، زمستان با همه زیبایی هایش ممکن است هیچ جاذبه ای برایتان نداشته باشد، وقتی که دائم دست و پاهایتان سرد است. در این مقاله می خواهیم نکاتی را به شما بیاموزیم تا با استفاده از آنها، دست و پای خود را گرم نگه دارید.
اگر همیشه دست هایتان را برای گرم شدن بهم می مالید و یا نوک انگشتان پایتان از دیگر نقاط بدنتان سردتر است نگران نباشید. دلیل اینکه دست ها و پاهایمان در زمستان سرد می شود این است که بدنمان گرم نگه داشتن ارگان های حیاتی مانند قلب و ریه ها را در اولویت قرار می دهد که موجب کاهش جریان خون به دیگر اندام ها مانند دست و پا می شود.
چرا دست ها و پاها؟ چون این نقاط بدن، جاهایی است که در برابر هوای سرد، بیشتر گرما از دست می دهد. این قسمت های بدن در کنار گوش، نسبت به دیگر جاهای بدن گیرنده های تنظیم حرارت بیشتری دارند و بدان معناست که خون را از دست ها و پاها منحرف کرده و به سمت هسته بدن می فرستند.
یکی از راه های گرم کردن این اندام ها تقویت جریان خون و خوردن غذاهای مناسب برای سلامت قلب است. سعی کنید غذاهای سالمی مانند ماهی های چرب، آجیل ها، روغن زیتون، میوه و سبزیجات را وارد برنامه غذایی تان کنید. این غذاها برای گردش خون بدن مانند معجزه عمل می کنند. غذاهای مناسب برای قلب و تقویت کننده جریان خونی عبارتند از سالمون، توت ها، گردو، ماست کم چرب، موز، شکلات تلخ، غلات و روغن زیتون.
با جوراب بخوابید
وقتی می خواهید برای خواب به رخت خوابتان بروید، جوراب بپوشید چون می تواند مانند پتو نوک انگشتان پا را گرم کند. حتی سالم ترین فرد نیز در روزهای سرد زمستان ممکن است به کمک احتیاج پیدا کند و جوراب می تواند این کار را انجام دهد. توصیه می شود از جوراب یا پاپوش هایی استفاده کنید که جنس پشمی داشته باشند.
دستکش درستی استفاده کنید
به جای دستکش های معمولی که برای هر کاری مجبور می شوید درشان بیاورید از دستکش های مناسب و مخصوص استفاده کنید که هم گرم نگهتان دارند هم مانعتان نشوند. دستکش های پشمی می توانند با حجمی کم به خوبی دست ها را گرم نگه دارند. اگر می خواهید بدون در آوردن دستکش از گوشی لمسی خود استفاده کنید می توانید از دستکش های مخصوصی استفاده کنید که با آنها می توان گوشی لمسی را نیز مورد استفاده قرار داد.
از ابزار گرمایشی استفاده کنید
وقتی درون خانه یا دیگر ساختمان ها هستید می توانید با پناه بردن به بخاری و شوفاژ و دیگر وسایل گرمایشی دستان خود را گرم نگه دارید. اما وقتی خارج از خانه هستید هم ابزارهای گرمایشی می توانند به خوبی گرم نگهتان دارند. کمی نامتعارف است اما اگر واقعا با سرم مشکل دارید می توانید از دستکش های حرارتی و یا از بخاری های شارژی کوچک قابل حمل استفاده کنید تا خود را گرم نگه دارید.
به غذاهای زمستانی خود کمی ادویه اضافه کنید تا علاوه بر بهبود طعم آنها، همزمان خودتان را نیز گرم کنید. برخی ادویه جات به خاطر قابلیت گرم کنندگی شان شهرت دارند. فلفل سیاه، دارچین، پودر فلفل قرمز، هل، زنجبیل، ریشه خردل و سیر در میان ادویه جات برتری هستند که می توانند گرمتان کنند.
نوشیدنی های گرم بنوشید
در طول روز نوشیدن مایعات گرمی مانند چای هیچ ضرری ندارد چون می توانند تاثیر طولانی مدتی در حرارت بدن داشته باشند. نوشیدنی های گرم مانند انواع چای علاوه بر تقویت سوخت و ساز بدن، آنتی اکسیدان نیز دارند. برخی متخصصان همچنین براث یا عصاره استخوان را نیز توصیه می کنند، نه فقط به خاطر خاصیت گرم کنندگی، بلکه به خاطر سرشار بودنش از منیزیم و کلاژن. هر دوی اینها برای عضلات و پوست مفید هستند. نگه داشتن یک فنجان گرم به سادگی می تواند انگشتانتان را حرارت دهد، مخصوصا اگر بیرون هم باشید.
ورزش
تا به حال شده در حالی که از سرما می لرزید وارد باشگاه شوید و در حالی که از گرما عرق می ریزید از آن خارج شوید؟ ورزش هرچه که باشد از چند حرکت ساده گرفته تا گرم کردن می تواند به گردش خون کمک کند که در نتیجه باعث افزایش حرارت بدن می شود. گفته می شود تاب دادن دستها به گرم شدن آنها کمک می کند. تاب دادن دست ها به صورت دایره ای می تواند کاری کند جریان خون به سر انگشتان فرستاده شود و آنها را گرم کند.
وقتی جدی تر می شود
اگر این نکات هم نتوانستند گرمتان کنند ممکن است از بیماری رینود رنج ببرید یعنی تاثیر بیش از حد سرما که حدود 20 درصد از خانم ها را تحت تاثیر خود قرار می دهد. در بیماری رینود، انگشتان دست ابتدا سفید و بعدا ممکن است آبی شوند. ممکن است دست ها بی حس شوند، حتی این احتمال وجود دارد که بیماری باعث ایجاد خراش و زخم روی انگشتان شود. در برخی موارد جهت درمان این بیماری به فرد داروهای گشاد کننده رگ های خونی داده می شود.
آسیب پذیر بودن در برابر سرما می تواند نشانه های مشکلات سلامتی جدی تری نیز باشد از جمله لوپوس، اسکلرودرمی، یا بیماری عروق محیطی. اگر متوجه علائمی مانند شکننده شدن موها، خستگی و تورم اندام که با سرد شدن دست و پا اتفاق می افتاد شدید باید هرچه سریع تر مورد معاینه پزشک قرار بگیرید.
وبسایت دکتر کرمانی: زمستان با همه زیبایی هایش ممکن است هیچ جاذبه ای برایتان نداشته باشد، وقتی که دائم دست و پاهایتان سرد است. در این مقاله می خواهیم نکاتی را به شما بیاموزیم تا با استفاده از آنها، دست و پای خود را گرم نگه دارید.
اگر همیشه دست هایتان را برای گرم شدن بهم می مالید و یا نوک انگشتان پایتان از دیگر نقاط بدنتان سردتر است نگران نباشید. دلیل اینکه دست ها و پاهایمان در زمستان سرد می شود این است که بدنمان گرم نگه داشتن ارگان های حیاتی مانند قلب و ریه ها را در اولویت قرار می دهد که موجب کاهش جریان خون به دیگر اندام ها مانند دست و پا می شود.
چرا دست ها و پاها؟ چون این نقاط بدن، جاهایی است که در برابر هوای سرد، بیشتر گرما از دست می دهد. این قسمت های بدن در کنار گوش، نسبت به دیگر جاهای بدن گیرنده های تنظیم حرارت بیشتری دارند و بدان معناست که خون را از دست ها و پاها منحرف کرده و به سمت هسته بدن می فرستند.
یکی از راه های گرم کردن این اندام ها تقویت جریان خون و خوردن غذاهای مناسب برای سلامت قلب است. سعی کنید غذاهای سالمی مانند ماهی های چرب، آجیل ها، روغن زیتون، میوه و سبزیجات را وارد برنامه غذایی تان کنید. این غذاها برای گردش خون بدن مانند معجزه عمل می کنند. غذاهای مناسب برای قلب و تقویت کننده جریان خونی عبارتند از سالمون، توت ها، گردو، ماست کم چرب، موز، شکلات تلخ، غلات و روغن زیتون.
با جوراب بخوابید
وقتی می خواهید برای خواب به رخت خوابتان بروید، جوراب بپوشید چون می تواند مانند پتو نوک انگشتان پا را گرم کند. حتی سالم ترین فرد نیز در روزهای سرد زمستان ممکن است به کمک احتیاج پیدا کند و جوراب می تواند این کار را انجام دهد. توصیه می شود از جوراب یا پاپوش هایی استفاده کنید که جنس پشمی داشته باشند.
دستکش درستی استفاده کنید
به جای دستکش های معمولی که برای هر کاری مجبور می شوید درشان بیاورید از دستکش های مناسب و مخصوص استفاده کنید که هم گرم نگهتان دارند هم مانعتان نشوند. دستکش های پشمی می توانند با حجمی کم به خوبی دست ها را گرم نگه دارند. اگر می خواهید بدون در آوردن دستکش از گوشی لمسی خود استفاده کنید می توانید از دستکش های مخصوصی استفاده کنید که با آنها می توان گوشی لمسی را نیز مورد استفاده قرار داد.
از ابزار گرمایشی استفاده کنید
وقتی درون خانه یا دیگر ساختمان ها هستید می توانید با پناه بردن به بخاری و شوفاژ و دیگر وسایل گرمایشی دستان خود را گرم نگه دارید. اما وقتی خارج از خانه هستید هم ابزارهای گرمایشی می توانند به خوبی گرم نگهتان دارند. کمی نامتعارف است اما اگر واقعا با سرم مشکل دارید می توانید از دستکش های حرارتی و یا از بخاری های شارژی کوچک قابل حمل استفاده کنید تا خود را گرم نگه دارید.
به غذاهای زمستانی خود کمی ادویه اضافه کنید تا علاوه بر بهبود طعم آنها، همزمان خودتان را نیز گرم کنید. برخی ادویه جات به خاطر قابلیت گرم کنندگی شان شهرت دارند. فلفل سیاه، دارچین، پودر فلفل قرمز، هل، زنجبیل، ریشه خردل و سیر در میان ادویه جات برتری هستند که می توانند گرمتان کنند.
نوشیدنی های گرم بنوشید
در طول روز نوشیدن مایعات گرمی مانند چای هیچ ضرری ندارد چون می توانند تاثیر طولانی مدتی در حرارت بدن داشته باشند. نوشیدنی های گرم مانند انواع چای علاوه بر تقویت سوخت و ساز بدن، آنتی اکسیدان نیز دارند. برخی متخصصان همچنین براث یا عصاره استخوان را نیز توصیه می کنند، نه فقط به خاطر خاصیت گرم کنندگی، بلکه به خاطر سرشار بودنش از منیزیم و کلاژن. هر دوی اینها برای عضلات و پوست مفید هستند. نگه داشتن یک فنجان گرم به سادگی می تواند انگشتانتان را حرارت دهد، مخصوصا اگر بیرون هم باشید.
ورزش
تا به حال شده در حالی که از سرما می لرزید وارد باشگاه شوید و در حالی که از گرما عرق می ریزید از آن خارج شوید؟ ورزش هرچه که باشد از چند حرکت ساده گرفته تا گرم کردن می تواند به گردش خون کمک کند که در نتیجه باعث افزایش حرارت بدن می شود. گفته می شود تاب دادن دستها به گرم شدن آنها کمک می کند. تاب دادن دست ها به صورت دایره ای می تواند کاری کند جریان خون به سر انگشتان فرستاده شود و آنها را گرم کند.
وقتی جدی تر می شود
اگر این نکات هم نتوانستند گرمتان کنند ممکن است از بیماری رینود رنج ببرید یعنی تاثیر بیش از حد سرما که حدود 20 درصد از خانم ها را تحت تاثیر خود قرار می دهد. در بیماری رینود، انگشتان دست ابتدا سفید و بعدا ممکن است آبی شوند. ممکن است دست ها بی حس شوند، حتی این احتمال وجود دارد که بیماری باعث ایجاد خراش و زخم روی انگشتان شود. در برخی موارد جهت درمان این بیماری به فرد داروهای گشاد کننده رگ های خونی داده می شود.
آسیب پذیر بودن در برابر سرما می تواند نشانه های مشکلات سلامتی جدی تری نیز باشد از جمله لوپوس، اسکلرودرمی، یا بیماری عروق محیطی. اگر متوجه علائمی مانند شکننده شدن موها، خستگی و تورم اندام که با سرد شدن دست و پا اتفاق می افتاد شدید باید هرچه سریع تر مورد معاینه پزشک قرار بگیرید.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران، برای جلوگیری از بروز آکنه انجام برخی کارها قبل، هنگام و بعد از انجام ورزش الزامی است تا پوستی سالم و بدون جوش داشته باشید.
در گام اول قبل از انجام ورزش خانم ها محصولات آرایشی را از سطح پوست خود پاک کنید، در طول ورزش چنانچه دچار تعریق شدید سریعا صورت خود را خشک کنید، مایعات به میزان کافی بنوشید، از استفاده از محصولات آرایشی بویژه حاوی چربی و روغن و نیز کرم های ضد آفتاب حاوی چربی استفاده نکنید، بعد از ورزش در اولین فرصت استحمام کنید و لباس های خود را تعویض کنید.
پس از استفاده از محصولات ورزشی دست های خود را بشویید زیرا آنها حاوی انواع میکروب ها و باکتری ها به علت استفاده تعداد زیادی از کاربران هستند و می توانند باعث ایجاد آکنه شوند.
اگر در هوای باز ورزش می کنید نورخورشید یکی از عوامل ایجاد آکنه است پس از کرم ضد آفتاب سبک و کلاه استفاده کنید تا دچار آکنه نشوید.
همچنین برخی تجهیزات تلفن همراه از جمله بدنه گوشی و یا هدنزفری ها هم می توانند به دلیل حرارت دستگاه و تجمع باکتری ها باعث ایجاد آکنه به خاطر تماس با پوست صورت شوند در این موارد ضدعفونی کردن این دستگاه ها می تواند مانع از آسیب به پوست شود.
علاوه بر رعایت تمامی نکات گفته شده، نظافت پوست، رعایت رژیم غذایی سالم، نداشتن استرس و نوشیدن مایعات همگی می تواند در ایجاد پوستی زیبا و بدون لکه و جوش موثر باشد.
بصیرت یا بینش (insight) نزد روانپزشکان به معنای سطح آگاهی بیمار از بیماری اعصاب و روانی است که به آن مبتلا شده است. در روانپزشکی و روانشناسی، به بیمارانی که از اختلال روانپزشکی خود آگاهی ندارند و مشکل را فقط به عوامل بیرونی مربوط میدانند، «بیماران بیبصیرت» گفته میشود. مشکل عمدهای که در مواجهه با این بیماران زیاد میبینیم، این است که این افراد در مراجعه به پزشک و شروع درمان، با خانواده همکاری نمیکنند.
بسیاری از بیماران مثلا افراد مبتلا به پارانویید یا اسکیزوفرنی در این حیطه قرار میگیرند.
بیماران دوقطبی در فاز حاد شیدایی نیز نسبت به مشکل خود بینش و بصیرت ندارند و خانوادهها و اطرافیان آنها چالشی واقعی را هنگام شدت گرفتن بیماری تجربه میکنند زیرا نمیدانند چطور باید رفتار کنند تا همکاری بیمار برای مراجعه به پزشک و شروع درمان، جلب شود.
گاهی وضعیت و شرایط بیمار به حدی حاد میشود که خانواده باید از اورژانس یا نیروی انتظامی کمک بگیرند تا بیمار را به مراکز درمانی راهنمایی کنند اما وقتی خطر جدی وجود ندارد، میتوان با صحبت با خود فرد دلایلی برای متقاعد کردن او برای مراجعه به پزشک پیدا کرد؛ مثلا فردی را که همزمان بیخوابی یا سردرد دارد، میتوان به این بهانه روانه مطب پزشک کرد؛ یعنی هدف از مراجعه و درمان را نباید هذیان گفتن بیمار یا رفتار مشکلدار او معرفی کرد، بلکه باید عوارض جانبی بیماری مثل بیخوابی را هدف قرار داد.
راه دیگر این است که به مشاور مراجعه کرد و اینگونه به بیمار توضیح داد که تو مشکلی نداری، بلکه ما با هم اختلافنظری داریم که لازم است با مراجعه به متخصص با این مشکل کنار بیاییم. باید فرد را از این اتهام که تو باعث بروز مشکلات پیشآمده هستی، خارج کرد و نشان داد هر 2 نیاز به مراجعه به پزشک برای حل مشکل پیشآمده داریم.
معمولا در مورد کودکان قضیه متفاوت است؛ مثلا کودکان مبتلا به اوتیسم از بیماری خود مطلع نیستند اما والدین به سادگی میتوانند دست کودک را بگیرند و به مطب ببرند. این افراد در دوره نوجوانی بیشتر متوجه عوارض اختلالشان میشوند و والدین میتوانند با اشاره به عوارض و مشکلات پیشآمده مثل اینکه در برقراری ارتباط یا دوستیابی مشکل داری، آنها را نزد پزشک ببرند.
در مورد بیشفعالی، مخصوصا اگر فرد باهوش باشد، اوضاع تفاوت دارد و نوجوان به راحتی میتواند متوجه تفاوت خود با دیگران شود.
این موضوع را فراموش نکنید که بیمار بیاطلاع از اختلال روانپزشکی خود، متوجه عوارض بیماری میشود اما عامل و دلایل دخیل در بروز آن را نمیداند. البته همه بیماران هم اینطور نیستند و برخی از آنها در شرایط حاد بیماری، متوجه اختلال و شیوه عملکرد خود نمیشوند. اگر برای بیمار، زمانی که دوره حاد فروکش کرد، در مورد شیوه عملکردش توضیح دهید، در بیشتر موارد متوجه موضوع میشود. مثلا زمانی که برای بیماران دوقطبی توضیح میدهید کاملا میپذیرند و متوجه میشوند اما در زمان اوج بیماری بینش خود را از دست میدهند.
بصیرت بیماران 6 سطح دارد
بصیرت در بیماران اعصاب و روان سطوح متفاوتی دارد و یک مفهوم صفر و یکی نیست که یا به طور کامل وجود داشته باشد یا به طور کامل وجود نداشته باشد، بلکه یک طیف است. درواقع بصیرت بیماران اعصاب و روان 6 سطح دارد:
سطح 1: انکار کامل بیماری که معمولا در اختلالات شخصیت دیده می شود.
سطح 2: آگاهی مختصر از بیمار بودن، اما انکار همزمان آن به علت ترس.
سطح 3: بیمار اعتقاد دارد که بیمار است و متوجه می شود که با دیگران تفاوت دارد اما نمی داند علت بیماری او چیست و از کجا آمده است؟
سطح 4: بیمار نسبت به بیمار بودن خود آگاهی دارد اما آن را به عوامل خارجی و محیطی نسبت می دهد، نه خودش.
سطح 5: بینش عقلانی؛ یعنی بیمار قبول دارد که بیمار است و بیماری او ناشی از مجموعه ای از عوامل درونی و بیرونی است، ولی دستورات دارویی را رعایت نمی کند.
سطح 6: بینش واقعی که بیمار هم بیماری خود را قبول دارد و هم بر این باور است که بیماری او ناشی از مجموعه ای از عوامل درونی و بیرونی است و درمان را نیز به طور کامل جدی می گیرد.
مهم نیست، هیچ اشکالی ندارد، اصلاً مهم نیست!
سخت است ولی خوب بالاخره پیش میآید.
و البته، درد دارد.
شما عاشق کسی هستید که یک روزی دوستتان داشت.
یا
عاشق کسی هستید که طوری رفتار کرده بود که انگار امکان به دست آوردن عشق او امکان دارد ولی الان میبینید که اینطور نیست.
یا
عاشق کسی هستید که اصلاً احساسی مشابه به شما ندارد و در آینده هم نخواهد داشت.
هیچوقت.
یا
شما عمیقاً عاشق کسی هستید که او هم عمیقاً عاشق شماست ولی این فرد در اوج عشقی که به هم داشتید به طریقی غیرقابلتصور موجب آزار و ناراحتی شما شد.
یا
شما عاشق کسی بودید و او هم عاشق شما بود تااینکه یک نفر جدید از راه میرسد و او شما را بخاطرش ترک میکند. دوستانتان میگویند که شما از هر نظر بسیار بهتر از این فرد جدید هستید ولی عشق سابقتان همچنان با او مانده است.
داستانتان هر چه که باشد، شما را با دردی جانفرسا بر جای گذاشته است.
همینطور که روزهایتان را درست مثل یک زامبی پیش میبرید، تنها کاری که از دستتان برمیآید مرور دوباره و دوبارهی خاطرات در ذهنتان است. با خود فکر میکنید که کجای کار اشتباه کردهاید؟ چه باید میکردید که این اتفاق نمیافتاد؟ چه کردید که نباید میکردید؟ این فکر کردنها میخواهد دیوانهتان کند. نه غذا میخورید و نه درست میخوابید. احساس طردشدگی میکنید. تصور میکنید یک اشکالی دارید. نمیدانید برای اینکه این فرد به شما علاقهمند شود چه باید بکنید.
اگر عشقتان با یک فرد جدید است که به مراتب از شما پایینتر است، نمیتوانید درکش کنید. انگار عشق سابقتان چشمانش را رو به ایرادهای او بسته است و بدیهایش را نمیبیند. هر چه فکر میکنید به هیچ نتیجهای نمیرسید. وقتی آن دو را با هم تصور میکنید اعصابتان به هم میریزد. فکر میکنید کمکم دیوانه میشوید.
اگر هیچ کس دیگری در زندگی عشقتان نباشد، کنار آمدن به این مسئله حتی سختتر میشود. عشقتان خیلی راحت یک روز از عشق شما فارغ شده یا اینکه روزی که شما عاشقش شدید او نتوانسته این حس را به شما پیدا کند. بارها برای شما توضیح داده است ولی هیچچیز به جز شنیدن جمله «دوستت دارم» از زبان او شما را آرام نمیکند.
بدترین حالت این است که او دوست داشته باشد تنهایش بگذارید. هیچ کس دیگری هم در زندگی او نیست و هیچ دلیل درست و حسابی هم برای این کار خود ندارد. فقط خیلی راحت به شما گفته است، «میخوام تنها باشم.» آنوقت شما مدام به این فکر میکنید که او «هیچچیز» را به «شما» ترجیح داده است.
ممکن است به هم قول داده بودید که اگر روزی چنین اتفاقی بینتان افتاد پیش مشاور روانشناس بروید ولی الان از رفتن پیش مشاور سر باز میزند. شاید هم یک روز به شما گفته بوده که غیرممکن است روزی دیگر عاشقتان نباشد ولی الان این اتفاق افتاده است. چه بلایی سر آن وعدهها آمده است؟ چه بلایی سر کسی که آنقدر عاشق شما بود آمده است؟ حس امنیت عشقتان کجا رفته است؟ چه بر سر زندگیای گذشتهتان آمد؟
شاید عشق سابقتان نگرش جدیدی پیدا کرده است. شاید درگیر میهمانیهای شبانه، الکل یا موادمخدر شده باشد. شاید افسردگی گرفته است. شاید به شما خیانت کرده یا به نوعی مورد آزار و سوءاستفاده قرارتان داده است و به جای عذرخواهی رابطه را ترک کرده است.
گاهیاوقات اتفاقات بزرگی در زندگی میافتد که بیرون جهیدن از آنها دشوار یا غیرممکن به نظر میرسد. میتواند یک تصادف، مرگ یکی از عزیزان یا از دست دادن شغلش باشد. این اتفاق هر چه که باشد، مشخص است که بسیار ناگوار است. شما به او پیشنهاد کمک میکنید. خواهش میکنید که کمکش کنید. ولی انگار او هیچ تمایلی به کمک شما ندارد.
در تقریباً تمام این سناریوهای طرد شدن، اولین واکنش ناباوری است. فکر میکنید این اتفاق غیرممکن است. میلیونها دلیل برای رفتار او برای خودتان میآورد که هیچکدام ربطی به احساس او به شما ندارد. با خودتان فکر میکنید، دچار بحران موقتی شده است و مدتی به استراحت نیاز دارد. یا آدم موقتی وارد زندگی او شده و به زودی به اشتباهش پی میبرد و دوباره پیش شما برمیگردد. فکر میکنید فقط کافی است صبر کنید. داستانهایی مثل این را زیاد شنیدهاید و فیلمهای زیادی هم با این موضوع دیدهاید و تصور میکنید که داستان شما هم مثل آنها در آخر خوب تمام میشود.
به تنها چیزی که میتوانید فکر کنید این است که چقدر تمام این مدت کنار هم شاد و خوشبخت بودهاید. این مدت ممکن است چند هفته یا چند ماه یا چند سال باشد. هر چه که باشد ذهنتان لحظه به لحظهی آن را مرور میکند.
کنار آمدن با اولین برخوردهای او برای طرد کردنتان بسیار دشوار است. عصبانی هستید، آسیب دیدهاید، شخصیتتان خرد شده است.همه خانواده و دوستانتان را با داستانهای ناراحتکنندهتان خسته کردهاید. زیر چشمتان گود افتاده است. زمان به تندی میگذرد و مطمئنید که دیگر هیچوقت مثل قبل شاد و سرزنده و عاشق نخواهید شد.
بین پذیرفتن و عدم پذیرش حقیقت اینطرف و آنطرف میروید. با خودتان میگویید، بالاخره چیزی تغییر میکند. این یک دوره کوتاه است. کاملاً موقتی است. میگویید همینجا مینشینید و منتظر میمانید تا عشقتان دوباره برگردد.
ولی قسمت دیگری از شما احساس میکند که باید کاری کند. مطمئن نیستید که چه کاری ولی میدانید که نمیتوانید فقط بنشینید و منتظر بمانید. همه گزینهها و انتخابها در ذهنتان چرخ میزند.
با خودتان میگویید، من همه چیز را تغییر میدهم. به او زنگ میزنم یا پیام میدهم. با هم حرف میزنیم. برای او توضیح میدهم که کارش اشتباه است و ما به همدیگر تعلق داریم. یا نه! با خودتان میگویید امروز لباسهای خوب میپوشم و بیرون میروم و خوش میگذرانم و چندین و چند عکس میگیرم و در شبکههای اجتماعیام میگذارم تا ببیند که من بدون او هم میتوانم خوشحال باشم. این باعث میشود دلش برای خوشگذرانی با من تنگ شود و دوباره پیش من برگردد. حتی ممکن است با خودتان فکر کنید که وانمود کنید کس دیگری در زندگیتان آمده است. بعد میگویید، نه، نه صبر کن. دارم دیوانه میشوم. پیام دادن بهتر است. تصادفی پیامی به او میدهم که انگار میخواستم به عشق جدیدم بدهم. بعد عذرخواهی میکنم. آره این خوبه.
همه این فکرها پشت سر هم به ذهنتان میآید. فکرهایی احمقانه، عاقلانه یا بینابین.
قبل از اینکه کاری بکنید، یک قدم به عقب بردارید. نفس عمیق بکشید و بنشینید. نمیخواهید که از مغز یک نفر پرستاری کنید. اگر او نمیتواند به تنهایی تشخیص دهد، حتی گفتن عاقلانهترین و منطقیترین جملات هم به او کمکی نمیکند. وقتی وارد حالتی میشوید که به دنبال روشهایی خلاقانه برای متقاعد کردن و برگرداندن او هستید، فراموشتان میشود که برنده شدن در این مبارزه با عقل عشق سابقتان، وضعیتی موقتی است. نیازی نیست شما از نورونها داخل مغز کسی پرستاری کنید تا رابطهشان را با شما بر هم نزنند. بگذارید بروند و همه سناریوهای ناراحتکنندهشان را هم با خود ببرند. شما به کسی که آنقدر عاقل و باهوش نیست که ارزش شما را درک کند نیازی ندارید.
بله، درست است. زمانش رسیده که کاملاً فراموشش کنید و کاری جدید شروع کنید. وقتش رسیده که طرزی متفاوت به آن نگاه کنید. زمان نوسازی و تغییر و طرد کردن کسی است که طردتان کرده است.
البته فراموش کردن سخت است. سخت است ولی ممکن است. هیچ کاری نکردن سخت است ولی این بهترین کاری است که میتوانید بکنید. ارزش و احترام خودتان را نگه دارید و هیچ کاری انجام ندهید. اول از همه، خیلی مهم است که باور کنید این جدایی اتفاق افتاده است. بله اتفاق افتاده است. شما طرد شدهاید. آن را همانطور که اتفاق افتاده بپذیرید. بگذارید کمکم در ذهنتان جا بیفتد و شروع به انجام سختترین کار ممکن کنید: هیچ کار. هیچ کاری نکردن در موقعیتی مثل این واقعاً انرژی میبرد. انرژی خیلی زیادی میبرد. فکر میکنید که همه وقتتان را به هیچکاری نکردن میگذرانید چون این دقیقاً همان کاری است که دارید انجام میدهید.
خیلی وقتها سعی میکنیم برای فرار از احساس ناراحتی، عصبانیت، خیانت یا طردشدگی، موقعیتمان را تغییر دهیم. وقتی ایده تغییر وضعیت را کنار بگذاریم، احساسات خودشان را نشان میدهند.
علاوه بر احساسات طبیعی افسوس خوردن، طردشدگی گفتگوی منفی با خود و پایین آمدن اعتمادبهنفس را هم همراه خود میآورد. احساس میکنید یک بازنده واقعی هستید و فکر کاری کردن دوباره به سراغتان خواهد آمد. اینبار به جای اینکه سعی کنید کاری انجام دهید، کاری برای خودتان انجام دهید. ایدههای مختلفی در ذهنتان میچرخد:
آرامتر، لاغرتر، شادتر میشوم. دیگر اینقدر گلایه نمیکنم. خانواده و دوستانم را که تا قبل از این برایم غیرقابلتحمل بودند، دوست خواهم داشت. درسم را ادامه میدهم. لباسهای نو برای خودم میخرم. یک ماشین جدید میخرم. برای خودم یک سگ یا گربه میخرم. کارم را عوض میکنم. خانهام را مرتب نگه میدارم. غذاهای خوشمزه برای خودم میپزم. به حرفهای دیگران گوش میکنم. شبها زودتر میخوابم. بیشتر عبادت میکنم. هر کاری، دقیقاً هر کاری میکنم تا آن فرد دوباره پیش من برگردد. همانی میشوم که او همیشه میخواست. خودم را کاملاً عوض میکنم تا دوستم داشته باشد. میتوانم اینکار را بکنم. اینکار را میکنم. آره …
نه، بس است!
همین جا بایستید! فکرهایی مثل این را از ذهنتان بیرون بریزید. از وعده تبدیل شدن به یک قدیس به خودتان دست بردارید. وقتش رسیده دوباره به پذیرش وضعیت و هیچکاری نکردن برگردید. همین الان، زمان طرد کردن کسی است که طردتان کرده است.
تغییر کردن به خاطر یک نفر دیگر را فراموش کنید. تغییر دادن کل زندگیتان برای اینکه یک نفر قدرتان را بداند و دوستتان داشته باشد را فراموش کنید. فراموشش کنید!
اولین کاری که باید بکنید این است که وضعیت را به خودتان بقبولانید. یعنی به خودتان بگویید با وجود این اتفاق باز هم اشکالی ندارد و همه چیز مرتب است. البته ممکن است نیاز به اصلاحاتی داشته باشید ولی بپذیرید که شما یک فرد دوستداشتنی و باارزش هستید و اگر طرفتان ارزشی برای چیزی که هستید و میتوانید باشید قائل نیست، تنها یک راه پیش رویتان است: طرد کردن کسی که طردتان کرده است.
زمان طرد کردن کسی است که طردتان کرده است و تصور کرده است شما شیئی با تاریخمصرف هستید. طرد کردن او باعث شده تصور کنید ارزشی ندارید. این درست نیست و هر چیزی که عشق سابقتان نتوانسته در شما ببیند مشکل اوست نه شما.
شما به کسی نیاز دارید که ارزشهای فردی شما را ببیند و باور داشته باشید. نه کسی که برایش شما فقط یک گزینه میان گزینههایش دیگرش هستید. شما کسی که قدردان خوبیهای شما نیست را نمیخواهید. شما کسی را میخواهید که خوبیهایتان را ببیند و قدرتان را بداند.
البته ممکن است طرفتان خوبیهای شما را درک کرده باشد ولی بخاطر موقعیت سخت زندگی خودش بخواهد از شما جدا شود. این هم دلیل نمیشود که به او یک وقفه و فرصت بدهید. چون این فرد شما را ناراحت کرده است و او کسی است که نمیتواند در آن واحد با زندگیاش و شریکزندگیاش کنار بیاید.
یک شریکزندگی فوقالعاده، هر اتفاقی هم که بیفتد شما را دوست خواهد داشت. این کسی است که باید وقتتان را با او صرف کنید. بگذارید عشق سابقتان به راه خود برود. شما هیچ کاری نمیتوانید برای برگرداندن او انجام دهید. درست است که فراموش کردن او سخت است ولی باید بگذارید آرام آرام از ذهن و قلبتان بیرون رود.
تا زمانیکه آن عشقی به سراغتان بیاید که برایتان ارزش زیادی قائل است و خوبی و فوقالعادگی شما را میبیند. بعد از جدا شدن از کسی که به اندازه کافی برای شما ارزش قائل نبود، باید با خودتان خوب باشید. زندگیتان را جلو ببرید و همان کسی شوید که همیشه دوست داشتید باشید.
هر رابطه یک تجربه برای یادگیری است. ما یاد میگیریم که کدام قسمتهای خودمان را باید اصلاح یا تقویت کنیم. ولی دلیل آن این نیست که به نظر عشق سابقتان آن جنبهها جذاب نبودهاند، بلکه به این دلیل که به نظر خودتان جذاب نیستند.
وقت کار کردن روی خودتان است. وقت بیرون کردن خاطرات فوقالعاده با عشق سابقتان و جایگزین کردن آنها با اتفاقاتی است که الان در حال افتادن است. وقت متمرکز شدن روی خودتان و درس گرفتن از اشتباهات گذشتهتان است. شاید سخت باشد به این رابطه به چشم یک اشتباه نگاه کنید ولی «باید» اینکار را بکنید.
به پاسخ این سوالات فکر کنید. چه کارهایی در آن رابطه میکردید که میتوانند تقویت و بهتر شوند؟ چه الگوهای رفتاری در رابطههایتان دارید؟ آیا این اتفاق قبلاً هم برایتان افتاده بود؟ چه زمان؟ چطور اتفاق افتاده بود؟
وقتی میخواهید از یک رابطه بیرون بیایید، رابطهای که آن فرد دیگر دوستتان ندارد یا از اول دوستتان نداشته است، اعتمادبهنفستان نیاز به تقویت دارد. وقت آن است که منفیبافیها درمورد خودتان را دور بریزید و خودتان را با نگاهی مثبت ارزیابی کنید. این آزمایش برای این است که بفهمید چرا روابطتان با شکست مواجه شدهاند و اینکه برای موفقیت روابط آیندهتان چه میتوانید بکنید.
همه ما کسی را میخواهیم که بتوانیم با او در ناراحتیها و لذتهای زندگیمان شریک شویم. اگر این فرد نمیتوانسته اینکار را بکند، باید کسی را پیدا کنید که بتواند. شاید عشق سابقتان ترس از تعهد داشته است یا اصلاً فرد مناسب برای شما نبوده است. شاید اصلاً دچار اختلال خودشیفتگی یا اختلالات شخصیتی دیگر است. فهمیدن آن کمکتان میکند دیگر الکی منتظر او ننشینید. خیلی وقتها افراد با امیدی عبث مینشینند منتظر تا آن فرد تغییر کند و پیش آنها برگردد. این فقط یک خیالپردازی است که معمولاً اتفاق نمیافتد. کسی که از رابطه با شما بیرون میرود یا میخواهد شما برای او فقط یک دوست عادی باشید نه عشق زندگیاش، کسی نیست که باید در زندگیتان باشد. کسی که به هر دلیلی طردتان کرده است، متعلق به شما نیست.
دست از ناراحت کردن دوباره خودتان با سوالهایی مثل چه مشکلی دارید که کسی نمیخواهدتان بردارید. وقت کار کردن روی خودتان است، نه بخاطر او، بخاطر خودتان و احتمال اتفاق افتادن عشق واقعی در زندگیتان. دست از تمرکز روی اتفاقات گذشته بردارید و به آینده فکر کنید. این فرد را کنار بگذارید و بدانید که بسیار ارزشمندید.
حتی اگر عاشقش باشید، او شما را دوست ندارد. ولی کسی که متعلق به شما باشد، او هم عاشقتان خواهد شد. عشقی عمیق و کامل.
مطمئن باشید، عشق واقعی وجود دارد و برایتان اتفاق میافتد.
در حال حاضر باید وقت بگذارید تا مسائل خودتان را بررسی کنید، با خودتان خوب باشید، ارزشهایتان را بشناسید و درک کنید.
با خودتان مهربان باشید.
خودتان را از این رابطه بیرون بیاورید و کسی که که طردتان کرده است را طرد کنید.
و مطمئن باشید کسی که لایقتان باشد سر راهتان قرار خواهد گرفت. اتفاقات خوب در انتظار شماست. باورش کنید.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از عصرایران، تغییراتی خاص در ناخن ها می توانند نمایانگر کمبود مواد مغذی و مشکلات سلامت دیگر مانند کم خونی، مسائل مرتبط با تیروئید، و بسیاری بیماری های دیگر باشند.
هنگامی که ما به بدن خود به خوبی رسیدگی نمی کنیم، ناخن ها یکی از بخش هایی هستند که بسیار تحت تاثیر قرار می گیرند. هنگامی که مواد مغذی وارد بدن می شوند، پوست، مو و ناخن ها آخرین بخش هایی هستند که آنها را دریافت می کنند. در نتیجه، مشکل در ناخن ها می تواند نشان دهنده مشکلی در بدن انسان باشد.
بستر ناخن منطقه ای فوق حساس از پوست در انتهای انگشتان دست و انگشتان پا است و ناخن های دست و ناخن های پا از آن محافظت می کنند زیرا از پروتئین کراتین شکل گرفته اند. اگرچه هر فردی دارای ناخن های منحصر به فرد است، ناخن های سالم از ویژگی هایی مشابه مانند صافی، شفافی و این که به راحتی نمی شکنند، سود می برند. در صورتی که ناخن ها مواد مغذی کافی دریافت نکنند، آسیب پذیر شده و به راحتی صدمه می بینند.
تغییر در سبک زندگی، مصرف مواد غذایی سالم، دریافت ویتامین های ضروری، مکمل ها و غیره از جمله کارهای ساده ای هستند که می توانید برای حفظ سلامت ناخن ها دنبال کنید. در ادامه با برخی مشکلات مرتبط با ناخن ها و چگونگی مقابله با آنها بیشتر آشنا می شویم.
ناخن های شکننده
دلایل: کمبود رطوبت یا کمبود ویتامین B بیوتین
راه حل: به گفته کارشناسان، ما باید روزانه 2,000 میکروگرم بیوتین دریافت کنیم. افزون بر این، ما باید روزانه 1,000 میلی گرم روغن ماهی مصرف کنیم تا رطوبت ناخن ها حفظ شود. به منظور آبرسانی خارجی به ناخن ها می توانید روزانه از روغن های طبیعی مانند روغن بادام استفاده کنید.
ناخن های نرم یا به سمت بالا خمیده شده
دلیل: کمبود آهن
راه حل: افرادی که از سطوح پایین آهن برخوردار هستند باید سه بار در روز 325 میلی گرم سولفات آهن دریافت کنند.
برآمدگی های عمودی
دلیل: افزایش سن (خطوط عمودی روی ناخن ها را می تواند چین و چروک های روی ناخن در نظر گرفت)
راه حل: برای صاف کردن خطوط عمودی روی ناخن ها می توانید آنها را با چند قطره روغن بادام و سوهان چرم بز پولیش بزنید. این کار را می توانید سه یا چهار بار در هفته انجام دهید.
برآمدگی های افقی یا فرورفتگی ها
دلایل: این برآمدگی ها یا خطوط به واسطه صدمه یا چیدن کوتیکول، یا ضربه زدن مداوم با لبه جلویی ناخن روی یک سطح می توانند شکل بگیرند. فرورفتگی ها می توانند در نتیجه آسیب ناشی از جراحی، تب بالا، کمبود مواد مغذی یا سوریازیس رشد ناخن را تحت تاثیر قرار داده است.
راه حل: مردم باید روزانه 1,000 IU ویتامین A دریافت کنند تا به سوخت و ساز پروتئین در ناخن ها کمک کند و همچنین دریافت سه میلی گرم سیلیکون غذایی برای تقویت ناخن ها لازم است.
ناخن های زرد رنگ
دلایل: کمبود ویتامین E یا عدم تنفس کافی ناخن بین هر بار لاک زدن
راه حل: به گفته کارشناسان انسان باید دو بار در روز 400 IU ویتامین E دریافت کند. از جمله منابع خوب برای این آنتی اکسیدان می توان به بادام، بادام زمینی، فندق، سیب زمینی شیرین، و روغن جوانه گندم اشاره کرد.
قارچ
دلایل: هنگامی که ناخن ها به طور مرتب در معرض رطوبت و گرما قرار می گیرند، محیط برای رشد مخمر و باکتری ها فراهم می شود. عفونت های قارچی زیر ناخن های پا به سرعت گسترش می یابند و از نشانه های اصلی این شرایط ناخن هایی با ظاهری زرد، سبز و یا کثیف، ضخیم شدن ناخن، یا جدا شدن ناخن از بستر خود است.
راه حل: برای پاکسازی قارچ ها، ناخن های خود را روزانه به مدت 15 دقیقه در روغن درخت چای خالص ضد باکتری قرار دهید. روش دیگر مصرف داروهای گیاهی ضد قارچ است.
لکه های سفید
دلایل: آسیب ناخن یا کمبود روی
راه حل: افرادی که روی ناخن های خود لکه های سفید مشاهده می کنند، در صورت کمبود روی باید روزانه 50 میلی گرم از این ماده مغذی دریافت کنند. همچنین، آنها باید مصرف نخود، گوشت قرمز، دانه کدو تنبل، یا دانه کنجد را در برنامه غذایی روزانه خود جای دهند. لکه های سفید ناشی از آسیب نیز با رشد ناخن از بین خواهند رفت.
چه زمانی باید نگران شد؟
در بالا به برخی از مشکلات رایج ناخن اشاره شد، اما هنگامی که آنها با نشانه های دیگری مانند خستگی یا تنگی نفس گره می خورند می توانند نمایانگر مشکلات سلامت جدیتر باشند.
ناخن های زرد: برونشیت مزمن
بستر ناخن آبی رنگ: مشکلات گردش خون
بستر ناخن قرمز رنگ: بیماری قلبی
بستر ناخن سفید رنگ: بیماری کبد
خم شدن ناخن ها به سمت بالا: بیماری تیروئید
ناخن های شکننده: کم کاری یا پرکاری تیروئید
بامداد – بارها در ادبیات و فیلمهای علمی – تخیلی با این سوال روبرو شدهایم که «آیا یک جفت انسان مذکر و مونث قادرند نسل بشر را احیا کنند؟» قطعا روایتی که امروز بتوان به دست داد، با آن روایتی که از اولین انواع بشر و مهاجرت بزرگ نیاکانمان از آفریقا و گسترش قلمروشان در پهنه زمین میدانیم، بسیار تفاوت خواهد داشت.
پیش بینیهای درماتیک
سال ۲۰۱۴ بود که استیون هاوکینگ، فیزیکدان مشهور بریتانیایی پیشبینی کرد تا صد سال دیگر، رباتها ریشه بشر ساکن در زمین را خواهند زد. فرض کنید چنین شود و یک جفت انسان باقی بمانند (توجه داشته باشید که در این باره، حد نهایی وخامت در نظر گرفته شده است). در چنین حالتی، طبعا چارهای نخواهد ماند، جز این که اولین نسل از بشر آینده، به پیوند همخونی رو بیاورند. زیگموند فروید معتقد بود غیر از قتل والدین، تنها تابوی جهانی دیگر به رابطه با محارم مربوط است. جدای از منع رسومی و منع غریزی، خطرات فراوانی در چنین رابطههایی نهفته است. بین سالهای ۱۹۳۳ و ۱۹۷۰، مطالعهای روی کودکان چکسلواکی انجام شد که نشان داد ۴۰ درصد فرزندان حاصل از ازدواجهای فامیلی درجه اول، بشدت معلولیت داشتند و ۱۴ درصد آنها نیز در نهایت فوت شدند.
خطرات همخونی
میدانیم که ما یک کپی از ژن هر یک از والدین را به ارث میبریم. اما برخی گونههای ژن فقط در صورت داشتن دو تا کاملا عین هم پدید میآیند. بیشتر بیماریهای ارثی را این متغیرهای واپسگونه (recessive) ایجاد میکنند. این ژنها توسط بدن خنثی نمیشوند، زیرا به خودی خود ضرری ندارند و اتفاقا هر فرد معمولی عموما یک یا دو ژن واپسگونه در ژنوم خود دارد.
وقتی دو خویشاوند پیوند زناشویی میبندند، خیلی زود این نقاب برداشته میشود. برای مثال، آکروماتوپسی، بیماری نادری که موجب کور رنگی کامل میشود، یکی از هر ۳۳ هزار آمریکایی را مبتلا میکند. در حالی که یکی از هر صد نفر، عامل آن را با خود دارد. اگر یکی از بازماندگان مکاشفه فرضی ما این عامل را داشته باشد، احتمال این که فرزندش هم آن را داشته باشد یک در چهار است. بعد از یک نسل پیوند خونی، این مقدار سر به فلک میکشد. احتمال یک به ۱۶ وجود دارد که اولین نوه آن زوج به بیماری مبتلا باشد.
این سرنوشت ساکنان پینگلاپ، آب سنگی حلقوی در غرب اقیانوسیه بود. پس از طوفانی سخت در قرن هجدهم که جمعیت آن را نابود کرد، ۲۰ نفر بازمانده نهضت احیای جمعیت را بر عهده گرفتند که یکی از آنها حامل عامل آکروماتوپسی بود. حالا امروز یک دهم جمعیت آن جزیره به کور رنگی مبتلا هستند! با وجود این، اگر بازماندگان فرضی بشر، فرزندان کافی بیاورند، دست کم تعدادی از آنها سالم از آب در خواهند آمد. اما پس از ۵۰۰ سال تولید مثل از نوادگان همخون، چه به سر بشر خواهد آمد؟ مصداق با ارزش را میتوان در اشرافیان اروپا یافت. پس از ۹ نسل پیوندهای استراتژیک بین عموزادهها، عموها و فرزندان خواهر و برادر در ۲۰۰ سال، خاندان هابسبورگ اسپانیا شاهد زنده گمانهها هستند.
معروفترین قربانی این خاندان، چارلز دوم بود. وی با چند معلولیت ذهنی و فیزیکی چشم گشود، تا هشت سالگی قادر به راه رفتن نبود و در نهایت در سن بلوغ، به علت ناتوانی در تولید مثل، فاتحه یک دودمان را خواند! در سال ۲۰۰۹، تیمی از دانشمندان اسپانیایی متوجه شدند پس از دو قرن ازدواج فامیلی، «ضریب خودگشنی» ـ رقمی که نرخ ژنهای موروثی یکسان از دو والد را بازتاب میدهد ـ از ضریب حاصل از ازدواج یک خواهر و برادر هم بیشتر بوده است. دکتر بروس رابرتسون از دانشگاه اُتاگو که روی گونه رو به انقراض کاکاپو، نوعی مرغ غیر پرنده نیوزیلندی کار میکند، معتقد است با وجود فقط ۱۲۵ مورد از این گونه، به مرور تاثیرات خودگشنی روی این موجودات فاحشتر خواهد شد و همین حالا هم اسپرم آنها تضعیف شده و نرخ تخمهای نارس از ۱۰ درصد به ۴۰ درصد افزایش یافته است. رابرتسون این را از مصادیق رکود خودگشنی میداند که بر اثر بودن در معرض نقایص ژنتیک حاصل میشود و با وجود حفظ این جانور از شکارچیان و تامین غذایشان، احتمال نابودیشان هم هست.
ترکیب ایمنی
به عقیده بسیاری از دانشمندان، پیوند انسانها با همتاهایی که تنوع ژنی بیشتری دارند، به بقای نسل و تقویت سیستم ایمنی فرزندان منجر میشود. حتی باور بر این بوده که ارتباط گونه ما با نئاندرتالها موجب تقویت ژنتیک ما شده است. بر این اساس، حتی اگر نسل فرضی آینده باقی هم بماند، ممکن است دچار اثر بنیانگذار (Founder Effect) بشود. این اثر، خصیصههای غریب جمعیت را تشدید خواهد کرد. آنها نه تنها ظاهر و صدایی متفاوت خواهند یافت که شاید در قیاس با ما به گونهای جدا تبدیل شوند.
در دهه ۸۰، دانشمندی استرالیایی یک قانون همهجانبه مطرح کرد که بر حسب آن، به منظور جلوگیری از بروز آسیبهای ژنتیک، برای تجدید نسل به حداقل ۵۰ نفر نیاز است و برای انطباق به ۵۰۰ نفر. البته در سالهای اخیر، تلفات تصادفی نیز در گرفته شده و این رقم تا ۵۰۰۰ نفر افزایش یافته است. این نظریات و شواهد، حتی بسیاری از دانشمندان را به برنامههای حفظ گونهها و ثمر داشتن آنها بدبین کرده است.
جالب اینجاست که سفر نیاکان ما از آفریقا، به تنوع ژنی ما لطمهای شدید وارد کرده و همین باعث شده امروزه تنوع ژنی هفت میلیارد انسان روی زمین از یک گروه به نسبت کوچک شامپانزهها نیز کمتر باشد. شاید ارجاع به نیاکانمان بهترین راه ممکن باشد. جان مور، انسانشناس، در مقالهای که سال ۲۰۰۲ از او منتشر شد، بر اساس گروههای فرضی مهاجر حدود ۱۶۰ نفره انسانهای اولیه مدلسازی کرده و توصیه میکند با بررسی زوجهای جوان و بیفرزند کار اعزام انسان به سیارات دیگر را آغاز کرده و بعد برای سفر بلندمدت و نه استعمار فضایی تصمیم بگیریم. رقمی که وی پیشنهاد داده، اجازه ۲۰۰ سال جدایی پس از بازگشت نسلهای پیشگام به زمین را میدهد.
اما یک جفت انسان چه؟ سخت میتوان گفت. اما بعضی صاحبنظران خوشبین هستند. اگر وقوع مکاشفه تمام ستونهای تمدن را با خاک یکسان نکند، بازگشت انسان به حیات خیلی زود صورت خواهد گرفت. در آغاز قرن بیستم، اجتماع هوتریت آمریکای شمالی ـ که اتفاقا بشدت خودگشنی دارد ـ به بالاترین سطح رشد جمعیت مستند رسیده و هر ۱۷ سال دو برابر شده است. توقع گزافی است، اما اگر هر زن هشت فرزند به دنیا بیاورد، در ۵۵۶ سال مجددا به نرخ جمعیت هفت میلیارد نفری و بحران جمعیتی امروز خواهیم رسید!
سایت علمی بیگ بنگ
نوشته وقتی که تنها یک جفت انسان روی کره خاکی بماند! اولین بار در بامداد پدیدار شد.
مکانیزم دفاع از خود شامل راهبردهای فیزیولوژیکی و روانی می شود که توسط ذهن ناخودآگاه به عنوان یک مهارت بقای طبیعی به کار گرفته می شود. این مکانیزم ها از ما در برابر آسیب های جسمانی محافظت کرده و به تجربه یک زندگی سالم کمک می کنند. در ادامه با برخی اقدام های شگفت انگیز که بدن برای دفاع از خود انجام می دهد، بیشتر آشنا می شویم.
تب
اگرچه می تواند موجب ناراحتی ما شود، تب یکی از مکانیزم های دفاعی بدن در واکنش به آسیب است. تب موجب افزایش اندک دمای بدن می شود تا از تکثیر ویروس ها و دیگر عوامل بیماریزا جلوگیری شود. تب اغلب به واسطه یک عفونت مانند آنفلوآنزا یا عفونت دستگاه ادراری شکل می گیرد.
هنگامی که ویروس ها و باکتری ها به بدن حمله کرده و موجب آسیب دیدن بافت ها می شوند، سیستم ایمنی بدن با تولید موادی به نام پیروژن یا تبآور واکنش نشان می دهد. این مواد شیمیایی بر هیپوتالاموس مغز که دمای بدن را تنظیم می کند، تاثیرگذار هستند. این مواد در حسگرهای دمایی بدن تغییر ایجاد می کنند و به گونه ای آنها را فریب می دهند که فکر کنند دمای بدن سردتر از حالت عادی است. در واکنش، هیپوتالاموس دمای بدن را افزایش می دهد و فرد تب می کند.
تبی که به واسطه دلیلی نامشخص شکل گرفته یا بیش از چند روز طول می کشد باید توسط پزشک بررسی شود تا عامل ایجاد آن مشخص شود. شرایط پزشکی مانند ابتلا به HIV و برخی سرطان ها می توانند تب های این چنینی را موجب شوند.
پوسته روی زخم
هنگامی که از یک بریدگی یا جراحت رنج می برید، پوست نسبت به حمله باکتری ها و دیگر میکرو ارگانیسم ها که می توانند وارد زخم شوند، آسیب پذیر می شود. برای محافظت در برابر عفونت ناشی از عوامل بیماریزا، بدن پوسته ای را برای بستن سریع زخم در محل آسیب دیده ایجاد می کند.
این پوسته لایه ای از پروتئین فیبرین است که پلاکت ها در آن جمع شده اند. پلاکت ها ساختارهای بسیار کوچکی در خون هستند که به بهبود زخم کمک می کنند. این پوسته از خونریزی نیز جلوگیری می کند. همچنین، پلاکت ها در مبارزه با باکتری ها نقش دارند که به محافظت در برابر عفونت منجر می شود.
به تدریج، با بهبودی زخم، بازسازی بافت هرچه بیشتر این پوسته را کنار می زند و در نهایت موجب افتادن آن می شود.
عطسه
عطسه یکی دیگر از مکانیزهای طبیعی بدن انسان برای دفاع از خود است. به طور معمول، هنگامی عطسه رخ می دهد که مسیرهای بینی با مواد حساسیتزا، میکروب ها، گرد و غبار، پوسته بدن حیوانات یا محرک های دیگر بیش از اندازه پر شده باشند. از طریق عطسه، بدن از شر این مواد راحت می شود.
عطسه یکی از نشانه های شایع سرماخوردگی، و آلرژی های مزمن است. برخی افراد هنگامی که یک وعده غذایی بزرگ مصرف می کنند یا در برابر نور خورشید قرار می گیرند نیز عطسه می کنند.
فرایند عطسه کردن بسیار قدرتمند است. هوایی که به واسطه عطسه از بینی انسان خارج می شود می تواند با سرعت 100 مایل در ساعت (161 کیلومتر در ساعت) یا بیشتر حرکت کند. این شرایط می تواند به پخش شدن میکروب ها منجر شود و یکی از دلایلی است که توصیه کارشناسان برای پوشاندن بینی و دهان هنگام عطسه کردن را توضیح می دهد.
نیروی قوی عطسه موجب می شود تا چشم های انسان برای محافظت از آنها در برابر میکروارگانیزم ها و ذراتی که به واسطه عطسه پخش می شوند، ناخودآگاه بسته شوند.
سکسکه
سکسکه عملی غیر ارادی است که تقریبا همه در طول زندگی خود یک بار آن را تجربه می کنند. این عمل به عنوان یکی دیگر از مکانیزهای بدن برای دفاع از خود در نظر گرفته می شود.
غذا خوردن سریع، قورت دادن لقمه های بزرگ غذا یا پرخوری می توانند به سکسکه منجر شوند. این قبیل اقدام ها می توانند عصب ریویمعدی را تحریک کنند که با معده و دیافراگم پیوند خورده است. سکسکه به عنوان مکانیزیمی طبیعی برای محافظت از دیافراگم و معده عمل می کند.
انگشت های چروک خورده
حتی چین و چروک هایی که روی پوست دست ها پدیدار می شوند نقش مهمی در جعبه ابزار دفاع از خود بدن ایفا می کنند. هنگامی که بدن در معرض رطوبت بیش از اندازه قرار می گیرد، مغز درک می کند که محیط اطراف می تواند لغزنده باشد. این شرایط به ایجاد تغییر در پوست دست ها و شکل گیری چین و چروک منجر می شود. انگشت های چروک خورده بهتر می توانند سطوح صاف یا خیس را بگیرند و احتمال زمین خوردن و حادثه کاهش می یابد.
پلک زدن
پلک زدن شاید چندان مفید به نظر نرسد، اما نقشی حیاتی در سلامت کلی بدن ایفا می کند. پلک زدن رطوبت ضروری که از چشم ها در برابر خشکی و تحریک محافظت می کند را فراهم می کند. در حقیقت، زمانی که پلک می زنید، چشم ها با لایه ای از اشک (که از رطوبت و پروتئین پر شده است)، آب (که گرد و غبار و ذرات باقیمانده در چشم ها را شستشو می دهد)، و لایه ای خارجی که حاوی ماده ای روغنی است و چشم ها را روان سازی می کند و از ایجاد سایش روی چشم پیشگیری می کند، پوشیده می شوند.
اگر به اندازه کافی پلک نزنید، تجربه خشکی، درد، تحریک و تاری دید جای شگفتی نخواهد داشت. افزون بر این، پلک نزدن فشار روی چشم را افزایش می دهد و به طور بالقوه می تواند به آنها آسیب وارد کند.
سیخ شدن مو
سیخ شدن مو در موقعیت های مختلفی شکل می گیرد، اما این حالت نیز بخشی از مکانیزم دفاع از خود بدن است. سیخ شدن مو عمدتا برای کاهش مقدار حرارتی که بدن از طریق منافذ پوست از دست می دهد، شکل می گیرد. این شرایط به گرم نگه داشتن بدن در شرایط آب و هوایی نامساعد کمک می کند.
با این وجود، طی موقعیت های استرسزا یا هنگام بروز احساسات شدید نیز امکان سیخ شدن مو وجود دارد.
سیخ شدن مو به واسطه انقباض عضلات ارکتور پیلی که اطراف موها در قسمت لاپوست یا درمیس پوست قرار دارند، رخ می دهد. مغز خطر را درک می کند و این شرایط هیپوتالاموس را تحت تاثیر قرار می دهد. واکنشی مشابه هنگامی که احساسات شدید مانند عشق، شادی یا شوک را حس می کنید، رخ می دهد.
خمیازه
خمیازه کشیدن بیشتر پیش و پس از خواب، طی فعالیت های خسته کننده و در نتیجه ویژگی مسری بودن آن رخ می دهد. خمیازه کشیدن اغلب با خستگی، استرس، بی خوابی، بی حوصلگی و گرسنگی مرتبط است.
با این وجود، پژوهش های صورت گرفته نشان داده اند که هدف اصلی از خمیازه کشیدن خنک کردن مغز است. هنگامی که خمیازه می کشید، کشش قدرتمند آرواره رخ می دهد که به افزایش جریان خون در گردن، صورت و سر منجر می شود. همچنین، تنفس عمیق جریان رو به پایین مایع نخاعی و خون از مغز را موجب می شود. هوای خنک که وارد دهان می شود این مایعات را خنک می سازد.
التهاب
التهاب یکی دیگر از مکانیزم های دفاعی بدن برای محافظت از خود در برابر عفونت و آسیب است. هنگامی که تنها چند روز طول می کشد، این شرایط به نام التهاب حاد شناخته می شود و هنگامی که بیشتر از چند روز ادامه یابد التهاب مزمن نامیده می شود.
در مورد التهاب حاد، به محض این که واکنش التهابی وظیفه خود را انجام می دهد، ناراحتی و التهاب از بین می رود. از نمونه های التهاب حاد می توان به گلو درد، گزش حشرات، نیش زنبور و غیره اشاره کرد.
در صورتی که مکانیزم های نظارتی و تنظیم کننده واکنش التهابی معیوب باشند، التهاب می تواند رویدادی مضر باشد.
همچنین، امکان شکل گیری واکنش التهابی بلند مدت یا آسیب رسان به واسطه پاسخ نامناسب سیستم ایمنی مانند موارد واکنش های آلرژیک، حساسیت فوق العاده و خودایمنی وجود دارد که به نام التهاب مزمن شناخته می شود.
از دست دادن حافظه
از دست دادن حافظه یک مکانیزم دفاعی طبیعی است که به محافظت در برابر آسیب روانی پس از یک ضربه عاطفی یا روانی کمک می کند. سوء استفاده جنسی، خشونت، بلایای طبیعی، و رویدادهای آسیبزای دیگر
از دست دادن حافظه به فرد اجازه می دهد با فراموشی موقت جزئیات رویداد آسیب رسان با شرایط موجود کنار بیاید. اگرچه خاطرات همچنان در ذهن دفن شده اند، اما امکان یادآوری و دسترسی به آنها وجود ندارد.
این آزتکی که در تصاویر مشاهده میکنید تصاویر رندر هنرمند Rain Prisk است که بهصورت مجازی آزتک را به نسخهای با مشخصات مسابقهای تبدیل کرده است. این خودرو قوس گلگیرهای پهنتر، اگزوز جانبی و عناصر آئرودینامیکی کافی به منظور ایجاد یک خودروی مسابقهای DTM دارد.
به منظور تنها نماندن آزتک، در بحث زشتترین خودروها ما برادر اروپایی این خودرو را نیز برای شما ذکر کردهایم. با رندرهایی مشابه از همان هنرمند یاد شده، فیات Multipla نیز در بحث زشتی با برادر آمریکایی خود رقابت میکند!
عباس جدیدی با انتشار عکسی از دوران کودکی خود صفحه اینستاگرام خود را به روز رسانی کرد.
عباس جدیدی با انتشار عکسی از دوران کودکی خود صفحه اینستاگرام خود را به روز رسانی کرد.
جدیدی نوشت:"آلبوم خاطرات عکس دوران کودکی."