از گذشته تا بهامروز که هشتمین نسل از بازیهای ویدیویی را در حال سپری کردن هستیم، بازیهایی عرضه شدهاند که همگی آنها را چندین بار به اتمام رساندهایم. بازیهایی که اگر بگویند در مورد آنها صحبت کنید، میتوانیم ساعتها بهبحث کردن و گفت و گو بپردازیم. از طراحی مراحل و دلایل جذابیت بازی گرفته تا یادآوری خاطراتی که بخشی از زندگی ما را تشکیل میدهند.
در همین راستا قصد داریم ۳۰ بازی ارزشمندی که ارزش بازسازی شدن را دارند برای شما معرفی کنیم. بازیهای که طی نسلهای مختلف عرضه شده و خاطرات خوبی را برای ما مخاطبان صنعت بازیهای ویدیویی بهجا گذاشتهاند. این ۳۰ بازی به هیچوجه از رتبهبندی خاصی برخوردار نبوده و قطعا تعداد بازیهای ارزشمندی که ارزش بازسازی کامل را دارند بیشتر از این حرفها است.
Age of Empires II
یکی از بهترین بازیهای استراتژیک پیسی که دو سال بعد برروی کنسول پلیاستیشن 2 نیز عرضه شد. قطعا اگر از مخاطبان قدیمی پیسی باشید، امکان ندارد این بازی را تجربه نکرده یا اسم آن را نشنیده باشید. Age of Empires II: The Age of Kings در زمان عرضه خود ۱۳ تمدن را برای بازیکنان بهارمغان آورد تا طبق سلیقه خود آنها را انتخاب کرده و شروع بهبازی کردن کنند. یکی از نکات خوب بازی بخش داستانی آن بود که شامل پنج داستان تاریخی میشد. هر داستان شما را وارد بازه زمانی خاص میکرد. همچنین ویژگی بارز دیگر این بخش، درجهسختی آن بود که ابتداییترین قسمت آسانترین مراحل را در اختیار شما قرار میداد و آخرین بخش، سختترین مراحل. شاید بتوان جدای از روایت خوب و گیرای داستانی، آن را یک پیش درآمد برای بخش چندنفره هم دانست. بخش چندنفره بازی لذت خاصی داشت زیرا کار تیمی حرف اول و آخر را میزد. در هر تیم هشت نفر قرار داشتند و میبایست با انتخاب کردن تمدن خود، بهجنگیدن میپرداختند. با اینکه Age of Empires II در سال ۲۰۱۳ میلادی بهصورت HD وارد بازار شد ولی این بازی پس از گذشت این همه سال لایق یک بازسازی کامل است. بازسازی که با گرافیک نسل فعلی جلا داده شود.
Demon Souls
سری Souls جزو محبوبترین بازیهای ویدیویی است که توسط میازاکی خلق شده است. با اینکه Demon Souls مخاطبین زیادی را جذب خود نکرد ولی پایه گذار سهگانهای بود که هرنسخه فلسفه و دنیایی خاص را شامل میشود. البته همین Demon Souls نیز بهتنهایی میتواند شما را ساعتها بهفکر فرو ببرد. دنیای بازی و اتمسفر تاریک و سنگین آن از ویژگیهایی بود که شاید در آن زمان خیلی از ما قادر بهدرک کردن آن نبودیم. یکی دیگر از دلایلی که باعث میشد کمتر کسی سمت این انحصاری خاص برود، سختی مبارزات و گیمپلی آن بود. فرض کنید اینهمه راه را تا باس فایت طی کردهاید و کشته میشوید، باز باید از اول راه این مسافت طولانی (بدون در نظر گرفتن دشمنان اعصاب خورد کن بازی) را پیموده تا به باس فایت برسید! حال در نقطهای از صنعت بازیهای ویدیویی قرار داریم که خدا خدا میکنیم ای کاش سونی این بازی را بازسازی کرده و برای پلیاستیشن 4 عرضه کند. با تجربه کردن سهگانه سولز یا حتی بلادبورن خیلیها مشتاق هستند پدر این مجموعه را نیز تجربه کنند. البته ریشه و اساس بازی دمون سولز، بر میگردد به مانگاها و داستانهای ژاپنی؛ جایی که میازاکی در یکی از مصاحبههای خود در مورد دمون سولز اعلام کرده بود که برای فضاسازی بازی، یک دور مانگای برسرک را خوانده تا بتواند داستان بازی را بنویسد. اگر مانگا یا انیمه برسرک را دیده باشید، میبینید که در خیلی از موارد شبیه به یکدیگر هستند.
Shadow of the Colossus
۱۱ سال پیش بازی در صنعت گیم بازی متولد شد که سالهاست سایه آن بر سر این صنعت میتابد. بازی Shadow of the Colossus جز آندسته از بازیهایی نیست که هیچوقت از ذهن مخاطب خارج شود. مخصوصا مخاطبان قدیمی این صنعت. ویژگی مهم این بازی داستانسرایی و شخصیتپردازی بسیار قوی است که سبب شده تا Shadow Of The Colossus چندین پله بالاتر از بازیهای هم سبک خود قرار بگیرد. داستان بازی روایتگر دو دوست بنام واندر و آگرو (درواقع اسب واندر) است که ماجراجویی اصلی خود را زمانی که به سرزمین ممنوعه میرسند، شروع میکنند. واندر و آگرو به ورودی اصلی این مکان می آیند که مجسمهی شانزده غول سنگی است و در انتهای این مکان محراب خالی را مشاهده میکنند. داستان بازی از زمانی جالب میشود که پای شخصیت دختر بازی بهوسط میآید. شخصی که اصلا هیچ پیشزمینهای از وی در اختیار شما قرار داده نمیشود و تنها اطلاعات مورد نظر این است که وی بیهوش است. غم، شادی، تلاش و کوشش ویژگیهای اصلی Shadow of the Colossus هستند. این بازی نمادی است برای مخاطبان نسل ششم. دقیقا اینگونه نمادها در صنعت بازیهای ویدیویی کم نیستند و نخواهند بود.
Metal Gear Solid 1
۱۸ سال پیش مردی بنام هیدئو کوجیما جرقه آتشی را در صنعت بازیهای ویدیویی روشن کرد که شعلههای آن سالهاست این صنعت را نورانی نگه داشته است. نسخه اول مجموعه متالگیرسالید با ارائه گیمپلی ناب و مخفیکاری توانست هواداران زیادی را بهخود جذب کند. جدای از آن داستان این نسخه بهقدری زیبا روایت میشد که هیچوقت آن را فراموش نخواهید کرد. آشنایی با سالید اسنیک مرد وظیفهشناس و فوقالعاده محبوب که از همان ابتدا خود را در دل مخاطبانش قرار داد. هنوز که هنوز است وقتی صحبت از کوجیما میشود، یاد این بازی و موفقیتهایش میافتیم. طبق آمار و ارقام این بازی توانسته است ۶ میلیون نسخه در سرتاسر جهان فروش داشته باشد که بهنسبت زمان عرضه، واقعا عالی است. داستان بازی در سال ۱۹۹۵ میلادی روایت میشود. جایی که گروهی بنام Outer Heaven در حال انجام کارهای مخفی بوده و تیم Fox Hound برای شناسایی این کارها، اقدام میکند. ولی مشکل اینجاست که همه موارد مطابق برنامه پیش نرفته و اینجاست که سالید اسنیک برای اولین بار به تمامی گیمرها معرفی میشود. مأموریت اسنیک این بود که گری فاکس را نجات دهد و به کمک بقیه زندانیان هویت متال گیر را شناسائی کند. قطعا بازسازی کامل این بازی و عرضه مجدد، آن هم در زمانی که دیگر خبری از کوجیما نیست میتواند حداقل یاد و خاطرات را زنده نگه دارد.
Dino Crisis 2
مجموعه Dino Crisis جز آندسته از بازیهایی است که در ایران مخاطبین زیادی ندارد. اگر یک پرس و جو کنید، متوجه این مسئله شده و اگر کسی این بازی را میشناسد، بیشتر بهخاطر خاطرات خوب نسخه دوم بازی است. البته نباید خرده گرفت زیرا نسخه اول بازی و زبان ژاپنی آن، کسی را سمت خود جذب نمیکرد. داستان نسخه دوم مدتی پس از وقایع نسخه اول بازی رخ میدهد. جایی که اختلالهای انرژی سوم سبب میشود تا کل پایگاه تحقیقاتی، ارتش و بهعبارتی کل شهر خیالی بازی به یک بازه زمانی دیگر منتقل شوند. حال در این میان رجینا بههمراه تیم خود به منطقه مورد نظر فرستاده شده تا تیم تحقیقاتی و بازماندگان را نجات دهند. همچنین وی وظیفه داشت تا اطلاعات بهجای مانده از انرژی سوم را نیز برگرداند. نکته جالب بازی، استفاده از دو شخصیت قابل بازی بود و در قسمتی از داستان میتوانستید با رجینا بهبازی کردن ادامه دهید یا شخصیت دایلن مورتون، رهبر تیم امداد و نجات، را کنترل کرده و داستان بازی را پیش ببرید. داینو کرایسیس ۲ بدلیل سبک خاص و مبارزاتی که با دایناسورها داشتید، سبب شد تا بتواند خودی نشان داده و تا بهامروز بازی عرضه نشده که آن حال و هوای ترسناک و هیجان انگیز را برای مخاطب بوجود آورد. شاید بازسازی کامل این بازی از سوی کپکام و عرضه دوباره آن در کنار نسخه اول بازی بتواند حال و هوای جدیدی بهصنعت بازیهای ویدیویی بدهد.
Final Fantasy VIII
هر مقاله خاطرهانگیز یا مقالاتی که بهستایش از بازیهای قدیمی اختصاص داده میشود، دارای یک یا دو نسخه از مجموعه فاینال فانتزی است. مجموعهای ارزشمند برای علاقهمندان به بازیهای ژاپنی و فانتزی. نسخه هشتم این مجموعه با ارائه داستانی کاملا دراماتیک توانست مخاطبین زیادی را به خود جذب کند. داستان فاینال فانتزی VIII در واقع حول هشت مبارز با قابلیتهای جدا که هرکدام از یک آکادمی رزمی فارغ التخصیل شدهاند، رخ میدهد. همچنین یکی از ویژگیهای مهم این نسخه الهام گیری از شخصیتها و داستان نسخه هفتم است. ماجرای یک سرباز و روایت یک زندگی عشقی و در کنار آن مبارزه کردن با دشمنی که محل زندگی آنها را تهدید میکند. همچنین دنیای فاینال فانتزی VIII از یک انرژی بنام استار تغزیه کرده و برخلاف نسخه هفتم که بر پایه جادو بود، در اینجا استار بیشتر از تکنولوژی و مکانیزمهای پیشرفته بهره میبرد. سیستم گیمپلی بازی همانند نسخههای گذشته دارای مبارزات نوبتی بود و شاید کمتر کسی را به خود جذب میکرد. از طرفی موردی که در کنار داستان توانست این بازی را بهمعروفیت برساند، پیشرفت گرافیکی آن نسبت به نسخه هفتم بود. امیدواریم با عرضه شدن نسخه بازسازی شده فاینال فانتزی VII شاهد بازسازی این نسخه و سایر نسخههای ارزشمند این مجموعه بهطور کامل باشیم. قطعا بازی کردن مجموعه فاینال فانتزی با سیستم مبارزاتی مدرن در کنار داستانسرایی و طراحیهای عالی میتواند بیش از پیش مخاطبان را راضی نگه دارد.
Max Payne
اگر قرار باشد لقب مجازاتگر لایق یک شخص باشد، آن فرد قطعا مکس پین است. یک شب سرد زمستانی نیویورک بهخانه آمده و با صحنه قتل فرزند و همسر خود مواجه شوی! از شدت دردناک بودن این صحنه هیچوقت آن را فراموش نکرده و مدام توهماتی را حول این موضوع ببینی. اینکه مدام همسرت در گوش تو نجوا کند و از تو کمک طلب کند سخت، دردناک و طاقت فرسا است. همه این اتفاقات دست به دست هم میدهند تا به فکر انتقام باشید. دیگر موردی برای از دست دادن نداشته و هدف شما یک چیز است، کشتن تک تک افرادی که در این قتل دست داشتند. همهی این موارد دست به دست هم دادند تا مکس پیس تبدیل به یک شخصیت دوست داشنی برای مخاطبان شود. ولی اگر بخواهم نظر خودم را بگویم، موردی که مکس پین را از بازیهای همرده خود در آن زمان جدا کرد، سیستم گیمپلی بازی بود. استفاده از قابلیت Bullet Time و کشتن دشمنان موردی بود که شدیدا گیمپلی بازی را متفاوت جلوه میداد. تیم سازنده نشان داد که خلاقیت و ایجاد نوآوری در کنار داستانسرایی عالی چقدر میتواند یک بازی شوتر را موفق جلوه دهد. مکس مرد بزرگی است و احترام به وی واجب. مردی که یک شبه زندگیاش ۱۸۰ درجه فرق کرد. مردی که تمام دنیای خود را از دست داد و جنگید. مردی که ثابت کرد چقدر دل بزرگی دارد.
Crisis Beat
اگر از مخاطبان نسل پنجم بازیهای ویدیویی باشید، قطعا نام شورش در کشتی را شنیده و ساعتها با برادر یا دوست خود این بازی زیبا را بازی کردهاید. شورش در کشتی یا در اصل Crisis Beat ساخته استودیو سافت ماشین که تا بهامروز هیچکس اطلاعاتی از داستان جدی و قطعی آن ندارد. این مشکل را هم باید گذاشت پای زیرنویس بد بازی و زبان ژاپنی که عملا هیچ اطلاعاتی از بازی نصیبمان نمیشد. ۱۶ سال از عرضه این بازی میگذرد و هنوز بازی ندیدیم که بتواند جای Crisis Beat یا حتی Fighting Force را پر کند. شاید بازسازی کامل شورش در کشتی بتواند رنگ و بوی جدید به این سبک از بازی بدهد.
IGI
یکی دیگر از خاطرهانگیزترین و بهترین انحصاریهای پیسی که در نسل پنجم بین شوترهای آن زمان پادشاهی میکرد. قطعا اکثر ما مخاطبان دستی به سر و روی این بازی کشیده و قطعا اعصابمان از مردنهای متعدد و بازگشت به اول مرحله خورد شده است. ولی تمامی این کارها دلچسب بود! مردنها، مخفی کاریها و کشتن سربازان شاتگان بدست که اگر سریع عمل نمیکردید، کارتان تمام بود. بازی Project I.G.I: I'm Going in روایتگر داستان بازی حول ماموری ویژه بنام جونز بود که بهکمک آنیا، دستیارش، سعی بر گرفتن جاچ پریبوی داشته تا بتوانند اطلاعاتی حول محل نگهداری کلاهکهای هستهای دزدیده شده را پیدا کند. ولی همه چیز مطابق میل این دو همکار پیش نرفت و پریبوی توسط روسها دزدیده شد. مهمترین ویژگی بازی IGI که سبب شده تا در این لیست قرار بگیرد، تنوع مراحل و گیمپلی هیجان انگیز بازی است که شما را تا آخرین لحظات سرگرم نگه میدارد. اگر نسل هشتم نسل ریمسترها و HD شدن بازیهای مختلف است، بهتر است انتظار بازسازی شدن بازیهایی نظیر IGI را داشته باشیم.
Okami
بازی Okami جز آن دسته از بازیهای شرقی است که هرچقدر آن را بازی کنید، خسته نخواهید شد. تنها دلیل این حرف داستان ناب شرقی است که در دل این بازی جای داده شده است. صد سال پیش در دهکده نیپون هیولایی هشت سر بنام اروچی، تاریکی و پلیدی را به ارمغان آورد. در آن زمان یک شمشیر زن بنام ناجی بهمراه گرگی سفید بنام شیرانویی سعی میکنند تا این هیولای هشت سر را از بین برده و معشوقه ناجی را نجات دهند ولی تنها کاری که از دست این دو شخص بر میآید، زندانی کردن اروچی در یک غار است. حال صد سال از آن ماجرا میگذرد و ظاهرا همه چیز مطابق میل مردمان دهکده کامیکی و سرزمین نیپون پیش نمیرود. جدای از این موارد نویسنده و کارگردان بازی هیدکی کامیا بزرگ است! همین اسم کافی است تا به عظمت این بازی پی ببریم. در لحظه به لحظه بازی Okami سرگرمی وجود دارد. برای مثال تیم سازنده از ویژگی جالبی در صفحات لودینگ بازی استفاده کرده بود، بازیکنان میتوانستند با فشار دادن پشت سر هم دکمه ضربدر امتیاز کسب کرده و در بازی به خرید آیتمهای مختلف بپردازند. با اینکه Okami یک بار بر روی پلتفرم نسل هفتمی سونی ریمستر شده است ولی بازسازی این بازی از اول میتواند شدیدا مخاطبان را بههیجان بیاورد. بازی اوکامی بهسادگی نشان میدهد که ژاپن چقدر از تاریخ جذاب و متنوعی برخوردار است. داستانهای اساطیری و تاریخی و فانتزی این کشور همیشه از جذابیت بالایی برخوردار است. برای ثابت شدن این حرف میتوانید یک دور این بازی را تماشا کنید یا فقط و تنها فقط دو انیمه موشیشی و سامورایی چمپلو را تماشا کنید.
Black
بازی Black یکی دیگر از بازیهایی است که در زمان عرضه توانست جدای از گیمپلی روان و هیجان انگیز، یک گرافیک عالی را برای بازیهای آن نسل پدید آورد. الحق که استودیو کرایتریون گیمز، سازنده بازی Black، نشان داد که با کمترین امکانات و تکنولوژی آن زمان میتوان بهترین بازده را بوجود آورد. کاری که امروزه خیلی از استودیوهای صاحب نام از انجام آن عاجز هستند. داستان بازی در شهر اینگوشتیا و چچن کشور روسیه رخ میدهد. جدای از این موارد، شاید نکتهای دیگر که بازی بلک را تبدیل به یک اثر ناب کرد، صداگذاری و موسیقیهای بازی بود که شدیدا حس و حال فیلمهای اکشن هالیوودی را برای مخاطبین خود به ارمغان میآورد. بلک بسادگی هرچه تمامتر نشان داد اقتباس گرفتن از سینمای هالیوود و استفاده درست از آن چقدر میتواند در خلق یک اثر ناب مفید باشد و آن را تبدیل به یکی از بهترینها کند.
Resident Evil 3
مجموعه رزیدنت اویل و مخصوصا نسخههای اولیه، از ارزش بالایی برخوردار هستند ولی در این میان رزیدنت اویل ۳ در جایگاه و رتبه ویژهای قرار دارد. از نظر گیمپلی رزیدنت اویل ۲ و رزیدنت اویل ۳ تقریبا یکسان بوده و تنها موردی که نسخه سوم را به یک اثر جاودانه تبدیل میکند، نمسیس، دشمن شما در بازی است. هر لحظه که نمسیس شما را تعقیب میکرد، سرشار از هیجان و آدرنالینی بود که بهشما تزریق میشد. جدای از آن ترس از رویارویی دوباره با نمسیس آن هم زمانی که وارد محیطهای جدید میشدیم، غیرقابل توصیف است. این بازی وقایع یک روز قبل از نسخه دوم را روایت میکند. جایی که ویروس T تمامی مردمان راکون سیتی را آلوده کرده و جیل ولنتاین نیروی ویژه S.T.A.R.S باید راه خود را برای فرار از این شهر آلوده شده پیدا کند. حال در این میان یک سلاح بیولوژیکی که شبیه به ماشین آدم کشی است، وجود داشته که نمسیس نام دارد. وی طوری برنامهریزی شده که میبایست تمامی اعضای باقیمانده S.T.A.R.S را یکی پس از دیگری از پای درآورد. بهعبارتی تمامی شاهدین آزمایشهای آمبرلا از بین بروند. در این میان بازسازی این بازی میتواند یاد و خاطرهمان از نمسیس را زنده کند. باردیگر خود را محک بزنیم و ببینیم در این سن و سال نیز باز نمسیس میتواند مو به تنمان سیخ کند یا نه.
No One Lives For Ever 2
No One Lives For Ever 2 یکی از بهترینهای نسل ششم بود. بازی در سبک شوتر اول شخص با المانهای مخفی کاری که نسخه اول و دوم آن برای رایانههای شخصی عرضه شد. داستان بازی روایتگر تنشهای ایجاد شده بین ایالت متحده آمریکا و جماهیر شوروی بود. کیت آرچر، مامور مخفی سازمان U.N.I.T.Y وظیفه داشت تا با سفر کردن و انجام کارهای مخفیانه، دستهای پشت پرده جنایتها و این اتفاقات را برملا کند. بازیهای قدیمی همگی یک وجه مشترک دارند و آنهم تنوع مراحل و گیمپلی بازی بود که باعث میشد به دل مخاطب بنشیند. همچنین باس فایتها و شخصیتهایی که در طول بازی باید با آنها مبارزه میکردید، دلیل دیگری بود که بازی No One Lives For Ever 2 را به یکی از بهترین و خاطرهانگیز ترین بازیهای این صنعت تبدیل کرده است.
Half Life
سال ۱۹۹۸ در نسل پنجم بازی منتشر شد تحت نام Half Life که تمامی مخاطبان پیسی را جذب خود کرد. قطعا نمیتوان لیستی از بهترینها را تهیه کرد و نامی از Half Life نبرد. ولو، سازنده و ناشر این بازی، در آن زمان بازی ساخت که در سبک شوتر اول شخص یک نوآوری بحساب میآمد. گیمپلی بازی بهنحوی تعبیه شده بود که جدای از اکشن بالا، بازی شامل یک سری پازل و معماهایی بود که میبایست آنها را حل میکردید. یکی از نکات مثبت بازی همین معماها و در کنار آن داستان فوق العاده بازی بود که هنوز که هنوز است برسر زبانهای مخاطبین قرار داد. مگر میشود اسم برترین شخصیتهای صنعت بازیهای ویدیویی را آورد و نامی از دکتر گوردن فریمن نبرد. داستان بازی حول شخصیتی بنام دکتر گوردن فریمن میچرخد، شخصی که قصد دارد از یک مرکز تحقیقات سری پس از رخ دادن یک فاجعه خارج شده و خود را نجات دهد. طرفداران مجموعه Half Life را میتوان یکی از اصیلترین و بهترین طرفداران دانست زیرا سالها میگذرد و منتظر تایید شدن نسخه سوم این بازی هستند و درکنار آن، اصلا از علاقه قلبیشان به این بازی کم نشده است.
Warcraft 3
داستان وارکرفت روایتگر جنگهای دیوانهوار بین ارکها و انسانهاست که در نسخه سوم آنددها نیز پایشان به این داستان بازی میشود. نسخه سوم بازی سرشار از نبردهای سنگین و کاتسینهای فوق العاده است که استودیو بلیزارد در آن زمان بهخوبی از پس آن برآمد. در طول بازی تا آخرین لحظه شاهد شجاعت پادشاهی هستیم که برای محافظت از مردم سرزمین خود دست بهفداکاری زده و بدترین نفرینها را بهجان میخرد تا مردمان سرزمینش در صلح و آرامش زندگی کنند. یکی دیگر از مواردی که این بازی را بیش از پیش جذاب کرد، بخش چند نفره بازی بود. یک بخش چندنفره هیجان انگیز که سرشار از کار تیمی است و میتوانست ساعتها بازیکنان را سرگرم نگه دارد. قطعا بازسازی وارکرفت ۳ و بسته الحاقی فروزن ترون میتواند مخاطبان را بیش از پیش خوشحال کند. خیلی از ما بازیهای استراتژی و آنلاین و همچنین بازی محبوب DOTA را بهواسطه نام وارکرفت شناختیم.
Syberia
اولین نسخه از مجموعه سایبریا که اکثرا آن را بهخاطر معماها و روایت داستانی زیبایش میشناسیم. یک بازی ماجراجویی در سبک اشاره که معماهایش واقعا شما را به چالش میکشید. داستان بازی حول یک وکیل آمریکایی بنام کیت واکر رخ میداد. وکیلی که برای انجام کارهای اداری یک کارخانه اسباببازی سازی وارد دهکدهای فرانسوی میشود. ولی با وارد شدن بهدهکده مورد نظر، متوجه شرایط عجیبی میشود و داستان این وکیل دوست داشتنی برای پیدا کردن صاحب کارخانه شروع شده و شاهد یک روایت عالی هستیم. بهمناسبت ساخت و عرضه نسخه سوم در سال ۲۰۱۷ ای کاش شاهد عرضه شدن نسخهای بازسازی شده از نسخه اول و دوم باشیم. اگر هنوز فرصت بازی کردن سایبریا ۱ و سایبریا ۲ را نداشتهاید، فرصت را غنیمت شمرده و به بازی کردن این دو بازی فوقالعاده نسل ششمی بپردازید. گرافیک و طراحیها بهگونهای است که با گذشت این همه سال میتوانید با آن کنار بیایید.
Freedom Fighters
یک لوله کش ساختمان که برای عیبیابی لولههای مشتری خود وارد خانه شده تا کارش را انجام دهد. یک لولهکش که همانند سایر روزها قصد دارد زندگی روزانه خود را سپری کند ولی وقت آن رسیده تا زندگیش ۱۸۰ درجه عوض شود. وقت آن رسیده به واسطه ملحق شدن به گروه مقاومت، سربازان جماهیر شوروی را از خاک نیویورک بیرون کند. بازی Freedom Fighters سرشار از جنگ آوریها و دلاوریهای سربازانی است که قصد دارند کشور خود را به یک جای امن برای زندگی کردن تبدیل کنند و چه خوب تیم سازنده این کار را انجام داده است. یکی از نکات خوب گیمپلی بازی Freedom Fighters المانهایی بود که در اختیار شما قرار میداد. میتوانستید با آزاد کردن مردمان از دست سربازان جماهیر شوروی، آنها را وارد گروه مقاومت کرده و در ماموریتها از آنها استفاده کرده و مدیریتشان کنید. البته ناگفته نماند حیف است از ارزشهای این بازی سخن بگوییم و نامی از ساندترکهای عالی Freedom Fighters ساخته دستان پرتوانای جاسپر کید نبریم. واقعا دلمان برای یک شوتر سوم شخص با حال و هوای Freedom Fighers تنگ شده است.
S.T.A.L.K.E.R.: Shadow of Chernobyl
وقتی برای اولین بار بازی S.T.A.L.K.E.R.: Shadow of Chornobyl را بازی میکنید، شاید هیچ ایدهای از سبک و سیاق بازی یا مراحل آن نداشته باشید. فکر کنید با یک بازی بیهدف رورو هستید ولی وقتی کمی بهجلو میروید و با دنیای دلهره آور و بیرحم بازی آشنا میشوید، نظرتان کاملا عوض میشود. اتمسفری که در این بازی بکار گرفته شده بود دقیقا همانند اتمسفر و فضاسازی است که بعدها در بازی مترو شاهد آن بودیم. آن فضای ساکت و ترسناک که کوچکترین صدا شما را میخکوب میکرد و مجبور میشدید اطراف را بیش از پیش بگردید. همین گشت و گذار بعضا کار دست شما میداد و با جانوران بازی روبرو میشدید. بازی در منطقهای بنام The Zone رخ میداد که شخصیت بازی میتوانست با گرفتن ماموریتهای مختلف، در ۱۸ منطقه موجود در محیط اصلی بازی سفر کرده و کارهای مورد نظر را انجام دهد. شاید بتوان اصلیترین عامل دلهره بازی را موجودات جهش یافته بازی و سایر جانوران دانست که اگر شما را مشاهده میکردند، کارتان تمام بود و بهدیار باقی میشتافتید! مگر اینکه آنقدر مهمات دراختیار داشتید که از پس کشتنشان برآیید. بازی Shadow of Chornobyl شاید روایتگر داستان خاصی نباشد ولی در گیمپلی و المانهای بازی آنقدر تجربه کاملی را در اختیارتان قرار میدهد که میتوانید ساعتها خود را غرق این بازی کنید.
Return to Castle Wolfenstein
هیچوقت نمیتوان تریلر Return to castle Wolfenstein که مربوط به باس فایت آخر این بازی بود را فراموش کرد. یک صحنه سینمایی فوقالعاده که شما را بیش از پیش تحریک میکرد تا به بازی کردن بپردازید. بازگشت به قلعه ولفنشتاین دقیقا آن چیزی بود که از یک شوتر اول شخص انتظار داشتید. یک شوتر اول شخص که روایتی از جنگ جهانی و کارهای شیطانی نازیها داشت و هرچه جلوتر میرفتیم، میفهمیدیم موردی فراتر از یک بازی شوتر اکشن انتظار ما را میکشد. یک ترس و هیجان وصف نشدنی که در دل بازی نهفته شده و هرچقدر به بازی کردن میپرداختیم، بیشتر بهآن پی میبردیم تا اینکه با آن روبرو میشدیم. اصلیترین و جذابترین بخش بازگشت به قلعه ولفنشتاین، طراحی مراحل عالی و باس فایتها است که در کنار اسلحههای متنوع بازی، توانسته بود گیمرها را عمیقا به خود جذب کند. نسخههای فعلی این مجموعه شاید در نوع خود جالب باشند ولی هرگز نتوانستهاند محبوبیت و موفقیت این نسخه را کسب کنند. بازسازی بازگشت به قلعه ولفنشتاین یک حس و حال نوستالوژیک را در دل مخاطبان قدیمی بازیهای ویدیویی زنده خواهد کرد. فرض کنید باس فایت آخر با گرافیک نسل هشتم و افکتهای بصری، چه حس و حال وصف نشدنی را به بازی میدهد.
Call of Duty 2
مگر میتوان شاهکار جیسون وست و وینس زاپملا و همچنین محمد علوی را بهعنوان طراحان بازی Call of Duty 2 فراموش کرد. اصلا نمیتوان لیستی تهیه کرد از بازیهایی که ارزش بازسازی شدن دارند و اسمی از کالاف دیوتی ۲ ساخته استودیو اینفینیتی وارد نبرد. معرفی و خلق شخصیت کاپیتان پرایس که بهعبارتی میتوان وی را شخصیت جاوادانه و نامیرا مجموعه کالاف دیوتی دانست. همچنین جدای از مراحل هیجان انگیز و آدرنالیندار که شدیدا مخاطب را یاد فیلم نجات سرباز رایان میاندازد، آن پایان دراماتیک، جایی که کاپیتان پرایس را از دست سربازان آلمانی نجات میدهیم، در نوع خود واقعا عال و جالب است. ایکاش یک استودیو دیگر یا شخصی برای تنوع این بازی را بازسازی میکرد تا به اکتیویژن و استودیوهای سازنده کالاف دیوتی نشان میداد که چقدر از گذشته خود دور هستند. گذشتهای که سالهاست انتظار تکرارش را میکشیم و هرسال با یک سری وعده توخالی روبرو میشویم. وعدههایی که از بیرون خیلی خوش آب و رنگ هستند ولی وقتی با باطن اصلیشان مواجه میشویم، میبینیم که هواداران بیارزشترین اشخاص برای اکتیویژن هستند.
Devil May Cry 3
دانته فرزند اسپاردا جز آن دسته از شخصیتهایی است که توانست براحتی خود را در دل مخاطبان جای کند. بازی Devil May Cry 3 نیز در همان اوایل عرضه خود، توانست راه خود را از بازیهای هم سبک جدا کرده و بهعبارتی میخ خود را در زمین رقابت بکوبد. یک بازی هک اند اسلش ناب با موسیقی پس زمینه فوق العاده هیجانی که شما را در طول مبارزات بیش از پیش هیجان زده کرده و آدرنالین خونتان را بالا میبرد. اگر بخواهم یک نسخه در بین پنج نسخه عرضه شده بازی انتخاب کنم، قطعا دویل می کرای ۳ انتخاب خواهد شد. دنیای دویل می کرای سرشار از خوبیها و بدیهاست. اصلا این بازی تضاد خالص است. دانته و ورجیل دو برادر دوقلو با دو خلق و خوی متفاوت یکی خوب دیگری بد. رنگ قرمز و آبی. پدری از جنس شیطان و مادری فرشته. تمامی اینها عواملی است که باعث میشوند این بازی را دوست داشته باشیم. داستان این نسخه روایتگر و ادامه دهنده داستان دو برادری بود که سالها پیش راهشان از یکدیگر جدا شد. دو برادر که مبارزاتشان در نسخه سوم قطعا در یاد و خاطره تمامی دوستداران این بازی است. آخرین مبارزه که پس از آن دانته شمشیر یاماتو را در اختیار گرفت و ورجیل را در دنیای شیاطین رها کرد، هیچوقت از ذهن هیچ دویل می کرای دوستی خارج نخواهد شد.
Harvest Moon: Back to Nature
Harvest Moon: Back to Nature، یکی از آن دست بازیهایی است که در بین ایرانیها هم طرفداران بسیار زیادی دارد. این بازی که سال ۱۹۹۹ برای پلیاستیشن عرضه شد، داستان یک پسر کشاورز را روایت میکرد که باید در مدت محدودی یک زمین تقریبا بایر را به یک مزرعه پرمحصول تبدیل میکرد. تنوع بالایی از فعالیتها از کشاورزی و دامداری گرفته تا امکان ازدواج و موارد دیگر، باعث شد تا Harvest Moon: Back to Nature همواره در ذهن کاربران و علاقهمندان به بازیهای ودیویی باقی بماند. با اینکه اخیرا بازی Stardew Valley با سبکی مشابه این اثر عرضه شده، اما قطعا بازسازی این نسخه از هاروست مون میتواند بسیار ارزشمند باشد.
Silent Hill 2
بازی Silent Hill 2 جز آن دسته از بازیهایی بود که پس از عرضه شدیدا مخاطبان و هواداران خود را متعجب کرد. تمامی مخاطبان دوست داشتند ادامه داستان قبل را شاهد باشند ولی تیم سازنده بهکل داستان و شخصیتهای جدیدی را خلق کرد و از حق نگذریم، این کار بهخوبی هرچه تمامتر انجام شد. داستان بازی حول مردی است که زن خود را بهقتل رسانده بود و حال هیچ خاطرهای از آن زمان را در یاد نداشت. بنابهدلایلی وارد شهر سایلنت شده بود و بهدنبال همسرش میگشت. اولین سوال که با شروع بازی در ذهن مخاطب رخ میدهد این است که چرا جیمز پس از فراموشی خاطره کشتن همسر خود، در شهر سایلنت هیل بدنبال وی میگردد؟ چه رازی در این شهر مرموز و نفسگیر نهفته است؟ نکته دیگری که شخصا آن را بهترین بخش مجموعه سایلنت هیل میدانم، موسیقی نفسگیر بازی است که در نسخه دوم این امر به خوبی هرچه تمامتر انجام شده بود.
Onimusha 3: Demon Siege
Onimusha 3: Demon Siege یک بازی ژاپنی دیگر است که مخاطبان خاص خود را دارد. داستان بازی درمورد شخصیتی بنام سامانوسکه آکچی است و وی قصد دارد با کشتن نوبوناگا اودا ماموریت خود را انجام دهد. مشکل از جایی شروع میشود که نقشه وی مطابق میلش پیش نرفته و همه موارد در دنیای ساموراییها تغییر کرده و وی توسط یک پورتال به سال ۲۰۰۴ میلادی در فرانسه منتقل میشود. جایی که میبیند در آنجا نیز ۲ مامور پلیس در حال جنگیدن با شیاطین هستند. همه چیز مطابق میل وی پیش نمیرود. وقتی صحبت از تاریخ سامورایی ژاپن میشود، نام قبیله اودا بهگوش میرسد. حال در سومین نسخه از این بازی روایتی زیبا و درگیر کننده را که گوشهای از آن مربوط به این قبیله است شاهد هستیم. دنیای Demon Siege پر شده از معماهای بسیار که برای عبور کردن و پیشروی در خط داستانی میبایست آنها را حل کنید. درجه سختی این معماها بسیار زیاد بوده و قطعا سختترین بخش بازی را میتوان حل کردن معماهای بازی دانست.
Ninja Gaiden
زمانی که هنوز خبری از سری Souls با آن چالشهای سختش نبود، این بازی Ninja Gaiden بود که به عنوان یکی از سختترین بازیهای اکشن شناخته میشد. بازی Ninja Gaiden که توسط استودیو تیم نینجا و به دست ایتاگاکی خلق شد، با خشونت بالای خود و چالشهای فوقالعاده سختی که داشت، عرق هر گیمری را به راحتی درمیآورد یا حتی باسهای بازی به قدری بیرحم و سر سخت بودند که خیلیها از ادامه دادن بازی صرف نظر میکردند. بازی Ninja Gaiden بازیکنان را در نقش یک نینجا حرفهای به نام ریو هایابوسا قرار میداد و از دید سوم شخص بازی را پیش میبردیم. این بازی که ابتدا برای کنسول ایکسباکس عرضه شده بود، سعی داشت تا با سیستم مبارزات بسیار عمیق خود در برابر آثاری مانند God of War و Devil May Cry خودی نشان دهد و میانگین نمرات و بازخورد بازیکنان موفقیت این هدف را اثبات کرد. دنیای خیالی بازی Ninja Gaiden پر از دشمنانی است که میتوان با آنها حمام خون راه انداخت، اما هنگامی که جلوی باسهای وحشتناک بازی قرار میگرفتیم، هنگامی که با سختی عجیب و غریب و فوقالعاده چالشبرانگیز آنها رو به رو میشدیم، این تنها خونسردی و مهارت بازیکنان بود که باعث میشد از پس باسهای گردن کلفت بربیاییم. در این روزها که در میان بازیهای اکشن، این تنها سری Souls است که بازیکنان را واقعا به چالشی جذاب و سخت دعوت میکند، بازسازی اثر تحسین شده Ninja Gaiden نیز میتواند رقیبی سرسخت برای بازیهای میازاکی باشد؛ یک هک اند اسلش ناب که جای خالی آن به شدت در این دوره و زمان صنعت گیم احساس میشود.
Mafia 1
بازی و مجموعه مافیا محبوبیت زیادی دارد و نسخه اول این بازی، اثری است فراموش نشدنی که ساعتها میتوان از زیباییهای آن گفت.صحنههای سینمایی بازی و شخصیت آنجلو، مواردی هستند که بازی مافیا آنها را برای همیشه در ذهنمان هک کرده است. موسیقی عالی، روایت داستانی فوق العاده و شخصیت پردازی شخصیتها همه و همه دست به دست هم داده بودند تا مافیا به یکی از بهترین و خاطرهانگیزترین بازیهای صنعت بازیهای ویدیویی تبدیل شود. با اینکه امثال مافیا هیچوقت تکرار نخواهند شد ولی بازسازی این بازی میتواند خاطرات خوش قدیم را تکرار کند. پس از این بازی، آثار مشابه دیگری در این صنعت خلق شدند ولی هیچکدام نتوانستند خیلی موفق شوند.
Neverwinter Nights 2
اگر بخواهیم مروری بر موفقترین بازیهای سبک نقش آفرینی داشته باشیم، قطعا باید نامی از Neverwinter Nights 2 ببریم. این بازی توسط استودیو آبسیدین و پس از موفقیتهای نسخه اول ساخته شد و توانست خود را بهعنوان یک بازی نقش آفرینی بسیار موفق مطرح کند. گیمپلی بازی مبتنی بر قوانین D&D بود و در آن گیمر میتوانست کاراکتر خود را با جزییات بسیار زیادی طراحی کند. بازی در کل دارای سه فصل بود که هریک داستان مجزایی را تعریف میکرد و در کل Neverwinter Nights 2 از آن دست بازیهایی بود که میتوانست ساعتهای بسیار طولانی گیمرها را سرگرم کنند. مخصوصا اینکه گیمپلی بازی عمق زیادی داشت و برای موفقیت در نبردها، باید تاکتیک تیمی بسیار خوبی اتخاذ میکردید. در دورانی که دیگر شاهد بازیهای نقش آفرینی کلاسیک خیلی زیادی نیستیم، قطعا ساخت بازسازی این اثر میتواند برای طرفداران این سبک بسیار لذتبخش باشد.
The Witcher 1
آغاز ماجراجوییهای گرگ سفید که همگی ارادت خاصی به وی داریم. با اینکه بین نسخه اول و دوم آنچنان فاصله خاصی نیست و بهدلیل انحصاری بودن این بازی برای رایانههای شخصی، خیلیها نسخه اول این بازی را تجربه نکردهاند. ویچر سرشار از دلاوریهای مردی است که تخصص خاصی در کشتن هیولاها و انجام جادوهای مختلف دارد. مردی که در ابتدا استخدام شده تا دختر پادشاه راه بهبود بخشد. دختری که روحش توسط هیولا تسخیر شده و مدام به شکل هیولا در میآید. ولی این تازه ابتدای ماجراجوییهای گرگ سفید است. اگر داستان و روایت داستان ویچر عالی است باید مدیون رمان این مجموعه باشیم. در اصل مدیون آندره اسپاکووسکی، نویسنده کتاب ویچر، باشیم. از طرفی استودیو سیدی پراجکت در آن زمان نشان داد یک استودیو بینام و نشان چه کارها که نمیتواند انجام دهد. جدای از روایت داستانی و حماسی بودن آن، گیمپلی و مراحل بازی، بخشی است که اگر کامل نباشد یک بازی نقش آفرینی بیمعنا خواهد شد. نسخه اول مجموعه ویچر در این بخش به بهترین نحو ممکن کار خود را انجام داده است و میتوان گفت اگر در نسخههای بعدی شاهد کوئستها و مراحل سرگرم کنندهای بودیم، همگی بهخاطر نسخه اول بازی است که از ابتدا قدمهای خود را در این صنعت محکم و حساب شده برداشت. بازسازی این نسخه فرصتی است تا مخاطبان جدید ویچر بتوانند داستان این شاهکار لهستانی را بهتر از قبل درک کرده و تجربه جدیدی را از آن خود کنند.
Dragon Age: Origins
هفت سال پیش اولین نسخه از مجموعه دراگون ایج تحت نام Dragon Age: Origins روانه بازار شد که توانست سیل عظیمی از مخاطبان صنعت بازیهای ویدیویی را بهبازیهای نقش آفرینی جذب کند. استودیو بایوور، سازنده بازی، نشان داد که در ساخت بازیهای نقش آفرینی چقدر مهارت داشته و میتواند مخاطبان را سرگرم نگه دارد. یکی از ویژگیهای این بازی که شدیدا آن را دوست داشتم و باعث میشد اوریجینز از بازیهای هم رده خود متمایز شود، سیستم گیمپلی و استفاده از المانهای نقش آفرینی بود. هرچقدر مخاطبان این بازی را دوست دارند، هستند کسانی که نمیتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. برای مثال یکی از بخشهایی که سبب میشود گیمرها سمت بازی نروند، سیستم مبارزاتی کلاسیک بازی است. البته بماند که این سیستم کاملترین در نوع خود است و میتوانستید با دستور دادن به سایر همتیمیها هرکدام را برای حمله کردن با استراتژی متفاوت آماده کنید. سیستمی که سالها بعد آن را در نسخه اینکوزیشن مشاهده کردیم. همهی این ویژگیها یک طرف و داستانسرایی و شخصیتپردازی بازی نیز یک سمت دیگر. شخصیتهایی نظیر موریگن که هنوز نام و آوازهشان از زبان مخاطبان قدیمی بازیهای ویدیویی بهگوش میرسد.
GTA: Vice City
یکی از بهترین نسخههای سری GTA قطعا Vice City است. گیمپلی بازی در این نسخه دست خوش تغییراتی شده بود ولی موردی که Vice City را از نسخه قبل و بعد خود جدا میکند، داستانسرایی و هیجان انگیز بودن بازی است. داستان بازی روایتگر زندگی تامی ورسیتی است که بدلیل کشتن ۱۱ شخص، به ۱۵ سال زندان محکوم شد. پس از مدتی و آزاد شدنش توسط رئیس سابقش برای انجام معاملات مواد مخدر به شهر گنان فرستاده میشود. قرار گرفتن تامی در شهری که خلاف از سر و روی آن میبارد، ماجراجویی جدید را برای وی بهوجود آورد. جدای از این مسائل یکی از نکاتی که بازی را به یک اثر عالی تبدیل کرد، الهام گرفتن از فیلمهایی نظیر صورت زخمی بود.
پیدا کردن کتاب هایی که ارزش خواندن داشته باشند کار سختی نیست و مسئله اصلی خواندن کتاب است.
کتابخوانی فضیلتی است که امروزه خیلیها از آن محروم هستند. اما به آن دسته از افرادی که قصد پیشرفت در زندگی دارند، توصیه میشود این کتابها را از دست ندهند.
به گزارش آلامتو به نقل از زومیت؛ کتاب دانایی و خردی برای خوانندگان به ارمغان میآورد که اگر بخواهیم خودمان آن را به دست آوریم، باید سالها عمرمان را تلف کنیم. بین سن ۲۰ تا ۳۰ سالگی، همهی ما کشمکشهای زیادی پشت سر میگذاریم و شکها و دودلیهای زیادی داریم. در زیر ۲۰ کتاب را معرفی میکنیم که مسیر زندگی شما را واضحتر، امیدبخشتر و راحتتر میکنند.
جان اکاف از طریق آموختن و تجربه، ما را به سفری میبرد که در طول آن، شغل فعلی منفور شما به شغل رؤیاییتان تبدیل میشود. اکاف به ما میآموزد که خیلی سریع یا خیلی دیر چیزی را رها نکنیم و این مسیر درست زندگی است.
همچنین بخوانید: بهترین کتاب های حوزه موفقیت
ترسو، کتابی بسیار جالب و مفید برای آن دسته افرادی است که میخواهند در زندگی جهش کنند و رؤیاهای خود را به واقعیت تبدیل کنند.
ناشر این کتاب چارلز داهیگ با استفاده از یک سری مطالعات علمی با جزئیات دقیق بیان میکند که عادات چگونه ایجاد میشوند و چگونه است که ما نمیتوانیم در زندگی و کسبوکار عادات را کنار بگذاریم و از این طریق عشق به کارش را بیان میکند.
قدرت عادت یک کتاب عالی برای افرادی است که قصد دارند عادات بد خود را کنار بگذارند و عادات بهتری جایگزین آنها کنند تا به موفقیت برسند.
بیش از ۲۰ سال است که دیو رمزی مشاور مالی شخصی و گویندهی رادیو، مشاورههای فوقالعادهی خود را بهصورت یک راهنمای ساده و راحت در اختیار مردم قرار میدهد. قدمهای کوچک و سادهی وی برای ایجاد یک سرمایهی اضطراری برای روز مبادا، کاملا رایگان در اختیار مردم قرار گرفتهاند.
با افرادی که در حریم شخصی شما فضولی میکنند مشکل دارید؟ اگر خواهان کمک احساسی، فیزیکی یا ذهنی هستید، کتاب مرزها همان چیزی است که نیاز دارید.
ناشران این کتاب هنری کلاود و جان تاونسند برای شما طرح و نقشهای ارائه میدهند تا بتوانید در هر قسمت از زندگی خود که میخواهید، مرز مشخصی قرار دهید.
کریس گویلباو هم شباهت زیادی به تیم فریز دارد و یک نویسندهی جهانگرد است. در کتاب استارتاپ ۱۰۰ دلاری، ناشر پشت سر هم نمونههایی از افرادی که کار خود را با سرمایهی کم آغاز کردند و آن را به یک کسبوکار بزرگ تبدیل کردند ارائه میدهد.
این کتاب یک منبع الهام عالی برای آن دسته افرادی است که میخواهند یک کسبوکار جانبی آغاز کنند.
پرسفیلد بیشتر به خاطر سبک نویسندگی تخیلیاش(افسانهی بگر ونس) و اولین کتابش در مورد کار(جنگ هنر) معروف است و ما را راهنمایی میکند تا هر آنچه لازم است برای انجام هر پروژهای که میتواند مفید باشد، انجام دهیم. یک کتاب کوتاه و ساده، «کارتان را انجام دهید» در عین سادگی برای آن دسته افرادی که مدتها است کاری خارج از علاقه و توان خود انجام میدهند یک منبع الهام بزرگ است.
پرسفیلد مینویسد:
مقابل ترس، عشق قرار دارد – عشق به چالش، عشق به کار، اشتیاق و لذت محض برای اقدام به رسیدن به رؤیاهایمان و اینکه ببینیم اصلا شدنی است یا نه.
اندی اندروز پس از اینکه ۵۰ انتشاراتی دست رد به سینهاش زدند، بالاخره این کتاب را در سال ۲۰۰۵ منتشر کرد. این کتاب بهصورت تخیلی نوشته شده است، اما یک کتاب انگیزشی و تاریخی است؛ داستان در مورد دیوید ۴۶ ساله است که بعدِ از دست دادن شغلش یک تصادف وحشتناک میکند. دیوید وقتی در بیمارستان و در حالت اغما است، به زمان گذشته سفر میکند و با لینکلن، ترومن و ۵ نفر دیگر از رهبران بزرگ تاریخ دیدار میکند.
اندروز مینویسد:
آنهایی که به اهداف و آرمانهای من معترض هستند؛ هدف والایی را که قصد رسیدن به آن دارم، درک نمیکنند.
دنیل پینک به ما نشان میدهد در قرن ۲۱ علم و کسبوکار در حوزههای متفاوتی قرار دارند. علم به ما نشان میدهد در حال حرکت و پیشرفت به سمت ورای سبک و روشهای مدیریت(محرک ۲.۰) و به سمت خودمختاری و انگیزش خود هستیم و اینجا است که کارمندان همه کار خود را باهدف، تسلط و کاملا حرفهای انجام میدهند(محرک ۳.۰).
این کتاب کمک بزرگی برای آن دسته افرادی است که سعی دارند هدف ما را درک کنند.
هر چه کمتر، بهتر؛ همین. این روشی عالی است که گرگ مک کیون مورد استفاده قرار میدهد و فیلتری برای انتخاب کارهایی است که در زندگی خود انجام میدهیم. اگر انتخابی که قرار است انجام دهید، نمرهای بین ۹ یا ۱۰ ندارد (۱۰ چیزی است که حتما باید انجام دهید)، پس آن کار را انجام ندهید.
من قویا توصیه میکنم برای جمعوجور کردن زندگی خود و ایجاد یک نظم و ترتیب مناسب در کارهایتان حتما این کتاب را بخوانید.
مشاور شغلی و ناشر، دن میلر، یکی از معتقدان سرسختی است که مردم را به درک اینکه همه دارای مهارتها، قابلیتها و شوق و استعدادهایی هستند، وامیدارد. این کتاب به ما کمک میکند بفهمیم که مسیر منتهی به خوشبختی همان مسیر یافتن یک کار عالی و سودده است. ۸۵٪ فرآیند جستجوی شغل مبنی بر درک و فهمتان از خودتان است و ۱۵٪ دیگر یافتن شغلی است که برای شما مناسب باشد.
این کتاب به شما کمک میکند شغل مناسب خود را بیابید و به این صورت در هزاران دلار هزینهی وامهای دانشجویی ناخواسته صرفهجویی کنید.
اصل این کتاب در سال ۲۰۰۹ منتشر شد و تیم فریز کسبوکار سبک زندگی را به جهان معرفی کرد. فریز بعد از اینکه در سفرش به اسپانیا دچار حملهی اضطراب شدید شد، نحوهی ایجاد کسبوکاری را معرفی کرد که میتوان آن را در هر جای دنیا اداره کرد. علاوه بر این، وی نشان داد چگونه میتوان در شهرهای اطراف دنیا بهخوبی زندگی کرد.
اگرچه من نمیگویم آنچه تیم انجام داد برای همه مناسب است، اما طرحها و ایدههای او ارزش خواندن دارند.
در این کتاب مسیحی، دونالد میلر ما را در سفر جالب خود در مسیر یافتن اعتقادش به مسیح همراه میکند، دونالد از وقتی دانشآموز بود، در اواخر دوران نوجوانیاش و اوایل سن ۲۰ سالگی، توجه و علاقهاش به یافتن اعتقاد در شهری که مشهور به بیدینی است (پورتلند) جلب شد.
سبک نویسندگی مکالمهای دونالد باعث شده است این کتاب برای هر شخصی که قصد دارد مسیر اعتقاد را طی کند؛ جالب و لذتبخش باشد.
این کتاب «کمک به خود» کلاسیک از سال ۱۹۳۰ تا الان منتشر شده است. این کتاب بر اساس آموزههای کارنگی از مصاحبههای انجامشده با غولها دنیای کسبوکار آن روز (از جمله اندرو کارنگی و توماس ادیسون) نوشته شد. این مؤلف روشهایی را برای حداکثر سازی پتانسیل از طریق درک چگونگی رفتار و تقابل با دیگران معرفی کرده است.
این کتاب اگرچه بیش از ۷۰ سال پیش نوشته شده است، اما برای دنیای امروز هم صدق میکند.
این کتاب با سبک علمی تخیلی الهام بخشی نوشته شده است. این کتاب فوقالعاده، در مورد اوقات و روزهای سخت یک رهبر تیم بازاریابی است که نزدیک است شغلش را از دست بدهد. بنابراین مجبور میشود سوار اتوبوس انرژی شود، چون اتومبیلش نیاز به یک تعمیر بلندمدت دارد. در این سفر، نویسندهی ما ۱۰ قانون ایجاد لذت و انرژی مثبت در کار و زندگی خانوادگیاش را یاد میگیرد.
این یک کتاب سریع و قدرتمند برای هر شخصی است که قصد دارد موقعیت فعلی خود را به یک موقعیت مثبت تبدیل کند.
فرانکل پس از نجات یافتن از ۴ کمپ مرگ نازیها و مشاهدهی مرگ تعداد زیادی از اعضای خانوادهاش، تبدیل به یک روانپزشک شد. وی با این نظریهی فروید که بیان میکند روح آدمی فقط لذت را میطلبد، مخالف بود، فرانکل ادعا کرد چیزی که واقعا انسان در جستجوی آن است، معنا و مفهوم و دلیل زندگی اوست.
اگرچه کمی به زمان گذشته بازمیگردد؛ اما جستجو برای معنا و دلیل، ارزش خواندن دارد.
اجازه ندهید تیتر کتاب شما را بترساند. این کتاب، اگرچه به فروش و فروشندگی هم مربوط میشود؛ اما بیشتر در مورد زندگی یک سر پیشخدمت است.
بزرگترین فروشنده یک کتاب کوتاه است؛ اما شما را به وجد میآورد.
درست است امروزه خیلیها دیگر به شوهر شدن فکر نمیکنند؛ اما نیک پاولیدیس در این کتاب داستانش را در مورد تبدیل شدن از یک فرد خودآزار به یک شوهر دوست داشتنی تعریف میکند.
این کتابی است که همه باید بخوانند تا درک کنند چرا وقتی با یک گروه از مردم صحبت میکنند، احساس خستگی به آنها دست میدهد. از طریق تحقیقات روانشناسی و عصبشناسی، سوزان کایل به زیبایی هرچهتمامتر توضیح میدهد چگونه یکسوم از ما (خویشتنداران) باید با بقیهی افراد برونگرا تطبیق یابیم.
اگر هر سال بیش از یک کتاب بخوانید، از تودهی مردم بسیار جلوتر هستید. زمانی را صرف خواندن هر کدام از این کتابهای عالی کنید. سپس آنچه را که میآموزید به کار ببندید. مطمئن باشید از نتیجهی آن حیرت خواهید کرد.
روز پتر کبیر از پیرمردی پرسید که چرا موی سر او سفید و ریشش سیاه اسـت؟ پیرمرد جواب داد: - چون که موهای ادامه ...
دو برادر که سرنوشتشان را با هم عوض کردنددو برادر بودند: برادر بزرگتر ثروتمند و خسیس بود و برادر کوچکتر سخاوتمند ولی فقیر. با این که بعد از ادامه ...
لایمای مهرباناربابی در جنگل برای یکی از روستاییان قطعه زمینی جهت کشت و زرع معلوم کرد. روستایی برای خودش در آن جا کلبهای ادامه ...
بهترین داروی لاغریمرد ثروتمندی بود که از بس خورده و خوابیده بود بینهایت چاق شده بود و بزحمت میتوانست چند قدم راه برود. ادامه ...
معمادر دوران پیشین، در ساحل دریا، ماهیگیر پیری با زنش زندگی میکرد. دار و ندار این زن و شوهر عبارت بود از ادامه ...
مادری که فالگیر شدمادری فرزند تنبلی داشت که در منزل کنار بخاری مینشست و ابداً کار نمیکرد. یک روز مادر به او گفت: - پسرم، ادامه ...
یک ملاقه آبمردی بود بسیار خسیس که عادت داشت قبل از غذا به هر یک از کارکنان منزلش ملاقهای آب بدهد؛ زیرا فکر میکرد ادامه ...
زن لجبازپدر و مادر ثروتمندی دختری داشتند که بسیار زیبا ولی لوس و ننر بود. با تمام زیبایی و ثروتش هیچ کس به خواستگاری ادامه ...
زن دانادر روزگار خیلی خیلی پیش، در یکی از روستاهای دورافتاده، یکی از روستاییان از دستور ارباب اطاعت نکرد و باعث ادامه ...
از گذشته تا بهامروز که هشتمین نسل از بازیهای ویدیویی را در حال سپری کردن هستیم، بازیهایی عرضه شدهاند که همگی آنها را چندین بار به اتمام رساندهایم. بازیهایی که اگر بگویند در مورد آنها صحبت کنید، میتوانیم ساعتها بهبحث کردن و گفت و گو بپردازیم. از طراحی مراحل و دلایل جذابیت بازی گرفته تا یادآوری خاطراتی که بخشی از زندگی ما را تشکیل میدهند.
در همین راستا قصد داریم ۳۰ بازی ارزشمندی که ارزش بازسازی شدن را دارند برای شما معرفی کنیم. بازیهای که طی نسلهای مختلف عرضه شده و خاطرات خوبی را برای ما مخاطبان صنعت بازیهای ویدیویی بهجا گذاشتهاند. این ۳۰ بازی به هیچوجه از رتبهبندی خاصی برخوردار نبوده و قطعا تعداد بازیهای ارزشمندی که ارزش بازسازی کامل را دارند بیشتر از این حرفها است.
Age of Empires II
یکی از بهترین بازیهای استراتژیک پیسی که دو سال بعد برروی کنسول پلیاستیشن 2 نیز عرضه شد. قطعا اگر از مخاطبان قدیمی پیسی باشید، امکان ندارد این بازی را تجربه نکرده یا اسم آن را نشنیده باشید. Age of Empires II: The Age of Kings در زمان عرضه خود ۱۳ تمدن را برای بازیکنان بهارمغان آورد تا طبق سلیقه خود آنها را انتخاب کرده و شروع بهبازی کردن کنند. یکی از نکات خوب بازی بخش داستانی آن بود که شامل پنج داستان تاریخی میشد. هر داستان شما را وارد بازه زمانی خاص میکرد. همچنین ویژگی بارز دیگر این بخش، درجهسختی آن بود که ابتداییترین قسمت آسانترین مراحل را در اختیار شما قرار میداد و آخرین بخش، سختترین مراحل. شاید بتوان جدای از روایت خوب و گیرای داستانی، آن را یک پیش درآمد برای بخش چندنفره هم دانست. بخش چندنفره بازی لذت خاصی داشت زیرا کار تیمی حرف اول و آخر را میزد. در هر تیم هشت نفر قرار داشتند و میبایست با انتخاب کردن تمدن خود، بهجنگیدن میپرداختند. با اینکه Age of Empires II در سال ۲۰۱۳ میلادی بهصورت HD وارد بازار شد ولی این بازی پس از گذشت این همه سال لایق یک بازسازی کامل است. بازسازی که با گرافیک نسل فعلی جلا داده شود.
Demon Souls
سری Souls جزو محبوبترین بازیهای ویدیویی است که توسط میازاکی خلق شده است. با اینکه Demon Souls مخاطبین زیادی را جذب خود نکرد ولی پایه گذار سهگانهای بود که هرنسخه فلسفه و دنیایی خاص را شامل میشود. البته همین Demon Souls نیز بهتنهایی میتواند شما را ساعتها بهفکر فرو ببرد. دنیای بازی و اتمسفر تاریک و سنگین آن از ویژگیهایی بود که شاید در آن زمان خیلی از ما قادر بهدرک کردن آن نبودیم. یکی دیگر از دلایلی که باعث میشد کمتر کسی سمت این انحصاری خاص برود، سختی مبارزات و گیمپلی آن بود. فرض کنید اینهمه راه را تا باس فایت طی کردهاید و کشته میشوید، باز باید از اول راه این مسافت طولانی (بدون در نظر گرفتن دشمنان اعصاب خورد کن بازی) را پیموده تا به باس فایت برسید! حال در نقطهای از صنعت بازیهای ویدیویی قرار داریم که خدا خدا میکنیم ای کاش سونی این بازی را بازسازی کرده و برای پلیاستیشن 4 عرضه کند. با تجربه کردن سهگانه سولز یا حتی بلادبورن خیلیها مشتاق هستند پدر این مجموعه را نیز تجربه کنند. البته ریشه و اساس بازی دمون سولز، بر میگردد به مانگاها و داستانهای ژاپنی؛ جایی که میازاکی در یکی از مصاحبههای خود در مورد دمون سولز اعلام کرده بود که برای فضاسازی بازی، یک دور مانگای برسرک را خوانده تا بتواند داستان بازی را بنویسد. اگر مانگا یا انیمه برسرک را دیده باشید، میبینید که در خیلی از موارد شبیه به یکدیگر هستند.
Shadow of the Colossus
۱۱ سال پیش بازی در صنعت گیم بازی متولد شد که سالهاست سایه آن بر سر این صنعت میتابد. بازی Shadow of the Colossus جز آندسته از بازیهایی نیست که هیچوقت از ذهن مخاطب خارج شود. مخصوصا مخاطبان قدیمی این صنعت. ویژگی مهم این بازی داستانسرایی و شخصیتپردازی بسیار قوی است که سبب شده تا Shadow Of The Colossus چندین پله بالاتر از بازیهای هم سبک خود قرار بگیرد. داستان بازی روایتگر دو دوست بنام واندر و آگرو (درواقع اسب واندر) است که ماجراجویی اصلی خود را زمانی که به سرزمین ممنوعه میرسند، شروع میکنند. واندر و آگرو به ورودی اصلی این مکان می آیند که مجسمهی شانزده غول سنگی است و در انتهای این مکان محراب خالی را مشاهده میکنند. داستان بازی از زمانی جالب میشود که پای شخصیت دختر بازی بهوسط میآید. شخصی که اصلا هیچ پیشزمینهای از وی در اختیار شما قرار داده نمیشود و تنها اطلاعات مورد نظر این است که وی بیهوش است. غم، شادی، تلاش و کوشش ویژگیهای اصلی Shadow of the Colossus هستند. این بازی نمادی است برای مخاطبان نسل ششم. دقیقا اینگونه نمادها در صنعت بازیهای ویدیویی کم نیستند و نخواهند بود.
Metal Gear Solid 1
۱۸ سال پیش مردی بنام هیدئو کوجیما جرقه آتشی را در صنعت بازیهای ویدیویی روشن کرد که شعلههای آن سالهاست این صنعت را نورانی نگه داشته است. نسخه اول مجموعه متالگیرسالید با ارائه گیمپلی ناب و مخفیکاری توانست هواداران زیادی را بهخود جذب کند. جدای از آن داستان این نسخه بهقدری زیبا روایت میشد که هیچوقت آن را فراموش نخواهید کرد. آشنایی با سالید اسنیک مرد وظیفهشناس و فوقالعاده محبوب که از همان ابتدا خود را در دل مخاطبانش قرار داد. هنوز که هنوز است وقتی صحبت از کوجیما میشود، یاد این بازی و موفقیتهایش میافتیم. طبق آمار و ارقام این بازی توانسته است ۶ میلیون نسخه در سرتاسر جهان فروش داشته باشد که بهنسبت زمان عرضه، واقعا عالی است. داستان بازی در سال ۱۹۹۵ میلادی روایت میشود. جایی که گروهی بنام Outer Heaven در حال انجام کارهای مخفی بوده و تیم Fox Hound برای شناسایی این کارها، اقدام میکند. ولی مشکل اینجاست که همه موارد مطابق برنامه پیش نرفته و اینجاست که سالید اسنیک برای اولین بار به تمامی گیمرها معرفی میشود. مأموریت اسنیک این بود که گری فاکس را نجات دهد و به کمک بقیه زندانیان هویت متال گیر را شناسائی کند. قطعا بازسازی کامل این بازی و عرضه مجدد، آن هم در زمانی که دیگر خبری از کوجیما نیست میتواند حداقل یاد و خاطرات را زنده نگه دارد.
Dino Crisis 2
مجموعه Dino Crisis جز آندسته از بازیهایی است که در ایران مخاطبین زیادی ندارد. اگر یک پرس و جو کنید، متوجه این مسئله شده و اگر کسی این بازی را میشناسد، بیشتر بهخاطر خاطرات خوب نسخه دوم بازی است. البته نباید خرده گرفت زیرا نسخه اول بازی و زبان ژاپنی آن، کسی را سمت خود جذب نمیکرد. داستان نسخه دوم مدتی پس از وقایع نسخه اول بازی رخ میدهد. جایی که اختلالهای انرژی سوم سبب میشود تا کل پایگاه تحقیقاتی، ارتش و بهعبارتی کل شهر خیالی بازی به یک بازه زمانی دیگر منتقل شوند. حال در این میان رجینا بههمراه تیم خود به منطقه مورد نظر فرستاده شده تا تیم تحقیقاتی و بازماندگان را نجات دهند. همچنین وی وظیفه داشت تا اطلاعات بهجای مانده از انرژی سوم را نیز برگرداند. نکته جالب بازی، استفاده از دو شخصیت قابل بازی بود و در قسمتی از داستان میتوانستید با رجینا بهبازی کردن ادامه دهید یا شخصیت دایلن مورتون، رهبر تیم امداد و نجات، را کنترل کرده و داستان بازی را پیش ببرید. داینو کرایسیس ۲ بدلیل سبک خاص و مبارزاتی که با دایناسورها داشتید، سبب شد تا بتواند خودی نشان داده و تا بهامروز بازی عرضه نشده که آن حال و هوای ترسناک و هیجان انگیز را برای مخاطب بوجود آورد. شاید بازسازی کامل این بازی از سوی کپکام و عرضه دوباره آن در کنار نسخه اول بازی بتواند حال و هوای جدیدی بهصنعت بازیهای ویدیویی بدهد.
Final Fantasy VIII
هر مقاله خاطرهانگیز یا مقالاتی که بهستایش از بازیهای قدیمی اختصاص داده میشود، دارای یک یا دو نسخه از مجموعه فاینال فانتزی است. مجموعهای ارزشمند برای علاقهمندان به بازیهای ژاپنی و فانتزی. نسخه هشتم این مجموعه با ارائه داستانی کاملا دراماتیک توانست مخاطبین زیادی را به خود جذب کند. داستان فاینال فانتزی VIII در واقع حول هشت مبارز با قابلیتهای جدا که هرکدام از یک آکادمی رزمی فارغ التخصیل شدهاند، رخ میدهد. همچنین یکی از ویژگیهای مهم این نسخه الهام گیری از شخصیتها و داستان نسخه هفتم است. ماجرای یک سرباز و روایت یک زندگی عشقی و در کنار آن مبارزه کردن با دشمنی که محل زندگی آنها را تهدید میکند. همچنین دنیای فاینال فانتزی VIII از یک انرژی بنام استار تغزیه کرده و برخلاف نسخه هفتم که بر پایه جادو بود، در اینجا استار بیشتر از تکنولوژی و مکانیزمهای پیشرفته بهره میبرد. سیستم گیمپلی بازی همانند نسخههای گذشته دارای مبارزات نوبتی بود و شاید کمتر کسی را به خود جذب میکرد. از طرفی موردی که در کنار داستان توانست این بازی را بهمعروفیت برساند، پیشرفت گرافیکی آن نسبت به نسخه هفتم بود. امیدواریم با عرضه شدن نسخه بازسازی شده فاینال فانتزی VII شاهد بازسازی این نسخه و سایر نسخههای ارزشمند این مجموعه بهطور کامل باشیم. قطعا بازی کردن مجموعه فاینال فانتزی با سیستم مبارزاتی مدرن در کنار داستانسرایی و طراحیهای عالی میتواند بیش از پیش مخاطبان را راضی نگه دارد.
Max Payne
اگر قرار باشد لقب مجازاتگر لایق یک شخص باشد، آن فرد قطعا مکس پین است. یک شب سرد زمستانی نیویورک بهخانه آمده و با صحنه قتل فرزند و همسر خود مواجه شوی! از شدت دردناک بودن این صحنه هیچوقت آن را فراموش نکرده و مدام توهماتی را حول این موضوع ببینی. اینکه مدام همسرت در گوش تو نجوا کند و از تو کمک طلب کند سخت، دردناک و طاقت فرسا است. همه این اتفاقات دست به دست هم میدهند تا به فکر انتقام باشید. دیگر موردی برای از دست دادن نداشته و هدف شما یک چیز است، کشتن تک تک افرادی که در این قتل دست داشتند. همهی این موارد دست به دست هم دادند تا مکس پیس تبدیل به یک شخصیت دوست داشنی برای مخاطبان شود. ولی اگر بخواهم نظر خودم را بگویم، موردی که مکس پین را از بازیهای همرده خود در آن زمان جدا کرد، سیستم گیمپلی بازی بود. استفاده از قابلیت Bullet Time و کشتن دشمنان موردی بود که شدیدا گیمپلی بازی را متفاوت جلوه میداد. تیم سازنده نشان داد که خلاقیت و ایجاد نوآوری در کنار داستانسرایی عالی چقدر میتواند یک بازی شوتر را موفق جلوه دهد. مکس مرد بزرگی است و احترام به وی واجب. مردی که یک شبه زندگیاش ۱۸۰ درجه فرق کرد. مردی که تمام دنیای خود را از دست داد و جنگید. مردی که ثابت کرد چقدر دل بزرگی دارد.
Crisis Beat
اگر از مخاطبان نسل پنجم بازیهای ویدیویی باشید، قطعا نام شورش در کشتی را شنیده و ساعتها با برادر یا دوست خود این بازی زیبا را بازی کردهاید. شورش در کشتی یا در اصل Crisis Beat ساخته استودیو سافت ماشین که تا بهامروز هیچکس اطلاعاتی از داستان جدی و قطعی آن ندارد. این مشکل را هم باید گذاشت پای زیرنویس بد بازی و زبان ژاپنی که عملا هیچ اطلاعاتی از بازی نصیبمان نمیشد. ۱۶ سال از عرضه این بازی میگذرد و هنوز بازی ندیدیم که بتواند جای Crisis Beat یا حتی Fighting Force را پر کند. شاید بازسازی کامل شورش در کشتی بتواند رنگ و بوی جدید به این سبک از بازی بدهد.
IGI
یکی دیگر از خاطرهانگیزترین و بهترین انحصاریهای پیسی که در نسل پنجم بین شوترهای آن زمان پادشاهی میکرد. قطعا اکثر ما مخاطبان دستی به سر و روی این بازی کشیده و قطعا اعصابمان از مردنهای متعدد و بازگشت به اول مرحله خورد شده است. ولی تمامی این کارها دلچسب بود! مردنها، مخفی کاریها و کشتن سربازان شاتگان بدست که اگر سریع عمل نمیکردید، کارتان تمام بود. بازی Project I.G.I: I'm Going in روایتگر داستان بازی حول ماموری ویژه بنام جونز بود که بهکمک آنیا، دستیارش، سعی بر گرفتن جاچ پریبوی داشته تا بتوانند اطلاعاتی حول محل نگهداری کلاهکهای هستهای دزدیده شده را پیدا کند. ولی همه چیز مطابق میل این دو همکار پیش نرفت و پریبوی توسط روسها دزدیده شد. مهمترین ویژگی بازی IGI که سبب شده تا در این لیست قرار بگیرد، تنوع مراحل و گیمپلی هیجان انگیز بازی است که شما را تا آخرین لحظات سرگرم نگه میدارد. اگر نسل هشتم نسل ریمسترها و HD شدن بازیهای مختلف است، بهتر است انتظار بازسازی شدن بازیهایی نظیر IGI را داشته باشیم.
Okami
بازی Okami جز آن دسته از بازیهای شرقی است که هرچقدر آن را بازی کنید، خسته نخواهید شد. تنها دلیل این حرف داستان ناب شرقی است که در دل این بازی جای داده شده است. صد سال پیش در دهکده نیپون هیولایی هشت سر بنام اروچی، تاریکی و پلیدی را به ارمغان آورد. در آن زمان یک شمشیر زن بنام ناجی بهمراه گرگی سفید بنام شیرانویی سعی میکنند تا این هیولای هشت سر را از بین برده و معشوقه ناجی را نجات دهند ولی تنها کاری که از دست این دو شخص بر میآید، زندانی کردن اروچی در یک غار است. حال صد سال از آن ماجرا میگذرد و ظاهرا همه چیز مطابق میل مردمان دهکده کامیکی و سرزمین نیپون پیش نمیرود. جدای از این موارد نویسنده و کارگردان بازی هیدکی کامیا بزرگ است! همین اسم کافی است تا به عظمت این بازی پی ببریم. در لحظه به لحظه بازی Okami سرگرمی وجود دارد. برای مثال تیم سازنده از ویژگی جالبی در صفحات لودینگ بازی استفاده کرده بود، بازیکنان میتوانستند با فشار دادن پشت سر هم دکمه ضربدر امتیاز کسب کرده و در بازی به خرید آیتمهای مختلف بپردازند. با اینکه Okami یک بار بر روی پلتفرم نسل هفتمی سونی ریمستر شده است ولی بازسازی این بازی از اول میتواند شدیدا مخاطبان را بههیجان بیاورد. بازی اوکامی بهسادگی نشان میدهد که ژاپن چقدر از تاریخ جذاب و متنوعی برخوردار است. داستانهای اساطیری و تاریخی و فانتزی این کشور همیشه از جذابیت بالایی برخوردار است. برای ثابت شدن این حرف میتوانید یک دور این بازی را تماشا کنید یا فقط و تنها فقط دو انیمه موشیشی و سامورایی چمپلو را تماشا کنید.
Black
بازی Black یکی دیگر از بازیهایی است که در زمان عرضه توانست جدای از گیمپلی روان و هیجان انگیز، یک گرافیک عالی را برای بازیهای آن نسل پدید آورد. الحق که استودیو کرایتریون گیمز، سازنده بازی Black، نشان داد که با کمترین امکانات و تکنولوژی آن زمان میتوان بهترین بازده را بوجود آورد. کاری که امروزه خیلی از استودیوهای صاحب نام از انجام آن عاجز هستند. داستان بازی در شهر اینگوشتیا و چچن کشور روسیه رخ میدهد. جدای از این موارد، شاید نکتهای دیگر که بازی بلک را تبدیل به یک اثر ناب کرد، صداگذاری و موسیقیهای بازی بود که شدیدا حس و حال فیلمهای اکشن هالیوودی را برای مخاطبین خود به ارمغان میآورد. بلک بسادگی هرچه تمامتر نشان داد اقتباس گرفتن از سینمای هالیوود و استفاده درست از آن چقدر میتواند در خلق یک اثر ناب مفید باشد و آن را تبدیل به یکی از بهترینها کند.
Resident Evil 3
مجموعه رزیدنت اویل و مخصوصا نسخههای اولیه، از ارزش بالایی برخوردار هستند ولی در این میان رزیدنت اویل ۳ در جایگاه و رتبه ویژهای قرار دارد. از نظر گیمپلی رزیدنت اویل ۲ و رزیدنت اویل ۳ تقریبا یکسان بوده و تنها موردی که نسخه سوم را به یک اثر جاودانه تبدیل میکند، نمسیس، دشمن شما در بازی است. هر لحظه که نمسیس شما را تعقیب میکرد، سرشار از هیجان و آدرنالینی بود که بهشما تزریق میشد. جدای از آن ترس از رویارویی دوباره با نمسیس آن هم زمانی که وارد محیطهای جدید میشدیم، غیرقابل توصیف است. این بازی وقایع یک روز قبل از نسخه دوم را روایت میکند. جایی که ویروس T تمامی مردمان راکون سیتی را آلوده کرده و جیل ولنتاین نیروی ویژه S.T.A.R.S باید راه خود را برای فرار از این شهر آلوده شده پیدا کند. حال در این میان یک سلاح بیولوژیکی که شبیه به ماشین آدم کشی است، وجود داشته که نمسیس نام دارد. وی طوری برنامهریزی شده که میبایست تمامی اعضای باقیمانده S.T.A.R.S را یکی پس از دیگری از پای درآورد. بهعبارتی تمامی شاهدین آزمایشهای آمبرلا از بین بروند. در این میان بازسازی این بازی میتواند یاد و خاطرهمان از نمسیس را زنده کند. باردیگر خود را محک بزنیم و ببینیم در این سن و سال نیز باز نمسیس میتواند مو به تنمان سیخ کند یا نه.
No One Lives For Ever 2
No One Lives For Ever 2 یکی از بهترینهای نسل ششم بود. بازی در سبک شوتر اول شخص با المانهای مخفی کاری که نسخه اول و دوم آن برای رایانههای شخصی عرضه شد. داستان بازی روایتگر تنشهای ایجاد شده بین ایالت متحده آمریکا و جماهیر شوروی بود. کیت آرچر، مامور مخفی سازمان U.N.I.T.Y وظیفه داشت تا با سفر کردن و انجام کارهای مخفیانه، دستهای پشت پرده جنایتها و این اتفاقات را برملا کند. بازیهای قدیمی همگی یک وجه مشترک دارند و آنهم تنوع مراحل و گیمپلی بازی بود که باعث میشد به دل مخاطب بنشیند. همچنین باس فایتها و شخصیتهایی که در طول بازی باید با آنها مبارزه میکردید، دلیل دیگری بود که بازی No One Lives For Ever 2 را به یکی از بهترین و خاطرهانگیز ترین بازیهای این صنعت تبدیل کرده است.
Half Life
سال ۱۹۹۸ در نسل پنجم بازی منتشر شد تحت نام Half Life که تمامی مخاطبان پیسی را جذب خود کرد. قطعا نمیتوان لیستی از بهترینها را تهیه کرد و نامی از Half Life نبرد. ولو، سازنده و ناشر این بازی، در آن زمان بازی ساخت که در سبک شوتر اول شخص یک نوآوری بحساب میآمد. گیمپلی بازی بهنحوی تعبیه شده بود که جدای از اکشن بالا، بازی شامل یک سری پازل و معماهایی بود که میبایست آنها را حل میکردید. یکی از نکات مثبت بازی همین معماها و در کنار آن داستان فوق العاده بازی بود که هنوز که هنوز است برسر زبانهای مخاطبین قرار داد. مگر میشود اسم برترین شخصیتهای صنعت بازیهای ویدیویی را آورد و نامی از دکتر گوردن فریمن نبرد. داستان بازی حول شخصیتی بنام دکتر گوردن فریمن میچرخد، شخصی که قصد دارد از یک مرکز تحقیقات سری پس از رخ دادن یک فاجعه خارج شده و خود را نجات دهد. طرفداران مجموعه Half Life را میتوان یکی از اصیلترین و بهترین طرفداران دانست زیرا سالها میگذرد و منتظر تایید شدن نسخه سوم این بازی هستند و درکنار آن، اصلا از علاقه قلبیشان به این بازی کم نشده است.
Warcraft 3
داستان وارکرفت روایتگر جنگهای دیوانهوار بین ارکها و انسانهاست که در نسخه سوم آنددها نیز پایشان به این داستان بازی میشود. نسخه سوم بازی سرشار از نبردهای سنگین و کاتسینهای فوق العاده است که استودیو بلیزارد در آن زمان بهخوبی از پس آن برآمد. در طول بازی تا آخرین لحظه شاهد شجاعت پادشاهی هستیم که برای محافظت از مردم سرزمین خود دست بهفداکاری زده و بدترین نفرینها را بهجان میخرد تا مردمان سرزمینش در صلح و آرامش زندگی کنند. یکی دیگر از مواردی که این بازی را بیش از پیش جذاب کرد، بخش چند نفره بازی بود. یک بخش چندنفره هیجان انگیز که سرشار از کار تیمی است و میتوانست ساعتها بازیکنان را سرگرم نگه دارد. قطعا بازسازی وارکرفت ۳ و بسته الحاقی فروزن ترون میتواند مخاطبان را بیش از پیش خوشحال کند. خیلی از ما بازیهای استراتژی و آنلاین و همچنین بازی محبوب DOTA را بهواسطه نام وارکرفت شناختیم.
Syberia
اولین نسخه از مجموعه سایبریا که اکثرا آن را بهخاطر معماها و روایت داستانی زیبایش میشناسیم. یک بازی ماجراجویی در سبک اشاره که معماهایش واقعا شما را به چالش میکشید. داستان بازی حول یک وکیل آمریکایی بنام کیت واکر رخ میداد. وکیلی که برای انجام کارهای اداری یک کارخانه اسباببازی سازی وارد دهکدهای فرانسوی میشود. ولی با وارد شدن بهدهکده مورد نظر، متوجه شرایط عجیبی میشود و داستان این وکیل دوست داشتنی برای پیدا کردن صاحب کارخانه شروع شده و شاهد یک روایت عالی هستیم. بهمناسبت ساخت و عرضه نسخه سوم در سال ۲۰۱۷ ای کاش شاهد عرضه شدن نسخهای بازسازی شده از نسخه اول و دوم باشیم. اگر هنوز فرصت بازی کردن سایبریا ۱ و سایبریا ۲ را نداشتهاید، فرصت را غنیمت شمرده و به بازی کردن این دو بازی فوقالعاده نسل ششمی بپردازید. گرافیک و طراحیها بهگونهای است که با گذشت این همه سال میتوانید با آن کنار بیایید.
Freedom Fighters
یک لوله کش ساختمان که برای عیبیابی لولههای مشتری خود وارد خانه شده تا کارش را انجام دهد. یک لولهکش که همانند سایر روزها قصد دارد زندگی روزانه خود را سپری کند ولی وقت آن رسیده تا زندگیش ۱۸۰ درجه عوض شود. وقت آن رسیده به واسطه ملحق شدن به گروه مقاومت، سربازان جماهیر شوروی را از خاک نیویورک بیرون کند. بازی Freedom Fighters سرشار از جنگ آوریها و دلاوریهای سربازانی است که قصد دارند کشور خود را به یک جای امن برای زندگی کردن تبدیل کنند و چه خوب تیم سازنده این کار را انجام داده است. یکی از نکات خوب گیمپلی بازی Freedom Fighters المانهایی بود که در اختیار شما قرار میداد. میتوانستید با آزاد کردن مردمان از دست سربازان جماهیر شوروی، آنها را وارد گروه مقاومت کرده و در ماموریتها از آنها استفاده کرده و مدیریتشان کنید. البته ناگفته نماند حیف است از ارزشهای این بازی سخن بگوییم و نامی از ساندترکهای عالی Freedom Fighters ساخته دستان پرتوانای جاسپر کید نبریم. واقعا دلمان برای یک شوتر سوم شخص با حال و هوای Freedom Fighers تنگ شده است.
S.T.A.L.K.E.R.: Shadow of Chernobyl
وقتی برای اولین بار بازی S.T.A.L.K.E.R.: Shadow of Chornobyl را بازی میکنید، شاید هیچ ایدهای از سبک و سیاق بازی یا مراحل آن نداشته باشید. فکر کنید با یک بازی بیهدف رورو هستید ولی وقتی کمی بهجلو میروید و با دنیای دلهره آور و بیرحم بازی آشنا میشوید، نظرتان کاملا عوض میشود. اتمسفری که در این بازی بکار گرفته شده بود دقیقا همانند اتمسفر و فضاسازی است که بعدها در بازی مترو شاهد آن بودیم. آن فضای ساکت و ترسناک که کوچکترین صدا شما را میخکوب میکرد و مجبور میشدید اطراف را بیش از پیش بگردید. همین گشت و گذار بعضا کار دست شما میداد و با جانوران بازی روبرو میشدید. بازی در منطقهای بنام The Zone رخ میداد که شخصیت بازی میتوانست با گرفتن ماموریتهای مختلف، در ۱۸ منطقه موجود در محیط اصلی بازی سفر کرده و کارهای مورد نظر را انجام دهد. شاید بتوان اصلیترین عامل دلهره بازی را موجودات جهش یافته بازی و سایر جانوران دانست که اگر شما را مشاهده میکردند، کارتان تمام بود و بهدیار باقی میشتافتید! مگر اینکه آنقدر مهمات دراختیار داشتید که از پس کشتنشان برآیید. بازی Shadow of Chornobyl شاید روایتگر داستان خاصی نباشد ولی در گیمپلی و المانهای بازی آنقدر تجربه کاملی را در اختیارتان قرار میدهد که میتوانید ساعتها خود را غرق این بازی کنید.
Return to Castle Wolfenstein
هیچوقت نمیتوان تریلر Return to castle Wolfenstein که مربوط به باس فایت آخر این بازی بود را فراموش کرد. یک صحنه سینمایی فوقالعاده که شما را بیش از پیش تحریک میکرد تا به بازی کردن بپردازید. بازگشت به قلعه ولفنشتاین دقیقا آن چیزی بود که از یک شوتر اول شخص انتظار داشتید. یک شوتر اول شخص که روایتی از جنگ جهانی و کارهای شیطانی نازیها داشت و هرچه جلوتر میرفتیم، میفهمیدیم موردی فراتر از یک بازی شوتر اکشن انتظار ما را میکشد. یک ترس و هیجان وصف نشدنی که در دل بازی نهفته شده و هرچقدر به بازی کردن میپرداختیم، بیشتر بهآن پی میبردیم تا اینکه با آن روبرو میشدیم. اصلیترین و جذابترین بخش بازگشت به قلعه ولفنشتاین، طراحی مراحل عالی و باس فایتها است که در کنار اسلحههای متنوع بازی، توانسته بود گیمرها را عمیقا به خود جذب کند. نسخههای فعلی این مجموعه شاید در نوع خود جالب باشند ولی هرگز نتوانستهاند محبوبیت و موفقیت این نسخه را کسب کنند. بازسازی بازگشت به قلعه ولفنشتاین یک حس و حال نوستالوژیک را در دل مخاطبان قدیمی بازیهای ویدیویی زنده خواهد کرد. فرض کنید باس فایت آخر با گرافیک نسل هشتم و افکتهای بصری، چه حس و حال وصف نشدنی را به بازی میدهد.
Call of Duty 2
مگر میتوان شاهکار جیسون وست و وینس زاپملا و همچنین محمد علوی را بهعنوان طراحان بازی Call of Duty 2 فراموش کرد. اصلا نمیتوان لیستی تهیه کرد از بازیهایی که ارزش بازسازی شدن دارند و اسمی از کالاف دیوتی ۲ ساخته استودیو اینفینیتی وارد نبرد. معرفی و خلق شخصیت کاپیتان پرایس که بهعبارتی میتوان وی را شخصیت جاوادانه و نامیرا مجموعه کالاف دیوتی دانست. همچنین جدای از مراحل هیجان انگیز و آدرنالیندار که شدیدا مخاطب را یاد فیلم نجات سرباز رایان میاندازد، آن پایان دراماتیک، جایی که کاپیتان پرایس را از دست سربازان آلمانی نجات میدهیم، در نوع خود واقعا عال و جالب است. ایکاش یک استودیو دیگر یا شخصی برای تنوع این بازی را بازسازی میکرد تا به اکتیویژن و استودیوهای سازنده کالاف دیوتی نشان میداد که چقدر از گذشته خود دور هستند. گذشتهای که سالهاست انتظار تکرارش را میکشیم و هرسال با یک سری وعده توخالی روبرو میشویم. وعدههایی که از بیرون خیلی خوش آب و رنگ هستند ولی وقتی با باطن اصلیشان مواجه میشویم، میبینیم که هواداران بیارزشترین اشخاص برای اکتیویژن هستند.
Devil May Cry 3
دانته فرزند اسپاردا جز آن دسته از شخصیتهایی است که توانست براحتی خود را در دل مخاطبان جای کند. بازی Devil May Cry 3 نیز در همان اوایل عرضه خود، توانست راه خود را از بازیهای هم سبک جدا کرده و بهعبارتی میخ خود را در زمین رقابت بکوبد. یک بازی هک اند اسلش ناب با موسیقی پس زمینه فوق العاده هیجانی که شما را در طول مبارزات بیش از پیش هیجان زده کرده و آدرنالین خونتان را بالا میبرد. اگر بخواهم یک نسخه در بین پنج نسخه عرضه شده بازی انتخاب کنم، قطعا دویل می کرای ۳ انتخاب خواهد شد. دنیای دویل می کرای سرشار از خوبیها و بدیهاست. اصلا این بازی تضاد خالص است. دانته و ورجیل دو برادر دوقلو با دو خلق و خوی متفاوت یکی خوب دیگری بد. رنگ قرمز و آبی. پدری از جنس شیطان و مادری فرشته. تمامی اینها عواملی است که باعث میشوند این بازی را دوست داشته باشیم. داستان این نسخه روایتگر و ادامه دهنده داستان دو برادری بود که سالها پیش راهشان از یکدیگر جدا شد. دو برادر که مبارزاتشان در نسخه سوم قطعا در یاد و خاطره تمامی دوستداران این بازی است. آخرین مبارزه که پس از آن دانته شمشیر یاماتو را در اختیار گرفت و ورجیل را در دنیای شیاطین رها کرد، هیچوقت از ذهن هیچ دویل می کرای دوستی خارج نخواهد شد.
Harvest Moon: Back to Nature
Harvest Moon: Back to Nature، یکی از آن دست بازیهایی است که در بین ایرانیها هم طرفداران بسیار زیادی دارد. این بازی که سال ۱۹۹۹ برای پلیاستیشن عرضه شد، داستان یک پسر کشاورز را روایت میکرد که باید در مدت محدودی یک زمین تقریبا بایر را به یک مزرعه پرمحصول تبدیل میکرد. تنوع بالایی از فعالیتها از کشاورزی و دامداری گرفته تا امکان ازدواج و موارد دیگر، باعث شد تا Harvest Moon: Back to Nature همواره در ذهن کاربران و علاقهمندان به بازیهای ودیویی باقی بماند. با اینکه اخیرا بازی Stardew Valley با سبکی مشابه این اثر عرضه شده، اما قطعا بازسازی این نسخه از هاروست مون میتواند بسیار ارزشمند باشد.
Silent Hill 2
بازی Silent Hill 2 جز آن دسته از بازیهایی بود که پس از عرضه شدیدا مخاطبان و هواداران خود را متعجب کرد. تمامی مخاطبان دوست داشتند ادامه داستان قبل را شاهد باشند ولی تیم سازنده بهکل داستان و شخصیتهای جدیدی را خلق کرد و از حق نگذریم، این کار بهخوبی هرچه تمامتر انجام شد. داستان بازی حول مردی است که زن خود را بهقتل رسانده بود و حال هیچ خاطرهای از آن زمان را در یاد نداشت. بنابهدلایلی وارد شهر سایلنت شده بود و بهدنبال همسرش میگشت. اولین سوال که با شروع بازی در ذهن مخاطب رخ میدهد این است که چرا جیمز پس از فراموشی خاطره کشتن همسر خود، در شهر سایلنت هیل بدنبال وی میگردد؟ چه رازی در این شهر مرموز و نفسگیر نهفته است؟ نکته دیگری که شخصا آن را بهترین بخش مجموعه سایلنت هیل میدانم، موسیقی نفسگیر بازی است که در نسخه دوم این امر به خوبی هرچه تمامتر انجام شده بود.
Onimusha 3: Demon Siege
Onimusha 3: Demon Siege یک بازی ژاپنی دیگر است که مخاطبان خاص خود را دارد. داستان بازی درمورد شخصیتی بنام سامانوسکه آکچی است و وی قصد دارد با کشتن نوبوناگا اودا ماموریت خود را انجام دهد. مشکل از جایی شروع میشود که نقشه وی مطابق میلش پیش نرفته و همه موارد در دنیای ساموراییها تغییر کرده و وی توسط یک پورتال به سال ۲۰۰۴ میلادی در فرانسه منتقل میشود. جایی که میبیند در آنجا نیز ۲ مامور پلیس در حال جنگیدن با شیاطین هستند. همه چیز مطابق میل وی پیش نمیرود. وقتی صحبت از تاریخ سامورایی ژاپن میشود، نام قبیله اودا بهگوش میرسد. حال در سومین نسخه از این بازی روایتی زیبا و درگیر کننده را که گوشهای از آن مربوط به این قبیله است شاهد هستیم. دنیای Demon Siege پر شده از معماهای بسیار که برای عبور کردن و پیشروی در خط داستانی میبایست آنها را حل کنید. درجه سختی این معماها بسیار زیاد بوده و قطعا سختترین بخش بازی را میتوان حل کردن معماهای بازی دانست.
Ninja Gaiden
زمانی که هنوز خبری از سری Souls با آن چالشهای سختش نبود، این بازی Ninja Gaiden بود که به عنوان یکی از سختترین بازیهای اکشن شناخته میشد. بازی Ninja Gaiden که توسط استودیو تیم نینجا و به دست ایتاگاکی خلق شد، با خشونت بالای خود و چالشهای فوقالعاده سختی که داشت، عرق هر گیمری را به راحتی درمیآورد یا حتی باسهای بازی به قدری بیرحم و سر سخت بودند که خیلیها از ادامه دادن بازی صرف نظر میکردند. بازی Ninja Gaiden بازیکنان را در نقش یک نینجا حرفهای به نام ریو هایابوسا قرار میداد و از دید سوم شخص بازی را پیش میبردیم. این بازی که ابتدا برای کنسول ایکسباکس عرضه شده بود، سعی داشت تا با سیستم مبارزات بسیار عمیق خود در برابر آثاری مانند God of War و Devil May Cry خودی نشان دهد و میانگین نمرات و بازخورد بازیکنان موفقیت این هدف را اثبات کرد. دنیای خیالی بازی Ninja Gaiden پر از دشمنانی است که میتوان با آنها حمام خون راه انداخت، اما هنگامی که جلوی باسهای وحشتناک بازی قرار میگرفتیم، هنگامی که با سختی عجیب و غریب و فوقالعاده چالشبرانگیز آنها رو به رو میشدیم، این تنها خونسردی و مهارت بازیکنان بود که باعث میشد از پس باسهای گردن کلفت بربیاییم. در این روزها که در میان بازیهای اکشن، این تنها سری Souls است که بازیکنان را واقعا به چالشی جذاب و سخت دعوت میکند، بازسازی اثر تحسین شده Ninja Gaiden نیز میتواند رقیبی سرسخت برای بازیهای میازاکی باشد؛ یک هک اند اسلش ناب که جای خالی آن به شدت در این دوره و زمان صنعت گیم احساس میشود.
Mafia 1
بازی و مجموعه مافیا محبوبیت زیادی دارد و نسخه اول این بازی، اثری است فراموش نشدنی که ساعتها میتوان از زیباییهای آن گفت.صحنههای سینمایی بازی و شخصیت آنجلو، مواردی هستند که بازی مافیا آنها را برای همیشه در ذهنمان هک کرده است. موسیقی عالی، روایت داستانی فوق العاده و شخصیت پردازی شخصیتها همه و همه دست به دست هم داده بودند تا مافیا به یکی از بهترین و خاطرهانگیزترین بازیهای صنعت بازیهای ویدیویی تبدیل شود. با اینکه امثال مافیا هیچوقت تکرار نخواهند شد ولی بازسازی این بازی میتواند خاطرات خوش قدیم را تکرار کند. پس از این بازی، آثار مشابه دیگری در این صنعت خلق شدند ولی هیچکدام نتوانستند خیلی موفق شوند.
Neverwinter Nights 2
اگر بخواهیم مروری بر موفقترین بازیهای سبک نقش آفرینی داشته باشیم، قطعا باید نامی از Neverwinter Nights 2 ببریم. این بازی توسط استودیو آبسیدین و پس از موفقیتهای نسخه اول ساخته شد و توانست خود را بهعنوان یک بازی نقش آفرینی بسیار موفق مطرح کند. گیمپلی بازی مبتنی بر قوانین D&D بود و در آن گیمر میتوانست کاراکتر خود را با جزییات بسیار زیادی طراحی کند. بازی در کل دارای سه فصل بود که هریک داستان مجزایی را تعریف میکرد و در کل Neverwinter Nights 2 از آن دست بازیهایی بود که میتوانست ساعتهای بسیار طولانی گیمرها را سرگرم کنند. مخصوصا اینکه گیمپلی بازی عمق زیادی داشت و برای موفقیت در نبردها، باید تاکتیک تیمی بسیار خوبی اتخاذ میکردید. در دورانی که دیگر شاهد بازیهای نقش آفرینی کلاسیک خیلی زیادی نیستیم، قطعا ساخت بازسازی این اثر میتواند برای طرفداران این سبک بسیار لذتبخش باشد.
The Witcher 1
آغاز ماجراجوییهای گرگ سفید که همگی ارادت خاصی به وی داریم. با اینکه بین نسخه اول و دوم آنچنان فاصله خاصی نیست و بهدلیل انحصاری بودن این بازی برای رایانههای شخصی، خیلیها نسخه اول این بازی را تجربه نکردهاند. ویچر سرشار از دلاوریهای مردی است که تخصص خاصی در کشتن هیولاها و انجام جادوهای مختلف دارد. مردی که در ابتدا استخدام شده تا دختر پادشاه راه بهبود بخشد. دختری که روحش توسط هیولا تسخیر شده و مدام به شکل هیولا در میآید. ولی این تازه ابتدای ماجراجوییهای گرگ سفید است. اگر داستان و روایت داستان ویچر عالی است باید مدیون رمان این مجموعه باشیم. در اصل مدیون آندره اسپاکووسکی، نویسنده کتاب ویچر، باشیم. از طرفی استودیو سیدی پراجکت در آن زمان نشان داد یک استودیو بینام و نشان چه کارها که نمیتواند انجام دهد. جدای از روایت داستانی و حماسی بودن آن، گیمپلی و مراحل بازی، بخشی است که اگر کامل نباشد یک بازی نقش آفرینی بیمعنا خواهد شد. نسخه اول مجموعه ویچر در این بخش به بهترین نحو ممکن کار خود را انجام داده است و میتوان گفت اگر در نسخههای بعدی شاهد کوئستها و مراحل سرگرم کنندهای بودیم، همگی بهخاطر نسخه اول بازی است که از ابتدا قدمهای خود را در این صنعت محکم و حساب شده برداشت. بازسازی این نسخه فرصتی است تا مخاطبان جدید ویچر بتوانند داستان این شاهکار لهستانی را بهتر از قبل درک کرده و تجربه جدیدی را از آن خود کنند.
Dragon Age: Origins
هفت سال پیش اولین نسخه از مجموعه دراگون ایج تحت نام Dragon Age: Origins روانه بازار شد که توانست سیل عظیمی از مخاطبان صنعت بازیهای ویدیویی را بهبازیهای نقش آفرینی جذب کند. استودیو بایوور، سازنده بازی، نشان داد که در ساخت بازیهای نقش آفرینی چقدر مهارت داشته و میتواند مخاطبان را سرگرم نگه دارد. یکی از ویژگیهای این بازی که شدیدا آن را دوست داشتم و باعث میشد اوریجینز از بازیهای هم رده خود متمایز شود، سیستم گیمپلی و استفاده از المانهای نقش آفرینی بود. هرچقدر مخاطبان این بازی را دوست دارند، هستند کسانی که نمیتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. برای مثال یکی از بخشهایی که سبب میشود گیمرها سمت بازی نروند، سیستم مبارزاتی کلاسیک بازی است. البته بماند که این سیستم کاملترین در نوع خود است و میتوانستید با دستور دادن به سایر همتیمیها هرکدام را برای حمله کردن با استراتژی متفاوت آماده کنید. سیستمی که سالها بعد آن را در نسخه اینکوزیشن مشاهده کردیم. همهی این ویژگیها یک طرف و داستانسرایی و شخصیتپردازی بازی نیز یک سمت دیگر. شخصیتهایی نظیر موریگن که هنوز نام و آوازهشان از زبان مخاطبان قدیمی بازیهای ویدیویی بهگوش میرسد.
GTA: Vice City
یکی از بهترین نسخههای سری GTA قطعا Vice City است. گیمپلی بازی در این نسخه دست خوش تغییراتی شده بود ولی موردی که Vice City را از نسخه قبل و بعد خود جدا میکند، داستانسرایی و هیجان انگیز بودن بازی است. داستان بازی روایتگر زندگی تامی ورسیتی است که بدلیل کشتن ۱۱ شخص، به ۱۵ سال زندان محکوم شد. پس از مدتی و آزاد شدنش توسط رئیس سابقش برای انجام معاملات مواد مخدر به شهر گنان فرستاده میشود. قرار گرفتن تامی در شهری که خلاف از سر و روی آن میبارد، ماجراجویی جدید را برای وی بهوجود آورد. جدای از این مسائل یکی از نکاتی که بازی را به یک اثر عالی تبدیل کرد، الهام گرفتن از فیلمهایی نظیر صورت زخمی بود.
پیدا کردن کتاب هایی که ارزش خواندن داشته باشند کار سختی نیست و مسئله اصلی خواندن کتاب است.
کتابخوانی فضیلتی است که امروزه خیلیها از آن محروم هستند. اما به آن دسته از افرادی که قصد پیشرفت در زندگی دارند، توصیه میشود این کتابها را از دست ندهند.
به گزارش آلامتو به نقل از زومیت؛ کتاب دانایی و خردی برای خوانندگان به ارمغان میآورد که اگر بخواهیم خودمان آن را به دست آوریم، باید سالها عمرمان را تلف کنیم. بین سن ۲۰ تا ۳۰ سالگی، همهی ما کشمکشهای زیادی پشت سر میگذاریم و شکها و دودلیهای زیادی داریم. در زیر ۲۰ کتاب را معرفی میکنیم که مسیر زندگی شما را واضحتر، امیدبخشتر و راحتتر میکنند.
جان اکاف از طریق آموختن و تجربه، ما را به سفری میبرد که در طول آن، شغل فعلی منفور شما به شغل رؤیاییتان تبدیل میشود. اکاف به ما میآموزد که خیلی سریع یا خیلی دیر چیزی را رها نکنیم و این مسیر درست زندگی است.
همچنین بخوانید: بهترین کتاب های حوزه موفقیت
ترسو، کتابی بسیار جالب و مفید برای آن دسته افرادی است که میخواهند در زندگی جهش کنند و رؤیاهای خود را به واقعیت تبدیل کنند.
ناشر این کتاب چارلز داهیگ با استفاده از یک سری مطالعات علمی با جزئیات دقیق بیان میکند که عادات چگونه ایجاد میشوند و چگونه است که ما نمیتوانیم در زندگی و کسبوکار عادات را کنار بگذاریم و از این طریق عشق به کارش را بیان میکند.
قدرت عادت یک کتاب عالی برای افرادی است که قصد دارند عادات بد خود را کنار بگذارند و عادات بهتری جایگزین آنها کنند تا به موفقیت برسند.
بیش از ۲۰ سال است که دیو رمزی مشاور مالی شخصی و گویندهی رادیو، مشاورههای فوقالعادهی خود را بهصورت یک راهنمای ساده و راحت در اختیار مردم قرار میدهد. قدمهای کوچک و سادهی وی برای ایجاد یک سرمایهی اضطراری برای روز مبادا، کاملا رایگان در اختیار مردم قرار گرفتهاند.
با افرادی که در حریم شخصی شما فضولی میکنند مشکل دارید؟ اگر خواهان کمک احساسی، فیزیکی یا ذهنی هستید، کتاب مرزها همان چیزی است که نیاز دارید.
ناشران این کتاب هنری کلاود و جان تاونسند برای شما طرح و نقشهای ارائه میدهند تا بتوانید در هر قسمت از زندگی خود که میخواهید، مرز مشخصی قرار دهید.
کریس گویلباو هم شباهت زیادی به تیم فریز دارد و یک نویسندهی جهانگرد است. در کتاب استارتاپ ۱۰۰ دلاری، ناشر پشت سر هم نمونههایی از افرادی که کار خود را با سرمایهی کم آغاز کردند و آن را به یک کسبوکار بزرگ تبدیل کردند ارائه میدهد.
این کتاب یک منبع الهام عالی برای آن دسته افرادی است که میخواهند یک کسبوکار جانبی آغاز کنند.
پرسفیلد بیشتر به خاطر سبک نویسندگی تخیلیاش(افسانهی بگر ونس) و اولین کتابش در مورد کار(جنگ هنر) معروف است و ما را راهنمایی میکند تا هر آنچه لازم است برای انجام هر پروژهای که میتواند مفید باشد، انجام دهیم. یک کتاب کوتاه و ساده، «کارتان را انجام دهید» در عین سادگی برای آن دسته افرادی که مدتها است کاری خارج از علاقه و توان خود انجام میدهند یک منبع الهام بزرگ است.
پرسفیلد مینویسد:
مقابل ترس، عشق قرار دارد – عشق به چالش، عشق به کار، اشتیاق و لذت محض برای اقدام به رسیدن به رؤیاهایمان و اینکه ببینیم اصلا شدنی است یا نه.
اندی اندروز پس از اینکه ۵۰ انتشاراتی دست رد به سینهاش زدند، بالاخره این کتاب را در سال ۲۰۰۵ منتشر کرد. این کتاب بهصورت تخیلی نوشته شده است، اما یک کتاب انگیزشی و تاریخی است؛ داستان در مورد دیوید ۴۶ ساله است که بعدِ از دست دادن شغلش یک تصادف وحشتناک میکند. دیوید وقتی در بیمارستان و در حالت اغما است، به زمان گذشته سفر میکند و با لینکلن، ترومن و ۵ نفر دیگر از رهبران بزرگ تاریخ دیدار میکند.
اندروز مینویسد:
آنهایی که به اهداف و آرمانهای من معترض هستند؛ هدف والایی را که قصد رسیدن به آن دارم، درک نمیکنند.
دنیل پینک به ما نشان میدهد در قرن ۲۱ علم و کسبوکار در حوزههای متفاوتی قرار دارند. علم به ما نشان میدهد در حال حرکت و پیشرفت به سمت ورای سبک و روشهای مدیریت(محرک ۲.۰) و به سمت خودمختاری و انگیزش خود هستیم و اینجا است که کارمندان همه کار خود را باهدف، تسلط و کاملا حرفهای انجام میدهند(محرک ۳.۰).
این کتاب کمک بزرگی برای آن دسته افرادی است که سعی دارند هدف ما را درک کنند.
هر چه کمتر، بهتر؛ همین. این روشی عالی است که گرگ مک کیون مورد استفاده قرار میدهد و فیلتری برای انتخاب کارهایی است که در زندگی خود انجام میدهیم. اگر انتخابی که قرار است انجام دهید، نمرهای بین ۹ یا ۱۰ ندارد (۱۰ چیزی است که حتما باید انجام دهید)، پس آن کار را انجام ندهید.
من قویا توصیه میکنم برای جمعوجور کردن زندگی خود و ایجاد یک نظم و ترتیب مناسب در کارهایتان حتما این کتاب را بخوانید.
مشاور شغلی و ناشر، دن میلر، یکی از معتقدان سرسختی است که مردم را به درک اینکه همه دارای مهارتها، قابلیتها و شوق و استعدادهایی هستند، وامیدارد. این کتاب به ما کمک میکند بفهمیم که مسیر منتهی به خوشبختی همان مسیر یافتن یک کار عالی و سودده است. ۸۵٪ فرآیند جستجوی شغل مبنی بر درک و فهمتان از خودتان است و ۱۵٪ دیگر یافتن شغلی است که برای شما مناسب باشد.
این کتاب به شما کمک میکند شغل مناسب خود را بیابید و به این صورت در هزاران دلار هزینهی وامهای دانشجویی ناخواسته صرفهجویی کنید.
اصل این کتاب در سال ۲۰۰۹ منتشر شد و تیم فریز کسبوکار سبک زندگی را به جهان معرفی کرد. فریز بعد از اینکه در سفرش به اسپانیا دچار حملهی اضطراب شدید شد، نحوهی ایجاد کسبوکاری را معرفی کرد که میتوان آن را در هر جای دنیا اداره کرد. علاوه بر این، وی نشان داد چگونه میتوان در شهرهای اطراف دنیا بهخوبی زندگی کرد.
اگرچه من نمیگویم آنچه تیم انجام داد برای همه مناسب است، اما طرحها و ایدههای او ارزش خواندن دارند.
در این کتاب مسیحی، دونالد میلر ما را در سفر جالب خود در مسیر یافتن اعتقادش به مسیح همراه میکند، دونالد از وقتی دانشآموز بود، در اواخر دوران نوجوانیاش و اوایل سن ۲۰ سالگی، توجه و علاقهاش به یافتن اعتقاد در شهری که مشهور به بیدینی است (پورتلند) جلب شد.
سبک نویسندگی مکالمهای دونالد باعث شده است این کتاب برای هر شخصی که قصد دارد مسیر اعتقاد را طی کند؛ جالب و لذتبخش باشد.
این کتاب «کمک به خود» کلاسیک از سال ۱۹۳۰ تا الان منتشر شده است. این کتاب بر اساس آموزههای کارنگی از مصاحبههای انجامشده با غولها دنیای کسبوکار آن روز (از جمله اندرو کارنگی و توماس ادیسون) نوشته شد. این مؤلف روشهایی را برای حداکثر سازی پتانسیل از طریق درک چگونگی رفتار و تقابل با دیگران معرفی کرده است.
این کتاب اگرچه بیش از ۷۰ سال پیش نوشته شده است، اما برای دنیای امروز هم صدق میکند.
این کتاب با سبک علمی تخیلی الهام بخشی نوشته شده است. این کتاب فوقالعاده، در مورد اوقات و روزهای سخت یک رهبر تیم بازاریابی است که نزدیک است شغلش را از دست بدهد. بنابراین مجبور میشود سوار اتوبوس انرژی شود، چون اتومبیلش نیاز به یک تعمیر بلندمدت دارد. در این سفر، نویسندهی ما ۱۰ قانون ایجاد لذت و انرژی مثبت در کار و زندگی خانوادگیاش را یاد میگیرد.
این یک کتاب سریع و قدرتمند برای هر شخصی است که قصد دارد موقعیت فعلی خود را به یک موقعیت مثبت تبدیل کند.
فرانکل پس از نجات یافتن از ۴ کمپ مرگ نازیها و مشاهدهی مرگ تعداد زیادی از اعضای خانوادهاش، تبدیل به یک روانپزشک شد. وی با این نظریهی فروید که بیان میکند روح آدمی فقط لذت را میطلبد، مخالف بود، فرانکل ادعا کرد چیزی که واقعا انسان در جستجوی آن است، معنا و مفهوم و دلیل زندگی اوست.
اگرچه کمی به زمان گذشته بازمیگردد؛ اما جستجو برای معنا و دلیل، ارزش خواندن دارد.
اجازه ندهید تیتر کتاب شما را بترساند. این کتاب، اگرچه به فروش و فروشندگی هم مربوط میشود؛ اما بیشتر در مورد زندگی یک سر پیشخدمت است.
بزرگترین فروشنده یک کتاب کوتاه است؛ اما شما را به وجد میآورد.
درست است امروزه خیلیها دیگر به شوهر شدن فکر نمیکنند؛ اما نیک پاولیدیس در این کتاب داستانش را در مورد تبدیل شدن از یک فرد خودآزار به یک شوهر دوست داشتنی تعریف میکند.
این کتابی است که همه باید بخوانند تا درک کنند چرا وقتی با یک گروه از مردم صحبت میکنند، احساس خستگی به آنها دست میدهد. از طریق تحقیقات روانشناسی و عصبشناسی، سوزان کایل به زیبایی هرچهتمامتر توضیح میدهد چگونه یکسوم از ما (خویشتنداران) باید با بقیهی افراد برونگرا تطبیق یابیم.
اگر هر سال بیش از یک کتاب بخوانید، از تودهی مردم بسیار جلوتر هستید. زمانی را صرف خواندن هر کدام از این کتابهای عالی کنید. سپس آنچه را که میآموزید به کار ببندید. مطمئن باشید از نتیجهی آن حیرت خواهید کرد.