همسرتان دروغ میگوید؟ این مقاله کمکتان میکند دروغش را فاش کنید
دروغ گفتن آن هم به شریک زندگی مشکلی است که این روزها به سرعت در حال رواج پیدا کردن است و باید هرچه زودتر راه حلی برای آن یافت.
به گزارش آلامتو و به نقل از مردمان؛ به نظر میرسد که به هیچ ترتیبی نمیتوانیم جلو دروغگفتنها را بگیریم. دیگر وقتش است که نظریات روانشناسان را وارد ماجرا کنیم. اینجا به شما کمک میکنیم رفتارهای فرد دروغگو را بشناسید و روشهایی هم برای کنار آمدن با دروغهایشان به شما پیشنهاد میکنیم.
تا بحال شده که احساس کنید همسرتان همه واقعیت را به شما نمیگوید؟ از دروغ بیلکلینتون که گفت «من با آن زن رابطهجنسی نداشتهام» تا قسم بردپیت و آنجلیناجولی که میگفتند هیچ برنامه غیرکاری سر فیلم آقا و خانم اسمیت نداشتهاند، افراد معروف زیادی هم در وارونه جلوه دادن واقعیت شناختهشده هستند. در یک نظرسنجی عمومی، ۹۶ درصد از امریکاییها اعتراف کردند که به نزدیکانشان دروغ میگویند. ولی شایانذکر است که ۵۰ درصد دروغها توسط ۵/۳ درصد از افراد گفته میشود.
در یک مقاله جدید چهار راه پیشنهاد شده است که کمکتان میکند بفهمید کسی دروغ میگوید:
دکتر آلن هیرش عضو بنیاد درمان بویایی و چشایی شیکاگو میگوید، وقتی فردی دروغ میگوید، بافتهای خاصی در بینیاش متوم میشود. این تورم بینی که هیرش آن را علامت پینوکیو مینامد، باعث میشود سلولها هیستامین ترشح کنند که موجب خارش بینی میشود.
به علامتهایی مثل گرفتن جلو دهان یا مالیدن چشمها یا پوشاندن آنها، همچنین گرفتن بینی یا گوشها یا دور کردن سر یا بدن هنگام گفتن یک جمله مهم میتواند از نشانههای دروغگویی باشد.
جملههایی مثل «به روح مادرم قسم» یا «خدا شاهده» یا امثال آن پرچمهای قرمز هشدار هستند.
عبارات انکاری مثل «به من اعتماد کن»، «صادقانه میگم»، «اگه بخوام راستش رو بگم» و … برای رد گم کردن هستند. یعنی او میخواهد دید شما را نسبت به حرفش تغییر دهد و وقتی کسی این عبارتها را پشت سر هم تکرار میکند، میتواند نشانه دروغگویی او باشد.
خوب حتماً دوست دارید بدانید وقتی دروغی او را تشخیص دادید چه باید بکنید؟
هاستون میگوید، «اول از همه کاری کنید که متوجه شوند دروغشان اثر نکرده است. مثلاً بگویید، ببین عزیزم گوش کن، باید اینو بهت بگم. من با اون حرفی که درمورد صورتحساب کارتاعتباریت زدی یکم مشکل دارم.» البته این کار را بسیار ملایم و محافظهکارانه انجام دهید تا فرد خونسردیاش را از دست ندهد.
رفتارشناسها میگویند هربار که دروغی را به زبان میآورید، بیشتر اسیر آن میشوید. به همین دلیل قدم دوم این است که شروع به حرف زدن کنید و دلایلی به آنها بدهید که باعث شود واقعیت داستان را به شما بگویند.
مشکل را توجیه عقلانی کنید یا بیاهمیت جلوهاش دهید تا خطرات گفتن حقیقت در نظر او کمتر شود. مثلاً بگویید، «ببین گوش کن، همه با صورتحسابهای کارت اعتباریشان مشکل دارند.» میتوانیم موضوع را به خودتان برگردانید تا فردی که دروغ گفته است تصور کند که هنوز متوجه دروغش نشدهاید.
وقتی حالت دفاعی او را کم کردیم، وقت آن است که یک سوال جسورانه مثل «واقعاً با کارت اعتباری چکار کردی؟» بپرسیم.
از شنیدن «سگ تکالیفم رو خورد» گرفته تا «اصلاً نمیدونم اینهمه کفش جدید از کجا اومده»، ما به گفتن دروغهای مصلحتی کوچک عادت کردهایم. دروغگویی بعنوان راهی برای جلوگیری از عواقب بد بین همه گروههای سنی رایج شده است. الان دیگر بهترین راه برای محافظت از خودمان درمقابل آنهایی که احساس میکنند نیاز به دروغگویی دارند را یاد گرفتهایم، اینکه با آن فریب روبهرو شویم و با رویکردی باز و صادقانه با آن برخورد کنیم.
این موقعیتی عالی برای نشان دادن معایب فریب و دروغگویی به فرزندانمان است، اینکه گفتن یک دروغ معمولاً باعث میشود دروغهای دیگری هم پشت سر آن گفته شود. اضطراب کوتاهمدت گفتن حقیقت همیشه بهتر از اضطراب طولانیمدت پنهان کردن آن است.
درمورد بزرگسالها هم همینطور است. وقتی دروغ طرفمقابلتان فاش میشود، دیگر وقتش است که به او بگویید که درصورتی میتوانید با او صادق باشید که او هم همین رفتار را با شما داشته باشد. اگر نتوانند با شما صادق باشند، آن رابطه تمامشده است.
و اگر همچنان بین افرادی هستید که تصور میکنند دروغ گفتن هیچ اشکالی ندارد، زمانش رسیده که این تکنیکها را وارد ماجرا کنید.
دو ماه قبل اقدام به تهیه گزارشی از مشکلات مردم در بیمارستان قایم مشهد شد؛ اما نکته جالب آنکه وزارت بهداشت با دروغگو خطاب کردن رسانهها، مشکلات و درخواستهای مردم از در سیستم بهداشت و درمان را کامل تکذیب کرد.
با توجه به اینکه ورود خبرنگار به بیمارستان ها ممنوع است و رسانهها اجازه تصویر برداری و تهیه گزارش از محیط های درمانی را ندارند، این تصاویر با دوربین غیر حرفهای و به زحمت گرفته شده است؛ همچنین به دلیل تکذیبیههای قبلی و اینکه ادعا شد در گزارش از تصاویر قدیمی استفاده شده است، سعی شد تا با ذکر تاریخ جدید بودن مشکلات مردم مشخص شود.آیا تصاویر واقعی همان تصاویر منتشذ شده توسط وزارت بهداشت است که بیشتر شیبه هتل 4 ستاره است یا صحنهای که مردم در بیمارستانهای دولتی با آن مواجه هستند همان چیزی است که منتشر شده است.
جام جم سرا:
دکتر هانیه رضایی، روانشناس خانواده در مورد چگونگی رفتار والدین در مورد سؤالهای بیشمار کودکان گفت: پرسیدن سؤالهایی همچون مرده یعنی چه، من کی میمیرم، یکی به من بگه کسی که میمیره کجا میره؟ کاملاً طبیعی است و نیازی به دروغ گفتن یا جواب سر بالا دادن ندارد. چرا که با دروغ گفتن به کودکان، فقط باعث سردرگمی آنها میشویم و شاید حتی کودک را مجبور کنیم برای رفع عطش کنجکاویش به دیگران متوسل شود.
این روانشناس خانواده افزود: البته با اینکه هرگز نباید به فرزندانمان دروغ بگوییم، اما این اصلاً به این معنا نیست که همیشه راستگو بودن سهل و آسان است، بیتردید لحظاتی پیش میآید که یافتن واژه مناسب، درست و قابل فهم برای کودک بسیار دشوار است.
رضایی تأکید کرد: توجه داشته باشید که باید در مورد موضوعی مثل مرگ، صریح و شفاف صحبت کنید. هرگز از تعابیر استعاری مثل «پدر بزرگ فقط به خواب رفته است»، استفاده نکنید. این حرف که به طور شایع توسط والدین به کار میرود، باعث میشود که کودک از خوابیدن بترسد یا دچار کابوس شبانه شود. همچنین نباید بگویید که «پدر بزرگ به مسافرت رفته است»، چون اگر پدر بزرگ برنگردد، کودک اعتمادش را به شما از دست خواهد داد. بهترین کار، این است که بر اساس اعتقاداتتان از توضیحات مذهبی استفاده کنید. ساده صحبت کنید و از گیج کردن او بپرهیزید. هنگام پاسخ دادن، سن و میزان و درک او را در نظر داشته باشید؛ مثلا به یک کودک دو تا چهار ساله کافی است بگویید: وقتی انسان یا حیوانی نتواند نفس بکشد و بدنش حرکت کند، مرده است، اما به کودک چهار تا ۶ ساله لازم است علاوه بر آن، توضیح دهید که کسی که مرده، قلبش نمیزند و چیزهایی که میمیرند دیگر هرگز بر نمیگردند. سعی کنید هنگام صحبت کردن با کودک احساساتتان را کنترل کنید، زیرا ممکن است که کودک بترسد، البته این بدان معنا نیست که غم و اندوه خود را کاملاً از کودک پنهان کنید.
رضایی افزود: میتوانید از مثالهایی که کودک تجربه کرده است برای توضیح مرگ استفاده کنید. مثلا در مورد ماهیای که از تنگ آب بیرون افتاده بود یا مرگ حیوان خانگی همسایهتان صحبت کنید. همچنین میتوانید از مرگ برگهای درختان در زمستان بگویید تا مفهوم مرگ برایش قابل درکتر شود و به این نتیجه برسد که این موضوع یک اتفاق طبیعی است نه یک مسأله ترسناک. اگر فرزندتان بالای ۶ سال دارد، لازم است برای او توضیح بدهید که هیچ کس به طور دقیق نمیداند که چه زمانی میمیرد، اما مرگ برای همه اتفاق میافتد و موضوعی کاملاً طبیعی است.
وی بیان داشت: ممکن است کودک از تصور اینکه شما نیز ممکن است روزی بمیرید، نگران شود و در این مورد سؤالاتی بپرسد. متأسفانه اغلب والدین فکر میکنند اگر در مورد موضوعی که کودک را نگران کرده صحبت نکنند و سؤالات کودک را نشنیده بگیرند، به کاهش اضطراب او کمک کردهاند در صورتی که این فکر اشتباه است، زیرا این کار به جای از بین بردن اضطراب، به ترس و اضطراب بیشتر کودک دامن میزند. بهتر است به جای این کار به او بگویید: «خیلی بعید است که من قبل از پیر شدن بمیرم پس لازم نیست که در مورد این موضوع نگران باشی زیرا تا آن زمان تو دیگر بزرگ شدهای.» (زندگی سالم)
جام جم سرا: آن روزها بار منفی این جمله آنقدر برایمان زیاد بود که باورمان نمیشد یک دروغ ساده ما را تا دشمنی خدا پیش ببرد اما گذر زمان به هر دلیل و با هر نامی، دروغ گفتن را برایمان عادی کرده، دیگر شنیدن جمله «دروغگو دشمن خداست» هم پشتمان را نمیلرزاند و عقوبتی تلخ را برایمان تداعی نمیکند. فارغ از فتنهانگیز بودن یا نبودن حقیقت، دیگر اولین گزینه انتخابی همان دروغ مصلحتآمیز است؛ میگوییم مصلحتآمیز، تا بار گناه کمتری با خودمان بکشیم.
ما به گفتن دروغهایی که به نظرمان کوچک و کماهمیت است، عادت کردهایم. این عادت در رسم و رسوم ما هم رسوخ کرده است، دروغ سیزده بهدر یکی از همین رسمهای ماست! کافی است یک روز که از خواب بیدار میشویم تعداد دروغهایمان را تا شب بشمریم، از تعارفات ریز و درشت گرفته تا داستانهایی که برای به سرانجام رساندن کارهایمان به پدر و مادر و معلم و رئیس و همکار و دوست میگوییم، آنوقت تازه دستمان میآید که دروغگویی بخشی از ویژگیهای شخصیتیمان شده، برایمان قفسی ساخته و ما را در خود محبوس کرده است.
این درست که دروغگویی از کودکی آموخته میشود، اما آیا وقت آن نرسیده که راستگویی را تا وقتی که جوانیم، بیاموزیم؟
فرار از دردسرهای بیهوده
حسین شکیبایی جوان بیست سالهای است که با دوستانش به پارک نزدیک دانشگاهشان آمده و میگوید: همین الان که در پارک نشستهایم، کلاس دانشگاه را پیچاندهام! اگر مادرم با من تماس بگیرد، حتما میگویم که به پارک آمدهام، یعنی این بخش ماجرا را راست میگویم، اما میگویم که استاد نیامده بود، آن هم به این خاطر که اگر بگویم خودم کلاس نرفتهام شر میشود! آنوقت تا یک هفته باید نصیحت بشنوم و جروبحث تحمل کنم، پس با همین دروغ ساده از یک هفته سروصدا نجات پیدا میکنم.
برای بسیاری از جوانان و نوجوانان دروغگویی متضاد مشاجره است نه صداقت. به همین دلیل برای جلوگیری از مشاجره به دروغ پناه میبرند. شاید گمان کنید با این حساب والدین نباید قانونی برای فرزندشان وضع کنند، این در حالی است که بررسیها نشان داده است وضع نکردن قانون برای فرزندان هم به آنان حس بیاهمیت بودن میدهد. در نتیجه وضع قانون به همراه برقراری ارتباط کلامی مناسب با فرزندان، میتواند آنان را به سمت راستگویی سوق دهد. اگر والدین خودمختاری فرزندان در برخی عرصهها را حمایت کنند و دلایل مخالفت خود با برخی از رفتارها را برای فرزندان توضیح دهند، دروغگویی آنها به میزان قابلتوجهی کاهش مییابد ضمن اینکه نگفتن بسیاری از جزئیات به والدین، سبب ایجاد حریم و هویت اجتماعی میشود.
گاهی والدین با سوالات جزیی خود، فرزندان را به دروغگویی وادار میکنند و طبیعی است که فرزندان از پرسوجویی که والدین از قبل پاسخ آن را میدانند، متنفرند؛ چرا که این سوالات برای آنها نقش دامی را دارد که آنها را ناشیانه وادار به دروغگویی میکند یا مجبورشان میکند، حقیقتی را بگویند که سبب خجالت آنها و دردسری تازه میشود.
با ترسهایتان مواجه شوید
دروغ ریشه در ترس دارد، این نظر زهرا جوانمردی بیستو دو ساله است که تازه از دانشگاه فارغالتحصیل شده و حالا شاغل است. خودش میگوید: من از بچگی ترسو بودم، همیشه ترس باعث شده تا دروغ بگویم، وقتی نوجوان بودم با خودم فکر میکردم وقتی بزرگتر شوم و روی پای خودم بایستم ترسهایم کمتر میشود و دروغ گفتن را ترک میکنم، اما حالا میبینم ترسهایم نهفقط کم نشده، بلکه وارد باقی عرصههای زندگیام شده است، اگر قبلا از داد و فریاد پدرم میترسیدم حالا همان ترس را از مدیرم دارم که مبادا به سبب اشتباهی مرا توبیخ کند. ترس از مواجه شدن با دیگران مرا مجبور به دروغگویی میکند و همین دروغگویی ترسم را زیادتر کرده که مبادا دستم رو شود و آبرویم برود.
خیلی از افراد هول شدن و ترسیدن را دلیل دروغگوییشان بیان میکنند، ممکن است تنبیههای غیرمنطقی در دوران کودکی، بزرگ جلوه دادن یک اتفاق و نتایجش در ذهن و غیرقابل پیشبینی بودن اتفاقات بعدی، کتمان حقیقت را تنها راه ممکن نشان دهد، اما واقعیت این است که هر چقدر راستگویی نتایج ترسناکی به بار آورد، دروغ جلوه دادن آن حقیقت حتما نتایج ترسناکتری را به همراه خواهدداشت. برای مواجهه با ترسهایتان به یک مشاور مراجعه کنید، خیلی وقتها یک رواندرمانی کوتاه مدت میزان زیادی از این ترسها را کاهش و به افراد جرات راستگویی میدهد.
اعتماد به نفستان را تقویت کنید
هیچوقت از خودم راضی نبوده و نیستم، به همین دلیل هر چیزی را که مربوط به من میشود کمی اغراقآمیزتر و بهتر از آنچه هست توصیف میکنم. اگر شاگرد متوسط کلاس بودهام، میگویم در تمام دوران تحصیل شاگرد اول بودهام، اگر کاری را نیمهکاره رها کردهام طوری دربارهاش حرف میزنم که انگار تا ته ماجرا رفتهام، اگر مادرم تحصیلاتش در حد ابتدایی است میگویم سیکل دارد، اگر خانهمان 70 متر است میگویم صد متر است. دروغ شاخدار نمیگویم، اما هر چه هست، کمی بهتر جلوه میدهم و آنقدر این دروغهای کوچک را تکرار کردهام که گاهی خودم هم آنها را باور میکنم.
این حرفهای شیوا نصیرزاده است، خودش میگوید راستگویی اعتماد به نفس میخواهد، اگر کسی اعتماد به نفس داشته باشد، گفتن اینکه فلان چیز را نمیدانم یا فلان کار را بلد نیستم چندان سخت نیست.
یکی از نتایج خودکمبینی و ضعف اعتماد به نفس همین دروغگویی است، وقتی دیگران را بهتر از خویش میبینیم و مدام میخواهیم خودمان را بهتر از آنچه هست نشان دهیم، کمکم در هویتیابی هم دچار مشکل میشویم، انگار خودمان هم فراموش میکنیم که کیستیم و از زندگی چه میخواهیم.
دروغهایی که مدام تکرار میشوند و انگار جزیی از زندگی فرد شدهاند، یک شخصیت کاذب را تثبیت میکنند. چنین کسانی خیلی دیر از نقاط ضعف و قوت خود آگاه میشوند و انرژی زیادی را صرف حفظ ظاهر خود میکنند.
اگر نمیتوانید راست بگویید...
شاید موقعیتی پیش بیاید که نتوانید راست بگویید، از همان موقعیتهای نادری که راست گفتن فتنهانگیز میشود. سکوت کنید یا اصلا رک و راست بگویید که نمیخواهید در این باره حرفی بزنید، ممکن است مخاطبتان کمی پاپی شود و سمجبازی دربیاورد، صادقانه بگویید که دوست ندارید دروغ بگویید و پافشاری او شما را مجبور به دروغگویی میکند، اگر کمی صبور باشد شاید در موقعیت و زمانی دیگر بتوانید حقیقت را بگویید.
فقط میخواهم حقیقت را بدانم
شاید بتوان در رابطه موقت دوستی، گاهی دروغ گفت. شاید با یک دروغ مصلحتی، از شر جریمه پلیس خلاص شد یا رئیس ادارهای را که در آن کار میکنیم بشود مجاب کرد، اما در زندگی مشترک دروغ مصلحتی و غیرمصلحتی نداریم، چرا که پایههای زندگی بر اعتماد استوار شده است. گاهی اوضاع زندگی مشترک بهگونهای پیش میرود که زن و مرد بسادگی به هم دروغ میگویند و هر دو این دروغها را باور میکنند و این در حالی است که «صداقت» شرط بقای یک خانواده است. گاه دیده میشود که یکی از زوجین از سر محبت به همسر خود دروغ میگوید، غافل از اینکه دروغ از سر محبت هم میتواند بنیان خانواده را متزلزل کند.
چرا همسران به هم دروغ میگویند؟
یادگیری دوران کودکی: ممکن است شما دروغگویی را از والدین خودآموخته باشید و به صورت ناخودآگاه با دروغگویی بزرگ شده باشید، اما یادتان باشد این اصلا دلیل خوبی برای ادامه این کار نیست. شما باید از دروغهایی که به صورت عادت درآمده فاصله بگیرید و آگاهانه کلام خود را مدیریت کنید تا بتوانید از این عادت ناپسند دست بردارید.
عدم شناخت مناسب همسر: به یاد بیاورید زمانی را که تازه با همدیگر آشنا شده بودید و به قول قدیمیها «جیک جیک مستانتان بود!» اول آشنایی زمانی است که باید خودتان و خانوادهتان را همانگونه که هستید معرفی کنید. یادتان باشد ازدواج یک برنامه یکماهه و یکساله نیست، یک عمر زندگی زیر یک سقف انتظار شما را میکشد و هیچ دروغی قدرت ندارد به اندازه یک عمر دوام بیاورد.
اعتماد به نفس پایین: به خودتان فکر کنید، به تواناییهایتان و به دستاوردهایتان. یادتان باشد همسرتان شما را اینگونه دیده و شناخته و نیازی نیست برای بالا بردن اعتماد به نفس خود به دروغ متوسل شوید. بهتر است قبل از درمان دروغ، به فکر بالا بردن اعتماد به نفس خود باشید و بعد از دروغهای کوچک شروع کنید و کمکم آن را از زندگی مشترک خود حذف کنید.
ترس از سرزنش شدن: هنگام هر انتخابی خوب فکر و سعی کنید بهترین تصمیم را بگیرید. تصمیمگیریهای درست سبب میشود مسئولیت انتخابتان را بپذیرید. حتی اگر مسیر اشتباهی را رفته باشید، باز هم گناهی به گردن شما نیست چرا که اشتباه کردن، حق هر انسانی است. اگر ترس از سرزنش شما را به دروغ وا دارد، ترس از افشای این دروغ دلیلی برای دروغهای دیگر میشود.
خجالت کشیدن: ممکن است موقعیتی پیش بیاید که راستگویی را برایتان سخت کند. پیشنهاد ما این است که به فکر راههای دیگر باشید، مثلا میتوانید مسأله پیشآمده را با نامه برای همسرتان توضیح دهید، یا اینکه در فرصتی مناسب تلفنی با او حرف بزنید. فراموش نکنید که طرف مقابل شما، یک غریبه نیست بلکه همسرتان است و شما را دوست دارد.
عادت: شاید گمان کنید دروغهای عادتی، ساده، کوچک و بیتأثیر هستند در حالی که وقتی از روی عادت، درباره مسائل بیاهمیت دروغ میگویید، در شرایط سختتر میتوانید دروغهای بزرگتر هم بگویید ضمن اینکه این دروغهای از روی عادت باعث عدم اطمینان همسران به یکدیگر میشود. پیشنهاد ما این است که یک فهرست از این دروغهای عادتی را که به دیگران گفتهاید بنویسید و آنها را بشناسید تا بهتر بتوانید حذفشان کنید. (ضمیمه چاردیواری)
جامجمسرا: دروغگویی فرزندان از آن دسته مشکلاتی است که بسیاری از والدین با آن، حداقل در مقطعی از سن فرزند خود، روبرو میشوند. برخی از والدین به این مشکل حساسند و متاسفانه بعضی والدین هم این موضوع را بیاهمیت تلقی میکنند و به دنبال راهکارهای جلوگیری از آن نمیروند. باید توجه داشت که دروغ گویی در کودکی، زمینه ساز دروغ گویی در بزرگسالی خواهد بود.
معمولا دروغ گوییهای کودکان بدون دلیل نیست و والدین باید در قدم اول ریشه این دروغ گوییها را پیدا کنند و سپس به دنبال راه حلهایی برای جلوگیری از این رفتار نادرست باشند.
انواع دروغهای کودکان
برخی از پدر و مادرها، دروغ گوییهای فرزندشان را طبیعی میدانند. اگرچه این رفتار در یک مقطع سنی طبیعی به نظر میرسد اما برای همیشه رفتار درستی نخواهد بود؛ برای مثال کودک ۲ ساله درک صحیحی از اهمیت راستی و درستی ندارد اما همین کودک در ۱۰ سالگی باید تفاوت بین راست و دروغ را درک کند.
همچنین برای کودک ۵ ساله طبیعی است در رویاها و تخیلات خود غوطهور شود و داستانهای بلند و طولانی غیر واقعی تعریف کند. والدین باید بدانند که این کودک با گفتن داستانهای تخیلی و دروغین، قصد فریب دادن فردی را ندارد.
به نقل از سپیده دانایی، روانشناسان دروغهای کودکان را به ۷ دسته تقسیم میکنند:
۱ -دروغ بازی: دروغی که با آن کودک حوادث تخیلی را به دیگران میباوراند. مثلا کودک ۴ سالهای تحت تاثیر تماشای یک فیلم، شروع به تعریف یک داستان دروغی میکند و تنها هدف او سرگرم شدن است.
۲ -دروغ مبهم: این نوع دروغ از ناتوانی کودک در گزارش دقیق جزئیات یا مطالعه کردن یک مسئله بنا به پیشنهاد و تشویق فرد دیگر ناشی میشود. مثلا یک کودک ۴ ساله از اتفاقی که دیشب در اتاقش افتاده است و باعث ترس او شده، صحبت میکند اما برخی از گزارشهایش با دروغ همراه است.
۳ -دروغ پوچ: در این حالت کودک دروغ را برای جلب توجه دیگران به کار میبرد. مثلا وقتی کودک ۸ ساله متوجه بازی مادر و برادرش میشود، شروع به تعریف کردن یک حادثه دروغی در مدرسهاش میکند تا توجه مادرش را به خود جلب کند.
۴ -دروغ انتقام جویانه: این نوع دروغ از ناراحتی کودک ناشی میشود. مثلا کودکی برای انتقام از برادرش که او را دعوا کرده است، وقتی پدر به منزل برمی گردد، ماجرایی را همراه با دروغ علیه برادر به پدر میگوید.
۵ -دروغ محدود: کودک به خاطر ترس از محدود شدن شدید، قوانین سختگیرانه والدین یا تنبیه بدنی، دروغ میگوید. مثلا کودک ۵ ساله از ترس تنبیه بدنی مادر، شکستن ظرف را به گردن فرد دیگری میاندازد.
۶ -دروغ خودخواهانه: دروغی حساب شده است که برای فریب دادن دیگران استفاده میشود تا کودک آنچه را میخواهد به دست آورد. مثلا کودک ۹ سالهای در بازار به مادرش میگوید که دوستش برای کادوی تولد، یک ماشین بزرگ گرفته و او ناراحت شده است. کودک از این طریق سعی میکند مادر را برای خرید آن ماشین ترغیب کند.
۷ -دروغ وفادارانه: کودک از این دروغ به منظور حفظ و مراقبت از فردی که دوستش دارد، استفاده میکند. به طور مثال، شکسته شدن ظرف به وسیله خواهرش را به گردن میگیرد تا برای خواهرش مشکلی پیش نیاید.
علائم دروغگویی
به گزارش جام جم سرا، وقتی کودکان دروغ میگویند در بسیاری از موارد میتوان متوجه دروغگویی آنان شد. کودکان برای اینکه بتوانند نشانههای دروغگویی خود را بپوشانند بسیار ناتوانتر از بزرگسالان هستند. برخی از نشانههای دروغگویی که البته به صورت مجموعهای مشاهده میشود، عبارت است از: افزایش ضربان قلب، نفس نفس زدن، رنگ پریدگی، بیقراری و اضطراب، خشکی دهان، شتابزدگی و عجله، فراموشکاری، پنهان کردن دستها، گاز گرفتن لب، پوشاندن بخشی یا نیمی از دهان به وسیله دستان و انگشتان و برقرار نکردن تماس چشمی.
ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که این علایم نشانه حتمی برای دروغ گفتن نیست و ممکن است کودک به دلایل دیگری از جمله اضطراب یا ضعف در برقراری ارتباط مناسب با دیگران این علایم را از خود نشان بدهد.
دلایل و راهکارهای جلوگیری از دروغگویی کودکان
دکتر هادی صدری، روانشناس و مشاور خانواده معتقد است: علت دروغ گویی مکرر فرزندان معمولا نداشتن اعتماد به نفس، ترس بیش از حد، جلب توجه به دلیل احساس کمبود عاطفه، آزمودن والدین خود، الگو گیری و تاثیرپذیری از رفتارهای والدین، تلافی جویی و انتقام یا پایین بودن آستانه تاب آوری در برابر مشکلات و فرار از آنها، سرکوب کردن احساس حقارت و محرومیت و در نهایت فرار از یک موقعیت اضطراب آمیز است.
برای جلوگیری از دروغ گویی فرزندان راههای زیادی وجود دارد که در ادامه به چند مورد، اشاره میشود.
۱ -والدین باید الگوی صداقت و راستگویی برای فرزندانشان باشند. وقتی یکی از والدین در موقعیتهای خاص و در برابر فرزندش دروغ میگوید، ناخودآگاه در حال آموزش دروغ گفتن به فرزندش است. مثلا مادری که در حال تماشای تلویزیون است و به دروغ در تماس تلفنی به دوستش میگوید که مشغول آشپزی است، به طور طبیعی فرزندش هم دروغگو خواهد شد.
یکی از مهمترین دلایل نوجوان برای دروغ گویی، این است که واقعیت را به نحو دیگری جلوه دهد تا پاسخ گوی عواقب کارهای خود نباشد |
۲ -پدر و مادرها نباید فرزندشان را در موقعیت دروغ گویی قرار دهند. والدین گاهی حقیقت رفتار را میدانند اما برای اینکه کودک را شرمنده یا تحقیر کنند ناخواسته از او سوالهایی میپرسند که کودک مجبور میشود برای دفاع از خود، دروغ بگوید و آنها هم عصبانیتر میشوند. در نتیجه این دور باطل تکرار میشود. بنابراین کودکتان را در چنین موقعیتهایی قرار ندهید.
۳ -پدر و مادرها باید راستگویی فرزندشان را تحسین کنند. البته اگر فرزندشان مرتکب اشتباهی شده بود، ضمن تذکر به فرزندشان، باید راستگویی او را هم تحسین کنند تا تلاش برای راستگویی در او تقویت شود.
۴ -نوجوان را با پیامدهای منطقی دروغ گوییاش آشنا کنند تا یاد بگیرد که باید مسئولیت کارهایش را بر عهده بگیرد زیرا یکی از مهمترین دلایل نوجوان برای دروغ گویی، این است که واقعیت را به نحو دیگری جلوه دهد تا پاسخ گوی عواقب کارهای خود نباشد.
۵ -محبت و پذیرش بیقید و شرط شخصیت کودک به همراه بردباری و صبر در برابر خطاهای وی میتواند کمک زیادی به راستگویی فرزند کند. البته والدین هیچگاه نباید در برابر اشتباهات فرزندشان بدون تلاش برای اصلاح کردن او، صبر کنند بلکه میتوانند در زمانهای مناسب با او به گفتوگو بنشینند تا خطاهایش را تکرار نکند.
۶ - والدین باید سعی کنند به جای زیر سوال بردن شخصیت فرزندشان، رفتارهای او را زیر سوال ببرند. به طور مثال به جای اینکه به او بگویند «تو کند ذهن هستی»، میتوانند به او بگویند «تو زمان کافی برای درس خواندن اختصاص نمیدهی در نتیجه نمراتت پایین میشود». توصیه میشود که پدر و مادرها گاهی رفتارهای درست و راههای درستی که فرزندشان جهت حل مشکلات خود در گذشته به کار گرفته است، به او یادآوری کنند تا اعتماد به نفس کافی را برای مقابله با مشکلات به دست بیاورد.
در پایان فراموش نکنید که هر کودکی ممکن است اشتباه کند و والدین قبل از هر اقدامی برای تنبیه وی باید بررسی کنند که رفتار آنها، فرزندشان را به آنها نزدیکتر میکند یا دورتر. (خراسان)
جام جم سرا: سراغ تلفن همراهم رفتم. به پیامهای گروهی توجه نکردم اما دو نفر برایم به صورت فردی پیام داده بودند که آنها را خواندم. هر دو یک پیام مشابه را فرستاده بودند، بحث زلزله! گفتند که امشب تهران زلزله میآید و از من خواسته بودند خودم را به یک جای امن برسانم.
خیلی توجه نکردم چون تا جایی که من به خاطر دارم از وقتی دانشآموز بودم چند وقت یکبار چنین شایعهای پخش میشد. اما بعد از یک ساعت علاوه بر تعداد پیامهای دریافتی، مادرم تماس گرفت و گفت یکی از دوستانشان گفته است: اعلام کردند که قرار است زلزله بیاید. گفت که نگران من و برادرم و بچههایمان است!
هر قدر تلاش میکردم به مادرم بگویم که وایبر یک مرجع مناسب خبر نیست و همیشه حرفهایی که در وایبر گفته میشود پشتوانهای ندارد، اما گویا همین که تعداد زیادی این حرف را نقل کرده بودند، خود دلیلی بر صحت آن بود و دوست عزیز مادرم گفته بود همه در وایبر این موضوع را تائید کردهاند.
من برای ایشان توضیح دادم زلزله را متخصصان لرزهنگاری فقط چند لحظه قبل میتوانند تشخیص دهند و اگر میشد از روز قبل یا صبح زود خبر داد شب قرار است زلزله بیاید که دیگر غمی نبود! هرچند توضیحات من کامل نبود، در ظاهر توجیه شد؛ اما من میدانستم تا صبح نگرانی مادرانهشان مانع یک خواب راحت میشود، مثل خیلی از مادرها و هموطنانی که آن روز نگران بودند.
چند وقت بعد وقتی بحث روغن پالم داغ داغ بود هم برخی پیامها در مورد استفاده نکردن از محصولات لبنی نامآشنا بین مردم رد و بدل شد. هر چند اصل استفاده غیرمجاز از این روغن در محصولات لبنی درست بود، اما بسیاری از نامهای آشنایی که در لیست سیاه پیامهای وایبری بود، از این اتهام مبرا شدند.
اما واقعا دروغهای وایبری چه فرقی با دیگر دروغها دارد؟ میشود بسیاری از این اخبار دروغ را در اینترنت جستجو کرد. مگر قبل از اینکه وایبر و... سر و کلهشان به زندگی ما باز شود، شایعهپراکنی کم بود؟ چرا همه چیز را گردن این وایبر بیچاره میاندازید؟
اگر شما هم در دلتان این حرفها را میزنید، باید بگویم کاملا درست میگویید. همیشه اخبار دروغ وجود داشته و خواهد داشت، اما چیزی که جای نگرانی است سرعت بالای انتقال به وسیله این لوازم ارتباطی جدید است.اگر پیشتر از این روزنامهها، صحبتهای درگوشی، وبلاگها یک خبر دروغ را پخش میکردند، این روزها با وایبر و ابزاری از این دست و تلفنهای همراه مجهز، دیگر برای پخش یک شایعه به کمتر از چند لحظه وقت نیاز است. یک کپی و ارسال در گروههایی که هر فردی در آن عضو است میتواند بسرعت خبری را پخش کند که واقعیت ندارد.
جز پخش شدن اخبار در سطح جامعه و ایجاد نگرانی، این دروغها میتواند درباره افراد نزدیکتر هم مطرح شود. در بسیاری از گروهها، اختلاف عقیده یا موضوعات دیگر باعث میشود گروهی موازی با آن تشکیل شود که افراد گلچین شده در گروه دوم حضور دارند. یا اینکه دو نفر از اعضا در چتهای خصوصی با هم در مورد دیگر اعضای گروه صحبت میکنند. به نوعی هم دروغ وایبری و هم غیبت وایبری رونق زیادی پیدا کرده است.
از سوی دیگر وقتی فرزندان ما با این وسایل در ارتباط هستند و بسادگی هر حرفی را با دیگران به اشتراک میگذارند یا یک خبر را پخش میکنند و فردا متوجه میشوند اشتباه بوده اما آب از آب تکان نخورده، قبول حرفها بدون فکر و منطق و همچنین بازگو کردن آنها بدون تحقیق و اثبات صحت آن، میتواند بر آینده آنها تاثیر منفی داشته باشد. آنها یاد میگیرند سطحی به موضوعات نگاه کنند. بزرگترها هم از این قاعده مستثنا نیستند. انتشار زود و سریع اخبار، قدرت فکر و اندیشه را از افراد سلب میکند. آنها هم موضوعی را میخوانند و با هیجان و بدون آن که در موردش تحقیق کنند برای دیگران میفرستند. این موضوع اعتماد همه را نسبت به اخباری که گفته میشود، سلب میکند. داستان چوپان دروغگو را که به خاطر دارید؟ دیگر اگر خبری هم واقعیت داشته باشد، قبول آن کمی سخت میشود.
بسیاری از این دروغها و غیبتهای وایبری میتواند آرامش را از اعضای خانواده سلب کند. میتواند باعث بحث یا اختلاف در دنیای واقعی، همان دنیایی که این روزها مهجور مانده، بشود.
باید اگر خبری یا حرفی را در این وسایل ارتباطی جدید میخوانیم، در مورد آن فکر کرده و طوری رفتار کنیم که فرزندانمان هم یاد بگیرند که نباید به هر حرفی که میشنوند اعتماد کنند، مخصوصا در این فضا که میتوان هر فرضیهای را به صورت یک نظریه اثبات شده، بیان کرد.
در یکی از مقالات پیشین گفتیم که خدا در فضای مجازی و ارتباطات جدید هم حضور دارد و قوانین دینی و انسانی مجازی و حقیقی نمیشناسد. اگر میخواهید حرفی را از خودتان بزنید یا نقل قول کنید، فراموش نکنید که این حرف میتواند آرامش خیلیها را بر هم بزند، میتواند باب بیاعتمادی را باز کند و میتواند زندگی شما و خانوادهتان را تحت تاثیر قرار دهید، پس سنجیده سخن بگویید و با تحقیق، حرفها را قبول کنید و به اشتراک بگذارید. (ضمیمه چاردیواری)
ندا داوودی
جام جم سرا به نقل از ایسنا:دکتر سیدحسن هاشمی درباره اظهارات مطرح شده توسط یکی از اعضای شورای شهر مبنی بر آلودگی آب تهران به نیتریت، گفت: معاونت بهداشت وزارت بهداشت پاسخ این موضوع را پیش از این نیز داده است. چرا که قبلا هم عنوان شده بود بچهای سه ماهه به دلیل مصرف آب جان خود را از دست داده است، سوال آن است که مگر کودک سه ماهه آب مینوشد؟ در هر حال آب تهران سالم است.
وی افزود: به دنبال عملکردمان در بیش از یک سال گذشته نیز باید به این باور رسیده باشید که بنایمان آن است به هیچ وجه به مردم دروغ نگوییم، چرا که دوره ما هم مانند دیگر دورهها موقتی است و پس از آن باید نسبت به عملکردمان پاسخگو باشیم. بنابراین چرا دروغ بگوییم، اگر موضوعی باشد حتما به مردم اطلاع میدهیم.
هاشمی گفت: به دنبال مطلبی که درباره نیتریت آب تهران در شورای شهر مطرح شد، دستور بررسی همه چاهها را دادیم. از این همه چاه در سطح شهر و البته درست در زمانی که سطح آب سدها کاهش یافته بود و مجبور به برداشت از چاهها بودند، میزان نیتریت تنها در سه حلقه چاه بیشتر از استاندارد بود که مراتب را به دکتر چیتچیان، وزیر نیرو انتقال دادیم و ایشان هم پیگیری کردند و همان جا به من گفتند که چاه را پلمپ کنند. حال اینکه ترساندن مردم و گفتن این صحبتها چه دلیلی دارد باید از خود مطرح کنندگان چنین مسایلی پرسید.
وی تاکید کرد: دلیلی ندارد ما بخواهیم خلاف موضوعی را به مردم بگوییم. از طرف دیگر اگر هم موردی هست که ما از آن اطلاع نداریم، عضو شورای شهر که اتفاقا پزشک است و همکار ما، میتوانست طی تماسی به من یا وزیر نیرو موضوع را اطلاع دهد تا بررسیها و اقدامات لازم را انجام دهیم. مگر کسی دلش میآید به مردم آسیب برساند؛ قطعا این طور نیست.
سرهنگ سیدمحسن عرفانی گفت: امروزه یکی از شگردهای سودجویان در فضای مجازی ارسال پیامکهای وسوسه انگیز مبنی بر برنده شدن در مسابقات، برنده شدن قرعه کشیها و طرحها و بستههای حمایتی است. متاسفانه برخی از شهروندان بدون توجه به اینکه آیا اصلاً در قرعه کشی مذکور یا در جشنواره اشاره شده شرکت داشتهاند یا نه، با دیدن یا شنیدن خبر، برنده شدن در طرحها و بستههای مختلف خدماتی تلفن همراه تصمیم به ارسال اطلاعات خواسته شده مینمایند و یا به نزدیکترین خودپرداز مراجعه کرده و در دام کلاهبرداران گرفتار میشوند، کم دقتی و اعتماد زیاد کاربران یکی از علل اصلی افزایش چنین کلاهبرداریهایی به شمار میآید.
وی در ادامه از شگرد جدید کلاهبرداری خبر داد و گفت: با اشاره به برخی طرحها که به تازگی از سوی شرکتهای ارتباطات سیار برای تلفنهای همراه در نظر گرفته شده، افراد کلاهبردار با سوء استفاده از این طرحها اعم از جشنواره و... به افراد دارای تلفن همراه تماس گرفته و با پیشنهادهایی فریبنده از جمله مکالمه رایگان ۳۰۰۰ دقیقهای و اینترنت رایگان به مدت سه ماه و همخوانی چهار رقم شماره آخر سیم کارت فعلی با شماره سیم کارت پیشنهاد شده در اغوای مخاطب تلاش میکنند.
رییس پلیس فتا استان خراسان رضوی بیان داشت: این سیم کارتها ارزشی حدود ۱۶۵۰۰تومان را دارا هستند و هنگام فعالسازی مابه التفاوت وجه را در خدمات مشترکین همراه بپردازند اما برخی شهروندان با فریب کلاهبردار تمام وجه (مبلغ ۱۴۵۶۰۰تومان) را هنگام دریافت سیم کارت به پست یا هر فرد دیگری تحویل میدهند در حالی که میبایست مابه التفاوت وجه را هنگام فعال سازی سیم کارت به دفاتر خدمات مشترکین بپردازند.
وی در پایان از شهروندان خواست ضمن جدی گرفتن هشدارهای پلیس، در صورت مواجه با موارد مشکوک آن را از طریق سایت پلیس فتا به آدرس Cyberpolice.ir گزارش کنند. (فردا)
دروغگویی در زندگی مشترک، که زوج انتظار صداقت کامل از یکدیگر دارند، میتواند مشکلات بسیار بزرگی ایجاد کند و حتی در بسیاری مواقع باعث از هم پاشیده شدن خانواده میشود، اما واقعا با همسر دروغگو چه باید کرد؟ باید دروغهای همسرمان را نادیده بگیریم و نگذاریم حریمها از بین برود یا مدام مچش را بگیریم و منتظر باشیم سرش به سنگ بخورد؟! شاید هم بهتر باشد بگوییم «اصلاح نمیشود!» و به سادگی طلاق بگیریم؟!
دروغگو کیست؟
بهتر است این بحث را با تعریف دروغگویی شروع کنیم؛ پنهان کردن نقصهای فردی برای تطبیق با محیط و دستیابی به نتیجه مثبت میتواند تعریفی از دروغگویی باشد. یعنی فرد به دلیل مسئولیتناپذیری و عدم پذیرش اشتباههایش احساس خطر کرده و تصور میکند ثبات محیطش از بین رفته، بنابراین دروغ میگوید.
صرفنظر از انواع و اقسام دروغگوییهای عادتی، مصلحتی، مرضی و ... میتوان گفت دروغگویی از حول و حوش ۵-۴ سالگی در افراد شکل میگیرد اما ممکن است کودک متوجه پاتولوژیک (مرضی) بودن آن نباشد چون هنوز اخلاقیات به صورت کامل در او شکل نگرفته اما ممکن است دروغی بگوید و از والدینش به صورت تصادفی پاداش بگیرد و این صفت در او نهادینه و به الگوی دروغگویی با ثبات تبدیل شود.
چرا همسرم دروغ میگوید؟
در بررسی علل دروغگویی در روابط زوج، باید بگویم بعضیهایش مربوط به فرد دروغگو، برخی دیگر متوجه فرد آسیبدیده (همسر فرد دروغگو) و برخی علل هم مربوط به مهارتهای ارتباطی بین زوج است. گروه آخر هم علل محیطی است که همه این عوامل میتواند زمینهساز دروغگویی فرد شود. از جمله عوامل مربوط به فرد دروغگو میتوان به زمینههای رشدی و صفات شخصیتی او اشاره کرد؛ یعنی فرد در خانوادهای بزرگ شده که دروغگویی بهطور عادی بین اعضا وجود داشته یا به روش شرطیسازی، وقتی بچه دروغی گفته و پاداش گرفته، تصور میکند هربار با دروغگویی پاداش خواهد گرفت.
بنابراین دروغگویی برایش کار مثبتی جلوه میکند؛ مثلا وقتی در مورد نمرهای که در مدرسه گرفته، دروغ میگوید و بعد خانواده بیخبر از دروغ او، برایش پاداش در نظر میگیرند. به این ترتیب کودک تصور میکند کار خوبی کرده که در مورد نمرهاش دروغ گفته! در بعضی موارد فرد نقاطضعفی در خود احساس میکند و اعتماد به نفس پایینی دارد بنابراین از دروغگویی بهعنوان پوششی برای نقاط ضعفش استفاده میکند تا از تهدید و بیثباتیای که ممکن است در محیطش ایجاد شود، جلوگیری کند.
گاهی هم فرد قصد جلب توجه دارد و از دروغگویی برای این کار استفاده میکند. همه این موارد میتوانند منجر به دروغگوییهای روزمره در زندگی شوند.
دروغگوهای بیوجدان!
مواردی هم هست که باعث میشود این دروغگوییها پرخطرتر شوند و فرد بیمهابا و بدون هیچ پشیمانیای دروغ بگوید: مثلا وقتی فرد شخصیتی ضداجتماعی دارد، برای حفظ منافع خودش عمدا دروغهایی بگوید و رفتارهای غیرقانونی (از عدم رعایت ضوابط اجتماعی گرفته تا نادیده گرفتن حقوق دیگران و ...) انجام دهد که باعث آزار دیگران میشود اما او از دروغهای خود ناراحت نیست!
همچنین زمانی که فرد شخصیتی خودشیفته دارد، خود را برتر از دیگران میداند و اعتماد به نفسی کاذب دارد. درواقع فرد خودشیفته درون خود احساس شکنندگی میکند و در ظاهر خود را برتر و موفق جلوه میدهد و چون احساس میکند الگوهای فکری خودش در زمینههای اخلاقی و اجتماعی از تمام استانداردهای موجود برتر است، خود را محق میداند که هر رفتاری از جمله دروغگویی داشته باشد!
مورد دیگری که این روزها بسیار شایع شده، مصرف موادمخدر است که در فرد الگوهای شخصیتی پاتولوژیک ایجاد میکند و منجر به دروغگوییهای متعدد میشود.
چه برخوردی کنیم؟
اولین قدم این است که فرد، دروغگوییاش را بپذیرد. مثلا اگر احساس کنیم این فرد پذیرش ندارد، تدافعی برخورد میکند، از دروغگویی پشیمان نیست (مثل افراد دچار اختلالهای شخصیتی ضداجتماعی یا خودشیفته) یا سوءمصرف مواد دارد، بهنظر نمیرسد این ماجرا با مداخله و مشاوره قابلحل باشد.
ولی اگر فرد آسیبدیده اصرار به حفظ زندگیاش داشته باشد، رویکرد مشاوره کاملا عوض میشود و با توجه به علت دروغگویی از اختلال شخصیتی گرفته تا سوءمصرف مواد و... افراد به درمانهای متفاوتی نیاز دارند اما زوج باید بدانند در چنین مواردی احتمال موفقیت بسیار کمتر است.
معمولا مشکلات زوجهایی که یکی از آنها دروغگوست، به دلیل بهانهگیری، اعتماد به نفس پایین و ناتوانی در برقراری ارتباط موثر با همسر رخ میدهد و وقتی زوج به دلیل این نوع دروغگوییها دچار مشکل میشوند و به مشاور مراجعه میکنند، خوشبختانه میتوانیم با رویکرد مشاورهای برای حل این موضوع کار کنیم. یکی از اصلیترین راهکارها در این زمینه استفاده از «الگوی بخشودگی» یا همان «بخشیدن» است.
در این الگو، فرد دروغگو خطای خود را میپذیرد و مشاور سعی میکند به فرد آسیبدیده (همسر فرد دروغگو) به این ترتیب کمک کند تا باورهایش را که در خلال دروغگوییهای همسرش خدشهدار شده، اصلاح کند و بتواند همسرش را ببخشد. البته فرد آسیبدیده نباید تصور کند که دچار نقطه ضعف است یا مشاور قصد دارد دروغگوییهای همسرش را بیاهمیت جلوه دهد و اغماض کند و ...
چرا به من دروغ میگوید؟!
همانطور که اشاره کردیم برخی علل مربوط به فرد آسیبدیده است؛ یعنی این علتها باعث میشود همسر این فرد به او دروغ بگوید و البته همین علتها میتواند باعث دروغگویی این فرد هم باشد. یکی از الگوهای بسیار مهمی که باعث دروغگویی همسران میشود، ضعف در مهارتهای ارتباطی همسران است؛ اینکه نتوانند ارتباط درست کلامی یا غیرکلامی با هم داشته باشند و احساساتشان را درست بیان کنند؛ همین ترس باعث میشود فرد خواستههایش را به همسرش نگوید و باعث دروغگویی شود.
فرض کنید فردی که ترس بیش از اندازه نسبت به همسرش دارد و دائما در فضایی است که مورد انتقاد و سرزنش است، تصمیم میگیرد عیب و ایرادهای خودش را بپوشاند، پس به دروغگویی روی میآورد. یا فردی که بیش از حد به همسرش وابسته است و میخواهد به هر نحوی زندگیاش را حفظ کند و با رفتارهای نامناسبی از جمله دروغگویی تایید همسرش را میگیرد.
گاهی افراد ترسهای مخفیانهای در پس ذهنشان دارند و احساس میکنند حمایت اجتماعی لازم را ندارند، اعتماد به نفس پایینی دارند و آنقدر خود را ضعیف میدانند که احساس میکنند به راحتی مورد ظلم دیگران قرار میگیرند. همین افراد در روابط بین زوج بهراحتی دچار آسیبهایی مثل دروغگویی میشوند. البته اعتماد به نفس پایین هم میتواند باعث دروغگویی فرد شود و هم باعث قربانی شدن وی در زندگی زناشویی؛ یعنی نهتنها خودش در مورد کارهایش دروغ میگوید بلکه بهدلیل اعتماد به نفس پایین، رفتاری از خود بروز میدهد که همسرش را هم مجبور به دروغگویی میکند!
در مورد علل محیطی موثر در دروغگویی هم باید گفت تمام مشکلاتی که ثبات زندگی را بر هم میزنند، از مسائل اقتصادی و اجتماعی گرفته تا وارد شدن نفر سوم به زندگی، همه میتوانند باعث دروغگویی همسر شوند. (دکتر ساناز آزادفروز - روانپزشک/زندگی مثبت)
1193
مهندس غلامرضا شقاقی گفت: در این فیلم ها آب آشامیدنی شبکه لوله کشی را با الکترودهای تجاری (آهن و آلومینیوم) الکترولیز می کنند.
وی افزود: آب دارای املاح با الکترودهای تجاری (آهن و آلومینیوم) باعث تولید رنگ و لجن در اثر آزادسازی یون های آلومینیوم و آهن شده و منجر به تولید آبی کدر و سیاه می شود که این رنگ ها به اشتباه ناخالصی های آب معرفی می شوند.
شقاقی گفت: در حالی که رسوبات تشکیل شده ناشی از واکنش یون های آزاد شده از الکترودها با آب مورد آزمایش است و از این الکترولیز استفاده های سودجویانه می شود.
رئیس اداره آب و فاضلاب مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت افزود: تمام آب ها اعم از آب های سطحی و زیرزمینی حاوی یون هایی مانند سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، سولفات، کلرور، فلوراید و برخی یون های دیگر هستند که عمدتا ناشی از انحلال مواد معدنی در آب بوده و وجود آنها در صورتی که در محدوده مجاز باشند، برای سلامتی مفید است.
شقاقی اظهار کرد: انتخاب نوع تصفیه آب بر اساس ویژگی های آن است و این کاررا متخصصان انجام می دهند برای آب هایی که در شبکه عمومی توسط شرکت های آب و فاضلاب تامین شده و توسط معاونت های بهداشتیدانشگاه های علوم پزشکی کشور نظارت می شود، نیازی به تصفیه آب اضافی نبوده و در صورت لزوم این کار توسط تامین کنندگان آب انجام می شود.
وی افزود: از طرف دیگر سامانه های تصفیه آب در شبکه های عمومی بطور دائم توسط کارشناسان شرکت های آب و فاضلاب و معاونت های بهداشتی دانشگاه های علوم پزشکی کشور تحت کنترل و آزمایش قرار گرفته و نگهداری می شوند. در صورتی که در سامانه های تصفیه آب خانگی این کنترل ها انجام نشده و به هر دلیلی دچار مشکل شوند آب بی کیفیت و بعضا آلوده در اختیار مصرف کننده قرار می گیرد.
شقاقی گفت: برخی از دستگاه های تصفیه آب املاح آب را که برای سلامتی مفید هستند به شدت کاهش می دهند. همچنین در صورت عدم نگهداری صحیح از این دستگاه ها بار میکروبی آن افزایش یافته و به دلیل حذف کلر آب می تواند با آلودگی ثانویه مواجه شود.
رئیس اداره آب و فاضلاب مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت افزود: به شهروندان توصیه می شود که در مناطقی که آب توسط شرکت های آب و فاضلاب تامین شده و مورد تایید مقامات بهداشتی است نیازی به استفاده از دستگاه های تصفیه آب نیست و وزارت بهداشت نیز هیچکدام از این دستگاه ها را مورد تایید قرار نداده و توصیه ای هم برای استفاده از آن ندارد.(مهر)