ترشک ها و لواشک های رنگارنگ زیر نور چراغ های گازی، چشم هر عابری را مجذوب خود می کند. اما، متخصصین تغذیه توصیه می کنند فریب ترش مزه های سرطانزا را نخورید.
وی با عنوان این مطلب که بررسی های ما نشان داد تمامی ۲۱ نمونه مورد بررسی از این محصولات از رنگ های غیرمجاز استفاده کرده اند، از وجود رنگ صنعتی «تارتارازین» در برخی از نمونه های مورد آزمایش خبر داده و گفته بود که این رنگ صنعتی سرطانزا بوده و به هیچ عنوان قابل استفاده در محصولات غذایی نیست.
مدیرکل آزمایشگاه های مرجع سازمان غذا و دارو همچنین از آلودگی میکروبی در ۵۰ درصد از ۲۱ نمونه آزمایش آلوچه و لواشک خبر داده و گفته بود این قبیل تنقلات فله ای از سلامت لازم برخوردار نیستند.
خیلیها با تصور اینکه ترشیجاتی مثل لواشک، بدون کالری و سالم هستند، با خیال راحت انواع و اقسام این قبیل محصولات را خریداری و مصرف میکنند، خصوصا اگر عنوان خانگی را هم با خود یدک بکشد؛ غافل از اینکه گاهی ضرر این قبیل مواد خوراکی بیشتر از آن است که بشود باور کرد.
استفاده از اسید سیتریک مصنوعی در تولید لواشک و محصولات ترش مشابه، هشداری است که کارشناسان وزارت بهداشت در مورد مصرف محصولات فله ای و بدون مجوز میدهند. البته تمامش این نیست؛ جوهر لیمو و رنگهای غیرمجاز هم یک پای ثابت این محصولات عنوان شدهاند.
شادی صابر کارشناس تغذیه در اینباره میگوید: برخی افراد با تصور اینکه محصولات ترش مثل لواشک ضرری ندارند چربی سوز و باعث لاغری هستند، به طور مداوم از این محصولات استفاده میکنند. اما این افراد باید بدانند که ترشی اسیدهای افزودنی همچون اسید سیتریک به این محصولات، هیچ گاه خاصیت لاغرکنندگی ندارد و حتی به دلیل اینکه موجب ترشح اسید معده میشود، غذا را سریع هضم و جذب میکند و باعث تشدید گرسنگی و افزایش اشتها میشود، در نتیجه فرد غذای بیشتری مصرف میکند که باعث اضافه وزن او میشود. از طرفی شکر و نمکی که جهت ملسشدن و افزایش ماندگاری به این محصولات اضافه میشود، برای مبتلایان به دیابت و فشار خون مضر است.
اگر گمان میکنید لواشکهایی که عمدتاً به اسم لواشک خانگی تهیه میکنید، به همان شیوه قدیمی تولید میشود، سخت در اشتباه هستید. یکی از توزیع کنندگان مواد غذایی میگوید: لواشکها عمدتا در تناژ بالا و به صورت تنی فروخته میشود. اغلب شان هم در کارگاههای اطراف شهرها تولید میشود. من یکی از این کارگاهها را دیدهام. هرچه به دستشان میآید داخل ملاط میریزند. بیشترش میوههای گندیده و کرم زده و ضایعات ترهباره است که با رنگ و جوهرلیمو و نمک، شکل و قیافهاش را درست میکنند و گرنه از بوی گند نمیشود نزدیکش شد. بعدش هم بستهبندی میکنند و دست توزیع کننده میدهند.
دبیر
شورای سلامت دهان وزارت بهداشت گفت: برخی از شرکتهای ارایه خدمات
دندانپزشکی با فریب و سوء استفاده از ناآگاهی عمومی، بدون داشتن سرمایه
لازم برای یک شرکت بیمهای، بدون تعهد ریسک، بدون انجام فرایندهای بیمهگری
خرید خدمات شامل مقومی، رسیدگی به اسناد و پرداخت هزینه خدمات و نیز بدون
نظارت مؤثر بر مراکز درمانی و از همه مهمتر با تعرفه گذاری غیرقانونی،
بازار ارائه خدمات دندانپزشکی را تحت تاثیر مخرب قرار می دهند.
دکتر عسگری با بیان اینکه مجوز فعالیت های شرکتهای مذکور حسب ظاهر از جانب بیمه مرکزی ایران صادر نشده گفت: تعرفههای اعلام شده توسط شرکتهای مذکور نیز تعرفههای مصوب و قانونی نبوده و توسط همین شرکتها تعیین و اعلام می شود که خود امری خلاف محسوب می گردد.
دبیر شورای سلامت دهان وزارت بهداشت با بیان این که در گذشته نیز یکی از شرکت های بنام، اقدام به این کار کرده بود، گفت: یکی از مهم ترین خدماتی که توسط این شرکت ها ادعا می شود، ارایه تخفیف ویژه خدمات دندانپزشکی به اعضا است. واقعیت این است که معمولاً تعرفههای این شرکت ها از ارقام جاری بسیار بالاتر است، اما بر مبنای همین ارقام گزاف غیرمصوب، شرکتهای مذکور اقدام به ارائه تخفیفات به جمعیت تحت پوشش حتی تا 60 درصد مبلغ اعلامی مینمایند که نهایتا در برخی از موارد متاسفانه حتی بعد از ارایه تخفیفات، رقم ماخوذه از بیماران از تعرفههای قانونی بالاتر است.
وی افزود: یکی دیگر از اقدامات سودجویانه چنین شرکت هایی این است، که در قبال معرفی تعداد زیادی بیمار، از مراکز دندانپزشکی تخفیف میگیرند. بنابراین در این شکل، تخفیف ارائه شده از جانب مراکز ارایه دهنده خدمت صورت میگیرد و شرکت های مذکور بر خلاف بیمهها، مابهالتفاوت هزینه را به مراکز درمانی پرداخت نمی کنند. این امر نیز می تواند منجر به کاهش کیفیت ارایه خدمات توسط مراکز درمانی به مردم شود. البته با چنین مداخلات سودجویانه، نهایتا مردم بهره ای از ارایه اینگونه خدمات نبرده و در واقع این افراد فریب خورده اند که متضرر شده و سرمایه چنین شرکت هایی را تامین می کنند.
جام جم سرا:
این روزها تبلیغات وسیعی در باره سنگ نمک و نمک دریا و فواید و خواص درمانی آنها صورت می گیرد در حالی که این موضوع از سوی متخصصان رد شده است.
سنگ نمک، کانی سدیم کلرید (NaCl) است که با نام هالیت یا کلرید سدیم طبیعی نیز شناخته می شود. نمک دریا نیز به نمک حاصل از تبخیر آب دریا گفته می شود که بیشتر در آشپزی و لوازم آرایشی مورد استفاده قرار می گیرد. این نمک، گران تر از نمک معمولی و فاقد عنصر حیاتی ید است و ناخالصی های گوناگون دارد.
به نقل از ایرنا، یک کارشناس بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در این زمینه گفت: نمک دریا و سنگ نمک بدلیل داشتن املاح مضر و رسوب آن در بدن انسان، سرطانزاست.
سکینه جعفری با اشاره به اینکه عده ای سودجو از بحث طب سنتی در این زمینه سوء استفاده می کنند، افزود: این روزها در برخی تبلیغات، نمک دریا و سنگ نمک بعنوان طب سنتی یا اسلامی معرفی می شود در حالی که مصرف این نمک ها برای انسان خطر دارد. این نوع نمکها، تصفیه نشده، فاقد ید و دارای انواع ناخالصی از جمله فلزات سنگین است و خطر سرطانزایی آنها اثبات شده است.
وی با بیان اینکه برخی افراد از سنگ نمک برای خیس کردن برنج استفاده می کنند، گفت: ناخالصی های این نمک به مرور زمان در اعضای مختلف بدن انسان مانند کلیه رسوب و تجمع می کند.
این کارشناس تصریح کرد: انواع نمک دریا و سنگ نمک های موجود در بازار غیراستاندارد است و کارشناسان بهداشتی در صورت مشاهده آنها را جمع آوری می کنند.
وی نمک مناسب برای مصرف را نمک تصفیه شده ید دار عنوان و اظهار کرد: پرفشاری خون و تشدید پوکی استخوان از عوارض رایج مصرف بیش از اندازه نمک است که از مشکلات عمده جامعه امروز ما به شمار می آید.
مدیر مرکز بهداشت شماره یک اصفهان نیز در این زمینه گفت: در صورت تولید و عرضه نمک های ناسالم که در کشور شایع شده است، مشکلات کمبود ید و سایر بیماری های مرتبط با آن بروز خواهد کرد.
حمید ترک زاده با اشاره به اینکه نمک در طبیعت به صورت جامد (معادن سنگ نمک) یا به صورت محلول در آب دریا وجود دارد، افزود: نمک چه بصورت استخراج شده از معادن و چه استخراج شده از آب دریا دارای ناخالصی فراوان است.
وی بیشترین ناخالصی های نمک را گچ، شن و ماسه (به صورت نامحلول) و فلزات سنگین همچون سرب، کادمیوم، آرسنیک و جیوه دانست و تاکید کرد: این ناخالصی ها عوارض جبران ناپذیری را در سلامت انسان برجای می گذارد.
وی اظهار کرد: فلزات سنگین موجود در نمک های طبیعی باعث بروز انواع سرطان و بیماری های کلیوی می شود و نا خالصی های غیرمحلول در نمک های طبیعی، مسمومیت های مزمن و عوارض بهداشتی مختلف برای بدن ایجاد می کند.
این پزشک گفت: تبلیغات ناآگاهانه و وسیع درباره خواص درمانی سنگ نمک و نمک دریا و عدم تاثیر مصرف آنها بر بیماری فشار خون بالا، بیماران قلبی، دیابتی و زنان باردار، غیر منطقی و غیرعلمی است و به عنوان یک تهدید جدی بشمار می آید.
ترک زاده افزود: مصرف نمک های غیر یددار و تصفیه نشده که فاقد پروانه ساخت از وزارت بهداشت است باعث بازگشت عوارض جبران ناپذیر کمبود ید و تحمیل هزینه های درمانی سنگین بر دوش دولت و خانواده ها می شود.
مدیر مرکز بهداشت شماره یک اصفهان به مردم توصیه کرد که نمک به مقدار کم و از نوع نمک های یددار تصفیه شده ای که دارای پروانه بهداشتی از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی باشد و تاریخ تولید و انقضاء آن نیز ثبت شده است، استفاده کنند.
وی تصریح کرد: این نمک ها فاقد فلزات سنگین شامل سرب، ارسنیک (عوامل ایجادکننده سرطان) و ناخالصی های محلول سفید رنگ مانند گچ که غیر قابل جداسازی است، می باشد.
نمک در تمام سلول های بدن انسان وجود دارد و بدون آن ادامه حیات غیرممکن است زیرا مهمترین عامل انتقال پیام های عصبی از مغز به اعضاء، انقباض قلب و ماهیچه های دیگر بدن است.
ید نیز یکی از ریزمغذی های اساسی است که در تولید هورمون تیروئید شرکت دارد.
این هورمون در سلامت و اعمال حیاتی انسان از دوران جنینی، کودکی و بلوغ نقش دارد لذا نرسیدن ید کافی به بدن عوارض بیشماری شامل گواتر، ناهنجاری های مادرزادی، افزایش موارد سقط و مرده زایی، هیپوتیروئیدی مادرزادی، کرولالی مادرزادی، کاهش بهره هوشی و عقب افتادگی ذهنی خواهد داشت.
از سال 1368 تلاش هایی از سوی پژوهشگران کشور برای حذف اختلالات ناشی از کمبود ید از طریق یددار کردن نمک ها صورت گرفت بطوریکه در سال 2000 میلادی جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشور عاری از کمبود ید در منطقه شناخته شد.
جام جم سرا: دکتر خسرو صادق نیت وی افزود: در درمان خروپف عوامل زیادی از جمله قطع تنفس به دنبال خروپف ، افت اکسیژن و سایر عوارض جانبی باید مورد بررسی قرار گیرد و صرفا با بستن دستبند، خروپف درمان نمیشود.
به نقل از باشگاه خبرنگاران، او تصریح کرد: در پزشکی دستبند برای تعیین میزان خواب یا بیدار بودن بیمار وجود دارد اما آن دستبندها هیچ اثر درمانی یا تشخیص برای خروپف ندارند. بنابراین، تبلیغات دستبند خروپف صرفا جنبه تجاری داشته و هیچ گونه اثر علمی در درمان خروپف به جای نمیگذارد.
جام جم سرا: اخیرا مشاهده شده برخی مشترکان بهویژه در ایران پیامک یا ایمیلی با این مضمون که شما برنده مبلغ 850هزار پوند از سوی کمپانی پپسی شدهاید، دریافت کردهاند. این خبر، کارخانه پپسی را بر آن داشت که با انتشار بیانیهای ضمن هشدار به دریافتکنندگان این پیامهای جعلی موسوم به «SCAM» از آنها بخواهد مراقب سوءاستفادههای مالی و اطلاعاتی متعاقب آن باشند.
به نقل از ایسنا، این کمپانی هرگونه ارتباط با ارسال پیام یادشده را بکلی رد و اعلام کرد: این پیامها جنبه کلاهبرداری دارد و این کمپانی هیچ جایزهای مبنی بر لاتاری پپسی به هیچیک از مصرفکنندگان پرداخت نخواهد کرد.
جام جم سرا: ممکن است بگویید که هرگز دروغ نمیگویید و از این کار نفرت دارید و چنین عملی را بشدت نکوهش میکنید، اما همه ما گاهی اوقات دروغ میگوییم و آن را «مصلحتآمیز» میدانیم. با این حال از یک چیز کاملا مطمئن هستیم و آن اینکه لااقل به خودمان دروغ نمیگوییم. فرض بر این است که انسان به تنها کسی که دروغ نمیگوید، خودش است. زیرا این کار درست مانند این است که جسم نوکتیزی بردارد و عمدا به چشم خود فرو کند. با این رفتار مسلما به خودش صدمه میرساند، اما برخی از افراد در دروغگویی چنان مهارت دارند که گاهی اوقات خودشان را نیز فریب میدهند. اگر اندکی تامل کرده و نگاهی به اطرافتان بیندازید، براحتی افرادی را میبینید که علائمی از خودفریبی دارند و خودشان را به گونهای که شستشان هم خبردار نمیشود، میفریبند. آنها بیشتر مواقع متوجه دروغهایشان نیستند و نمیتوانند ماهیت آن دروغها را بخوبی بشناسند. حتی دروغهایشان را بشدت باور کرده و گاهی اوقات بر مبنای همان دروغها تصمیمگیری میکنند. البته کسانی هم هستند که با وجود آگاهی، خودشان را میفریبند. آنها اگرچه میدانند افکارشان فریبی بیش نیست، اما به دلایلی ـ مانند فرار از مشکلات ـ ترجیح میدهند به خود دروغ بگویند و از رویارویی با حقیقت دوری کنند. خودفریبی همانند دگر فریبی صدمه میزند و میتواند زندگی فرد را به تباهی بکشاند. در حقیقت افراد خودفریب به دلیل اینکه نمیتوانند ارزش وجودشان را بدرستی درک کنند بسیار افسرده و غمگین هستند و کمتر از دیگران لب به خنده میگشایند.
چرا خودفریبی
خودفریبی دلایل بسیاری دارد، اما اصل مشکل در افکارمان و چیزی است که سعی داریم آن را از خودمان مخفی نگهداریم. آن مساله را دوست نداریم و به جای پذیرفتن و روبهرو شدن با آن و حل مشکل، سعی میکنیم وجودش را انکار کنیم. خودفریبی بیشتر اوقات در سطح ناخودآگاه فرد اتفاق میافتد و به او کمک میکند که تعادل روحیاش را با دور شدن از حقیقتی آزاردهنده حفظ کند و وقتی به چنین فردی بگویید در حال گول زدن خودش است، در حالت تدافعی قرار گرفته و رفتارهای تهاجمی از خود بروز میدهد و بشدت این موضوع را انکار میکند.
افراد به خود دروغ میگویند تا از نفس و وجود خود در برابر حقیقتی که گاه تحقیرکننده است، دفاع کنند. یکی از رایجترین مثالهای خودفریبی اعتقاد به شانس است. اگر کسی باور داشته باشد که به سبب بدشانسی در کاری شکستخورده است، خودش را گول میزند. او نمیخواهد این حقیقت را که اشتباه خودش موجب چنین شکستی شده است، بپذیرد و ارزش خود را در خطر میبیند. بنابراین سعی میکند با این ترفند، خود را از چنین حس مخربی محفوظ نگه دارد. در حقیقت با سرزنش عوامل بیرونی ـ عواملی که کوچکترین ربطی به خود فرد ندارند ـ تلاش میکنند نسبت به خود احساس خوبی داشته باشند و بیکفایت و نالایق جلوه نکنند.
برخی نیز برای حفظ تعادل روحی دست به خودفریبی میزنند. مثلا وقتی فردی سیگار میکشد و میداند کار درستی نیست، هربار که لب به سیگار بزند، احساس بدی نسبت به خود خواهد داشت و دچار اضطراب میشود، بنابراین برای اینکه جلوی این احساس را بگیرد با ساختن دروغی، خودفریبی میکند و میگوید هر موقع که سیگار میکشد، احساس خوبی دارد. حتی ممکن است واقعا باور کند سیگار کشیدن برای سلامتاش خوب است. گاهی هم فرد وقتی با فاجعه و مصیبتی دردناک روبهرو میشود، با انکار آن بهطور ناخودآگاه تا مدتی سعی میکند تعادل روانش را حفظ کند، مانند کسی که عزیزش را از دست داده است.
افرادی که کارهای خود را همیشه به تعویق میاندازند، در مقایسه با خودفریبها از همه حرفهایتر هستند. این افراد با این توجیه که منتظر رسیدن زمان مناسبیاند تا حال و روحیهشان در وضع خوبی قرار گیرد و بتوانند کارشان را به بهترین صورت انجام دهند، انجام کارهایشان را به تعویق میاندازند، اما حقیقت چیز دیگری است. بیشتر اوقات این افراد از شکست و عدم توانایی انجام کاری خاص میترسند و نمیخواهند تواناییهای خود را به بوته آزمایش بگذارند و با عدم موفقیت تحقیر شوند یا اینکه صرفا بسیار تنبل و از زیر کار دررو هستند و این موضوع را حتی خودشان دوست ندارند و سعی میکنند انکارش کنند. اکثر این افراد خودفریب با دروغگویی خود را از رویارویی با حقایق زندگی دور نگه میدارند.
برخی افراد نیز وقتی زندگی سخت و مشکل میشود و نمیتوانند براحتی از پس مشکلاتشان برآیند و احساس میکنند مجبورند دست از رویاهایشان بکشند، اما از اعتراف به شکست خجالت میکشند، بهدنبال راهحلی میگردند که این احساس شرمندگی را از خود دور کنند و از مشکلات بدون سرزنش کردن خود فرار کنند، بنابراین شروع به خودفریبی میکنند و میگویند این دنیا برایشان ارزشی ندارد و هرگز دنبال موفقیتهای دنیوی نیستند و فقط به زندگی پس از مرگ میاندیشند. آنها بیش از پیش از زندگی دست میشویند و در این افکار خود غرق میشوند. در حقیقت با این روش از مشکلات و شکستهایشان میگریزند.
سفر کردم که از یادم بره...
برخی دیگر نیز با مسافرتهای پی در پی خودفریبی میکنند. همه ما دوست داریم سفر کنیم و به محض به دست آوردن موقعیتی مناسب به سفرهای دوستداشتنی میرویم، اما برخی از مردم وقتی اوضاع محیط زندگیشان رو به وخامت میگذارد، تصمیم به سفر میگیرند. این افراد نمیتوانند از پس مشکلات موجود برآیند یا حتی در برقراری ارتباط با دیگران مشکل دارند و به این دلیل تصمیم به سفر میگیرند. آنها به اشتباه فکر میکنند با فرار میتوانند خود را از این وضع اسفبار نجات دهند. سپس به دروغ به خود میگویند، من عاشق سفر هستم، اما در حقیقت عاشق فرار از مشکلات هستند.
یکی دیگر از خودفریبیها که بسیار رواج دارد، پرکاری است. گاهی اوقات فرد نمیتواند درخصوص موضوع مورد علاقهاش موفقیتی کسب کند و بارها با شکست مواجه میشود و به علت اینکه درد این شکستها خارج از تحملش است، سعی میکند خود را مشغول نگه دارد. برخی افراد معتاد به کار به دلیل شکست در رویارویی با زندگی اجتماعی با این خودفریبی بسیار عالی که «من کار زیاد دارم» از دیگران فاصله میگیرند و در دنیای پر از اندوه خود تنها میمانند.
حتی برخی مجرمان بویژه دزدها با خودفریبی دست به این اعمال ناپسند میزنند. برخی سارقان با تصور اینکه از ثروتمندانی که پول خود را با فقرا تقسیم نمیکنند، دزدی میکنند، اعمالشان را توجیه و خودفریبی میکنند، زیرا در غیر این صورت باید این حقیقت شرمآور را بپذیرند که راه دیگری غیر از دزدی برای پول درآوردن بلد نیستند.
چگونه جلوی خودفریبی را بگیریم
تنها راه ممانعت از خودفریبی، شجاع شدن است. این افراد باید تصمیم بگیرند انواع خودفریبیها را شناخته و با آنها مبارزه کنند. افکار و سیستم اعتقادی و باورهایشان را بدرستی مرور کنند و آن بخشی را که بوی خودفریبی میدهد از وجود خود بیرون کنند. موثرترین روش مبارزه با خودفریبی این است که برای خود ارزش قائل بوده و به خودتان افتخار کنید. سعی کنید تواناییهای خود را بشناسید و با کمک آنها به جنگ مشکلات دیگرتان بروید. این زندگی شماست و باید نقش خود را در صحنه به بهترین وجه ممکن ایفا کنید و هرگز با مخفی کردن ترسهایتان لذت زندگی خوب را از خود نگیرید. در جهت اصلاح مشکلاتتان قدمهای آرام، اما مطمئن بردارید و خونسردیتان را حفظ کنید. هرگاه دست از خودفریبی برداشتید، لذت آزادی از خود را خواهید چشید و از زندگیتان رضایت کامل خواهید برد. شما بدون ترس و نگرانی با مبارزه با مشکلات احتمالی میتوانید غرور خود را حفظ کنید و روزگارتان را آگاهانه و در نهایت با موفقیت سپری کنید.
بنابراین از همین امروز دیگر به خودتان دروغ نگویید!
knowmyself / مترجم: نادیا زکالوند
اما این که در هزاره سوم، راه اشتباه پیشینیان را پیمودن و از یک سوراخ به دفعات گزیده شدن، دیگر با حساب و کتاب عقل و منطق جور درنمیآید.
سالهاست که صفحه حوادث روزنامهها، اخباری را منتشر میکنند از دختران و پسران عشق سینمایی که از هول حلیم در دیگ میافتند و در دام وسوسهانگیزی که شیادان برایشان تدارک دیدهاند گرفتار میشوند و چه هزینهها که از جیبشان نمیرود و چه ضربههای روحی و روانی که بر جانشان نمینشیند.
خبر آخر اما، ماجرای کلاهبرداری بود که به نام یکی از ستارگان سینمای ایران در شبکههای مجازی صفحهای گشوده و با ارتباط برقرارکردن با دختران جوان و وعده و وعید آکتور کردنشان، اخاذی میکرده و هدایا میگرفته و بعد به شیوه همه طراران تاریخ غیبش میزده است.
تنها مایه دلخوشی، اینکه سوءاستفاده به مسائل مالی محدود بوده و کار به جاهای باریک نکشیده است.
نکته طنز و درام این ماجرا توامان با هم، نه فکر نه چندان بکر کلاهبردار مذکور که سادهلوحی و خوشباوری عجیب و غریب این دختران علاقهمند به سینما بوده که شوق بازیگر شدن و پول و شهرت در ادامهاش، چنان بر سر ذوقشان آورده بوده که کرکره عقل و منطق را یکسره پایین کشیده و حتی برای لحظهای به این فکر نکرده بودند که نظارتی بر شبکههای اجتماعی نیست و هر کس میتواند به نام فرد دیگری صفحهای برای خود باز کند و عکسی هم بگذارد و پیغامی هم بدهد و بگیرد. احتمال بعید آن است که بانوان مذکور شاید حتی از این موضوع اطلاعی هم نداشتهاند.
حکایت این روزهای شبکههای اجتماعی بسیار شبیه است به روزگاری که تازه تلفن به خانهها راه پیدا کرده بود و خاطرتان هست آن حجم بالای مزاحمتهای تلفنی را؟ سرخوشان آن دوران به طور تصادفی شماره میگرفتند و فوت میکردند و مردم را سر کار میگذاشتند؛ سرخوش بودند دیگر.
این که میگویند فرهنگ استفاده از هر ابزار و امکان و تکنولوژی همراه آن به کشور وارد نمیشود گزافهگویی و اغراق نیست. حال که خواه ناخواه شبکههای اجتماعی اینچنین در دل برخی از جوانان امروزی ریشه دوانیدهاند خوب است که کاربرانش اطلاعات مقدماتی و حداقلی از آنها داشته باشند.
از اینکه بگذریم، سالهاست که به جوانان علاقهمند به هنر هفتم گفته و نشان داده شده، مستندوار، که بازیگرشدن راه و رسم دارد و سواد و تحصیلات خودش را میخواهد و نشان دادن در باغ سبز برای پیمودن ره صدساله در یک شب، درواقع سرابی است که پایانش راه به ناکجاآباد میبرد.
زمانی که آموزشگاههای بازیگری مجوزدار و معتبر در سراسر کشور وجود دارد و از سوی دیگر، راه دانشگاه و تحصیلات آکادمیک هم باز است، چرا دلخوش کردن به وعده و وعیدهایی که اکثرا بوی سوءاستفاده و کلاهبرداری از آن به مشام میرسد؟
خوب است گاهی به تجربه و توصیه دیگران هم اعتماد کنیم؛ گزیده شدنهای متعدد از یک سوراخ شایسته انسانهای عاقل و دوراندیش نیست.
محسن محمدی - جامجم
جام جم سرا: رشد و پرورش هوششناختی کودکان مدتی است که با فعالیتهای برخی مؤسسههای خصوصی و کمک تبلیغات رسانهای به احساس نیاز در تعدادی از خانوادهها تبدیل شده است.
تلاش برای باهوششدن فرزندان در هر خانوادهای به یک شکل بروز میکند: شوق خرید بستههای آموزشی هوشافزا، نگرانی از اینکه اگر نتوانم کلاس و بستهای را برای فرزندم تهیه کنم، چه آیندهای در انتظار فرزندم خواهد بود؟
البته نمیتوان همه مزایای کمکآموزشی را انکار کرد اما وقتی شعارهای تبلیغاتی کار را به آنجا برساند که ادعا کنند که شما میتوانید با ۱۵ دقیقه در روز کودکتان را نابغه کنید و... آثار نامطلوبی بهوجود میآورند و با اغراقهای خود سطح تلاشهای تربیتی را محدود و غیرواقعی میکنند. اینکه پیامهای تبلیغاتی مکررا و دائم از وظیفه آموزش پدرها و مادرها و محبت آنها بگویند و بعد خرید محتوای خود را مساوی پدر و مادریکردن خوب تلقی کنند، موجب میشود که توجه و دغدغه والدین کمکم به نوعی نگرانی تبدیل شود که فقط با خریدن این بستههای هوش از بین میرود.
آسیب جدی دیگر این نوع تبلیغات این است که برای قشر ضعیف و کمتوان مالی حسرت برباد رفتن آینده فرزاندشان را بهدنبال دارد. ما به شما میگوییم که چگونه میتوانید بدون خرید این بستههای هوشافزا به کودک خود کمک کنید.
همه باهوشند اما...
نمره هوش فرزندان برای بعضی پدرها ومادرها، بهانه خوبی برای فخر فروشی آنهاست درحالیکه آیا کسی بهنظر بچهها وقتی مجبور میشوند تست هوش بدهند، بازیهای فکری کنند یا... توجه میکند؟ اجبار در رشد هوش و نابغهشدن، اگر برای بچهها وظیفهای باشد که به وسیله آن رضایت پدر و مادر را بهدست بیاورند، نهتنها تلاش مفیدی نیست بلکه موجب از بین رفتن خلاقیت آنها هم میشود.
در واقع هوششناختی که تبلیغات با شعارهایی مثل فعالسازی نیمکره راست و چپ و... آن را به معنی تضمین موفقیت آینده فرزندان معرفی میکنند، فقط میتواند در سالهای اولیه تحصیل بچهها ضامن موفقیت تحصیلی آنها باشد. ضمن آنکه پدر و مادر بودن یک بچه نابغه نیز کار راحتی نیست. امروزه با پیشرفت علم دیگر نمیتوان از یک مدل هوش حرف زد بلکه باید به انواع مختلف هوش اهمیت داد.
افراد موفق در کنکور، محیطهای کار و... لزوما افرادی با هوششناختی بالا نیستند بلکه آنها افرادی با هوش متوسط و نرمال هستند که توانستهاند هوش هیجانی خود را بالا ببرند و تواناییها و انگیزههای خود را بشناسند.
همچنین این افراد میتوانند احساسات خود را مدیریت کنند. برای آنکه بتوانید موفقیت آینده بچههای خود را تضمین کنید لازم است هوششناختی و هوش هیجانی را به موازات هم رشد بدهید. امروزه همه باهوشند. فرق آدمها در شناخت نوع هوش آنهاست. کسی که توانایی حرفزدن بسیار خوبی دارد، فردی که میتواند با افراد بهخوبی ارتباط برقرار کند، نقاشها، ورزشکارها، دوستداران طبیعت و...، همه از نوعی از هوش بهره بردهاند که احتمالا دیگران از این نوع هوش به اندازه کافی بهره نبردهاند.
هوش این افراد در دستههایی با این نام مثل هوش کلامی، هوش میانفردی، هوش فضایی، هوش جسمی و... قرار میگیرد. اگر شما پدرها و مادرها سطح اطلاعات خود را در این زمینه بالا ببرید و فقط شنونده محض این تبیلغات نباشید، میتوانید محیطی برای تجربهاندوزی و تلاش و خلاقیت بچهها تدارک ببینید. بعد کمکم خودتان میتوانید کشف کنید که فرزند شما از کدام یک از انواع هوش بیشتر بهره برده است. اتفاقا این کشف صرفا با خرجکردن پول بهدست نمیآید؛ صبر شما و وقتی که برای این کار میگذارید مهمترین ابزارهای شما در این کار هستند.
اولین سالهای زندگی
خانوادهای که پدر و مادر در آن سختگیری بیجا دارند و پرخاشگر و انتقادکننده باشند، به هوش بچهها و جرأت بچهها برای بیان تواناییشان صدمه وارد میکند. در مقابل، خانوادههایی که محیط دوستانه، آرام و رابطهای برمبنای تعامل سالم با فرزند خود دارند میتوانند به رشد تواناییهای هوشی بچهها کمک کنند. پیشنهادهای زیر به شما کمک میکند که در تقویت هوش بچهها اثرگذار باشید:
۱- صبحانه خوب و کامل را فراموش نکنید. مغز خوب و سالم، غذای سالم و کافی هم نیاز دارد؛ اگر کودک شما صبحانه خوبی بخورد که بتواند ۲۰درصد انرژی او را برای ادامه روز تأمین کند، حتما توجه و تمرکز بیشتری پیدا میکند.
۲- بازی به اندازه غذای خوب میتواند در رشد هوش شناختی کودکان اثرگذار باشد. بازی حسابشده نوعی تمرین مغز است. در دوران نوزادی با بغل کردن بچه و بازی کلامی با نوزادان میتوانید به رشد و تقویت بیشتر و بهتر هوش آنها کمک کنید. در سالهای بعدی هم میتوانید به کمک حواس بچهها و بدون آنکه امکانات مادی زیادی لازم داشته باشید با او بازی کنید و به افزایش شبکه سلولهای مغز که ابزار هوش است، کمک کنید.
۳- دالی بازی، قایم موشک، بازیهای نمایشی مثل پانتومیم و حتی تشخیص بوها با چشم بسته به رشد هوش کودک کمک میکند.
۴- در سالهای بالاتر، بازیهای فکری که بچهها خودشان انتخاب میکنند مثل پازل و بعضی از بازیهای رایانهای در زمانهای محدود میتواند مؤثر باشد.
۵- تعامل کودک و والدین مثل حرفزدن، گوشکردن به هم، توجه به هم، سؤال پرسیدن و نظر خواستن، در قدرت هوش بچهها اثرگذار است.
۶- اگر پدر و مادر اهل مطالعه کتاب باشند به راحتی میتوان ایده تشویق کودکان به مطالعه را برای افزایش هوش عملی کرد. کتاب خواندن سلولهای مغز را فعال و زمینه تجربهاندوزی و آزمون و خطای کمتر را به بچهها هدیه میکند. برای بچهها کتاب بخوانید و اجازه بدهید هر سؤالی دارند از شما بپرسند و به آنها با حوصله و دقت جواب دهید. حتما شما هم بعد از خواندن کتاب از کودک خود درباره شخصیتها و اتفاقات داستان سؤال بپرسید. از او بخواهید درباره داستان کتاب نقاشی هم بکشد.
۷- سرزنش و مقایسه بچهها را فراموش کنید. اگر بخواهید با میزان هوشمندی بچهها فخرفروشی کنید آنها را در فشار روانی قرار میدهید و از همه مهمتر اینکه دوران کودکی را از آنها میگیرید.
۸- شاید فکر کنید هر فرد نابغه و باهوش موفقی، قطعا خانواده مرفه و بدون مشکلی داشته. اما بهتر است بدانید که اغلب افراد موفق دنیا زندگیهای سخت و پر از رنجی داشتهاند. شاید راز این شکوفایی در این باشد که ذهن افراد در شرایط سخت و چالشانگیز مجبور میشودکه اطلاعات را پردازش و راهحلیابی کند. در خانواده بهدنبال ایجاد محیط مصنوعی و گلخانهای که در آن بچهها به رشد هوشی برسند، نباشید، به آنها فرصت فکر کردن و حل مسئله بدهید.
۹- خلاقیت را در کودک رشد دهید. یکی از راههای رشد خلاقیت این است که به جای اینکه همه چیز را حاضر و آماده در اختیارش بگذارید، به او کمک کنید تا از وسایل و ابزارهای دم دستی و غیرقابل استفاده، وسایل مورد نیاز خودش را بسازد. به او فرصت بدهید فکر کند که چگونه میتواند به کمک یک لوله مقوایی که از انتهای یک دستمال کاغذی رولی باقی مانده است و چند تکه پارچه و چسب و... یک جامدادی رومیزی برای خودش بسازد.
کمک به هوش بچهها قبل از تولد
هوششناختی یکی از ابزارهای موفقیت بچهها در آینده است. همانقدر که وراثت و ژنها میتوانند در میزان هوش بچهها اثرگذار باشند، محیط هم میتواند در رشد و تقویت یا هدر دادن و ضعیفکردن این نعمت خدادادی نقش داشته باشد. مراقبت از هوش بچهها بیش از هرکسی از دست پدر و مادرها بر میآید. اما راههای تقویت هوششناختی چیست؟
حتما شما هم در گفتوگوهای روزمره خود به شوخی از کسی شنیدهاید که بگوید: از مغزت کار بکش که خاک نخورد. اینگونه جملهها هرچند به شوخی بین ما رد و بدل میشوند اما واقعیت دارند و اثبات شده هستند. سلولهای مغز هم مثل سلولهای دیگر بدن ما درصورتی که به خوبی بهکار گرفته نشوند، از بین میروند. تقویت هوششناختی به این معنی است که شما برای زنده ماندن و تقویت کردن سلولهای مغزی تلاش کنید.
جالب است بدانید که کمک به تقویت هوششناختی، قبل از تولد کودک شروع میشود و بعد از ۸سالگی به ندرت تغییر میکند.
در دوران بارداری نخستین قدمهای محیط و پدر و مادر برای هوشمندی بچهها برداشته میشود. پیشنهادهای زیر میتواند به مادران باردار کمک کند:
مادر آرام و بدون اضطراب، کودک آرامی خواهد داشت که زمینه شکوفایی هوش بیشتری برایش فراهم میشود. سعی کنید در این دوران آرامش خود را حفظ کنید. یکی از راههای آرامش گرفتن در روزهای بارداری قرآن خواندن است.
نوع تغذیه زنان باردار و استفاده از انواع ویتامینها و مواد مغذی برای شکلگیری سلولها مهم است. در توصیههای اسلامی و طب سنتی ایران استفاده از عسل، کدو، کندر، خرما، خرفه، کرفس، نارنج و مویز را برای افزایش هوش و عقل کودک پیشنهاد میدهند.
با هماهنگی پزشک، یک برنامه ورزشی برای زنان باردار میتواند تا حدود ۱۴درجه به رشد هوش نوزاد آینده کمک کند.
جنین بهخوبی میتواند پیامهای محیط بیرون را دریافت کند. در دوران بارداری صحبت با طفل بهخصوص توسط مادر، قرآن خواندن برای او، زدن ضربههای آهسته و نوازش پوست شکم مادر و حتی نورهای مختلف محیط میتواند محرک مغز جنین باشد.
بعد از تولد، آغوش گرم مادر و تماس بدنی او با نوزاد و شیر مادر یکی از مهمترین کمکها برای تقویت و رشد هوش نوزادان است.
جعبه تلویزیون و کامپیوتر با هوش چه میکند؟
اگرچه تلویزیون و کامپیوتر میتواند آموزنده باشد اما استفاده زودهنگام از تلویزیون برای بچهها میتواند موجب اختلال در خلاقیت و تکامل سلولهای مغزی کودکان نوپا شود. در سالهای بعد هم که بچهها در مرحله دوران حساس رشد حافظه، هوش و سایر تواناییها هستند، استفاده نامناسب از تلویزیون و کامپیوترمیتواند در آنها اختلال توجه، خیالپردازیها، ضعف استدلالها و کمبود مهارتهای ارتباطی با همسالان را ایجاد کند. استفاده از این ابزارها شاید بچهها را برای مدت کوتاهی سرگرم یا آرام کند اما آرزوها و اهداف بلندمدت والدین را برای توانمندسازی و تقویت هوش آنها به باد خواهد داد. علاوه بر اینها کودک به جای تجربه بازیهای شاد گروهی، در حال یا آینده منزوی میشود و فرصت رشد مهارتهایش از بین میرود.
بهتر است والدین از بچهها بخواهند که به سلیقه خود و البته با تایید والدین چند برنامه یا بازی کوتاه را در طول شبانه روز انتخاب کنند و فقط اجازه استفاده از آنها را داشته باشند. اگر شما فعالیتهای سرگرمکننده و جایگزینی را در خانه، میهمانیها یا تعطیلات درنظر بگیرد و در قانونگذاری نظر بچهها را بپرسید و بعد مراقب خوبی از قانون خانه باشید، بچهها هم به مرور علاقه محدود شدهای را به فیلمها و بازیهای کامپیوتری نشان میدهند اما اگر فقط منع کنید بدون آنکه پیشنهاد جایگزینی داشته باشید، موفق نمیشوید. (فاطمه محمدصالحی/همشهری)
جام جم سرا:دکتر جاوید حسینی با اشاره به اینکه معیارهای انتخاب متخصص پوست و مو برای انجام پیوند موی طبیعی اهمیت دارد، گفت: در انتخاب متخصص پوست و مو برای انجام کاشت موی طبیعی باید به نکاتی خاص توجه شود.
وی افزود: فردی که تصمیم به کاشت مو میگیرد باید در نظر داشته باشد که آیا پزشک مورد نظر، وی را در زمینه جنبههای زیباییشناسی و نتایج هنرمندانه کاشت مو راهنمایی میکند یا اینکه فقط به مسایل پزشکی قضیه اشراف دارد.
حسینی یادآور شد: به یاد داشته باشید که اگر پیوند مو را به سه بخش تقسیم کنیم، سهم علم پزشکی و تخصص پوست و مو فقط یک سوم است. یک سوم دیگر آن درگیر ذوق هنری و زیباشناسی ذاتی پزشک است و پس از آن وجدان و رعایت اخلاق پزشکی نیز یک سوم مابقی را تشکیل میدهد.
وی گفت: باید توجه داشت که آیا پزشک برای جلسات احتمالی بعدی کاشت مو با شما صحبت میکند و به بیان دیگر نگران وضعیت فرد در آینده نیز هست و برنامه ریزی بلندمدت برای شما میکند یا اینکه فقط به این فکر است که برای این جلسه کار شما را انجام دهد و شما را به حال خود رها کند.
این متخصص پوست و مو تصریح کرد: لازم است پزشک در مورد مشکلات و عوارض جانبی کاشت مو هم با فرد صحبت کند و آنقدر شهامت داشته باشد که به برخی از متقاضیان کاشت موی طبیعی جواب منفی دهد یا آنکه انجام کاشت مو در آنها را به تعویق بیندازد. پزشک باید با حوصله با فردی که تمایل به کاشت مو دارد، صحبت کند و به تمام سوالها و ابهامات وی پاسخ دهد.
این متخصص پوست و مو درباره برخی تبلیغات مبنی بر کاشت 12 تا 16 هزار تار مو در یک جلسه، تاکید کرد: متقاضیان کاشت مو نباید به تبلیغات کاذب در خصوص کاشت مو توجه کنند. هرگز به این اعداد دلخوش نکنید و در واقع این مطلب را از مصادیق بارز کلاهبرداری در حیطه پزشکی بدانید، چراکه شما به هیچ عنوان نمیتوانید تعداد موهای کاشته شده را بشمارید. در این زمینه چیدمان هنرمندانه گرافتها بیشترین اهمیت را از نظر مطلوب شدن نتیجه پیوند مو دارد و تعداد موهای کاشتهشده در مرحله بعدی قرار دارد.
حسینی خاطر نشان کرد: اگر پزشک به صورت قطعی و بدون هرگونه ریسک در مورد نتیجه کاشت مو، به شما اطمینان و ضمانت صددرصد میدهد، باید در مورد کار وی شک کنید، چراکه هیچ مطلبی در پزشکی بویژه پزشکی زیبایی دارای قطعیت کامل نیست.
وی در پایان یادآور شد: هیچگاه به تبلیغات رسانهای، مطبوعات، پیکهای تبلیغاتی، رادیو و تلویزیون و بویژه ماهواره اعتماد نکنید و فکر نکنید هرکس در مجله مطلبی مینویسد یا در رادیو و تلویزیون صحبت میکند، دارای صلاحیتهای لازم است. متوجه باشید که مطالب و گفتههای پخش شده در شبکههای ماهوارهای کذب محض است، زیرا هیچ کنترل علمی روی محتویات این برنامهها وجود ندارد و هرکس با هر مدرکی میتواند با پرداخت پول خودش را دکتر معرفی و تبلیغات کند.(ایسنا)
جام جم سرا به نقل از ایران: آنقدر تعریف و تمجید از دوستان و آشنایان شنیدهاند که دیگر باورشان شده که براستی باید برای جلوگیری از هدر رفتن استعداد خدادادی، آستینی بالا بزنند. همین انگیزه هم هست که تعدادی از آنها را راهی آن سوی مرزها میکند تا با شرکت در مسابقات خوانندگی، شانسشان را امتحان کنند؛ مسابقاتی که معمولاً در کشورهای همسایه ترتیب داده میشوند تا علاقهمندان داخل کشور را راحتتر به خود جلب کنند.
این علاقهمندان پر و پا قرص خوانندگی، البته هزینه علاقهمندیشان را هم میپردازند که شامل هزینه اقامت در کشور مورد نظر و شرکت در مسابقه است. وقت بازگشت هم دیگر آن آدم قبلی نیستند؛ برای خودشان برو و بیایی پیدا کردهاند و بین رفقا هم حسابی اسم درکردهاند. دیگر، میهمانی و جشنی نیست که برگزار شود و خواننده نوظهور، شمع محفلش نباشد.
این هنرنمایی البته قیمت خودش را هم دارد و بخشی از هزینه زندگی فرد را تأمین میکند، اما خواندن در مجالس کجا و خواننده ملی شدن کجا؟!
یکی از همانهایی که با سودای خواننده شدن در مسابقه خوانندگی شرکت کرده و اتفاقاً به مراحل بالا هم رسیده، اعتقاد دارد که صدا باید در خون آدم باشد: «خواننده، دهانش را که باز میکند معلوم میشود چه کاره است. بالاخره آنهایی هم که نشستهاند آنجا، کارشان همین است و تشخیص میدهند که چه کسی واقعاً مایه خوانندگی دارد. تعریف از خودم نباشد، من قبلاً هم میخواندم و صدایم را دوست داشتند اما آنجا که رفتم، دیگر مطمئن شدم که این، راه من است.»
اینها را که میگوید، غرور در صدایش موج میزند. میگوید: «قبل از اینکه در مسابقه شرکت کنم هم در مجالس میخواندم. آن وقتها 300-400 هزار تومان میگرفتم، حالا اما کمتر از 3 میلیون تومان برای هر مجلس نمیگیرم. البته اینجا شهرستان است و اگر تهران بودم، دستمزدم بیشتر از اینها بود.»
خواننده خوشاقبال دلش میخواهد آلبوم بیرون بدهد اما میگوید مراحلش خیلی سخت است و هزار جور دنگ و فنگ دارد. هزینهاش هم زیاد است که فعلاً در وسعش نیست.
البته خیلیها هستند که هزینه رسیدن به عشقشان یعنی خوانندگی را میپردازند. امیر یکی از آنهاست. 28ساله است و در کارگاه طلاسازی کار میکند. دیپلم ردی است و از 16 سالگی دارد کار میکند و به قول خودش، حالا زمانش رسیده که به عشقش برسد. تا همین حالا، 40 میلیون تومان خرج کرده که شامل پول آهنگساز، ترانهسرا، نوازنده و ضبط میشود. البته ضبط هنوز تمام نشده و با حساب ساعتی 40 هزار تومان برای ضبط، همچنین هزینه تکثیر و پخش آلبوم، دست کم به اندازه 20 میلیون تومان دیگر باید سر کیسه را شل کند که تقریباً تمام پس اندازش است، اما معتقد است که میارزد! میگوید: «از همین حالا، رفقا و فامیل، مدام سراغ آلبومم را میگیرند که چه زمانی وارد بازار میشود. خدا را چه دیدید، شاید هم آنقدر معروف شدم که دیگر طلاسازی را گذاشتم کنار و کلاً رفتم توی کار خوانندگی!»
جمله آخر را سعی میکند با شوخی بیان کند اما تهصدایش، نوعی اطمینان و امیدواری به آنچه میگوید، حس میشود.
آلبومهایی برای نخریدن!
وارد مغازه که میشوی، تا چشم کار میکند، سیدی و دیویدی است که کنار هم چیده شده؛ فیلمها و سریالها یک طرف هستند و بخش موسیقی هم طرف دیگر. یک قفسه هم به پرفروشها اختصاص داده شده که سندش را انگار ششدانگ به نام خوانندگان معروف زدهاند که آلبوم هایشان هفتهها همان جا، جا خوش میکند.
به غیر از تاپترینها، آلبومهای دیگر هم کم و بیش میفروشند. ترتیب چیدمانشان هم ظاهراً بر اساس معروفیت خوانندهشان است. اسمورسمدارترها با فاصله کمی از قفسه پرفروشها، قرار داده شدهاند و همینطور که قدم میزنی و به ته مغازه نزدیک میشوی، آلبومهای جور واجور با خوانندههای گمنام و ناشناخته، بیشتر به چشم میخورد.
«غیرمعروفها هم مشتری دارند؟!»
فروشنده، لبخند میزند و میگوید: «مشتریشان کجا بود؟! همین معروفها را هم بزور میخرند! الان همه دارند آهنگها را دانلود میکنند. ما خودمان از این کارها نمیکنیم اما به خیلی از سیدی فروشیها که سر بزنید، چندتا آلبوم محبوب را کردهاند توی یک سیدی و 3 هزار تومان میفروشند که فقط قیمت یک آلبوم است. البته آلبومهای 10 هزار تومانی هم داریم که اتفاقاً این روزها جزو پر فروشها هستند و خیلی هم خوب رویشان تبلیغ شده است. به هر حال خواننده شناخته شده است و چندین کنسرت برگزار کرده و کلی روی کارش وقت گذاشته و سرمایه پایش رفته است. این خوانندههای ناشناخته معمولاً عشق خوانندگی دارند. کارشان هم اصلاً این نیست. یکی دو آلبوم هم بیرون میدهند و میروند دنبال کارشان. آلبومهایشان هم معمولاً بین اقوام و دوستان پخش میشود و یا ته مغازهها میماند. البته گاهی خریدار هم دارند. بعضیها گاهی عشقشان میکشد که آلبومهای بینام و نشان را بخرند، اما تعداد این افراد کم است. به هرحال تفاوتی وجود دارد بین کسی که درس این کار را خوانده و زحمتش را کشیده با کسی که فقط دوست دارد بخواند!»
مهدی، سیدی فروش سیار هم در بساطش اصلاً آلبوم غیرمعروف پیدا نمیشود، چون به قول خودش، خریدار ندارد. پاتوقش خیابان منوچهری و جمهوری است. کاسبهای محل او را میشناسند. با ساز و نوا نزدیکت میشود. در چرخ دستیاش دستگاه پخش سیدی دارد که رهگذران را به ترانهای میهمان میکند: «تورو آرزو نکردم ته تنهایی جاده.... آخه حتی آرزوتم واسه من خیلی زیاده...»
میگوید: «جزو پر فروشهاست. اصلاً به دل مینشیند. یک آقای پیری داشت از پهلویم رد میشد، ایستاد و گوش داد و بعد گفت، یکی از این به من بده. حتی اسم خواننده را هم نمیدانست. به هرحال کارش درست است دیگر. هرکس اینجوری باشد، معروف میشود. البته شانس هم میخواهد!»
رایگان خواننده شوید!
عنوان «خوانندگی رایگان» آنقدر درشت بالای آگهی درج شده که بدون هیچ تلاشی میتوانی آن را حتی از فاصله چند متری بخوانی. آگهی، جای خوبی هم نصب شده؛ روبهروی تئاتر شهر؛ جایی که یک جورهایی پاتوق هنردوستان است که بینشان حتماً علاقه مندان خوانندگی هم پیدا میشوند.
با وعده رایگان بودن و اسپانسرینگ، جوانها را برای تست صدا میکشانند و وقتی حسابی اعتمادشان را جلب کردند، از علاقهشان سوءاستفاده میکنند و کلاه سرشان میگذارند |
آگهی به علاقهمندان خوانندگی مژده میدهد که میتوانند شانس خود را امتحان کنند و بعد از پذیرفته شدن در تست صدا که آن هم رایگان است، جهت انجام تمامی مراحل تولید و واگذاری، به شرکتهای مجاز پخش معرفی شوند و باز هم تأکید میکند که انجام تمامی مراحل خوانندگی کاملاً رایگان است! در ضمن فقط متولدین 62 تا 75 میتوانند برای تست صدا و باقی مراحل کار مراجعه کنند. زیر آگهی هم یک شماره تلفن همراه به چشم میخورد.
با شماره ایرانسل که تماس میگیری، مردی میانسال از آن طرف جوابت را میدهد. میگوید: «برای خودتان میخواهید؟»
«نه، برادرم خوانندگی را دوست دارد.»
مرد میگوید: «میتواند برای تست صدا بیاید. اگر قبول شد، باقی مراحل را اعلام میکنیم.»
آدرس را میگوید و قبل از اینکه منتظر جملهای باشد، تلفن را قطع میکند.
زحمت مراجعه برای تست صدا را مسئول یکی از مؤسسات مجاز موسیقی، با توضیحاتی که در این باره میدهد، کم میکند: «آگهیهایی به این شکل زیاد هستند. با وعده رایگان بودن و اسپانسرینگ، جوانها را برای تست صدا میکشانند و وقتی حسابی اعتمادشان را جلب کردند، از علاقهشان سوءاستفاده میکنند و کلاه سرشان میگذارند. در این آگهیها معمولاً بجز یک شماره تلفن همراه، هیچ نام و نشان دیگری دیده نمیشود. اینها افراد را با بهانه رایگان بودن، جلب میکنند و وقتی فرد، به قول خودشان در تست صدا پذیرفته شد، برای انجام مراحل اولیه، مبالغی را از او میگیرند که البته قرار است در صورت موفقیت، چند برابرش به او بازگردانده شود. مراحل کار به ظاهر آغاز میشود و جوان علاقه مند، مبلغی را هم بابت آن پرداخت میکند اما غافل از اینکه، این توری است که از سوی مؤسسه قلابی پهن شده تا اسباب کلاهبرداری ازآنها شود.»
او ادامه میدهد: «در مؤسسات مجاز مثل مؤسسه ما، همه چیز حساب و کتاب دارد. اولاً تست صدا رایگان نیست و 10 هزار تومان بابت آن از متقاضی دریافت میشود؛ برای آلبوم اول هم مبالغی را باید پرداخت کند که البته با توجه به کیفیت کار متفاوت است. برای آهنگها از یک و نیم تا سه و نیم میلیون تومان برای هر آهنگ و پکیج آلبوم هم از 5/13 تا 30 میلیون هزینه میشود. البته مؤسسه بخش زیادی از این هزینه را پرداخت میکند و در ازای این کار به مدت 3 سال با خواننده قرارداد میبندد که بر اساس آن 90 درصد سود ناشی از فروش آلبومها یا برگزاری کنسرت، به مؤسسه میرسد. این کار برای ما ریسک است. ممکن است خوانندهای بعد از آلبوم اول با شکست مواجه شود و قید کار را کلاً بزند. بعضی خوانندهها هم بخت یارشان میشود و با همان آلبوم اول، گل میکنند و بین مردم محبوب میشوند که به هر حال به نفع ماست، چرا که سکوی پرش خواننده شدهایم.»
البته هستند کسانی هم که مثل طلاساز جوان، خودشان میشوند اسپانسر خودشان و گاه هر چه در بساط دارند و ندارند، خرج علاقه شان به خوانندگی میکنند. تعدادشان هم کم نیست؛ همانهایی که سودای خوانندگی در سر دارند و رؤیای شهرت، به این راحتیها از سرشان بیرون نمیرود. (مریم طالشی)