جام جم سرا:
از سوی دیگر، دیدن افرادی که با جعبهای پر از عینک آفتابی در کوچه و خیابان یا سر چهارراهها عینک آفتابی میفروشند خبر از این میدهد که دوباره فصل تابستان از راه رسید و گرمای هوا، بازار عینکآفتابی فروشان را نیز داغ کرده است.
بازار عینک آفتابی همانند انواع و اقسام آن با رنگهای متنوعش، دارای زیر و بم کاملا تخصصی است، اما بسیاری از خریداران و مراجعان این بازار صرفا درگیر رنگ و لعاب شده و بدون توجه به تخصصی بودن انتخاب عینک آفتابی مناسب دست به جیب میشوند و نه تنها به بینایی خود خدمت نمیکنند بلکه آن را در معرض امراض مختلف قرار میدهند.
تردیدی نیست که همه ما اهمیت پزشکی استفاده از عینک آفتابی را در فصل تابستان و زمستان میدانیم و از زیانهای تابش انواع اشعههای مختلف خورشید بر چشم آگاهیم. همچنین اهمیت منحصربهفرد آن را در تیپ زدن و پز دادن و قیافه گرفتن و بقیه قضایای مرتبت(!) بخوبی میدانیم. اما ماجرا این است که در بیشتر اوقات نمیدانیم چه نوع عینک آفتابی را بخریم که به معنای واقعی برایمان مناسب باشد، یعنی هم به صورتمان بیاید و تیپ را تکمیل کند، هم به چشممان ضربه نزند و هم دارای قیمت مناسبی باشد. اینگونه است که بیشتر ما صرفا ارزان خریدن و ظاهر عینک را ملاک انتخاب قرار میدهیم و در بیشتر مواقع هم به جای ثواب،کباب میشویم.
انواع عینک آفتابی
بهطور کلی عینک آفتابی براساس دو نوع تقاضا روانه بازار میشود. این دو گزینه عبارتند از عینکهای فشن دیزاین (عینکهایی ساخته شده براساس مد روز) و عینکهای کوالیتی دیزاین (عینکهای ساخته شده براساس کیفیت و کارایی). این در حالی است که براساس تحقیقات، مشخص شده گروه اول بسیار محبوبتر و پرمخاطبتر است بهطوری که بیشتر تولیدات کارخانههای معروف تولیدکننده عینک آفتابی مثل کوکس و تیکا که یکی از معروفترین برندهای دنیای عینک آفتابی است به بخش عینکهای فشن دیزاین اختصاص یافته و بخش کوچکی در گروه تولیدات با کیفیت قرار گرفته است.
بنابراین اگر شما جزو افرادی هستید که بهدنبال عینک آفتابی فشن دیزاین هستید بد نیست بدانید برندهایی چون گوچی، زاروفسکی، دولچه گابانا، شنل، ورساچه، بربری و وُگ برای شما بسیار مناسب است و میتوانید عینکهای بسیار زیبا با طراحیهای مختلف را در کنار کیفیت مناسب از این برندها تهیه کنید اما اگر به کیفیت محصولات اهمیت میدهید و زیاد به دنبال مد روز نیستید میتوانید میان تولیدات ریبن، سُوور، پِرسول و رِبو عینک مناسبی برای خود بیابید، هرچند برخی از این تولیدات در بازار داخلی ایران بسیار نادر است و برای داشتن یکی از تولیدات این برندها باید هزینه سنگینی بپردازید.
انواع فریم برای سلیقههای مختلف
فریم عینک رابطه بسیار تنگاتنگی با سلیقههای مختلف بازار دارد، بنابر این دیدن دهها یا صدها مدل فریم با ترکیبات مختلف در این بازار رنگارنگ جای تعجب نداشته و هرگز باعث آشفتگی ذهن خریداران نخواهد شد چون هنوز هم بازار عینک آفتابی تشنه فریمهای جدید است باوجود اینکه صدها مدل هماکنون روانه بازار شده است.
بهطورکلی در این بازار میتوانیم سه بخش از فریم را پشت ویترین فروشگاه ببینیم:1. فریمهای فلزی، 2. فریمهای پلاستیکی 3. فریمهای ترکیبی
هرکدام از این گروهها دارای مزایا و معایب خاص خود است میتوانید با توجه به سلیقهتان برای تهیه یکی از آنها اقدام کنید. اما چند قانون اصلی برای همه گروههای یاد شده صادق است که باید به آنها توجه داشته باشید.
1. سبکی فریم مورد نظر / 2. عدم ایجاد حساسیت در پوست صورت و محلهای تماس دسته فریم با صورت / 3. انعطافپذیری / 4. تناسب با فرم صورت
عدسیهای متفاوت با کارایی مختلف
هرچند ساخت فریم ارتباط مستقیمی با دنیای مد و فشن دارد اما تنوع عدسیهای عینک آفتابی ارتباط زیادی با دنیای فشن نداشته و بیشتر به مسائل تخصصی مربوط است.
در این زمینه نیز میتوانیم به چهار مدل مختلف از عدسیها اشاره کنیم که عبارتنداز 1. عدسیهای شیشهای 2. عدسیهای پلی کربنات 3. عدسیهای اکریلیک 4. عدسیهای CR-39 (ساخته شده از نوعی رزین).
از آنجا که نوع عدسی ارتباط مستقیمی با بهداشت چشم شما خواهد داشت بد نیست بدانید عدسیها ی آکریلیک ارزانترین نوع عدسی است و با توجه به جنسش به سرعت خط و خش روی آن ظاهر میشود که برای بینایی شما بسیار مضر خواهد بود. عدسیهای شیشهای هم خطر شکستن دارد و دارای وزن زیاد است. لذا در این بین بهترین نوع عدسی که میتوانید به کیفیت آن اعتماد کنید نوع CR-39 است در حالی که هماکنون بیشتر عدسیهای عینکهای آفتابی موجود در بازار از جنس پلی کربناتها است که کیفیتی متوسط دارد.
چه رنگی بخریم؟
شاید هنگام انتخاب عینک آفتابی با دیدن عدسیهای رنگی با رنگهای متفاوت، بارها ازخودتان پرسیده باشید این تفاوت رنگ برای چیست و به چه کاری میآید؟ آیا فقط بحث هماهنگی رنگ عدسی با لباس مهمانی و تیپ مطرح است؟ کدام رنگ عینک مناسبتر است؟
به عقیده کارشناسان، بهترین رنگ برای عینک آفتابی در مصارف عادی، دودی است. اما برای رانندگیهای طولانی بهترین عدسی برای عینک آفتابی راننده رنگ قهوهای خواهد بود. اما بد نیست بیشتر درباره خواص رنگهای مختلف عدسی بدانیم.
۱. خاکستری: این رنگ در عدسیها بهعنوان ته رنگی فوق العاده که سبب کاهش کلی روشنایی نور شده و چشم را در برابر تابشهای خیرهکننده نور محافظت میکند. این ته رنگ برای رانندگی و استفاده عمومی مناسب است.
2. زرد و طلایی: این رنگها میزان نور آبی را کاهش داده و در عین حال به فرکانسهای دیگر نور اجازه عبور میدهد. ته رنگ زرد بهطور کلی رنگ آبی را حذف کرده و سبب خواهد شد همه چیز مقابل دیدگان شما واضحتر بهنظر برسد. با توجه به این خاصیت عینک آفتابی با ته رنگ زرد و طلایی بهترین گزینه برای اسکی بازان در فصل زمستان است ولی چون این رنگ دید نوری را مختل میکند برای رانندگی در غروب و هوای ابری یا مه آلود اصلا گزینه مناسبی نیست.
۳. قهوهای و کهربایی: این نوع عدسیها بهعنوان عدسیهای رنگی عمومی است که میتواند میزان نور زننده را کاهش داده و از ورود فرکانسهای بالای نور مانند نور آبی و ماورای بنفش به سیستم بینایی ما جلوگیری کند، به همین دلیل کنتراست و وضوح کاملی از مناظر مقابل ما ارائه خواهد داد و عدسیهای مناسبی برای دویدن، دوچرخه سواری و رانندگی طولانی است.
4. سبز: کاهش نور زننده و حذف نور آبی از ویژگیهای این رنگهاست، از آن رو که ته رنگ سبز بالاترین میزان کنتراست و بیشترین درجه تیزبینی را فراهم میآورد، بسیار محبوب است، اما فراموش نکنید گزینه مناسبی برای رانندگی نیست چون باعث اختلال در تشخیص رنگ قرمز و زرد که دو رنگ بسیار کاربردی برای علائم رانندگی است؛ میشود و میتواند برایتان خطرساز باشد.
5. صورتی و قرمز: کنتراست عالی را از اجسام با پس زمینه آبی و سبز فراهم میآورد. برای شکار و اسکی روی آبی مناسب است.
۶ . ته رنگ آبی: بیشترین نور آبی را از خود عبور میدهد. برای گلف، تنیس یا نشانهگیری به سوی هدفهای سبز رنگ در باشگاههای تیراندازی مناسب است.
آزمایش کیفیت عینکهای آفتابی
تاکنون بارها درباره زیانهای عینک آفتابی غیر استاندارد گفته شده و چشم پزشکان درباره صدمات بسیار زیاد این گونه عینکها هشدارها دادهاند، اما بهطور کلی استفاده از عینکهای آفتابی غیراستاندارد باعث پدیدهای به نام عدم آسایش از نور میشود. چون هنگام استفاده از عینک آفتابی غیراستاندارد مردمک چشم بیش از حد معمول باز شده و باعث ورود حجم زیادی از تشعشعات مضر به داخل چشم و سیستم بینایی ما میشود.این موضوع باعث میشود افراد با استفاده از عینکهای غیراستاندارد دچار عوارض دیگری همچون خستگی، سرخی چشم، تاری دید، درد چشم و سردرد بشوند. از این رو مشخصات فنی عینکهای آفتابی از مهمترین شاخصهای انتخاب عینک آفتابی استاندارد است و مهمترین توصیه متخصصان به خریداران این است که همواره از فروشگاههای معتبر و نمایندگیهای مجاز، برندهای مختلف را خرید کنند و قبل از پرداخت صورتحساب از فروشنده بخواهند با دستگاه UV سنج میزان جذب عدسی عینک انتخابی را اندازهگیری کند. به یاد داشته باشیم بهترین حالت برای عدسیهای استاندارد 400 نانومتر است.
بااین حال با یک اقدام ساده خودتان هم میتوانید کیفیت عدسی عینک را آزمایش کنید.آزمایش اصلی برای تعیین کیفیت عدسی عینک آفتابی این است که در عینکهای آفتابی نباید جابه جایی تصویر مشاهده شود و وجود چنین علائمی نشاندهنده نامرغوبیت عدسی عینک آفتابی است، عینکهای آفتابی باید فاقد هرگونه کج و معوج بودن باشد.
برای امتحان کردن این مورد نیز میتوانید از داخل عدسی و فاصله 40 سانتیمتری به اشیا نگاه کنید و آن را به حالت دورانی تکان دهید. در صورتی که هرگونه چرخش، جابجایی یا تغییر شکل در اشیا مشاهده شود نشان دهنده نامناسب بودن عدسی عینک آفتابی است.
اما به یاد داشته باشید بهترین روش، استفاده از دستگاههای تخصصی موجود در فروشگاههای معتبر است، بنابراین از فروشنده بخواهید با دستگاه برخی از پارامترهای لازم را برای شما آزمایش کند.
قیمت عینک آفتابی
هر چند در گوشه و کنار خیابان با فروشندگان دورهگرد که تولیدات برخی از برندهای معتبر بینالمللی را به قیمتی غیرقابل تصور میفروشند مواجه میشویم اما بهطور کلی قیمت عینک آفتابی در بازار معمول کشورمان از حدود 50 هزار تومان تا چند میلیون تومان در نوسان است.
عینکهای معمول که عموما محصول آنها کشور چین است از 40 هزار تومان تا 200 یا 300 هزار تومان به فروش میرسد و با کمی فاصله، کیفیتهای برتر تا یک میلیون تومان خواهد بود اما درباره برندهای خاصی تفاوت قیمت ناگهان بسیار زیادتر از حد تصور خواهد شد و به میلیونی خواهد رسید. به هر حال اگر به مراکز عمده خرید عینک در خیابان فلسطین حد فاصل بلوار کشاورز تا انقلاب یا ضلع شمالی میدان گلها حد فاصل اتوبان کردستان مراجعه کردید با برخی قیمتهای زیر مواجه خواهید شد. با این توضیح که بهدلیل تنوع بیشمار مدل، نوع و اندازه عینکهای آفتابی چارهای نیست جز اینکه متوسط قیمت برخی مدلهای پرفروش برندها را اطلاعرسانی کنیم.
عماد عزتی / جامجم
جام جم سرا: در سالهای اخیر طی تجربیات فراوان دریافتهام که زنان بیش از مردان طالب روابط جنسیاند؛ فقط تفاوت آنها با مردان در این است که آنان بهزودی تحریک نمیشوند و یا با شنیدن یا مشاهده اتفاقات جنسی به مانند مردان، آمادگی جنسی نمییابند ولی میل و رغبت در آنان بیش از مردان است. گرچه این ادعا سالیان سال وجود داشته و برخی قبول داشتند و بعضی نیز آن را رد میکردند ولی من خود شخصاً به چنین واقعیتی در طول مشاورههای خود دست یافتهام.
باید توجه داشت که همین میل و رغبت زیاد، مشکلات فراوانی را نیز به همراه داشته است. زیرا در طول سالیان اخیر بسیاری از مراجعینم بویژه زنانی که به همسر خود بیوفایی یا خیانت کرده بودند، اظهار میداشتند: علت خیانت ما به شوهرانمان این بوده که آنها قدرت پاسخگویی به نیازهای جنسی ما را نداشتند و یا در رابطه جنسی تنبل شدهاند.
بهطور معمول مردان میانسال نسبت به مردان جوان، دیرتر به مرحله ارگاسم میرسند و این اندازهگیری نه بر اساس هفتهها و روزها، بلکه بر مبنای قدرت مردان از حیث دقیقه و ساعت قابل قیاس است. این نکته را باید بدانیم که هیچ مردی نمیتواند موضوع عدم تمایل جنسی خویش را در ورای سنین میانسالی مخفی نماید و ادعا کند که چون سن و سالی از وی گذشته، قادر به رساندن زنش به مرحله ارگاسم واقعی نیست.
پس مشکل کجاست؟
متأسفانه برخی از مردان در ایجاد رابطه جنسی با همسرانشان دچار خطاها و اشتباهاتی میشوند که بسیار خطرناک است. شاید اگر زن در شبی از شوهرش تمنای جنسی داشته باشد ولی در این شرایط مرد بگوید: «امشب خیلی خستهام»، در واقع خود او تبر کوبنده و کشنده را بر فرق تنومند زندگی زناشویی خود کوبیده است!
به نوشته درس زندگی، آنچه در این قضیه، مهم جلوه میکند این است که مرد با همه قدرت و توانی که دارد با به زبان آوردن چنین جملاتی اقتدار خویش را از دست میدهد و در برابر زنش مجسمهای توخالی جلوه میکند. این دسته از مردان غالباً در محل کار، پارک، سینما، خیابان، اتوبوس و … با دیدن زنان دیگر، چنان اشتهای جنسی سرسامآوری مییابند که آدمی باورش نمیشود؛ ولی با رسیدن به خانه، سرد میشوند و ادعایی عجیب و ناهمگون دارند.
تنبلی جنسی و دلایل و لطمات آن
اگر واقعیت را پذیرا باشیم این مشکل پیش از آنکه دلیل فیزیکی داشته باشد، دلیل روانی دارد. مرد یا آن تصوراتی را که از همسر خود دارد، نمیتواند کسب کند، و یا اینکه شرایط زن برای رابطه جنسی او جذابیت و گیرایی لازم را ندارد و باعث تحریک جنسی شوهر نمیشود.
در طول تاریخ همیشه مرد به دنبال زن بوده و با اشتهای زیادی او را طلبیده است. احساس تمایل و نیاز جنسی در مرد تا حدودی شخصیت و توانایی او را نشان میدهد. پس چگونه است که مرد با درک این حقیقت بصراحت در برابر زنش اعتراف میکند که تمایل به رابطه جنسی ندارد؟ آیا به نظر شما این به نوعی از دست دادن قدرت و اقتدار مرد نیست؟ اگر هست چرا مرد از نظر روحی خود را تا بدین حد ضعیف نشان میدهد؟
برای حفظ بنیان خانواده، مردان در هر شرایط سنی که باشند، وظیفه دارند نیاز جنسی همسرشان را برآورده سازند و اگر لازم است با همراهی یک مشاور خانواده مشکل خود را حل کنند وگرنه در پی این ناتوانی جنسی، زمینه بروز خیانت زن و یا شکلگیری سایر مشکلات زناشویی فراهم شده است |
گسترش ارتباطات اجتماعی میان زنان و مردان، تداخل جنسیت زن و مرد در محیط کاری و بیرون باعث گردیده است که دید زنان درباره مسائل جنسی بیشتر و بازتر شود. کسب آگاهی از مجلات، فیلمها و شیوههای نوین ارتباط جنسی باعث گردیده که زنان امروزی نسبت به زنان دیروز، واقعگرایانهتر و فانتزی تر عمل کنند تا سنتگرا و مغلوب. از اینرو اگر بگوییم امروزه توازن عملیات جنسی در میان مردان و زنان نیز دچار گوناگونی و تحول شده است، چیزی به اغراق نگفتهایم.
دیگر زن امروزی، همان زن چندین دهه قبل نیست که تابع خواسته و تمنای جنسی مرد باشد، بلکه او اکنون خود طراح و ترسیم کننده حالات روابط جنسی است. بنابراین زن امروزی از نظر جنسی زنی سیریناپذیر به شمار میرود و با توجه به چنین حقیقتی زنان استادانه عمل میکنند.
وضعیت مردان در چنین شرایطی بسی حساستر و بحرانیتر است. اگر زن از حیث مسائل جنسی محجوب و وفادار به شوهرش نباشد، هیچگاه سیری نیافته و آشکارا از ارضای تمایلات جنسی خویش بحث خواهد کرد. باید اعتراف کرد که مردان نیز از چنین زنانی واهمه دارند؛ زیرا هرگاه مردی احساس کند انگیزه و میل جنسی همسرش از او بیشتر است، به قدر یقین خویشتن را فاقد قدرت و مردانگی دانسته و همیشه پایههای زندگیاش را متزلزل احساس میکند.
چنین ترسی باعث میگردد که مرد در تدارک فانتزیهایی باشد که رابطه جنسی را برای زنش جذابتر سازد و به همین علت است که او با دیدن زنان دیگر، یک مقایسه جنسی میان آنها و همسر خود صورت میدهد و میل جنسیاش بشدت بالا میرود اما مشکل اینجاست که وقتی وارد خانه میشود، دیگر میل چندانی به برقراری رابطه زناشویی با همسر خود ندارد!
یکنواختی، یکی از دلایل تنبلی
خطری که روابط زناشویی را تهدید میکند این است که هر اندازه روابط زناشویی میان زن و شوهر بیشتر میشود، انجام آن نیز یکنواختتر به نظر میرسد. در چنین شرایطی زنان درصدد کسب لذات بیشتری میشوند و اگر محجوب و وفادار به شوهرشان نباشند، به سوی مرد دیگری متمایل میشوند تا رابطه جدیدی را تجربه کنند. این گونه است که خیانت زن به شوهر شکل میگیرد.
بدیهی است اگر مرد دارای سلاحی مجهز جهت دفاع از خودش نبوده و نتواند فانتزی جدیدی را در ذهن خود نسبت به همسرش ارائه دهد، مسلماً رابطه جنسی یکنواخت تر جلوه خواهد کرد. اگر زن نیز در برابری و هماهنگی جنسی مرد دچار یکنواختی شود، از جهت دیگر، مرد در طلب موارد فانتزی جدیدی خواهد بود و به همسر خود خیانت خواهد کرد.
با این تفاسیر برای جلوگیری از هم پاشیدگی بنیان خانواده، مردان در هر شرایط سنی که باشند، وظیفه دارند نیاز جنسی همسرشان را برآورده سازند. مرد اگر تصور میکند که توانایی و انرژی جنسی لازم را ندارد، باید با همراهی یک مشاور خانواده مشکل ذهنی خود را حل کند وگرنه او با ناتوانی جنسیاش زمینه بروز خیانت زن و یا شکلگیری سایر مشکلات زناشویی را فراهم نموده است.
مردان باید بدانند که هم زنان بسیار وفادار ، هم زنان بیوفا و هم حتی زنان خیابانی طالب مردی هستند که همیشه از نظر جنسی قدرتمند بوده و حاکمیت خویش را اثبات نماید. در واقع تخت روان جنسی زندگی در روی شاسی قوی و نیرومند مرد استوار شده است و اگر این شاسی مقاوم، محکم و مطمئن باشد، مسلماً حرکت تخت روان نیز راحتتر خواهد بود.
در غیر این صورت، زن و شوهر برای حفظ زندگی مشترک خود و جلوگیری از خیانت احتمالی، بهتر است به کمک مشاور خانواده، تکنیکهای افزایش میل جنسی را فرا بگیرند و به کار برند وگرنه قطعاً زمینه بروز اختلافات زناشویی و یا خیانت همسر خود را فراهم خواهند ساخت.
جام جم سرا: دروغ چیست؟ آشکار کردن، رواج دادن حرف یا فعلی که وجود و صحت نداشته باشد و مخفی کردن حرف یا فعلی که وجود داشته باشد.
حال اگر دروغگویی در چاردیواری خانواده و بین اعضای آن اتفاق بیفتد، قطعا بر بنیان خانواده اثرات سوء خواهد داشت و از اعتماد اعضا به یکدیگر خواهد کاست. در واقع میتوان گفت دروغگو شخصی است ترسو و ضعیفالنفس که بنا به هر علل و انگیزهای دروغ میگوید و یکی از نشانههای دروغگو بودن این است که از او درخواست قسم نکنند و او برای اثبات حرفهای خود سوگند یاد میکند ضمن اینکه کسانی که دروغ میگویند زیاد غیبت و بدگویی میکنند؛ چه درباره اعضای خانواده و چه درباره سایر افراد جامعه.
عوامل دروغ
عقده حقارت: کسانی که کمبود و حقارتهایی را در خود احساس میکنند برای اینکه این کمبودها را رفع کنند، به دروغ متوسل میشوند. پیامبر اکرم (ص): دروغگو دروغ نمیگوید مگر به سبب حقارتی که در نفس خود احساس میکند.
برای اینکه فرد به دامن دروغ نیفتد خانواده باتوجه به توانایی جامعهپذیری خود، باید فرد را قوی تربیت کند بهنحوی که احساس حقارت نکند.
از روی عادت: مانند لاف زدن، تزویر، ریا، حرف مفت، خالیبندی. اشخاصی که به نظر خودشان میخواهند در جمعی خودنمایی کنند و به قولی مجلس گرمکن باشند، به این موارد متوسل میشوند و رفته رفته دروغگویی به صورت عادت در آنها شکل میگیرد. برای جلوگیری از این امر، خانواده باید از ابتدا جلوی دروغگویی فرزندان را بگیرد تا دروغ برایشان عادت نشود.
از روی لجاجت: (مهار نکردن عصبانیت) گاه اتفاق میافتد، فرد برای نشان دادن لجاجت خود با پدر، مادر یا برادر و خواهر از سر لجبازی دروغ میگوید که خانواده باید متوجه این امر بود و با آن مبارزه کند.
ترس: هستند کسانی که از حقیقت وحشت دارند و از روی ترس دروغ میگویند و از دروغ تبعیت میکنند. در این مواقع وظیفه خانواده است که با مهارتهای تربیتی فرد را شجاع و راستگو تربیت کنند تا بتواند بر ترس خود غلبه کند.
نداشتن اعتماد به نفس: کسانی که به علت نداشتن اعتماد به نفس نمیتوانند موقعیت کسب کنند، برای توجیه کردن خود شروع به حرفسازی، لفاظی و به نوعی سفسطهگری میکنند.
بنای اعتماد به نفس فرد در خانواده و از طریق تائید والدین ریخته میشود. لذا خانوادهها وظیفه دارند در ارتباط با «نیاز به تائید» اعضای خود اقدامات درستی داشته باشند.
تلقین کردن: در افرادی که زمینه مستعدی برای دروغگویی دارند، این ویژگی تشدید میشود.
خلف وعده کردن: تحقق نیافتن وعدهها خود زمینه دروغگو شدن شخص ناکام مانده را ایجاد میکند.
به وعده عمل کردن و وفای به عهد و بدقولی نکردن به نوعی احترام گذاشتن به دیگران است. از این رو خانواده با عمل کردن به وعدههایی که به اعضای خود میدهد، آنها را طوری تربیت میکند که بدقول نباشند و خلف وعده نکنند.
مثلا پدری که به فرزند خود وعده میدهد اگر در امتحان پایان دوره تحصیلی قبول و ممتاز شود یک دوچرخه قشنگ برایش میخرد و فرزندش به این امید سعی و تلاش می کند و در امتحانات قبول و ممتاز میشود، اما پدر توانایی انجام وعده خود را ندارد و خلف وعده (بدقولی) میکند، همین عامل، زمینه دروغگو شدن فرزند را مهیا میکند.
معایب دروغ
انسان اشرف مخلوقات است یعنی دارای شعور و روح والا و اعتماد به نفس و اخلاق نیکوست. وقتی انسان از این صفات برخوردار باشد میتوان گفت قابل اتکاست و میشود به او اعتماد کرد و حرفهایش خریدار دارد چون موجودی عملگراست. در غیر این صورت با سایر حیوانات زنده یا انسان مرده فرقی نخواهد داشت. کسانی که دروغ میگویند دائما دلهره و ترس از این دارند که مبادا حقیقت رو شود، ولی غافلند از اینکه هیچوقت ماه پشت ابر نمیماند.
به هر حال خانواده با راستگو بودن عملا به اعضای خود راستگویی و با دروغ به آنها دروغگویی را آموزش میدهد. (ضمیمه چاردیواری)
محمدحسین جلالی
جام جم سرا به نقل از خانواده سبز: در جهان، معمولا تعداد مردانی که به همسر خود خیانت میکنند از تعداد زنانی که به همسر خود خیانت میکنند بیشتر است اما تحقیقات نشان داده که در سالهای اخیر تعداد زنان خیانتکار نسبت به قبل بیشتر شده است، چرا؟
بر اساس یک تحقیق از هر ۳۰۰۰ شرکت کننده، ۲۰ درصد زنان به خیانت به همسر خود اعتراف کردهاند اما چرا زنان به شوهر خود خیانت میکنند؟ در این مبحث به ۱۰ مورد از این دلایل اشاره میکنیم.
۱- انتقامجویی
گاهی بیوفایی یک زن از حس انتقامجویی او ناشی میشود. گاهی زنان برخلاف میل باطنی خود به شوهر خود خیانت میکنند تا به او بفهمانند حس مورد خیانت قرار گرفتن چقدر دردناک است و البته در خیلی موارد این حربه پاسخ میدهد!
محققی در این زمینه میگوید: «مردها به اندازه زنان احساساتی نیستند، بنابراین در اکثر موارد درد و رنج ناشی از خیانت همسر را درک نمیکنند مگر اینکه خودشان طعم آن را چشیده باشند. زنان با این کار میخواهند شرایطی برابر، با شوهر خود داشته باشند چون احساس میکنند آنچه تا به حال به آن پایبند بودهاند دیگر ارزش و اعتباری ندارد!»
۲- بیتفاوتی همسر
گاهی بیوفایی زنان از احساس نادیده گرفته شدن یا بیتفاوتی همسر در مسائل و مشکلات ناشی میشود. کارشناسی در این زمینه میگوید: «اکثر زنان در ابتدا سعی میکنند به همسرانشان بفهمانند که مشکلی وجود دارد و چیزی آنها را ناراحت کرده است اما اگر شوهر متوجه اشارات غیرمستقیم نشود، به همسر خود بیاعتنایی کند یا گلایههای او را جدی نگیرد، زن به خیانت روی میآورد چون احساس میکند راه دیگری نمانده است.»
۳- احساس ناامنی و خلأ عاطفی
زنان نیاز دارند که دوست داشته شوند و مورد تحسین قرار گیرند. کارشناسان خانواده در این زمینه میگویند: «خیانت معمولا زمانی اتفاق میافتد که زنی احساس کند آنطور که باید و شاید مورد علاقه و توجه همسرش قرار نمیگیرد و همسرش قدر او را نمیداند. معمولا زنان به سمت مردان دیگر جذب میشوند چون از زبان آنها تعریفها و تحسینهایی میشنوند که از زبان شوهر خود نمیشنوند. زنان دوست دارند همیشه به چشم همسرشان خاص و فوق العاده باشند. این یک باور جدی است!»
۴- بازگشت به گذشته
بازگشت به روابط قبلی راهی آسان برای یافتن کسی است که بتواند کمبودهای زندگی زنان را برای مدت کوتاهی جبران کند. البته این راه حل بسیار مقطعی است و نمیتواند تاثیر ماندگاری داشته باشد. آنچه زنان میخواهند شخص قبلی نیست بلکه احساساتی است که در رابطه قبلی تجربه کردهاند یا دیدی است که در آن زمان نسبت به خود داشتهاند. بازگشت به روابط گذشته باعث میشود زنان احساس جوانی، سرزندگی و جذابیت کنند.
۵- رابطه یکنواخت
اکثر زوجهایی که برای مدت طولانی با هم زندگی کردهاند کم کم احساس میکنند آن حرارت و عشق روزهای اول را ندارند. کارشناسی میگفت: «روزهای اول یک رابطه، زمانی هستند که احساس میکنید انتخاب شدهاید و مورد توجه و علاقه هستید اما در مورد روابط طولانی قضیه کاملا متفاوت است چون دیگر هورمونهایی که در اوایل رابطه با دیدن طرف مقابل در بدنتان ترشح میشد کمتر شدهاند.»
البته این مشکل اجتناب ناپذیر نیست و تکنیکهایی برای مبارزه با احساس یکنواختی و تولید دوباره هورمونها وجود دارد؛ مثلا میتوانید هر روز همسر خود را به مدت ۲۰ ثانیه در آغوش بگیرید و حرفهای عاشقانه بزنید. نکته جالب اینکه عدم وجود اختلاف و مشاجره همیشه هم نشانه خوبی نیست. دعوا و جدل گاهی عشق ما را بیشتر میکند. آمارها نشان میدهد زوجهایی که همیشه رابطهای آرام و بدون تنش دارند، بیشتر در معرض خطر خیانت و بیوفایی هستند.
۶- ترس از خیانت شوهر
بسیاری از زنان خیانت و بیوفایی را جزیی جدایی ناپذیر از مردان میدانند و به همین دلیل، همیشه دچار استرس و ترس هستند؛ حتی اگر شوهرشان واقعا به آنها خیانت نکند. گاهی بیوفایی و شروع یک رابطه مخفیانه، راهی است برای کاهش این اضطراب!
۷- روابط زناشویی سرد
زوجهایی که برای مدت طولانی در کنار هم زندگی کردهاند معمولا از یکنواختی و سردی روابط جنسی شکایت میکنند. طی یک تحقیق در سال ۲۰۱۰ در اروپا، ۸۱ درصد از زنان میگفتند: «روابط زناشوییشان سرد و قابل پیش بینی شده و دیگر جذابیتی ندارد.»
۸- نبود نقاط مشترک
اگر زنی احساس کند که دیگر دغدغه یا علاقه مشترکی با شوهر خود ندارد، ممکن است به طرف دیگری جلب شود، که این دغدغهها و علایق را دارد. اکثر زوجها در روزهای اول آشنایی احساس میکنند کسی را پیدا کردهاند که مثل آنها فکر میکند و با آنها همدل و همفکر است اما در بسیاری از موارد بعد از چند سال این احساس از بین میرود. بعضی از زنان برای مبارزه با احساس تنهایی و خلأ، به بیوفایی روی میآورند.
۹- بیماری
زنانی که به بیماریهای خطرناک مانند سرطان پستان مبتلا میشوند ممکن است ناگهان دید جدید متفاوتی به زندگی پیدا کنند. آنها همه قسمتهای زندگی خود را از اول مرور میکنند و به مرگ و نیستی بیشتر فکر میکنند. کارشناسی میگفت: «بدتر اینکه، این زنان ممکن است احساس کنند درست زمانی که بیش از همیشه به شوهرشان نیاز داشتهاند، تنها ماندهاند و حالا دیگر مورد توجه شوهرشان نیستند.»
احساسات این زنان آسیب پذیر میشود و برای جبران این کمبودها و احساسات منفی به خیانت روی میآورند. این احتمال هم وجوددارد احساس کنند زمان زیادی برایشان باقی نمانده و باید از زمانی که دارند بیشتر استفاده کنند.
۱۰- جلب توجه و ماجراجویی
کارشناسی عقیده داشت زنان ممکن است احساس کنند که کسی قدر آنها را نمیداند. آنها همه زمان خود را به کارهای خانه اختصاص میدهند. کارهای خانه را انجام میدهند؛ از بچهها مراقبت میکنند و حتی بسیاری از آنها بیرون از خانه کار میکنند. آنها میخواهند مورد احترام قرار بگیرند و ارزش زحمتهایشان شناخته شود.
از طرفی، زنان همچنین به دنبال کمی هیجان و سردرگمی در زندگی هستند. بسیاری از این زنان، تنها به کمی محبت و توجه نیاز دارند. زنی که در زندگی زناشویی خود از شادی و هیجان کافی برخوردار باشد و رابطهای گرم و صمیمی با شوهر خود داشته باشد، هرگز خیانت نمیکند. (دکتر پروانه صفایی مقدم)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا:ساعت 3 بامداد پانزدهم مهر امسال صدای مرد جوانی از خانه یکی از همسایهها به گوش رسید که درخواست کمک داشت. بهدنبال فریاد کمکخواهی مرد جوان، یکی از همسایهها با پلیس تماس گرفت و گفت: «لحظاتی قبل از خانه همسایهمان صدای مردی به گوش رسید که با حالت ناله کمک میخواست. هر چه زنگ خانه همسایه را زدیم کسی جواب نداد. به دلیل اینکه موضوع مشکوک بود، تصمیم گرفتیم با پلیس تماس بگیریم.»
بلافاصله گروهی از ماموران کلانتری راهی محل مورد نظر شدند. ماموران زنگ خانه را به صدا درآوردند و زن صاحبخانه به نام مهناز پس از مکثی طولانی در را باز کرد و گفت که با همسرش درگیری لفظی داشته و مشکل حل شده است. دقایقی بعد هم مرد جوانی به مقابل در آمد و با معرفی خود به عنوان همسر مهناز، با عذرخواهی از ماموران و همسایهها به خانهاش بازگشت. از آنجا که همه چیز عادی بود، ماموران به کلانتری بازگشتند و موضوع را درگیری خانوادگی اعلام کردند.
3 روز بعد
هجدهم مهر امسال زن میانسالی به اداره آگاهی مشهد رفت و از ناپدید شدن پسرش به نام حسین خبر داد.
او به پلیس گفت: «سه روز است که از پسرم بیخبر هستم و هر چه با تلفن همراهش تماس میگیرم، خاموش است. خاموش بودن تلفن همراه پسرم، مرا نگران کرد، به همین دلیل به خانهاش در بلوار شهید هنرور رفتم، اما کسی در را به رویم باز نکرد، نه از حسین و نه از همسرش مهناز خبری نبود. اطمینان دارم که برای آنها اتفاقی افتاده است. حسین کسی نیست که بدون هماهنگی و بیخبر به مسافرت برود و تلفنش را خاموش کند. امروز دوباره به خانهشان رفتم و با کلید یدکی در را باز کردم که با آثار خون در حمام روبهرو شدم.»
قتلی در خانه
با شکایت زن میانسال، پرونده برای رسیدگی در دستور کار قاضی سید جواد حسینی، بازپرس جنایی مشهد قرار گرفت. در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد که خانه حسین همان خانهای بود که سه شب قبل همسایهها از شنیدن صدای ناله و کمکخواهی مردی در آنجا خبر داده بودند.
از آنجا که از نظر بازپرس جنایی موضوع مشکوک به نظر میرسید، به همراه اکیپ ویژه بررسی صحنه جرم وارد خانه حسین شدند. در بازرسی از خانه حسین لکههای خونی روی دیوار حمام به چشم خورد، از طرفی بررسیها نشان میداد که فرش و پردههای خانه مرد جوان شسته شده است. از طرفی از مهناز خبری نبود و بیشک او از سرنوشت همسرش باخبر بود. به همین دلیل تحقیقات روی مهناز متمرکز شد. در ادامه تحقیقات مشخص شد که مهناز مدتی است با مرد جوانی به نام امید آشنا شده است.
نقشهای برای قتل
از آنجا که مهناز و حسین با هم ناپدید شده بودند، این احتمال میرفت که زن جوان در ناپدید شدن همسرش دست دارد. بررسیها ادامه داشت تا اینکه ردپای مهناز در تهران به دست آمد و ماموران جنایی با نیابت قضایی راهی محل مورد نظر شده و مهناز را دستگیر کردند. همزمان با دستگیری مهناز، امید نیز دستگیر شد.
هر دو متهم برای تحقیقات به دادسرا انتقال داده شدند، متهمان که با مدارک پلیسی ـ قضایی روبهرو شده بودند به قتل اعتراف کردند.
مرد جوان در این رابطه به قاضی جواد حسینی گفت: «من و مهناز در یک شرکت با هم کار میکردیم. او از زندگیاش راضی نبود و مدام از رفتارهای بد همسرش میگفت. کمکم بین ما رابطه عاطفی شکل گرفت و ما به هم علاقهمند شدیم. مهناز آنقدر از شوهرش بد گفت که تصمیم گرفتیم او را به قتل برسانیم. بر اساس نقشه قبلی، شامگاه پانزدهم مهر با کلیدی که مهناز در اختیارم قرار داده بود وارد خانهشان شدم. زمانی که حسین قصد داشت از آشپزخانه چیزی بردارد من از پشت به او حمله کردم و چند ضربه به او زدم.
حسین مرد قویهیکلی بود و در برابر من مقاومت کرد. در این لحظه مهناز هم از پشت سر چند ضربه به همسرش زد و مرد جوان روی زمین افتاد. وقتی از مرگ حسین مطمئن شدیم، جسدش را به حمام بردیم. دو روز جسد را در خانه نگه داشتیم و بعد داخل کیسهای پارچهای گذاشته و در جاده تربتحیدریه رها کردیم.»
با اعتراف متهمان به جنایت، گروهی از ماموران جنایی وارد عمل شده و با حضور در محل مورد نظر، جسد حسین شناسایی شد.
به گفته بازپرس پرونده، به مقتول 29 ساله 20 ضربه چاقو وارد شده که تعدادی از آنها از پشت وارد شده است. متهمان پس از اعتراف به جنایت با قرار قانونی روانه زندان شدند.
جام جم سرا: بعضیها نمیتوانند جلو خودشان را برای چک کردنهای مداوم بگیرند. ارباب رجوعهایی داشتهام که موبایلهای همسرانشان را چک میکردهاند. بیشترآنها زن بودند و اکثرشان بعد از اینکه یک بار مچ همسرشان را در خیانت گرفته بودند به این کار روی آوردهاند. اعتماد بین آنها شکسته شده و اضطراب زیادی درمورد رابطهشان دارند.
چه موضوع این باشد چه نباشد، کسی که مدام همسرش را چک میکند دچار عدم امنیت و مشکلات مربوط به اعتمادبهنفس است.
در مواردی که کسی قبلاً به آنها خیانت کرده و همسر کنونیشان کاملاً معصوم است، موقعیتی بسیار ناعادلانه ایجاد میشود. زوجهایی را دیدهام که مرد کاملاً به همسر خود وفادار بوده اما باز هم همسر او مدام در حال چک کردن او بوده است. بعضی اوقات وقتی زنی نمیتواند به اضطراب خود غلبه کند، شکافی بین آنها ایجاد میکند و رابطه بر هم میخورد.
خیلی وقتها هم مردهایی کاملاً وفادار را دیدهام که فقط به دلیل اینکه همسرشان بیاندازه آنها را متهم به خیانت کرده است، دست به خیانت زدهاند. آنها به نقطهای رسیدهاند که فکر کردهاند وقتی این قدر باید برای کاری که نکردهاند متهم شوند، پس بهتر که آن کار را انجام دهند. در چنین مواردی خیلی ناراحتکننده است که ببینیم ترس از خیانت همسر باعث شده که بدترین ترس او به واقعیت تبدیل شود.
وقتی اعتمادی شکسته میشود، دوباره اعتماد کردن خیلی سخت است. همه چیز به گرفتن یک تصمیم هوشیارانه از اعتماد به کسی برمیگردد.
باید از خودتان بپرسید، شفافیت در یک رابطه به چه معناست؟ آیا چک کردن گوشیهای همدیگر نشانه شفافیت است یا عدم امنیت؟ این چک کردنهای مضطربانه هیچ جایی در یک رابطه شفاف ندارد.
وظیفه من به عنوان یک متخصص مشاور این است که به این افراد پارانوئید کمک کنم بتوانند دوباره اعتماد کنند. یک راه برای انجام این کار این است که کمکشان کنم بفهمند وقتی با بیاعتمادی به کسی نگاه میکنند، همه چیز مشکوک به نظر خواهد رسید. حتی اگر ایمیلهای خودمان را مشکوکانه چک کنیم، بالاخره یک ایمیل مشکوک پیدا خواهیم کرد!
اگر نگاهتان این طور باشد هر نوع صحبتی را ممکن است تیک زدن ببینید. به بیان دیگر، اگر به دنبال پیدا کردن سند و مدرک برای شیطنت همسرتان هستید، مطمئناً آن را خواهید یافت.
من زوجها را تشویق میکنم که به جای این کار، سعی کنند مچ همدیگر را در مواقعی که کار خوبی انجام میدهند بگیرند. گرفتن مچ همدیگر در مواقعی که کار بدی انجام میدهیم هیچ عاقبت خوشی ندارد و هیچکس هم دوست ندارد بداند که کسی او را مدام کنترل میکند.
همچنین اگر کسی بخاطر اینکه همسرش قبلاً به او خیانت کرده است، مدام او را چک کند، من طرف او را میگیرم. غلبه بر شکسته شدن اعتماد کار بسیار سختی است. فردی که خیانت کرده است باید بداند که او مسئول به وجود آمدن این پارانویا و شکاکیت است و به همین دلیل نمیتوانند به چک کردنهای مداوم همسرش اعتراض کنند. اما اگر کسی عادت به چک کردن همسر خود دارد بدون اینکه قبلاً خیانتی صورت گرفته باشد، به این معنی است که اعتماد به نفس بسیار پایینی دارد.
بعضیها احتمالاً نگران هستند که اگر مراقب نباشند، همسرشان فردی جذابتر از آنها پیدا کند. خیلیها را دیدهام که با این نوع حسادتها همسرانشان را از خود دور کردهاند. پس مراقب باشید: اگر شما هم اهل این طور چک کردنهای آزاردهنده هستید، فقدان اعتماد شما میتواند به خیانت همسرتان در آخر منجر شود. یعنی خودتان باعث خیانت به خودتان میشوید.
اگر زوجی با چنین موقعیتی پیش من بیایند، به آنها خواهم گفت که رابطهشان روی یک زمین لرزان است. به آنها میگویم که «دست بردارند، یا از این چک کردنها مداوم و یا از رابطهشان.» بودن در رابطهای که نتوانید اعتماد کنید هیچ ارزشی ندارد.
در یکی از افسانههای یونانی خواندهام که خدای عشق گفته است: «عشق در جایی که اعتماد نیست نمیتواند وجود داشته باشد.» من با او موافقم.
اگر نتوانید به همسرتان اعتماد کنید، چهار انتخاب دارید: یا به آن رابطه خاتمه دهید و کسی را پیدا کنید که بتوانید به او اعتماد کنید؛ یا تصمیم بگیرید که دوباره به همسرتان اعتماد کنید؛ یا تصمیم بگیرید که ساکت بمانید و بیاعتمادیتان را فقط پیش خودتان نگه دارید؛ یا برای حل مسائل و مشکلات بیاعتمادیتان از متخصص کمک بگیرید. (مردمان)
فکر میکردم این همه خستگیاش به خاطر آرامش من و فرزندم است؛ تلفنهای کاریاش هم زیاد بود، زیادتر هم شده بود، آنقدر به او اعتماد داشتم که اجازه بدبینی به خودم نمیدادم. تا این که کمکم متوجه شدم همسرم حتی وقتی به حمام و دستشویی هم میرود، گوشی تلفن را با خودش میبرد! یک بار وقتی خواب بود خواستم فهرست تماسهایش را چک کنم، اما تمام فهرست پاک شده بود و همین خالی بودن فهرست تماس بود که مرا از وجود نفر سوم مطمئن کرد. یک بار وقتی در اتاق ده دقیقه با تلفن حرف زد، به محض قطع تماس گفتم «گوشیت رو بده ببینم با کی حرف میزدی؟» گفت «تلفنِ کاری بود!» آنقدر پاپیچ شدم تا بالاخره گوشی را از دستش گرفتم و به شماره آخری زنگ زدم. حدسم درست بود... همسرم خیانت میکرد، آن هم نه یکی و دو ماه، بلکه دو سال یعنی از قبل از تولد فرزندم.
مدتی را با هم قهر بودیم، حتی نگاهش هم نمیکردم، فکر میکرد این رابطه تا ابد پنهان میماند و حالا که فاش شده بود میخواست جبران کند، چندین بار از من عذرخواهی کرده و اظهار پشیمانی میکند، میگوید زندگیمان را دوست دارد، مدام به جان تنها فرزندمان قسم میخورد که دیگر تکرار نمیشود، اما من هنوز بیاعتمادم.
هر وقت به فکر فرو میرود، با خودم میگویم حتما دارد به او فکر میکند، با هر زنگ تلفنش حس میکنم همان زن پشتخط است، همین که برایش پیامی میآید دلم میخواهد قبل از او، من پیامش را بخوانم. نمیدانم این ارتباط دو ساله تا کجا پیش رفته بود، تمام اتفاقات این دو سال را برای خودم یادآوری و هر بار تصور میکنم این زن در کجای این اتفاقات حضور داشته است. نکند فلان ماموریت کاری بهانهای بوده تا با هم به سفر بروند؟ نکند فلان روز که گفت به عروسی دوستش میرود، با او همراه بوده؟ نکند همان حرفهای عاشقانهای را که به من میگفته، برای او هم تکرار کرده باشد؟ نکند... زندگیام را دوست دارم، شوهرم را با وجود خیانتی که در حقم کرده دوست دارم، اما نمیتوانم او را ببخشم.
خیانت و بیوفایی علاوه بر ایجاد پیامدهای مخرب در رابطه بین زوجین، آسیبهای روانی عمیقی به فرد خیانتدیده میزند. معمولا کسانی که خیانت میبینند خود را سرزنش میکنند یا به دنبال نشانههایی مبنی بر وجود عیب یا مشکلی در خودشان میگردند. اینجا دیگر مشکل دو تا میشود؛ هم تحمل خیانت شریک زندگی و هم تحمل خویشتن به عنوان فردی که چندان خوب و قابل قبول نیست؛ شاید به همین دلیل باشد که بسیاری از خیانتدیدهها به گونهای افراطی دست به تغییر خود میزنند، رژیمهای عجیب و غریب میگیرند، آرایشهای افراطی میکنند و حتی دست به جراحیهای پرهزینه زیبایی میزنند. در حالی که هیچ کدام از این رفتارها راهکار مناسبی برای تخلیه خشم و انزجار فرد خیانتدیده، نیست. ما انتظار نداریم فرد خیانتدیده غمگین یا عصبانی نباشد، اما میخواهیم بگوییم راهحلهای دیگری هم برای برخورد با این اتفاق ناخوشایند وجود دارد.
این راهکارها را حتما آزمایش کنید: خیانتش را نادیده نگیرید
گاهی همسران فکر میکنند اگر مساله را به روی خودشان نیاورند، به تدریج این ارتباط قطع میشود و با این کار فشار سنگین عاطفی را به خود تحمیل میکنند که موجب آسیبهای جدی به جسم و روان میشود. بهتر این است که به او بفهمانید متوجه خیانتش شدهاید و دلیلش را جویا شوید. نادیده گرفتن سبب تشویق او به ادامه کارش میشود ضمن این که در آینده خیانتهای بیشتری از او خواهید دید.
نه او را از خانه بیرون کرده و نه خودتان خانه را ترک کنید
بنشینید و فکر کنید که اگر او را ترک کنید چه میشود و اگر با هم زندگی کنید چه؟ ممکن است آینده این زندگی چندان روشن و شفاف نباشد، اما این تنها یک احتمال است، اگر او اظهار ندامت کند و شما هم بتوانید او را ببخشید لااقل در خانه خودتان مساله را حل کرده و اجازه ندادهاید مسائل خصوصی زندگیتان به گوش دوست و آشنا برسد.
دست نگه دارید
هضم مساله خیانت، کار سادهای نیست که با واکنشهای عجولانه مساله را پیچیدهتر و سختتر کنیم. اقداماتی مثل تلفن زدن به والدین، دوستان یا همکاران فرد مقابل و بردن آبروی او در مقابل دیگران، راهانداختن دعوا و سروصدا در محل کار یا زندگی او نه تنها مشکل را حل نمیکند، بلکه ممکن است بعدها سبب پشیمانی و شرمندگی هم بشود. بنابراین با صبر دست به انتخاب آگاهانه بزنید، شخصیت و جایگاه خودتان را حفظ کنید و در اولین قدم به فکر حل مساله باشید، نه بغرنجتر کردن آن.
همه دلایل را به خودتان نسبت ندهید
گاهی همسران در مواجهه با خیانت سهم خودشان را بیش از حد بزرگ میکنند، «اگر من زیباتر بودم، اگر تحصیلات بالاتری داشتم، اگر از خودم درآمد داشتم، اگر اضافه وزن نداشتم، اگر ....» یادتان باشد در این اتفاق هر دو سهیم هستید؛ یکی کمتر و یکی بیشتر؛ اما قرار نیست سهم اشتباهاتتان را آنقدر بزرگ کنید که دچار خود کمبینی و ضعف اعتماد به نفس شوید. بهتر است اتفاقات گذشته را مرور و سهم خودتان را عادلانه قضاوت کنید.
با هر کسی صحبت نکنید
طبیعی است که بخواهید با کسی درباره این موضوع حرف بزنید یا مشورت بگیرید، اما لطفا با کسی که مشکلی شبیه مشکل خودتان داشته حرف نزنید؛ زیرا معمولا این حرفها تنها سبب همدردی میشود و تازه ممکن است فکرهای منفی دیگری را هم به افکار شما اضافه کند. کافی است او بگوید همسرش با نفر سوم به فلان مجلس رفته بود تا شما هم گمان کنید احتمالا همسر شما هم همین کار را کرده! برای مشورت کردن با دوستی نزدیک و مورد اعتماد یا یکی از اعضای خانواده که منطقی و آیندهنگر است حرف بزنید؛ کسی که سعی میکند مشکلتان را حل کند؛ نه این که بر شدت مشکل بیفزاید.
برای شناختن نفر سوم تلاش بیهوده نکنید
یکی از بدترین کارها این است که بخواهید جزئیات ارتباط با معشوقه همسرتان را کشف کنید یا این که در پی صحبت یا ملاقاتکردن با وی باشید. اگر همسرتان هم اظهار پشیمانی کرده و قصد بازگشت به زندگی را دارد، نبش قبر کردن اتفاقات گذشته نهتنها دردی را دوا نمیکند که راه بازگشت به زندگی دوباره را میگیرد. حتی اگر همسرتان قصد دارد جزئیات اتفاقات گذشته را بگوید و مثلا اعتراف کند، شما در این موقع بگویید «همینقدر که میدانی کارت خطا بود، کافی است. نیازی نیست برای من توضیح دهی، مهم این است که دیگر این اتفاق تکرار نشود چون من توانایی بخشش دوباره را ندارم!» این کار وجدان اخلاقی همسرتان را تقویت و علاقهاش را به حفظ زندگی و تعهدش را به شما بیشتر میکند و مهمتر این که از آسیبهای روحی ناشی از فهمیدن خطاها و جزئیات آن در امان میمانید.
از جنس مخالفی که جوان است مشاوره نخواهید
ممکن است این مشورت شما را در معرض خطر درگیری در رابطه دیگری قرار دهد که به احتمال زیاد منطقی و سنجیده نیست. معمولا در این مواقع دوستان همسرتان پیشنهاد کمک کردن به شما را دارند، بهتر است به جای آنان از یک مشاور متخصص کمک بگیرید یا این که با یک فرد میانسال یا همجنس که به تجربه و خردش اطمینان دارید، صحبت کنید.
ریشه خیانت
مریم ایزانلو، کارشناس ارشد روانشناسی معتقد است خیانت ریشهای درونی دارد و هر انسانی ممکن است مرتکب آن شود. طبق نظر ایزانلو بد نیست بدانیم هر آدمی یک خائن درون دارد که جایی کنار کودک درونش زندگی میکند و برخلاف کودک درون باید جلوی ابراز وجودش را گرفت. این یعنی هر آدمی ممکن است مرتکب خیانت بشود. پس این موضوع میتواند در هر خانوادهای رخ دهد و حتما لازم نیست دلایل پیچیدهای داشته باشد. موارد زیادی وجود دارد که خیانت به سبب مسائلی ساده و پیش پا افتاده رخ داده است.
در برخورد با خیانت چه کنیم؟ ایزانلو در پاسخ به این پرسش میگوید: در برخورد با هر مشکلی باید راهحل درست را انتخاب کرد، اما گاهی ما راهحلی را برمیگزینیم که به نظر خودمان درست بوده در حالی که ممکن است هیچ کمکی به حل مشکلات نکند. در برخورد با خیانت نکته مهم این است که بدانیم خیانت همیشه از جانب طرف مقابل نیست. ممکن است رفتار من از نظر خود و اطرافیان بیتعهدی نباشد، اما از نظر همسرم بیتعهدی و تاحدی خیانت باشد. گاهی اوقات خواسته یا ناخواسته ما وارد رابطهای میشویم که از نظر خودمان یک رابطه معمول کاری یا ارتباط صرفا دوستانه است، اما از نظر همسرمان خیانت است. در چنین مواردی قطع این ارتباط تصدیق نظر همسر و ادامه آن مداومت بر خیانت محسوب میشود. بهترین راه این است که زوجین با یکدیگر حرف بزنند و خطوط قرمز و چارچوب زندگیشان را مشخص کنند. زوجین عموما با ذهنیت قبلی و اصول تربیتی خانواده خود به زندگی یکدیگر وارد میشوند و بیآن که در این باره با هم گفتوگو کنند، توقع دارند طرف مقابلشان به اصول آنها عمل و ذهنیت آنان را پیشبینی کند بنابراین، فردی که خیانت دیده یا گمان میکند خیانت دیده است، باید مستقیما با همسر خود گفتوگو و مواضع خود را بهطور جدی مشخص کند.
ایزانلو دلیل پیچیدگی مقوله خیانت و عمق جراحت آن را در اعتماد تخریبشده میداند. او معتقد است: اعتماد از آن مقولههایی است که یکباره خراب و بهتدریج ترمیم میشود. خیانت، درد دارد و وقتی کسی از سوی همسرش مورد خیانت واقع میشود، به طور ناخودآگاه به دنبال عیوب و نقایص جسمی و روحی در خودش میگردد به همین دلیل اولین چیزی که در فرد خیانتدیده آسیب جدی میبیند عزتنفس اوست.
در برخی موارد فرد خیانتکار، بارها خیانتش را تکرار میکند و هر بار با عذرخواهی و واسطهتراشی و گاهی هم سادهتر از این حرفها دوباره به زندگی مشترکش باز میگردد، در ظاهر این زندگی مشکلی وجود ندارد، اما در عمق آن یک طرف در حال فرسودگی مکرر است. ایزانلو درباره تکرارشدن خیانت میگوید: معمولا یک فرد خائن زمانی به رفتار خود ادامه میدهد که کانون خانواده از سوی همسرش حفظ شود، بنابراین او بهای واقعی این خیانت را نمیپردازد و با خیال راحت این کارش را تکرار میکند. در هر خانوادهای احتمال لغزشهای عاطفی وجود دارد، ولی اصرار به ادامه آن در رابطه زناشویی قابل قبول نیست. با انتخاب راهکارهای درست و مشاورههای کاربردی نباید اجازه داد فرصت خیانتهای دیگر برای همسر خائن ایجاد شود، چرا که تکرار این مساله در نهایت ایجاد خانوادهای متشنج، مضطرب، افسرده و بیاعتماد را در پی دارد. گاهی مادر خانواده به امید اصلاح همسر و حفظ زندگی این وضع را تحمل میکند در حالی که در چنین فضایی فرزندان نیز دچار مشکلات عدیدهای خواهند شد. تنفر از پدر، بیاعتمادی یا حتی الگوبرداری از او حاصل تحمل این فضا و نادیده گرفتن این مساله است.
در مقابل این سهلگیری افراطی گاه با خانوادههایی مواجه میشویم که چارچوبهای تنگ و محدودی را برای همسران خود تعریف کردهاند. ایزانلو درباره این افراطیگری میگوید: در منازلی با مقررات شدید و محدودیت زیاد ممکن است خستگی رخ دهد. همسر محدودکننده، خستهکننده میشود و فضای این ارتباط یک طرف را دچار خفگی میکند. این در حالی است که فرصت دادن به همسر برای این که بتواند خودش را در مهمانیهای خانوادگی ابراز کند، بشدت کمککننده خواهد بود. برای خیلی از آدمها همینقدر خود ابرازگری کافی است که دست به ارتباطهای پنهانی نزنند. ضمن این که وقتی تمام دغدغه یک طرف، کنترل کردن طرف دیگر باشد، این نگرانی همیشگی به طور قطع سلامت روان را به خطر میاندازد. در زندگی مشترک هر دو طرف باید یک حریم شخصی تعریف شدهای داشته باشند و بتوانند به رشدهای فردی خود برسند.
این مشاور خانواده تاکید می کند که در چنین مواردی، بهتر است خانوادهها را درگیر مسائل نکنید هر کس از زاویه خودش از این اتفاق برداشت میکند و دخالتهای دیگران میتواند مشکلات بیشتری درپی داشته باشد. بهتر است این زوج از یک زوج درمانگر برای اصلاح رابطهشان کمک بگیرند.
شیما نادری / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
بهتر است پیش از هر تصمیمی به چند نشانه که میتواند احتمال خیانت همسرتان را افزایش دهد، دقت کنید و به یاد داشته باشید ممکن است در شرایطی،همه این نشانهها وجود داشته باشد اما همه چیز از سوءتفاهمی ساده سرچشمه بگیرد و خیانتی وجود نداشته باشد. پس حتی با وجود این نشانهها هم هیچ وقت صد درصد نتیجهگیری نکنید!
1 ـ وقتی همسرتان ساعتهای کمتری را نسبت به گذشته در خانه صرف میکند، در حالی که مسئولیتهایش در محیط کار تغییری نکرده و دلیلی منطقی برای این تغییر ندارد.
2 ـ وقتی بارها بر سر مسائل جزئی با شما جر و بحث میکند و شما فهمیدهاید او از این مشاجرهها برای خروج از خانه و بیرون ماندن تا دیروقت استفاده میکند.
3 ـ وقتی آدمهایی که کاملا به آنها اعتماد دارید، بارها به شما هشدار میدهند که همسرتان به شما خیانت میکند و حاضرند دلایلی برای ادعایشان ارائه کنند.
4 ـ وقتی همسرتان با این بهانه که برای ارتباط زناشویی متعارف با شما زیادی خسته است، از برقراری رابطه پرهیز میکند و این ماجرا بارها تکرار میشود.
5 ـ وقتی هفتهای یکی دو بار دم غروب به شما زنگ میزند و میگوید به دلیل برخی مشکلات کاری امشب نمیتواند به خانه برگردد در حالی که میدانید ساعت کار او تا 4 عصر بیشتر نیست.
6 ـ وقتی فاکتور هزینه اقامت در هتل یا رسید پرداخت هزینه غذا در رستورانی را در جیب شوهرتان پیدا میکنید، در حالی که تا به حال شما را به آنجا نبرده است.
7 ـ وقتی اصرار دارد وظایف مشترک زندگی زناشویی را جداگانه و بدون شراکت با شما انجام دهد، مثلا رختهایش را جدا از رختهای دیگران به اتوشویی بدهد یا پافشاری میکند حتی مسیر مشترک ادارههایتان را جداگانه بروید.
8 ـ وقتی حاضر نیست فیش حقوقیاش را به شما نشان دهد و با وجود داشتن درآمدی معقول هنوز نیمه ماه نرسیده، حسابش خالی میشود.
9 ـ وقتی در تلفن همراهش، پیامکهایی میبینید که مضمونی عاشقانه دارد و به شماره تلفن همراه فرستاده نشده است، حتی اگر نام گیرنده پیامها مردانه یا زنانه باشد.
10 ـ وقتی حریم خصوصیاش را افزایش میدهد، یعنی به شما اجازه نمیدهد قبضهایش را ببینید، به محض نزدیک شدنتان به رایانه صفحه ایمیلش را میبندد یا اجازه نمیدهد به تلفن همراهش دست بزنید و تماسهایش را در دستشویی یا حمام یا خارج ازخانه پاسخ میدهد.
11 ـ وقتی ناگهان بینظم میشود، بموقع سر قرارهایش با شما حاضر نمیشود و به قولهایی که به شما داده عمل نمیکند.
12 ـ وقتی هر بار موضوع بحثتان در خانه، خیانت همسران است او بدون متهم شدن، رفتاری دفاعی به خود میگیرد و خشمگین میشود.
13 ـ وقتی حس میکنید فاصله شما و او زیاد شده و حوصله گفتوگو کردن با شما را ندارد.
14 ـ وقتی تا پاسی از شب پای رایانهاش نشسته و با غریبهای چت میکند، اما صبح حافظه مسنجر کاملا پاک شده است.
15 ـ وقتی از بودن کنار شما احساس راحتی نمیکند و عصبی به نظر میرسد یا مایل نیست حتی لمسش کنید.
16 ـ وقتی خط تلفن جداگانهای میخرد که اصلا نیاز کاری او نیست.
17 ـ وقتی رفتارهای معمولش مثل شیوه آرایش موها را تغییر میدهد و انتظارات تازهای در ارتباط زناشویی با شما دارد که پیشتر نداشت.
18 ـ وقتی دیدید همسرتان هیچ علاقهای به آشپزی و رسیدگی به امور خانه را مثل قبل ندارد و در محیط خانه احساس بیحوصلگی میکند.
من مطمئن شدم؟
فرض کنیم شمار زیادی از نشانههایی که گفتیم درباره همسرتان صدق میکند، قدم بعدی چیست؛ قهر میکنید؟ با او مشاجره میکنید؟ تعقیبش میکنید؟ محبوب تازهاش را پیدا میکنید؟ یا...
بهترین اقدام در چنین شرایطی، گفتوگویی دو نفره با پرهیز از چاشنی مشاجره است. مشاجره در این مواقع فقط وضع را بدتر میکند و باعث میشود او راهی برای طفره رفتن از پاسخگویی پیدا کند. پس به جای چشم بستن بر حقیقت، در گفتوگویی آرام، نشانهها را برایش شرح دهید و پاسخی منطقی بخواهید اما اگر او همه چیز را انکار کرد و همه ماجراها را به بدبینی شما نسبت داد یا حس کردید پاسخهایش قانعکننده نیست، به او پیشنهاد دیدار با یک مشاور خانواده را بدهید تا شاید نفر سوم و بیطرف، حقیقت را کشف کند.(چاردیواری/ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
روز به روز حساسیت او بیشتر شد و در سال چند بار اوج میگیرد و مرا به خیانت محکوم میکند و بعد از آنکه ثابت میشود اشتباه کرده است، پشیمان میشود. اما من از این تهمتها خسته شدهام و شرایط زندگیمان از حالت عادی خارج شده است. نمیدانم چگونه برخورد کنم تا توهم خیانت در خانهمان از بین برود...
پاسخ مشاور: طبق گفته شما همسرتان شکاک بوده و از یک بیماری روحی رنج میبرد و باید برای رفع مشکلش به یک متخصص مراجعه کند. اما تا آن زمان و حتی در طول مراحل درمان کمکهای شما میتواند بسیار مفید باشد. گاهی حساسیت فقط یک ویژگی روحی است اما گاهی یک اختلال شخصیت است که میتواند ریشه در کودکی و نوجوانی همسرتان داشته باشد. شما میتوانید با بررسی گذشته او و صحبت کردن درباره این موضوع علت را پیدا کنید. یکی از مشکلاتی که این روزها در خانوادهها پررنگ شده، بیاعتمادی به شریک زندگی است. دیدن سریالهای ماهواره با عشقهای مثلثی و شنیدن اخبار مختلف در مورد خیانت همسران به یکدیگر به این مشکل دامن زده و باعث شده است رگههای بیاعتمادی در روابط زناشویی دیده شود، اما مشکل همسر شما جدیتر بوده و باید برای رفع آن اقدام کنید.
شاید قدم اول برای مداوای یک زن شکاک، شفافسازی در حد آب و آیینه است، نگذارید در رفتارتان حتی یک نقطه مبهم وجود داشته باشد، خواستههای هرچند غیرمنطقی او را برآورده کنید مثلا اگر همسرتان دوست دارد در محل کارتان حضور یابد، با او مخالفت نکنید یا تلفن همراهتان را کلا به او بسپارید یا تا اطلاع ثانوی از رفت و آمد با کسانی که همسرتان خوش ندارد، بپرهیزید.
این شرایط قرار نیست همیشگی باشد بلکه در کنار مراجعه به روانپزشک و درمان جدی همسرتان، میتواند کمک کند تا او زودتر به شرایط عادی برگردد. در طول درمان فراموش نکنید که افراد خیانت دیده و سریالهایی با موضوع بیوفایی را از زندگی همسرتان دور کنید تا هرچه شما رشتهاید با شنیدن یک جمله: مردها همه همین طور هستن! پنبه نشود.
خانمها در شرایط عادی به ابراز علاقه و احساس شما بیش از آنکه فکرش را بکنید، نیاز دارند، در زمان بیماری این نیاز بیشتر میشود. اگر همسر شما بیماری قلبی داشته باشد، با او مهربانتر میشوید و برای درمانش کمک میکنید یا با بداخلاقی و اخم قرصهایش را به او میدهید؟ مشکل روحی همسرتان هم باید در اوج توجه و علاقه شما برطرف شود. بهترین متخصص دنیا هم اگر شما محبتتان را به او نشان ندهید و او را نسبت به جایگاهش در قلبتان مطمئن نکنید، نمیتواند به بهبود ارتباطتان کمک کند.
این مشکل قابل برطرف شدن است، اما نیاز به کمی صبوری و مقدار زیادی عشق دارد تا بتوانید از این مرحله عبور کنید. (چاردیواری، ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
148
پاسخ مشاور: با توجه به اینکه ممکن است تفسیرهای منفی و سوء برداشتهای دیگران درباره شما و زندگی مشترکتان واقعیت نداشته باشد و باعث ایجاد حالتهای غمگینی و افسردگی در شما شود بنابراین در شرایط کنونی قبل از هر چیز، لازم است تمرین مثبت اندیشی کنید؛ زیرا در شرایطی که اشاره کردهاید، شما حتی نگاههای معمولی دیگران را نیز ممکن است معنیدار بدانید. پس اولین قدم باید واپسزنی افکار منفی و دیدن ویژگیهای مثبت خودتان باشد.
در محیطهای کوچک معمولا سرک کشیدن و فضولی کردن در کار دیگران وجود دارد و شما نیز نمیتوانید برای رفع این مشکل، بتنهایی اقدام موثری انجام دهید بنابراین بهتر است که به آن توجهی نکنید و بر اساس وضعیت موجود رفتار کنید.
بدانید که این مشکل مختص شما نیست بلکه هر فرد دیگری نیز ممکن است با این معضل روبه رو شود. با این حال و برای بهبود اوضاع توجه شما را به چند نکته که در ادامه مطرح میشود، معطوف میکنم.
بهانه دست دیگران ندهید
بیشتر مراقب رفتارتان باشید و خود را در جایگاه اتهام قرار ندهید. همان طور که میدانید در شهرهای کوچک معمولا بیشتر ساکنان همدیگر را میشناسند و این امر در کنار مزیتهایی که دارد، معایبی نیز دارد و یکی از این عیوب، همین اطلاع از زندگی شخصی دیگران، فضولی کردن در کارها و زندگی دیگران و همچنین زیر ذره بین قرار دادن امورات شخصی افراد است و طبیعی است که اگر میخواهید از حرفهای مردم در امان باشید باید به گونهای رفتار کنید که بهانه دست دیگران ندهید.
بعد از اینکه شما مراقبت لازم از رفتار خود را به عمل آوردید و زمینه را برای بیان کردن تهمت به خودتان فراهم نکردید، مطمئن باشید موارد زیادی از حرف و حدیثها کم خواهد شد و برای موارد باقی مانده، هم فقط کافی است بیتوجه و بیتفاوت باشید و به افرادی که برایتان خبررسانی میکنند نیز روی خوش نشان ندهید تا این بیمحلی اثر مثبت خود را در کاهش موارد مورد نظر داشته باشد.
دنبال آرامش خانوادهتان باشید
به آرامش خود و خانوادهتان بیندیشید. اگر بخواهید همه حرفهایی را که دیگران میگویند همیشه به یاد داشته باشید و آنها را برای خودتان تفسیر کنید یا حتی پاسخ بدهید، دقیقا همان کاری را کردهاید که بد خواهان شما انتظار داشتهاند. پس اگر میخواهید کسانی که پشت سر شما حرف میزنند به هدف خود نرسند لازم است که انرژی خود را صرف حفظ آرامش خود و خانوادهتان کنید و یکی از راههای این کار، کم توجه بودن و اهمیت ندادن به حرفهای افراد فضول است.
همه مردم در زندگی خود مشکلاتی دارند و حال که مشکل شما این گونه نمود پیدا کرده، شایسته است که ضمن توکل به خدا، وقار و متانت خود را حفظ کنید و در عین حال صبر پیشه کنید تا گذشت زمان هم به حل مشکل شما کمک کند. (حسین محرابی - کارشناس ارشد روانشناسی/خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
452