مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

دیدنی‌ترین سلفی ایران: فرزندان شهید با پدران شهید [عکس]

تکرار تاریخ در تصویری تحسین‌برانگیز

سه شنبه 16 دی 1393 ساعت 19:55

جام جم سرا: بتازگی عکسی از سوی بچه‌های مجمع فرهنگی شهید اژه‌ای اصفهان منتشر شده که در گلستان شهدای اصفهان و با ترکیبی از پوستر عکس شهدا به ثبت رسیده است؛ عکسی سلفی که پدران شهید را پشت و پناه فرزندانشان و با شباهتی بسیار دیدنی نشان می‌دهد؛ شبیه سازی زیبا برای گرامیداشت یاد شهدا.


ادامه مطلب ...

رابطه افسردگی مادر با گرایش به بزهکاری در فرزندان

مطالعات اخیر نشان می‌دهد در آن دسته از نوجوانانی که در دوران کودکی، مادرانی افسرده داشته‌اند احتمال این که به مصرف مشروبات الکلی، سیگار و تخلفات دیگر روی بیاورند به مراتب بیشتر از سایر همسالانشان است. همچنین احتمال رفتارهای خشن و غیر قانونی در این نوجوانان بیشتر از دیگران است.

بررسی‌های صورت گرفته در دانشگاه اتاوای کانادا نشان داده که این تاثیرات به دلیل حساس بودن سن کودکی و تاثیر این دوران بر آینده کودکان است. پیش از این تصور می‌شد مادران افسرده در دوران نوجوانیِ فرزندانشان و به دلیل کمبود نظارتِ والدین، این تاثیر را روی آنها می‌گذارند در حالی که بررسی اخیر نشان داده این تاثیر از سنین کودکی روی فرزندان به جای می‌ماند.

در واقع افسردگی در زمانی که کودکان در سنین 6 تا 10 سالگی قرار دارند، بیشتر از هر زمان دیگری سلامت روانی آنها را به خطر می‌اندازد. چرا که کودک در این سن به شدت به حمایت و راهنمایی والدینش نیاز دارد تا از این طریق تاثیر همسالان بر او کاهش یابد.

در این سنین کودک از جانب والدین خود تشویق و تایید می‌شود و حس اعتماد به نفس نیز به دنبال همین رفتار در او بوجود می‌آید و در صورتی که این تایید را دریافت نکند دچار کمبود اعتماد به نفس و بی‌ارزشی می‌شود و در عین حال این والدین نمی‌توانند پاسخگوی نیازهای فرزندانشان باشند و با رشد فرزندان، احتمال گرایش به انجام رفتارهای پرخطر در دوران نوجوانیِ آنها بیشتر می‌شود.

در این مطالعه بیش از 2900 مادر و فرزند کانادایی از سال‌های 1994 و زمانی که کودکان آنها 2 تا 5 سال داشتند تا رسیدن به سن 16 و 17 سالگی آنها مورد بررسی قرار گرفتند. به فاصله هر دو سال مادران پرسشنامه‌هایی را در ارتباط با خودشان، والدینشان و فضای اجتماعی که فرزندانشان در آنها بودند، پاسخ می‌دادند. کودکان نیز از زمان شروع 10 سالگی پرسشنامه‌هایی را پاسخ می‌دادند.

به نقل از هلث دی نیوز، یافته‌های این تحقیق نشان داد حدود 4 درصد از مادران این نوجوانان زمانی که آنها در سنین شش تا 10 سال بوده‌اند دچار اختلالات افسردگی بوده‌اند. همچنین نتایج نشان داد کودکانی که مادران آنها علائم شدید افسردگی داشتند دو برابر آنهایی که این علائم در مادرانشان خفیف‌تر بوده سیگار کشیده و ماری جوانا مصرف می‌کردند و در نوجوانانی که مادران افسرده داشتند احتمال مصرف الکل و مواد توهم زا به ترتیب 1.4 و بیش از سه برابر بود.

کارشناسان همچنین نتیجه گرفتند نوجوانانی که مادران آنها در کودکی افسرده بوده‌اند بیشتر از دیگران رفتارهای تخلف‌آمیز خشن و غیرخشن انجام می‌دهند.

در این تحقیق تاثیر افسردگی پدران سنجیده نشده که علت آن احتمالا تاثیر مادران بر تربیت فرزندان و مسئولیت بیشتر آنها در نگهداری از کودکان است. با این حال بدیهی است با توجه به نقش پررنگ والدین در تربیت و آینده فرزندان در صورتی که هر یک از آنها با علائمی همچون افسردگی، مشکلات خواب، بی اشتهایی، ناامیدی و یا تفکرات خودکشی روبرو شدند باید برای درمان خود بدون اتلاف وقت اقدام کنند چون بدون شک خلق‌وخوی منفیِ آنها روی فرزندانشان تاثیر سوء خواهند گذاشت و چه بسا که آینده آنها را ناخواسته نابود خواهند کرد. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

آموزش مهارت‌های زندگی به فرزندان

کودکان ممکن است با مشکلات متعددی از تطابق با یک کلاس درس جدید گرفته تا قلدری دیگر دانش‌آموزان یا حتی سوءاستفاده در خانه دست به گریبان باشند. به تمام این‌ها عدم قطعیتی که کودک طی فرایند رشد کردن با آن‌ها مواجه می‌شود را نیز اضافه کنید. با این‌همه دوران کودکی را نمی‌توان دوران رهایی و بی‌خیالی در نظر گرفت.

توانایی رشد و شکوفا شدن با وجودتمام این چالش‌ها، از داشتن مهارت‌های تاب آوری ناشی می‌شود.


تاب‌آوری در بچه‌های دوره ابتدایی

کودکان دوره ابتدایی به تازگی با «نظم اجتماعی» در مدرسه خویش آشنا می‌شوند. همچنان که آغاز به یادگیری و مطالعه جهان خارج از خانه‌های خود می‌کنند برای احساس امنیت خویش به معلمان و همچنین والدین خود چشم می‌دوزند.
اطمینان حاصل کنید که کودک شما محلی داشته باشد که در آن احساس امنیت کند چه خانه باشد و چه مدرسه.
با فرزند خود صحبت کنید. زمانی که سؤال دارد صادقانه به او پاسخ دهید پاسخی ساده و قاطعانه، به طوری که هیچ‌گونه شک و شبهه‌ای برای او باقی نماند؛مثلاً به او پاسخ دهید«من همیشه از تو مراقبت خواهم کرد.»
وقتی ترس‌هایش را با شما در میان می‌گذارد در مورد آن‌ها بحث نکنید.
هنگامی که در خارج از خانه، وضعیتی ترسناک به وجود آمده است میزان اخباری که فرزندانتان می‌بینند یا می‌شنوند را محدود کنید.
لازم نیست اتفاقاتی که در دنیای خارج می‌افتد را از فرزند خویش پنهان کنید اما لزومی هم ندارد که آن‌ها در معرض داستان‌هایی قرار بگیرند که باعث ترس‌شان می‌شود.
توجه داشته باشید که تنش‌های اضافی می‌تواند تنش‌های طبیعی روزانه را افزایش دهد. ممکن است فرزندان شما به طور طبیعی بتوانند رد شدن در یک امتحان و یا مورد تمسخر قرار گرفتن را تحمل کنند اما اگر واکنش‌شان در برابر استرس خشم یا رفتار بد بود آن‌ها را درک کنید. به آن‌ها اطمینان بدهید که شما تنها می‌خواهید آن‌ها همه تلاش خود را انجام دهند.


تاب‌آوری در بچه‌های دوره راهنمایی

دوره راهنمایی می‌تواند برای بسیاری از بچه‌ها دوره دشواری باشد. دروس آن‌ها در این دوران سخت‌تر می‌شود و با دشواری‌های اجتماعی جدیدی روبه‌رو می‌شوند. آن‌ها برای احساس امنیت خویش به دوستان، معلمان و همچنین والدین خود چشم می‌دوزند.
با فرزند خود همدلی کنید و به او کمک کنید چشم‌انداز خویش را حفظ کند.
هنگامی که فرزند شما وارد دوره راهنمایی می‌شود ممکن است ارتباطات اجتماعی‌اش تغییر کند به او کمک کنید متوجه شود که بچه‌های دیگر هم ممکن است به‌اندازه او احساس تنهایی و سردرگمی بکنند، به او کمک کنید فراتر از شرایط فعلی را ببیند.
با فرزندتان در مورد احساسات خودتان زمانی که با استرس فوق‌العاده‌ای مواجه شدید صحبت کنید. مثلاً به او بگویید که در زمان مرگ یک دوست چه حسی داشتید.
آن‌ها را مطمئن کنید که از هیچ کاری برای حفظ امنیت‌شان دریغ نمی‌کنید.
اگر خانواده شما برنامه‌ای برای مواقع اضطراری ندارد، برنامه‌ای تهیه کنید و آن‌ها را با فرزند خود سهیم شوید به طوری که او بداند در مواقع اضطراری اقدامات قاطعی وجود دارند که او می‌تواند انجام دهد.
از کمک فرزندتان بهره بگیرید چه در کارهای خانه و چه برای نظرسنجی در مورد تصمیمات مختلف در مورد فعالیت‌های خانوادگی. فرزندان خود را در فعالیت‌های داوطلبانه سهیم کنید.
اطمینان حاصل کنید که فرزندتان می‌داند چگونه اقداماتش به رفاه کل خانواده کمک می‌کند. اگر فرزندتان بداند که نقشی حائز اهمیت ایفا می‌کند و می‌تواند مفید باشد آنگاه احساس می‌کند کنترل و اعتماد به نفس بیشتری دارد. (روزنامه قانون)

161


ادامه مطلب ...

اصول برقراری رابطه با فرزندان

رعایت این اصول به والدین کمک می‌کند تا میان خود و فرزندان رابطه‌ای مطلوب و انسانی برقرار نمایند، برخی از مهم‌ترین این اصول شامل موارد ذیل است:

اصل دانایی

هیچ پدر و مادری خود به خود نمی‌تواند پدر و مادر موفق و توانایی بشود و فرزندش را آن طور که هست بشناسد و او را درک کند، مگر این که دانایی‌های ضروری را کسب کند چرا که توانایی در دانایی است. باید پذیرفت که یک مادر یا یک پدر آگاه و مسئول بودن مشکل است و احتیاج به مطالعه و کسب دانش‌های لازم دارد. بنابر این توصیه می‌شود با مطالعه کتاب‌های روان‌شناسی و تعلیم و تربیت نسبت به شناخت رفتار فرزندتان دانا و آگاه شوید زیرا لازمه کار با فرزندان آگاهی داشتن از احوال آنان است.

اصل اعتدال

با فرزندان باید براساس اصل اعتدال رفتار کرد ضمن آن که اصول انضباطی و مقررات و انتظارات خود را به فرزندتان یاد می‌دهید و از او می‌خواهید در عمل آنها را رعایت کند، اعتدال را نیزدر نظر داشته باشید. از این اصل می‌توان تحت عنوان اصل پرهیز از افراط و تفریط نیز یاد کرد. برای مثال افراط در محبت کردن بیش از حد به فرزند به وابستگی شدید و تفریط در محبت کردن به وی به ناامنی روانی او منجر می‌شود. پس باید در تعلیم و تربیت کودک و نوجوان از افراط و تفریط پرهیز کرده و براساس اصل اعتدال با او رفتار کنید.

اصل آشناسازی با واقعیت‌ها

برای این که فرزندمان با واقعیت‌ها آشنا شود باید در دنیای واقعی و در محیط طبیعی آموزش ببیند و تربیت شود. در ارتباط با این اصل جمله معروفی است که می‌گوید «گل‌هایی که در گلخانه پرورش می‌یابند زود پرپر می‌شوند» منظور این است که تعلیم و تربیت باید در دنیای واقعی و طبیعی صورت گیرد نه در دنیای قرنطینه و غیرواقعی. زمانی که فرزندتان را در یک محیط قرنطینه تربیت کنید و به اصطلاح او را لای زرورق بزرگ کنید، او را از واقعیت‌ها دور می‌سازید.

اصل الگوپذیری و تقلید

آگاه باشید که فرزندان همیشه مراقب رفتار و گفتار بزرگسالان هستند و از طریق تقلید کردن و الگو قرار دادن رفتار و گفتار آنان یاد می‌گیرند و رفتار می‌کنند. بیایید هر چه را که انتظار داریم نوجوانمان انجام دهد یا ندهد، خودمان آن رفتار یا عمل را انجام دهیم یا ندهیم. اگر می‌خواهیم به فرزندمان «سلام کردن»، «خواهش کردن»، «تشکر کردن»، «مودب بودن» را یاد بدهیم خودمان باید این رفتارها را در عمل نشان دهیم و پیش قدم باشیم.

اصل ایجاد امنیت روانی

از نظر روان‌شناسی، نخستین شرط تامین سلامت روانی کودک یا نوجوان، احساس امنیت روانی است. تربیت فرزندان باید در یک محیط امن صورت پذیرد؛ مثلا هیچ‌گاه نباید به فرزندتان بگویید «دوستت ندارم‌ یا «تو دیگر پسر یا دختر من نیستی» این‌گونه برخوردها و بیان این‌گونه جملات نه‌تنها هیچ کمکی به اصلاح رفتار کودک نمی‌کند بلکه موجب سرخوردگی او شده و امنیت روانی او را مختل می‌کند.

اصل برخورد مثبت

هنگامی که با فرزندتان روبه‌رو می‌شوید، سعی کنید با او برخورد مثبت داشته باشید و به دنبال نقاط مثبت او باشید، نه عیب‌جویی و ایراد گرفتن از او. اگر از وی رفتار نا مطلوبی سر می‌زند دلیل آن را جویا شوید و مثلا از او بپرسید «پسرم می‌توانی بگویی چرا آن کار را کردی» یا «چطور شد که آن رفتار را انجام دادی؟». سعی کنید از خجالت دادن، سرزنش کردن و توهین کردن به او بپرهیزید تا دیدار شما برای فرزندتان «آرامش‌بخش» باشد.

اصل برقراری ارتباط عاطفی و کلامی

تحقیقات نشان داده است که هر چه بین اعضای خانواده ارتباط کلامی و پیوند عاطفی بیشتر باشد، روابط اعضا سالم‌تر و مستحکم‌تر است تلاش کنید فضایی ایجاد کنید که فرزندتان به شما اعتماد کند و بتواند از علاقه‌ها، نگرانی‌ها، خواسته‌ها، احساسات و مشکلاتش با شما صحبت کند. گاهی اوقات فرزندتان را در آغوش بگیرید و به خودتان بچسبانید تا گرمای بدن شما را احساس کند، یا این‌که قبل از خواب در کنار او در بسترش دراز بکشید یا دست او را در دست خود نگهدارید. مجموعه این رفتارها موجب می‌شود فرزندتان احساس آرامش و امنیت روانی کند.

اصل توجه به نیازهای همه‌جانبه

نسبت به خواست‌ها، نیازها و علاقه‌مندی‌های فرزندتان حساس باشید و واکنش درست نشان دهید. به‌عنوان مثال از او بپرسید «امروز کلاس‌ها چه طور بود؟» یا «موفق شدی با معلمت صحبت کنی؟». معمولا مادرانی که مدت کوتاهی در کنار فرزندشان هستند در واقع به نیازهای فرزندشان توجه نمی‌کنند و با دست خود هسته‌های مقاومت منفی و اضطراب را در او ایجاد می‌کنند.

اصل ثبات عاطفی

لازمه برقراری یک رابطه انسانی با کودک و نوجوان این است که والدین همواره عواطف و احساسات خود را کنترل کنند و به قول معروف «حالی به حالی نباشند». برای مثال اگر فرزندتان در یک زمان رفتاری را از خود نشان داد به او لبخند بزنید و در زمان دیگر اگر همان رفتار را انجام داد عصبانی شوید و سر او داد بکشید. در این وضع او دچار سردرگمی می‌شود و نمی‌داند آیا رفتارش درست است یا نادرست؟

اصل قاطع وجدی بودن

در کنار تمام اصول برقراری رابطه انسانی با کودک و نوجوان اصل قاطع بودن و در عین حال جدی بودن بسیار مهم است. شما باید به‌عنوان والد هم مهربان باشید و در عین حال هم قاطع و جدی. هرگز قاطع بودن را با خشونت و سختگیری اشتباه نگیرید. در ارتباط با فرزندتان اصول خود را مشخص کنید، قاطع باشید و با جدیت به فرزندتان بفهمانید که چه انتظارهایی از او دارید.

اصل مستقل‌سازی‌

یکی از اهداف مهم تعلیم و تربیت، مستقل بار آوردن فرزندان است و هدف از آن آماده‌سازی فرزندان برای زندگی در دنیای واقعی است. بر این اساس مثلا زمانی که کودک می‌تواند راه برود مادر نباید او را بغل بگیرد یا در سنی که کودک باید خودش غذا بخورد مادر غذا را در دهانش بگذارد. باید اجازه دهیم فرزندمان رشد کرده و پرواز کند و بال و پرش را نبندیم. (چاردیواری، ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)

365


ادامه مطلب ...

بازی، فرصتی برای شکوفایی فرزندان

ما نسلی هستیم که در روز یک ساعت کارتون می‌دیدیم، در عوض ساعت‌ها در حیاط یا کوچه بازی می‌کردیم و امروز کودکانی داریم که برای پر کردن اوقات فراغتشان ساعت‌ها پای تلویزیون و کامپیوتر می‌نشینند یا هر روز به کلاس‌های مختلف می‌روند، اما دریغ از یک حیاط کوچک که در آن با هم‌سن و سال‌هایشان بازی کنند. امروزه کمتر خانه‌ای حیاط دارد و کوچه‌ها بویژه در شهرهای شلوغ و بزرگ، جای مناسبی برای بازی کودکان نیست، اما نمی‌توان نیاز به بازی در کودکان را نادیده گرفت؛ بازی‌هایی که به رشد و بالندگی کودکان کمک می‌کند و فاصله عاطفی میان والدین و کودک را نیز کم می‌کند.

اگر شما مادری شاغل، یا پدری پرکار هستید، برای نزدیک شدن به فرزندتان چقدر تلاش کرده‌اید؟ معمولا والدینی که شاغل هستند برای رسیدگی به کارهایشان مجبور می‌شوند کودک را با کارتون‌های تلویزیون یا بازی‌های رایانه‌ای و حتی با ثبت‌نام کردن در کلاس‌های مختلف سرگرم کنند، در حالی که بازی‌های زیادی وجود دارد که هم این ساعات را به بهترین شکل پوشش می‌دهد و هم بهترین ابزار برای رشد عاطفی و روانی کودکان است.

بازی، بهترین راه نزدیک شدن به کودک

یکی از موثرترین روش‌ها برای نزدیک شدن به کودکان، بازی کردن با آنهاست. بازی از مهم‌ترین فعالیت‌های کودک به شمار می‌رود که هدف آن تنها سرگرم کردن او نیست؛ درواقع کودکان هنگام بازی کردن، فرصت دارند تا قدرت و عرضه خویش را بیازمایند،‌ اتفاقات جدید را تجربه کنند، به کشف محیط خود بپردازند و درس‌های تازه بیاموزند. بنابراین اسباب‌بازی‌های کودک، مدت زمان بازی و آزادی کودک هنگام بازی کردن، اهمیت فراوانی دارد؛ در نتیجه سعی کنید هر روز، زمانی را به بازی با کودکتان اختصاص دهید و این کار آن‌قدر برایتان مهم باشد که اخبار،‌ روزنامه، تلفن و دلمشغولی‌های محل کارتان را رها کنید و فقط همبازی کودکتان باشید.

نگاه کودکانه به آینده

هنگام بازی کردن با بچه‌ها، والدین به احساسات و افکار و شرایط عاطفی کودک خود پی می‌برند،‌ همچنین با استعدادها و علاقه‌مندی‌های او نیز آشنا می‌شوند. معمولا کودکان وقتی کوچک‌تر هستند خاله‌بازی‌ یا مهمان‌بازی ‌می‌کنند و در این نوع بازی‌ها نشان می‌دهند که چگونه در مورد افراد پیرامون خود فکر می‌کنند یا نسبت به کارهای آنان چه احساسی دارند. وقتی قرار است شغلی را در بازی به عهده بگیرند، ناخودآگاه به سراغ حرفه‌ای می‌روند که آن را دوست دارند و طی بازی نوع نگاه خود به آن حرفه را نشان می‌دهند.

فکرم را بخوان

مادر امیرطاها، پنج ساله می‌گوید: من بازی‌های مختلفی را با فرزندم تجربه کرده‌ام، هر محیطی بازی متناسب خودش را نیاز دارد. اگر در خانه باشیم تعدادی از اسباب‌بازی‌های ریز و درشتش را انتخاب می‌کنم و به صورت نامرتبی روی زمین می‌گذارم. به او زمان می‌دهم تا یک دقیقه به اسباب‌بازی‌ها نگاه کند، بعد باید چشمانش را ببندد تا من یکی از اسباب‌بازی‌ها را قایم کنم و آن وقت او حدس بزند کدام‌یک را برداشته‌ام. هر وقت نتواند حدس بزند، جایمان عوض می‌شود. این بازی مناسب فضای خانه است، اما وقتی در یک خیابان هستیم سعی می‌کنم کاری کنم تا با دقت بیشتری به اجزای محیط نگاه کند؛ مثلا یکی از اجزای خیابان را نشان می‌کنم و از او می‌خواهم که فکر مرا بخواند، برای راهنمایی کردنش گاهی حرف اول آن شیء را می‌گویم، گاهی هم به او فرصت پرسش می‌دهم.

کارکردهای تربیتی

یکی از مهم‌ترین کارکردهای بازی، نقش تربیتی آن است. مثلا‌ اگر کودک شما اعتماد به نفس کمی دارد،‌ به او فرصت پیروزی در بازی‌ها را بدهید. البته مراقب باشید، چراکه اگر بداند‌ شما به صورت عمدی بازنده شده‌اید، نه‌تنها این مشکل حل نمی‌شود، بلکه ممکن است بدتر هم بشود. با او مسابقه بدهید، گاهی شما برنده شوید،‌ گاهی هم اجازه دهید او پیروز شود. یا اگر کودکی از تاریکی می‌ترسد با او قایم باشک بازی کنید و خودتان در اتاقی که چراغش خاموش است پنهان شوید، او به خاطر لذتی که از بازی کردن و پیروزی می‌برد، تاریکی و ترس از آن را فراموش می‌کند و کم‌کم یاد می‌گیرد که تاریکی، ترس ندارد. مادر امیرعلی، هشت ساله می‌گوید: امیرعلی بسیار خجالتی و کم‌حرف بود و با هیچ گروهی ارتباط برقرار نمی‌کرد، حتی وقتی با همکلاسی‌هایش فوتبال بازی می‌کرد در دروازه تنها می‌ایستاد و باقی هم‌تیمی‌هایش در نیمه دیگر زمین جمع می‌شدند، به همین دلیل سعی کردم او را وارد بازی‌های گروهی کنم که سهم تمام همگروهی‌ها در بازی یکسان باشد. یکی از این بازی‌ها قصه‌گویی اشتراکی بود. به این صورت که یک نفر یک جمله می‌گفت و نفر بعدی باید یک جمله نسبتا مرتبط به آن انتخاب می‌کرد و کم‌کم با این جملات یک داستان ساخته می‌شد.

گاهی یک نفر با جمله‌اش تمام مسیر داستان را تغییر می‌داد و همین مساله باعث می‌شد هرکس به فکر یک نوآوری تازه باشد. همین بازی ساده باعث شد ترس از حرف زدن در جمع در امیرعلی کمتر شود.

اسباب‌بازی‌های خاص

الهه نونژاد که یک دختربچه سه و نیم ساله دارد، می‌گوید: اتاق دخترم پر از اسباب‌بازی است، وقتی کار دارم، اسباب‌بازی‌هایش را مقابلش می‌گذارم تا سرگرم شود، اما او زود خسته می‌شود و باز هم بهانه می‌گیرد تا بغلش کنم. باید دقت کنید که کودکان وقتی با تعداد زیادی اسباب‌بازی مواجه می‌شوند توجهشان را بین تمام آنها تقسیم می‌کنند، بنابراین هیچ کدام از اسباب‌بازی‌ها به نظرشان جذاب و سرگرم‌کننده نخواهد بود، بهتر است فقط یک اسباب‌بازی خاص را در اختیارش بگذارید و بعد از چند دقیقه که خسته شد، اسباب‌بازی دیگری به او بدهید؛ با این کار او مدت بیشتری تنهایی را تحمل و خودش را سرگرم می‌کند.

مهری پورمند هم مادری است که بازی را وسیله‌ای برای تحرک کودکش کرده است. او می‌گوید وقتی آفتاب به داخل خانه می‌تابد، من با یک آینه کوچک نور را روی دیوار یا کمد منعکس می‌کنم و مانی فرزندم دنبال این نور می‌دود. سعی می‌کنم نور را در جایی نزدیک او منعکس کنم تا گرفتن آن برایش خیلی سخت نباشد. همین بازی ساده باعث می‌شود ‌ حسابی جنب و جوش داشته باشد و کمتر پای تلویزیون بخوابد.

استفاده از فرصت‌ها برای بازی

والدینی که زمان کمتری در کنار کودک خود هستند، باید حداکثر استفاده را از زمان با هم بودن خود داشته باشند.‌ اگر قرار است مدتی را در ترافیک بگذرانید، از فرصت استفاده کنید و مثلا با او الفبا بازی کنید. به او بگویید اطراف را خوب نگاه کند و به دنبال کلماتی بگردد که با یک حرف خاص شروع می‌شوند (مثل کلماتی که با ش شروع می‌شود: شیرینی‌فروشی،‌ شبانه‌روزی و...) یا این‌که وقتی شما در حال رانندگی هستید از او بخواهید شما را به سوی منزل راهنمایی کند تا هم آدرس خانه را یاد بگیرد و هم با علائم راهنمایی رانندگی آشنا شود؛ مثلا وقتی به چراغ قرمز رسیدید او به شما فرمان‌ ایست بدهد یا اگر قصد داشتید به خیابانی وارد شوید که تابلوی ورود ممنوع دارد او به شما تذکر دهد که مسیرتان را عوض کنید. (جام جم سرا)

222


ادامه مطلب ...

محققان: تغذیه با شیر مادر، سبب موفقیت فرزندان می‌شود

دکتر «برناردو هورتا»، متخصص ارشد این مطالعه گفت: تغذیه با شیرمادر با بهبود عملکرد فرد در تست‌های ضریب هوش در سن ۳۰ سالگی مرتبط است. همچنین تغذیه با شیرمادر به شکل غیرمستقیم بر موقعیت اجتماعی فرد دارد چرا که امکان افزایش سطح تحصیلات و حتی کسب درآمد بیشتر را فراهم می‌سازد.

این پزشک افزود: با توجه به فوائد طولانی‌مدت و مزایای کوتاه مدت تغذیه با شیرمادر، ضرورت دارد که مادران نوزادانشان را با شیر خود تغذیه کنند. با این حال برخی از پزشکان بر این‌ باورند که هنوز نمی‌توان ارتباط تغذیه با شیر مادر را با افزایش ضریب هوشی و موفقیت بیشتر در زندگی فرد تایید کرد.

علاوه بر این، «اریک مورتنسن» از دپارتمان سلامت عمومی دانشگاه کپنهاگ در دانمارک گفت: در این مطالعه تنها رابطه بین تغذیه با شیرمادر و ضریب هوشی نشان داده شده و ارتباط علت معلولی آن تایید نشده‌ است.

هرچند پزشکان معتقدند که تغذیه با شیر مادر تنها یکی از فاکتورهای متعددی است که بر رشد و بهبود وضعیت هوشی تاثیر می‌گذارد. همچنین فاکتورهایی همچون ضریب هوشی والدین، وضعیت تحصیلی و طبقه اجتماعی آنان تاثیرگذاری بیشتری بر فرزند دارد.

در مطالعه جدید اطلاعات مربوط به ۳۵۰۰ نوزاد که در سال ۱۹۸۲ متولد شده‌اند، مورد بررسی قرار گرفت. این اطلاعات شامل میزان تغذیه با شیرمادر، سطح تحصیلات، درآمد و ضریب هوشی آنان در سن ۳۰ سالگی می‌شود.

به گزارش هلث‌دی نیوز، متخصصان دریافتند نوزادانی که با شیرمادر تعذیه شده‌اند نسبت به افراد دیگر سطح ضریب هوشی بالاتری داشته، بیشتر به کسب تحصیلات پرداخته و در بزرگسالی میزان درآمد بالاتری داشته‌اند. (ایسنا)

61


ادامه مطلب ...

مشکلات تربیت جنسی فرزندان

شاید یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های پدر و مادر‌ها در جامعه شلوغ و پر همهمه امروزی، تربیت و سلامت جنسی نوجوانشان باشد. در شرایطی که کار‌شناس خبره در این زمینه کم است و بسیاری از افراد مدعی، ‌با اطلاعات ناقص و در بیشتر موارد نادرست خود موجب انحراف افکار عمومی ‌می‌شوند، جا دارد با توجه ویژه و عمیق به مبانی دینی و پیشرفت‌های علمی‌ و انطباق آنها با موازین شرعی، زمینه آموزش جوانان و نوجوانانمان را فراهم سازیم.

دوره نوجوانی از بحرانی‌ترین دوره‌هاست و زمان دلبستگی‌های بزرگ و‌اندیشه درباره آنهاست. تاثیرات نیرومند احساسات مربوط به تمایلات جنسی، جای بسیاری از تصورات و مفاهیم ذهنی را می‌گیرد، آثار دلبستگی جنسی در رفتار آنان آشکارا منعکس می‌شود، اغلب نوجوانان مهربان، دلسوز و دقیق که به تاثیرات و اضطرابات جنسی متمایل شده‌اند، نسبت به اطرافیان کینه جو، عصبانی، ‌و بی‌عاطفه می‌شوند، و این تحولات ممکن است در نتیجه ارضا نشدن میل جنسی و فقدان اقدامات لازم از قبیل: ورزش، ‌کار، گردش، ‌یا سیری بیش از حد جنسی باشد. ‌
مسلم است که طبیعت نوجوانان در دوره بلوغ جنسی تغییر می‌یابد، آن‌ها بیشتر عصبانی و سرکش می‌شوند و این تغییرات با ظهور میل جنسی اعم از امیال ارضا شده یا نشده در برخی از آن‌ها آشکار است.


یک طبقه بندی علمی

متخصصان اطفال امریکا نوعی طبقه بندی کلی را مطرح می‌کنند که برای ادامه مباحث ما در رابطه با دوره نوجوانی مفید است، به این صورت که به سنین ۱۰ یا ۱۱ تا ۱۴ سالگی در دختر‌ها و ۱۲ تا ۱۵ سالگی در پسر‌ها، اوایل نوجوانی و به دو سال پس از آن، اواسط نوجوانی و ادامه این سنین تا زمان شروع بزرگسالی را اواخر نوجوانی می‌گویند.

آغاز دوران بلوغ که با اوایل نوجوانی آغاز می‌شود، دوران دگرگونی‌های عظیمی‌ است. در این دوران نه تنها تغییرات جسمی‌ مهمی‌ در نوجوان پدید می‌آید، بلکه دگرگونی‌های برجسته اجتماعی و روانی نیز در او ایجاد می‌شود. سه نقطه عطف زندگی هر کسی را می‌توان تولد، بلوغ و مرگ نامید. نظر به اهمیت حیاتی این دوران در زندگی نوجوان به ویژه از نظر جنبه‌های تربیتی، ضروری است که برخی از حقایق خاص این دوران تشریح شود تا هم نوجوان به موقعیت حیاتی خود پی ببرد و به تکالیف، وظایف و مسئولیت‌های شرعی، اجتماعی و اخلاقی که از این پس به او تعلق می‌گیرد، آگاهی یابد و هم اولیا و مربیان از این طریق به درک روحی نوجوان خود نایل آیند.

مهم‌ترین نگرانی‌های دوره اول بلوغ عبارتند از: نگرانی درباره عادی بودن، نگرانی درباره خصایص جنسی، ‌نگرانی درباره قد، ‌نگرانی درباره وزن، نگرانی درباره ناحیه تناسلی، و نگرانی درباره خصایص ثانوی جنسی (مانند رشد پستان در دختران، و ریش و سبیل در پسران) که در این زمینه والدین و مربیان با دادن آگاهی‌های مناسب باید منشا این نگرانی‌ها را از نوجوانان بزدایند.


والدین و بلوغ فرزندان

بیشتر والدین از آشفتگی دوران بلوغ آگاهند و دوران بلوغ را با احساساتی متناقض به خاطر می‌آورند، ‌ مانند بهترین زمان یا بد‌ترین زمان، سن دانایی یا سن نادانی، ‌ بهار امید یا زمستان ناامیدی که این احساسات حاکی از فراز و نشیب‌های روح یک نوجوان است. او گاهی شاداب، خوشحال، سرزنده و گاهی پژمرده، ‌اندوهگین و ساکت است.

نوجوانان به دلیل احساس توانایی برای عمل جنسی، تشدید انگیزه‌های جنسی، کنجکاوی در مورد موضوعات جنسی، تلاش برای تعیین نقش جنسی و ترس شدید از نتایج فعالیت جنسی، به امور جنسی حساسند. این حساسیت مفرط که با ترشح هورمون‌های جنسی توأم است تمایلات جنسی نوجوان را تشدید می‌کند؛ اگر طریقه مشروع و قانونی برای تشفی امیال جنسی مقدور نباشد، امکان انحراف نوجوان زیاد است، این انحراف اغلب به صورت کامجویی‌های بدلی (خود ارضایی، همجنس‌بازی، ‌نظربازی) تجلی می‌کند.
برای حل چنین مشکلاتی باید قبل از هر چیز به ارزیابی پرداخت. در ارزیابی و شناخت مشکلات جنسی باید ابتدا تاریخچه زندگی فرد را به دست آورد و براساس آن روش‌های تغییر رفتار را انتخاب و شیوه‌های‌شناختی همچون افزایش بصیرت فرد را در سرلوحه برنامه‌ها قرار داد. با توجه به اینکه تربیت نفس در دوران نوجوانی از عوامل سلامت روان و رفتار دوره جوانی است، این موضوع بر بسیاری از جنبه‌های شخصیت جوانان نیز تاثیر می‌گذارد و جوانان امروز باید با درک موضوع و مطالعه، به تربیت نفس خود بکوشند. (سلامت)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

۱۰ مهارتی که والدین باید به فرزندان خود بیاموزند


والدین باید توجه داشته باشند که اولین و مهم‌ترین قدم برای تضمین موفقیت فرزندشان، آموزش مهارت‌های زندگی به او است.


اهمیت آموزش مهارت‌های زندگی به کودکان

در دوره کودکی، تعارض‌ها و کشمکش‌ها جلوه چندانی ندارد، اما با افزایش سن و مواجهه با دشواری‌های ویژه سنین نوجوانی و جوانی، کشمکش‌های درونی و بیرونی همزمان با رشد جسمانی و روانی، انتظار جامعه و خانواده از فرد نوجوان و جوان افزایش می‌یابد به طوری که نوجوان می‌پذیرد به دلیل زندگی اجتماعی، بخشی از تمایلات خود را محدود یا جهت دهی کند و در چارچوب هنجارهای اجتماعی و گروهی قرار گیرد.
نوجوانان و جوانانی که شیوه‌های صحیح رفتار هیجانی و مهارت‌های لازم را برای تطبیق دادن خود با خانواده و جامعه نیاموخته باشند و ظرفیت‌های روان‌شناختی آن‌ها ارتقا نیافته باشد با آسیب‌های جدی و متعددی روبه رو خواهند شد که عواقب آن هم دامنگیر خودشان می‌شود و هم دیگران و در صورتی که رفتارهای ضد اجتماعی در آن‌ها شکل گیرد و از خود واکنش‌های منفی بروز دهند یا توان مدیریت این واکنش‌های منفی را نداشته باشند، این امر باعث ایجاد آسیب‌های روان‌شناختی در شخص و کژروی‌ها و ناهنجاری‌هایی در اجتماع خواهد شد. به طور مثال، نوجوانی که نمی‌تواند مشکلات خود را حل کند یا به هر دلیلی به سمت اعتیاد کشیده می‌شود، نمونه بارز فردی است که در کودکی و در زمان مناسب با مهارت‌های زندگی آشنا نشده است.


سن مناسب برای آموزش مهارت‌های زندگی

در آموزش مهارت‌های زندگی به کودک، هدف اصلی حذف رفتارهای مخرب و جایگزین کردن رفتار‌ها و واکنش‌های سازنده است. آموزش این مهارت‌ها باید توسط والدین و از دوران پیش دبستانی یعنی ۵ سالگی شروع شود و به نوعی در مدرسه، سربازی، دانشگاه و حتی مراحل بعدی زندگی در اجتماع، مداوم آموزش و بازآموزی انجام گیرد اما متاسفانه به دلیل ناآگاهی والدین از اصول فرزندپروری و اهمیت ندادن به این جنبه بسیار مهم آموزشی از سنین پیش از دبستان، این مهارت‌ها از کودکی در کودکان نهادینه نمی‌شود و امکان یادگیری آسان آن‌ها در کودکی از بین می‌رود.
در آموزش و پرورش هم متاسفانه بیشترین تمرکز بر قسمت آموزش و کسب مهارت‌های ابزاری و‌ شناختی یا‌‌ همان سواد است تا ابعاد دیگر پرورش روانی و اجتماعی مثل آموزش مهارت‌های زندگی که حقیقتا مهم و در آینده کودکان تاثیرگذار است.
به بیان دیگر، مهارت‌های زندگی شبیه جعبه ابزار با ابزارهای مختلف مثل انبردست، آچار و... هستند. حال اگر جعبه ابزار یک کودک به جای مجهز بودن به ابزار مختلف فقط شامل چند ابزار محدود و ناکارآمد باشد، در مواجهه با پیچ‌های زندگی توان انتخاب زیادی نخواهد داشت و فقط به صورت غریزی و ابتدایی برای حل مشکلات تلاش خواهد کرد مانند گریه کردن برای به دست آوردن همه چیز، داد و بیدادکردن، عصبانی شدن، قهر کردن، کتک زدن و...


مهارت‌هایی که باید به کودکان آموزش داده شود

در صورتی که والدین با ۱۰ مهارت اصلی برای داشتن زندگی خوب، آشنا باشند می‌توانند در تربیت فرزندانشان، این مهارت‌ها را به آن‌ها آموزش دهند. مهارت‌هایی که هرکدامشان از دیگری مهم‌تر است و نباید از آموزش هیچ کدامشان غفلت کرد. با این حال، مهارت‌هایی که باید آموزش آن‌ها از کودکی به بچه‌ها شروع شود، عبارت است از:


۱ - مهارت تصمیمگیری:
در این مهارت افراد می‌آموزند که بهترین نحوه تصمیم گیری و مراحل آن چیست و متوجه می‌شوند موفقیت در زندگی در گروی تصمیم درست و به موقع است.


۲ - مهارت حل مسئله:
این مهارت عبارت است از تعریف دقیق مشکلی که فرد با آن روبه رو است، شناسایی و بررسی راه حل‌های موجود و برگزیدن و اجرای راه حل مناسب و ارزیابی فرآیند حل مسئله به طوری که با انتخاب راه حلی با بیشترین منفعت و کمترین ضرر مادی و معنوی از راه‌های غیرسالم برای حل مشکلات خویش استفاده نکند و بر مشکلاتش نیفزاید.


۳ - مهارت تفکر خلاق:
تولید اندیشه و به گونه‌ای دیگر دیدن اتفاقات اطراف است. فردی که با این مهارت آشنایی دارد در مواجهه با مشکلات در حال کشف راه حل‌های نو و بدیع است که کمتر فردی به آن توجه کرده است. در این مهارت افراد می‌آموزند با شیوه‌های متفاوت بیندیشند و از تجربه‌های متعارف و معمولی خود فرا‌تر روند و راه حل‌هایی را خلق کنند که خاص و ویژه خودشان است.


۴ - مهارت تفکر نقاد:
این مهارت عبارت است از توانایی تحلیل عینی اطلاعات موجود با توجه به تجارب شخصی و بررسی صحت یا سقم چیزی با دلیل، مدرک و استدلال و سپس پذیرفتن یا رد کردن آن.


۵ - توانایی برقرار کردن ارتباط موثر:
این مهارت به معنای ابراز احساسات، نیاز‌ها و نقطه نظرهای فردی با گوش دادن فعالانه به مخاطب و ایجاد بیشترین رضایت با کمترین تنش و کشمکش است.


۶ - مهارت ایجاد و حفظ روابط بین فردی:
مهارتی است برای تعامل مثبت با افراد به خصوص اعضای خانواده در زندگی روزمره، شناسایی مرز روابط با دیگران و ایجاد روابط صمیمانه متعهدانه.


۷ - مهارت خودآگاهی:
خودآگاهی به معنی توانایی فرد در شناخت خود و نیز شناسایی خواسته‌ها، نیاز‌ها و احساسات و نقاط ضعف و قدرت است. در این مهارت فرد می‌آموزد که چه شرایط یا موقعیت‌هایی برای او عذاب آور است.


۸ - مهارت همدلی:
در این مهارت فرد می‌آموزد که چگونه احساسات افراد دیگر را تحت شرایط مختلف درک کند، تفاوت‌های فردی را بپذیرد و با پیش داوری و قضاوت با دیگران برخورد نکند.


۹ - مهارت‌های مقابله با هیجان‌ها:
شناخت هیجان‌هایی از قبیل شادی، ترس، حسادت، غم و تاثیر آن‌ها بر رفتار خود و دیگران و فراگیری نحوه اداره آن‌ها و واکنش مناسب در برابر آن‌ها.


۱۰ - مهارت مقابله با استرس:
در این مهارت فرد می‌آموزد چگونه با فشار‌ها و تنش‌های ناشی از زندگی و همچنین استرس‌های دیگر مقابله یا آن‌ها را مدیریت کند تا باعث فرسودگی روانی و جسمانی‌اش نشود. (دکتر هادی صدری، کار‌شناس و مشاور خانواده/ خراسان)

233


ادامه مطلب ...

مسئولیت پدر و مادر در دوران بلوغ فرزندان

دوران بلوغ‌، در خانواده‌ها مساوی با دوران‌های پرتنش و پرکاری است‌. هنگامی‌که در خانواده‌ای فرزندان به سن بلوغ می‌رسند لازم است تا والدین تدابیر خاصی را در برخورد با آن‌ها در نظر بگیرند و از سویی با فرزندی که در سن بلوغ است، نمی‌شود مانند سال‌های گذشته رفتار کرد‌!
فرزندان در سنین بلوغ سرکش و تندخو می‌شوند و لازم است تا والدین با توجه به این مسأله روحیات فرزندان خود را درک کنند‌. یکی از مهم‌ترین تدابیر والدین در سنین بلوغ فرزندانشان باید محکم ساختن حریم خصوصیشان باشد‌! فرزندانی که تا پیش از این متوجه خیلی از مسائل اطراف خود نبوده‌اند با قرار گرفتن در سن بلوغ حساس شده و کوچک‌ترین تغییرات رفتاری والدین خود را حس می‌کنند‌.
محافظت کامل‌تر و بیشتر از روابط و حریم خصوصی والدین در زمان بلوغ فرزندان باعث می‌شود که آن‌ها با سلامت روحی این مرحله از رشد را پشت‌سر بگذارند و گرفتار بدآموزی‌ها و رفتارهای غلط و حساسیت‌های نابه‌جا نشوند‌.
یکی از مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار بر نوع رفتار فرزندان در سن بلوغ همراهی والدین به‌خصوص پدر با آنهاست‌. شاید این تصور غلط باعث شود که شما فکر کنید هر فرزندی در مرحله بلوغ نیازمند والدین همسان خود است‌! به‌عنوان مثال پسران در دوران بلوغ باید بیشتر با پدرشان باشند و دختران بیشتر با مادرشان‌. اما این تصور کاملا غلط است! فرزندان در سن بلوغ نیازمند توجه و همراهی هر دو نفر پدر و مادر هستند و حضور به موقع کافی پدران در دوران بلوغ دختران‌، همچنین حضور مستمر مادر در دوران بلوغ فرزند پسر باعث می‌شود که آن‌ها با آرامش بیشتر و دغدغه‌های کمتری این دوران را پشت‌سر بگذارند‌.


برخی خانواده‌ها گمان می‌کنند چون بلوغ دختران به مراتب متفاوت‌تر از بلوغ پسران اتفاق می‌افتد نباید با حضور یک مرد ولو این‌که پدر خانواده باشد‌، همراه شود‌. تجربه ثابت کرده دخترانی که در سنین بلوغ از حمایت و همراهی کافی مادر و پدر خود بهره‌مند بوده‌اند‌، راحت‌تر و موفق‌تر از پلکان بلوغ گذر داشته‌اند‌! تصورات غلطی همچون مخفی بودن مسائل خاص زنانه در دوران بلوغ برای دختر‌ها باعث می‌شود آن‌ها در این دوران از پدر خود دور شوند و ممکن است پس از پایان بلوغ‌، دیگر نتوانند روابط خوبی همچون گذشته با پدر خود داشته باشند‌.
از دیگر عوامل موثر بر موفق طی شدن دوران بلوغ فرزندان هماهنگی والدین با یکدیگر است‌. پدر و مادر هر دو مسئولیت تربیت و بزرگ‌کردن فرزندان را برعهده دارند و این مسئولیت تا پایان عمر برعهده هردوی آنهاست و این گونه نیست که بخشی از مسئولیت در دوره‌ای مخصوص فقط توسط مادر باشد و بخش دیگر فقط توسط پدر‌.
از این روست که لازم است پدر‌ها نیز همچون مادران در جریان کامل مراحل بلوغ فرزندان خود‌، چه پسر باشند و چه دختر‌، قرار بگیرند. برای ایجاد این هماهنگی لازم است مادر به‌عنوان فردی که بیشتر اوقات خود را در خانه و در کنار فرزندان است گزارشی از فعالیت‌ها و نوع رفتار فرزندان را به پدر اعلام بدارد و بدین‌وسیله پدر را در جریان مراحل بلوغ فرزندان قرار دهد.
شرایط متفاوت بلوغ دختران به‌خصوص این‌که بلوغ آن‌ها در سنین پایین نسبت به پسران رخ می‌دهد‌، ممکن است باعث افسردگی‌، گوشه‌گیری و احساس انزوا در دختران شود‌. از این‌رو لازم است تا در شرایط خاص و دوره‌های ماهانه بدو سن بلوغ توجه بیشتری به آن‌ها شود و این وظیفه هم برعهده مادر است و هم برعهده پدر‌.
مادر باید شرایط دختر خود را به اطلاع پدر برساند تا پدر هم در نوع رفتار با دخترش بتواند تصمیمات درستی اتخاذ کند و در دوران مربوطه مهربانی‌های پدرانه‌اش باعث شود تا دختر در سن بلوغش احساس گوشه‌گیری نداشته باشد‌. درک و همدلی همزمان پدر و مادر با هم یکی از عوامل مفید برای پشت‌سر نهادن بحران‌های سن بلوغ است.
این مسأله تنها برای روزهای آغازین بلوغ نیست؛ بلکه در دوره‌های بعد و در سنین پس از بلوغ هم در جریان بودن پدر می‌تواند باعث تلطیف فضای خانه باشد‌. مطمئن باشید که این دوران سپری می‌شود و فرزندی که در این دوران بشدت سرکش و هیجان‌زده بوده است دوباره به‌‌ همان دختر یا پسر آرام و منطقی تبدیل خواهد شد‌.
شما خودتان به‌راحتی متوجه افت‌وخیزهای این دوران خواهید شد. به مرور زمان صاحب فرزندی می‌شوید که مستقل‌تر، منطقی‌تر و مسئولیت‌پذیر‌تر است. بنابراین شعاری را که والدین موفق به فرزند خود می‌گویند به یاد داشته باشید: با کمک هم وارد این دوران می‌شویم و با کمک هم از آن خارج می‌شویم. (شهروند)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

فرزندان باید مسواک زدن والدین‌شان را ببینند

محمد باقر رضوانی رئیس پانزدهمین کنگره انجمن متخصصین ترمیمی ایران که از 19 تا 22 آبان ماه در هتل المپیک تهران برگزار می‌شود با اعلام این خبر عنوان کرد: از آنجایی که پیشگیری از پوسیدگی وظیفه اصلی ما دندانپزشکان و عمده کار همکاران ما است از این رو تم کنگره امسال را آفرینش لبخندی زیبا در جامعه ای فاقد پوسیدگی انتخاب کردیم.

وی گفت: نکته مثبت تم امسال این است که همراه با این کنگره ، بازسازی سیاست های دندانپزشکی کشور هم در وزارت بهداشت آغاز شده و در سندی که برای دندانپزشکان در شرف تدوین و تصویب است تأکید اصلی بر روی کارهای پیشگیری است خصوصا در سنینی که می توان از پوسیدگی جلوگیری کرد مانند سنین دبستان، کودکی و نوجوانی.

رضوانی در زمینه بحث پیشگیری از پوسیدگی دندانها گفت: از همان موقع که دندانها رویش پیدا می‌کنند باید کار پیشگیری از پوسیدگی را شروع کرد، سن رویش در دندان‌های شیری از 6 تا 7 ماهگی در دهان شروع می‌شود و تا حدود 2 تا 2 سال و نیم نیاز به مراقبت‌های اولیه بهداشتی دندان دارد و بهتر است آموزش‌های بهداشتی دندان مانند مسواک زدن از طریق ایجاد برنامه‌های جذاب و به صورت بازی‌های کودکانه در نظر گرفته شود تا کودک تمایل بیشتری به این امر نشان دهد و این نکته قابل اهمیت است که الگوی رفتاری کودکان والدین هستند و بهتر است آنها ببینند والدینشان روزانه حداقل 10 دقیقه برای مسواک زدن و نخ کشیدن وقت می‌گذارند تا به صورت ناخودآگاه الگو و مدل بهداشتی مناسبی برای دندان‌های خود پیدا کنند.

وی ادامه داد: به هر حال مجموعه این دو وظیفه شامل تمیز کردن دندانها توسط پدر و مادر و آموزش خود آگاهی که خود کودک می‌بیند نتیجه اش پیشگیری از پوسیدگی در همان زمان رویش دندانها است و بدین شکل دندان‌های کودک تا سن رویش دائمی یعنی 6 سالگی فاقد پوسیدگی خواهد بود و ذکر این نکته ضروری است که کشورهای پیشرفته دنیا برای کاهش پوسیدگی در حد قابل قبول در جوامع خود از طریق آموزش های منظم بهداشتی در مقاطع مختلف موفق به این امر شدند تا جایی که شاخص پوسیدگی دندانها در آن کشورها بسیار پایین است.

رضوانی خاطرنشان کرد: جای خوشبختی است که در سندی که قرار است در وزارت بهداشت تصویب شود این سیاست تعامل و ارتباط بچه‌های دبستانی در سنین رشد با مسواک زدن و آموزش بهداشت دندان و به نوعی ارتباط با وزارت بهداشت دیده شده و حتی دیده شده مدارس مجهز به مراکز دندانپزشکی شوند به علت اینکه هم ترس بچه‌ها از تجهیزات و شیوه‌های درمانی دندانپزشکی از بین رود و هم دندانپزشکی پیشگیر به مدارس ورود کند و در حقیقت با کمک سیاستگذاران و متولیان اصلی که انجمن دندانپزشکی ترمیمی و سایر انجمن‌های دنداپزشکی هستند بتوان نتیجه مطلوبی در این زمینه کسب کرد.(تسنیم)


ادامه مطلب ...