مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

بیوگرافی محمود پاک نیت و همسرش مهوش صبرکن +مصاحبه با فرزندان

بیوگرافی محمود پاک نیت و همسرش مهوش صبرکن +مصاحبه با فرزندان

محمود پاک نیت و همسرش مهوش صبر کن دارای دو فرزند به نام های مسعود و مهرداد هستند.

محمود پاک نیت و مهوش صبر کن، از جمله زوج های هنری هستند که کارنامه خوبی در زمینه بازیگری دارند، اما مثل تمام زن و شوهرهای دیگر، دارای یک زندگی خانوادگی هم هستند، با دو فرزند پسر به نام های مسعود که متولد ۱۳۶۰ است و مهرداد که در سال ۱۳۶۳ به دنیا آمده است.

همسر مهوش صبرکن همسر محمود پاک نیت مسعود و مهرداد پاک نیت فرزندان محمود پاک نیت بیوگرافی مهوش صبرکن بیوگرافی محمود پاک نیت

محمود پاک نیت (متولد ۱۰ دی ۱۳۳۱ در کازرون) بازیگر ایرانی است.

محمود پاک‌نیت، از سال ۱۳۴۸ در زمینهٔ تئاتر شروع به کار کرد و در ۵۲ نمایش حضور یافت. وی در سال ۱۳۵۲ به استخدام اداره کل فرهنگ و هنر درآمد. از سال ۱۳۶۷ به فعالیت در عرصه سینما و تلویزیون پرداخت و موفق به اخذ درجهٔ یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گردید. با مجموعه پرطرفدار روزی روزگاری به محبوبیت دست یافت. و محبوبیت او با مجموعه‌های پدرسالار و پس از باران ادامه یافت. او در سریال یوسف پیامبر در نقش یعقوب ایفای نقش کرده است. محمود همسر مهوش صبرکن (بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون) است.وی هم اکنون در سریال شهرزاد در نقش جمشید پدر شهرزاد ایفای نقش می کند.

فیلم‌شناسی

  • (۱۳۶۶) گشتی‌ها (جواد مرادی) بازیگر
  • (۱۳۶۷) شاخه‌های بید (امراله احمدجو) بازیگر
  • (۱۳۶۸) تابستان ۵۸ (مجتبی راعی) بازیگر
  • (۱۳۷۲) جای امن (مجتبی راعی) بازیگر
  • (۱۳۷۳) آرایش مرگ (افشین شرکت) بازیگر
  • (۱۳۷۴) قله دنیا (عزیزالله حمیدنژاد) بازیگر
  • (۱۳۷۵) لاک پشت (علی شاه‌حاتمی) بازیگر
  • (۱۳۷۵) سرزمین خورشید (احمدرضا درویش) بازیگر
  • (۱۳۷۶) دنیای وارونه (شهریار بحرانی) بازیگر
  • (۱۳۷۷) مرد عوضی (محمدرضا هنرمند) بازیگر
  • (۱۳۷۷) جنگجوی پیروز (مجتبی راعی) بازیگر
  • (۱۳۷۷) سیب سرخ حوا (سعید اسدی) بازیگر
  • (۱۳۷۷) باشگاه سری (جمال شورجه) بازیگر
  • (۱۳۸۰) دعوت به شام (داود موثقی) بازیگر
  • (۱۳۸۱) صنوبر (مجتبی راعی) بازیگر
  • (۱۳۸۱) بی تو تنهایم (قدرت‌الله صلح‌میرزایی) بازیگر
  • (۱۳۸۱) ایستگاه متروک (علیرضا رییسیان) بازیگر
  • (۱۳۸۲) عاشق مترسک (مهدی نوربخش) بازیگر
  • (۱۳۸۴) سفر به هیدالو (مجتبی راعی) بازیگر
  • (۱۳۸۴) شهرآشوب (یدالله صمدی) بازیگر
  • (۱۳۸۷) دل شکسته (علی روئین‌تن) بازیگر
  • (۱۳۸۸) زمهریر (علی روئین‌تن) بازیگر

سریال های تلویزیونی

نام مجموعهسالکارگردانشبکه
سیم حوت۱۳۶۲
بهار بودی، تو بودی۱۳۶۴
روزی روزگاری۱۳۷۰امرالله احمدجو
پدرسالار۱۳۷۳اکبر خواجویی
شیخ مفید۱۳۷۴
کهنه‌سوار۱۳۷۶اکبر خواجویی
فکر پلید۱۳۷۷
چشم‌به‌راه۱۳۷۷
هتل پیاده‌رو۱۳۷۸بهمن زرین‌پور
روشن تر از خاموشی (در نقش شاه عباس)۱۳۷۹حسن فتحی (کارگردان)
پس از باران۱۳۷۹سعید سلطانی
شب دهم۱۳۸۰حسن فتحی (کارگردان)
راز شیوا۱۳۸۰پرویز حسن پور
وارث۱۳۸۲کاظم بلوچی
خانه ای در تاریکی۱۳۸۲سعید سلطانیسه
یوسف پیامبر۱۳۸۷فرج‌الله سلحشوریک
ساختمان ۸۵۱۳۸۹مهدی فخیم‌زادهدو
پشت کوه‌های بلند۱۳۹۱امرالله احمدجوسه
خاطرات مرد ناتمام۱۳۹۱صادق کرمیاریک
خط۱۳۹۳عباس رنجبرسه
هفت‌سنگ (بازیگر میهمان)۱۳۹۳علیرضا بذر افشانسه
پرده‌نشین۱۳۹۳بهروز شعیبییک
شهرزاد۱۳۹۴حسن فتحی (کارگردان)نمایش خانگی
نفس گرم۱۳۹۴محمد مهدی عسگرپوریک

همسر مهوش صبرکن همسر محمود پاک نیت مسعود و مهرداد پاک نیت فرزندان محمود پاک نیت بیوگرافی مهوش صبرکن بیوگرافی محمود پاک نیت

مهوش صبرکن (زاده ۱۳۳۹ در شیراز) بازیگر اهل ایران است.

سینما

  • زیباتر از زندگی (۱۳۹۰)
  • زمهریر (۱۳۸۸)
  • جای او دیگر خالی نیست (۱۳۸۴)
  • صنوبر (فیلم) (۱۳۸۰)
  • غزال (فیلم) (۱۳۷۴)
  • در مسیر تندباد (۱۳۶۷)
  • گشتی‌ها (۱۳۶۵)
  • تشریفات (۱۳۶۴)

تلویزیون

  1. پس از باران
  2. پنجمین خورشید
  3. رسم شیدایی
  4. کهنه‌سوار
  5. بگذار آفتاب برآید
  6. یوسف پیامبر
  7. روشن‌تر از خاموشی
  8. پشت کوه‌های بلند
  9. خاطرات مرد ناتمام

همسر مهوش صبرکن همسر محمود پاک نیت مسعود و مهرداد پاک نیت فرزندان محمود پاک نیت بیوگرافی مهوش صبرکن بیوگرافی محمود پاک نیت

سال های سال است که این زوج هنرمند را می شناسیم و کارهای زیادی را هم از آنها درعرصه های مختلف شاهد بوده ایم که شاید محبوب ترین آنها سریال پس از باران بوده باشد که در آن، مهوش صبر کن (همسر محمود پاک نیت) نقش مادرزن را ایفا می کرد. در این گفت و گو پای صحبت های شیرین این زوج هنرمند شیرازی نشسته ایم.

لطفا از آشنایی تان با همسرتان برایمان بگویید.

پاک نیت: سال ۵۶ در تئاتری به نام شاتره با خانمم آشنا شدم. شاتره گیاهی است که برای بیماران گرمازده بسیار مفید است و دمای بدن آنها را پایین می آورد. من و همسرم آنجا با هم، همبازی بودیم.

من نقش پسر کارگر را بازی می کردم و همسرم نقش شازده خانم را بازی می کرد که یکدل، نه صددل عاشقش شدم و بعد از ۲ سال هم ایشان جواب مثبت به من دادند و ما زندگی مشترک مان را شروع کردیم. من آن موقع ۲۷ ساله بودم و در حال حاضر هم ۳۶ بهار از زندگی مشترکمان می گذرد و صاحب ۲ فرزند پسر و نوه هستیم.

صبرکن: در زمان ازدواجمان من ۱۸ سال بیشتر نداشتم اما به عشق آقای پاک نیست نسبت به خودم ایمان داشتم.

همسر مهوش صبرکن همسر محمود پاک نیت مسعود و مهرداد پاک نیت فرزندان محمود پاک نیت بیوگرافی مهوش صبرکن بیوگرافی محمود پاک نیت

اگر بی صداقتی و دروغ وارد زندگی شد زندگی دوامی نخواهدداشت

مراسم ازدواجتان را چگونه برگزار کردید؟

پاک نیت: شهریور سال۱۳۵۸ جشن عروسی مان را در خانه فرهنگ شماره یک شیراز برگزار کردیم. اقوام و بچه های تئاتر همه دعوت بودند. معمولا بچه های تئاتر شیراز در این مکان فرهنگی عروسی شان را برگزار می کردند. مراسم خوبی برگزار شد و همه بچه های تئاتر کمکمان کردند. مراسم عقدمان را در منزل مادر همسرم برپا کردیم و همان شب هم عروسی مان را گرفتیم.

صبرکن: من با دخترهای همسن و سالم فرق می کردم. به مادیات اهمیت نمی دادم. با اینکه در خانواده مرفهی بزرگ شده بودم، ساده فکر می کردم. همان زمان هم منزل پدری ام شیک و بزرگ بود. خیلی از اقوام در منزل ما مراسم عروسی شان را برگزار می کردند، اما ما فقط مراسم عقدمان را در منزل پدری گرفتیم.

و بعدش از شیراز به تهران مهاجرت کردید؟

پاک نیت: بله، آن زمان مشکلات زیادی در فرهنگ و هنر شیراز برای ما پیش آمد و کسی بود که مانع کار ما می شد. از طرفی، هم من و هم همسرم دوست داشتیم کنار تئاتر در کارهای سینمایی و تلویزیونی هم بازی کنیم. به همین دلیل از سال ۱۳۷۴ در تهران مستقر شدیم و شیراز را ترک کردیم. البته گاهی اوقات برای دیدن پسر، عروس و نوه ام به شیراز می رویم.

صبرکن: من ۷ تا خواهر دارم. مادرم ما را طوری تربیت کرد که احترام هم را نگه داریم و پسوند آقای یا خانم را کنار اسم هم به کار ببریم. مادرم گذشت را هم به ما آموخت.

بعد از ترک شیراز و مهاجرت به تهران، حدود ۲ سال خانه نشین بودم و فرصتی برای کار کردن پیش نیامد. به جایش تا دلتان بخواهد محمود من و بچه ها را رها می کرد و برای بازی به شهرستان می رفت. تا اینکه بعد از ۲ سال، بازی در «کهنه سوار» را شروع  کردم و بعد از آن هم در«فالگیر» و «پس از باران» بازی کردم

همسر مهوش صبرکن همسر محمود پاک نیت مسعود و مهرداد پاک نیت فرزندان محمود پاک نیت بیوگرافی مهوش صبرکن بیوگرافی محمود پاک نیت

بعد از ترک شیراز و مهاجرت به تهران، حدود ۲ سال خانه نشین بودم

شما جزو آن گروه از هنرمندانی هستید که زندگی مشترکتان سال های سال ادامه پیدا کرده است. رمز خوشبختی تان را در چه چیزی می دانید؟

پاک نیت: من به این معتقدم که اگر در زندگی راستی، درستی و صداقت وجود داشته باشد زندگی هم دوام زیادی دارد و روز به روز مستحکم تر هم خواهدشد اما اگر بی صداقتی و دروغ وارد زندگی شد زندگی دوامی نخواهدداشت.

صبرکن: همین که زن و شوهر صبور و باگذشت باشند، ناخودآگاه تفاهم هم به وجودمی آید. تفاهم یعنی خوش بودن هم. اگر من در شرایط سختی که محمود ما را رها کرده بود و برای کار به شهرستان می رفت، از سر لج و لج بازی بچه ها را رها می کردم و دنبال علاقه های خودم یا تمرین تئاتر و سینما می رفتم، نمی توانستم از پس زندگی بربیایم.

تفاوت دنیای قبل و بعد از ازدواج تان در چیست؟

من قبل از ازدواج به خیلی چیزها اهمیت نمی دادم و شاید در زندگی نظم نداشت. یعنی آدم ها در دوران نوجوانی و جوانی نظم خاصی در زندگی شان ندارند و وقتی که تشکیل خانواده می دهند، کم کم قانونمند می شوند اما بعد از ازدواج فرد احساس می کند مسئولیتی در قبال یک خانواده دارد که او را قانونمند می کند.

زندگی یک زوج بازیگر چه مشکلاتی دارد:

پاک نیت: ما مشکلی با هم نداریم و خیلی راحت با هم کنار آمده ایم. مثلا من از انجام کار خانه و کمک به همسرم هیچ ابایی ندارم

همسر مهوش صبرکن همسر محمود پاک نیت مسعود و مهرداد پاک نیت فرزندان محمود پاک نیت بیوگرافی مهوش صبرکن بیوگرافی محمود پاک نیت

پاک نیت: نه، خیلی با جایگاهی که در ذهنم است فاصله دارم

اوقات فراغت را کنار یکدیگر چطور می گذرانید؟

پاک نیت: سفر می رویم، کتاب می خوانیم، فیلم می بینیم. من عاشق سفر هستم و هر فرصتی که پیش بیاید به شهرهایی سفر می کنیم که تاکنون نرفته ایم. من اهل هواپیما نیستم و با خودروی خود سفر می کنم تا رانندگی کنم و از جاده لذت ببرم.

بهترین نقشی که تا به حال داشتید کدام نقش بوده است؟

صبرکن: من نقش هایی که در تئاتر ایفا کردم را به مراتب بیشتر از نقش های تلویزیونی ام دوست دارم چرا که در تئاتر با نقش یک بازیگر زندگی می کنم.

پاک نیت: من هم نقش هایی که تا به حال بازی کردم را واقعا دوست دارم و مثل بچه هایم برایم عزیز هستند اما گاهی وقت ها، بعضی از نقش ها شیرینی ویژه ای دارند و بیشتر در یاد آدم می ماند. مانند نقشی که روزی روزگاری، خانه ای در تاریکی، پس از باران و سریال حضرت یوسف (ع) داشتم.

همسر مهوش صبرکن همسر محمود پاک نیت مسعود و مهرداد پاک نیت فرزندان محمود پاک نیت بیوگرافی مهوش صبرکن بیوگرافی محمود پاک نیت

پاک نیت: صدای گرم آقای اکبر مشکین که گوینده رادیو بودند بزرگ ترین انگیزه من برای ورودم به این عرصه بود

اصلا چه شد که بازیگر شدید؟

پاک نیت: صدای گرم آقای اکبر مشکین که گوینده رادیو بودند بزرگ ترین انگیزه من برای ورودم به این عرصه بود. من خیلی صدای ایشان را دوست داشتم و همیشه آرزو می کردم بازیگر رادیو شوم ولی این اتفاق در نهایت نیفتاد و بازیگر تئاتر شدم.

الان پشیمان هستید؟

پاک نیت: به هیچ وجه، به خاطر دارم زمانی با یکی از دوستانم به نام محمود چوگانی راجع به این مساله که هرکسی می خواهد در آینده چه کاره شود بحث می کردیم نوبت که به من رسید، رسیده بودیم به یک سینما. وقتی محمود از من پرسید می خواهی چه کاری شوی؟ گفتم بازیگر. او شروع کرد به خندیدن اما پس از سال ها یک روز برای تماشای یکی از تئاترهایم به سالن تئاتر شهر آمد و شروع کرد به گریه کردن. متاسفانه دیگر ایشان را ندیدم. به هر حال از اینکه به آرزویم رسیده بودم خیلی خوشحال بودم و هستم.

می شود گفت امروز به جایگاهی که می خواستید رسیده اید؟

پاک نیت: نه، خیلی با جایگاهی که در ذهنم است فاصله دارم. می گویند هنر مانند یک اقیانوس است که هر چه به طرف ساحل حرکت کنی به آن نخواهید رسید و اگر روزی ادعا کنی که به ساحل رسیدی آن روز، روز مرگ هنری است.

به سلامت روان در خانواده تان چقدر اهمیت می دهید؟

پاک نیت: خیلی زیاد. اگر سلامت روان در خانه و خانواده وجود نداشته باشد آرامشی هم وجود ندارد. بنابراین سلامت روان مهم تر از هر چیز دیگری است.

صبرکن: من معتقدم اگر سلامت روان وجود نداشته باشد سلامت جسم هم وجود ندارد بنابراین من به عنوان یک زن و مادر همیشه سعی کرده ام آرامش و امنیت روانی را در خانه ام برقرار کنم.

آقای پاک نیت! تا چه حد به تغذیه تان اهمیت می دهید؟

پاک نیت: خیلی زیاد. من اصلا با خوردن غذاهای چرب و فست فود موافق نیستم و معتقدم هیچ غذایی نمی تواند جایگزین غذاهای ایرانی باشد.

معمولا برای عزیزترین مهمانتان چه غذایی درست می کنید؟

صبرکن: همه مهمان ها برای من عزیزند، تفاوتی نمی کند. اگر تازه با آنها آشنا شده باشم، معمولا غذای خاص شیرازی مثل کلم پلو درست می کنم یا ماهی های جنوب به صورت شکم پر یا شکرپلوی شیرازی تهیه می کنم. تا به حال یاد ندارم که برای مهمانم قورمه سبزی یا غذاهایی که در اغلب خانه ها پخته می شود تهیه کرده باشم. در قدیم رسم بود که در مجالس عروسی حتما شکرپلو سرو می شد و هنوز این رسم در خیلی از خانواده ها ادامه دارد.

پاک نیت: معمولا شیرازی ها لوبیاپلو یا همان «شوید لوبیا با مرغ یاماهی» درست می کنند.

درست کردن این غذاهایی که گفتید باید خیلی سخت باشد. فکر می کنید هر کسی می تواند با آموزش آن را درست کند یا بایدآشپزی در خون آدم باشد؟

صبرکن: مسلما آشپزی امری آموختنی است. ژن در امر آشپزی هیچ تاثیری ندارد. آشپزی استعداد و علاقه است. بچه ها از سن کم، بزرگ ترها خصوصا مادر را در حال آشپزی می بینند و می آموزند. همان طور که ما این تجربه را در خانواده داریم. پسرهای من چون همیشه در این مسائل دخیل بودند، خیلی خوب از پس آشپزی بر می آیند و حتی بعضی وقت ها غذاها را بهتر از خانم هایشان درست می کنند.

پاک نیت: به نظر من هم، همه جوره می تواند باشد. یکی آشپزی را دوست دارد. یکی آشپزی را با ظرافت انجام می دهد و یکی دیگر به صورت درهم هر کاری که بخواهد انجام می دهد و یکی هم به صورت آموزشی کار می کند. به هر حال هر ۳ نوع آن در آشپزی موثر است و روی آشپزی تاثیر می گذارد.

چقدر در مورد تربیت فرزندانتان از نظر فکری با یکدیگر همسو بودید؟

پاک نیت: خیلی زیاد، همیشه در این مورد با هم صحبت می کردیم و اگر مشکلی پیش می آمد سعی می کردیم با مشورت با یکدیگر و هم چنین کمک از اهالی فن مشکل را برطرف کنیم.

چرا آدم های امروز احساس تنهایی بیشتری نسبت به گذشته دارند؟

پاک نیت: چون زندگی ها دیگر مانند گذشته نیست و با ورود تکنولوژی خیلی چیزها عوض شده است.

صبرکن: دقیقا همین طور است. مثلا آدم ها امروزه به جای اینکه با هم رو در رو حرف بزنند پشت تلفن همراه و شبکه های اجتماعی خودشان را معرفی می کنند. به هر حال زندگی های امروز خیلی گرم و صمیمانه نیستند.

همسر مهوش صبرکن همسر محمود پاک نیت مسعود و مهرداد پاک نیت فرزندان محمود پاک نیت بیوگرافی مهوش صبرکن بیوگرافی محمود پاک نیت

داوری هنردوستان در مورد این زن و شوهر محبوب و موفق مشخص است، اما خیلی ها دوست دارند محمود پاک نیت و مهوش صبرکن را از دیدگاه فرزندان آنها ببینند. به همین جهت در اینجا خبرنگارمان با فرزندان آنها گفت و شنودی انجام داده که می خوانید.

از چه زمانی احساس کردید پدر و مادرتان در عرصه بازیگری فعالیت دارند؟

مسعود: از کودکی. به دلیل اینکه من و برادرم، اغلب پشت صحنه تئاتر بازی می کردیم تا پدر و مادرمان تمرین یا اجرای خود را تمام کنند و با هم به خانه برگردیم.
مهرداد: از زمانی که من خیلی کوچک بودم و هنوز مدرسه هم نمی رفتم، می دانستم که بابا و مامان فرهنگی هستند. آن موقع، در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شیراز کار می کردند و من، اغلب روزها، وقتی برادرم به مدرسه می رفت و کسی در خانه نبود تا از من نگهداری کند، همراه مامان یا بابا به محل کارشان می رفتم. آن زمان مامان بیشتر تئاتر کار می کرد و بابا اگر کار سریال یا فیلم سینمایی داشت، به تهران می رفت.

پدر و مادرتان در خانه و در حضور شما تمرین می کردند؟

مسعود: بله. یکی از کارهای اصلی هر بازیگر، تمرین است.
مهرداد: بابا و مامان، همیشه و بدون استثنا، برای تمامی نقش هایی که می خواستند کار کنند، در خانه تمرین می کردند، یا مشغول حفظ کردن دیالوگ ها می شدند.

در مجالس میهمانی، که مامان یا بابا نمی توانستند شما را همراهی کنند، چه احساسی داشتید؟

مسعود: کمتر یاد دارم که چنین حادثه ای اتفاق افتاده باشد. این امر فقط در سال های اخیر که حجم کارشان زیاد شده، گاهی اتفاق افتاده است.
مهرداد: بازیگری کار واقعاً مشکلی است و ما خودمان را با وضعیت، بابا و مامان تطبیق داده ایم. به خصوص که مامان چون خودش همیشه همکار پدرمان بوده، ما را برای روزهای تنهایی آماده می کرد. به عنوان مثال یادم می آید موقع ساخت فیلم «سرزمین خورشید»، پدرم مدت هفت ماه نتوانست به خانه بیاید و ما موضوع را به راحتی هضم کردیم، اما وقتی کوچکتر بودیم، قضیه برایمان کمی بغرنج بود. مثلاً یادم می آید زمانی که کلاس اول یا دوم دبستان بودم، وقتی مامان و بابا هر دو برای اجرای تئاتر به تهران می رفتند، با وجودی که مرحومه مادربزرگ مان از من و برادرم نگهداری می کرد، همیشه دلتنگ مامان و بابا بودم.

شما هم به بازیگری علاقمند هستید؟

مسعود: به هیچ وجه، اما گاهی به شوخی به پدرم می گویم که اگر من بازیگر شده بودم، کارگردان ها مرا به جای شما انتخاب می کردند.
مهرداد: خیلی زیاد. یکی دو تا کار هم کرده ام. قبل از آن هم با دوستانم در فرهنگسرا کار تئاتر می کردم. البته بابا موافق نیست که من در این زمینه فعالیت کنم، اما مامان بدش نمی آید.

دل تان می خواست در فیلم یا سریالی با مامان و بابا همبازی باشید؟

مسعود: من وقتی سه سال داشتم، در فیلم «تشریفات» به کارگردانی مهدی فخیم زاده با مادرم همبازی شده ام.
مهرداد: در تئاتر قسمت نشده، اما چند سال پیش در یکی دو سکانس از سریال «خانه ای در تاریکی»، به کارگردانی سعید سلطانی نقش شاگرد یک دفتردار را بازی کردم. بلندترین نقشم در سریال «وارث» به کارگردانی کاظم بلوچی بود که با خود بابا بازی داشتم و نقش پدر و پسر را ایفا کردیم.

در تعلیم و تربیت شما، مامان بیشتر نقش داشته یا بابا؟

مهرداد: مهر دو برای ما زحمت کشیده اند. من همیشه به همسرم می گویم که قلباً دوست دارم بچه هایمان را به شیوه پدر و مادرم تربیت کنیم.

کدام صفت پدر یا مادرتان را بیشتر دوست دارید؟

مسعود: در مادر، صبوری را، که از مادرش به ارثبرده است.
مهرداد: مهمترین خصلت پدرم منطقی بودن و قاطعیت است، اما پشت قاطعیت و راسخ بودن او، قلبی شیشه ای و نازک قرار دارد که با تلنگری می شکند.

موقع نوجوانی، پدر و مادرتان چقدر به شما استقلال می دادند؟

مسعود: محدودیت خاصی نداشتیم، آنچه را که باید در یک خانواده طبیعی ایرانی باشد، ما نیز داشتیم.
مهرداد: زیاد اما کنترل شده. در هر خانه قواعد و دستوراتی هست که تمام افراد خانواده باید از آنها تبعیت کنند. در خانه ما هم از این نوع قوانین وجود داشت که اگر رعایت نمی کردیم، مواخذه می شدیم. اخلاق من و برادرم خیلی با هم فرق دارد، برادرم از بچگی آرام بود، در حالی که من خیلی شیطان بودم. به خاطر همین مامان و بابا روی اخلاق و رفتار من، بیشتر تمرکز می کردند، اما در کل مادرم بیشتر از پدر به من استقلال می داد.

هیچ وقت اتفاق افتاده که بر سر موضوعی از مامان یا بابا رنجیده شده باشید؟

مسعود: این کاملاً طبیعی است، بچه ها وقتی ببینند پدر یا مادرشان نظری مخالف آنها دارد، دلگیر می شوند، اما به طول کلی بعد از مدتی متوجه می شوند حق با پدر یا مادرشان بوده.
مهرداد: آره خب. مگر می شود فرزندی با پدر و مادرش بحثو جدل نداشته باشد؟

کدام نقش پدر یا مادرتان را بیشتر دوست دارید؟

مسعود: نقش مادرم را در مجموعه های «پس از باران» و «یوسف پیامبر(ع)» دوست دارم.
مهرداد: از کارهای پدرم، مجموعه «روشن تر از خاموشی» که زندگی ملاصدرا و شاه عباس صفوی را روایت می کرد و از بین کارهای مادر نیز مجموعه «پس از باران» را خیلی می پسندم.

خاطره ای از کارهای هنری مامان و بابا دارید؟

مسعود: موقع پخش «پس از باران» هر کس مامان را در کوچه و خیابان می دید از اینکه نقش مادرزن پدرم را به عهده گرفته بود تعجب می کرد و به او می گفتند شما جوان تر از آن هستی که مادرزن باشی.
مهرداد: در سریال «وارث» قسمتی بود که من باید در برابر پدرم می ایستادم و داد و بیداد می کردم که دوستم تیر خورده و باید برویم و او را پیدا کنیم و پدرم داد می زد که نباید چنین کاری بکنیم، چون خطر دارد و ممکن است پلیس ها ما را بگیرند. من آن قدر سماجت می کردم تا بالاخره پدر عصبانی می شد و یک سیلی محکم به من می زد. آن پلان بارها تکرار شد و من به همین دلیل بارها سیلی خوردم.

اینکه پدر و مادرتان در زمینه هنری فعال هستند، چه احساسی به شما می دهد؟

مسعود: برایم مایه افتخار است که در یک خانواده اهل هنر بزرگ شده ام.
مهرداد: خوشحالم که پدر و مادرم کاری انجام می دهند که بر ارتقاء سطح فرهنگ مردم و مملکت اثرگذار است.

نظر دوستان شما درباره پدر و مادرتان چیست؟

مسعود: دوستانم از مادر، به عنوان شخصی یاد می کنند که همیشه با انرژی است و بین دوستان و آشنایان به جنب و جوش زیاد معروف است.
مهرداد: دوستان همیشه نسبت به من و خانواده لطف داشته اند و همیشه با اظهار لطف خودشان مرا شرمنده کرده اند.

از اوقات فراغت دوران کودکی بگویید.

مسعود: مادرم هم ما را به سینما می برد، هم برایمان کتاب می خواند. از جمله کتاب هایی که مادرم برای ما می خواند مجموعه ۹ جلدی «به من بگو چرا» بود که مسائل علمی را به زبان ساده بیان می کرد.
مهرداد: بابا بیشتر ما را به سینمنا می برد و مامان بیشتر برایمان کتاب می خواند.

بهترین هدیه ای که در کودکی از پدر یا مادرتان گرفتید چه بود؟

مسعود: یک عدد شطرنج که مهره هایش حالت حلبی داشت.
مهرداد: یک دوچرخه شماره ۱۶ که با برادرم به صورت مشترک از آن استفاده می کردم و مجموعه کتاب های «به من بگو چرا؟»

بیوگرافی محمود پاک نیت بیوگرافی مهوش صبرکن فرزندان محمود پاک نیت مسعود و مهرداد پاک نیت همسر محمود پاک نیت همسر مهوش صبرکن


ادامه مطلب ...

ژاله صامتی در شب عروسیش هم آرایشگاه نرفته!+همسر و فرزندان

ژاله صامتی در شب عروسیش هم آرایشگاه نرفته!+همسر و فرزندان

عکس همسر و دختران ، ژاله صامتی zhaleh sameti (متولد ۱۴ فروردین ۱۳۵۱)، بازیگر ایرانی است. ژاله صامتی با ایرج سنجری ازدواج کرده و داری دو فرزند دختر به نام های یاس و نیاز هستند.

همسر ژاله صامتی همسر ایرج سنجری مدل آرایش بازیگران دختر و فرزندان ژاله صامتی خانواده بازیگران بیوگرافی ژاله صامتی

وی در رشتهٔ تئاتر از دانشکدهٔ هنر فارغ‌التحصیل شده و فعالیت هنری خود را با حضور در فیلم دت یعنی دختر، به کارگردانی ابوالفضل جلیلی، آغاز کرد.

ژاله صامتی بازیگر کشورمان به انتقاد از تجمل گرایی پرداخت و گفت زندگی ساده ای دارد.

ژاله صامتی با اشاره به لزوم حمایت از کالای ایرانی گفت: من به خاطر مسئله انسانیت و همدلی با هموطنانم، ترجیح می‌دهم از تولید ملی و کالای داخلی استفاده کنم، اما علت پایین بودن کیفیت برخی از کالای های ایرانی را باید به صورت ریشه ای بررسی کنیم.
وی ادامه داد: افرادی که در رأس امور اجرایی در کشور هستند وقتی کار خودرا درست انجام ندهند و مدیری که در کارخانه برای کار دل نمی‌سوزاند، طبیعتاً عدم اعتماد و همدلی را به همراه دارد، بنابراین با همدلی و مسئولیت پذیری می‌توانیم تولیدات بسیار خوبی داشته باشیم، چرا که ما در ایران افراد متخصص و خلاق بسیار زیادی داریم.
* عدم مدیریت باعث می‌شود تولید کننده ایرانی برچسب خارجی بر جنس خود بزند
این بازیگر سینما و تلویزیون گفت: هیچ تولید کننده‌ای دوست ندارد به کار تولیدی خودش برچسب خارجی بزند و آن را بفروشد اما شرایط طوری پیش می‌رود که او مجبور به این کار می‌شود؛ ما خودمان وقتی یک بافتنی با کیفیت می‌دوزیم، دوست داریم آن را به همه نشان دهیم، طبیعتاً وقتی تولید کننده‌ای برچسب خارجی بر روی جنسی می‌زند، حال خوبی ندارد. همه این ها به علت عدم مدیریت درست است.
وی با انتقاد از عدم حمایت از تولیدات داخلی گفت: اگر می‌خواهیم در زمینه تولید داخلی رشد کنیم می بایست یک حمایت همه جانبه از یک ارگان و یا سازمان بزرگ صورت بگیرد؛ برای نمونه کارگر ایرانی باید دارای وجدان کاری باشد، برای اینکه این وجدان در او تقویت شود باید از همه لحاظ تامین باشد، وقتی این کارگر یا کارخانه دار نمی‌تواند مواد اولیه خود را به راحتی و با قیمت مناسب تأمین کند، برای همین گاهی مجبور می‌شود کم فروشی کند، همه این‌ها منوط به این است که دولت فروشنده و تولیدکننده را حمایت کند.

همسر ژاله صامتی همسر ایرج سنجری مدل آرایش بازیگران دختر و فرزندان ژاله صامتی خانواده بازیگران بیوگرافی ژاله صامتی

ژاله صامتی و همسرش ایرج سنجری

* موج گرایش به اشرافیت بعد از جنگ تحمیلی شروع شد
وی افزود: متأسفانه در جامعه ما اشرافیت و فاصله طبقاتی نمایان شده است. شرایطی به وجود آمده که طبقه آخر از لحاظ فرهنگی در طبقه اول اقتصادی قرار گرفته و طبقه اول و فهیم فرهنگی، جز طبقات آخر اقتصادی تلقی می‌شود. این ها همه به خاطر یک سری آدم های تازه به دوران رسیده‌ای است که قبل از آنکه فرهنگ یک چیزی را یاد بگیرند در معرضش قرار می‌گیرند، این فوج گرایش به  اشرافیت برای امروز نیست بلکه از بعد از جنگ تحمیلی شروع شد که متأسفانه تبعات زیادی به همراه داشته است.
ژاله صامتی ادامه داد: عدم مدیریت درست، باعث شده است که هر کسی سر جای خودش نباشد. حرف من اصلا سیاسی نیست بلکه یک واقعیت را می گویم، هر کسی با هر تخصصی می‌تواند سر جای خود مشغول باشد اما چون امکانش وجود ندارد این امر محقق نمی شود.
*در مرکز شهر زندگی میکنم، ساده پوشی را دوست دارم، اغلب با مترو اتوبوس تردد می‌کنم، در عروسی خود آرایشگاه هم نرفتم
این بازیگر سینما و تلویزیون در پاسخ به تجمل گرایی و تفاخر در بین برخی از بازیگران گفت: من انسانی ساده پوش و ساده گردی هستم. در مرکز شهر زندگی می‌کنم، نزدیک به نصفی از رفت آمد های من با مترو و اتوبوس تاکسی است. دوست دارم با مردم معاشرت و رفت امد داشته باشم. به نظرم یکسری کمبودهای باعث می‌شود که یک شخصیتی که در مدت زمانی که در رفاه است بدون آینده نگری سعی کند از تمام امکانات خود برای فخر فروشی استفاده کند.
وی ادامه داد: به عنوان نمونه برای من غیر قابل فهم است که کسی برای یک شب عروسی هزینه های زیاد می‌کند، چه فرقی میکند که ۲ نوع غذا در عروسی باشد یا ۲۰ نوع غذا، مهم این است افرادی که آنجا هستند خوشحال و شاد باشند. شاید برایتان تعجب اور باشد، اما من در عروسی خودم حتی آرایشگاه هم نرفتم.
*اگر بدانیم یک روزی قرار است این دنیا را ترک کنیم دیگر مال اندوزی نمی‌کنیم
ژاله صامتی گفت: به نظرم بهترین راه حل این است که یادمان نرود از کجا آمده ایم و قرار است به کجا برویم، من با تازگی در خرداد ماه پدرم را از دست دادم. پدر من همیشه هم در محل کار و هم در خانه مدیر بود، اما هیچ کدام از این عنوان ها برای او نماند. همان روز در همان قطعه بهشت زهرا شاید نزدیک ۲۰ نفر مثل ما عزیزشان را ازدست داده بودند.
این بازیگر سینما و تلویزیون گفت: آن روز فکر می‌کردم که اگر ما بدانیم و باور کنیم که یک روزی از از این دنیا می‌رویم، دیگر نه دل کسی را می‌شکنیم، نه دنبال مال اندوزی می‌رویم، نه پشت سر کسی صحبت می‌کنیم، در واقع به قاعده رفتار می‌کنیم؛ من مثالی دارم که همیشه می‌گویم، فرض کنیم  از تهران به سمت  اراک حرکت می‌کنیم، این دنیایی که زندگی می‌کنیم  شهر قم است، در واقع  به هر حال هر چه قدر هم در قم بایستیم باید از آن عبور کنیم و  یادمان نرود که از تهران راه افتاده‌ایم و باید در نهایت در اراک مستقر شویم.
وی ادامه داد:  ما در این دنیا آمده هایم که به نورانیت دست پیدا کنیم و بعد به جهان دیگر برویم، در واقع روح خامی را با خودمان آورده ایم تا در این دنیا پخته شود؛ مأموریتمان این است که  کارهای  خوب و خدا پسندانه یاد خودمان بدهیم و به چیزهای خوب فکر کنیم؛ ما یک بخش ناچیز و کوچک از یک بخش عالی هستیم و برای رفتن و رسیدن به این بخش عالی باید آنقدر تمیز و نورانی باشیم که وقتی به آن جهان می‌رویم سربلند باشیم.

فیلم سینمایی ژاله صامتی

  1. دراکولا (رضا عطاران) ۱٣٩۴
  2. آخرین بار کی سحر را دیدی؟(۱۳۹۴)فرزادموتن
  3. ضد گلوله (۱۳۹۰)
  4. نیش زنبور (۱۳۸۸)
  5. رفیق بد( ۱۳۸۷)عباس احمدی مطلق
  6. حیران (۱۳۸۶)
  7. قاعده بازی (۱۳۸۵)احمدرضا معتمدی
  8. گیلانه (۱۳۸۳)رخشان بنی‌اعتماد
  9. مربای شیرین (۱۳۸۰)مرضیه برومند
  10. آخرین نبرد (۱۳۷۶)حمید بهمنی
  11. بالاتر از خطر (۱۳۷۵)سعید عالم‌زاده
  12. خفاش (۱۳۷۵)علی‌اصغر شادروان
  13. فرار مرگبار (۱۳۷۴)تورج منصوری
  14. سایه به سایه (۱۳۷۵)علی ژکان
  15. دشت ارغوانی (۱۳۷۳)نادر مقدس
  16. دت یعنی دختر (۱۳۷۲)ابوالفضل جلیلی

سریال های تلویزیونی ژاله صامتی

نام مجموعهسالکارگردانشبکه
آژانس دوستی۱۳۷۸احمد رمضان‌زاده، حمیدرضا صلاحمند، مجید جعفری شیرازی، احمد زینال‌زاده، فرامرز قریبیان و کاوه دژکامشبکه یک صدا و سیما
این زمینی‌ها۱۳۷۶مسعود شاه محمدیشبکه تهران
مجتمع فرخ و فرج۱۳۷۷اصغر فرهادیشبکه دو صدا و سیما
فکر پلید۱۳۷۷محسن شاه محمدیشبکه یک صدا و سیما
فردا دیر است۱۳۷۶–۱۳۷۷حسن فتحیشبکه سه صدا و سیما
هتل۱۳۷۸-۱۳۷۷مرضیه برومندشبکه تهران
کارآگاه شمسی و دستیارش مادام۱۳۸۰مرضیه برومندشبکه تهران
سفر به سرزمین ملائک۱۳۷۷علی غفاری
یحیی و گلابتون۱۳۷۵اصغر آبگونشبکه دو صدا و سیما

دنیای مادرانه خانم بازیگر ژاله صامتی

دنیای زنانه ژاله صامتی و دختران مهربانش یاس و نیاز هم یکی از همین دنیاهای زیبا و خواستنی است. صامتی جمع خودش و دخترانش را اکیپی زنانه می‌داند که در کنار هم حسابی خوش و شادند.

در یکی از روزهای بهاری میزبان ژاله صامتی بازیگر خوب کشورمان و دختران دوست داشتنی‌اش شدیم و با آنها گپ و گفت جالبی داشته‌ایم در مورد دنیای مادرانه / دخترانه‌شان. خواندن این گفت‌وگوی صمیمانه را به همه مادران و دختران ایده‌آلی پیشنهاد می‌کنیم.

همسر ژاله صامتی همسر ایرج سنجری مدل آرایش بازیگران دختر و فرزندان ژاله صامتی خانواده بازیگران بیوگرافی ژاله صامتی

سال ۹۴ برایم پربار بود

ژاله صامتی: سالی که گذشت برایم خیلی خوب بود. در دو فیلم سینمایی خوب بازی کردم و در جشنواره کاندیدای دریافت سیمرغ شدم؛ هرچند که نقش اول بازی کردم ولی برای نقش مکمل کاندیدا شدم. (می‌خندد) البته این موضوع چندان اهمیت ندارد. من وقتی با مردم روبه‌رو می‌شوم و می‌بینم چقدر درک درستی از سینما و نقش‌ها دارند و با همکارانم صحبت می‌کنم و متوجه می‌شوم کارم را دوست داشته‌اند برایم با ارزش‌ترین جایزه است.  سال جدید را هم با بازی در یک فیلم سینمایی خوب آغاز می‌کنم که داستانی زنانه و جذاب دارد.

به ما خوش می‌گذرد

ژاله صامتی: من عاشق دخترهایم هستم و وقتی با هم هستیم حسابی بهمان خوش می‌گذرد. در واقع ما یک اکیپ زنانه هستیم. (می‌خندد) سه زن از سه نسل متفاوت ولی با مشترکات بسیار زیاد. من دهه پنجاهی هستم و دختر بزرگم، یاس دهه هفتادی و دختر کوچکم، نیاز دهه هشتادی است. الان روند زندگی به حدی سرعت گرفته است که دو نفر با فاصله سنی هفت، هشت ساله را هم می‌توان از دو نسل مجزا دانست.

یاس: من احساس می‌کنم ما بیشتر با هم دوست هستیم. این حس را هم نسبت به مادرم دارم و هم نسبت به خواهرم. اختلاف سنی‌ام با خواهرم باعث نمی‌شود با او احساس صمیمت نکنم. البته به هرحال علایق متفاوت وجود دارد ولی نه آنقدر که بخواهد در صمیمت و احساس دوستانه‌مان خللی ایجاد کند. نیاز خیلی از حرف‌هایش را به من می‌زند و من هم همیشه از هم‌صحبتی با خواهرم لذت می‌برم.

نیاز: من هم احساس دوستی با مامانم و یاس دارم. همیشه از اتفاقاتی که در مدرسه پیش بیاید با خواهرم صحبت می‌کنم. در کل حرف‌هایم را بیشتر به مامان و یاس می‌گویم.

دنیای مادر بودن

ژاله صامتی: اگر یک بازیگر دنیای مادر بودن را تجربه کند به او در ایفای نقش یک مادر خیلی کمک خواهد کرد. ما بازیگران بسیاری داشته‌ایم که نقش مادر را داشته اند و خوب هم بازی کرده‌اند اما اگر تجربه مادر بودن در دنیای حقیقی را داشته باشند حسی که روی صحنه یا جلوی دوربین ظاهر می‌شود هم حقیقی خواهد بود.  خود مادر بودن خارج از هر شغل و هر حیطه‌ای به نظرم از موهبت‌های بزرگی است که خداوند به یک زن بخشیده. این حس آنقدر شیرین و خوشایند است که با هیچ چیز دیگری نمی‌توانم مقایسه‌اش کنم.

همه دوست‌داشتنی‌های من

یاس: هفده سال دارم و در رشته طراحی لباس درس می‌خوانم و طراحی و دوخت از علایق اصلی‌ام هستند. به موسیقی هم خیلی علاقه دارم و تار و کمانچه می‌نوازم. پدر و مادرم از شش سالگی من را به کلاس‌های موسیقی فرستادند و خیلی تشویقم کردند که حتما نواختن ساز را یاد بگیرم. در دبیرستان هم وارد رشته موسیقی شدم اما احساس کردم این رشته را می‌توانم خارج از محیط مدرسه هم یاد بگیرم به همین خاطر از هنرستان موسیقی خارج شدم و وارد هنرستان طراحی و دوخت شدم.

ژاله صامتی: لباس‌هایی را که پوشیده‌ام دخترم طراحی کرده است.

یاس: طراحی لباس در سینما و تئاتر را دوست دارم؛ همچنین خیلی دوست دارم طراحی لباس بازیگران برای مراسم‌ مختلف را انجام دهم. فعلا این کار را برای مامان انجام داده‌ام. اکثر لباس‌هایم را هم خودم می‌دوزم چون خیاطی از واحد‌های درسی‌ام محسوب می‌شود و یاد گرفته‌ام. داشتن مزون هم برایم جذاب است.

ژاله صامتی: سلیقه‌مان در لباس به هم خیلی نزدیک است و لباس‌هایی را که یاس برایم طراحی می‌کند دوست دارم.

یاس برایم مثل عروسک بود

ژاله صامتی: فاصله سنی من  با یاس بیست و شش سال است و این فاصله سنی نسبتا کم باعث شد در ابتدا مادر شدن برایم شکل خاله بازی باشد. (می‌خندد) به خصوص اینکه فانتزی‌های بامزه‌ای از مادر شدن در ذهن داشتم و یاس برایم هم حکم بچه را داشت و هم مانند عروسک و اسباب بازی‌ام بود. (می‌خندد) داشتن یاس برایم تجربه‌ای هیجان‌انگیز بود که تا مدت‌ها وقتی او را ‌تر و خشک می‌کردم و شیر می‌دادم با خود می‌گفتم « یعنی این بچه منه؟» و باورم نمیشد که صاحب یک دختر کوچولو شده‌ام.

خاطره شیرین من

ژاله صامتی: یاس ساعت نه و نیم شب به دنیا آمد و خوب به یاد دارم همه خانم‌های آن بخش چون همان روز زایمان کرده بودند  خواب که چه عرض کنم بیهوش بودند. (می‌خندد) ولی من که ۴۸ ساعت نخوابیده بودم پس از رفتن مادر و همسرم مرتب یاس را از پتویی که در آن پیچیده شده بود در می‌آوردم و نگاهش می‌کردم و هر نیم ساعت یک بار او را در آغوش می‌گرفتم و دوباره روی تختش می‌گذاشتم. یاس هم مثل من آن شب بیدار بود و این موضوع کمی نگرانم کرد تا اینکه بالاخره زنگ زدم به بخش پرستاری و گفتم خانم پرستار نمی‌دانم چرا دختر من نمی‌خوابد در حالی که همه بچه‌ها خواب هستند. پرستار هم گفت «خب مادرها هم همه خواب هستند شما چرا نمی‌خوابید؟»  من هم جواب دادم «آخه من خیلی خوشحالم خوابم نمی‌بره» و پرستار جواب داد« حتما بچه ات هم خیلی خوشحاله نگران نباش.» (می خندد)

یادم هست بعضی از خانم‌ها نوزادشان را به پرستارها تحویل داده بودند اما من از آنجایی که اعتماد به نفسم در همه چیز خیلی بالاست گفتم خودم می‌خواهم از دخترم نگه‌داری کنم. (می خندد) بعد از اینکه چندین بار یاس را از روی تخت برداشتم و دوباره به جایش برگرداندم در نهایت او را کنار خودم خواباندم. دخترم ۹ماه با من و در وجود من بود و وقتی او را به خودم نزدیک کردم احساس آرامش کردم و بالاخره توانستم بخوابم.

مادر و دختر فروردینی

ژاله صامتی: من و یاس چون متولد ماه فروردین هستیم عواطفی شبیه به هم داریم. ما اینطور نیستیم  که محبت مان را در کلام بروز دهیم. اما نیاز برعکس ماست و محبت کلامی دارد و خیلی به من می‌چسبد. (می‌خندد) من کلا خیلی اهل چلاندن بچه‌ها نیستم و زیاد بغل‌شان نمی‌کنم؛ به همین خاطر هم همه بچه‌ها ارتباط خیلی خوبی با من دارند چون از اینکه مرتب کسی بغل‌شان کند و ماچ‌شان کند خوش‌شان نمی‌آید. در مورد بچه‌های خودم هم این طور بودم.

اتفاقا خواهرهایم می‌گفتند چطور می‌توانی بچه‌هایت را محکم بغل نکنی و نچلانی و من هم می‌گفتم من از تماشای‌شان بیشتر لذت می‌برم و کیف می‌کنم.  البته نیاز اخلاقش با یاس فرق دارد و دوست دارد در آغوش من باشد. اتفاقا روزی هم که به دنیا آمده بود بخش را با جیغ و هوار روی سرش گذاشته بود. (می‌خندد) و به محض اینکه برای شیر دادن به آغوش من دادند آرام شد. خلاصه کل روز در آغوش من بود و تا از من جدا می‌شد جیغ می‌کشید و گریه می‌کرد.

از خوشحالی جیغ زدم

ژاله صامتی: وقتی نیاز را باردار بودم باز دوست داشتم فرزندم دختر باشد و وقتی در ماه چهارم بارداری‌ام فهمیدم بچه دختر است از خوشحالی با یاس جیغ می‌کشیدیم. (می‌خندد)

یاس: روزی که نیاز به دنیا آمد من خانه مادربزرگم بودم و وقتی خاله‌ام خبر تولد خواهرم را داد از خوشحالی کل خانه را دویدم و جیغ کشیدم. (می‌خندد) وقتی هم در بیمارستان نیاز را دیدم خیلی ذوق کردم و اصلا باورم نمی‌شد خواهردار شده‌ام. روزهای اول که کوچک بود بغلش می‌کردم و با او خاله بازی می‌کردم. نیاز نوزاد خیلی زیبایی بود.

ژاله صامتی: نیاز نوزادی گرد و قلمبه بود با چشم‌های آبی درشت که دل همه را می‌برد. البته الان رنگ چشم‌هایش طوسی شده.

نام نیاز را یاس انتخاب کرد

ژاله صامتی: نام یاس را من انتخاب کردم.  همه از تک سیلابی بودن این اسم تعجب کرده بودند و فکر می‌کردند تلفظش سخت است اما خیلی زود عادت کردند. نام نیاز را اما خواهرش انتخاب کرد. کلی اسم انتخاب کرده بودیم و کاندیدا داشتیم اما یک بار که داشتم خاطره‌ای را برای یاس تعریف می‌کردم نام نیاز را بردم و به یاس گفتم: « راستی نیاز هم اسم دختر است» و یاس هم سریع گفت همین اسم را روی خواهرم می‌گذاریم.

اهل تئاتر دیدن هستیم

ژاله صامتی: ما با هم به سینما، کنسرت و تئاتر می‌رویم. تماشای تئاتر از برنامه‌های همیشگی‌مان است و ماهی حداقل سه، چهار بار به دیدن تئاتر می‌رویم. بچه‌های من از نوزادی به تئاترشهر رفته‌اند. وقتی یاس کوچک بود با خودم به محل تمرین می‌بردم و در محل کوچکی با اسباب‌بازی‌هایش آرام بازی می‌کرد. هر دو عاشق تئاترشهر هستند چون در این محیط بزرگ شده و بازی کرده‌اند و کلی خاطره دارند.

یاس: وقتی هنوز نیاز به دنیا نیامده بود تنها گوشه‌ای بازی می‌کردم اما با تولد نیاز همبازی پیدا کردم و با هم در کنار گروه تئاتر آرام بازی می‌کردیم و خیلی بهمان خوش می‌گذشت.
نیاز: هنوز هم با مامان زیاد به تماشای تئاتر می‌رویم. رفتن به کافه هم از برنامه‌های تفریحی‌مان است.

ژاله صامتی: بچه‌ها کافه را خیلی دوست دارند و کافه زیاد می‌رویم. حُسن داشتن دختر این است که می‌توانم با آنها ورزش‌های مشترک داشته باشم. با دخترهایم زیاد استخر می‌رویم. برنامه پیاده‌روی با نیاز هم همیشه برقرار است. چون هر دو تپل هستیم و پیاده‌روی مشترک‌مان هم زیاد است. (می‌خندد)

به مادرم افتخار می کنم

یاس: به مادرم افتخار می‌کنم اما پُز بازیگر بودن ایشان را نمی‌دهم؛ حتی در مدرسه هم هیچ وقت نمی‌گویم مادرم بازیگر است و بچه‌ها بعدا خودشان می‌فهمند. بعضی وقت‌ها با تعجب می‌پرسند « چرا قبلا نگفته بودی مامانت بازیگره؟»  و من هم جواب می‌دهم چون این هم یک شغل است و فرقی با بقیه کارها ندارد.

دوستان و هم‌کلاسی‌هایم معمولا در مورد بازیگری یا پشت صحنه کارها از من سوال می‌کنند؛ مثلا می‌پرسند: « فلان بازیگر هم کنار مامانت بازی میکنه ؟ » یا اینکه دوست دارند در مورد دیگر بازیگرها و زندگی‌شان  بدانند.

بازیگران هم عادی هستند

ژاله صامتی: من خیلی دوست دارم در جمع مردم باشم. زیاد به پیاده‌روی می‌روم و خیلی وقت‌ها ماشینم را پارک می‌کنم و از تاکسی، مترو و اتوبوس استفاده می‌کنم. جالب است هنوز هم برخورد مردم با بازیگران طوری است که انگار ما مثل آنها زندگی نمی‌کنیم. چند وقت پیش که به جمعه‌بازار رفته و سبزی خریده بودم دو خانم با تعجب به من نگاه کردند و پرسیدند « مگه شما هم سبزی پاک می‌کنی؟ » (می‌خندد) یا مثلا  وقتی برای ثبت‌نام دخترهایم برای اولین بار به مدرسه می‌روم معمولا مدیران تعجب می‌کنند. نمی‌دانم چرا مردم فکر می‌کنند ما مثل پادشاه‌ها زندگی می‌کنیم.

ما هم روزی بچه بودیم

ژاله صامتی: یک خوشبختی بزرگی هم که دارم این است که هر دو دخترم هیچ چیز پنهانی از من ندارند. حتی اگر بدانند ممکن است من سر مساله‌ای ناراحت شوم و برخورد کنم باز هم آن را با من در میان می‌گذارند. این حس ناشی از اعتماد متقابل است. متاسفانه برخی از والدین فراموش می‌کنند خودشان هم روزی شانزه ساله بوده‌اند و یادشان می‌رود خیلی کارها را دوست داشتند انجام دهند که درست یا غلط بودنش را الان می‌فهمند.

بازیگری را دوست دارم

نیاز: دوست دارم بازیگر شوم. بازیگری برایم جالب و دوست داشتنی است و در فیلم « فقط بیست» به کارگردانی آقای مسعود کرامتی بازی کرده‌ام.

ژاله صامتی: چون نیاز دوست دارد در زمینه بازیگری به صورت حرفه‌ای کار کند به او گفته‌ام اگر در این سن وارد بازیگری شود استعدادش حیف می‌شود. الان زمان یادگیری است و نیاز باید بیشتر تئاتر و فیلم ببیند و یاد بگیرد و بعد که به سن هجده، نوزده سالگی رسید و وارد دانشگاه شد می‌تواند به صورت حرفه‌ای وارد این کار شود.

اگر واقعا به اندازه‌ای که من عاشق بازیگری هستم دخترم هم به این شغل علاقه داشته باشد با حضورش در دنیای سینما مشکلی ندارم و تا حد امکان کمکش می‌کنم اما پارتی‌بازی نمی‌کنم. (می‌خندد) چون خیلی از بچه‌های سینما از جمله خودم با زحمت و تلاش وارد این عرصه شده‌ایم و از پارتی‌بازی خوشمان نمی‌آید. ضمن اینکه به نظر من اگر کسی با زحمت چیزی را به دست آورد، هم قدرش را بهتر می‌داند، هم برای حفظش بیشتر تلاش می‌کند و هم خودش را بی‌جهت خرج نمی‌کند.

یاس: من هم قبلا دوست داشتم بازیگر شوم اما الان علاقه‌ای ندارم و احساس می‌کنم استعدادش را ندارم.

ژاله صامتی: البته  به نظرم استعدادش را دارد ولی اعتماد بنفس‌اش در این زمینه کافی نیست.

در خواست ویژه از خدا

ژاله صامتی: من همیشه تا قبل از تولد نیاز می‌گفتم فقط یک بچه کافی است و تک‌فرزندی خوب است. همیشه هم دوست داشتم دختر داشته باشم. اتفاقا وقتی یاس را باردار بودم سونوگرافی تا به آخر جنسیت بچه را نشان نداد و من همیشه با خودم می‌گفتم خدایا بچه‌ام سالم باشد اما دختر هم باشد. (می‌خندد)

راستش من اصلا روحیه پسر داشتن ندارم و در دوران بارداری‌ام هم اول اسم یاس را انتخاب کردم. با اینکه دوست داشتم تنها یک فرزند داشته باشم اما بعد از گذشت چند سال یاس مرتب به ما می‌گفت تنهاست و دوست دارد خواهر یا برادر داشته باشد.

تصمیم‌گیری برای داشتن فرزند دوم سخت بود چون هم دوست داشتم ادامه تحصیل بدهم و هم پایان‌نامه تحصیلی‌ام با زایمان اولم مصادف شده بود و می‌دانستم با داشتن یک نوزاد چقدر درس خواندن سخت است. ضمن اینکه شغل ما به خاطر عدم نظم زمانی سخت‌تر است و مادر بودن یک بازیگر شاید به نسبت سایر زنان حتی دشوار‌تر باشد. من از یک ماهگی یاس را با خودم سر صحنه فیلمبرداری یا تمرین تئاتر می‌بردم و مرتب با خودم فکر می‌کردم حالا با دو بچه کارم سخت‌تر هم می‌شود اما در ختم مادربزرگم در یک لحظه تصمیم‌ام  را گرفتم.

در شلوغی آن مراسم با خودم خلوت کردم و دیدم من و خواهرهایم در کنار مادرمان هستیم که به تازگی مادرش را از دست داده و دختر‌خاله‌هایم همراه و همدل خاله‌ام هستند. دیدن این جمع گرم و صمیمی و همدلی بسیار زیادی که بین همه ما بود و فکر کردن به این موضوع که بالاخره من و همسرم این دنیا را ترک می‌کنیم و خوب است یک هم‌خون در کنار یاس باشد، باعث شد تصمیم بگیرم باز هم بچه‌دار شوم و حالا هم از اینکه این تصمیم را گرفتم و نیاز عزیزم را به این دنیا آوردم خیلی خوشحالم.

بیوگرافی ژاله صامتی خانواده بازیگران دختر و فرزندان ژاله صامتی مدل آرایش بازیگران همسر ایرج سنجری همسر ژاله صامتی


ادامه مطلب ...

تیمور بختیار، بنیانگذار ساواک +عکس همسر و فرزندان

تیمور بختیار، بنیانگذار ساواک +عکس همسر و فرزندان

نام تیمور بختیار مترادف با فسق و فساد برده می‌شد . او همزمان با آغاز اوج‌گیری شاهین قدرتش به بانویی به نام “قدرت خانم” که زن بسیار جذاب و طنازی بود دل بست . قدرت خانم همسر یک سرهنگ بازنشسته مدیر روزنامه بود که روزنامه او ” آرام ” به جناح نفتی مطبوعات ، یعنی مطبوعاتی که شرکت سابق نفت ایران و انگلیس آنها را تغذیه می‌کرد و برای هتاکی به دولت دکتر مصدق از آنها بهره‌جویی می‌نمود تعلق داشت . قدرت خانم چنان نفوذی در بختیار به هم رساند که بنا به نوشته و شهادت یک روزنامه‌نویس ( دکتر علی بهزادی مدیر مجله ” سپید و سیاه ” در کتاب خاطراتش ) آزادانه وارد اتاق تیمسار می‌شد . روی میز او می‌نشست و با او به شوخیهای لفظی می‌پرداخت . دلبستگی تیمور بختیار به قدرت خانم به جایی رسید که سرانجام به زور طلاق او را از شوهرش “سرهنگ یمینی” گرفت و یمینی از شکایات خود ره به جایی نبرد و شوهر را به اروپا تبعید کرد .

همسر تیمور بختیار فرزندان تیمور بختیار عکس قدیمی عکس ایران قدیم رئیس ساواک جنایات ساواک بیوگرافی تیمور بختیار Teymur Bakhtiar

بالاخره قدرت خانم همسر دوم تیمسار بختیار شد و او نیز مانند “ایران خانم”، فرزندانی برای بختیار به دنیا آورد . در زمان ریاست بختیار بختیار بر ساواک که هم ایران و هم قدرت را به عنوان همسر در سرای داشت، ناگهان دلباخته پوران شاپوری خواننده آواز ( فرح‌دخت طالقانی ) همسر عباس شاپوری نوازنده ویولون و سازنده آهنگهای عوام‌پسند ایرانی شد . پوران نیز تحت تأثیر ثروت و قدرت و شهرت تیمسار قرار گرفت . اعتراضها و شکایتهای عباس شاپوری به جایی نرسید و بنا به نوشته و تصریح ارتشبد فردوست ، بختیار پوران را از چنگ شوهرش بیرون آورد .

همسر تیمور بختیار فرزندان تیمور بختیار عکس قدیمی عکس ایران قدیم رئیس ساواک جنایات ساواک بیوگرافی تیمور بختیار Teymur Bakhtiar

عباس شاپوری، به هر کجا که رفت با تمسخر و تحقیر علت را ” کرم خود درخت ” و ” خواست و تمایل پوران ” دانستند . بنا به اظهار دکتر ا . ج که میل ندارد نامش به میان آورده شود ، هنگامی که او در انگلستان تحصیل می‌کرده ، بختیار را دیده است که پوران را – که تازه مطلقه شده بود – با خود به لندن آورده در مهمانخانه‌ای با او زندگی می‌کرده است. شاه که همه‌ی اینها را می‌دانست یا می‌شنید و به روی خود نمی‌آورد که در کشور اسلامی چگونه یک سپهبد می‌تواند زن مردم را ولو زن خواننده و آوازخوان را از آغوش شوهرش برباید و در خانه خود نگهداری کند و شب با او هم بالین شود .

عکسی کم یاب از تیمور بختیار بنیانگذار و نخستین رئیس ساواک در جوانی؛ او پس از پایان تحصیلات خود در مدرسه نظامی “سن سیر” فرانسه در سال ۱۳۱۲ به ایران بازگشت و در آکادمی نظامی شهر تهران مشغول به تحصیل شد.

همسر تیمور بختیار فرزندان تیمور بختیار عکس قدیمی عکس ایران قدیم رئیس ساواک جنایات ساواک بیوگرافی تیمور بختیار Teymur Bakhtiar

عکس فوق احتمالا مربوط به همین دوران است.

تیمور بختیار Teymur Bakhtiar (متولد ۱۲۹۳–۱۶ مرداد ۱۳۴۹ خورشیدی) نظامی، سیاستمدار و از بنیانگذارانِ ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) و نخستین رئیس ساواک در حکومت پهلوی بود. در سال ۱۳۴۹ خورشیدی، مامورانِ ساواک وی را در دیالهٔ عراق به قتل رساندند.

تیمور بختیار در جریان جنگ اول جهانی، در ۱۲۹۳ خورشیدی در شهرکرد در قلعه دزک در استان چهارمحال و بختیاری زاده شد. پدرش فتحعلی‌خان سردار معظم از خوانین بزرگ ایل بختیاری و نوهٔ لطفعلی‌خان امیر امفخم بود.

همسر تیمور بختیار فرزندان تیمور بختیار عکس قدیمی عکس ایران قدیم رئیس ساواک جنایات ساواک بیوگرافی تیمور بختیار Teymur Bakhtiar

خانوادهٔ بختیار از خوانینِ بختیاری بودند. پدرش فتحعلی‌خان سردار معظم، دو دوره نماینده مجلس شورای ملی و از خوانین بزرگ بختیاری و نوه لطفعلی خان امیر مفخم (دو دوره وزیر جنگ ایران در دوران قاجار) بود. همسر نخستِ بختیار ایران‌خانم نام داشت و دخترِ یکی از قدرتمندترین سران ایل بختیاری؛ سردار ظفر بختیاری بود و همسر دوم او «قدرت‌خانم» از شاهزادگان قاجار بود. در آن زمان، بختیاری‌ها در سیاستِ ایران بسیار تأثیر گذار بودند. همسر محمد رضا شاه پهلوی، ثریا اسفندیاری بختیاری و شاپور بختیار هر دو از عموزادگانِ تیمور بختیار بودند.

تیمور تحصیلاتِ خود را تا سیکل در اصفهان گذراند و سپس همراه با پسر عمویش شاپور بختیار  برای ادامه تحصیل به بیروت رفت و در یک مدرسه فرانسوی مشغول به تحصیل شد. در آن زمان، بسیاری از ایرانیان هوادارِ فرهنگِ فرانسه(فرانکوفیل) بودند؛ از جمله: امیر عباس هویدا و حسن پاکروان.

وی سپس راهی فرانسه شد و در مدرسه نظامی سن سیر از ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۳ تحصیل کرد. وی این مدرسه را با درجه ستوان دومی و پس از دو سال ترک کرد و به ایران بازگشت.  پس از بازگشت به ایران از آکادمی نظامی شهر تهران فارغ‌التحصیل شد.

او از هفته اى قبل در اثر اصابت گلوله یکى از نزدیکانش که نفوذى ساواک ایران بود در بستر مرگ افتاده بود. اسدالله علم، وزیر وقت دربار، در یادداشت هاى ۲۴ مرداد خود نوشته است: «بالاخره ایادى ما در اطراف بختیار موفق شدند او را با تیر بزنند. روزى که در بغداد براى شکار به خارج رفته بودند. کسى که [او] خیال مى کرد از همه به او نزدیک تر است و از ایادى ما بود، او را زد. متاسفانه این مرد پوست کلفت نمرده است. ولى من عقیده دارم که خواست خدا است براى این که بیشتر رنج و عذاب ببرد. بالاخره مى میرد. این آدم شقى خیلى مردم را اذیت کرد که براى خودش مقام و پول به دست بیاورد. ولى از حق نباید گذشت، مرد شجاع و نترسى است.»
بختیار از اقوام نزدیک ملکه ثریا بود و در جریان براندازى دولت دکتر مصدق فرماندهى لشکر زرهى کرمانشاه را به عهده داشت. او پس از شکست کودتاى ۲۵ مرداد یک تیپ زرهى را به سوى تهران حرکت داده بود. بختیار مدتى پس از سقوط دولت مصدق فرماندار نظامى تهران شد و هنگامى که رژیم در سال ۱۳۳۶ تصمیم گرفت فعالیت هاى امنیتى و اطلاعاتى را با ایجاد تشکیلاتى تازه متمرکز کند، به ریاست این تشکیلات رسید.
همسر تیمور بختیار فرزندان تیمور بختیار عکس قدیمی عکس ایران قدیم رئیس ساواک جنایات ساواک بیوگرافی تیمور بختیار Teymur Bakhtiar

نیلوفر بختیار

گفته مى شود تیمور بختیار در دوران ریاستش بر ساواک مال اندوزى بسیار کرد و رفتارى زننده از خود نشان داد.
شاه با توجه به بلندپروازى و قدرت بختیار به تدریج به او بى اعتماد شد و هنگامى که اختلاف او با امینى (نخست وزیر وقت) شدت گرفت، از موقعیت استفاده کرد و بختیار را به تبعید فرستاد.
مقامات امنیتى و دولت ایران در جریان حوادث خرداد ۱۳۴۲ تیمور بختیار را متهم کردند با ارسال مبلغ زیادى پول به کشور، مقدمات شورش مخالفان را فراهم کرده است.
بختیار چند سال بعد در نیمه اردیبهشت ۱۳۴۷ در لبنان دستگیر و به اتهام حمل اسلحه به ۹ ماه حبس محکوم شد. دولت ایران از لبنان خواست که او را مسترد کند، اما لبنان با درخواست ایران مخالفت کرد و همین مسئله به قطع روابط سیاسى دو کشور انجامید. بختیار در اوج اختلافات عراق و ایران در سال هاى آخر دهه ،۱۳۴۰ به دعوت دولت عراق به بغداد رفت. مقامات عراقى امکانات گسترده اى در اختیار او قرار دادند تا با استفاده از آن علیه دولت ایران اقدام کند.
گفته مى شود برنامه او ورود مخفیانه به ایران و سازماندهى شورش ایل بختیارى علیه دولت مرکزى بوده است. در بهمن ۱۳۴۸ دولت ایران کوشید دولت عراق را با سازماندهى یک کودتا در آن کشور سرنگون کند. این اقدام ایران، به اخراج سفیر و دستگیرى یکى از ماموران ایرانى انجامید که گفته مى شد توسط صدام حسین (معاون وقت رئیس جمهور) و تیمور بختیار بازجویى شده است.
ساواک سرانجام سال بعد توانست با نفوذ دادن عواملش به دستگاه بختیار او را از میان بردارد. 
همسر تیمور بختیار فرزندان تیمور بختیار عکس قدیمی عکس ایران قدیم رئیس ساواک جنایات ساواک بیوگرافی تیمور بختیار Teymur Bakhtiar
پرتره تیمور بختیار اولین رئیس ساواک 
همسر تیمور بختیار فرزندان تیمور بختیار عکس قدیمی عکس ایران قدیم رئیس ساواک جنایات ساواک بیوگرافی تیمور بختیار Teymur Bakhtiar
تیمور بختیار در دوران ریاست بر ساواک
همسر تیمور بختیار فرزندان تیمور بختیار عکس قدیمی عکس ایران قدیم رئیس ساواک جنایات ساواک بیوگرافی تیمور بختیار Teymur Bakhtiar
تیمور بختیار در جمع مقامات وقت ایران
همسر تیمور بختیار فرزندان تیمور بختیار عکس قدیمی عکس ایران قدیم رئیس ساواک جنایات ساواک بیوگرافی تیمور بختیار Teymur Bakhtiar
تیمور بختیار و مهدیقلی علوی مقدم سوار بر اتومبیل روباز هنگام عبور از مقابل گارد احترام جهت شرکت در مراسم افتتاح دوره هجدهم مجلس
همسر تیمور بختیار فرزندان تیمور بختیار عکس قدیمی عکس ایران قدیم رئیس ساواک جنایات ساواک بیوگرافی تیمور بختیار Teymur Bakhtiar
پرتره تیمور بختیار در دوران ریاست ساواک
همسر تیمور بختیار فرزندان تیمور بختیار عکس قدیمی عکس ایران قدیم رئیس ساواک جنایات ساواک بیوگرافی تیمور بختیار Teymur Bakhtiar
تیمور بختیار در دفتر کار خود
همسر تیمور بختیار فرزندان تیمور بختیار عکس قدیمی عکس ایران قدیم رئیس ساواک جنایات ساواک بیوگرافی تیمور بختیار Teymur Bakhtiar
سرلشگر تیمور بختیار به اتفاق یکی از امرای ارتش هنگام شرکت در مراسم سلام رسمی در کاخ گلستان
همسر تیمور بختیار فرزندان تیمور بختیار عکس قدیمی عکس ایران قدیم رئیس ساواک جنایات ساواک بیوگرافی تیمور بختیار Teymur Bakhtiar
تیمور بختیار در کنار نواب صفوی پس از دستگیری
همسر تیمور بختیار فرزندان تیمور بختیار عکس قدیمی عکس ایران قدیم رئیس ساواک جنایات ساواک بیوگرافی تیمور بختیار Teymur Bakhtiar
تیمور بختیار پس از بازداشت دکتر حسین فاطمی
همسر تیمور بختیار فرزندان تیمور بختیار عکس قدیمی عکس ایران قدیم رئیس ساواک جنایات ساواک بیوگرافی تیمور بختیار Teymur Bakhtiar
تیمور بختیار به همراه فرزند خردسالش در سال ۱۳۳۳
همسر تیمور بختیار فرزندان تیمور بختیار عکس قدیمی عکس ایران قدیم رئیس ساواک جنایات ساواک بیوگرافی تیمور بختیار Teymur Bakhtiar
تیمور بختیار در حال آموزش تیراندازی به پسرش اسفندیار بختیار
Teymur Bakhtiar بیوگرافی تیمور بختیار جنایات ساواک رئیس ساواک عکس ایران قدیم عکس قدیمی فرزندان تیمور بختیار همسر تیمور بختیار


ادامه مطلب ...

همسر و فرزندان هرمز شجاعی مهر +ماجرای بیماری سرطان

همسر و فرزندان هرمز شجاعی مهر +ماجرای بیماری سرطان

هرمز شجاعی مهر با خانم نفیسه طاهری ازدواج کرد ، حاصل این ازدواج یک فرزند دختر به نام «ندا»  و یک پسر به نام امین می باشد.

هرمز شجاعی‌مهر , مهر ماه ۱۳۳۵در بابل استان مازندران متولد شد . وی دارای لیسانس تعاون و تأمین اجتماعی می باشد . او یکی از مجریان توانمند تلویزیون، گویندهٔ رادیو و صاحب امتیاز مجلهٔ خانواده سبز است .
همسر هرمز شجاعی مهر همسر مجریان نفیسه طاهری ندا شجاعی مهر مجله خانواده سبز دختر هرمز شجاعی مهر بیوگرافی هرمز شجاعی مهر امین شجاعی مهرهرمز شجاعی مهر و دخترش ندا

هرمز شجاعی مهر مجری برنامه خانواده یک در خصوص انتشار خبری در فضای مجازی مبنی بر ابتلای وی به بیماری سرطان، گفت: این خبر صحت ندارد و تنها برای عمل ساده تیروئید بستری شدم.

وی عنوان کرد: تیروئید من سم تولید می‌کرد به همین جهت دیروز در بیمارستان بستری شدم و فردا مرخص خواهم شد.

گفتنی است؛ بعد از شایعات مختلف پیرامون هنرمندان و بازیگران، این بار این شایعات گریبان هرمز شجاعی مهر، مجری برنامه خانواده یک گرفت و خبری از ابتلای این مجری به بیماری سرطان در فضای مجازی منتشر شد.

هرمز شجاعی مهر به علت بیماری تیروئید در بیمارستان بستری شد

همسر هرمز شجاعی مهر همسر مجریان نفیسه طاهری ندا شجاعی مهر مجله خانواده سبز دختر هرمز شجاعی مهر بیوگرافی هرمز شجاعی مهر امین شجاعی مهر

حریم خانوادگی

من حریم خانوادگی‌ام را از کارم جدا کرده‌ام. به عنوان نمونه همسر بنده حتی حاضر نشده یک ثانیه جلوی دوربینی برود، عکسی بگیرد یا مصاحبه‌ای انجام دهد و تاکنون نیز هیچ خبرنگاری را به منزل راه نداده است.

همسر هرمز شجاعی مهر همسر مجریان نفیسه طاهری ندا شجاعی مهر مجله خانواده سبز دختر هرمز شجاعی مهر بیوگرافی هرمز شجاعی مهر امین شجاعی مهر

نفیسه طاهری همسر هرمز شجاعی مهر

این خواست شما بود یا همسرتان؟

صد در صد تدبیر خودش بود و من الان می‌فهمم که چه کار خوبی کرد ، حریم خانه و زندگی من کاملا مجزا از کارم است، من یک کار دیگر هم برای این تفکیک حریم خصوصی از مسائل کاری انجام دادم. سعی کردم خودم را نزدیک کنم به آن شخصیتی که در تلویزیون از من جاافتاد، یعنی آن هرمز شجاعی‌مهر تلویزیونی. من با خیلی از هنرمندان برخورد کردم که ذهنیت دیگری نسبت به آنها داشتم و وقتی دیدمشان، انگار یک آدم دیگر بودند و آنقدر در ذوق من خورد که با خودم گفتم نکند من هم همین‌طور باشم و سعی کردم اگر یک درصد احتمال وجود دارد که من هم این‌طور باشم، خودم را نزدیک شجاعی مهر تلویزیون کنم، و الان همان چیزی که در زندگی روزمره هستم، در تلویزیون هم هستم.

عجیب‌ترین جایی که آقای شجاعی‌مهر دیده شده؟

من هرازچندگاهی برای خرید کاغذ به شهر وین در اتریش می‌روم. در یکی از این سفرها، همسر من هم همراهم بود. همسرم خواست وارد پاساژی شود، من گفتم خسته شدم شما برو من همین جا می‌نشینم. تا او برود و بیاید من کنار پاساژ روی یک نیمکت نشستم و یک سیگار کشیدم، بعدا که به ایران آمدم، مرا خواستند و عکسی به دست من دادند که همان لحظه‌ای بود که من منتظر همسرم در کنار پاساژ نشسته بودم!

مصاحبه با فرزندان

امین شجاعی مهر ، پسر این مجری برنامه های خانواده گفت: در اشتباهات، انسان به دنبال درددل کردن است وقتی خیال راحت داریم که والدینمان برخورد خوبی دارند ما نیز مسائل را در خانواده مطرح می کنیم. وی ادامه داد: احترام نقش مهمی در خانواده است بین تجرد و تاهل مرزی وجود دارد که در خانواده ها باید رعایت شود چون مسئولیت ها تفاوت دارد و احترام می تواند در این بخش رفارهای افراد را شکل دهد و از طرفی احترام به اطرافیان موجب احترام به خود است وگرنه هرکس کار خود را کند اختلاف ایجاد می شد و انتظاراتی که پیش می آید توقع و … باعث اختلاف می شود. در هر خانه قوانینی وجود دارد و اعضای خانواده بر اساس این احترام برای حفظ خانواده به نظر جمع احترام می گذارند. والدین برای شکل گیری زندگی بهتر باید به فرزندان نزدیک شوند

ندا شجاعی مهر ، دختر این مجری مطرح تلویزیونی درباره رابطه خودش و بردارش با هرمز شجاعی مهر گفت: ما همیشه درباره مشکلات و مسائلی که در زندگی با آنها مواجه هستیم، با پدرمان مشورت و درد دل می‌کنیم و رابطه‌ای دوستانه با او داریم. هیچ‌وقت از بیان حرف‌هایمان به او نترسیده‌ایم و شاید همیشه اولین نفری بوده که من و برادرم صحبت‌هایمان را با او در میان می‌گذاشتیم، زیرا همیشه راه درستی به ما نشان داده‌اند که دیگر به مشورت با دیگران نیازی نبود. ایشان همیشه راه درست را به ما نشان می‌داده و در کنارمان بوده است. اگرچه ممکن است به دلیل مشغله کاری مدت زمان کمتری را با ما سپری کند، اما در همین زمان کم حضورش توصیه‌هایی کرده که من اکنون در ۲۳ سالگی متوجه نتایج آن می‌شوم. البته ما هم بچه‌های خوبی بودیم.

امین شجاعی مهر بیوگرافی هرمز شجاعی مهر دختر هرمز شجاعی مهر مجله خانواده سبز ندا شجاعی مهر نفیسه طاهری همسر مجریان همسر هرمز شجاعی مهر


ادامه مطلب ...

بیوگرافی منوچهر آذری +همسر و فرزندان پزشکش

بیوگرافی منوچهر آذری +همسر و فرزندان پزشکش

منوچهر آذری (متولد ۱۳۲۲ در تهران) بازیگر و گوینده رادیو ایرانی دانش‌آموخته هنرکده هنرهای دراماتیک فن بیان هنرپیشگی و کارگردانی است.

همسر منوچهر آذری همسر بازیگران خانواده بازیگران جمعه ایرانی بیوگرافی منوچهر آذری

او در سال ۱۳۴۵ از هنرکده هنرهای دراماتیک فارغ التحصیل شد. او مدتی در نزد مهدی فروغ و پرویز تاییدی آموزش دید. نخستین برنامه او حسن خیاط باشی در سال ۱۳۵۴ در رادیو بود. پس از انقلاب او فعالیت‌های خود را ادامه داد و به واسطه برنامه بسیار محبوب صبح جمعه با شما معروفیت و محبوبیت فراوانی به دست آورد.

منوچهر آذری گاهی به دلیل شباهت صدا و نام او با منوچهر نوذری همکار او اشتباه گرفته میشود. او همچنین از اقلیت کلیمی ایران است و فعالیت‌های فرهنگی فراوانی برای جامعه کلیمیان انجام داده است دین او یهودی است.

همسر منوچهر آذری همسر بازیگران خانواده بازیگران جمعه ایرانی بیوگرافی منوچهر آذریمنوچهر آذری و همسرش

آقای آذری! بیشتر مردم شما را به واسطه کارهای خوب و متفاوتتان در رادیو و به‌خصوص برنامه صبح جمعه با شما می‌شناسند اما کارتان را از تلویزیون شروع کرده‌اید و بعد به رادیو پیوستید. این اتفاق چگونه افتاد؟
من همیشه به بازیگری تمایل داشته و دارم و معتقدم گوینده رادیو پشت میکروفن هم به نوعی با دست و صورت خود بازی می‌کند. به هر حال دوست دارم تماشاگر یا شنونده را چنان در کنترل خود داشته باشم که لحظه‌ای از تاثیر من غافل نشود. یادم می‌آید «احمد قدکچیان» به من گفت: «در رادیو باش، اما تلویزیون، تئاتر و سینما را نیز فراموش نکن» و من دقیقا همین کار را کردم.

فکر کنم شما در زمینه تولید نوار قصه برای کودکان هم فعالیت داشته‌اید. درست است؟
بله، شرکتی که تهیه‌کننده این نوارها بود، «سلام بچه‌ها» نام داشت و تحت‌نظر مرحوم «حمید عاملی» بود. اوایل انقلاب، تلویزیون برنامه چندانی برای کودکان نداشت و برای همین این نوارها بین خانواده‌‌ها بسیار محبوب شده بود و حتی دوستانی خارج از کشور هستند که هنوز از این کاست‌ها یاد می‌کنند. جالب است بدانید هنوز کاست «خروس زری پیرهن پری» (شعر احمد شاملو) خریدار دارد و مردم آن را سفارش می‌دهند. ما برای تولید این اثر خیلی زحمت کشیدیم، به‌خصوص من و مرتضی احمدی، اما الان دیگر کسی دنبال این‌گونه کارها نیست و متاسفانه کودکان با رایانه و ماهواره بزرگ می‌شوند.

شاید برای همین هم است که کودکان امروز، کودکان با خاطره و شادی نیستند.
بله، درست است که در قدیم امکانات رفاهی مثل امروز گسترده نبود اما دل همه آدم‌ها شاد بود و کسی دغدغه‌ای نداشت. متاسفانه بچه‌های امروز به بچه‌های آپارتمانی تبدیل شده‌اند و مجبورند تنهایی بازی کنند اما کودکان دیروز با هم و در کنار هم بزرگ می‌شدند و واقعا شاد بودند.

آقای آذری! شما ۴ فرزند دارید که ۳ نفر از آنها پزشک و یک نفر مترجم زبان است. موفقیت فرزندانتان را مدیون چه چیزی هستید؟
سوال خوبی پرسیدید. در وهله اول محبت و لطف خدا شامل حال من و خانواده‌ام بوده است و پس از آن محبت‌های بی‌دریغ همسرم. به نظر من، زن ایرانی زنی کامل و بامحبت است. همسرم در این مورد نقش بسزایی داشته و همیشه یار و یاور بچه‌هایم بوده است. ضمن اینکه من هم آدمی نبودم که خدای ناکرده مال حرام سر سفره بیاورم و همیشه سعی کرده‌ام سالم زندگی کنم. درست است که حقوق کارمندی دارم اما خیالم راحت است که این مال از راه حلال به دست آمده است. برای همین هم عذاب وجدان ندارم.

همسر منوچهر آذری همسر بازیگران خانواده بازیگران جمعه ایرانی بیوگرافی منوچهر آذری

چرا ۳ تا از فرزندانتان در رشته پزشکی تحصیل کرده‌اند؟ این مساله خواسته خودشان بوده یا اصرار شما؟
نه، البته من و همسرم همیشه دوست داشتیم یکی از بچه‌هایمان پزشک شود اما در نهایت این خود آنها بودند که در مورد آینده و تحصیلات خود تصمیم گرفتند. حالا هم ما به آنها افتخار می‌کنیم و خدا را شاکریم.

هیچ‌گاه دوست نداشتید فرزندانتان جا پای شما بگذارند؟
نه، به هیچ‌وجه! چون ماندن در این عرصه، آن هم در شرایط فعلی عاقبت خوبی ندارد.

تعریف شما از یک خانواده موفق و سالم چیست؟
به نظر من اساس یک جامعه سالم در وهله اول وجود خانواده‌های سالم است. تمام خاطره‌های آدمی در این جامعه کوچک اما مهم شکل می‌گیرد و معنا پیدا می‌کند.

 فکر می‌کنید چرا بیشتر خانواده‌های امروزی در فشار روانی قرار گرفته‌اند و حتی نمی‌توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند؟
چون پایه و اساس این گونه خانواده‌ها سست و بی‌اساس است. مردی که عصبی است و حرمتی برای فرزندان و همسر خود قائل نیست، نمی‌تواند توقع داشته باشد خانواده‌اش خوب و شاد باشند. متاسفانه الان شرایط به‌گونه‌ای است که همه می‌خواهند فشار روانی خود را سر بقیه خالی کنند که خب نتیجه‌اش هم همین می‌شود!

در این شرایط سخت، پیشنهاد شما برای گذراندن این بحران روانی سخت چیست؟
به نظر من نباید زندگی را سخت گرفت چون زندگی به اندازه کافی سخت است. تا جایی که می‌توان باید سعی کرد همیشه لبخند بر لب‌ها باشد. الان چند وقتی است دچار خارپاشنه شده‌ام و کمتر می‌توانم راه بروم اما با این حال وقتی سر برنامه‌ای حاضر می‌شوم، آنقدر روی سن بالا و پایین می‌پرم که همه تعجب می‌کنند اما باور کنید همین شادبودن و انرژی مثبتی که از تماشاگران می‌گیرم، باعث می‌شود درد پایم را فراموش کنم. البته فکر می‌کنم موضوع دیگری هم است که باعث تداوم این شادی در شما شده است.

مثل چی؟شاید دعای خیر پدر و مادر!
بله، دقیقا. ممنوم که به این نکته نیز اشاره کردید. اساسا نسل ما به احترام گذاشتن به بزرگ‌ترها پایبند بودند و از آنها حرف شنوی داشتند. من هرگز به پدر و مادرم بی‌احترامی نکردم و از همان کودکی دوست داشتم مردم را بخندانم. به نظر من اگر کسی می‌خواهد عاقبت به خیر شود، تا می‌تواند باید به مردم محبت کند و شادی را برای آنها به ارمغان بیاورد و هرگز از والدین خود غفلت نکند. همین چند وقت پیش بود که سر مزار پدر و مادرم رفتم. هر بار که این کار را انجام دهم، بیشتر به بی‌ارزش بودن دنیا پی می‌برم.

در این روزها بیشتر دلتنگ چه کسی یا کسانی هستید؟
خیلی از یاران قدیمی‌ام که حالا بین ما نیستند اما در وهله اول پدر و مادرم و بعد مرحوم فرهنگ مهرپرور که نزدیک‌ترین دوست و یارم بود.

 آقای آذری! شما علاوه بر اینکه سالم زندگی کرده‌اید، به سلامت خودتان هم توجه ویژه‌ای داشته‌اید؟
بله، همیشه سعی کرده‌ام از دود و دم دور باشم و از غذاهای سالم و طبیعی استفاده کنم چون سلامت نعمت بزرگی است که باید قدر آن را دانست.

البته با وجود ۳ پزشک در خانواده‌تان نمی‌توانید غیر از این رفتار کنید.
بله، دقیقا (می‌خندد). به هر حال هر کدام از آنها برایم یک جور نسخه می‌پیچند.

چرا بعد از انقلاب فعالیت‌تان درتئاتر کم شد؟

چون در رادیو استخدام شده بودم و تمام وقتم در آنجا گرفته می‏شد.

سابقه کارگردانی هم دارید؟

پنج سال برنامه «جمعه خوب من» را در شبکه جوان زمان آقای دکتر نوری کارگردانی می‌کردم. امید زندگانی و فاطمه آل عباس گوینده برنامه بودند.

چرا کارگردانی را ادامه ندادید؟

واقعیتش این است که الان هم شرایط کار برایم فراهم است، اما گرفتار برنامه‌های استیجی هستم که در شهرستان‌ها برگزار می‌کنم. از قدیم گفته‌اند، آن که شیران را کند روبه مزاج‌/‌ احتیاج است احتیاج است احتیاج…

منظورتان بحث مالی است؟

بله تورم و گرانی سبب شده که کار کنم. اکنون من بازنشسته‌ام اما کار می‌کنم. وقتی وارد این حرفه شدم دنبال کار و کاسبی نبودم، بلکه دنبال هنر بودم که در آن پولی نیست.

رادیو بهتر است یا تلویزیون؟

رادیو دستمزدش کم است و مانند تلویزیون نیست. اکنون هم دوست دارم در تلویزیون کار کنم، اما نقش نمی‌دهند و می‌گویند شما رادیویی هستید و همان جا کار کنید.

اگر فردی بخواهد وارد این حرفه شود چه باید بکند؟

ابتدا باید شغل اساسی پیدا کند و در کنارش کار هنری را ادامه دهد.

از چه زمانی به استخدام رادیو درآمدید؟

بعد از انقلاب همه برنامه‌ها به هم خورد و مدتی ما برنامه‏ای اجرا نمی‏کردیم، تا این که مسئولان تصمیم گرفتند گوینده‏ها و هنرپیشه‏ها را استخدام کنند.

چرا؟

چون ما قبل از انقلاب به طور قراردادی با رادیو همکاری می‏کردیم. درجه‏بندی داشتیم و براساس این درجه میزان درآمدمان مشخص شد و این درجه‏بندی هم براساس تحصیلات با تجربه کاری‏مان بود.

مردم شما را با چه برنامه‌هایی شناختند؟

من با برنامه‌های «حرف تو حرف» و «شبکه صفر» معروف شدم.

چه فردی شما را به برنامه پر شنونده «صبح جمعه با شما» معرفی کرد؟

من و حسن خیاط باشی در تلویزیون کار می‌کردیم. تا این‌که در رادیو یک جمعه در ماه را در اختیارمان گذاشتند تا برنامه‌ای را با نام «دوخت و دوز» اجرا کنیم. سپس به دعوت خدا بیامرز حمید قنبری در ادامه همین برنامه با بچه‌های «صبح جمعه با شما» همکاری کردم.

از میان نقش‌هایی که در «صبح جمعه با شما» یا «جمعه ایرانی» ایفا می‌کنید، کدام یک را بیشتر دوست دارید؟

هر نقشی بدهند، سعی می‌کنم به بهترین شکل و با لهجه‌های مختلف اجرا کنم. من در رادیو با شخصیت‌های کارمندیان و شوت زاده معروف شدم.

یک خاطره بد از «جمعه ایرانی»؟

فوت فرهنگ مهرپرور خیلی ناراحتم کرد. او دوست صمیمی من بود، در فرانسه تحصیل کرده بود، خطاط و نقاش خوبی بود و بسیار عالی بازی می‌کرد.

بهترین کاری که در زمینه کودک انجام دادید، چه بود؟

برنامه تلویزیونی صد سال به این سال‏ها (با فرهنگ مهرپرور، عباس محبی و حسین محب‌اهری) و پروفسور پ.پ.پ (پروفسور پژوهنده پژوهشگر پیروز) که باز هم با فرهنگ کار ‏کردیم. همچنین فیلم سینمایی «دزد عروسک‏ها» کار بسیار خوبی بود.

اتفاق افتاده از آرزویی دست کشیده باشید؟

خیر چون همیشه تلاش می‌کنم تا به آرزویم برسم. دوست دارم تا زمانی که سلامت هستم، نوکر و خدمتگزار مردم باشم.

بهترین و بدترین خصلت‌تان چیست؟

من آدم حساسی هستم و از دو رنگی و دروغ بدم می‌آید.

دوست دارید چند سال عمر کنید؟

زندگی شیرین است. هر صبح که از خواب بیدار می‌شوم، شکر خدا می‌کنم. من دوست ندارم از دنیا بروم.

هدف خاصی در زندگی دنبال می‌کنید؟

صددرصد. دوست داشتن مردم، همسر، فرزندانم و نوه‌هایم هدفی است که دنبال می‌کنم. البته به پول هم علاقه دارم.

اگر قرار باشد دوباره به دنیا بیایید، دوست دارید کجا متولد شوید؟

همین سرزمین و کشور عزیزم ایران. ای ایران ای مرز پر گهر… من به کشورهای مختلفی سفر کرده‌ام اما هیچ جا مانند ایران چهار فصل و زیبا نیست.

خودتان را در یک جمله برایمان تعریف کنید؟

خنده

از خندیدن و خنداندن دیگران چه لذتی می‌برید؟

شده یک مثقال خنده، نود من غصه را از جا کنده… مشکلات و سختی زیاد است و من الکی خوش نیستم. همیشه باید نیمه پر لیوان را دید.

آخرین باری که از ته دل خندیدی چه زمانی بود؟

در منزل گافی دادم و تپق زدم که خیلی خندیدیم. خندیدن به همین سادگی است مانند فیلم به همین سادگی. من هم خیلی مشکل دارم و نان سنگگ را می‌خرم ۸۰۰ تومان…

شما که همیشه خندان هستید، آیا عصبانی هم می‌شوید؟

بله خدا نکند آن رویم بالا بیاید با هزار من حلوا ارده اردکان یزد و شیرینی و شکر نمی‌توان خورد. من زمانی که حق ناحق می‌شود یا می‌بینم باید در فیلم یا سریالی بازی داشته باشم اما نیستم، عصابی می‌شوم.

ساده زیستی را دوست دارید یا اهل تجملات هستید؟

باور کنید اگر ساده زندگی کنید راحت نفس می‌کشید.

به معجزه اعتقاد دارید؟

اکنون از معجزاتی که در زمان پیامبران بود، اتفاق نمی‌افتد اما همین پیشرفت تکنولوژی و ارتباط داشتن از طریق یک تلفن همراه خودش معجزه است که در گذشته نبود.

البته خداوند معجزه‌ای به شما نشان داد و شما را از بیماری ام‌اس شفا داد…

بله همین‌طور است. معجزات زیادی دیده‌ام و من اعتقاد دارم.

از آنهایی هستید که گاهی از چیزهایی که می‌بینید، دلخور می‌شوید؟

من اندکی دلخوری دارم چون کار خوب تقسیم نمی‌شود، مثلا شما که در حرفه‌تان موفق هستید باید در روزنامه‌های دیگر هم فعالیت کنید و زمینه کاری برایتان فراهم باشد.

طولانی‌ترین روز زندگی‌تان چه روزی است؟

آن روزی که هوا ابری و تاریک است خیلی دلم می‌گیرد و برایم طولانی است.

چند دوست صمیمی واقعی دارید؟

رضا عبدی دوست صمیمی‌ام است. البته رضا جاویدنیا، سعید توکل، امامیه و عباس محبی هم دوستان صمیمی‌ام هستند. یک دوست صمیمی دیگر هم دارم که شما هستید.

ممنون. شما آدم خوش‌بینی در زندگی هستید؟

چرا بدبین باشم!

دوست دارید با چه فردی پیک نیک بروید؟

با سوال شما یاد گاز پیک نیک افتادم (خنده). دوست دارم با همسرم سفر بروم چون ۴۵ سال است با او زندگی کرده‌ام و با روحیاتم آشنایی دارد و حرفم را می‌فهمد.

بهترین خبری که دوست دارید بشنوید، چیست؟

دو نوه توی راه دارم که دوست دارم به سلامت متولد شوند. از خدا می‌خواهم به همه اولاد سالم بدهد.

خنده دار ترین سوتی‌ای که تا به حال داده‌اید، چیست؟

پسرم پزشک است و در طول هفته، دو سه مرتبه به من می‌گوید سوتی داده‌ام. بعضی اوقات سوت هم می‌زنم که سوتی است.

همسر منوچهر آذری همسر بازیگران خانواده بازیگران جمعه ایرانی بیوگرافی منوچهر آذری

فیلم های سینمایی منوچهر آذری

  • دیوار (۱۳۸۶)
  • زن بدلی (۱۳۸۵)
  • مجردها (۱۳۸۳)
  • حسرت دیدار (۱۳۷۳)
  • یک مرد یک خرس (۱۳۷۱)
  • سایه خیال (۱۳۶۹)
  • دزد عروسک‌ها (۱۳۶۸)
  • عبور از غبار (۱۳۶۸)
  • آخرین لحظه (۱۳۶۷)
  • در مسیر تندباد (۱۳۶۷)

سریال های تلویزیونی منوچهر آذری

  • او مثبت (۱۳۸۲)
  • شبکه صفر
  • هزاردستان
  • آشپزباشی
بیوگرافی منوچهر آذری جمعه ایرانی خانواده بازیگران همسر بازیگران همسر منوچهر آذری


ادامه مطلب ...

علیرضا قربانی در کنار فرزندان دوقلویش +عکس و بیوگرافی

علیرضا قربانی در کنار فرزندان دوقلویش +عکس و بیوگرافی

علیرضا قربانی با درج این عکس در اینستاگرامش نوشت: امروز چهارم آبان ماه، سال روز تولد فرزندانِ دوقلوى عزیز و نازنینم. حافظ و آواز عزیزم است،
بى شک با حضور و قدم نهادن این دو برکتِ پروردگار به این جهان، زندگى براى من و همسرم رنگى بسیار دلپذیرتر و پُرمعناترى پیدا کرد.
از حضرت دوست که هر چه هست از او و در دستان پُر مهر اوست آرزوى سلامتى ، شادى و عمرى با شرافت، دُرستکارى و رستگارى براى این دو حاصل عمرم را خواستارم.
سپاس از جناب صمد امامى بابت عکس از پشت صحنه کنسرت ” دُخت پرى وار “ خرداد ماه ١٣٩۵ ، تالار وحدت.

همسر علیرضا قربانی همسر خوانندگان خانواده هنرمندان بیوگرافی علیرضا قربانی آهنگ جدید علیرضا قربانی Alireza Ghorbaniinstagram alireza ghorbani

علی‌رضا قربانی (متولد ۱۵ بهمن ۱۳۵۱ در تهران)، خوانندهٔ موسیقی سنتی ایرانی است. وی در ارکستر ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی آواز و تصنیف می‌خواند.

وی از دوران کودکی به مدت چندین سال به فراگیری هنر Art قرائت قرآن نزد استادان مختلف پرداخت و در این راه موفق به کسب مدارج مختلف گردید.

همسر علیرضا قربانی همسر خوانندگان خانواده هنرمندان بیوگرافی علیرضا قربانی آهنگ جدید علیرضا قربانی Alireza Ghorbaniعلیرضا قربانی و هانیه توسلی

تصانیف قدیمی را از کودکی با علاقهٔ فراوان می‌خواند، با موسیقی اصیل ایرانی رشد کرد و از سال ۱۳۶۳ به طور جدی به فراگیری ردیف آوازی، تلفیق شعر و موسیقی، بینش و زیبایی شناسی در آواز ایران پرداخت. وی در این راه از محضر خسرو سلطانی، بهروزعابدینی، مهدی فلاح، حسین عمومی و احمد ابراهیمی و رضوی سروستانی بهره‌مند گردید.
علی‌رضا قربانی تاکنون در بسیاری از فستیوال‌های مهم موسیقی در نقاط مختلف دنیا به اجرای برنامه پرداخته‌است که حاصل برخی از این اجراها به صورت لوح فشرده در اروپا انتشار یافته‌است.
از سال ۱۳۷۸ به عنوان خواننده ارکستر ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی به اجرای برنامه‌های متعدد در داخل و خارج از کشور پرداخته‌است.

همسر علیرضا قربانی همسر خوانندگان خانواده هنرمندان بیوگرافی علیرضا قربانی آهنگ جدید علیرضا قربانی Alireza Ghorbaniبهنوش طباطبایی و علیرضا قربانی

آلبوم های علیرضا قربانی

  • ۱۳۷۹ آلبوم اشتیاق به آ هنگ‌سازی فرهاد فخرالدینی به عنوان اولین اثر ارکستر موسیقی ملی ایران
  • ۱۳۸۳ آلبوم فصل باران به آهنگ‌سازی مجید درخشانی
  • ۱۳۸۴ آلبوم از خشت و خاک به آهنگ‌سازی صادق چراغی و بر روی اشعار فردوسی
  • ۱۳۸۵ آلبوم سوگواران خموش به آهنگ‌سازی پژمان طاهری
  • ۱۳۸۵ آلبوم روی در آفتاب به آهنگ‌سازی صادق چراغی
  • ۱۳۸۷ آلبوم سرو روان به آهنگ‌سازی علی قمصری
  • ۱۳۸۷ آلبوم سمفونی مولانا به آهنگ‌سازی هوشنگ کامکار
  • ۱۳۸۸ آلبوم رسوای زمانه به آهنگ‌سازی همایون خرم
  • ۱۳۸۸ آلبوم قاف عشق از گروه موسیقی اشتیاق
  • ۱۳۹۰ آلبوم بر سماع تنبور به آهنگ‌سازی کیخسرو، تهمورس و سهراب پورناظری
  • ۱۳۹۰ آلبوم جلوه ی گل به آهنگ‌سازی داریوش طلایی (اجرای کنسرت ۱۳۸۲ در کشور فرانسه) پخش توسط شرکت آوای باربد
  • ۱۳۹۱ آلبوم حریق خزان به آهنگ‌سازی مهیار علیزاده
  • ۱۳۹۱ آلبوم هم آواز پرستوهای آه به آهنگ‌سازی سیاوش ولی‌پور
  • ۱۳۹۳ آلبوم رفتم و بار سفر بستم به تنظیم کامبیز روشن‌روان
  • ۱۳۹۳ آلبوم قطره‌های باران به آهنگ‌سازی کیخسرو، تهمورس و سهراب پورناظری
  • ۱۳۹۳ آلبوم سودایی به آهنگسازی سامان صمیمی، منتشر شده در فرانسه
  • ۱۳۹۴ آلبوم دختِ پری وار به آهنگسازی مهبار علیزاده
  • ۱۳۹۴ آلبوم من عاشق چشمت شدم به آهنگسازی فردین خلعتبری و با همکاری افشین یداللهی (آلبومی از تیتراژهای سریال‌های تلویزیونی در دهه ۸۰ و ۹۰)

موسیقی فیلم

  • مجموعه تلویزیونی پرده نشین
  • مجموعه تلویزیونی کیف انگلیسی
  • مجموعه تلویزیونی شب دهم
  • مجموعه تلویزیونی سایه آفتاب
  • مجموعه تلویزیونی روشنتر از خاموشی (ملاصدرا)
  • مجموعه تلویزیونی مدار صفر درجه
  • مجموعه تلویزیونی وضعیت سفید
  • مجموعه مستند ایران
  • مجموعه مستند آخرین روزهای زمستان
  • مجموعه تلویزیونی راستش را بگو
  • فیلم سینمایی ساکن طبقه وسط
  • مجموعه تلویزیونی تنهایی لیلا
  • مجموعه تلویزیونی کیمیا (مجموعه تلوزیونی)
  • شهرزاد (مجموعه تلویزیونی)

کنسرت‌های علیرضا قربانی

  • ۱۱ تا ۱۳ اسفندماه ۱۳۸۹ کنسرت پورناظری‌ها در سی امین سال تأسیس گروه شمس با صدای علیرضا قربانی در سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی تهران
  • کنسرت بزرگ «حریق خزان» با صدای علیرضا قربانی و آهنگسازی مهیار علیزاده در شهر وین اتریش برگزار می‌شود.

مهیار علیزاده آهنگساز آلبوم متفاوت و شنیدنی «حریق خزان» با اعلام این خبر در گفتگو با خبرنگار موسیقی ایرانیان، دربارهٔ این برنامه گفت: «در تاریخ ۱۳ بهمن ماه سال جاری (اول فبریه ۲۰۱۳) آلبوم «حریق خزان» و قطعات جدیدی که ساخته‌ام را با صدای علیرضا قربانی و همراهی گروه «موسیقی هنری ایران»، ارکستر «تهران وین

  • کنسرت دوسلدورف، اجرای قطعاتی از آلبوم حریق خزان با صدای علیرضا قربانی و آهنگسازی مهیار علیزاده، به همراهی ارکستر فیلارمونیک جوانان دوسلدورف (۲۷ سپتامبر ۲۰۱۴)
Alireza Ghorbani آهنگ جدید علیرضا قربانی بیوگرافی علیرضا قربانی خانواده هنرمندان همسر خوانندگان همسر علیرضا قربانی


ادامه مطلب ...

سالگرد ازدواج شاهرخ خان و همسرش گوری خان +عکس فرزندان

سالگرد ازدواج شاهرخ خان و همسرش گوری خان +عکس فرزندان

شاهرخ خان و همسرش گوری خان که از ۱۹۸۴ با هم آشنا شدند و سال ۱۹۹۱ ازدواج کردند، زمانی زندگی مشترکشان را شروع کردند که شاهرخ خان هنوز به سلطان بالیوود بدل نشده بود.

همسر شاهرخ خان نام بازیگران زن هندی با عکس فرزندان شاهرخ خان زن هندی بیوگرافی گوری خان بیوگرافی شاهرخ خان بازیگر زیبای هندی Shahrukh Khan Gauri Khan

شاهرخ خان و همسرش با پایان گرفتن فیلمبرداری فیلم جدید ستاره بالیوود، بیست و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفتند.

در حالی که گفته می‌شود پشت سر هر مرد موفقی یک زن کاردان وجود دارد به نظر می‌رسد گادوری نیز همچنان حامی همسرش است و کسی نمی‌تواند نقش او را در موفقیت همسرش کتمان کند.

همسر شاهرخ خان نام بازیگران زن هندی با عکس فرزندان شاهرخ خان زن هندی بیوگرافی گوری خان بیوگرافی شاهرخ خان بازیگر زیبای هندی Shahrukh Khan Gauri Khan

شاهرخ خان و همسر و فرزندانش

این زوج سه فرزند دارند: اریان، سوهانا و آبرام.

این در حالی است که شاهرخ خان تا هفته پیش در بوداپست در حال ایفای نقش بود و فیلم او با عنوان «حلقه» ساخته امتیاز علی در حال ساخته شدن است. او همراه آنوشکا شارما در نقاط مختلف اروپا در حال بازی کردن این فیلم است.

خبر ساخته شدن این فیلم توسط آنوشکا فاش شد و تا آخر اکتبر فیلمبرداری قسمت‌هایی که شاهرخ خان در آن حضور دارد به پایان رسید.

همسر شاهرخ خان نام بازیگران زن هندی با عکس فرزندان شاهرخ خان زن هندی بیوگرافی گوری خان بیوگرافی شاهرخ خان بازیگر زیبای هندی Shahrukh Khan Gauri Khan

گفته شده همسر شاهرخ خان نیز در این سفر به او ملحق شد و این دو پس از بازگشت از سفر، سالگرد نقره‌ای ازدواجشان را در بمبئی جشن گرفتند.

گوری با فرزند ۳ ساله اش آبرام به بوداپست رفته و با همسرش در وین، پراگ و بارسلونا دیده شده است.

همسر شاهرخ خان درباره شوهرش گفته است: او فکر می‌کند خیلی خونسرد است در حالی که اصلا این طور نیست. او خیلی صبور و به شدت مهربان است ولی گاهی به سرعت عصبانی می‌شود. هرچند که به همان سرعت هم آرام می شود. از چاپلوسی بدش می‌آید و وقتی احساس کند کسی سعی دارد در حقش نامردی کند، عصبانی می‌شود. در زمان اکران فیلم‌هایش خیلی کلافه است. البته سعی می‌کند چیزی به رویش نیاورد اما ترس از شکست اکران او را  آشفته می‌کند.

همسر شاهرخ خان نام بازیگران زن هندی با عکس فرزندان شاهرخ خان زن هندی بیوگرافی گوری خان بیوگرافی شاهرخ خان بازیگر زیبای هندی Shahrukh Khan Gauri Khan

شاهرخ خان و همسرش گوری خان

شاهرخ خان (انگلیسی: Shahrukh Khan) (متولد ۲ نوامبر ۱۹۶۵)، بازیگر هندی در بالیوود است.

او در دهلی‌نو، پایتخت هندوستان، متولد شد. با نام مستعار شاه و با قد ۱۷۵ سانتی‌متر، که بیش از ۵۵ فیلم و مجموعه تلویزیونی در کارنامهٔ خود دارد. اولین فیلم او یک کار تلویزیونی با نام آنی جیوس ایت توس آنس این ویچ بود.

در اصل نسب شاهرخ خان از افغانستان قوم پشتون بودند.

شاهرخ خان در سال ۱۹۶۵ در یک خانوادهٔ مسلمان و پشتون در دهلی به دنیا آمد. البته پیش از او شهناز لاله‌رخ پا به این خانه گذاشته بود و پنج سال تمام تنها فرزند و دختر یکدانه پدر و مادر بود. پدر شاهرخ از فعالان استقلال هندوستان در پیشاور (پاکستان کنونی) بود که پیش از تقسیم هندوستان (جدایی پاکستان) به دهلی آمد. اصلیت خانوادگی او به افغانستان می‌رسد. مادرش لطیف فاطمه هم دخترخوانده شاه‌نواز خان از فرماندهان ارتش هند و اهل راولپندی در پنجاب (پاکستان کنونی) بود. خانواده آن‌ها وضعیت اقتصادی متوسطی داشتند اما در حال حاضر او گرانقیمت‌ترین ستاره ی سینمای هند با دستمزد افسانه‌ای است.

شاهرخ خان علاقه‌مند به تحصیل و ورزش روزی می‌رفت تا به عنوان یک ورزشکار حرفه‌ای فعالیت کند و شاید کمتر کسی بداند او روزگاری کاپیتان تیم ملی کریکت هندوستان بود. اما به درخواست والدین خود در رشته اقتصاد و در دانشگاه هنسراج دهلی‌نو به تحصیل پرداخت لیسانسش را گرفت و وارد رشته فیلمسازی شد و مدرک فوق لیسانس خود را در این رشته گرفت.

در سن ۱۸ سالگی در یک مهمانی با گوری چیبر دانش‌آموخته مدرن‌اسکول که در آن زمان ۱۴ ساله بود آشنا شدو این آشنایی در نهایت پس از چند سال به ازدواج ختم شد. گوری شدیداً با بازیگری وی مخالف بود و اصلاً نمی‌خواست تا شاهرخ خان در سینما پا بگیرد اما پس از موفقیت اولین فیلم وی و تکرار این موفقیت در کارهای بعدی ، آنها در بمبئی مستقر گشتند.

همسر شاهرخ خان نام بازیگران زن هندی با عکس فرزندان شاهرخ خان زن هندی بیوگرافی گوری خان بیوگرافی شاهرخ خان بازیگر زیبای هندی Shahrukh Khan Gauri Khan

شاهرخ خان سه فرزند دارد: پسر بزرگش آریان نام دارد و دخترش سوهانا. برای تولد فرزند سوم به نام آبرام ازیک مادر میانجی استفاده کردند.

شاهرخ که در تلویزیون به موفقیت دست یافته بود در سال ۹۱ با یکی از دوستانش وارد بمبئی می‌شود و مورد توجه هما مالینی ستاره زن آن زمان روزگار قرار می‌گیرد هیما می‌خواهد تا او بازیگر اولین فیلمی باشد که کارگردانی می‌کند. ۱۲ سال بعد پس از آن فیلم شاهرخ خان به سوپراستار سینمای هند بدل می‌شود. نام این فیلم “دل آشناهه”بود. در ۲۵ اکتبر ۱۹۹۱ با گوری خان ازدواج می‌کند. در ومدرسه سنت کلمبا در دهلی نو برنده جایزه شمشیر افتخار می‌شود این جایزه مخصوص بهترین شاگرد بود. سال ۱۹۹۰ بهترین ستاره هند شد. در فیلمهای آدیتا چو پرا بدون خواندن فیلمنامه بازی می‌کند. زوج سینمایی وی کاجول بود.

در سال ۲۰۰۹ وی درحالی که به تازگی از هواپیما پیاده شده تا به جمع طرفدارانش در آمریکا برود دستگیر شد و ۶۶ دقیقه مورد باز جویی قرار گرفت.

هم اکنون شاهرخ پرطرفدارترین بازیگر بالیوودیِ جهان است و در رده‌بندی قدرتمندترین مردان جهان (سیاسی، اجتماعی) ردهٔ ۴۲ را داراست.

شاهرخ خان یک کمپانی تولید فیلم به نام دریمز آنلیمیتد را اداره می‌کند. البته در ادارهٔ آن با جوهی چاولا و عزیز میرزا همکار و شریک است. آنها تاکنون ۴ فیلم با نام‌های: پهیربهی دل‌های هندوستانی، آشوکا، یک دو کا چهار و چلته چلته تولید کرده‌اند. سال ۲۰۰۴ از سوی مجلهٔ تایم یکی از بهترین بازیگران هند لقب گرفت. در فیلم گاهی خوشی گاهی غم، پسرش «آریان» نقش کودکی شاهرخ خان را بازی می‌کند. او در سال ۲۰۰۳، در جریان فیلمبرداری فیلم شاکتی:د پاور ستون فقراتش صدمه دید و بعداً جراحی شد. این مشکل باعث شد که او دچار مشکلاتی مانند خشونت صدا شود، و برای اینکه روی خودش فشار نیاورَد تعداد فیلم‌هایش در هر سال کم شده‌است.

جوایز شاهرخ خان

وی تا به حال برندهٔ ۸ بار جایزهٔ بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنوارهٔ فیلم فیر شده‌است. او تاکنون جوایز بسیاری دریافت کرده‌است. اولین جایزهٔ دوران سینمایی اش، جایزه”بهترین بازیگر مرد تازه وارد”برای فیلم “دیوانا” درسال ۱۹۹۳ از جشنواره فیلم فیر است.

گوری خان (انگلیسی: Gauri Khan؛ متولد ۸ اکتبر ۱۹۷۰) یک تهیه‌کننده اهل هند است.

Gauri Khan Shahrukh Khan بازیگر زیبای هندی بیوگرافی شاهرخ خان بیوگرافی گوری خان زن هندی فرزندان شاهرخ خان نام بازیگران زن هندی با عکس همسر شاهرخ خان


ادامه مطلب ...

جشن تولد ۹۴ سالگی داریوش اسدزاده +بیوگرافی ،همسر و فرزندان

جشن تولد ۹۴ سالگی داریوش اسدزاده +بیوگرافی ،همسر و فرزندان

ازدواج دارویش اسدزاده با همسر اول و دومش ، بیوگرافی عکس فرزندان و عکس جوانی و قدیمی و قبل از انقلاب
ابتدای آذر ماه امسال، استاد داریوش اسدزاده ۹۴ ساله شد و با حضور در جمع صمیمی کارکنان روزنامه جام جم سالروز تولد خود را جشن گرفت.
همسر داریوش اسدزاده همسر بازیگران فرزندان داریوش اسدزاده عکس قدیمی بازیگران عکس قبل از انقلاب طاهره خاتون میرزایی راز طول عمر بیوگرافی داریوش اسدزاده

شمارش آثار هنری و نمایشی هنرمندی که بیش از ۷۴ سال روی صحنه تئاتر، مقابل دوربین سینما و در قاب شبکه های مختلف تلویزیونی بوده است کار آسانی نیست. نویسندگی، کارگردانی و بازی در بیش از ۲۰۰ تئاتر، بازی در بیش از ۸۰ فیلم سینمایی و حضور در بیش از ۷۰ سریال و فیلم تلویزیونی، داریوش اسدزاده را به ستاره ای بی بدیل در آسمان هنر ایران تبدیل کرده است.

همسر داریوش اسدزاده همسر بازیگران فرزندان داریوش اسدزاده عکس قدیمی بازیگران عکس قبل از انقلاب طاهره خاتون میرزایی راز طول عمر بیوگرافی داریوش اسدزاده

instagram dariush asadzadeh

میشل استروگف، سمندون، خانه سبز، هوش سیاه، قلاده های طلا، رفقای خوب، آژانس دوستی، گشت ویژه، رستوران خانوادگی، پنجاه کیلو آلبالو، ارثیه، بلوف، دو نیمه سیب، بوی کافور عطر یاس از جمله کارهای این هنرمند است. یتیم خانه ایران نیز باید به این تعداد اضافه کرد که به تازگی در سینما اکران شده و نفسِ شیرین که بزودی از تلویزیون مهمان خانه می شود. سالروز تولد، بهانه و فرصتی مغتنم بود تا خبرنگار جام جم آنلاین به ترتیب ذیل با او به گفت و گو نشیند.

استاد در ۹۴ سالگی چه تعریفی از کودکی و کودکی درون دارید؟

دوران کودکی پایه اصلی شکل گیری شخصیت و آینده فرد است. بالطبع کودک درون نیز تابع تجارب و محیطی است که یک فرد در دوران کودکی سپری کرده است. کودکان جامعه ما هر اندازه که در محیطی سالم، شاد و فرهیخته رشد کنند بالطبع کودک درونی سالم و شاد خواهند داشت. البته کودک درون من سال هاست که جوان شده است، عاشقی می کند، می خندد و اگرچه به ظاهر پیرشده ام اما از درون دوست دارم شنا کنم، کوهنوردی کنم و مانند ایام شباب که قهرمان دوی صدمتر بودم، باز بدوم.

گفتید احساس جوانی می کنید، چه تعریفی از جوانی دارید؟

جوانی بهترین مرحله زندگی بشر است. جوانی موقع عاشقی است. عشق به کتاب، به موسیقی، به خدا، به شعر و ادبیات، به جنس مخالف و در یک کلام جوانی یعنی گُل زندگی. در جوانی پر انرژی بودم، از صبح زود تا آخر شب به دنبال هنر و شعر و موسیقی بودم. هنوز هم آن انرژی را دارم و اصلاً عشق و انرژی های جوانی در این سن و سال مرا سرپا نگه داشته است.

با این وصف گویا پدر و مادر، مشوق شما در گرایش به هنر و موسیقی بودند؟

اتفاقا برعکس، پدرم کاملاً با کار هنرپیشگی و موسیقی مخالف بود. یکسال بود که مخفیانه ویولن می زدم وقتی فهمید، سازم را شکست. حتی بدور از چشم او به هنرستان هنرپیشگی می رفتم، وقتی فهمید کلی مرا دعوا کرد و از خانه بیرونم کرد. مدتی هم سردبیر روزنامه خاور زمین بودم.

اما هنر را رها نکردید؟

از سال ۱۳۲۰ کار تئاتر و از ۱۳۲۷ کار سینما را شروع کردم. آن موقع هنوز سینما و سالن سینما وجود نداشت و تولید فیلمی نبود. خیلی محدود بود با این حال وارد دنیای نمایش شدم. آنقدر تئاتر و فیلم بازی کردم که تعداد آنها یادم نیست.

رابطه تان با کتاب و مطالعه چگونه است؟

من از جوانی عاشق کتاب بوده و هستم. در این سن شب ها تا ۴ صبح بیدارم و کتاب می خوانم. تاکنون سه کتاب نوشته ام و مشغول نوشتن چهارمین کتابم هستم. کتاب تازه به صورت مصوّر و درباره تهران قدیم و باغ لاله زار و بسیاری از خاطرات خودم است. معتقدم مطالعه برای یک بازیگر و هنرپیشه یک ضرورت است و این ضرورت را همیشه به هنرجویان و شاگردانم توصیه می کنم.

همسر داریوش اسدزاده همسر بازیگران فرزندان داریوش اسدزاده عکس قدیمی بازیگران عکس قبل از انقلاب طاهره خاتون میرزایی راز طول عمر بیوگرافی داریوش اسدزاده

از عشق گفتید، چه جوری عاشق شدید؟

(باخنده) دراین مورد من عاشق نشدم بلکه دیگران عاشق من شدند. تعدادشان هم خیلی بود. چون هم هنرپیشه بودم، هم جوان و خوش تیپ و قد بلند بودم. بالاخره در ۲۷ سالگی با دختری اصیل و خانواده دار ازدواج کردم. دست روزگار او را از من گرفت و بعدها دوباره ازدواج کردم و از همسر دوم، ۲ فرزند پسر دارم.

(استاد در حالی از فرزندان یاد می کند که آهی عمیق در سینه و اشکی گوشه چشم دارد) چه خبر از بچه ها؟

آنها سال هاست که به آمریکا رفته اند. ۴ نوه دارم که همه کمتر از ۱۰ سال سن دارند. نوه هایم را ندیده ام و تنها از طریق اینترنت آن ها را دیده ام. (استاد اندکی سکوت می کند) بچه ها یعنی زندگی، دوست دارم نوه هایم را ببینم و آنها را بغل کنم.

بهترین خاطرات نمایشی من حضور و ایفای نقش در سریال های مختلف تلویزیونی بود چرا که عموم مردم با تلویزیون ارتباط بیشتر و نزدیک تری دارند. به تازگی هم برای بازی در سریال «نفسِ شیرین» دعوت شده ام. در کنار بازیگران بسیاری همچون مرحوم علی­اصغر گرمسیری، خسرو شکیبایی، نادره خیرآبادی، پروین سلیمانی و اسماعیل داورفر و بسیاری دیگر حضور داشتم که امروزه خاطرات و عکس های آن هنرمندان و دوستان شفیق برای من یادگار مانده است.

استاد به تازگی در فیلم سینمایی یتیم خانه ایران حضور داشتید، در این فیلم چه نقشی دارید و در کل این فیلم و چگونه دیدید؟

من رییس یتیم خانه و مردی در حال مرگ هستم. با تغییراتی که آقای طالبی اعمال کرد قسمتی از سناریو حذف و طبعاً نقش من هم کم شد. درکُل فیلم خوبی است و کارگردان سعی دارد قسمتی از تاریخ تلخ ایران که مربوط به آثار جنگ جهانی اول است را به تصویر بکشد. تصویری که در آن بسیاری از ایرانیان دچار فقر و قحطی می شوند و تعداد زیادی فوت می کنند.

همسر داریوش اسدزاده همسر بازیگران فرزندان داریوش اسدزاده عکس قدیمی بازیگران عکس قبل از انقلاب طاهره خاتون میرزایی راز طول عمر بیوگرافی داریوش اسدزاده

پوری بنایی، بهروز وثوقی ، داریوش اسدزاده ، مسعود کیمیایی و عباس شباویز
سال ١٣۵٢

از بین تئاتر، سینما و تلویزیون به کدام بیشتر علاقه مند هستید؟

به تئاتر عشق می ورزم. در تئاتر نفس بازیگر به نفس تماشاگر نزدیک است. انرژی به صورت مداوم بین بازیگر و تماشاچی رد و بدل می شود. بازیگر در لحظه پاداش خود را از تماشاگر دریافت می کند. در لحظه با تماشاچی می خندد یا می گرید. لذا قدرت درونی یک بازیگر روی صحنه تئاتر خیلی بیشتر از مقابل دوربین است. در کل یک نوع فرهیختگی در تئاتر وجود دارد که در سینما و تلویزیون کمتر وجود دارد.

شما به عنوان یک پیشکسوت و مدرس هنر نمایش وضع تئاتر کشور را چگونه می بینید؟

حال تئاتر و درکل هنر این روزها اصلاً خوب نیست. بزرگترین درد تئاتر ما وجود سناریوهای ترجمه شده است. سناریو نویس خوب داریم اما بسیاری مایل هستند یک کار آماده را ترجمه کنند و بروی صحنه ببرند. در حالیکه ادبیات غنی فارسی داستان ها و قصه های بسیاری دارد که می توان آنها را به روی صحنه برد. حتی از یک بیت شعر حافظ هم می توان برای نوشتن یک سناریو خوب الهام گرفت.

آیا این ضعف در سینما و تلویزیون هم دیده می شود؟

بله وجود دارد. در سینما وجود یک سناریو بکر و جدید کیمیا شده است. پول، فضای سینما را مسموم کرده بطوری که می بینی یک بازیگر در یک فصل در ۳ یا ۴ فیلم در ژانرهای مختلف حضور دارد. یک فیلم در کمترین زمان به مرحله تدوین می رسد. تلویزیون هم باید در بهره گیری از سناریوهای قوی و جدید پیشتازی کند و الا با کاهش مخاطب روبرو خواهد شد.

همسر داریوش اسدزاده همسر بازیگران فرزندان داریوش اسدزاده عکس قدیمی بازیگران عکس قبل از انقلاب طاهره خاتون میرزایی راز طول عمر بیوگرافی داریوش اسدزاده

و سخن پایانی استاد اسدزاده؟

از دولت و مسئولان بخش های فرهنگی و هنری می خواهم موضوع هنر را چه در بخش سینما، تئاتر، تلویزیون و موسیقی جدی بگیرند. بسیاری از مدیران این حوزه خوب شعار می دهند اما در عمل قدم موثری برنمی دارند. اعمال نظرات شخصی، جناح بازی های سیاسی و عوض بدل شدن مدیران در زمان های کوتاه به غیر از صدمه زدن به پیکر هنر، نتیجه دیگری در بر ندارد.

داریوش اسدزاده ، روز جمعه ۱ آذر ۱۳۰۲ شمسی در کرمانشاه به دنیا آمد. پدرش ارتشی بود و زادهٔ تهران و ساکن و بزرگ شده خیابان ری. او فرزند اول خانواده و دارای دو خواهر و یک برادر است. او تا پنج سالگی به همراه خانواده، در کرمانشاه زندگی کرد و در سال ۱۳۰۷ همراه با خانواده به تهران مراجعت کرده و دوره‌های تحصیلی از ابتدایی تا دانشگاه را در تهران سپری کرد.

همسر داریوش اسدزاده همسر بازیگران فرزندان داریوش اسدزاده عکس قدیمی بازیگران عکس قبل از انقلاب طاهره خاتون میرزایی راز طول عمر بیوگرافی داریوش اسدزاده

بازیگری در آمریکا

بعد از بازگشت وی از فستیوال فرانسه نزدیک به ۲۰۰ نمایشنامه در ایران کارگردانی و بازی کرد که مورد توجه گروهی از هنرمندان آمریکایی قرار گرفت.

تا اینکه یک کمپانی فیلم سازی آمریکا از او برای بازی در فیلم بنام “در آمریکا اتفاق خواهد افتاد” به شهر مینیاپولس آمریکا دعوت کرد او علاوه بر نویسندگی این فیلم، نقشی رو نیز ایفا کرد

مهاجرت به آمریکا

بعد از بازی در فیلم آمریکایی و بازگشت به ایران در سال ۱۳۵۱ به عنوان هئیت مدیره سندیکای سینمای ایران درآمد، سپس به تشویق پرفسور دیویدسن جهت مطالعه در امور تئاتر به آمریکا دعوت شد و تا سال ۱۳۶۵ آنجا بود

ازدواج

داریوش اسدزاده در سن ۷۶ سالگی در سال ۱۳۷۸ با طاهره خاتون میرزایی ازدواج کرده است، حاصیل این ازدواج دو پسر بنام های کوروش و آرش می باشد.

همسر داریوش اسدزاده همسر بازیگران فرزندان داریوش اسدزاده عکس قدیمی بازیگران عکس قبل از انقلاب طاهره خاتون میرزایی راز طول عمر بیوگرافی داریوش اسدزاده

راز سلامتی در ۹۴ سالگی

به نظرم راز سلامت من و اینکه هنوز در ۹۳ سالگی روی پا هستم به خاطر نوع تغذیه و ورزش مداوم من است در طول این سال ها، همیشه سعی کردم خودم دکتر خودم باشم، از غذاهای مضر مانند گوشت قرمز، چربی ها و انواع فست فود و شیرینی پرهیز کنم و گوشت سفید، لبنیات و سبزیجات را جایگزین کردم

معمولا صبحانه مفصلی می خورم و در سایر وعده ها غذای کمتری صرف کنم

مسئولیت ها

کارمند وزارت دارایی (بازرس ویژه در زابل)

رئیس کارگزینی، ناظر انبار و… وزارت دارایی

عضویت هیئت مدیرهٔ سندیکای سینمای

ریاست انجمن بازیگران ایران

پنج دوره عضو داوران خانه سینما

همسر داریوش اسدزاده همسر بازیگران فرزندان داریوش اسدزاده عکس قدیمی بازیگران عکس قبل از انقلاب طاهره خاتون میرزایی راز طول عمر بیوگرافی داریوش اسدزاده

فیلم های سینمایی داریوش اسدزاده

  • ۱۳۹۵ – شکلاتی
  • ۱۳۹۴ – پنجاه کیلو آلبالو
  • ۱۳۹۴ – مستند زندگی و دیگر هیچ
  • ۱۳۹۳ – رفقای خوب
  • ۱۳۹۳ – یتیم‌خانه ایران
  • ۱۳۹۳ – مرگ در می‌زند
  • ۱۳۹۳ – سلام پدر بزرگ
  • ۱۳۹۱ – ساکن کلبه چوبی
  • ۱۳۹۰ – دوازده صندلی
  • ۱۳۹۰ – قلاده‌های طلا
  • ۱۳۸۷ – خاطره
  • ۱۳۸۶ – جعبه موسیقی
  • ۱۳۸۴ – این ترانه عاشقانه نیست
  • ۱۳۸۴ – ستاره‌ها ۳: ستاره بود
  • ۱۳۸۱ – آبادان
  • ۱۳۸۱ – کفش‌های جیرجیرک‌دار – شاپور قریب
  • ۱۳۷۸ – بوی کافور، عطر یاس – بهمن فرمان آرا
  • ۱۳۷۳ – روز شیطان – بهروز افخمی
  • ۱۳۷۳ – سفر به‌خیر – داریوش مودبیان
  • ۱۳۷۲ – بلوف – ساموئل خاچیکیان
  • ۱۳۷۲ – شاهین طلایی – قدرت‌الله صلح‌میرزایی
  • ۱۳۷۲ – همسر – مهدی فخیم زاده
  • ۱۳۷۱ – رابطه پنهانی – جهانگیر جهانگیری
  • ۱۳۷۰ – دو نیمه سیب – کیانوش عیاری
  • ۱۳۶۸ – زمان از دست رفته – پوران درخشنده
  • ۱۳۶۷ – آخرین لحظه
  • ۱۳۶۷ – ارثیه
  • ۱۳۶۶ – گل مریم – حسن محمدزاده
  • ۱۳۵۷ – زن و زمین/خوش غیرت
  • ۱۳۵۴ – تیرانداز
  • ۱۳۵۴ – رفیق
  • ۱۳۵۴ – ممل آمریکایی
  • ۱۳۵۳ – حسین آژدان
  • ۱۳۵۳ – دروغگوی کوچولو
  • ۱۳۵۳ – سازش
  • ۱۳۵۳ – عروس پابرهنه
  • ۱۳۵۳ – مرغ همسایه
  • ۱۳۵۲ – جعفر جنی و محبوبه اش
  • ۱۳۵۲ – خوشگذران
  • ۱۳۵۲ – زنجیری
  • ۱۳۵۲ – شلاق
  • ۱۳۵۲ – علی کنکوری
  • ۱۳۵۲ – قربون زن ایرونی
  • ۱۳۵۲ – کی دسته گل به آب داده؟
  • ۱۳۵۲ – ناخدا با خدا
  • ۱۳۵۱ – خردجال
  • ۱۳۵۱ – فتانه
  • ۱۳۵۰ – در آمریکا اتفاق افتاد
  • ۱۳۵۰ – راز درخت سنجد
  • ۱۳۵۰ – مبارزه با شیطان
  • ۱۳۵۰ – وحشی جنگل
  • ۱۳۴۹ – دور دنیا با جیب خالی
  • ۱۳۴۹ – میوه گناه
  • ۱۳۴۸ – پهلوان پهلوانان
  • ۱۳۴۷ – تونل
  • ۱۳۴۷ – دختر شاه پریون
  • ۱۳۴۷ – دلاور دوران
  • ۱۳۴۷ – لوطی قرن بیستم
  • ۱۳۴۷ – من شوهر می‌خواهم
  • ۱۳۴۶ – آشیانه خورشید
  • ۱۳۴۶ – حقه بازان
  • ۱۳۴۶ – دنیای قهرمانان
  • ۱۳۴۶ – سوغات فرنگ
  • ۱۳۴۶ – عمو سبزی فروش
  • ۱۳۴۶ – مرد بی ستاره
  • ۱۳۴۶ – یکه‌بزن
  • ۱۳۴۵ – آقا دزده
  • ۱۳۴۵ – دختر کدخدا
  • ۱۳۴۵ – دو انسان
  • ۱۳۴۵ – شوخی نکن دلخور می شم
  • ۱۳۴۵ – لیلاج
  • ۱۳۴۵ – مرد نامرئی
  • ۱۳۴۵ – مومیایی
  • ۱۳۴۴ – پاسداران دریا
  • ۱۳۴۴ – دزد بانک
  • ۱۳۴۴ – سه تا بزن‌بهادر
  • ۱۳۴۳ – آقای قرن بیستم – سیامک یاسمی
  • ۱۳۴۳ – جاهل‌ها و ژیگول‌ها
  • ۱۳۴۳ – چهار تا شیطون
  • ۱۳۳۹ – صفرعلی – سعید نیوندی
  • ۱۳۳۸ – آقای شانس
  • ۱۳۳۵ – کلاه غیبی
  • ۱۳۳۳ – همسر مزاحم

محمد زندکریمخانی – جام جم آنلاین

بیوگرافی داریوش اسدزاده راز طول عمر طاهره خاتون میرزایی عکس قبل از انقلاب عکس قدیمی بازیگران فرزندان داریوش اسدزاده همسر بازیگران همسر داریوش اسدزاده


ادامه مطلب ...

حسین فردوست محرم اسرار محمدرضا شاه +همسر و فرزندان

حسین فردوست محرم اسرار محمدرضا شاه +همسر و فرزندان

حسین فردوست Hossein Fardoust از جمله چهره‌های شاخص و در عین حال مرموز دوران پهلوی است. او در سال ۱۲۹۶ در جنوب تهران به دنیا آمد و در خانواده‌ای هشت نفره، متشکل از مادربزرگ، پدر، مادر و پنج فرزند بزرگ شد. پدرش سیف‌الله، یکی از افسران ژاندارمری بود که تا درجه سروانی ارتقا یافت و سپس بازنشسته شد.

 همسر حسین فردوست محمدرضا شاه قبر حسین فردوست فرزندان حسین فردوست عکس قدیمی شاهرخ فردوست بیوگرفی حسین فردوست Hossein Fardoust

فردوست که از سنین کودکی به شغل نظام علاقه‌مند شده بود، از سال ۱۳۰۴ به مدت شش سال به دبستان نظام وارد شد. از آنجا که رضا شاه پهلوی علاقه داشت ولیعهد خاندان پهلوی در حین تحصیل دوستی صمیمی و درس‌خوان همراه خود داشته باشد، حسین خردسال را با محمدرضا همراه کرد. این‌چنین بود که فردوست شاگرد کلاس مخصوصی شد که رضا شاه برای ولیعهدش محمدرضا پهلوی ترتیب داده بود.

رضا شاه که تمایل داشت در کنار فرزندش دوست و همبازی درس‌خوانی باشد، فردوست را مورد توجه خاص قرارداد و او به دربار راه یافت. بدینسان فردوست از کودکی نزدیک‌ترین دوست محمدرضا شاه و محرم اسرار او شد. در سال ۱۳۱۰ با عزیمت محمدرضا شاه به سوییس برای تحصیل در کالج له روزه فردوست تنها همکلاسی بود که با او به طور رسمی اعزام شد و طی این سال‌ها همچنان صمیمی‌ترین یار محمدرضا شاه بود. طی ۵ سال حضور محمدرضا و حسین در سوییس رابطه متقابل این دو تعمیق یافت و چنان پیوندی میانشان پدید آمد که گویی فردوست جزء مکملی از شخصیت و زندگی محمدرضا شاه است. با آغاز پادشاهی محمدرضا شاه، فردوست همچنان در کنار او بود و این رابطه چنان بود که شاه در کتاب ماموریت برای وطنم تنها کسی را که دوست خود معرفی کرد فردوست بود: «در آن موقع دوست صمیمی من پسری بود به نام حسین فردوست که پدرش ستوان ارتش بود. حسین در دوران تحصیل در سوییس با من همدرس بود و بعد هم با درجه سرهنگی سمت استادی دانشکده افسری را عهده‌داری می‌کند و فعلاً در گارد شاهنشاهی مشغول انجام وظیفه است.»

فردوست پس از بازگشت، قصد ادامه تحصیل در رشته پزشکی را داشت اما با توصیه رضاخان از آن صرف‌نظر کرد و به گذراندن دوره‌های مختلف نظامی در دانشکده افسری پرداخت. او در زمان مصدق برای اخذ دکترای حقوق در رشته قضایی به پاریس اعزام شد. پس از مراجعت که مصادف یا پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود، به مدت یک سال به عنوان دانشجو، دوره دانشگاه جنگ را طی کرد و پس از آن چند صباحی به عنوان استاد در این دانشگاه به تدریس پرداخت.

فردوست که از زمان کودکی تا سقوط پهلوی، عمر خود را با محمدرضا گذراند، به منزله چشم و گوش شاه بود؛ از این رو شاه، مسئولیت‌های مختلفی به وی واگذار کرد. حسین فردوست از پایه‌گذاران گارد جاویدان در نخستین سال‌های پس از شهریور ۱۳۲۰ بود. او در سال ۱۳۳۸ دفتر ویژه اطلاعات رژیم پهلوی را بنیان گذاشت و خود ریاستش را برعهده گرفت. فردوست با حفظ سمت، دبیر شورای امنیت کشور شد، در تجدید سازمان و فعال کردن سازمان بازرسی کل کشور نقشی کلیدی ایفا کرد، از سوی محمدرضا پهلوی مامور تحقیق درباره سوء استفاده یا عدم لیاقت سران نظامی، انتظامی و سایر سازمان‌های دولتی شد، طی سال‌های ۵۳ و ۵۴ عضو کمیسیون قیمت‌های پایه بود و در مقطعی مسئولیت ایجاد سازمان حفاظت و تحقیق حزب رستاخیز را برعهده گرفت.

علاوه بر این‌ها حسین فردوست در فاصله سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ به عنوان قائم مقام سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) با درجه سرتیپی و داشتن اختیارات کامل فعالیت می‌کرد. فردوست در واپسین روزهای حکومت پهلوی، دو شغل اصلی داشت: صبح‌ها در سازمان بازرسی کل کشور بود و بعد از ظهر‌ها در دفتر ویژه اطلاعات فعالیت می‌کرد.

فردوست پس از انقلاب اسلامی

 همسر حسین فردوست محمدرضا شاه قبر حسین فردوست فرزندان حسین فردوست عکس قدیمی شاهرخ فردوست بیوگرفی حسین فردوست Hossein Fardoust

ارتشبد فردوست با پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۵۷ تا پنج سال بعد به صورت نیمه پنهان در ایران زندگی کرد اما سرانجام در تاریخ ۱۳۶۲/۸/۱۲ نیروهای اطلاعاتی، او را در خانه پدری‌اش در خیابان وصال شیرازی دستگیر کردند.

حسین فردوست در مجموع ۵۲ سال از زندگی ۷۶ ساله‌اش را در ارتباط نزدیک با محمدرضا شاه پهلوی گذراند و مسلم بود خاطرات و ناگفته‌های زیادی درباره آن دوران دارد. این‌چنین بود که خاطرات و اعترافات او پس از انقلاب اسلامی و دستگیری‌اش منتشر شد. هرچند ناظران سیاسی چه در زمان انتشار خاطرات و چه پس از آن در صحت برخی از مطالب آن تردید کردند اما مجموعه خاطرات وی حاوی بسیاری از ناگفته و ناشنیده‌های عصر پهلوی است. عمر وی تنها به وی اجازه داد که وقایع ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ را بنگارد.

اقدامات فردوست در دو دوره، یعنی بحبوحه انقلاب و پس از پیروزی قابل تامل است. پس از فرار شاه و تشکیل دولت ۳۷ روزه بختیار وی از کسانی بود که به گفته مقامات در ناامیدی آنان از وضعیت موجود، نقش اساسی داشت. فردوست در خاطراتش عملکرد خود علیه حکومت پهلوی در زمان اوج‌گیری انقلاب را تأیید می‌کند. از جمله، فردوست در صدور اعلامیه بی‌طرفی ارتش در صبح ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، که منجر به پیروزی نهایی انقلاب شد، نقش تعیین کننده داشت. او در خاطراتش می‌نویسد: «صبح روز ۲۲ بهمن، طبق معمول، به بازرسی رفتم. حدود ساعت ۹/۵ یا ۱۰ قره‌باغی ‏از ستاد ارتش تلفن کرد و گفت که کمیسیون از ساعت ۷/۵ تشکیل شده و تیمساران ‏اعضاء کمیسیون می‌خواهند که شما هم تشریف بیاورید. گفتم: الساعه حرکت می‌کنم. ‏حدود نیم ساعت بعد به ستاد ارتش رسیدم. حدود ۱۰۰ سرباز مسلح در محوطه و ‏پشت نرده‌ها گشت می‌زدند. وارد اتاق کنفرانس شدم. حاضرین در اتاق برای احترام از جا ‏بلند شدند. در اتاق کنفرانس حدود ۳۰ افسر بودند که به علت کمی صندلی ۵ – ۶ نفر در ‏انتهای سالن ایستاده بودند. سرلشکر خسرو داد و سرلشکر امینی افشار، فرمانده لشکر یک ‏گارد، جزء ایستادگان بودند. اکثر حضار سپهبد و تعدادی سرلشکر و ۳ ارتشبد (قره‌باغی، شفقت و من) بودند. همه لباس نظامی بر تن داشتند و من طبق معمول با لباس سیویل ‏بودم. قره‌باغی در محل رئیس قرار گرفت و سمت راست او به ترتیب شفقت، من، ‏بدره‌ای، ربیعی، حبیب‌اللهی و غیره و سمت چپ سپهبد حاتم (جانشین رئیس ستاد) و ‏دیگران نشسته بودند. قره‌باغی رو به من کرد و گفت: از صبح این کمیسیون تشکیل شده ‏و بحث بر سر این است که آیا ارتش از بختیار حمایت کند یا نه؟ نظرات موافق و ‏مخالف هست و تاکنون نظر کمیسیون مشخص نشده. بنابراین اعضاء کمیسیون خواستند که ‏شما بیایید و نظر خود را اعلام کنید. ‏ بدره‌ای (فرمانده نیروی زمینی) در کنار من نشسته بود. از او سؤال کردم: چه عده‌ای ‏در اختیار دارید؟ گفت: صبح حدود ۷۰۰ نفر بودند که تا این لحظه زیاد که نشده‌اند ‏ممکن است کم هم شده باشند! از او سؤال دیگری نیز کردم. پرسیدم: مگر خیالی دارید؟ ‏بدره‌ای پاسخ داد: نه! کدام خیال؟! و افزود: اگر ما بتوانیم از سربازخانه‌ها دفاع کنیم ‏خیلی کار کرده‌ایم! مشخص بود که خیلی نگران است، ولی آرامش خود را کاملاً حفظ ‏می‌کرد. سپهبد ربیعی، که سمت راست بدره‌ای نشسته بود با دقت زیاد به حرف‌های من ‏گوش می‌کرد (احتمال می‌دادم که اگر آمریکا بخواهد کودتایی بکند او فرد شماره یک ‏آن‌ها خواهد بود). خسرو داد و امینی افشار نیز با دقت به حرف‌های من توجه داشتند. ‏سپس خطاب به حاضرین گفتم: قانون وظیفه ارتش را مشخص کرده و آن وظیفه عبارت ‏است از حفاظت از مرز و بوم ایران در مقابل ارتش متجاوز بیگانه و در وظیفه ارتش نوشته ‏نشده که از نخست‌وزیر هم باید پشتیبانی کند. بنابراین تیمسارانی که موافقند دست خود را ‏بلند کنند. همه بلند کردند و ربیعی موقعی بلند کرد که او را نگاه کردم. (البته این سخن ‏من صحیح نبود زیرا قانون به استفاده از ارتش علیه دشمنان داخلی و نیز در حکومت ‏نظامی نیز اشاره داشت). سپس به سپهبد حاتم گفتم: لطفاً مطلبی در این زمینه بنویسید و ‏قرائت کنید که اگر نظراتی بود تصحیح شود و به امضاء اعضاء کمیسیون برسانید و ‏بلافاصله بدهید به رادیو که به عنوان خبر فوق‌العاده پخش کند! حاتم متن ‏را نوشت و قرائت کرد و همگی موافق بودند. متن برای امضاء اول به شفقت داده شد که ‏امضاء کند. او گفت که من وزیر جنگ دولت بختیارم و نمی‌توانم امضاء کنم. من امضاء ‏کردم و به ترتیب به امضای سایرین رسید. در این زمان قره‌باغی ۲ بار به اتاق مجاور رفت ‏و به بختیار تلفن کرد. بار اول با عجله مراجعت کرد و گفت: اگر این صورت‌جلسه ‏امضاء شود خواهد رفت! گفتم: هیچ‌یک از آقایان نگفتند که بروند. ما وظیفه ارتش را در ‏قبال نخست‌وزیر مشخص کردیم. قره‌باغی دو مرتبه از اتاق خارج شد و مجدداً با عجله ‏مراجعت کرد و گفت: بختیار رفت! در این اثنا که قره‌باغی برای مکالمه با بختیار در ‏سالن نبود، حاتم از فرصت استفاده کرد و گفت: ارتشبد قره‌باغی مرا که جانشین او ‏هستم یک ماه است که نپذیرفته، ولی هر روز صبح تا غروب با ژنرال هایزر جلسه دارد و ‏هم اکنون نیز هایزر در ستاد است! سپهبد طباطبایی نیز نزد من آمد و گفت: اگر ‏اعلی حضرت مراجعت کند ما که این صورت‌جلسه را امضاء کرده‌ایم چه خواهیم شد؟ ‏گفتم: بگویید من مسئولم! طباطبایی تشکر کرد.»

فردوست دلیل پذیرش دولت بختیار و سپس انقلاب اسلامی ایران را علاقه‌مندی به کشوری دارای حکومت مردمی و دارای جایگاهی والا در بین مردم دانسته است. فردوست، ضمن نارضایتی از مریضی و در به دری محمدرضا شاه، با انتقاد از او معتقد بود وی و خاندانش به چپاول ملت پرداختند. او از وقوع انقلاب و پایان یافتن این مسائل، اظهار رضایت می‌کرد.

 با وجود اعترافات فردوست بسیاری از سران گرفتار آمده رژیم پهلوی خود فردوست را نیز یکی از حلقه‌های فساد در جامعه می‌دانستند. چهره‌ای که جریان انقلاب، او را مجبور کرد که از رژیم انتقاد کند. ارتشبد قره‌باغی وی را یکی از افرادی می‌داند که تا چند روز پیش از امضای بیانیه اعلام بی‌طرفی ارتش، از راهکارهایی چون کودتا، طرح جلوگیری از ورود امام به ایران و فرود اجباری هواپیمای امام برای نجات حکومت پهلوی دفاع می‌کرده است. او معتقد است با اوج‌گیری انقلاب، اعلام بی‌طرفی ارتش، تنها چاره سران ارتش برای رهایی از پاسخگویی در برابر دادگاه‌های انقلاب بود و فردوست نیز به همین دلیل با آن همراه شد.

زندگی شخصی و مرگ

 همسر حسین فردوست محمدرضا شاه قبر حسین فردوست فرزندان حسین فردوست عکس قدیمی شاهرخ فردوست بیوگرفی حسین فردوست Hossein Fardoust

حسین فردوست دو بار ازدواج کرد. همسر اولش پریچهر نام داشت که بعد از جدایی از وی با احمدعلی شیبانی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج فرزند پسری به نام شاهرخ بود که در حدود یک سال و نیم پس از انقلاب از کشور خارج شد.

هنگامی که پسر رئیس پس از فارغ‌التحصیلی و اخذ دکترای اقتصاد از یکی از دانشگاه‌های آمریکا به ایران آمد با خود یک ماشین شورلت کوپه به ایران آورده بود که از طریق گمرک خرمشهر ترخیص شد. یک روز رئیس با ارسال یادداشتی برای من از من خواست که با آقای حداد مدیر شرکت تویوتا در خیابان بهار تماس بگیرم و ترتیب فروش ماشین شورلت پسرش را بدهم و در عوض یک ماشین تویوتا برای وی بگیرم. به اتفاق شاهرخ پسر رئیس به نزد آقای حداد رفتیم . آقای حداد با خوشرویی پذیرایی کردند. بعد از اعلام نظر رئیس به ایشان، آقای حداد اظهار داشت بله روز جمعه در هتل اوین در خدمت تیمسار بودم، ایشان موضوع را به من گفته‌اند. بعد دسته چک خود را درآورد و گفت هر مبلغ که باید بدهم بنویسید. بالاخره یک قطعه چک مبلغ دو میلیون ریال (دویست هزار تومان) نوشتند و به من دادند و سپس کلید یک ماشین تویوتا کرنا آخرین مدل را هم که همان روز در محل حاضر بود به آقا شاهرخ پسر رئیس دادند. قیمت تویوتا در آن موقع شصت و پنج هزار تومان بود. آقا شاهرخ هم کلید ماشین شورلت کوپه را به آقای حداد داد. بعد از گذشت یک هفته ماشین تویوتای آقای شاهرخ را از جلوی منزل آقای دکتر شیبانی (شوهر مادر شاهرخ) به سرقت بردند و در آن شلوغی‌های دوران انقلاب هیچ خبری از آن نشد. با بررسی‌هایی که به عمل آوردیم بیشترین ظن به راننده آقا شاهرخ می‌رفت که از طرف رئیس از بازرسی شاهنشاهی در اختیار او قرار گرفته بود، اما بررسی و تحقیقات به جایی نرسید. انقلاب فرارسید و شورلت کوپه هم که تحویل آقای حداد شده بود تمام اسناد و مدارکش در دفتر بود که تحویل آقای حداد نشده بود.

فردوست همسر دیگری به نام طلا نیز داشت که او هم به دنبال وقوع انقلاب و دستگیری فردوست کشور را ترک گفت. فردوست بعد از بازداشت در سال ۱۳۶۲ حدود ۴ سال در بازداشت به سر برد و در این مدت به نگارش خاطرات خود پرداخت. او در ‌‌نهایت در اردیبهشت ماه ۱۳۶۶ بر اثر سکته قلبی درگذشت و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

همسر حسین فردوست محمدرضا شاه قبر حسین فردوست فرزندان حسین فردوست عکس قدیمی شاهرخ فردوست بیوگرفی حسین فردوست Hossein Fardoust

قبر حسین فردوست در بهشت زهرا

Hossein Fardoust بیوگرفی حسین فردوست شاهرخ فردوست عکس قدیمی فرزندان حسین فردوست قبر حسین فردوست محمدرضا شاه همسر حسین فردوست


ادامه مطلب ...

بیوگرافی المیرا شریفی مقدم و همسرش داوود عابدی +عکس فرزندان و اینستاگرام

بیوگرافی المیرا شریفی مقدم و همسرش داوود عابدی +عکس فرزندان و اینستاگرام

المیرا شریفی مقدم ، گوینده و مجری شبکه خبر متولد ۱۸ خرداد ۱۳۶۰ در تبریز است. شریفی مقدم حدود ۷ سال است که با شبکه خبر همکاری می کند ، وی دانشجوی رشته میکروبیولوژی دانشگاه آزاد نیز هست. ایشان همسر داوود عابدی (متولد ۱ تیر ۱۳۵۴) گزارشگر ورزشی شبکه خبر نیز هستند.

همسر مجریان همسر مجری زن همسر داوود عابدی همسر المیرا شریفی مقدم بیوگرافی داوود عابدی بیوگرافی المیرا شریفی مقدم اینستاگرام المیرا شریفی مقدم

اولین خبری هم که در این شبکه خواندم، فروردین سال ۱۳۸۰ بود که اخبار جوان بود. دو ماه بعد بلافاصله به من اخبار پزشکی – تخصصی شبکه خبر را پیشنهاد دادند و کم‌کم همین روند ادامه داشت تا اینکه در حال حاضر گوینده مرکزی شبکه خبر هستم. به عبارتی تمامی ارتباطات، گفتگوهای خبری و اخبار فوری دو گوینده ثابت دارد که در هر شیفت هفت ساعت باید حضور داشته باشند تا این اخبار را پوشش دهند.» پس با این حال باید بر همه‌چیز واقف باشید. می‌گوید: «متاسفانه یا خوشبختانه به همین شکل است. باید به تمامی اتفاقات و رویدادهای جهان به ویژه سیاسی آگاهی داشته باشید

«المیرا شریفی مقدم» در تهران بزرگ شده و سال ۷۹ وارد شبکه خبر شده است. «داود عابدی» گزارشگر محبوب این شبکه که بیشتر مخاطبان گزارش هایش را در برنامه «دوربین خبرساز» به یاد دارند متولد محله مجیدیه تهران است. عابدی از سال ۷۵ کارش را در «مجله بامدادی» رادیو شروع کرده و بعد از آن در سال ۷۸ درست از زمان تاسیس شبکه خبر وارد این شبکه شده است. وقتی از نحوه آشنایی شان و شکل گیری ازدواجشان می پرسم هردو سر شوخی را باز می کنند. عابدی با خنده می گوید: «خانم شریفی مقدم من را از تلویزیون می دید و اصلا به خاطر من همه تلاشش را کرد که وارد شبکه خبر شود.

شریفی مقدم هم ادامه می دهد: «بله من از بچگی آقای عابدی را در تلویزیون می دیدم واز هواداران ایشان بودم.» حالا عابدی قصه اصلی را با چاشنی طنز برایمان تعریف می کند: «من با عموی همسرم از قبل دوست بودم. یک بار ایشان به من گفت که من برادرزاده‌ام هم به شبکه خبر آمده و هوایش را داشته باش. من هم فکر کردم برادرزاده اش یک آقاست و الکی گفتم باشه هوایش را دارم. اما یکبار که وارد تحریریه شدم و خانم شریفی مقدم خودش را معرفی کرد تازه فهمیدم دوستم ایشان را می گفت و از همان جا بود که فکر ازدواج با خانم شریفی به ذهنم افتاد و مراقبت های ویژه آغاز شد. در نهایت هم سال ۸۲ باهم ازدواج کردیم.»

همسر مجریان همسر مجری زن همسر داوود عابدی همسر المیرا شریفی مقدم بیوگرافی داوود عابدی بیوگرافی المیرا شریفی مقدم اینستاگرام المیرا شریفی مقدم

کار خبر آدم را معتاد می کند

یک روز خلوت خانواده این زوج خبری به این شرح است. آقای عابدی ساعت ۸ صبح از خانه به قصد محل کار بیرون می رود. بعداز آن خانم شریفی مقدم ساعت ۱۰ صبح بچه ها را که شامل «امیرابوالفضل» و «امیرارسلان» هستند به مهدکودک می رسانند و بعد به محل کار می روند. بعد از خواندن خبر ۱۳ شبکه خبر خانم شریفی مقدم با بچه ها دوباره به خانه بر می گردند. آن وقت ساعت ۶ بعد از ظهر آقای عابدی به سمت خانه می آید و بعد از جابه جا کردن کلید در راهروی ساختمان خانم شریفی مقدم دوباره به محل کار می رود. بعد از خواندن خبر ۲۰ و انجام کارهای روتین ساعت ۱۱ شب دوباره به خانه برمی گردد. دراین مدت هم آقای عابدی به قول خودش به شغل شریف خانه داری مشغول است.

وقتی از سختی های این نوع زندگی و داشتن دو فرزند می پرسم، شریفی مقدم جواب می دهد: «جالب است بدانید فرزند اول من «امیرابوالفضل» ۲۴ فروردین ۸۹ به دنیا آمد. فرزند دومم «امیرارسلان» نیز ۱۴ اسفند همان سال به دنیا آمد. واقعا سخت بود. من یک سال و نیم از کار دور بودم. اما الان همیشه کنارهم هستند و ما خیالمان راحت است. اما به هیچ وجه امکان نداشت کس دیگری شغل من را قبول کند. فقط یک همکار که خودش به سختی های کار آشناست این شغل را قبول کرد. خب ما هردو از جوانی در شبکه خبر بودیم کار خبر خیلی سخت و پرفشار است اما آدم را به خودش معتاد می کند. ما تمام این سختی ها را به خاطر بچه هایمان تحمل می کنیم و حاصلش هرچیزی باشد برای بچه هاست.

instagram sharifimoghadam

همسر مجریان همسر مجری زن همسر داوود عابدی همسر المیرا شریفی مقدم بیوگرافی داوود عابدی بیوگرافی المیرا شریفی مقدم اینستاگرام المیرا شریفی مقدم

المیرا شریفی مقدم و همسرش داوود عابدی

همسر مجریان همسر مجری زن همسر داوود عابدی همسر المیرا شریفی مقدم بیوگرافی داوود عابدی بیوگرافی المیرا شریفی مقدم اینستاگرام المیرا شریفی مقدم

المیرا شریفی مقدم و همسرش داوود عابدی

همسر مجریان همسر مجری زن همسر داوود عابدی همسر المیرا شریفی مقدم بیوگرافی داوود عابدی بیوگرافی المیرا شریفی مقدم اینستاگرام المیرا شریفی مقدم

گریه المیرا شریفی مقدم

المیرا شریفی مقدم، گوینده شبکه خبر هنگام خواندن آمار کشته‌شدگان حادثه منا گریست

دانلود

اینستاگرام المیرا شریفی مقدم بیوگرافی المیرا شریفی مقدم بیوگرافی داوود عابدی همسر المیرا شریفی مقدم همسر داوود عابدی همسر مجری زن همسر مجریان


ادامه مطلب ...