تقریباً هیچکس مخالف این مسئله نیست که مواجهه با تجربه تلخ خیانت با چالشهای جدی همراه اسـت. روانشناسان معتقدند آنچه بیش از حد خیانت را پرتنش میکند، از دست رفتن “اعتماد” بین دو شخص اسـت.
این تجربه از لحاظ روحی و فیزیکی بسیار پرتنش محسوب میشود، به طوری که تحقیقات نشان داده اسـت افراد قربانی خیانت برای مدت بسیاری قادر به انجام درست امور عادی زندگی نیستند.
نکات زیر شامل بایدها و نبایدهایی اسـت که افراد برای مقابله با تنشهای روحی در پی خیانت باید مد نظر قرار دهند:
۱.برای اطمینان از سلامت فیزیکی خود به پزشک مراجعه کنید.
۲.حتی اگر در نظر دارید رابطه را ادامه دهید، با یک حقوقدان مشورت کنید.
۳.با یک مشاور یا فردی قابل اطمینان صحبت کنید.
فراموش نکنید هدف از این کار کسب آرامش و حمایت عاطفی اسـت. صحبت با اطرافیان فرد خیانتکننده به منظور بدنام کردن او کار چندان معقولی به نظر نمیرسد.
همچنین زمانی که قصد دارید موضوع را برای فرزندان خود روشن کنید، همواره به یاد داشته باشید حرفهایی که به آنان میزنید برگشتپذیر نیست. بنابراین پیش از اینکه به غیبت کردن در مورد همسرتان مبادرت کنید، لازم اسـت بیشتر فکر کنید.
۴.به احساسات و مشاهدات خود اعتماد کنید.
اگر کنار همسرتان احساس امنیت نمیکنید و اغلب با رفتارهای مشکوک همسرتان مواجه میشوید، به حس ششم خود اعتماد کنید.
۵.اگر میخواهید رابطه را احیا کنید، همراه با همسر خود در جلسات زوجدرمانی شرکت کنید.
در این جلسات معمولاً فرد خیانتکننده باید در مورد جزئیات و دلایل خیانت به تفصیل صحبت کند. افشای این اطلاعات، فرد قربانی را در وضعیت بهتری قرار داده و آسیب کمتری به وی وارد میکند.
۱.از گرفتن تصمیمات عجولانه خودداری کنید.
جدایی، ادامه دادن به رابطه، تشکیل پرونده طلاق، گرفتن حضانت فرزندان و غیره از جمله تصمیماتی اسـت که باید بیشتر مورد تأمل قرار گیرند.
بر اساس یک قاعده کلی، گرفتن تصمیمات کلی طی ۶ ماه اول چندان پیشنهاد نمیشود.
۲.از مهرورزی به عنوان وسیلهای برای رفع مشکلات استفاده نکنید.
این کار مثل پاک کردن صورت مسئله اسـت و کمکی به حل مشکل اصلی نمیکند.
۳.از تلافی کردن اکیداً خودداری کنید.
تلافی برای مدت کوتاهی به فرد آرامش میدهد. اما همین حس خوب در نهایت به یک فاجعه منجر شده و درگیریهای ذهنی بیشتری را برای فرد قربانی ایجاد میکند.
۴.همسرتان را در مورد کارهایی که نسبت به انجام آنها اطمینانی ندارید، تهدید نکنید.
به هیچ وجه چنین جملهای را به کار نبرید: «اگر یک بار دیگر خیانت کنی، برای همیشه از تو جدا میشوم». در صورتی این جمله معنا پیدا میکند که هنگام وقوع خیانت برای بار دوم بتوانید وسایل زندگیتان را جمع کنید و برای همیشه فرد را ترک کنید. در غیر این صورت، تنها به خدشهدار شدن اعتبار خود دامن زدهاید.
۵.سرتان را مثل کبک زیر برف نکنید.
وانمود کردن به اینکه مشکلتان به زودی حل میشود، کمکی به رفع مشکل نمیکند. از طرفی خود را مقصر ندانید و تصور نکنید اعمال و رفتار شما منجر به خیانت همسرتان شده اسـت.
به این فکر کنید که عمل خیانت اساساً اشتباه اسـت و عواملی مثل سن و سال، تناسب اندام، مسائل کاری و غیره دلیل موجهی برای خیانت همسرتان محسوب نمیشود.
افزایش آمار خیانت زنان
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۲۱:۰۲
در جهان، معمولا تعداد مردانی که به همسر خود خیانت می کنند، از تعداد زنانی که به همسر خود خیانت می کنند بیشتر اســت، اما تحقیقات نشان داده که در سال های اخیر تعداد زنان خیانتکار نسبت به قبل بیشتر شده اســت.
پدریان در ادامه با اشاره به حضور اجتماعی پررنگ زنان در فضای اجتماعی و اقتصادی جامعه افزود: زنان امروزه وارد سپهر عمومی جامعه شده اند و با گروه ها و افراد مختلفی به صورت روزانه برخورد دارند. این برخوردها نیز عامل دیگر تغییر طرحواره های ذهنی و عاطفی در زنان محسوب می شود که عدم آگاهی مردان از این امر و درجا زدن در رفتارهای مردمدارانه و سنتی و عدم توجه به نیازهای عاطفی همسر، خود باعث می شود زمینه برای خیانت زنان فراهم شود؛ چرا که زنان رفتارهای جذاب مردانه را در بیرون از کانون خانواده در مردی غیر از همسر خود می یابند.
فقدان جامعه پذیری جنسی
وی عدم توجه مردان به نیازهای جنسی زنان را عامل دیگری برای گسترش خیانت در میان زنان عنوان کرد و گفت: متاسفانه جامعه پذیری روابط جنسی زناشویی در جامعه ما وجود ندارد و فضای آموزشی برای این امر تعریف نشده اســت. در خلأ جامعه پذیری سکس افراد تعریف درستی از حد و مرز روابط خود ندارند. این افراد نه می توانند به درستی به ارضای نیازهای جنسی خود با همسرشان بپردازند و نه قادرند به مرزبندی اخلاقی در روابطشان با جنس مخالف در محیط بیرون از خانه بپردازند. این افراد هنوز به درستی یاد نگرفتهاند که هرگونه ارتباط کاری، اجتماعی و ... با افرادی از جنس مخالف لزوما نباید رنگ و بوی جنسی و عاطفی به خود بگیرد. عدم برآورده شدن نیازهای جنسی یک زن، تحت تاثیر نگرش مردسالارانه و نگرش ابزاری به زن سبب گسترش زمینه های خیانت می شود.
خیانت در برابر خیانت
این آسیب شناس اجتماعی با اشاره به تاثیرگذاری شبکه های GEM و سایر شبکههای ماهواره ای، این شبکه ها و سریالها و فیلم های مربوط به آن را عاملی برای نهادینه شدن خیانت به عنوان امری طبیعی در میان زن و مرد ارزیابی کرد و افزود: گاهی یک زن با انگیزه انتقام گیری از شوهر خود به امر خیانت گرایش پیدا می کند. در واقع زن در این مورد به مقابله به مثل در برابر شوهر خیانتکار خود می پردازد و می خواهد پاسخ خیانت را با خیانت بدهد! گفتمان موجود در بین زنان که در روابط بین فردی آنان وجود دارد هم در شیوع این پدیده بیتاثیر نیست. اینکه زنان در جمع زنانه خود در ارتباط با روابط عاطفی خود با جنس مخالف صحبت می کنند، به نظر می رسد این موضوع در قبح زدایی از پدیده خیانت و تبلیغ و رواج آن بسیار تاثیرگذار اســت. امروز ما با برخی از زنان رو به رو هستیم که تصور می کنند نداشتن دوستی از جنس مخالف، نوعی بی عرضگی تلقی می شود! بنابراین برای اثبات ارزشمند بودن و مورد توجه بودن خود در میان دوستانشان به چنین ارتباطهایی روی می آورند. پدریان عدم مدیریت صحیح در اوقات فراغت را عامل مهم دیگری خواند که می تواند منجر به زمینه سازی برای خیانت شود و در ادامه افزود: سبک زندگی آپارتمانی هم در بروز این گونه خیانت ها بیتاثیر نبوده اســت. از سوی دیگر گسسته شدن و بریده شدن فرد از شبکه ارتباطات فامیلی نیز عامل دیگری اســت که می تواند سبب شود فرد برای جبران این خلأ عاطفی به ارتباطات دیگری که در آن تعهد و اخلاقیات لازم وجود ندارد، روی بیاورد.
الفبای وفاداری به همسر
وی در پاسخ به این سوال که الفبای وفاداری به همسر و روش وفاداری به همسر چگونه اســت، به نسل فردا می گوید: احساس تعلق نسبت به نظام خانواده، اولین گام در وفاداری فرد به همسرش اســت. این احساس تعلق مسبب ایجاد خودکنترلی در روابط اســت. این حس به من می گوید که دیگری متعلق به دیگری اســت و من متعلق به همسرم هستم! الفبای دیگر وفاداری احساس مسئولیت نسبت به دیگری اســت. این احساس سبب می شود فرد صرفا به لذتگرایی فردی خود نیندیشد و لذت جمعی و وفاداری به خانواده و همسر را بر فردیت گرایی خود ترجیح دهد؛ چرا که برای این فرد لذت گرایی در خانواده تعریف می شود. دین باوری و خداباوری عامل کنترل کننده دیگر اســت که مغفول مانده اســت. خداباوری می تواند برای هر فرد چارچوب های ارزشی و اخلاقی ایجاد کند که خود پیشگیری کننده از بسیاری از روابط نادرست و غیراخلاقی اســت. از سوی دیگر باید روی آموزش مبحث جامعهپذیری سکس در روابط زناشویی بیشتر سرمایه گذاری کرد. هنوز بسیاری از افراد نمی دانند که چگونه نیازهای جنسی همسر خود را برآورده سازند! اینگونه آموزشها بسیار پیشگیری کننده از خیانت اســت که مغفول مانده اســت، زیرا هنوز در جامعه ایرانی صحبت از مباحث جنسی تابو محسوب می شود. باید به زن و مرد آموزش دهیم که همسر تو شریک جنسی تو اســت و نه ابزار جنسی تو! تفاوت این دو در این اســت که وقتی به زن با عنوان ابزار جنسی نگاه میشود، صرفا در این رابطه مرد به ارضای یک سویه نیاز جنسی خود می اندیشد؛ اما اگر زن را شریک جنسی خود بداند، سعی دارد او را به نقطه اوج لذت برساند و برای این کار تلاش کند. نگاه ابزارگرایانه به زن و عدم ارضای جنسی و عاطفی او از عوامل مهمی اســت که منجر به خیانت زن می شود که باید این مسئله را جدی گرفت.
مرجع : نسل فردا
فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
ایّام کوتاه حکومت على علیه السلام، جلوه زیباترین چهره حکومتِ استوار بر ارزش هاى انسانى بوده است. شیوه حکومت او نه تنها براى انسان هاى معتقد به ارزش هاى انسانى اسلام ، جاذبه آفرین بود، که انسان هاى بى اعتماد به این ارزش ها نیز مجذوب آن بودند. بنابراین، فاصله گرفتن مردم را نباید در نااستوارى شیوه حکومتى امام على علیه السلام جستجو کرد؛ بلکه باید علل و عوامل آن را کاوید که بى گمان، زمینه ها و اسباب و دلایلى دیگر دارد.
على علیه السلام، در نهج البلاغه، از رویگردانى مردم از حکومتش سخن گفته است و رویکرد آغازین، و رویگردانى واپسین آنان را به خویش، ضمن خطابه ها و پاسخ گویى به پرسش ها بیان کرده است.
نخستین دلیل فاصله گرفتن مردم از امام على علیه السلام، تفاوت بنیادین دو گونه نگاه به حکومت بود. به واقع، این دو نگاه، تضادّى اصولى در انگیزه ها و هدف ها داشت.
بخش عظیمى از مردمِ شرکت کننده در خیزش علیه عثمان (بویژه شمارى از نقش آفرینان آن حرکت، مانند طلحه و زبیر)، در پى باز گرداندن جامعه به سیره و سنّت نبوى نبودند. آنان، براى حاکمیت یافتن ارزش هاى اصیل اسلامى، شمشیر نمى زدند.
امام علیه السلام تلاش کرد تا معیارگرایى را در صفحه ذهن و صحنه زندگى مردم بگستراند، تا آنان، راه را با معیار حق برگزینند و مردمان را بدان بسنجند، نه اینکه حق را با معیار افراد و شخصیت هاى برجسته و ...
امام على علیه السلام بعد از آن همه اصرار مردمان، زمام خلافت را به دست گرفت، تا مگر حقّى را بازستاند و جامعه را به سیره و سنّت نبوى باز گرداند و ارزش هاى اصیل اسلامى فراموش شده در اجتماع را زنده گرداند و در تمام زمینه ها، اصلاحات را بگستراند.
مردم را، کشش ها و کوشش هاى مادّى و دنیوى برمى انگیخت، و على علیه السلام را، حق مدارى، خداجویى و دغدغه احیاى ارزش هاى دینى. چنین بود که امام علیه السلام فرمود: «خواست من و شما یکى نیست. من شما را براى خدا مى خواهم و شما مرا براى خود مى خواهید.»
در چنین هنگامه اى، وقتى مردمانى پافشارى على علیه السلام را در اهداف خود دیدند و ناهمسویى خود را با این اهداف یافتند، سرِ خویش گرفتند و از جمع خواستاران على علیه السلام بیرون رفتند و از حمایت على علیه السلام سر باز زدند.
نقش خواص و نخبگان در دگرگونى هاى جامعه، نقشى بنیادین و گسترده است. در روزگار حاکمیت امیر مؤمنان، نیز نقش بنیادین در تصمیم گیرى هاى غالب مردم را رؤساى قبایل، ایفا مى کردند؛ مانند امروز، که سردمداران احزاب و تشکّل هاى سیاسى و مدیران نهادهاى بزرگ فرهنگى، اطّلاع رسانى و گردانندگان مطبوعات ورسانه ها ، جریان سازان و نقش آفرینان اصلى جوامع هستند.
مردم را، کشش ها و کوشش هاى مادّى و دنیوى برمى انگیخت، و على علیه السلام را، حق مدارى، خداجویى و دغدغه احیاى ارزش هاى دینى. چنین بود که امام علیه السلام فرمود: «خواست من و شما یکى نیست. من شما را براى خدا مى خواهم و شما مرا براى خود مى خواهید.»
امام علیه السلام تلاش کرد تا معیارگرایى را در صفحه ذهن و صحنه زندگى مردم بگستراند، تا آنان، راه را با معیار حق برگزینند و مردمان را بدان بسنجند، نه اینکه حق را با معیار افراد و شخصیت هاى برجسته و ... ایشان به مردم، در صورتیکه بزرگان و نخبگان آنان از برترى جویى دست نکشیدند، هشدار می دهد: «هان، بترسید! بترسید از پیروى مهتران و بزرگانتان که به گوهر خود نازیدند و نژادِ خویش، برتر دیدند. پس آنان، پایه هاى عصبیت اند و ستون هاى فتنه ... آنان، پایه هاى فسق اند و ملازم بریدن از پدر و مادر؛ و شیطان، آنان را مرکب گم راهى و سپاهى که بدیشان بر مردمان صولت یابد، برگزید.»
امام علیه السلام مردمانى که نه راه درست و استوار را مى شناسند، و نه جهت حرکت را مى دانند؛ «هَمَجٌ رَعاع» نامیده است؛ مگس هاى خُردِ نشسته بر صورت چارپایان، و فرومایگان احمقى که با هر بادى به سویى حرکت مى کنند و بدون دستیابى به موضعى استوار، با هر جریانى به یک سو مى شوند.
براى على علیه السلام رویارویی، با توده اى عظیم از مردم که نه اهل تشخیص بودند و نه در راه تحقیق، بسیار رنج آور بود.
- نهج البلاغة: حکمت ۱۴۷ ؛ خطبه 192
- دانش نامه امیرالمؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، صص206-230
- مهریزی، مهدی، سیاست نامه امام علی علیه السلام، صص100-105
خبرگزاری آریا -
همیشه مادرم خودش را از پدرم بالاتر می دانست و او را تحقیر می کرد. چندماهی است که متوجه شده ام مادرم با یکی از همکاران مرد خود رابطه دوستانه دارد و دایما دزدکی با او صحبت می کند.....
من یک دختر 16ساله هستم. فضول نیستم ولی تعریف از خود نباشه خیلی باهوشم.
پدری بسیار ساده و بی سر و صدا دارم. برعکس مادرم همیشه حرف اول و آخر را در منزل می زند و در یک کلام خانه ما زن سالار است. همیشه مادرم خودش را از پدرم بالاتر می دانست و او را تحقیر می کرد. چندماهی است که متوجه شده ام مادرم با یکی از همکاران مرد خود رابطه دوستانه دارد و دایما دزدکی با او صحبت می کند.
من یک پسر 13 ساله هستم. بر حسب اتفاق وقتی مشغول بازی با گوشی پدرم بودم، عکس او را با یک زن غریبه دیدم. پدرم هیچوقت باور نمی کند که من توانسته باشم رمز گوشی او را باز کنم. من اتفاقی متوجه این مساله شدم.
من یک پسر 19 ساله هستم. چندماهی است که پدرم با اهل خانه خیلی سرد و بی تفاوت شده است و دایما مشغول گوشی همراهش است. اگر هم یکی از اهل خانه دست به تلفن همراه او بزند غوغا به پا می کند. من مطئن هستم که او با یک زن غریبه ارتباط دارد.
اینها گوشه هایی از مشکلات برخی دختران و پسران نوجوان و جوان است که بعضی مواقع برای بخش مشاوره ارسال می شود.
متاسفانه تعداد این سبک یادداشتها روز به روز بیشتر می شود و مهمترین سوالی که در این یادداشتها مطرح می شود این است که: وظیفه فرزند در برابر این دست موقعیتها چیست؟ آیا او موظف است مادر یا پدر خود را از خیانت رخ داده مطلع کند و زندگی زناشویی والدین را نجات دهد؟ آیا خودش باید دست به کار شود و کاری کند؟ یا اینکه باید سکوت کند؟
نظر شما در این رابطه چیست؟ اقدام درست چه می تواند باشد؟
سخنی با والدین
همیشه نوجوانان و جوانان، قربانی روابط بررسی نشده نیستند بلکه برخی از مواقع این والدین هستند که به خیال خود یک رابطه پنهانی را شروع کرده و به گمان خود تصور می کنند کسی از این مساله اطلاع ندارد.
در حالی که فرزندان ریز بین تر از این هستند که والدین بتوانند چیزی را از دید آنها پنهان کنند. شاید فرزندان خانواده چیزی بروز ندهند اما بر ملا نشدن هر مساله ای در خانواده می تواند چند دلیل داشته باشد از جمله، حفظ احترام، ترس از والدین، ترس از آبروریزی و از هم پاشیدن زندگی مشترک و دلایلی دیگر.... لذا والدین موظف هستند که فرزندان خانواده را هوشمندتر از این حرفها دانسته و تصور نکنند اگر موضوعی را مخفی می کنند لزوما به معنای بی اطلاعی آنهاست. پس مراقبت در رفتار خود، از اصول اساسی فرزند پروری است. تربیت فرزندان به اندازه تمام عمر والدین ادامه دار است و فرآیندی نیست که برای مدتی محدود و معین، تعریف شده باشد.
به خاطر داشته باشید که علل اصلی انحرافات اخلاقی و رفتاری نوجوان و جوان را باید در نحوه برخورد اولیا مطالعه نمود. چنانچه والدین بتوانند علاوه بر نقش پدری و مادری نقش یک دوست قابل اعتماد را با او بازی کنند، نوجوان؛ آنها را برای خود تکیه گاهی امن منظور می کند، از مهمترین فواید این امر یکی این است که نیازهای نوجوان و جوان تامین می شود و وی از گزند آسیبهای روانی و اجتماعی مصون می ماند. این نقش توسط والدین به آسانی ایجاد نمیگردد بلکه به آگاهی، بینش صحیح، ثبات عاطفی، صبر و شکیبایی و از همه مهمتر سلامت اخلاقی و روانی خود والدین بستگی دارد.
لذا والدینی که خودشان در ارتباط زناشویی خود خلل جدی داشته و حتی تجاربی مثل خیانت و روابط ناسالم را رقم می زنند قطعا الگویی خوب و شایسته برای فرزندان خود نیستند و باید به زودی زود منتظر بروز همین سبک رفتاری های ناشایست از جانب فرزندان نوجوان و جوان خود باشند.
شما پدر یا مادر گرامی اگر مشکلی حاد و جدی در زندگی مشترک تان دارید قطعا بی وفایی و خیانتهای زناشویی، راه حل درست و مناسب و یا راه فرار از آن نمی باشد وباید از مجراهای منطقی تر مثل دریافت کمک از مشاوران مجرب، در صدد رفع مشکلات ارتباطی خود باشند.
سخنی با فرزندان
احساس آرامش، امنیت، سلامت اخلاقی، احساس رضایت از زندگی خانوادگی و شادمانی، از حقوق اصلی و اولیه هر فرزندی در خانواده است.
هر خانواده یک حالت یا وضعیت منحصر به فرد دارد که ما آن را "فضای خانوادگی" می نامیم. بزرگسالان هر خانواده هم برای خود دارای ارزشهایی هستند. ترکیب فضای خانواده و ارزشها پیامی به فرزند منتقل می کند و آن اینکه چه چیزی در خانواده مهم است. این والدین هستند که دیدگاه فرزندان را در مورد اینکه چه چیزهایی مهم باشند، شکل می دهند. مثلا در یک خانواده امانت داری و درست کاری مهم است، زیرا خود والدین چنین ویژگی دارند و آن را می پسندند و آنها را به فرزندشان نیز منتقل می کنند.بعضی از ارزشها هم بیان نمی شوند ولی برای فرزندان ملموس هستند(مثل عشق، تعهد، وفاداری و ..)
مثلا یک فرزند می بیند که والدینش در هنگام بروز مشکلات صحبت می کنند بنابراین یاد میگیرد که به همکاری و برخورد منطقی با مسایل اهمیت دهد. فرزند دیگر می بیند که والدینش درمورد مسایل جر و بحث می کنند و از سازش کردن اجتناب می کنند پس می آموزد از راههای غیر منطقی مثل دعوا کردن، بی وفایی و .. نیز می توان مشکل را رفع کرد.
اما در اینجا یک تبصره مهم وجود دارد. درست است که برخی از خانواده ها ارزشهای اخلاقی شایسته ای را به فرزندان منتقل نمی کنند اما واقعیت این است که فرزندان راه خودشان را می روند. یعنی فرزندان درباره چگونگی برخورد با هر یک از ارزشهای خانوادگی، خودشان تصمیم می گیرندو ممکن است فرزندی یک ارزش را بپذیرد و فرزندی دیگر آن را اصلا مورد توجه قرار ندهد. به هر حال هر کس خودش تصمیم می گیرد که چه چیزخانواده برای او مهم است.
مخلص کلام اینکه اگر می بینید وفاداری در خانه شما پایمال شده است پس شما به عنوان فرزند خانواده، تصمیم بگیرید این ضد ارزش را نیاموزید و با آن مقابله کنید.
ضمن اینکه همیشه به خاطر داشته باشید که یکی از خصوصی ترین و محرمانه ترین روابط، رابطه زن و شوهری است که هیچکس نباید در آن دخالت داشته باشد مگر با اجازه خود زوجین.
لذا شما فرزندان گرامی که از روی تجسس و یا بدون اراده متوجه بی وفایی یکی از والدین خود شده اید ضرورت دارد که از کنار این مساله بگذرید.
به ترتیب زندگی والدین خود دست نزنید و به طور مستقیم والد دیگر را متوجه این امر ننمایید. در اکثریت غریب به اتفاق خیانتها وبی وفایی ها هر دو طرف متوجه اتفاق روی داده هستند اما بنا به برخی از مصلحتهای درست یا نادرست، برخورد جدی با آن نمی کنند لذا شما هم بهتر است در روابط خصوصی والدین خود تجسس نکنید.
منبع: تبیان
خبرگزاری آریا -
خیانت انواع مختلفی دارد:خیانت احساسی یا جنسی، کدام یک خطرناک تر است؟
- یکی از انواع آن، خیانت جنسی می باشد. این امر زمانی روی می دهد که هیچ گونه پیوند عاطفی میان فرد و طرف مقابلش وجود نداشته و او تنها به دلیل برقراری روابط جنسی و هیجانی که دراز کشیدن پهلوی او می تواند به او بدهد، جذبش شده است.
- دومین نوع خیانت، احساسی می باشد و زمانی روی می دهد که فرد احساس میکند از نظر عاطفی به شخص دیگری غیر از همسر خود علاقه پیدا کرده. وی از همراهی، صحبت کردن، و در میان گذاشتن افکار و علایق خود با شخص دوم لذت می برد. کم کم به این نتیجه می رسد که ترجیح می دهد اوقات فراغت خود را به جای اینکه با همسر و یا نامزدش بگذارند با او سپری کند.
بر اساس تحقیقاتی که من به تازگی انجام داده ام تقریبا چیزی بیشتر از 75% از خانمها اظهار می دارند که خیانت عاطفی برایشان خیلی سخت تر از خیانت جنسی است. البته بسیاری از خانم ها نیز اعتقاد داشتند که هر دو نوع خیانت برایشان سخت است چراکه در هر دو مرحله، ضربه سختی بر روی احساساتی که نسبت به شریک زندگی خود داشتند، وارد می شود.
حال به طور مجزا دیدگاه خانم ها را در مورد هر یک از دو مورد بالا مورد بررسی قرار میدهیم.
خیانت احساسی
خیانت احساسی یکی از مواردی بود که بیشتر خانم ها آنرا مخرب تر و ویرانگر تر تصور می کردند. خانم ها به خوبی می دانند که دختر های زیبای بسیاری وجود دارند و آقایون بالفطره از نظر بصری تحریک پذیر می باشند. البته این امر توجیه کننده خیانت جنسی نیست، اما همه به خوبی می دانند که برخی از مردها در کنترل خواست های جنسی خود ناتوان و یا کم توان هستند.
وضعیت زمانی غیر قابل تحمل می شود که خانم متوجه شود همسرش با کسی آشنا شده که از نظر شخصیتی او را بیشتر دوست می دارد. این امر علامت آن است که خانم دیگر توانایی جذب همسرش را ندارد و نمی تواند پاسخگوی نیاز های احساسی و عاطفی او باشد.
خیانت جنسی به نوبه خود درست نیست، اما اگر مردی مرتکب چنین کاری شده باشد خیلی راحت تر می توان این مطلب را برای همسرش بازگو کرد. اما اجازه دهید که ببینیم خیانت احساسی در نظر خانم ها به چه اموری گفته می شود:
چند نمونه از خیانت های عاطفی
یک مثال خیلی ساده این است که آقا یکی از همکاران مونث خود را همیشه برای شام و یا نهار به بیرون ببرد. در بیشتر موارد بهتر است شک کنید که آنها قصد دارند در مورد چیزهایی خارج از حیطه کاری صحبت کنند. این همکار ممکن است به همدم آقا تبدیل شود و به او اجازه دهد تا عقاید و افکارش را در میان بگذارد.
مردهایی که از نظر احساسی در بدو خیانت کردن قرار دارند، معمولا شروع می کنند به سوال کردن از خودشان که آیا این خانم را باید اینقدر زیاد ببینم؟ آنها در اعماق وجود خود احساس می کنند که این خانم خیلی بیشتر از یک همکار برایشان ارزش دارد و به همین دلیل در زمان ملاقات کردن او احساس گناه به آنها دست می دهد.
یکی دیگر از انواع خیانت های عاطفی که این روزها خیلی رایج شده است online میباشد. آقا سعی می کند بیشتر و بیشتر به شبکه اینترنت متصل شود تا با یک فرد خاص صحبت کند و همسرش نیز ناراحت است که او ساعت های طولانی را در اینترنت می گذارند. نیاز صحبت کردن آقا با این خانم که شاید خیلی زیاد هم نتواند او را ببیند خیلی بیشتر از نیاز او برای بودن با همسر و یا نامزدش است. (یک علامت قدیمی در مورد سرمایه گذاری احساسی)
این مثال نشان دهنده خیانت تمام و کمال عاطفی بود؛ اگر آقا خانمی را که از طریق اینترنت با او ارتباط دارد، قبلا ندیده باشد این امکان خیلی کمتر وجود دارد که تحت تاثیر برقراری روابط جنسی با او قرار گرفته باشد.
چرا خانم ها از خیانت عاطفی می رنجند؟
زمانی که خانم ها در پی یافتن همسر هستند آنها معمولا به دنبال احساسات و توانایی های ذهنی آقایون می گردند از جمله این که آیا آقا می تواند پدر خوبی برای بچه ها باشد، یک زندگی محکم درست کند و با او ارتباط معقولی برقرار کند. از سوی دیگر آقایون بیشتر بر روی خصوصیات فیزیکی خانم ها توجه دارند و اینکه خانم قادر است بچه دارد شود و نیازهای جنسی او را برآورده سازد.
به همین دلیل گفته می شود که چون خانم ها بر روی احساسات و عواطف موجود در رابطه سرمایه گذاری می کنند، خیانت در مورد این مطلب برایشان غیر قابل هضم بوده و احساس می کند که مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
خیانت جنسی
دومین نوع خیانت، جنسی می باشد.
هر چند به اندازه خیانت عاطفی برای خانم ها سخت و دشوار نمی باشد، اما به راحتی می تواند رابطه شما را خراب کند. زمانی که مردی با یک دختر خانم دیگر رابطه جنسی برقرار می کند، همسر این مرد توانایی های خودش را در هنگام خواب زیر سوال می برد. او از خود می پرسد که خانم دیگر چه چیزهایی را به همسرش پیشنهاد می کند که خودش نمی کرده. این امر باعث می شود که خانم در زمینه سکس محتاط تر عمل کند و در نتیجه پس از مدتی به طور کامل از این کار کناره گیری می کند؛ این کار خود شرایط را بدتر خواهد کرد.
درست مثل یک چرخه مخرب و ویرانگر: مرد خیانت می کند، در نتیجه همسرش هرگز نمی خواهد با رابطه جنسی داشته باشد، این امر باعث می شود که آقا بیشتر خیانت کند. به طور خلاصه یکی از راههای مناسب برای بر هم زدن ارتباط انجام چنین کاری می باشد.
آیا فراموشی خیانت جنسی برای زوجین آسانتر است؟
این نوع خیانت تنها برای بدست آوردن رضایت فیزیکی است و یک شب بیشتر ادامه ندارد. آقا هیچ گونه نیاز عاطفی نسبت به خانم دوم ندارد و قصد بیرون رفتن و یا وقت صرف کردن با او را ندارد و تنها به دنبال ارضا کردن نیازهای جنسی خود است. او همان احساس عاطفی که نسبت به همسرش داشته است را حفظ می کند. این مرد تنها به این خاطر که از زندگی جنسی فعلی خود کسل شده و می خواسته موقعیت های جدید را نیز تجربه کند مرتکب این اشتباه شده.
معمولا زمانیکه طرف مقابل متوجه چنین مطلبی می شود اصلا به شوهر خود اجازه نمی دهد که دلیل کار خود را توضیح دهد و همه چیز را زیر پا می گذارد و فقط به او میگوید که من چگونه می توانم دوباره به تو اعتماد پیدا کنم. در یک ارتباط محکم دو طرف نباید مرتکب اینگونه اشتباهات شوند و در صورت بروز مشکل، کنار آمدن با آن چندان دشوار نخواهد بود.
آیا می توانید واکنش خانم را پیش بینی کنید؟
چگونه شخصیت یک خانم در طرز برخورد او نسبت به خیانت تاثیر می گذارد؟
خانم هایی هستند که بیش از هر چیز (حتی احساسات و عواطف) به سکس اهمیت می دهند. این خانم ها معمولا در سایر جنبه های زندگی نیز خود را مشغول کرده اند مانند عرصه شغلی. آنها همچنین اهمیت بسیار زیادی برای وضع ظاهری خود قائل هستند. (همانطور که می دانید ظاهر نقطه مقابل شخصیت است)
برای این دسته از خانم ها خیانت جنسی غیر قابل بخشش می باشد. چرا که آنها تصور می کردند آقا تنها به دلیل زیبایی های ظاهری شان جذبشان شده و این خیانت برای آنها به منزله شکست بزرگی محسوب می شود. آنها تصور می کنند که آقا دیگر هیچ میلی نسبت به آنها ندارد و با این کار خود خواسته به او بفهماند که بهتر است این رابطه تمام شود.
خانم هایی که از خیانت جنسی بیشتر آسیب می بینند به مردها به عنوان دست آویزی برای بر آورده کردن نیازهای جنسی شان نگاه می کنند. به همین دلیل در زمان بروز خیانت جنسی احساس می کنند که شریک زندگی شان توجه خود را به کس دیگری معطوف کرده حالا چه صرفا از نظر جنسی باشد و چه از نظر احساسی و جنسی. آنها در این حالت تصمصم گیرند که رابطه را ترک گفته و به سوی یکی دیگر از خواستگارهای خود بروند.
شما به راحتی می توانید چنین خانم هایی را شناسایی کنید. آنها به دنبال توانایی های ذهنی در آقایون نمی گردند. آنها با مردها ارتباط عاطفی چندانی برقرار نمی کنند و احساسات و افکار خودشان را در میان نمی گذارند. اگر در یک چنین رابطه ای قرار بگیرید خودتان متوجه می شوید که توجه بیشتر بر روی مسائل فیزیکی است.
اگر نامزد و یا همسر شما جزء این دسته از خانم ها باشد آنوقت خیانت جنسی برای او به منزله یکی از وحشتناکترین و غیر قابل بخشش ترین خیانت ها محسوب می شود.
اگر خیانت کردید، چه کار کنید؟
اگر شما در مقابل نامزد و یا همسر خود مرتکب خیانت شدید دو گزینه برایتان وجود دارد: می توانید در این رابطه با او صحبت نکنید و امیدوار باشید که این امر هیچ گاه برایش فاش نشود و یا اینکه به خطای خود اعتراف کنید و تمام عواقب آنرا را نیز قبول کنید.
اگر گزینه اول را انتخاب کردید شما باید خودتان به تنهایی با کرده خود روبرو شوید و بار رنج و عذاب آن را به تنهایی بر دوش بکشید. البته اگر یک درصد هم این احتمال وجود داشته باشد که روزی همه چیز فاش شود آنوقت اوضاع خیلی بدتر خواهد شد؛ به این خاطر که او نه تنها به خاطر خیانتی که شما انجام داده اید ناراحت می شود بلکه از اینکه به او دروغ هم گفته اید عصبانی خواهد شد.
اگر قصد دارید تا به او بگویید، حداقل دیگر عذاب وجدان پیدا نمی کنید اما باید خودتان را برای رویارویی با عواقب آن آماده کنید. اگر از نظر احساسی به او خیانت کردید نیازمند تلاش بیشتری است چراکه پیوند عاطفی که با یک خانم دیگر برقرار شده کمی سخت تر از بین می رود. اما اگر از نظر جنسی به او خیانت کرده باشید و به ویژه اگر به یک شب ختم شده باشد باید به او بقبولانید که شما را ببخشد و بر روی این مطلب کار کنید. عکس العمل او در برابر شما هر چه که باشد، شما باید انتظار بدترین ها را داشته باشد.
البته در این حالت حتی اگر شما تمام کارهایی را هم که انجام داده باشید برای او باز گو کنید این احتمال وجود دارد که او شما را برای یکبار ببخشد اما فکر بخشش دوباره را باید به طور کلی از سر بیرون کنید.
خیانت کنیم یا نکنیم
اگر احساس می کنید که از شریک زندگی خود در حال دور شدن هستید، سعی کنید پیوند های عاطفی گذشته تان را با او از نو تجدید کنید (اگر دچار وسوسه های احساسی شده اید) و یا اینکه به دنبال روش ها و شیوه های جدیدی باشید تا به روابط جنسی خود حرارت بیشتری دهید ( اگر از نظر جنسی احساسی رضایت نمی کنید).
آنوقت زمانی که تلاش خانم ها برای بهبود رابطه را مشاهده کنید خودتان هم شگفت زده خواهید شد. اما اگر دیدید که به هیچ وجه نمی توانید جلوی خیانت کردن خودتان را بگیرید وقت آن رسیده که رابطه فعلی خود را تمام کنید و بروید.
منبع:سایت پرداد
گاهی وقتها میبینید که برخی مردان با وجود داشتن زنی که از خودشان بسیار زیباتر و از همه نظر سرتر است ، باز هم خیانت کرده و به گزارش ایران ناز با زنانی که حتی در حد همسرشان نیز زیبا نیستند رابطه برقرار میکنند ! علت خیانت این مردان به زن زیبا و متعهدشان چیست ؟
چرا برخی از مردان با وجود داشتن زنی خوب ، متعهد و دوست داشتنی باز هم به او خیانت می کنند؟ دلایل تمایل این مرد جوان به زنانی پایین تر از سطح دوست عاطفی خود چیست؟ آیا چنین مردانی را می توان به مسیر صحیح عشق ورزی بازگرداند؟
چرا برخی از مردان با وجود داشتن زنی خوب ، متعهد و دوست داشتنی باز هم به او خیانت می کنند؟ دلایل تمایل این مرد جوان به زنانی پایین تر از سطح دوست عاطفی خود چیست؟ آیا چنین مردانی را می توان به مسیر صحیح عشق ورزی بازگرداند؟ از نظر علم مهارت های ارتباطی زنان در برابر اینگونه از مردان بهتر است چگونه عمل کنند؟ پاسخ این پرسش ها را در ماجرای جالبی که مهدی آریافر متخصص برجسته مسائل درون خانوادگی و خیانت های همسران در سایت خود نوشته است، خواهیم یافت.
این متخصص صاحب نام در بیان یکی از تجربیات مشاوره های واقعی اش در زمینه بهبود روابط ناشی از شکست عاطفی و با استفاده از اسامی مستعار خارجی به جای اسامی واقعی مراجعین خود نوشته است:
برندا ۲۷ ساله صاحب یک کسب و کار موفق در زمینه محصولات بهداشتی و زیبایی است. او دو روز بعد از آنکه به دوستش بیلی گفته بود، همه چیز میان ما برای همیشه به پایان رسیده است، برای مشاوره ترمیم و بازسازی روحیه ناشی از شکست عاطفی نزد من آمد. آنگونه که برندا برایم تعریف کرده بود، اولین باری که رابطه آنها دچار مشکل شده بود، زمانی بود که او دیده بود، دوست پسرش در جاده تندرستی باشگاه انقلاب، در حال صحبت کردن با دختر دیگری است و به گونه ای عاشقانه و رمانتیک در کنار او راه می رود.
رابطه میان آنها بارها بر اثر بی تعهدی مرد جوان به هم خورده بود اما بعد از مدتی و با اصرارهای فراوان بیلی و تأکید وی بر این نکته که او دیگر تغییر کرده و جز برندا به دختر دیگری فکر نمی کند، بار دیگر شکل می گرفت. اما گویا این جناب بیلی خان ما حاضر نبود دست از کارهای اشتباهش بردارد و بار دیگر با دختر دیگری دوست می شد. به همین علت، برندا مصمم شده بود تا به کمک من، نام را برای همیشه کنار بگذارد.
مهدی آریافر می گوید: از برندا پرسیدم، بیلی چه ویژگی های مثبتی دارد که علیرغم این رفتارهایش حاضر نشده ای او را برای همیشه کنار بگذاری؟
برندا پاسخ داد: ” آقای آریافر، بیلی پسر با اراده و سختکوشی است. او ۵ سال است که از اصفهان به تهران آمده و در حین تحصیل در رشته مهندسی کامپیوتر یکی از دانشگاههای معروف تهران، در یک شرکت خصوصی نیز کار می کند. بیلی متکی به خودش است و روی پای خودش ایستاده است. ما ۳ سال پیش و بطور اتفاقی در نمایشگاه کتاب با یکدیگر آشنا شدیم.
او به زبان های فرانسه و انگلیسی نیز مسلط است و به همین خاطر در کارهایم، کمک بسیاری به من کرده است. من حقیقتاً او را دوست دارم ، اما نمی توانم منظور او را از کارهایی که انجام می دهد درک کنم. اگر تعریف از خود نباشد، من دختر خوش اندام و زیبایی هستم. تحصیلاتم هم از بیلی بالاتر است و وضعیت مالی بسیار خوبی هم دارم، تصور نمی کنم این رفتارهای زشت و توهین آمیز حق من باشد. من از هیچ کوششی برای حفظ رابطه مان دریغ نکرده ام اما او همچنان به روابطش با دختران دیگر نیز ادامه می دهد. “
انصافاً برندا در مورد زیبایی چهره اش راست می گفت. او زنی زیبا بود.
به برندا گفتم : ” اگر درست حدس زده باشم بیلی پسر خوش قیافه ای نیست ؟ “
برندا جواب داد: ” بله آقای آریافر ،حدستان کاملاً درست است، اما شما از کجا فهمیدید که او خوش قیافه نیست؟ “
به برندا عرض کردم : « همین الان برای دقایقی خودتان را به جای بیلی بگذارید و تجسم کنید که بیلی چه احساسی در مقابل برندا دارد؟ او با زنی زیبا برخورد کرده که عاشق اوست. ناگهان هرچه خواسته بود به یکباره پیدا کرد، یعنی زنی خوش اندام، زیبا و تحصیلکرده به نام برندا . این دختر جوان همان زنی است که بیلی همیشه در رویاهایش او را مجسم می کرده است.
متأسفانه آن مرد خود را لایق این همه چیز خوب نمی داند. او احساس می کند که از برندا سوء استفاده می کند. او فکر می کند که یک شیاد است. این پسر ، ظاهر خوبی ندارد و مطمئن نیست که برندا تا آخر عمر با او زندگی کند. هرچه برندا و بیلی مدت بیشتری باهم باشند و از نظر احساسی به هم نزدیکتر بشوند، نگرانی بیلی درباره اینکه اگر برندا او را ترک کند چه اتفاقی رخ خواهد داد، بیشتر می شود.
بیلی از پایان این رابطه می ترسد و کسی را می خواهد که خیال او را راحت کند، اما او جرأت ندارد به برندا از ترس ها و نگرانی هایش سخن بگوید ، زیرا فکر می کند که اگر برندا احساس او را نسبت به خودش بفهمد، او را ترک خواهد کرد. حال روزی را تجسم کنید که این مرد، خانم جوانی را در جاده تندرستی باشگاه انقلاب دیده بود.»
مهدی آریافر در ادامه گفته است، از برندا پرسیدم: «شما آن خانم را در باشگاه انقلاب دیدید. اگر باز هم درست حدس زده باشم خانمی کوتاه قد و با چهره بسیار معمولی بوده . شما با دیدن آن خانم ، جمله ای نظیر این عبارت را نگفتید که : “بیلی خیلی از آن خانم سرتر است و احتمالاً بیلی در تور او افتاده است. آیا حدس من درست است؟
برندا که نشان می داد از حدس من جاخورده است، گفت: « وای خدای من ، شما چگونه توانستید با این دقت بالا بخوبی مشخصات آن خانم را حدس بزنید؟ باید اعتراف کنم که با دیدن آن دختر، من با خودم گفتم: این خانم که نه اندام مناسبی دارد و نه جذابیت و زیبایی ای . بیلی دلش را با چه چیز این خانم خوش کرده است؟ “
به برندا عرض کردم: ” حدس چندان سختی نبود، بیلی اعتماد به نفس لازم را ندارد و به همین خاطر به سوی افرادی گرایش پیدا می کند که از خودش پایینتر باشند. در واقع تمایل این مرد به گرایش به چنین افرادی به خاطر بی اخلاقی او نیست، بلکه او بخاطر فرار از واقعیت به سوی دخترهای دیگر متمایل می شود. او می ترسد تا این واقعیتهایی را که بدان اشاره کردم با شما در میان بگذارد. او فکر می کند اگر واقعیت ها را به شما بگوید، شما از او زده شده و برای همیشه او را ترک کنید. بیلی از اینکه احساساتش را با شما در میان بگذارد، حسابی وحشت دارد.
استرس او دائماً در حال افزایش است و هنگامی که سعی می کند به شما ثابت کند که به هیچ دختری به غیر از شما حتی نگاه هم نمی کند، این استرس بیشتر می شود و تنها زمانی استرس او فرو می نشیند که دختری پایینتر از خودش شروع به صحبت کردن با او کند. تنها در آن زمان است که جناب بیلی ، اعتماد به نفس خود را بدست می آورد زیرا نسبت به آن شخص احساس برتری می کند.»
این مشاور خانواده در ادامه گفته است؛ به برندا پیشنهاد کردم اگر موافق باشد، تصمیم گیری برای کنار گذاشتن بیلی را به جلسه بعدی موکول کند تا من بتوانم فضای مناسبی را فراهم سازم تا بیلی و وی بتوانند بصورت رو در رو ،احساسات واقعی خود را نسبت به یکدیگر بیان کنند. برندا نیز پیشنهاد مرا پذیرفت.
خوشبختانه در جلسه بعدی دقایقی را با بیلی و بدون حضور برندا در اتاق مشاوره، به بررسی شخصیت او پرداختم و متوجه شدم که انصافاً او پسر خوبی است و خصوصیات بسیار ممتازی دارد که برندا به برخی از آنها اشاره کرده بود. در آن جلسه مرد جوان را متقاعد کردم تا احساساتش را بدون ترس با برندا در میان بگذارد. سپس از برندا خواستم تا به اتاق مشاوره بازگردد و به همراه بیلی، بی پرده و بسیار رک و شفاف در خصوص احساسات واقعی شان با یکدیگر صحبت کنند. من هم از اتاق مشاوره بیرون رفته و آنها را تنها گذاشتم.
دقایقی بعد ،برندا از اتاق مشاوره بیرون آمد و در حالیکه اشک می ریخت ، گفت: « آقای آریافر! خیلی معرکه بود. بیلی تقریباً همان چیزهایی را گفت که شما به آنها اشاره کرده بودید و من هم علت علاقه ام را به او بازگو کردم و به وی اطمینان دادم که از انتخابی که کرده ام پشیمان نخواهم شد. من تازه فهمیدم که بیلی هم مرا خیلی دوست دارد و اشتباهات گذشته اش همانگونه که شما نیز گفته بودید به دلیل فرار از بیان واقعیات بوده است.»
از مرد جوان پرسیدم: خب چه حسی داری بیلی خان! بیلی پاسخ داد: خیلی سبک شدم. تقریباً سه سال است که می خواستم حرف دلم را به برندا بگویم اما هربار به بهانه های مختلف از گفتن آن طفره می رفتم.
به مرد جوان گفتم: من اطمینان دارم که تو دیگر دست از خیانت های عاطفی ات برخواهی داشت !بیلی با چهره ای خجالت زده گفت: همینجا به شما و برندا قول می دهم دیگر از این اشتباهات مسخره نکنم و به عشق خود پایبند باشم.
با توصیه برندا قرار شد بر روی اعتمادبه نفس آن مرد جوان، چند جلسه ای کار کنم. اکنون آقای بیلی اعتماد به نفس لازم را بدست آورده است و با همراهی همسرش شرکت مستقلی را در زمینه کامپیوتر تأسیس کرده است.
مهدی آریافر در انتها افزوده است: این دختر و پسر دوست داشتنی مدتی بعد با یکدیگر ازدواج کردند و تست های هر سه ماه یکباری که برای بررسی کیفیت زندگی مشترکشان انجام می دهند، حاکی از رضایت طرفین از زندگی زناشویی شان است. البته نمی خواهم بگویم هیچ مشکلی در زندگی آنها پیش نمی آید. قطعاً در همه زندگی ها، مشکلاتی وجود دارد اما این زوج جوان آموخته اند که چگونه در کمترین زمان ممکن به شناسایی مشکلات و رفع آن اقدام کنند و هرجا که لازم باشد از مشاور خود کمک می گیرند.
مطالب مرتبط:
این زن آلت تناسلی شوهرش را بخاطر خیانت برید +عکس
اس ام اس دردناک خیانت و بی وفایی
وقتی والدینتان خیانت میکنند چه باید بکنید؛
در طول زندگی شرایط سخت زیادی برای هر فردی ممکن است رخ دهد که فهمیدن این موضوع که یکی از والدینتان در حال خیانت کردن است میتواند جزء سخت ترین موارد آنها باشد. اطلاع از نحوه برخورد شما با این موضوع بسیار مهم است.
به گزارش آلامتو و به نقل از مردمان؛ کشف اینکه یکی از والدینتان به دیگری خیانت کرده است یا میکند، کشف وحشتناکی است. این کشف حتی رابطه شما با آنها را هم برایتان زیر سوال میبرد و ممکن است احساس کنید صمیمیت چندانی با آنها ندارید یا حتی عصبانی شوید. بااینحال آنها هنوز والدین شما هستند و باز هم میتوانید رابطهتان را با آنها حفظ کنید. خیلی مهم است که با روشهایی درست احساساتتان را تطبیق دهید، با والدینتان صحبت کنید و مرز تعیین کنید. در آخر شاید بتوانید رابطهتان با آنها را ترمیم کنید.
۱. با یک دوست قابلاعتماد صحبت کنید. کسی را پیدا کنید که مستقیماً با این جریان در ارتباط نباشد، به همین دلیل بهتر است آن فرد خواهر و برادر یا از اقوامتان نباشد. یک دوست خوب شما را بخاطر احساساتتان قضاوت نخواهد کرد و با اطلاعاتی که به او میدهید کمکتان میکند وضعیت را ارزیابی کنید.
۲. نزد مشاور بروید. در چنین شرایطی احساسات متفاوتی از خشم تا ناراحتی به سراغ شما خواهد آمد. حرف زدن با یک متخصص روانشناس که در زمینه مشاوره تجربه داشته باشد خیلی خوب است چون ممکن است موضوع را از دیدی به شما نشان دهد که خودتان متوجه آن نبودید. این فرد همچنین والدین شما را هم بخاطر رفتارشان قضاوت نمیکند و رویکردی منتقدانه خواهد داشت.
۳. احساساتتان را در دفتری یادداشت کنید. نوشتن راه بسیار خوبی برای کنار آمدن با احساسات و خالی کردن استرس است. قرار نیست نوشتههایتان را کسی ببیند یا بخواند چون اینها دغدغههای بسیار خصوصی شما هستند. با این روش میتوانید احساساتتان را ارزیابی کرده و خودتان را برای حرف زدن با والدینتان آماده کنید.
۴. زود نتیجهگیری نکنید. شما جای پدر یا مادرتان که خیانت کرده است نیستید و این احتمال وجود دارد که از کل ماجرا باخبر نباشید. ازدواج مسئلهای بسیار چالشانگیز است و هر دو طرف در موفقیت آن سهیم هستند. ممکن است مشکلی وجود داشته باشد که شما چیزی از آن نمیدانید. زود نتیجهگیری کردن درمورد اتفاقی که افتاده است کمکی به رابطه شما با والدینتان نمیکند.
۵. جاسوسی نکنید. ممکن است وسوسه شوید که شواهد و مدارکی علیه پدر یا مادرتان که خیانت میکند پیدا کنید ولی این کار هیچ ارتباطی به شما ندارد و وظیفه شما نیست. این ازدواج شما نیست که احساس کنید به شما خیانت شده است. شما فرزند آن خانواده هستید. با این وسوسه مقابله کنید و سعی نکنید موبایل یا ایمیل او را چک کنید.
۶. به خواهر یا برادرتان رسیدگی کنید. اگر خواهر یا برادرهایتان هم از موضوع باخبر هستند، از اوضاع و احوال آنها باخبر شوید. اگر از شما کوچکتر هستند، سعی کنید به آنها برسید. مثلاً او را برای پیادهروی بیرون ببرید تا بتوانید خصوصی با هم حرف بزنید. درمورد احساساتشان و کنار آمدن به آن با او صحبت کنید.
* اگر خواهر یا برادرتان چیزی درمورد این خیانت نمیداند، خوب فکر کنید که او را در جریان این مسئله قرار دهید یا خیر. البته انجام این کار وظیفه شما نیست و ممکن است موجب ناراحتی او شوید.
۱. به خاطر آورید که چه محبتهایی در حقتان کرده است. اینکه متوجه شوید یکی از والدینتان در حال خیانت به دیگری است ممکن است اعتبار او را در نظر شما زیر سوال ببرد. احترام شما برای او خدشهدار خواهد شد و ممکن است احساس ناراحتی و عصبانیت کنید. ولی به خاطر بیاورید که در تمام این سالها چه محبتهایی در حق شما کرده است چون این محبتهاست که رابطه شما را با او تعریف میکند نه خیانت او.
۲. رابطه جدیدتان با هر کدام از والدینتان را به صورت جداگانه بسازید. در بسیاری از موارد خیانت یکی از والدین باعث از هم پاشیدن خانواده و طلاق والدین میشود. ایجاد رابطه با این وضعیت جدید والدینتان به شما کمک خواهد کرد وارد مرحله جدیدی شوید و به هر کدام از آنها به عنوان یک فرد نگاه کنید نه یک گروه یا خانواده.
* به هر دو آنها محبت کرده و از هر دو آنها حمایت کنید. این زمان برای هر دو نفر آنها بسیار سخت و سردرگمکننده است و اینکه بدانند شما همچنان دوستشان دارید، کمک میکند وضعیت بهتری داشته باشند.
۳. تصمیم بگیرید که با مسئله خیانت چطور رفتار کنید. اگر تصمیم دارید که پیش روید و رابطهتان را با والدینتان ترمیم کنید، به این فکر کنید که میخواهید چه رویکردی نسبت به این خیانت داشته باشید. ممکن است نخواهید یا نتوانید که او را ببخشید. ولی نباید از آن بعنوان سلاحی برعلیه او استفاده کنید و هربار که با او وارد مشاجره میشوید آن را به روی او بیاورید.
* البته هیچ نیازی نیست که روی آن خیانت سرپوش گذاشته شود اما نباید از آن بعنوان نقطهضعف پدر یا مادرتان استفاده کنید.
۴. مشخص کنید که میخواهید از این به بعد با کدامیک از والدینتان زندگی کنید. رابطه شما با یکی از آنها نباید روی رابطهتان با دیگری تاثیر بگذارد. ممکن است تصور کنند که میخواهید جانبگیری کنید یا اینکه اگر تصمیم بگیرید رابطهتان با آن یکی که خیانت کرده است را ترمیم کنید، دیگری ممکن است تصور کند که میخواهید او را ببخشید. با هر کدام از آنها تنها بنشینید و درمورد اینکه میخواهید از آن به بعد با کدامیک زندگی کنید، حرف بزنید.
* به آنها نشان دهید که رابطهتان با یکی از آنها تاثیری روی رابطهتان با دیگری نمیگذارد.
۵. زندگی خودتان را پیش ببرید. بااینکه خیانت یکی از والدین ممکن است تهدیدی برای آینده خانواده باشد ولی زندگی خودتان هنوز در جریان است. شما میتوانید کنترل بعضی مسائل در زندگی را به دست گیرید، مخصوصاً وقتی که احساس میکنید کنترلی روی بعضی دیگر از مسائل آن ندارید،
* از هر دو والدینتان راهنمایی بگیرید. آنها میتوانند به ترمیم رابطهتان با آنها کمک کنند.
۱. به والدینتان بگویید که نمیتوانید مابین آنها قرار گیرید. در ازدواجی که خیانت اتفاق افتاده است، متاسفانه بعضی از والدین ممکن است از بچهها برعلیه طرفمقابل خود استفاده کنند. این مسئله مخصوصاً وقتی بچهها کوچکتر هستند و هنوز در خانه والدینشان هستند بیشتر اتفاق میافتد.
* به والدینتان توصیه کنید که پیش مشاور بروند. خودتان هم میتوانید برای آنها گوش شنوا باشید اما نباید به تکیهگاه آنها تبدیل شوید.
۲. خودتان را درگیر نکنید و جانبگیری هم نکنید. درست کردن اوضاع وظیفه شما نیست. بااینکه چنین اتفاقی مطمئناً روی شما هم تاثیر میگذارد ولی تصمیماتی که والدینتان میگیرند تصمیمات خودشان است، نه تصمیمات شما.
* کارهای یکی از آنها را به دیگری گزارش ندهید و رازهای آنها را برای همدیگر برملا نکنید. بااینکه ممکن است بعضی اوقات این کار بیضرر به نظر برسد، ولی درواقع سوءاستفاده والدینتان از شماست و ممکن است استرس زیادی برایتان به همراه داشته باشد.
۳. از همدردی با یکی از آنها جداً خودداری کنید. شاید خودداری از این کار بسیار سخت باشد چون ممکن است احساس کنید باید از پدر یا مادرتان که به او خیانت شده محافظت کنید. ولی ازدواج مسئلهای بین دو نفر است و آنها داستان به مراتب طولانیتر و پیچیدهتری از آنچه شما در جریان آن هستید با همدیگر دارند. سعی کنید تا میتوانید هیچ جانبگیری نداشته باشید.
۱. تصمیم بگیرید که دوست دارید نتیجه کار چه باشد. قبل از مواجهه با والدینتان، به این فکر کنید که امیدوارید گفتگویتان با آنها چه نتیجهای در بر داشته باشد. بیان این موضوع ممکن است عواقب جدی برای کل خانواده به دنبال داشته باشد، بنابراین قبل از هر اقدامی باید خیلی خوب فکر کنید. هدف شما از این گفتگو ممکن است موارد زیر باشد:
– جمعآوری اطلاعاتی که دوست دارید بدانید.
– ابراز احساساتتان به آنها
– ترمیم رابطهتان با آنها
– دانستن اینکه او به خیانت خود ادامه میدهد یا خیر
۲. زمانی مناسب برای حرف زدن پیدا کنید. از او بپرسید که چه زمانی برای حرف زدن راحتتر است. زمانی را انتخاب کنید که هیچکدامتان برای کاری عجله نداشته باشید و بتوانید به راحتی و ذهن باز با هم حرف بزنید.
۳. با حرف زدن درمورد ناراحتیتان شروع کنید نه عصبانیت. احساس ناراحتی و اندوهتان را برای او توضیح دهید. با متهم کردن او شروع نکنید. ممکن است او اصلاً از ناراحتی که ممکن است برای شما پیش بیاید آگاه نبوده باشد. وقتی با حرف زدن درمورد عصبانیتتان شروع کنید، متوجه خواهد شد که این عصبانیت از کجا آمده است.
* مثلاً میتوانید اینطور شروع کنید، «خیلی ناراحتم، شبها نمیتوانم درست بخوابم و مدام گریه میکنم. نگران آینده خانواده هستم.»
۴. فاعل جملههایتان «من» باشد نه «تو». تمرکزتان را به احساس خودتان درمورد وضعیت موجود قرار دهید و سعی نکنید او را قضاوت کنید. به جای متهم کردن او، برای او توضیح دهید که حال و روحیه خودتان چطور است. به جای اینکه بگویید، «تو خیلی آدم بدی هستید، چطور تونستی همچنین کاری انجام بدی؟» بگویید، «من واقعاً ناراحتم و غصه دارم.»
۵. سعی کنید آرامشتان را حفظ کنید. این زمان برای هر دو شما زمان بسیاری احساسی است و ممکن است حفظ آرامشتان سخت باشد. ولی اگر داد و بیداد نکنید و سعی نکنید با قضاوت و متهم کردن او صحبتتان را ادامه دهید، گفتگوی بسیار موثرتر و کارآمدتری خواهید داشت.
۶. گفتگو را مرحله به مرحله پیش ببرید. این گفتگو خیلی مفصل است و ممکن است پدر یا مادرتان کاملاً متعجب شود که شما از خیانت او باخبر هستید. ممکن است عصبی شود و حالت دفاعی بگیرد. احساس خودتان را به او بگویید و زمانی برای هر دوتان بگذارید تا بسنجید که در چه شرایطی هستید و چه حسی دارید.
* اگر او نمیخواهد با شما وارد صحبت شود و درمورد موضوع حرف بزند، به او نشان دهید که شما دوست دارید در این مورد حرف بزنید ولی میتوانید این کار را در زمانی که او هم آمادگی لازم را داشت انجام دهید.
۷. روی رفتار پدر یا مادرتان که خیانت کرده است متمرکز شوید. گفتگو را حول رفتار او و اینکه چطور این رفتار مطابق با نقش او بعنوان پدری یا مادر نبوده است، قرار دهید. نکته این است که به او حملهور نشوید ولی درمورد رفتار او با هم صحبت کنید.
۸. به تصمیم مورد توافق والدینتان احترام بگذارید. ممکن است پدر یا مادرتان که به او خیانت شده است بخواهد دیگری را ببخشد یا او را از خانه بیرون کند یا اصلاً این موضوع را نادیده بگیرد. ممکن است شما با تصمیم او موافق نباشید ولی باز به خاطر بیاورید که این ازدواج شما نیست. آنها خودشان بهترین تصمیم را برای ادامه رابطهشان خواهند گرفت.
* اگر همچنان با والدینتان زندگی میکنید یا خواهر و برادرهایی دارید که در خانه هستند، با والدینتان درمورد اینکه چطور این رفتار میتواند بر شما و خواهر و برادرهایتان تاثیر بگذارد صحبت کنید.
۹. اگر قصدتان آسیب زدن به او است، با او مواجه نشوید. رفتار پدر یا مادر شما ممکن است ناراحتکننده باشد و تاثیر بسیار بدی روی تکتک اعضای خانواده بگذارد ولی این مسئله تا حد زیادی فقط بین والدین شماست. نباید خودتان را بین آنها قرار دهید و در تصمیماتشان دخالت کنید.
همه چیز برای رفع نیازها
حجت ا... درویشپور، روانشناس به روابط فرازناشویی در غرب اشاره کرد و یادآور شد: در اروپا و آمریکا با توجه به ساختار خانوادگی شان واژه فرازناشویی باهدف برآورده کردن نیازهای جنسی و عاطفی به وفور مشاهده میشود. مرد و زن در کشورهای دیگر به دنبال روابط عاطفی بیرون از خانهاند و در این حالت به همسرشان غیرمتعهد هستند تا رضایت روان و احساس خود را فراهم کنند. آنها برای برطرف کردن نیازهایشان خود را در رابطهای غیر از زندگی مشترک میگذارند که همین رابطه غیر از زناشویی، بحرانهای اخلاقی، افسردگی، ناامنی روانی و پریشانی را در سطح جامعه پرورش میدهد.
حرکت جامعه ایران به سمت اماونیسم
وی در ادامه این موضوع به ایران پرداخت و گفت: ایران هم از این امر مستثنا نیست، در سالهای اخیر واژگانی همچون دوست اجتماعی، دوست خانوادگی و ارتباطات فرازناشویی در جامعه دیده میشود که از طریق ابزارهای مانند موبایلهای هوشمند، آرام آرام نگاه جامعه به سمت اومانتیسیسم کشیده شده اسـت، به این معنا که نگاه جامعه انسان گرا میشود و دیگر افراد برای تعالی و رشد جسم و روح شان تلاشی نمیکنند و فقط به دنبال این هستند که نیازهای عاطفی و جنسی و حتی در برخی موارد خواستههای اقتصادی خودشان را بیرون از محیط خانه جست وجو کنند.
تنها در پی لذت بردن
در این شرایط انسان تنها به لذت بردن و نداشتن تعهد به عهد و پیمانی که با همسر خود بسته می اندیشد و همزمان با این کار نقش زن و مرد در محیط خانواده نابود میشود چرا که در این شرایط مرد دیگر به فکر تامین نیازهای مادی و روحی همسر خود نیست بلکه در واقع برای زندگی پنهانی ای که برای زن دیگر مهیا کرده تلاش میکند. یعنی سعی میکند در زندگی غیرزناشویی خود با برآورده کردن نیاز زن، او را همواره راضی نگه دارد تا به نوعی زن هم خواستههای او را فراموش نکند. بنابراین در چنین خانواده ای نقش زن و مرد یا همان همسری روزبه روز کمرنگ میشود.
از آموزههای دینی غافل شدیم
این روانشناس با تاکید به اهمیت دین در حفظ خانواده تاکید کرد: نگاه دین در زمینه محرم بودن حائز اهمیت اسـت چرا که اگر برای آموزههای دینی مانند گذشته ارزش قائل میشدیم امروزه دچار بحرانهایی مانند از دست دادن کانون گرم خانواده نبودیم. دین تاکید میکند که مرد با خواهرهمسر خود محرم نیست یا حتی زن با برادر شوهر خود محرم نیست بنابراین در این زمینه مرزبندی مشخصی وجود دارد لذا طبق این مرزبندی دقیق دیگر مرد یا زن نمیتوانند با برادرشوهر یا خواهرزن خودشان وقت صرف کنند تا از طریق تبادل واژگان محبت آمیز به یکدیگر حسی را در وجودشان شکل دهند.
استفاده مکرر از واژگانی همچون جانم، عزیزم و... به مرور زمان در بیوشیمی مغز تاثیرمی گذارد و افراد را به همدیگر وابسته میکند یعنی در این حالت هورمونهای کورتیزول (عشق و عاطفه) که در بدن وجود دارد ترشح میکنند واین هورمونها با گذشت زمان و البته باسرعت آهسته باعث شرطی شدن مغز میشوند که در این صورت این واژگان را باید از فردی که همسر خود نیست، بشنود ودر این شرایط برای او وابستگی به ارمغان آورده اسـت، این مرحله که بیوشیمی مغز وابسته شنیدن الفاظ مهرآمیزشده مقدمهای برای خیانت زن به مرد یا برعکس اسـت.
طلاق عاطفی زمینه ساز روابط فرازناشویی
درویشپور در ادامه گفت: بنابراین یکی از اساسیترین دلایل شیوع چنین رفتارهایی در بنیان خانواده، کاهش روابط عاطفی، یا همان طلاق عاطفی اسـت که این روزها باعث افزایش آمار طلاق شده اسـت. طلاق عاطفی به این معناست که مرد و زن احساسات خود را در بیرون از خانه از طریق جنس مخالف خود دریافت و تامین کنند، به عنوان مثال زن هنگامی که در محیط کار یا پارک مردی را مشاهده کند که برای او از کلمات محبت آمیز استفاده میکند، خواسته یا ناخواسته ذهنش را درگیر میکند و حتی مرد هم برای تامین نیازهای حسی، خود را در آغوش زن دیگر به غیر از زن قانونی خود میبیند که در این شرایط پای هر دو در این زمینه میلغزد چرا که با وجود تعهدی که برای زندگی مشترک خود دادند و حتی عهد و پیمانی را که با عشق و محبت در روزهای اول زندگی با همدیگربستهاند به فراموشی سپرده و اکنون با آن مسیری که در ابتدای زندگی برای آینده خود ترسیم کردهاند، فاصله بسیار زیادی دارند.
اثرات افشای روابط فرازناشویی بر زن
درویش پور در ادامه به اثرات افشای روابط فرازناشویی پرداخت و تصریح کرد: هنگامی که زن از ارتباط پنهانی هسمر خود آگاه میشود، دچار افسردگی، تعارضات روحی و روانی، اختلال هورمونی، بیخوابی، پرخوری و استرس میشود. در این شرایط زن در خلوت خود به این نتیجه میرسد که با وجود اینکه سالها با همسر خود در زیر یک سقف مشترک زندگی کرده اما او را نمیشناسد و حس سرخوردگی و بیگانگی به او دست میدهد. حس بیگانگی او با محیطی که سالها با همسرش در آن زندگی کرده و حتی به نوعی به همسر خود هم بیگانه میشود چرا که تصور میکند او را با گذشت سالها نمیشناسد در این حالت زن دچارتعارض روانی شده که اگر در این محیط باقی بماند، افسردگی را در پی خواهد داشت.
درویشپور در ادامه بحث اثرات روابط فرازناشویی بر زوجین، نتیجه میگیردکه بنابراین ارتباطات فرازناشویی در گام نخست باعث آسیب روانشناختی میشود و بهداشت روانی افرادی که در محیط خانواده زندگی میکنند به ورطه نابودی میکشاند. در گام دوم سبب از هم پاشیدگی نقشهای تعریف شده در نظام خانواده میشود که این به مرور زمان برای جامعه به شدت بحران زاست چرا که ممکن اسـت کانون خانواده دچار از هم گسستگی شود.
تاثیر روابط فرازناشویی بر فرزندان
این رواشناس همچنین به تاثیر روابط فرازناشویی بر فرزندان نیز پرداخته و تاکید میکند: روابط فرازناشویی علاوه براینکه روی روان مرد و زن تاثیر میگذارد برای فرزندانی که در این محیط پرورش پیدا میکنند هم پیامدهای جبران ناپذیری دارد که این پیامدها به صورت مستقیم و غیرمستقیم در زندگی فرزندان اثرگذار اسـت به عنوان مثال در این خانه مرد و زن در حال پرخاشگری و توجیه روابط نادرست خود هستند در این شرایط کودکانی هم که در محیط حضور داشته باشند در رفتارهایشان پرخاشگری دیده میشود که میتوان گفت این پرخاشگری همان تاثیر مستقیم اینگونه روابط اسـت چرا که در خانهای بزرگ شدهاند که لحظه لحظه دوران کودکیشان را با تنش و دعوا گذراندهاند و این پرخاشگری و رفتارهای نادرست جزو وجودی آنها شده اسـت.
اما تاثیر غیر مستقیم و بلندمدت این گونه رفتارها در محیط خانه را میتوان به کرات در جامعه مشاهده کرد همین نزاعهای خیابانی که در سالهای اخیرافزایش یافته یکی از علتهایش می تواند نشأت گرفته از این روابط باشد به این معنا که فرد نزاع کننده به دلیل روحیه پرخاشگری ای که در محیط خانه توسط والدین خود دیده اسـت همان روحیه در وجود او هم نهفته و فقط منتظر فرصت مناسبی اسـت تا به گونه ای این حالت پرخاش را بروز دهد بنابراین محیطی بهتر از جامعه برای خود پیدا نمیکند. این یکی از اثرهای بلندمدت روابط غیراز همسری اسـت که نه تنها باعث نابسامانی خانه بلکه سبب نابسامانی جامعه هم میشود.
وی با بیان اینکه روابط فرازناشویی میتواند برای هر قشری رخ دهد، می گوید: این گونه روابط برای هر قشری از جامعه میتوانداتفاق بیفتد. اگر انسانی نتواند مهارتهای دینی و آموزههای فرهنگی را در زندگی خود به کار برد دچار چنین روابطی می شود . البته برخی زنان با توجیه اینکه از لحاظ مالی دارای ضعف هستند به این نوع روابط چراغ سبز نشان میدهند و مردان هم به دلیل اینکه روابط جنسیشان توسط همسران شان تامین نمیشود به روابط پنهانی روی میآورند در صورتی که این گونه توجیهات چه توسط مرد و چه زن صورت مسئله را پاک کردن اسـت در صورتی که باید نسبت به مسائل زندگی رویکرد مبتنی بر حل مسئله داشت نه اینکه صورت مسئله را پاک کرد.
رسانهها مقصرند
در زمینه شیوع روابط فرازناشویی و روحیه پرخاشگری در خانه و جامعه، رسانهها میتوانند ابزار موثری باشند در چند سال گذشته رویکرد رسانههایی همچون تلویزیون و رادیو به گونهای بوده اسـت که با ساخت برنامهها و فیلمها، نزاع، دعواو خیانت را در میان خانوادهها پررنگ کرده اسـت در صورتی که رسانه باید با سازوکارمناسب و برنامه ریزی بیشتر به ساخت فیلم بپردازد.
البته در زمینه ساخت برنامهها و فیلمها باید از کارشناسان و جامعهشناسان وروانشناسان راهنمایی بگیرند تا بتوانند هدفهای بهتری را در جامعه دنبال کنند. باید سریالهایی را متناسب با نیازهای جامعه بسازند تا مردم کمتر تحث تاثیر شبکههایی فارسی وان و جم قرار بگیرند.