ماهنامه معیشت: از منظر بسیاری از کارآفرینان، شروع و اجرای کسب و کاری موفق در طول زندگی شغلی شان، چالشی نسبی محسوب می شود. با وجود این کارآفرینان سریالی می گویند (کسانی که به راه اندازی، اجرا و اغلب فروش کسب و کارهای متعدد می پردازند) هیجان دوران استارت آپ چنان است که فقط یک بار بدان مبادرت می ورزند.
این بنیان گذاران، به هنر رشد یک کسب و کار از ابتدا تسلط دارند و بنابراین، کارآفرینان فعلی و مشتاق را از دانش خود بهره مند می کنند.
هانیبال بالدوین
بنیانگذار و مدیرعامل سایت زئوس (Site Zeus) (شرکت پیشین- بالدوین بیچ کپیتال): «من معتقدم که موفقیت کارآفرینی مترقی ریشه در شناسایی و درک از بین بردن شکاف های ارزشی، طراحی یا فناوری سیستمی برای رفع شکاف و اطلاعات مالی و کسب و کار به منظور اجرا یا سرعت راهبردی داشته باشد.»
مدیرعامل IDDS گروپ (IDDS Group) (شرکت پیشین- مدیریت TSG): «طرز فکر کارآفرینان سریالی مشابه دیگران نیست؛ آنها استرویدهای کارآفرینی هستند. اخلاق کاری «انجام کار» ضروریترین ویژگی است. شروع کسب و کار مستلزم شرایط مالی، عاطفی و فیزیکی است. شرع یک کسب و کار مستلزم آن است که به لحاظ فکری «آستین های تان را بالا بزنید». ارزیابی این شرایط، کاری است که اکثر کارآفرینان سریالی موفق انجام می دهند.
مدیرعامل تیرستای (Thirstie) (شرکت های پیشین- مشارکت iThinkLabs، Tailfin، 30Seven Design): «من از کودکی شاهد تاسیس کسب و کار پدربزرگم یعنی شرکت گاتهام باتن (Gotham Button) بودم که پدربزرگم خود کسب و کارش را ایجاد کرد.
او عاشق کارش بود و افرادی هم در این کار به او کمک می کردند. آنچه که خوب به یاد دارم آن بود که او همیشه در تلاش برای انجام بهتر امور بود. می دانستم که مسیر کارآفرینی به آسانی هموار نمی شود و فرصت های موفقیت بسیار ناچیز بود، اما این را هم می دانستم که این همه راهی بود که می خواستم و نیاز داشتم در آن به تلاش ادامه دهم. هر فردی می تواند ایده ای بزرگ در سر داشته باشد اما جامعه عمل پوشانیدن به آن ایده و اجرای آن از زمین تا آسمان تفاوت دارد. از منظر هر کارآفرینی، غیرممکن وجود ندارد مادامی که به سختی تلاش کند و چشم انداز و تیمی کاردرست برای خود ایجاد کند.»
بنیانگذار و مدیرعالم پکیج کانسرج (Package Cncierge) (پیشتر دو کسب و کار تاسیس نمود و به صنعت انبوه سازی مسکن فروخته بود): «به خود متکی باشید. شبکه شما می تواند معرفی ارزشمند برای شما باشد و مشارکت مالی و از همه مهم تر مشاوره ای تجربی و واقعی را برای شما به ارمغان آورد. من در گذشته با کارکنان، همکاران، مدیران و دیگر افراد بانفوذ در فضاهای خانوادگی چنین ارتباطی داشتم و حتی اکنون ایده های کسب و کار خود را با آن ها در میان گذشته و به چالش می کشانم.»
رییس و مدیرعامل کَپی فای (Capify) (بیشتر آمری مرچنت (AmeriMerchant) (قبلا بنیان گذار ارتباط رسانه ای نیویورک بود): «شما مدام باید به فکر ارتقا و رشد کسب و کارتان باشید زیرا رقبایتان هم مشغول هستند). به یادداشته باشید که شکست انتخابی نیست و هنگامی که در موقعیت های پرتنش هستید، باید به فکر راه هایی برای پیشبرد و غلبه بر موانع باشید. اگر کارآفرینی آسان بود، در نتیجه هر کسی می توانست یک کارآفرین باشد. بهترین کارآفرینان افرادی انعطاف پذیر هستند.»
مدیرعامل بریثومیتر (Breathometer) (شرکت های پیشین، چاترفلای ((Chatterfly، پروبادی (ProBuddy): «در جوانی دریافتم که باید دست از تلاش برندارم، به جلو حرکت کنم و چیزهای جدید تجربه کنم. اینکه شنونده خوبی باشم و یاد بگیرم به بازخوردها توجه کنم و از کسانی که به آن ها احترام می گذارم مشاوره بگیرم، تا حد زیادی به من کمک کرد. با بریثومیتر (که شرکتی مهم بود)، من با افرادی مواجه شدم که همیشه آرزو داشتم- مارک کوبان، ریچارد برانسون و افرادی که رهبرانی بزرگ داشتند.»
مدیرعامل بُل اند برنچ (Boll & Branch) (شرکت های پیشین- red5Capital, Funtank): «از نظر ما آدم های موفق پرتنش ترین و جدی ترین افراد محسوب می شوند. بنا به تجربه من، اصلا این گونه نیست. رهبران بزرگ از دیگران می خواهند خود را مهم بپندارند. شما م یتوانید ترس و خشم را به خود القا کنید، اما در نهایت برج قدرت شما متزلزل خواهد بود. همه چیز را اصولی پیش ببرید، زیرا این مبنای آشکار به شما نزدیک تر است.
هنگامی که لازم است جدی باشید، این تغییر در واقع نشانه بزرگ ناگفته ای برای تیم تان است و آن هنگام، زمان دست و پنجه نرم کردن است. با وجود این، همیشه لبخند بر لب داشته باشید- زیرا باعث می شود احساس بهتری داشته باشید و مردم نیز دوست دارند که بیشتر اطراف شما باشند.»
بن وانگ
نائب رییس بازاریابی در بیندو (Bindo) (شرکت های پیشین- ورسد (Versed)، نیاسولوو (NiaSolvo)، باشگاه سرمایه گذاری KCL): «هیچ چیز هیجان انگیزتر از شروع یک کسب و کار جدید- فرآیندها، تیم و محصول نیست. فراگیری چیزهای جدید به واقع ما را به جلو سوق می دهد و من بر این عقیده ام که هنگامی که می خواهید کسب و کارتان را شروع کنید هرچه یاد بگیرید باز هم کم است. من دریافتم که برداشتن گام های سریع برای استارت آپ ها و ارتکاب اشتباه آزادانه و پذیرش مسئولیت آن ها، ترسناک ولی بسیار هیجان انگیز است. لازم است هیچ وقت شخصیت خود را رها نکنید. نباید از سرگردانی در قلمرویی ناشناخته هراس داشته باشید بلکه باید چیزهای جدیدی یاد بگیرید.»
مدیرعامل کلییراسکای دیتا (ClearSjy Data) (شرکت های پیشین « کلاودسوییچ (CloudSwitch، نتزا (Netezza)): «هیات مدیره و تیمی کاملا اجرایی بسازید. شرکای قوی سازمانی قدرتمند می سازند. [استارت آپ شما نیز] باید از چندین لایه افراد با معلومات، از تیم مهندسی گرفته تا تیم فروش و بازاریابی تشکیل شده باشد. تیم خود را از میان بهترین ها و برجسته ترین ها بسازید... تا مهارت و دانش ژرف برای سازمان به ارمغان آورید.
مدیرعامل B2R Finance و مدرس ارشد دانشکده مدیریت کورنل (شرکت های پیشین- هنگیت HangIt، ریوولوشن مانی (Revolution Money): «کارآفرینان سریالی کنجکاوی فکری را پرورش می دهند. من دوست دارم به آن از منظر نوآوی به جای حلاقیت نگاه کنم. زیرا نوآوری با ایده های موجود بهبود می باید و خلاقیت شروعی تازه است. خواسته های اجتماعی دائما در حال تغییر است و فناوری به صورت مستمر در حال پیشرفت است.
با وجود این،در اعمال نفوذ تغییرات فناوری به صورت صحیح به خواسته های جدیدی می رسیم. مقامات زمان زیادی برای پاسخ سریع به این تغییرات ندارند زیرا با سیستم های قدیمی و فرایندهای ثابتی مواجه هستند که برای خدمت به مصرف کننده طراحی شده است. ر عین حالف کارآفرینان سریالی بر خلاقیت و اعمال نفوذ بر فناوری ها به منظور ایجاد راه حل های جدید بهینه سازی شده برای پرداختن به نیازهای بازار متمرکز شده است.»
بنیانگذار و مدیرعالم تیم چت/ وی باروو (Teamchat/ Webaroo) (شرکت پیشین- Elance): «پس از نخستین استارت آپم، دیگر عنان اختیار خود را از عواطف گرفتم. در استارت آپ ها، برترین ها برتر هستند و پایین ترها پایین- نوسانات عاطفی می تواند شما را به مرز دیوانگی بکشاند. من یاد گرفتم که به هر صورتی در صدر باقی بمانم، حتی اگر زمان زیادی طول بکشد.»
استفان برادلی
مدیرعامل Authorbee (پیش تر به ایجاد مشارکت های رسانه ای موفق کمک کرده بود): «هیجان شروع کار با این دید که در کنار یکدیگر قرار می گیرید و به ماهیتی تبدیل می شوید که ویژگی خودش را دارد. با وجود این، کسب و کارتان را زمانی شروع کنید که واقعا بتوانید برای آن مایه بگذارید. منظور من ایجاد کسب و کارهای چندگانه نیست بلکه ایجاد یک کسب و کار واحد است. ممکن است به جایی برسید که با خود بگویید باید بنا به دلیلی به کار دیگر بپردازم، اما تا آن زمان تمام تمرکز خود را به کار بگیرید. همیشه باید آمادگی شکست را داشته باشید. اگر یک بار موفق شدید دلیل بر این نیست که بار دیگر نیز همین گونه خواهدبود. باید انعطاف پذیر باشید و از این راه لذت ببرید.
کارآفرینی یک فرایند غیر قابل پیش بینی است چرا که نمیتوانید تضمین کنید برنامه ای که ایجاد کرده اید به درستی انجام میشود یا خیر. اما اگر اجازه دهید ترس وجود شما را فرا بگیرد و مانع پیشرفت کار شود، همه چیز را از دست خواهید داد. برای اینکه بتوانید به عنوان یک کارآفرین موفق باشید باید با ترسهای خود مواجه شوید و با آنها مبارزه نمایید. در این مقاله قصد داریم شش مورد از ترسهای کارآفرینان را با هم مرور کنیم و نحوه مقابله با آن را توضیح دهیم. پس همراه ما باشید.
شما هرگز احساس آماده بودن نخواهید کرد. ستارهها، ماه و سیارات هیچ وقت نشانههایی را برای شما ارسال نمی کنند و زمان شروع کار را بیان نخواهند کرد. خودتان باید دست به کار شوید. ممکن است احساس کنید هنوز زمان واقعی فعالیت شما فرا نرسیده است. این کاملا طبیعی است. واقعیت این است که زمان عالی برای شروع کار وجود ندارد. این شما هستید که شرایط را تعیین میکنید. خودتان باید زمان عالی را بسازید و آن را با فعالیتهای به موقع به موفقیت تبدیل کنید. موفقیت محصول فعالیت و عمل است. قدرت لحظهها را دریابید تا مطمئن شوید همیشه به سمت اهدافی که در ذهن دارید حرکت میکنید. اگر اقدامی کردید و در حین انجام آن دچار اشتباه شدید، اصلا مهم نیست. نگران نباشید. شکست بخشی از کار است. شما میتوانید از اشتباهات خود درس بگیرید. از خودتان بپرسید که اگر بترسم چه اتفاقی خواهد افتاد؟
این موضوع اصلا تقصیر شما نیست که مردم چه طرز فکری در مورد شما و کسب وکارتان دارند. با آن مواجه شوید و از بروز چنین اتفاقاتی نهراسید. همه افراد روی زمین نمیتوانند شما را دوست داشته باشند. اگر بخواهید همه افرادی که در اطرافتان قرار دارند را راضی نگه دارید موفق نخواهید شد. در چنین شرایطی باز هم افرادی وجود خواهند داشت که از طرز فکر شما انتقاد میکنند پس برای خودتان زندگی کنید. زمانی که برای اعتقادات و باورهای خود میجنگید، عقاید و نظرات افراد هیچ ربطی به شما نخواهد داشت. برخی از رهبران تاثیرگذار جهان با مخالفتهای شدید افراد مواجه بوده اند اما هرگز دست از دیدگاههای خود برنداشتهاند. بسیار طبیعی است که خانواده یا دوستان شما فکر کنند رویای شما احمقانه است.آنها فقط میخواهند شما را از خطرات موجود در مسیر محافظت کنند اما باید به اهداف خود ایمان داشته باشید. استیو جابز در این باره میگوید: افرادی که به اندازه کافی جرات تغییر جهان را داشته باشند میتوانند این کار را انجام دهند. پس در برخی از موارد دیوانه بودن و به قول برخی از افراد حماقت هدیه ای از طرف خداوند است.
این موقعیت ممکن است واقعیت داشته باشد اما هرگز توسط شما انجام نشده است. چیزی که رهبران واقعی را از افراد معمولی متمایز میکند اصالت نیست بلکه اعتبار و هویتی است که این افراد دارند. به عنوان مثال صنعت تناسب اندام با محتوای یکسانی اشباع شده است اما هنوز هم رهبران جدیدی در این عرصه ظهور میکنند. چرا ؟ چون رهبران موفق توانایی انجام کارها و ایجاد ارزش را به یک شیوه متفاوت دارند و میتوانند کارهای مشابه را به روش دیگری انجام دهند. اصالت چیست؟ تقریبا هر چیزی که ما می دانیم ترکیبی از اطلاعات است که از افراد دیگر یاد گرفته ایم. این افراد نیز اطلاعات را از سایرین دریافت کرده اند. بله برخی از کارها قبلا انجام شده است اما شما چشماندازهای خاص خود را دارید.هیچ کس نمیتواند طرز فکری همانند طرز فکر شما داشته باشد. از خودتان بپرسید چگونه میتوانم به تنهایی ارزش بیشتری به جهان بیفزایم؟
بیشتر افراد از مدارک، کتاب های راهنما یا سمینارها استفاده میکنند تا در نهایت خود را برای دستیابی به رویاهایشان آماده سازند. آموزش یک موضوع عالی است اما نمی توان همه چیز را یاد گرفت. شما باید از اطلاعاتی که هم اکنون دارید استفاده کنید. فقط به این فکر کنید که اگر با دانش و اطلاعاتی که هم اکنون دارید کاری را شروع کنید زندگی شما چگونه خواهد بود. به عنوان مثال اگر غذاهای سالم بخورید و تمرینات ورزشی را به صورت منظم انجام دهید اندام خوبی خواهید داشت. زمانی که از دانسته های خود استفاده میکنید قادر خواهید بود زندگی را تغییر دهید. با همین اطلاعات دست به کار شوید و به مسیر خود ادامه دهید. در این مسیر میتوانید اطلاعات بیشتری به دست آورید. از خودتان بپرسید: با وجود اطلاعاتی که دارم چگونه میتوانم تفاوتهای زیادی ایجاد کنم؟
به دنبال رویاها بودن نیازمند طی مراحلی است. در این مسیر باید بتوانید پلهها را یکی یکی طی کنید و نردبانی برای رسیدن به موفقیت ایجاد کنید. در این فرآیند، حتما اشتباهاتی انجام خواهید داد. شکست تنها نشان دهنده این است که شما باید مسیر خود را اصلاح کنید و فعالیتهای خود را بهبود ببخشید. والت دیزنی و مایکل جردن بعد از شکست هرگز ناامید نشده اند. آنها به راه خود ادامه داده اند زیرا هر شکستی مرحله ای برای رسیدن به دستاوردهای بزرگ تر است. از شکستهای خود درس بگیرید و آن را به عنوان یک هدیه ببینید. افرادی که از شکست پرهیز میکنند به موفقیت نمیرسند. از خودتان بپرسید: اگر نتوانم کار قابل ملاحظه ای در زندگی انجام دهم زندگی من چه ارزشی خواهد داشت؟
همیشه لازم نیست مسیر رسیدن به مقصد را به طور کامل بشناسید. فقط باید شروع کنید. فعالیت خود را بر اساس دانشی که دارید آغاز کنید. اگر کارآفرینانی را دیدید که به نتایج مدنظر شما دست یافته اند به کارهایی که این افراد انجام داده اند توجه کنید. در لیست ایمیل این افراد قرار بگیرید، محصولاتشان را بخرید، نحوه مدیریت کسب وکارشان را رصد نمایید و سپس مدلی منحصر به فرد برای خود بسازید.اگر مسائلی وجود دارد که نمیدانید چگونه باید انجام دهید فقط زمانی را برای آن اختصاص دهید. اگر خودتان قادر به انجام آن نبودید بهتر است برون سپاری کنید و از افراد دیگر کمک بگیرید. افرادی در سرتاسر جهان وجود دارند که میتوانند کارهای شما را انجام دهند. از خودتان بپرسید: از چه مدلی میتوانم استفاده کنم تا دیدگاههای خود را زنده نمایم؟
هرچقدر بیشتر با ترسهای خود مواجه شوید، قدرت آنها بر روی شما کاهش پیدا میکند. شما قدرتمندتر از چیزی هستید که تصور میکنید. پس خطرپذیر باشید و به تواناییهای خود اعتماد کنید. همانطور که قبلا نیز بیان کردیم، کارآفرینی یک فرایند غیر قابل پیش بینی است. با ترسهای خود مواجه شوید و مسیر پیش رو را به خوبی طی کنید.
واژه ی «کارآفرین» در گذشته اعتباری که امروزه با خود یدک می کشد را نداشت. آن روزها چیزی شبیه «بازیگر سینما» نامیدن خود بود؛ اغلب مردم با شنیدن آن فکر می کردند بیکار هستید و در زیرزمین خانه ی پدر و مادرتان زندگی می کنید. اما کارآفرینان ماندگار شدند و شاید این ماندگاریِ خود را مدیون نیروی قدرتمند تنوعی باشند که در میان این قشر وجود داشته و دارد.
مجله ساتین : از آن زمان تا کنون، کارآفرینان ثابت کرده اند دارایی های فوق العاده ارزشمندی برای اقتصاد ما هستند. ایده های بزرگ آنان ابزار هایی در اختیار ما قرار داده است که امروزه نه تنها جامعه ی ما را به پیش می رانند، بلکه مشاغل زیادی نیز در مسیر این فرایند ایجاد کرده اند. اینگونه است که واژه ی «کارآفرین»، امروزه با اسامی برخی از هوشمند ترین انسانهای تاریخ گره خورده است. اما برای قرار گرفتن در جرگه ی کارآفرینان باید علاوه بر هوش، خصوصیات متعدد دیگری نیز داشته باشید.
دان ویتمرز، مؤسس و مدیر عامل سازمان Mobile Leaders Alliances است. او پس از زیر نظر داشتن استراتژی موبایلی چند برند معتبر نظیر کروگر، هاسبرو و ویزا، و کار کردن با صد ها نوآور در این زمینه، ۵ خصوصیت مشترک اکثر کارآفرینان را شناسایی کرده و برشمرده است. این ۵ ویژگی از این قرار اند:
برای ساختن کسب و کار خود از صفر تا ۱۰۰، باید صبر داشته باشید. در بازار امروز که نوجوانان ۱۵ ساله ی آن در حال فروش اپلیکیشن ها و فناوری های ساخت خود به گوگل، فیسبوک و یاهو با قیمت های چند ده میلیارد دلاری هستند، گرفتار شدن در بازی طاقت فرسای موش و گربه کار آسانی است. یک کسب و کار موفق با یک زیربنای قدرتمند آغاز می شود و اغلب مواقع همین پی ریزی مستحکم است که شرکت های بزرگ را جذب می کند.
شهامت تعیین جهت را داشته باشید. همیشه در طول مسیر با کسانی مواجه خواهید شد که خوشحال می شوند به شما بگویند اگر در کسب و کار و یا محصولتان فلان تغییر را به وجود بیاورید بهتر است. بازخورد ها در بسیاری از موارد نقش سازنده ای دارند، اما شما باید شهامت لازم برای پیش بردن آرزوهای قلبی خود و ایجاد شرکتی که در ذهنتان متصور شده اید را داشته باشید. هیچ گاه فراموش نکنید: سریعترین مسیر بین دو نقطه، خط مستقیم است. اگر تمام زمان خود را صرف از این شاخه به آن شاخه پریدن کنید هیچگاه به مقصد مورد نظرتان نخواهید رسید.
مدام در حال یادگیری و بالا بردن سواد خود باشید چون کس دیگری وظیفه ای در قبال این موضوع ندارد. حوزه های موبایل و فناوری به سرعت در حال تغییرند، اما دنیایی از اطلاعات وجود دارد که تنها به اندازه ی یک کلیک با شما فاصله دارد. یاد گرفتن ریزه کاری های یک شغل جدید نه تنها می تواند برای شما صرفه جویی اقتصادی به همراه داشته باشد، بلکه وقتی در مورد تمام جنبه های کسب و کار خود اطلاعات داشته باشید، می توانید با اعتماد به نفس در هر گفتگویی شرکت کنید و از کسی نترسید.
همه ی ما محدودیت هایی داریم؛ چه محدودیت زمانی و چه کمبود اطلاعات در مورد کارهای مختلف. هیچگاه از دانستن محدودیت های خود و کمک گرفتن از دیگران نترسید. موفق ترین کارآفرینان عادتی دارند و آن این است که خود را در جمع افراد باهوشتر از خودشان قرار می دهند. این کار دو کارکرد دارد: یک اینکه به بالا بردن آگاهی تان کمک می کند و دو اینکه، افراد با استعداد دیگری را نیز به سمت کسب و کار شما می کشاند.
داشتن یک پروژه ی در دست انجام عالی است. اما کارآفرینان موفق همیشه به قدم بعدی فکر می کنند. آنها خوب می دانند کارآفرینی یک نوع شیوه ی زندگی است، نه یک عنوان شغلی. در این مسیر مجبور خواهید شد تصمیمات دشواری بگیرید و مدام بین استراحت، تفریح و کار پای کامپیوتر، یکی را انتخاب کنید. اما اگر خود را وقف این شیوه ی زندگی کنید، آن تصمیمات دشوار در نهایت آنقدر ها هم محدودیت ساز به نظر نخواهند آمد.
اگر از این مهارت ها برخوردارید که خوش به حالتان، آنها را حفظ و تقویت کنید. اگر نه، هیچ وقت برای پرورش آنها دیر نیست، به تلاش خود ادامه دهید.
در رتبهبندی جهانی بهترین کشورها برای کارآفرینان، یک کشور اروپای مرکزی در صدر قرار گرفت با این همه کشورهای متعددی از این قاره در فهرست مذکور حضور دارند.
این شاخص که از سوی دانشگاه وارتون و شرکت تحقیقات بازار Y&R تهیه شده است، به بررسی ۸۰ کشور پرداخته که در ۹۵ درصد تولید ناخالص داخلی جهانی سهیم هستند. در این رتبه بندی عوامل متعددی شامل کارآفرینی، میراث، کیفیت زندگی و باز بودن تجاری برای تهیه شاخص بهترین کشورها در نظر گرفته شدهاند.
پایگاه خبری بیزنس اینسایدر در گزارشی به بررسی زیرشاخص کارآفرینی پرداخته که عواملی شامل اتصالپذیری، سطح سواد، مهارت نیروی کار، شفافیت و زیرساخت را تحلیل کرده است. ۹ کشوری که در صدر این فهرست قرار گرفتهاند، عبارتند از:
۱- آلمان
آلمان به عنوان یک کشور متصل با زیرساخت بسیار پیشرفته و نیروی کار فوقالعاده ماهر و همچنین سهولت دسترسی به سرمایه برای کارآفرینان، در همه بخشها در رتبه بالایی قرار گرفته است. این کشور در شاخص بهترین کشورها، در رتبه چهارم ایستاده است.
۲- ژاپن
ژاپن یکی از تحصیلکردهترین و از نظر فناوری، پیشرفتهترین کشورهای جهان است که آن را برای کارآفرینان بسیار جذاب میکند. این کشور ۱۰ امتیاز کامل برای زیرساخت توسعه یافته کسب کرده است.
۳- آمریکا
آمریکا همواره به عنوان یک قطب بزرگ نوآوری و فعالیت کارآفرینی به خصوص برای داشتن سلیکون والی – منطقه معروف در شمال کالیفرنیا و مکان استقرار برندهای معروفی مانند فیسبوک و گوگل- شناخته شده است. این کشور در شاخص اتصالپذیری و سهولت دسترسی به سرمایه، ۱۰ امتیاز کامل را کسب کرده است.
۴- انگلیس
آمار سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD) رشد ۳۱ درصدی فعالیت کارآفرینی انگلیس در فاصله سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۶ را نشان میدهد که بر خلاف سیر نزولی جهانی بوده است. این کشور به ویژه در شاخص زیرساخت، اتصالپذیری و چهارچوب حقوقی قوی خود امتیاز بالایی را کسب کرده است.
۵- سوئیس
این کشور اروپای مرکزی کوچک یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است و از مزایای نیروی کار فوقالعاده ماهر و با تحصیلات عالی برخوردار است. این کشور برای کارآفرینان به دلیل نرخ پایین مالیات شرکتها، سهولت دسترسی به سرمایه و چهارچوب حقوقی پیشرفته بسیار جذاب است.
۶- سوئد
این کشور اسکاندیناوی برای شفافیت در شیوههای کسب و کار و همچنین به دلیل داشتن نیروی کار تحصیلکرده، در رتبه بالایی قرار گرفته است. استکهلم، پایتخت سوئد، یک قطب بزرگ برای استارت آپها به شمار میرود.
۷- کانادا
کانادا به عنوان نخستین کشور آمریکای شمالی که به این فهرست وارد شده، به دلیل زیرساخت توسعه یافته، شفافیت در شیوههای کسب و کار و نیروی کار ماهر رتبه بالایی کسب کرده است. این کشور در سال ۲۰۱۵ برنامه نوآورانه “استارت آپ ویزا” را به اجرا گذاشت که کارآفرینان مهاجر را با سازمانهای بخش خصوصی کانادایی مرتبط میکند.
۸- سنگاپور
روزنامه اکونومیست سنگاپور را فشردهترین اکوسیستم کارآفرینی جهان نامیده که رتبه جهانی بالایی در فضای استارت آپ دارد. این کشور در شاخص وارتون برای زیرساخت، سهولت دسترسی به سرمایه و اتصال پذیری رتبه بالایی کسب کرده است.
۹- استرالیا
عرصه استارت آپ استرالیا، یک عرصه نوظهور به شمار میرود و با وجود هزینههای نسبتا بالای استارت آپها که به دلیل دستمزدهای بالا در استرالیاست، این کشور در زیرشاخص کارآفرینی برای اتصالپذیری، زیرساخت و شفافیت شیوههای کسب و کار رتبه بالایی کسب کرده است.
مجله forbes تصویر جوانان شجاعی را منتشر کرد که مانند مارک زوکربرگ، موسس فیس بوک حوزه کاری خود را حتی قبل از ۲۰سالگی متحول کردهاند.
ژاک لاتا
کشور: آمریکا
سن در هنگام راهاندازی پروژه: ۱۶ سال
سن فعلی: ۱۷ سال
اپلیکیشن یو در سال ۲۰۱۴ درآمدی یک و نیم میلیون دلاری کسب کرد. این برنامه این روزها میلیونها دلار میارزد و بزرگترین سرمایهگذاران استارتاپها به دنبال خرید و توسعه این برنامه کاربردی و جدید هستند. اما در پشت صحنه این برنامه یک مهندس ۱۶ ساله را میبینیم که سرپرستی گروه مهندسی آن را به عهده دارد.
ژاک لاتا ۱۶ ساله دبیرستان را به قصد رفتن به سان فرانسیسکو ترک میکند تا شانس خود را در بازار کار و در ارتباط با تکنولوژی که حوزه کاری مورد علاقهاش بود امتحان کند. به محض ورود به سان فرانسیسکو، ژاک بهعنوان مهندس به یو پیوست. ژاک در زمانیکه اوج شهرت یو بود و در مطبوعات بزرگی چون نیویورک تایمز، وال استریت و NBA ژورنال مورد بحث قرار میگرفت، رهبری تیم مهندسی آن را بر عهده داشت.
بعد از یو دیگر وقت آن رسیده بود که ژاک شرکت خصوصی خود را تاسیس کند. شرکت Hack club به دانشآموزان علاقهمند به coding کمک میکرد تا در زمینه مورد علاقه خود ازجمله برنامهریزی کامپیوتری و رمزگذاری اینترنتی کار کنند. در یکسالونیم گذشته Hack club موفق شد فعالیت خود را تا ۷۲ مدرسه در ۱۶ ایالت و ۷ کشور گسترش دهد. تعداد این دانشآموزان به ۱۵۰۰ نفر میرسد.
جسیکا ماه، هنرمند ماهر در coding
کشور: آمریکا
سن در هنگام تاسیس پروژه: ۱۹ سال
سن فعلی: ۲۵ سال
جسیکا عاشق کمک به تاجرانی است که میخواهند در کار خود موفق باشند. به همین دلیل کار خود را با راهاندازی سایتهای اینترنتی برای مشتریان از سن ۱۱ سالگی آغاز کرد و سه سال بعد درحالیکه جسیکا تنها یک نوجوان بود، هر هفته ۴۰ ساعت از وقت خود را به شرکت خصوصیاش اختصاص داده بود. جسیکا مدرسه را ترک کرد و در موسسه Simon’s Rock که به دانشآموزان تیزهوش اختصاص داشت مشغول به تحصیل شد. این مؤسسه به دانشآموزان تیزهوش کمک میکرد قبل از گرفتن دیپلم وارد دانشگاه شوند.
جسیکا ۱۷ ساله بود که قبل از گرفتن دیپلم وارد دپارتمان UC انفورماتیک شد. سرانجام در ماه می۲۰۱۰ با همراهی یکی از دوستانش شرکت خصوصی نرمافزارهای حسابداری و مدیریت را تاسیس کرد. شرکتinDinero در مدت چهارسال توانست ۸میلیون دلار سودآوری برای صاحبانش داشته باشد و بعد از این تعداد کارمندانش را به ۷۵ نفر خواهد رساند. او شرکت را از صفر تا چندین میلیون دلار رشد داده است. تحصیلات جسیکا در زمینه کامپیوتر بوده و هماکنون عضو موسسه کارفرمایان جوان است.
بویان اسلات، دوستدار محیط زیست
کشور: هلند
سن در هنگام راهاندازی پروژه: ۱۹ سال
سن فعلی: ۲۱ سال
بویان هنوز ۲۲ سال ندارد اما سیستم بازیافت پلاستیکهای اقیانوس که به تازگی اختراع کرده، هر مخترع با تجربهای را از رو میبرد. بویان اسلات مخترع، کارفرما و مهندس هوافضاست و روی پروژه تمیز کردن زبالههای پلاستیکی اقیانوسها کار میکند. در ابتدا ایده خلاقانه او طرفدار چندانی نداشت اما بعد از معرفی آن و اینکه چگونه اقیانوسها میتوانند خود را پاکسازی کنند، این پروژه طرفداران و سرمایهگذاران زیادی را به خود جذب کرد. در سال ۲۰۱۴ بویان به کمک تیمی متشکل از ۱۰۰ دانشمند و مهندس به مدت یک سال این تکنولوژی را با چشماندازی ۱۰ ساله برای پاکسازی اقیانوس آرام راهاندازی کرد. طرح او هماکنون در موزه طراحی لندن نگهداری شده و بهعنوان طرح سال شناخته شده است.
مبارک مویکا، کسی که تجارت را به تحصیل در هاروارد ترجیح داد
کشور: کنیا
سن در هنگام تاسیس شرکت: ۱۶ سال
سن فعلی: ۲۱ سال
مبارک مویکا، برنامهنویس کامپیوتر و اینترنت و کارفرمای کنیایی است که مجله forbes از او بهعنوان یکی از جوانترین کارفرمایان آفریقایی نام برده است. باید از اعتماد به نفس بالایی برخوردار باشیم تا به خود اجازه دهیم بورسیهای را که هزینههای تحصیل در هاروارد را پوشش میدهد رد کنیم و احساس کنیم با تاسیس شرکت خصوصی خودمان بهتر عمل خواهیم کرد. این تصمیمی است که مبارک در پاسخ به این پیشنهاد گرفته بود. مویکا موسس و مدیرعامل شرکت zagace است. کار این شرکت طراحی و فروش برنامههایی مانند مدیریت حسابها و حسابداری، مدیریت منابع انسانی، سرمایهها و مارکتینگ است که ویژه تاجران طراحی شده است.
مبارک بدون هیچ آموزشی، خودش یاد گرفت چگونه سایتهای تجاری ایجاد کند و این به منزله شروع موفقیت او بود. پس از این یکی از مربیهای او درهای هاروارد را به روی او باز کرد اما مبارک که به یادداشت بیل گیتس درسش را تمام نکرده و به دنبال تجارت رفت، او نیز به پیروی از ثروتمندترین مرد جهان وارد تجارت شد. مویکا برای رسیدن به هدفش سهام خود را در شرکت Hype century Technologies فروخت و با پول حاصل از آن شرکت خصوصی خود را به نام zagace تاسیس کرد.
شابهام بانرجی، از خلاقیت تا موفقیت
کشور: آمریکا
سن در هنگام آغاز پروژه: ۱۲ سال
سن فعلی: ۱۴ سال
شابهام نوجوان هندی آمریکایی به وسیله خلاقیتش توانست عنوان جوانترین کارآفرین دنیا را از آن خود کند. همه چیز برای شابهام با یک سوال شروع شد که از کنجکاوی او ناشی میشد. یک روز زمانیکه شابهام مشغول نوشتن تکالیف مدرسهاش بود، ناگهان این سوال برایش مطرح شد که نابینایان چگونه مینویسند؟ و برای یافتن پاسخ پرسشش کنجکاوی و تحقیق میکرد. زمانیکه به جواب رسید، متوجه شد که نابینایان برای استفاده از خط بریل مشکلات بزرگی دارند که مهمترین آن قیمت دستگاههای چاپ بریل بود. بنابراین به دنبال راه حلی بود تا کار آنها را سادهتر کند.
او برای یافتن راهحل به سراغ بازی مورد علاقه کودکیاش که لگو بود رفت و با استفاده از کیت ماینداستورم کمپانی لگو، که مخصوص ساختن روباتهای اسباب بازی بود، طرح اولیه چاپگر خود را آماده کرد. شابهام بعد از آماده کردن اختراعش، آن را در نمایشگاه مدرسه به نمایش گذاشت و این گونه بود که خلاقیت او کمکم شهرت جهانی پیدا کرد و سرمایهگذاران بزرگی را به سمت خود کشاند. سپس کارایی دستگاه خود را ارتقا داده و با سرمایه حاصل از آن شرکت خصوصیاش را با نام برگو (Braigo) که ترکیبی از نامهای بریل و لگو است، تاسیس کرد اما چون شابهام هنوز به سن قانونی نرسیده، درحال حاضر مادرش سمت مدیرعاملی شرکت را برعهده دارد.
منبع: فرصت امروز
آیا خصوصیت خاصی وجود دارد که در میان تمامی کارآفرینان مشترک باشد؟
پس از سال ها تجربه شخصی و مربیگری، دریافتم که کارآفرینان خصوصیات مشابهی دارند که باعث موفقیت آنان می شود. خوشبختانه تمامی این خصوصیات را می توان یاد گرفت. این به شما بستگی دارد که با دقت قدرت های خود را بررسی و خود را وقف یادگیری کنید. چگونه این خصوصیات با شما هماهنگ می شوند؟
آن کارها چیستند؟
2- درستی و امانت داری
دومین خصوصیتی که کارآفرینان موفق باید دارا باشند، درستی و امانت است.
شاید ارزشمندترین و محترم ترین ویژگی ای که می توانید پرورش دهید. شهرت در مورد درستی و امانتداری محض است. در هر کاری که انجام می دهید و هر معامله ای که می کنید و در هر فعالیتی کاملا صادق باشید. هرگز درستی و امانتداری خود را مورد مصالحه قرار ندهید.
به خاطر داشته باشید که حرفتان سند است و وقتی بحث کسب و کار است، احترامتان همه چیز است. همه کسب و کارهای موفق مبتنی بر اعتماد است.
3- استقامت
سومین خصوصیتی که تمامی کارآفرینان باید داشته باشند، استقامت است. استقامت همان کیفیت آهنین شخصیت است. استقامت برای انسان همچون کربن برای فولاد است. این کیفیتی لازم و ضروری است که همپای تمامی موفقیت های بزرگ در زندگی پیش می آید.
این است راز بزرگ استقامت تا موفقی: از قبل در ذهن ناخودآگاه خود برای استقامت در مواجهه با موانع و ناامیدی ها برنامه ریزی کنید به این ترتیب که گویی قصد دارید راه خود را تا موفقیت ادامه دهید.
از قبل تصمیم بگیرید که هرگز تسلیم نمی شوید. مهم نیست چه اتفاقی بیفتد. شهامت استقامت در رویارویی با موانع و ناامیدی ها تنها خصوصیتی است که بیش از هر چیز موفقیت تان را تضمین خواهدکرد.
برزگ ترین دارایی تان، خواستن پایداری بیشتر از هر شخص دیگری است. درواقع، پیداری شما معیار واقعی باورتان به خود و توانایی موفقیت تان است.
چهارمین خصوصیتی که تمامی کارآفرینان موفق باید داشته باشند، حس هدایت روشن است.
به دلیل نوسانات و تغییرات سریع بازار امروز، بسیاری از صاحبان کسب و کار، به اجرای روز به روز روی آورده اند که تقریبا شبیه کار آتش نشان هاست.
تمام فکر آنان به مشکلات کوتاه مدت و نیاز به فروش و سود کوتاه مدت معطوف شده است. آنها قصد دارند زمان تفکر و برنامه ریزی بیشتری را برای آینده مصرف کنند، اما به نظر می رسد نمی توانند به آن بپردازند.
5-مصمم و عمل گرا
آخرین خصوصیتی که تمامی افراد موفق باید دارا باشند این است که مصم و عمل گرا باشند. آنها باید به سرعت فکر کنند و تصمیم بگیرند. آنها خود را موظف می کنند که دست به کار شوند و تصمیمات خود را به اجرا درآورند. اگر دریابند که اشتباه کرده اند، به سرعت خود را اصلاح می کنند و کار دیگری را امتحان می کنند.
کلید موفقیت، تلاش است. افراد موفق مصمم هستند و چیزهایی بیشتر از افراد دیگر را امتحان می کنند. وقتی راه های مختلفی را برای موفقیت امتحان می کنید، ناگهان راه درست را در زمان درست می یابید.
دوست دارم با رهنمودی برای سهیم شدن با دوستانتان با شما خداحافظی کنم. «کارآفرینان موفق بینشی روشن برای خود، شرکت شان و کارمندان شان می سازند.»
هفته نامه تجارت فردا - محمدکاظم رحیمی*: نهادهای حکومتی با شکلدهی ساختار انگیزشی و فراهم کردن بسترهای مناسب رقابت، و فضای مساعد، شفاف و بدون فساد کسبوکار در مقام عامل و نیروی پیشبرنده توسعه اقتصادی ظاهر میشوند. عوامل نهادی نظیر قوانین اقتصادی، سیاستهای دولتی و دستگاه قضایی مقتدر، همگی شکلدهنده محیطی کارآمد، برای تولید و تجارت هستند.
پرواضح است که اگر ساختار اقتصادی تولید و تجارت را تشویق کند، بیشک سرمایهگذاران، صنعتگران و کارآفرینان پی خواهند برد که به سرمایه، کارها و ایدههای آنها بازدهی بیشتری تعلق خواهد گرفت و بنابراین این مساله خود زمینهساز تقویت موتور محرکه رشد اقتصادی خواهد شد.
رابطه بهینه بین کارآفرینان و نهادهای حکومتی زمانی شکل بهتری به خود خواهد گرفت که حمایتهای حقوقی و قضایی از صنعتگران و کارآفرینان بر هر اولویت دیگری برتری داشته باشد، امنیت سرمایهگذاری فراهم شود، حق و حقوق مالکیت به رسمیت شناخته شود و همچنین بستر مناسب رقابت و فضای مساعد کسبوکار شکل گرفته باشد در این راستا بیشک نقش نهادهای حکومتی از جمله نهادهای قضایی و حقوقی در حوزه شفافیت، جلوگیری از قاچاق و فساد میتواند در حمایت از صنعتگران و کارآفرینان باشد.
همچنین نهادهای قانونگذاری میتوانند با وضع قوانین مطلوب، و حذف قوانین مخل و دست و پاگیر همراه با دستگاه قضایی حامی کارآفرینان و صنعتگران بوده و به ترویج فرهنگ کارآفرینی کمک شایانی کنند. این یادداشت در پی تعریف رابطه بین حاکمیت و کارآفرینان، پیششرطها و پیشنیازهای حمایت از کارآفرین و کارآفرینی را گوشزد و موضوع را تا حد ممکن بسط خواهد داد. این پیششرطها شامل بهبود مستمر و همیشگی فضای کسبوکار، فراهم کردن بستر رقابتپذیری، شفافیت اطلاعات، برخورد جدی و قاطعانه با فساد و قاچاق کالاست.
فضای کسبوکار در اقتصاد، نقش زمین مسطح و خطکشیشده و یکدست در بازی فوتبال را دارد. هرچه این فضا مساعدتر و مناسبتر طراحی شده باشد، به روانتر شدن جریان فعالیتهای اقتصادی کمک خواهد کرد. منظور از محیط کسبوکار، عوامل موثر بر عملکرد بنگاههای اقتصادی است که خارج از کنترل مدیران و بنگاههای اقتصادی است. به عبارت دیگر، محیط کسبوکار مجموعهای از سیاستها، شرایط حقوقی، نهادی و مقرراتی بوده که بر فعالیتهای کسبوکار حاکم است.
بهبود مستمر و همیشگی این فضا، راه را برای فعالیتهای مولد و کارآفرینانه باز خواهد کرد. قطعاً فضای نامساعد و نامناسب کسبوکار یکی از مهمترین و اصلیترین موانع ورود گسترده کارآفرینان و فعالیتهای نوآورانه در اقتصاد تلقی میشود. در باب اوضاع و احوال ناخوشایند وضعیت کسبوکار در کشور، به گزارش انجام کسبوکار1 سال 2016 موسسه بانک جهانی بسنده میشود.
این گزارش 10 مولفه مهم و اساسی فضای کسبوکار، از جمله فرآیندهای شروع کسبوکار، دریافت مجوزهای ساختوساز، دسترسی به برق، ثبت مالکیت، حمایت از سرمایهگذاران خرد، پرداخت مالیات و ... را اندازهگیری و نهایتاً بر اساسی وزنی که به هر مولفه داده میشود کشورها را رتبهبندی میکند. گزارش اخیر این موسسه 189 کشور را مورد بررسی قرار داده است که ایران در رتبه 118، وضعیت نه چندان مناسبی در حوزه کسبوکار دارد.
همانطور که عنوان شد، فضای کسبوکار به مثابه زمین بازی، در صورت مساعد بودن عمیقاً بر سرعت رشد اقتصادی بنگاهها تاثیرگذار بوده و با کاستن از هزینه مبادله بنگاهها و مخاطرات فعالیتهای اقتصادی به ازدیاد سرمایهگذاری در سطح کلان کشور منتج خواهد شد که در این صورت غاییترین و اثربخشترین نتیجه آن افزایش رشد اقتصادی و سطح تولید ناخالص داخلی خواهد بود.
با این اوصاف حمایت از کار و سرمایه داخلی و کارآفرینان کشور، در گرو بهبود فضای نامناسب کسبوکار در کشور است و در نتیجه، استراتژی بهبود فضای کسبوکار میتواند یکی از مهمترین اولویتها و مطالبات جدی بخش خصوصی و کارآفرینان از نهادهای حکومتی باشد.
بسیاری از قوانین وضعشده در فضای کسبوکار کشور، محدودیتهای فراوانی برای فعالان بخش خصوصی، کارآفرینان و صنعتگران ایجاد کرده است به گونهای که شواهد حاکی از آن است که برای راهاندازی یک کسبوکار کوچک باید مجوزهای زیادی از نهادهای حاکمیتی کشور اخذ شود.
در برخی مواقع، شمار این مجوزها به حدی است که کارآفرینان عطای فعالیت اقتصادی را به لقایش میبخشند. بنابراین از این نهادها انتظار میرود تا تمام ابزارهای خود را به کار گرفته و از طریق اقداماتی اساسی و زیربنایی، ریسک و نااطمینانی را در محیط اقتصادی کاهش داده و فضای سرمایهگذاری را به فضایی امنتر از گذشته تبدیل کنند.
همچنین لایحه اصلاح و بهبود فضای کسبوکار باید هرچه سریعتر در دستور کار مجلس قرار بگیرد تا کارآفرینان و فعالان اقتصادی تمایل و انگیزه بیشتری برای مشارکت در بازار و به حرکت درآوردن چرخهای اقتصاد داشته باشند و از این طریق به مساله بلندمدت اقتصاد که همان رشد مستمر و پویاست کمک شایانی کنند.
نکته نهایی اینکه باز هم باید متذکر شد که، مشارکت فعال بخش خصوصی و کارآفرینان در اقتصاد کشور نیازمند بهبود جدی، مستمر، همیشگی و قابل توجه فضای کسبوکار خواهد بود که از تمامی نهادهای حاکمیتی انتظار میرود از تمام ابزارهای تحتکنترل و اختیار خود استفاده، و به بهبود هرچه سریعتر این معضل اقدام کنند.
بستر مناسب برای رقابت، اگر مهمتر از فضای کسبوکار نباشد اهمیتی کمتر از آن هم نخواهد داشت. در مثال زمین فوتبال، هرچند هم، که زمین از تسطیح، چمن و رنگآمیزی خوبی برخوردار باشد، اما عوامل دیگری از جمله داوران، ناظر بازی و دیگر شرایط، میتوانند بر نتیجه این رقابت تاثیرگذار باشند.
امروزه اهمیت فضای رقابتی و فراهم کردن شرایط عادلانه و برابر برای رقابت بنگاهها، به عنوان یکی از مهمترین بسترهای رشد و ورود به چرخه توسعه بر کمتر کسی پوشیده است. بستر مناسب رقابتپذیری باعث میشود بخش خصوصی و فعالان و کارآفرینان اقتصادی، در یک دومینوی برابر با همدیگر به رقابت بپردازند. این رقابت در صورتی که عادلانه و برابر باشد، توسعه همهجانبه در همه لایههای اقتصادی را به دنبال خواهد داشت.
شاید به جرات بتوان گفت، آنچه در طی دهههای اخیر پاشنه آشیل بسیاری از صنایع کشور شده، همین نابرابری در رقابت بین بخش خصوصی و نهادهای دولتی و همچنین نهادهای عمومی غیردولتی است به گونهای که گزارش رقابتپذیری سال 2014-2013 بانک جهانی که 148 کشور را مورد بررسی قرار داده است رتبه ایران را 82 قلمداد کرده است. این نتیجه ضعیف را میتوان در نتیجه حضور گسترده شرکتهای دولتی و شبهدولتی در اقتصاد ایران دانست.
در واقع دولتیها و شرکتهای وابسته یا نزدیک به دولت، به انحای مختلف فضای رقابت را مخدوش کردهاند، به گونهای که شرکتها و بنگاههای صنعتی در این فضای رانتی، یارای رقابت با آنها را ندارند. شکی نیست که در چنین شرایطی تمایل کارآفرینان و صنعتگران برای ورود به بخشهای مختلف اقتصادی کمرنگ و کمرنگتر خواهد شد. طبیعتاً وقتی سودآوری یک فعالیت، تحت لوای نابرابری در رقابت قرار بگیرد و با اما و اگر روبهرو شود، میل به انجام آن فعالیت از بین خواهد رفت.
در جاده و آزادراه نابرابری در رقابت اگر شرکتهای دولتی را هم در نظر نگیریم، به نهادها و شرکتهای عمومی غیردولتی خواهیم رسید که ضمن اینکه از زیرساختهای عمومی موجود در کشور استفاده میکنند و به وسیله روابطی که دارند از تسهیلات کمبهره و گاه بیبهره و همچنین بعضاً امکانات فیزیکی و زمینهای ارزانقیمت استفاده میکنند، از پرداخت مالیات هم سر باز میزنند و شفافیت ندارند. این مساله موجب شده است، فضای رقابت کاملاً نابرابر و غیرمنصفانه باشد. بازی کردن در چنین فضایی بازیگری قهار و زبردست میطلبد.
بنابراین نهادهای حکومتی اگر به واقع در پی کمک به توسعه و قرار گرفتن کشور بر مسیر رشد توسعه پایدار هستند باید این پیششرط مهم و اساسی یعنی فراهم کردن بستر رقابت را در وهله اول در دستور کار قرار دهند. اگر این پیششرط رعایت نشود باید اذعان کرد که با ادامه وضع موجود کارآفرینان و بخش خصوصی نمیتوانند در برابر نهادهای عمومی غیردولتی و نهادهای دولتی موفق ظاهر شوند.
اگر پیششرطهای مذکور (فضای مساعد کسبوکار و بستر مناسب رقابت) برای ورود کارآفرینان به عرصه صنعت رعایت شده باشد، هنوز هم تکههایی از پازل باقی است، تا همه شروط لازم و کافی برای افزایش بازدهی سرمایه و ورود سرمایههای جدید و شکل گرفتن فعالیتهای کارآفرینانه برآورده شود. این تکههای پازل شامل مبارزه با فساد، شفافسازی و مقابله با قاچاق کالا میشود.
به زعم بسیاری از کارشناسان و فعالان اقتصادی، یکی از مهمترین مسائلی که اقتصاد ایران با آن روبهرو است موضوع فساد و محیط مستعد فساد در اقتصاد کشور است، به گونهای که طی یکی دو سال اخیر کمتر هفتهای بوده است که در آن پرده از یک فساد جدید برداشته نشده است. فساد و عدم شفافیت به زعم کارشناسان اقتصادی دو روی یک سکه هستند.
شاید به جرات بتوان گفت که دردآورترین و بزرگترین مشکل اقتصاد ایران، فساد است و آنگونه که مشخص است خود این فساد زاییده و معلول محیطی است که در آن شفافیت وجود ندارد و نقش نهادهای ناظر و سازمان بازرسی و دستگاه قضا در آن در پایینترین حد خود قرار دارد. متاسفانه زمین بازی فاسد و فسادزا جایی برای رشد و نمو کارآفرینی باقی نمیگذارد و ادامه این روند روزبهروز باعث بیاعتمادی، کاهش سرمایهگذاری و کاهش میل و رغبت کارآفرینان به فعالیتهای نوآورانه و خلاقانه میشود.
آمارها و گزارشهای جهانی، نیز از وضعیت نگرانکننده ایران در فساد و عدم شفافیت حکایت دارد، به گونهای که سازمان شفافیت بینالملل در گزارش سال 2015 رتبه ایران را از نظر شاخص فساد و شفافیت در میان 168 کشور مورد بررسی در دنیا 130 گزارش کرده است.
رواج فساد اقتصادی موجب میشود که فعالان، کارآفرینان و صنعتگران اقتصادی، به جای اینکه دنبال فعالیتهای مولد و کارآفرین باشند به فعالیتهای غیرمولد و سوداگرانه سوق یابند، چنین وضعیتی در سپهر اقتصادی کشور را میتوان در خواب سپردهها در بانکها و فعالیتهای خرید و فروش زمین و مسکن و رواج گسترده دلالی مشاهده کرد.
اینکه چرا محیط اقتصاد یک کشور اینگونه مستعد فساد است، میتوان به عواملی همچون بیانضباطی مالی، اقتصاد دستوری، سیستم غیررقابتی و متمرکز بانکی، وجود منابع عظیم نفتی و درآمدهای سرشار، انحصار در بسیاری از صنایع، دولتی بودن اقتصاد و بوروکراسی عریض و طویل و... اشاره کرد.
همچنین بوروکراسی حاکم بر دستگاههای قضایی و سرعت پایین برخورد با متخلفان و از طرف دیگر عدم قاطعیت لازم برای مبارزه با فساد، به نوعی گویا مصونیتی نامرئی برای متخلفان جرائم اقتصادی و مالی ملحوظ کرده که موجب نهادینه شدن فساد، پایمال شدن حقوق مالکانه، از بین رفتن تمایل ورود کارآفرینان و خروج صنعتگران از فعالیتهای اقتصادی و کاهش امنیت سرمایهگذاری شده است.
ادامه چنین وضعیتی بیشک تنها عایدی آن نابسامانی هرچه بیشتر اقتصاد خواهد بود. یادآوری این نکته حائز اهمیت است که وجود یک دستگاه مقتدر و قاطع قضایی به عنوان یکی از مهمترین زیرساختهای پیشرفت و توسعه لازم و ضروری است.
همانطور که پیشتر عنوان شد فساد و عدم شفافیت دو روی یک سکهاند و آنطور که کارشناسان معتقدند یک محیط مستعد قاچاق، معلول فضای تیرهوتار و غیرشفاف اقتصادی است. بنابراین با ضرس قاطع میتوان گفت یکی از مهمترین دلایلی که فضای کسبوکار و تولید و سرمایهگذاری در کشور را تیرهوتار کرده است از معضل عدم شفافیت نشات میگیرد.
شفافیت اقتصادی و مالی به معنای روشن شدن نقش و عملکرد نهادها و بازیگران فعالیتهای اقتصادی دامنه و حدومرزی نداشته و عموماً از تمامی نهادهای دولتی و خصوصی گرفته تا نهادهای عمومی غیردولتی را شامل میشود. بیشک در عصر امروز، اقتصادی که بستری شفاف نداشته باشد، قاعدتاً مسیری برای پیشرفت و توسعه آن متصور نخواهد بود.
هرچه برای ما از اقتصاد ایران روشن نباشد اما عدم شفافیت و فساد در این اقتصاد شدیداً خودنمایی میکند به گونهای که مدت زیادی به طول نمیانجامد تا ادامه سریالهای جدید فسادهای چندصدمیلیاردی و بعضاً چندهزارمیلیاردی را به تماشا بنشینیم.
فسادهایی که همه پرده از فضای غیرشفاف و تیرهوتار اقتصادی برمیدارد. این عدم شفافیت در اکثر نهادهای اقتصادی ایران رسوخ کرده و به دستاندازی بزرگ برای پیشرفت هر چه سریعتر اقتصاد کشور بدل شده است. عدم شفافیت بدان معنی که صورتهای سود و زیان، ترازنامهها، میزان دارایی و... یک شرکت یا بنگاه به طور صوری دستخوش تغییرات دلخواه شود تا در مقابله با سازمانهای نظارتی و بازرسی، پاسخگویی به حداقل ممکن تقلیل یابد، و راه برای فرار مالیاتی و... باز شود.
به نظر نگارنده آخرین تکه از پازل کارآفرینی و بسترهای لازم و کافی برای شکلگیری آن، مقابله قاطعانه و جدی با قاچاق است که یک طرف آن به دستگاه قضا و طرف دیگر آن به ابزارهای اقتصادی مقابله با قاچاق محدود میشود.
مساله و معضل قاچاق کالا یکی از مهمترین موانع سد راه کارآفرینی و کارآفرینان است، معضلی که بیشک پیامد اجرای سیاستهای نامناسب در دهههای گذشته است و به شدت بر عملکرد بخش حقیقی اقتصاد تاثیرگذار بوده است و باعث کاهش شدید تولید داخلی، کاهش سرمایهگذاری مولد، و در نتیجه کاهش میل و رغبت کارآفرینان به ایجاد کار و اشتغال شده است.
برخی منابع میزان قاچاق سالانه در کشور را به طور متوسط 20 تا 25 میلیارد دلار برآورد کردهاند - اخیراً گفته میشود این میزان به 15میلیارد دلار کاهش یافته است- که این میزان از جهت بزرگی و اهمیت، معادل کل درآمدهای نفتی یک سال کشور و دو تا سه برابر بودجه عمرانی کل کشور در سال 94 است. شوربختانه ادامه این رویه به طرز دهشتناکی موجب ضعف تولید داخلی و کاهش رغبت کارآفرینان به ایجاد کارها و ایدههای جدید شده است.
این حجم عظیم قاچاق در مرتبه اول ضعف سیستم گمرکی کشور را در ذهن تداعی میکند، سیستمی که با سنجه شاخص لجستیک مورد ارزیابی قرار میگیرد و وضعیت و عملکرد کلی مبادی ورودی و گمرکات کشورها را بررسی میکند. گزارش سال 2016 بانک جهانی نشان میدهد رتبه ایران در مجموع شش حوزه شاخص لجستیک در میان 160 کشور مورد بررسی 96 است که علاوه بر اینکه عمیقاً نگرانکننده است، توضیحدهنده خوبی از آمار بالای قاچاق است. حجم بالای قاچاق در مرتبه دوم به موانع تعرفهای، مساله تفاوت قیمتهای داخلی و خارجی، بوروکراسی دست و پاگیر و سختبودن فرآیندهای کسب مجوز، ارتشا و همکاری برخی نهادهای دخیل ارتباط داده میشود.
تعرفههای بالا یکی از عوامل مهم و موثر در جهت کمک به افزایش قاچاق در ایران است، تعرفههایی که البته با نیت خیرخواهانه و معمولاً در جهت حمایت از تولیدکنندگان و مصرفکنندگان داخلی وضع میشود اما به طرز معناداری در جهت عکس مساله عمل میکند.
دلیل این مساله روشن و مبرهن است چرا که حمایت از تولید داخلی، پیشفرضهای زیادی میطلبد که تنها یکی از آنها و یکی از ضعیفترین آنها دیوار بلند تعرفه است. آنچه نهایتاً مشخص است اینکه، عایدی نهایی وضع تعرفه بالا، موجب ورود کالاها از مبادی و مجاری غیررسمی یا تحت کدهای تعرفهای ارزان یا به انحای دیگر قاچاق از مبادی رسمی خواهد بود.
فرآیندهای زمانبر و خستهکننده کسب مجوز برای ورود کالاها به داخل کشور هم در ازدیاد و افزایش قاچاق کالا در دهههای اخیر کمتاثیر نبوده است، هرچند که تمامی موارد برشمرده در بالا جزو عوامل و دلایل اصلی حجم بالای قاچاق محسوب میشود اما به نظر میرسد درصد بسیار بالایی از این مساله متاسفانه به ارتشا و همکاری برخی نهادهای دخیل و ذینفعان و یقهسفیدان برمیگردد.
یقهسفیدی به افرادی اطلاق میشود که از امتیازات ویژهای برخوردار هستند و جرائم خود را بهگونهای انجام میدهند که هیچ اثر و ردپایی از خود باقی نمیگذارند و ظاهرش را طوری تنظیم میکنند که نشود منبع مجرمانه را در این خصوص پیدا کرد. برآوردهای غیررسمی اذعان میکند که حدود 70 تا 80 درصد میزان قاچاق در کشور از این وادی انجام میپذیرد.
بنابراین واضح و مبرهن است که یکی از مهمترین پیشنیازهای حمایت از کار و سرمایه ایرانی و افزایش میل و رغبت کارآفرینان برای ورود گستردهتر به فعالیتهای مولد اقتصادی برخورد صریح و قاطعانه با قاچاق کالا از طریق ابزارهای قانونی و اقتصادی است.
پینوشت:
منابع:
1- خبرگزاری اقتصادآنلاین، 13 ریشه فساد در کشور، 9 /6 /95.
2- هفتهنامه تجارت فردا شماره 188، صص 24 و 25 و شماره 186 صص 98 و 99.
3- بروشور اقتصاد به زبان ساده، شماره 8، مرکز تحقیقات و بررسیهای اقتصادی اتاق بازرگانی.
4- گزارش رقابتپذیری جهانی سال 2014-2013.
5- گزارش انجام کسبوکار سال 2016.
6- گزارش شفافیت بانک جهانی سال 2016.
وبسایت پنجره خلاقیت: ریچارد برانسون (شرکت ویرجین)، بیل گیتس (مایکروسافت) و سارا بلیکلی (اسپانکس) چه ویژگی مشترکی به جز شهرت دارند؟ همه آنها در این ۲۱ ویژگی تحسینآمیز اشتراک دارند و من شما را تشویق میکنم که اگر میخواهید مسیر خود به سوی آزادی مالی و خوشبختی را هموار کنید، شما نیز این ویژگیها را در خود بپرورانید.
اپرا میگوید: «من معتقدم که یکی از بزرگترین خطرهای زندگی این است که هیچگاه خطر نکنید.» احساسات مربوط به ترس ناشی از مواد شیمیایی هستند که در هنگام دعوا یا سفر هوایی در بدنتان آزاد میشوند. کارآفرینان متوجه شدهاند که هیچ خطر قریبالوقوعی در کار نیست و حتی در هنگام داشتن چنین احساساتی احتمال بالای موفقیت وجود دارد. آنها میدانند که این احساس ترس انگیزه آنها برای پیش رفتن را قویتر میکند و باعث فلج شدن آنها نمیشود.
2. آنها اشتیاق دارند… پول در آوردن تنها یک کار جانبی است
همه کارآفرینان پول به دست میآورند. چون راه حل منحصر به فردی برای حل مشکل مشتریانشان پیدا کردهاند. هیچ کدام از آنها شرکتشان را با هدف ثروتمندشدن بنیانگذاری نکردهاند. بلکه ایدهای داشتند. برنامه عملی را دنبال کردند. متوجه شدند که مصرفکننده چه چیز میخواهد و همان را به او تحویل دادند.
3. کارآفرینان شکست را به عنوان بخشی از مسیر موفقیت در نظرمیگیرند
آنها میدانند که هنری فورد سه بار ورشکست شد و کوکاکولا در اولین سال کاری خود تنها ۲۰۰دلار درآمد داشت. آنها شکست را نمیبینند بلکه تلاشی که منجر به شکست شده را در نظر میگیرند. هر تلاشی که منجر به شکست شده باشد، آنها را به موفقیت نزدیکتر میکند.
آنها تواناییهای خود را میشناسند و در نتیجه با تیمی همراه میشوند که تواناییهای مکمل داشته باشند تا محیط کاری متعادلی ایجاد کنند.
5. آنها خود را تشویق میکنند
پاداشهایی که در مسیر رسیدن به موفقیت برای خود تدارک دیدهاید نه تنها عوامل انگیزهبخش خوبی هستند، بلکه اغلب با ایجاد اهداف کوچک در طول مسیر در واقع شتاب بیشتری به سوی پایان مسیر به دست میآورید که دقیقا برخلاف چگونگی پیروزی در یک مسابقه است.
6. آنها ارادی عمل میکنند
اعمال آنها همسو با ارادهایست که در پس اهدافشان وجود دارد. این موضوع به آنها اجازه میدهد تا از منحرف شدن در طول مسیر اجتناب کنند. داشتن ارادهای واضح و مشخص به انرژی شما اجازه رهایی میدهد.
7. آنها قبل از آن که آماده شوند، شروع به کار میکنند
این شعار ماری فورلو است. چون وقتی شما صبر میکنید تا وقتی کامل شدید، شروع به کار کنید، در واقع در انتظار چیز غیرممکنی هستید. هیچ چیز هیچگاه کامل نیست.
8. آنها بازیکنان شطرنج هستند، نه مهرههای آن
آنها حرکات خوبی انجام میدهند و برای تمام احتمالات برنامهای دارند. آنها فقط به دلیل این که دلبستگیشان به نتیجه را رها کردهاند، بازی را کنترل میکنند. این کار به آنها اجازه برداشتن حرکات بزرگ را میدهد.
9. آنها وقتشان را برای ایمیلها و شبکههای اجتماعی هدر نمیدهند
آنها از روشهای ارتباطی به نفع خود استفاده میکنند. این کار زمان با ارزش آنها را از بین نمیبرد.
10. آنها متفاوت فکر میکنند
در دنیای امروز، موفقترین میلیاردرها نیز همان ۲۴ ساعت شبانهروز و همان دسترسی به اطلاعاتی را دارند که همه دنیا از آن بهرهمند هستند. وجه تمایز آنها با دیگران نوع تفکر متفاوت آنها نسبت به هرکس دیگریست.
11. آنها همیشه نیمه پر لیوان را میبینند
دیدن موقعیت در هر چیزی یک نوع ذهنیت است نه ویژگی شخصیتی. افراد موفق افکار مخرب خود نظیر شک و تردید را شناسایی میکنند و سپس آنها را تغییر میدهند.
12. آنها یادداشتبرداری میکنند
آنها میدانند که چه زندگی پر مشغلهای دارند؛ بنابراین زمانی که فکری به ذهنشان خطور میکند، آن را یادداشت میکنند تا سر فرصت و بعد از انجام دادن کار فعلی به آن بپردازند. این تمرکز نظم یافته بدون آن که عملکرد فعلیشان مغشوش شود، به آنها فعالیت چندگانه خلاقانه میدهد.
13. آنها به شکلی جدی کار میکنند و تفریح میکنند
موفقترین کارآفرینان میدانند که فاصله زیادی بین کار و تفریح وجود دارد. آنها میدانند که چه زمان به خوبی کار کنند و چه زمان به استراحت و جوانسازی خود بپردازند.
14. آنها بازخوردهای مفیدی را ارائه میدهند
آنها نه تنها برنامهای برای کارهایشان دارند، بلکه همچنین به برنامههای شما گوش میدهند و توصیههای مفیدی را ارائه میکنند. آنها میدانند که در چه زمینههایی مهارت دارند و با دست و دلبازی به دیگران کمک میکنند تا به رویاهایشان دست یابند.
15. آنها از شنیدن نظرات و بازخوردهای مردم خوشحال میشوند
آنها با حضور در جمع کوچکی از افراد فوق موفق متوجه میشوند که مغزهایشان به طور کاملا متفاوتی نسبت به دیگران عمل میکند و با درک این موضوع که به نظرات و دیدگاههای مختلفی احتیاج دارند، به سراغ پرسش و جستجو از دیگران میروند. حتی اگر تعداد مخالفین آنها بیشتر از حامیانشان باشد، زمانی که به اجرای ایدهای میپردازند، آنها را نیمهکاره رها نمیکنند.
16. کارآفرینان به طور مداوم به ایجاد روابط میپردازند
شما هیچگاه نمیدانید که شراکت فوقالعاده بعدی بین چه کسانی ایجاد میشود؛ بنابراین کارآفرینان در هر موقعیتی (عروسی آشنایان، جشن مدرسه فرزندشان یا جلسات کاری) با دیگران ارتباط برقرار میکنند. هیچ زمانی برای برقراری ارتباطات نامناسب نیست.
17. آنها سوالات زیادی میپرسند
به طور طبیعی نسبت به عملکرد اوضاع و اطراف خود و همچنین نوع تفکر دیگران کنجکاو هستند. سوال پرسیدن نه تنها آنها را افرادی مشتاق جلوه میدهد، بلکه به آنها اجازه میدهد تا مکالمه را به سمتی سوق دهند که برایشان بیشترین اهمیت را دارد.
18. آنها بهترین افراد را دور و بر خود نگه میدارند
این مورد شامل بهترین کارمندان فروش، بهترین کارمندان اداری، بهترین پزشکها و بهترین وکلا میشود. عقیده آنها در مورد این که هرکسی در زندگیاش در زمینه کاری خود بهترین است، افرادی را جذب میکند که میخواهند در بالاترین درجه قرار بگیرند.
19. قدردان هستند
چیزهای خوبی را که در زندگی دارند، میشناسند و همیشه سپاسگزار وجود آنها هستند. این رویکرد قدردانیست. به قول یکی از افراد بسیار موفق: «روی هرچیزی که متمرکز شوید، افزایش آن را خواهید دید؛ و اگر روی خوبیهای زندگیتان تمرکز کنید، خوبیهای بیشتری ایجاد خواهید کرد.»
20. حرفهای تکراری نمیزنند
با تکیه بر فراهمکردن نیازهای مردم به جایگاه امروزیشان رسیدهاند. اگر میخواهند در مورد این موضوع صحبت کنند، از صمیم قلب این کار را میکنند و مانند فروشندگان خودروهای قدیمی که هر روز و هر روز برای ختم معامله حرفهای تکراری میزنند، عمل نمیکنند.
21. ارزش وجودی آنها مثل حساب بانکی شان در نوسان نیست
به برخی میلیاردرها فکر کنید؛ حساب بانکی آنها مانند یک آسانسور بالا و پایین میشود اما اعتماد به نفس و ارزش وجودی او ثابت مانده است.
این عادات را آنقدر تمرین کنید تا بخشی از ماهیت وجودی شما شوند. مانند یک فرد موفق عمل کنید تا واقعا موفق شوید.
هفته نامه تجارت فردا: علیاصغر سعیدی، جامعهشناس و استاد دانشگاه، پیام سخنان وزیر اطلاعات در مورد کارآفرینان را در یک جمله خلاصه میکند و میگوید: «اگر دنبال توسعه اقتصادی هستیم و به ویژه از اقتصاد مقاومتی دفاع میکنیم، ابزار مهمی که میتواند این پروژه را جلو ببرد کارآفرین است و او باید در آرامش و امنیت باشد.» سعیدی، مطالعات بسیاری درباره احوالات کارآفرینان ایرانی به ویژه کارآفرینان عصر پهلوی داشته است.
اولاً همه افراد جامعه برابر قانون اساسی در برابر قانون مساوی هستند. دوم اینکه، اگرچه حسن نیت فراوانی در این گفته آقای وزیر وجود دارد اما در بسیاری موارد دستگیری کارآفرینان شاید آخرین راهکار هم نباشد.
درست است که همه در برابر قانون مساوی هستند اما بدون شک قضاوتهای ارزشی علیه افراد نقش مهمی در اعمال قانون به نفع یا علیه آنها دارد. منظورم این است که مثلاً اگر تصور جامعه این است که احتمال خلاف از سوی استادان یا کارگران یا معلمان کمتر است اما از سوی کارآفرین بیشتر، این بر نظر و تصمیم قضات علیه کارآفرینان موثر است. اولاً قانون و قضات باید در مورد این نوع قضاوتهای ارزشی توجه کافی داشته باشند که تحت تاثیر این الگوهای قالبی قرار نگیرند. اما پیامی که وزیر اطلاعات میدهد از جنبههای مختلف اهمیت دارد.
چرا چنین ذهنیتی علیه کارآفرین وجود دارد؟
زمینههای نظری این تفکر و قضاوت ارزشی را چپگراها بر اساس اندیشه مارکس بنا نهادهاند؛ یعنی اینکه وقتی سرمایهدار استثمارگر شناخته میشود خود به خود متهم است که حق کارگر و مردم را خورده و از اینرو این تصور وجود دارد که از هر فرصتی باید استفاده کرد و حق مردم را از حلقوم آنها بیرون کشید. دیگر احتیاج به دادگاه و محاکمه هم ندارد.
هر نوع فعالیتی که ماموران علیه کارآفرین انجام دهند، نشانه شایستگی ماموران دولتی و انجام وظیفهشان تلقی میشود. چون مفهومپردازی نظریاش از قبل شده و در ذهن مردم نهادینه شده.
این البته پدیده متاخری نیست بلکه در جامعه ما مربوط به دوران معاصر است وگرنه اگر به متون ادبیات فارسی نگاه کنید، به ویژه به حکایت مدعی در گلستان سعدی، مشاهده میکنید که توانگری به سادگی مذموم نبوده و تمام بحث سعدی که اندیشه ایرانیان را در این حکایت بازتاب میدهد، نشان دادن این است که نه توانگری مذموم است و نه فقر، البته در اینجا منظور از فقر درویشی است نه فقر اقتصادی. اما قاضی که احتمالاً در این حکایت خود سعدی است مانند روزگار ما به راحتی توانگران را محکوم نمیکند.
به نظر میرسد، سخنان ایشان، حاوی این پیام است که اگر دنبال توسعه اقتصادی هستیم و به ویژه از اقتصاد مقاومتی دفاع میکنیم، ابزار مهمی که میتواند این پروژه را جلو ببرد کارآفرین است و او باید در آرامش و امنیت باشد.
ساخت و ایجاد نهادهای اقتصادی نیز مستلزم امنیت خاطر عاملان اقتصادی است. نوبرت الیاس، جامعهشناس معروف در کتاب فرآیند تمدنسازی به نکته مهمی اشاره میکند. او میگوید: کل شبکه نهادها و فعالیتهای کنشگرانی که به خلق کسب وسایل تولید و مصرف خدمت میکنند به دور از هرگونه خطر و با استفاده از خشونت نظامی و فیزیکی ایجاد میشود.
اما با تخلفاتی که صورت میگیرد چگونه باید برخورد کرد؟
فکر میکنم، نکته اساسی و مهم همینجاست. مسلماً در میان کارآفرینان نیز افراد متخلف وجود دارد، همین تخلفات مالیاتی، پولشویی و شبیه به این. اما در این موارد باید بسیار به دقت عمل کرد؛ چرا که حتی یک مورد اشتباه، مثلاً دستگیری و بعد آزادی هم برای شخص متهم و هم برای جامعه کارآفرینان پیامدهای ناگواری دربر دارد که ممکن است تا سالیان سال نظام اعتماد آنها نسبت به دولت و به نظام قضایی را مخدوش کند. که البته پیامدش فرار سرمایه و اندیشه کارآفرینی است.
نکته دیگر در مورد تخلفات و اختلافات در معاملات است که در گذشته توسط دادگاهها و محاکم تجاری صورت میگرفته اما اکنون چنین نیست. معاملات تجاری روزبهروز پیچیدهتر میشود و تخصصیتر. برای همین امر هم میبینید مثلاً در دادگاههای وزارت کار برای حل اختلاف کارگر و کارفرما، نمایندگان آنها حضور دارند. به نظرم دستگاه قضایی باید از این زمینهها استفاده بیشتری کند.
منظورم این است که بسیاری از تخلفات و اختلافات را باید با نظر خود کارآفرینان حل و فصل کرد و نهاد اصلیاش اتاق بازرگانی و صنایع و معادن است. درگذشته نیز این مساله وجود داشته و در کشورهای پیشرفته نیز این تخصصی شدن دادگاهها وجود دارد. تحقیقات نشان داده ارجاع بسیاری اختلافات به محاکم تجاری میزان وقوع جرم و اختلاف را کاهش میدهد.
البته چنین امری ممکن است در برخی موارد اجتنابناپذیر باشد. اصولاً این احتمال در هر حرفهای وجود دارد، در میان استادان دانشگاه، محققان، پزشکان، مهندسان، که از همحرفه خود حمایت کنند، اما به تعبیر امیل دورکیم جامعهشناس فرانسوی، در جامعه مدرن که تقسیم کار روزبهروز پیچیدهتر میشود، باید نوعی اخلاق حرفهای جایگزین اخلاقیات ساده گذشته شود.
منظور این است که نمیتوان تنها به قسمی که پزشکان میخورند بسنده کرد و تخلفات آنها را نادیده گرفت از طرفی چون تقسیم کار رخ داده و کارها تخصصیتر شدهاند، به راحتی نمیتوان قضاوت در مورد تخلفات متخصصان از جمله کارآفرینان و صنعتگران را به دست هر کسی سپرد، جز جامعه خاص خود آنها. اما به تدریج این جوامع تخصصی در مورد تخلفات همحرفههای خود به دلیل اینکه منافع جمعی خود را در خطر خواهند دید، به درستی قضاوت خواهند کرد و برای حفظ آبرو و اعتبار خود متخلف را مجازات میکنند. این همان چیزی است که دورکیم به آن اخلاق حرفهای میگوید.
بدون رشد چنین اخلاقی نمیتوان جلو تخلف مهندس ناظر یا پزشک جراح یا استادی را که مقاله تقلبی چاپ میکند یا کارآفرینی که اصول رقابت را رعایت نمیکند گرفت. در مورد کارآفرینان این مساله آنقدر مهم است که شرکتهای بزرگ با تیمهای حقوقی قوی کار میکنند تا مبادا بهطور سهوی برخی مقررات را نادیده بگیرند و موجب بیآبرویی و البته خسارت مالی برای شرکتشان شود.
کدام دستگاهها باید با کارآفرینان بیشتر مدارا کنند؟
نظام قضایی مهمترین نهادی است که میتواند نظام اعتماد به کار و سرمایه را افزایش دهد یا حفظ کند یا در مقابل میتواند آن را نقض کند. در هر صورت تاثیرات آن بر تصمیم کنشگران اقتصادی بالاست. من فکر میکنم، اگر ما دنبال تشویق سرمایهگذاری و کارآفرینی هستیم باید درجه اعتماد را به این نوع کنشگران بالا ببریم.
اگر قوه قضائیه این کار را نکند بانکها هم در این مسیر گامی برنخواهند داشت و پیامدش رکود و عدم سرمایهگذاری است. در بهترین دوره تاریخ اقتصادی ایران که دهه ۱۳۴۰ بود، تیم اقتصادی دکتر عالیخانی به این نتیجه رسیدند که تا اطمینان به کارآفرینان ندهند آنها حاضر نخواهند شد سرمایهشان را به کار بیندازند.
در این کار نظام قضایی را نیز متقاعد کردند که بیجهت کارآفرینان را به دادگاه احضار نکنند. برای این کار وزارت اقتصاد به هیچ وجه اطلاعات فعالیتهای کارآفرینان را به مراجع قضایی گزارش نمیکرد. چون وظیفهاش ترغیب و تشویق افراد به سرمایهگذاری بود و میزان سرمایهگذاری آنان و فعالیتهای اقتصادیشان کاملاً محرمانه بود.
به دو دلیل عمده، اولاً اینکه رقبای اقتصادی از نحوه فعالیتهای رقیب سر در نیاورند؛ برای همین کار ارزیابی تمامی طرحهای اقتصادیشان، در بانک توسعه صنعتی و معدنی و سایر بانکها، برای گرفتن اعتبار محرمانه بود، دوم اینکه این اطلاعات را نباید وزارت اقتصاد یا بانکها به دستگاه مالیاتی بدهند. وظیفه کارآفرین است که اظهارنامه مالیاتی را به دولت بدهد نه بانکها.
این نوع عملکرد میزان اعتماد را بالا برد و البته میزان سرمایهگذاری و ریسکپذیری را. در حالی که در حال حاضر بانکها در مقابل قوه قضائیه این استقلال را ندارند تا اطلاعات مشتریان خود را کاملاً محرمانه نگه دارند و این با وضع و اصلاح قوانین باید ترمیم شود.
به علاوه، همانطور که پیش از این اشاره کردم نهاد قضایی هم باید همکاری بسیار بیشتری با نهادها و سندیکاهای کارفرمایی داشته باشد و هم باید محاکم تخصصی تجاری برای رسیدگی به تخلفات کارآفرینان تاسیس کند. همچنین باید به تابوهایی که علیه سرمایهگذار در جامعه وجود دارد توجه کند و پیشاپیش حکم صادر نکند. برای همین امر دستگیری اصلاً نه اولین راهکار است نه آخرین.
درکدام دوره بیشترین برخوردها با کارآفرینان صورت گرفته است؟
تقریباً در همه دورهها در تاریخ معاصر شواهد بسیاری از انواع برخوردها با کارآفرینان وجود دارد که البته اوج آن در انقلاب بود که به مصادره اموال، اعدام، زندانی شدن و فرار بسیاری منجر شد. در صورتی که احکام آنها از قبل مشخص بود و بیشتر احکام هم کلیشهای بود که نقش گروههای چپ در اینها بیتردید بیشتر بوده است.
در همان موقع اشتباه اصلی این بود که موضوع تخلفات تجاری و صنعتی را در دادگاه انقلاب بررسی کردند. در حالی که ارتباط برخی از آنها با دولت به سبب ماهیت کارشان بود؛ درست مانند زمان حال.
مگر در حال حاضر ملاقات یک کارآفرین با وزیر صنعت جرم است که ملاقات کارآفرینان بسیاری با وزرای سابق جزو موارد اتهامیشان بود. خب درست است که برخی میگویند جو انقلاب بود و دورهای استثنایی بود اما زمینههای آن از قبل فراهم شده بود و این را در آرای متفکران و روشنفکران چپ میتوان دید. البته برخی تجار که حسادتی هم به پیشرفت صاحبان صنعت داشتند بر هیزم این آتش اضافه کردند و در این آتش خشک و تر سوختند. در دورههای گذشته نیز همینطور.
در مورد کارآفرینان مشهور اول باید نام امینالضرب را برد که تا امینالسلطان صدراعظم ناصرالدینشاه از کار معزول شد، امینالضرب را دستگیر و زندانی کردند. به این بهانه که میرزارضا کرمانی قاتل ناصرالدینشاه مدتی برای او کار میکرده است. یا مثلاً در دوره رضاشاه تا کسی اتهامی به تاجری میزد بدون تحقیق اول زندانی میشد و منتظر محاکمه میماند.
بهطور مثال علی خسروشاهی که به مقررات ارزی و گمرکی خیلی وارد بود و در حدود سالهای 1318 و 1319 شمسی که واردات بدون انتقال ارز آزاد بود با استفاده از این مقررات مقدار زیادی بلور وارد کرد و با منافع خوب فروخت. همه خیال میکردند که او با استفاده از نفوذ مرحوم قائم مقام الملک، پدر همسرش، این کار را انجام میدهد.
در حالی که این کار با استفاده از متن صریح قانون و مقررات انجام شده بود. بعدها که قائم مقام الملک مغضوب و زندانی شد، او را هم دستگیر کردند و ۷۳ روز محبوس شد. بازپرس علیه او اعلام جرم کرد ولی پرونده به جایی نرسید و بدون محاکمه آزاد شد.
اما فکر نکردند که چقدر به حیثیت و اعتبار افراد به ویژه تجار که در بازار معامله میکنند با این اتهامات خدشه وارد میشود. در دوره مبارزه به اصطلاح با گرانفروشی صدها تاجر و کاسب جزء و کل را دستگیر و جریمه کردند و هیچ اثری هم در تثبیت قیمتها نداشت. در دوره نخستوزیری علی امینی کارخانه روغن نباتی شاهپسند را تنها با یک اتهام واهی تعطیل کردند و بعد از چند روز فهمیدند اتهام بیاساس بوده، اما چقدر خانواده لاجوردی تلاش کردند تا آب رفته را به جوی برگردانند.
در قضیه موسوم به شیر دامی مدیران شرکت مینو را در سال ۱۳۵۵ دستگیر کردند تا ماموران به مافوقشان نشان دهند مشغول انجام وظیفهاند. اما بعد که فهمیدند نهتنها آنها بیتقصیرند بلکه خود این مدیران، حسن و علی خسروشاهی جلو یک فاجعه انسانی را هم گرفتهاند، آزادشان کردند آن هم بدون محاکمه. اما آنها مدتها تلاش کردند تا به کارکنان ثابت کنند تمامی اینها دروغ محض بوده.
به نظر شما علت اصلیاش چیست؟
به نظر من تا حدی به خود کارآفرینان هم برمیگردد؛ سرمایهگذاران، تجار و صاحبان صنایع باید درک کنند که بهترین راه حمایت از آنان، به غیر از نهادهای حقوقی، نهادهای مدنی و صنفی خودشان است. آنها باید وقت بیشتری برای کار مشترک، تشریک مساعی در نهادهای همسود در سندیکاها و اتاقهای تجاری و صنعتی بگذارند.
مثلاً نگاه کنید چرا آقای جلالپور باید آنقدر کار کند تا دچار بیماری شود و به توصیه پزشک از کار کنارهگیری کند. یک علتش این است که کارآفرینان در اتاق وقتی انتخابات تمام میشود، هر کس به دنبال کار خودش میرود و انتظار دارد هیات رئیسه به تنهایی از منافع آنان حمایت کند.
در حالی که اصلاً چنین چیزی امکان ندارد و این پروژه شکست میخورد. در گذشته نیز چنین بوده و وضع کماکان ادامه دارد. آقای مهندس خلیلی سالیان سال بهطور نسبی یکه و تنها کارهای نهادی و مدنی میکرد؛ برخی میگفتند ایشان خودشان کنار نمیرود تا خون تازه به رگهای اتاق بیاید. اما به نظر من، مساله، این بود که کسی برای فعالیتهای مدنی که برای بقای کارآفرینان اساسی است جلو نمیآید.
ما کمتر نمونهای در تاریخ کارآفرینی سراغ داریم که از کارآفرین دفاع شده باشد؛ به جز دوره ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۸ که تیم عالیخانی در وزارت اقتصاد بود. به نظر میرسد، در حال حاضر مسوولان باید به عوامل موفقیت در آن دوره توجه کنند و از آن الگو بگیرند. آقای دکتر نیازمند که معاون صنعتی و معدنی دکتر عالیخانی بودند تعریف میکنند که ما تمامی تلاشمان را میکردیم که به دستگاه اداری تفهیم کنیم که هرچقدر اینها ثروتمند شوند به نفع کشور و اقتصاد است. این تلاش بیشک نشان میدهد در جامعه ثروتمند شدن ارزش نیست و دستگاه اداری نیز نماینده تفکرات جامعه است.
آیا این برخوردها ناشی از عدم انسجام کافی کارآفرینان بوده؟ یعنی میتوان دست کم در بخشی از ظلمهایی که به کارآفرینان رفته خود آنها را نیز مقصر دانست؟
بخشی از این برخوردها، همانطور که ذکر کردم، به این دلیل است که اینها هر کدام میخواهند به تنهایی کار خودشان را جلو ببرند و لابیهای شخصی کنند. در حالی که نتیجه کار جمعی، اگرچه ممکن است طول بکشد، اما اساسی و نهادی است. ممکن است یک کارآفرین با ارتباط شخصی یا خانوادگی کارش را راه بیندازد اما کار جمعی بر تصمیمات و سیاستهای اقتصادی تاثیر میگذارد. در کشورهایی که توسعه سریع اقتصادی را تجربه کردهاند، نقش انسجام کارآفرینان در اتاقهای تجاری بیتردید موثرتر بوده است.
وبسایت بازده: آیا میخواهید کسب و کار جدیدی شروع کنید ولی از شکست در آن میترسید؟ در ادامه دلایل عمدهی شکست بسیاری از کسب و کارها به همراه راههای جلوگیری از آنها را برایتان خواهم گفت.
شور و اشتیاق، کلید موفقیت در کسب و کار است ولی نمیتواند سوددهی را تضمین کند. اگر در مورد چیزی شور و اشتیاق داشته باشید ولی نتوانید از آن پول بسازید، و با این حال، خطر سرمایهگذاری را نیز در آن بپذیرید، آنگاه بیشتر شبیه یک خَیِر و کارآفرین اجتماعی هستید که بدون چشمداشت یا با حداقل سود میخواهد به دیگران خدمت کند.
پیش از قبول خطر و سرمایهگذاری در هر کسب و کاری، تحقیق جامع و مشورت با متخصصان، بسیار شایسته و مفید است. هیچکس نمیخواهد کسب و کاری شکستخورده داشته باشد. افتخار هر کارآفرینی این است که شاهد رشد و سود پایدار کسب و کارش باشد.
برخی کارآفرینان کسب و کاری راه میاندازند ولی به دلیل برخی عوامل خاص، کسب و کارشان پس از مدت کوتاهی دچار شکست میشود. در ادامه به بحث در مورد برخی علل اساسی شکست کسب و کارها خواهم پرداخت.
مهم نیست پیش خودتان فکر میکنید چهقدر خبره و مطلع هستید، وقتی میخواهید خط جدیدی را از کسب و کار راهاندازی کنید، بهتر است به دنبال نظرخواهی و مشورت با افراد حرفهای باشید. این کار کمک میکند بتوانید تشخیص دهید آیا این کسب و کار آنچنان که فکر میکردید سودده هست یا خیر. اغلب اوقات، کارآفرینان به این دلیل اقدام به راهاندازی یک کسب و کار میکنند که پیشتر شاهد سوددهی کسب و کاری مشابه برای دیگران بودهاند. آری، شاید چنین کسب و کاری برای دیگران سودده باشد، ولی شاید رازی نیز پشت این موفقیت نهفته باشد. شاید این راز مثلا مربوط موقعیت، خدمات مشتری خوب، آگاهی از منابع مناسب برای تامین مواد اولیه و غیره باشد.
داشتن یک مربی که همیشه شما را از ارتکاب اشتباهات احمقانه باز دارد، بسیار لازم و مفید است. مزیت دیگر مشورت با حرفهایها این است که، شما با آدمهایی ملاقات و گفتوگو میکنید که پیشتر، کسب و کار مشابهی شما را راه انداختهاند، اشتباهاتی مرتکب شدهاند، و راههای جبران یا جلوگیری از آن اشتباهات را یاد گرفتهاند.
برای مثال، بیل گیتس و سِر ریچارد برنسون دارای مربیانی نظیر وارن بافت و سِر فِرِدی لِیکر بودند. اگر آنها مشاور و مربی داشتند، شما چرا نداشته باشید؟
یکی از بهترین توصیههایی که میتوانم به هر آدمی در کسب و کار ارائه دهم این است که هرگز از یاد گرفتن دست نکشد؛ نه تنها باید در مورد بازاریابی در صنعت مربوط به خودتان مطالعه و کسب دانش کنید، بلکه در مورد چگونگی خرید و فروش خدمات و محصولات در دیگر صنایع، و همچنین چگونگی اصلاح و بهبود اوضاع نیز کسب اطلاعات کنید.
۲. عدم توجه مناسب به مشتری
اولویت دادن و توجه به مشتری بسیار اهمیت دارد. کسب و کاری که خدمات و توجه مناسبی به مشتریان داشته باشد، حتما پیشرفت میکند. توجه مناسب به مشتری باعث بازگشت مشتریان میشود، و بازگشت مشتریان باعث وفادار شدنشان میشود. اگر رفتار بسیار خوبی با مشتریان نداشته باشید، آنها سمت رقبایتان کشیده خواهند شد. یاد بگیرید چگونه باید به مشتریانتان نشان دهید که برایتان محترم و ارزشمند هستند. همیشه در مورد کیفیت محصولتان از آنها سوال کنید و در قبال اظهار نظرشان دربارهی محصول، تخفیفاتی برایشان در نظر بگیرید (صرفنظر از اینکه نظرشان مثبت باشد یا منفی). اگر به اندازهی کافی به مشتری نزدیک نشوید، اگر شبیه سایر فروشندهها با آنها رفتار کنید، فقط وقتی سراغتان میآیند که گزینهی دیگری جز شما نداشته باشند. عدم توجه کافی به مشتری، بسیاری از کسب و کارها را نابود کرده است. واحد خدمات مشتریانتان معرف برند شما است.
۳. تقلید از دیگران
آن چه برای آقای الف نتیجهبخش است، شاید برای آقای ب کارساز نباشد. بسیاری از آدمها به این دلیل وارد یک کسب و کار میشوند یا یک کسب و کار خاصی را انتخاب میکنند که شاهد موفقیت دیگران در این کسب و کار بودهاند و فکر میکنند اگر آنها نیز به این کار اقدام کنند، موفق خواهند شد. بهتر است این ایدهی خام را از طریق مشاورههای مناسب قوام بیاورید، و نقاط افتراق و تمایز خود را نسبت به دیگران بازشناسید. تقلید بدون مشورت به بنبست میرسد. هرگز تقلید نکنید، نوآوری کنید.
۴. فقدان تجربه
فقدان تجربه یکی از عوامل شکست کسب و کارها است. اگر بیتجربه باشید یا مدیریتتان خام و مبتدیانه باشد، کسب و کارتان محکوم به شکست است. هنگام شروع یک کسب و کار جدید، توصیه میشود از خدمات آدمّهای باتجربه در آن زمینه بهرهمند شوید. آنها میتوانند شریک یا کارمندتان باشند. حتما از بازاریابهای باتجربه و کارمندان آموزشدیده در زمینهی خدمات مشتریان استفاده کنید.
۵. عدم حساب و کتاب
باید حساب و کتاب هر ریالی را داشته باشید که در کسب و کارتان بهدست میآورید. اغلب اوقات، بسیاری از کارآفرینان حساب و کتاب فروشهای روزانهشان را ندارند. وقتی یک روز فروش میکنند، با این فکر که فردا هم میتوانند به هم میزان فروش کنند، سودشان را خرج نیازهای شخصیشان میکنند. اگر میخواهید در کسب و کارتان موفق شوید، باید حساب و کتاب هر ریال را از درآمدتان داشته باشد. حتما برای خرجهایتان برنامهریزی دقیق داشته باشید، زیرا اگر میخواهید کسب و کارتان رشد کند، باید ۶۰ درصد از سودتان به کسب و کار برگردد؛ به علاوه، یکدهم از آن را نیز به عنوان مالیات باید کنار بگذارید.
۶. عدم رشد شخصی
بسیاری از کارآفرینان بر روی خودشان سرمایهگذاری نمیکنند. آنها میخواهند خوب و موفق باشند، ولی مطالعه نمیکنند، تحقیق نمیکنند، و همچنین در سمینارها و کارگاههایی که باعث بالا رفتن سطح اطلاعاتشان میشود، شرکت نمیکنند. پیشرفت شخصی در زمینهی مهارتهای رفتاری و ارتباطی یک ضرورت است. رسیدن به این مهارت دشوار و نیازمند نظم و دقت است. رسیدن به موفقیت بدون اصلاح و بهبود رفتارتان کار بسیار دشواری است. هیچکس در زندگی بدون خودسازی و افزایش دانش خود پیشرفت نکرده است. هرگز دست از یادگیری بر ندارید.
۷. مکان نامناسب
یک کارآفرین تصمیم گرفت در یک منطقهی محلی اقدام به تاسیس کافیشاپ کند. قهوههای آن کافیشاپ بسیار دلپذیر و با قیمت مناسب بودند. رابطهی وی با مشتریان نیز بسیار عالی بود. ولی بعد از یک سال، کافیشاپاش به اندازهی کافی رشد نکرد و به سختی میتوانست آن را اداره کند؛ بنابراین تصمیم به فروش کافیشاپ گرفت. بعد از آن، کارآفرین ۲۹ سالهای که سرمایهی کافی نیز در اختیار داشت، احساس کرد میتواند با تزریق پول به کافیشاپ، این کسب و کار را سودده و شیک و مد روز کند. وی نیز نتوانست این کافیشاپ را به سوددهی برساند. چرا؟ به دلیل موقعیت مکانی این کسب و کار. نتیجه اینکه نمیتوانید در جایی کسب و کارتان را آغاز کنید که نیازی به خدمات شما نداشته باشند. شیک و مد روز کردن کسب و کار باعث نمیشود آدمها نزدتان بیایند و به شما وفادار بمانند. پیش از انتخاب مکان تاسیس کسب و کار باید به خوبی آن منطقه را از لحاظ بازار بررسی کنید.
۸. عدم تمرکز
ممکن است کارآفرینان به راحتی به دلیل مشغلههای جزئی بسیار زیاد از مسیر اصلی خود منحرف شوند. هر بار که تمرکزشان به یک سو جلب میشود، از قدرت تفکرشان کاسته میشود. یک کارآفرین یا تاجر خوب هرگز تمرکزش را از مسائل مهم و اولویتها بر نمیدارند. ولی برخیها گرفتار وسواس و کمالگرایی در مشغلههای جزئی میشوند که به راحتی میتوانند آنها را به افراد دیگر محول کنند. کارآفرین باید یاد بگیرد برخی کارها را به دیگران محول کند. کوتهبینی یک آدم وقتی آشکار میشود که گرفتار وسواسی شده باشد که به جای کیفیت به دنبال کمیت کار باشد. پرمشغله بودن به معنی سازنده و موثر بودن نیست.
۹. انتظارات نادرست
برخی نوبنیادها (استارتآپ) فکر میکنند همین که وارد کار شدند، بدون هیچ تلاش و برنامهای پول از در و دیوار به آنها هجوم میآورد. گاهی اوقات، مقصر فقط خودِ کارآفرینانی هستند که تنها آنچه را که دوست دارند میشوند و فکر میکنند بیشتر از دیگران میدانند. در نتیجه باید گفت، راهاندازی یک کسب و کار موفق، مثل دو صد مترِ سرعت نیست، بلکه مثل ماراتن است. اگر نمیخواهید در فقر و فلاکت بمیرید یا شاهد سقوط کسب و کارتان باشید، باید سخت بکوشید. هرگز از کاری که انجام ندادهاید، انتظار پاداش نداشته باشید.
۱۰. به سرعت تسلیم شدن
این مهمترین دلیل شکستِ بسیاری از کسب و کارها است. اگر پشتکار نداشته باشید؛ اگر مطالعه و تحقیق نکنید؛ اگر بعد از یک شکست بارها و بارها تلاش نکنید، شاید در کسب و کارتان موفق نشوید. اول باید بدانید رسیدن به نیمههای راه در کسب و کار هرگز به معنی موفقیت نیست. یکی دیگر از مشکلاتی که در همان آغاز، باعث تعطیلی کسب و کار میشود عدم تامین مالی یا کمبود بودجه است. بسیاری از کارآفرینان با راهاندازی کسب و کارشان با بودجهی عملیاتی ناکافی، مرتکب اشتباه مهلکی میشوند. عمر چنین کسب و کارهایی آنچنان طولانی نیست زیرا موسسان آنها به راحتی ناامید و دلسرد میشوند؛ به ویژه اگر مجبور باشند با افراد قوی رقابت کنند.
توصیه میکنم، پیش از شروع هر کسب و کاری، این جمله را ملکهی ذهنتان کنید: "هر کاری میکنم (کار مثبت) که به موفقیت برسم”؛ و همین جمله به تنهایی میتواند آغاز موفقیتتان باشد. این طرز فکر کمکتان میکند به گسترهی وسیعتری برای کسب و کارتان بیندیشید. تلاش کنید و تلاش کنید و باز هم تلاش کنید.
نتیجهگیری
عوامل و دلایل دیگری نیز برای شکست کسب و کار یک کارآفرین وجود دارد، ولی بر اساس سالها تجربهام در کسب و کار، ۱۰ مورد بالا جزء عوامل اصلی شکست در کسب و کار به حساب میآیند. اگر بتوانید بر این مشکلات غلبه کنید، تا موفقیت در کسب و کار مورد نظرتان راه زیادی ندارید.