وبسایت مدیر سبز: بله! بالاخره تمام شد و از خط پایان گذشتید. حالا با در دست داشتن این مدرک میتوانید تجارتی را که سالها برای راهاندازیاش تلاش کرده بودید شروع کنید، اینطور نیست؟ نخیر اینطور نیست، کجا با این عجله؟
پس از این همه سال که مدام درس خواندید و در کلاسهای مختلف حضور داشتید ممکن اســت چند عادت بد را با خودتان از دانشگاه به زندگی واقعی آورده باشید. قبل از هر اقدامی اول این ۱۰ عادت بد را همانجا پشت در خوابگاه رها کنید تا یک شروع محکم و آیندهدار داشته باشید:
ممکن اســت طی دوران تحصیلتان توانسته باشید یکی دو تا پروژه یا کلاس را پشت گوش بیندازید یا در انجامشان تعلل کنید و اتفاق خاصی نیفتاده باشد اما در اقدام برای شروع یک آرزو، انداختن کارها به دقیقۀ نود مخربترین عادت اســت.
باید مطمئن باشید که همه چیز در اسرع وقت و زمان مناسب خودش انجام میشود. امروز و فردا کردن باعث ایجاد دردسرهای غیر قابل پیشبینی میشود و تجارت شما را به سمت و سوی مشکلات بزرگی مثل عدم رضایت مشتری سوق میدهد.
روزهای تیشرت و شلوار راحتی دیگر تمام شد. آن نوع لباس پوشیدن برای دانشگاه و فضاهای دوستانه مناسب بود. حالا دیگر باید لباسهای متشخصانه را از کمد درآورده و درخور یک کارفرما لباس بپوشید. نوع پوشش شما مستقیماً نمایانگر شخصیتتان اســت. اگر به جلسۀ مهم یا مذاکرۀ سرنوشتسازی میروید حواستان به خط اتوها باشد.
اگر به کمدتان نگاه میکنید و بدنبال لباس مناسبی برای محل کار میگردید گزینهای را انتخاب کنید که در آن احساس خوب و راحتیدارید و صد البته از بیرون شما را یک شخص حرفهای و مقید معرفی کند.
درست اســت که جهان امروز گرایش به تکنولوژیهای جدید دارد و یکی از این فناوریهای بسیار محبوب بین دوستان و همکاران فرستادن پیامک اســت. اما موقعیتهایی هم وجود دارند که در آنباید به جای نوشتن، گوشی تلفن را بردارید و صحبت کنید. یکی از این موقعیتها وقت کسب و کار اســت. واقعاً اینکار را ممنوع کنید. وقتی در حضور ارباب رجوع همیشه نگران پیامکهای جدید بر تلفن همراهتان باشید به مشتری و کسانی که کنار شما هستند بر میخورد و فکر میکنند به آنها اهمیت نمیدهید.
۴. قراردادن تمام اطلاعات خصوصی در رسانههای اجتماعی
عکسهای تعطیلات بهاری و دوستان مختلفتان را در صفحات اجتماعی قرار ندهید. این تفریحات تا قبل از فارغالتحصیلی و در جمع دوستان و همکلاسیها جالب بود، اما حالا اصلاً فکر خوبی نیست که تمام جزئیات زندگیتان را در دسترس عموم قرار بدهید.
تنظیمات فضای خصوصی و محرمانگی این سایتها مدام در حال تغییرند و ممکن اســت متوجه نشوید که اطلاعات خصوصیتان در دسترس چه کسانی قرار میگیرد. خودتان فکر کنید، کسی که در شرکت شما را با کت و شلوار و پشت میز با کلی احترام میبیند، حالا با عکسهایی مواجه میشود که لب ساحل با شلوارک و رکابی راه میروید! اگر میخواهید جزئیات تعطیلات و مهمانیهایتان را با دیگران در میان بگذارید آن دیگران را فقط به شعاعکوچکی از دوستانتان محدود کنید.
دیگر این مرحله را گذراندهاید وفراز و نشیبهایش را چشیدهاید. حالا میخواهید چیزی بوجود بیاورید که جهان تا به امروز به چشم ندیده اســت. بعنوان یک کارآفرین جوان میتوانید از تجارب و روابط دیگران برای موفقیت استفاده کنید و لازم میبینم یادآوری کنم که این تجربیات به دوران دانشگاه ختم نمیشود.
مکالمههای طولانی مدت با قشر بخصوصی از دوستان را فراموش کنید. در عوض باید مکالمات را تا جای ممکن کوتاه اما همه گیر کنید. یعنی دربارۀ مسائلی بحث کنید که در کوتاه مدت به نتیجه میرسند و دامنۀ افراد بیشتری را برای شرکت در بحث شامل میشود.
خواب کافی مسئلۀ بسیار مهمی اســت، بویژه وقتی کارآفرین تازهکاری هستید که میخواهد تجارت جدیدی را شروع کند. در دوران دانشجویی انتخاب میان شب نشینی با دوستان و در سوی دیگر خواب راحت و کافی واقعاً سخت اســت.
۷. غیر واقعی بودن
در طی دوران دانشگاه مکن اســت حین تقلب کردن مچتان را گرفته باشند و یا از یکی دو تا دروغ مصلحتی قسر در رفته باشید. آن روزها تمام شدند. این خیلی مهم اســت که یک کارفرما دربارۀ خدمات و محصولاتش با مردم صادق باشد. انتظاراتتان را بیان کنید و انتقاداتان را صادقانه مطرح کنید و تا جایی که ممکن اســت از غلو کردن پرهیز کنید.
استفاده از حل تمرینها و جزوههای کمکی دروس سخت دانشگاهی خیلی وقتها زندگیمان را نجات دادهاند اما در زمینۀ کاری، میانبرها ممکن اســت دقیقاً بدترین راه حل باشند. کارآفرینی سفری اســت که در آن هیچ ضمانتی وجود ندارد. وقتی حرف تحقیق، تطابق و تولید به میان میآید کارآفرین موفق کسی اســت که پیگیر و سخت کوش باشد. خلاقیت تقلب کردنی نیست!
دانشگاه از بیرون یعنی جایی برای تعامل با همه جور آدم و همه جور تفکر و تلاش برای سازگاری با آنها؛ اما وقتی وارد آن میشوید زیاد هم با دبیرستان فرق نمیکند. معمولاً با گروهی از افراد رابطه برقرار میکنید و دوست میشوید که مشابهترین تفکر و منش را با شما دارند و ارزشهایتان به هم نزدیک اســت.
اما این افراد لزوماً در زمینۀ کاری هم با شما هم عقیده نیستند و ممکن اســت باعث پیشرفت شما و تجارتتان نشوند. یا اصلاً شاید خود شما نخواهید در شیوۀ ادارۀ کارتان نظر بدهند. بدنبال افراد فرا سو رونده و فعال باشید، مهارتهایشان را ارزیابی و در نهایت اگر صلاح دانستید استخدامشان کنید.
از نظر من واقعاً بدترین عادت دوران دانشجویی زیاده خوانیهای شب امتحان اســت. کلاسها تمام شده، کتابخانهها پر و هر کسی را که میبینی از کار و مطالعۀ سخت امتحان شکایت میکند. واقعیت این اســت که کارآفرینی یک روند شب امتحانی دائم اســت. یک درگیری همیشگی که اگر کارآفرین تازهکار و باهوش بتواند لذت بردن از این روند ثابت را پیدا کند موفقیتش را تضمین کرده اســت.
وبسایت آی بازاریابی: بهطورکلی دودسته مختلف از کارآفرینان وجود دارند. یک دسته آنهایی هستند که بهطور مستقیم کسبوکار خود را آغاز کرده و پیش از آن سابقه کار و فعالیت در فضای بازاریابی و فروشندگی ندارند و دسته دیگر آن نوع از کارآفرینان هستند که برای مدتی در این فضا کارکرده و سپس به راهاندازی کسبوکار خودشان پرداختهاند.
به نظر ما اگر شما جزء دسته دوم این نوع از کارآفرینان باشید، که پیش از راهاندازی کسبوکار خودشان برای مدتی مشغول کار در یک محیط دفتری دیگر و برای یک کسبوکار دیگر بودهاند و البته این شغل اول آنها در حوزه فروش بوده اســت، بهترین حالت و شرایط لازم برای وارد شدن به حوزه کارآفرینی دارند.
دلایل مختلفی هم برای این موضوع در نظر دارید که به شش مورد از این دلایل در ادامه این مطلب اشارهکردهایم:
اولین چیزی که حرفه فروش به ما آموزش میدهد، شناخت مردم و اشارهها یا هر نوع سیگنال و علامتی از طرف آنهاست که آنها از خود بروز میدهند و مبنی بر تمایل آنها به یک محصول یا تمایل به نهایی شدن فروش از طرف آنها تفسیر میشود.
2- روبرو شدن با موضوع عدم پذیرش
یک موضوع تلخ که شما از حرفه و تجربه فروش میتوانید یاد بگیرید، روبرو شدن با مسئله عدم پذیرش از طرف مشتری اســت. فروشندگان در هر صنعتی بهخوبی میدانند که هر 10 بار تلاش تنها یک موفق به فروش کالای خود میشوند یا اینکه حداقل بهخوبی از نرخ تبدیل مراجعهکننده به مشتری برای خود اطلاع داشته و از عدم پذیرفته شدن پیشنهاد خود توسط مشتری ناراحت نمیشوند. در کسبوکار شما ممکن اســت بارها و بارها با عدم پذیرش خود و پیشنهاد خودتان از طرف مشتری روبرو شوید و باید همواره پذیرای شرایط بوده و با آن کنار بیایید.
3- کنار آمدن با استرس ناشی از محیط
زمانی که به پایان ماه نزدیک میشود و باید به هدف فروش خود دست پیدا کنید، بهخوبی باید یاد بگیرید که چگونه بر استرس خود مسلط شده و به آن اجازه افزایش پیدا کردن ندهید. همچنین باید بدانید که چه حرکتهای خلاقانهای در هر برخورد میتواند منجر به تبدیلشدن یک مراجعهکننده به مشتری برای شما شود. ازاینرو، مدیریت استرس و فشار هنری اســت که یک فروشنده در شغل خود آن را بهخوبی یاد میگیرد.
4- شناخت و درک بهتر بازار
یک فروشنده همواره از اصول اولیه و ابتدایی بازاریابی اطلاع دارد و این هم تنها به دلیل حضور همیشگی وی در بازار و اطلاع از فعالیتهای رقبا اســت، اینکه باید چهکاری در برابر رقبا انجام دهند، نیازها و خواستههای مشتریان وی چه مواردی هستند و توانایی اصلی و واقعی شرکت و کسبوکار وی چیست؟ درحالیکه یک فروشنده همیشه در بازار حضور دارد، از زیروبم محصول و خدمات خود بهخوبی اطلاع داشته و بازار را بهخوبی درک میکند.
5- ملاقات و آشنایی با افراد جدید
بهعنوان یک فروشنده، شما باید همواره با افراد و مراجعین جدیدی آشنا شده و تعامل داشته باشید، فروشندگان جدید را ملاقات کنید، شرکای جدید در کانال پیدا کنید و در کل باید همواره در جستجوی افراد جدیدی باشید. این موضوع هم به این دلیل اســت که مثلاً مشتریان فعلی شما ممکن اســت از شما خرید داشته باشند و این خرید هم همواره تکرار شود، اما بالاخره درهرصورت این خرید محدودیتی داشته و تا زمانی ادامه پیدا میکند.
6- ریسکپذیری
هر کسبوکاری همواره شامل پذیرش ریسک و مسئولیتهایی منطقی میشود. اینگونه اســت که من میگویم همواره هر فروشنده باید یک محاسبهگر باشد و به محاسبه و ارزیابی افراد و مخاطبین بپردازد. فروشندگان همیشه هدف و مخاطب هدف خود را بهخوبی میشناسند و فعالیتهای موردنیاز برای ارتباط برقرار کردن با آنها را هم بهخوبی میشناسد.
7- مهارتهای ارتباطی
هیچ فروشندهای درواقع بدون داشتن مهارتهای ارتباطی کامل نیست. فروشندگان عموماً بهعنوان افرادی باهوش شناخته میشوند و برای موفقیت هم درواقع باید باهوش باشند، چراکه برای تفهیم محصول و ایده خود شاید تنها چند دقیقه وقت در اختیار داشته باشند.
بنابراین این افراد بهخوبی هدف خود را شناخته و بهخوبی میدانند که چگونه باید برای دستیابی به هدف خود باید مفهوم موردنظر خود را به مشتری انتقال دهند. پس اهمیت ارتباط خوب را بهخوبی درک میکنند.درمجموع مزیتهای فعالیت داشتن در یک بخش فروش برای یک کارآفرین ثابتشده اســت، حتی اگر قصد شروع کارآفرینی با یک محصول دیجیتال را داشته باشد.
هفته نامه تجارت فردا - انیس سجادی: از آن زمان که ایرانی متاع مشروطه را زیبنده ارکان خانه وطن یافت، تبریز سرحدی شد برای انتقال این متاع گرانسنگ به مام وطن و تجار آن در جرگه حاملان و حافظان این مفهوم نوباوه دیریافته بودند. این وظیفه خطیر تجار تا بدانجا پیش رفت که خاطره تجارتشان در سایه مسلک و فعالیتهای سیاسیشان در غبار فراموشی مدفون گشت. مروری میکنیم بر زندگی و زمانه جمعی از کارآفرینان تبریزی که در حوزه تجارت چای و تولید کبریت و اسلحه فعالیت داشتند.
کارخانه کبریت سازی تبریز
حاج مهدی کوزهکنانی؛ تاجر چایی که ابوالمله نام گرفت
او مقارن با ایام مشروطهخواهی از تجار سرشناس و فعال در تجارت چای در تبریز بود (ناهیدی آذر، 19 /5 /1393: کد خبر 819917). از آنجا که تجارت چای در این شهر بر پایه واردات از هندوستان استوار بود، گمان میرود که وی نیز به تجارت چای از این مسیر میپرداخته اســت.
وی به همراه حاجعلی کوزهکنانی و دیگر برادرانش از جمله تجار و صرافانی بودند که در همکاری با خاندان اتحادیه و در سال 1305 اقدام به تاسیس شرکت اتحادیه کردند (ترابیفارسانی، 1384: 75 و نیکنفس، 5 /3 /1383).
در این ایام، صرافان بسیاری در پی گسترش دامنه فعالیتهای اقتصادی و کسب درآمد به عرصه تجارت شدند. اما مقدر بود که نام حاجمهدی کوزهکنانی بیش از هر چیز به مشروطیتخواهی تبریزیان پیوند خورد و خانهاش در جنب بازار تبریز، چنان که روزی مشروطهخواهان و استبدادستیزان را در خود جای داده بود، امروز نیز منزلگاه خانه مشروطه تبریز باشد.
وی متولد کوزهکنان در شهرستان تبریز بود و با شروع جنبش مشروطیت بهرغم کهولت سن به جرگه طرفداران این جنبش پیوست و از بنیانگذاران انجمن عدالتطلبان تبریز شد. حاجمهدی در ماجرای مقاومت محمدعلی میرزا -در ایام ولایتعهدی- در برابر مشروطهخواهان به حمایت مالی گسترده از مشروطهخواهانی پرداخت که در سال 1285 و در اعتراض به اقدامات ولیعهد و حکومت مرکزی در مسجد صمصام و کنسولگری انگستان متحصن شدند.
انجمن عدالتطلبان تبریز با وکلای آذربایجان در مجلس اول شورای ملی در ارتباطی پیوسته بود و حتی پیش از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلیشاه قاجار، با سیدحسن تقیزاده و دیگر وکلای مشروطهخواه آذربایجان به مکاتباتی در خصوص لزوم استحکام ارکان مشروطه و تبادل اطلاعات در زمینه رخدادهای سیاسی جاری و نگرانی از تقویت قوای استبدادی میپرداخت (امیرخیزی، 2536: 93-91). با به توپ بستن مجلس و خروج جمعی از این وکلا از ایران، تبریز یگانه سنگر دفاع از مشروطه در داخل شد. با فروپاشی انجمن عدالتطلبان تبریز توسط قوای استبدادی، لزوم سازماندهی هدفمند مبارزه علیه قوای حکومتی مجاهدان تبریز را به فکر ایجاد انجمن ایالتی تبریز انداخت (همان، 162).
انجمن ایالتی در برابر انجمن موسوم به اسلامیه که سنگر استبدادطلبان تبریز به رهبری میرزا هاشم دوهچی بود، به حمایت از قیام ستارخان و مجاهدان این شهر در برابر قوای استبدادی میپرداخت (کسروی، 1356: 816) و با انجمن سعادت استانبول و تجار ایرانی مشروطهخواه مقیم این شهر مکاتبات بسیاری داشت (همان، 193). در تمام این ایام، حاجمهدی کوزهکنانی مهردار انجمن بود و جلسات آن در خانه وی تشکیل مییافت. مجاهدتهای وی در حمایت از قیام مشروطهخواهان تبریز چنان محبوبیتی برای وی ایجاد کرد که به واسطه کهولت سن و احترام ویژهای که مجاهدان برای وی قائل بودند به ابوالمله ملقب شد.
خاندان کلکتهچی؛ تجار چایی که بانی خیر شدند
ریشه خاندان کلکتهچی به حاجزینالعابدین کلکتهچی برمیگردد. وی دارای چهار پسر به نامهای حاجمحمد، حاجعلی محمد، حاجحسینقلی و حاجمحمدباقر و یک دختر به نام حاجیه خدیجه بود. این خاندان از اواخر دوره قاجار به تجارت چای، ریسندگی، بافندگی و فرشبافی پرداختند. از آنجا که عمده تجارت این خاندان بر چای کلکته متمرکز بود، نام خانوادگی «کلکتهچی» را بر خود نهادند. در دوره پهلوی اول بعضی از افراد این خاندان برای تجارت چای به کلکته و دارجیلینگ رفته و در آنجا اقامت گزیدند.
در همین راستا، پارهای سفرهای تجاری به منظور رتق و فتق امور کارخانه ریسندگی و بافندگی و سایر امور تجاری، به شهرهای کراچی و مسکو و کشور آلمان صورت گرفت. در این دوره، کلکتهچیها اراضی محدودی را در کلکته برای کشت چای در مالکیت خود داشتند و این تجارت خانوادگی را در سرای میراسماعیل نزدیک مسجد جامع تبریز و سرای دلگشا واقع در میدان ارگ و سرای چیتساز تهران پیش میبردند. با آغاز جنگ جهانی دوم، بخشی از افراد این خاندان به تهران مهاجرت کردند.
این خانواده یکی از قدیمیترین کارخانجات ریسندگی و بافندگی را در کوی فیروز کنونی در مالکیت خود داشتند. درون این کارخانه، کارگاههای متعددی برای شعربافی وجود داشت. با گذشت چندین دهه، فرشهای اهدایی این کارگاهها هنوز در بارگاه امام حسین(ع)، مسجد کلکتهچی، مسجد ایکی قالا و مقبره نادرشاه افشار در مشهد موجود اســت.
کوزهکنانی تاجری که خانهاش خانه مشروطه شد
یکی از مهمترین افراد این خاندان، حاجمحمدعلی کلکتهچی بود که فعالیتهای قابل توجهی در امور خیریه داشت. از جمله اقدامات وی میتوان به مشارکت در تاسیس پرورشگاه پسران و دختران و تیمارستان تبریز و تاسیس کتابخانه مسجد جامع تبریز اشاره کرد (بینا، 24 /1 /1395: کد خبر 367788).فرد شاخص دیگر این خاندان حاجمحمدباقر خوئی کلکتهچی بود که همانند سایر اعضای این خاندان فعالیتهای مهمی را در زمینه عمران شهری با تمرکز بر امور فرهنگی صورت داد.
از جمله اقدامات وی میتوان به مشارکت در ساخت بخشهای دیگری از مسجد جامع تبریز، تعمیر و نوسازی مدرسه طالبیه و احداث کتابخانه دیانت در آن مدرسه، ایجاد قنوات و تامین آب شرب برای زائرین حرم امام علی بن موسی الرضا(ع) از طریق ایجاد سقاخانه، اهتمام در لوله کشی مسجد گوهرشاد، ایجاد چاه آب و لوله کشی آب در محله ایکی قالا و اختصاص دادن بخشی از مالالتجاره خود به امر رفع نیازهای آموزشی اردبیل اشاره کرد (عقیقی بخشایشی، ج 4، 1378: 2362 و 2363). در سال 1385 مدرسه دخترانه شادروان مهندس محمد کلکتهچی ـ طبق وصیت آن مرحوم که از نوادگان مرحوم حاجعلی محمد بودهـ توسط وصی ایشان و با همکاری جهاد مدرسهسازی استان افتتاح شد.
مسجد کلکتهچی نیز که در راسته کوچه (میدان ویجویه) واقع شده اســت، مربوط به دوره قاجار بوده و از دیگر آثار کلکتهچیها به شمار میرود. از دیگر آثار بازمانده از این خاندان میتوان به تعدادی خانه در میدان ویجویه در بند کلکتهچی اشاره کرد که مشتمل بر چندین باب خانه بزرگ و کوچک اســت که از طریق دالانهای متعدد با یکدیگر ارتباط داشتهاند (بینا، 24 /1 /1395: کد خبر 367788).
حسین آقا فشنگچیتبریزی؛ صرافی که روی به تجارت اسلحه و انتشار روزنامه نهاد
حسین تبریزی، معروف به کربلایی حسین آقا فشنگچی در تبریز متولد شد و در همان شهر به تحصیل پرداخت.
وی پیش از دوران مشروطیت، در راسته بازار تبریز دکانی برای صرافی داشت ولی به واسطه اشتغال همزمان به خرید و فروش اسلحه کمری و فشنگ به فشنگچی معروف شد (طاهرزاده بهزاد، 1334: 427). با آغاز مشروطیت به خیل فراگیر طرفداران این جنبش در تبریز پیوست و با به توپ بستن مجلس شورای ملی و قیام آذربایجان همگام با دیگر مجاهدان مشروطه در صف مبارزه با قوای استبدادی قرار گرفت. وی در بحبوحه مبارزه استبدادیان و مشروطهخواهان تبریز، با همکاری عدهای دیگر اقدام به تاسیس انجمن حقیقت در محله امیرخیز کرد.
این انجمن که در پی حمایت از مجاهدان تبریز در برابر قوای استبداد صغیر بود، ستارخان را به عضویت افتخاری خود پذیرفت (امیرخیزی، 2536: 30 و 31). فشنگچیتبریزی به حزب اجتماعیون عامیون وابستگی داشت (طاهرزاده بهزاد، 1334: 427).
وی از پنجمین شماره روزنامه تبریز صاحب امتیاز و ناشر این روزنامه شد و از شماره سیزدهم آن مدیریت آن را که سابق بر این بر عهده اسماعیل یکانی بود، عهدهدار شد. وی با تصدی این سمت از هر روزه شدن نشریه و دگرگونی محتوایی آن خبر داد که الحاق یک فصل ادبی، ثبت اهم وقایع تاریخی، عنایت بیشتر به مسائلی در باب اخلاق و معارف و نظام و مالیه و امور خارجه و پرهیز از تمجیدات بیهوده از اشخاص را شامل میشد.
با این حال، تمامی این وعدهها محقق نشد. انتشار این نشریه از این پس به سه شماره در هفته افزایش یافت. این روزنامه، نشریهای محافظهکار و مشروطهخواهی میانهرو بود و یکی از مهمترین جراید ملی و آزاد تبریز محسوب میشد. مضامین این روزنامه، به استثنای مقالات آن اغلب جنبه خبری داشت و در آن به ندرت از زبان بومی استفاده میشد. با اشغال تبریز توسط قوای روس در سال 1290، در ذیالحجه همین سال روزنامه تبریز پس از انتشار پنج شماره در سال دوم انتشار خود تعطیل شد. در این بازه زمانی حسین تبریزی از تبریز خارج شد و با مراجعت به این شهر بار دیگر اقدام به انتشار این روزنامه کرد.
حاج غفار فکتوری سازنده اولین کبریت ایرانی
نخستین شماره از دوره دوم در 28 جمادی الاول 1337 هـ. ق. منتشر شد و این دوره نیز در پی تغییرات سیاسی پی در پی در اواخر دوره قاجاریه در 20 شعبان 1338 مصادف با 19 اردیبهشت 1299 مجدداً تعطیل شد. نخستین شماره دوره سوم روزنامه تبریز در 19 دی 1303 با اضافه شدن شخصی به نام اصناف به ترکیب مدیریت این روزنامه و در مقام مدیر مسوول منتشر شد. از اواخر سال 1307 ه. ش. این روزنامه به استثنای ایام تعطیل و سوگواری و اعیاد به صورت یومیه انتشار یافت. با اشغال ایران توسط قوای متفقین انتشار تبریز مجدداً دچار وقفه شد.
چهارمین دوره آن از 1322 ه. ش. تا آذر 1324 ه. ش. طبع گشت تا اینکه توسط حکومت خودمختار آذربایجان در همین تاریخ توقیف شد. با سقوط این حکومت در 13 دیماه 1325، انتشار آن از سر گرفته شد. در این دوره حسین امید سردبیری این نشریه را عهدهدار بود. سرانجام حسین تبریزی در خردادماه 1343 پس از 50 سال روزنامهنگاری در گمنامی درگذشت و انتشار روزنامه تبریز تا نیمههای دهه 1340 شمسی یعنی چند سال پس از وفات وی ادامه یافت (قدسیزاد، ج 6، 1393).
خاندان خوئی؛ پیشگامان کبریتسازی در ایران
مصرف رو به افزایش سیگار و نحوه آتش زدن آن، خاندان کارآفرین خوئی را به فکر ساخت کبریت در ایران انداخت. بدین ترتیب، با بهرهگیری از مهارتهای صنعتگران روسی، حاجغفار فکتوری که بعدها به رحیمزاده خوئی تغییر نام داد، با همکاری حاجاحمد آقا خویلو، حاجزین العابدین، حاجمحمدباقر و حاجمحمدتقی خوئی کبریتسازی را در ایران بنیان نهادند.
در آن هنگام چوب کبریت را از درخت تبریزی و با چاقو میتراشیدند و آن چوبها را لای دو تکه تخته به نام «لوحههای دستی» قرار داده و به مواد محترقه آغشته میکردند. قوطی کبریت نیز از ورقههای بسیار نازک چوب درخت تبریزی ساخته میشد. در این زمان، میرزا حسن مخترع نخستین ماشین دستی را برای تهیه ورق کبریتسازی اختراع کرد.
با این اختراع، مراحل ساخت تا تولید کبریت با سرعت بیشتری انجام میشد. بدین ترتیب، کارخانه «کبریت ممتاز تبریز» در سال 1300 ه.ش. با وسایل و تجهیزات بسیار ابتدایی تولید خود را آغاز کرد. روزنامه حقیقت در شماره 66 مصادف با 4 ثور 1301 در این باره چنین آورده اســت: «...تمام ماشینها و لوازماتش در خود تبریز با زحمت استادهای ایرانی ساخته شده اســت. در این کارخانه به واسطه قوه دستی روزی شصت هزار قوطی کبریت تهیه میشود... ما درباره نفع و ضرر این کارخانه نسبت به مالیه امروز اظهار عقیده نمیکنیم.
اما موسسین کارخانه را در این کار خیر تبریک گفته، به اولیای امور و وکلای مجلس یادآوری میکنیم که باید برای تشویق تمام تجار و متمولین ایران پیشنهاد آقایان را به زودی تحت نظر دقت بیاورند و نسبت به تبعههای خارجه به ایشان گذشت مهم و عملی کنند و سایر تجار را نیز توصیه میکنیم برای حفظ آزادی و استقلال مملکت، برای ترقی ملت، تاسی به آقایان فوقالذکر کرده، برای سایر قسمتهای لازمه به فکر تاسیس کارخانجات بیفتند و دولت را نیز تذکر میدهیم نوعی کنند که امتیازات در روی کاغذ نماند».
(رئیسنیا، 1378: 387) این کارخانه در سال 1306 با اخذ امتیاز از دولت، ماشینآلات نیمه اتوماتیک را از آلمان خریداری کرد و توانست 70 درصد مصرف کبریت کشور را تامین کند. در این زمان، حدود 20 نوع مواد شیمیایی لازم از روسیه و سپس از کشورهای اروپایی نظیر سوئد خریداری و وارد کشور میشد.
در سال 1323 هـ. ش. حاجرسول خوئیلر جانشین پدر در امر مدیریت کارخانه شد. وی در سال 1299 هـ. ش. در تبریز متولد شد. او تحصیلات خود را پس از اخذ مدرک سیکل متوقف کرده و در فاصله 20 تا 23سالگی در حجره پدری به کسب تجربه پرداخته بود. با تصدی وی بر اریکه مدیریت روزانه 60 کارتن هزار جعبهای کبریت به بازار مصرف تحویل داده میشد. در ایام فعالیت این کارخانه، سهام آن از پدر به فرزندان و از آنان به فرزندانشان انتقال یافت و اکنون این کارخانه، 173 سهامدار دارد. این مدیریت تا 56 سال ادامه یافت.
از سال 1342، ساخت تخته نئوپان به منظور پیشگیری از هدر رفتن ضایعات چوب در کبریتسازی، با تولید سالانه 120 هزار ورق آغاز شد. در سال 1373 به منظور گسترش و توسعه صنعت، کارخانه جدیدی در مشکینشهر و به نام کبریت مشکین تاسیس و تولید خود را آغاز کرد (حسنزاده، 22 /3 /1385).
کتابنامه:
امیرخیزی، اسماعیل، قیام آذربایجان و ستارخان، بیجا: کتابفروشی تهران 2536.
بینا، «یادگار کلکته در تبریز احیا میشود.»، کد خبر 367788، قدس آنلاین، 24 /1 /1395.
ترابیفارسانی، سهیلا، تجار مشروطیت و دولت مدرن، تهران: نشر تاریخ ایران 1384.
حسنزاده، رضا، پیشگامان اقتصاد آذربایجان: حاجرسول خوئیلر، دو هفتهنامه دارالصفا، 22 /3 /1385.
رئیسنیا، رحیم، آخرین سنگر آزادی، تهران: شیرازه 1378.
طاهرزادهبهزاد، کریم، قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران، بیجا: شرکت نسبی حاجمحمدحسین اقبال و شرکاء 1334.
عقیقیبخشایشی، مفاخر آذربایجان، ج 4 «شهیدان و نیکوکاران»، تبریز: دفتر نشر نوید اسلام 1378.
قدسیزاد، پروین، «تبریز، روزنامه»، ج 6، دانشنامه جهان اسلام، تهران: بنیاد دایرهالمعارف اسلامی 1393.
مجتهدی، مهدی، رجال آذربایجان در عصر مشروطیت، به کوشش غلامرضا طباطباییمجد، تهران: زرین 1377.
قم - ایرنا - عضو هیات عامل سازمان فناوری اطلاعات ایران گفت: کارآفرینان با ارائه طرح های جدید به سمت اقتصاد نوآور که امروزه در جهان رشد روزافزونی داشته است حرکت کنند.
هفته نامه تجارت فردا - محمدکاظم رحیمی*: نهادهای حکومتی با شکلدهی ساختار انگیزشی و فراهم کردن بسترهای مناسب رقابت، و فضای مساعد، شفاف و بدون فساد کسبوکار در مقام عامل و نیروی پیشبرنده توسعه اقتصادی ظاهر میشوند. عوامل نهادی نظیر قوانین اقتصادی، سیاستهای دولتی و دستگاه قضایی مقتدر، همگی شکلدهنده محیطی کارآمد، برای تولید و تجارت هستند.
پرواضح است که اگر ساختار اقتصادی تولید و تجارت را تشویق کند، بیشک سرمایهگذاران، صنعتگران و کارآفرینان پی خواهند برد که به سرمایه، کارها و ایدههای آنها بازدهی بیشتری تعلق خواهد گرفت و بنابراین این مساله خود زمینهساز تقویت موتور محرکه رشد اقتصادی خواهد شد.
رابطه بهینه بین کارآفرینان و نهادهای حکومتی زمانی شکل بهتری به خود خواهد گرفت که حمایتهای حقوقی و قضایی از صنعتگران و کارآفرینان بر هر اولویت دیگری برتری داشته باشد، امنیت سرمایهگذاری فراهم شود، حق و حقوق مالکیت به رسمیت شناخته شود و همچنین بستر مناسب رقابت و فضای مساعد کسبوکار شکل گرفته باشد در این راستا بیشک نقش نهادهای حکومتی از جمله نهادهای قضایی و حقوقی در حوزه شفافیت، جلوگیری از قاچاق و فساد میتواند در حمایت از صنعتگران و کارآفرینان باشد.
همچنین نهادهای قانونگذاری میتوانند با وضع قوانین مطلوب، و حذف قوانین مخل و دست و پاگیر همراه با دستگاه قضایی حامی کارآفرینان و صنعتگران بوده و به ترویج فرهنگ کارآفرینی کمک شایانی کنند. این یادداشت در پی تعریف رابطه بین حاکمیت و کارآفرینان، پیششرطها و پیشنیازهای حمایت از کارآفرین و کارآفرینی را گوشزد و موضوع را تا حد ممکن بسط خواهد داد. این پیششرطها شامل بهبود مستمر و همیشگی فضای کسبوکار، فراهم کردن بستر رقابتپذیری، شفافیت اطلاعات، برخورد جدی و قاطعانه با فساد و قاچاق کالاست.
فضای کسبوکار در اقتصاد، نقش زمین مسطح و خطکشیشده و یکدست در بازی فوتبال را دارد. هرچه این فضا مساعدتر و مناسبتر طراحی شده باشد، به روانتر شدن جریان فعالیتهای اقتصادی کمک خواهد کرد. منظور از محیط کسبوکار، عوامل موثر بر عملکرد بنگاههای اقتصادی است که خارج از کنترل مدیران و بنگاههای اقتصادی است. به عبارت دیگر، محیط کسبوکار مجموعهای از سیاستها، شرایط حقوقی، نهادی و مقرراتی بوده که بر فعالیتهای کسبوکار حاکم است.
بهبود مستمر و همیشگی این فضا، راه را برای فعالیتهای مولد و کارآفرینانه باز خواهد کرد. قطعاً فضای نامساعد و نامناسب کسبوکار یکی از مهمترین و اصلیترین موانع ورود گسترده کارآفرینان و فعالیتهای نوآورانه در اقتصاد تلقی میشود. در باب اوضاع و احوال ناخوشایند وضعیت کسبوکار در کشور، به گزارش انجام کسبوکار1 سال 2016 موسسه بانک جهانی بسنده میشود.
این گزارش 10 مولفه مهم و اساسی فضای کسبوکار، از جمله فرآیندهای شروع کسبوکار، دریافت مجوزهای ساختوساز، دسترسی به برق، ثبت مالکیت، حمایت از سرمایهگذاران خرد، پرداخت مالیات و ... را اندازهگیری و نهایتاً بر اساسی وزنی که به هر مولفه داده میشود کشورها را رتبهبندی میکند. گزارش اخیر این موسسه 189 کشور را مورد بررسی قرار داده است که ایران در رتبه 118، وضعیت نه چندان مناسبی در حوزه کسبوکار دارد.
همانطور که عنوان شد، فضای کسبوکار به مثابه زمین بازی، در صورت مساعد بودن عمیقاً بر سرعت رشد اقتصادی بنگاهها تاثیرگذار بوده و با کاستن از هزینه مبادله بنگاهها و مخاطرات فعالیتهای اقتصادی به ازدیاد سرمایهگذاری در سطح کلان کشور منتج خواهد شد که در این صورت غاییترین و اثربخشترین نتیجه آن افزایش رشد اقتصادی و سطح تولید ناخالص داخلی خواهد بود.
با این اوصاف حمایت از کار و سرمایه داخلی و کارآفرینان کشور، در گرو بهبود فضای نامناسب کسبوکار در کشور است و در نتیجه، استراتژی بهبود فضای کسبوکار میتواند یکی از مهمترین اولویتها و مطالبات جدی بخش خصوصی و کارآفرینان از نهادهای حکومتی باشد.
بسیاری از قوانین وضعشده در فضای کسبوکار کشور، محدودیتهای فراوانی برای فعالان بخش خصوصی، کارآفرینان و صنعتگران ایجاد کرده است به گونهای که شواهد حاکی از آن است که برای راهاندازی یک کسبوکار کوچک باید مجوزهای زیادی از نهادهای حاکمیتی کشور اخذ شود.
در برخی مواقع، شمار این مجوزها به حدی است که کارآفرینان عطای فعالیت اقتصادی را به لقایش میبخشند. بنابراین از این نهادها انتظار میرود تا تمام ابزارهای خود را به کار گرفته و از طریق اقداماتی اساسی و زیربنایی، ریسک و نااطمینانی را در محیط اقتصادی کاهش داده و فضای سرمایهگذاری را به فضایی امنتر از گذشته تبدیل کنند.
همچنین لایحه اصلاح و بهبود فضای کسبوکار باید هرچه سریعتر در دستور کار مجلس قرار بگیرد تا کارآفرینان و فعالان اقتصادی تمایل و انگیزه بیشتری برای مشارکت در بازار و به حرکت درآوردن چرخهای اقتصاد داشته باشند و از این طریق به مساله بلندمدت اقتصاد که همان رشد مستمر و پویاست کمک شایانی کنند.
نکته نهایی اینکه باز هم باید متذکر شد که، مشارکت فعال بخش خصوصی و کارآفرینان در اقتصاد کشور نیازمند بهبود جدی، مستمر، همیشگی و قابل توجه فضای کسبوکار خواهد بود که از تمامی نهادهای حاکمیتی انتظار میرود از تمام ابزارهای تحتکنترل و اختیار خود استفاده، و به بهبود هرچه سریعتر این معضل اقدام کنند.
بستر مناسب برای رقابت، اگر مهمتر از فضای کسبوکار نباشد اهمیتی کمتر از آن هم نخواهد داشت. در مثال زمین فوتبال، هرچند هم، که زمین از تسطیح، چمن و رنگآمیزی خوبی برخوردار باشد، اما عوامل دیگری از جمله داوران، ناظر بازی و دیگر شرایط، میتوانند بر نتیجه این رقابت تاثیرگذار باشند.
امروزه اهمیت فضای رقابتی و فراهم کردن شرایط عادلانه و برابر برای رقابت بنگاهها، به عنوان یکی از مهمترین بسترهای رشد و ورود به چرخه توسعه بر کمتر کسی پوشیده است. بستر مناسب رقابتپذیری باعث میشود بخش خصوصی و فعالان و کارآفرینان اقتصادی، در یک دومینوی برابر با همدیگر به رقابت بپردازند. این رقابت در صورتی که عادلانه و برابر باشد، توسعه همهجانبه در همه لایههای اقتصادی را به دنبال خواهد داشت.
شاید به جرات بتوان گفت، آنچه در طی دهههای اخیر پاشنه آشیل بسیاری از صنایع کشور شده، همین نابرابری در رقابت بین بخش خصوصی و نهادهای دولتی و همچنین نهادهای عمومی غیردولتی است به گونهای که گزارش رقابتپذیری سال 2014-2013 بانک جهانی که 148 کشور را مورد بررسی قرار داده است رتبه ایران را 82 قلمداد کرده است. این نتیجه ضعیف را میتوان در نتیجه حضور گسترده شرکتهای دولتی و شبهدولتی در اقتصاد ایران دانست.
در واقع دولتیها و شرکتهای وابسته یا نزدیک به دولت، به انحای مختلف فضای رقابت را مخدوش کردهاند، به گونهای که شرکتها و بنگاههای صنعتی در این فضای رانتی، یارای رقابت با آنها را ندارند. شکی نیست که در چنین شرایطی تمایل کارآفرینان و صنعتگران برای ورود به بخشهای مختلف اقتصادی کمرنگ و کمرنگتر خواهد شد. طبیعتاً وقتی سودآوری یک فعالیت، تحت لوای نابرابری در رقابت قرار بگیرد و با اما و اگر روبهرو شود، میل به انجام آن فعالیت از بین خواهد رفت.
در جاده و آزادراه نابرابری در رقابت اگر شرکتهای دولتی را هم در نظر نگیریم، به نهادها و شرکتهای عمومی غیردولتی خواهیم رسید که ضمن اینکه از زیرساختهای عمومی موجود در کشور استفاده میکنند و به وسیله روابطی که دارند از تسهیلات کمبهره و گاه بیبهره و همچنین بعضاً امکانات فیزیکی و زمینهای ارزانقیمت استفاده میکنند، از پرداخت مالیات هم سر باز میزنند و شفافیت ندارند. این مساله موجب شده است، فضای رقابت کاملاً نابرابر و غیرمنصفانه باشد. بازی کردن در چنین فضایی بازیگری قهار و زبردست میطلبد.
بنابراین نهادهای حکومتی اگر به واقع در پی کمک به توسعه و قرار گرفتن کشور بر مسیر رشد توسعه پایدار هستند باید این پیششرط مهم و اساسی یعنی فراهم کردن بستر رقابت را در وهله اول در دستور کار قرار دهند. اگر این پیششرط رعایت نشود باید اذعان کرد که با ادامه وضع موجود کارآفرینان و بخش خصوصی نمیتوانند در برابر نهادهای عمومی غیردولتی و نهادهای دولتی موفق ظاهر شوند.
اگر پیششرطهای مذکور (فضای مساعد کسبوکار و بستر مناسب رقابت) برای ورود کارآفرینان به عرصه صنعت رعایت شده باشد، هنوز هم تکههایی از پازل باقی است، تا همه شروط لازم و کافی برای افزایش بازدهی سرمایه و ورود سرمایههای جدید و شکل گرفتن فعالیتهای کارآفرینانه برآورده شود. این تکههای پازل شامل مبارزه با فساد، شفافسازی و مقابله با قاچاق کالا میشود.
به زعم بسیاری از کارشناسان و فعالان اقتصادی، یکی از مهمترین مسائلی که اقتصاد ایران با آن روبهرو است موضوع فساد و محیط مستعد فساد در اقتصاد کشور است، به گونهای که طی یکی دو سال اخیر کمتر هفتهای بوده است که در آن پرده از یک فساد جدید برداشته نشده است. فساد و عدم شفافیت به زعم کارشناسان اقتصادی دو روی یک سکه هستند.
شاید به جرات بتوان گفت که دردآورترین و بزرگترین مشکل اقتصاد ایران، فساد است و آنگونه که مشخص است خود این فساد زاییده و معلول محیطی است که در آن شفافیت وجود ندارد و نقش نهادهای ناظر و سازمان بازرسی و دستگاه قضا در آن در پایینترین حد خود قرار دارد. متاسفانه زمین بازی فاسد و فسادزا جایی برای رشد و نمو کارآفرینی باقی نمیگذارد و ادامه این روند روزبهروز باعث بیاعتمادی، کاهش سرمایهگذاری و کاهش میل و رغبت کارآفرینان به فعالیتهای نوآورانه و خلاقانه میشود.
آمارها و گزارشهای جهانی، نیز از وضعیت نگرانکننده ایران در فساد و عدم شفافیت حکایت دارد، به گونهای که سازمان شفافیت بینالملل در گزارش سال 2015 رتبه ایران را از نظر شاخص فساد و شفافیت در میان 168 کشور مورد بررسی در دنیا 130 گزارش کرده است.
رواج فساد اقتصادی موجب میشود که فعالان، کارآفرینان و صنعتگران اقتصادی، به جای اینکه دنبال فعالیتهای مولد و کارآفرین باشند به فعالیتهای غیرمولد و سوداگرانه سوق یابند، چنین وضعیتی در سپهر اقتصادی کشور را میتوان در خواب سپردهها در بانکها و فعالیتهای خرید و فروش زمین و مسکن و رواج گسترده دلالی مشاهده کرد.
اینکه چرا محیط اقتصاد یک کشور اینگونه مستعد فساد است، میتوان به عواملی همچون بیانضباطی مالی، اقتصاد دستوری، سیستم غیررقابتی و متمرکز بانکی، وجود منابع عظیم نفتی و درآمدهای سرشار، انحصار در بسیاری از صنایع، دولتی بودن اقتصاد و بوروکراسی عریض و طویل و... اشاره کرد.
همچنین بوروکراسی حاکم بر دستگاههای قضایی و سرعت پایین برخورد با متخلفان و از طرف دیگر عدم قاطعیت لازم برای مبارزه با فساد، به نوعی گویا مصونیتی نامرئی برای متخلفان جرائم اقتصادی و مالی ملحوظ کرده که موجب نهادینه شدن فساد، پایمال شدن حقوق مالکانه، از بین رفتن تمایل ورود کارآفرینان و خروج صنعتگران از فعالیتهای اقتصادی و کاهش امنیت سرمایهگذاری شده است.
ادامه چنین وضعیتی بیشک تنها عایدی آن نابسامانی هرچه بیشتر اقتصاد خواهد بود. یادآوری این نکته حائز اهمیت است که وجود یک دستگاه مقتدر و قاطع قضایی به عنوان یکی از مهمترین زیرساختهای پیشرفت و توسعه لازم و ضروری است.
همانطور که پیشتر عنوان شد فساد و عدم شفافیت دو روی یک سکهاند و آنطور که کارشناسان معتقدند یک محیط مستعد قاچاق، معلول فضای تیرهوتار و غیرشفاف اقتصادی است. بنابراین با ضرس قاطع میتوان گفت یکی از مهمترین دلایلی که فضای کسبوکار و تولید و سرمایهگذاری در کشور را تیرهوتار کرده است از معضل عدم شفافیت نشات میگیرد.
شفافیت اقتصادی و مالی به معنای روشن شدن نقش و عملکرد نهادها و بازیگران فعالیتهای اقتصادی دامنه و حدومرزی نداشته و عموماً از تمامی نهادهای دولتی و خصوصی گرفته تا نهادهای عمومی غیردولتی را شامل میشود. بیشک در عصر امروز، اقتصادی که بستری شفاف نداشته باشد، قاعدتاً مسیری برای پیشرفت و توسعه آن متصور نخواهد بود.
هرچه برای ما از اقتصاد ایران روشن نباشد اما عدم شفافیت و فساد در این اقتصاد شدیداً خودنمایی میکند به گونهای که مدت زیادی به طول نمیانجامد تا ادامه سریالهای جدید فسادهای چندصدمیلیاردی و بعضاً چندهزارمیلیاردی را به تماشا بنشینیم.
فسادهایی که همه پرده از فضای غیرشفاف و تیرهوتار اقتصادی برمیدارد. این عدم شفافیت در اکثر نهادهای اقتصادی ایران رسوخ کرده و به دستاندازی بزرگ برای پیشرفت هر چه سریعتر اقتصاد کشور بدل شده است. عدم شفافیت بدان معنی که صورتهای سود و زیان، ترازنامهها، میزان دارایی و... یک شرکت یا بنگاه به طور صوری دستخوش تغییرات دلخواه شود تا در مقابله با سازمانهای نظارتی و بازرسی، پاسخگویی به حداقل ممکن تقلیل یابد، و راه برای فرار مالیاتی و... باز شود.
به نظر نگارنده آخرین تکه از پازل کارآفرینی و بسترهای لازم و کافی برای شکلگیری آن، مقابله قاطعانه و جدی با قاچاق است که یک طرف آن به دستگاه قضا و طرف دیگر آن به ابزارهای اقتصادی مقابله با قاچاق محدود میشود.
مساله و معضل قاچاق کالا یکی از مهمترین موانع سد راه کارآفرینی و کارآفرینان است، معضلی که بیشک پیامد اجرای سیاستهای نامناسب در دهههای گذشته است و به شدت بر عملکرد بخش حقیقی اقتصاد تاثیرگذار بوده است و باعث کاهش شدید تولید داخلی، کاهش سرمایهگذاری مولد، و در نتیجه کاهش میل و رغبت کارآفرینان به ایجاد کار و اشتغال شده است.
برخی منابع میزان قاچاق سالانه در کشور را به طور متوسط 20 تا 25 میلیارد دلار برآورد کردهاند - اخیراً گفته میشود این میزان به 15میلیارد دلار کاهش یافته است- که این میزان از جهت بزرگی و اهمیت، معادل کل درآمدهای نفتی یک سال کشور و دو تا سه برابر بودجه عمرانی کل کشور در سال 94 است. شوربختانه ادامه این رویه به طرز دهشتناکی موجب ضعف تولید داخلی و کاهش رغبت کارآفرینان به ایجاد کارها و ایدههای جدید شده است.
این حجم عظیم قاچاق در مرتبه اول ضعف سیستم گمرکی کشور را در ذهن تداعی میکند، سیستمی که با سنجه شاخص لجستیک مورد ارزیابی قرار میگیرد و وضعیت و عملکرد کلی مبادی ورودی و گمرکات کشورها را بررسی میکند. گزارش سال 2016 بانک جهانی نشان میدهد رتبه ایران در مجموع شش حوزه شاخص لجستیک در میان 160 کشور مورد بررسی 96 است که علاوه بر اینکه عمیقاً نگرانکننده است، توضیحدهنده خوبی از آمار بالای قاچاق است. حجم بالای قاچاق در مرتبه دوم به موانع تعرفهای، مساله تفاوت قیمتهای داخلی و خارجی، بوروکراسی دست و پاگیر و سختبودن فرآیندهای کسب مجوز، ارتشا و همکاری برخی نهادهای دخیل ارتباط داده میشود.
تعرفههای بالا یکی از عوامل مهم و موثر در جهت کمک به افزایش قاچاق در ایران است، تعرفههایی که البته با نیت خیرخواهانه و معمولاً در جهت حمایت از تولیدکنندگان و مصرفکنندگان داخلی وضع میشود اما به طرز معناداری در جهت عکس مساله عمل میکند.
دلیل این مساله روشن و مبرهن است چرا که حمایت از تولید داخلی، پیشفرضهای زیادی میطلبد که تنها یکی از آنها و یکی از ضعیفترین آنها دیوار بلند تعرفه است. آنچه نهایتاً مشخص است اینکه، عایدی نهایی وضع تعرفه بالا، موجب ورود کالاها از مبادی و مجاری غیررسمی یا تحت کدهای تعرفهای ارزان یا به انحای دیگر قاچاق از مبادی رسمی خواهد بود.
فرآیندهای زمانبر و خستهکننده کسب مجوز برای ورود کالاها به داخل کشور هم در ازدیاد و افزایش قاچاق کالا در دهههای اخیر کمتاثیر نبوده است، هرچند که تمامی موارد برشمرده در بالا جزو عوامل و دلایل اصلی حجم بالای قاچاق محسوب میشود اما به نظر میرسد درصد بسیار بالایی از این مساله متاسفانه به ارتشا و همکاری برخی نهادهای دخیل و ذینفعان و یقهسفیدان برمیگردد.
یقهسفیدی به افرادی اطلاق میشود که از امتیازات ویژهای برخوردار هستند و جرائم خود را بهگونهای انجام میدهند که هیچ اثر و ردپایی از خود باقی نمیگذارند و ظاهرش را طوری تنظیم میکنند که نشود منبع مجرمانه را در این خصوص پیدا کرد. برآوردهای غیررسمی اذعان میکند که حدود 70 تا 80 درصد میزان قاچاق در کشور از این وادی انجام میپذیرد.
بنابراین واضح و مبرهن است که یکی از مهمترین پیشنیازهای حمایت از کار و سرمایه ایرانی و افزایش میل و رغبت کارآفرینان برای ورود گستردهتر به فعالیتهای مولد اقتصادی برخورد صریح و قاطعانه با قاچاق کالا از طریق ابزارهای قانونی و اقتصادی است.
پینوشت:
منابع:
1- خبرگزاری اقتصادآنلاین، 13 ریشه فساد در کشور، 9 /6 /95.
2- هفتهنامه تجارت فردا شماره 188، صص 24 و 25 و شماره 186 صص 98 و 99.
3- بروشور اقتصاد به زبان ساده، شماره 8، مرکز تحقیقات و بررسیهای اقتصادی اتاق بازرگانی.
4- گزارش رقابتپذیری جهانی سال 2014-2013.
5- گزارش انجام کسبوکار سال 2016.
6- گزارش شفافیت بانک جهانی سال 2016.
وبسایت پنجره خلاقیت: ریچارد برانسون (شرکت ویرجین)، بیل گیتس (مایکروسافت) و سارا بلیکلی (اسپانکس) چه ویژگی مشترکی به جز شهرت دارند؟ همه آنها در این ۲۱ ویژگی تحسینآمیز اشتراک دارند و من شما را تشویق میکنم که اگر میخواهید مسیر خود به سوی آزادی مالی و خوشبختی را هموار کنید، شما نیز این ویژگیها را در خود بپرورانید.
اپرا میگوید: «من معتقدم که یکی از بزرگترین خطرهای زندگی این است که هیچگاه خطر نکنید.» احساسات مربوط به ترس ناشی از مواد شیمیایی هستند که در هنگام دعوا یا سفر هوایی در بدنتان آزاد میشوند. کارآفرینان متوجه شدهاند که هیچ خطر قریبالوقوعی در کار نیست و حتی در هنگام داشتن چنین احساساتی احتمال بالای موفقیت وجود دارد. آنها میدانند که این احساس ترس انگیزه آنها برای پیش رفتن را قویتر میکند و باعث فلج شدن آنها نمیشود.
2. آنها اشتیاق دارند… پول در آوردن تنها یک کار جانبی است
همه کارآفرینان پول به دست میآورند. چون راه حل منحصر به فردی برای حل مشکل مشتریانشان پیدا کردهاند. هیچ کدام از آنها شرکتشان را با هدف ثروتمندشدن بنیانگذاری نکردهاند. بلکه ایدهای داشتند. برنامه عملی را دنبال کردند. متوجه شدند که مصرفکننده چه چیز میخواهد و همان را به او تحویل دادند.
3. کارآفرینان شکست را به عنوان بخشی از مسیر موفقیت در نظرمیگیرند
آنها میدانند که هنری فورد سه بار ورشکست شد و کوکاکولا در اولین سال کاری خود تنها ۲۰۰دلار درآمد داشت. آنها شکست را نمیبینند بلکه تلاشی که منجر به شکست شده را در نظر میگیرند. هر تلاشی که منجر به شکست شده باشد، آنها را به موفقیت نزدیکتر میکند.
آنها تواناییهای خود را میشناسند و در نتیجه با تیمی همراه میشوند که تواناییهای مکمل داشته باشند تا محیط کاری متعادلی ایجاد کنند.
5. آنها خود را تشویق میکنند
پاداشهایی که در مسیر رسیدن به موفقیت برای خود تدارک دیدهاید نه تنها عوامل انگیزهبخش خوبی هستند، بلکه اغلب با ایجاد اهداف کوچک در طول مسیر در واقع شتاب بیشتری به سوی پایان مسیر به دست میآورید که دقیقا برخلاف چگونگی پیروزی در یک مسابقه است.
6. آنها ارادی عمل میکنند
اعمال آنها همسو با ارادهایست که در پس اهدافشان وجود دارد. این موضوع به آنها اجازه میدهد تا از منحرف شدن در طول مسیر اجتناب کنند. داشتن ارادهای واضح و مشخص به انرژی شما اجازه رهایی میدهد.
7. آنها قبل از آن که آماده شوند، شروع به کار میکنند
این شعار ماری فورلو است. چون وقتی شما صبر میکنید تا وقتی کامل شدید، شروع به کار کنید، در واقع در انتظار چیز غیرممکنی هستید. هیچ چیز هیچگاه کامل نیست.
8. آنها بازیکنان شطرنج هستند، نه مهرههای آن
آنها حرکات خوبی انجام میدهند و برای تمام احتمالات برنامهای دارند. آنها فقط به دلیل این که دلبستگیشان به نتیجه را رها کردهاند، بازی را کنترل میکنند. این کار به آنها اجازه برداشتن حرکات بزرگ را میدهد.
9. آنها وقتشان را برای ایمیلها و شبکههای اجتماعی هدر نمیدهند
آنها از روشهای ارتباطی به نفع خود استفاده میکنند. این کار زمان با ارزش آنها را از بین نمیبرد.
10. آنها متفاوت فکر میکنند
در دنیای امروز، موفقترین میلیاردرها نیز همان ۲۴ ساعت شبانهروز و همان دسترسی به اطلاعاتی را دارند که همه دنیا از آن بهرهمند هستند. وجه تمایز آنها با دیگران نوع تفکر متفاوت آنها نسبت به هرکس دیگریست.
11. آنها همیشه نیمه پر لیوان را میبینند
دیدن موقعیت در هر چیزی یک نوع ذهنیت است نه ویژگی شخصیتی. افراد موفق افکار مخرب خود نظیر شک و تردید را شناسایی میکنند و سپس آنها را تغییر میدهند.
12. آنها یادداشتبرداری میکنند
آنها میدانند که چه زندگی پر مشغلهای دارند؛ بنابراین زمانی که فکری به ذهنشان خطور میکند، آن را یادداشت میکنند تا سر فرصت و بعد از انجام دادن کار فعلی به آن بپردازند. این تمرکز نظم یافته بدون آن که عملکرد فعلیشان مغشوش شود، به آنها فعالیت چندگانه خلاقانه میدهد.
13. آنها به شکلی جدی کار میکنند و تفریح میکنند
موفقترین کارآفرینان میدانند که فاصله زیادی بین کار و تفریح وجود دارد. آنها میدانند که چه زمان به خوبی کار کنند و چه زمان به استراحت و جوانسازی خود بپردازند.
14. آنها بازخوردهای مفیدی را ارائه میدهند
آنها نه تنها برنامهای برای کارهایشان دارند، بلکه همچنین به برنامههای شما گوش میدهند و توصیههای مفیدی را ارائه میکنند. آنها میدانند که در چه زمینههایی مهارت دارند و با دست و دلبازی به دیگران کمک میکنند تا به رویاهایشان دست یابند.
15. آنها از شنیدن نظرات و بازخوردهای مردم خوشحال میشوند
آنها با حضور در جمع کوچکی از افراد فوق موفق متوجه میشوند که مغزهایشان به طور کاملا متفاوتی نسبت به دیگران عمل میکند و با درک این موضوع که به نظرات و دیدگاههای مختلفی احتیاج دارند، به سراغ پرسش و جستجو از دیگران میروند. حتی اگر تعداد مخالفین آنها بیشتر از حامیانشان باشد، زمانی که به اجرای ایدهای میپردازند، آنها را نیمهکاره رها نمیکنند.
16. کارآفرینان به طور مداوم به ایجاد روابط میپردازند
شما هیچگاه نمیدانید که شراکت فوقالعاده بعدی بین چه کسانی ایجاد میشود؛ بنابراین کارآفرینان در هر موقعیتی (عروسی آشنایان، جشن مدرسه فرزندشان یا جلسات کاری) با دیگران ارتباط برقرار میکنند. هیچ زمانی برای برقراری ارتباطات نامناسب نیست.
17. آنها سوالات زیادی میپرسند
به طور طبیعی نسبت به عملکرد اوضاع و اطراف خود و همچنین نوع تفکر دیگران کنجکاو هستند. سوال پرسیدن نه تنها آنها را افرادی مشتاق جلوه میدهد، بلکه به آنها اجازه میدهد تا مکالمه را به سمتی سوق دهند که برایشان بیشترین اهمیت را دارد.
18. آنها بهترین افراد را دور و بر خود نگه میدارند
این مورد شامل بهترین کارمندان فروش، بهترین کارمندان اداری، بهترین پزشکها و بهترین وکلا میشود. عقیده آنها در مورد این که هرکسی در زندگیاش در زمینه کاری خود بهترین است، افرادی را جذب میکند که میخواهند در بالاترین درجه قرار بگیرند.
19. قدردان هستند
چیزهای خوبی را که در زندگی دارند، میشناسند و همیشه سپاسگزار وجود آنها هستند. این رویکرد قدردانیست. به قول یکی از افراد بسیار موفق: «روی هرچیزی که متمرکز شوید، افزایش آن را خواهید دید؛ و اگر روی خوبیهای زندگیتان تمرکز کنید، خوبیهای بیشتری ایجاد خواهید کرد.»
20. حرفهای تکراری نمیزنند
با تکیه بر فراهمکردن نیازهای مردم به جایگاه امروزیشان رسیدهاند. اگر میخواهند در مورد این موضوع صحبت کنند، از صمیم قلب این کار را میکنند و مانند فروشندگان خودروهای قدیمی که هر روز و هر روز برای ختم معامله حرفهای تکراری میزنند، عمل نمیکنند.
21. ارزش وجودی آنها مثل حساب بانکی شان در نوسان نیست
به برخی میلیاردرها فکر کنید؛ حساب بانکی آنها مانند یک آسانسور بالا و پایین میشود اما اعتماد به نفس و ارزش وجودی او ثابت مانده است.
این عادات را آنقدر تمرین کنید تا بخشی از ماهیت وجودی شما شوند. مانند یک فرد موفق عمل کنید تا واقعا موفق شوید.
هفته نامه تجارت فردا: علیاصغر سعیدی، جامعهشناس و استاد دانشگاه، پیام سخنان وزیر اطلاعات در مورد کارآفرینان را در یک جمله خلاصه میکند و میگوید: «اگر دنبال توسعه اقتصادی هستیم و به ویژه از اقتصاد مقاومتی دفاع میکنیم، ابزار مهمی که میتواند این پروژه را جلو ببرد کارآفرین است و او باید در آرامش و امنیت باشد.» سعیدی، مطالعات بسیاری درباره احوالات کارآفرینان ایرانی به ویژه کارآفرینان عصر پهلوی داشته است.
اولاً همه افراد جامعه برابر قانون اساسی در برابر قانون مساوی هستند. دوم اینکه، اگرچه حسن نیت فراوانی در این گفته آقای وزیر وجود دارد اما در بسیاری موارد دستگیری کارآفرینان شاید آخرین راهکار هم نباشد.
درست است که همه در برابر قانون مساوی هستند اما بدون شک قضاوتهای ارزشی علیه افراد نقش مهمی در اعمال قانون به نفع یا علیه آنها دارد. منظورم این است که مثلاً اگر تصور جامعه این است که احتمال خلاف از سوی استادان یا کارگران یا معلمان کمتر است اما از سوی کارآفرین بیشتر، این بر نظر و تصمیم قضات علیه کارآفرینان موثر است. اولاً قانون و قضات باید در مورد این نوع قضاوتهای ارزشی توجه کافی داشته باشند که تحت تاثیر این الگوهای قالبی قرار نگیرند. اما پیامی که وزیر اطلاعات میدهد از جنبههای مختلف اهمیت دارد.
چرا چنین ذهنیتی علیه کارآفرین وجود دارد؟
زمینههای نظری این تفکر و قضاوت ارزشی را چپگراها بر اساس اندیشه مارکس بنا نهادهاند؛ یعنی اینکه وقتی سرمایهدار استثمارگر شناخته میشود خود به خود متهم است که حق کارگر و مردم را خورده و از اینرو این تصور وجود دارد که از هر فرصتی باید استفاده کرد و حق مردم را از حلقوم آنها بیرون کشید. دیگر احتیاج به دادگاه و محاکمه هم ندارد.
هر نوع فعالیتی که ماموران علیه کارآفرین انجام دهند، نشانه شایستگی ماموران دولتی و انجام وظیفهشان تلقی میشود. چون مفهومپردازی نظریاش از قبل شده و در ذهن مردم نهادینه شده.
این البته پدیده متاخری نیست بلکه در جامعه ما مربوط به دوران معاصر است وگرنه اگر به متون ادبیات فارسی نگاه کنید، به ویژه به حکایت مدعی در گلستان سعدی، مشاهده میکنید که توانگری به سادگی مذموم نبوده و تمام بحث سعدی که اندیشه ایرانیان را در این حکایت بازتاب میدهد، نشان دادن این است که نه توانگری مذموم است و نه فقر، البته در اینجا منظور از فقر درویشی است نه فقر اقتصادی. اما قاضی که احتمالاً در این حکایت خود سعدی است مانند روزگار ما به راحتی توانگران را محکوم نمیکند.
به نظر میرسد، سخنان ایشان، حاوی این پیام است که اگر دنبال توسعه اقتصادی هستیم و به ویژه از اقتصاد مقاومتی دفاع میکنیم، ابزار مهمی که میتواند این پروژه را جلو ببرد کارآفرین است و او باید در آرامش و امنیت باشد.
ساخت و ایجاد نهادهای اقتصادی نیز مستلزم امنیت خاطر عاملان اقتصادی است. نوبرت الیاس، جامعهشناس معروف در کتاب فرآیند تمدنسازی به نکته مهمی اشاره میکند. او میگوید: کل شبکه نهادها و فعالیتهای کنشگرانی که به خلق کسب وسایل تولید و مصرف خدمت میکنند به دور از هرگونه خطر و با استفاده از خشونت نظامی و فیزیکی ایجاد میشود.
اما با تخلفاتی که صورت میگیرد چگونه باید برخورد کرد؟
فکر میکنم، نکته اساسی و مهم همینجاست. مسلماً در میان کارآفرینان نیز افراد متخلف وجود دارد، همین تخلفات مالیاتی، پولشویی و شبیه به این. اما در این موارد باید بسیار به دقت عمل کرد؛ چرا که حتی یک مورد اشتباه، مثلاً دستگیری و بعد آزادی هم برای شخص متهم و هم برای جامعه کارآفرینان پیامدهای ناگواری دربر دارد که ممکن است تا سالیان سال نظام اعتماد آنها نسبت به دولت و به نظام قضایی را مخدوش کند. که البته پیامدش فرار سرمایه و اندیشه کارآفرینی است.
نکته دیگر در مورد تخلفات و اختلافات در معاملات است که در گذشته توسط دادگاهها و محاکم تجاری صورت میگرفته اما اکنون چنین نیست. معاملات تجاری روزبهروز پیچیدهتر میشود و تخصصیتر. برای همین امر هم میبینید مثلاً در دادگاههای وزارت کار برای حل اختلاف کارگر و کارفرما، نمایندگان آنها حضور دارند. به نظرم دستگاه قضایی باید از این زمینهها استفاده بیشتری کند.
منظورم این است که بسیاری از تخلفات و اختلافات را باید با نظر خود کارآفرینان حل و فصل کرد و نهاد اصلیاش اتاق بازرگانی و صنایع و معادن است. درگذشته نیز این مساله وجود داشته و در کشورهای پیشرفته نیز این تخصصی شدن دادگاهها وجود دارد. تحقیقات نشان داده ارجاع بسیاری اختلافات به محاکم تجاری میزان وقوع جرم و اختلاف را کاهش میدهد.
البته چنین امری ممکن است در برخی موارد اجتنابناپذیر باشد. اصولاً این احتمال در هر حرفهای وجود دارد، در میان استادان دانشگاه، محققان، پزشکان، مهندسان، که از همحرفه خود حمایت کنند، اما به تعبیر امیل دورکیم جامعهشناس فرانسوی، در جامعه مدرن که تقسیم کار روزبهروز پیچیدهتر میشود، باید نوعی اخلاق حرفهای جایگزین اخلاقیات ساده گذشته شود.
منظور این است که نمیتوان تنها به قسمی که پزشکان میخورند بسنده کرد و تخلفات آنها را نادیده گرفت از طرفی چون تقسیم کار رخ داده و کارها تخصصیتر شدهاند، به راحتی نمیتوان قضاوت در مورد تخلفات متخصصان از جمله کارآفرینان و صنعتگران را به دست هر کسی سپرد، جز جامعه خاص خود آنها. اما به تدریج این جوامع تخصصی در مورد تخلفات همحرفههای خود به دلیل اینکه منافع جمعی خود را در خطر خواهند دید، به درستی قضاوت خواهند کرد و برای حفظ آبرو و اعتبار خود متخلف را مجازات میکنند. این همان چیزی است که دورکیم به آن اخلاق حرفهای میگوید.
بدون رشد چنین اخلاقی نمیتوان جلو تخلف مهندس ناظر یا پزشک جراح یا استادی را که مقاله تقلبی چاپ میکند یا کارآفرینی که اصول رقابت را رعایت نمیکند گرفت. در مورد کارآفرینان این مساله آنقدر مهم است که شرکتهای بزرگ با تیمهای حقوقی قوی کار میکنند تا مبادا بهطور سهوی برخی مقررات را نادیده بگیرند و موجب بیآبرویی و البته خسارت مالی برای شرکتشان شود.
کدام دستگاهها باید با کارآفرینان بیشتر مدارا کنند؟
نظام قضایی مهمترین نهادی است که میتواند نظام اعتماد به کار و سرمایه را افزایش دهد یا حفظ کند یا در مقابل میتواند آن را نقض کند. در هر صورت تاثیرات آن بر تصمیم کنشگران اقتصادی بالاست. من فکر میکنم، اگر ما دنبال تشویق سرمایهگذاری و کارآفرینی هستیم باید درجه اعتماد را به این نوع کنشگران بالا ببریم.
اگر قوه قضائیه این کار را نکند بانکها هم در این مسیر گامی برنخواهند داشت و پیامدش رکود و عدم سرمایهگذاری است. در بهترین دوره تاریخ اقتصادی ایران که دهه ۱۳۴۰ بود، تیم اقتصادی دکتر عالیخانی به این نتیجه رسیدند که تا اطمینان به کارآفرینان ندهند آنها حاضر نخواهند شد سرمایهشان را به کار بیندازند.
در این کار نظام قضایی را نیز متقاعد کردند که بیجهت کارآفرینان را به دادگاه احضار نکنند. برای این کار وزارت اقتصاد به هیچ وجه اطلاعات فعالیتهای کارآفرینان را به مراجع قضایی گزارش نمیکرد. چون وظیفهاش ترغیب و تشویق افراد به سرمایهگذاری بود و میزان سرمایهگذاری آنان و فعالیتهای اقتصادیشان کاملاً محرمانه بود.
به دو دلیل عمده، اولاً اینکه رقبای اقتصادی از نحوه فعالیتهای رقیب سر در نیاورند؛ برای همین کار ارزیابی تمامی طرحهای اقتصادیشان، در بانک توسعه صنعتی و معدنی و سایر بانکها، برای گرفتن اعتبار محرمانه بود، دوم اینکه این اطلاعات را نباید وزارت اقتصاد یا بانکها به دستگاه مالیاتی بدهند. وظیفه کارآفرین است که اظهارنامه مالیاتی را به دولت بدهد نه بانکها.
این نوع عملکرد میزان اعتماد را بالا برد و البته میزان سرمایهگذاری و ریسکپذیری را. در حالی که در حال حاضر بانکها در مقابل قوه قضائیه این استقلال را ندارند تا اطلاعات مشتریان خود را کاملاً محرمانه نگه دارند و این با وضع و اصلاح قوانین باید ترمیم شود.
به علاوه، همانطور که پیش از این اشاره کردم نهاد قضایی هم باید همکاری بسیار بیشتری با نهادها و سندیکاهای کارفرمایی داشته باشد و هم باید محاکم تخصصی تجاری برای رسیدگی به تخلفات کارآفرینان تاسیس کند. همچنین باید به تابوهایی که علیه سرمایهگذار در جامعه وجود دارد توجه کند و پیشاپیش حکم صادر نکند. برای همین امر دستگیری اصلاً نه اولین راهکار است نه آخرین.
درکدام دوره بیشترین برخوردها با کارآفرینان صورت گرفته است؟
تقریباً در همه دورهها در تاریخ معاصر شواهد بسیاری از انواع برخوردها با کارآفرینان وجود دارد که البته اوج آن در انقلاب بود که به مصادره اموال، اعدام، زندانی شدن و فرار بسیاری منجر شد. در صورتی که احکام آنها از قبل مشخص بود و بیشتر احکام هم کلیشهای بود که نقش گروههای چپ در اینها بیتردید بیشتر بوده است.
در همان موقع اشتباه اصلی این بود که موضوع تخلفات تجاری و صنعتی را در دادگاه انقلاب بررسی کردند. در حالی که ارتباط برخی از آنها با دولت به سبب ماهیت کارشان بود؛ درست مانند زمان حال.
مگر در حال حاضر ملاقات یک کارآفرین با وزیر صنعت جرم است که ملاقات کارآفرینان بسیاری با وزرای سابق جزو موارد اتهامیشان بود. خب درست است که برخی میگویند جو انقلاب بود و دورهای استثنایی بود اما زمینههای آن از قبل فراهم شده بود و این را در آرای متفکران و روشنفکران چپ میتوان دید. البته برخی تجار که حسادتی هم به پیشرفت صاحبان صنعت داشتند بر هیزم این آتش اضافه کردند و در این آتش خشک و تر سوختند. در دورههای گذشته نیز همینطور.
در مورد کارآفرینان مشهور اول باید نام امینالضرب را برد که تا امینالسلطان صدراعظم ناصرالدینشاه از کار معزول شد، امینالضرب را دستگیر و زندانی کردند. به این بهانه که میرزارضا کرمانی قاتل ناصرالدینشاه مدتی برای او کار میکرده است. یا مثلاً در دوره رضاشاه تا کسی اتهامی به تاجری میزد بدون تحقیق اول زندانی میشد و منتظر محاکمه میماند.
بهطور مثال علی خسروشاهی که به مقررات ارزی و گمرکی خیلی وارد بود و در حدود سالهای 1318 و 1319 شمسی که واردات بدون انتقال ارز آزاد بود با استفاده از این مقررات مقدار زیادی بلور وارد کرد و با منافع خوب فروخت. همه خیال میکردند که او با استفاده از نفوذ مرحوم قائم مقام الملک، پدر همسرش، این کار را انجام میدهد.
در حالی که این کار با استفاده از متن صریح قانون و مقررات انجام شده بود. بعدها که قائم مقام الملک مغضوب و زندانی شد، او را هم دستگیر کردند و ۷۳ روز محبوس شد. بازپرس علیه او اعلام جرم کرد ولی پرونده به جایی نرسید و بدون محاکمه آزاد شد.
اما فکر نکردند که چقدر به حیثیت و اعتبار افراد به ویژه تجار که در بازار معامله میکنند با این اتهامات خدشه وارد میشود. در دوره مبارزه به اصطلاح با گرانفروشی صدها تاجر و کاسب جزء و کل را دستگیر و جریمه کردند و هیچ اثری هم در تثبیت قیمتها نداشت. در دوره نخستوزیری علی امینی کارخانه روغن نباتی شاهپسند را تنها با یک اتهام واهی تعطیل کردند و بعد از چند روز فهمیدند اتهام بیاساس بوده، اما چقدر خانواده لاجوردی تلاش کردند تا آب رفته را به جوی برگردانند.
در قضیه موسوم به شیر دامی مدیران شرکت مینو را در سال ۱۳۵۵ دستگیر کردند تا ماموران به مافوقشان نشان دهند مشغول انجام وظیفهاند. اما بعد که فهمیدند نهتنها آنها بیتقصیرند بلکه خود این مدیران، حسن و علی خسروشاهی جلو یک فاجعه انسانی را هم گرفتهاند، آزادشان کردند آن هم بدون محاکمه. اما آنها مدتها تلاش کردند تا به کارکنان ثابت کنند تمامی اینها دروغ محض بوده.
به نظر شما علت اصلیاش چیست؟
به نظر من تا حدی به خود کارآفرینان هم برمیگردد؛ سرمایهگذاران، تجار و صاحبان صنایع باید درک کنند که بهترین راه حمایت از آنان، به غیر از نهادهای حقوقی، نهادهای مدنی و صنفی خودشان است. آنها باید وقت بیشتری برای کار مشترک، تشریک مساعی در نهادهای همسود در سندیکاها و اتاقهای تجاری و صنعتی بگذارند.
مثلاً نگاه کنید چرا آقای جلالپور باید آنقدر کار کند تا دچار بیماری شود و به توصیه پزشک از کار کنارهگیری کند. یک علتش این است که کارآفرینان در اتاق وقتی انتخابات تمام میشود، هر کس به دنبال کار خودش میرود و انتظار دارد هیات رئیسه به تنهایی از منافع آنان حمایت کند.
در حالی که اصلاً چنین چیزی امکان ندارد و این پروژه شکست میخورد. در گذشته نیز چنین بوده و وضع کماکان ادامه دارد. آقای مهندس خلیلی سالیان سال بهطور نسبی یکه و تنها کارهای نهادی و مدنی میکرد؛ برخی میگفتند ایشان خودشان کنار نمیرود تا خون تازه به رگهای اتاق بیاید. اما به نظر من، مساله، این بود که کسی برای فعالیتهای مدنی که برای بقای کارآفرینان اساسی است جلو نمیآید.
ما کمتر نمونهای در تاریخ کارآفرینی سراغ داریم که از کارآفرین دفاع شده باشد؛ به جز دوره ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۸ که تیم عالیخانی در وزارت اقتصاد بود. به نظر میرسد، در حال حاضر مسوولان باید به عوامل موفقیت در آن دوره توجه کنند و از آن الگو بگیرند. آقای دکتر نیازمند که معاون صنعتی و معدنی دکتر عالیخانی بودند تعریف میکنند که ما تمامی تلاشمان را میکردیم که به دستگاه اداری تفهیم کنیم که هرچقدر اینها ثروتمند شوند به نفع کشور و اقتصاد است. این تلاش بیشک نشان میدهد در جامعه ثروتمند شدن ارزش نیست و دستگاه اداری نیز نماینده تفکرات جامعه است.
آیا این برخوردها ناشی از عدم انسجام کافی کارآفرینان بوده؟ یعنی میتوان دست کم در بخشی از ظلمهایی که به کارآفرینان رفته خود آنها را نیز مقصر دانست؟
بخشی از این برخوردها، همانطور که ذکر کردم، به این دلیل است که اینها هر کدام میخواهند به تنهایی کار خودشان را جلو ببرند و لابیهای شخصی کنند. در حالی که نتیجه کار جمعی، اگرچه ممکن است طول بکشد، اما اساسی و نهادی است. ممکن است یک کارآفرین با ارتباط شخصی یا خانوادگی کارش را راه بیندازد اما کار جمعی بر تصمیمات و سیاستهای اقتصادی تاثیر میگذارد. در کشورهایی که توسعه سریع اقتصادی را تجربه کردهاند، نقش انسجام کارآفرینان در اتاقهای تجاری بیتردید موثرتر بوده است.
وبسایت بازده: آیا میخواهید کسب و کار جدیدی شروع کنید ولی از شکست در آن میترسید؟ در ادامه دلایل عمدهی شکست بسیاری از کسب و کارها به همراه راههای جلوگیری از آنها را برایتان خواهم گفت.
شور و اشتیاق، کلید موفقیت در کسب و کار است ولی نمیتواند سوددهی را تضمین کند. اگر در مورد چیزی شور و اشتیاق داشته باشید ولی نتوانید از آن پول بسازید، و با این حال، خطر سرمایهگذاری را نیز در آن بپذیرید، آنگاه بیشتر شبیه یک خَیِر و کارآفرین اجتماعی هستید که بدون چشمداشت یا با حداقل سود میخواهد به دیگران خدمت کند.
پیش از قبول خطر و سرمایهگذاری در هر کسب و کاری، تحقیق جامع و مشورت با متخصصان، بسیار شایسته و مفید است. هیچکس نمیخواهد کسب و کاری شکستخورده داشته باشد. افتخار هر کارآفرینی این است که شاهد رشد و سود پایدار کسب و کارش باشد.
برخی کارآفرینان کسب و کاری راه میاندازند ولی به دلیل برخی عوامل خاص، کسب و کارشان پس از مدت کوتاهی دچار شکست میشود. در ادامه به بحث در مورد برخی علل اساسی شکست کسب و کارها خواهم پرداخت.
مهم نیست پیش خودتان فکر میکنید چهقدر خبره و مطلع هستید، وقتی میخواهید خط جدیدی را از کسب و کار راهاندازی کنید، بهتر است به دنبال نظرخواهی و مشورت با افراد حرفهای باشید. این کار کمک میکند بتوانید تشخیص دهید آیا این کسب و کار آنچنان که فکر میکردید سودده هست یا خیر. اغلب اوقات، کارآفرینان به این دلیل اقدام به راهاندازی یک کسب و کار میکنند که پیشتر شاهد سوددهی کسب و کاری مشابه برای دیگران بودهاند. آری، شاید چنین کسب و کاری برای دیگران سودده باشد، ولی شاید رازی نیز پشت این موفقیت نهفته باشد. شاید این راز مثلا مربوط موقعیت، خدمات مشتری خوب، آگاهی از منابع مناسب برای تامین مواد اولیه و غیره باشد.
داشتن یک مربی که همیشه شما را از ارتکاب اشتباهات احمقانه باز دارد، بسیار لازم و مفید است. مزیت دیگر مشورت با حرفهایها این است که، شما با آدمهایی ملاقات و گفتوگو میکنید که پیشتر، کسب و کار مشابهی شما را راه انداختهاند، اشتباهاتی مرتکب شدهاند، و راههای جبران یا جلوگیری از آن اشتباهات را یاد گرفتهاند.
برای مثال، بیل گیتس و سِر ریچارد برنسون دارای مربیانی نظیر وارن بافت و سِر فِرِدی لِیکر بودند. اگر آنها مشاور و مربی داشتند، شما چرا نداشته باشید؟
یکی از بهترین توصیههایی که میتوانم به هر آدمی در کسب و کار ارائه دهم این است که هرگز از یاد گرفتن دست نکشد؛ نه تنها باید در مورد بازاریابی در صنعت مربوط به خودتان مطالعه و کسب دانش کنید، بلکه در مورد چگونگی خرید و فروش خدمات و محصولات در دیگر صنایع، و همچنین چگونگی اصلاح و بهبود اوضاع نیز کسب اطلاعات کنید.
۲. عدم توجه مناسب به مشتری
اولویت دادن و توجه به مشتری بسیار اهمیت دارد. کسب و کاری که خدمات و توجه مناسبی به مشتریان داشته باشد، حتما پیشرفت میکند. توجه مناسب به مشتری باعث بازگشت مشتریان میشود، و بازگشت مشتریان باعث وفادار شدنشان میشود. اگر رفتار بسیار خوبی با مشتریان نداشته باشید، آنها سمت رقبایتان کشیده خواهند شد. یاد بگیرید چگونه باید به مشتریانتان نشان دهید که برایتان محترم و ارزشمند هستند. همیشه در مورد کیفیت محصولتان از آنها سوال کنید و در قبال اظهار نظرشان دربارهی محصول، تخفیفاتی برایشان در نظر بگیرید (صرفنظر از اینکه نظرشان مثبت باشد یا منفی). اگر به اندازهی کافی به مشتری نزدیک نشوید، اگر شبیه سایر فروشندهها با آنها رفتار کنید، فقط وقتی سراغتان میآیند که گزینهی دیگری جز شما نداشته باشند. عدم توجه کافی به مشتری، بسیاری از کسب و کارها را نابود کرده است. واحد خدمات مشتریانتان معرف برند شما است.
۳. تقلید از دیگران
آن چه برای آقای الف نتیجهبخش است، شاید برای آقای ب کارساز نباشد. بسیاری از آدمها به این دلیل وارد یک کسب و کار میشوند یا یک کسب و کار خاصی را انتخاب میکنند که شاهد موفقیت دیگران در این کسب و کار بودهاند و فکر میکنند اگر آنها نیز به این کار اقدام کنند، موفق خواهند شد. بهتر است این ایدهی خام را از طریق مشاورههای مناسب قوام بیاورید، و نقاط افتراق و تمایز خود را نسبت به دیگران بازشناسید. تقلید بدون مشورت به بنبست میرسد. هرگز تقلید نکنید، نوآوری کنید.
۴. فقدان تجربه
فقدان تجربه یکی از عوامل شکست کسب و کارها است. اگر بیتجربه باشید یا مدیریتتان خام و مبتدیانه باشد، کسب و کارتان محکوم به شکست است. هنگام شروع یک کسب و کار جدید، توصیه میشود از خدمات آدمّهای باتجربه در آن زمینه بهرهمند شوید. آنها میتوانند شریک یا کارمندتان باشند. حتما از بازاریابهای باتجربه و کارمندان آموزشدیده در زمینهی خدمات مشتریان استفاده کنید.
۵. عدم حساب و کتاب
باید حساب و کتاب هر ریالی را داشته باشید که در کسب و کارتان بهدست میآورید. اغلب اوقات، بسیاری از کارآفرینان حساب و کتاب فروشهای روزانهشان را ندارند. وقتی یک روز فروش میکنند، با این فکر که فردا هم میتوانند به هم میزان فروش کنند، سودشان را خرج نیازهای شخصیشان میکنند. اگر میخواهید در کسب و کارتان موفق شوید، باید حساب و کتاب هر ریال را از درآمدتان داشته باشد. حتما برای خرجهایتان برنامهریزی دقیق داشته باشید، زیرا اگر میخواهید کسب و کارتان رشد کند، باید ۶۰ درصد از سودتان به کسب و کار برگردد؛ به علاوه، یکدهم از آن را نیز به عنوان مالیات باید کنار بگذارید.
۶. عدم رشد شخصی
بسیاری از کارآفرینان بر روی خودشان سرمایهگذاری نمیکنند. آنها میخواهند خوب و موفق باشند، ولی مطالعه نمیکنند، تحقیق نمیکنند، و همچنین در سمینارها و کارگاههایی که باعث بالا رفتن سطح اطلاعاتشان میشود، شرکت نمیکنند. پیشرفت شخصی در زمینهی مهارتهای رفتاری و ارتباطی یک ضرورت است. رسیدن به این مهارت دشوار و نیازمند نظم و دقت است. رسیدن به موفقیت بدون اصلاح و بهبود رفتارتان کار بسیار دشواری است. هیچکس در زندگی بدون خودسازی و افزایش دانش خود پیشرفت نکرده است. هرگز دست از یادگیری بر ندارید.
۷. مکان نامناسب
یک کارآفرین تصمیم گرفت در یک منطقهی محلی اقدام به تاسیس کافیشاپ کند. قهوههای آن کافیشاپ بسیار دلپذیر و با قیمت مناسب بودند. رابطهی وی با مشتریان نیز بسیار عالی بود. ولی بعد از یک سال، کافیشاپاش به اندازهی کافی رشد نکرد و به سختی میتوانست آن را اداره کند؛ بنابراین تصمیم به فروش کافیشاپ گرفت. بعد از آن، کارآفرین ۲۹ سالهای که سرمایهی کافی نیز در اختیار داشت، احساس کرد میتواند با تزریق پول به کافیشاپ، این کسب و کار را سودده و شیک و مد روز کند. وی نیز نتوانست این کافیشاپ را به سوددهی برساند. چرا؟ به دلیل موقعیت مکانی این کسب و کار. نتیجه اینکه نمیتوانید در جایی کسب و کارتان را آغاز کنید که نیازی به خدمات شما نداشته باشند. شیک و مد روز کردن کسب و کار باعث نمیشود آدمها نزدتان بیایند و به شما وفادار بمانند. پیش از انتخاب مکان تاسیس کسب و کار باید به خوبی آن منطقه را از لحاظ بازار بررسی کنید.
۸. عدم تمرکز
ممکن است کارآفرینان به راحتی به دلیل مشغلههای جزئی بسیار زیاد از مسیر اصلی خود منحرف شوند. هر بار که تمرکزشان به یک سو جلب میشود، از قدرت تفکرشان کاسته میشود. یک کارآفرین یا تاجر خوب هرگز تمرکزش را از مسائل مهم و اولویتها بر نمیدارند. ولی برخیها گرفتار وسواس و کمالگرایی در مشغلههای جزئی میشوند که به راحتی میتوانند آنها را به افراد دیگر محول کنند. کارآفرین باید یاد بگیرد برخی کارها را به دیگران محول کند. کوتهبینی یک آدم وقتی آشکار میشود که گرفتار وسواسی شده باشد که به جای کیفیت به دنبال کمیت کار باشد. پرمشغله بودن به معنی سازنده و موثر بودن نیست.
۹. انتظارات نادرست
برخی نوبنیادها (استارتآپ) فکر میکنند همین که وارد کار شدند، بدون هیچ تلاش و برنامهای پول از در و دیوار به آنها هجوم میآورد. گاهی اوقات، مقصر فقط خودِ کارآفرینانی هستند که تنها آنچه را که دوست دارند میشوند و فکر میکنند بیشتر از دیگران میدانند. در نتیجه باید گفت، راهاندازی یک کسب و کار موفق، مثل دو صد مترِ سرعت نیست، بلکه مثل ماراتن است. اگر نمیخواهید در فقر و فلاکت بمیرید یا شاهد سقوط کسب و کارتان باشید، باید سخت بکوشید. هرگز از کاری که انجام ندادهاید، انتظار پاداش نداشته باشید.
۱۰. به سرعت تسلیم شدن
این مهمترین دلیل شکستِ بسیاری از کسب و کارها است. اگر پشتکار نداشته باشید؛ اگر مطالعه و تحقیق نکنید؛ اگر بعد از یک شکست بارها و بارها تلاش نکنید، شاید در کسب و کارتان موفق نشوید. اول باید بدانید رسیدن به نیمههای راه در کسب و کار هرگز به معنی موفقیت نیست. یکی دیگر از مشکلاتی که در همان آغاز، باعث تعطیلی کسب و کار میشود عدم تامین مالی یا کمبود بودجه است. بسیاری از کارآفرینان با راهاندازی کسب و کارشان با بودجهی عملیاتی ناکافی، مرتکب اشتباه مهلکی میشوند. عمر چنین کسب و کارهایی آنچنان طولانی نیست زیرا موسسان آنها به راحتی ناامید و دلسرد میشوند؛ به ویژه اگر مجبور باشند با افراد قوی رقابت کنند.
توصیه میکنم، پیش از شروع هر کسب و کاری، این جمله را ملکهی ذهنتان کنید: "هر کاری میکنم (کار مثبت) که به موفقیت برسم”؛ و همین جمله به تنهایی میتواند آغاز موفقیتتان باشد. این طرز فکر کمکتان میکند به گسترهی وسیعتری برای کسب و کارتان بیندیشید. تلاش کنید و تلاش کنید و باز هم تلاش کنید.
نتیجهگیری
عوامل و دلایل دیگری نیز برای شکست کسب و کار یک کارآفرین وجود دارد، ولی بر اساس سالها تجربهام در کسب و کار، ۱۰ مورد بالا جزء عوامل اصلی شکست در کسب و کار به حساب میآیند. اگر بتوانید بر این مشکلات غلبه کنید، تا موفقیت در کسب و کار مورد نظرتان راه زیادی ندارید.
وبسایت مدیر سبز: بله! بالاخره تمام شد و از خط پایان گذشتید. حالا با در دست داشتن این مدرک میتوانید تجارتی را که سالها برای راهاندازیاش تلاش کرده بودید شروع کنید، اینطور نیست؟ نخیر اینطور نیست، کجا با این عجله؟
پس از این همه سال که مدام درس خواندید و در کلاسهای مختلف حضور داشتید ممکن اســت چند عادت بد را با خودتان از دانشگاه به زندگی واقعی آورده باشید. قبل از هر اقدامی اول این ۱۰ عادت بد را همانجا پشت در خوابگاه رها کنید تا یک شروع محکم و آیندهدار داشته باشید:
ممکن اســت طی دوران تحصیلتان توانسته باشید یکی دو تا پروژه یا کلاس را پشت گوش بیندازید یا در انجامشان تعلل کنید و اتفاق خاصی نیفتاده باشد اما در اقدام برای شروع یک آرزو، انداختن کارها به دقیقۀ نود مخربترین عادت اســت.
باید مطمئن باشید که همه چیز در اسرع وقت و زمان مناسب خودش انجام میشود. امروز و فردا کردن باعث ایجاد دردسرهای غیر قابل پیشبینی میشود و تجارت شما را به سمت و سوی مشکلات بزرگی مثل عدم رضایت مشتری سوق میدهد.
روزهای تیشرت و شلوار راحتی دیگر تمام شد. آن نوع لباس پوشیدن برای دانشگاه و فضاهای دوستانه مناسب بود. حالا دیگر باید لباسهای متشخصانه را از کمد درآورده و درخور یک کارفرما لباس بپوشید. نوع پوشش شما مستقیماً نمایانگر شخصیتتان اســت. اگر به جلسۀ مهم یا مذاکرۀ سرنوشتسازی میروید حواستان به خط اتوها باشد.
اگر به کمدتان نگاه میکنید و بدنبال لباس مناسبی برای محل کار میگردید گزینهای را انتخاب کنید که در آن احساس خوب و راحتیدارید و صد البته از بیرون شما را یک شخص حرفهای و مقید معرفی کند.
درست اســت که جهان امروز گرایش به تکنولوژیهای جدید دارد و یکی از این فناوریهای بسیار محبوب بین دوستان و همکاران فرستادن پیامک اســت. اما موقعیتهایی هم وجود دارند که در آنباید به جای نوشتن، گوشی تلفن را بردارید و صحبت کنید. یکی از این موقعیتها وقت کسب و کار اســت. واقعاً اینکار را ممنوع کنید. وقتی در حضور ارباب رجوع همیشه نگران پیامکهای جدید بر تلفن همراهتان باشید به مشتری و کسانی که کنار شما هستند بر میخورد و فکر میکنند به آنها اهمیت نمیدهید.
۴. قراردادن تمام اطلاعات خصوصی در رسانههای اجتماعی
عکسهای تعطیلات بهاری و دوستان مختلفتان را در صفحات اجتماعی قرار ندهید. این تفریحات تا قبل از فارغالتحصیلی و در جمع دوستان و همکلاسیها جالب بود، اما حالا اصلاً فکر خوبی نیست که تمام جزئیات زندگیتان را در دسترس عموم قرار بدهید.
تنظیمات فضای خصوصی و محرمانگی این سایتها مدام در حال تغییرند و ممکن اســت متوجه نشوید که اطلاعات خصوصیتان در دسترس چه کسانی قرار میگیرد. خودتان فکر کنید، کسی که در شرکت شما را با کت و شلوار و پشت میز با کلی احترام میبیند، حالا با عکسهایی مواجه میشود که لب ساحل با شلوارک و رکابی راه میروید! اگر میخواهید جزئیات تعطیلات و مهمانیهایتان را با دیگران در میان بگذارید آن دیگران را فقط به شعاعکوچکی از دوستانتان محدود کنید.
دیگر این مرحله را گذراندهاید وفراز و نشیبهایش را چشیدهاید. حالا میخواهید چیزی بوجود بیاورید که جهان تا به امروز به چشم ندیده اســت. بعنوان یک کارآفرین جوان میتوانید از تجارب و روابط دیگران برای موفقیت استفاده کنید و لازم میبینم یادآوری کنم که این تجربیات به دوران دانشگاه ختم نمیشود.
مکالمههای طولانی مدت با قشر بخصوصی از دوستان را فراموش کنید. در عوض باید مکالمات را تا جای ممکن کوتاه اما همه گیر کنید. یعنی دربارۀ مسائلی بحث کنید که در کوتاه مدت به نتیجه میرسند و دامنۀ افراد بیشتری را برای شرکت در بحث شامل میشود.
خواب کافی مسئلۀ بسیار مهمی اســت، بویژه وقتی کارآفرین تازهکاری هستید که میخواهد تجارت جدیدی را شروع کند. در دوران دانشجویی انتخاب میان شب نشینی با دوستان و در سوی دیگر خواب راحت و کافی واقعاً سخت اســت.
۷. غیر واقعی بودن
در طی دوران دانشگاه مکن اســت حین تقلب کردن مچتان را گرفته باشند و یا از یکی دو تا دروغ مصلحتی قسر در رفته باشید. آن روزها تمام شدند. این خیلی مهم اســت که یک کارفرما دربارۀ خدمات و محصولاتش با مردم صادق باشد. انتظاراتتان را بیان کنید و انتقاداتان را صادقانه مطرح کنید و تا جایی که ممکن اســت از غلو کردن پرهیز کنید.
استفاده از حل تمرینها و جزوههای کمکی دروس سخت دانشگاهی خیلی وقتها زندگیمان را نجات دادهاند اما در زمینۀ کاری، میانبرها ممکن اســت دقیقاً بدترین راه حل باشند. کارآفرینی سفری اســت که در آن هیچ ضمانتی وجود ندارد. وقتی حرف تحقیق، تطابق و تولید به میان میآید کارآفرین موفق کسی اســت که پیگیر و سخت کوش باشد. خلاقیت تقلب کردنی نیست!
دانشگاه از بیرون یعنی جایی برای تعامل با همه جور آدم و همه جور تفکر و تلاش برای سازگاری با آنها؛ اما وقتی وارد آن میشوید زیاد هم با دبیرستان فرق نمیکند. معمولاً با گروهی از افراد رابطه برقرار میکنید و دوست میشوید که مشابهترین تفکر و منش را با شما دارند و ارزشهایتان به هم نزدیک اســت.
اما این افراد لزوماً در زمینۀ کاری هم با شما هم عقیده نیستند و ممکن اســت باعث پیشرفت شما و تجارتتان نشوند. یا اصلاً شاید خود شما نخواهید در شیوۀ ادارۀ کارتان نظر بدهند. بدنبال افراد فرا سو رونده و فعال باشید، مهارتهایشان را ارزیابی و در نهایت اگر صلاح دانستید استخدامشان کنید.
از نظر من واقعاً بدترین عادت دوران دانشجویی زیاده خوانیهای شب امتحان اســت. کلاسها تمام شده، کتابخانهها پر و هر کسی را که میبینی از کار و مطالعۀ سخت امتحان شکایت میکند. واقعیت این اســت که کارآفرینی یک روند شب امتحانی دائم اســت. یک درگیری همیشگی که اگر کارآفرین تازهکار و باهوش بتواند لذت بردن از این روند ثابت را پیدا کند موفقیتش را تضمین کرده اســت.
قم - ایرنا - عضو هیات عامل سازمان فناوری اطلاعات ایران گفت: کارآفرینان با ارائه طرح های جدید به سمت اقتصاد نوآور که امروزه در جهان رشد روزافزونی داشته است حرکت کنند.