همسو شدن با استکبار جهانی. و اینک ما در جبهه هستیم و دشمن در کمین!
منابع:
۱٫ سایت نهاد مقام معظم رهبری دانشگاه اراک
۲٫ کتاب امام علی علیه السلام و وحدت اسلامی
۳٫کتاب تجلی وحدت
زندگینامه پیامبر اسلام شامل مراحل حساسی از جمله بعثت، هجرت، فتح مکه و... است. شروع زندگینامه حضرت محمد از تولد ایشان در سال عام الفیل است.
زندگی حضرت محمد (ص) از صدر اسلام مورد توجه و اهتمام مسلمانان قرار داشته. آنچه از مطالعه و بررسی زندگی وی در طول 63 سال در ذهن نقش میبندد، بازتابی از تصویر ظهور پیامبری الهی و سرگذشت شخصیتی است که با پشت سر نهادن دشواریهای بسیار، بیهیچ خستگی و ناامیدی به اصلاح جامعه، دست زد و توانست جزیره العرب را متحد کند و آماده گستردن اسلام در بیرون از مرزهای عربستان شود و از آن مهم تر دیانتی را بنیاد کند که اینک یکی از مهمترین ادیان جهان به شمار میرود.
تولد حضرت محمد (ص) بنابر بسیاری از روایات در 17 ربیع الاول عامالفیل (570 میلادی)، یا به روایتی 12 همان ماه در تقویم عربی روی داد. پدر پیامبر (ص)، عبدالله فرزند عبدالمطلب و مادرش آمنه دختر وهب و هر دو از قبیله بزرگ قریش بودند؛ قبیلهای که بزرگان آن از نفوذ فراوانی در مکه برخوردار بودند و بیشتر به بازرگانی اشتغال داشتند. عبدالله، پدر پیامبر (ص) اندکی پیش از تولد فرزندش برای تجارت با کاروانی به شام رفت و در بازگشت بیمار شد و درگذشت.
بنابر رسمی که در مکه رایج بود، محمد (ص) را به زنی به نام حلیمه سپردند تا در فضای ساده و پاک بادیه پرورش یابد. وی 6 ساله بود که همراه مادر برای دیدار خویشان به یثرب (مدینه) رفت، اما آمنه نیز در بازگشت، بیمار شد و درگذشت و او را در ابواء (نزدیک مدینه) به خاک سپردند. محمد (ص) از این پس در کنف حمایت جدش عبدالمطلب قرار گرفت، اما او نیز در 8 سالگی وی درگذشت و سرپرستی محمد (ص) بر عهده عمویش ابوطالب گذارده شد. ابوطالب در سرپرستی برادرزاده اش کوششی بلیغ می کرد. در سفری تجارتی به شام او را با خود همراه برد و هم در این سفر، راهبی بحیرا نام، نشانه های پیامبری را در او یافت و ابوطالب را از آن امر مطلع ساخت.
از وقایع مهم پیش از ازدواج پیامبر (ص)، شرکت در پیمانی به نام «حلف الفضول» است که در آن جمعی از مکیان تعهد کردند «از هر مظلومی حمایت کنند و حق او را بستانند»؛ پیمانی که پیامبر (ص) بعدها نیز آن را میستود و میفرمود اگر بار دیگر او را به چنان پیمانی باز خوانند، به آن میپیوندد.
شهرت محمد (ص) به راستگویی و درستکاری چنان زبانزد همگان شده بود که «امین» لقب گرفت و همین صداقت و درستی توجه خدیجه دختر خویلد را جلب کرد و او را با سرمایه خویش برای تجارت به شام فرستاد؛ سپس چنان شیفته درستکاری «محمد امین« شد که خود برای ازدواج با وی گام پیش نهاد، در حالی که بنابر مشهور، دستکم 15 سالی از او بزرگتر بود. خدیجه برای محمد (ص) همسری فداکار بود و تا زمانی که حیات داشت، پیامبر همسر دیگری برنگزید. او برای پیامبر (ص) فرزندانی آورد که پسران همگی در کودکی درگذشتند و در میان دختران، از همه نامدارتر، حضرت فاطمه (س) است. از جزئیات این دوره از زندگی پیامبر ( ص) تا زمان بعثت آگاهی چندانی در دست نیست؛ جز آن که می دانیم نزد مردمان به عنوان فردی اهل تأمل و تفکر شناخته شده و از خوی و رفتارهای ناپسند قوم خود سخت ناخشنود بود. از آداب و رسوم زشت آنان چشمگیرتر از همه بت پرستی بود و پیامبر (ص) از آن روی بر میتافت. محمد (ص) اندکی پیش از بعثت، دیر زمانی را به تنهایی در غار حرا، در کوهی نزدیک مکه به سر میبرد و زمان را به خاموشی و اندیشه میگذرانید.
گفتهاند نخستین نشانههای بعثت پیامبر (ص) به هنگام 40 سالگی او، رؤیاهای صادقه بوده است، اما آنچه در سیره به عنوان آغاز بعثت شهرت یافته، شبی در ماه رمضان، یا ماه رجب است که فرشته وحی در غار حرا بر پیامبر (ص) ظاهر شد و بر او نخستین آیات سوره علق را برخواند. بنابر روایات، پیامبر (ص) به شتاب به خانه بازگشت و خواست که او را هر چه زودتر بپوشانند. گویا برای مدتی در نزول وحی وقفهای ایجاد شد و همین امر پیامبر (ص ) را غمناک ساخته بود، ولی اندکی بعد فرشته وحی باز آمد و آن حضرت را مامور هدایت قوم خود و اصلاح جامعه از فسادهای دینی و اخلاقی و پاک گردانیدن خانه خدا از بتان و دلهای آدمیان از خدایان دروغین کرد.
پیامبر (ص) دعوت به توحید را نخست از خانواده خود آغاز کرد و اول کسی که به او ایمان آورد، همسرش خدیجه و از مردان پسر عمویش علی بن ابی طالب (ع) بود که در آن هنگام سرپرستی او را پیامبر (ص) بر عهده داشت. دعوت آغازین بسیار محدود بود ، ولی شمار مسلمانان رو به فزونی داشت و چندی برنیامد که گروه اسلام آورندگان به اطراف مکه میرفتند و با پیامبر (ص) نماز میگزاردند.
سه سال پس از بعثت، پیامبر (ص) دستور یافت تا همگان را از خاندان قریش گرد آورد و دعوت توحید را در سطحی گستردهتر مطرح سازد . رفتار قریشیان و به طور کلی مشرکان مکه اگر چه نخست با ملایمت و بیشتر با بیاعتنایی همراه بود ، ولی چون بدگویی از بتان و از آیین و رسوم پدران آنان فزونی یافت، قریشیان بر پیامبر (ص) و مسلمانان سخت گرفتند و خاصه ابوطالب عموی پیامبر (ص) را که جداً از او حمایت میکرد، برای آزار پیامبر (ص) در تنگنا قرار دادند. سختگیری مشرکان چندان شد که پیامبر (ص) عدهای از اصحاب را امر کرد تا به حبشه هجرت کنند و به نظر میرسد که برخی از اصحاب نیز میان حبشه و حجاز در رفت و آمد بوده اند.
در سال ششم بعثت، سرانجام قریشیان پیمانی نهادند تا از ازدواج یا خرید و فروش با خاندان عبدالمطلب بپرهیزند. آنان پیمان خویش را بر صحیفهای نوشتند و به دیوار کعبه آویختند. از آن سوی، ابوطالب و کسانی دیگر از خاندان او نیز همراه پیامبر (ص) و خدیجه به درهای مشهور به «شعب» ابوطالب، پناه بردند و تا جایی که ممکن بود، نه کسی به آنجا می آمد و نه خود از آن بیرون می شدند. سرانجام، پس از آن که خطوط آن صحیفه را موریانه از میان برده بود، قریشیان پذیرفتند که مخالفان را رها کنند و از محاصره ایشان دست بردارند (سال 10 بعثت). اندکی پس از خروج پیامبر (ص) از شعب، دو تن از نزدیکترین یاورانش، خدیجه و ابوطالب وفات یافتند.
در شهر یثرب دو قبیله اصلی، یعنی اوس و خزرج، بیشتر اوقات با هم در جنگ و ستیز بودند و از کسی که ایشان را به آشتی و دوستی دعوت کند، استقبال میکردند. پیامبر (ص) اتفاقاً 6 تن از خزرجیان را در موسم حج دید و اسلام را بر ایشان عرضه کرد و آنان چون به شهر خویش بازگشتند، به تبلیغ دعوت پرداختند. سال بعد، یعنی در سال 12 بعثت، تنی چند از اوس و خزرج، به خدمت پیامبر (ص) آمدند و در عقبه، درهای در نزدیکی مکه، با آن حضرت بیعت کردند و پیامبر (ص) نماینده ای برای ترویج و تعلیم اسلام با آنان همراه کرد. این بیعت نخستین پایه حکومتی شد که پیامبر (ص) در یثرب بنیاد نهاد. سال بعد نیز شمار بیشتری از یثربیان با پیامبر ( ص) بیعت کردند و گویا در یثرب جز گروه اندکی نمانده بود که به اسلام در نیامده باشند.
گرچه مذاکره با یثربیان پنهانی بود، ولی قریشیان بدان آگاهی یافتند و پس از شور درباره رسیدگی به کار پیامبر (ص) و مسلمانان، بر آن شدند که از همه تیرههای قریش کسانی گرد آیند و شبانه پیامبر (ص) را بکشند تا خون او برگردن کسی نیفتد. پیامبر (ص) که از این توطئه آگاه شده بود، حضرت علی (ع) را بر جای خویش نهاد و خود به شتاب، در حالی که ابوبکر نیز با او همراه شده بود، به سوی یثرب روان شد.
خروج پیامبر (ص) از مکه که از آن به هجرت تعبیر شده، نقطه عطفی در تاریخ زندگی آن حضرت و نیز تاریخ اسلام است؛ زیرا از آن پس پیامبر (ص) در رأس حکومتی قرار گرفته بود که میبایست بر مبنای شریعتی آسمانی جامعهای نوین بنا نهد. گسیل داشتن کسانی برای تبلیغ اسلام به میان قبایل و هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه، نزد مسلمانان با اهمیت بسیار تلقی شد، تا بدانجا که مبدا تاریخ ایشان قرار گرفت و این خود نشان دهنده برداشتی است که اعراب از هجرت پیامبر (ص) به عنوان یک مرحله نوین داشتند. سرانجام پیامبر (ص) در ماه ربیع الاول سال 14 بعثت به یثرب رسید؛ شهری که از آن پس به نام آن حضرت، مدینه الرسول یا به اختصار مدینه نام گرفت. آن حضرت نخست در جایی بیرون شهر، به نام قبا درنگ فرمود و یثربیان به استقبال او شتافتند. پس از چند روزی، به شهر در آمد و در قطعه زمینی خشک، مسجدی به دست خود و اصحاب و یارانش بنا کرد که بنیاد مسجد النبی کنونی در مدینه منوره است.
روز به روز بر شمار مهاجران افزوده میشود
و انصار (که اینک به ساکنان پیشین یثرب اطلاق میشد) آنان را در منزل خویش جای می
دادند. پیامبر (ص)، نخست میان انصار و مهاجران پیمان برادری برقرار کرد و خود علی
بن ابی طالب (ع) را به برادری برگرفت. مدتی پس از ورود به مدینه، پیامبر (ص) با
اهالی شهر، حتی یهودیان پیمانی بست تا حقوق اجتماعی یکدیگر را رعایت کنند. چندی
بعد قبله مسلمانان از بیت المقدس به سوی کعبه تغییر یافت و هویت مستقل برای اسلام
تثبیت شد.
در سال دوم هجرت، مهمترین برخورد نظامی
مسلمانان و مشرکان مکه پیش آمد: در نبردی که به بدر مشهور شد، با آن که عده
مسلمانان کمتر از مکیان بود، توانستند پیروزی را از آن خود کنند و از مشرکان بسیاری
کشته و اسیر شدند و دیگران نیز گریختند. پیروزی در بدر ، به مسلمانان روحیه بخشید،
اما در مکه همگی داغدار و خشمگین از شکست و در اندیشه انتقام بودند.
در سال سوم هجرت، قریشیان از قبایل
متحد خود بر ضد مسلمانان یاری خواستند و با لشکری مجهز به فرماندهی ابوسفیان، به
سوی مدینه به راه افتادند. پیامبر (ص) نخست قصد داشت در مدینه بماند، ولی سرانجام
بر آن شد تا برای مقابله با لشکر مکه از شهر بیرون رود. در جایی نزدیک کوه احد، دو
لشکر با یکدیگر رو به رو شدند و با اینکه نخست پیروزی با مسلمانان بود، ولی با
ترفندی که خالد بن ولید به کاربرد و با استفاده از غفلت گروهی از مسلمانان، مشرکان
از پشت هجوم بردند و به کشتار آنان پرداختند. در این جنگ حمزه عموی پیامبر (ص) به
شهادت رسید، پیامبر (ص) خود زخم برداشت و شایعه کشته شدن او نیز موجب تضعیف روحیه
مسلمانان شد.
سال پنجم هجرت به پایان نرسیده بود که خطر بسیار بزرگی پیامبر (ص) و مسلمانان را تهدید کرد. قریشیان مکه و یهودیان رانده شده بنینضیر و دیگر هم پیمانان ایشان بر ضد پیامبر (ص) متحد شدند و با لشکری گران که شمار سپاهیان آن را تا 10 هزار گفتهاند، به سوی مدینه به راه افتادند. چون خبر به پیامبر (ص) رسید، بنا بر روایت مشهوری، به پیشنهاد سلمان فارسی به حفر خندق در اطراف مدینه امر فرمود. بدین ترتیب، چون لشکر کفار به مدینه رسید، با این تدبیر جدید جنگی رو به رو شد و در طول روزهایی که دو لشکر در برابر هم صف آراسته بودند، تنها درگیری هایی پراکنده رخ داد. سرانجام، پس از 15 روز ، لشکر کفار بینتیجه بازگشت و مسلمانان به زندگی عادی خود برگشتند.
در این سال پیامبر (ص) و مسلمانان قصد کردند که برای اجرای مراسم حج به مکه روند و به همین منظور به سوی مکه به راه افتادند. |
قریشیان بر منع ورود پیامبر (ص) هم داستان شدند و کسی را نزد آن حضرت
روانه کردند و او را از قریشیان بیم دادند، ولی پیامبر (ص) تاکید کرد که قصد جنگ
ندارد و حرمت خانه خدا را واجب میداند و حتی فرمود که حاضر است برای مدتی با قریشیان
در صلح شود. قریشیان نخست هم رای نبودند، ولی سرانجام کسی را برای عقد قرار داد
صلح نزد پیامبر (ص) فرستادند. بر مبنای این، میان پیامبر (ص) و قریشیان 10 سال صلح
و متارکه جنگ اعلام گردید و شرط شد که پیامبر (ص) از ورود به مکه تا سال آینده
خودداری کند.
پیامبر (ص) در سال هفتم هجرت تصمیم به دعوت فرمانروایان و پادشاهان ممالک اطراف گرفت. سپس نامه هایی به امپراتور روم شرقی، نجاشی و نیز امیر غسانیان شام و امیر یمامه فرستاد. در همین سال پیامبر (ص) بر یهودیان خیبر پیروز شد که پیش از آن چندین بار با دشمنان بر ضد او هم پیمان شده بودند و آن حضرت از جانب ایشان آسوده خاطر نبود، قلعه خیبر که در نزدیکی مدینه واقع شده بود، به تصرف مسلمانان در آمد و پیامبر (ص) پذیرفت که یهودیان به کار زراعت خویش در آن منطقه ادامه دهند و هر سال از محصول خود بخشی به مسلمانان بپردازند، پیامبر (ص) به مدینه بازگشت، اما گسیل داشتن سپاهیان و کاروانها به اطراف و اکناف ادامه داشت.
در سال هشتم هجرت قریشیان پیمان خود را شکستند و شبانگاه بر طایفهای که با مسلمانان هم پیمان بودند، هجوم بردند. بدین سبب، پیامبر (ص) با سپاهی انبوه قصد مکه کرد و شب هنگام بیرون مکه اردو زد. ابوسفیان، بزرگ مشرکان به شفاعت عباس عموی پیامبر (ص)، نزد آن حضرت آمد و اظهار اسلام کرد و پیامبر (ص) خانه او را جایگاه امن قرار داد. لشکر اسلام بیمقاومتی وارد مکه شد و پیامبر (ص) بلافاصله فرمان عفو عمومی صادر کرد و خود به درون کعبه شد و خانه را از بتان پاک فرمود. آن گاه بر بلندی صفا نشست و همگی مردم با او دست بیعت دادند.
هنوز 15 روز از اقامت پیامبر (ص) در مکه نگذشته بود که برخی از طوایف پرشمار و مسلمان نشده جزیره العرب بر ضد آن حضرت متحد شدند. پیامبر (ص) با لشکری انبوه از مسلمانان از مکه بیرون آمد و چون به جایی به نام حنین رسید، دشمنان که در درههای اطراف کمین کرده بودند، به تیراندازی پرداختند. شدت تیرباران چنان بود که سپاه اسلام روی به عقب نهاد، گروهی اندک بر جای ماندند، ولی سرانجام گریختگان نیز بازگشتند و بر سپاه دشمن هجوم بردند و آن ها را شکست دادند.
در تابستان سال نهم هجرت به پیامبر (ص)
خبر رسید که رومیان لشکری ساخته اند و قصد حمله به مدینه دارند . پیامبر (ص) و
مسلمانان به مقابله رفتند تا به تبوک رسیدند، ولی جنگی رخ نداد و پیامبر (ص) پس از
عقد پیمانهایی با قبایل آن حدود به مدینه بازگشت. پس از این ماجرا که به غزوه تبوک
شهرت یافت.
در اوایل سال 11 هجرت بیماری و رحلت پیامبر (ص) پیش آمد. وفات پیامبر (ص) در 28 صفر سال 11 هجرت، یا به روایتی در 12 ربیع الاول همان سال در 63 سالگی روی داد. در آن وقت از فرزندان او جز حضرت فاطمه (ع) کسی زنده نبود. دیگر فرزندانش، از جمله ابراهیم که یکی دو سال پیش از وفات پیامبر (ص) به دنیا آمد، همگی در گذشته بودند. پیکر مطهر پیامبر (ص) را حضرت علی (ع) به یاری چند تن دیگر از خاندان او غسل داد و کفن کرد و در خانهاش ( که اینک داخل در مسجد مدینه است) به خاک سپردند.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره