بهترین راهکار برای رشد سریع و پایدار در هر کسب و کار پیدا کردن مشتریان ثابت و وفادار است، مشتریانی که حتی در زمان مشکل و سختی ها شما را ترک نکنند! اما چگونه؟
به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ جذب مشتریان وفادار برای کسب و کار شما چگونه باید انجام شود تا فروش مطمئن و باثباتی داشته باشید. در این مقاله در خصوص جذب مشتریان وفادار برای کسب و کار تان بحث می شود.
ممکن است فرد در کسب و کار آنقدر بر سود و زیان متمرکز شود که این حقیقت را کمرنگ جلوه دهد که بهترین روش سنجش موفقیت یک کار، مشتریان آن است. اگر میخواهید یک ارزیابی واقعی از کار شرکت خود داشته باشید، از مشتری بعدی که وارد شرکت شما میشود یا با شما تماس میگیرد، سوال کنید.
بسیاری از صاحبان مشاغل آنقدر درگیر انجام امور روزمره میشوند که فراموش میکنند، تماماً کسب و کارشان به مشتریان آنها بستگی دارد. بدون مشتری، کسب و کاری هم وجود نخواهد داشت- مشتریان افرادی هستند که نه تنها بر مبنای محصولات و قیمت آنها بلکه بر مبنای کیفیت خدماتی که دریافت میکنند، به شرکتها اعتماد میکنند. پس تعجبی ندارد که در کسب و کارها باید بسیار تلاش شود تا اعتماد مشتری جلب و حفظ شود.
مشتری را بشناسید. مهم نیست که شرکت شما چه محصولات یا خدماتی را ارائه کند. چون کلید موفقیت شما، شناخت مشتری است. هر چه بهتر مشتریان خود را بشناسید، شانسهای رشد شرکتتان افزایش مییابد. این روزها حتی شرکتهای متخصص وجود دارند که پایگاه دادههای مشتریان هدفگذاری شده یا مورد نظر را به صورت برخط برای انواع کسب و کار ارائه میکنند. با توجه به وجود منابع اینچنینی، دسترسی صاحبان مشاغل به علایق، نفرتها، شخصیتها، و عادات خرید و خرج کردن مشتریان در بازار مورد نظر بسیار آسانتر شده است.
در جهان امروزی، بازاریابی “شفاهی” یا “دهان به دهان” ارزش بسیاری دارد و میتواند کمک شایانی به یک شرکت برای ازدیاد تعداد مشتریانش بکند.بسیاری از بازاریابیهای مثبت توسط باارزشترین و وفادارترین مشتریان شما صورت میگیرد. تلاشکنید تا به خواست مشتریان خود گوش فرادهید و مشتریان وفادار و دائمی را برای خود پرورش دهید.
مشتریان خوب پرورش یافته، از بسیاری جهات تاثیر مثبتی بر کسب و کار دارند: آنان مجددا و این بار بیشتر از شما خرید خواهند کرد، به دوستان و همکاران خود در مورد شرکت شما خواهند گفت، بازخورد سازندهای برای شما خواهند داشت، برای کمک به شما در جهت بهبود شرکت وقت خواهند گذاشت و اگر مرتکب اشتباه شوید، شما را آسانتر خواهند بخشید.
نه قیمت و نه طیف وسیع خدمات موجب جذب و حفظ مشتریان نمیشود. آنچه در مسیر طولانیِ ایجاد اعتماد میان مصرفکنندگان و فروشنده لازم است، تجربهی مشتری برتر است. با توجه به اینکه بسیاری از شرکتها محصولات باکیفیت مشابه را با قیمتهای رقابتی عرضه میکنند، آنچه موجب تمایز در سبک کسب و کار شما میشود، توانایی شما در ارائهی خدمات به مشتریان باثبات و باکیفیت و انجام معاملات شخصی با آنها است. برای این کار، باید نیازهای مشتری خود را بشناسید و سپس در هر زمانی راهی را برای پاسخگویی به آنها بیابید. جا خوردید؟ بله اگر شما تجربهی بزرگ را برای مشتری فراهم نکنید، بازار مورد نظر شما، کسب و کار را در جاهای دیگری خواهد یافت.
بازخورد مشتری – مثبت یا منفی – میتواند به شما کمک کند تا روابط مصرفکنندگان با شرکت را تقویت کنید. بازخورد منفی به شما کمک میکند تا حوزههایی را که در آن ضعف دارید، شناسایی کنید. بازخورد مثبت کارهای درستتان را به شما نشان میدهد.
آیا شما تا به حال تلاش کردهاید تا با مشتریان سابق یا غیرفعال خود تماس بگیرید؟ به سخنان آنان گوش کنید و دیدگاههای آنان را دربارهی اینکه چرا کسبوکار با شما را متوقف کردهاند، جویا شوید. این اطلاعات به شما کمک میکند تا به نیازهای مشتریان پس از انتخاب یک محصول یا درخواست وی برای ارائهی خدمات پی ببرید. این میتواند فرصتی برای بازگرداندن مشتریان سابق به چرخهی تجارت باشد و در عین حال استراتژیای را به شما برای جذب مشتریان بالقوه ارائه کند.
هرگز فراموش نکنید: مشتری، ارزشمندترین دارایی هر کسب و کار و شرکتی است، و ارائهی خدمات شخصی به مشتریان نه تنها آنها را به مشتریانی وفادار و خوب بلکه به مبلغان و سفرایی برای معرفی نام تجاری محصولات و خدماتتان تبدیل میکند.
شما به عنوان مسوول یک سایت، عبارات تقریبی را که مخاطبان جستوجو میکنند تا شما را بیابند و نیز عبارتی را که با جستوجوی آن به سایت شما وارد میشوند میدانید، اما دانستن همین اطلاعات در مورد رقبا هم بسیار مهم خواهد بود. این اطلاعات میتواند شما را نسبت به هدف و ذهن مخاطبی که به سایت شما وارد نشده ولی شما دوست داشتید که وارد سایت شما شود، آگاهتر و مسیر حرکت شما را روشنتر کند.
زمانی که شما دانش بیشتری در مورد نحوه و دورنمای جستوجو در رابطه با وبسایت خود داشته باشید، میتوانید بسیار آگاهانهتر و دقیقتر، محتوای خود را ایجاد کنید و توسعه دهید تا میزان تعاملها با شما افزایش یابد. برای نمونه اگر شما بدانید که مخاطب عبارت «ارزانترین بلیت به مقصد مورد نظر» را جستوجو میکند، این عبارت را در محتوای سایت خود به دفعات وارد میکنید. دانستن رفتار جستوجو و خرید مخاطب شما، اینکه از چه سایتی وارد سایت شما شده است، در محیط وبسایت شما چه کاری انجام میدهد و کجا شما را ترک میکند، میتواند وجه تمایز یک سایت متوسط با یک سایت با کیفیت بالا باشد.
اگر مشتریان سایت شما بهطور همزمان چند وبسایت دیگر را باز کرده و در حال مقایسه قیمتها با هم هستند، تقریبا میتوانید مطمئن باشید که رفتار وفاداری را نمیتوان از این مخاطب انتظار داشت. از طرف دیگر درگیر شدن با ذهن و رفتار مخاطب با پاسخ به این سوال که چرا مخاطب صفحه وبسایت را عوض میکند و به صفحهای دیگر میرود، کلید اساسی در ایجاد رابطه طولانی وفاداری با مشتری است.
دنبال کردن مخاطب برای کسب موفقیت در رزروها
اینکه مخاطبان زمان زیادی را با شرکت و سایت شما صرف میکنند بهاین معنی نیست که آنها وفادار هستند. بدون دانستن رفتار خرید مشتریان، میتوان به جرات گفت که نقاط کور زیادی در شناخت شما از مخاطب وجود دارد. برای نمونه یکی از شرکتهای خدمات آنلاین، با استناد بهاین آمار که 61 درصد از خرید در سایت توسط 20 درصد از مخاطبان انجام میشود نتیجه گرفته بود که این 20 درصد وفادار هستند.
بعد از انجام یک مطالعه عمیق در مورد رفتار خرید این 20 درصد، صاحبان سایت متوجه شدند تنها کمتر از 5 درصد از این 20 درصد، مشتریان وفاداری هستند. بقیه افراد کسانی بودند که زمان زیادی را هم برای این سایت و هم برای سایتهای دیگر میگذاشتند. بنابراین، بعد از دانستن این مطلب، صاحبان شرکت تصمیم گرفتند با اتخاذ سیاستی جدید روی جذب کامل آن 15 درصد باقیمانده فعالیت کنند. پس میتوان گفت که دنبال کردن دقیق مخاطب و شناخت او، موضوع بسیار مهمی در ایجاد وفاداری است.
جذب حرفهایها برای رزرو
زمانی که دریافتید هدف اصلی شما برای خرید چه گروهی هستند، باید اطلاعات بهدستآمده را برای جذب مخاطب استفاده و رابطه خود را با او عمیقتر کنید. مقاصد مورد نظر مخاطب خود را با رفتارهای قبلی خرید او تطبیق دهید تا بتوانید بیشترین میزان کارآیی را از او انتظار داشته باشید.
بهطور مثال اگر شما بدانید اکثر کلیکها در سایت شما روی سرویس خاصی مانند تورهای طبیعتگردی است، با ارسال خصوصی تورهای ویژه طبیعتگردی برای مخاطب مورد نظر، میتوانید او را به مجموعه خود وفادار کنید. روشهای وفادار کردن مشتری، برای هر شخصی یا هر نوع سرویسی متفاوت است.
اما اصولی کلی در این موضوع وجود دارد؛ نخست اینکه مخاطب را به درستی بشناسید و مطالب و مواردی ویژه خود او برایش ارسال کنید یک اصل در ایجاد وفاداری است. اما اینکه چگونه به شناخت مخاطب دست پیدا کنید یا اینکه چگونه و با چه قاعدهای اطلاعات مورد نیاز را برای مخاطب ارسال کنید، موضوعی است که کمیبه آن پرداخته شد، اما بدیهی است که شناخت دقیقتر و درستتر، نیازمند مطالعه و مشاوره بیشتر با متخصصان این امر است.
*عضو جامعه تخصصی گردشگری الکترونیکی
جام جم سرا: میگوید در 30 سالگی ازدواج کردم و عشقی که از معجزه آن بسیار شنیده بودم را بعد از ازدواج درک کردم. زندگی در کنار همسرم «زینت» برایم لذتبخش بود هر کدام از فرزندانمان که به دنیا میآمدند حسی زیبا را به زندگی مشترک ما هدیه میکردند.
حاج میرزا با بیان این جملات ادامه داد: «خدا به ما 8 فرزند داد، پنج پسر و سه دختر. دور و برمان شلوغ بود اما این شلوغی هیچگاه مانع همراه و همدل بودن ما نشد. شغلم کشاورزی بود و محصولات مختلفی کشت میکردم که هنوز هم ادامه دارد اما دیگر توان انجام کارهای کشاورزی را ندارم و پسرهایم این حرفه را ادامه میدهند. در گذشته جزو ملاکهای روستا بودیم و به لطف خدا ثروت خوبی داشتم، به همین دلیل از لحاظ مالی با مشکل رو به رو نبودم اما به هر جهت زندگی در روستا با امکانات پایین سخت است ولی دلخوشیها و روزهای پر از آرامش بزرگترین نعمتی بود که تمام آن سختیها را پنهان میکرد. آه سردی میکشد و میگوید: «در طول این سالها لحظات غمبار زیادی را تجربه کرده ام. یکی از دخترانم و 4 نوهام فوت شدهاند علاوه بر این نزدیک به دو سال قبل فوت همسرم در سن 85 سالگی دردناکترین اتفاق و خاطره زندگیام را رقم زد اما هیچوقت به خاطر عمر طولانیام ناشکری نکردم و همواره به فرزندان و نوه هایم گفتهام انسانهای مؤمن عمر طولانی دارند.»
راز عمر طولانی حاج میرزا در سبک زندگی او نهفته است. تا به حال سیگار نکشیده، کمتر برنج میخورد، خوردن عسل، انجیر، گردو، روغن حیوانی و کره محلی از برنامه غذاییاش حذف نشده و پیاده روی و نوشیدن آب فراوان را هیچ گاه ترک نکرده است.
«از میان غذاها به آبگوشت علاقه زیادی دارم و از آنجا که کشاورز بودیم و محصولات مختلفی میکاشتیم انواع و اقسام میوهها در خانه مان بود و هیچ وقت خوردن میوه را ترک نکرده ام. البته ساعت خواب و بیداریام نیز از سالها قبل تغییر نکرده است. عادت کردهام صبحها برای نماز بیدار شوم و شبها ساعت 9 تا 10 بخوابم.»
با خنده گفت: «شاید یکی از خصوصیات بد من سختگیر بودنم باشد. حرف اول و آخر را میزنم و تا به حال اتفاق نیفتاده فرزندانم از حرفم سرپیچی کنند به همین دلیل است که همه آنها میدانند نباید ساعت خواب و بیداری من تغییر کند.»
اطرافیان میگویند با وجود اینکه حاج میرزا مرد سختگیری است اما همین خصوصیت رفتاری او باعث شده به عنوان ریاست هیأت امنای روستا در کار ساخت مساجد و انجام امور خیریه موفق شوند.
حاصل 113 سال زندگی
حاجی میرزا که این روزها علائمی از بیماری آلزایمر مهمان ذهنش شده است بخوبی میداند چند فرزند دارد و نام هر کدام از آنها چیست اما گاهی اوقات در شمارش و نام نوهها دچار اشتباه میشود اما خیلی سریع با دیدن نشانههایی که از هر کدام آنها به ذهنش سپرده است جملاتش را اصلاح میکند.«نام فرزندانم به ترتیب لاله زار، قدرت، ابوالفتح، عمران، صادق، گلی، مرتضی و جیران است. لاله زار در زمان زایمان تنها دخترش فوت شد، پسرم قدرت هم 8 فرزند داشت که پسر اولش در سن 12 سالگی، یکی از دخترانش در سن یک سالگی و دختر دیگرش در سن 6 ماهگی فوت شدند. ابوالفتح هم سه پسر و سه دختر دارد که فرزند سومش فاطمه با یکی از نتیجه هایم ازدواج کرد و مهسا حاصل زندگی آنها تنها نبیره من است اما متأسفانه پدر مهسا هم سه سال قبل در اثر سکته قلبی فوت کرد. عمران سه پسر و یک دختر دارد، صادق هم دو پسر و دو دختر داشت که یکی از دخترهایش در سن 16 سالگی از دنیا رفت. گلی 4 پسر دارد، مرتضی یک پسر و دو دختر و فرزند آخرم یعنی جیران هم یک دختر و دو پسر دارد.
حاجی میرزا 113 سال سن دارد اما حوصلهاش پیر نشده است و برای شعر خواندن و قصه گفتن برای نوه هایش حوصله به خرج میدهد. از اتفاقات قدیم و داستانهای شنیدنی برایشان تعریف میکند و از روزهایی که با پای پیاده و شتر راهی مکه شده بود و از سفرهای زیارتیاش به کربلا، سوریه، نجف و خاطراتی که در طول این سفرها با همسرش داشته است برایشان میگوید.
«هر بار که نوهها دورم جمع میشوند برایشان از تلاشهای دوران جوانی و خستگی ناپذیر بودنم میگویم. از اینکه در جوانی حتی یکبار هم نزد دکتر نرفته بودم و حالا بعد از بیش از یک قرن زندگی بازهم از اینکه دارو بخورم و مدام ویزیت شوم بیزارم.»
درسی جاودانه
از نظر نوههای حاج میرزا، پدربزرگ قلب مهربانی دارد. شاید از حرف یا رفتاری ناراحت شود اما زود فراموش میکند و میبخشد. میگویند: «او به هیچ عنوان اهل جر و بحث نیست البته مقتدر است که حرفش در هر حالتی به کرسی مینشیند و کار به بحث و درگیری نمیکشد.»
می گویند «مهمترین اصلی که از او یاد گرفتهایم نماز خواندن سر وقت و همواره به یاد خدا بودن است زیرا در هر حالتی به یاد خدا است و برای سعادتمندی و سلامتی همه دعا میکند.»
پایبند به عشق
تفریح دوران جوانی حاج میرزا با تفریح جوانهای امروزی متفاوت بود. او بهترین تفریح را بودن کنار اعضای خانواده و تلاش برای زندگی آسوده آنها میدانست. «بهترین دوستم در تمام زندگی همسرم بود و بهترین تفریحها را در بودن کنار او تجربه کرده ام. با اینکه همواره به فرزندانم میگویم در غم از دست دادن عزیزان گریه و زاری نکنید زیرا خداوند هدیه خودش را پس گرفته است، اما با فوت همسرم ضربه بزرگی به من وارد شد و دوست ندارم حتی برای چند روز در منزل فرزندانم بمانم زیرا احساس میکنم تنها خانه خودم است که عطر زینت خانم را تداعی میکند و دوری از این فضا برایم زجرآور است.»
خوشحال است از اینکه تا این لحظه زندگیاش محتاج کسی جز خداوند نبوده است و هربار که دلش میگیرد شروع به خواندن اشعار دلنشینی از حضرت محمد(ص) و موضوعات مذهبی و ملی میکند و به یاد روزهایی میافتد که سه ماه از سال را زندگی عشایری داشت، به دامنههای سهند میرفت و در دشت و دمن زندگی میکرد. گذر چون برق و باد عمرش را به نظاره مینشیند اما با این حال به فرتوت و ناتوان شدن در این سن و سال اعتقادی ندارد و نمیخواهد خود را زمینگیر کند برای همین است که اجازه نمیدهد کسی کارهایش را انجام دهد. این را در سالهای اخیر زمانی که همسرش در بستر بیماری بود و غذای او را آماده و از او پذیرایی میکرد نشان داده است.
خیالی آسوده
در ذهن این مرد که بیش از نیم قرن با ثانیه به ثانیه دنیا خو گرفته، هیچ آرزوی برآورده نشده باقی نمانده است و به قول خودش در سایه لطف الهی و همت و کوششی که به کار گرفته به تمام آرزوها و خواستههای ذهنیاش پاسخ داده است. به رنگهای روشن علاقه دارد و با اینکه دیگر تنها عشق زندگیاش در قید حیات نیست تا به لباسهایش رسیدگی کند، اما پیراهنهای سفید و پاکیزه به تن دارد و به سر و وضع خود اهمیت میدهد. زندگی میکند تا به اطرافیانش نشان دهد پیری یک نعمت نیست بلکه مرور لحظههایی است که بسیاری از افراد فرصت تجربه آن را نداشتند.(ایران)
به وسیله نرم افزار مدیریت روابط مشتری (CRM)، ابزار تحلیلگر وب سایت، رکوردهای تراکنش های قبلی، بازاریابی و نتایج کمپین های تبلیغاتی اطلاعات مشتری را به دست آورید. ببینید که مشتریان تان به چه چیزی واکنش نشان داده یا پاسخ داده اند تا همان عنصر را وارد برنامه تبلیغاتی تان کنید.
اگر به اطلاعات بیشتر نیاز داشتید، بپرسید. بر اساس یک نظر سنجی در ایالات متحده، 66 درصد از مردم حاضرند به ازای ارائه بخشی از اطلاعات شخصی خود، محصولات و خدمات بهتری دریافت کنند. سعی کنید برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مشتریان تان یک نظر سنجی ایجاد کنید.
3.
کمی شکر بپاشید: کاری کنید که مشتریان تان مشتاق به خرید شوند.
اگر جوایزی در برنامه وفادار سازی بگنجانید که هیچ کس به آن ها علاقه ای نداشته باشد، به نظرتان مشتریان چه دلیلی برای شرکت در این برنامه دارند؟
چه پاداشی همسویی خوبی با کسب و کارتان دارد؟ رقیبان تان چه می کنند؟ پاداشی در نظر بگیرید که می دانید انگیزه بخش مشتریان تان است: مانند محصولات، خدمات رایگان، کوپن های تخفیف و پاداش های نقدی.
به آرامی داخل فر بگذارید: روش آسانی برای شرکت در برنامه وفادار سازی ایجاد کنید.
آسان بودن برنامه از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. اگر نحوه مشارکت پیچیده باشد، کسب و کارتان به دشواری خواهد توانست برنامه را مدیریت کند و مشتریان نیز علاقه کمتری به مشارکت خواهند داشت.
4.
آمازون پرایم نمونه بسیار خوبی از یک برنامه وفادار سازی موثر است. اعضا به طور سالانه 99 دلار پرداخت می کنند و این حق عضویت شامل خدمات بسیاری نظیر تحویل رایگان و دو روزه بسیاری از کالاها، موسیقی و فیلم رایگان، فضای رایگان Cloud و... می شود. این برنامه چنان موفق بود که اعضای پرایم سالانه به طور میانگین 1500 دلار در سایت خرید کردند در حالی که کاربران غیر عضو تنها 625 دلار خرید داشتند.
ساختار و پاداش برنامه هر چه که باشد، مطمئن شوید در طول ثبت نام به روشنی برای مشتری توضیح داده می شوند. برای این که مسیر ثبت نام را برای مشتری آسان کنید، به آن ها حق انتخاب بدهید که بتوانند از طریق کامپیوتر، موبایل یا حتی به صورت حضوری ثبت نام کنند.
5.
بشقاب تان را گرم نگه دارید: روابط با مشتری را حفظ کنید.
بعد از آن که یک مشتری در برنامه وفادار سازی تان شرکت کرد، مهم است که رابطه تان را با او حفظ کنید. تحقیقات نشان می دهد تناوب تعامل با مشتری باعث ایجاد وفاداری می شود. ارتباط روزانه تا 87 درصد میزان وفاداری را افزایش می دهد؛ ارتباط هفتگی تا 64 درصد، ارتباط ماهانه و فصلی نیز به ترتیب تا 49 و 33 درصد وفاداری مشتری را زیاد می کند.
حفظ رابطه با مشتری شما را مطمئن می سازد که آن ها حواس شان به کسب و کار شما هست و همین شانس شرکت در برنامه وفادار سازی را افزایش می دهد. تحقیقات نشان می دهد بازاریابی ای میلی برای شرکت کنندگان در برنامه وفادار سازی 40 درصد موثرتر، نرخ کلیک 20 درصد بیشتر و نرخ تراکنش 29 درصد بیشتر بوده و آن ای میل ها 11 درصد در آمد بیشتری کسب کرده اند.
اگر چه شما نمی توانید در آن واحد همه مشتریان را راضی نگه دارید، اما سعی کنید با همه با احترام برخورد کنید حتی اگر حق با آن ها نبود. اگر با یک مشتری ناراضی برخورد کردید، تمام تلاش تان را بکنید تا احساس بهتری کسب کند و شرایط بهتری حاصل شود.
برشی از کیک به دوستان بدهید: آگاه سازی کنید
برنامه وفادار سازی چه فایده ای دارد وقتی کسی از وجود آن باخبر نیست؟ با ترکیبی از تبلیغات آنلاین، پوشش رسانه ای، جراید و دیگر شیوه های مطلوب برنامه تان را تبلیغ کنید.
6.
طعم آن را بچشید: با استفاده از بازخوردها به ارزیابی برنامه بپردازید.
حدود یک سوم مشتریان می گویند اگر برنامه وفادار سازی نبود، آن ها به برندی خاص وفادار نمی ماندند. بنابراین اگر در ابتدا نتیجه مناسبی از برنامه تان به دست نیاوردید، به نظرها و بازخوردهای مردم گوش دهید و براساس دیده ها، شنیده ها و تجربیات خود به بهبود برنامه پیشین بپردازید.
بعد از آن که برنامه اجرا شد و شرکت کنندگان به تدریج زیاد شدند، اعضا به طور خود جوش آن را در جمع دوستان و خانواده تبلیغ می کنند اما باز هم شما باید به روش های تبلیغاتی دیگرتان ادامه دهید.
7.
ایجاد برنامه وفادار سازی نیازمند زمان است. ممکن است در ابتدا نرخ مشارکت پایین باشد، اما ایجاد این برنامه گام مهمی به سوی موفقیت محسوب می شود. اگر نیاز به انگیزه دارید، نگاهی به برخی از برنامه های پیشین وفادار سازی بیندازید که نتیجه بخش بوده اند. و به یاد داشته باشید که توسعه چنین برنامه ای تنها راه افزایش میزان وفاداری در میان مشتریان نیست. برای کسب موفقیت واقعی، باید این برنامه را در قالب بخشی از راهبرد بازاریابی چند جانبه بگنجانید.
نظرسنجیهای جدید نشان میدهند که اکثر کاربران گلکسی نوت 7، باوجود مشکلات این تلفن هوشمند همچنان به سامسونگ وفادار باقی خواهند ماند.
ظرف چند ماه گذشته، حتی اگر پیگیر اخبار دنیای تکنولوژی هم نبوده باشید، به احتمال زیاد دربارهی مشکل انفجار فبلت گلکسی نوت 7 سامسونگ شنیدهاید.
سامسونگ طی جریان فرخوانی تلفن هوشمند معیوب خود، با ارائهی مشوقهای جذاب سعی دارد به نوعی از کاربران خود عذرخواهی کرده باشد؛ اما این مشوقها هر چقدر خوب هم که باشند نمیتوانند آب رفته را به جوی بازگردانده و اعتبار خدشهدار شدهی شرکت کرهای را ترمیم کنند.
برخی از کاربران سامسونگ پس از این ماجرا دست از استفاده از محصولات برند مورد علاقهشان کشیدهاند و تصمیم به استفاده از پرچمدارانی چون آیفون 7 پلاس، الجی V20 یا گوشی پیکسل ایکس ال گوگل دارند. اما ظاهرا این افراد در اکثریت نیستند.
شرکت پژوهشی BayStreet اعلام کرده است که اکثریت قریب به اتفاق کسانی که گلکسی نوت 7 را خریداری کرده بودند، همچنان با برند سامسونگ خواهند ماند. متن بیانیهی BayStreet از این قرار است:
ما عقیده داریم اکثریت مطلق (۷۰ درصد) کاربران همچنان سامسونگ را انتخاب کرده و احتمالا فبلت خود را با گلکسی اس 7 یا اس 7 اج تعویض خواهند کرد. سوال مهمتر این است که از میان کسانی که قصد دارند سامسونگ را کنار بگذارند، چه درصدی حاضر خواهند بود اکوسیستم اندروید را ترک کنند؟ مشتریان گلکسی نوت از جمله افراد آرمانی هستند که برای برندهای لوکس و محصول با کیفیت ارزش قائل هستند و از این جهت، آیفونهای اپل ممکن است برایشان جذاب باشد. اما از طرفی صاحبان گلکسی نوت همواره از جمله وفادارترین مشتریان سامسونگ بودهاند.
بنا به اعلام BayStreet، حدود ۱۵ درصد از کسانی که تصمیم گرفتهاند دیگر از تلفنهای هوشمند سامسونگ استفاده نکنند، دستگاهی مبتنی بر iOS را انتخاب خواهند کرد و ۱۵ درصد باقی همچنان در اکوسیستم اندروید باقی خواهند ماند.
نکتهی مهم و جالبتر این است که از میان کسانی که حتی پس از فاجعهی گلکسی نوت 7 همچنان قصد دارند به سامسونگ وفادار باقی بمانند، اکثریتشان علت استفاده از تلفن هوشمند این شرکت به عنوان گوشی بعدی خود را «کیفیت» آن میدانند، و نه مشوقهایی که سامسونگ هنگام تعویض گلکسی نوت 7 ارائه میدهد.
نظر شما در این باره چیست؟ در صورتی که تا پیش از این از تلفنهای هوشمند سامسونگ استفاده میکردهاید، آیا قصد دارید همچنان به استفاده از محصولات این برند ادامه بدهید؟ در صورت منفی بودن پاسخ، کدام تلفن هوشمند را به عنوان جایگزین گوشی فعلی خود در نظر خواهید گرفت؟ نظرات خود را با ما و کاربران زومیت در میان بگذارید.
گاهی وقتها میبینید که برخی مردان با وجود داشتن زنی که از خودشان بسیار زیباتر و از همه نظر سرتر است ، باز هم خیانت کرده و به گزارش ایران ناز با زنانی که حتی در حد همسرشان نیز زیبا نیستند رابطه برقرار میکنند ! علت خیانت این مردان به زن زیبا و متعهدشان چیست ؟
چرا برخی از مردان با وجود داشتن زنی خوب ، متعهد و دوست داشتنی باز هم به او خیانت می کنند؟ دلایل تمایل این مرد جوان به زنانی پایین تر از سطح دوست عاطفی خود چیست؟ آیا چنین مردانی را می توان به مسیر صحیح عشق ورزی بازگرداند؟
چرا برخی از مردان با وجود داشتن زنی خوب ، متعهد و دوست داشتنی باز هم به او خیانت می کنند؟ دلایل تمایل این مرد جوان به زنانی پایین تر از سطح دوست عاطفی خود چیست؟ آیا چنین مردانی را می توان به مسیر صحیح عشق ورزی بازگرداند؟ از نظر علم مهارت های ارتباطی زنان در برابر اینگونه از مردان بهتر است چگونه عمل کنند؟ پاسخ این پرسش ها را در ماجرای جالبی که مهدی آریافر متخصص برجسته مسائل درون خانوادگی و خیانت های همسران در سایت خود نوشته است، خواهیم یافت.
این متخصص صاحب نام در بیان یکی از تجربیات مشاوره های واقعی اش در زمینه بهبود روابط ناشی از شکست عاطفی و با استفاده از اسامی مستعار خارجی به جای اسامی واقعی مراجعین خود نوشته است:
برندا ۲۷ ساله صاحب یک کسب و کار موفق در زمینه محصولات بهداشتی و زیبایی است. او دو روز بعد از آنکه به دوستش بیلی گفته بود، همه چیز میان ما برای همیشه به پایان رسیده است، برای مشاوره ترمیم و بازسازی روحیه ناشی از شکست عاطفی نزد من آمد. آنگونه که برندا برایم تعریف کرده بود، اولین باری که رابطه آنها دچار مشکل شده بود، زمانی بود که او دیده بود، دوست پسرش در جاده تندرستی باشگاه انقلاب، در حال صحبت کردن با دختر دیگری است و به گونه ای عاشقانه و رمانتیک در کنار او راه می رود.
رابطه میان آنها بارها بر اثر بی تعهدی مرد جوان به هم خورده بود اما بعد از مدتی و با اصرارهای فراوان بیلی و تأکید وی بر این نکته که او دیگر تغییر کرده و جز برندا به دختر دیگری فکر نمی کند، بار دیگر شکل می گرفت. اما گویا این جناب بیلی خان ما حاضر نبود دست از کارهای اشتباهش بردارد و بار دیگر با دختر دیگری دوست می شد. به همین علت، برندا مصمم شده بود تا به کمک من، نام را برای همیشه کنار بگذارد.
مهدی آریافر می گوید: از برندا پرسیدم، بیلی چه ویژگی های مثبتی دارد که علیرغم این رفتارهایش حاضر نشده ای او را برای همیشه کنار بگذاری؟
برندا پاسخ داد: ” آقای آریافر، بیلی پسر با اراده و سختکوشی است. او ۵ سال است که از اصفهان به تهران آمده و در حین تحصیل در رشته مهندسی کامپیوتر یکی از دانشگاههای معروف تهران، در یک شرکت خصوصی نیز کار می کند. بیلی متکی به خودش است و روی پای خودش ایستاده است. ما ۳ سال پیش و بطور اتفاقی در نمایشگاه کتاب با یکدیگر آشنا شدیم.
او به زبان های فرانسه و انگلیسی نیز مسلط است و به همین خاطر در کارهایم، کمک بسیاری به من کرده است. من حقیقتاً او را دوست دارم ، اما نمی توانم منظور او را از کارهایی که انجام می دهد درک کنم. اگر تعریف از خود نباشد، من دختر خوش اندام و زیبایی هستم. تحصیلاتم هم از بیلی بالاتر است و وضعیت مالی بسیار خوبی هم دارم، تصور نمی کنم این رفتارهای زشت و توهین آمیز حق من باشد. من از هیچ کوششی برای حفظ رابطه مان دریغ نکرده ام اما او همچنان به روابطش با دختران دیگر نیز ادامه می دهد. “
انصافاً برندا در مورد زیبایی چهره اش راست می گفت. او زنی زیبا بود.
به برندا گفتم : ” اگر درست حدس زده باشم بیلی پسر خوش قیافه ای نیست ؟ “
برندا جواب داد: ” بله آقای آریافر ،حدستان کاملاً درست است، اما شما از کجا فهمیدید که او خوش قیافه نیست؟ “
به برندا عرض کردم : « همین الان برای دقایقی خودتان را به جای بیلی بگذارید و تجسم کنید که بیلی چه احساسی در مقابل برندا دارد؟ او با زنی زیبا برخورد کرده که عاشق اوست. ناگهان هرچه خواسته بود به یکباره پیدا کرد، یعنی زنی خوش اندام، زیبا و تحصیلکرده به نام برندا . این دختر جوان همان زنی است که بیلی همیشه در رویاهایش او را مجسم می کرده است.
متأسفانه آن مرد خود را لایق این همه چیز خوب نمی داند. او احساس می کند که از برندا سوء استفاده می کند. او فکر می کند که یک شیاد است. این پسر ، ظاهر خوبی ندارد و مطمئن نیست که برندا تا آخر عمر با او زندگی کند. هرچه برندا و بیلی مدت بیشتری باهم باشند و از نظر احساسی به هم نزدیکتر بشوند، نگرانی بیلی درباره اینکه اگر برندا او را ترک کند چه اتفاقی رخ خواهد داد، بیشتر می شود.
بیلی از پایان این رابطه می ترسد و کسی را می خواهد که خیال او را راحت کند، اما او جرأت ندارد به برندا از ترس ها و نگرانی هایش سخن بگوید ، زیرا فکر می کند که اگر برندا احساس او را نسبت به خودش بفهمد، او را ترک خواهد کرد. حال روزی را تجسم کنید که این مرد، خانم جوانی را در جاده تندرستی باشگاه انقلاب دیده بود.»
مهدی آریافر در ادامه گفته است، از برندا پرسیدم: «شما آن خانم را در باشگاه انقلاب دیدید. اگر باز هم درست حدس زده باشم خانمی کوتاه قد و با چهره بسیار معمولی بوده . شما با دیدن آن خانم ، جمله ای نظیر این عبارت را نگفتید که : “بیلی خیلی از آن خانم سرتر است و احتمالاً بیلی در تور او افتاده است. آیا حدس من درست است؟
برندا که نشان می داد از حدس من جاخورده است، گفت: « وای خدای من ، شما چگونه توانستید با این دقت بالا بخوبی مشخصات آن خانم را حدس بزنید؟ باید اعتراف کنم که با دیدن آن دختر، من با خودم گفتم: این خانم که نه اندام مناسبی دارد و نه جذابیت و زیبایی ای . بیلی دلش را با چه چیز این خانم خوش کرده است؟ “
به برندا عرض کردم: ” حدس چندان سختی نبود، بیلی اعتماد به نفس لازم را ندارد و به همین خاطر به سوی افرادی گرایش پیدا می کند که از خودش پایینتر باشند. در واقع تمایل این مرد به گرایش به چنین افرادی به خاطر بی اخلاقی او نیست، بلکه او بخاطر فرار از واقعیت به سوی دخترهای دیگر متمایل می شود. او می ترسد تا این واقعیتهایی را که بدان اشاره کردم با شما در میان بگذارد. او فکر می کند اگر واقعیت ها را به شما بگوید، شما از او زده شده و برای همیشه او را ترک کنید. بیلی از اینکه احساساتش را با شما در میان بگذارد، حسابی وحشت دارد.
استرس او دائماً در حال افزایش است و هنگامی که سعی می کند به شما ثابت کند که به هیچ دختری به غیر از شما حتی نگاه هم نمی کند، این استرس بیشتر می شود و تنها زمانی استرس او فرو می نشیند که دختری پایینتر از خودش شروع به صحبت کردن با او کند. تنها در آن زمان است که جناب بیلی ، اعتماد به نفس خود را بدست می آورد زیرا نسبت به آن شخص احساس برتری می کند.»
این مشاور خانواده در ادامه گفته است؛ به برندا پیشنهاد کردم اگر موافق باشد، تصمیم گیری برای کنار گذاشتن بیلی را به جلسه بعدی موکول کند تا من بتوانم فضای مناسبی را فراهم سازم تا بیلی و وی بتوانند بصورت رو در رو ،احساسات واقعی خود را نسبت به یکدیگر بیان کنند. برندا نیز پیشنهاد مرا پذیرفت.
خوشبختانه در جلسه بعدی دقایقی را با بیلی و بدون حضور برندا در اتاق مشاوره، به بررسی شخصیت او پرداختم و متوجه شدم که انصافاً او پسر خوبی است و خصوصیات بسیار ممتازی دارد که برندا به برخی از آنها اشاره کرده بود. در آن جلسه مرد جوان را متقاعد کردم تا احساساتش را بدون ترس با برندا در میان بگذارد. سپس از برندا خواستم تا به اتاق مشاوره بازگردد و به همراه بیلی، بی پرده و بسیار رک و شفاف در خصوص احساسات واقعی شان با یکدیگر صحبت کنند. من هم از اتاق مشاوره بیرون رفته و آنها را تنها گذاشتم.
دقایقی بعد ،برندا از اتاق مشاوره بیرون آمد و در حالیکه اشک می ریخت ، گفت: « آقای آریافر! خیلی معرکه بود. بیلی تقریباً همان چیزهایی را گفت که شما به آنها اشاره کرده بودید و من هم علت علاقه ام را به او بازگو کردم و به وی اطمینان دادم که از انتخابی که کرده ام پشیمان نخواهم شد. من تازه فهمیدم که بیلی هم مرا خیلی دوست دارد و اشتباهات گذشته اش همانگونه که شما نیز گفته بودید به دلیل فرار از بیان واقعیات بوده است.»
از مرد جوان پرسیدم: خب چه حسی داری بیلی خان! بیلی پاسخ داد: خیلی سبک شدم. تقریباً سه سال است که می خواستم حرف دلم را به برندا بگویم اما هربار به بهانه های مختلف از گفتن آن طفره می رفتم.
به مرد جوان گفتم: من اطمینان دارم که تو دیگر دست از خیانت های عاطفی ات برخواهی داشت !بیلی با چهره ای خجالت زده گفت: همینجا به شما و برندا قول می دهم دیگر از این اشتباهات مسخره نکنم و به عشق خود پایبند باشم.
با توصیه برندا قرار شد بر روی اعتمادبه نفس آن مرد جوان، چند جلسه ای کار کنم. اکنون آقای بیلی اعتماد به نفس لازم را بدست آورده است و با همراهی همسرش شرکت مستقلی را در زمینه کامپیوتر تأسیس کرده است.
مهدی آریافر در انتها افزوده است: این دختر و پسر دوست داشتنی مدتی بعد با یکدیگر ازدواج کردند و تست های هر سه ماه یکباری که برای بررسی کیفیت زندگی مشترکشان انجام می دهند، حاکی از رضایت طرفین از زندگی زناشویی شان است. البته نمی خواهم بگویم هیچ مشکلی در زندگی آنها پیش نمی آید. قطعاً در همه زندگی ها، مشکلاتی وجود دارد اما این زوج جوان آموخته اند که چگونه در کمترین زمان ممکن به شناسایی مشکلات و رفع آن اقدام کنند و هرجا که لازم باشد از مشاور خود کمک می گیرند.
مطالب مرتبط:
این زن آلت تناسلی شوهرش را بخاطر خیانت برید +عکس
اس ام اس دردناک خیانت و بی وفایی
گاهی وقتها میبینید که برخی مردان با وجود داشتن زنی که از خودشان بسیار زیباتر و از همه نظر سرتر است ، باز هم خیانت کرده و به گزارش ایران ناز با زنانی که حتی در حد همسرشان نیز زیبا نیستند رابطه برقرار میکنند ! علت خیانت این مردان به زن زیبا و متعهدشان چیست ؟
چرا برخی از مردان با وجود داشتن زنی خوب ، متعهد و دوست داشتنی باز هم به او خیانت می کنند؟ دلایل تمایل این مرد جوان به زنانی پایین تر از سطح دوست عاطفی خود چیست؟ آیا چنین مردانی را می توان به مسیر صحیح عشق ورزی بازگرداند؟
چرا برخی از مردان با وجود داشتن زنی خوب ، متعهد و دوست داشتنی باز هم به او خیانت می کنند؟ دلایل تمایل این مرد جوان به زنانی پایین تر از سطح دوست عاطفی خود چیست؟ آیا چنین مردانی را می توان به مسیر صحیح عشق ورزی بازگرداند؟ از نظر علم مهارت های ارتباطی زنان در برابر اینگونه از مردان بهتر است چگونه عمل کنند؟ پاسخ این پرسش ها را در ماجرای جالبی که مهدی آریافر متخصص برجسته مسائل درون خانوادگی و خیانت های همسران در سایت خود نوشته است، خواهیم یافت.
این متخصص صاحب نام در بیان یکی از تجربیات مشاوره های واقعی اش در زمینه بهبود روابط ناشی از شکست عاطفی و با استفاده از اسامی مستعار خارجی به جای اسامی واقعی مراجعین خود نوشته است:
برندا ۲۷ ساله صاحب یک کسب و کار موفق در زمینه محصولات بهداشتی و زیبایی است. او دو روز بعد از آنکه به دوستش بیلی گفته بود، همه چیز میان ما برای همیشه به پایان رسیده است، برای مشاوره ترمیم و بازسازی روحیه ناشی از شکست عاطفی نزد من آمد. آنگونه که برندا برایم تعریف کرده بود، اولین باری که رابطه آنها دچار مشکل شده بود، زمانی بود که او دیده بود، دوست پسرش در جاده تندرستی باشگاه انقلاب، در حال صحبت کردن با دختر دیگری است و به گونه ای عاشقانه و رمانتیک در کنار او راه می رود.
رابطه میان آنها بارها بر اثر بی تعهدی مرد جوان به هم خورده بود اما بعد از مدتی و با اصرارهای فراوان بیلی و تأکید وی بر این نکته که او دیگر تغییر کرده و جز برندا به دختر دیگری فکر نمی کند، بار دیگر شکل می گرفت. اما گویا این جناب بیلی خان ما حاضر نبود دست از کارهای اشتباهش بردارد و بار دیگر با دختر دیگری دوست می شد. به همین علت، برندا مصمم شده بود تا به کمک من، نام را برای همیشه کنار بگذارد.
مهدی آریافر می گوید: از برندا پرسیدم، بیلی چه ویژگی های مثبتی دارد که علیرغم این رفتارهایش حاضر نشده ای او را برای همیشه کنار بگذاری؟
برندا پاسخ داد: ” آقای آریافر، بیلی پسر با اراده و سختکوشی است. او ۵ سال است که از اصفهان به تهران آمده و در حین تحصیل در رشته مهندسی کامپیوتر یکی از دانشگاههای معروف تهران، در یک شرکت خصوصی نیز کار می کند. بیلی متکی به خودش است و روی پای خودش ایستاده است. ما ۳ سال پیش و بطور اتفاقی در نمایشگاه کتاب با یکدیگر آشنا شدیم.
او به زبان های فرانسه و انگلیسی نیز مسلط است و به همین خاطر در کارهایم، کمک بسیاری به من کرده است. من حقیقتاً او را دوست دارم ، اما نمی توانم منظور او را از کارهایی که انجام می دهد درک کنم. اگر تعریف از خود نباشد، من دختر خوش اندام و زیبایی هستم. تحصیلاتم هم از بیلی بالاتر است و وضعیت مالی بسیار خوبی هم دارم، تصور نمی کنم این رفتارهای زشت و توهین آمیز حق من باشد. من از هیچ کوششی برای حفظ رابطه مان دریغ نکرده ام اما او همچنان به روابطش با دختران دیگر نیز ادامه می دهد. “
انصافاً برندا در مورد زیبایی چهره اش راست می گفت. او زنی زیبا بود.
به برندا گفتم : ” اگر درست حدس زده باشم بیلی پسر خوش قیافه ای نیست ؟ “
برندا جواب داد: ” بله آقای آریافر ،حدستان کاملاً درست است، اما شما از کجا فهمیدید که او خوش قیافه نیست؟ “
به برندا عرض کردم : « همین الان برای دقایقی خودتان را به جای بیلی بگذارید و تجسم کنید که بیلی چه احساسی در مقابل برندا دارد؟ او با زنی زیبا برخورد کرده که عاشق اوست. ناگهان هرچه خواسته بود به یکباره پیدا کرد، یعنی زنی خوش اندام، زیبا و تحصیلکرده به نام برندا . این دختر جوان همان زنی است که بیلی همیشه در رویاهایش او را مجسم می کرده است.
متأسفانه آن مرد خود را لایق این همه چیز خوب نمی داند. او احساس می کند که از برندا سوء استفاده می کند. او فکر می کند که یک شیاد است. این پسر ، ظاهر خوبی ندارد و مطمئن نیست که برندا تا آخر عمر با او زندگی کند. هرچه برندا و بیلی مدت بیشتری باهم باشند و از نظر احساسی به هم نزدیکتر بشوند، نگرانی بیلی درباره اینکه اگر برندا او را ترک کند چه اتفاقی رخ خواهد داد، بیشتر می شود.
بیلی از پایان این رابطه می ترسد و کسی را می خواهد که خیال او را راحت کند، اما او جرأت ندارد به برندا از ترس ها و نگرانی هایش سخن بگوید ، زیرا فکر می کند که اگر برندا احساس او را نسبت به خودش بفهمد، او را ترک خواهد کرد. حال روزی را تجسم کنید که این مرد، خانم جوانی را در جاده تندرستی باشگاه انقلاب دیده بود.»
مهدی آریافر در ادامه گفته است، از برندا پرسیدم: «شما آن خانم را در باشگاه انقلاب دیدید. اگر باز هم درست حدس زده باشم خانمی کوتاه قد و با چهره بسیار معمولی بوده . شما با دیدن آن خانم ، جمله ای نظیر این عبارت را نگفتید که : “بیلی خیلی از آن خانم سرتر است و احتمالاً بیلی در تور او افتاده است. آیا حدس من درست است؟
برندا که نشان می داد از حدس من جاخورده است، گفت: « وای خدای من ، شما چگونه توانستید با این دقت بالا بخوبی مشخصات آن خانم را حدس بزنید؟ باید اعتراف کنم که با دیدن آن دختر، من با خودم گفتم: این خانم که نه اندام مناسبی دارد و نه جذابیت و زیبایی ای . بیلی دلش را با چه چیز این خانم خوش کرده است؟ “
به برندا عرض کردم: ” حدس چندان سختی نبود، بیلی اعتماد به نفس لازم را ندارد و به همین خاطر به سوی افرادی گرایش پیدا می کند که از خودش پایینتر باشند. در واقع تمایل این مرد به گرایش به چنین افرادی به خاطر بی اخلاقی او نیست، بلکه او بخاطر فرار از واقعیت به سوی دخترهای دیگر متمایل می شود. او می ترسد تا این واقعیتهایی را که بدان اشاره کردم با شما در میان بگذارد. او فکر می کند اگر واقعیت ها را به شما بگوید، شما از او زده شده و برای همیشه او را ترک کنید. بیلی از اینکه احساساتش را با شما در میان بگذارد، حسابی وحشت دارد.
استرس او دائماً در حال افزایش است و هنگامی که سعی می کند به شما ثابت کند که به هیچ دختری به غیر از شما حتی نگاه هم نمی کند، این استرس بیشتر می شود و تنها زمانی استرس او فرو می نشیند که دختری پایینتر از خودش شروع به صحبت کردن با او کند. تنها در آن زمان است که جناب بیلی ، اعتماد به نفس خود را بدست می آورد زیرا نسبت به آن شخص احساس برتری می کند.»
این مشاور خانواده در ادامه گفته است؛ به برندا پیشنهاد کردم اگر موافق باشد، تصمیم گیری برای کنار گذاشتن بیلی را به جلسه بعدی موکول کند تا من بتوانم فضای مناسبی را فراهم سازم تا بیلی و وی بتوانند بصورت رو در رو ،احساسات واقعی خود را نسبت به یکدیگر بیان کنند. برندا نیز پیشنهاد مرا پذیرفت.
خوشبختانه در جلسه بعدی دقایقی را با بیلی و بدون حضور برندا در اتاق مشاوره، به بررسی شخصیت او پرداختم و متوجه شدم که انصافاً او پسر خوبی است و خصوصیات بسیار ممتازی دارد که برندا به برخی از آنها اشاره کرده بود. در آن جلسه مرد جوان را متقاعد کردم تا احساساتش را بدون ترس با برندا در میان بگذارد. سپس از برندا خواستم تا به اتاق مشاوره بازگردد و به همراه بیلی، بی پرده و بسیار رک و شفاف در خصوص احساسات واقعی شان با یکدیگر صحبت کنند. من هم از اتاق مشاوره بیرون رفته و آنها را تنها گذاشتم.
دقایقی بعد ،برندا از اتاق مشاوره بیرون آمد و در حالیکه اشک می ریخت ، گفت: « آقای آریافر! خیلی معرکه بود. بیلی تقریباً همان چیزهایی را گفت که شما به آنها اشاره کرده بودید و من هم علت علاقه ام را به او بازگو کردم و به وی اطمینان دادم که از انتخابی که کرده ام پشیمان نخواهم شد. من تازه فهمیدم که بیلی هم مرا خیلی دوست دارد و اشتباهات گذشته اش همانگونه که شما نیز گفته بودید به دلیل فرار از بیان واقعیات بوده است.»
از مرد جوان پرسیدم: خب چه حسی داری بیلی خان! بیلی پاسخ داد: خیلی سبک شدم. تقریباً سه سال است که می خواستم حرف دلم را به برندا بگویم اما هربار به بهانه های مختلف از گفتن آن طفره می رفتم.
به مرد جوان گفتم: من اطمینان دارم که تو دیگر دست از خیانت های عاطفی ات برخواهی داشت !بیلی با چهره ای خجالت زده گفت: همینجا به شما و برندا قول می دهم دیگر از این اشتباهات مسخره نکنم و به عشق خود پایبند باشم.
با توصیه برندا قرار شد بر روی اعتمادبه نفس آن مرد جوان، چند جلسه ای کار کنم. اکنون آقای بیلی اعتماد به نفس لازم را بدست آورده است و با همراهی همسرش شرکت مستقلی را در زمینه کامپیوتر تأسیس کرده است.
مهدی آریافر در انتها افزوده است: این دختر و پسر دوست داشتنی مدتی بعد با یکدیگر ازدواج کردند و تست های هر سه ماه یکباری که برای بررسی کیفیت زندگی مشترکشان انجام می دهند، حاکی از رضایت طرفین از زندگی زناشویی شان است. البته نمی خواهم بگویم هیچ مشکلی در زندگی آنها پیش نمی آید. قطعاً در همه زندگی ها، مشکلاتی وجود دارد اما این زوج جوان آموخته اند که چگونه در کمترین زمان ممکن به شناسایی مشکلات و رفع آن اقدام کنند و هرجا که لازم باشد از مشاور خود کمک می گیرند.
مطالب مرتبط:
این زن آلت تناسلی شوهرش را بخاطر خیانت برید +عکس
اس ام اس دردناک خیانت و بی وفایی
بهترین راهکار برای رشد سریع و پایدار در هر کسب و کار پیدا کردن مشتریان ثابت و وفادار است، مشتریانی که حتی در زمان مشکل و سختی ها شما را ترک نکنند! اما چگونه؟
به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ جذب مشتریان وفادار برای کسب و کار شما چگونه باید انجام شود تا فروش مطمئن و باثباتی داشته باشید. در این مقاله در خصوص جذب مشتریان وفادار برای کسب و کار تان بحث می شود.
ممکن است فرد در کسب و کار آنقدر بر سود و زیان متمرکز شود که این حقیقت را کمرنگ جلوه دهد که بهترین روش سنجش موفقیت یک کار، مشتریان آن است. اگر میخواهید یک ارزیابی واقعی از کار شرکت خود داشته باشید، از مشتری بعدی که وارد شرکت شما میشود یا با شما تماس میگیرد، سوال کنید.
بسیاری از صاحبان مشاغل آنقدر درگیر انجام امور روزمره میشوند که فراموش میکنند، تماماً کسب و کارشان به مشتریان آنها بستگی دارد. بدون مشتری، کسب و کاری هم وجود نخواهد داشت- مشتریان افرادی هستند که نه تنها بر مبنای محصولات و قیمت آنها بلکه بر مبنای کیفیت خدماتی که دریافت میکنند، به شرکتها اعتماد میکنند. پس تعجبی ندارد که در کسب و کارها باید بسیار تلاش شود تا اعتماد مشتری جلب و حفظ شود.
مشتری را بشناسید. مهم نیست که شرکت شما چه محصولات یا خدماتی را ارائه کند. چون کلید موفقیت شما، شناخت مشتری است. هر چه بهتر مشتریان خود را بشناسید، شانسهای رشد شرکتتان افزایش مییابد. این روزها حتی شرکتهای متخصص وجود دارند که پایگاه دادههای مشتریان هدفگذاری شده یا مورد نظر را به صورت برخط برای انواع کسب و کار ارائه میکنند. با توجه به وجود منابع اینچنینی، دسترسی صاحبان مشاغل به علایق، نفرتها، شخصیتها، و عادات خرید و خرج کردن مشتریان در بازار مورد نظر بسیار آسانتر شده است.
در جهان امروزی، بازاریابی “شفاهی” یا “دهان به دهان” ارزش بسیاری دارد و میتواند کمک شایانی به یک شرکت برای ازدیاد تعداد مشتریانش بکند.بسیاری از بازاریابیهای مثبت توسط باارزشترین و وفادارترین مشتریان شما صورت میگیرد. تلاشکنید تا به خواست مشتریان خود گوش فرادهید و مشتریان وفادار و دائمی را برای خود پرورش دهید.
مشتریان خوب پرورش یافته، از بسیاری جهات تاثیر مثبتی بر کسب و کار دارند: آنان مجددا و این بار بیشتر از شما خرید خواهند کرد، به دوستان و همکاران خود در مورد شرکت شما خواهند گفت، بازخورد سازندهای برای شما خواهند داشت، برای کمک به شما در جهت بهبود شرکت وقت خواهند گذاشت و اگر مرتکب اشتباه شوید، شما را آسانتر خواهند بخشید.
نه قیمت و نه طیف وسیع خدمات موجب جذب و حفظ مشتریان نمیشود. آنچه در مسیر طولانیِ ایجاد اعتماد میان مصرفکنندگان و فروشنده لازم است، تجربهی مشتری برتر است. با توجه به اینکه بسیاری از شرکتها محصولات باکیفیت مشابه را با قیمتهای رقابتی عرضه میکنند، آنچه موجب تمایز در سبک کسب و کار شما میشود، توانایی شما در ارائهی خدمات به مشتریان باثبات و باکیفیت و انجام معاملات شخصی با آنها است. برای این کار، باید نیازهای مشتری خود را بشناسید و سپس در هر زمانی راهی را برای پاسخگویی به آنها بیابید. جا خوردید؟ بله اگر شما تجربهی بزرگ را برای مشتری فراهم نکنید، بازار مورد نظر شما، کسب و کار را در جاهای دیگری خواهد یافت.
بازخورد مشتری – مثبت یا منفی – میتواند به شما کمک کند تا روابط مصرفکنندگان با شرکت را تقویت کنید. بازخورد منفی به شما کمک میکند تا حوزههایی را که در آن ضعف دارید، شناسایی کنید. بازخورد مثبت کارهای درستتان را به شما نشان میدهد.
آیا شما تا به حال تلاش کردهاید تا با مشتریان سابق یا غیرفعال خود تماس بگیرید؟ به سخنان آنان گوش کنید و دیدگاههای آنان را دربارهی اینکه چرا کسبوکار با شما را متوقف کردهاند، جویا شوید. این اطلاعات به شما کمک میکند تا به نیازهای مشتریان پس از انتخاب یک محصول یا درخواست وی برای ارائهی خدمات پی ببرید. این میتواند فرصتی برای بازگرداندن مشتریان سابق به چرخهی تجارت باشد و در عین حال استراتژیای را به شما برای جذب مشتریان بالقوه ارائه کند.
هرگز فراموش نکنید: مشتری، ارزشمندترین دارایی هر کسب و کار و شرکتی است، و ارائهی خدمات شخصی به مشتریان نه تنها آنها را به مشتریانی وفادار و خوب بلکه به مبلغان و سفرایی برای معرفی نام تجاری محصولات و خدماتتان تبدیل میکند.
شما به عنوان مسوول یک سایت، عبارات تقریبی را که مخاطبان جستوجو میکنند تا شما را بیابند و نیز عبارتی را که با جستوجوی آن به سایت شما وارد میشوند میدانید، اما دانستن همین اطلاعات در مورد رقبا هم بسیار مهم خواهد بود. این اطلاعات میتواند شما را نسبت به هدف و ذهن مخاطبی که به سایت شما وارد نشده ولی شما دوست داشتید که وارد سایت شما شود، آگاهتر و مسیر حرکت شما را روشنتر کند.
زمانی که شما دانش بیشتری در مورد نحوه و دورنمای جستوجو در رابطه با وبسایت خود داشته باشید، میتوانید بسیار آگاهانهتر و دقیقتر، محتوای خود را ایجاد کنید و توسعه دهید تا میزان تعاملها با شما افزایش یابد. برای نمونه اگر شما بدانید که مخاطب عبارت «ارزانترین بلیت به مقصد مورد نظر» را جستوجو میکند، این عبارت را در محتوای سایت خود به دفعات وارد میکنید. دانستن رفتار جستوجو و خرید مخاطب شما، اینکه از چه سایتی وارد سایت شما شده است، در محیط وبسایت شما چه کاری انجام میدهد و کجا شما را ترک میکند، میتواند وجه تمایز یک سایت متوسط با یک سایت با کیفیت بالا باشد.
اگر مشتریان سایت شما بهطور همزمان چند وبسایت دیگر را باز کرده و در حال مقایسه قیمتها با هم هستند، تقریبا میتوانید مطمئن باشید که رفتار وفاداری را نمیتوان از این مخاطب انتظار داشت. از طرف دیگر درگیر شدن با ذهن و رفتار مخاطب با پاسخ به این سوال که چرا مخاطب صفحه وبسایت را عوض میکند و به صفحهای دیگر میرود، کلید اساسی در ایجاد رابطه طولانی وفاداری با مشتری است.
دنبال کردن مخاطب برای کسب موفقیت در رزروها
اینکه مخاطبان زمان زیادی را با شرکت و سایت شما صرف میکنند بهاین معنی نیست که آنها وفادار هستند. بدون دانستن رفتار خرید مشتریان، میتوان به جرات گفت که نقاط کور زیادی در شناخت شما از مخاطب وجود دارد. برای نمونه یکی از شرکتهای خدمات آنلاین، با استناد بهاین آمار که 61 درصد از خرید در سایت توسط 20 درصد از مخاطبان انجام میشود نتیجه گرفته بود که این 20 درصد وفادار هستند.
بعد از انجام یک مطالعه عمیق در مورد رفتار خرید این 20 درصد، صاحبان سایت متوجه شدند تنها کمتر از 5 درصد از این 20 درصد، مشتریان وفاداری هستند. بقیه افراد کسانی بودند که زمان زیادی را هم برای این سایت و هم برای سایتهای دیگر میگذاشتند. بنابراین، بعد از دانستن این مطلب، صاحبان شرکت تصمیم گرفتند با اتخاذ سیاستی جدید روی جذب کامل آن 15 درصد باقیمانده فعالیت کنند. پس میتوان گفت که دنبال کردن دقیق مخاطب و شناخت او، موضوع بسیار مهمی در ایجاد وفاداری است.
جذب حرفهایها برای رزرو
زمانی که دریافتید هدف اصلی شما برای خرید چه گروهی هستند، باید اطلاعات بهدستآمده را برای جذب مخاطب استفاده و رابطه خود را با او عمیقتر کنید. مقاصد مورد نظر مخاطب خود را با رفتارهای قبلی خرید او تطبیق دهید تا بتوانید بیشترین میزان کارآیی را از او انتظار داشته باشید.
بهطور مثال اگر شما بدانید اکثر کلیکها در سایت شما روی سرویس خاصی مانند تورهای طبیعتگردی است، با ارسال خصوصی تورهای ویژه طبیعتگردی برای مخاطب مورد نظر، میتوانید او را به مجموعه خود وفادار کنید. روشهای وفادار کردن مشتری، برای هر شخصی یا هر نوع سرویسی متفاوت است.
اما اصولی کلی در این موضوع وجود دارد؛ نخست اینکه مخاطب را به درستی بشناسید و مطالب و مواردی ویژه خود او برایش ارسال کنید یک اصل در ایجاد وفاداری است. اما اینکه چگونه به شناخت مخاطب دست پیدا کنید یا اینکه چگونه و با چه قاعدهای اطلاعات مورد نیاز را برای مخاطب ارسال کنید، موضوعی است که کمیبه آن پرداخته شد، اما بدیهی است که شناخت دقیقتر و درستتر، نیازمند مطالعه و مشاوره بیشتر با متخصصان این امر است.
*عضو جامعه تخصصی گردشگری الکترونیکی