دروغگویی در زندگی مشترک، که زوج انتظار صداقت کامل از یکدیگر دارند، میتواند مشکلات بسیار بزرگی ایجاد کند و حتی در بسیاری مواقع باعث از هم پاشیده شدن خانواده میشود، اما واقعا با همسر دروغگو چه باید کرد؟ باید دروغهای همسرمان را نادیده بگیریم و نگذاریم حریمها از بین برود یا مدام مچش را بگیریم و منتظر باشیم سرش به سنگ بخورد؟! شاید هم بهتر باشد بگوییم «اصلاح نمیشود!» و به سادگی طلاق بگیریم؟!
دروغگو کیست؟
بهتر است این بحث را با تعریف دروغگویی شروع کنیم؛ پنهان کردن نقصهای فردی برای تطبیق با محیط و دستیابی به نتیجه مثبت میتواند تعریفی از دروغگویی باشد. یعنی فرد به دلیل مسئولیتناپذیری و عدم پذیرش اشتباههایش احساس خطر کرده و تصور میکند ثبات محیطش از بین رفته، بنابراین دروغ میگوید.
صرفنظر از انواع و اقسام دروغگوییهای عادتی، مصلحتی، مرضی و ... میتوان گفت دروغگویی از حول و حوش ۵-۴ سالگی در افراد شکل میگیرد اما ممکن است کودک متوجه پاتولوژیک (مرضی) بودن آن نباشد چون هنوز اخلاقیات به صورت کامل در او شکل نگرفته اما ممکن است دروغی بگوید و از والدینش به صورت تصادفی پاداش بگیرد و این صفت در او نهادینه و به الگوی دروغگویی با ثبات تبدیل شود.
چرا همسرم دروغ میگوید؟
در بررسی علل دروغگویی در روابط زوج، باید بگویم بعضیهایش مربوط به فرد دروغگو، برخی دیگر متوجه فرد آسیبدیده (همسر فرد دروغگو) و برخی علل هم مربوط به مهارتهای ارتباطی بین زوج است. گروه آخر هم علل محیطی است که همه این عوامل میتواند زمینهساز دروغگویی فرد شود. از جمله عوامل مربوط به فرد دروغگو میتوان به زمینههای رشدی و صفات شخصیتی او اشاره کرد؛ یعنی فرد در خانوادهای بزرگ شده که دروغگویی بهطور عادی بین اعضا وجود داشته یا به روش شرطیسازی، وقتی بچه دروغی گفته و پاداش گرفته، تصور میکند هربار با دروغگویی پاداش خواهد گرفت.
بنابراین دروغگویی برایش کار مثبتی جلوه میکند؛ مثلا وقتی در مورد نمرهای که در مدرسه گرفته، دروغ میگوید و بعد خانواده بیخبر از دروغ او، برایش پاداش در نظر میگیرند. به این ترتیب کودک تصور میکند کار خوبی کرده که در مورد نمرهاش دروغ گفته! در بعضی موارد فرد نقاطضعفی در خود احساس میکند و اعتماد به نفس پایینی دارد بنابراین از دروغگویی بهعنوان پوششی برای نقاط ضعفش استفاده میکند تا از تهدید و بیثباتیای که ممکن است در محیطش ایجاد شود، جلوگیری کند.
گاهی هم فرد قصد جلب توجه دارد و از دروغگویی برای این کار استفاده میکند. همه این موارد میتوانند منجر به دروغگوییهای روزمره در زندگی شوند.
دروغگوهای بیوجدان!
مواردی هم هست که باعث میشود این دروغگوییها پرخطرتر شوند و فرد بیمهابا و بدون هیچ پشیمانیای دروغ بگوید: مثلا وقتی فرد شخصیتی ضداجتماعی دارد، برای حفظ منافع خودش عمدا دروغهایی بگوید و رفتارهای غیرقانونی (از عدم رعایت ضوابط اجتماعی گرفته تا نادیده گرفتن حقوق دیگران و ...) انجام دهد که باعث آزار دیگران میشود اما او از دروغهای خود ناراحت نیست!
همچنین زمانی که فرد شخصیتی خودشیفته دارد، خود را برتر از دیگران میداند و اعتماد به نفسی کاذب دارد. درواقع فرد خودشیفته درون خود احساس شکنندگی میکند و در ظاهر خود را برتر و موفق جلوه میدهد و چون احساس میکند الگوهای فکری خودش در زمینههای اخلاقی و اجتماعی از تمام استانداردهای موجود برتر است، خود را محق میداند که هر رفتاری از جمله دروغگویی داشته باشد!
مورد دیگری که این روزها بسیار شایع شده، مصرف موادمخدر است که در فرد الگوهای شخصیتی پاتولوژیک ایجاد میکند و منجر به دروغگوییهای متعدد میشود.
چه برخوردی کنیم؟
اولین قدم این است که فرد، دروغگوییاش را بپذیرد. مثلا اگر احساس کنیم این فرد پذیرش ندارد، تدافعی برخورد میکند، از دروغگویی پشیمان نیست (مثل افراد دچار اختلالهای شخصیتی ضداجتماعی یا خودشیفته) یا سوءمصرف مواد دارد، بهنظر نمیرسد این ماجرا با مداخله و مشاوره قابلحل باشد.
ولی اگر فرد آسیبدیده اصرار به حفظ زندگیاش داشته باشد، رویکرد مشاوره کاملا عوض میشود و با توجه به علت دروغگویی از اختلال شخصیتی گرفته تا سوءمصرف مواد و... افراد به درمانهای متفاوتی نیاز دارند اما زوج باید بدانند در چنین مواردی احتمال موفقیت بسیار کمتر است.
معمولا مشکلات زوجهایی که یکی از آنها دروغگوست، به دلیل بهانهگیری، اعتماد به نفس پایین و ناتوانی در برقراری ارتباط موثر با همسر رخ میدهد و وقتی زوج به دلیل این نوع دروغگوییها دچار مشکل میشوند و به مشاور مراجعه میکنند، خوشبختانه میتوانیم با رویکرد مشاورهای برای حل این موضوع کار کنیم. یکی از اصلیترین راهکارها در این زمینه استفاده از «الگوی بخشودگی» یا همان «بخشیدن» است.
در این الگو، فرد دروغگو خطای خود را میپذیرد و مشاور سعی میکند به فرد آسیبدیده (همسر فرد دروغگو) به این ترتیب کمک کند تا باورهایش را که در خلال دروغگوییهای همسرش خدشهدار شده، اصلاح کند و بتواند همسرش را ببخشد. البته فرد آسیبدیده نباید تصور کند که دچار نقطه ضعف است یا مشاور قصد دارد دروغگوییهای همسرش را بیاهمیت جلوه دهد و اغماض کند و ...
چرا به من دروغ میگوید؟!
همانطور که اشاره کردیم برخی علل مربوط به فرد آسیبدیده است؛ یعنی این علتها باعث میشود همسر این فرد به او دروغ بگوید و البته همین علتها میتواند باعث دروغگویی این فرد هم باشد. یکی از الگوهای بسیار مهمی که باعث دروغگویی همسران میشود، ضعف در مهارتهای ارتباطی همسران است؛ اینکه نتوانند ارتباط درست کلامی یا غیرکلامی با هم داشته باشند و احساساتشان را درست بیان کنند؛ همین ترس باعث میشود فرد خواستههایش را به همسرش نگوید و باعث دروغگویی شود.
فرض کنید فردی که ترس بیش از اندازه نسبت به همسرش دارد و دائما در فضایی است که مورد انتقاد و سرزنش است، تصمیم میگیرد عیب و ایرادهای خودش را بپوشاند، پس به دروغگویی روی میآورد. یا فردی که بیش از حد به همسرش وابسته است و میخواهد به هر نحوی زندگیاش را حفظ کند و با رفتارهای نامناسبی از جمله دروغگویی تایید همسرش را میگیرد.
گاهی افراد ترسهای مخفیانهای در پس ذهنشان دارند و احساس میکنند حمایت اجتماعی لازم را ندارند، اعتماد به نفس پایینی دارند و آنقدر خود را ضعیف میدانند که احساس میکنند به راحتی مورد ظلم دیگران قرار میگیرند. همین افراد در روابط بین زوج بهراحتی دچار آسیبهایی مثل دروغگویی میشوند. البته اعتماد به نفس پایین هم میتواند باعث دروغگویی فرد شود و هم باعث قربانی شدن وی در زندگی زناشویی؛ یعنی نهتنها خودش در مورد کارهایش دروغ میگوید بلکه بهدلیل اعتماد به نفس پایین، رفتاری از خود بروز میدهد که همسرش را هم مجبور به دروغگویی میکند!
در مورد علل محیطی موثر در دروغگویی هم باید گفت تمام مشکلاتی که ثبات زندگی را بر هم میزنند، از مسائل اقتصادی و اجتماعی گرفته تا وارد شدن نفر سوم به زندگی، همه میتوانند باعث دروغگویی همسر شوند. (دکتر ساناز آزادفروز - روانپزشک/زندگی مثبت)
1193