جام جم سرا:
این حادثه ساعت 14جمعه در خیابان شریعتی جنوبی تبریز رخ داد و بلوک سیمانی بزرگی روی دختری 17ساله به نام مهناز و پدرش ابراهیم افتاد و باعث مرگ دختر جوان شد.یکی از شاهدان عینی در اینباره گفت: از سهماه قبل شهرداری مغازه ابراهیم را پلمب کرده بود. با اینکه از حدود 50سال قبل آنجا مغازه و ارث پدری ابراهیم بود اما شهرداری به دلیل تخلف ساختمانی اجازه نمیداد او از آنجا استفاده کند و مغازه را پلمب کرده و جلوی مغازه چند بلوک سیمانی بزرگ گذاشته بود تا راه رفت و آمد به مغازه مسدود شود. وی ادامه داد: بلوکها طوری در آنجا گذاشته شده بودند که هر لحظه امکان داشت سقوط کنند و چند مرتبه هم در اینباره به شهرداری تذکر داده بودیم اما فایدهای نداشت.
این شاهد عینی ادامه داد: روز حادثه ابراهیم و دخترش مهناز جلوی مغازهشان بودند که یک کامیون از آنجا رد شد و بهدلیل موجی که از صدای کامیون ایجاد شد ناگهان بلوک سیمانی سقوط کرد و روی این پدر و دختر افتاد. شدت این ضربه به حدی بود که وقتی بلوک به سر مهناز برخورد کرد، سر او محکم به زمین خورد و باعث مرگش شد. ابراهیم هم زیر بلوک سیمانی گرفتار و کمر و دست و پایش خرد شد. بعد از این حادثه با اورژانس تماس گرفتیم اما آنها خیلی دیر آمدند و دیگر کار از کار گذشته بود.
از سوی دیگر یکی از اقوام ابراهیم نیز گفت: ابراهیم قبلا سیم کش بود و وضعیت مالی خوبی نداشت و مغازهاش را که ارث پدریاش بود اجاره داده بود و مخارج خانواده و مادر بیمارش را تأمین میکرد اما مأموران شهرداری گفتند در ساختن آنجا تخلف شده و ابراهیم نمیتواند از آنجا بهعنوان مغازه استفاده کند و جلوی درش بلوک سیمانی گذاشتند.این مرد درباره آخرین وضعیت ابراهیم گفت: کمر، دست و پای او آسیب دیده و در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان شهدای تبریز بستری است و امروز (شنبه) هم جسد دخترش مهناز را از پزشکی قانونی تحویل گرفتیم و تشییع کردیم.
توضیحات شهرداری
از سوی دیگر شهردار منطقه 3تبریز علت این حادثه را تلاش ابراهیم برای فک پلمب مغازهاش اعلام کرد و او را مقصر اصلی این حادثه دانست.
حسین اکبری در این باره به پایگاه اطلاعرسانی و فرهنگی شهریار گفت: از ماهها پیش با مشاهده تخلف ساختمانی یکی از ساکنان در خیابان شریعتی تبریز، در راستای اجرای احکام و قوانین برخورد با متخلفان، چند بلوک سیمانی مقابل ملک متخلف ایجاد شد اما متأسفانه مالک متخلف بیآنکه درصدد جبران تخلف خود باشد، ظهر جمعه بهطور خودسرانه اقدام به فک پلمب کرد و باعث سقوط بلوک سیمانی روی خودش و فرزندش شد.
در همین حال اظهارات اهالی این منطقه نشان میدهد شهرداری چند مغازه دیگر را در این محدوده با استفاده از بلوکهای سیمانی مسدود کرده و بهدلیل سست بودن پایه بلوکها هر لحظه ممکن است حادثه مشابهی رخ دهد. (همشهری)
جام جم سرا: میگوید در 30 سالگی ازدواج کردم و عشقی که از معجزه آن بسیار شنیده بودم را بعد از ازدواج درک کردم. زندگی در کنار همسرم «زینت» برایم لذتبخش بود هر کدام از فرزندانمان که به دنیا میآمدند حسی زیبا را به زندگی مشترک ما هدیه میکردند.
حاج میرزا با بیان این جملات ادامه داد: «خدا به ما 8 فرزند داد، پنج پسر و سه دختر. دور و برمان شلوغ بود اما این شلوغی هیچگاه مانع همراه و همدل بودن ما نشد. شغلم کشاورزی بود و محصولات مختلفی کشت میکردم که هنوز هم ادامه دارد اما دیگر توان انجام کارهای کشاورزی را ندارم و پسرهایم این حرفه را ادامه میدهند. در گذشته جزو ملاکهای روستا بودیم و به لطف خدا ثروت خوبی داشتم، به همین دلیل از لحاظ مالی با مشکل رو به رو نبودم اما به هر جهت زندگی در روستا با امکانات پایین سخت است ولی دلخوشیها و روزهای پر از آرامش بزرگترین نعمتی بود که تمام آن سختیها را پنهان میکرد. آه سردی میکشد و میگوید: «در طول این سالها لحظات غمبار زیادی را تجربه کرده ام. یکی از دخترانم و 4 نوهام فوت شدهاند علاوه بر این نزدیک به دو سال قبل فوت همسرم در سن 85 سالگی دردناکترین اتفاق و خاطره زندگیام را رقم زد اما هیچوقت به خاطر عمر طولانیام ناشکری نکردم و همواره به فرزندان و نوه هایم گفتهام انسانهای مؤمن عمر طولانی دارند.»
راز عمر طولانی حاج میرزا در سبک زندگی او نهفته است. تا به حال سیگار نکشیده، کمتر برنج میخورد، خوردن عسل، انجیر، گردو، روغن حیوانی و کره محلی از برنامه غذاییاش حذف نشده و پیاده روی و نوشیدن آب فراوان را هیچ گاه ترک نکرده است.
«از میان غذاها به آبگوشت علاقه زیادی دارم و از آنجا که کشاورز بودیم و محصولات مختلفی میکاشتیم انواع و اقسام میوهها در خانه مان بود و هیچ وقت خوردن میوه را ترک نکرده ام. البته ساعت خواب و بیداریام نیز از سالها قبل تغییر نکرده است. عادت کردهام صبحها برای نماز بیدار شوم و شبها ساعت 9 تا 10 بخوابم.»
با خنده گفت: «شاید یکی از خصوصیات بد من سختگیر بودنم باشد. حرف اول و آخر را میزنم و تا به حال اتفاق نیفتاده فرزندانم از حرفم سرپیچی کنند به همین دلیل است که همه آنها میدانند نباید ساعت خواب و بیداری من تغییر کند.»
اطرافیان میگویند با وجود اینکه حاج میرزا مرد سختگیری است اما همین خصوصیت رفتاری او باعث شده به عنوان ریاست هیأت امنای روستا در کار ساخت مساجد و انجام امور خیریه موفق شوند.
حاصل 113 سال زندگی
حاجی میرزا که این روزها علائمی از بیماری آلزایمر مهمان ذهنش شده است بخوبی میداند چند فرزند دارد و نام هر کدام از آنها چیست اما گاهی اوقات در شمارش و نام نوهها دچار اشتباه میشود اما خیلی سریع با دیدن نشانههایی که از هر کدام آنها به ذهنش سپرده است جملاتش را اصلاح میکند.«نام فرزندانم به ترتیب لاله زار، قدرت، ابوالفتح، عمران، صادق، گلی، مرتضی و جیران است. لاله زار در زمان زایمان تنها دخترش فوت شد، پسرم قدرت هم 8 فرزند داشت که پسر اولش در سن 12 سالگی، یکی از دخترانش در سن یک سالگی و دختر دیگرش در سن 6 ماهگی فوت شدند. ابوالفتح هم سه پسر و سه دختر دارد که فرزند سومش فاطمه با یکی از نتیجه هایم ازدواج کرد و مهسا حاصل زندگی آنها تنها نبیره من است اما متأسفانه پدر مهسا هم سه سال قبل در اثر سکته قلبی فوت کرد. عمران سه پسر و یک دختر دارد، صادق هم دو پسر و دو دختر داشت که یکی از دخترهایش در سن 16 سالگی از دنیا رفت. گلی 4 پسر دارد، مرتضی یک پسر و دو دختر و فرزند آخرم یعنی جیران هم یک دختر و دو پسر دارد.
حاجی میرزا 113 سال سن دارد اما حوصلهاش پیر نشده است و برای شعر خواندن و قصه گفتن برای نوه هایش حوصله به خرج میدهد. از اتفاقات قدیم و داستانهای شنیدنی برایشان تعریف میکند و از روزهایی که با پای پیاده و شتر راهی مکه شده بود و از سفرهای زیارتیاش به کربلا، سوریه، نجف و خاطراتی که در طول این سفرها با همسرش داشته است برایشان میگوید.
«هر بار که نوهها دورم جمع میشوند برایشان از تلاشهای دوران جوانی و خستگی ناپذیر بودنم میگویم. از اینکه در جوانی حتی یکبار هم نزد دکتر نرفته بودم و حالا بعد از بیش از یک قرن زندگی بازهم از اینکه دارو بخورم و مدام ویزیت شوم بیزارم.»
درسی جاودانه
از نظر نوههای حاج میرزا، پدربزرگ قلب مهربانی دارد. شاید از حرف یا رفتاری ناراحت شود اما زود فراموش میکند و میبخشد. میگویند: «او به هیچ عنوان اهل جر و بحث نیست البته مقتدر است که حرفش در هر حالتی به کرسی مینشیند و کار به بحث و درگیری نمیکشد.»
می گویند «مهمترین اصلی که از او یاد گرفتهایم نماز خواندن سر وقت و همواره به یاد خدا بودن است زیرا در هر حالتی به یاد خدا است و برای سعادتمندی و سلامتی همه دعا میکند.»
پایبند به عشق
تفریح دوران جوانی حاج میرزا با تفریح جوانهای امروزی متفاوت بود. او بهترین تفریح را بودن کنار اعضای خانواده و تلاش برای زندگی آسوده آنها میدانست. «بهترین دوستم در تمام زندگی همسرم بود و بهترین تفریحها را در بودن کنار او تجربه کرده ام. با اینکه همواره به فرزندانم میگویم در غم از دست دادن عزیزان گریه و زاری نکنید زیرا خداوند هدیه خودش را پس گرفته است، اما با فوت همسرم ضربه بزرگی به من وارد شد و دوست ندارم حتی برای چند روز در منزل فرزندانم بمانم زیرا احساس میکنم تنها خانه خودم است که عطر زینت خانم را تداعی میکند و دوری از این فضا برایم زجرآور است.»
خوشحال است از اینکه تا این لحظه زندگیاش محتاج کسی جز خداوند نبوده است و هربار که دلش میگیرد شروع به خواندن اشعار دلنشینی از حضرت محمد(ص) و موضوعات مذهبی و ملی میکند و به یاد روزهایی میافتد که سه ماه از سال را زندگی عشایری داشت، به دامنههای سهند میرفت و در دشت و دمن زندگی میکرد. گذر چون برق و باد عمرش را به نظاره مینشیند اما با این حال به فرتوت و ناتوان شدن در این سن و سال اعتقادی ندارد و نمیخواهد خود را زمینگیر کند برای همین است که اجازه نمیدهد کسی کارهایش را انجام دهد. این را در سالهای اخیر زمانی که همسرش در بستر بیماری بود و غذای او را آماده و از او پذیرایی میکرد نشان داده است.
خیالی آسوده
در ذهن این مرد که بیش از نیم قرن با ثانیه به ثانیه دنیا خو گرفته، هیچ آرزوی برآورده نشده باقی نمانده است و به قول خودش در سایه لطف الهی و همت و کوششی که به کار گرفته به تمام آرزوها و خواستههای ذهنیاش پاسخ داده است. به رنگهای روشن علاقه دارد و با اینکه دیگر تنها عشق زندگیاش در قید حیات نیست تا به لباسهایش رسیدگی کند، اما پیراهنهای سفید و پاکیزه به تن دارد و به سر و وضع خود اهمیت میدهد. زندگی میکند تا به اطرافیانش نشان دهد پیری یک نعمت نیست بلکه مرور لحظههایی است که بسیاری از افراد فرصت تجربه آن را نداشتند.(ایران)
اعمال خشونت چه روانی باشد و چه فیزیکی، چه دیده شود و چه به چشم نیاید، چه تقبیح شود و چه در مقابل آن سکوت به عمل آید، پدیدهای است که نمیتوان از کنار آن به آسانی گذشت. نتایج تحقیقاتی در فرانسه و روی کسانی که به زندان رفتهاند نشان میدهد، اکثر بزهکاران در کودکی از سوی پدر، مادر یا محیطهای آموزشی مورد تنبیه قرار گرفتهاند و با اشکالی از خشونت مانند تحقیر مواجه شدهاند و شاید به گفته دکتر موسویچلک، رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران، ساختار آموزش و پرورش جایگاه خود را در نظام سلامت اجتماعی باور نکرده است.
یکی از تعاریف مهم در سلامت اجتماعی، این است که فرد خود را جزیی از جامعه بداند و بر اهمیت مشارکتش در پیشبرد اهداف جامعه آگاه شود. تنبیه و تحقیر دانشآموزان میتواند موجبات طرد و انزوای اجتماعی آنان را فراهم کند.
از سویی دیگر، نگاهها به سمت نظام آموزشوپرورش میرود و روندی که برای پذیرش معلمان در پیش گرفته است و دیگر نمیتوان با این دلایل که معلم قسط بانک و مشکلات اقتصادی دارد و مشکلات اقتصادی فشار روانی را برایش ایجاد میکند و... تنبیه دانشآموز ابتدایی روستای میرجاوه را با شلاق، تنبیه بدنی گروهی از دانشآموزان کلاس پنجم به وسیله مدیر را در بندرعباس، تنبیه دانشآموز سیرجانی از سوی سرایدار، تنبیه دانشآموزان گناوهای با لوله پولیکا و در آخرین خبر؛ تنبیه ٤ دانشآموز ٨ ساله افغان در مدرسهای در پاکدشت با بدترین وضع ممکن را توجیه کرد.
سوال اینجاست که چرا معاونت وزارت آموزشوپرورش اعلام میکند که خانوادههای دانشآموزان علاوه بر گزارش تنبیهبدنی به هیأت رسیدگی به تخلفات اداری، آن را بهعنوان جرم از طریق مراجع قضایی پیگیری کنند. آیا خود آموزشوپرورش نباید در این جریان حامی دانشآموزان باشد و این کار از طریق آنان پیگیری شود؟
نقش آموزشوپرورش و مدرسه در روند جامعهپذیری دانشآموزان فعلی و نیروهای اجتماعی آینده انکارناپذیر است، اگر خشونت را به دانشآموزان منتقل کنیم، در آینده خشونت را بازتولید خواهند کرد و اگر رقابت بر سر نمره را به آنان منتقل کنیم، در آینده رقابت بر سر موقعیتهای اجتماعی را بازتولید خواهند کرد و اگر مشارکت را به آنان منتقل کنیم، در آینده مشارکت اجتماعی را بازتولید خواهند کرد و پایههای اجتماع سالم و توسعهیافته بر مشارکت اجتماعی و سلامت اجتماعی اعضای جامعه استوار خواهد بود.
همانطور که در عکس میبینید نمونههایی از آموزش ارزشمند عشق و نوعدوستی نیز در آموزشوپرورش ما وجود دارد که آن هم البته مورد تقدیر قرار نمیگیرد. جواد رها، معلم دبستان پسرانهای در شهر تبریز به دانشآموزان خود درس «دوستی» و «عشق» به همنوع میدهد.
پینوشت:
طبق ماده ۷۷ آییننامه اجرایی مدارس، تنبیه بدنی مطلقا ممنوع است و اگر دانشآموزی مرتکب خطایی شود، باید ابتدا به او تذکر شفاهی فردی داد، سپس تذکر شفاهی جمعی، در مرحله بعد تذکر کتبی به خانواده و در آخرین مرحله تعویض مدرسه. (اسما روانخواه - پژوهشگر اجتماعی/شهروند)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
پنج شنبه 9 بهمن 1393 ساعت 16:07
جام جم سرا: از این پس در سفرهای خود به تبریز میتوانید سری هم به موزه استاد محمد حسین شهریار بزنید و خودروی این شاعر در آنجا از نزدیک ببینید؛ همین روز گذشته (چهارشنبه) آئین رونمایی و اهدای خودروی استاد با اجرای مراسمی در هتل گسترش تبریز برگزار شد و رنو ۵ وی به موزه اهدا گردید. چند تصویر از آن را ببینید.
طرز تهیه: ابتدا پیاز را رنده کنید و کمی تفت دهید. مرغ را همراه رب گوجهفرنگی به پیاز اضافه کنید و به مدت سه تا چهار دقیقه کمی تفت دهید تا تغییر رنگ بدهد.
نمک و فلفل را به مرغ اضافه کنید و بعد از جوش آمدن در قابلمه را ببندید و شعله را کم کنید. هویجها را پوست بگیرید و به صورت خلال خرد کنید. در یک ماهیتابه کمی روغن بریزید و هویجها را کمی سرخ کنید.
بعد از اینکه حدود یک ساعت از پخت مرغ گذشت و نیمپز شد هویج را به همراه آلو به خورش اضافه کنید تا با هم پخته شوند. در نهایت زعفران را نیز به خورش اضافه کنید. این غذا باید با شعله کم و آهسته پخته شود تا خوب جا بیفتد. در صورتی که از گوشت گوسفند استفاده میکنید اضافه کردن نمک را به مرحله آخر پخت غذا موکول کنید.
چاردیواری - ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم
طرز تهیه: ابتدا لوبیا و هویج را رنده یا چرخ کرده و به مدت 5 دقیقه بخارپز نمایید. پیاز را رنده کنید و با مقداری روغن تفت داده و بعد گوشت را به آن اضافه کنید و آن را هم تفت داده و کنار بگذارید.
سیبزمینی را خام رنده کرده و همه مواد را در یک ظرف گود بریزید. مغز گردو و نمک و فلفل و زرد چوبه و زرشک را به مواد افزوده و تخممرغها را در آن بشکنید و خوب به هم بزنید تا کف کند.
روغن را در تابه بریزید و داغ کنید. مواد کو کو را یک جا در روغن داغ بریزید و در ظرف را ببندید تا کو کو خودش را بگیرد و سرخ شود.
بعد آن را برگردانید تا طرف دیگر آن سرخ شده وسپس برش بزنید و در دیس چیده، اطراف آن را با حلقههای گوجه و لیمو و خیار شور تزئین کنید و با نان سنگک میل نمایید.
طبخ این کوکو بیشتر در تبریز رایج است.
چاردیواری
به گزارش جام جم سرا ، اواسط اردیبهشت و خرداد در همه میوهفروشیها و میدانهای ترهبار لوبیا سبز و باقالی تازه پیدا میشود. این بار که برای خرید میوه رفتید لوبیا سبز بخرید و با این دستور پخت تبریزی کوکوی جدیدی تهیه کنید.
لوبیا سبز خرد شده: 400 گرم، هویج خرد شده: 2 عدد متوسط ، سیبزمینی خرد شده: یک عدد متوسط، تخممرغ: 3 عدد متوسط، مغز گردوی خرد شده: 2 قاشق غذاخوری، زعفران دمکرده: یک قاشق غذاخوری، پیاز داغ: یک قاشق غذاخوری، زرشک: یک قاشق غذاخوری، بکینگ پودر: نصف قاشق چایخوری، زردچوبه، نمک و فلفل: به مقدار لازم
لوبیا سبز، هویج و سیبزمینی را پوست بگیرید و به مکعبهای کوچک یک سانتیمتری خرد کنید. لوبیا را با یک لیوان آب و یک قاشق چایخوری مخلوط نمک و زردچوبه به مدت 10 دقیقه بپزد.
سپس هویج را اضافه کنید و 10 دقیقه دیگر مواد را بپزید. حرارت را زیاد نکنید که آب آن کشیده نشود. کمی بعد سیبزمینی نگینی خرد شده را بیفزایید.
بعد از پخت صبر کنید تا مواد سرد شوند که موقع هم زدن له نشوند.
تخممرغها را در ظرفی دیگر شکسته و هم بزنید و گردو و زعفران و زرشک و پیازداغ و بکینگ پودر و نمک و فلفل و زردچوبه را به آن اضافه کنید و هم بزنید. سبزیجات پخته را به این مواد اضافه کنید و آرام هم بزنید تا مخلوط یکنواختی به دست آورید.
مخلوط را در تابهای که قبلا روغن در آن داغ کردهاید بریزید و صبر کنید یک طرف کوکو طلایی شود و بعد آن را برگردانید. البته این کوکو همراه با گوشت چرخ کرده نیز به صورت دورنگ تهیه میشود که روش طبخ آن را در هفتههای بعدی خواهیم نوشت.
میتوانید برای زیباتر شدن کار مقداری از سیبزمینیهای نگینی را سرخ کنید و قبل از گرفتن کامل یک سمت کوکو به آن اضافه کنید که موقع برگرداندن قیافه شیکتری به شام خوشمزه بهاریتان بدهد.
چاردیواری
ساکنان اصلی شمال شرقی کشورمان این خورشت را با زردک درست میکنند که ریشهای است زردرنگ و سرشار از بتاکاروتن و بسیار مفید برای سلامت جنسی مردانه. از ویژگیهای مفید سلامتی هویج هم همین بس که جزو اولین مواد غذایی است که به نوزاد برای شروع خوردن جامدات داده میشود. هویج دوست خوب تیزبینی چشمهای شماست. پس اگر دوست دارید روش طبخ جدیدی برای گنجاندن هویج در رژیم غذاییتان داشته باشید، این مواد را آماده کنید:
هویج خلال شده: 800 گرم
گوشت ماهیچه: 400 گرم
پیاز نگینی : شده یک عدد
گوجهفرنگی : 5 عدد
آلو خورشتی : 5 عدد
لیموعمانی : 3 عدد
آب گوشت : یک لیوان
نمک، فلفل، زردچوبه، زعفران : به مقدار لازم
روغن مایع : به مقدار لازم
رب : 2 قاشق غذاخوری
هویجهایتان را پوست گرفته و به صورت یک دست باریک به اندازه کبریت خلال کنید. روغن را روی شعله ملایم بگذارید تا داغ شود و هویج را در روغن داغ بریزید و هویجها را سرخ کنید. راز خوشطعمی این غذا به سرخ شدن هویجها مربوط است.
پس هویجهایتان را حتما به اندازه کافی سرخ کنید تا طلایی شوند و به تفت دادن آن بسنده نکنید. گوجهفرنگیها را به صورت حلقهحلقه بریده و دو طرف آن را سرخ میکنیم. پیاز خرد شده و زردچوبه را در ظرف دیگری کمی تفت دهید و بعد تکههای درشت گوشت را به آن اضافه کنید. فلفل و زعفران را به گوشت اضافه کنید و کمی بعد یک لیوان آب گوشت را بیفزایید و درب ظرف را بگذارید تا گوشت کاملا بپزد.
بعد از پخت کامل گوشت، هویجها را در ظرف ریخته و آلو و لیموعمانی را به آن اضافه میکنیم و گوجهفرنگیها را حلقهحقله کرده روی خورشت میگذاریم. در آخرین مرحله رب را سرخ کرده و همراه نمک به خورشت اضافه میکنیم و 10 دقیقهای میگذاریم با هم بپزند و طعم همدیگر را بگیرند.
* برخلاف تصور اولیه که هویج طعم شیرینی به خورشت میدهد، این خورشت با داشتن آلو و افزودن لیموعمانی، خورشت ترشمزهای محسوب میشود.
* اگر میخواهید خورشت ملستری داشته باشید، لیموعمانی را حذف کرده و کمی آبغوره به خورشت اضافه کنید.
* به جای گوشت قرمز از گوشت مرغ هم میتوانید استفاده کنید.
* این خورشت کمآب است و اگر آب زیادی در خورشت ریخته بودید، در ظرف را بردارید تا آب اضافی آن کشیده شود.
چاردیواری
اگر تصمیم گرفته اید که جزو پرورش دهندگان مرغ شاخدار شوید، این گزارش را با دقت بیشتری بخوانید چرا که سوژه این گزارش می خواهد فوت و فن پرورش مرغ شاخدار و البته آن فوت های ریز کوزه گری را با شما در میان بگذارد.
کافی است کمر همت ببندید و تلاش کنید تا به آرزوهایی که دارید جامه عمل بپوشانید. شما این توانایی را دارید تا به آرزوهایی دست پیدا کنید که از نظر بقیه افراد، دست نیافتنی و عجیب هستند، اما باور کنید خیلی از آرزوها زاده شده اند تا شما آن ها را وارد دنیای واقعیت کنید. این آرزو می تواند در هر زمینه ای باشد؛ از خرید یک ماشین گرانقیمت گرفته تا وارد شدن به عرصه کاری که هیچکس حتی به آن فکر هم نکرده است. در اطرافمان آدم های زیادی وجود دارند که از صفر شروع کرده اند و حالا به آرزوهایشان رسیده اند، درست مثل این جوان اهل تبریز که برای اولین بار در ایران به سراغ پرورش عمده مرغ شاخدار رفت و حالا پس از گذشت سال ها، به یکی از پرورش دهندگان این حیوان زیبا که گوشت لذیذی هم دارد تبدیل شده است.
آغاز کار با پرورش ماهی تزئینی
حامد مظفری ۳۵ ساله است، می گوید از سال ۸۹ پرورش مرغ شاخدار را شروع کرده است، پای حرف های او که بنشینید خواهید دید زندگی این جوان ایرانی پر از پستی و بلندی بوده و برای این که به یک پرورش دهنده موفق تبدیل شود، سختی ها و دشواری های زیادی را تحمل کرده است.«قبل از سربازی، مغازه ای برای خودم دست و پا کردم و با خرید چند آکواریم بزرگ، مشغول پرورش و فروش ماهی های زینتی شدم».
او بعد از مدتی راهی سربازی شد اما در این دوران هم به این فکر می کرد که پس از پایان خدمت باید وارد چه شغلی شود که کمتر کسی به سراغش رفته باشد، سود خوبی داشته باشد و البته در زمره کارهایی باشد که بتوان در آن کار آفرینی کرد.
«در دوران سربازی دائم به این فکر بودم که پس از پایان خدمت کاری را تجربه کنم که برایم درآمدزایی خوبی داشته باشد. از آنجا که قبلا دستی در آتش نگهداری پرندگان داشتم، از بین کارهایی که به ذهنم خطور می کرد تصمیم گرفتم پرورش بلدرچین را تجربه کنم. سال ۸۲ در حالی که روزهای آخر خدمت سربازی را پشت سر می گذاشتم، ۴۹ جوجه بلدرچین به قیمت ۵۰۰ تومان خریداری کردم و آن ها را در یکی از آکواریوم های بزرگی که از زمان پرورش ماهی برایم مانده بود نگهداری کردم. از آن تعداد جوجه، ۳۵ قطعه بزرگ شدند و تخم گذاری کردند. وقتی نتیجه کار را دیدم به پرورش بلدرچین علاقه مند شدم و با خرید حیوان مولد و اجاره مکانی برای پرورش، کار حرفه ای ام را آغاز کردم و بعد از چهار سال به یک پرورش دهنده بزرگ تبدیل شدم».
به دنبال یک شغل جدید
اگر از کاری که دارید احساس رضایت نکنید به دنبال شغل جدیدی می روید؟ یعنی آنقدر ریسک پذیر هستید که همه مشکلات یک کار جدید را به جان بخرید اما دنبال کار مورد علاقه تان باشید؟
حامد مظفری این کار را انجام داد و پس از ۷ سال فعالیت در حوزه پرورش بلدرچین به سراغ شغل جدیدی رفت که تا آن روز هیچ کس در کشور تجربه آن را نداشت و حتی کمترین اطلاعاتی از آن در دسترس نبود. حامد درباره این شغل جدید می گوید: «سال ۸۹ احساس کردم در کار بلدرچین، دست زیاد شده و به این فکر افتادم که به دنبال پرورش حیوان دیگری بروم.
طی این سال ها وارد دانشگاه شدم و تحصیلاتم را تا مقطع کارشناسی ارشد پرورش طیور ادامه دادم، به همین خاطر بود که مطالعات و تحقیقات زیادی در این باره داشتم، مدت ها به دنبال حیوانی بودم که مردم آن را نشناسند و هیچکس در داخل کشور آن را پرورش نداده، در میان همه پرندگانی که بررسی می کردم به مرغ شاخدار رسیدم.
حیوان شگفت انگیزی که قدرت تطبیق بالایی با محیط دارد و می تواند از دمای ۴۰ درجه زیر صفر سیبری گرفته تا گرمای طاقت فرسای گینه در آفریقا زندگی کند».
من و مرغ شاخدار
جرقه اولیه پرورش مرغ شاخدار در ذهن حامد خورد و تصمیمش را برای راه اندازی مکان و شرایط پرورش مرغ شاخدار گرفت.
«طبق اطلاعاتی که بدست آورده بودم مرغ شاخدار به صورت اصلاح نژاد برای تولید صنعتی در ایران وجود نداشت و فقط در چند کشور خارجی این حیوان را پرورش می دادند. تحقیقات گسترده ای کردم تا این که با دو شرکت فرانسوی آشنا شدم و از طریق ایمیل با آنها ارتباط برقرار کردم.
حتی برای خرید مرغ شاخدار از این شرکت پولی را هم کنار گذاشته بودم اما متاسفانه به دلیل تحریم هایی که وجود داشت این شرکت ها از فروش حیوان به من خودداری کردند».
“نه” که بیاید پیگیرتر می شوم
«من آدمی هستم که اگر در یک کاری “نه” بیاید مصمم تر می شوم و به قولی سر لج می افتم و تا آن کار را انجام ندهم بیخیال نمی شوم». این جملات را حامد می گوید تا نشان دهد که چقدر در پرورش مرغ شاخدار ثابت قدم بوده است: «به دنبال راهی برای شروع پرورش مرغ شاخدار بودم تا این که فکری به ذهنم رسید.
قبلا اطلاعاتی داشتم که این حیوان را در بازارهای محلی می فروشند به همین خاطر راهی بازار شدم و ۶ قطعه مرغ شاخدار خریداری کردم. این پرندگان را در همان محلی که در آن زمان برای پرورش بلدرچین اجاره کرده بودم نگهداری کردم. جوجه ها را در اواخر فصل سرما خریداری کردم و ۶ ماه از آنها نگهداری کردم تا اینکه در فصل بهار و زمان جفت گیری طبیعی، مرغ های شاخدار تخم گذاری کردند و با استفاده ار دستگاه های جوجه کشی که برای بلدرچین مورد استفاده بود، توانستم ۹۰ قطعه پرنده پرورش بدهم.
این اولین قدم برای آغاز پرورش مرغ شاخدار بود. در قدم بعدی، از بین این ۹۰ قطعه ۲۷ قطعه پرنده را انتخاب کردم، ۱۹ قطعه ماده بودند و ۸ قطعه دیگر نر. این تعداد مرغ به من کمک کرد تا بتوانم پرورش اصلی مرغ شاخدار را آغاز کنم. یک سال بعد، تعداد مرغ های شاخدار به ۱۲۰۰ قطعه رسید و سال گذشته هم حدود ۲۰ هزار مرغ شاخدار پرورش دادم.»
مرغ شاخدار بهتر از مرغ معمولی
با دیدن مرغ شاخدار در درجه اول، زیبایی این پرنده به چشم می آید، اما این حیوان به غیر از زیبایی، خصوصیت مهم دیگری هم دارد که مشتریان را برای خرید آن ترغیب می کند، این که بجای استفاده از مرغ معمولی، از این حیوان برای تغذیه استفاده شود.
«یکی از مزایای پرورش مرغ شاخدار این است که محصولات مستقیم و غیر مستقیم آن را می توانید وارد بازار کنید. به طور مثال می توانید این حیوان را به عنوان یک حیوان تزئینی به فروش برسانید یا اینکه گوشت آن را بفروشید علاوه بر آن می شود تخم خوراکی اش، تخم نطفه دار آن، جوجه، نیمچه و پرنده مولد را به بازار عرضه کنید.
از طرفی این حیوان به خاطر تطابق خوبی که با محیط دارد نسبت به خیلی بیماری ها مقاوم است، البته این حیوان در مقابل بیماری “نیوکاسل” ضعیف است که با مدیریت درست می توان از آلوده شدن گله به این بیماری جلوگیری کرد».
از کجا شروع کنیم؟
اگر تصمیم گرفته اید که جزو پرورش دهندگان این حیوان زیبا شوید، از اینجا گزارش را با دقت بیشتری بخوانید چرا که سوژه این گزارش می خواهد فوت و فن پرورش مرغ شاخدار و البته آن فوت های ریز کوزه گری را با شما در میان بگذارد. مظفری توضیحاتش را با بحث های مالی شروع می کند: «در بخش مالی دامپروری و پرورش طیور دو بخش داریم. بخش اول هزینه هایی مثل خرید یا اجاره محل پرورشگاه و احداث سالن ها و خرید تجهیزاتی مانند دان خوری، آب خوری، تجهیزات سرمایشی و گرمایشی، دستگاه های جوجه کشی و… است. در بخش هزینه های جاری هم می توان به خرید جوجه، دان، ویتامین و غیره اشاره کرد که البته این هزینه ها به توان مالی هر فرد بستگی دارد.
از قدیم گفته اند هرچقد پول بدهی همانقدر آش می خوری اما به نظر من شما می توانید این کار را از صفر شروع کنید همانطور که من شروع کردم یا آنکه با پول زیادی شروع به کار کنید و در هر دو صورت به موفقیت برسید.»
با ۲۰۰ میلیون شروع کنید
این پرورش دهنده مرغ شاخدار در کشور می گوید: «اگر بخواهم مبلغ پایه ای را برای آغاز کار پرورش پیشنهاد کنم می گویم حدودا ۲۰۰ میلیون تومان می تواند به شما کمک می کند تا در این کار موفق تر باشید. هرچند در شرایط کنونی بیشتر افرادی که پول کلانی دارند پول خود را در اختیار بانک ها می گذارند و بدون هیچ دردسری سود ماهیانه شان را می گیرند و ریسک کارهایی مثل پرورش را به جان نمی خرند اما این کار هم سود قابل توجهی دارد.»
۶ ماهه به سود برسند
پرورش مرغ شاخدار جزو مشاغل زود بازده است و در یک بازه زمانی ۶ ماهه شما را به سود خوبی می رساند. حامد مظفری که حالا چند سالی است از پرورش مرغ شاخدار به سوددهی خوبی رسیده درباره مسائل مالی این کار اطلاعات خوبی در اختیارمان می گذارد: «مرغ شاخدار در یک محیط روستایی هم قابل پرورش است و اگر شما چنین مکانی را در اختیار دارید چند قدم از افرادی که باید مکانی برای پرورش تهیه کنند جلوتر هستید. اما مهمترین قسمت این کار تعیین هدف است باید تصمیم بگیرید که می خواهید مولدگیری کرده و بعد از آن جوجه کشی داشته باشید و یا این که به پرورش برای تولید گوشت فکر می کنید.»
قیمت ها را بدانید
«اگر قصد جوجه کشی و مولدگیری دارید می توانید هر جوجه را حدود ۷۵۰۰ تومان بخرید و هر جوجه پس از یک دوره ۶ ماهه ۱۴۰ تخم می گذارد. حالا شما می توانید مقداری از تخم ها را برای مصرف خوراکی وارد بازار کنید و از طرف دیگر این امکان وجود دارد که تخم های نطفه دار را برای جوجه کشی وارد دستگاه جوجه کشی کنید. جوجه کشی از تخم های نطفه دار به غیر از دستگاه جوجه کشی که حدودا ۱۰ میلیون قیمت دارند احتیاج به یک سالن هم دارد که شرایط دمایی مناسب را برای جوجه شدن تخم ها داشته باشد. اما اگر فقط قصد دارید حیوان گوشتی پرورش دهید کافی است جوجه یکروزه خریداری کنید و بعد از ۱۰۰ روز که دوره پرورش آن تمام شد مرغتان را به فروش برسانید.»
تخم این مرغ فروش بیشتری دارد
مظفری درباره قیمت ها نیز می گوید: «یک مرغ شاخدار نهایتا تا یک کیلو و چهارصد گرم گوشت دارد که الان در بازار کیلویی ۳۰ هزار تومان به فروش می رسد، البته هنوز خرید و استفاده از گوشت این پرنده در بین مردم رواج پیدا نکرده است و امیدواریم با تبلیغات بیشتر مردم با این حیوان و مزایای گوشت آن بیشتر آشنا شوند. یکی از مزایای مهم این مرغ چربی بسیار اندکی است که نسبت به مرغ های معمولی دارد.
در شرایط کنونی تخم خوراکی این حیوان متقاضی خوبی دارد و هر دانه آن هزار تومان فروخته می شود البته شما می توانید نطفه دار این حیوان را به قیمت ۵ هزار تومان به افرادی که قصد پرورش این حیوان را دارند بفروشید.
قسمت دیگر درآمدزایی در پرورش این حیوان نیز مربوط به فروش نیمچه پرنده می شود که حدودا ۴۵ هزار تومان قیمت دارد . حیوان مولد نیز ۷۰ هزار تومان قیمت دارد که هم اکنون در بازار عرضه می شود.»
نوقا یا نوگا نام نوعی شیرینی است که گوگل این بار آن را از بین انبوه پیشنهادات مردمی برای اندروید N انتخاب کرد.
این اسم از بین انبوهی از پیشنهاداتی انتخاب شد که مردم به دنبال درخواست گوگل ارائه کرده بودند. گوگل وبسایتی را ایجاد کرده و از کاربران در سراسر جهان خواسته بود اسامی پیشنهادی خود را در آن ارائه دهند تا از بین آنها یکی را انتخاب کند.
در نهایت از بین همۀ این پیشنهادات نوگا توانست اسامی دیگری مثل Nutter Butter, Nutella, Nerds, Necco Wafers, را پشت سر بگذارد و انتخاب شود. این اسم هم عمومیتر است و هم زیاد بحثبرانگیز نیست.
این اولین بار است که نام نسخۀ اندروید از بین نامهای پیشنهادی مردم انتخاب میشود. Nougat نام نوعی شیرینی است که در کشورهای مختلف جهان انواع مختلفی از آن وجود دارد و در تبریز با نام نوقا شناخته شده است.