مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

حضرت علی(ع) علت پنهان بودن اسرار پس از مرگ را چه میدانند؟

[ad_1]

بامداد – علت پنهان بودن اسرار پس از مرگ :  امام علی (ع):قیامت پیش روی شما و مرگ در پشت سر، شما را می راند.سبکبار شوید تا برسید.همانا آنان که رفتند در انتظار رسیدن شما هستند.

اسرار پس از مرگ

امام علی(ع) در خطبه بیستم کتاب نهج البلاغه در مورد علت پنهان بودن اسرار پس از مرگ می فرماید:
آنچه را مردگان دیدند، اگر شما می دیدید ناشکیبا بودید و می ترسیدید؛
و می شنیدید و فرمان می بردید.ولی آنچه آنها مشاهده کردند بر شما پوشیده است و نزدیک است که پرده ها فروافتد.

امام علی(ع) در ادامه این خطبه پرمغز مطالب عبرت آموز دیگری را بیان می کند
و می فرماید:در دنیا حقیقت را به انسان نشان داده اند،اگر به درستی بنگرید؛
و به ندای حق گوش فرا دهید، در همین دنیا نیز مطالب عبرت آموز اندرز دهنده را همه انسانها خواهند دید .

امام(ع) همچنین در مورد عاقبت انسان و راه رسیدن به رستگاری می فرماید:
قیامت پیش روی شما و مرگ در پشت سر، شما را می راند.
سبک بار شوید تا برسید.همانا آنان که رفتند در انتظار شما هستند.

در مورد جمله 《سبکبار شوید تا برسید》
که کلام نورانی امیرالمومنین علی(ع) باید گفت
که کلامی کوتاهتر و پر محتوا تر از آن در نهج البلاغه دیده نشده است.
این جمله بسیار پرمعنی و حکمت آموز است که تشنگی را با آب حکمت از بین می برد.

باشگاه خبرنگاران جوان

نوشته حضرت علی(ع) علت پنهان بودن اسرار پس از مرگ را چه میدانند؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

رازهای پنهان در دلار های آمریکا راز های شیطان پرستانرازهایپنهاندردلاررازهای پنهان در دلار های آمریکا بی شک باید سمبولیسم و نماد گرایی را جز لاینفک جریان آیا قبل حضرت آدم انسان های دیگری بودند؟ آیا تمدن …روایات متعددی درباره انسان هایی قبل از حضرت آدم ع داریم که به وجود انسان هایی قبل از سرانجام ابراهیم مالک،مصعب ابن زبیر،ابن حر و …شاید برای شما این سؤال پیش آمده باشد که عاقبت مصعب ابن زبیر،ابراهیم مالک ،ابن حر و جزییات و بازداشت محمد علی طاهریجزییاتوبازداشتمحمد علی طاهری سرکرده فرقه هرمی کیهانی قبل از دستگیری سفرهایی را به برخی کشورهای عصر ایران وزیر خارجه آمریکا دولت سوریه را به کشتار در حلب متهم کرد تخصیص میلیارد تومان آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ …در این که به قدرت خدای قادر ایمان دارم شکی ندارم و خدا را از صمیم قلب میخوانم و میپرستم گنجور خیام رباعیات رباعی شمارهٔ ۳۵مح نوشته می توان از این رباعی برداشت کرد که مراد از بهار ، هنگامی است که قلب انسان با گنجور حافظ غزلیات غزل شمارهٔ ۴۷۰جعفر رجبی نوشته نظر به اینکه میتوان برای اشک حافظ در پیشگاه حضرت عشق ارزش دریا را خیالِ خواب بایگانی حروف ابجد و کاربردهای آناساساً حروف ابجد بر دو نوع است که عبارتند از ابجد صغیر و ابجد کبیر ابجد صغیر به پایگاه خبری در سیاهکل جریانآیتاللهسیدصادقضمن سلام وتشکر از مدیریت سایت و نیز گلمندی شدید از شما اولا کجای مشی ومنش حضرت امام رازهای پنهان در دلار های آمریکا راز های شیطان پرستان رازهایپنهاندر رازهای پنهان در دلار های آمریکا بی شک باید سمبولیسم و نماد گرایی را جز لاینفک جریان آیا قبل حضرت آدم انسان های دیگری بودند؟ آیا تمدن داشتند روایات متعددی درباره انسان هایی قبل از حضرت آدم ع داریم که به وجود انسان هایی قبل از حضرت سرانجام ابراهیم مالک،مصعب ابن زبیر،ابن حر و عبدالله زبیر در شاید برای شما این سؤال پیش آمده باشد که عاقبت مصعب ابن زبیر،ابراهیم مالک ،ابن حر و عبدالله جزییات و بازداشت محمد علی طاهری جزییاتو به گزارش مشرق، یک منبع آگاه در گفتگو با مشرق جزییاتی از علل بازداشت محمد علی طاهری سرکرده عصر ایران وزیر خارجه آمریکا دولت سوریه را به «کشتار» در حلب متهم کرد تخصیص میلیارد تومان برای آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ شهر سوال در این که به قدرت خدای قادر ایمان دارم شکی ندارم و خدا را از صمیم قلب میخوانم و میپرستم و از گنجور » خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵ مح نوشته می توان از این رباعی برداشت کرد که مراد از بهار ، هنگامی است که قلب انسان با کلام اخبار تکان‌دهنده از جلسات عرفان حلقه محمد علی طاهری خرد با عرض ادب و احترام واقعیت امر این است چیزی به نام انرژی درمانی وجود ندارد مبنای علمی تاریخی فرهنگی قرآنی اقتصاد مقاومتی مبانی اقتصاد در نظام سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دعا نویسی و جن گیری راز های شیطان پرستان دعانویسیوجن دعا نویسی و جن گیری پاسخ را نیک بخوانید و با دقت و ثبوت فکر بیندیشید وَاتَّبَعُوا مَا é é é


ادامه مطلب ...

چرا حضرت علی (ع) بعد از عثمان حکومت را به دست نگرفت؟

[ad_1]
نویسنده: محمدحسن قدردان قراملکی

نقدِ شبهاتی درباره‌ی اصل نصب ائمه (ع)

یکی از ادله اهل سنت مبنی بر نبود اصل نص و نصب بر امامت و خلافت حضرت علی (علیه السلام) استنکاف و سرباز زدن حضرت از پذیرفتن حکومت (1) از سوی مردم بعد از قتل خلیفه سوم است. اهل سنت ادعا می‌کنند در صورت وجود اصل نصب، حضرت می‌بایست از آن پیشنهاد بالفور استقبال نموده و حکومت دلخواه خود را تشکیل می‌داد وگرنه مصداق ترک واجب دینی می‌شد. (2)
این دلیل یا شبهه امروزه از طرف بعض شیعیان سکولار نیز مطرح و ترویج می‌شود و از استنکاف حضرت برای مرام سکولار یعنی جدایی دین و حکومت استفاده می‌کنند و مدعی‌اند نپذیرفتن حکومت نه دلیل بر ترک امر دینی بلکه ترک یک مسئله حکومتی و دنیوی است که به دین و فریضه الهی ربطی ندارد. (3)

تحلیل و بررسی

پیش از پرداختن به توجیهات مختلف، باید به این نکته و پاسخ کلی اشاره کرد که اگر بر فرض پاسخ شبهه‌ی فوق هم روشن نشود، نمی‌توان از صرف استنکاف حضرت، بطلان نظریه‌ی انتصاب را استنتاج کرد، چرا که آن نظریه، مبرهن و مؤید با ادله متقن و استوار از پیامبر و ائمه و خصوصاً از خود حضرت علی (علیه السلام) است و ابهام یک قضیه‌ی تاریخی نمی‌تواند آن را مخدوش و یا تضعیف کند. وانگهی همین خطبه‌ی حضرت و سر باز زدن از حکومت، توجیهات و ادله‌ای دارد که با نظریه‌ی انتصاب سازگار است که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:

الف. استنکاف از سیره‌ی خلفای پیشین

مطابق علم تفسیر و تأویل و هرمنوتیک- که روشنفکران بیشتر به تبیین و دفاع از آن می‌پردازند- در تفسیر یک سخن و گزاره می‌بایست امور، شرایط و فرهنگ زمان صدور سخن را مورد ملاحظه و تأمل قرار داد. یکی از اموری که معنا و مفهوم سخن را روشن می‌کند، تبیین انگیزه و مخاطبان آن است که در علم تفسیر از آن به «شأن نزول» تعبیر می‌شود.
بر این اساس، نباید در تفسیر خطبه‌ی فوق و اخذ مدعای خود، شتاب‌زده به ظاهر آن استناد و احتجاج کرد، بلکه می‌بایست «نخست شأن نزول» آن را تبیین کرد.

ابن ابی‌الحدید

در شرح خود گزارش می‌کند که بعد از کشته شدن خلیفه سوم «عثمان» بعضی از سران، پیش حضرت علی (علیه السلام) آمده و پیشنهاد بیعت و خلافت را مطرح کردند، آنان بیعت خویش را مشروط به عمل به کتاب و سنت پیامبر و همچنین سنت خلفای پیشین کردند، حضرت با این شرط آنان مخالفت کرد و آن را نپذیرفت، چرا که معتقد بود سیره‌ی خلفای پیشین نادرست بوده است. (4) قبول این شرط، به معنای امضای سنت خلفای سلف بود. از این رو، حضرت به پیشنهاددهندگان خلافت فرمود که در این صورت، مرا رها کنید و دنبال کسی بروید که با این شرط شما موافق باشد. بنابراین، حضرت از اصل حکومت امتناع نمی‌کرد، بلکه حکومتی را که جزء قانون اساسی آن سیره‌ی خلفای پیشین باشد، رد می‌کرد.

ب. اتمام حجت

حضرت با این سخن خویش، در حقیقت، نمی‌خواست از پذیرفتن امر حکومت سرباز زند، بلکه می‌خواست شرایط حکومت آینده‌ی خویش را- که شاخص‌ترین آنها عمل به کتاب و سنت پیامبر و شیوه‌ی خویش است نه خلفای پیشین- به مردم ابلاغ و اعلام کند تا آنان از روی توجه و بصیرت بیعت کنند و در روزهای پسین حکومت، فریاد وای سنت ابوبکر و عمر سر ندهند و آن را بهانه‌ای برای مخالفت با حکومت نوپای حضرت قرار ندهند، چراکه حضرت در روز اول حجت را بر آنان تمام کرده و تکلیف حکومت آینده را روشن ساخته بود. این توجیه و تفسیر، از ادامه‌ی خطبه‌ی حضرت روشن می‌شود که متأسفانه مدعیان تفکیک آن را ندیده یا نادیده انگاشتند، حضرت تصریح می‌کند که:
"ای مردم! بدانید اگر من دعوت شما را بپذیرم، مطابق آنچه خود می‌دانم، رفتار خواهم نمود و به سخن هیچ گوینده و به سرزنش و توبیخ‌کننده‌ای، وقعی نخواهم نهاد. (5)"

ج. پیش‌بینی فتنه‌های آینده

حضرت بر همین خطبه، به یکی دیگر از ادله‌ی عدم پذیرش حکومت اشاره می‌کند و یادآور می‌شود که در آینده نزدیک حکومت اسلامی وی با حوادث بسیار تیره و تلخ و حیله‌ها و نیرنگ‌های متعددی مواجه خواهد شد.
بسیاری از بزرگان و شخصیت‌ها، مانند عایشه، طلحه و زبیر و همچنین سایر مردم، از درون آن حوادث روسفید بیرون نمی‌آیند و حکومت عادلانه‌ی وی را تحمل نخواهند کرد. (6) و سرانجام، حکومت ایشان در مدت بسیار کوتاه خود، به جای بسط اسلام وقت و نیروی خود را مصروف مخالفان داخلی و هم‌کیشان خود خواهد کرد.
به دیگر سخن، به نظر می‌رسد، حضرت زمان بیعت را زمان مناسبی برای حکومت خویش نمی‌دانست، چرا که شبهات و فتنه‌ها از جهات مختلف، اذهان مردم را آماج قرار خواهند داد و مردم هم قادر به تشخیص سره از ناسره نخواهند بود.
اما اجرای عدالت- هرچه در دوره‌ی کوتاه- و عمل به عهد الهی مبنی بر دفاع از حقوق مظلومان و حضور و بیعت مردم، یک تکلیف الهی برای حضرت ایجاد کرده بود و حضرت علی‌رغم تمایل قلبی خود، خواست مردم را پذیرفت.
حضرت در خطبه دیگر دلیل پذیرفتن خلافت را چنین تشریح می‌کند:
لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء ان لایقاروا علی کظة ظالم و لاسغب مظلوم لألقیتُ حبلها علی غاربها. (7)

د. رفع اتهام حرص در حکومت

از تأمل در خطبه‌ی فوق، توجیه دیگری نیز استنتاج می‌شود و آن اینکه حضرت می‌خواست مردم وی را متهم به طمع و حرص در امر حکومت دنیوی نکنند و اقدامات و شکایت‌های آن حضرت در دوره‌ی سکوت، نه به جهت تکیه بر مسند حکومت، بلکه به دلیل عمل به وصیت پیامبر و احیای دین بود. این توجیه را ذیل کلام مولی که می‌فرماید: ارزش دنیای شما پیش از من از عطسه‌ی بز ماده هم کمتر است، تقویت می‌کند.

هـ گلایه از مردم

یکی از توجیهاتی که شارحان خطبه‌ی فوق ذکر کرده‌اند (8) اظهار به گلایه و شکایت حضرت از مردمی بود که در امر خلافت، آن حضرت را تنها گذاشتند، لذا حضرت می‌خواست اندوه درونی خود را اظهار کند و بگوید که شماها که حق مسلم و انحصاری مرا به مدت بیست و پنج سال در دست دیگران نهادید و خودم را خانه‌نشین و اسلام را از وجود رهبر شایسته محروم کردید و زمینه‌ی گسترش بدعت‌ها و آسیب‌های اسلام را فراهم آوردید، حالا که کار از کار گذشته و بهترین یاوران من از دستم رفتند، چرا به سراغ من آمدید.
این نوع اظهار گلایه و شکایت در محاورات عرفی، معمول و شایع است. و به قول شاعر، «آمدی جانم به قربانت، ولی حالا چرا؟»

و. نفی صلاحیت مردم و استهزا

یکی دیگر از وجوهی که شارحان ذکر کرده‌اند، حمل کلام حضرت بر «سخریت» و «تحکم» است؛ (9) به این معنا که حضرت، مردم عصر خویش را مردمی فاقد صلاحیت لازم برای برخورداری از نعمت بزرگ رهبری، مانند خود حضرت می‌دانست، لذا از روی استهزا می‌فرماید: بروید سراغ کس دیگر، شماها در درجه‌ای نیستید که رهبری مثل من داشته باشید.
این توجیه را ذیل کلام حضرت تأیید می‌کند که می‌فرماید:
و أنا لکم وزیراً خیر لکم منی امیراً.
اگر من به جای رهبر و حاکم برای شما فقط یک مشاور باشم، بهتر است.
روشن است که در این بیان حضرت در مقام نفی صلاحیت خود برای رهبری جامعه‌ی اسلامی نیست، در حالی که در موارد متعدد به حق و شایستگی انحصاری خود به امر حکومت تصریح کرده است. (10)

پی‌نوشت‌ها:

1. «دعونی و التمسوا غیری»، (نهج‌البلاغه، خطبه 92).
2. ر. ک: ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج7، ص 34؛ فخر رازی، الأربعین، فصل 4، ص 76؛ شرح المقاصد، ج5، ص 262؛ دلایل الصدق، ج2، صص 21 و 33؛ احمد کاتب، تطور الفکر السیاسی الشیعی، ص 23.
3. ر. ک: مهدی حائری یزدی، حکمت و حکومت، ص 144؛ مهدی بازرگان، آخرت و خدا هدف بعثت، ص 45.
4. مشابه همین پیشنهاد بعد از درگذشت عمر اتفاق افتاد. عمر خلافت آینده را به عهده‌ی شورای شش نفری موکول کرد. در این شورا زبیر به نفع علی (علیه السلام)، طلحه به نفع عثمان و سعدبن وقّاص به نفع عبدالرحمن بن عوف، کنار رفتند و تعیین خلیفه به عهده‌ی علی (علیه السلام)، عثمان و عبدالرحمن نهاده شد، عبدالرحمن گفت: من خود نامزد خلافت نیستم و می‌توانم به نفع یکی از دوی شما رأی دهم، نخست سراغ علی (علیه السلام) آمد، اما رأی خویش را به تبعیت از کتاب خدا، سنت رسول و سیره‌ی شیخین منوط کرد. حضرت فقط آمادگی خود را عمل به کتاب خدا و سنت پیامبر اعلام کرد. بدین‌سان عثمان با پذیرفتن شرط عبدالرحمن، خلیفه شد. (ر. ک: ترجمه نهج‌البلاغه، فیض‌الاسلام، خطبه‌ی 3).
5. «واعلموا أنی ان اجبتکم رکبت بکم ما أعلم، و لم أصغ الی قول القائل و عتب العاتب»، (نهج‌البلاغه، خطبه‌ی 91).
6. «فانا مستقبلون أمراً له وجوه و ألوان لاتقوم له القلوب و لاتثبت علیه العقول و ان الآفاق قد أغامت و المحجة قد تنکّرت». شهید مطهری در توضیح آن می‌‌گوید: «مرا رها کنید، بروید دنبال کس دیگری که ما حوادث بسیار تیره‌ای در پیش داریم، تعبیر عجیبی است، کاری را در پیش داریم که چندین چهره دارد، یعنی آن را از یک وجه نمی‌شود رسیدگی کرد. از وجه‌های مختلف باید رسیدگی کرد، خلاصه راه شناخته‌شده‌ای که پیغمبر تعیین کرده بود، الآن شناخته شده، فضا ابرآلود گردیده است ... این جمله را امام برای اتمام حجت کامل می‌گوید». (امامت و رهبری، صص 139 و 140؛ ر. ک: ابن ابی الحدید، ،شرح نهج‌البلاغه، ج7، ص 34).
7. «قسم به خداوند اگر حضور مردم نبود و یاری نمی‌دادند که حجت تمام شود و اگر نبود عهدی که خداوند از علما گرفته تا راضی نشوند بر سیری ظالم و گرسنه‌ماندن مظلوم، هر آینه ریسمان و مهار شتر خلافت را بر کوهانش می‌انداختیم» (نهج‌البلاغه، خطبه 3).
8. ر. ک: ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج7، ص 35.
9. همان.
10. «آگاه باش، سوگند به خدا که پسر ابوقحافه (ابوبکر)، خلافت را مانند پیراهنی پوشیده و در حال آنکه می‌دانست من برای خلافت مانند قطب وسط آسیاب هستم، علوم و معارف از سرچشمه‌ی فیض من مانند سیل سرازیر می‌شود، هیچ پروازکننده‌ای به اوج رفعت من نمی‌رسد». (ر. ک: نهج‌البلاغه، خطبه‌ی 3).

منبع مقاله :
زرشناس، زهره؛ (1391)، درآمدی بر ایران‌شناسی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اوّل

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

اگر ابوبکر و عمر، غاصب خلافت بودند‌، چرا امام علی ع …سؤال کننده فاطمه موسوی توضیح سؤال عبد الرحمن سلیمی می‌نویسد اگر حضرت على نسبت به پاسخ به ده شبهه در مورد حضرت علی ع و شهادت حضرت …پاسخبهدهشبههدربه گزارش مشرق، به نقل از الفرات نیوز، فالح الفیاض رئیس هیئت حشدالشعبی عراق از وجود علی بن موسی الرضا ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادعلیبنموسیالرضاشیعیان احادیث زیادی را منتسب به وی می‌دانند که یکی از مشهورترین آنها حدیثی قدسی به دانلود مداحی های محرم به تفکیک هر شب و هر مداح نیروهای عراقی موفق شدند محله الاعلام را به طور کامل از اشغال داعش آزاد کنند پیشروی ویژه نامه اربعین شامل مداحی صوتی و تصویری …دانلود مداحی های محرم به تفکیک هر شب و هر مداح ویژه نامه اربعین شامل مداحی صوتی و بخش دوم و پایانی حقوق بشر در نهج‌البلاغهـ حقوق عمومی حق عمومی مربوط به شخصیت انسان و سلامتی جسمی و روحی او یا ناظر به رابطه چرا اهل تسنن دست بسته نماز می خوانند شهر سوال نمیدانم که شما چرا حضرت علی رض و تمامی اهل بیت را از خود میدانید در حالیکه آنها به الف سرانجام ابراهیم اشتر بعد از مختار چه شدشما مختار را از فیلم مختار شناختید اگر مختار واقعا قصد داشت روش اهل بیت را زنده کند بازخوانی مسئله عدالت اجتماعی با نگاهی دوباره به …بازخوانی مسئله عدالت اجتماعی با نگاهی دوباره به دیدگاه‌‌ها و سیره‌ی امام خمینیرهتاریخ شیعه پیدایی تشیع و عوامل مؤثر آن از دیدگاه …صاحبان این دیدگاه معتقدند که تشیع به عنوان یک جریان اصیل و به معنای اعتقاد به امامت و علی بن موسی الرضا ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد شیعیان احادیث زیادی را منتسب به وی می‌دانند که یکی از مشهورترین آنها حدیثی قدسی به نام پاسخ به ده شبهه در مورد حضرت علی ع و شهادت حضرت زهرا س پاسخبهدهشبهه به گزارش مشرق، به نقل از الفرات نیوز، فالح الفیاض رئیس هیئت حشدالشعبی عراق از وجود تا دانلود مداحی های محرم به تفکیک هر شب و هر مداح تلویزیون مداحی های محرم به تفکیک هر شب از تمامی مداحان دانلود مداحی شب اول محرم با محوریت حضرت اگر ابوبکر و عمر، غاصب خلافت بودند‌، چرا امام علی ع با خلفا تاریخ آذر تعداد بازدید اگر ابوبکر و عمر، غاصب خلافت بودند‌، چرا امام علی ع با ویژه نامه اربعین شامل مداحی صوتی و تصویری فیلم و مستند دانلود مداحی های محرم به تفکیک هر شب و هر مداح ویژه نامه اربعین شامل مداحی صوتی و بخش دوم و پایانی حقوق بشر در نهج‌البلاغه ـ حقوق عمومی «حق عمومی مربوط به شخصیت انسان و سلامتی جسمی و روحی او یا ناظر به رابطه دولت و چرا اهل تسنن دست بسته نماز می خوانند شهر سوال با عرض سلام در پاسخ به اینکه حضرت علی ع و اهل بیت ع متعلق به تمام جهان هستند، باید عرض بکنم الف سرانجام ابراهیم اشتر بعد از مختار چه شد شما مختار را از فیلم مختار شناختید اگر مختار واقعا قصد داشت روش اهل بیت را زنده کند باید بعد تاریخ شیعه پیدایی تشیع و عوامل مؤثر آن از دیدگاه مستشرقان صاحبان این دیدگاه معتقدند که تشیع به عنوان یک جریان اصیل و به معنای اعتقاد به امامت و رهبری یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب اهل سنت اینجا را نخوانند چون؟ با سلام این وبلاگ به ندرت بروز رسانی ممکن است بشود وهابیت و اهل سنت اینجا را نخوانند به هیچ


ادامه مطلب ...

چرا حضرت علی (ع) با خلفا همکاری می‌کرد؟

[ad_1]
نویسنده: محمدحسن قدردان قراملکی

 نقدِ شبهاتی درباره‌ی اصل نصب ائمه (ع)

برخی بر این گمان‌اند که اگر از ناحیه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) بر خلافت و امامت حضرت علی (علیه السلام) نص و نصبی وجود داشت خلافت حق منحصره حضرت علی (علیه السلام) می‌شد و غیر آن حضرت عنوان حاکم غاصب و ظالم پیدا می‌کرد که با چنین مقام حقیقی نباید همکاری می‌شد، اما از آنجا که حضرت علی (علیه السلام) با هر سه خلیفه وقت خود کمال همکاری داشته و در نماز و جماعت آنان مشارکت می‌کرد و در بعض مواقع و رویدادها به عنوان مشاور یا جانشین خلیفه استفاده می‌شد. چنان‌که حضرت در اول حکومت ابوبکر با لشکر خلیفه در مقابله با لشکر مرتدان که درصدد حمله به مدینه بودند به همراه زبیر و طلحه و ابن مسعود مسئولیت حفاظت از گذرگاه‌های اصلی شهر را به عهده گرفت. (1)
در سال 14 هجری هنگامی که عمر برای حضور و تجهیز سپاه شهر را ترک می‌کند، حضرت سرپرستی شهر را پذیرفت. (2)
ارتباط حضرت با خلیفه دوم به مراتب بیشتر و مشاوره‌های حضرت به وی در عرصه‌های علمی و دینی و نظامی معروف است.
از آن‌همه همکاری برمی‌آید که حضرت علی (علیه السلام) به خلفا به عنوان حاکم ظالم و غاصب نگاه نمی‌کرد و حکومت آنان را انکار نمی‌کرد و به نوعی مؤید آن نیز بود و در نتیجه نصبی نیز وجود ندارد وگرنه یعنی در صورت نصب و ظالم و غاصب بودن خلفای وقت، همکاری حضرت با آنان قابل توجیه نخواهد بود. (3)
برخی از معاصران نیز از همکاری نزدیک حضرت با خلفا در مسائل سیاسی و حکومت خواستند به نوعی مشروعیت و تأیید اجمالی حکومت‌های وقت را ولو به عنوان ضرورت و اولویت دوم استنتاج کنند. البته آنان اصل نص و نصب را قبول دارند ولکن آن را به عنوان اصل اولیه یا مرحله اولیه توصیف می‌کنند که در صورت عدم عمل به آن، نوبت به مرحله دوم یعنی انتخاب و بیعت مردم می‌رسد و آن نیز مشروع است. (4)

تحلیل و بررسی

نکته اول و ظریفی که نخست باید روشن شود اینکه حکومت‌ها و زمامداران وقت از دیدگاه شیعه و حضرت علی (علیه السلام) مسلمان و فی‌الجمله پیرو اسلام و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) بودند، این‌گونه نیست که شیعه سه خلیفه اول را غیرمسلمان تلقی می‌کنند که ممکن است چنین در میان اهل سنت شایعه شده باشد.
نهایت اینکه خلفا و سیاست‌گردانندگان وقت بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) حق را به حق‌دار اعطا نکرده و بر مسند مسلّم آن حضرت از روی غصب تکیه زدند و از این حیث مرتکب خطا و گناه شده‌اند. اگر شخص سنی نیز انصاف به خرج دهد و بنا به اعتراف خودشان که حضرت علی (علیه السلام) را قبول دارند، باید کلام و اعتراف آن حضرت را معتبر و حجت بشمارند، آن حضرت از غصب حق مسلم خویش به صورت متعدد سخن گفته و به انتقاد از خلفای معاصر خود پرداخته است.
بنابراین نخست باید بپذیریم که خلفای وقت از منظر امام علی (علیه السلام) از جانب نص و دین فاقد مشروعیت دینی بوده‌اند، اما به هر علتی که شده- چه از راه بیعت یا غیر آن- عملاً سه خلیفه بر مسند حکومت تکیه نموده و تاحدی به اجرای احکام اسلام نیز می‌پرداختند، (قطع‌نظر از اینکه آنان بعضاً بر خلاف سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) عمل می‌کردند، مانند تحریم متعه). از سوی دیگر مخالفان اسلام مانند منافقان، کفار و مرتدان در مقام تضعیف اسلام و حکومت نوپای مسلمانان برآمده بودند، در چنین موقعیت خطیری حفظ اصل اسلام (فارغ از اینکه حاکم و خلیفه کیست؟) و حفظ وحدت مسلمانان از واجبات اولیه و اساسی به شمار می‌آمد، لذا حضرت برای این منظور از حق مسلم خویش به صورت موقت چشم‌پوشی و تاحد لازم به همکاری با خلفای معاصر خود پرداخت.

پی‌نوشت‌ها:

1. تاریخ کامل، ج2، ص 344.
2. تاریخ ابن خلدون، ج2، ص 91؛ تاریخ کامل، ج2، ص 450؛ تاریخ طبری، ج2، ص 611.
3. «فلو انکر امامتهم و غضب علیهم و سخط فعلهم فضلاً عن اَن یشهر علیهم السیف او یدعوا الی نفسه لقلنا انهم من الهالکین ... و لکنار أریناه رضی امامتهم و بایعهم و صلی خلفهم و انکحهم و اکل من فیئهم فلم یکن لنا ان یتعدی فعله و لاتتجاوز ما اشتهر منه». (شرح نهج‌البلاغه، ج20، ص 221 و نیز: ابن حزم، الفصل، ج3، ص 15).
4. محمد واعظ‌زاده خراسانی، فصلنامه کتاب نقد، ش19، تابستان 1380، ص 24؛ مجله نهج‎البلاغه، ش4و5، ص 177.

منبع مقاله :
زرشناس، زهره؛ (1391)، درآمدی بر ایران‌شناسی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اوّل

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

آیا حضرت علی ع به کشور ایران سفر نموده یا برای …آیا حضرت علی ع به کشور ایران سفر نموده یا برای تبلیغ و یا جنگ، حضور داشته اند؟نامه حضرت علی ع به امام حسن ع در مورد زنانبا سلام متن نامه امام علی به امام حسن درمورد همسرش وسند این نامه را نیازمندم با تشکرچرا امام علیعلیه السلام از عثمان در مقابل شورشیان …چرا امام علیعلیه السلام از عثمان در مقابل شورشیان دفاع می کرد؟سوالات حماسه ی حسینی جلد ضمن خدمت گردشگری …١ﻣﻨﻈﻮر از ﺳﺮ ﻣﻐﻨﯿﻪ ﮐﯿﺴﺖ؟ ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﮐﺎروان زاﺋﺮان ﮐﺮﺑﻼ ﻣﺴﺌﻮل امام علی علیه السلام دانشنامه‌ی اسلامیامامعلیعلیهالسلامحضرت علی علیه السلام در روز جمعه سیزدهم ماه رجب بعد از سی سال از عام الفیل در درون کعبه حکومت ازنگاه امام علی ع دانشگاه علم و صنعت ایران بسم اللّه الرحمن الرحیم حکومت از نگاه علی علیه السلام نخست باید دانست که چرا اهل تسنن دست بسته نماز می خوانند شهر سوالبا عرض سلام در پاسخ به اینکه حضرت علی ع و اهل بیت ع متعلق به تمام جهان هستند، باید فارسی العربیةوحدت شیعه و سنی سایت شخصی محمدباقر فیروزیاهمیت و چگونگی وحدت شیعه و سنی مشترکات از جمله مشترکات بین مذهب شیعه و اهل سنت مدرسه هوشمندعفاف و حجاب از دیدگاه حضرت فاطمه زهرا س مقدمه بدون تردید پوشش اسلامی برای زنان، از نامه حضرت علی ع به امام حسن ع در مورد زنان با سلام متن نامه امام علی به امام حسن درمورد همسرش وسند این نامه را نیازمندم با تشکر چرا امام علیعلیه السلام از عثمان در مقابل شورشیان دفاع می کرد؟ چرا امام علیعلیه السلام از عثمان در مقابل شورشیان دفاع می کرد؟ سوالات حماسه ی حسینی جلد ضمن خدمت گردشگری در کوهدشت ١ﻣﻨﻈﻮر از ﺳﺮ ﻣﻐﻨﯿﻪ ﮐﯿﺴﺖ؟ ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﮐﺎروان زاﺋﺮان ﮐﺮﺑﻼ ﻣﺴﺌﻮل امام علی علیه السلام دانشنامه‌ی اسلامی امامعلیعلیهالسلام حضرت علی علیه السلام در روز جمعه سیزدهم ماه رجب بعد از سی سال از عام الفیل در درون کعبه معظمه حکومت ازنگاه امام علی ع دانشگاه علم و صنعت ایران گروه معارف بسم اللّه الرحمن الرحیم» حکومت از نگاه علی علیه السلام نخست باید دانست که حکومت و علی بن ابی‌طالب ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد علی بن ابی‌طالب به عربی علیّ بن أبی طالب؛ زادهٔ ۱۳ رجب ۳۰ عام‌الفیل برابر با ۲۳ قبل از فارسی العربیة وحدت شیعه و سنی سایت شخصی محمدباقر فیروزی اهمیت و چگونگی وحدت شیعه و سنی مشترکات از جمله مشترکات بین مذهب شیعه و اهل سنت عبارتند مشک جزوه درس وصیت نامه امام خمینی ره دانشگاه آزاد اسلامی واحددزفول جزوه درس وصایای امام خمینی ره استاد مسلم میرزاوند مدرسه هوشمند چرا محرم؟ پیش از اسلام عرب، جنگ در این ماه را حرام می‌دانست و ترک مخاصمه می‌کرد؛ لذا از آن


ادامه مطلب ...

از نظر شیعیان و اهل تسنن ولادت حضرت محمد چه روزی است؟

[ad_1]

ولادت حضرت محمد چه روزی است؟ درباره روز ولادت حضرت محمد بین شیعیان و اهل تسنن اختلاف نظر وجود دارد. ولادت حضرت محمد سال عام الفیل بوده است.

مشهور در میان اهل تاریخ آن است که ولادت رسول خدا در عام الفیل بوده و عام الفیل همان سالى است که اصحاب فیل‏ به سرکردگى ابرهه به مکه حمله بردند و به وسیله پرنده‏هاى ابابیل ‏نابود شدند.

ولادت حضرت محمد چه روزی است؟

اینکه داستان اصحاب فیل در چه سالى از سالهاى میلادى بوده‏ اختلاف است که سال 570 و 573 ذکر شده، ولى چون مسیحیان قبل از اسلام تاریخ مدون و مضبوطى نداشته‏اند نمى‏توان در این باره نظر صحیح و دقیقى ارائه کرد.

حضرت محمد مصطفی (ص) در ماه ربیع الاول دیده به جهان گشود. مورخان شیعه، ولادت پیامبر اکرم را در صبح جمعه‌ هفدهم ربیع الاول و اکثر علمای اهل سنت، در روز دوازدهم همان ماه می‌دانند.

امام صادق (ع) به نقل از سلمان فارسى فرمود: پیامبر اکرم (ص) فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خودش آفرید.

همچنین امام صادق(ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اکرم (ص) فرمود: «اى محمد! قبل از این که آسمان‏ها، زمین، عرش و دریا را خلق کنم نور تو و على را آفریدم... » .

حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ (ع)‌ رئیس‌ مذهب‌ جعفرى‌ نیز در روز 17 ربیع‌ الاول‌ سال‌ 83 هجرى‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود.

ولادت حضرت محمد چه روزی است؟
ولادت حضرت محمد چه روزی است؟

معجزات زمان تولد پیامبر (ص)

در روزی که حضرت محمد (ص) به دنیا آمدند، گفته‌اند که:

تمام بتها به رو، بر زمین افتادند.

ایوان کسری در آن شب به لرزه در آمد و چهارده کنگره آن ریخت.

دریاچه ساوه که سالها آن را می‌پرستیدند خشک شد.

در بیابان سماوه که سالها کسی در آن آب ندیده بود، آب جاری شد.

آتشکده فارس که هزار سال خاموش نشده بود، خاموش شد.

تختهای پادشاهان جهان سرنگون شد.

در همان شب، نوری از سرزمین حجاز تابید و تا مشرق ادامه پیدا کرد و ...

میلاد پیامبر. ولادت حضرت محمد چه روزی است؟
ولادت حضرت محمد چه روزی است؟

آمنه در زمان بارداری می‌گفت که هرگز احساس نکرده که باردار شده و هیچگاه باری سنگین همچون زنان دیگر را در خود نیافته است. گفته‌اند پیامبر (ص) در هنگام متولد شدن پاکیزه و تمیز بود و خون و چیزهای دیگر به همراه او از شکم مادر خارج نشد. همینطور می‌گویند زمانی که پیامبر (ص) متولد شد سر به سوی آسمان بلند کرد و سپس برای خداوند تبارک و تعالی سجده نمود.

آمنه می‌گوید در هنگام ولادت پیامبر (ص)، کسی به او گفته بود که او سرور آدمیان را به دنیا آورده است، پس او را "محمّد" بنامد. وقتی عبدالمطلب از این جریان اطلاع یافت، گوسفندی را کشت و گروهی از بزرگان قریش را دعوت کرد و در آن جشن نام پیامبر را محمد یعنی ستوده شده قرار داد.

میلاد پیامبر. ولادت حضرت محمد چه روزی است؟ عکس میلاد پیامبر

صحت معجزات زمان تولد پیامبر (ص)

صفحات تاریخ گواهی می دهند که میلاد پیامبران با حوادث و رویدادهای خارق العاده ای همراه بوده است. مثلا میلاد حضرت موسی (ع) در زمانی رخ داد که حکومت وقت گروهی را مامور کرده بود تا تمام نوزادان ذکور بنی اسرائیل را ذبح کنند. دوران بارداری حضرت مریم (ع) و تولد حضرت مسیح (ع) با یک رشته حوادث عظیم و چشمگیر که مخالف قوانین عادی است همراه بوده است. مادر وی بدون آن که با مردی ازدواج کند آبستن گردید، وضع به گونه ای بود که احدی از بنی اسرائیل از حمل او آگاه نبود و او در نقطه ای خلوت وضع حمل کرد، خدا به او دستور داد که درخت خرمای خشکیده را تکان دهد تا رطب خرمای تازه از آن فرو ریزد. آن گاه فرزند خویش را به سوی قوم خود آورد، سیل اعتراض ها آغاز گردید، او برای دریافت پاسخ به نوزاد خود "مسیح" اشاره کرد که سوال های خود را از او بپرسید. ناگهان نوزاد لب به سخن گشود و گفت: «من بنده خدا هستم کتاب (انجیل) به من داده شده و از پیامبران می باشم، خدایم مرا به نماز و زکات امر فرموده است».

بنابراین نباید تعجب کنیم که تاریخ می گوید ولادت پیامبر گرامی اسلام (ص) با یک رشته حوادث فوق العاده همراه بود. مثلا هنگام ولادت او طاق کسری در ایران شکافت و چند کنگره آن فرو ریخت، آتشکده فارس خاموش شد، بت های مکه سرنگون شد، نوری از وجود آن حضرت به سوی آسمان بلند شد و شعاع وسیعی را روشن ساخت و انوشیروان و موبدان خواب وحشتناکی دیدند و آن حضرت هنگام تولد جمله های "الله اکبر، الحمد لله کثیرا و سبحان الله بکره و اصیلا" را به زبان جاری کرد. (تاریخ یعقوبی، جلد 2 صفحه 5)

تولد حضرت محمد. ولادت حضرت محمد چه روزی است؟ میلاد پیامبر

اگر در علت این حوادث بیندیشیم می فهمیم که این رویدادها از سپری گشتن دوران بت پرستی بشارت می دهد، و این که به همین زودی مظاهر قدرت های اهریمنی به نابودی کشیده خواهد شد و حوادث شب میلاد آن حضرت می تواند از این مقوله باشد، زیرا هدف از آن ایجاد تکان و توجه در قلوب مردمی بود که در بت پرستی و ظلم و بیدادگری غرق شده بودند.

اصولا لازم نیست که حوادث در همان روز وقوع مایه عبرت و وسیله پند و اندرز گردد، بلکه کافی است که حادثه ای در سالی رخ دهد و پس از سالیان درازی از آن بهره گرفته شود. مردم عصر رسالت و یا کسانی که پس از آن آمده اند وقتی ندای مردمی را می شنوند که با تمام قدرت به ضدیت با بت پرستی و ظلم و بیدادگری برخاسته است آنگاه که سوابق زندگی او را مطالعه و بررسی می کنند، ملاحظه می نمایند که در شب میلاد این مرد، حوادثی رخ داده است که با دعوت او کاملا هماهنگ است، طبعا تقارن این دو نوع حادثه را نشانه راستگویی او می گیرند و به تصدیق او بر می خیزند.


گردآوری: مجله اینترنتی ستاره


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مروری بر زندگی شیخ مفیدره مروری بر زندگی شیخ مفیدره اوضاع شیعیان پیش از شیخ مفید وضع شیعیان در عصر شیخ مفیدمتن ادبی طلوع آفتاب جمال حسینع مؤسسه جهانى …واقعا عالی است من از این متن در برنامه ای که در مدرسه برپا کردیم استفاده کردم و همه انتخاب اسم فرزند از روی قرآن کریم مؤسسه جهانى …هرچند که ممکن است این فعالیت صورت گرفته نقص هایی هم داشته باشد ولی در مجموع به عنوان بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به اهل …مقدمه مدیر پایگاه استفاده از منابع تاریخی به ویژه تاریخ نویسی ای به سبک طبری حجت بن الحسن ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادحجتبنالحسنامام شیعه محمد بن حسن نقش امام دوازدهم شیعه نام محمد بن حسن کنیه ابوالقاسم، احمد و زندگینامه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهاباسمه تعالی زندگینامه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فاطمه علیها السلام در نزد روش های جلب محبت، روش های جلب محبت از دیدگاه امام …باب الحوائج بودن امام جواد علیه السلام از چه جهت است؟ همه امامان بزرگوار، در همه جهات یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب اهل سنت اینجا را … حدیث از فضایل حضرت زهراء س در منابع أهل تسنّن قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله نام ها و لقب ها بهشت ارغوان حضرت فاطمه زهرا سلام …کودکیونوجوانینامهاوام الائمه مادر امامان به موجب روایات نقل شده از سوی اهل تسنن و شیعه، نسل پاک پیامبر تعداد همسران پیامبر اکرمص چندتا بوده؟ نام آنها چه بوده است؟پیامبرص تا ۲۵ سالگی مجرد بودند و بعد از آن با حضرت خدیجهس ازدواج کردند و تا حدود ۵۵ مروری بر زندگی شیخ مفیدره مروری بر زندگی شیخ مفیدره اوضاع شیعیان پیش از شیخ مفید وضع شیعیان در عصر شیخ مفید متن ادبی «طلوع آفتاب جمال حسینع» مؤسسه جهانى سبطین ع واقعا عالی است من از این متن در برنامه ای که در مدرسه برپا کردیم استفاده کردم و همه خوششان انتخاب اسم فرزند از روی قرآن کریم مؤسسه جهانى سبطین ع هرچند که ممکن است این فعالیت صورت گرفته نقص هایی هم داشته باشد ولی در مجموع به عنوان اقدامی حجت بن الحسن ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد حجتبنالحسن امام شیعه محمد بن حسن نقش امام دوازدهم شیعه نام محمد بن حسن کنیه ابوالقاسم، احمد و لقب بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به اهل بیت ع مقدمه مدیر پایگاه استفاده از منابع تاریخی به ویژه تاریخ نویسی ای به سبک طبری،‌ نیازمند آن یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب اهل سنت اینجا را نخوانند چون؟ حدیث از فضایل حضرت زهراء س در منابع أهل تسنّن قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله إذا زندگینامه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها زندگینامه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آیه ی تطهیر آیه سوره مائده آیه ولایت اعجاز روش های جلب محبت، روش های جلب محبت از دیدگاه امام جوادع آکا باب الحوائج بودن امام جواد علیه السلام از چه جهت است؟ همه امامان بزرگوار، در همه جهات دنیوی نام ها و لقب ها بهشت ارغوان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کودکیونوجوانینام ترجمه اجمالی اسامی و القاب فاطمه زهرا که از احادیث اهل بیت عصمت و طهارت، ادعیه، زیارات و تعداد همسران پیامبر اکرمص چندتا بوده؟ نام آنها چه بوده است پیامبرص تا ۲۵ سالگی مجرد بودند و بعد از آن با حضرت خدیجهس ازدواج کردند و تا حدود ۵۵ سالگی


ادامه مطلب ...

زندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) از تولد تا رحلت

[ad_1]

زندگینامه پیامبر اسلام شامل مراحل حساسی از جمله بعثت، هجرت، فتح مکه و... است. شروع زندگینامه حضرت محمد از تولد ایشان در سال عام الفیل است.

زندگی حضرت محمد (ص) از صدر اسلام مورد توجه و اهتمام مسلمانان قرار داشته. آنچه از مطالعه و بررسی زندگی وی در طول 63 سال در ذهن نقش می‌بندد، بازتابی از تصویر ظهور پیامبری الهی و سرگذشت شخصیتی است که با پشت سر نهادن دشواریهای بسیار، بی‌هیچ خستگی و ناامیدی به اصلاح جامعه، دست زد و توانست جزیره العرب را متحد کند و آماده گستردن اسلام در بیرون از مرزهای عربستان شود و از آن مهم تر دیانتی را بنیاد کند که اینک یکی از مهم‌ترین ادیان جهان به شمار می‌رود.

زندگینامه پیامبر اسلام: تولد

تولد حضرت محمد (ص) بنابر بسیاری از روایات در 17 ربیع الاول عام‌الفیل (570 میلادی)، یا به روایتی 12 همان ماه در تقویم عربی روی داد. پدر پیامبر ‌(ص)‌، عبدالله فرزند عبدالمطلب و مادرش آمنه دختر وهب و هر دو از قبیله بزرگ قریش بودند؛ قبیله‌ای که بزرگان آن از نفوذ فراوانی در مکه برخوردار بودند و بیشتر به بازرگانی اشتغال داشتند. عبدالله، پدر پیامبر (ص) اندکی پیش از تولد فرزندش برای تجارت با کاروانی به شام رفت و در بازگشت بیمار شد و درگذشت.

زندگینامه پیامبر اسلام. زندگینامه حضرت محمد

زندگینامه پیامبر اسلام: کودکی

بنابر رسمی که در مکه رایج بود، محمد (ص) را به زنی به نام حلیمه سپردند تا در فضای ساده و پاک بادیه پرورش یابد. وی 6 ساله بود که همراه مادر برای دیدار خویشان به یثرب (مدینه) رفت‌، اما آمنه نیز در بازگشت، بیمار شد و درگذشت و او را در ابواء (نزدیک مدینه) به خاک سپردند. محمد (ص) از این پس در کنف حمایت جدش عبدالمطلب قرار گرفت، اما او نیز در 8 سالگی وی درگذشت و سرپرستی محمد (ص) بر عهده عمویش ابوطالب گذارده شد. ابوطالب در سرپرستی برادرزاده اش کوششی بلیغ می کرد. در سفری تجارتی به شام او را با خود همراه برد و هم در این سفر، راهبی بحیرا نام، نشانه های پیامبری را در او یافت و ابوطالب را از آن امر مطلع ساخت.

زندگینامه پیامبر اسلام: جوانی

از وقایع مهم پیش از ازدواج پیامبر (ص)، شرکت در پیمانی به نام «حلف الفضول» است که در آن جمعی از مکیان تعهد کردند «از هر مظلومی حمایت کنند و حق او را بستانند»؛ پیمانی که پیامبر (ص) بعدها نیز آن را می‌ستود و می‌فرمود اگر بار دیگر او را به چنان پیمانی باز خوانند، به آن می‌پیوندد.

زندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد. زندگینامه حضرت محمد

زندگینامه پیامبر اسلام: ازدواج

شهرت محمد (ص) به راستگویی و درستکاری چنان زبانزد همگان شده بود که «امین» لقب گرفت و همین صداقت و درستی توجه خدیجه دختر خویلد را جلب کرد و او را با سرمایه خویش برای تجارت به شام فرستاد؛ سپس چنان شیفته درستکاری «محمد امین‌« شد که خود برای ازدواج با وی گام پیش نهاد، در حالی که بنابر مشهور، دست‌کم 15 سالی از او بزرگ‌تر بود. خدیجه برای محمد (ص) همسری فداکار بود و تا زمانی که حیات داشت، پیامبر همسر دیگری برنگزید. او برای پیامبر (ص) فرزندانی آورد که پسران همگی در کودکی درگذشتند و در میان دختران، از همه نامدارتر، حضرت فاطمه‌ (س) است. از جزئیات این دوره از زندگی پیامبر ( ص) تا زمان بعثت آگاهی چندانی در دست نیست؛ جز آن که می دانیم نزد مردمان به عنوان فردی اهل تأمل و تفکر شناخته شده و از خوی و رفتارهای ناپسند قوم خود سخت ناخشنود بود. از آداب و رسوم زشت آنان چشمگیرتر از همه بت پرستی بود و پیامبر (ص) از آن روی بر می‌تافت. محمد (ص) اندکی پیش از بعثت، دیر زمانی را به تنهایی در غار حرا، در کوهی نزدیک مکه به سر می‌برد و زمان را به خاموشی و اندیشه می‌گذرانید.

زندگینامه پیامبر اسلام: بعثت

گفته‌اند نخستین نشانه‌های بعثت پیامبر (ص) به هنگام 40 سالگی او، رؤیاهای صادقه بوده است، اما آنچه در سیره به عنوان آغاز بعثت شهرت یافته، شبی در ماه رمضان، یا ماه رجب است که فرشته وحی در غار حرا بر پیامبر (ص) ظاهر شد و بر او نخستین آیات سوره علق را برخواند. بنابر روایات، پیامبر (ص) به شتاب به خانه بازگشت و خواست که او را هر چه زودتر بپوشانند. گویا برای مدتی در نزول وحی وقفه‌ای ایجاد شد و همین امر پیامبر ‌(ص ) را غمناک ساخته بود، ولی اندکی بعد فرشته وحی باز آمد و آن حضرت را مامور هدایت قوم خود و اصلاح جامعه از فسادهای دینی و اخلاقی و پاک گردانیدن خانه خدا از بتان و دلهای آدمیان از خدایان دروغین کرد.

زندگینامه حضرت محمد

زندگینامه پیامبر اسلام: دعوت خویشان به اسلام

پیامبر (ص) دعوت به توحید را نخست از خانواده خود آغاز کرد و اول کسی که به او ایمان آورد، همسرش خدیجه و از مردان پسر عمویش علی بن ابی طالب (ع) بود که در آن هنگام سرپرستی او را پیامبر (ص) بر عهده داشت. دعوت آغازین بسیار محدود بود ، ولی شمار مسلمانان رو به فزونی داشت و چندی برنیامد که گروه اسلام آورندگان به اطراف مکه می‌رفتند و با پیامبر (ص) نماز می‌گزاردند.

زندگینامه پیامبر اسلام: دعوت همگانی

سه سال پس از بعثت، پیامبر (ص) دستور یافت تا همگان را از خاندان قریش گرد آورد و دعوت توحید را در سطحی گسترده‌تر مطرح سازد . رفتار قریشیان و به طور کلی مشرکان مکه اگر چه نخست با ملایمت و بیشتر با بی‌اعتنایی همراه بود ، ولی چون بدگویی از بتان و از آیین و رسوم پدران آنان فزونی یافت، قریشیان بر پیامبر (ص) و مسلمانان سخت گرفتند و خاصه ابوطالب عموی پیامبر (ص) را که جداً از او حمایت می‌کرد، برای آزار پیامبر (ص) در تنگنا قرار دادند. سختگیری مشرکان چندان شد که پیامبر (ص) عده‌ای از اصحاب را امر کرد تا به حبشه هجرت کنند و به نظر می‌رسد که برخی از اصحاب نیز میان حبشه و حجاز در رفت و آمد بوده اند.

زندگینامه پیامبر اسلام: شعب ابی طالب

در سال ششم بعثت، سرانجام قریشیان پیمانی نهادند تا از ازدواج یا خرید و فروش با خاندان عبدالمطلب بپرهیزند. آنان پیمان خویش را بر صحیفه‌ای نوشتند و به دیوار کعبه آویختند. از آن سوی، ابوطالب و کسانی دیگر از خاندان او نیز همراه پیامبر ‌(ص) و خدیجه به دره‌ای مشهور به «شعب» ابوطالب، پناه بردند و تا جایی که ممکن بود، نه کسی به آنجا می آمد و نه خود از آن بیرون می شدند. سرانجام، پس از آن که خطوط آن صحیفه را موریانه از میان برده بود، قریشیان پذیرفتند که مخالفان را رها کنند و از محاصره ایشان دست بردارند (سال 10 بعثت). اندکی پس از خروج پیامبر (ص) از شعب، دو تن از نزدیک‌ترین یاورانش، خدیجه و ابوطالب وفات یافتند.

زندگینامه پیامبر اسلام

زندگینامه پیامبر اسلام: پیمان عقبه

در شهر یثرب دو قبیله اصلی، یعنی اوس و خزرج، بیشتر اوقات با هم در جنگ و ستیز بودند و از کسی که ایشان را به آشتی و دوستی دعوت کند، استقبال می‌کردند. پیامبر (ص) اتفاقاً 6 تن از خزرجیان را در موسم حج دید و اسلام را بر ایشان عرضه کرد و آنان چون به شهر خویش بازگشتند، به تبلیغ دعوت پرداختند. سال بعد، یعنی در سال 12 بعثت، تنی چند از اوس و خزرج، به خدمت پیامبر (ص) آمدند و در عقبه، دره‌ای در نزدیکی مکه، با آن حضرت بیعت کردند و پیامبر (ص) نماینده ای برای ترویج و تعلیم اسلام با آنان همراه کرد. این بیعت نخستین پایه حکومتی شد که پیامبر (ص) در یثرب بنیاد نهاد. سال بعد نیز شمار بیشتری از یثربیان با پیامبر ( ص) بیعت کردند و گویا در یثرب جز گروه اندکی نمانده بود که به اسلام در نیامده باشند.

زندگینامه پیامبر اسلام: نقشه قتل پیامبر

گرچه مذاکره با یثربیان پنهانی بود، ولی قریشیان بدان آگاهی یافتند و پس از شور درباره رسیدگی به کار پیامبر (ص) و مسلمانان، بر آن شدند که از همه تیره‌های قریش کسانی گرد آیند و شبانه پیامبر (‌ص) را بکشند تا خون او برگردن کسی نیفتد. پیامبر (ص) که از این توطئه آگاه شده بود، حضرت علی (ع) را بر جای خویش نهاد و خود به شتاب، در حالی که ابوبکر نیز با او همراه شده بود، به سوی یثرب روان شد.

زندگینامه پیامبر اسلام: هجرت پیامبر

خروج پیامبر (ص) از مکه که از آن به هجرت تعبیر شده، نقطه عطفی در تاریخ زندگی آن حضرت و نیز تاریخ اسلام است؛ زیرا از آن پس پیامبر (ص) در رأس حکومتی قرار گرفته بود که می‌بایست بر مبنای شریعتی آسمانی جامعه‌ای نوین بنا نهد. گسیل داشتن کسانی برای تبلیغ اسلام به میان قبایل و هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه، نزد مسلمانان با اهمیت بسیار تلقی شد، تا بدانجا که مبدا تاریخ ایشان قرار گرفت و این خود نشان دهنده برداشتی است که اعراب از هجرت پیامبر (ص) به عنوان یک مرحله نوین داشتند. سرانجام پیامبر ‌(ص) در ماه ربیع الاول سال 14 بعثت به یثرب رسید؛ شهری که از آن پس به نام آن حضرت، مدینه الرسول یا به اختصار مدینه نام گرفت. آن حضرت نخست در جایی بیرون شهر، به نام قبا درنگ فرمود و یثربیان به استقبال او شتافتند. پس از چند روزی، به شهر در آمد و در قطعه زمینی خشک، مسجدی به دست خود و اصحاب و یارانش بنا کرد که بنیاد مسجد النبی کنونی در مدینه منوره است.

زندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد (ص)

زندگینامه پیامبر اسلام: عقد اخوت

روز به روز بر شمار مهاجران افزوده می‌شود و انصار (که اینک به ساکنان پیشین یثرب اطلاق می‌شد) آنان را در منزل خویش جای می دادند. پیامبر (ص)، نخست میان انصار و مهاجران پیمان برادری برقرار کرد و خود علی بن ابی طالب (ع) را به برادری برگرفت. مدتی پس از ورود به مدینه، پیامبر (ص) با اهالی شهر، حتی یهودیان پیمانی بست تا حقوق اجتماعی یکدیگر را رعایت کنند. چندی بعد قبله مسلمانان از بیت المقدس به سوی کعبه تغییر یافت و هویت مستقل برای اسلام تثبیت شد.

زندگینامه پیامبر اسلام: جنگ بدر

در سال دوم هجرت، مهم‌ترین برخورد نظامی مسلمانان و مشرکان مکه پیش آمد: در نبردی که به بدر مشهور شد، با آن که عده مسلمانان کمتر از مکیان بود، توانستند پیروزی را از آن خود کنند و از مشرکان بسیاری کشته و اسیر شدند و دیگران نیز گریختند. پیروزی در بدر ، به مسلمانان روحیه بخشید، اما در مکه همگی داغدار و خشمگین از شکست و در اندیشه انتقام بودند.

زندگینامه پیامبر اسلام: جنگ احد

در سال سوم هجرت، قریشیان از قبایل متحد خود بر ضد مسلمانان یاری خواستند و با لشکری مجهز به فرماندهی ابوسفیان، به سوی مدینه به راه افتادند. پیامبر (ص) نخست قصد داشت در مدینه بماند، ولی سرانجام بر آن شد تا برای مقابله با لشکر مکه از شهر بیرون رود. در جایی نزدیک کوه احد، دو لشکر با یکدیگر رو به رو شدند و با اینکه نخست پیروزی با مسلمانان بود، ولی با ترفندی که خالد بن ولید به کاربرد و با استفاده از غفلت گروهی از مسلمانان، مشرکان از پشت هجوم بردند و به کشتار آنان پرداختند. در این جنگ حمزه عموی پیامبر (ص) به شهادت رسید، پیامبر (ص) خود زخم برداشت و شایعه کشته شدن او نیز موجب تضعیف روحیه مسلمانان شد.

زندگینامه پیامبر اسلام: جنگ خندق

سال پنجم هجرت به پایان نرسیده بود که خطر بسیار بزرگی پیامبر (ص) و مسلمانان را تهدید کرد. قریشیان مکه و یهودیان رانده شده بنی‌نضیر و دیگر هم پیمانان ایشان بر ضد پیامبر (ص) متحد شدند و با لشکری گران که شمار سپاهیان آن را تا 10 هزار گفته‌اند، به سوی مدینه به راه افتادند. چون خبر به پیامبر (ص) رسید، بنا بر روایت مشهوری، به پیشنهاد سلمان فارسی به حفر خندق در اطراف مدینه امر فرمود. بدین ترتیب، چون لشکر کفار به مدینه رسید، با این تدبیر جدید جنگی رو به رو شد و در طول روزهایی که دو لشکر در برابر هم صف آراسته بودند، تنها درگیری هایی پراکنده رخ داد. سرانجام، پس از 15 روز ، لشکر کفار بی‌نتیجه بازگشت و مسلمانان به زندگی عادی خود برگشتند.

زندگینامه پیامبر اسلام: صلح با قریش

در این سال پیامبر‌ (ص) و مسلمانان قصد کردند که برای اجرای مراسم حج به مکه روند و به همین منظور به سوی مکه به راه افتادند.

قریشیان بر منع ورود پیامبر (ص) هم داستان شدند و کسی را نزد آن حضرت روانه کردند و او را از قریشیان بیم دادند، ولی پیامبر (ص) تاکید کرد که قصد جنگ ندارد و حرمت خانه خدا را واجب می‌داند و حتی فرمود که حاضر است برای مدتی با قریشیان در صلح شود. قریشیان نخست هم رای نبودند، ولی سرانجام کسی را برای عقد قرار داد صلح نزد پیامبر (ص) فرستادند. بر مبنای این، میان پیامبر (ص) و قریشیان 10 سال صلح و متارکه جنگ اعلام گردید و شرط شد که پیامبر (ص) از ورود به مکه تا سال آینده خودداری کند.

زندگینامه پیامبر اسلام: نامه به پادشاهان و جنگ خیبر

پیامبر (ص) در سال هفتم هجرت تصمیم به دعوت فرمانروایان و پادشاهان ممالک اطراف گرفت. سپس نامه هایی به امپراتور روم شرقی، نجاشی و نیز امیر غسانیان شام و امیر یمامه فرستاد. در همین سال پیامبر (ص) بر یهودیان خیبر پیروز شد که پیش از آن چندین بار با دشمنان بر ضد او هم پیمان شده بودند و آن حضرت از جانب ایشان آسوده خاطر نبود، قلعه خیبر که در نزدیکی مدینه واقع شده بود‌، به تصرف مسلمانان در آمد و پیامبر (ص) پذیرفت که یهودیان به کار زراعت خویش در آن منطقه ادامه دهند و هر سال از محصول خود بخشی به مسلمانان بپردازند، پیامبر (ص) به مدینه بازگشت، اما گسیل داشتن سپاهیان و کاروانها به اطراف و اکناف ادامه داشت.

زندگینامه پیامبر اسلام: فتح مکه

در سال هشتم هجرت قریشیان پیمان خود را شکستند و شبانگاه بر طایفه‌ای که با مسلمانان هم پیمان بودند، هجوم بردند. بدین سبب، پیامبر (ص) با سپاهی انبوه قصد مکه کرد و شب هنگام بیرون مکه اردو زد. ابوسفیان، بزرگ مشرکان به شفاعت عباس عموی پیامبر (‌ص)، نزد آن حضرت آمد و اظهار اسلام کرد و پیامبر (ص) خانه او را جایگاه امن قرار داد. لشکر اسلام بی‌مقاومتی وارد مکه شد و پیامبر ‌(ص) بلافاصله فرمان عفو عمومی صادر کرد و خود به درون کعبه شد و خانه را از بتان پاک فرمود. آن گاه بر بلندی صفا نشست و همگی مردم با او دست بیعت دادند.

زندگینامه پیامبر اسلام

زندگینامه پیامبر اسلام: جنگ حنین

هنوز 15 روز از اقامت پیامبر (ص) در مکه نگذشته بود که برخی از طوایف پرشمار و مسلمان نشده جزیره العرب بر ضد آن حضرت متحد شدند. پیامبر (ص) با لشکری انبوه از مسلمانان از مکه بیرون آمد و چون به جایی به نام حنین رسید، دشمنان که در دره‌های اطراف کمین کرده بودند، به تیراندازی پرداختند. شدت تیرباران چنان بود که سپاه اسلام روی به عقب نهاد، گروهی اندک بر جای ماندند، ولی سرانجام گریختگان نیز بازگشتند و بر سپاه دشمن هجوم بردند و آن ها را شکست دادند.

زندگینامه پیامبر اسلام: غزوه تبوک

در تابستان سال نهم هجرت به پیامبر (ص) خبر رسید که رومیان لشکری ساخته اند و قصد حمله به مدینه دارند . پیامبر (ص) و مسلمانان به مقابله رفتند تا به تبوک رسیدند، ولی جنگی رخ نداد و پیامبر (ص) پس از عقد پیمانهایی با قبایل آن حدود به مدینه بازگشت. پس از این ماجرا که به غزوه تبوک شهرت یافت.

زندگینامه پیامبر اسلام: رحلت پیامبر

در اوایل سال 11 هجرت بیماری و رحلت پیامبر (ص) پیش آمد. وفات پیامبر (ص) در 28 صفر سال 11 هجرت، یا به روایتی در 12 ربیع الاول همان سال در 63 سالگی روی داد. در آن وقت از فرزندان او جز حضرت فاطمه (ع) کسی زنده نبود. دیگر فرزندانش، از جمله ابراهیم که یکی دو سال پیش از وفات پیامبر‌ (ص) به دنیا آمد، همگی در گذشته بودند. پیکر مطهر پیامبر (ص) را حضرت علی (ع) به یاری چند تن دیگر از خاندان او غسل داد و کفن کرد و در خانه‌اش ( که اینک داخل در مسجد مدینه است) به خاک سپردند.


گردآوری: مجله اینترنتی ستاره


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

زندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد ص از تولد تا رحلتزندگی حضرت محمد ص از صدر اسلام مورد توجه و اهتمام مسلمانان قرار داشته آنچه از مطالعه خلاصه از زندگی نامه پیامبر اکرماز تولد تا بعثت تولد حضرت محمد ص از هجرت تا رحلت پیامبر اکرم پیامبر اسلام ص زندگینامه حضرت محمد ص زندگینامه حضرت محمد ص از پیامبر اسلامص وى پس از تولد حضرت محمّدص زندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد ص از تولد تا رحلتزندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد ص از تولد تا رحلت زندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد زندگی نامه حضرت محمد ص وى پس از تولد حضرت محمّدص تاریخ و سبب رحلت حضرت محمد ص و کنیه پیامبر اسلام ص زندگینامه حضرت محمد ص از هجرت تا رحلت اتاق خبر وی پس از تولد حضرت محمّد ص از هجرت تا رحلت پیامبر هایی از زندگی پیامبر اسلام ص رحلت حضرت محمد ص وفات حضرت محمدص رحلت حضرت محمدعزندگینامه حضرت محمدص از تولد تا بعثت پیامبر زندگینامه پیامبر اسلام، حضرت محمد ص تولد حضرت محمدص ساز پیامبر اسلامص از غار ثور از پیامبر اکرم ص در رحلت زندگی نامه حضرت محمدص پیامبر ص از یک در شب تولد و هنگام تولد ان حضرت اسلام ص به اسم محمد عترت زندگینامهبعدها حضرت محمد ص بارها از نیکی و بعدها اسلام تا چهار بر وصیت پیامبر خدا ص رسول نور حضرت محمد ص امامت و جانشینى حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم در تفسیر فى ظلال القرآن زندگینامه سلمان فارسی یکی از اصحاب پیامبرص زندگینامه سلمان فارسی یکی از اصحاب پیامبرص سلمان کیست؟ حدود دویست و شانزده یا سیصد و سخن روز زندگینامه حضرت خدیجه پدر او خُوَیلد بن اسد و مادر او فاطمه دختر زائده است تولّد حضرت خدیجه علیهاالسلام سال پیش دانلود تواشیح برای عید مبعث و ولادت پیامبر اکرم حضرت رسول ص دانلود تواشیح در مدح رسول اکرم ص به مناسبت مبعث و بعثت پیامبر اکرم و اعظم ص دانلود تواشیح دانلود سرود صوتی و تصویری محمد ص با صدای حامد زمانی به دانلود سرود محمد ص از حامد زمانی به صورت صوتی و تصویری به همراه متن شعر شاعر قاسم صرافان زندگینامه ائمه ،علما ،بزرگان دین،زندگینامه بزرگان دینی چند کرامت از امام رضا ع امام هشتم ع و ماجرای تشییع جنازه موسی بن سیار که از یاران حضرت رضا •ܓܨܓܨ پیاده روی تو اینترنت ܨܓܨܓܨ• مختصری کوتاه از زندگی تعداد انبیاء الهی به سند معتبر روایت شده،ابوذر از حضرت رسول اکرمص پرسید انبیاء الهی چند زندگینامه جواد فروغی مؤسسه جهانى سبطین ع نام جواد نام خانوادگی فروغی محل تولد مشهد تاریخ تولد پدرم فرهنگی و مادرم خانه دار است ائمه اطهار زندگینامه ی امامان زندگی نامه ی امام حسنع نام حسن بن علی کنیه ابو محمد نام و کنیه آن حضرت را پیامبر اکرم ص زندگی نامه امام خمینی ره امام خمینى از ولادت تا رحلت در روز بیستم جمادى الثانى هجرى قمرى مطابق با شهریـور


ادامه مطلب ...

مدیریت و برنامه‌ریزی آموشی حضرت رضا (ع) در تبیین مسائل توحیدی

[ad_1]

چکیده

یکی از شاخص‌های قرآنی در روایات تفسیری حضرت رضا (علیه السلام)، مسئله توحید است. پرداختن به چنین موضوعی با توجه به مسائل اعتقادی دوران حضرت رضا (علیه السلام) و انحراف بعضی فرق و مکاتب، بیان گر موقعیت‌شناسی آن حضرت است؛ چرا که چنین انحرافات عقیدتی فراوانی، جامعه اسلامی آن روز را تهدید می‌کرده است. ایشان تفسیر آیاتی را که مستمسک گم‌راهان قرار گرفته بود، سرلوحه کار خود قرار داد و فعالانه در جلسات شرکت جست و به تبیین و آموزش مسائل توحیدی پرداخت.
با بررسی روایات تفسیری حضرت رضا (علیه السلام)، با شیوه آموزشی حضرت در تبیین مسائل توحیدی آشنا می‌شویم و در می‌یابیم که ایشان در آموزش، از شیوه‌ای که امروزه «شیوه آموزشی سنتی و کلاسیک» نامیده می‌شود، بهره برده و به روان‌شناسی آموزش و مدیریت و برنامه‌ریزی آموزشی، احاطه کامل داشته است. تصریح می‌شود که این شیوه را قرن‌ها پیش، حضرت رضا (علیه السلام)، در تعامل با مردم زمانه خویش به کار برده است.
این نوشتار در سه فصل تنظیم می‌گردد: «توجه حضرت رضا (علیه السلام) به نکات قبل از آموزش»، «توجه حضرت رضا (علیه السلام) به نکات حین آموزش» و «توجه حضرت رضا (علیه السلام) به نکات بعد از آموزش».

1. مقدمه

تدریس، ارائه طرح درس و مطالعه و بررسی روش‌های تدریس در سال‌های متمادی، باعث شد که در مواجهه با روایات تفسیری حضرت رضا (علیه السلام)، شیوه آموزشی بسیار کاربردی ایشان، توجهم را به خود جلب کند. حضرت در آن بازه زمانی، در آموزش و تبیین مسائل توحیدی، بسیار دقیق عمل کرده و به مدیریت و برنامه‌ریزی آموزشی، احاطه کامل داشته است.
شایان ذکر است که این مقاله، برگرفته از پایان نامه سطح 3 این جانب، با عنوان «توحید ذاتی و توحید صفاتی در روایات تفسیری حضرت رضا (علیه السلام)» است.

2. توجه امام رضا (علیه السلام) به نکات قبل از آموزش

الف - مخاطب‌شناسی

حضرت امام رضا (علیه السلام) در بحث توحید، یادآور می‌شود که باید با مردم به اندازه عقل و معرفت و درک آنها سخن گفت. (1) این همان مخاطب‌شناسی است که از ارکان تبلیغ و تدریس بوده، در همه گفتگوها و بحث‌ها حائز اهمیت است. حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در تبیین شیوه پاسخ‌گویی به پرسش‌های توحیدی، خطاب به محمد بن عبید می‌فرماید:
به عباسی بگو که از سخن گفتن درباره توحید و غیر آن خودداری کند و با مردم در مورد آنچه می‌شناسند، سخن گوید و از آنچه انکار می‌نمایند و نمی‌دانند، باز ایستد. هنگامی که از تو درباره توحید سؤال می‌کنند، چنان که خدای فرموده، بگو: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ * وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ» (2) و چون از تو در مورد کیفیت و چگونگی (ذات خداوند) سؤال می‌کنند، بگو چنان که خدای فرموده: « لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ » یعنی، چیزی در ذات و صفات، مانند او نیست و وقتی از او درباره شنیدن خدا سؤال کردند، چنان که خدای فرموده، بگو: « وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ‌ » (4) یعنی او شنوای داناست و با مردمان به آنچه می‌شناسند، سخن بگو. (5)
بنابراین از دیدگاه حضرت، در نظر گرفتن سطح فهم و درک افراد برای پاسخ‌گویی به سؤالات توحید، اهمیت فراوانی دارد. ایشان با ایراد بیانات کوتاه یا طولانی، (6) و دادن پاسخ انتزاعی به بعضی افراد (7) و پاسخ متقن و دقیق و برهانی به برخی دیگر، در آموزش و تبیین مسائل توحیدی، توجه شایانی به سطح درک و فهم مخاطب داشت.

ب- موقعیت‌شناسی و توجه به مقتضیات زمانه

با توجه به مشکلات اعتقادی در عصر حضرت رضا (علیه السلام) و انحراف بعضی فرق و مکاتب، تبیین و آموزش مسائل توحیدی توسط آن حضرت، بیانگر نیازسنجی و موقعیت‌شناسی ایشان است. حضرت امام رضا (علیه السلام) از هر فرصتی استفاده می‌نمود و به تبیین دقیق توحید می‌پرداخت. ایشان تفسیر آیاتی را که مستمسک گم‌راهان قرار گرفته بود، سرلوحه کار خود قرار داده و با استفاده از فرصت‌های طلایی و شرکت در جلسات مناظره، مسائل توحیدی را تبیین و شبهات موجود در این حوزه را رفع نمود؛ مثلاً حضرت در بیان پیوند توحید با ولایت، از موقعیت مناسبی که به درخواست اهالی علم در جمع مردم نیشابور ایجاد شده بود، استفاده کرد و حدیث سلسلة الذهب را ایراد فرمود.
نکته قابل توجه این است که حضرت در لحظه حساس وداع، ولایت را به عنوان شرط توحید بیان نمود، (8) چرا که معمولاً افراد به سخنان لحظه خداحافظی، توجه بیشتری دارند و همین مطلب موقعیت‌شناسی ایشان را برای ما کاملاً روشن می‌کند. هم چنین حضرت از موقعیت طلایی ایجاد شده در مجلس مأمون و حضور علما و بزرگان گروه‌های مختلف، مثل جاثلیق (عالم بزرگ نصارا)، رأس الجالوت (عالم بزرگ یهود)، رؤسای صابئین، هربذ بزرگ (عالم بزرگ زردشتیان)، عالم رومیان و سایر متکلمان، نهایت استفاده را کرد و با مدیریت و برنامه‌ریزی دقیق، به آموزش و تبیین مسائل توحیدی پرداخت. (9)

ج - انتخاب شیوه آموزشی مناسب

چهره به چهره و گروهی:

حضرت رضا (علیه السلام) از شیوه آموزشی چهره به چهره، بیش از دیگر شیوه‌ها بهره برد. این شیوه، بهترین، ماندگارترین، کاراترین و اثرگذارترین شیوه آموزشی به شمار می‌رود.

حضوری و غیر حضوری (مکاتبه‌ای):

حضرت به صورت حضوری به آموزش افراد همت می‌گماشت، ولی آن جا که مانعی چون بُعد مسافت، ترس از دشمنان و ... وجود داشت، مشتاقان را از درک علوم رضوی بی‌بهره نمی‌گذاشت و با مکاتبه، جان تشنه آنان را از علم سرشار خود سیراب می‌نمود. (10) از این امر نتیجه می‌گیریم که تعلیم و تعلم به ویژه در مسائل اعتقادی، به هیچ وجه تعطیل بردار نیست.

خصوصی و عمومی:

امام رضا (علیه السلام) در هر فرصت مناسبی به آموزش و تبیین مسائل توحیدی می‌پرداختند. گاهی به افراد، اجازه ملاقات (11) خصوصی می‌داد و گاه با شرکت در جلسات و مناظرات، به آموزش عمومی افراد می‌پرداخت.

استاد محور و پرسش و پاسخ:

حضرت در بعضی جلسات آموزشی، به صورت استاد محور عمل می‌فرمود؛ مانند خطبه توحیدیه. ایشان در بعضی جلسات نیز در قالب پرسش و پاسخ، به آموزش و تبیین مسائل توحیدی می‌پرداخت. (12)

3. توجه امام رضا (علیه السلام) به نکات حین آموزش

الف - شروع مناسب

امام رضا (علیه السلام) در تبیین و آموزش مسائل توحیدی، خطبه توحیدیه را با حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیه السلام) آغاز فرمود. (13) یاد و نام باری تعالی (14) و حمد و ثنای الهی (15) در آغاز دیگر روایات حضرت نیز دیده می‌شود.

ب- آماده کردن اذهان

حضرت رضا (علیه السلام) با طرح پرسش‌های توحیدی هدف‌مند و برنامه‌ریزی شده، ذهن افراد را فعال وآماده می‌نمود؛ به عنوان نمونه می‌فرماید: «اگر کسی بگوید: چرا بر مردم واجب است که اقرار کنند چیزی مثل خداوند نیست، باید گفته شود که ...» (16) و «چنانچه فردی بگوید: چرا اقرار به یکتایی خداوند و شناختن وحدانیت او بر خلق واجب است، گفته می‌شود...» (17) هم چنین آن حضرت در تبیین شیئیت خداوند، به محمد بن عیسی بن عبید فرمود: «اگر به تو گفته شود: خداوند چیزی است یا هیچ چیز نیست، چه می‌گویی؟» (18)
حضرت گاهی نیز با توجه به موقعیت مجلس و مخاطب، با سکوت و مکث به آمادگی اذهان کمک می‌کرد، چنان که قاسم بن أیوب می‌گوید:
وقتی مأمون خواست حضرت رضا (علیه السلام) را به ولایت عهدی منصوب کند، بنی هاشم (بنی‌عباس) را جمع کرد و به آنان گفت: «من تصمیم دارم پس از خود، رضا را به خلافت برگزینم.» بنی‌عباس از روی حسادت گفتند: «آیا می‌خواهی مردی نادان را که هیچ آشنایی با خلافت و سیاست ندارد، ولی عهد خود کنی؟! کسی را نزد او بفرست تا به این جا بیاید و نمونه‌هایی از جهالت او را که دلیل خوبی علیه او خواهد بود، ببینی.» مأمون نیز حضرت را فراخواند. بنی‌عباس گفتند: «یا اباالحسن! به منبر برو و ما را راهنمایی کن تا خداوند را به طور صحیح شناخته و بر آن اساس، عباد نماییم.» حضرت بر منبر رفته، سر به زیر انداخت و بدون این که صحبتی کند، مدتی به همان حالت نشست. سپس حرکتی کرد و از جای برخاست و حمد و ثنای الهی را به جای آورد و بر پیامبر اکرم و اهل بیتش درود فرستاد... (19)
سر به زیر انداختن و سکوت قبل از تبیین مسائل توحیدی، باعث کنجکاوی و اشتیاق افراد شده، آنها را آماده استماع مطالب بسیار مهم توحیدی می‌نماید. شاید حضرت با سر به زیر افکندن می‌خواست تأسف خود را از سطح تفکر مخاطبان نشان دهد و با زبان بی‌زبانی اعلام فرماید که آزموده را آزمودن خطاست. جالب این جاست که حضرت با وجود این که از پذیرش ولایت عهدی مأمون، اکراه داشت و خود را در بین حسودان و معاندان می‌دید، از تبیین و آموزش توحید سرباز نزد و حتی به خطبه‌ای کوتاه بسنده نکرد، بلکه خطبه‌ای طولانی و رسا و مناسب با زمان و موقعیت فراهم شده، ایراد فرمود؛ خطبه‌ای اعتقادی که پس از گذشت قرن ها، بسیار راه‌گشا و کاربردی است.

ج- دسته‌بندی مطالب

دسته‌بندی مطالب، سرعت و دقت آموزش به دنبال دارد. حضرت امام رضا (علیه السلام) بسیار ماهرانه، به دسته‌بندی مطالب می‌پرداخت و زمینه یادگیری بهتر و بیشتر را برای افراد فراهم می‌فرمود. نمونه‌های دسته‌بندی در کلام ایشان را می‌توان در بیان نظم موجود در هستی و قدرت لایزال الهی، در تبیین آیه (وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً) (20) و توضیح انواع باران، (21) در تشریح جهات مختلف ضرورت اقرار به یکتایی خداوند (22) و در تبیین گرایش‌های سه گانه در باب توحید (23) مشاهده کرد.

د - تفهیم مطلب

حضرت با بیان شیوا و بهره‌گیری از آیات و روایات نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) (24) و ائمه اطهار (علیه السلام)، (25) معنای لغوی، (26) عقل، (27) حقایق علمی، (28) مصادیق اتم واکمل، (29) و مثال، (30) به تفهیم مطلب خود می‌پرداخت.

5. مجاب کردن افراد

ابوصلت هروی در بیان علم والای حضرت امام رضا (علیه السلام) و قدرت ایشان در مجاب کردن افراد می‌گوید:
من داناتر از علی بن موسی الرضا (علیه السلام) را ندیدم و هر دانشمندی هم که با وی مجالست می‌کرد، این مطلب را تصدیق می‌نمود. مأمون علمای ادیان و فقهای شرایع را در مجلسی گرد می‌آورد و حضرت رضا را دعوت می‌کرد تا با آنان گفتگو کند. حضرت همه آنها را مجاب می‌کرد، و همگان فضل و دانش وی را می‌ستودند و به عجز و ناتوانی خود اعتراف می‌کردند. (31)
در پایان اغلب پرسش‌های مأمون از حضرت رضا (علیه السلام)، عبارات (فَرَّجتَ عَنِّی یا أباالحسنِ فَرَّج اللهُ عَنک)(32) و (دَرُّک یا أَبَاالحَسَنِ یا الله درک یا ابالحسن) (33) مشاهده می‌شود. این دلیلی بر علم گسترده آن حضرت و موفقیت ایشان در تفهیم علم خود به افراد است، به طوری که طرف مقابل، جواب سؤال خود را دریافت می‌کرد.
فتح بن یزید جرجانی نیز در گفتگوی توحیدی با حضرت، بیان داشت: (جُعِلتُ فِدَاک فَرَّجتَ عَنِّی، فَرَّجَ اللهُ عَنک.) (34) گاهی نیز افراد از پاسخ‌های آن حضرت متحیر و مبهوت شده، (35) به علم بسیار بالای ایشان اعتراف می‌کردند. (36) هم‌چنین در جلسه مناظره امام رضا (علیه السلام) با سلیمان مروزی در موضوع بداء، سلیمان به مأمون گفت: «از امروز به بعد به خواست خدا، بداء را انکار نخواهم کرد و آن را دروغ نخواهم پنداشت.» (37)
امام رضا (علیه السلام) درباره مجاب کردن مأمون و در پاسخ به این سؤال خود، که «آیا می‌خواهی بدانی مأمون چه زمان پشیمان می‌شود؟»، خطاب به نوفلی می‌فرماید:
زمانی که ببیند با اهل تورات با تورات‌شان و با اهل انجیل با انجیل‌شان و با اهل زبور با زبورشان و با صابئین به عبری و با زردشتیان به فارسی و با رومیان به رومی و با هر فرقه‌ای از علما به زبان خودشان بحث و همه را مجاب می‌کنم و در بحث بر همگی پیروز می‌شوم و همه آنان سخنان مرا می‌پذیرند، مأمون خواهد دانست آنچه که در صددش است، شایسته او نیست؛ در این موقع است که مأمون پشیمان خواهد شد. (38)
از این روایت دانسته می‌شود که حضرت رضا (علیه السلام) به تمام زبان‌ها تسلط داشته، چنان که در دیگر روایت‌ها نیز به این مطلب اشاره شده است. (39)

و- تکرار مطلب با توجه به اهمیت آن

حضرت رضا (علیه السلام) در پاسخ به پرسش‌های توحیدی ابوقره، با استفاده از دلایل عقلی و نقلی، هرگونه مشابهتی را از ذات باری تعالی، نفی می‌نماید. تکرار عبارت قرآنی (لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ) توسط حضرت، حاکی از اهمیت تفهیم عدم مشابهت غیر خداوند با اوست. (40)

ز- طولانی و کوتاه نمودن پاسخ‌ها با توجه به زمان

امام رضا (علیه السلام) در جلسات آموزش توحید، آن جا که صلاح می‌دانست، با تفصیل به تبیین مطالب می‌پرداخت و آنجا که مصلحت می‌دید، به پاسخ اجمالی بسنده می‌فرمود، اما در هر صورت، به مدیریت زمان توجه داشت؛ مثلاً در مناظره با سلیمان مروزی (متکلم خراسان) آن جا که تشخیص داد او زمان را با تکرار بی‌جای مطلب، تلف می‌کند، چند بار به صورت جدی تذکر داد: «وَیلَکَ! کَم تَرَدَّدُ فِی هَذِهِ المَسئَلَة؟» (41) و «کَم تُرَدِّد؟» (42)
حضرت با مدیریت زمان و برنامه‌ریزی صحیح، نماز اول وقت را حتی در جلسات آموزش توحید، به تعویق نمی‌انداخت، چنان که مناظره مهم ایشان با بزرگان دیگر ادیان، به محض فرارسیدن زمان نماز، قطع شد، طوری که عمران گفت: «مولای من! سؤال مرا قطع نکن. دلم نرم شده است!» حضرت فرمود: «نماز می‌خوانیم و بر می‌گردیم.» (43)

ح- صبر و حوصله در آموزش مطالب

صبر و حوصله فراوان حضرت در تبیین و آموزش مسائل توحیدی، در پاسخ طولانی به پرسش‌های توحیدی ابوقره، (44) پاسخ‌ تفصیلی به پرسش‌های فراوان مأمون و پاسخ به حسین بن بشار (45) کاملاً هویداست. گاهی افراد حاضر در جلسه از صبر و حوصله ایشان، کاسه صبرشان لبریز شده، زبان به اعتراض می‌گشودند؛ مثلاً در جلسه مناظره حضرت با سلیمان مروزی، مأمون خطاب به سلیمان فریاد زد و گفت: آیا با چنین کسی مکابره می‌کنی و جواب سربالا می‌دهی؟ انصاف را از دست نده. آیا نمی‌بینی که در اطرافت از اهل نظر و بحث نشسته‌اند؟ (46)
در ادامه جلسه نیز مأمون گفت: وای بر تو‌ای سلیمان! چقدر این حرف غلط را تکرار می‌کنی؟!
این سخن را قطع کن و به سراغ مطلب دیگری برو، چون نمی‌توانی جواب دیگری بدهی.
حضرت فرمود: «رهایش کن ‌ای امیرمؤمنین! صحبتش را قطع نکن.» (47)
در همین جلسه، بعد از یکی از پاسخ‌های سلیمان، مأمون و اطرافیان خندیدند و حضرت رضا (علیه السلام) نیز خندید و فرمود: «بر متکلّم خراسان سخت نگیرید و او را اذیت نکنید» (48) و با وجود طولانی شدن جلسه، با صبوری فراوان به سلیمان فرمود: «لَا بَأسَ، أَتمِم مَسألتک.» (49)

ط- استفاده از ابزار تشویق و تنبیه

حضرت در حین آموزش و تبیین مسائل توحیدی، در صورت مصلحت، به تشویق یا تنبیه مخاطب می‌پرداخت؛ به عنوان نمونه برای تشویق حسین بن خالد، فرمود: «خداوند به تو خیر عطا کند.» (50) نیز برای تنبیه ابوقره، به او فرمود:
وای بر تو! چطور جرأت می‌کنی پروردگار خود را به تغیر از حالی به حالی دیگر وصف کنی و همان را که بر مخلوقین جاری می‌شود، بر حضرت حقّ جاری سازی؟ (51)
در جایی دیگر هم به ابوقره فرمود:
سبحان الله از این طرز تفکّر! پناه بر خدا از شباهت او به خلق، یا تکلّم او هم چون سخنرانان. هیچ چیزی مانند او نیست، نه گوینده‌ای و نه عمل کننده‌ای. (52)
هم چنین در تبیین مسائل توحیدی به او فرمود: «آیا حیا نمی‌کنید؟!»
امام رضا (علیه السلام) در تبیین تفویض علم الهی به انبیا و ائمه (علیه السلام) خطاب به علی بن جهم می‌فرماید:
وای بر تو‌ای علی! از خدا بترس. این عمل‌های شنیع را به پیغمبران خدا نسبت مده وکتاب خدا را برای خود تفسیر مکن.» (53)
هم چنین آن حضرت در آموزش مسائل توحیدی به سلیمان می‌فرماید: «یا خُراسَانِی! مَا أَکثَرَ غَلَطَک» (54) و در ادامه همین جلسه، او را با لفظ «جاهل» مورد خطاب قرار می‌دهد. (55)

ی- استفاده از وسایل کمک آموزشی

امام رضا (علیه السلام) در آموزش، از ساده‌ترین و در دست‌رس‌ترین چیزها به عنوان وسایل کمک آموزشی استفاده می‌فرمود. استفاده از بدن، دستان و انگشتان، حین آموزش و تبیین مسائل توحیدی، در روایات زیر مشاهده می‌شود.
از محمدبن عبدالله خراسانی خادم حضرت رضا (علیه السلام) روایت شده است:
مردی از زنادقه بر حضرت رضا (علیه السلام) وارد شد، در حالتی که جماعتی نزد آن بزرگوار حضور داشتند... شخص دهری عرض کرد: مرا اخبار کن که خدای شما چه زمان بوده است. حضرت فرمود: «تو مرا اخبار کن که چه زمان نبوده تا من اخبار کنم که چه زمان بوده است.» دهری عرض کرد: دلیل آن را بفرما؟ آن بزرگوار فرمود: «چون که من نظر می‌کنم به بدن خود که ممکن نیست خود را در عرض یا در طول، کم و زیاد کنم و برای من ممکن نیست خود را در عرض یا در طول، کم و زیاد کنم و برای من ممکن نیست که ناخوشی‌ها را از بدن خود دفع کنم و هر چه برای آن منفعت دارد، یعنی خوبی را جلب کنم. پس می‌دانم که برای این بنیان، بنا کننده‌ای هست و کسی وجود دارد که این بنیان را درست کرده است...» (56)
حسین بن خالد می‌گوید:
از امام رضا (علیه السلام) پرسیدم: مقصود از «وَ السَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُکِ‌ » (57) چیست؟ آن حضرت فرمود: «آسمان‌ها وابسته به زمین‌اند» و انگشتان خود را درهم کرد. گفتم: چگونه وابسته به زمین‌اند، با این که خدا می‌فرماید: (ا رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا)؟ (58) فرمود: «سبحان الله! آیا نمی‌فرماید بی‌ستون دیدنی؟» گفتم: چرا. فرمود: «پس ستونی هست، ولی دیده نمی‌شود». گفتم: قربانت! این چگونه است؟ آن حضرت دست چپ خود را گشود و دست راستش را بر آن نهاد و فرمود: «این زمین دنیاست که آسمان دنیا بالایش گنبد است و زمین دوم، بالای آسمان دنیاست و آسمان دوم بالایش گنبد است و زمین سوم بالای آسمان دوم است...» (59)
حضرت در این دو روایت، به زیبایی از ساده‌ترین وسایل کمک آموزشی، یعنی بدن و دست، انگشتان بهره می‌برد و مطلب مورد نظر خود را تبیین می‌فرماید.

ک – رعایت‌شأن ظاهری افراد

امام رضا (علیه السلام) در جلسات تبیین مسائل توحیدی، شأن ظاهری افراد را رعایت می‌نمودند؛ مثلاً در مجلس مناظره‌ای که مأمون با بزرگان دیگر ادیان ترتیب داده بود، زمان نماز که رسید، حضرت رو به مأمون کرد و فرمود: «وقت نماز شده است». ایشان این گونه احترام او را مقابل دیگران رعایت کرد و سپس مجلس را برای ادای نماز ترک نمود. حضرت احترام عمران را هم رعایت کرد و وقتی گفت: «مولای من! سؤال مرا قطع نکن. دلم نرم شده است!» حضرت فرمود: «نماز می‌خوانیم و بر می‌گردیم.» (60)
حضرت با قبول دعوت مأمون جهت شرکت در جلسات مناظره نیز شأن ظاهری او را مقابل بزرگان دیگر ادیان رعایت فرمود و حتی در جلسه مناظره با سلیمان مروزی، مأمون را با لقب «امیرالمؤمنین» مورد خطاب قرار داد. (61)

ل – صراحت و قاطعیت و عدم تسامح و تساهل

امام رضا (علیه السلام) در آموزش و تبیین مسائل توحیدی قاطعانه و با صراحت فرمود:
لا إِلَه إِلَّا اللُ العَلی العَظیمُ، کَذَبَ العَادِلُونَ و ضَلُّوا ضَلالاً بعیداً و خَسِرُوا خُسراناً مُبِیناً؛ (62)
معبودی جز الله نیست که بزرگ و بلند مرتبه است. کسانی که خدا را با دیگر موجودات یکسان می‌دانند، دروغ گفته‌اند و به ضلالت بزرگی دچار گشته اند و آشکارا زیان دیده‌اند.
در جایی دیگر می‌فرماید:
هر که خدا را به آفریده‌اش تشبیه کند، مشرک است و هر که او را به جا و مکان وصف کند، کافر است و هر که به او نسبت دهد آنچه را که از آن نهی فرموده، دروغ‌گوست.
سپس این آیه را تلاوت می‌کند: (إِنَّمَا یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَ أُول?ئِکَ هُمُ الْکَاذِبُونَ ) (63) (64)
هم چنین خطاب به احمد بزنطی که قائل به صورت برای خداوند بود، فرمود: «این کار را رها کن...» (65) زمانی هم که یکی از زنادقه از امام رضا (علیه السلام) پرسید: «مرا آگاه فرما که او چگونه است و کجاست؟» فرمود:
وای بر تو! به راه اشتباه و غلط رفته‌ای. او مکان را آفریده و او بوده است و مکانی نبوده. او کیفیت را ایجاد کرده و بوده، زمانی که کیفیت نبوده. پس با کیفیت و مکان و حواس شناخته نمی‌شود و به هیچ چیزی مقایسه نمی‌گردد. (66)
ابوهاشم جعفری می‌گوید:
از آن حضرت سؤال کردم: آیا خدای وصف می‌شود: یعنی روا باشد که او را وصف کنند و نشان دهند؟ حضرت فرمود: «آیا نمی‌توانی قرآن را بخوانی یا آن را نمی‌خوانی؟» (67)
حضرت بسیار مدبرانه، راه را بر غالیان سد کرد و در عین حال به دشمنان اهل بیت (علیه السلام) اجازه سوء استفاده نداد و مکرر در دعای خود می‌فرمود:
پروردگارا! من از آن کسانی که درباره ما سخنی را می‌گویند که ما در خود ندانسته‌ایم، به سوی تو تبری می‌جویم. پروردگارا! من بیزارم از آن کسانی که برای ما چیزی را ادعا می‌کنند که حق ما نیست. (68)

4. توجه امام رضا (علیه السلام) به نکات بعد از آموزش

الف – ارائه تکلیف

از امام رضا (علیه السلام) در مورد توحید سؤال شد؛ آن بزرگوار فرمود:
کلّ من قرأ (قُل هُوَ اللهُ أَحَدٌ) و آمن بها، فقد عرف التوحید» (69)
هر کس سوره توحید را بخواند در حالی که به آن ایمان داشته باشد، توحید را شناخته است.
بر اساس این روایت، خواندن توحید و ایمان به آن، یکی از تکالیف توحیدی به شمار می‌رود.

ب- برپایی جلسات نقد و بررسی محتوای آموزشی

اباصلت هروی می‌گوید:
به علی بن موسی الرضا (علیه السلام) عرض کردم: یا ابن رسول الله! در مورد روایتی که اهل حدیث آن را نقل کرده‌اند، مبنی بر این که «مؤمنان در بهشت از منزل‌های خود خداوند را زیارت می‌کنند، چه می‌فرمایید؟ حضرت فرمود:
ای اباصلت! خدای تبارک و تعالی پیغمبر گرامی خود محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را بر جمیع خلق، اعم از پیغمبران و ملائکه، فضیلت داد و طاعت از او را اطاعت از خود و پیروی از او را پیروی از خود و زیارت او را در دنیا و آخرت، زیارت خود قرار داد و فرمود: (مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ) (70) و فرمود: (إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ) (71) و پیغمبر مکرم فرمود: «هر کس در زمان حیات من یا بعد از مرگم، مرا زیارت کند، خداوند را زیارت کرده است.» درجه پیغمبر در بهشت، بلندترین درجات است و کسی که از منزل خود در بهشت، آن جناب را در درجه او زیارت کند، خداوند تبارک و تعالی را زیارت کرده است. (72)
از حسین بن خالد نقل شده است: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: مردم از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایتی نقل می‌کنند که حضرت فرموده: «خداوند، آدم را به شکلش (شکل خدا) آفرید.» امام (علیه السلام) در جواب فرمود:
خدا آنها را بکشد! اول حدیث را حذف کرده‌اند. روزی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) از مقابل دو تن که به یکدیگر دشنام می‌دادند، می‌گذشت. یکی از آن دو به دیگری می‌گفت:
خدا چهره تو و چهره هر کس را که به تو شبیه است، زشت گرداند! رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرمود: «ای بنده خدا! این سخن را به برادرت نسبت مده، زیار خداوند آدم (علیه السلام) را به شکل او آفرید.» (73)
ابراهیم بن ابی محمود نیز می‌گوید:
به حضرت رضا (علیه السلام) عرض کردم: نظر شما درباره حدیثی که مردم از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می‌کنند، چیست که حضرت فرمود: «خداوند تبارک و تعالی هر شب جمعه به آسمان دنیا فرود می‌آید؟» امام (علیه السلام) فرمود:
خداوند لعنت کند کسانی را که کلمات را از محلّ خود جابه جا و تحریف می‌کنند. به خدا قسم، رسول خدا چنین سخنی نگفته است، بلکه فرمود: «خداوند تعالی در ثلث آخر هر شب و در هر شب جمعه از اوّل شب، فرشته‌ای را به آسمان دنیا می‌فرستد و آن فرشته به فرمان خداوند ندا می‌کند: آیا درخواست کننده‌ای هست تا خواسته‌اش را برآورده کنم؟ آیا توبه کننده‌ای هست تا توبه اش را بپذیرم؟ آیا استغفار کننده‌ای هست تا او را بیامرزم؟ ‌ای که طالب خیر هستی! به این سو بیا.‌ ای که به دنبال شرّ هستی! دست نگه‌دار. این فرشته تا طلوع فجر این ندا را ادامه می‌دهد و چون فجر طلوع کرد، به محل خود در ملکوت آسمان باز می‌گردد.» این حدیث را پدرم از جدّم و او از پدرانش از قول رسول‌الله (صلی الله علیه و آله و سلم) برایم نقل کرد. (74)
پس شاگردان با عرضه حدیث بر معلم بزرگ زمانه خویش، حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام)، در کلاس درس ایشان به نقد و بررسی احادیث و روایات، یا همان «محتوای آموزشی» می‌پرداختند.

ج – ارائه راهکار اساسی

امام رضا (علیه السلام) در کنار نقد و بررسی محتوای آموزشی، راهکار اساسی را هم به شاگردان مکتب خود می‌آموخت. ایشان بسیار آگاهانه، چراغی فرا روی افراد زمانه خود و دیگر نسل‌های بشری قرار می‌دهد تا در وادی روایات جعلی، سرگردان نمانند و به بیراهه نروند.
آن بزرگوار می‌فرماید:
هرگاه روایات با قرآن مخالفت داشت، من آن اخبار را تکذیب می‌کنم، زیرا مسلمین اجماع کرده‌اند که با علم ودانش نمی‌توان خداوند را دریافت، و با دیدگان ظاهر نمی‌توان او را دید و خداوند را به هیچ چیزی نمی‌توان تشبیه کرد.» (75)
آری، حضرت با ارائه راهکار عرضه روایات بر قرآن، اطمینان از سلامتی و صحت محتوای آموزشی را برای شاگردان خود به ارمغان آورد.

نتیجه‌گیری

حضرت رضا (علیه السلام) در تبیین مسائل توحیدی، آن هم در آن بازه زمانی، با مدیریت و برنامه‌ریزی آموزشی دقیق، موقعیت و نیاز وسطح فکر مخاطب را در نظر می‌گرفت و بسیار دقیق و کارشناسانه عمل می‌کرد. ایشان در حین آموزش، با صبر و حوصله و مدیریت زمان، با توجه به محیط اموزشی، از تمام امکانات موجود (تکنولوژی آموزشی) استفاده می‌فرمود و مطالب توحیدی را به مخاطب، تفهیم و او را مجاب می‌نمود. حضرت حتی پس از آموزش نیز شاگردان مکتب خود را رها نمی کرد و با نقد و بررسی محتوای آموزشی و با ارائه بهترین راهکار عملی، مانع از انحراف وکج فهمی آنها می‌شدند.
شایان توجه است که حضرت رضا (علیه السلام) قرن‌ها پیش در تعامل با مردم زمانه خویش، با امکانات محدود و تحت نظارت دشمنان، چنین مدیریت و برنامه‌ریزی آموزشی را ارائه می‌نماید. حال باید پرسید امروزه با توجه به امکانات و تکنولوژی پیشرفته، چه مقدار در امر آموزش موفق بوده‌ایم؟ آیا قبل از هر برنامه‌ریزی آموزشی، نیازسنجی صورت می‌گیرد؟ آیا موقعیت‌شناسی و مخاطب‌شناسی را مبنای برنامه‌ریزی‌های آموزشی قرار می‌دهیم؟ آیا به محتوای آموزشی که با روح مخاطب سروکار دارد، اهمیت می‌دهیم؟ آیا پس از دوره‌های آموزشی، شاگردان زیر بال و پر اساتید خبره، رشد می‌کنند؟ یا آن که اخذ مدرک به معنای خداحافظی استاد با شاگرد است؟

پی‌نوشت‌ها:

1. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ص 331.
2. توحید، آیه‌ی 1-4.
3. شورا، آیه‌ی 11.
4. بقره، آیه‌ی 137.
5. صدوق، التوحید، ص 95.
6. مثل ایراد خطبه طولانی توحیدیه و مناظره با بزرگان ادیان، مانند عمران صابی. (ر.ک: ابن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول (ص)، ص 423)
7. مردی به خدمت امام رضا (ع) آمد و عرض کرد: «آیا پروردگارت می‌تواند آسمان‌ها و زمین و آنچه در میانه این‌هاست را در تخم مرغی قرار دهد؟» حضرت فرمود: «آری ودر کوچک تر از تخم مرغ نیز. او آنها را در چشم تو قرار داده و آن کمتر از تخم مرغی است، زیرا هرگاه آن را بگشایی، آسمان و زمین و آنچه در میانه آنهاست را می‌بینی و اگر می‌خواست، تو را از آنها کور می‌گردانید تا آنها را نبینی.» (عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین ، ج1، ص 39)
8. اسحاق بن راهویه می‌گوید: حضرت رضا (علیه السلام) در جمع مردم نیشابور، به نقل از پدر و اجداد پاکش، به نقل از رسول خدا (ص) فرمود: «من از جبرئیل شنیدم که می‌فرمود: از خدای جل جلاله شنیدم که می‌فرمود: کلمه لا اله الا الله (توحید) حصار من است. پس هر که در حصار من داخل شود، از عذاب من ایمن باشد.» اسحق بن راهویه می‌گوید: چون حیوان سواری آن حضرت گذشت، ما را ندا داد: «با شروط آن و من از جمله شروط آن هستم.» (صدوق، الأمالی، ص 235؛ همو، توحید، ص 25؛ همو، معانی الاخبار، ص 371؛ علی رضا صابری یزدی و محمدرضا انصاری محلاتی، الحکم الزاهره، ترجمه انصاری، ص 89).
9. ر.ک: صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ترجمه: علی اکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، ج1، ص 313.
10. از حمدان بن سلیمان روایت شده است: «به حضرت رضا (ع) نوشتم و از آن جناب سؤال کردم که آیا افعال و کردار بندگان آفریده شده یا آفریده نشده است؟ در جواب من نوشت: «افعال و کردار بندگان، دوهزار سال پیش از آفریدن آنان در علم خدا مقدر بود.» (تفسیر نورالثقلین، عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، ج1، ص 752 و ج4، ص 3)
محمدبن عبید می‌گوید: «به حضرت رضا (ع) نامه نوشتم و درباره دیدن خدا و آنچه عامه و خاصه روایت کرده‌اند، سؤال کردم و خواستم که این مطلب را برایم شرح دهد...» (الکافی، ترجمه: مصطفوی، ج1، ص 129؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ص 755)
شخصی به نام جعفر می‌گوید: خدمت ابوالحسن حضرت امام رضا (ع) نامه نوشتم و از او در مورد توحید خداوند سؤال کردم. پس آن حضرت پاسخی را به خط خود به من نوشت و فردی به نام فتح، آن نامه را برای من آورد و من آن را خواندم... (صدوق، التوحید، ص 56)
11. طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص 405-407؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ص 753 و 575 و ج3، ص 413.
12. حضرت در تبیین علم خداوند به تمام آنچه که در بهشت و دوزخ است، به سلیمان فرمود: «ای سلیمان! آیا خداوند به تمام آنچه که در بهشت و دوزخ است، علم دارد؟» سلیمان گفت: بله. حضرت فرمود: «آیا آنچه را که خداوند می‌داند که در آینده ایجاد خواهد شد، ایجاد خواهد شد؟» گفت: بله. حضرت فرمود: «حال اگر موجود شد به گونه‌ای که دیگر چیزی باقی نماند، آیا باز هم خداوند می‌تواند چیزهای دیگری به آنها بیفزاید یا صرف نظر می‌کند؟» (عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج1، ص 494 و 495)
13. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 150.
14. جعفر بن محمد اشعری از فتح بن یزید جرجانی، نقل کرده که گفت: «به خدمت ابوالحسن حضرت امام رضا (ع) نامه نوشتم و از او درباره توحید خدا سؤال کردم. پس به خط خود به من نامه نوشت.» جعفر می‌گوید: «فتح آن نامه را به من نشان داد و من آن را خواندم. خط امام رضا (ع) بود که: بسم الله الرحمن الرحیم، سپاس و ستایش برای خداست که ستایش را به بندگانش الهام فرموده...» (همو، التوحید، ص 56)
15. همو، علل الشرائع، ج1، ص 9 و 10؛ عزیزالله، عطاردی، مسند الإمام الرضا (ع)، ج1، ص 21.
16. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 103؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج4، ص 560 و ج5، ص 391.
17. عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج5، ص 707 و 708.
18. همان، ج1، ص 706.
19. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 150.
20. بقره، آیه 22.
21. عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 41.
22. همان، ج5، ص 707 و 708.
23. همان، ج4، ص 562 و صدوق، التوحید، ص 107.
24. صدوق، همان، ص 25.
25. همو، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص 12؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 45 و 46.
26. صدوق، همان، ج1، ص 201؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ص 261 و ج3، ص 449 و 450.
27. عبدالله بن قیس می‌گوید: از امام رضا (علیه السلام) شنیدم می‌فرمود: (بَل یداهُ مَبسوطتان). عرض کردم: خداوند مانند ما دو دست دارد؟ فرمود: «خیر، اگر چنین بود که از به شمار می‌رفت.» (عطاردی، عزیزالله، اخبار و آثار حضرت امام رضا (ع) ).
28. عبد علی بن جعبد علی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج4، ص 195 و ج5، ص 121 و 366؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، حضرت در توجه دادن به آفاق، به آفرینش هفت آسمان و هفت زمین و وابستگی زمین و آسمان به یک دیگر و آسمان بدون ستون دیدنی اشاره می‌فرماید که حاکی از احاطه علمی ایشان است. ایشان با تفسیر آیه و تبیین آسمان بدون ستون دیدنی، پرده از حقیقتی علمی بر می‌دارد که در زمان نزول آیات، بر کسی آشکار نبود. (علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج2، ص 328)
29. ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج5، ص 370؛ سیدهاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج5، ص 747؛ عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج1، ص 118، ج4، ص 495 و ج5، ص 664.
30. حضرت فرمود: «او قائم است، اما نه به معنای ایستادن روی پا با زحمت و سختی و خستگی، مثل ایستادن سایر اشیاء. وقتی می‌فرماید: خدا قائم است، معنایش این است که حافظ و قیم اشیاست؛ مثل این که گفته می‌شود:
فلانی قائم به امر فلانی است، یعنی کارهای او به دست فلانی است...». (الکافی، ج1، ص 121؛ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ترجمه: علی اکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، ج1، ص 298؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج2، ص 508 و ج5، ص 580.)
31. طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ص 328.
32. خاطرم را آسوده کردی ‌ای اباالحسن! خداوند خاطرت را آسوده نماید. (عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج2، ص 336)
33. آفرین بر شما‌ای ابالحسن! (همان، ج3، ص 449 و 450، ج4، ص 443 و ج5، ص 57؛ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 201 و 202)
34. (همان، ص 128) صدوق.
35. قَالَ صَفوَانُ: «فَتَحَیر َاَبوقُرَّة وَ لَم یحِر جَوَاباً حَتَّی قَامَ وَ خَرَج.» (طبرسی، الإحتجاج، ج2، ص 408)
36. سلیمان در مجلس مأمون به امام رضا (علیه السلام) گفت: «اراده همان قدرت است». حضرت رضا (ع) فرمود: «خداوند (عجل الله) بر آنچه اراده نکند هم قادر است و این مطلب قطعی است، چون خداوند فرموده: «وَ لئن شِئنا لَنذهَبَنَّ بِالَّذِی أوحَینا إلَیکَ» اگر اراده همان قدرت می‌بود، خداوند اراده کرده بود که آن را ببرد، چرا که قدرت بر این کار را داشت.» سلیمان در جواب درماند. مأمون گفت: «ای سلیمان! او عالم‌ترین هاشمی است.» سپس حاضران مجلس را ترک کردند، (صدوق، همان، ج1، ص 191؛ عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، همان ج3، ص 220)
37. صدوق، همان، ج1، ص 183.
38. همان، ترجمه: علی‌اکبر غفاری وحمیدرضا مستفید، ج1، ص 316.
39. عَن أَبِی الصَّلتِ الهَرَوِی قَالَ: کَانَ الرَّضَا (ع) یکَلِّمُ النَّاسَ بِلغَاتِهِم وَ کَانَ و اللهِ اَفصَحَ النَّاسِ و أعلَمَهُم بِکُلِّ لِسَانٍ وَ لُغَةٍ: فَقُلتُ لَهُ یوماً: یا ابنَ رَسُولِ الله! إنِّی لَاَعجَبُ مِن مَعرِفَتِک بِهَذِهِ اللَّغَاتِ عَلَی اختِلَافِهَا. فَقَالَ: یااَبَا الصَّلتِ! أنَا حُجَّةُ اللهِ عَلَی خَلقِهِ وَ مَا کَانَ اللهَ لِیتَّخذَ حُجَّةً عَلَی قَومٍ وَ هُوَ لَا یعرِفُ لُغَاتِهِم. أوَ مَا بَلَغَک قَولُ أَمِیرِالمُؤمِنِینَ: اُوتِینَا فَصلَ الخِطابِ؟ فَهَل فَصلُ الخِطَابِ إلَّا مَعرِفَةُ اللُّغَات؟ (صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 228).
40. طبرسی، الإحتجاج علی اهل اللجاج، ج2، ص 405-407.
41. وای بر تو! چقدر این مطلب را تکرار می‌کنی؟ (صدوق، همان ج1، ص 187؛ عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج3، ص 145)
42. صدوق، همان.
43. همان، ص 172.
44. طبرسی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج2، ص 405 – 407؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج1، ص 575 و 753 و ج3، ص 413.
45. عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج1، ص 53 و 54 و ج5، ص 6.
46. صدوق، همان، علی‌اکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، ج1، ص 370.
47. همان، ص 380.
48. همان، ص 372.
49. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 187.
50. همان، ص 146؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 751.
51. طبرسی، الإحتجاج، ج2، ص 408.
52. همان، ج2، ص 405؛ همان، ترجمه بهراد جعفری، ج2، ص 393 و 394.
53. عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ص 318.
54. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 187.
55. همان، ص 189.
56. عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج1، ص 15 و 424 و ج5، ص 124.
57. «به آسمان آراسته سوگند.» (ذاریات، آیه‌ی 7) سوگند به آسمان که دارای راه‌هاست. (ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج10، ص 110).
58. «خدا همان کسی است که آسمان‌ها را بدون ستونی که ببینید، برافراشته». (رعد، آیه‌ی 2)
59. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج2، ص 328؛ عبد علی بن جمعه عروسی حویزی. همان، ج4، ص 195 و ج5، ص 121 و 366؛ ناصر مکارم شیرازی، همان.
60. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 172.
61. همان، ص 188.
62. همان، ص 154.
63. «فقط کسانی دروغ را می‌سازند که آیه‌های خدا را باور ندارند و آنها خودشان دروغ‌گویانند». (نحل، آیه 105)
64. فضل بن حسن طبرسی، مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، ص 9؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج3، ص 87؛ شهید اول، الدرة الباهرة من الأصداف الطاهرة، ترجمه عبدالهادی مسعودی، ص 36؛ بحارالانوار، ج75، ص 353.
65. عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج3، ص 130 و ج5، ص 155.
66. صدوق، التوحید، ص 251.
67. همان، ترجمه: محمدعلی اردکانی، ص 103؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج1، ص 753.
68. مفید، تصحیح الاعتقاد، ج1، ص 99.
69. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 133؛ عزیزالله عطاردی، مسند الامام الرضا(ع)، ج1، ص 42.
70. «هرکس رسول را اطاعت کند، خداوند را اطاعت کرده است». (نساء، آیه 80)
71. «[ای رسول!] کسانی که با تو بیعت کرده‌اند و دست خدا بالای دست خلق است [و چون دست خلق نیست]» (فتح، آیه‌ی 10)
72. صدوق، همان، ج1، ص 116؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 521 و ج5، ص 60.
73. صدوق، همان، ترجمه: علی‌اکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، ج1، ص 240 و 241.
74. همان، ص 254 و 255.
75. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (ع)، ص 265.

منابع تحقیق :
1. بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة، بنیاد بعثت، تهران 1416 ق، چاپ اول.
2. حرانی، حسن بن علی ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) ، جامعه مدرسین 1404 ق، چاپ دوم.
3. شهید اول، شمس‌الدین محمدبن مکی، الدرة الباهرة من الأصداف الطاهرة، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، انتشارات زائر، 1379ش، چاپ اول.
4. صابری یزدی، علی رضا و انصاری، محمدرضا، الحکم الزاهرة، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، قم 1375 ش، چاپ دوم.
5. صدوق، محمدبن علی بن بابویه قمی، الأمالی، اعلمی، بیروت، 1400 ق، چاپ پنجم.
6. ــــــــــــ ، التوحید، جامعه مدرسین، قم 1398 ق، چاپ اول.
7. ــــــــــــ ، ترجمه: محمدعلی اردکانی، علمیه اسلامیه، تهران، بی‌تا، چاپ اول.
8. ـــــــــــــ ، علل الشرائع، داوری، بی‌تا، چاپ اول.
9. ـــــــــــــ ، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، نشر جهان، تهران، 1378 ق، چاپ اول.
10. ـــــــــــــ ، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ترجمه: علی‌اکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، نشر صدوق، تهران 1372ش، چاپ اول.
11. ـــــــــــــ ، کمال‌الدین و تمام النعمة، اسلامیه، تهران 1395ق، چاپ دوم.
12. ـــــــــــــ ، معانی الأخبار، جامعه مدرسین، قم 1403 ق، چاپ اول.
13. طبرسی، احمدبن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، مرتضی، مشهد 1413 ق، چاپ اول.
14. ــــــــــــــ ، الإحتجاج علی أهل اللحاج، ترجمه: بهراد جعفری، اسلامیه، تهران 1381 ش، چاپ اول.
15. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، اسلامیه، 1390 ق، چاپ سوم.
16. طبرسی، فضل بن حسن، مشکاة الأنوار فی غررالأخبار، حیدریه، نجف 1385ق، چاپ دوم.
17. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، اسماعیلیان، قم 1415 ق، چاپ چهارم.
18. عطاردی، عزیزالله، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، انتشارات کتابخانه صدر، تهران 1397 ق، چاپ اول.
19. ـــــــــــــــ، مسند الإمام الرضا (علیه السلام)، آستان قدس رضوی، مشهد 1406 ق، چاپ اول.
20. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: حسین اعلمی، صدر، تهران 1415 ق، چاپ دوم.
21. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق: سیدطیب موسوی جزایری، دارالکتاب، قم 1367 ش.
22. ـــــــــــــ ، الکافی، اسلامیه، تهران 1362 ش، چاپ دوم.
23. محمدبن یعقوب، کلینی، الکافی، ترجمه: سید جواد مصطفوی، کتاب‌فروشی علمیه اسلامیه، تهران بی‌تا، چاپ اول.
24. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، اسلامیه، تهران.
25. معارف، زهره، توحید ذاتی و توحید صفاتی در روایات تفسیری حضرت رضا (علیه السلام) (پایان نامه سطح 3)، جامعة الزهرا (علیهما السلام)، قم 1392 ش.
26. مفید، محمدبن نعمان، تصحیح الاعتقاد، کنگره شیخ مفید، قم 1414 ق، چاپ دوم.
27. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیة، تهران 1374 ش، چاپ اول.

منبع مقاله :
جمعی از پژوهشگران؛ (1394)، مجموعه مقالات همایش ملّی «حدیث رضوی» (جلد دوم)، مشهد: انتشارات بنیاد بین‌المللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، چاپ اول.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مدیریت و برنامه‌ریزی آموشی حضرت رضا ع در تبیین مسائل توحیدی مدیریت و برنامه‌ریزی آموشی حضرت رضا ع در تبیین مسائل توحیدی


ادامه مطلب ...

امامت امام رضا (ع)، امتدادی بارز برای امامت حضرت ابراهیم (ع)

[ad_1]
 امامت امام رضا (علیه السلام)، امتدادی بارز برای امامت حضرت ابراهیم (علیه السلام)

 

نویسنده: ابوالفضل خوش منش (1)

 

چکیده

شخصیت ابراهیم (علیه السلام) در قرآن با ابعادی همچون «پدر و تبار عالی»، «پدر ذریه و امّت بسیار» و «صاحب دعا و دعوت‌های سرنوشت ساز» معرفی شده است. او پیامبر احتجاج‌های برهانی و پیشوای خردمند و محترم نزد ملل و نحل مختلف است و از جمله دعاهای حضرت ابراهیم (علیه السلام)، داشتن ذریه‌ای مؤمن و مسلم و باقی ماندن زبانی گویا و صادق پس از اوست.
از نگاه قرآن و روایت‌ها، نسل حضرت ابراهیم تا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است و اهل بیت ایشان امتداد یافته و در نهایت به امام رضا (علیه السلام) و البته چهار امام بعد رسیده است. اما موقعیت امام رضا (علیه السلام) در این بین بارز و میان او و حضرت ابراهیم شباهت‌های متعددی مشهود است: امام رضا (علیه السلام) دارای مقامی شاخص در زمینه‌ی احتجاج‌ها و براهین فطری است و مناظره‌ها و جدال احسن او با دانشمندان ادیان، فصلی شاخص در تاریخ امامت است. دو امام مذکور همچنین در دو نقطه و موقعیت تمدنی زاده شده‌اند و دعوتشان، جنبه‌های سیاسی و تمدنی یافته است. این مقاله در پی بررسی تطبیقی سیره‌ی این دو پیشوای بزرگ و بیان ابعادی از حساب و حکمتی است که در کار آن دو در تاریخ نبوت و امامت تعبیه شده است.
کلید واژه : حضرت ابراهیم (علیه السلام)، تاریخ امامت، امام رضا (علیه السلام)، اهل بیت (علیه السلام)، ذریه‌ی ابراهیم، تمدن اسلامی

مقدمه

میان حضرت ابراهیم و حضرت رضا (علیه السلام)، فاصله‌ی زمانی بسیاری است، اما نگاهی به تاریخ «امامت» به معنای عام آن، حضرت رضا (علیه السلام) را امتدادی بارز - بارزتر از نظایر آن در مورد دیگر ائمه اهل بیت (علیه السلام) - برای امامت ابراهیمی نشان می‌دهد.
این مقاله ابتدا نقش و ابعاد شخصیت حضرت ابراهیم (علیه السلام) را بررسی می‌کند، سپس آنها را با شخصیت امام رضا (علیه السلام) تطبیق می‌دهد. محورهایی که بحث و مقایسه پیرامون آنها صورت می‌گیرد، عبارت‌اند از: حضرت ابراهیم (علیه السلام) به عنوان پدر امت‌های توحیدی و پیامبران و ذریه‌ی اهل بیتی که از او پدید می‌آید و نیز نقشی که از او در زمینه‌ی احتجاج‌های برهانی و توحید فطری پدید می‌آید و قریب به 3 هزار سال بعد، نقش‌های نبوت و امامت به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت ایشان می‌رسد. تاریخ جانشینان آخرین پیامبر اکرم است را می‌توان تاریخ انسان‌هایی کامل و مطهر با عمری بیش از 1424 سال قمری دانست. حیات جمعی ائمه (علیه السلام) را که از زمان رحلت پیامبر اکرم تا کنون بالغ بر 1424 سال است و 250 سال از آن به صورت حیات ظاهری در میان مردم بوده است، می‌توان عمر یک انسان کامل دانست؛ انسانی که حائز برترین مسئولیت‌های اجتماعی بوده و با صحنه‌های بسیار متنوع و دوره‌های متلاطم عصرها، زمان‌ها و فرهنگ‌های گوناگون مواجه است. این تنوع فرهنگی در زمان امام رضا (علیه السلام) به اوج خود می‌رسد. حضرت حجت نیز به سبب وضعیت ویژه‌‌ی حیات خود، در این بین حسابی جداگانه دارد.
حیات جمعی ائمه (علیه السلام) را از راه غلبه و تقریب می‌توان در سه گروه قرار داد:
1. کسانی که به خلافت ظاهری رسیدند یا زندگی شان با موضوع خلافت و سیاست و سرانجام نبرد و شهادت پیوند یافت: امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، امام حسن مجتبی و حضرت سید الشهدا (علیه السلام) ؛
2. کسانی که در صحنه‌های خلافت و سیاست، حضور ظاهری نداشتند، بلکه تکلیفی که برای خود دیدند، همانا تثبیت بنیان علمی و فرهنگی جامعه‌ی اسلامی بود: امام سجاد، امام باقر و امام صادق (علیه السلام). در این بین نقش علمی و فرهنگی امیرالمؤمنین بی بدیل و ممتاز است؛
3. کسانی که دستگاه طغیان آنان را از مردم دور کرد. چنین حالتی تقریباً از نیمه‌ی دوم تاریخ امامت قابل مشاهده است: امام موسی بن جعفر، امام محمدتقی، امام علی نقی، امام حسن عسگری و حضرت حجّت (علیه السلام) از این شمارند. گویی، دست تقدیر الهی چنین می‌خواست تا ذهن امّت اسلامی به تدریج با موضوع غیبت آشنا شود. گروه اخیر نیز با همه‌ی محدودیت‌های اعمال شده، همچنان نقش هدایتی خود را ایفا کردند و صدها تن از شیعیان نخبه و ممتاز در اقطار اسلامی با آنان مرتبط بودند.
در این بین نقش امام رضا (علیه السلام) آمیزه‌ای از سه حالت فوق است: یعنی حیات ایشان هم به نوعی با سیاست و حکومت ظاهری پیوند خورد، هم صاحب نقشی بارز در تثبیت بنیان علمی و فرهنگی جامعه‌ی اسلامی بود.
حضرت 17 سال از عمر خود را در مدینه گذراند، در حالی که قریب دو قرن از عمر اسلام گذشته بود و در این دو سده، سلسله‌های اموی و عباسی از تختگاه‌های مدینه و سپس دمشق و بغداد بر پشت توسن خلافت نبوی هرچه خواستند کردند و صِرف حضور امام در مدینه به سان شاخص و قطب نمایی، جهت صحیح را برای اهل راه نشان می‌دهد. حضور امام (علیه السلام) برای کسانی که می‌خواهند از شیوه‌ی حکومت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) مطلع شوند و بدانند چه تفاوتی با حکومت و سلطنت ده‌ها امیر و حاکم سرزمین گسترده‌ی اسلام داشته، بهترین اثر فرهنگی است. سه سال پایانی حیات حضرت، به واسطه‌ی پیوند با دولت و دستگاه ظاهری، مجالی تازه و گسترده برای ایفای نقش علمی و فرهنگی و احتجاج با زعمای ادیان دیگر گشود. این مسئله در تاریخ امامت، پدیده‌ی نوینی است که نمودهای آن را باید در «فقه تمدنی رضوی» جستجو کرد.
نگارنده از جایگاه تمدنی حضرت رضا (علیه السلام) و نیز نقش او در احتجاج‌های فکری و آیینی، در دو مقاله‌ی دیگر سخن گفته است (خوش منش، 1391 و 1392).
در ادامه، نقش‌های هدایتی این دو پیشوا واکاوی می‌شود.

پدر

قرآن کریم، حضرت ابراهیم (علیه السلام) را «شیعه‌ی نوح» (صافات / 83)، «ابوالانبیاء» (انعام/ 87 - 84) و «پدر» و تبار بزرگ امّت اسلامی (حج/ 78) می‌خواند. پدر، همان گونه که در اسم ابراهیم (علیه السلام) وجود دارد، لقب او نیز می‌شود. معنای لغوی ابراهیم، «پدر عالی قدر» یا «پدر امت بسیار» است (کتاب مقدس، 1994: 91هامش؛‌هاکس، 1377: 4؛ شعرانی، 1398ق: ج1: 6-5). (2) پدر به عنوان لقب نیز در کنار نام او ذکر می‌شود، چنان که در عبارت «مِلَّةَ أبیکُم إبراهِیمَ» (حج/ 78) لفظ «أب» دو بار آمده است. از این پدر، ذریه‌ای بزرگ پدید می‌آید.
حضرت ابراهیم (علیه السلام) در مواضع حساس تکلم و مناجات با خداوند متعال، از «ذریه‌ی» خود سخن می‌گوید و در خصوص چنین موضوعی،‌اندیشناک و دل نگران است. خداوند متعال، ابتلای ابراهیم (علیه السلام) را نیز در ذریه‌ی او قرار می‌دهد. در زمینه‌ی نسل و ذریه‌ی حضرت، آیاتی از سه سوره به عنوان نمونه ذکر می‌شود. جایگاه و اهمیت موضوع «ذریه‌ی» ابراهیم (علیه السلام) در این سیاق‌ها شاخص است:
وَ إذِ ابتَلَی إِبراهیِمَ ربُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأتَمَّهُنَّ قَالَ إِنّی جَاعُلِکَ لِلنَّاسِ إِمَامَا قالَ وَ مِن ذُرّیَّتی قالَ لا یَنَالُ عَهدِی الظَّالمِینَ (124)... ربَّنَا وَ اجعَلنَا مُسلِمینِ لَکَ وَ مِن ذُرّیَّتِنا أمَّ^َ مُسلِمَ^ً لَکَ وَ أرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُب عَلَینَا إِنَّک أنتَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ (128) ربَّنَا وَ ابعَث فِیهِم رَسُولا مِنهُم یَتلُو عَلَیهِم آیَاتِکَ وَ یُعَلّمُهُمُ الکِتَابَ وَ الحِکمَ^َ وَ یُزَکّیِهِم إِنَّکَ انت العَزیزُ الحکَیمُ (بقره/129). وَ وَهبنَا لَهُ إِسحَاقَ وَ یَعقُوبَ کُلا هَدینَا وَ نُوحاً هَدینَا مِن قبلُ وَ مِن ذُرَّیَّتِهِ دَاوُدَ وَ سُلَیمانَ وَ أیُّوبَ و یُوسُفَ وَ مُوسی و هَارُونَ وَ کَذَلِکَ نَجزِی المُحسنینَ * وَ زَکرَّیا وَ یَحیی و عیِسَی وَ إلیَاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحینَ * وَ إسماعِیلَ وَ الیَسَعَ و یُونُسَ وَ لوطاً و کُلا فَضَّلنَا عَلَی العَالَمینَ * وَ مِن آبائِهِم و ذُرَّیَّاتِهِم و إخوانِهِم و اجتَبینَآهُم و هَدَیناهُم إلی صِراطٍ مُستقیمٍ (انعام/87-84). ربَّنا إِنّی اسکَنتُ مِن ذُرّیَّتی بِوَادٍ غَیرِ ذِی زَرعٍ عِندَ بَیتِکَ المُحرَّمِ ربَّنَا لِیُقیمُوا الصَّلاة فَاجعَل أفئِدَ^ً مِنَ النَّاسِ تَهوی إلَیهِم وَ ارزُقهُم مِنَ الثَّمراتِ لَعَلَّهُم یَشکُرُون (37)... الحَمدُ لِلهِ الَّذی وَهَبَ لِی عَلَی الکِبَرِ إِسماعیلَ وَ اسحاقَ إنَّ ربِّی لَسَمیعُ الدُّعاء (39) رَبّ اجعَلنِی مُقیمَ الصَّلاة وَ مِن ذُریَّتی ربَّنَا وَ تَقَبل دُعاءِ (40).
این بخش‌ها، به خصوص آیات سوره‌ی انعام، سلسله‌ای متراکم و منحصر به فرد از پیامبران را دربر می‌گیرد. این همه از نسل همان مرد سالخورده‌ای برآمدند که به رسم طبیعت از داشتن نسل، ناتوان و همسر وی نازا بود.
بنا بر سخن تورات، خداوند توانا به همین پیر فرتوت، بشارت فرزندان بسیاری می‌دهد که شمار آنان به سان ستارگان آسمان خواهد بود (کتاب مقدس، 1994م: پیدایش، باب 7، بند 6-7).
و خداوند به ابراهیم گفت از ولایت خود، از مولد خویش و از خانه‌ی پدر خود به سوی زمینی که به تو نشان دهم بیرون شو. از تو امّتی عظیم پیدا کنم، تو را برکت دهم، نام تو را بزرگ سازم و تو برکت خواهی بود. به آنانی که تو را مبارک خوانند برکت دهم، آن که تو را ملعون خواند لعنت کنم و از تو جمیع قبایل جهان برکت خواهند یافت (3) (همان: باب 12، بند 3-1). (4)
«خداوند گفت اکنون به سوی آسمان بنگر و ستارگان را بشمار؛ هرگاه آنها را توانی شمرد پس به وی گفت ذریت تو چنین خواهد بود» (همان: باب 15، بند 16). هر آینه تو را برکت دهم، ذریت تو را کثیر سازم مانند ستارگان آسمان، مثل ریگ‌هایی که بر کناره‌ی دریاست و ذریت تو دروازه‌های دشمنان خود را متصرف خواهند شد و از ذریت تو، جمیع امت‌های زمین برکت خواهند یافت چون که قول مرا شنیدی (همان: باب 22، بند 19 - 15 (تلخیص)).
اطلاق پدر بر ابراهیم (علیه السلام) یا به خاطر آن است که عرب‌ها و مسلمانان آن روز، اغلب از نسل اسماعیل (علیه السلام) بودند یا به خاطر این بود که آنها همگی ابراهیم (علیه السلام) را بزرگ و به عنوان پدری روحانی و معنوی می‌شمردند، هر چند آئین پاک او با انواع خرافه‌ها آلوده شده بود
(مکارم شیرازی و دیگران، 1374، ج14: 183).
از آنجا که عنوان پدر، عنوانی مهم و مقدس است، بعدها در دستگاه دیانت تجملی مسیحی استفاده می‌شود و البته در معرض توسعه و تحریف معنایی نیز قرار می‌گیرد.
این عنوان از یک سو بر ذات مقدس خداوند اطلاق شده، یکی از اقانیم ثلاثه دانسته شده و از سوی دیگر، عنوانی برای پدر روحانی و آبای کلیسا شده است. Abba در روزگاران کهن، واژه‌ای آرامی بوده و در انجیل سه بار به معنای پدر برای استغاثه به درگاه خداوند به کار رفته است. واژه‌ی Abbe در زبان فرانسه و در ادبیات مسیحی به معنای پدر روحانی تعبیر می‌شود.
از این ریشه با همین سمت و سو، واژه‌ی Pape بالاترین مقام دینی مسیحیان کاتولیک رواج یافت. همچنین اشکال واژه‌ی لاتین patricius به عربی متاخر راه پیدا کرد، بطرشیل، بطرشین، بطرک، بطریرک، بطریکا، بطریق، این واژه در فارسی به صورت پتریارک به خصوص در متون مسیحی فارسی آمده است.
مطلب فوق با بیان سخنی از قاموس کتاب مقدس درباره‌ی مقام ابراهیم (علیه السلام) و ابوّت (5) او و سپس انعکاسی از این نگاه در سخن یکی از نویسندگان قرن بیستم فرانسه به پایان می‌رسد.
طبیعت و عادت‌های ابراهیم (علیه السلام) یکی از عجایب نوشته جات کتاب مقدس است. او، پتریارک حقیقی شرقی بود و خدم و حشم بسیار داشت (درباره‌ی این مقام، عنوان حضرت ابراهیم (علیه السلام) و شرح آن نک: رو، 1390: 244؛ Leon-Dufour, 1974: 6; Vidal et les Autres, 1984: 1280)؛ طوایف آن نواحی از روی میل، وی را تکریم و به فرمانش گوش می‌کردند (هاکس، 1377: 6-5). (6)
تمدن یونانی با گذشت زمانی طولانی، سترون شده و الهام خود را در روم شرقی که سبب امتداد آن تمدن و رسیدن به ما بوده، از دست داده است.
مغرب زمین تنها با سنّت فکر یونانی، نمی‌توانست به صورتی که امروزه هست، درآید. خدایان یونان که تا حد زیادی آلوده به نواقص بشری و تابع فرمان‌های تخلف ناپذیر زمان و منطق بودند و جنبه‌ی قدسیت بسیار کمی داشتند، اکنون در چشم ما، جز اوهام سحرانگیز و جاذب و مایه‌ی تسلیت خیال، چیزی نیستند. ولی خدای ما و خاصه در مذهب پروتستان همچنان همان خدای ابراهیم مانده است. (خدایی) که قدرت او برتر از هر قدرت و برای بعضی، برتر از هر اخلاق است. (او) خدایی غیور و منحصر به فرد است که مؤمن، با ایمان خود، پیمانی (7) با وی منعقد می‌کند. در اینجا دیگر سخن از عقل و استدلال نیست، بلکه همه‌ی سخن از عرفان است. کیست بتواند قربانی کردن اسماعیل را مطابق با عقل بیان کند؟ (زیگفرید، 1343: 200).

«بیت» حضرت ابراهیم (علیه السلام)

سخن قرآن از ابراهیم (علیه السلام) به عنوان پدر، تنها ناظر به داشتن «ذریه» نیست، بلکه «بیت» ابراهیم (علیه السلام) را به صورتی بارز دربر می‌گیرد.
استعمال اهل در قرآن، دارای حالتی ذو مراتب است. از نسبت و ارتباطی ساده و اعتباری آغاز می‌شود و تا ارتباطی معنادار و اثرگذار در امر تربیت و هدایت امّت پیش می‌رود. حالت اخیر، هنگام انتساب فرد یا افرادی به پیامبران الهی دیده می‌شود.
برخی از موارد استعمال «اهل» در آیات قرآنی عبارت‌اند از:
1. انتساب معنوی در ترکیب‌هایی همچون: اهل قریه، اهل الکتاب، اهل الانجیل:
2. «وَ لْیَحْکُمْ أَهْلُ الْإِنْجِیلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ‌» (مائده/47)؛
«فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَیَا أَهْلَ قَرْیَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِیهَا جِدَاراً یُرِیدُ أَنْ یَنْقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لاَتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً» (کهف / 77).
3. خانواده و ارتباط نسبی و سببی، نظیر «باهلِکَ» و «مِن أهلِهَا» در:
«وَ اسْتَبَقَا الْبَابَ وَ قَدَّتْ قَمِیصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَ أَلْفَیَا سَیِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِکَ سُوءاً إِلاَّ أَنْ یُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِیمٌ‌ * قَالَ هِیَ رَاوَدَتْنِی عَنْ نَفْسِی وَ شَهِدَ شَاهِدٌ مِنْ أَهْلِهَا إِنْ کَانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَ هُوَ مِنَ الْکَاذِبِینَ» (یوسف/ 26 - 25).
4. شایستگی و همان چیزی که در زبان فارسی نیز از آن با عنوان «اهلیت» یاد می‌شود:
«وَ مَا یَذْکُرُونَ إِلاَّ أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ» (مدثر/56)؛
«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَ إِذَا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ سَمِیعاً بَصِیراً» (نساء/58).
روشن است که قرآن کریم، گاهی اهل را در معنایی فراتر از ربط و نسبت خانوادگی به کار می‌گیرد. استعمال اهل بیت در خصوص پیامبران، سه بار در قرآن کریم به کار آمده است:
1. در خصوص والدین حضرت موسی (علیه السلام):
«وَ حَرَّمْنَا عَلَیْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَ هُمْ لَهُ نَاصِحُونَ‌ * فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَ لاَ تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ‌» (قصص / 13 -12).
2. درباره‌ی «بیت» حضرت ابراهیم (علیه السلام) :
«قَالُوا أَ تَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ» (هود/ 73)؛
3. در خصوص «بیت» پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله):
«وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَ أَقِمْنَ الصَّلاَةَ وَ آتِینَ الزَّکَاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» (أحزاب/33).
دو آیه سوره‌ی قصص، یکی ابتدا از «اهل بیتٍ» (به صورت نکره و همراه تنوین) سخن می‌گوید و آیه‌ی دوم، آن را به مادر موسی برمی گرداند. از میان سه ترکیب بالا، ترکیب نخست به صورت «اهل بیت» و تعبیر دوم و سوم به صورت «اهل البیت» است.
بنا بر آنچه گذشت، تعبیر پراهمیت «اهل البیت» در قرآن کریم تنها دو بار، یکبار از زبان خداوند و خطاب مستقیم او در خصوص اهل بیت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و بار دیگر در خصوص حضرت ابراهیم (علیه السلام) و از زبان فرشتگان و خطاب به همان زن و در پی همان بشارت آمده است.
جالب توجه است بدانیم که رسول خاتم و پیامبر رحمت است، خود را میوه‌ی این دعا می‌خوانند: «أنا دعاء ابراهیم». (8) یکی دیگر از دعاهای حضرت ابراهیم (علیه السلام) از خداوند متعال، «لسان صدق»ی است که در قالب بعثت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) و «اهل البیت» ایشان عینیت می‌یابد و ماندگار می‌شود. «اهل البیت» در قرآن نیز محوری دیگر برای پیوستن این دو پیشوا به یکدیگر است.
از بیت ابراهیم (علیه السلام) در قسمتی از کتاب مقدس (نظیر پیدایش، 23-17) سخن رفته و در قرون بعد اشاره به اهل بیت او نیز در کلام و ادبیات مسیحی آمده است ( Maisonnée d"Abraham)

امام

قرآن کریم برای نخستین بار از ابراهیم (علیه السلام) به عنوان «امام» یاد می‌کند: « » (بقره/ 124) و از «ملت» او یاد می‌کند (حج/ 87؛ نساء/ 125؛ نحل / 123). از سوی دیگر می‌بینیم آخرین کسی که در میان مردم، امام و زعیم «ملت ابراهیم حنیف» و حامل میثاق ملکوتی اوست، امام رضا (علیه السلام) است. دستگاه خلافت، امامان پس از حضرت رضا (علیه السلام) را به تدریج از جامعه و مردم جدا و ساکن لشگرگاه و «عسکر» کرد. حضرت ابراهیم، اولین کسی است که استدلال فطری و برهانی توحیدی را در جمع عمومی مردم و محکمه‌های سرزمینی که مدعی قانون و قضا بودند، با استفاده از آنچه از ملکوت آسمان‌ها و زمین دیده بود، بر زبان آورد و پس از آن از «توجیه وجه» به سوی «فاطر» آسمان‌ها و زمین سخن گفت:
«» (79-75).
فیلسوف ذوالفنون، ابوالحسن شعرانی درباره‌ی ابراهیم (علیه السلام) می‌نویسد:
ابراهیم ، پدر امّت بسیار، نام مشهورترین پیغمبران که همه‌ی ملل وی را حرمت می‌گذارند. خدای یگانه را او شناخت، پرستید و مردم را هدایت کرد. دین توحید از او میان مردم رایج شد، چنان که غیر پیروان او هم به روش او متأثر شدند. می‌توان گفت حکمای موحد نیز با شنیدن رأی او هدایت یافتند و خدای یگانه را به عقل شناختند. [خداوند] ملکوت آسمان‌ها را بدو نمود و استدلال بر اینکه ماه و ستاره و خورشید خدا نیستند (شعرانی، 1398ق: 5).
اظهار توحید به وسیله‌ی حضرت ابراهیم (علیه السلام) و استنتاج یکتاپرستی از مطالعه‌ی سیر کواکب در قرآن کریم مذکور است و در کتاب مدراش اثر سِفر‌هایشار (9) وجود دارد. مدراش بعد از حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) نوشته شد، اما این داستان را در تاریخ عهدکهن یهودی (10) تألیف فلاویوس جوزفی (11) می‌بینیم. در این کتاب آمده است: «ابراهیم نخستین کسی بود که خدا را خالق جهان دانست و به وسیله‌ی سیر کواکب و مشاهده‌ی آنچه در زمین و دریا می‌گذشت، به این معنا پی برد. دانست که حرکت آنها تابع قدرتی است و خود آنها قدرتی ندارند که به ما نفعی رسانند. همه مطیع فرمان او هستند» (خزائلی، 1387: 62).
ما حضرت ابراهیم (علیه السلام) را به عنوان پدر بسیاری از پیروان ادیان بزرگ یهودی و مسیحی و نیز شخصیتی محترم در نزد باورمندان ادیان دیگر می‌بینیم. از سوی دیگر، امام رضا (علیه السلام) را به عنوان امامی می‌یابیم که با بزرگان یهودی، نصرانی، صابئی و طرف داران دیگر نحله‌های زمان خود به گفتگو نشسته و آنان به وی به دیده‌ی تعظیم نگریسته‌اند.
خداوند، عنوان پدر را بر حضرت ابراهیم (علیه السلام) اطلاق کرده و این عنوان که به تناسب، دارای ابعاد مختلف جسمی، معنوی و فکری است، بر شخصیت رسول اکرم است و اهل بیت ایشان نیز اطلاق می‌شود. چنانکه او، خود و علی (علیه السلام) را دو پدر این امت شمرد. حضرت امیرالمؤمنین در این باره نقل مى کند: «سَمِعتُ رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه و آله) یَقُولُ أنّا وَ عَلیٌ أبَوا هَذِهِ ألأمَّه، وَ لَحقُّنَا عَلَیهِم أعظَمُ مِن حَقِّ أبَوَی وِلادَتِهِم، فَإنّا نُتقِذُهُم – إن أطاعُونَا – مِنَ النَّارِ إلی دَارِ القَرارِ، وَ نُلحِقُهُم مِنَ العُبودیَّه بِخیارِ الاحرار» (بحرانی، 1374: ج 4: 307: العروسی الحویزی، 1415ق، ج 4: 237؛ مجلسی، 1412ق: ج23: 259).
این عنوان، پس از علی (علیه السلام)، به دیگر ائمه نیز اطلاق می‌شود و آنان نیز چنین مسئولیت و جایگاهی را در قبال امّت اسلامی و بشری دارند. امام رضا نیز «امام» را پدر رئوف امّت می‌شمارد.
چنانکه گذشت، ابراهیم (علیه السلام)، پدر انبیا و امت‌ها است. نسل او، از طریق رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در شمار زیادی از ذریه‌ی نبوی و سادات علوی، حسنی، حسینی، موسوی و رضوی استمرار می‌یابد. فزونی این ذریه از نیمه‌ی دوم وصایت خاتم الانبیاء است و انتشار آن از امام موسی کاظم (علیه السلام) به بعد مشهود و قابل ملاحظه است.

احتجاج و دعوت

حضرت ابراهیم (علیه السلام) از خداوند درخواست زبانی صادق و گویا پس از خود دارد تا پیام دعوت او را به مردم جهان برساند: «واجعل لی لسان صدق فی الاخرین» (شعرا/ 84). پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت ایشان، شعبه‌های آن زبان گویا هستند و امام رضا (علیه السلام) در این بین، دعوت گری شاخص و صاحب احتجاج‌های فکری و فطری است.
ابراهیم (علیه السلام)، پیامبر زبان آوری و احتجاج است. نام او در قرآن کریم، با این مقوله‌ها گره خورده است. ابراهیم (علیه السلام) بر مسلمات حریف تکیه می‌کند و فضای فکری جامعه را در نظر می‌گیرد. اگر جامعه، جامعه‌ای است که در آن به کواکب و ستارگان توجه می‌شود، او هم با همان شیوه سخن می‌گوید: «» (97-88).
گاهی نیز با آنان همراهی و همگامی می‌کند؛ اما به تدریج فضای فکر و سخن را به سویی می‌برد که طرف مقابل، ناگاه خود را دچار تناقض میان مسلمات احساس کند و ناتوانی و نارسایی‌اندیشه اش را با چشم خود ببیند. البته او از ناتوانی و فروماندگی آنان خوشحال نمی‌شود، او شفیق، اوّاه حلیم و منیب است. از آن سؤال می‌کند، اما داوری را بر عهده‌ی خود آنان می‌گذارد.
در شیوه‌های احتجاج حضرت ابراهیم و امام رضا (علیه السلام) همانندی‌هایی وجود دارد. دعوت توحیدی و تشریع جهانی با نام ابراهیم گره می‌خورد. احتجاج‌های توحیدی و بین ادیانی، با کسانی که ابراهیم (علیه السلام) نزد آنان محترم است، در زمان امام رضا (علیه السلام) به اوج خود می‌رسد. ابراهیم (علیه السلام) پیامبری معتبر و محترم نزد پیروان ادیان الهی و اقوام پاک دین و یگانه گراست.
دعوت ابراهیم و احتجاج‌های او، بر سر توحید و یگانه گرایی است. این درس مهم، در آموزه‌ها و احتجاج‌های امام رضا (علیه السلام) نیز دیده می‌شود. گویی بشر در طول چندین هزار سال آمد و شد پیامبران، همچنان بخش‌هایی از این درس را درست فرا نگرفته و نیازمند تبیین و تشریح آن توسط برگزیدگان الهی با استدلال و احتجاج است.
توحید با دقایق و ظرافت‌های فراوانی که دارد در هر زمانی درس روز است و البته سخنان و مناظره‌های امام رضا (علیه السلام)، چشمه‌ی آبی زلال در پای شجر عقیده‌ی توحیدی است. (12)
امام رضا (علیه السلام) با رؤسای ادیان و مذاهب به گفتگو می‌نشیند و مقام علمی او قرین تأیید و تحسین ایشان قرار می‌گیرد. در واقع موضوع احتجاج و جنبه‌ی بین دینی، سرفصل مهم دیگری از زندگی این دو «امام» است. این دو امام در جایی سفره‌ی خرد و حکمت را می‌گسترانند که زمینه‌های مساعد قبلی و بعدی هر دو فراهم است.
خراسان بزرگ تر، منطقه‌ای مهم و در مقایسه با صحرای سوزان عربستان و بخش‌هایی از بین النهرین و فلات مرکزی ایران، نسبتاً آباد و سرسبز بود. در اینجا آمد و شد بیش از صحرای عربستان بود و تنوع فرهنگی نمود بیشتری داشت. این همه زمینه را برای ارتباطات گسترده‌ی پیشوای بین المللی اسلام و تشیع، حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) تسهیل کرد.
قلمرو پهناور اسلامی در مدتی‌اندک کانون انوار دانش شد. رواج صنعت کاغذ از اسباب عمده‌ی رواج علم و معرفت بود. هنوز قرن اول هجرت تمام نشده بود که مسلمانان صنعت کاغذ را از فرارود به داخل بلاد عرب زبان بردند. از این رهگذر بود که در قرن دوم، در مصر و بغداد کارخانه‌های کاغذسازی پدید آمد (زرین کوب، 41:1384). در شمال شرق ایران نشاط و ابتهاج فرهنگی خاصی پدید آمد.
با آمدن امام رضا (علیه السلام) به ایران، افراد مختلفی با گرایش‌ها و فرهنگ‌های گوناگون پیرامون او را گرفتند. این امر به اصطلاح امروز ضریب نفوذ و تأثیر حضرت را توسعه داد و به حضرت برای رساندن پیام‌های جهانی مکتب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت او، موقعیتی ممتاز بخشید.
در میان کسانی که اطراف حضرت هستند، از قبیل افراد خانواده، اصحاب، کارگزاران،
راویان و مخاطبان حاضر در جلسه‌های مباحثه و مناظره، نام‌های متنوعی که هر یک منتسب به شهری و دیاری یا گرایش و خاستگاهی است به چشم می‌خورد.
در میان راویان حضرت نیز انتساب آنان به شهرهای مختلف ایران و سرزمین‌های دیگر دیده می‌شود:
ابوالصلت هروی از خادمان و راویان امام (علیه السلام) است (13) و نیز راوی دیگری به نام عبدالسلام بن صالح هروی از شهر هرات (صدوق، 1373، ج 2: 263)، حسین بن علی دیلمی (نک: همان، ج 531:1) (14) خدمتکار او، محول السجستانی (15) از سیستان (همان، ج 2: 217)، دو فرزند بسطام نیشابوری (ابنابسطام النیسابوریان) (ابن قولویه، 1403 ق: 513)، احمد بن محمد بزنطی که منسوب به ناحیه‌ی بیزانس (16) و روم شرقی ترکیه‌ی فعلی، فریابی از ناحیه‌ی فاریاب در افغانستان کنونی یا منطقه‌ی فرارود و نمونه‌های متعدد دیگری که می‌توان در کتاب‌هایی چون عیون اخبار الرضا و مسند الامام الرضا از آنھا سراغ گرفت. برخی از این نمونه‌ها عبارت‌اند از: جعفی، مکی، مدنی، بغدادی، بصری، کوفی، کرخی، (17) شامی، حلبی، ازدی، کندی، همدانی، ختلی، (18) تفلیسی، رازی، انباری (19)، ارمنی، ملطی (20)، دیلمی، واسطی (21)، مدائنی، نهاوندی، جوباری (جویباری)، مروزی، قمی، بلخی، طالقانی و طبری (نک: عطاردی، 1413 ق، بخش پایانی ج دوم: کتاب الرواة عن الإمام أبی الحسن الرضا:556 - 508).
نام پدر شماری از راویان حضرت یا نام خودشان ایرانی است، از قبیل: مهران، راهویه، بسطام بن سابور (شاهپور)، شاذان (شادان) و مرزبان (همان).

استمرار نسل و امامت حضرت ابراهیم (علیه السلام) تا امام رضا (علیه السلام)

در سفر پیدایش، از برکت خداوند به نسل حضرت ابراهیم (علیه السلام) و ازدیاد ذرّیه‌ی وی سخن گفته شده است. در رأس برکت‌های داده شده به ایشان، پیدایش 12 امیر از نسل اوست که با 12 امام و خلیفه‌ی رسول الله (صلی الله علیه و آله) است منطبق هستند (میرمصطفی، 1994 م: 61).
همچنان که در مقدمه‌ی مقاله گذشت، تاریخ جانشینان آخرین پیامبر الهی (صلی الله علیه و آله)، تاریخ انسان‌های کامل و مطهر با عمری بیش از 1424 سال قمری است. امّت اسلامی و علاقه مندان شریعت نبوی، قریب 250 سال از این مدت را با جانشینان پیامبر (صلی الله علیه و آله) به سر بردند و سپس، امر هدایت و سرپرستی امت به صورتی خاص رقم خورد.
حضرت رضا (علیه السلام) را می‌توان موضعی اصلی و حساس در حبل عقیده‌ی اثنی عشری نیز شمرد و به عبارت دیگر، موقع حساس و موضع سرنوشت ساز حبل امامت در پایان سده‌ی دوم هجری و در عهد امامت امام رضا (علیه السلام) است.
عقیده به امامت اهل بیت (علیه السلام) با اتصال به امامت او کامل می‌شود و این اعتقاد تا حضرت ولی عصر (عج) ادامه می‌یابد. انحراف‌های فکری و عقیدتی گروهی از پیروان ائمه تا پیش از ایشان است. در تاریخ، از شیعه‌ی زیدیه به شیعه‌ی هفت امامی یاد شده است. این گروه، امامت را تا امام سجاد (علیه السلام) و فرزند ایشان زیدبن علی پذیرفته‌اند؛ اما شیعه‌ی 9 امامی و 10 امامی وجود ندارد و شیعه‌ی هشت امامی امروز معادل شیعه‌ی 12 امامی است.
بعد از شهادت حضرت رضا (علیه السلام)، اگرچه باز شیعه به فرقه‌هایی چند تقسیم شد و به خصوص بعد از رحلت امام حسن عسگری (علیه السلام) (260-232) 14 و با محاسبه‌ای دیگر، 20 فرقه از میان ایشان به وجود آمد، اما هیچ یک، پیروان قابل توجهی نیافتند، از همین رو همگی از میان رفتند و تمام شهرت و اعتبار از آن شیعیانی شد که بعد از امام هشتم، فرزندش ابوجعفر محمدبن علی الجواد (علیه السلام) (220 - 195) را امام نهم و سپس، فرزندش حضرت ابوالحسن علی بن محمدالهادی (علیه السلام) (254 - 214) را امام یازدهم شناختند (اقبال آشتیانی، 1375: 53). (22)
فخر رازی در تفسیر سوره‌ی کوثر، عطیه‌های فراوان الهی در دنیا و آخرت را از نمودها و مصادیق کوثر و «خیر کثیر» بیان می‌کند و از جمله‌ی این موارد، نسل فراوان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را برمی شمارد. او می‌گوید مقصود این است که خداوند به پیامبر (صلی الله علیه و آله) نسلی عطا می‌فرماید که در طول زمان باقی می‌ماند. در طول تاریخ، از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) تعداد زیادی کشته شدند، سپس عالم مملو از آنان شد؛ اما از بنی امیه کسی در دنیا نمانده که محل توجه و اعتنایی باشد. همچنین فخر رازی به وجود علمای بزرگی در میان اهل بیت رسول (صلی الله علیه و آله) است اشاره و نام این «اکابر علما»: امام باقر، امام صادق و امام کاظم را ذکر می‌کند تا به امام رضا می‌رسد و در این تسمیه و تعداد خود قید «علیهم السلام» را نیز می‌افزاید (نک : فخر رازی، 1420 ق، ج 32: 313).
نکته‌ی قابل توجه دیگر نیز در تفسیر فخر رازی، علاوه بر ذکر نام حضرت رضا (علیه السلام)، اشاره به دعای حضرت ابراهیم (علیه السلام) ذیل واژه‌ی کوثر است:
وی در وجه جمع بودن اسم و فعل «إِنَّا أعطینَاکَ...» در سوره‌ی کوثر می‌گوید: از آنجا که خداوند واحد است، اسناد فعل جمع به او صحیح نیست؛ مگر برای اشاره به این مطلب که در تحصیل این عطیه، فرشتگان، جبرئیل، میکائیل و انبیای پیشین مشارکت داشتند، همان گونه که حضرت ابراهیم چنین چیزی از خداوند درخواست کرد: « رَبَّنَا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ‌» (بقره/129).
وی سپس این سلسله را ادامه می‌دهد، چنانکه می‌گوید: حضرت موسی نیز از خداوند
درخواست کرد از امّت محمد (صلی الله علیه و آله) باشد و آن مراد این سخن خدای تعالی است:
وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِیِّ إِذْ قَضَیْنا إِلى‌ مُوسَى الْأَمْرَ وَ ما کُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِین‌. وَ لکِنَّا أَنْشَأْنا قُرُوناً فَتَطاوَلَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ وَ ما کُنْتَ ثاوِیاً فِی أَهْلِ مَدْیَن‌ َ تَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا وَ لکِنَّا کُنَّا مُرْسِلِین‌. وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ إِذْ نادَیْنا وَ لکِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذِیرٍ مِنْ قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُون‌(46-44). (23)
بشارت به این موضوع در سخن حضرت مسیح (علیه السلام) نیز هست: «وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ» (صف / 6؛ نک: فخر رازی، 1420 ق، ج 32: 310). با توجه به آنچه گذشت، امام رضا (علیه السلام) از جمیع مسائلی که شمرده شد، شخصیت ممتازی می‌یابد:
او آخرین امامی است که در دسترس مردم است و امکان حضور در ملأ عام می‌یابد. عموم مردم ایشان را با سهولتی نسبی می‌بینند، صدایش را می‌شنوند، گرد او حلقه می‌زنند و حدیث او را می‌نویسند. حضرت، از حرمت و عزتی نزد عموم مسلمانان برخوردار است. عالمان و مورخان یا او را می‌ستایند یا آنکه اگر ناصبی و بدخواهی نیز وجود داشته باشد، بهانه و مجالی برای ذکر نقد و نقص او ندارد. همچنین شیعیانی که قائل به امامت اویند، تا آخرین نسل پیشوایان برگزیده از ذریه‌ی حضرت ابراهیم و سپس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) را پذیرفته‌اند. اسلام، آخرین دین الهی و حضرت محمدبن عبدالله (علیه السلام) است، رسول اکرم و پیامبر اعظم است. او، قرآن و عترت را به مثابه دو ودیعه‌ی گران بها به امّت خود و جامعه بشری سپرد و از این دنیا رخت بربست. عترت رسول الله (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت او، عصاره‌ی فضائل پیامبران الهی و فرستادگان پیشین بودند و عصر امام رضا (علیه السلام)، مقطع مهمی برای تجسد و انسجام این فضائل در قالب‌های مکتوب بود. به گفته‌ی علامه عبدالله مامقانی (1350 - 1290ق)، در اواخر دولت بنی مروان، نیروی این دولت رو به ضعف نهاد، منع اخذ و تعلیم و تعلم حدیث و سنت قائمه‌ی نبوی برداشته شد و در پی آن، شماری از انسان‌های آزاده و اصحاب، مانند برید بن معاویه عجلی، ابوبصیر لیث مرادی، محمد بن مسلم ثقفی، زاره بن اعین شیبانی و امثال ایشان از اهل سنت مانند عبدالملک بن جریج، سفیان بن عیینه و سفیان ثوری و دیگران، به حفظ آثار دین و سنت سرور پیامبران اهتمام ورزیدند. آنان به مدینه و دیگر شهرهایی که تابعین در آنجا حضور داشتند، رفتند. راویان امامی، به اخذ حدیث از امام باقر و امام صادق (علیه السلام) پرداختند و راویان اهل سنت از ایشان و دیگر تابعین، پس از ایشان نیز گروهی از مؤمنان، شروع به یادگیری و دریافت علوم دینی از ائمه اعم از تفسیر قرآن، شرایع اسلام و اصول و فروع دین کردند. آنان احادیث و معلومات اخذ شده را در صحیفه‌هایی ارجمند و کتاب‌هایی باارزش نگاشتند و بر بعضی از ائمه (علیه السلام) عرضه و ایشان نیز آنها را تأیید کردند. شمار این دفترها در عصر امام رضا (علیه السلام) به 400 کتاب رسید که «اصلی» نامیده می‌شدند. این تعداد، جدا از کتاب‌هایی است که اصول نامیده نشدند و شمار آنها البته بالغ بر هزاران دفتر بود. پس از این مقطع، گروهی از یاران فاضل امام رضا (علیه السلام) نظیر احمد بن محمدبن ابی نصر بزنطی، جعفربن بشیر، حسین بن علی بن فضلال، حسن بن محبوب، حمادبن عیسی، صفوان بن یحیی، محمدبن ابی عمیر و احمد بن محمد بن عیسی اشعری به تدوین این کتاب‌ها پرداختند. احمد بن محمدبن عیسی اشعری، شیخ شیعیان قم بود که با امام رضا ملاقات کرد، کتاب نوا در را نگاشت و در سال 221 ق از دنیا رفت.
افراد فوق هر موضوع را ذیل بابی واحد یا در کتابی جداگانه گرد آوردند. سپس شاگردان ایشان مانند حسن بن سعید، حسین بن سعید اهوازی و علی بن مهزیار اهوازی آنچه را نزد مشایخ، متفرق بود جمع کردند و به تهذیب و پیرایش آن پرداختند. این کتاب‌ها، مرجع نگارش کتاب‌های اربعه‌ای شدند که آسیای مکتب شیعی از عصر غیبت تاکنون بر روی آن در حال گردش است (24) (غفاری صفت، 1369: 239 - 237).
امام رضا (علیه السلام) که امام احتجاج و استدلال است، طرف دارانی نیز از همین جنس دارد. یکی از این افراد، ابومحمد هشام بن حکم از موالی کوفه بود که در شهر واسط عراقی نشو و نما یافته و بعدها برای تجارت به بغداد رفته است. او در ابتدا از مرجثه و پیروان جهم بن صفوان رئیس مرجئه‌ی (25) خراسان (مقتول در 128 ق) بود؛ ولی بعدها از این فرقه روی گرداند و از اصحاب شاخص امام صادق (علیه السلام) شد.
او از بزرگترین متکلمان امامیه و اول کسی است که با ادله‌ی کلامی و نظری، موضوع امامت را مورد بحث قرار داد و حجت‌های سهل و روشن بر اثبات آن اقامه کرد. هشام پیشتر در میان مخالفان ائمه (علیه السلام) حضور داشت، از درون آنان و سازمان فکری ایشان مطلع بود و نقاط ضعف آنان را می‌شناخت. وی مردی حاضرجواب و در تکلم و احتجاج حاذق بود و با بزرگان متکلمان مخالف در عصر خود بسیار مناظره و احتجاج کرد. گفته می‌شود به طور دائم در این امر به سر می‌برده و از همین رو، چهره و مثلی در این باب شده است.
هشام از مصنّفان شیعه و دارای تألیف‌های متعدد در موضوع‌های دینی، تاریخی و ادبی و جزء ملازمان خالد بن یحیی برمکی بوده و همیشه در مجالس مناظره‌ی این وزیر در بغداد حضور داشته است. او از شیعه‌ی قطعیه یعنی از کسانی بود که بر خلاف فرقه‌ی واقفه به رحلت امام موسی کاظم (علیه السلام) اعلام قطع و یقین کرد و قائل به امامت امام رضا شد. وی از واسطه‌های اتصال پاره‌ای از علوم ائمه (علیه السلام) به برخی چهره‌های علمی خاندان نوبختی بود. این خاندان، واسطه‌ی بین او و امثال او با متکلمان بزرگ قرن چهارم و پنجم شدند (غفاری صفت، 1369: 80-77).
یکی دیگر از یاران امام رضا (علیه السلام)، ابومحمد یونس بن عبدالرحمان قمی است که از اکابر رجال شیعه و مصنّفان مشهور طایفه به شمار می‌رود. او در عهد خلافت هشام بن عبدالملک (125- 105) به دنیا آمد. از معاصران امام صادق و امام کاظم (علیه السلام) و وکلا و خواص امام رضا (علیه السلام) است. حدود 30 کتاب در مسائل گوناگون از جمله در موضوع امامات و ردّ غلات تألیف کرد. جایگاه وی را در میان اصحاب حضرت رضا (علیه السلام)، مانند سلمان فارسی در عصر رسول اکرم است شمرده‌اند. ترجمه‌ی وی در متون معتبر رجالی نظیر رجال کشی، رجال نجاشی، فهرست شیخ طوسی و منابع دیگر آمده است. یونس بن عبدالرحمان قمی نیز از حلقه‌های اتصال سخن ائمه (علیه السلام) و از جمله حضرت رضا (علیه السلام) به خاندان ایرانی نوبختی است (نک : اقبال آشتیانی، 1357: 83-82).
رژیس بلاشر در مقدمه‌ی خود بر کتاب التربیه و التعلیم فی الاسلام تألیف اسعد طلس، از رسوخ دو خاندان شیعی بنوالفرات و بنونوبخت و نیل آنان به مقام وزارت در دستگاه خلافت عباسی سخن می‌گوید. حضور و نفوذ این دو تیره در دستگاه عباسی، اثر بزرگی در بیرون راندن عناصر غیرشیعی از دستگاه خلافت داشت. چنان‌که از زمان متوکل تا اواخر عهد مقتدر آن، همه‌ی کوشش‌هایی که برای جلوگیری از دخالت و نفوذ این عناصر مبذول شد، بی نتیجه ماند و دستگاه خلافت گاه با عنف و زمانی با لطف با آنان به سر برد؛ اما نتوانست به نفوذ عمیق آنان خاتمه دهد (نک : کسایی، 1374: 74). حاصل تمامی تلاش‌ها، نفوذ و گسترش تشیع در همه‌ی ارکان دولت عباسی بود. بسیاری از طالبیان، سودای خروج بر خلافت عباسی را داشتند. در دوره‌ی مأمون به نسبت سایر دوره‌ها، بیشترین خیزش‌ها و قیام‌های شیعی انجام شد. فضل بن سهل ذوالریاستین، وزیر مأمون، شیعی بود (رونالدسن، 1410ق، ج 1: 190 به نقل از اللیثی، 1384: 419) و طاهربن حسین، سردار او که به مسئله‌ی برادرش امین خاتمه داد، تمایل شیعی داشت. ابن اثیر روایت می‌کند که طاهریان همگی شیعی بودند. او در روایت خود، آنجا که از جنگ سلیمان بن عبدالله طاهری با حسن بن زیاد که در طبرستان قیام کرده بود، یاد می‌کند، می‌نویسد: «سلیمان از جنگ با حسن بن زید احساس گناه می‌کرد و این از شدت تشیع وی بود» (1410ق، ج 7: 140، حوادث سال 250 ق).
مأمون نیز چاره‌ای نیافت جز آنکه دل ایرانیان را که به خاندان علی بن ابی طالب (علیه السلام) به دیده‌ی احترام می‌نگریستند و به آنان ابراز محبت می‌کردند، به دست آورد. او در برابر نام و یاد امام علی (علیه السلام) احترام می‌کرد و عباسیان را به رفتار خوب با علویان ترغیب می‌کرد.
سیوطی روایت می‌کند که یکی از عباسیان علت نیکی کردن مأمون با علویان را از وی جویا شد و او در پاسخ گفت:
من کاری می‌کنم که آنان قبلاً در حق ما روا داشتند. آن روز که ابوبکر به خلافت رسید هیچ سهمی برای بنی‌هاشمم قائل نشد و پس از او عمر و عثمانی نیز همان شیوه را پیش گرفتند؛ اما چون علی خلیفه شد، عبداللّه بن عباس را به ولایت بصره، عبیدالله بن عباس را به ولایت بصره، عبیدالله را به یمن، سعید را به مکه و قثم را به بحرین فرستاد... این دین بر گردن ما بود، امروز من جزای او را به فرزندانش می‌دهم (سیوطی، 1385ق: 308 به نقل از اللیثی، 1384: 418).

رضای آل محمد (صلی الله علیه و آله)

یکی دیگر از جلوه‌های بارز امتداد «امامت» در طول تاریخ طولانی خود، موضوع «رضای آل محمد (علیه السلام)» است. امروز اگر از بسیاری از مردم ایران و جهان سؤال شود: ابوالحسن علی بن موسی (علیه السلام) نام کدام شخصیت دینی است، به احتمال زیاد برای پاسخ لحظاتی تأمل می‌کنند؛ اما لقب «رضا» که جایگزین نام شده، برای همه مشهور است. چنین مفهومی یعنی تن دادن به کسی که «رضا»، پسندیده و برگزیده از آل نبی (علیه السلام) است. دعوت به «رضای آل محمد (علیه السلام)»، دعوت به آرمانی مقبول در دل شمار زیادی از مردم سرخورده از انواع مظالم خلفا و عمّال آنان بود. اما در این بین چند مشکل وجود داشت:
1. دعوت‌های جوینده‌ی چنین آرمانی، چندین بار در طول دهه‌های پیشین به خاک و خون کشیده شده بودند. نمونه‌ای بارز از آن، دعوت زیدبن علی بود؛
2. در نظر بسیاری از مردم، تعریف قاطعی از مفهوم «اهل البیت» وجود نداشت. نمونه‌ی بارز این ابهام، سوءاستفاده‌ی بنی عباس از فرصت بود. آنان درواقع توانستند با توجه به ابهام مورد اشاره در مفهوم «اهل بیت» و «الرضا من آل محمد» برای بسیاری از مردم، با تلاش برخی ایادی خود، خویشتن را از خاندان بنی‌هاشم و بنی اعمام رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) قلمداد کنند و بدین ترتیب بر پشت مرکب خلافت و زعامت بنشینند. بهره گیری بنی عباس از این نارضایتی و دعوت به براندازی بنی‌امیه نزد ایرانیان، هواخواهان زیادی پیدا کرد و شعار «الرضا من آل محمد» آرمانی مطلوب و انگیزه بخش شد.
نسبت عباسیان به عباس بن عبدالمطلب بن‌هاشم بن عبدمناف عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌رسید. از پیش از اسلام بین بنی‌هاشم و بنی امیه بر سر تولیت خانه‌ی کعبه اختلاف بود. در اواخر دوره‌ی بنی امیه، کسانی که با آن طایفه دشمنی داشتند طرف خاندان مخالف ایشان یعنی بنی‌هاشم را گرفتند و چون عباسیان نیز از بنی‌هاشم به شمار رفتند به کمک ایرانیان موفق شدند بر حریف و دشمن سابق خود بنی امیه پیروز شوند.
کار گروهی خاندان عباسی از مطالبه‌ی سیاسی صِرف فراتر رفت و شکل دعوت دینی و عقیدتی به خود گرفت. در سال صدم هجری یعنی حدود 100 سال قبل از شهادت امام رضا (علیه السلام)، محمدبن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب که در حمیمه از ناحیه‌ی شراه از بلوک بلقای شام (اردن فعلی) می‌زیست با ابوهاشم عبدالله بن محمد حنفیه نوه‌ی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) ملاقات کرد. ابوهاشم که امام کیسانیان بود (26)، وصیت کرد پس از او «امامت» به محمد بن علی بن عبدالله بن عباس برسد، به همین جهت اکثر کیسانیه که طرفدار «امامت» ابوهاشم بودند، پس از او به عهد «امامت» محمد بن علی بن عبدالله درآمدند و از آن تاریخ دعوت «امامت» بنی عباس صورت شرعی و روحانی به خود گرفت. عباسیان به این بهانه که فرزندان علی بن ابیطالب (علیه السلام) از حق خود به نفع آنان صرف نظر کردند، بنای دعوت و پیشرفت را گذاردند و از محبوبیت آل على (علیه السلام) به نفع خود استفاده کردند.
«امام» عباسی در اردن فعلی - که از زمان عبدالملک مروان اقامتگاه خاندان عباسی شده بود - مسکن داشت، 12 «نقیب» (پیشوا و رئیس) (27) برگزید و به نواحی مختلف فرستاد. اعمال داعیان عباسی از طرف این نقیبان و 70 تن از شیوخ جزء، رهبری می‌شد. ائمه‌ی عباسی مرکز تبلیغاتی دیگری نیز در کوفه داشتند. گاهی هم امام با داعیان خود در موسم حج در مکه دیدار می‌کرد تا در ازدحام حاجیان، از سوءظن مأموران حکومت برکنار باشد. دستور امام به دعاة این بود که به ایرانیان و به طوایف یمانی قحطانی عرب اعتماد داشته باشند. روش تبلیغ آنان

عبارات مرتبط با این موضوع

امامت امام رضا ع، امتدادی بارز برای امامت حضرت ابراهیم عچکیده شخصیت ابراهیم علیه السلام در قرآن با ابعادی همچون پدر و تبار عالی، پدر ذریه امامت امام رضا ع، امتدادی بارز برای امامت حضرت ابراهیم عامامت امام رضا ع، امتدادی بارز برای امامت ، امتدادی بارز برای امامت حضرت ابراهیم نقش هجرت امام رضا ع در تعمیق و گسترش تشیع …نقش هجرت امام رضا ع ، امتدادی بارز برای امامت حضرت مناظرات تاریخی حضرت رضا ع بررسی نحوه مواجهه امام رضاع با فرقه‌های انحرافی در و امامت امام رضاع، امتدادی بارز برای امامت حضرت ابراهیمع به چاپ رسیده است اهداف ششگانه مامون از دعوت امام رضا ع به خراساناهدافششگانهامامت امام رضا ع، امتدادی بارز برای امامت حضرت ابراهیم امام رضا ع خلاصه ای از زندگانی امام رضا عادبیات و مذهبمدت امامت حضرت رضاع آن حضرت ابراهیم بن از امام حسن عسکری ع برای دیدار تشکل های دانشجویی با رئیس ستاد اجرایی فرمان امام …امامت امام رضا ع، امتدادی بارز برای امامت حضرت ابراهیم امامت از دیدگاه امام رضا امام رضا ع عهدی امام رضاع امامت آن حضرت که همزمان امام از هر فرصتی برای تماس با طبق قرآن فقط حضرت ابراهیم ع امام بوده، چگونه به …طبق قرآن فقط حضرت ابراهیم ع امام امامت، آن را برای امام حسن مجتبی و امام رضا خبرگزاری تسنیم سخن امام رضاع درباره امامت …سخنامامسخن امام رضاع درباره امامت فرزندان ابراهیم نبیع شناسه خبر سرویس امامت امام رضا ع، امتدادی بارز برای امامت حضرت ابراهیم ع


ادامه مطلب ...

پیامک زیبا به مناسبت ولادت حضرت معصومه (س) و روز دختر

جام جم سرا: اگر شما هم اس‌ام‌اس، جملات و پیامکهایی زیبا در این زمینه دارید می‌توانید برای استفاده دیگران در قسمت نظرها بنویسید یا نظر خودتان را درباره اس.ام.اس های ذکر شده با ما و دیگران در میان بگذارید:

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

ولادت حضرت معصومه (س) و روز دختر بر شما مبارک

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

میلاد بانوی مهر و وفا، مظهر جود و سخا، حضرت معصومه علیهاالسلام مبارک باد.

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

.

دختری نباش که به مردی نیاز داره
دختری باش که مردی به اون نیاز داره
این دو باهم خیلی متفاوتند...
روزت مبارک

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

دختری نباش که به مردی نیاز داره
دختری باش که مردی به اون نیاز داره
و این دو باهم خیلی متفاوتند.
روزت مبارک

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

به یمن میلادت، ذره ذره نور می‌‏شویم و قطره قطره حضور، و دل را به سرای کرامتت دخیل می‌‏بندیم تا در روز مقدس تولد تو با دست‏های پاکت تطهیر شویم.

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

دختران فرشتگانی هستند از آسمان
برای پر کردن قلب ما با عشق بی‌پایان
این روز بر دختران امروز و مادران فردا مبارک.

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

دختر، خاطرات شاد و خوشی گذشته، لحظات شاد حال و امید آینده است.
تقدیم به دختر امروز و مادر آینده
روزت مبارک

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

خداوند لبخند زد
دختر آفریده شد!
ای لبخند خدا، روزت مبارک
روز دخترای گل مبارک

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

خداوند لبخند زد و دختر آفریده شد!
ولی خوب از اشکهای آقایان هم نمی‌شه به سادگی گذشت!
با این حال، روزت رو بهت تبریک می‌گم ;)

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

تقدیم به بهترین دختر دنیا و امید حیات من. با آرزوی بهترین و بر‌ترین‌ها برای فرشته زندگیم...
دخترم روزت مبارک

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

اگه فقط یه دونه دختر خوب و مهربون توی دنیا باشه، اون تویی...
روزت مبارک عزیزم

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

پیامبر اکرم (ص): بزرگ‌ترین سرمایه دختر و زن مسلمان «حیا» است که ثمرة آن، مهار شهوت و تضمین عفّت او خواهد بود...

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

سالروز میلاد خانم فاطمه معصومه (س) و روز ملی دختر را به همه بانوان پاک و آسمانی تبریک عرض می‌کنم.

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

تقدیم به همه دختران
همه آن موجودات پاک و الهی که وجودشان مایه حیات بشر است...
روز دختر مبارک

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

این روز رو به دختران دیروز، ترشیدگان امروز و به احتمال ضعیف، همسران فردا تبریک می‌گویم! (خخخخ! جنبه شوخی داشته باش خب!)

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

می‌شــــه اسـم پاکتو رو دل خـــــدا نوشت / می‌شه با تو پر کشید تــــوی راه سرنوشت/ می‌شـــه با عطـر تنت تا خــــود خـدا رسید/میشــه چشــم نازتو رو تن گلهــــا کـشید.
روز دختران مبارکتان باد

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

اگه فقط یه دونه دختر خوب و مهربون توی دنیا باشه، اون تویی...
روزت مبارک عزیزم

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

.

عزیزم امروز روز توست، امیدوارم از لحظه لحظه زندگیت لذت ببری و به تمام خواسته‌های زندگیت برسی
عرض تبریک به بهترین دختر دنیا
روز دختر مبارک

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

من از تو گلبنی بهتر ندیدم / ز تو باغ گلی خوش‌تر ندیدم
می‌ان این همه گلهای عالم / گلی خوشبو‌تر از دختر ندیدم...
روز دختر مبارک

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

روز دختر مبارک. امیدوارم مثل حنا با مسولیت؛ مثل کزت صبور؛ مثل ممول مهربون، مثل جودی شاد و سر زنده؛ و مثل سیندرلا خوشبخت باشی!

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

ای بهار آرزوی نسل فردا، دخترم /‌ای فروغ عشق از روی تو پیدا، دخترم/ چشم وگوش خویش را بگشا کز راه حسد / نشکند آیینه‌ات را چشم دنیا، دخترم/ دست در دست حیا بگذار وکوشش کن مدام / تا نیفتی در راه آزادی از پا، دخترم/ کوه غم داری اگر بر دوش دل همچون پدر / دم مزن تا می‌توانی از دریغا، دخترم/ با مدارا می‌شوی آسوده دل، پس کن بنا / پایه رفتار خود را بر مدارا، دخترم
روزت مبارک

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

خداوند ناز خود را در دختر تجلی داد
ای ناز‌ترین ناز خدا روزت مبارک

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

میلاد بانویمان حضرت معصومه علیهاالسلام، نور به چشم‏‌ها می‌‏پاشد و سرور به دل‏‌ها و رایحه بهشتی‏‌اش، مشام دل را با عطر خوش حضور می‌‏نوازد. میلاد آن دخت بهشتی بر شما مبارک باد

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

سلام بر تو، بانوی آب‏‌ها و آیینه‏‌ها
سلام بر تو، زیبا‌ترین مطلع غزل‏های عاشقی
سلام بر نجابت دست‏‌ها و کرامت نگاه‏‌هایت
«اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطمة معصومه»

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

مژده باد طلوع تو‌ای معصومه زکیّه که بارقه شهاب تو روشنایی دیگر در شب‏های مناجات اهل زمین است.

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

برای دختر گلم یه آسمون عشق می‌ارم/ برای ناز اون چشاش سخاوت هدیه می‌ارم/ یک دل پر امید و مهر، ترانه ساز غصه ها/ هدیه من به دخترم، همون غریب بی‌ریا........ دخترم روزت مبارک.

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

دختر موجودی است که:
وقتی تعجب می‌کند می‌گوید واااااااااا!!
وقتی خوشحال است می‌گوید بمیری الهییییییی!!
وقتی غمگین است آه می‌کشد
وقتی می‌ترسد جیییییییغ می‌کشد
وقتی بدش می‌آید می‌گوید ویشششش.
وقتی خوشش می‌آید می‌گوید ووییییی.
همه عناصر ذکور گیتی در عشق او واله و سرگردانند.
تاریخ تولد و شماره کفش با جناق پسر عمهٔ دختر خالهٔ داماد همسایهٔ فلان بازیگر و خواننده را می‌داند!
از سوسک اصلا نمی‌ترسد بلکه چندشش می‌شود!
با این حال، به من که این همه وقت گذاشتم و اینا رو براش اس زدم یه دستت درد نکنه نمی‌گه!
عیب نداره... روزت مبارک باشه!

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا

ای همه آسمان شده، خیره‌ به هر نگاه تو
چشم رضا ستاره شد، مانده کنارِ ماه تو
لشگرِ حوریان ببین، برگِ خزانِ مقدمت
آمده‌ تا که بال خود، فرش کند به راه تو
فرخنده زمان ولادت حضرت معصومه بر شما مبارک

.

اس ام اس تبریک ولادت حضرت معصومه و روز دختران|جام جم سرا


ادامه مطلب ...

کارت پستال و طرح‌های گرافیکی زیبا به مناسبت ولادت حضرت محمد(ص)

جمعه 19 دی 1393 ساعت 09:24

جام جم سرا: به مناسبت فرا رسیدن ولادت حضرت رسول اکرم(ص)، چند طرح زیبای گرافیکی به عنوان کارت پستال برای استفاده کاربران و بازدیدکنندگان در ادامۀ مطلب پیش رویتان نهاده شده است که امیدواریم برای ارسال و تبریک به آشنایان و دوستان خود به کارتان آید.


ادامه مطلب ...

اس ام اس مبعث : اس ام اس تبریک عید بعثت رسول اکرم حضرت محمد (ص)

جدیدترین اس ام اس ها و متن های تبریک روز عید مبعث حضرت محمد (ص)

اس ام اس های جدید تبریک مبعث پیامبر اسلام (ص)اس ام اس های جدید تبریک مبعث پیامبر اسلام (ص)

عید سعید مبعث، آغاز راه رستگارى و طلوع تابنده مهر هدایت و عدالت، مبارک باد.

* * اس ام اس عید مبعث * *

بعثت، امید انسان به فردایی روشن است.
بعثت، نشانه مهرورزی خدا با خاکیان و باران رحمت بی‌‌حد او بر زمینیان است.
بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد

* * اس ام اس تبریک مبعث حضرت رسول * *

بعثت، انقلاب بزرگ بر ضد جهل، گمراهى، فساد و تباهی است.
مبعث، پیام‌آور عدالت و کرامت انسانی است.
بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد

* * اس ام اس روز مبعث رسول اکرم * *

ای شاه سوار ملک هستی
سلطان خرد به چیره دستی
ای ختم پیمبران مرسل
حلوای پسین و ملح اول
سر خیل تویی و جمله خیلند
مقصود تویی همه طفیلند
بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد

* * * *

غار حرا سراسر لبریز نور سرمد / جبریل آمد و گفت قم فانذر محمد
برخیز و رهبری کن،بر یار یاوری کن / بر خلق هر دو عالم، از حق پیمبری کن

* * * *

ماه فرو ماند از جمال محمّد
سرو نباشد به اعتدال محمّد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر با کمال محمّد
بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد

* * * *

جهان بهشت وصال محمد است امشب
چراغ ماه، بلال محمد است امشب
زمین مکه گل انداخته ز بوسه نور
خدیجه محو جمال محمد است امشب
مبعث پیامبر اکرم مبارک

* * * *

وحی شد بر مصطفی برخیز، اقرا باسم ربّک / ای حبیب من ز جا برخیز، اقرا باسم ربّک
تیره شد رخسار گیتی، خیره شد دیو تباهی / چیره شد جهل عِما برخیز، اقرا باسم ربّک

* * * *

سلام بر مبعث، پیام خیزش انسان، از خاک تا افلاک !
سلام بر مبعث، انفجار نور و ظهور همه ارزش‏ها در صحنه حیات بشر !
بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد

* * * *

هنگامه عید است و پر است از برکات
آمد ز حرا رسول شیرین حرکات
با خلق عظیم شد رسول اخلاق
بر خلق خوشش زصدق و ایمان صلوات
بعثت نور مبارک

* * * *

به امر رب خود لبیک گوییم
به همراه ملائک جمله گوییم
سلام و رحمت حق بر محمد
اللهم صل علی محمد

* * * *

گر فکر رهایی ز غم و راه نجاتی
در این شب پر فیض تو خواهی ثمراتی
باید که به کوری دو چشمان حسودان
بر احمد و آلش بفرستی صلواتی
عید مبعث مبارک

* * * *

ای دل و روح هراسان شب عید است بیا
طائر روضه ی رضوان، شب عید است بیا
شب میلادی قرآن شب عید است بیا
که شب حاجت و غفران شب عید است بیا

* * * *

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد

* * * *

بعثت نه این سرور، سرور ولایت است
مبعث نه این چراغ، چراغ هدایت است
خورشید چون ز شرق حرا پرتو افکند
احمد نه این فروغ، فروغ رسالت است

* * * *

بت و بتخانه همه ذکر خدا می گویند / سخن از اقرا و از غار حرا می گویند
حمد حق، مدح رسول دو سرا می گویند / خلق عالم همه تبریک به ما می گویند

* * * *

شهپر وحدت ببال کبریای مصطفی
صوت و آواز ملایک از نوای مصطفی
او سبق جوید ز روح القدس در معراج عشق
ساکنان عرش مَست از کبریای مصطفی . . .

* * * *

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
که نبی شد پسر آمنه، ماه عربی
بعثتی کرد که ابلیس طمع کرد به عفو
رحمتی کرد که خاموش شود هر غضبی
عید مبعث بر مسلمین جهان مبارک

* * * *

خواند زبان دلم ثنای محمد(ص)
ماند خرد خیره در لقای محمد(ص)
دیده دل، جام جم به هیچ شمارد
سرمه کند گر زخاک پای محمد(ص)
عید مبعث بر همگان مبارک

* * * *

آوای بخوان بخوانِ او می ریزداز غار
صدای گفت وگو می ریزدمی
گفت فرشته: اقرا باسم ربک
عشق است کز آسمان فرو می ریزد
بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد

* * * *

قول سنگین مرا حمل کن ای مزمل
صد تبارک که رسالت بتو نک مکمل
مژده دادند به هم اهل همه ارض وسما
هر دو وامانده معنای “محمد از ما”

* * * *

گر فکر رهایی ز غم و راه نجاتی
در این شب پر فیض تو خواهی ثمراتی
باید که به کوری دو چشمان حسودان
بر احمد و آلش بفرستی صلواتی
عید مبعث مبارک

* * * *

یا رحمت للعالمین جبریل می خواند تو را / ای منجی کل بشر بیرون بیا از این سرا
تو شهریار عالمی تا چند در غار حرا / ای یوسف مصر وجود از چاه تنهایی درآ . . .

* * * *

یا محمد ای خرد پابست تو / ای چراغ مهر و مه در دست تو
هر زمان گلواژه هایت تازه تر / بلکه از هستی بلند آوازه تر
ختم شد بر قامتت پیغمبری / این ترا باشد دلیل برتری . . .
عید مبعث مبارک

* * * *

ای سینه ی مجروح ما مجروح طول غیبتت / در بعثت جدت همه چشم انتظار بعثتت
خورشید مکه کی رسد صبح طلوع نهضتت / بت های عالم بشکند با دست عزم و همتت

* * * *

بعثت شیعه ز آغاز غدیر است و حراست / بعثت سوم او واقعه ی عاشوراست
پدر شیعه علی، مادر شیعه زهراست / شیعه جان و تنش از آب و گل کرببلاست

* * * *

از بعثت او جهان جوان شد
گیتى چو بهشت جاودان شد
این عید به اهل دین مبارک
بر جمله مسلمین مبارک

* * * *

نور عترت آمد از آیینه ام
کیست در غار حرای سینه ام
رگ رگم پیغام احمد می دهد
سینه ام بوی محمد می دهد
عید مبعث مبارک باد


ادامه مطلب ...