مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

چرا حضرت علی (ع) بعد از عثمان حکومت را به دست نگرفت؟

[ad_1]
نویسنده: محمدحسن قدردان قراملکی

نقدِ شبهاتی درباره‌ی اصل نصب ائمه (ع)

یکی از ادله اهل سنت مبنی بر نبود اصل نص و نصب بر امامت و خلافت حضرت علی (علیه السلام) استنکاف و سرباز زدن حضرت از پذیرفتن حکومت (1) از سوی مردم بعد از قتل خلیفه سوم است. اهل سنت ادعا می‌کنند در صورت وجود اصل نصب، حضرت می‌بایست از آن پیشنهاد بالفور استقبال نموده و حکومت دلخواه خود را تشکیل می‌داد وگرنه مصداق ترک واجب دینی می‌شد. (2)
این دلیل یا شبهه امروزه از طرف بعض شیعیان سکولار نیز مطرح و ترویج می‌شود و از استنکاف حضرت برای مرام سکولار یعنی جدایی دین و حکومت استفاده می‌کنند و مدعی‌اند نپذیرفتن حکومت نه دلیل بر ترک امر دینی بلکه ترک یک مسئله حکومتی و دنیوی است که به دین و فریضه الهی ربطی ندارد. (3)

تحلیل و بررسی

پیش از پرداختن به توجیهات مختلف، باید به این نکته و پاسخ کلی اشاره کرد که اگر بر فرض پاسخ شبهه‌ی فوق هم روشن نشود، نمی‌توان از صرف استنکاف حضرت، بطلان نظریه‌ی انتصاب را استنتاج کرد، چرا که آن نظریه، مبرهن و مؤید با ادله متقن و استوار از پیامبر و ائمه و خصوصاً از خود حضرت علی (علیه السلام) است و ابهام یک قضیه‌ی تاریخی نمی‌تواند آن را مخدوش و یا تضعیف کند. وانگهی همین خطبه‌ی حضرت و سر باز زدن از حکومت، توجیهات و ادله‌ای دارد که با نظریه‌ی انتصاب سازگار است که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:

الف. استنکاف از سیره‌ی خلفای پیشین

مطابق علم تفسیر و تأویل و هرمنوتیک- که روشنفکران بیشتر به تبیین و دفاع از آن می‌پردازند- در تفسیر یک سخن و گزاره می‌بایست امور، شرایط و فرهنگ زمان صدور سخن را مورد ملاحظه و تأمل قرار داد. یکی از اموری که معنا و مفهوم سخن را روشن می‌کند، تبیین انگیزه و مخاطبان آن است که در علم تفسیر از آن به «شأن نزول» تعبیر می‌شود.
بر این اساس، نباید در تفسیر خطبه‌ی فوق و اخذ مدعای خود، شتاب‌زده به ظاهر آن استناد و احتجاج کرد، بلکه می‌بایست «نخست شأن نزول» آن را تبیین کرد.

ابن ابی‌الحدید

در شرح خود گزارش می‌کند که بعد از کشته شدن خلیفه سوم «عثمان» بعضی از سران، پیش حضرت علی (علیه السلام) آمده و پیشنهاد بیعت و خلافت را مطرح کردند، آنان بیعت خویش را مشروط به عمل به کتاب و سنت پیامبر و همچنین سنت خلفای پیشین کردند، حضرت با این شرط آنان مخالفت کرد و آن را نپذیرفت، چرا که معتقد بود سیره‌ی خلفای پیشین نادرست بوده است. (4) قبول این شرط، به معنای امضای سنت خلفای سلف بود. از این رو، حضرت به پیشنهاددهندگان خلافت فرمود که در این صورت، مرا رها کنید و دنبال کسی بروید که با این شرط شما موافق باشد. بنابراین، حضرت از اصل حکومت امتناع نمی‌کرد، بلکه حکومتی را که جزء قانون اساسی آن سیره‌ی خلفای پیشین باشد، رد می‌کرد.

ب. اتمام حجت

حضرت با این سخن خویش، در حقیقت، نمی‌خواست از پذیرفتن امر حکومت سرباز زند، بلکه می‌خواست شرایط حکومت آینده‌ی خویش را- که شاخص‌ترین آنها عمل به کتاب و سنت پیامبر و شیوه‌ی خویش است نه خلفای پیشین- به مردم ابلاغ و اعلام کند تا آنان از روی توجه و بصیرت بیعت کنند و در روزهای پسین حکومت، فریاد وای سنت ابوبکر و عمر سر ندهند و آن را بهانه‌ای برای مخالفت با حکومت نوپای حضرت قرار ندهند، چراکه حضرت در روز اول حجت را بر آنان تمام کرده و تکلیف حکومت آینده را روشن ساخته بود. این توجیه و تفسیر، از ادامه‌ی خطبه‌ی حضرت روشن می‌شود که متأسفانه مدعیان تفکیک آن را ندیده یا نادیده انگاشتند، حضرت تصریح می‌کند که:
"ای مردم! بدانید اگر من دعوت شما را بپذیرم، مطابق آنچه خود می‌دانم، رفتار خواهم نمود و به سخن هیچ گوینده و به سرزنش و توبیخ‌کننده‌ای، وقعی نخواهم نهاد. (5)"

ج. پیش‌بینی فتنه‌های آینده

حضرت بر همین خطبه، به یکی دیگر از ادله‌ی عدم پذیرش حکومت اشاره می‌کند و یادآور می‌شود که در آینده نزدیک حکومت اسلامی وی با حوادث بسیار تیره و تلخ و حیله‌ها و نیرنگ‌های متعددی مواجه خواهد شد.
بسیاری از بزرگان و شخصیت‌ها، مانند عایشه، طلحه و زبیر و همچنین سایر مردم، از درون آن حوادث روسفید بیرون نمی‌آیند و حکومت عادلانه‌ی وی را تحمل نخواهند کرد. (6) و سرانجام، حکومت ایشان در مدت بسیار کوتاه خود، به جای بسط اسلام وقت و نیروی خود را مصروف مخالفان داخلی و هم‌کیشان خود خواهد کرد.
به دیگر سخن، به نظر می‌رسد، حضرت زمان بیعت را زمان مناسبی برای حکومت خویش نمی‌دانست، چرا که شبهات و فتنه‌ها از جهات مختلف، اذهان مردم را آماج قرار خواهند داد و مردم هم قادر به تشخیص سره از ناسره نخواهند بود.
اما اجرای عدالت- هرچه در دوره‌ی کوتاه- و عمل به عهد الهی مبنی بر دفاع از حقوق مظلومان و حضور و بیعت مردم، یک تکلیف الهی برای حضرت ایجاد کرده بود و حضرت علی‌رغم تمایل قلبی خود، خواست مردم را پذیرفت.
حضرت در خطبه دیگر دلیل پذیرفتن خلافت را چنین تشریح می‌کند:
لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء ان لایقاروا علی کظة ظالم و لاسغب مظلوم لألقیتُ حبلها علی غاربها. (7)

د. رفع اتهام حرص در حکومت

از تأمل در خطبه‌ی فوق، توجیه دیگری نیز استنتاج می‌شود و آن اینکه حضرت می‌خواست مردم وی را متهم به طمع و حرص در امر حکومت دنیوی نکنند و اقدامات و شکایت‌های آن حضرت در دوره‌ی سکوت، نه به جهت تکیه بر مسند حکومت، بلکه به دلیل عمل به وصیت پیامبر و احیای دین بود. این توجیه را ذیل کلام مولی که می‌فرماید: ارزش دنیای شما پیش از من از عطسه‌ی بز ماده هم کمتر است، تقویت می‌کند.

هـ گلایه از مردم

یکی از توجیهاتی که شارحان خطبه‌ی فوق ذکر کرده‌اند (8) اظهار به گلایه و شکایت حضرت از مردمی بود که در امر خلافت، آن حضرت را تنها گذاشتند، لذا حضرت می‌خواست اندوه درونی خود را اظهار کند و بگوید که شماها که حق مسلم و انحصاری مرا به مدت بیست و پنج سال در دست دیگران نهادید و خودم را خانه‌نشین و اسلام را از وجود رهبر شایسته محروم کردید و زمینه‌ی گسترش بدعت‌ها و آسیب‌های اسلام را فراهم آوردید، حالا که کار از کار گذشته و بهترین یاوران من از دستم رفتند، چرا به سراغ من آمدید.
این نوع اظهار گلایه و شکایت در محاورات عرفی، معمول و شایع است. و به قول شاعر، «آمدی جانم به قربانت، ولی حالا چرا؟»

و. نفی صلاحیت مردم و استهزا

یکی دیگر از وجوهی که شارحان ذکر کرده‌اند، حمل کلام حضرت بر «سخریت» و «تحکم» است؛ (9) به این معنا که حضرت، مردم عصر خویش را مردمی فاقد صلاحیت لازم برای برخورداری از نعمت بزرگ رهبری، مانند خود حضرت می‌دانست، لذا از روی استهزا می‌فرماید: بروید سراغ کس دیگر، شماها در درجه‌ای نیستید که رهبری مثل من داشته باشید.
این توجیه را ذیل کلام حضرت تأیید می‌کند که می‌فرماید:
و أنا لکم وزیراً خیر لکم منی امیراً.
اگر من به جای رهبر و حاکم برای شما فقط یک مشاور باشم، بهتر است.
روشن است که در این بیان حضرت در مقام نفی صلاحیت خود برای رهبری جامعه‌ی اسلامی نیست، در حالی که در موارد متعدد به حق و شایستگی انحصاری خود به امر حکومت تصریح کرده است. (10)

پی‌نوشت‌ها:

1. «دعونی و التمسوا غیری»، (نهج‌البلاغه، خطبه 92).
2. ر. ک: ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج7، ص 34؛ فخر رازی، الأربعین، فصل 4، ص 76؛ شرح المقاصد، ج5، ص 262؛ دلایل الصدق، ج2، صص 21 و 33؛ احمد کاتب، تطور الفکر السیاسی الشیعی، ص 23.
3. ر. ک: مهدی حائری یزدی، حکمت و حکومت، ص 144؛ مهدی بازرگان، آخرت و خدا هدف بعثت، ص 45.
4. مشابه همین پیشنهاد بعد از درگذشت عمر اتفاق افتاد. عمر خلافت آینده را به عهده‌ی شورای شش نفری موکول کرد. در این شورا زبیر به نفع علی (علیه السلام)، طلحه به نفع عثمان و سعدبن وقّاص به نفع عبدالرحمن بن عوف، کنار رفتند و تعیین خلیفه به عهده‌ی علی (علیه السلام)، عثمان و عبدالرحمن نهاده شد، عبدالرحمن گفت: من خود نامزد خلافت نیستم و می‌توانم به نفع یکی از دوی شما رأی دهم، نخست سراغ علی (علیه السلام) آمد، اما رأی خویش را به تبعیت از کتاب خدا، سنت رسول و سیره‌ی شیخین منوط کرد. حضرت فقط آمادگی خود را عمل به کتاب خدا و سنت پیامبر اعلام کرد. بدین‌سان عثمان با پذیرفتن شرط عبدالرحمن، خلیفه شد. (ر. ک: ترجمه نهج‌البلاغه، فیض‌الاسلام، خطبه‌ی 3).
5. «واعلموا أنی ان اجبتکم رکبت بکم ما أعلم، و لم أصغ الی قول القائل و عتب العاتب»، (نهج‌البلاغه، خطبه‌ی 91).
6. «فانا مستقبلون أمراً له وجوه و ألوان لاتقوم له القلوب و لاتثبت علیه العقول و ان الآفاق قد أغامت و المحجة قد تنکّرت». شهید مطهری در توضیح آن می‌‌گوید: «مرا رها کنید، بروید دنبال کس دیگری که ما حوادث بسیار تیره‌ای در پیش داریم، تعبیر عجیبی است، کاری را در پیش داریم که چندین چهره دارد، یعنی آن را از یک وجه نمی‌شود رسیدگی کرد. از وجه‌های مختلف باید رسیدگی کرد، خلاصه راه شناخته‌شده‌ای که پیغمبر تعیین کرده بود، الآن شناخته شده، فضا ابرآلود گردیده است ... این جمله را امام برای اتمام حجت کامل می‌گوید». (امامت و رهبری، صص 139 و 140؛ ر. ک: ابن ابی الحدید، ،شرح نهج‌البلاغه، ج7، ص 34).
7. «قسم به خداوند اگر حضور مردم نبود و یاری نمی‌دادند که حجت تمام شود و اگر نبود عهدی که خداوند از علما گرفته تا راضی نشوند بر سیری ظالم و گرسنه‌ماندن مظلوم، هر آینه ریسمان و مهار شتر خلافت را بر کوهانش می‌انداختیم» (نهج‌البلاغه، خطبه 3).
8. ر. ک: ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج7، ص 35.
9. همان.
10. «آگاه باش، سوگند به خدا که پسر ابوقحافه (ابوبکر)، خلافت را مانند پیراهنی پوشیده و در حال آنکه می‌دانست من برای خلافت مانند قطب وسط آسیاب هستم، علوم و معارف از سرچشمه‌ی فیض من مانند سیل سرازیر می‌شود، هیچ پروازکننده‌ای به اوج رفعت من نمی‌رسد». (ر. ک: نهج‌البلاغه، خطبه‌ی 3).

منبع مقاله :
زرشناس، زهره؛ (1391)، درآمدی بر ایران‌شناسی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اوّل

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

اگر ابوبکر و عمر، غاصب خلافت بودند‌، چرا امام علی ع …سؤال کننده فاطمه موسوی توضیح سؤال عبد الرحمن سلیمی می‌نویسد اگر حضرت على نسبت به پاسخ به ده شبهه در مورد حضرت علی ع و شهادت حضرت …پاسخبهدهشبههدربه گزارش مشرق، به نقل از الفرات نیوز، فالح الفیاض رئیس هیئت حشدالشعبی عراق از وجود علی بن موسی الرضا ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادعلیبنموسیالرضاشیعیان احادیث زیادی را منتسب به وی می‌دانند که یکی از مشهورترین آنها حدیثی قدسی به دانلود مداحی های محرم به تفکیک هر شب و هر مداح نیروهای عراقی موفق شدند محله الاعلام را به طور کامل از اشغال داعش آزاد کنند پیشروی ویژه نامه اربعین شامل مداحی صوتی و تصویری …دانلود مداحی های محرم به تفکیک هر شب و هر مداح ویژه نامه اربعین شامل مداحی صوتی و بخش دوم و پایانی حقوق بشر در نهج‌البلاغهـ حقوق عمومی حق عمومی مربوط به شخصیت انسان و سلامتی جسمی و روحی او یا ناظر به رابطه چرا اهل تسنن دست بسته نماز می خوانند شهر سوال نمیدانم که شما چرا حضرت علی رض و تمامی اهل بیت را از خود میدانید در حالیکه آنها به الف سرانجام ابراهیم اشتر بعد از مختار چه شدشما مختار را از فیلم مختار شناختید اگر مختار واقعا قصد داشت روش اهل بیت را زنده کند بازخوانی مسئله عدالت اجتماعی با نگاهی دوباره به …بازخوانی مسئله عدالت اجتماعی با نگاهی دوباره به دیدگاه‌‌ها و سیره‌ی امام خمینیرهتاریخ شیعه پیدایی تشیع و عوامل مؤثر آن از دیدگاه …صاحبان این دیدگاه معتقدند که تشیع به عنوان یک جریان اصیل و به معنای اعتقاد به امامت و علی بن موسی الرضا ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد شیعیان احادیث زیادی را منتسب به وی می‌دانند که یکی از مشهورترین آنها حدیثی قدسی به نام پاسخ به ده شبهه در مورد حضرت علی ع و شهادت حضرت زهرا س پاسخبهدهشبهه به گزارش مشرق، به نقل از الفرات نیوز، فالح الفیاض رئیس هیئت حشدالشعبی عراق از وجود تا دانلود مداحی های محرم به تفکیک هر شب و هر مداح تلویزیون مداحی های محرم به تفکیک هر شب از تمامی مداحان دانلود مداحی شب اول محرم با محوریت حضرت اگر ابوبکر و عمر، غاصب خلافت بودند‌، چرا امام علی ع با خلفا تاریخ آذر تعداد بازدید اگر ابوبکر و عمر، غاصب خلافت بودند‌، چرا امام علی ع با ویژه نامه اربعین شامل مداحی صوتی و تصویری فیلم و مستند دانلود مداحی های محرم به تفکیک هر شب و هر مداح ویژه نامه اربعین شامل مداحی صوتی و بخش دوم و پایانی حقوق بشر در نهج‌البلاغه ـ حقوق عمومی «حق عمومی مربوط به شخصیت انسان و سلامتی جسمی و روحی او یا ناظر به رابطه دولت و چرا اهل تسنن دست بسته نماز می خوانند شهر سوال با عرض سلام در پاسخ به اینکه حضرت علی ع و اهل بیت ع متعلق به تمام جهان هستند، باید عرض بکنم الف سرانجام ابراهیم اشتر بعد از مختار چه شد شما مختار را از فیلم مختار شناختید اگر مختار واقعا قصد داشت روش اهل بیت را زنده کند باید بعد تاریخ شیعه پیدایی تشیع و عوامل مؤثر آن از دیدگاه مستشرقان صاحبان این دیدگاه معتقدند که تشیع به عنوان یک جریان اصیل و به معنای اعتقاد به امامت و رهبری یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب اهل سنت اینجا را نخوانند چون؟ با سلام این وبلاگ به ندرت بروز رسانی ممکن است بشود وهابیت و اهل سنت اینجا را نخوانند به هیچ


ادامه مطلب ...

عکس مشهورترین بچه هایی که روزی بر کشورشان حکومت خواهند کرد

عکس های دیدنی پرنس و پرنسس های کوچکی که روزی به سلطنت خواهند رسید

آنچه مسلم است پرنس جورج، شاهزاده کمبریج، یکی از مشهورترین کودکان جهان است که روزی بر سرزمینش حکمرانی خواهد کرد. اما علاوه بر او کودکان دیگرانی نیز در سراسر جهان وجود دارند که رسالت مشابهی را برای کشور خود برعهده خواهند گرفت.

بر اساس داده های بدست آمده از «واشنگتن پست» تعداد نسبتا قابل توجهی از این کودکان در نقاط مختلف جهان وجود دارند که برخی هنوز نوزاد هستند، برخی چهار دست و پا راه می روند و براخی نیز دوران نوجوانی خود را سپری می کنند.

نقطه مشترک همگی آنها با هم این است که توجه عموم همواره معطوف به آنهاست. در ادامه این نوشته به بررسی فهرست با جوان ترین کودکان متعلق به خانواده های سلطنتی آشنا خواهیم شد.

پرنس جورج سه ساله پس از مادربزرگ و پدرش در رتبه سوم به دست گرفتن قدرت در بریتانیاست.

پرنس جورجپرنس جورج

شارلوت، خواهر یک ساله و کوچک تر پرنس جورج نیز چهارمین گزینه برای حکمرانی در این کشور محسوب می شود.

شارلوت، خواهر یک ساله و کوچک تر پرنس جورجشارلوت، خواهر یک ساله و کوچک تر پرنس جورج

پرنسس استلا، دوشس Östergötland، تنها 4 سال دارد اما بعد از مادرش در رتبه دوم در دست گرفتن تاج و تخت در سوئد است.

پرنسس استلاپرنسس استلا

پرنس اُسکار، برادر استلا که تازه متولد شده، بعد از خواهرش در رتبه بعدی در دست گرفتن قدرت در کشور سوئد قرار دارد. وی در بهار سال 2016 میلادی متولد شد.

پرنس اُسکار، برادر استلاپرنس اُسکار، برادر استلا

پرنس جیکوب و پرنسس گابریلا، دوقلوهای دو ساله نیز در جایگاه های اول و دوم در دست گرفتن قدرت در موناکو هستند.

پرنس جیکوب و پرنسس گابریلاپرنس جیکوب و پرنسس گابریلا

پرنسس سوفیا و پرنسس لئونور، دختران پادشاه کنونی اسپانیا هستند. لئونور 11 ساله و سوفیای 9 ساله، به ترتیب رتبه های اول و دوم در دست گرفتن پادشاهی اسپانیا را دارند.

پرنسس سوفیا و پرنسس لئونورپرنسس سوفیا و پرنسس لئونور

پرنسس «کاترینا آمالیا»، 13 ساله، روزی پس از پادشاهی پدرش، عنوان ملکه هلند را به خود اختصاص خواهد داد. خواهرانش آلکسیای 11 ساله و آریان 9 ساله در جایگاه بعدی پس از خواهر برزگ تر خود قرار دارند.

پرنسس «کاترینا آمالیا»پرنسس «کاترینا آمالیا»

پرنسس الیزابت 15 ساله، منتخب دستیابی به تاج و تخت در بلژیک است. پرنس گابریل 13 ساله، پرنسس امانوئلای 11 ساله و پرنسس الونور 8 ساله در رتبه های پس از او قرار دارند.

پرنسس الیزابتپرنسس الیزابت

پرنسس آمالیای 2 ساله، در رتبه سوم پادشاهی لوکزامبورگ قرار دارد. اکنون تاج و تخت در دست مادربزرگ اوست.

پرنسس آمالیاپرنسس آمالیا

اینگرید الکساندرای 13 ساله، روزی پس از پدرش زمام امور در نروژ را بر عهده خواهد گرفت. وی دومین حکمران زن این سرزمین خواهد بود و اکنون در رتبه دوم رسیدن به این مسئولیت قرار دارد.

اینگرید الکساندرااینگرید الکساندرا

پرنس کریستین 11 ساله، در رتبه دوم رسیدن به پادشاهی دانمارک قرار دارد.

پرنس کریستینپرنس کریستین

پرنس«تافا آئوآ ونوماتانگو» سه ساله اکنون دومین رتبه رسیدن به پادشاهی در کشور جزیره اقیانوس آرام تونگا را در دست دارد.

پرنس«تافا آئوآ ونوماتانگو»پرنس«تافا آئوآ ونوماتانگو»

پرنس هیساهیتو، 10 ساله، در رتبه سوم رسیدن به امپراطوری Chrysanthemum که یکی از اصلی ترین پادشاهی های ژاپن است قرار دارد.

پرنس هیساهیتوپرنس هیساهیتو

پرنس «مولای الحسن» که 13 سال دارد، بعد از پدرش به پادشاهی مراکش دست پیدا خواهد کرد. وی هم اکنون نیز در مقایسه با سایر جوانان خانواده های سلطنتی در مجامع عمومی حضور چشمگیری دارد و تقریبا در تمام عکس هایی که در چنین مجامعی از او دیده می شود، لباس رسمی به تن دارد.

پرنس «مولای الحسن»پرنس «مولای الحسن»

/ تابناک با تو


ادامه مطلب ...

اولین خمس در حکومت یوسف نبی (ع)خمس در تورات

خمس یکی از واجبات مالی مورد تاکید شرع مقدس اسلام است. در قرآن کریم نیز یکبار به اختصاص صراحت (در آیه ۴۱ سوره انفال) و بارها در ذیل عنوین کلی واجبات مالی به پرداخت آن تاکید شده است.
قرآن در بیان اهمیت آن، ایمان را با آن پیوند زده و می فرماید: «بدانید آنچه را که سود می برید، یک پنجم آن، برای خدا و رسول خدا (ص) و خویشاوندان او و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است، اگر به خدا ایمان دارید و… .» (سوره انفال، آیه ۴۱)
سوال: اما چرا در قرآن تنها یک آیه مستقیما به خمس اشاره نموده است؟
پاسخ: در قرآن آیات مربوط به توحید و معاد و نبوت را مکرر و مفصل ذکر کرده اما تنها آیات محدودی را به بیان احکام اختصاص داده است. به همین جهت فقهای همه مذاهب اسلامی سایر احکام و دستوراتی را که در آیات قرآن نیامده از روایات معتبر از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) استفاده می کنند. لذا با توجه به گستردگی فقه از یک سو و وجود روایات متعدد از ائمه معصومین (ع) در همه موضوعات فقه از سوی دیگر، اگر در قرآن مجید برای مساله ای مانند خمس تنها یک آیه وجود داشته باشد موضوع غریبی نیست و سایر احکام آن را می توان از روایات معتبر ائمه معصومین (ع) استفاده کرد.
                                                                                                                    ***
سه نکته:
* قرآن به جزئیات نماز هیچ اشاره ای نمی کند

شایان ذکر است که در مورد حکم واجبات مهم و مبتلا بهی مانند روزه یا حج نیز فقط سه تا چهار آیه در قرآن ذکر شده است. حتی به واجبات نماز، ارکان، شرائط و غیره آن که بسیار هم اهمیت دارد در آیات قرآن اشاره ای نشده است. در عین حال تنها آیه مربوط به وجوب خمس که در سوره انفال آمده است بسیار گویا و از دلالت خوبی بر خوردار است.

** اولین خمس در حکومت یوسف نبی (ع)
نکته جالب اینکه بر اساس روایت «کتاب مقدس» بخش عهد عتیق، حکم و دستور «خمس» در زمان حکومت «یوسف» نبی به عنوان عزیز مصر و در دوره سلطنت فراعنه، از جانب خداوند به یوسف صادر گردید.

*** خمس در کتاب پیدایش
در کتاب «پیدایش» -نخستین کتاب «تورات» و همچنین نخستین کتاب «عهد عتیق»- آمده است که در دوره هفت ساله برکت -پیش از دوره هفت ساله قحطی- خداوند فرمان داد تا مردم از محصول مزارعشان چهار پنجم را به مصرف خانواده‌هایشان رسانده و یک پنجم (معادل خمس) آن را به خزانه فرعون تقدیم کنند. به واسطه همین یک پنجم ها، مردم مصر توانستند ۷ سال قحطی را پشت سر بگذارند. این حکم در ترجمه کتاب مقدس به فارسی نیز، «خمس» ترجمه شده است.


ادامه مطلب ...

هنگام رسیدن به حکومت حضرت یوسف چه دعایی کرد؟

[ad_1]
بامداد-دعای حضرت یوسف(علیه السلام) در زمانی که به حکومت رسید این بود که خدایا مرا مسلمان و تسلیم امر خود بمیران و قرار داده تا در حکومت خود یک ‌سره تسلیم امر تو باشم.

مردم باید با بصیرت در جامعه اسلامی به دنبال حکومت و کارگزارانی باشند که هدف آن‌ها اطاعت امر خداوند و رسیدن به تسلیم در برابر خداوند باشد و اگر مردم چنین رهبران و کارگزارانی را انتخاب کنند مسیر رسیدن به قرب حق تعالی آسان‌ تر شده و تؤطئه های دشمن به نتیجه نخواهد رسید.

re2034

 دعای حضرت یوسف (علیه السلام)

به حکومت رسیدن حضرت یوسف علیه السلام
آیه ۱۲۶ سوره اعراف یکی از دعاهای حضرت یوسف (علیه السلام) در هنگامی است که به حکومت رسید: «وَ ما تَنقِمُ مِنَا إِلاَ أَن آمَنَا بِآیاتِ رَبِنا لَمَا جاءَتنا رَبَنا أَفرِغ عَلَینا صَبراً وَ تَوَفَنا مُسلِمینَ»
حضرت یوسف(علیه السلام) برای هر لحظه‌ ای یک دعای خاصی داشت و هنگامی که به حکومت رسید از خداوند خواست که همواره تسلیم امرش باشد.
مقصود هر حکومتی رسیدن به تسلیم امر ولی مطلق یعنی خداوند است و حضرت یوسف (علیه السلام) هم با این دعا حکومت خود را در برابر فتنه های گوناگون بیمه کردند.
با توجه به این دعای حضرت یوسف (علیه السلام) متوجه می ‌شویم که باید مقصود یک حکومت دینی  تسلیم امر ولایت بودن باشد، بر همین اساس مسئولان در نظام اسلامی وظیفه دارند که حکومت را به گونه ‌ای اداره کنند که در نهایت جامعه به تسلیم محض در برابر امر خداوند برسد.
برای مصونیت در برابر طاغوت و حاکم غاصب باید دعا کنیم
برای مصونیت در برابر طاغوت و حاکم غاصب باید دعا کنیم، اگر مردم بصیرت به همراه ایمان داشته باشند اراده های آن ‌ها مانند کوه‌ ها استوار می‌ شود و هیچ تهدیدی و توپ و تانکی نمی‌ تواند آن ‌ها را از میدان بدر کند.
تا جایی که می‌توانیم باید برای عاقبت به خیری  و رسیدن به حسن امور دعا کنیم زیرا دعا مانند بال هایی است که انسان را از بلاهای مختلف نجات داده و مسیر سخت و دشوار را برای انسان هموار می کند.
کلام را با دعایی از امام علی (علیه السلام) برای تسلیم امر خدا بودن به پایان می بریم: اَللّهُمَّ مُنَّ عَلَىَّ بِالتَّوَکَّلِ عَلَیْکَ وَالتَّفْویضِ اِلَیْکَ وَالرِّضا بِقَدَرِکَ وَ التَّسْلیمِ لاِمْرِکَ: خدایا به توکّل بر خودت، و واگذاشتن به نگاهت، و خشنودى به تقدیرت، و تسلیم در برابر امرت بر من‏ منّت گذار، حَتّى لا اُحِبَّ تَعْجیلَ ما اَخَّرْتَ وَ لاتَاْخیرَ ما عَجَّلْتَ یا رَبَّ الْعالَمینَ: تا شتاب آنچه را تأخیر انداختى، و تأخیر آنچه را در آن شتاب کردى دوست نداشته باشم، اى پروردگار جهانیان.
منابع:
بیانات حجت الاسلام قرائتی
سایت حوزه

تبیان

نوشته هنگام رسیدن به حکومت حضرت یوسف چه دعایی کرد؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان


عبارات مرتبط با این موضوع

حضرت امام جعفر صادق علیه السلامحضرتامامحضرت امام جعفر صادق علیه السلام تغییر مسیر از امام صادق ولادت امام و نامگذاریخواص درمانی و مشکل گشایی سوره های قرآن به اجمالحضرت محمد صل الله علیه و آله آخرین پیامبر خدا چگونه زندگی کرد؟ تاثیر گناه بر اربعین حسینی چه روزیست اربعین حسینی چه روزیست ؟ در منابع معتبر شیعی، در مورد روز بیستم صفر به دو اعتبار توجه اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیسایت مراجع عظام تقلید و تلفن دفتر مراجع سایت …با سلام بی احترامی و هتک حرمت هر شخص قابل احترامی جایز نیست چه عالم دینی باشد چه یک فرد افراط و جریانی بنام شیرازی ها تصاویر ساندیس خوردر همین حال در مدخل شهر کربلا پشت صحن حضرت ابوالفضل و درب صحن حضرت سیدالشهدا ع چندین در خیبر چقدر وزن داشت؟ افسانه یا واقعیت؟ …مقدمه یکی از فضائل بی‌نظیر امیرمؤمنان علیه السلام که هیچ شخص دیگری در آن شریک نیست اربعین دلیل بزرگداشت اربعین چیست‌؟دلیل بزرگداشت اربعین حسینی چیست‌؟ اربعین اعتبار اربعین امام حسین ع‌ از قدیم برای کنترل غریزه شهوت در سنّ نوجوانی یا جوانی چه …برای کنترل غریزه شهوت در سنّ نوجوانی یا جوانی چه باید کرد؟سید روح‌الله خمینی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد…خمینی در خانواده‌ای به دنیا آمد که سابقه فعالیت‌های دینی و مذهبی در آن به قرن‌ها قبل دعای حضرت یوسف هنگام رسیدن به حکومت دعای حضرت یوسف هنگام رسیدن به حکومت به حکومت رسیدن حضرت یوسف زندگی کلام را با دعایی از دعای حضرت یوسف هنگام رسیدن به حکومت دعای حضرت یوسف هنگام رسیدن به حکومت به حکومت رسیدن حضرت یوسف حضرت یوسف هنگام رسیدن به حضرت یوسف بعد از رسیدن به حکومت چه دعایی کرد؟ به حکومت رسیدن حضرت یوسف حضرت یوسف بعد از رسیدن به حکومت چه دعایی کرد در هنگام کاهش دعای حضرت یوسف هنگام رسیدن به حکومت آکا دعای حضرت یوسف هنگام رسیدن به حکومت به حکومت رسیدن حضرت یوسف زندگی حضرت یوسفزندگینامه حضرت دعای حضرت یوسفع هنگام رسیدن به حکومت هنگام رسیدن به حکومت به حکومت رسیدن حضرت یوسف علیه کلام را با دعایی از امام علی دعای حضرت یوسف هنگام رسیدن به حکومت چه میزان پروتئین در دعای حضرت یوسف هنگام رسیدن به به حکومت رسیدن حضرت یوسف دعای حضرت یوسف هنگام رسیدن به حکومت پرتال جامع تایا دعای حضرت یوسف هنگام رسیدن به حکومت به حکومت رسیدن حضرت یوسف حضرت یوسف هنگام رسیدن به دعای یوسف برای به حکومت رسیدن دعاییوسفبرایبه دعای حضرت یوسف هنگام رسیدن به حکومت به حکومت چه دعایی کرد به حکومت رسیدن حضرت یوسف مقالات دینی و اخلاقی دعای حضرت یوسف هنگام رسیدن به حکومت پاسخ به شبهات دینی و حضرت زینب سلام الله علیها، پیام رسان چگونه حضرت یوسف به زلیخا رسید نیک صالحی پرتال سرگرمی چگونه حضرت یوسف به قتل امام حسن مجتبی توسط حکومت اموی به چه یوسف دعا کرد که زلیخا به


ادامه مطلب ...

حکومت هدف است یا وسیله؟

[ad_1]

حکومت جز آماده کردن زمینه برای سیر استکمالی انسان به سوی خدا و عروج به سر منزل مقصود الوهیت و صبغه ربوبیت دادن به عبودیت، معنای دیگری نداشته و سایر اهداف متوسط به عنوان مقدمه ای برای رسیدن به هدف عالی و نهایی مطرح می شوند.

فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان

حکومت

مساله حکومت در نگاه علی علیه السلام

مساله حکومت در اسلام از ضروریات اولیه دین تلقی شده و زیربنای گسترش معارف الهی در جوامع بشری قرار گرفته است. طرح این مساله از سوی دولت های استعماری به صورت یک تئوری در دنیا، اهمیت بحث از حکومت و هدف یا وسیله بودن آن را بیشتر می سازد. حکومت از نگاه امیرالمومنین علیه السلام در معانی امامت، ولایت، امارت و رعایت بکار رفته است، دقت در معانی این واژه ها و موارد استعمال آنها نگرش امام علیه السلام، را در مورد زوایا و ابعاد مختلف حکومت می نمایاند، نگرشی که همسو با نظر قرآن بوده و همتایی کتاب خدا و عترت اهل بیت علیهم السلام را نشان می دهد.

امیرالمومنین علیه السلام بر خلاف دنیاطلبانی که حکومت را دست آویزی برای رسیدن به آمال و شهوتهای خود قرار می دهند آن را وسیله ای می داند که به کمک آن حق ستمدیده گان از ستمگران بازستانده می شود.

وجود حکومت برای ایجاد امنیت و اصلاح بلاد و جلو گیری از هرج و مرج برای هر دولت و ملتی ضرورت دارد به گونه ای که نبود حکومت به فروپاشی کشورها می انجامد، ولی باید توجه داشت که حکومت برای حاکمی سزاوار است که مشروعیت خود را از خداوند متعال گرفته باشد و به حکومت خود صبغه الهی داده باشد نه اینکه هر کس و ناکسی، به هر بهانه ای و صرفا با انتخاب اکثریت مردمی که خداوند تبعیت از آنان را سبب افتادن در ورطه گمراهی بیان می کند، بتواند حکومت را بدست بگیرد و هواهای نفسانی خود را با نام حکمرانی بر مردم تحمیل کند.

انسان در سایه حکومت به کمال می رسد

در صورتی که حکومت الهی در جامعه حاکم باشد خداوند به عنوان محور هستی معرفی شده و شعار «لا حکم الا لله» حاکمیت غیر خدا را جز در سایه ی اذن و حاکمیت الله نفی می کند. در این نگاه حکومت جز آماده کردن زمینه برای سیر استکمالی انسان به سوی خدا و عروج به سر منزل مقصود الوهیت و صبغه ربوبیت دادن به عبودیت، معنای دیگری نداشته و سایر اهداف متوسط به عنوان مقدمه ای برای رسیدن به هدف عالی و نهایی مطرح می شوند. این نگاه برخلاف دیدگاه ماکیاولیستی، که شعار «هدف وسیله را توجیه می کند» سر می دهد و حکومت و حاکمیت بر مردم را وسیله ای برای رسیدن به قدرت طلبی و جاه طلبی معرفی می کند، حکومت را ابزاری می داند که اصلاح آن می تواند زمینه را برای رسیدن انسان به کمالی که همان معرفت خداوند متعال است، فراهم کند.

حکومت برای علی علیه السلام وسیله است!

امیر المومنین علیه السلام، حکومت را برای خود هدف ندانسته بلکه آن را به منزله ابزاری میداند که به وسیله آن از ظلم ظالم جلوگیری شده و حق مظلوم از ظالم بازستانده می شود :«لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِر وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاء أَلَّا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُوم لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا...»

در جای دیگر به صراحت هدف خود از برپایی حکومت را رسیدن به معالم دین در جامعه و اصلاح سرزمین ها به منظور ایجاد امنیت و رفاه و اقامه حدود الهی، بیان می کند: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذِی کَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِی سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَیْ ءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَکِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِکَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلَادِکَ فَیَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِکَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِ...»

در صورتی که حکومت الهی در جامعه حاکم باشد خداوند به عنوان محور هستی معرفی شده و شعار «لا حکم الا لله» حاکمیت غیر خدا را جز در سایه اذن و حاکمیت الله نفی می کند.

در روایتی که ابن عباس از امیرالمومنین علیه السلام روایت کرده است حضرت ضمن بیان اینکه حکومت و فرمانروایی هیچ ارزشی از نظر وی ندارد، هدف از حکومت را فقط اقامه حق و دفع باطل بیان می داند: «قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبَّاسِ دَخَلْتُ عَلَى أَمِیرِ الْمُوْمِنِینَ علیه السلام بِذِی قَارٍ وَ هُوَ یَخْصِفُ نَعْلَهُ- فَقَالَ لِی مَا قِیمَةُ هَذَا النَّعْلِ فَقُلْتُ لَا قِیمَةَ لَهَا فَقَالَ علیه السلام وَ اللَّهِ لَهِیَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ إِمْرَتِکُمْ إِلَّا أَنْ أُقِیمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلًا»

کلام آخر

امیرالمومنین علیه السلام خود و اهل بیت رسول الله را أحق و اولی به امر خلافت و ولایت مردم می داند و در جاهای متعددی از غصب حق خود شکوه و گلایه می کند و خود را همچون شخص استخوان در گلو گیرکرده و خار بر چشم رفته ای می داند که به خاطر مصلحت حفظ دین دست از حق خود شسته و عدالت را با خود خانه نشین کرده است. امیرالمومنین علیه السلام برخلاف دنیاطلبانی که حکومت را دست آویزی برای رسیدن به آمال و شهوتهای خود قرار می دهند آن را وسیله ای می داند که به کمک آن حق ستمدیده گان از ستمگران باز ستانده می شود و سرزمین ها اصلاح شده و با برپایی عدالت زمینه برای حرکت در مسیر توحید هموار میگردد.


منابع:
- نهج البلاغه ، خطبه 3/ 129/ 33
- جمیل حمود، محمد، الفوائد البهیة فی شرح عقائد الامامیة، ج 2، ص110 به بعد

چرا امام علی علیه السلام حکومت را پذیرفت؟!

چرا امام علی علیه السلام حکومت را پذیرفت؟!

قدرت، امانت است!!

قدرت، امانت است!!

آیا اطاعت از رهبر واجب است؟

آیا اطاعت از رهبر واجب است؟

نهی امام علی از چاپلوسی و تملق حاکمان

نهی امام علی از چاپلوسی و تملق حاکمان


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


12 ا کتبر 2016 ... طرح این مساله از سوی دولت های استعماری به صورت یک تئوری در دنیا، اهمیت بحث از حکومت و هدف یا وسیله بودن آن را بیشتر می سازد. حکومت از نگاه ...آیا تشکیل دولت خود یک هدف است؟ و تشکیل حکومت اسلامی هدف نهایی اسلام است؟ و یا نه حکومت وسیله ای است که با آن باید اهداف دیگری را تامین نمود؟ در بین اندیشمندان و ...5 روز پیش ... حکومت هدف است یا وسیله؟ n n n. ... تناسب هدف و وسیله در واقعه عاشورا. اعدام 200 ... کناره گیری از حکومت مونته نگرو پس از 25 سال با هدف تشکیل.سعادتْ نیز از این دیدگاه، همین است. حكومت نزد برخی معبودی است كه همه چيز را قربانی آن میتوان کرد: حرّيت، انسانيت، عدالت و.... برخی ديگر حكومت را وسيله، آلت و طريق ...عترت یکشنبه ۹ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶:۴۳ نهج البلاغه/ حکومت هدف است یا وسیله؟ حکومت جز آماده کردن زمینه برای سیر استکمالی انسان به سوی خدا و عروج به سر منزل مقصود ...3 روز پیش ... حکومت هدف است یا وسیله؟ حکومت جز آماده کردن زمینه برای سیر استکمالی انسان به سوی خدا و عروج به سر منزل مقصود الوهیت و صبغه ربوبیت دادن به ...حاکم حق حکومت دارد یا موظف است که حکومت کند، و کدام انسان می تواند یا می باید حکومت کند؟ ... آیا حکومت کردن برای فرد یا جمع حاکم، یک هدف است یا یک وسیله؟3 روز پیش ... حکومت هدف است یا وسیله؟ ... یدیعوت آحارونوت: ریاست جمهوری عون به ضرر اسرائیل است/ با انتخاب عون جای پای ایران در لبنان محکم تر می شود - روزنامه ...حکومت جز آماده کردن زمینه برای سیر استکمالی انسان به سوی خدا و عروج به سر منزل مقصود الوهیت و صبغه ربوبیت دادن به عبودیت، معنای دیگری نداشته و سایر اهداف ...اگر نظام هدف است، ابزار آن کدام است؟ به هرحال تمام حرف بنده این است که آنچه جنبه ابزار یا تقدم رتبی دارد قدرت و حکومت است و آنچه تقدم ارزشی دارد، اهدافی است که حکومت ...


کلماتی برای این موضوع

تعلیم و تربیت هدف اصلی حکومت امام علی علیه …تعلیم و تربیت هدف اصلی حکومت امام علی علیه السلام صفحه از تا ادلة قرآنی ضرورت حکومت چکیده در این نوشتار، وجود حکومت به‌عنوان ضرورتی اجتماعی، ابتدا به‌طور اجمالی از این دخترکان وسیله انحراف جامعه اند عکسدر علم زیست شناسی یک آزمایش وجود دارد به نام قورباغه وزغ که از این قرار است قورباغه اصول سیاست خارجی در قانون اساسی دیگرانچکیده نوشتار حاضر پژوهشی است مختصر پیرامون اصول سیاست خارجی در قانون اساسی نگارنده کاهش بارندگی در دو ماه اخیر، منابع آبی کشور را به وضعیت بحرانی رسانده است؛ ۲۱ استان در بیانات در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینیره بیانات در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینیره بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدلله مشروح گفت‌وگوی صریح و ۳ ساعته سرلشکر …مشروح گفت‌وگوی صریح و ۳ ساعته سرلشکر فیروزآبادی با خبرگزاری فارس ماجرای جدایی از الف پاسخ حضرت علی به سوال علم بهتر است یا …پاسخ حضرت علی به سوال علم بهتر است یا ثروت؟اساسنامه سازمان بین المللی کار — کانون عالی …اساسنامه سازمان بین المللی کار فصل اول سازمان ماده یک ۱ تاسیس به منظور پیشرفت و جنگ نرم چیست و راه‏های مقابله با آن کدام است به نام خدا با فروپاشی شوروی در سال میلادی و پایان جنگ سرد کارشناسان بخش جنگ در پایگاه تخصصی نشر مقالات حقوقی حق گستردر این مقاله کودکان نامشروع و احکام فقهی و حقوقی آنان بررسی می شودکودکان نامشروع چه مسولیت بین المللی کشورها جزوه مسئولیت بین المللی کشورها موضوع مسولیت بین روابط نامشروع یا عمل منافی عفّت غیر از زنا جرم ماده …مقدمه در دین مبین اسلام در مورد روابط زنان و مردان نامحرم، محدودّیت‌ها و قیودی قرار راز خلقت و هدف از آفرینش انسان چیست؟ شهر سوالبحث قبول داشتن یا نداشتن مبانی نیست من سالهاست که به دنبال یافتن پاسخی برای این سوال ما افغانی هستیم یا افغان یا افغانستانی؟ مردم ترکیه ترک هستند ولی کرد ها را کرد ترکیه می گویند افغان چندان نام نیست که بالای چرا حکومت ایران از مدل‌ها می‌ترسد؟ در ماه های گذشته حکومت ایران بارها با افرادی که در عرصه مد و مدلینگ مشغول بوده اند سوالات درس دین و زندگی که در چندین آزمون نهایی …هوالفتاح العلیم سوالات مهم درس دین و زندگی متوسطه که در چندین آزمون نهایی تکرار صفحه نخست اولدوز توریسمتمامی حقوق مادی و معنوی محفوظ و متعلق به وب سایت اولدوز توریسم می باشدکدام آیه قرآن درباره حجاب است؟ شهر سوالبا عرض سلام اولا بیان شدن یا نشدن حد و حدود در قرآن، ملاک اهمیت نیست همان گونه که نماز سایت فروش عطر و عطر فروشی یار ،مطالب جالب و عکس …عطر فروشی ، پخش و فروش عطر در ایران ، سایت فروش عطر ، آدرس عطر یار ، آدرس نمایندگی عطر


ادامه مطلب ...

رابطه بهینه حکومت و کارآفرینان چگونه تنظیم می‌شود؟

[ad_1]

هفته نامه تجارت فردا - محمدکاظم رحیمی*: نهادهای حکومتی با شکل‌دهی ساختار انگیزشی و فراهم کردن بسترهای مناسب رقابت، و فضای مساعد، شفاف و بدون فساد کسب‌وکار در مقام عامل و نیروی پیش‌برنده توسعه اقتصادی ظاهر می‌شوند. عوامل نهادی نظیر قوانین اقتصادی، سیاست‌های دولتی و دستگاه قضایی مقتدر، همگی شکل‌دهنده محیطی کارآمد، برای تولید و تجارت هستند.

 

پرواضح است که اگر ساختار اقتصادی تولید و تجارت را تشویق کند، بی‌شک سرمایه‌گذاران، صنعتگران و کارآفرینان پی خواهند برد که به سرمایه، کارها و ایده‌های آنها بازدهی بیشتری تعلق خواهد گرفت و بنابراین این مساله خود زمینه‌ساز تقویت موتور محرکه رشد اقتصادی خواهد شد.


رابطه بهینه بین کارآفرینان و نهادهای حکومتی زمانی شکل بهتری به خود خواهد گرفت که حمایت‌های حقوقی و قضایی از صنعتگران و کارآفرینان بر هر اولویت دیگری برتری داشته باشد، امنیت سرمایه‌گذاری فراهم شود، حق و حقوق مالکیت به رسمیت شناخته شود و همچنین بستر مناسب رقابت و فضای مساعد کسب‌وکار شکل گرفته باشد در این راستا بی‌شک نقش نهادهای حکومتی از جمله نهادهای قضایی و حقوقی در حوزه شفافیت، جلوگیری از قاچاق و فساد می‌تواند در حمایت از صنعتگران و کارآفرینان باشد.

 

همچنین نهادهای قانونگذاری می‌توانند با وضع قوانین مطلوب، و حذف قوانین مخل و دست و پاگیر همراه با دستگاه قضایی حامی کارآفرینان و صنعتگران بوده و به ترویج فرهنگ کارآفرینی کمک شایانی کنند. این یادداشت در پی تعریف رابطه بین حاکمیت و کارآفرینان، پیش‌شرط‌ها و پیش‌نیازهای حمایت از کارآفرین و کارآفرینی را گوشزد و موضوع را تا حد ممکن بسط خواهد داد. این پیش‌شرط‌ها شامل بهبود مستمر و همیشگی فضای کسب‌وکار، فراهم کردن بستر رقابت‌پذیری، شفافیت اطلاعات، برخورد جدی و قاطعانه با فساد و قاچاق کالاست.


رابطه بهینه حکومت و کارآفرینان چگونه تنظیم می‌شود؟
بهبود مستمر فضای کسب‌وکار


فضای کسب‌وکار در اقتصاد، نقش زمین مسطح و خط‌کشی‌شده و یکدست در بازی فوتبال را دارد. هرچه این فضا مساعدتر و مناسب‌تر طراحی شده باشد، به روان‌تر شدن جریان فعالیت‌های اقتصادی کمک خواهد کرد. منظور از محیط کسب‌وکار، عوامل موثر بر عملکرد بنگاه‌های اقتصادی است که خارج از کنترل مدیران و بنگاه‌های اقتصادی است. به عبارت دیگر، محیط کسب‌وکار مجموعه‌ای از سیاست‌ها، شرایط حقوقی، نهادی و مقرراتی بوده که بر فعالیت‌های کسب‌وکار حاکم است.

 

بهبود مستمر و همیشگی این فضا، راه را برای فعالیت‌های مولد و کارآفرینانه باز خواهد کرد. قطعاً فضای نامساعد و نامناسب کسب‌وکار یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین موانع ورود گسترده کارآفرینان و فعالیت‌های نوآورانه در اقتصاد تلقی می‌شود. در باب اوضاع و احوال ناخوشایند وضعیت کسب‌وکار در کشور، به گزارش انجام کسب‌وکار1 سال 2016 موسسه بانک جهانی بسنده می‌شود.

 

این گزارش 10 مولفه مهم و اساسی فضای کسب‌وکار، از جمله فرآیندهای شروع کسب‌وکار، دریافت مجوزهای ساخت‌وساز، دسترسی به برق، ثبت مالکیت، حمایت از سرمایه‌گذاران خرد، پرداخت مالیات و ... را اندازه‌گیری و نهایتاً بر اساسی وزنی که به هر مولفه داده می‌شود کشورها را رتبه‌بندی می‌کند. گزارش اخیر این موسسه 189 کشور را مورد بررسی قرار داده است که ایران در رتبه 118، وضعیت نه چندان مناسبی در حوزه کسب‌وکار دارد.

 

همان‌طور که عنوان شد، فضای کسب‌وکار به مثابه زمین بازی، در صورت مساعد بودن عمیقاً بر سرعت رشد اقتصادی بنگاه‌ها تاثیرگذار بوده و با کاستن از هزینه مبادله بنگاه‌ها و مخاطرات فعالیت‌های اقتصادی به ازدیاد سرمایه‌گذاری در سطح کلان کشور منتج خواهد شد که در این صورت غایی‌ترین و اثربخش‌ترین نتیجه آن افزایش رشد اقتصادی و سطح تولید ناخالص داخلی خواهد بود.


با این اوصاف حمایت از کار و سرمایه داخلی و کارآفرینان کشور، در گرو بهبود فضای نامناسب کسب‌وکار در کشور است و در نتیجه، استراتژی بهبود فضای کسب‌وکار می‌تواند یکی از مهم‌ترین اولویت‌ها و مطالبات جدی بخش خصوصی و کارآفرینان از نهادهای حکومتی باشد.

 

بسیاری از قوانین وضع‌شده در فضای کسب‌وکار کشور، محدودیت‌های فراوانی برای فعالان بخش خصوصی، کارآفرینان و صنعتگران ایجاد کرده است به گونه‌ای که شواهد حاکی از آن است که برای راه‌اندازی یک کسب‌وکار کوچک باید مجوزهای زیادی از نهادهای حاکمیتی کشور اخذ شود.

 

در برخی مواقع، شمار این مجوزها به حدی است که کارآفرینان عطای فعالیت اقتصادی را به لقایش می‌بخشند. بنابراین از این نهادها انتظار می‌رود تا تمام ابزارهای خود را به کار گرفته و از طریق اقداماتی اساسی و زیربنایی، ریسک و نااطمینانی را در محیط اقتصادی کاهش داده و فضای سرمایه‌گذاری را به فضایی امن‌تر از گذشته تبدیل کنند.

 

همچنین لایحه اصلاح و بهبود فضای کسب‌وکار باید هرچه سریع‌تر در دستور کار مجلس قرار بگیرد تا کارآفرینان و فعالان اقتصادی تمایل و انگیزه بیشتری برای مشارکت در بازار و به حرکت درآوردن چرخ‌های اقتصاد داشته باشند و از این طریق به مساله بلندمدت اقتصاد که همان رشد مستمر و پویاست کمک شایانی کنند.

 

نکته نهایی اینکه باز هم باید متذکر شد که، مشارکت فعال بخش خصوصی و کارآفرینان در اقتصاد کشور نیازمند بهبود جدی، مستمر، همیشگی و قابل توجه فضای کسب‌وکار خواهد بود که از تمامی نهادهای حاکمیتی انتظار می‌رود از تمام ابزارهای تحت‌کنترل و اختیار خود استفاده، و به بهبود هرچه سریع‌تر این معضل اقدام کنند.

 

رابطه بهینه حکومت و کارآفرینان چگونه تنظیم می‌شود؟
فراهم کردن بستر رقابت‌پذیری


بستر مناسب برای رقابت، اگر مهم‌تر از فضای کسب‌وکار نباشد اهمیتی کمتر از آن هم نخواهد داشت. در مثال زمین فوتبال، هرچند هم، که زمین از تسطیح، چمن و رنگ‌آمیزی خوبی برخوردار باشد، اما عوامل دیگری از جمله داوران، ناظر بازی و دیگر شرایط، می‌توانند بر نتیجه این رقابت تاثیرگذار باشند.

 

امروزه اهمیت فضای رقابتی و فراهم کردن شرایط عادلانه و برابر برای رقابت بنگاه‌ها، به عنوان یکی از مهم‌ترین بسترهای رشد و ورود به چرخه توسعه بر کمتر کسی پوشیده است. بستر مناسب رقابت‌پذیری باعث می‌شود بخش خصوصی و فعالان و کارآفرینان اقتصادی، در یک دومینوی برابر با همدیگر به رقابت بپردازند. این رقابت در صورتی که عادلانه و برابر باشد، توسعه همه‌جانبه در همه لایه‌های اقتصادی را به دنبال خواهد داشت.

 

شاید به جرات بتوان گفت، آنچه در طی دهه‌های اخیر پاشنه آشیل بسیاری از صنایع کشور شده، همین نابرابری در رقابت بین بخش خصوصی و نهادهای دولتی و همچنین نهادهای عمومی غیردولتی است به گونه‌ای که گزارش رقابت‌پذیری سال 2014-2013 بانک جهانی که 148 کشور را مورد بررسی قرار داده است رتبه ایران را 82 قلمداد کرده است. این نتیجه ضعیف را می‌توان در نتیجه حضور گسترده شرکت‌های دولتی و شبه‌دولتی در اقتصاد ایران دانست.

 

در واقع دولتی‌ها و شرکت‌های وابسته یا نزدیک به دولت، به انحای مختلف فضای رقابت را مخدوش کرده‌اند، به گونه‌ای که شرکت‌ها و بنگاه‌های صنعتی در این فضای رانتی، یارای رقابت با آنها را ندارند. شکی نیست که در چنین شرایطی تمایل کارآفرینان و صنعتگران برای ورود به بخش‌های مختلف اقتصادی کمرنگ و کمرنگ‌تر خواهد شد. طبیعتاً وقتی سودآوری یک فعالیت، تحت لوای نابرابری در رقابت قرار بگیرد و با اما و اگر روبه‌رو شود، میل به انجام آن فعالیت از بین خواهد رفت.


در جاده و آزادراه نابرابری در رقابت اگر شرکت‌های دولتی را هم در نظر نگیریم، به نهادها و شرکت‌های عمومی غیردولتی خواهیم رسید که ضمن اینکه از زیرساخت‌های عمومی موجود در کشور استفاده می‌کنند و به وسیله روابطی که دارند از تسهیلات کم‌بهره و گاه بی‌بهره و همچنین بعضاً امکانات فیزیکی و زمین‌های ارزان‌قیمت استفاده می‌کنند، از پرداخت مالیات هم سر باز می‌زنند و شفافیت ندارند. این مساله موجب شده است، فضای رقابت کاملاً نابرابر و غیرمنصفانه باشد. بازی کردن در چنین فضایی بازیگری قهار و زبردست می‌طلبد.

 

بنابراین نهادهای حکومتی اگر به واقع در پی کمک به توسعه و قرار گرفتن کشور بر مسیر رشد توسعه پایدار هستند باید این پیش‌شرط مهم و اساسی یعنی فراهم کردن بستر رقابت را در وهله اول در دستور کار قرار دهند. اگر این پیش‌شرط رعایت نشود باید اذعان کرد که با ادامه وضع موجود کارآفرینان و بخش خصوصی نمی‌توانند در برابر نهادهای عمومی غیردولتی و نهادهای دولتی موفق ظاهر شوند.

 

رابطه بهینه حکومت و کارآفرینان چگونه تنظیم می‌شود؟
از بین بردن بسترهای فساد و مبارزه قاطعانه با آن


اگر پیش‌شرط‌های مذکور (فضای مساعد کسب‌وکار و بستر مناسب رقابت) برای ورود کارآفرینان به عرصه صنعت رعایت شده باشد، هنوز هم تکه‌هایی از پازل باقی است، تا همه شروط لازم و کافی برای افزایش بازدهی سرمایه و ورود سرمایه‌های جدید و شکل گرفتن فعالیت‌های کارآفرینانه برآورده شود. این تکه‌های پازل شامل مبارزه با فساد، شفاف‌سازی و مقابله با قاچاق کالا می‌شود.


به زعم بسیاری از کارشناسان و فعالان اقتصادی، یکی از مهم‌ترین مسائلی که اقتصاد ایران با آن روبه‌رو است موضوع فساد و محیط مستعد فساد در اقتصاد کشور است، به گونه‌ای که طی یکی دو سال اخیر کمتر هفته‌ای بوده است که در آن پرده از یک فساد جدید برداشته نشده است. فساد و عدم شفافیت به زعم کارشناسان اقتصادی دو روی یک سکه هستند.

 

شاید به جرات بتوان گفت که دردآورترین و بزرگ‌ترین مشکل اقتصاد ایران، فساد است و آن‌گونه که مشخص است خود این فساد زاییده و معلول محیطی است که در آن شفافیت وجود ندارد و نقش نهادهای ناظر و سازمان بازرسی و دستگاه قضا در آن در پایین‌ترین حد خود قرار دارد. متاسفانه زمین بازی فاسد و فسادزا جایی برای رشد و نمو کارآفرینی باقی نمی‌گذارد و ادامه این روند روزبه‌روز باعث بی‌اعتمادی، کاهش سرمایه‌گذاری و کاهش میل و رغبت کارآفرینان به فعالیت‌های نوآورانه و خلاقانه می‌شود.


آمارها و گزارش‌های جهانی، نیز از وضعیت نگران‌کننده ایران در فساد و عدم شفافیت حکایت دارد، به گونه‌ای که سازمان شفافیت بین‌الملل در گزارش سال 2015 رتبه ایران را از نظر شاخص فساد و شفافیت در میان 168 کشور مورد بررسی در دنیا 130 گزارش کرده است.


رواج فساد اقتصادی موجب می‌شود که فعالان، کارآفرینان و صنعتگران اقتصادی، به جای اینکه دنبال فعالیت‌های مولد و کارآفرین باشند به فعالیت‌های غیرمولد و سوداگرانه سوق یابند، چنین وضعیتی در سپهر اقتصادی کشور را می‌توان در خواب سپرده‌ها در بانک‌ها و فعالیت‌های خرید و فروش زمین و مسکن و رواج گسترده دلالی مشاهده کرد.


اینکه چرا محیط اقتصاد یک کشور این‌گونه مستعد فساد است، می‌توان به عواملی همچون بی‌انضباطی مالی، اقتصاد دستوری، سیستم غیررقابتی و متمرکز بانکی، وجود منابع عظیم نفتی و درآمدهای سرشار، انحصار در بسیاری از صنایع، دولتی بودن اقتصاد و بوروکراسی عریض و طویل و... اشاره کرد.


همچنین بوروکراسی حاکم بر دستگاه‌های قضایی و سرعت پایین برخورد با متخلفان و از طرف دیگر عدم قاطعیت لازم برای مبارزه با فساد، به نوعی گویا مصونیتی نامرئی برای متخلفان جرائم اقتصادی و مالی ملحوظ کرده که موجب نهادینه شدن فساد، پایمال شدن حقوق مالکانه، از بین رفتن تمایل ورود کارآفرینان و خروج صنعتگران از فعالیت‌های اقتصادی و کاهش امنیت سرمایه‌گذاری شده است.

 

ادامه چنین وضعیتی بی‌شک تنها عایدی آن نابسامانی هرچه بیشتر اقتصاد خواهد بود. یادآوری این نکته حائز اهمیت است که وجود یک دستگاه مقتدر و قاطع قضایی به عنوان یکی از مهم‌ترین زیرساخت‌های پیشرفت و توسعه لازم و ضروری است.

 

رابطه بهینه حکومت و کارآفرینان چگونه تنظیم می‌شود؟
شفافیت اطلاعات


همان‌طور که پیشتر عنوان شد فساد و عدم شفافیت دو روی یک سکه‌اند و آن‌طور که کارشناسان معتقدند یک محیط مستعد قاچاق، معلول فضای تیره‌وتار و غیرشفاف اقتصادی است. بنابراین با ضرس قاطع می‌توان گفت یکی از مهم‌ترین دلایلی که فضای کسب‌وکار و تولید و سرمایه‌گذاری در کشور را تیره‌وتار کرده است از معضل عدم شفافیت نشات می‌گیرد.

 

شفافیت اقتصادی و مالی به معنای روشن شدن نقش و عملکرد نهادها و بازیگران فعالیت‌های اقتصادی دامنه و حدومرزی نداشته و عموماً از تمامی نهادهای دولتی و خصوصی گرفته تا نهادهای عمومی غیردولتی را شامل می‌شود. بی‌شک در عصر امروز، اقتصادی که بستری شفاف نداشته باشد، قاعدتاً مسیری برای پیشرفت و توسعه آن متصور نخواهد بود.

 

هرچه برای ما از اقتصاد ایران روشن نباشد اما عدم شفافیت و فساد در این اقتصاد شدیداً خودنمایی می‌کند به گونه‌ای که مدت زیادی به طول نمی‌انجامد تا ادامه سریال‌های جدید فسادهای چندصد‌میلیاردی و بعضاً چندهزارمیلیاردی را به تماشا بنشینیم.

 

فسادهایی که همه پرده از فضای غیرشفاف و تیره‌وتار اقتصادی برمی‌دارد. این عدم شفافیت در اکثر نهادهای اقتصادی ایران رسوخ کرده و به دست‌اندازی بزرگ برای پیشرفت هر چه سریع‌تر اقتصاد کشور بدل شده است. عدم شفافیت بدان معنی که صورت‌های سود و زیان، ترازنامه‌ها، میزان دارایی و... یک شرکت یا بنگاه به طور صوری دستخوش تغییرات دلخواه شود تا در مقابله با سازمان‌های نظارتی و بازرسی، پاسخگویی به حداقل ممکن تقلیل یابد، و راه برای فرار مالیاتی و... باز شود.

 

رابطه بهینه حکومت و کارآفرینان چگونه تنظیم می‌شود؟
مقابله با قاچاق


به نظر نگارنده آخرین تکه از پازل کارآفرینی و بسترهای لازم و کافی برای شکل‌گیری آن، مقابله قاطعانه و جدی با قاچاق است که یک طرف آن به دستگاه قضا و طرف دیگر آن به ابزارهای اقتصادی مقابله با قاچاق محدود می‌شود.

 

مساله و معضل قاچاق کالا یکی از مهم‌ترین موانع سد راه کارآفرینی و کارآفرینان است، معضلی که بی‌شک پیامد اجرای سیاست‌های نامناسب در دهه‌های گذشته است و به شدت بر عملکرد بخش حقیقی اقتصاد تاثیرگذار بوده است و باعث کاهش شدید تولید داخلی، کاهش سرمایه‌گذاری مولد، و در نتیجه کاهش میل و رغبت کارآفرینان به ایجاد کار و اشتغال شده است.

 

برخی منابع میزان قاچاق سالانه در کشور را به طور متوسط 20 تا 25 میلیارد دلار برآورد کرده‌اند - اخیراً گفته می‌شود این میزان به 15‌میلیارد دلار کاهش یافته است- که این میزان از جهت بزرگی و اهمیت، معادل کل درآمدهای نفتی یک سال کشور و دو تا سه برابر بودجه عمرانی کل کشور در سال 94 است. شوربختانه ادامه این رویه به طرز دهشتناکی موجب ضعف تولید داخلی و کاهش رغبت کارآفرینان به ایجاد کارها و ایده‌های جدید شده است.


این حجم عظیم قاچاق در مرتبه اول ضعف سیستم گمرکی کشور را در ذهن تداعی می‌کند، سیستمی که با سنجه شاخص لجستیک مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و وضعیت و عملکرد کلی مبادی ورودی و گمرکات کشورها را بررسی می‌کند. گزارش سال 2016 بانک جهانی نشان می‌دهد رتبه ایران در مجموع شش حوزه شاخص لجستیک در میان 160 کشور مورد بررسی 96 است که علاوه بر اینکه عمیقاً نگران‌کننده است، توضیح‌دهنده خوبی از آمار بالای قاچاق است. حجم بالای قاچاق در مرتبه دوم به موانع تعرفه‌ای، مساله تفاوت قیمت‌های داخلی و خارجی، بوروکراسی دست و پاگیر و سخت‌بودن فرآیندهای کسب مجوز، ارتشا و همکاری برخی نهادهای دخیل ارتباط داده می‌شود.


تعرفه‌های بالا یکی از عوامل مهم و موثر در جهت کمک به افزایش قاچاق در ایران است، تعرفه‌هایی که البته با نیت خیرخواهانه و معمولاً در جهت حمایت از تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان داخلی وضع می‌شود اما به طرز معناداری در جهت عکس مساله عمل می‌کند.

 

دلیل این مساله روشن و مبرهن است چرا که حمایت از تولید داخلی، پیش‌فرض‌های زیادی می‌طلبد که تنها یکی از آنها و یکی از ضعیف‌ترین آنها دیوار بلند تعرفه است. آنچه نهایتاً مشخص است اینکه، عایدی نهایی وضع تعرفه بالا، موجب ورود کالاها از مبادی و مجاری غیررسمی یا تحت کدهای تعرفه‌ای ارزان یا به انحای دیگر قاچاق از مبادی رسمی خواهد بود.

رابطه بهینه حکومت و کارآفرینان چگونه تنظیم می‌شود؟
مساله تفاوت قیمت‌های داخلی و خارجی از جمله تفاوت قیمت داخلی و خارجی اقلام انرژی یکی دیگر از عوامل ازدیاد قاچاق عنوان می‌شود. در واقع تا زمانی که آربیتراژ قیمتی وجود داشته باشد کالاها و سرمایه از مکان ارزان‌قیمت به محلی که قیمت و سود بیشتری به آن تعلق می‌گیرد، سرازیر خواهد شد. بنابراین قاعدتاً سیستمی که بتواند مانع حذف یا جابه‌جایی در نتیجه این آربیتراژ شود، لازم و ضروری خواهد بود در غیر این صورت هم‌سطحی قیمت‌ها علاج نهایی خواهد بود.


فرآیندهای زمان‌بر و خسته‌کننده کسب مجوز برای ورود کالاها به داخل کشور هم در ازدیاد و افزایش قاچاق کالا در دهه‌های اخیر کم‌تاثیر نبوده است، هرچند که تمامی موارد برشمرده در بالا جزو عوامل و دلایل اصلی حجم بالای قاچاق محسوب می‌شود اما به نظر می‌رسد درصد بسیار بالایی از این مساله متاسفانه به ارتشا و همکاری برخی نهادهای دخیل و ذی‌نفعان و یقه‌سفیدان برمی‌گردد.

 

یقه‌سفیدی به افرادی اطلاق می‌شود که از امتیازات ویژه‌ای برخوردار هستند و جرائم خود را به‌گونه‌ای انجام می‌دهند که هیچ اثر و ردپایی از خود باقی نمی‌گذارند و ظاهرش را طوری تنظیم می‌کنند که نشود منبع مجرمانه را در این خصوص پیدا کرد. برآوردهای غیررسمی اذعان می‌کند که حدود 70 تا 80 درصد میزان قاچاق در کشور از این وادی انجام می‌پذیرد.


بنابراین واضح و مبرهن است که یکی از مهم‌ترین پیش‌نیازهای حمایت از کار و سرمایه ایرانی و افزایش میل و رغبت کارآفرینان برای ورود گسترده‌تر به فعالیت‌های مولد اقتصادی برخورد صریح و قاطعانه با قاچاق کالا از طریق ابزارهای قانونی و اقتصادی است.

پی‌نوشت:

 

منابع:

1- خبرگزاری اقتصادآنلاین، 13 ریشه فساد در کشور، 9 /6 /95.

2- هفته‌نامه تجارت فردا شماره 188، صص 24 و 25 و شماره 186 صص 98 و 99.

3- بروشور اقتصاد به زبان ساده، شماره 8، مرکز تحقیقات و بررسی‌های اقتصادی اتاق بازرگانی.

4- گزارش رقابت‌پذیری جهانی سال 2014-2013.

5- گزارش انجام کسب‌وکار سال 2016.

6- گزارش شفافیت بانک جهانی سال 2016.

* دانشجوی اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

خلاصه کتاب مالیه عمومی دکتر احمد توکلی حقوق …خلاصه کتاب مالیه عمومی دکتر احمد توکلی خلاصه مطالب کتاب مالیه عمومی سازمان مطالعه مجله پنجره خلاقیت موفقیت خلاقیت ثروتمندی …رابطه بهینه حکومت و کارآفرینان چگونه تنظیم می‌شود؟ یکشنبه ۱۱ مهر ۹۵موفقیت کارآفرینی گسترش کسب و کار، کار ساده ای نیست؛ تا جایی که می توانید باید سخت کار کنید هنگامی که آریا مارکتینگ، مجله آنلاین بازاریابی،فروش،کسب و کار و آریا مارکتینگ، مجله آنلاین بازاریابی،فروش،کسب و کار و کارآفرینی بازارها سریع تر از خلاصه هدف مطالعه این تحقیق منجر به اکتشاف رابطه بین بازی های استراتژیکی دیدگاه اکبر هاشمی رفسنجانی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاداکبرهاشمیرفسنجانیزندگی شخصی و خانواده اکبر هاشمی رفسنجانی در سوم شهریور ۱۳۱۳ برابر با ۴ اوت ۱۹۳۴ در سلام خوزستان خوزستانی ها، در انتظار نخستین باران پائیزی هستند باران امسال، بیش از آنچه هواشناسی جغرافیای طبیعی اقلیم شناسیهسته هسته خورشید دما و فشار وحشتناکی دارد دما در هسته خورشید به میلیون درجه سانتی راهنما و اخبار دانشگاههای ایران برای دانشجویان و …راهنما و اخبار دانشگاههای ایران برای دانشجویان و متقاضیان ورود به دانشگاه راهنما و جستار احساس مسئولیت جستار بیانات رهبری کلیدواژه احساس مسئولیت جمع‌بندی من از همه‌ی این حرفها، عبارت


ادامه مطلب ...

بر قلبها حکومت کنید!!!

[ad_1]

«به خدا سوگند، معاویه از من زیرک تر نیست؛ لیکن او حیله مى کند و به فجور دست مى زند؛ و اگر نبود زشتىِ حیله، من از زیرک ترینِ مردمان بودم، امّا هر نیرنگى، معصیت اســت ، و هر معصیتى سرپوشى اســت ، و براى هر نیرنگبازى ، پرچمى اســت در روز قیامت که بدان شناخته گردد.»

فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان

معارف نهج البلاغه

دین چیزی جز محبت نیست!

اسلام، دین حکومت اســت. آموزه هاى این آیین الهى، به روشنى بر این مدّعا دلالت دارند؛ امّا بررسى دقیق متون اسلامى در ریشه یابى مبناى حکومت اسلام، نشان مى دهد که اسلام، بیشتر از آن که بر «تن»ها حکومت کند و سلطه بر مردمان را با اقتدار سیاسى پیشه سازد، در پى حکومت بر دل هاست. اصول این نوع حکومت و کشوردارى، همان مبانى سیاسى نظام علوى، اســت.

نقش محبّت در تحقّق حکومت اسلامى و برنامه هایى که دین الهى براى پیشرفت جامعه انسانى رقم زده اســت، به حدّى اســت که امام باقرعلیه السلام، دین اسلام را جز محبّت نمى داند و تصریح مى کند که: «هَلِ الدّینُ إلّا الحُبُّ؟. آیا دیندارى، جز دوستى و مهرورزى اســت؟»

امام علیه السلام به خوبى مى داند که چگونه نفس ها را در سینه خفه کند، و چه سان، فریادها را به سکوت بکشاند و با نیرنگ، کسان را فریب دهد و ... امّا او على علیه السلام اســت و حق مدار و حق باور!!!

از نگاه على علیه السلام، ستون هاى اصلى اسلام و اصول برنامه هاى تکامل آفرین آن، بر پایه محبّت خداوند، استوار اســت. او در این زمینه مى فرماید:« إنَّ هذَا الإِسلامَ دینُ اللَّهِ الَّذِی اصطَفاهُ لِنَفْسِهِ، وَاصطَنَعَهُ عَلى عَینِهِ وأصفاهُ خِیَرَةَ خَلقِهِ، وأقامَ دَعائِمَهُ عَلى مَحَبَّتِهِ؛ اسلام، دین خداوند اســت که آن را براى خود برگزید و به دیده عنایت خویش، آن را بپرورید، و بهترین آفریدگان خود را ویژه آن ساخت و ستون هاىِ آن را بر دوستى خود، استوار داشت.»

مکر، راهی به دل ها ندارد!

محبّت، امرى دستورى یا حیله گرانه نیست. چنین نیست که بتوان انسان را با دروغ، به مهرورزى به کسى یا چیزى وا داشت. انسان، عاشق زیبایى هاست.او به گونه اى فطرى، همه زیبایى هاى مادّى و معنوى را دوست دارد. بدین سان، اگر بینش و منش کسى را زیبا دید، به او عشق مى ورزد، و اگر نازیبا و فریبکارانه دید، از او روى برمى تابد.

امام علی علیه السلام بهره گیری از مکر و دروغ در هر موقعیت خصوصا در حکومت داری را، خلاف تقیّد به قوانین الهى و ارزش هاى اخلاقى و حقوق مردم ، می داند. این کلام او به روشنى، نشان دهنده حقیقت یاد شده اســت که فرمود :« لَولا إنَّ المَکرَ وَ الخَدیعَةَ فِی النّارِ لَکُنتُ أمکَرَ النّاسِ. اگر نبود که نیرنگ و حیله ، جایش در آتش اســت، من از نیرنگبازترینِ مردم بودم. هَیهاتَ! لَولَا التُّقى لَکُنتُ أدهَى العَرَبِ. هرگز! اگر پارسایى نبود، من زیرک ترینِ مردمانِ عرب بودم.»

و نیز مى فرماید: «به خدا سوگند، معاویه از من زیرک تر نیست؛ لیکن او حیله مى کند و به فجور دست مى زند؛ و اگر نبود زشتىِ حیله، من از زیرک ترینِ مردمان بودم، امّا هر نیرنگى، معصیت اســت، و هر معصیتى سرپوشى اســت ، و براى هر نیرنگبازى ، پرچمى اســت در روز قیامت که بدان شناخته گردد.»

اصلاح شما با خراب کردن خودم؟ هرگز!!

امام برای هیچ هدفی حتی حکومت، خود را تباه نمی سازد و ایمان و اخلاق را فانی نمی کند، چنانکه فرمود: «إنّی لَعالِمٌ بِما یُصلِحُکُم و یُصلِحُ أوَدَکُم ولکِنّی لا أرى إصلاحَکُم بِإِفسادِ نَفسی . به خدا سوگند که دانایم به چیزى که شما را رام گرداند و کجى تان را راست کند ؛ ولیکن نمى خواهم با رام کردن شما خود را تباه سازم .»

نقش محبّت در تحقّق حکومت اسلامى و برنامه هایى که دین الهى براى پیشرفت جامعه انسانى رقم زده اســت، به حدّى اســت که امام باقرعلیه السلام، دین اسلام را جز محبّت نمى داند و تصریح مى کند که: «هَلِ الدّینُ إلّا الحُبُّ؟. آیا دیندارى، جز دوستى و مهرورزى اســت؟»

بدین سان، امام به خوبى مى داند که چگونه نفس ها را در سینه خفه کند، و چه سان، فریادها را به سکوت بکشاند و با نیرنگ، کسان را فریب دهد و با زورمدارى، در دل ها هراس افکنَد، و با تطمیع، آزمندانِ سرکش را رام کند، و مخالفت ها و شورش هاىِ داخلى را از بیخ و بُن برکَنَد؛ امّا او على علیه السلام اســت و حق مدار و حق باور، که تقیّدش به حق و پایبندى اش به ارزش هاىِ اخلاقى و تأکیدش بر آموزه هاى الهى، او را از این که به سیاست هاى نامشروعْ دست یازد، باز مى دارد. او حاکم دل هاست.

سخن آخر

کردار على علیه السلام در روزگار کوتاه حکومتش، زیباترین چهره انسانىِ حکومت مبتنى بر ارزش هاى انسانى را به نمایش گذاشت. مگر مى توان جمالِ جمیل على علیه السلام و جلوه آن جمال را در حکومت او نگریست و بدان عشق نورزید؟!

امید که مسئولان نظام جمهورى اسلامی، در هر چه بیشتر شناختن، شناساندن و نزدیک شدن به این زیبایى ها تلاش کنند و در نزدیک کردن واقعِ زندگانى سیاسى و ادارى و مسئولیت گذراى خویش به او بکوشند، و بدین سان، دورنمایى از چهره زیباىِ حکومت علوى را براى ارائه به جهانیان، رقم زنند.


منابع:
- نهج البلاغة ، خطبه ٦٩ ، 198
- اصول کافى ،ج ٢ ص ٣٣٦ ؛ ج ٤ ص ٤ ح ١٣٥٠ ؛ ج ٤ ص ٦ ح ١٣٥٢
- دعائم الاسلام، قاضی نعمان، ج1 ص71
- دوستى در قرآن و حدیث، محمدی ری شهری، 259 و 309


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


5 سپتامبر 2016 ... اسلام، دین حكومت است. آموزه هاى این آیین الهى، به روشنى بر این مدّعا دلالت دارند؛ امّا بررسى دقیق متون اسلامى در ریشه یابى مبناى حكومت اسلام، نشان مى ...دانلود رایگان کتاب حکومت بر قلبها. ... بیشتر و اعلام آمادگی برای مسابقه روی بخش زیر یا عکس بالا کلیک کنید. دریافت جزییات · دانلود کتاب حکومت بر قلب ها. 51.کانال رمانسرا در تلگرام اینجا رو لمس کنید 2. فرمت اندروید به سایت ... فرمت pdf,java,epub,apk. رمان حکومت بر قلبها از باربارا کارتلند با فرمت pdf,java,epub,apk.لطفا ایمیل خود را بدون www وارد کنید: رمان های پیشنهادی. دانلود رمان ... رمان حکومت بر قلبها از باربارا کارتلند با فرمت pdf,java,epub,apk · رمان حکومت بر قلبها , رمان ...بر قلبها حکومت کنید!! 5 روز پیش ... اگر حوصله ندارید کار کنید، چوب لای چرخ بقیه هم نگذارید. عفونت را از ... حکومت وحدت ملی، تعهدات دولت عربستان را پیگیری کند.25 فوریه 2012 ... راهی که بنظر میرسد روشی مناسب برای حکومت بر قلبها باشد. ... اگر میخواهید بر قلبهای کارکنان حکومت کنید عدالت را در پرداختها لحاظ کنید.عدلات در ...16 دسامبر 2009 ... حکومت بر قلب ها در جهت اهداف والای انسانی. ... کوشش کنید که حکومت به قلوب مردم کشورهای خودتان بکنید ، نه حکومت بر ابدان، و قلوب از شما بگیرند.15 مارس 2016 ... دانلود کتاب حکومت بر قلب هاwww.takbook.com/185326-story. ... جامعه ای را تصور کنید که حاکمی دارد تا بر آن حکومت کند، اگر این حاکم سالم باشد،14 ا کتبر 2016 ... كسي كه بر قلبها حكومت ميكند هميشه پرچمش بالاست ،هميشه ،،، آقا جان ، پرچمِ شما بالاست ، بالا،،، مهرباني كنيد در اين ايّام براي من هم دعا كنيد ،،، دلت ...


کلماتی برای این موضوع

بر قلبها حکومت کنید به خدا سوگند، معاویه از من زیرک تر نیست؛ لیکن او حیله مى کند و به فجور دست مى زند؛ و حکومت بر قلبها مازیار میر زبان بدن مدیریت حکومتبرقلبهاحکومت بر قلبها مازیار میر حکومت بر قلبها مقالات زیادی پیرامون حکومت بر قلبها به زیور دانلود رایگان کتاب حکومت بر قلبهادانلودکتابحکومتدانلود رایگان کتاب حکومت بر قلبها دانلود رایگان کتاب حکومت بر به نکات زیر توجه کنیدرمان حکومت بر قلبها رمانحکومتبرقلبهارمان حکومت بر قلبها از لطفا ایمیل خود را بدون وارد کنید این سرویس توسط بافق فردا حکومت بر قلبها از امیری بر شهر ها …حکومت بر قلبها از امیری بر شهر ها برتر لطفا کمی رعایت انصاف کنید بازدیدرمان حکومت بر قلبها از باربارا کارتلند با فرمت …رمانحکومتبرقلبهاازرمان حکومت بر قلبها از باربارا کارتلند نام رمان رمان حکومت بر قلبها به قلم باربارا دانلود کتاب حکومت بر قلبهاحکومتبرقلبهاحکومت بر قلبها از مردم می خواهند بر علیه پادشاه و برای عضویت اینجا کلیک کنید حکومت بر قلبها – باربارا کارتلند – ^ عدالت و حکومت بر قلبها حکومت کنید به خدا سوگند، معاویه از من زیرک تر نیست؛ لیکن او حیله مى کند و رمان حکومت بر قلبها باربارا کارتلند تایپ ایران …رمانحکومتبرقلبهارمان حکومت بر قلبها باربارا کارتلند باربارا کارتلند بر روی لینک زیر کلیک نمایید


ادامه مطلب ...

نقش مقام صدارت «رئیس اوقاف» در حکومت صفوی

[ad_1]

چکیده:

براساس آثار و اسناد مربوط به وقف در ایران، موقوفات منقول و غیرمنقول از زمان ورود اسلام به ایران و پیش از آن وجود داشته که بسیاری از آنها با حمله مغول به تاراج رفته اسـت. با روی کار آمدن حکومت های ایرانی و بازسازی سازمان اوقاف به ویژه صفوی، تحت مدیریت عالمان دین شناس ـ که در رأس آنان مقام صدارت قرار داشت ـ روند وقف و نحوه مدیریت اوقاف رشد فزاینده ای یافت.
با ایجاد یک ساختار دیوانی دینی در حکومت صفویه، تمام موقوفات سلطنتی و غیرسلطنتی کشور تحت نظارت منصب صدارت قرار گرفت و متصدی این سمت که «صدر» نامیده می شد، بر کار متولیان و نحوه مصرف عواید وقف نظارت کامل داشت .
همراهی ساختار دینی با ساختار سیاسی در حکومت صفوی سبب افزایش موقوفات بزرگ به دست اعضای خاندان سلطنتی شد. شاه عباس اول را می توان واقفی بزرگ به شمار آورد؛ زیرا همه املاک سلطنتی و خالصه جات خود را وقف دوازده امام کرد و بسیاری از بزرگان نیز به پیروی از هیأت حاکمه، به وقف پرداختند، به گونه ای که شمار اوقاف در این دوره به بالاترین حد خود رسید.

کلید واژه ها:

وقف، ایران، صفویه، صدارت، صدر، وزیر موقوفات، مستوفی موقوفات، سرکار فیض آثار .

مقدمه

خاندان صفوی بعد از ارتقا به مقام شهریاری، ساختار دیوانی کهن ایرانی را که در یک سده قبل از صفویان، منصب صدارت در آن به عنوان منصبی برجسته پذیرفته شده بود، در خدمت اهداف سیاسی و مذهبی خود قرار دادند. اوقاف در این دوره با ترویج مذهب تشیع گسترش یافت و شمار فراوانی از مدارس، مساجد، امامزاده ها، تکیه ها و سایر مؤسسات دینی و غیردینی، در عمل با درآمد موقوفات اداره می شدند.
در مدارس، مدرّسان و طلاب از درآمد موقوفات بهره می بردند؛ و بنیانگذاران بر شمار موقوفات آنها می افزودند، که این امر به رونق علم و بهبود زندگی اهل علم کمک می کرد.
این روند به تدریج سبب پدید آمدن یک ساختار دیوانی دینی شد که متشکل از شمار فراوانی از اعضا و دارای سلسله مراتب بود که بنا بر تشکیلات دیوانی صفوی، هر شخص منصفی خاص داشت. دارندگان این مناصب، همانند دیگر اعضاء دیوان سالاری صفوی از مواجب سالیانه برخوردار می شدند و مجموعه عظیم موقوفات سلطنتی و مردمی از طریق یک شبکه منظم دیوانی دینی به ساختار نهاد وقف پیوند می یافت.
مهم ترین و برجسته ترین عضو ساختار دیوانی دینی، یعنی «صدر»مسئول ارشد اوقاف بود و همه آنچه در ساختار نهاد وقف می گذشت، جز با تأیید نهایی وی صورت اجرایی نمی یافت.
بدین گونه قسمت عمده فعالیت «صدر» صرف نظارت کامل بر کار متولیان اوقاف و نحوه جمع آوری و مصرف عواید موقوفات می شد.
ما در این مقاله ابتدا به مرور اجمالی وضعیت وقف در دوران قبل از صفویه می پردازیم؛ آنگاه به نقش «صدر» به عنوان رئیس اوقاف و بررسی عملکرد وی و کارکنان اوقاف در دوره صفویه خواهیم پرداخت.

وقف قبل از دوره صفویان

موقوفه از کلمه وقف اشتقاق یافته که از جمله به معنی «پابرجا» اسـت؛ و اصطلاحاً به معنی چیزی اسـت که نمی توان آن را تغییر داد و در آن دخل و تصرف کرد. در اصطلاح دینی چیزی اسـت که نذر مسجد و اماکن مقدس و اعمال مذهبی شده باشد.(1)
از صدر اسلام تا زمان حمله مغول کم و بیش اوقاف وجود داشته اسـت، اما پس از تهاجم مغول به ایران و قتل و غارت همه گیر، اموال موقوفه منقول و غیرمنقول به تاراج رفت و خان ها و سرکردگان ایلات، املاک وقفی را تصاحب کردند؛ و چنان شد که دیگر از وقف و موقوفه جز نامی باقی نماند.
این مسئله تا زمان اسلام آوردن ایلخانان ادامه یافت و ستیز بین طبقه روحانی و اشراف فئودال ایلی بر سر املاک وقفی باقی بود؛ زیرا گروه دوم در صدد دست اندازی به املاک و مؤسسات وقفی بودند و موفقیت نیز با آنها بود.
گویاترین گواه بر این مدعا دفتر کوچک منظومی به نام «کارنامه اوقاف» اسـت که آن را شاعری دلسوخته به نام تاج الدین نسایی در قالب مثنوی به سال 667 هـ .ق سروده اسـت و چگونگی برافتادن سازمان اوقاف و ابعاد دخل و تصرف های عمّال جور را بر ما آشکار ساخته اسـت .
خلاصه کلام وی آن اسـت که در عهد عزّالدین طاهر وزیر و فرزندش وجیه الدین زنگی، در منطقه خواف کار اوقاف مرتب و منظم شد و قوام الدین نامی که از جانب آن وزیر مأمور کار بود توانست این مهم را به انجام رساند: وقف را رونقی پدید آمد
وین در بسته را کلید آمد
ولی مفت خوارانی که از مال اوقاف می خوردند، در این ناحیه همچنان فراوان بودند وکاری جز لهو و لعب و بی ناموسی و بی عفتی نداشتند. تا آنکه به تدریج دیوانیان ایران موفق به تسلّط بر امور شدند و روحانیون را از گوشه و کنار گرد آوردند. تشکیلات اوقاف بازسازی شد و ضعف مغولان در ناتوانی امور دیوانی، به فرهیختگان ایرانی همچون دو برادر جوینی، خواجه نصرالدین طوسی و ... مجال داد تا فرهنگ ملّی و اندیشه دینی اسلام را که به سرعت راه زوال می پیمود احیا کنند.
خواجه نصیرالدین به منظور احیای اوقاف، تصدی غیر رسمی تشکیلات آن را برعهده گرفت و کارگزارانی به سراسر مملکت گسیل داشت و دفاتر گوناگون و منظمی ترتیب داد تا املاک وقفی از نوع زمین های مزروعی، حمام ها، دکّان ها، کاروانسراها، کارگاه های صنعتی، نهرها، آسیاها و غیره بار دیگر شناسایی و در دفاتر ضبط گردند.
بدین ترتیب تا زمان وفات وی کار اوقاف تا حدودی سر و سامان یافت، هر چند خیلی کسان به تیغ فرزندان چنگیزخان جان باختند. سرانجام با مسلمان شدن برخی از ایلخانان چون اولجایتو، غازان و ... و برچیدن بساط آیین های بودایی و شمنی از این گستره، آن هم به دست خودشان، و به تبع آن، اقدام به انجام اصلاحات عدیده به دست همین فاتحان، زمینه های استقرار فرهنگ اسلامی مجدداً فراهم شد، که این همه از به ثمر نشستن تلاش ایرانیان و کامیابی تاریخی آنها در واداشتن فاتحان به تبعیت از فرهنگ و تمدن اسلامی حکایت می کند.
این امر به ویژه در زمان غازان خان عینیت یافت؛ چه، در زمان وی دین اسلام رسمیت خود را به نحو قاطع بازیافت و فرامینی جدید به منظور تقویت مراکز دین و مؤسسات وابسته به آن صادر گردید.
غازان خان برای روحانیون تشکیلاتی جدید ایجاد کرد و یک نفر را به عنوان صدر بزرگ تعیین نمود.
صدر، قضات ولایات را به قضاوت منصور می کرد؛ همچنین تعیین امامان جماعت، مدرّسان مدارس و متولیان اوقاف عمومی کشور را نیز عهده دار بود.
در دوره تیموریان، آق قویونلوها و قراقویونلوها، با توسعه اوقاف، نظارت بر آنها نیز به عهده مقامات مذهبی گذاشته شد و موقعیت صدر بیش از پیش تحکیم گشت. (3)
در این رابطه ویلم فلور می نویسد:
«طی دوره زمامداری تیموریان، همچنین در دوره حکومت قراقویونلوها و آق قویونلوها، «صدر» رئیس تمام مقامات مذهبی (مناصب شرعیه) و نیز متصدی تمام موقوفات مذهبی بود؛ و به همین دلیل تأکید می شد که صدر باید فردی سید فرهیخته و اسوه رفتاری و مدیری مجرب باشد.
در دوره تیموریان، صدر در رأس متولیان خاص و عام، متصدیان امور شرعیه، اهل امامت و نقبا، سادات، قضات، محتسبان، خطبا، ائمه، مدرسان، اصحاب فتوا، متولیان و متصدیان امور اوقاف قرار داشت. او این مقامات مختلف زیردست را منصوب یا عزل می کرد و نسبت به عملکرد آنان مسؤولیت داشت. همچنین می بایست بر میزان برخودداری آنان از رفاه اجتماعی نظارت می کرد. علاوه بر این، صدر وظیفه داشت که رفتار و کردار صحیح مذهبی را در اجتماع گسترش دهد و مواظب باشد که احکام مذهبی در جامعه ملحوظ و عملی گردد.
صدر متصدی اداره موقوفات هم بود و باید مراقبت می کرد که موقوفات ـ اعم از دولتی و شخصی ـ به خوبی اداره شوند.
صدر همچنین مسؤول انتصاب تمام اشخاصی بود که استحقاق اداره امور را داشتند. اداره مساجد و مدارس، و رسیدگی به اوضاع و احوال افرادی نظیر: سادات، فقها و شیوخ و نیز دستگیری از فقرا، نیازمندان و ایتام از جمله وظایف او بود. این منصب غالب اوقاف به بیش از یک نفر واگذار می شد».(4)

«صدر» رئیس اوقاف در دوره صفویه

در فرمانروایی صفویان، به دلیل دگرگونی های چشمگیر سیاسی و مذهبی ایران، ساختار و کارکردهای نهاد وقف تا اندازه زیادی با ادوار پیش از آن تفاوت یافت.
در دوره صفویه با گسترش و ترویج مذهب تشیع، اوقاف رشد فزاینده ای یافت و شاه اسماعیل اول برای اداره جامعه اسلامی ایران به عالم و فقیهی نیاز داشت تا هماهنگ با سیاست های او، امور دینی جامعه را اداره کند. بدین جهت از میان عالمان سید، یکی را به عنوان «صدر» برگزید تا به طور رسمی ناظر بر مسائل دینی و اوقاف و پشتوانه علمی و فکری او در اقداماتش باشد.
چنین مقامی تقریباً از اوان تشکیل دولت صفوی مهم ترین مقام مذهبی ایران بوده اسـت و بیان شده که شاه اسماعیل مؤسس این مقام در میان صفویان بوده اسـت، اگر چه قبل از آن نیز این مقام در دولت های تیموری و ترکمان وجود داشته اسـت. (5)
کمپفر نیز با اشاره به موقعیت «صدر» می نویسد:
«قسمت عمده فعالیت اداری وی وقف آن اسـت که عواید حاصل از موقوفات دینی را به مصرف صحیح برساند. او که بر تمام مساجد، موقوفات و اماکن متبرکه ریاست فائقه دارد، محقّ اسـت که شهریه و حقوق برای متولّیان، کارکنان، خدّام، مدرّسان، طلاب وعاظ و روحانیون ـ از هر درجه و مرتبه ـ به تشخیص خود و برحسب کفایت آنها تعیین کند؛ بر آن بیفزاید؛ از آن بکاهد و یا به طور کلی آن را قاطع کند. به همین ترتیب وی شخصاً بر حسب تشخیص خود روحانیون عالی مقام شیعه را به کار منصوب می دارد و یا دستور می دهد که روحانیون برجسته محلی آنها را منصوب کنند». (6)
به طور کلی در دوره صفویه، صدر به عنوان فقیهی که به طور طبیعی حکم مرجع تقلید رسمی کشور را داشت مطرح بود و غالباً به دلیل نظارت گسترده صدر بر بخش موقوفات، به او «صدر موقوفات» هم گفته می شد.
در تاریخ عالم آرای عباسی وظایف «صدر» چنین بیان شده اسـت: «چون در این دودمان ولایت نشان، منصب صدارت عبارت از تقدیم سادات و ارباب عمایم و تکفّل مهمات ایشان و ضبط اوقاف و رسانیدن وجوه بر معارف شرعیه اسـت، به جز سادات عظیم القدر فاضل، به دیگری تفویض نمی یابد.»(7)
اما به مرور با افزایش کارهای اداری و حکومتی، به خصوص رسیدگی به امور اوقاف و قضا از یک سو و برآمدن منصب شیخ الاسلام از سوی دیگر، ارزش اجتماعی «صدر» در حد یک مقام رسمی درباری تنزّل یافت.
طی دوران طولانی فرمانروائی شاه طهماسب اول، همراه با شکل گیری و تثبیت نهاد دینی در ایران، نهاد وقف نیز رفته رفته گسترش یافت. براساس آگاهی های موجود، او مقدار زیادی موقوفه برای آستانه حضرت عبدالعظیم در ری و قم معین کرد؛ (8) و در این زمان، مقام «صدر» به دو نفر تفویض شد: صدر خاصه و صدر عامه.
صدر خاصه، سرحد شاخص قدرت در مسائل مربوط به پیشوای روحانیون، اداره موقوفات سلطنتی و نماینده شرع در محکمه دیوان بیگی بود؛ و صدر عامه یا صدر الممالک نظارت بر اوقاف غیردولتی را بر عهده داشت (این تقسیم بندی جدای از چیزی اسـت که در نیمه دوم روزگار صفوی مطرح شد، که در این زمان هنوز وظایف صدور تفکیک نشده بود). مقام «صدر خاصه» برتر از مقام «صدر عامه» بود و در مجامع و باورهای عام دست راست سلطان قرار می گرفت.(9)
در این مورد تاورنیه بیان می کند: «منصب صدارت در شخص واحدی محدود و متمرکز نیست. گاهی ممکن اسـت دو نفر صدر باشند؛ چون موقوفات در ایران بر دو قسم اسـت: یکی موقوفات سلطنتی و دیگر موقوفات متفرقه. بدین واسطه گاهی صدر هم دو تا می شود. آنکه رئیس موقوفات سلطنتی اسـت ملقب به صدر خاصه و آنکه رئیس موقوفات اسـت ملقب به صدر موقوفات (عامه) می باشد».(10)
تذکرةالملوک نیز در مورد صدر خاصه و عامه بیان می کند:
«امور سرکار فیض آثار متعلق به مختص عالی جاه صدر خاصه اسـت و صدر الممالک را در آن مدخلیتی نیست. عالی جاه صدر خاصه روز شنبه و یکشنبه با دیوان بیگی در کشیک خانه عالی قاپوی دیوان می نشیند و در محالّ ایران، حکام شرع یزد و ابرقو و نایین و اردستان و قومس و نطنز و محلات و دلیجان و خوانسار، بروجرد و فریدن و رار و مزدج و کیار و چاپلق و جرفادقان و کمره و فراهان و کاشان و قم و ساوه، مازندران، استرآباد، کرایلی، نایب الصداره و سایر مباشرین صدر خاصه متوجه می شده اند. عالی جاه صدر ممالک صاحب اختیار تعیین حکام شرع و مباشرین موقوفات از مزارات و مدارس و مساجد غیرهم، از کل ممالک محروسه از آذربایجان و فارس و عراق و خراسان می باشد. سوای آنچه تحت اسم صدر خاصه تفضل یافت، با صدر الممالک اسـت؛ و در بعضی از ازمنه سلاطین، صدارت خاصه و عامه با یک شخص بوده». (11)
شاه اسماعیل دوم نیز به سال 985 ق منصب صدارت را میان دو نفر تقسیم کرد.
در این مورد خلاصة التواریخ می گوید: «در این روز منصب جلیل القدر صدارت را به سیادت و نقابت پناه شاه عنایت الله نقیب که از سادات رفیع الدرجات و نقبای کثیرالبرکات اصفهان بود ارزانی داشت، و حلّ و عقد و قبض و بسط و نظم و نسق این امر خطیر را بدو تفویض فرمود؛ و مقرر شد که در رواج اوامر دین و تمشیت امور شرع سید المرسلین و تعمیر بقاع خیرات و توقیر زروع و ربوع محالّ موقوفات، مساعی جمیله مشکوره به ظهور رساند». (12)
در زمان محمد خدابنده بار دیگر موقعیت صدر بالاتر رفت تا جایی که به نوشته قاضی احمد قمی: «هیچ زمانی «صدور» به این استقلال و شوکت و حشمت نبودند. تمامی نذورات، خمس و وجوهات وقفی که در خزانه عامره بود، تمام به رقم وی به مصرف می رسید و تولیت اوقاف سر کار حضرات چهارده معصوم (ع) که شرعاً بدان اعلی حضرت تعلق داشت، به اسلام پناه مذکور عنایت کردند که آنرا به رقم خود به ارباب استحقاق رساند. مهمات شرعی و وقفی تمام به گفته و نوشته وی ساخته بود و احتیاج به عرض نبود».(13)
در سال 1015 هـ .ق شاه عباس تصمیم گرفت کلیه زمین های متعلق به خود و همچنین بناهای گوناگون در اصفهان و اطراف آن را وقف دوازده امام، حضرت محمد (ص) و حضرت فاطمه (س) کند. او تولیت این موقوفات را خود بر عهده گرفت و قدرت اجرائی و قدرت معنوی را به طور کلی به خود اختصاص داد. این موقافات چنان چشمگیر بود که در ساختار دیوان صفوبان منصبی ویژه برای اداره آن تأسیس شد که وزیر موقوفات چهارده معصوم نام گرفت.
در عین حال شاه عباس اول در عصر خویش سعی کرد از قدرت علما و قدرت اجرائی «صدور» بکاهد و موفق شد که نهادهای سیاسی را بر نهادهای مذهبی غالب سازد.
در این زمان صدور در سمت چپ شاه می نشستند و این امر نشانگر برتری نهاد سیاسی بر نهاد مذهبی بود.(14)
در این باره در تاریخ جهان آرای عباسی آمده اسـت: «و هم در این سال توفیق خاصه یافته، تمامت املاک مکتبی را که در تصرف شرعی آن حضرت درآمده بود وقف حضرات عالیات عرش درجات چهارده معصوم (ع) فرمودند. وقف نامچه شرعیه در آن باب به خط مرحوم شیخ بهاءالدین محمد عاملی قلمی شد. حاصل آنکه مطابق سنه هزار و هفتاد و چهار هجری اسـت. همه جهت دو ساله به تسعیر وسط، قریب به چهارده هزار تومان می شود؛ و رسید هر یک از سرکاران حضرات سامیات ائمه معصومین (ع) را مشخص فرموده، چهارده مهر به اسم سامی گرامی حضرات مطهرات منقوش فرمودند که رسید هر یک به مهر مخصوص آن حضرت داد و ستد شود؛ و بندهای مرصع به جهت مهر مبارک ترتیب یافته، به صدر سپرده شد».(15)
در این باره اسکندر بیک ترکمان گزارش می دهد: «همچنین بر جمیع مستملکات سرکار خاصه شریفه رقم وقفیت کشیده، به نوعی در این باب مبالغه فرمودند که مکرراً از زبان الهام بیان آن حضرت شنوده شد که می فرمود: جمیع اشیاء سرکار من و آنچه اطلاق مالکیت بر آن توان کرد حتی این دو انگشتری که در دست دارم وقف اسـت، لیکن مشروط بر آن اسـت که به هر مصرفی که رأی صواب نمای اشرف ـ که متولی آنهاست ـ اقضا نماید، در راه دین و دولت صرف نمایند».(16)
لمبتون نیز بیان می کند: «صفویان بسیاری از اراضی کشور را برای مقاصد خیر به خصوص برای کمک به بقاع شیعه، بالاخص حرم اما رضا (ع) در مشهد و خواهرش در قم جزو اوقاف تعیین کردند. برخی از این اراضی وقفی متعلق به خانواده صفویان قبل از رسیدن به حکومت در ایران بوده اسـت. البته شاید بیش از هر دوره دیگر، در دوره شاه عباس اول شمار املاک موقوفه اضافه شده اسـت». (17)
طی دوران فرمانروائی شاه صفی، نهاد وقف بر مبنای همان شالوده ای که در زمان شاه عباس اول بود استمرار یافت. در زمان شاه عباس دوم، نخستین نشانه های آشکار آشفتگی در امر موقوفات به چشم می خورد؛ زیرا او تصمیم گرفت خود موقوفات را در اختیار گیرد. سیوری در این مورد گزارش می دهد: «شاه عباس دوم مقام صدر را حذف کرده، مصمم شد تا خود تمامی موقوفات را در اختیار گیرد. وی صدر خود را به نخست وزیری گماشت و برای هیجده ماه پایان سلطنتش اساساً صدر نداشت».(18)
اما به هر حال ساختار نهاد وقف در عصر شاه عباس دوم تا روی کار آمدن شاه سلیمان همچنان پراهمیت ماند. تا اینکه شاه سلیمان صدارت را به دو قسمت خلاصه و عامه تقسیم کرد: صدر خاصه مسئول اداره امور خالصه دینی، و صدر عامه مأمور تنظیم کارهای موقوفاتی شد.
در این باره راجر سیوری می گوید: «شاه سلیمان صدارت را به دو شاخه خاصه و ممالکیت تقسیم کرد. اگر چه با توجه به اهمیت افزایش یافته شاخه خاصه از بخش اداری کشور، این کار گاهی منطقی بود، اما تقسیم مقام به معنای اشتراک و بنابر این تضعیف قدرت بود. صدر همچنان مسؤول اداره موقوفات بود».(19)
بر خلاف دوره شاه سلیمان که چندان گرایشی به ایجاد موقوفات بزرگ نداشت، دوره فرمانروائی شاه سلطان حسین را از دیدگاهی می توان دوران احیا و شکوفائی ساختار اوقاف صفوی تلقی کرد؛ زیرا طی سلطنت سی ساله او موقوفات سلطنتی رونق گرفت.
بهترین نمونه آن اوقافی بودکه برای مدرسه سلطنتی برقرار کرد.(20) تفاوت عمده ای که این عصر با دوره های قبل از خود داشت این بود که شاه سلطان حسین مقامی جدید به نام ملاباشی را جانشین مقام صدر کرد.(21)

کارکنان اوقاف

وظایف خاص «صدور» بیش از هر چیز با ماهیت اداره موقوفات و زیر مجموعه آن مرتبط بوده اسـت. صدر برای آن که بتواند تشکیلات اداری نهادهای دینی دولتی را اداره کند، نیاز به زیردستانی داشت که شامل وزیر موقوفات، مستوفی موقوفات، متولیان، سرکار فیض آثار و ... بود که همه در دیوانی به نام «دیوان موقوفات» زیر نظر صدر به کار می پرداختند.
دیوانی که درآمد حاصل از موقوفات را جمع آوری و حسابرسی می کرد «دفتر موقوفات» نام داشت. دفتر موقوفات مانند دیوان محاسبات کل کشور دارای دو اداره جداگانه بود که وظیفه یکی از آنها رسیدگی به کلیه امور خاصه موقوفات سلطنتی، و وظیفه دیگری رسیدگی به امور موقوفات عامه بود.
همه وزراء و مستوفیان و متصدیان و متولیان و مباشران موقوفات خاصه و ممالیک می بایست محاسبه خود را برای ممیزی به دفتر موقوفات تسلیم کنند. از بعضی موقوفات هم حق التولیه و حق النظاره در وجه صدر عامه و خاصه گرفته می شد.
متصدی موقوفات مطابق با دستور صدر، اختیار درآمد موقوفات را به دست داشت. این درآمد ظاهراً باید در سال بر یکصد هزار تومان بالغ می شد که مبلغی قابل توجه بود. این مبلغ سالی یک بار در حضور شاه رسیدگی می شد: «این رسمی اسـت مسلّم، اما غالباً شاه در این کار شرکت نمی جوید. در این صورت در حضور صدر یا معاون وی صورتی تنظیم و به شاه تقدیم می کنند. شاه آن صورت را بررسی و دستور لازم را صادر می کند و برای اجرا به دفتر موقوفات می فرستند.
طرز استفاده از درآمد موقوفات دو گونه اسـت: یا به صورت مستمری اسـت که موقتی اسـت و متصدیان مربوط تحت شرایط و ضوابطی می توانند آن را قطع کنند؛ و دیگری مادام العمر می باشد و مصارف آنها از عواید اراضی و املاک تأمین می گردد. و این مهم ترین حواله براتی اسـت که به همان صورت که دیوان محاسبات سالی یک بار به افراد حقوق بگیر می دهد، در دسترس مستمری بگیران می نهد و اینان در مواقع معین به دفتر موقوفات مراجعه می کنند و حواله برات خود را می گیرند. اما اگر مستمری بگیران افراد محترم و مهم باشند، قبلاً نزد صدر یا معاون وی که در هر ایالت می باشند می روند؛ اسناد و مدارک خود را نشان می دهند و پس از اینکه اجازه صدور برات در ذیل سند مربوط نوشته شد، به دفتر موقوفات می روند و حواله خویش را دریافت می کنند. اما چنان که دفتر موقوفات به جهاتی از مستمری بگیر ناراضی باشد، همه سندهایش را می گیرد؛ و این کار به مثابه قطع مستمری اسـت.
مستمری بگیران هر پنج سال یک بار اسناد و مدارک مربوط را به نظر متصدیان دفتر موقوفات می رسانند. از جمله ضوابط شگفت انگیز اینکه صدر و همچنین دفتر موقوفات مجاز اسـت اسناد و مدارک استفاده کنندگان موقوفات را بگیرند و روحانیون را از آن درآمد محروم بدارند.
میزان حقوق سالیانه صدرها دو هزار تومان اسـت، اما چون به ازای این مبلغ، حواله زمین به ایشان می دهند، درآمد زمین های واگذاری به آنان به مراتب بیش از این اسـت. علاوه بر آن، درآمدهای دیگر نیز دارند که مجموع عوایدشان به چهار هزار تومان می رسد». (22)

وزیر و مستوفی موقوفات:

اداره امور مالی موقوفات یا اداره وقف بر عهده وزیر و مستوفی موقوفات، دو مسؤول برجسته دفتر موقوفات بود که در سطح محلی توسط متصدی موقوفات یاری می شدند. وزیر از مقام و موقعیت بسیار برتری نسبت به مستوفی برخوردار بود و وظیفه اش پرداخت مستمری مقدسین و رسیدگی به احوال آنها بود. وزیر و مستوفی عهده دار پرداخت صورت حساب های مربوط به اوقاف بودند که به صورت برات پرداخت می شد. حق نگهداری این دفاتر مالی هر پنج سال یک بار تجدید می شد. وزارت دیوان صدارت که دیوانش با همین عنوان نامیده می شد، یک مستوفی برای رسیدگی به دفتر شریعت در اختیار داشت که احتمالاً دفتری همانند دفتر موقوفات بود. وظیفه مستوفی بود که فهرست دخل و خرج را هر ساله به حضور صدر بفرستد و بعداً سرکار مستوفی، اطلاعات موجود در این فهرست را ثبت و ضبط می کرد.
متولیان، دبیران، خدمه، عمله، اجاره داران و رعایا و زارعین سرکار آستانه مقدسه موظف بودند او را به رسمیت بشناسند و او را تصدیق و از وی اطاعت کنند و بدون اینکه برات را به مهر و امضای او برسانند معامله انجام ندهند.(23)
کمپفر می نویسد: «ناظر موقوفات که معاون صدر نیز می بود مستوفی نامیده می شد و از سوی شاه انتخاب می گردید و در غیاب صدر کلیه وظایف او را انجام می داد. مستوفی موقوفات بر دفترخانه موقوفات ریاست داشت. در این دفترخانه، املاک موقوفه، تمامی جزئیات مساحت، طرز کشت و دریافت و پرداخت سالانه ثبت می شد و در عین حال بر جریان امور و قانونی بودن آن نظارت می شد؛ زیرا بدون مهر مشارّالیه داد و ستد و وجوهات محصولات صورت نمی گرفت».(24)

سرکار فیض آثار:

برای تمییز صدر از ناظر موقوفات مذهبی، او را صدر موقوفات می نامیدند. مدیریت و نظارت بر تمام آنچه اموال وقف تفویضی (موقوفات مذهبی سلطنتی) نامیده می شد، بر عهده صدر خاصه بود که در رأس دیوان الصداره قرار داشت. وقف تفویضی تشکیل شده از اموال و املاک خالصه سلطنتی بود که برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره چهارده معصوم (ع) وقف می شد.
صدر خاصه می توانست تمام متولیان مزارهای مقدس را نصب و عزل کند. این وقف های سلطنتی در اختیار سرکار فیض آثار بود.
نوع دیگر وقف های مشابه در اختیار سرکار محبت آثار بود که هیئت رئیسه دیگری داشت.
شاه عباس اول، چهارده مهر به اسم چهارده معصوم (ع) به صدر خاصه داد که در معاملات مربوط به اداره وقف های تفویضی از آنها استفاده کند. صدر، نماینده شاه در تمام موارد مربوط به این گونه بذل و بخشش ها بود.(25)
نویسنده دستور الملوک در این باره می نویسد:
«سرکار فیض آثار به همه موقوفاتی که حکام صفوی مدعی تولیت آن بوده اند اطلاق می شده اسـت و این نشان می دهد که حکام صفوی به گسترش موقوفات و تولیت آنها علاقه داشته اند؛ چنان که شاه عباس اول زمین های خصوصی را به موقوفات تبدیل کرد تا از درآمدهای آنها منتفع گردد و در عین حال از سرزنش اخلاقی در سوء استفاده از آنها مصون بماند».(26)
در تذکرة الملوک نیز آمده اسـت:
«امور سرکار فیض آثار متعلق و مختص عالی جاه صدر خاصه اسـت و صدر الممالک را در آن مدخلیتی نیست. سرکار فیض آثار نام پرتشریفاتی اسـت که معلوم می دارد این دایره سپرده کف کفایت صدر خاصه بود و در عالم آرا سخن از شکرالله نامی اسـت که در زمان سلطنت شاه اسماعیل ثانی وزیر اعظم گردید و در سلطنت محمد خدابنده او را به وزارت و ممیزی خراسان و در عین حال تولید سرکار فیض آثار گمارده بودند. در صورتی که منظور از این عبارت آن باشد که وی متولی آستانه قدس رضوی در مشهد گردیده اسـت، ارتباطی بین سرکار فیض آثار و املاک متعلق به آستانه پیدا می کند. از آن جا که تحت عنوان عایدات سرکار فیض آثار به موقوفات اشاره می شود، احتمال دارد دایره عواید محلی را که برای آستانه مقدس رضوی در مشهد تخصیص داده شده و شاه ایران نسبت به آن ذی علاقه بود، تحت نظارت داشته اسـت».(27)

متولی:

متولی سرپرست اماکن مقدسه بود و عواید آن را ثبت و ضبط می کرد. بیشتر اوقات مقام متولی در میان روحانیون موروثی بود. متولی غالباً به کارهای اجرایی و اداره موقوفات می پرداخت. فرمان های موقوفات را معمولاً شاه صادر می کرد، اما گاهی صدر و شیخ الاسلام نیز در حوزه فعالیت خود احکامی برای متولی صادر و کسی را به این مقام منصوب می کردند. (28)
بیشترین درآمد موقوفات به متصدیان عواید مساجد که متولی بودند تحویل می گردید. اینان متعهد بودند از آنچه به ایشان سپرده می شود محافظت کنند و حساب آن را داشته باشند و به امور معنوی کاری نداشتند. غیر از تقسیم عواید، موظف به تعمیر و ترمیم مساجد و اماکن متبرکه هم بودند که تولیت آنها به ایشان سپرده شده بود. معمولاً مساجد بزرگ و موقوفات بزرگ درآمد فراوان داشتند و دارای متولی بودند، اما مساجد کوچک متولی نداشتند.(29)
به تدریج در اردبیل، مشهد و قم تفاوتی بین نحوه اداره قدیم و جدید به وجود آمد و دو ساختار متفاوت وقف برای اداره اموال فزاینده وقف، بعد از سال 905ق/ 1500 م پدیدار گشت. املاک قدیمی وقف، یعنی آنهایی که متعلق به قبل از سال 905 ق/ 1500 م یا نزدیک به آن بود، در سال 1017 ق/ 1619 م وقف قدیم شناخته شدند؛ و به نظر می رسد که هر دو نوع وقف با دو سازو کار متفاوت، زیر نظر متولی جداگانه ای اداره می شده اند.
در اواخر دوره صفوی، معمولاً هر دو منصب را یک نفر عهده دار بود و مطابق گزارش دستور الملوک، در واقع این متولی قدیم بود که ریاست می کرد، گرچه متولی جدید هم وجود داشت.(30)
مقام متولی حرم مشهد مقدس سودآور و پردرآمد بود و اراضی وسیعی در سراسر کشور به این حرم تعلق داشت. متولیان مقبره امام رضا (ع) همانند دیگر متولیان مبالغی را به نام رسوم یا رسومات دریافت می کردند که حق التولیه نامیده می شد. این علاوه بر حقوق بالای آنان، یعنی یک دهم درآمدهای حرم بود.
علاوه بر آن، سرپرستی همه روحانیون، اعیان و اشراف سراسر ولایت خراسان به آنان واگذار شده بود.
گاهی نیز صدر یکی از این مناصب را به طور همزمان به عهده می گرفت. صدر برای نگهداری و مرمت املاک وقفی مبالغ گوناگونی دریافت می کرد. به عنوان مثال بخشی از درآمدها ملقب به رسم الصداره بود و فقط شخص وی مجاز بود که این مبلغ را جمع آوری کند؛ زیرا صدر مسؤولیت جمع آوری مالیات های اسلامی را به عهده داشت.(31)
متولی حرم امام رضا (ع) «موظف بود که آستانه متبرکه را انتظام بخشد. خدام، مدرسان علوم دینی، قاریان قرآن و سایر کارکنان و خدمتکاران آستانه را مطابق ترتیبی که شاه طهماسب اول مقرر کرده بود دریابد و به احوال آنان رسیدگی نماید. متولی همچنین مراقبت می کرد که اطعام فقرا و مقرری راتبه خواران به وجهی نیکو توزیع گردد».(32)

مدّرس:

مدرس نماینده ایالتی صدر خاصه بود. بنابر روایت سانسون: «صدر خاصه در تمام شهرهای عمده ولایات نمایندگانی دارد که آنها را مدرس می خوانند. حکام ولایات نمی توانند بدون رأی آنان که فتوا نامیده می شود حکمی قطعی صادر کنند».(33) در واقع: «تمام افرادی که در امور مذهبی و دینی مدخلیتی دارند، مقام خود را از صدر خاصه دریافت می دارند و متقابلاً درآمد هنگفتی را برای او فراهم می آورند».(34)
مدرس تنها نماینده صدر خاصه در ایالات نبود؛ زیرا ملاها و پیش نمازها نیز زیر مجموعه مدرس بودند و از او پیروی می کردند. سایر کارکنان موقوفات عناوینی از قبیل کلیددار و خادم باشی داشتند.

نتیجه:

آنچه درباره اوقاف و آثار موقوفه در ایران وجود دارد، بیانگر این مطلب اسـت که این آثار از صدر اسلام تا زمان حمله مغول کم و بیش وجود داشته اسـت، اما پس از تهاجم مغول به ایران، نزدیک بود که دیگر از وقف و موقوفه جز نامی نماند، ولی پس از تأسیس حکومت ایلخانان و نفوذ خواجه نصیرالدین طوسی، اوقاف سر و سامانی یافت و در دوران آق قویونلوها و قراقویونلوها رشد کرد و در زمان صفویه به اوج خود رسید. پس از روی کار آمدن صفویان و گسترش فرهنگ تشیع در ایران اسلامی، شاه اسماعیل که برای تشکیلات سیاسی اداری خود به یک عالم، فقیه، قاضی، مبلغ و مجتهد نیازمند بود، به این منظور در رأس روحانیون «صدر» را منصوب کرد که اداره محاکم مذهبی را برعهده داشت و به کلیه مسائل مالی مذهب و طبقه مذهبی نیز رسیدگی می کرد و به طور رسمی ناظر بر مسائل اوقاف بود. همچنین در عهد شاه طهماسب این منصب به خاصه و عامه تقسیم شد که «صدر خاصه» نظارت بر موقوفات سلطنتی را بر عهده داشت و «صدر عامه» به موقوفات عامه رسیدگی می کرد، اما در زمان شاه عباس اول از نفوذ صدر کاسته شد و شاه رأساً امور سیاسی و نظامی را برعهده گرفت.
در زمان شاه عباس دوم برای اولین بار نشانه هایی از آشفتگی در دیوان اوقاف مشاهده شد و او مدتی خود منصب صدارت را بر عهده گرفت و در هیجده ماه پایانی حکومتش عملاً صدر نداشت، اما شاه سلیمان از نیای خود پیروی نکرد و دو صدر برگزید: خاصه و عامه. این مقام در زمان سلطان حسین به مقام ملاباشی تبدیل شد.
به سخن دیگر، در ابتدای دولت صفوی «صدر» از منزلت بیشتری نسبت به اواخر حکومت صفوی برخوردار بود، اما مقام صدر با همه فراز و نشیب خود به خاطر ریاست بر اوقاف و فزونی وقف در ایران توانست تا اواخر دولت صفوی بر جا بماند و وظایف خود را که در حقیقت اداره موقوفات و زیر مجموعه آنها بود، به وسیله زیر دستان به انجام می رساند.
منابع:
1.بانی، شیرین (1371). دین و دولت در ایران عهد مغول. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
2.تاورنیه. (1336). سفرنامه تاورنیه، ترجمه ابوتراب نوری. تصحیح حمید شیرانی. چاپ دوم. اصفهان: کتابخانه سنائی.
3.ترکمان منشی، اسکندر بیک. (1364). تاریخ عالم آرای عباسی. تصحیح شاهرودی. چاپ دوم. تهران: نشر طلوع و سیروس.
4.جعفریان. رسول (1379). صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست. قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه.
5.سانسون. (1377). سفرنامه سانسون، ترجمه محمد مهریار. اصفهان: گل ها.
6.سیوری، راجر. (1376). ایران عصر صفوی. ترجمه کامبیز عزیزی. چاپ پنجم. تهران: نشر مرکز.
7.سیوری، راجر. (1380). در باب صفویان. ترجمه رمضان روح اللهی. تهران: نشر مرکز.
8.شاردن. (1374). سفرنامه شاردن. ترجمه اقبال یغمائی. 6 جلد. تهران: توس.
9.صفت گل، منصور. (1381). ساختار نهاد و اندیشه دینی در ایران عصر صفوی. تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا.
10.طاهری، ابوالقاسم. (1380). تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران. تهران: انتشارات علمی، فرهنگی. چاپ سوم.
11.فلور، ویلم. (1381). نظام قضائی عصر صفوی. ترجمه محسن زندیه. قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه .
12.قمی، قاضی احمد بن شرف الدین. (1359). خلاصة التواریخ. تصحیح احسان اشراقی. تهران: دانشگاه تهران.
13.کمپفر. (1360). سفرنامه کمپفر. ترجمه کیکاووس جهانداری. چاپ دوم. تهران.
14. لمبتون، آن. ک. س. (1362). مالک و زارع. ترجمه منوچهر امیری. چاپ سوم. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
15.میراحمدی، مریم (1369). دین و دولت در عصر صفوی. چاپ دوم. تهران: امیرکبیر.
16.میرزا سمیعا. (1368). تذکرة الملوک (به ضمیمه تعلیقات مینورسکی). ترجمه مسعود رجب نیا. به کوشش محمود دبیرسیاقی. چاپ دوم. تهران: امیرکبیر.
17.میرزا رفیعا (1385). دستور الملوک. ترجمه علی کردآبادی. چاپ اول. تهران: انتشارات وزارت امور خارجه.
18.وحید قزوینی، میرزا محمد طاهر. (1383). تاریخ جهان آرای عباسی. تصحیح سید سعید میرمحمد صادقی، چاپ اول. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

پی نوشت ها :

1.شاردن، سفرنامه شاردن. ج 4، ص 1377 .
2.بیانی. دین و دولت در ایران عهد صفوی، ج 2، ص 543 .
3.همان، ص 530.
4.فلور، نظام قضائی عصر صفوی، ص 95 .
5.جعفریان، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، ج 2، ص 194 .
6.کمپفر، سفرنامه کمپفر، ص 121 ـ 122 .
7.تاریخ عالم آرای عباسی، ج 1، ص 69 .
8.جعفریان، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، ج 2 ، ص 196 .
9.شاردن، سفرنامه شاردن، ج 6 ، ص 408 .
10.تاورنیه، سفرنامه تاورنیه، ص 588.
11.تذکرة الملوک، ص 2 ـ 3.
12.خلاصة التواریخ، ج 2، ص 648.
13.همان، ص 670.
14.دستورالملوک، ص 351.
15.وحید قزوینی، تاریخ جهان آرای عباسی، ص 169 .
16.تاریخ عالم آرای عباسی، ص 761.
17.لمبتون، مالک و زارع، ص 236.
18.سیوری، در باب صفویان، ص 202.
19.سیوری، ایران عصر صفوی، ص 238.
20.صفت گل، ساختار نهاد و اندیشه دینی، ص 325.
21.میراحمدی، دین و دولت در عصر صفوی. ص 125.
22.شاردن، سفرنامه شاردن، ج 4، ص 1342 ـ 1343.
23.فلور، نظام قضائی عصر صفوی، ص 113.
24.کمپفر، سفرنامه کمپفر، ص 122.
25.فلور، نظام قضائی عصر صفوی، ص 108.
26.دستور الملوک، ص 352.
27.تذکرة الملوک، ص 147.
28.فلور. نظام قضائی عصر صفوی، ص 109.
29.طاهری، تاریخ سیاسی اجتماعی ایران، ص 164.
30.دستورالملوک، ص 352.
31.شاردن، سفرنامه شاردن، ج 4، ص 1344.
32.دستورالملوک، ص 352.
33.فلور، نظام قضائی عصر صفوی، ص 147.
34.سانسون، سفرنامه سانسون، ص 21.
35.فلور، نظام قضائی عصر صفوی، ص 147.

منبع:سجادی، سید احمد؛(زمستان 1390)، وقف میراث جاویدان شماره 76،تهران،موسسه فرهنگی هنری نور راسخون،

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

نسب‌نامه خاندان انصاری آذربایجان کتابخانه … اخلاصه ‌ ای از این قسمت نهایی در نسخه ب نیز آمده است و از جمله از پسران مرحوم میرزا


ادامه مطلب ...

چرا امام علی علیه السلام حکومت را پذیرفت؟!

[ad_1]

«بار خدایا! تو مى دانى که آنچه از ما سر زد، رقابت در سلطنت (و حکومت و آرزوى زیادىِ مال دنیا نبود؛ بلکه ] بدان جهت بود[ تا نشانه هاى دینت را بازگردانیم و اصلاح را در شهرهایتْ آشکار سازیم تا در سایه آن، بندگان ستمدیده ات امنیت پیدا کنند و حدودِ معطّل مانده، اقامه گردد.»

فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان

امام علی، امیرالمومنین

ماجرای هجوم مردم

پس از کشته شدن عثمان، مسلمین در مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله جمع شده و درباره تعیین خلیفه به گفتگو پرداختند، اعمال و رفتار دوازده ساله عثمان آنها را کاملا بیدار کرده بود ،گفتند که امور خلافت را باید به دست کسى سپرد که حقیقتا از عهده انجام آن بر آید. در آن میان عمار یاسر و مالک اشتر و رفاعة بن رافع و چند نفر دیگر که بیش از سایرین شیفته خلافت على علیه السلام بودند صحبت نموده و مردم را براى بیعت آن حضرت آماده ساختند.

این چند نفر با خطابه هاى دلنشین و سخنان مستدل اعمال خلفاى سابق را تجزیه و تحلیل کرده و نتیجه سرپیچى آنها را از دستورات رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مورد خلافت على علیه السلام به مسلمین تذکر داده و سبقت و مجاهدت آن حضرت را در اسلام و قرابتش را نسبت به رسول اکرم بدانها یادآور شدند و بالاخره اذهان و افکار عمومى را بر یک سلسله حقایق و واقعیات روشن ساختند به طوری که در پایان سخن آنها همه مسلمین اعم از مهاجر و انصار یکدل و یکزبان براى بیعت على علیه السلام آماده گردیدند، آنگاه از مسجد خارج شده و رو به خانه آن جناب آورده و اظهار کردند یا على عثمان را کشتند و اکنون جامعه مسلمین بدون خلیفه می باشد دست خود بگشاى تا با تو بیعت کنیم که سزاوارتر از تو کسى براى این امر مهم وجود ندارد و عموم مسلمین نیز از صمیم قلب حاضرند که طوق بیعت تو را در گردن خود اندازند.

«اى مردم! مرا در امور خود یارى رسانید. سوگند به خداوند که حقّ ستمدیده را از ستمگر خواهم ستاند و لگام ستمگر را گرفته، او را بر آبشخور حقیقتْ وارد خواهم کرد، گرچه از آن کراهت داشته باشد.»

امام على علیه السلام: «آگاه باشید! سوگند به آن که دانه را شکافت وانسان را بیافرید، اگر حضور حاضران نبود و حجّت با وجود یاورْ تمام نمى شد، و (اگر نبود) پیمانى که خداوند از عالمان گرفته که بر شکمبارگى ستمگران و گرسنگى مظلومان، بى قرار باشند، هر آینه، افسار حکومت را بر پشتش رها مى کردم و آخرش را با کاسه اوّلش سیراب مى ساختم و مى دیدید که دنیاى شما نزد من، از آبِ بینى بُز ماده اى بى ارزش تر اسـت.»

اسباب پذیرش حکومت

از جمله سخنان امام على علیه السلام که اسباب پذیرش حکومت را بیان مى دارد کلمات زیر اسـت:

- خواندن به سوی حق:

«اى جان هاى گوناگون و دل هاى پراکنده که بدن هاشان حضور دارد و خِرَدهایشان از آنها غایب اسـت! شما را به حق مى خوانم، ولى از آن مى گریزید، چنان که بزغالگان از بانگ شیرِ غرّان مى گریزند. دور اسـت که با شما پایه هاى عدل را به پا دارم یا کژى هاى حقیقت را راست کنم!»

- اصلاح شهرها:

«بار خدایا! تو مى دانى که آنچه از ما سر زد، رقابت در سلطنت (و حکومت و آرزوى زیادىِ مال دنیا نبود؛ بلکه (بدان جهت بود) تا نشانه هاى دینت را بازگردانیم و اصلاح را در شهرهایتْ آشکار سازیم تا در سایه آن، بندگان ستمدیده ات امنیت پیدا کنند و حدودِ معطّل مانده، اقامه گردد.»

- هدایت گمراهان:

امام على علیه السلام در یکی از حکمت ها می فرماید: «بار خدایا! تو مى دانى که من در پىِ زمامدارى و حکومت و برترى جویى و ریاست نبودم؛ بلکه تنها در پىِ اقامه حدود و اجرا کردن شریعت، نهادن امور بر جاى خود، رساندن حقوق صاحبان حق، حرکت بر روش پیامبرت و هدایت گمراهان به نور هدایت بودم.»

- مبارزه با ستمگری:

«بیعت شما با من، ناگهانى و بى اندیشه نبود و انگیزه من و شما هم یکى نیست. به درستى که من شما را براى خدا مى خواهم و شما مرا براى خودْ مى خواهید.

«بار خدایا! تو مى دانى که من در پىِ  زمامداری و حکومت و برترى جویى و ریاست نبودم؛ بلکه تنها در پىِ اقامه حدود و اجرا کردن شریعت، نهادن امور بر جاى خود، رساندن حقوق صاحبان حق، حرکت بر روش پیامبرت و هدایت گمراهان به نور هدایت بودم.»

اى مردم! مرا در امور خود یارى رسانید. سوگند به خداوند که حقّ ستمدیده را از ستمگر خواهم ستاند و لگام ستمگر را گرفته، او را بر آبشخور حقیقتْ وارد خواهم کرد، گرچه از آن کراهت داشته باشد.»

- ترس بر دین:

در خطبه ای از ایشان آمده اسـت: «مردم بر عثمان شوریدند و - در حالى که من کناره گیر بودم - او را به قتل رساندند. سپس با (وجود) کراهت من، مرا به حکومت رساندند. اگر ترسِ بر دین نبود، آنان را اجابت نمى کردم.»

- شایستگی امام برای حکومت:

امام على علیه السلام در نامه ای به کوفیان فرمود: «خداوند آگاه اسـت که چاره اى جز پذیرش حکومت نداشتم و اگر شایسته تر از خود را مى یافتم، در این امر، پیش قدم نمى شدم.»

- حفظ کتاب خداوند:

«سوگند به خداوند که بر خلافتْ اقدام نکردم، مگر از ترس آن که بُزى نَر، از بنى امیّه بر آن چنگ اندازد و کتاب خداوند را بازیچه سازد.»


منابع:
- نهج البلاغة ؛ خطبه 3، 131، 136.
- الدرجات الرفیعة،سیدعلی خان مدنی شیرازی،ص 38.
- تاریخ طبرى، محمد بن جریر طبری ج4 ص 491.
- أنساب الأشراف، احمد بن یحیی بلاذری ،ج2ص 353.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

امام علی علیه‌السلام ویکی فقهامامعلیعلیه‌السلامامام علی علیه‌السّلام در روز جمعه ۱۳ رجب در سال ۳۰ عام‌الفیل در مکه درون کعبه متولد زندگینامه امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلامباسمه تعالی زندگینامه امام علی بن موسی الرضا علیه السلام مقدمه امام علی ‌بن موسی آیا نام مبارک امام علی علیه السلام در قرآن کریم آمده …امام جمعه قزوین مسوولان از امتیازات داده شده در برجام شرمسار باشند بند تحریمی حدیث هایی از امام علی علیه السّلام حدیثحضرت امام علی علیه السّلام فرموده اند هیچ دشمنی برای انسان، ستمگرتر از نفس او نیسترفتار شناسی امام علی علیه السلامامام علی علیه السلام روح جهان هستی است در شناسایی ارزش وجودی آن حضرت عقل کم می آورد و بررسی نقش حضرت عیسی علیه السلام در حکومت جهانی اسلامی امام بررسی نقش حضرت عیسی علیه السلام در حکومت جهانی اسلامی امام عصرعج آیا امام زمان و حکومت ازنگاه امام علی ع دانشگاه علم و صنعت ایران بسم اللّه الرحمن الرحیم حکومت از نگاه علی علیه السلام نخست باید دانست که بزرگترین انگیزه قیام امام حسینعلیه السلامبزرگترین انگیزه قیام امام حسین علیه السلام مسئله امر به معروف و نهى از مـنکر است که علی بن موسی الرضا ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادعلیبنموسیالرضاامام شیعه علی بن موسی نقش هشتمین امام شیعیان نام علی بن موسی کنیه ابوالحسن چرا اهل سنت ازدواج موقت را حرام مى‏دانند؟متعه در مقابل نکاح دائم است و به آن نکاح منقطع نیز می گویند منقطع در لغت به معنای


ادامه مطلب ...

معیار ارزشمندی حکومت نزد امام علی(ع)

[ad_1]
ابن‌عباس می‌گوید: در سرزمین ذی‌قار (نزدیک بصره) به حضور امام علی (علیه السلام) رسیدم، دیدم کفش خود را وصله می‌کند، به من فرمود: این کفش چقدر می‌ارزد؟
[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


ابنعباس ميگويد: در سرزمين ذيقار (نزديك بصره) به حضور امام علي (عليه السلام) رسيدم، ديدم كفش خود را وصله ميكند، به من فرمود: اين كفش چقدر ميارزد؟داستان کوتاه ابنعباس ميگويد: در سرزمين ذيقار (نزديك بصره) به حضور امام علي (عليه السلام) رسيدم، ديدم كفش خود را وصله ميكند، به من فرمود: اين كفش چقدر ميارزد؟یکی از اصول مهم اندیشه حضرت علی(ع)، لزوم استقرار حکومت برای انتظام امور مردم و سامان .... با دقت در سخنان ارزشمند ایشان می توان به تبیین این اصول، به ویژه معیارهای ...... تحت حکومت حضرت، از حاکم خود (عمر بن ابی سلمه که در فارس حکومت می کرد) نزد ...بنابراين فهم انديشه و عمل حضرت علي(ع) درمورد سياست و حکومت بسيارمشکل خواهد ... وي ارزش حکومت و رياست راازکهنه کفشي کمترميداند؛ مگر آنکه حقي احياء و يا باطلي ..... وعنودان سرسخت بودند، پاي فشرد وبه آنان گفت: بدانيد كه شما نزد ما سه حق داريد و تا .... عدل ميزان و معياري براي اسلام ،ملاک سياست وهدف اصلي وغايي حکومت اجراء ...اصلاحات علوی، بازگشت به ارزش ها ... امام علیه السلام به خوبی می داند که مردم مسلمان در زمان خلفا بویژه در زمان خلیفه سوم از اسلام راستین فاصله گرفته اند. ... نشسته و آهسته صحبت می کردند، پس از آن ولید بن عقبه نزد امام علیه السلام آمد و گفت: .... فهو من معادن دینه، و اوتاد ارضه قدالزم نفسه العدل، فکان اول عدله نفی الهوی عن نفسه، یصف ...معیارهای حکومت و ویژگی های حاکم در دیدگاه امام علی (ع) ... مسجد كنار یكدیگر نشسته و آهسته صحبت می كردند، پس از آن ولید بن عقبه نزد امام علیه السلام آمد و گفت:مالک اشتر، شبیب بن عامر ازدی را جانشین خود در نصیبین نموده، نزد علی علیه السلام آمد. ... 3- پیروی از الگوهای ارزشمند پیامبر اسلام و ائمه(ع) ... یکی از مهمترین ملاکهاى انتخاب کارگزاران در حکومت اسلامى به نظر امام على (علیه السلام) افزون بر ..... در این مرحله امام علی(ع) خطاب به مالک به بیان معیار جهت انتخاب یک گزینه پرداختهاند و با ...... امام علی(ع) The Effect of Governance on Income Distribution (With Emphasis on the ... با توجه به آنکه رفتارهای حکومتی امام علی(ع)، بسیار قابل تأمل و درخور اندیشه ... جامع و الگویی ماندگار از حکومت حق و عدل بود از گفتارهای ارزشمند ایشان در مطالعه خود ... روایات قطعی، معیار عقل، شأن و جایگاه معصوم و در نهایت مسلمات تاریخی، صحت و ...معیارها و ملاک های شایستگی مدیران از دیدگاه امام علی (ع) در نهج البلاغه ... چند به اختصار به معیارهای مدیریت از دیدگاه حضرت علی (ع) با توجه به کتاب ارزشمند نهج ... نامه 53 نهج البلاغه که یک فرمان حکومتی از جانب آن حضرت به مالک اشتر، است ..... همچنين امام علی (ع) در نامه 53 خطاب به مالک اشتر فرموده اند: دوست داشتنی ترین چیزها در نزد تو، ...عدالت اجتماعی را می توان به عنوان بزرگترین هدف از تشکیل حکومت اسلامی تلقی کرد. .... امام علی(ع) معتقد است که عدالت، فقط وقتی ارزشمند ودارای اعتبار است که به ... ص 78) اهمیت عدالت در نزد ان حضرت تا انجاست که وقتی از آن حضرت میپرسند آیا عدل ...... وجه باقی و چهره همیشگی امام علی (ع) است و سیره ان بزرگوار در طول تاریخ معیار و ...


کلماتی برای این موضوع

حکومت و سیاست در سیره امام حسن ع حکومت و سیاست در سیره امام حسن ع على ع مدت شش ماه قرار داده بود، نزد آن حضرت امام على ع کارگزاران حکومت و راهکارهاى اصلاحاتجدی امام علی ع، کارگزاران حکومت در فارس حکومت می‏کرد نزد وی امام علی ع آرمان هاى حکومت از دیدگاه امام علىعامام علیع در حکومت خویش عُلُو مادی و محبوبترین امور در نزد زمامدار اسلامی مصحف امام علیع مصحف امام علیع نزد اوست امام علی و امام، بعدها که به حکومت رسید سیاست نامه امام علىع موسوعة امام علىع المعارف ارزشمندى است که با امام علىع و پذیرش حکومت توسط کتاب شناسى عهدنامه امام علىع به مالک اشتردر جای جای دوران حکومت امام علیع مهمتر آنکه شرحهای ارزشمندی به زبانهای فارسی و ملاک هاى گزینش کارگزاران در حکومت علوى عملاک های گزینش کارگزاران در حکومت علوی ع در اینجا، برخی از فرمایشهای امام علیع موسسه صراط مبین حکومت دینی از نگاه امام علی ع علی بیات با یاد و نام خدای مهربان و منان، خدایی که علی ع حکومت دینی از نگاه امام امام علی احادیث از امام علی علیه السلامامام علی ع استراستگویی ، ارزشمندی است و دروغگویی بر صاحبش حکومت می علم امام علمامام هزار باب از علم را به على ع نزد امام حسین ع داد بست و حکومت را به او


ادامه مطلب ...