فوق تخصص کلیه و فشار خون گفت: یکی از علل ابتلا به اختلالات کلیوی، عفونت ادراری ساده در دوران کودکی افراد است، به طوری که در 25 درصد از کودکانی که به عفونت ادراری ساده مبتلا می شوند، احتمال اختلالات کلیوی در آینده افزایش می باید.
به گفته دکتر اتابک، ابتلا به بیماری های کلیوی و یا نارسایی کلیه بدون علامت است و به واقع، هنگامی که بیمار مراجعه می کند، زمانی است که کارکرد کلیه او به زیر 50 درصد کاهش یافته است .
اتابک اظهار کرد: زمانی که کارکرد کلیه ها به زیر 10 درصد برسد، در واقع کلیه های بیمار از کار افتاده است و اگر کارکرد کلیه به 50 درصد رسیده باشد، بیمار علائمی همچون کم خونی، رنگ پریدگی، ضعف را به همراه دارد.
فوق تخصص کلیه و فشار خون توصیه کرد: افرادی که در خانواده های آنان نارسایی مزمن کلیوی دیده شده است باید هر شش ماه یکبار و افراد سالم هر سه سال یکبار برای آزمایش و بررسی از نظر کراتینین مراجعه کنند.
به گفته اتابک، با رسیدن به مرحله مشاهده علائم نارسایی کلیه مانند کم خونی، خستگی، اختلال تمرکز و بدخوابی، دیگر برای درمان خیلی دیر شده است .
وی با بیان این که کلیه کودکان حساس بوده و بیماری آنان باید به طور کامل تحت درمان قرار گیرد، توصیه کرد: بهتر است خانواده ها هر گونه تغییر در رنگ، بو و تکرر ادرار در کودکان را جدی بگیرند و با مشاهده تب بالا و طولانی مدت، بی قراری، درد زیر شکم کودک به مراکز درمانی برای انجام آزمایش ها مراجعه کنند.
این نفرولوژیست با بیان اینکه امروزه بیماری های مادرزادی افزایش یافته است، ادامه داد: استعمال سیگار روی جنین اثرات منفی دارد و کودکانی که از مادران سیگاری به دنیا می آیند، وزن کمتری دارند و در برابر صدمه و نارسایی کلیه ها آسیب پذیرند.
به گفته وی، وزن جنین با سلامت کلیه ها ارتباط تنگاتنگ دارد و تاثیر گذار است .
دکتر اتابک همچنین دیابت را شایع ترین علت نارسایی کلیه در جهان دانست و اظهارکرد: با کنترل دیابت می توان از بسیاری از موارد نارسایی کلیه پیشگیری کرد. همچنین فشار خون نیز از دیگر مواردی است که اگر تحت کنترل قرار نگیرد منجر به نارسایی کلیوی خواهد شد.
اتابک یادآور شد: بیماری های کلیوی از نظر اقتصادی و اجتماعی هزینه زیادی را بر سیستم سلامت کشور وارد می کند و اگر در زمینه پیشگیری از بیماری ها برنامه ها اصولی صورت گیرد، از بروز بسیاری بیماری ها و همچنین هرینه های آن کاسته خواهد شد.
این نفرولوژیست ادامه داد: تاکنون مرکز و کلینیک خاصی که بتوان بیماری دیابت و یا فشار خون بیماران را تحت کنترل دراورد، وجود ندارد و تنها 25 درصد از بیمارانی که به مراکز درمانی مراجعه می کنند، فشار خون خود را تحت کنترل درمی آورند.
جام جم سرا:
این روزها شیرخوارگاههای کشور به پناهگاه امنی برای کودکان بیسرپرت و بدسرپرست تبدیل شده است. پناهگاهی که آنها را از هر گونه آسیبی محافظت میکند تا شاید بیمسئولتی یا فقدان والدین آنها کمی جبران شود. گرچه نبود پدر و مادر خلا بزرگی است که هیچ کسی نمیتواند آن را برایشان پر کند.
بودن در کنار خانواده و تجربه آغوش والدین سهم ناچیزی است که این کودکان از دنیای کوچک خود انتظار داشتند ولی به دلایل مختلف این سهم از آنها سلب شده است.
به نقل از سینانیوز، بسیاری از آسیبشناسان اجتماعی اعتیاد، طلاق، روابط نامشروع، کودک آزاری و دیگر آسیبهای اجتماعی را ریشه اصلی رها شدن کودکان بیسرپرست و بدپرست در جامعه میدانند. چه بسا کودکانی که در شرایط بسیار بد خانوادگی زندگی میکنند و دولت هرگز حتی از وجود آنها هم با خبر نمیشود اما خیلیها هم شانس تجربه زندگی بهتر را پیدا میکنند.
به گفته دکتر همایون هاشمی، رئیس سازمان بهزیستی کشور، ۳۴ هزار کودک بیسرپرست و بدسرپرست در کشور وجود دارد که تحت پوشش بهزیستی هستند و خدمات شبانه روزی دریافت میکنند.
محیط بیرونی این شیرخوارگاه که در قسمتی از محیط اداری بهزیستی استان گیلان واقع شده پر از درختان بلند و سرسبزی است که بر حیاط شیرخوارگاه سایه انداختهاند.
به شیرخوارگاه وارد میشویم. محیطی امن و آرام که کارکنانش با گرمی و محبت از ما استقبال میکنند. کسانی که آنجا حکم پدر و مادر را برای کودکان دارند.
قشر آسیب پذیر جامعه را دریابیم
قبل از اینکه به سراغ کودکان برویم پای صحبتهای منیره سکوتی کارشناس و مسئول دفتر خانواده بهزیستی که مسئولیت نظارت بر خانههای شبانه و این شیرخوارگاه را همزمان بر عهده دارد مینشینیم و از او در زمینه جزئیات این شیرخوارگاه و تعداد کودکان میپرسیم، جواب میدهد: «در حال حاضر ۱۵ خانه شبانه روزی غیر دولتی و تنها یک شیرخوارگاه دولتی در استان گیلان وجود دارد. ظرفیت این شیرخوارگاه اسما ۳۰ نفر است ولی از آنجایی که بعضی از بچهها با مجوز قضایی معرفی میشوند گاهی اوقات تعداد ساکنان آن به ۳۴ نفر هم میرسد.»
منیره سکوتی در ادامه صحبتهای خود به اهمیت توجه به این کودکان میپردازد و میگوید: «همانطور که میدانید این کودکان در سنی قرار دارند که یکی از اقشار آسیب پذیر جامعه محسوب میشوند و به همین دلیل به مراقبت خاصی نیاز دارند. البته آنها تنها تا سه سال در این مکان زندگی میکنند و بر اساس مجوزی که اعلام شده است از سن ۳ تا ۶ سال به مرکز خصوصی نوباوه انتقال مییابند.»
کارشناس و مسئول دفتر خانواده بهزیستی ادامه میدهد: «میخواهیم شیرخوارگاه جدیدی خارج از محوطه اداری بسازیم چرا که ساختمان این شیرخوارگاه قدیمی شده و آخرین بار در سال ۸۳ بازسازی شده است.»
در انتظار دست نوازشگر
در حالی که گرم صحبت با مسئولین شیرخوارگاه هستیم به اتاق نوزادان میرویم. بیشترشان در تختهای خود دراز کشیدهاند البته یکی از آنها که انگار از همین حالا جنب و جوش را شروع کرده در روروئک بالا پائین میپرد کسانی که قرار است جای مادرش را پر کنند در قسمت جلوی شکمش متکایی قرار دادهاند که از شدت پریدن آسیب نبیند. البته آنها که دراز کشیدهاند هم در شیطنت دست کمی از او ندارند. به محض اینکه بالای سرشان میرویم دست و پایشان را تکان میدهند و میخندند انگار فقط منتظر کسی هستند که با آنها حرف بزند و نوازششان کند تا صدای خندهشان سالن را بردارد.
دل کندن از نوزادان کار سختی است اما باید به اتاق کودکان برویم، کودکانی زیبا و دوست داشتنی که وقتی وارد اتاقشان میشویم با تعجب به ما نگاه میکنند. یکی از خبرنگاران کودگی به نام آرش را تا آخرین لحظه در آغوش میگیرد و او بدون اینکه احساس غریبی کند فقط آرام به او خیره میشود.
وقتی از منیره سکوتی میپرسیم که خانوادهها بیشتر متقاضی فرزند دختر هستند و یا پسر میگوید: «در کل متقاضیان فرزند خوانده دختر بیشتر از پسر است ولی خوشبختانه وقتی با آنان مصاحبه و صحبت میکنیم بسیاری از آنها نظرشان را تغییر میدهند.»
افسانه خیراندیش مسئول شیرخوارگاه نوزادان و نونهالان مهر بهزیستی استان گیلان هم که در واقع مادر این کودکان است قدم به قدم ما را همراهی میکند و به سوالاتمان پاسخ میدهد.
تا جایی که افسانه خیراندیش به ما توضیح میدهد هزینههای این شیرخوارگاه از اعتبارات استانی و به خصوص کمک خیرین تامین میشود. تنها در سال ۹۲، ۱۰۰ میلیون تومان برای این شیرخوارگاه هزینه شده است. او میگوید: «قطعا اگر خیرین کمک نمیکردند با مشکلات بسیاری مواجه میشدیم. در واقع خیرین اکثر اقلام مورد نیاز این شیرخوارگاه را تامین میکنند.»
خیراندیش ادامه میدهد: «در این مرکز از کودکان معلول نیز تا ۲ سال نگهداری شده و آنها بعد از ۲ سال به مراکز توانبخشی انتقال داده میشوند.»
او از اعلام آمادگی خیرین برای کمک هر چه بیشتر به این شیرخوارگاه میگوید و توضیح میدهد: «همیشه نمیتوان به اعتبارات دولتی متکی بود به همین دلیل بر ظرفیتهای خیرین هم تکیه میکنیم چرا که هزینه درمان برخی از این کودکان بسیار زیاد است و علاوه بر این، تمامی اقداماتی که کودکان نیاز داشته باشند در این شیرخوارگاه انجام میشود.»
انتظار برای شنیدن
یکی از کودکان نظرم را بسیار جلب میکند آرام و بیسر و صدا در گوشهای نشسته و بازی میکند. نامش را از کارکنان شیرخوارگاه میپرسم. امیرحسین، پسری که نه میتواند صدایی بشنود و نه حرف بزند.
سکوتی میگوید: «امیر حسین در نوبت کاشت حلزون است، امیدواریم عمل او با موفقیت انجام شود.»
از او میپرسم: «چند نفر از این کودکان به علت کودک آزاری به شیرخوارگاه آمدهاند.» پاسخ میدهد: «نمیتوان تعدادشان را به طور دقیق گفت. گاهی اوقات پذیرش این کودکان زیاد و گاهی هم کم است. البته باید این را بگویم که کودکان ۳ تا ۶ سال بیشتر مورد کودک آزاری قرار میگیرند تا کودکان کوچکتر.»
به گفته مسئول شیرخوارگاه مهر، کودکان تنها با حکم قضایی وارد شیرخوارگاه میشوند. البته این امید که روزی پدر و مادرشان پیدا شود همیشه وجود خواهد داشت به همین دلیل عکسهای کودکی که رها شده در مدت زمانی که در مرکز نگهداری میشود در روزنامههای محلی به مدت یک تا دو هفته چاپ شده، استعلام آنها گرفته میشود. بعد از بررسی کلانتری اگر کاملا از عدم شناسایی والدین اطمینان حاصل شود با مجوز قضایی اقدامات لازم برایشان انجام میشود.»
بنابر گفتههای کارشناس و مسئول دفتر خانواده بهزیستی، براساس قانون حمایت از کودکان، در صورتی که عدم صلاحیت والدین اثبات شود کودکان تنها ۲ سال در شیرخوارگاه نگهداری شده و به نوعی اقدامات فرزند خواندگی این کودکان تسریع میشود. این در حالی است که در گذشته مدت زمان نگهداری کودکان بد سرپرست در شیرخوارگاهها ۳ سال بود و پس از ان اقدامات فرزند خواندگی انجام میشد.»
بازدید ما تمام میشود، وقتی میخواهیم از محیط شیرخوارگاه بیرون برویم صدای گریه آرش توجه همه را به خود جلب میکند. او دوست ندارد از آغوش همکارم جدا شود و همین موضوع دلیل اصلی گریه کردن او است. آرش به آغوش گرم پدر و مادر نیاز دارد ولی...
کودکان بیسرپرست و بدسرپرست حاصل آسیبهای اجتماعی هستند که خود میتوانند آسیبهای بیشتری را تولید کنند، این چرخه وقتی متوقف میشود که فکر و برنامهای برای این معضل اجتماعی داشته باشیم. شاید بد نباشد هر کدام از مسئولان هر از چندگاهی به مراکز نگهداری از این کودکان سر بزنند تا مثل ما آرزو کنند که دیگر هیچ کودکی طعم تنهایی را نچشد.
جام جم سرا:
نخستین کاری که والدین در نبرد برای داشتن زندگی عاری از مواد دخانی میتوانند انجام دهند، یادگیری و شناخت انواع مواد دخانی است. این یادگیری موجب میشود والدین موقعیت خوبی برای بحث صریح و رک با فرزند خود کسب کنند.
بر اساس گزارشی از ایرنا، بسیار مهم است که والدین فرزندان خود را تشویق به انجام فعالیتهایی سرگرم کنندهای کنند که آنها را خوشحال میکند. فعالیتهای ورزشی، مذهبی و تفریحی میتواند جایگزین مناسبی برای مواد دخانی باشد؛ همچنین صحبت درباره قوانین رفتاری و وضع صریح آنها و مشخص کردن محدودیتهای قابل درک آن برای والدین و فرزندان از اهمیت زیادی برخوردار است.
پیشگیری از سیگاری شدن فرزندان
پیشگیری از سیگاری شدن فرزندان با انجام این مراحل میتواند آغاز شود:
مرحله اول؛ درک کردن و فهمیدن: «میدانم دوستانت تو را برای مصرف سیگار تحت فشار میگذارند»
مرحله دوم؛ تاکید: «به عنوان پدر یا مادر نمیتوانم به تو اجازه دهم درگیر فعالیتهای آسیب رسان یا مضر شوی»
مرحله سوم؛ حمایت کننده: «من به تو کمک میکنم روشی را برای ˈنهˈ گفتن به سیگار پیدا کنی»
مرحله چهارم؛ خودارزیابی: «آیا رفتار ناشایست من روی فرزندم تاثیر منفی و بد میگذارد؟»
عوامل شکست پیشگیری از سیگاری شدن فرزندان
رفتارهایی که برخی والدین برای پیشگیری از رویکرد فرزندشان به مواد دخانی انجام میدهند در صورت رخ دادن موارد زیر نمیتواند موفق باشد و حتی ممکن است وضعیت را بدتر کند:
اول؛ طعنه: «فکر نکن نمیفهمم داری چه کاری میکنی!»
دوم؛ تهمت: «تو دروغ میگویی!»
سوم؛ برچسب زدن: «تو فرد خیلی بدی هستی!»
چهارم؛ همدردی طلبی: «نمیدونی چقدر منو اذیت میکنی!»
پنجم؛ سرزنش خود: «همه ش تقصیر منه!»
نقش والدین در جلوگیری از استعمال دخانیات در مدارس
خانوادهها نفوذ زیادی روی برداشت و نگرش دانش آموزان در مورد استعمال دخانیات دارند و اعضای خانواده باید تا حدامکان در برنامههای پیشگیری از دخانیات مشارکت فعال داشته باشند.
برنامههای آموزشی که شامل تکالیف تعاملی برای والدین و دیگر اعضای خانواده است نه تنها موجب افزایش بحثهای آموزشی در این موضوع مهم میشود بلکه منجر به اجرای سیاستهای بهتر در مورد مصرف دخانیات در خانه نیز شده و حتی بزرگسالان سیگاری را تشویق به ترک سیگار میکند.
خانوادههای سیگاری و آسیبی که به کودکانشان میزنند
تقریبا نیمی از کودکان جهان در معرض هوای آلوده و استنشاق تحمیلی دود سیگار والدینشان قرار دارند. در هر مکانی که دخانیات مصرف میشود، فرد در معرض دود آن قرار میگیرد و طبق برآورد سازمان جهانی بهداشت، بیش از ۷۰۰ میلیون کودک در جهان در معرض استنشاق تحمیلی دود سیگار قرار دارند که این آلودگی به ویژه در خانه بیشتر است.
به گفته مدیرکل آموزش ارتقای سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، مصرف قلیان و سیگار در کشور از یک ناهنجاری به یک هنجار تبدیل شده و خانوادهها در کنار هم از قلیان استفاده میکنند در حالیکه حتی مواد باقی مانده از این محصولات برای کودکان مضر است.
دکتر «شهرام رفیعی فر» میافزاید: والدینی که سیگار میکشند ۹۰ درصد نیکوتین و ۱۴ نوع ماده سیمی سیگار آنها روی اثاثیه خانه باقی میماند و سلامت کودکان را در معرض خطر قرار میدهد.
وی تصریح میکند: زمانی مصرف سیگار در جامعه قبح داشت اما اکنون با ورود قلیان، خانوادهها در کنار یکدیگر در پارک و بوستان و اماکن تفریحی قلیان میکشند؛ چه بلایی سر ما آمده که اینگونه عمل کرده و فرزندان را به استعمال مواد دخانی تشویق میکنیم.
به هرحال با توجه به اینکه سالانه شش میلیون نفر در جهان به علت مصرف دخانیات جان خود را از دست میدهند که ۶۰۰ هزار نفر آنها سیگاری نبودهاند بلکه به علت تحمیل دود سیگار دیگران جان خود را از دست دادهاند، والدین باید بیش از پیش به مضرات استعمال دخانیات برای کودکان توجه کنند و بر مضرات آن اشراف داشته باشند تا بتوانند فرزندان خود را برای دوری از مصرف مواد دخانی قانع کنند.
جام جم سرا:
نتایج مطالعات جدید این متخصصان حاکیست ساختار خانواده به میزان قابل توجهی بر وزن کودکان تاثیر میگذارد. در این بررسی ۳۱۶۶ دانشآموز شرکت داشتند که وزن، قد و دورکمر آنان اندازهگیری شد. سپس این اطلاعات با وضعیت تأهل والدینشان مقایسه شد. این تیم متخصصان در تحلیلهای خود متوجه شدند کودکانِ والدین مطلقه بیش از کودکان دیگر در معرض چاقی و اضافه وزن هستند.
به نقل از ایسنا، در یک بررسی دیگر که با شرکت ۷۹۱۵ کودک از هشت کشور مختلف اروپایی در نروژ انجام گرفت مشاهده شد که غذا خوردن در کنار اعضای خانواده بر الگوی غذا خوردن کودک تاثیر میگذارد و به والدین اجازه میدهد که نوع رژیم غذایی فرزندشان را کنترل کنند.
دکتر «فرویدیس ویک» از دانشگاه «آگدر» در نروژ گفت: نتایج به دست آمده نشان میدهد که غذا خوردن با اعضای خانواده در کنترل وزن کودک اهمیت دارد.
به نقل از ساینس ورلد ریپورت، به گفته این متخصصان خطر چاقی در کودکانی که با والدینشان صبحانه میخورند ۴۰ درصد کاهش مییابد. همچنین این خطر در کودکانی که در کنار والدینشان شام میخوردند ۳۰ درصد کمتر است. هرچند درگیری والدین در مدت زمان غذا خوردن بر الگوهای غذایی کودکان تاثیر سوء دارد.
جام جم سرا: ناظم دبستانی که متهم است دو کودک را مورد آزار جنسی قرار داده همچنان در بازداشت بهسر میبرد و در همین حال که رسیدگی قضایی به این پرونده ادامه دارد، یک فعال حقوق کودک خواستار ارائه آموزشهای لازم به کودکان برای پیشگیری از انواع کودکآزاری شده است.
شیوا دولتآبادی، روانشناس و مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان، در اینباره گفت: «مطرحشدن بحث پیشگیری از انواع کودکآزاری جامعه را آگاهتر و مجهزتر میکند تا افراد از نظر علمی و عملی بتوانند جلو عوارض کودکآزاری را بگیرند و کودکان را توانمندتر کنند. این کار برعهده خانواده است تا خود را به اطلاعات کافی مجهز و از فرزندان محافظت کند. چنین کاری به سرمایهگذاری با حوصله و بدون ترساندن کودکان نیاز دارد تا از عوارض روانی آن کاسته شود و کودکان بتوانند نشانههای خطر را شناسایی کنند. این کار باید با حوصله انجام شود زیرا اگر کودکان زیاد در کپسول حمایتی قرار بگیرند آسیبپذیری شکل دیگری خواهد یافت بنابراین والدین برای اینکه بتوانند کاری موثر انجام بدهند باید از نظر متخصصان استفاده کنند تا یاد بگیرند چگونه موضوع را به فرزندانشان بگویند تا از آنها محافظت شود.»
به نقل از تبیان، وی افزود: «در روانشناسی سه نوع پیشگیری داریم که پیشگیری اولیه فراتر از انواع دیگر است و از آن بهعنوان پیشگیری ارتقایی نیز یاد شده است. در این نوع از پیشگیری آگاهی جامعه بهطور عام بالا میرود و افراد یاد میگیرند چطور آمادگی ذهنی و عملی ایجاد کنند تا در شرایط آسیبزا قرار نگیرند. وقتی به پیشگیری ثانویه یا نوع دوم میرسیم، میبینیم گروههای در خطر بهخاطر شرایط زندگی، اجتماعی و سنی خطرپذیری بالایی دارند اما خود را آسیبناپذیر تصور میکنند و معتقدند اتفاقات بد شامل حال آنها نمیشود و همین تصور آنها را بیشتر در معرض خطر قرار میدهد. در مورد سوءاستفاده جنسی نیز چنین شرایطی وجود دارد. در سطح کلان جامعه در مورد سوءاستفاده جنسی کم صحبت میشود چون عدهای میگویند نباید جامعه را نگران کنیم البته صحبت بیش از حد در اینباره میتواند جامعه را در شرایط پارانوییدی قرار دهد در حالیکه اعضای جامعه باید با هماهنگی و همدلی در کنار یکدیگر زندگی و احساس امنیت کنند.»
جام جم سرا: شاید فکر کنید این چه پرسشهایی است که ذهن مادری را اینگونه به خود مشغول کرده است، کدام مساله پیچیده در رابطه او با فرزندش پیش آمده که او قادر نیست آن را حل کند؟
اما ماجرا به این پیچیدگیها هم نیست. مادر ما تازه با شرایط بلوغ فرزندش روبهرو شده و نمیداند چگونه پرسشهای او را بخصوص در زمینه جنسی پاسخ گوید. این مشکل بسیاری از مادرها بخصوص در تجربه اول است. با وجود فرهنگ غنی و آمیخته با مسائل دینی در میان مردم کشورمان که شرم و حیا از امتیازات آن بهشمار میرود، برای خیلی از والدین سخت است تا در رابطه با تغییرات جنسی که همزمان با سن بلوغ در فرزندانشان شروع میشود، بروشنی به آنها پاسخ دهند. بسیاری از والدین در این خصوص میگویند: وقتی زمان آگاهی دادن درباره مسائل جنسی و بلوغ شروع میشود تازه میتوان متوجه سختی تربیت فرزندان شد.
با وجود این نمیتوان از این مساله به بهانه شرم و حیا گذشت. این موضوع عین بی عدالتی است و ما نباید آن را به جامعه واگذار کنیم. همه ما میدانیم لازمه برخورد با چنین تحولی در انسان، آگاهی است و کنجکاوی در کودکان و نوجوانان در این زمینه به حدی میرسد که اگر ما اطلاعات صحیح را در اختیارشان قرار ندهیم، آنها اطلاعات مورد نیازشان را از منابع دیگر کسب میکنند که این موضوع حتما خالی از اشکال نخواهد بود.
روانشناسان معتقدند گرچه توضیح دادن در خصوص این مسائل اندکی مشکل و آمیخته به حیاست، اما آگاهی داشتن هر دو طرف یعنی والدین و فرزندان درباره این موضوع حساس بسیار با اهمیت بوده و نمیتوان گفت که صبر میکنیم فرزندانمان، خودشان بزرگ شده و با این مسائل روبهرو شوند. نباید فراموش کنیم مقتضیات زندگی صنعتی موجب شده تا فاصله ازدواج و دوران بلوغ افزایش یافته و فرزندان علاوه بر اینکه در این فاصله در برابر انواع و اقسام محرکها و منابع اطلاعاتی همچون تلویزیون، ماهواره و اینترنت قرار دارند، این فرصت را نیز دارند که آگاهانه این مسیر را طی کرده و برای ازدواج مهیا شوند. اما این فرصت تیغ دو دم است که در صورت ناآگاهی موجب میشود خطرات بسیاری پیش روی نوجوانان و جوانان ما قرار گیرد.
از سوی دیگر توجه داشته باشید آغاز دوران بلوغ اولین گام فرزندان ما، از دنیای کودکی به حیطه مسائل جنسی است. در این میان آنچه درجای خود اهمیت دارد یادآوری این مساله است که کشورما بشدت در معرض هجمههای فرهنگی قرار داشته و دشمنانمان تلاش میکنند از این ناحیه به ما آسیب وارد کرده و به اهداف فرهنگی خود دست یابند و نوجوانان، بهترین انتخاب برای آنها هستند؛ اهدافی که اگر برای آنها محقق شود نه تنها اقتصاد و امنیت کشور را مورد هجوم قرار میدهد بلکه فرهنگ نسل ایرانی را به چالش میکشد.
سوالها کی شروع میشود؟
فرزندان ما از چهار سالگی به بعد، پرسشهای جنسی ناشی از کنجکاوی خود را آغاز میکنند. در این سن است که بچهها از برهنگی احساس شرم کرده و لازم است پدر و مادر این حالت را تقویت کنند که فرزندشان در سنین بالاتر به «بیپروایی جنسی» کشیده نشود. در پنج تا شش سالگی ترشح هورمونهای جنسی به صورت بسیار کم آغاز میشود و درست در این سن است که باید به کودکان پاسخهای صحیح، اما کوتاه داد. البته در این سن کودکان نسبت به کودکان جنس مخالف ابزار تمایل میکنند که این ابراز تمایل طبیعی بوده و نباید با تمایلات جنسی اشتباه گرفته شود اما در عین حال باید ارتباط کودکان کنترل شده و تحت نظارت بزرگسالان باشد.
با نزدیک شدن نوجوانی و آغاز سن بلوغ کودکان آسیب پذیرتر شده و باید در این زمینه اطلاع رسانی دقیقتر باشد تا مورد سوءاستفاده جنسی قرار نگیرند. این به آن معنا نیست که فقط باید مسائل جنسی را آموزش داد، بلکه باید درباره حفاظت از خودشان نیز به آنها آموزشهای لازم داده شود.
متخصصان علوم رفتاری و آسیبشناسان اجتماعی میگویند: گروهی از نوجوانان که از سوی والدین، مربیان و کارکردهای اجتماعی با این نوع تغییرات آشنا نشدهاند، دچار ترس، اندوه و حتی افسردگی میشوند و از خود میپرسند این چه اتفاقی است که برای من میافتد، آیا طبیعی است؟ آیا برای همه اتفاق میافتد؟ مبادا برایم مشکلی ایجاد کند. در حقیقت نوجوان به دلیل ناآگاهی دوره بلوغ را با ترس و اضطراب طی میکند و بتدریج قدرت تطبیق با شرایط متغیر آن را از دست میدهد. اینجاست که آسیبهای رفتاری در کمین وی قرار میگیرد و زندگیاش دچار مشکل میشود.
به گفته آنها والدین باید با زبانی ساده و بدون پیچیدگی شرایط بلوغ را برای نوجوان تشریح کنند و به او اطلاعاتی متناسب با سن و پیشرفت مراحل بلوغ ارائه کنند. نوجوان تازه بالغ باید پیش از شروع تغییرات عمده جسمی به آنها آگاه باشد و بداند دیگر کودکی خردسال یا نوجوانی سر به هوا نیست و برای خود آقا یا خانمی شده که جامعه و اطرافیانش انتظارهایی متناسب از وی دارند.
رازها کی آشکار میشود؟
معمولا پدر و مادر از بحث در آموزش مسائل جنسی و بلوغ با فرزندان خود اجتناب میکنند و آن را به تعویق میاندازند و میگویند هنوز زود است، بعدا با او صحبت میکنیم.
اگر شما فرزندی در آستانه بلوغ دارید میدانیم که این فکر از ذهن شما عبور کرده است و دقیقا اشتباه درباره وظیفه خطیرتان از همین زمان شروع میشود.
نترسید، آموزشهای جنسی باید بتدریج، زمانبندی شده، متعادل و متناسب با ویژگیهای سنی و با لحاظ حرمت و احترام و همچنین پرهیز از افراط و تفریط داده شود. در عین حال باید توجه داشت که اگر این آموزشها با تاخیر، پنهانسازی و بر مبنای خرافهها باشد، آسیبزاست. پاسخها باید درست باشد تا اعتماد نوجوان به ما جلب شود. نباید از نظر دور داشت که مخصوصا دختران ممکن است در سنین کودکی و نزدیک به نوجوانی وارد سن بلوغ شوند، بنابراین باید علاوه بر نکات ذکر شده از شرح و بسط بی مورد پرهیز شود و در سنین دبستان به شکل غیر مستقیم با آنها صحبت کرد.
علی راکی، روانشناس در این باره میگوید: آموزش مسائل جنسی در گروههای سنی متفاوت است، اگر گروهبندی سنی را شامل سه گروه از تولد تا چهار سالگی کودک، از چهار سالگی تا سن پیش از بلوغ و سن بلوغ بدانیم در هر گروهبندی میزان آموزشهای جنسی متفاوت است.
در دختران با شروع دوران قاعدگی، آنها دنبال علت و چرایی آن هستند و تفاوت خود را با پسرها جستجو میکنند که لازم است بسته به سن و رشد جسمی آنها کودک را با داستانها و مثالهایی مانند رشد در گیاهان، حیوانات و... آشنایی دهیم تا با این حالت به یکباره مواجه و دچار سردر گمی نشوند.
اما مسائل مربوط به خود ارضایی، خطر حاملگی، بیماریهای جنسی و راههای جلوگیری از آن را میتوان با توجه به سن و نیاز به آنها آموزش دهیم.
اکرم عباسی روانشناس نیز در این باره میگوید: وقتی کودک شما به سن بلوغ میرسد، او باید در مورد مسائلی چون قسمتهای مختلف اعضای جنسی و چگونگی شکلگیری و تولد نوزاد، بلوغ و تغییرات بدن، قاعدگی زنان، آمیزش جنسی، کنترل تولد، بیماریهای مسری، جنسی و چگونگی انتقال آنها، بخصوص ایدز و انواع هپاتیت، خود ارضایی، همجنسبازی، راهبردهای خانوادگی و فردی اطلاعات کاملی را کسب کند.
وی در این باره میافزاید: در سن بلوغ با افزایش ارتباط صادقانه و مستمر درباره مسئولیتپذیری، ارتباط جنسی و انتخاب، والدین میتوانند به فرزندان خود کمک کنند تا ارتباط جنسی و زمان صحیح آن را به روشی سالم و مطمئن بیاموزند و از عواقب کارهای خود آگاه شوند و به سلامت از این دوره بحرانی عبور کنند.
این روانشناس میافزاید: مهم آن است که والدین در برابر پرسشهای جنسی کودکان به خود مسلط باشند و ضمن آن که شنونده خوبی هستند، به کودک اجازه دهند پرسشهای خود را کامل و بدون واهمه بپرسد.
منبع آموزش کجاست؟
در گذشتههای نه چندان دور بسیاری از نوجوانان به دلیل مسائل فرهنگی و فاصله از والدین، شرم و حیا و دلایلی دیگر برای یافتن پاسخ پرسشهای خصوصی خود به دوستانی مراجعه میکردند که معمولا اطلاعات کاملا درستی را نیز در اختیار آنها نمیگذاشتند و بسیاری از این اطلاعات توام با باورهای غلط بود.
متاسفانه امروزه نیز اگرچه فاصله میان والدین و فرزندان از بین رفته و افزایش آگاهی و تحصیلات سبب شده تا والدین خود را به نوجوانانشان نزدیکتر بدانند، اما به دلیل تغییر شرایط زندگی، کمبود وقت و مشغله کاری والدین، همچنان بسیاری از پدرها و مادرها از پاسخ دادن به پرسشهای نوجوانان خود غافل هستند. این درحالی است که نباید فراموش کنیم آیا به عنوان پدر و مادر ترجیح میدهیم که نوجوانان ما پاسخ پرسشهایشان را از ما بخواهند یا آنها به شکلی تصادفی یا از طریق دوستان، کتابها، اینترنت یا فیلمهایی که بعضا هم نامناسبند، به دست آورند؟ اطلاعات غلط و بی حد و حصر میتواند زمینههای انحراف جنسی را در فرزندان فراهم آورد.
گرچه در بسیاری از مواقع حیا مانع پاسخگویی است، اما نداشتن اطلاعات و ندانستن چگونگی ارائه آن از جمله مشکلات والدینی است که فرزندانشان به دوران بلوغ وارد میشوند. بسیاری نیز از پیامدهای منفی این اطلاعرسانی هراس دارند. از این رو لازم است تا والدین اطلاعات و دانش خود را در این زمینه بسط دهند.
دکتر راکی، در این باره میگوید: تربیت و آموزش مسائل جنسی از طریق والدین بهترین گزینه است و بدون شک بهترین فرد برای آموزش مسائل جنسی برای پسر، پدر و برای دختر، مادر است.
وی میافزاید: در صورت نبود والدین یا رضایت نداشتن آنها به آموزش مسائل جنسی به کودک، بهترین شیوه این است که از راهنماییهای والد دوم کودک مانند خاله، عمه، عمو و دایی استفاده کنیم.
این روانشناس تصریح میکند: برای اینکه والدین بتوانند در این خصوص به کودکان کمک کنند، باید خود از طریق مشاوران و مراکز آموزشی مانند مهد کودکها و مدارس و... آموزشهای لازم را دیده باشند.
در عین حال باید توجه داشت در طرح مسائل جنسی از به کارگیری کلمات سبک و زشت پرهیز کرد، همچنین اطلاعات باید درست گفته شود و حساسیت ایجاد نکند.
در این زمان خانواده میتواند ابتدا با مطالعه و سپس مشورت با پزشک و روانشناس و در کنار آنها فرد روحانی از اطلاعات خوبی برخوردار شود.
اگر جواب را ندانستیم، چه کنیم؟
بهتر است اول مشخص شود که آیا والدین براستی جواب را نمیدانند یا حجب و حیا یا ناآگاهی از نحوه پاسخ مانع از ارائه آن میشود. در صورتی که والدین بدرستی پاسخ پرسشی را ندانند باید بگویند سعی میکنند پاسخ این پرسش را پیدا کنند و اگر جواب سوالی را نباید داد باید گفته شود: «هروقت بزرگتر شدی درباره این مسائل با هم صحبت میکنیم.» ولی برای بزرگتر شدن باید یک زمان مشخص را اعلام و تعیین کرد.
اگر نوجوان شما سوالهای تخصصی داشته باشد که در این صورت والدین میتوانند به وی بگویند: «وقتی پیش دکتر رفتیم میتوانی سوالهای خود را مطرح کنی» و «من میتوانم از پزشک خودت بخواهم توضیح لازم را به تو بدهد.» ولی معمولا نوجوانان این قبیل پرسشها را با پزشکشان مطرح نمیکنند و اغلب از پدر و مادرها میپرسند.
هنگام بلوغ، فرزندمان را تنها نگذاریم
همانگونه که تاکید شده مسائل مربوط به بلوغ باید توسط والد جنس موافق گفته شود؛ مادران باید در مورد دوران بلوغ و تغییرات دوران بلوغ با دختران صحبت کنند و پدران با پسران خودشان. ضمن این که به هیچ عنوان توصیه نمیشود دختر با پدر و پسر با مادر در این مورد صحبت کند. ضمن اینکه باید به بلوغ به عنوان یک اتفاق مثبت و خوب نگاه و حتی برای آنها به مناسبت بالغ شدن هدیهای در نظر گرفته شود. به این ترتیب بچهها از این که بزرگ میشوند احساس خوبی نسبت به خود پیدا میکنند.
در صورت نبود پدر یا مادر، نزدیکان درجه یک همجنس هم میتوانند در این زمینه کمککننده باشند.
اکرم عباسی، روانشناس بر بهداشت روانی بلوغ نیز تاکید دارد و میگوید: این موضوعی است که باید همراه با آموزشها به آن توجه داشت. از آنجا که در این دوران نوجوانان احساس استقلال میکنند، زمینههای لجبازی، نافرمانی و سرکشی در اغلب آنها وجود دارد. نوجوانان با والدین لجبازی میکنند و نسبت به قبل پرخاشگرتر و حساستر میشوند که اینها در دوران بلوغ طبیعی قلمداد میشود و تقریبا تمام نوجوانان این دوران را میگذرانند. بنابراین بهتر است هم والدین نسبت به خصوصیات دوران بلوغ اطلاعات داشته باشند و هم خود نوجوانان درباره تغییرات جسمی و روان شناختی این دوره آگاهی پیدا کنند.
وی با اشاره به اینکه سنین 9 تا 12 سال برای بسیاری از نوجوانان به معنی مرحلهای جدید از زندگی است، تاکید میکند: در این دوره باید آمادگیهای لازم در مورد بلوغ جنسی و تغییرات ناشی از آن (بویژه در دختران) ایجاد شود. این مرحله میتواند با نگرانیهای ویژه بلوغ و تغییرات ناشی از آن ایجاد شود. دختران دهسالهای که تغییرات بدنی ناشی از این دوره را تجربه میکنند نسبت بهخود حساستر شده و از بلندی یا کوتاهی قد خود نسبت به همسالان نگرانند. بهعلاوه بزرگ شدن و جوانهزدن سینهها نیز ممکن است برای آنها نگرانیهایی بهوجود آورده و فکر کنند نسبت به سایر دوستانشان ظاهر زنانهتری پیدا کردهاند.
عباسی میافزاید: این نگرانیها مخصوص دختران نیست، در پسرانی هم که در حدود پانزده سالگی از همسالان خود کوتاهتر بوده و افزایش قد ناشی از بلوغ در آنها رخ نداده است و در بسیاری از موارد میان دوستان خود جایی ندارند، این نگرانیها طبیعی بوده و باید به فرد اطمینان داد که بلوغ هر شخص از سیستم منحصربهفردی پیروی میکند، بنابراین نباید به سبب تعویق افتادن نشانههای بلوغ پریشان شود. بهعلاوه، آگاهی کلی از سیستم تولیدمثل نیز باید به نوجوان داده شود و آموزش مسائل جنسی و احکام شرعی نیز در این دوران توصیه میشود.
هدایت جنسی، طبق آموزههای دینی
هدایت جنسی طبق آموزههای دینی از جمله مهمترین مسائل تربیتی فرزندان است. نباید فراموش کنیم که برخی از نوجوانان در مورد ارزشهای خانوادگی، مذهبی یا فرهنگ دچار کشمکش هستند و وجود یک ارتباط باز و اطلاعات دقیق از طرف والدین این شانس را افزایش میدهد که نوجوانان از ارزشهای فرهنگی و مذهبی خود آگاه و به این وسیله کنترل شوند.
ارائه تربیت جنسی گرچه به شکل غیر مستقیم توصیه میشود، اما باید در نظر داشت در باره مسائلی که با وظایف شرعی زمان بلوغ ارتباط دارد باید مستقیم توضیح داد. همچنین والدین باید در مناسبات جنسیشان نهایت دقت را داشته باشند و دور از چشم فرزندان باشد. از شش سالگی اتاق خواب کودک را جدا کنند و بچهها را عادت دهند که وقتی وارد اتاق آنها میشوند، در بزنند و مراقب شوخیهایشان در حضور کودکان نیز باشند.
همچنین والدین باید در شستوشو و تطهیر در سنین پیش از دبستان مراقب باشند تحریک صورت نگیرد. پدر و مادر باید هنگام استحمام فرزند جنس مخالفشان پوشش مناسب را حفظ کنند. در آموزههای دینی ما آمده که وظیفه استحمام پسر بعد از سه سالگی به عهده پدر است. پوشش و لباس مناسب هم برای بچهها مهم است. لباسهای تحریک کننده، چسبان و تنگ برای بچهها مناسب نیست. در بازیها محدوده سنی رعایت شود و باید مراقب بود وقتی بچهها با هم هستند بازیهای نامتعارف با یکدیگر انجام ندهند. در عین حال بچهها با افراد غیرهمجنسی که با آنها تفاوت سنی مشهود دارند، همبازی نشوند. اینها ریزهکاریهایی است که والدین باید در رفتار خود با بچهها به آن دقت کنند، چون آموزش در بطن همین رفتارها اتفاق میافتد.
در عین حال نکته حائز اهمیت آن است که نگهداشتن حرمتها و ارزشهای اخلاقی و مذهبی در خانواده در تربیت جنسی فرزندان بسیار کمک کننده است. هر چه در خانوادهای ارزشهای اخلاقی بیشتر باشد، این ارزشها بهتر به فرزندان منتقل شده و میزان آسیبپذیری آنها در اجتماع کمتر میشود.
کمکهای جانبی
علاوه بر صحبت و آموزش فرزندان، آموزشهای غیر مستقیم نیز از مواردی است که در این زمینه میتواند مشکلگشا باشند.
دکتر محمد والیپور، روانپزشک معتقد است اصولا آموزش مستقیم مسائل اساسی و موردنیاز فرزندان، توانایی فوقالعاده و تیزهوشی و دلسوزی خاصی میخواهد که بسیاری از افراد فقط بخشی از آن را میتوانند انجام دهند، بنابراین میتوان از آموزشهای غیر مستقیم نیز بهره جست.
در گذشته به دلیل نوع زندگی و بزرگ بودن منازل و حیاطها بسیاری از افراد حیواناتی را در بیرون از فضای داخلی منزل و حیاط نگهداری میکردند که این امر میتوانست بسیاری از مبهمات را برای فرزندانشان حل کند، همانطور که اینک کودکانی که در مزارع و کشتزارها بزرگ شدهاند، زودتر از دیگر کودکان پاسخ پرسشهای خود را مییابند؛ اما یکی از روشهای جایگزین این امر تولید گل و گیاه است.
کشت بذرها و تولید مثل گل و گیاه و رشد آنها، هم درس مناسب و مشابهی برای فرزندان است و در عین حال شباهت اندک آن موجب میشود تا کودکی که تازه پا به نوجوانی گذشته در این رابطه سردرگم نشود. از جمله دیگر شیوهها میتوان به ذکر داستانهای مختلف اشاره کرد. در این رابطه، داستانها و افسانهها میتوانند ساخته و پرداخته شوند و دربرگیرنده اطلاعات و نکات ارزندهای باشند که تا حد بسیاری بتواند به پرسشهای پیدرپی و فراوان کودکان و نوجوانان پاسخهایی ارائه دهند.
دیدن وضع تولد نوزادان نیز یکی از مواردی است که میتوان از آن به کفایت بهره گرفت، وقتی نوزادی در خانه به دنیا میآید، کودکان شکل تغذیه او را میبینند و ملاحظه میکنند که مادران با چه رغبت و علاقهمندی پستان در دهان نوزاد میگذارند و به کودک شیر میدهند. هنگام همین مراقبت و تغذیه، دنیایی از مسائل و مطالب به کودک آموخته میشود، او متوجه خیلی از مسائل شده و از کیفیت رشد و دنیای خاص زنان آگاه میشود و چه بسیار که کودک در این رابطه سوالاتی از مادر خود بپرسد و مادر میتواند با حوصله و دقت به پرسشهای او پاسخ گوید. همچنین هر حاملگی یا زایمان که در رابطه با انسان یا حیوانی پدید آید، کنجکاوی کودک را تحریک میکند. در چنین صورتی امکانی بهدست میآید که بسیاری از مباحث مربوط به پرسشهای فرزندان پاسخ داده شود. (گیتی آذری/ضمیمه چاردیواری)
جام جم سرا: اما اگر به نکاتی که در ذیل اشاره میشود، توجه کنیم بهتر میتوانیم همپای کودکان خود باشیم.
عشق ورزیدن
میتوانید با کودکتان رابطه خوبی برقرار کنید، به شرط آن که اجازه بدهید عشق و محبت شما را نسبت به خودش احساس کند. محبت قلبی به تنهایی، برای ارضای خواستههای درونی کودک کافی نیست.
او به عشق و محبتی نیازمند است که آثارش در رفتار و گفتار پدر و مادر نمودار باشد. بچهها از نوازش، بوسه و تبسم و حتی از آهنگ محبتآمیز سخنان شما احساس آرامش میکنند و اعتماد به نفسشان تقویت میشود و درمییابند که در زندگی، افرادی هستند که بدون هیچ گونه انتظاری، عاشقانه آنها را دوست دارند و از آنها حمایت میکنند، اینجاست که به خودشان میقبولانند با وجود این افراد هیچ گاه تنها نخواهند ماند.
وقتی به فرزندتان اظهار محبت میکنید او به شما و محیط خانه علاقهمند میشود و کمتر پیش میآید، جذب دوستان ناباب و مواد مخدر شود و به لحاظ روحی و جسمی نیز فرد سالمتری خواهد بود. پس همیشه به فرزندتان محبت کنید و بگویید که دوستش دارید و عاشقش هستید، اما باید بدانید که اظهار محبت وسیله تربیت است و نباید مانع تربیت شود.
بنابراین والدین باید حساب عشق به فرزند را از تربیت جدا کنند، او را صمیمانه دوست بدارند ولی عیوب و رفتار نادرستش را با روشی عاقلانه اصلاح کنند، زیرا فرزند شما همیشه کودک باقی نمیماند.
کشف علایق مشترک خود و فرزندان
ممکن است شما به دلیل اختلاف سنی که با فرزندتان دارید، برای برقراری ارتباط خوب و صمیمانه با او، مشکلاتی داشته باشید. در این مواقع بهتر است به دنبال نقاط مشترک بین خود و فرزندتان باشید. مثلا شاید هر دوی شما وقتتان را برای خواندن کتاب، ورزش یا دوچرخهسواری صرف کنید. بنابراین سعی کنید علایق مشترک خود و فرزندتان را بیابید و با استفاده از وجود این علایق، رابطه دوستانهای میان خودتان ایجاد کنید.
گام دیگر این است که بدانید فرزندتان چگونه وقتش را میگذراند و مشغول انجام چه نوع کار و فعالیتهایی است. زمانی را هر چند کوتاه به او اختصاص بدهید و در کارها و فعالیتهایی که دوست دارد، شرکت کنید. حتی میتوانید دست فرزندتان را بگیرید، به پارک بروید و همپای او روی چمنهای سرسبز بدوید، گلهای رنگارنگ را نوازش کنید، بلند بلند بخندید و آواز بخوانید و درباره موضوعات مختلف با هم صحبت کنید و از این که در کنار یکدیگر هستید لذت ببرید. این نکته حائز اهمیت است. اگر چند تا بچه دارید برای هر کدام از آنها زمانی را جداگانه اختصاص بدهید.
صبور بودن
اگر یک روز سخت و پرمشغله را پشتسر گذاشتهاید، لطفا تلافی آن را سر بچهها در نیاورید. همه ما در زندگی روزهای سخت و پرکار داریم، ولی باید آرامش خود را حفظ و راهی برای کاهش خستگی روزانه پیدا کنیم.
سعی کنید وقتی کنار افراد خانواده بویژه کودکان هستید، شاد و پرانرژی باشید، زیرا بچهها پدر و مادر شاد و پرانرژی میخواهند، نه پدر و مادر خسته و عصبی.
این نکته مهم است، زمانی که فرزندتان با شما صحبت میکند مدام کلام او را قطع نکنید، چراکه احساس میکند تمایلی به شنیدن حرفهایش ندارید، لذا از حرف زدن با شما دلسرد میشود. همیشه سعی کنید صبور باشید و به حرف فرزندتان بدقت گوش کنید، زیرا این گونه به او میفهمانید، آن قدر برایش ارزش و احترام قائلید که حاضرید تمام حرفهایش را بشنوید. با این روش میتوانید متوجه مشکلات ریز و درشت فرزندتان بشوید و بموقع به او کمک کنید. به اهداف و احساساتش احترام بگذارید و همیشه به او بگویید چقدر دوستش دارید.
بازی کردن
کودک بازی کردن با پدر و مادرش را دوست دارد و همین را یکی از دلایل محبت میداند. در ضمن بر اثر همین بازیهاست که علایق ذاتی کودک و اخلاق و رفتار اجتماعی و فردی او شکل میگیرد. به این ترتیب یک راه درست برای تقویت روابط بین شما و فرزندتان این است که با او بازی کنید و قاه قاه بخندید. اجازه ندهید مدام با رایانه بازی کند.
بازیهای زمان کودکی خودتان را به او یاد بدهید. زمان بیشتری را با فرزندتان سپری کنید. او به وجود شما در کنار خود احتیاج دارد.
حتی میتوانید بازیهایی را انتخاب کنید که تکتک افراد خانواده بتوانند در آن شرکت کنند، مثل بازی اسم فامیل یا منچ ... گاهی اوقات با هم به پارک محل بروید، سوار تاب شوید، از پلههای سُرسُره، بالا بروید و با هم سر بخورید و کلی خوش بگذرانید. وقتی در کنار فرزندتان هستید با تمام وجود کنارش باشید تا او هم وجود شما را در کنار خود احساس کند و شاد باشد.
نظم و قانون حاکم بر خانواده
بهتر است بچهها در خانهای بزرگ شوند که قانون داشته باشد. خانهای که در آن نظم و قانون نباشد، بچهها آزادانه هر کاری را که دوست داشته باشند انجام میدهند، مثلا تا هر ساعتی که بخواهند پای رایانه مینشینند و بازی میکنند یا تا نیمههای شب تلویزیون تماشا میکنند و... .
اگر میخواهید رابطه خوبی با فرزندتان داشته باشید، باید قوانین خاصی تعیین و این قوانین را به طور ثابت اجرا کنید. برای مثال، ساعات خاصی را برای دیدن برنامههای تلویزیون یا بازیهای رایانهای تعیین کنید یا انجام بعضی کارهای خانه را بر عهده فرزندتان بگذارید، البته کارهایی که در حد توانش باشد.
ممکن است ابتدا کمی خسته شود و غر بزند، اما بعد متوجه میشود شما به او اعتماد کردهاید که انجام برخی از کارها را به او سپردهاید. در نتیجه خوشحال میشود و احساس مسئولیت میکند و در آینده نیز فرد مسئولیتپذیری میشود.
این نکته مهم است که اگر گاهی فرزندتان نتوانست کارها را در حد عالی انجام بدهد، او را تنبیه نکنید، سرش غر نزنید و نگویید تو از عهده هیچ کاری برنمیآیی، زیرا اعتماد به نفسش را از دست میدهد، بنابراین فرصت دیگری به او بدهید و کمکش کنید تا کارش را درست و دقیق انجام بدهد. (ضمیمه چاردیواری)
جام جم سرا: بنیامین از خود و فرزندش در خواب این تصویر را به اشتراک گذاشته است:
برزو ارجمند هم در اینستاگرام خود تصویرش را با پسرش منتشر کرده:
ترانه علیدوستی دخترش حنا را در آغوش دارد:
و این هم تصاویری از هیرسا و هاوَش، پسران علی کریمی:
جام جم سرا:گروهی از متخصصان دانمارکی به بررسی اطلاعلات تمامی کودکان متولد شده در این کشور طی سالهای 1968 تا 2008، کودکان سوئدی متولد شده در فاصله سالهای 1973 تا 2006 و 89 درصد کودکان متولد شده در فنلاند در سالهای 1987 تا 2006 پرداختند.
از میان این کودکان 2.6 درصد یا 189 هزار و 94 کودک در سن شش تا 18 ماهگی یکی از والدین خود را از دست داده بودند و مجموع 39 هزار و 683 نفر در سالهای بعد که بین یک تا 40 سال متغیر بود، فوت کرده بودند.
این محققان دریافتند افرادی که والدین خود را از دست داده بودند احتمال فوت آنان در طول انجام این مطالعه 50 درصد بیشتر بوده است. همچنین این خطر در میان کودکانی که والدین خود را بر اثر دلایل غیرطبیعی از دست داده بودند، 84 درصد بوده است.
محققان دانمارکی معتقدند: از آنجایی که این بررسی در کشورهایی با درآمد بالا انجام شده نتایج بدست آمده، نمی تواند در نتیجه عدم رفع نیازهای مراقبتی و تربیتی از کودکان باشد.
به گزارش ایسنا به نقل از خبرگزاری شینهوا، به گفته این محققان افزایش میزان مرگ و میر میان این کودکان میتواند ناشی از عوامل ژنتیکی و تاثیرات طولانی مدت مرگ والدین بر سلامت و وضعیت رفاهی آنان باشد.
جام جم سرا: زندگی به همین منوال ادامه مییافت تا اینکه سوگل پنج ساله شد. دخترک دوست داشتنی یک روز متوجه بزرگ شدن شکم مادر شد. از او پرسید: چرا اینقدر چاق شدهای؟ مگر خیلی غذا میخوری؟
مادر جواب داده بود: نه عزیزم یه نینی توی شکم منه. خواهر یا برادر تو!
سوگل آنقدر بزرگ بود که بفهمد یک خواهر یا برادر یعنی چه و آنقدر خوشحال شده بود که گویی دنیا را به او دادهاند. روزها برای کودک به دنیا نیامده شعر میخواند و بازی میکرد و هر روز یک اسم برایش میگذاشت. او هنوز برادرش را ندیده بود که به او وابسته شده بود، اما وقتی برادر کوچکش به دنیا آمد سوگل کمکم متوجه شد همه چیز به آن خوبی که فکر میکرد، نیست.
ماماندزد
نرگس میگوید: وقتی فرزند دومم به دنیا آمد کمکم اختلاف من و پسر بزرگترم شروع شد. او میخواست به هر نحوی که شده به کودک دوم صدمه بزند و اسم او را ماماندزد گذاشته بود، زیرا فکر میکرد خواهرش من را برای خود میخواهد و مرا از او دزدیده است.
روانشناسان معتقدند تربیت و شکلگیری شخصیت فرزندان در خانوده با توجه به حسادت، رقابت و محبت و توجه والدین نسبت به آنان شکل میگیرد.
داستان به این قرار است که فرزند اول، فرزند دوم را سبب از دست دادن محبت والدین میداند و متوجه میشود که دیگر مثل قبل محبوب نیست و والدین نگاه خود را با شخص دیگری تقسیم کردهاند.
او که اکنون جایگاه فاخر خود را از دست داده احساس میکند کسی او را از تخت به زیر کشیده است و از او و کسانی که مسبب این کارند متنفر میشود.
رقبای جاهطلب
اصغر فقط چهار سال دارد، اما بخوبی بلد است کاری کند که اکبر برادر هشت سالهاش را به ستوه آورد، حتی از او کتکی بخورد تا آن را دستاویز کند و یک دعوای حسابی از سوی والدین برایش فراهم کند.
اصغر میداند بعد از آن مادر دلداریاش میدهد و اکبر را مجبور میکند بایستد تا اصغر تلافی کار او را در آورد.
وقتی از او میپرسم چرا این کار را میکنی مگر دوست داری داداشت کتک بخوره؟ سر تکان میدهد و با خنده میگوید: بله. اصغر میگوید اکبر را دوست دارد، اما خوشحال میشود مامان تنبیهشکند.
این شیطنت معصومانه کودک فقط رقابتی برسر محبت است و اگر والدین با رفتاری مناسب آن را پاسخ دهند هرگز تقویت نخواهد شد.
جاهطلبی، رقابت خستگیناپذیر، سرکشی و حسادت از جمله زمینههای رفتاری در میان کودکان دوم است که والدین باید مراقب باشند به آن دامن نزنند. دومین کودک هرگز موقعیت قدرتمندی را تجربه نمیکند زیرا در زیر سایه رقیب به دنیا آمده است و رقابت از تجربیات اولیه اوست. این کودکان مستقلتر بار میآیند و قدرت سازگاری بیشتر نسبت به دیگر فرزندان دارند به شرطی که کوچکترین فرزند نباشند زیرا معمولا والدین فرزند کوچک خود را لوس و پرتوقع و بدون مهارتهای اجتماعی پرورش میدهند.
تحقیقات نشان میدهد که فرزندان دوم محبوبتر و شجاعتر و با قدرت ریسکپذیری بالاتری هستند.
تهتغاریها
حمید در میان پنج برادر، دردانه مادر است. اگر دعوا کند، حق با اوست، اگر تا لنگ ظهر بخوابد، بچه خسته است! اگر هر چیز غیر ممکنی را بخواهد، میگویند: این بچه دیگر آخریه مگه چی میشه؟! اگر قدش به دو متر هم برسد هنوز کوچولوی مامان و باباست و هرکاری که بخواهد بکند آزاد است.
این توصیف حسین برادر بزرگتر حمید است که در وصف تهتغاری خانه ارائه میدهد. کودک جاهطلب و بسیار نازپرورده که والدین خسته از یک عمر بچهداری حالا به او استقلال بیشتری میدهند و به او کمک میکنند بیمسئولیت بار بیاید.
نداشتن اتکا به نفس کافی به دلیل حمایت بیش از حد والدین، این کودکان را تهدید میکند. این کودکان یا خیلی زود از ناملایمات خسته میشوند و کنار میکشند یا در اثر پویایی بیش از حد که ثمره استقلال آنهاست به اهداف بزرگی میرسند.این کودکان که در محبت والدین بیرقیب هستند گاه قدرت جدایی از خانواده را ندارند و وابسته میمانند.
والدین میتوانند با دانستن نکات لازم، رفتار خود را نسبت به فرزندان طوری تغییر دهند که تمامی کودکان کارآمد و مستقل بار بیایند. کافی است به همه آنان به اندازه کافی توجه شود. (ضمیمه چاردیواری)