دوران عقد یکی از شیرین ترین دوران زندگی هر زوجی است اما به معنی نبودن هیچ مشکلی نیست.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ پس از گذران مراحل آغازین ازدواج و انتخاب، مهمترین دوره در زندگی زناشویی، «دوران عقد» است. منظور از دوران عقد در این مقاله، فاصلهٔ زمانی بین جاری کردن صیغهٔ عقد تا زمان جشن عروسی و آغاز زندگی مستقل توسط همسران جوان است. علیرغم مناسب بودن این دوره برای شناخت بیشتر، بیشتر همسران جوان به دلیل برخی مشکلات، قادر به بهرهبرداری مناسب از این دوره نیستند. گاه دیده شده است که شیرینترین دورهٔ زندگی به دلیل نداشتن آگاهی و مهارت لازم، به تلخترین دورهٔ زندگی تبدیل میشود. نتایج پژوهش کیفی نگارنده در میان همسران یکی از شهرهای بزرگ کشور از زوایای متفاوت نشان داد، شناخت عمیق و دقیق مشکلات این دوران و رفع و پیشگیری از بروز آنها ممکن است در بهرهمندشدن از دوران عقدی شیرین و بهیادماندنی کمک بزرگی باشد.
نتیجهٔ مصاحبههای عمیق این مطالعه با همسران، حکایت از آن دارد که بیشتر همسران با توجه به مشکلات بهوجود آمدهٔ ریز و درشت در این دوران «تلخکامی دوران عقد» را تجربه میکنند و اذعان دارند که دوران پس از عروسی رضایت بیشتری از زندگی زناشوییشان داشتهاند. البته بیتردید با توجه به افزایش مشکلات تجربهشده همسران، این تلخکامی نیز دارای سطحبندی است. به خاطر سپردن کدهای ذکرشده در این نوشتار، میتواند تا حدودی از مشکلات بکاهد و باعث شود طعم شیرین این دوران بیشتر در خاطرتان ماندگار شود.
همچنین بخوانید: استرس در دوران عقد
1. تجارب نامطلوب:
هر یک از زن و شوهر با تاریخچهٔ زندگی قبلی خود، وارد زندگی زناشویی میشوند. تمامی تجربههای پیشین بر روند تصمیمگیری و رفتار همسران با یکدیگر و اطرافیان اثر خواهد گذاشت، همان کد کلیدی که همسران لازم است به یاد داشته باشند و اقدامات مقتضی را برای کمرنگتر کردن اثر این کد انجام دهند. گاه خودآگاهی نسبت به این تجربهها و اثرات آن در این دوران بهتنهایی میتواند اثر این کد را کاهش دهد.
2. اهمیت حرف مردم و آبروداری:
یکی دیگر از مسائل پراهمیت، مهم دانستن «حرف مردم» است؛ به این معنی که بسیاری حاضر به انجام هر کاری هستند تا از حرف و قضاوت نامناسب مردم خلاصی یابند. این عامل خود زمینهساز مشکلاتی میشود. در این مواقع لازم است همسران نسبت به اثر این کد آگاهی داشته باشند و در دام افراط و تفریط نیفتند. از سوی دیگر، گویا خدایی به نام «آبرو» وجود دارد که مردم آن را میپرستند! عرف و هنجار خانوادگی، میزانی برای سنجش این است که آیا آبروداری شده است یا نه؛ به این معنی که اگر عرفیات و هنجارهای یک خانواده توسط دیگری اجرا نشود، آبروی خانواده اول بهجا آورده نشده است.
در این زمینه نیز تنها توصیه به همسران و خانوادهها این است که همواره به یکدیگر یادآور شویم که در زندگی اجتماعی، همهٔ افراد با نقابهایشان زندگی میکنند. هرچقدر این نقابها قویتر باشد، ما از خود واقعیمان دورتر میشویم؛ به این معنا که هر چه بیشتر سعی کنیم به فکر حرف مردم و آبروداری باشیم، باعث میشویم ناخواسته در دام جدایی از خود واقعیمان بیفتیم. هر چه فاصلهٔ خود واقعی ما و خودی که به دیگران نمایش میدهیم بیشتر باشد، احتمال بروز آسیبهای روانی برای ما بیشتر خواهد شد. پس بهتر است حد اعتدال را رعایت کنیم و اینقدر خودآزاری نکنیم. بهتر است این جملات «مردم چه میگویند و مردم چه فکر میکنند» را تا حدی از دایرهالمعارف مراوداتمان حذف کنیم تا به خود واقعیمان نزدیکتر شویم و سلامتی روحمان را افزایش دهیم.
3. رودربایستی:
یکی دیگر از عواملی که باعث ایجاد تلخکامی دوران عقد میشود «رودربایستی» است. به این معنا که همسران در مواقعی که نیاز به صحبتکردن و اقدام صریح و رک دارند، به دلایل متفاوتی مانند «رونشدن»، «ترس از بدآمدن» یا «ملاحظهکاری» حرفهای دل خود را به روشنی و صراحت بیان نمیکنند و یا اقدام مقتضی با شرایط را انجام نمیدهند.
لازم است در این مواقع همسران و خانوادهها پیش از ورود به این عرصه، مهارتهای حل مسئله، گفتوگوی عاقلانه و بر مبنای «منِ بالغ»، مهارتِ نه گفتن و دیگر مهارتهای زندگی سالم و شاد را تمرین کرده باشند. برای تقویت این مهارتها میتوانید از کتابها و جلسات برگزارشده در این زمینه بهرهمند شوید.
4. نقش فعال خانمها:
نتایج برخی پژوهشها در غرب نشان داده است که زنان به نسبت مردان بیشتر مسئول ماندگاری و رشد مراسم در خانوادهها هستند و به همین واسطه به نظر میرسد این قبیل مراسم نقش بیشتری در زندگی آنها بر جای میگذارد.
در پژوهش نگارنده نیز، شرکتکنندگان بیشتر به نقش مادرها و خواهرهایشان در پیگیری رسوم اشاره داشتند؛ اما نقش پدرها بیشتر در اعمال محدودیت و ممنوعیت بویژه در ارتباط با رفتوآمد همسران و همچنین در هزینهکردنهای ریالی بیشتر نمایان میشد. زنانه شدن بیش از اندازهٔ اجرای آدابورسوم، ریزبینی کنجکاوانهٔ زنانه، به همراه آبروداری و دیگر خلقیات زنانه، باعث سخت و سنگین شدن روزبهروز رسوم شده است. از آنجا که بانوان میکوشند اطلاعات خود در مورد رسوم را از طریق مشورتها افزایش دهند، همین باعث بروز برخی مقایسهها، چشموهمچشمیها و دیگر آفات میشود.
لازم است زنان در برگزاری مراسم، قدری پای خود را از روی پدال گاز تنوعطلبی و تجمل برداشته و به این دوران بهعنوان بخشی از زندگی همسران جوان بنگرند، نه کارزاری برای قدرتنمایی و جولان دادن منیتها و خواستههای دنیایی که تنها رضایت آنی آنها را در پی خواهد داشت. از سوی دیگر به نظر میرسد ورود آقایان و هدایت امور توسط آنها نیز باعث متعادلتر شدن این فضا شود.
5. انتظارات ناگفته:
در دوران آشنایی و خواستگاری، همسران در باب انتظارات خود دربارهٔ زندگی آینده گفتوگوهایی دارند. درحالیکه شروع زندگی مشترک، میدانی از مشارکت کل خانواده است و اتفاقاً کنترل همسران بر اتفاقات این برهه از زمان بسیار سخت است.
به نظر میرسد با توجه به اینکه این انتظارات ناگفته بیشتر از ناحیه خانوادهها در دوران عقد بر همسران تحمیل میشود؛ در جلسات خواستگاری، همسران یا خانوادههایشان بیان صریح و روشنی از انتظارات خود در مورد نحوهٔ اجرای رسوم ندارند.
بیان خواسته و صحبت با لایهای از ابهام، بهنحویکه شنونده برای درک گفتار باید منطق و استدلال ذهنی خود را به کار گیرد، بر میزان سوءتفاهمات بین خانوادهها میافزاید. به گفتهٔ روانشناسی به نام «برن»، نوعی بازی در محاورات شکل میگیرد که سطح ظاهری یا اجتماعی پیام با سطح غیرآشکار و روانشناختی آن متفاوت است و این خود زمینهساز مشکلاتی خواهد بود.
برای نمونه، از یک سو در دوران خواستگاری و اوایل عقد، سادهزیستی از طرف خانوادهها شعار داده میشود و تجمل زشت و مورد نکوهش است و از سوی دیگر، بدون بیان خواستههایشان بهصورت واضح توقع اجرای رسوم مطابق با عرف وجود دارد و این تضادی آشکار است که حل آن توان زیادی از همسران طلب میکند.