مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

وقتی عباس جدیدی کودک بود

[ad_1]

عباس جدیدی با انتشار عکسی از دوران کودکی خود صفحه اینستاگرام خود را به روز رسانی کرد.

عباس جدیدی با انتشار عکسی از دوران کودکی خود صفحه اینستاگرام خود را به روز رسانی کرد.

جوان؛عباس جدیدی  کشتی‌گیر آزادکار سابق و مربی کنونی ایرانی و عضو شورای اسلامی شهر تهران است.
همیشه دوران کودکی یادآور خاطرات تلخ و شیرین آدم هاست امروزه با بروز شبکه های اجتماعی افراد تصاوییری از آن دوران را به اشتراک می گذارند.
در همین راستا عباس جدیدی با ورق زدن آلبوم خاطراتش و به اشتراک گذاشتن تصویری از دوران کودکی اش در صفحه اینستاگرامش ،خاطرات دوران کودکی خود را زنده کرد.

جدیدی نوشت:"آلبوم خاطرات عکس دوران کودکی."




[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

پشت پرده حضور عباس جدیدی در خانه پورحیدری چه بود…عباس جدیدی در خانه پورحیدری ، حضور عباس جدیدی در خانه پورحیدری ، عکس عباس جدیدی در دومین عکس پرسر و صدای عباس جدیدی آیا این واقعی …عباس جدیدی ، عکس عباس جدیدی کنار منصور پورحیدری ، منصور پورحیدری ، عکس عباس جدیدی نامه پوتین به عباس جدیدی نامه پوتین شوخی با سیستمدارها پس از آنکه عباس جدیدی گفت قرار نبود تا ابد در کشتی دومین عکس پرسر و صدای عباس جدیدی آیا این واقعی …وصدایعباسجدیدیآیااینهنوز تب داغ عکس عباس جدیدی و مرحوم پور حیدری سرد نشده است که عکسی دیگر از عباس جدیدی در واکنش اینستاگرامی عباس جدیدی به سلفی جنجالیواکنشاینستاگرامیعباس جدیدی با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش از کاربران عذرخواهی کردمرگ مشکوک عباس میرزا فتحعلیشاه که از بیماری فرزندش اطلاع یافته بود پس از عزیمت عباس میرزا به مشهد آهنگ سریال شهر قشنگ که از برنامه کودک پخش …آهنگ سریال شهر قشنگ که از برنامه کودک پخش میشد دوستان توجه کنن که این سریال از برنامه عذرخواهی عباس جدیدی و جمله‌ای که همسر پورحیدری به …عباس جدیدی که با عکس چند روز قبل خود حسابی سروصدا کرده بود و انتقادات زیادی را نشده اس ام اس برای همهاس ام اس جدید خنده دار اس ام اس جوک و سرکاری جملات پ ن پ اس ام اس پ ن پ اس ام اس پسرانهفان وسرگرمیفان وسرگرمی فان وسرگرمی سرگرمی،طنز وسرگرمی،ترانه هندی،ترکی وهندی،سلفی بازیگران پشت پرده حضور عباس جدیدی در خانه پورحیدری چه بود؟عکس عباس جدیدی در خانه پورحیدری قهرمان سابق تیم ملی کشتی ایران شب گذشته به خانه اسطوره باشگاه دومین عکس پرسر و صدای عباس جدیدی آیا این واقعی است؟ عباس جدیدی ، عکس عباس جدیدی کنار منصور پورحیدری ، منصور پورحیدری ، عکس عباس جدیدی ، سلفی نامه پوتین به عباس جدیدی نامه پوتین شوخی با سیستمدارها پس از آنکه عباس جدیدی گفت «قرار نبود تا ابد در کشتی بمانم واکنش اینستاگرامی عباس جدیدی به سلفی جنجالی واکنش عباس جدیدی با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش از کاربران عذرخواهی کرد مرگ مشکوک عباس میرزا فتحعلیشاه که از بیماری فرزندش اطلاع یافته بود پس از عزیمت عباس میرزا به مشهد،‌« کورمک » را آهنگ سریال شهر قشنگ که از برنامه کودک پخش میشد مرکز دانلود آهنگ سریال شهر قشنگ که از برنامه کودک پخش میشد دوستان توجه کنن که این سریال از برنامه کودک عذرخواهی عباس جدیدی و جمله‌ای که همسر پورحیدری به او گفت عباس جدیدی که با عکس چند روز قبل خود حسابی سروصدا کرده بود و انتقادات زیادی را نشده بود، شب اس ام اس برای همه اس ام اس جدید خنده دار اس ام اس جوک و سرکاری جملات پ ن پ اس ام اس پ ن پ اس ام اس پسرانه فان وسرگرمی فان وسرگرمی فان وسرگرمی سرگرمی،طنز وسرگرمی،ترانه هندی،ترکی وهندی،سلفی بازیگران ایرانی تدبیر سایت خبری تحلیلی آیت‌ا محسن غرویان گرایش علما و روحانیون قم بیشتر به سمت حمایت از آقای روحانی در انتخابات عکس عباس جدیدی عباس جدیدی کنارپورحیدری عباس جدیدی عکس عباس جدیدی و پورحیدری عباس جدیدی پورحیدری عکس عباس جدیدی با منصور صحبتهای عباس جدیدی مجموعه ورزشی عباس جدیدی


ادامه مطلب ...

عکس پروفایل تولد حضرت ابوالفضل عباس (ع) قمر بی هاشم

عکس پروفایل برای تبریک روز ولادت حضرت ابوالفضل عباس (ع)

عکس پروفایل حضرت ابوالفضل عباسعکس پروفایل حضرت ابوالفضل عباسعکس پروفایل یا قمر بنی هاشمعکس پروفایل یا قمر بنی هاشمعکس پروفایل تولد حضرت عباسعکس پروفایل تولد حضرت عباسعکس پروفایل اسم ابوالفضلعکس پروفایل اسم ابوالفضلعکس پروفایل میلاد حضرت ابوالفضلعکس پروفایل میلاد حضرت ابوالفضلعکس پروفایل روز ولادت حضرت عباسعکس پروفایل روز ولادت حضرت عباسعکس پروفایل روز ولادت حضرت عباس

متن تبریک روز جانباز

جانبازان، یادگاران روزهای عشق و حماسه اند؛ خاطرات مجسّم سال هایی که درهای آسمان
به روی عاشقان باز بود و فرشتگان در آسمانِ زمین گرم گلچینی بودند.
ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد.

✽✽✽

مبارک باد نورانیت خانه هایی که در سایه شمع وجود جانبازان، ذرّه ذرّه به آسمان نزدیک تر می شوند.

جانباز، آلبوم تماشایی خاطرات سرخی است که از دلاورمردی های
عباس گونه های وطن، به جا مانده است.
ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد.

اس ام اس تبریک روز جانباز

کوله بار زخمتان، در روز میلاد اباالفضل(ع)، سرشار از نسیم شفاعت و عنایت باد.
ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک باد.


ادامه مطلب ...

کارت پستال میلاد و تبریک ولادت حضرت ابوالفضل عباس (ع) قمر بنی هاشم

کارت پستال تولد حضرت ابوالفضل عباس (ع)

کارت پستال میلاد حضرت ابوالفضلکارت پستال میلاد حضرت ابوالفضلکارت پستال تولد حضرت عباسکارت پستال تولد حضرت عباسکارت پستال ولادت حضرت ابوالفضلکارت پستال ولادت حضرت ابوالفضلکارت پستال تبریک ولادت حضرت ابوالفضلکارت پستال تبریک ولادت حضرت ابوالفضلکارت تبریک ولادت حضرت عباسکارت تبریک ولادت حضرت عباس

اس ام اس ولادت حضرت ابوالفضل عباس

عباس(ع) آمد تا برادری را معنا کند، وفا را شرح دهد، ایثار را الگو باشد
شجاعت را تفسیر کند و دلاوری را مصداقی والا گردد.
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد

پیامک تبریک ولادت ابوالفضل عباس

چهارم شعبان ، روز شکفتن گل معطر ابوالفضل (ع)
بر شاخسار اهل‏ بیت (ع) مبارک باد

شعر ولادت حضرت ابوالفضل العباس

روشنگر آفتاب،عباس آمد
تفسیر زلال آب،عباس آمد
خیزید،گل آرید و گل افشانید
زیرا که گل بوتراب،عباس آمد
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد . .

کارت پستال تبریک میلاد حضرت ابوالفضلکارت پستال تبریک میلاد حضرت ابوالفضلکارت تبریک ولادت حضرت عباسکارت تبریک ولادت حضرت عباسکارت پستال یا ابوالفضل عباسکارت پستال یا ابوالفضل عباسکارت پستال روز ولادت حضرت ابوالفضلکارت پستال روز ولادت حضرت ابوالفضلکارت پستال تبریک روز تولد حضرت ابوالفضل عباسکارت پستال تبریک روز تولد حضرت ابوالفضل عباسکارت پستال تبریک روز تولد حضرت ابوالفضل عباس


ادامه مطلب ...

زیباترین اشعار میلاد و تولد حضرت ابوالفضل عباس (ع)

اشعار تولد حضرت ابوالفضل العباساشعار تولد حضرت ابوالفضل العباس

شب میلادِ تو، میلاد به هم می ریزد

این جهان علی آباد به هم می ریزد

خیره بر بازویِ شاگردِ خودش با بوسه

اشک می ریزد استاد، به هم می ریزد

شب قبل از تو حسینِ تو، شب بعد از تو

سرِ بازوی تو سجاد، به هم می ریزد

چه نیازی ست بپوشید زره و جنگ کنی

به تماشای تو صیاد به هم می ریزد

مثل این رود که از دست تو موجی شده است

کار هر کس به تو افتاد، به هم می ریزد

چون که بُرقَع بگشاید، دلِ آب، آب شود

زلف آشفته کند، باد به هم می ریزد

سین، که شد حرف نهایی حروف عباس

از حسودیش به سین، صاد به هم می ریزد

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

مه شعبان شده ماهی به زمین آمده است
روز چارم پسر ام بنین آمده است

پدرش حیدر کرار زمیلادش شاد
بر بنی هاشمیان ماه ترین آمده است

نامش عباس شد ومعنی آن شیر دژم
بین شیران عرب شیرترین آمده است

جمله ذریه ی زهرا به رخش بوسه زنند
یک برادربه همه یارومعین آمده است

مادرش گفت برای همه اولاد بتول
پسرم بهر غلامی به یقین آمده است

مرتضی بوسه به دستش زد وگفتا بینم
دست او کرببلا تقش زمین آمده است

آمده تا که سپهدار حسینی بشود
آن علمدار یل لشگر دین آمده است

مادرش ام بنین درس وفایش داده
اسوه براهل وفایان زمین آمده است

آمده ساقی اطفال حسینش گردد
آب در حسرت او چله نشین آمده است

روز میلاد ابوالفضل به بین الحرمین
بهر دیدار عمو پرده نشین آمده است

کف بزن خوب طلب کن سفر کرببلا
باب حاجات همه در ثمین آمده است

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

مژده ای حزب خدا یار حسین آمد
سید و سالار انصار حسین آمد

عید میلاد علمدار حسین آمد
صدق و صفا آمد، عشق و وفا آمد

ای ماه خیرالناس خوش آمدی عباس

نور باران خانه حیدر شده امشب

فاطمه ام البنین مادر شده امشب
غرق شادی ساقی کوثر شده امشب

فخر عرب آمد، روح ادب آمد
ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس

درد بی درمان عالم را دوا آمد
قهرمان سقای دشت نی نوا آمد

بر حسین فرمانده کل قوا آمد
آرام جان آمد جان، جهان آمد

ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس

آمد آن ماهی که دارد چشم دریایی

باشدش از کودکی بر عالم آقایی
می کند فردا علمداری و سقایی

ماه حرم آمد، بحر کرم آمد
ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس

یا امیرالمؤمنین نازم به احساست

گشته عالم زنده از بوی گل یاست

بوسه زن بر دست و بر بازوی عباست

باب المراد آمد، روح جهاد آمد
ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس

ای گل ام البنین دستم به دامانت
جان من جان همه عالم به قربانت

تو کریمی و منم محتاج احسانت
دل منجلی آمد، نجل علی آمد

فرزند خیرالناس، خوش آمدی عباس

ای تمام انبیا زوّار قبر تو

باغ قرآن تشنه باران ابر تو
جان فدای مکتب ایثار و صبر تو

حق جلوه گر آمد نوری دگر آمد
ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس

✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿

تو آمدی برسی به مقام سرداری
که خون سرخ خدا با شما شود یاری

تو آمدی که به اذن خدا به دست تو
خدا گره بگشاید زکار بسیاری

تو آمدی که به اذن خدا کرم بکنی
بشر رها شود از بند هر گرفتاری

تو آمدی که بشر از شما بیاموزد
برادری و ادب ورزی و وفاداری

شما که اید که یعقوب در تمام عمر
ندیده است شما را به هیچ بازاری

شباهتی است میان تو و پدر آقا
که یک دم از دو دم ذوالفقار کراری

بدون بودن تو این جهان کسی کم داشت
تو آمدی که به معنا رسد علمداری

ستاره ها همه انگشت در دهان گفتند
که ماه روی زمین پانهاده انگاری

فرات قطره ای از آب مشک تو بوده است
و علقمه که به عشق شما شده جاری

خدا رسانده تو را به مقام سرداری

که خون سرخ خدا را شما کنی یاری


ادامه مطلب ...

جملات و متن های زیبا در مورد حضرت ابوالفضل عباس (علیه السلام)

جملات و متن های زیبا در مورد حضرت ابوالفضل عباسجملات و متن های زیبا در مورد حضرت ابوالفضل عباس

این همه آدم رفتند و نیامده اند؛ و فقط یک نفر است که رفت و هنوز هم در تاریخ دارند می‌گویند:‏

نیامد نیامد …

ای اهل حرم میر و علم‌دار نیامد‎ …

❋ ❋ ❋ ❋ ❋ ❋

شد سرا پا چشم زخم پیـــــــکرش

دید زهرا را به بالاے ســـــــرش

با زبان حال مےگفتش بتـــــــول

مرحبا “عبـــــــاس جان” حجت قبـــــــول…

❋ ❋ ❋ ❋ ❋ ❋

به یکتایی قسم ، یکتا ست عباس

امیر کشور دلها ست عباس

اگر چه زاده ام البنین است

و لیکن مادرش زهرا است عباس

❋ ❋ ❋ ❋ ❋ ❋

السلام علیک یا ابالفضل العباس

یا ابوالفضل العباس علیه السلام :

آموخته ایم از تو وفاداری را

خون تو نوشت معنی یاری را

ای کاش که آب کربلا می آموخت

آن روز زچشمت آبرو داری را …

❋ ❋ ❋ ❋ ❋ ❋

آنچنان کز برگ گل عطر گلاب آید برون

تا که نامت میبرم از دیده اشک آید برون . . .

السلام علیک یا ابالفضل العباس

❋ ❋ ❋ ❋ ❋ ❋

علی یک دسته گل از یاس آورد

ز طوبی شاخه ی احساس آورد

میان باغی از گل های زهرا

خوشا ام البنین “عباس” آورد

❋ ❋ ❋ ❋ ❋ ❋

پنداری دروغ نیست که بگوییم او مادری دلاور و پاک‌سرشت به پاکی فرشته‌ها داشت. لافی گزاف نیست که بگوییم پدرش علی نام داشت و بردن این نام کافی است تا بدانیم از نسل کیست؟

❋ ❋ ❋ ❋ ❋ ❋

جنت و رضوان و حور و کوثر، همگی آیت و نشانه‌ای از خوی وی است. او آبشاری است که از کوهی استوار چون على، در طبیعتی چون ام‌البنین جاری شد و در سرشاری از عطش سوخت. قهرمان نهر علقمه که شمس و قمر از نور جمالش خجل می‌شوند، افسانه و اساطیر نبود؛ مردی بود که مثل یک عَلَم هیچ وقت بر زمین نماند.
لقب «اَسَدُ الله الْغالِبْ» را چون علی بر او نهادند تا دوباره حمله‌های حیدری در میدان‌ها تکرار شوند و هنوز بعد از این همه سال، زیر نور مهتاب، چهره‌اش در زلالی آب می‌لرزد؛ گویی تنها بعد از خدا از آب می‌ترسد. مردی که افسانه نیست

❋ ❋ ❋ ❋ ❋ ❋

لبخند علی (علیه‌السلام) رنگ می‌گیرد.

فرشتگان، تولد دستانی را جشن می‌گیرند که قرار است روزی چراغ حماسه را برافروزند.

پهلوانی به عالم چشم می‌گشاید که پهلوانان عالم به نامش اقتدا می‌کنند.

پهلوانی که فرزند مردی است که کوهِ رشادت و جوانمردی است،

فرزندِ شیر زنی است که به او شیر شهامت نوشاند.

کوه‌مردی که ذره‌ای از احترام برادرش حسین (علیه‌السلام) فرو نگزارد.

حسین (علیه‌السلام) امام بود و ابوالفضل، برادر امامت.

حسین (علیه‌السلام) ولی بود و ابوالفضل، هم‌ رکاب ولایت.

آری، نوزادی در گهواره خفته است که علمدار لشکر حسین (علیه‌السلام) خواهد بود.

سلام بر عباس، ای غیرت مجسم… ای قامتِ فتوت…

سلام ای چشم‌هایی که آب را شرمنده نجابت خود خواهی کرد…

سلام ای دست‌هایی که رودخانه‌های زمین، به جستجویشان سر گردانند…

سلام ای پیشانی بلندی که آیینه‌ی آسمان است…

السلام علیک یا اباالفضل العباس (ع)


ادامه مطلب ...

نامه زیبا و عاشقانه عباس دوران به همسرش

نامه زیبا و عاشقانه عباس دوران به همسرش

اولین نامه ای است که شهید عباس دوران برای همسرش در روزهای جنگ تحمیلی نوشته است.خاتون من ، مهناز خانم گلم سلام

بگو که خوب هستی و از دوری من زیاد بهانه نمی گیری برای من نبودن تو سخت است ولی چه می شه کرد جنگ جنگ است و زن و بچه هم نمی شناسد.

نوشته بودی دلت می خواهد برگردی بوشهر. مهناز به جان تو کسی اینجا نیست همه زن و بچه ها یشان را فرستادند تهران و شیراز و اصفهان و …

همسر عباس دوران نامه عاشقانه نامه زیبا شوهر عاشق بیوگرافی عباس دورانعلی هم (سرلشگر خلبان شهید علیرضا یاسینی ) امروز و فرداست که پروانه خانم و بچه ها را بیاورد شیراز دیشب یک سر رفتم آن جا . علیرضا برای ماموریت رفته بود همدان از آنجا تلفن زد من تازه از ماموریت برگشته بودم می خواستم برای خودم چای بریزم که گفتند تلفن . علی گفت : مهرزاد مریضه پروانه دست تنهاست . قول گرفت که سر بزنم گفت : نری خونه مثل نعش بیفتی بعد بگی یادم رفت و از خستگی خوابم رفت ، می دانی این زن و شوهر چه لیلی و مجنونی هستند.

پروانه طفلک از قبل هم لاغر تر شده مهرزاد کوچولو هم سرخک گرفته و پشت سرش هم اوریون پروانه خانم معلوم بود یک دل سیر گریه کرده . به علی زنگ زدم و گفتم علی فکر کنم پروانه خانم مریضی مهرزاد را بهانه کرده و حسابی برات گریه کرده است . علی خندید و گفت : حسود چشم نداری توی این دنیا یکی لیلی من باشه؟

دلم اینجا گرفته عینکم رو زدم و همان طور با لباس پرواز و پوتین هایی که چند روز واکس نخورده نشستم تا آفتاب کم کم طلوع کنه باد آن روزی افتادم که آورده بودمت اینجا ، تو رستوران متل ریسکس نمی دونم شاید سالگرد ازدواج یکی از بچه ها بود.

اگر پروانه خانم و بچه ها توی این یکی دو روز راهی شیراز شدند برایت پول می فرستم .
خیلی فرصت کم می کنم به خونه سر بزنم ، علی هم همینطور حتی فرصت دوش گرفتن رو هم ندارم . دوش که پیشکش پوتینهایم را هم دو سه روز یکبار هم وقت نمی کنم از پایم خارج کنم . علی که اون همه خوش تیپ بود رفته موهایش رو از ته تراشیده من هم شده ام شبیه آن درویشی که هر وقت می رفتیم چهارراه زند آنجا نشسته بود .

بچه های گردان یک شب وقتی من و علی داشت کم کم خوابمون می برد دست و پایمان را گرفتند و انداختند توی حمام آب را هم رویمان بازکردند . اولش کلی بد و بی راه حواله شان کردیم اما بعد فکر کردیم خدا پدر و مادرشان را بیامورزد چون پوتینهایمان را که در آوردیم دیدیم لای انگشتهایمان کپک زده است.

مهناز مواظب خودت باش این حرفها را نزدم که ناراحت بشی بالاخره جنگ است و وضعیت مملکت غیر عادی. نمی شود توقع داشت چون یک سال است ازدواج کردیم و یا چون ما همدیگر را خیلی دوست داریم جنگ و مردم و کشور را رها کرد و آمد نشست توی خانه . از جیب این مردم برای درس خواندن امثال من خرج شده است پیش از جنگ زندگی راحتی داشتیم و به قدر خودمان خوشی کردیم و خوش بخت بودیم به قول بعضی از بچه های گردان خوب خوردیم و خوابیدیم الان زمان جبران است اگر ما جلوی این پست فطرتها نایستیم چه بر سر زن و بچه و خاکمان می آید . بگذریم

همسر عباس دوران نامه عاشقانه نامه زیبا شوهر عاشق بیوگرافی عباس دوراناز بابت شیراز خیالت راحت آن جا امن است کوه های بلند اطرافش را احاطه کرده و اجازه نمی دهد هواپیماهای دشمن خدای ناکرده آنجا را بزنند . درباره خودم هم شاید باورت نشه اما تا بحال هر ماموریتی انجام دادم سر زن و بچه های مردم بمب نریختم اگر کسی را هم دیدم دوری زدم تا وقتی آدمی نبوده ادامه دادم .

لابد خیلی تعجب کردی که توی همین مدت کوتاه چطور شوهر ساکت و کم حرفت به یک آدم پر حرف تبدیل شده خودم هم نمی دانم به همه سلام برسان به خانه ما زیاد سر بزن مادرم تورا که می بیند انگار من را دیده .

سعی می کنم برای شیراز ماموریتی دست و پا کنم و بیایم تو راهم ببینم همه چیز زود درست می شود دوستت دارم خیلی زیاد .

مواظب خودت باش
همسرت عباس – مهر ماه ۱۳۵۹

 همسر عباس دوران نامه عاشقانه نامه زیبا شوهر عاشق بیوگرافی عباس دوران
عباس دوران به سال ۱۳۲۹ در شیراز متولد شد. شهید دوران با آغاز جنگ تحمیلی خدمت خود را در پست افسر خلبان شکاری و معاونت عملیات فرماندهی پایگاه سوم شکاری نفتی شهید نوژه ادامه داد و در طول سالهای دفاع مقدس بیش از یک صد سورتی پرواز جنگ انجام داد.دوران در تاریخ ۷/۹/۱۳۵۹ اسلکه «الامیه» و «البکر» را غرق کرد و در عملیات فتح*المبین نیز حماسه آفرید.در تاریخ ۲۰/۴/۱۳۶۱ برای انجام مأموریت حاضر شد و هدف موردنظر او ناامن کردن بغداد از انجام کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد بغداد بود.

اما هنگام عملیات اصابت موشک عراقی باعث شد، هواپیما آتش بگیرد، دوران به طرف پالایشگاه الدوره پرواز کرد و تمام بمب ها را بر روی پالایشگاه فرو ریخت، قسمت عقب هواپیما در آتش می سوخت.

کاظمیان، همراهش با چتر نجات به بیرون پرید اما دوران به سمت هتل سران ممالک غیرمتعهد پرواز کرد. او در آخرین لحظات با یک عملیات استشهادی هواپیما را به ساختمان هتل کوبید.

سردار دلاور ایران اسلامی در روز سی ام تیر سال ۱۳۶۱ به شهادت رسید.

سرانجام بعد از بیست سال تنها قطعه ای از استخوان پا به همراه تکه ای از پوتین عباس دروان به میهن بازگشت و روز دهم مردادماه سال ۱۳۸۱ خانواده آن را در شیراز به خاک سپردند.

روحمان با یادش شاد

بیوگرافی عباس دوران شوهر عاشق نامه زیبا نامه عاشقانه همسر عباس دوران


ادامه مطلب ...

بیوگرافی عباس کیارستمی +عکس همسر سابق پروین امیرقلی

بیوگرافی عباس کیارستمی +عکس همسر سابق پروین امیرقلی

عباس کیارستمی Abbas Kiarostami در سال ۱۳۱۹ در تهران به دنیا آمد. از همسرش پروین امیرقلی جدا شده و دو پسر به نام های احمد و بهمن دارد .

همسر عباس کیارستمی همسر ژولیت بینوش پروین امیرقلی بیوگرافی عباس کیارستمی Abbas Kiarostami

نخستین تجربهٔ هنری او نقاشی بود او این هنر را تا پایان دوران نوجوانی همچنان ادامه داد تا آنجا که در سن ۱۸ سالگی توانست در یک مسابقهٔ نقاشی برندهٔ جایزه شود.

وی اندکی پس از این کامیابی در دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته شد. او در دانشگاه بیشتر به فراگیری نقاشی و طراحی گرافیک پرداخت و در هنگام تحصیل برای تأمین هزینه‌های زندگی به عنوان پلیس راهنمایی رانندگی مشغول به کار شد.

همسر عباس کیارستمی همسر ژولیت بینوش پروین امیرقلی بیوگرافی عباس کیارستمی Abbas Kiarostami

کیارستمی از سال ۱۳۴۰ یعنی در دهه ۱۹۶۰ به عنوان نقاش تبلیغاتی در آتلیه ۷ و یکی دو مؤسسهٔ دیگر به کار طراحی جلد کتاب، پوستر و آگهی‌های بازرگانی پرداخت، و بعدها به «تبلی فیلم» رفت. از سال ۱۳۴۶ در سازمان تبلیغاتی نگاره به طراحی و ساختن تیتراژ فیلم پرداخت که نخستین آنها تیتراژ فیلم وسوسهٔ شیطان ساختهٔ محمد زرین دست بود. طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلم‌های قیصر و رضا موتوری ساختهٔ مسعود کیمیایی را او انجام داد. مدتی بعد به دعوت فیروز شیروانلو، که مسئولیت «امور سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را داشت به کانون رفت و در سال ۱۳۴۹ فیلم کوتاه نان و کوچه را ساخت.

همسر عباس کیارستمی همسر ژولیت بینوش پروین امیرقلی بیوگرافی عباس کیارستمی Abbas Kiarostami

پروین امیرقلی هنرمند نقاش

در تاریخ ۷ فروردین ۱۳۹۵ خبرگزاری آفتاب خبر بستری شدن عباس کیارستمی را بر روی وب گاه خود درج کرد. کیارستمی در پی شدت گرفتن مشکلات جسمی، با نظر پزشکان معالج در بیمارستان بستری شد.در تاریخ شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ خبرگزاری ایسنا خبری مبنی بر اینکه عباس کیارستمی از سرطان دستگاه گوارش رنج می‌برد منتشر کرد. کیارستمی به دلایل متعدد، از جمله خونریزی داخلی، چهار عمل جراحی را پشت سر گذاشت. اولین عمل، عمل جراحی درمانی بود. دومین عمل به دلیل خونریزی داخلی صورت گرفت و سومین عمل برای برداشتن کیسه صفرا و آخرین عمل به دلیل عفونت پیشرفته بوده است. در ادامه روند درمان وی رو به پیشرفت گزارش شده و طول درمان بنا به تشخیص تیم معالج برای کنترل شرایط بیماری، عباس کیارستمی در خواب مصنوعی به سر می‌برد. به گفته مشاور وزیر بهداشت یک تیم پزشکی باتجربه پیگیر درمان عباس کیارسمتی است و همچنین حسن قاضی زاده هاشمی، وزیر بهداشت به ملاقات کیارستمی رفت و از نزدیک روند درمان او را دنبال کرد. علیرضا تابش، مجید رجبی معمار، علیرضا زالی، حجت‌الله ایوبی، رضا میرکریمی و علی مرادخانی نیز در ابتدا به عیادت او رفتند. در ۱۵ فردوین نیز بیماری سرطان وی تکذیب شد.

همسر عباس کیارستمی همسر ژولیت بینوش پروین امیرقلی بیوگرافی عباس کیارستمی Abbas Kiarostami

عباس کیارستمی و ژولیت بینوش فرش قرمز فیلم رونوشت برابر اصل در کن ۲۰۱۰

همسر عباس کیارستمی همسر ژولیت بینوش پروین امیرقلی بیوگرافی عباس کیارستمی Abbas Kiarostami

ژولیت بینوش (به فرانسوی: Juliette Binoche) (متولد ۹ مارس ۱۹۶۴) هنرپیشهٔ فرانسوی است.

همسر هالئوس کاراکس (۱۹۸۷-۱۹۹۱)
آندره هال (۱۹۹۱-۱۹۹۳، یک پسر)
الیویر مارتینز (۱۹۹۴-۱۹۹۷)
بنویت مجیمل (۱۹۹۳-۲۰۰۳، یک دختر)
Abbas Kiarostami بیوگرافی عباس کیارستمی پروین امیرقلی همسر ژولیت بینوش همسر عباس کیارستمی


ادامه مطلب ...

گرانترین هدیه عباس بابایی برای همسرش +عکس دختر و پسرش

گرانترین هدیه عباس بابایی برای همسرش +عکس دختر و پسرش

صدیقه (ملیحه) حکمت همسر شهید «عباس بابایی» متولد ۱۳۳۷ است. خانم حکمت، دختر دایی شهید بابایی بوده و در سال ۱۳۵۴ با وی ازدواج می‌کند.

همسر شهید بابایی دختر شهید بابایی خانواده شهید بابایی پسر شهید بابایی بیوگرافی صدیقه حکمت بیوگرافی سلما بابایی بیوگرافی حسین بابایی

همسر و پسر شهید بابایی

* مادرم نمی‌خواست من با یک نظامی ازدواج کنم

وقتی که عباس از من خواستگاری کرد، ۱۵ ساله بودم و حتی به خانواده اعتراض کردم که آیا من اضافی و سر بار شما هستم که می‌خواهید مرا رد کنید؟! قلبم، عباس را با عنوان پسر عمه دوست داشت اما فکرش را نمی‌کردم که از من خواستگاری کند. بعد هم مادرم گفت: «من نمی‌خواهم دخترم را به نظامی بدهم آن هم شغل حساسی که عباس دارد، پرواز می‌کند و هر لحظه در خطر است». پدر و مادرم فرهنگی بودند. مادر می‌گفت: «حداقل دخترم باید درس را ادامه بدهد و از نظر تحصیلی بالاتر از ما باشد؛ الان برای ازدواج او زود است». تا اینکه، عباس توانست خانواده را راضی کند و به عقد هم درآمدیم. مهریه من ۱۰۰ هزار تومان بود. خود عباس برای من مهریه بود و هیچ وقت مهریه‌ دیگری طلب نکردم.

* گران‌ترین هدیه عباس را به خانواده فقیری بخشیدم

در دوره عقدمان در دانشسرای مقدماتی تحصیل می‌کردم. مدت کمی مانده بود تا ازدواجمان. عباس به من یک پالتو پوست هدیه داد که خیلی زیبا و گران‌قیمت بود. طبیعی بود که از این هدیه خوشحال شوم اما از این کارش تعجب کردم و به او گفتم: «عباس، این پالتو پوست خیلی زیبا و گران است. شما که به دنبال این چیزها نیستی، پس چرا برای من خریدی؟».

چند روزی گذشت. عباس مرا به خانواده‌ای فقیر معرفی کرد. وقتی با آن خانواده صحبت کردم، با خود گفتم باید این پالتو را به این خانواده بدهم. اما چون هدیه بود و برای من ارزشمند، با عباس مشورت کردم و گفتم: «عباس، یک چیزی بگم؟» او لبخندی ‌زد و گفت: «خب بگو چیه؟» گفتم: «من که می‌دانم تو متوجه شدی؛ اما چون احساس کردم هدیه‌ای که به من دادی خیلی ارزشمند است، می‌خواهم آن را به خانواده فقیری که معرفی کردی، بدهم». اشک از چشم‌های عباس جاری شد، خدا رو شکر کرد و گفت: «ممنونم از تو» به او گفتم: «من فکر کردم تو ناراحت می‌شوی؟ و فکر می‌کنی برای من بی‌ارزش بوده که می‌خواهم آن را ببخشم».

همسر شهید بابایی دختر شهید بابایی خانواده شهید بابایی پسر شهید بابایی بیوگرافی صدیقه حکمت بیوگرافی سلما بابایی بیوگرافی حسین بابایی

* نمی‌توانستم لحظه‌ای بدون عباس روی زمین قدم بردارم

بعد از ازدواج‌مان، به دزفول رفتیم. منزل ما در پایگاه هوایی بود. خیلی نگران عباس بودم. هر وقت هواپیمایی از زمین بلند می‌شد، استرس و اضطراب من هم شروع می‌شد؛ اما سعی می‌کردم با خواندن دعا، او را بدرقه کنم و منتظر آمدنش باشم. وقتی هم که می‌آمد، یا دوبار زنگ می‌زد یا دوبار به در می‌زد و من می‌فهمیدم خودش است.

وقتی در کنارم بود، آرام بودم اما وقتی می‌رفت، هر صدای زنگ بی‌موقع یا تلفن غیر منتظره‌ای حالم را متلاشی می‌کرد. حرف‌های عباس در ایامی که در کنار هم بودیم، برای من هدیه بزرگی بود. در آن لحظات، عباس به جای اینکه از مسائل دنیوی حرف بزند، همیشه از رفتن و شهادتش و نگهداری من از فرزندان و خودم حرف می‌زد.

به موضوع سلامتی خیلی اهمیت می‌داد و همیشه تأکید می‌کرد باید مراقب خودم باشم. شفاعت دنیا و آخرت، قیامت، قرآن و شهادت. تمام مدت حرف‌هایمان این گونه بود. من هم از این حرف‌هایش لذت‌ می‌بردم. دراین مدت کوتاهی که در کنار هم زندگی می‌کردیم، همین حرف‌ها را می‌زدیم. همین‌ها بوده که مرا ساخت و آماده شهادت خودش کرد. چون نمی‌توانستم بپذیرم، لحظه‌ای بدون عباس روی زمین قدم از قدم بردارم. اما خانه خدا، صبری که خداوند داد، باعث شد تا بتوانم بعد از شهادت عباس طاقت بیاورم.

* به عباس می‌گفتم: چرا منو بدبخت کردی؟

عباس خود را خاک پای حضرت علی‌ (ع) هم نمی‌دانست اما او واقعاً علی‌وار بود. زندگی کردن با چنین شخصی واقعاً سخت بود. خودش هم می‌گفت: «زندگی کردن با من سخت است» به شوخی به عباس می‌گفتم: «پس چرا منو بدبخت کردی؟» او گفت: «به جز تو کسی رو پیدا نکردم که تحمل زندگی با من را داشته باشد».

* دست‌هایی که بسته بود 

خانه‌ای که در پایگاه هوایی به ما دادند، خانه درجه‌دارها بود نه یک فرمانده. بنده از بس که برای باز کردن لوله چاه فاضلاب آشپزخانه تلمبه زده بودم، دست‌هایم پینه بسته بود. در حالی که همسر فرماندهان دیگر، ماشین و راننده داشتند، خانم‌هایشان در ویلا زندگی می‌کردند و خریدهایشان را هم دیگران انجام می‌دادند با این وجود از زندگی با عباس با اینکه خیلی پایین‌تر از سطح حقیقی‌اش بود، راضی بودم و لذت می‌بردم.

* هیچ کاری را از عباس پنهان نمی‌کردم

ما در زندگی تفاهم داشتیم و همدیگر را درک می‌کردیم. چون من و همسرم خوب همدیگر را می‌شناختیم، از حرف‌های یکدیگر دلخور نمی‌شدیم. او صداقت داشت. به روح خودش قسم من در زندگی اختیار تام داشتم و حتی بدون اجازه‌اش می‌توانستم سفر خارج از کشور بروم اما آب خوردن را هم از او پنهان نمی‌کردم.

وقتی مسئله‌ای را به او می‌گفتم: «او می‌گفت خب خودت می‌دانی چه کار کنی» اما پاسخ می‌دادم «تو همسرم هستی و باید به همه مسائل آگاه باشی».

همسر شهید بابایی دختر شهید بابایی خانواده شهید بابایی پسر شهید بابایی بیوگرافی صدیقه حکمت بیوگرافی سلما بابایی بیوگرافی حسین بابایی
 

* وقتی شهید بابایی احساس می‌کرد نورانی شده

عباس علاقه خاصی به امام خمینی(ره) داشت. روزی به دیدار امام رفته بود. وقتی آمد به من گفت: «ملیحه، نگاه کن چهره‌ام چقدر نورانی شده. صورتم می‌درخشه». به او ‌گفتم: «حالا این قدر از خودت تعریف نکن». عباس هم در ادامه می‌گفت: « آخه من از پیش امام ‌آمده‌ام».

یک بار توفیق داشتیم که رهبر معظم انقلاب به منزل ما تشریف آورده‌اند، ایشان در خاطره‌ای که از عباس روایت کردند، فرمودند در قضیه بمب‌گذاری مسجد ابوذر عباس هم در کنارشان بوده است.

همسر شهید بابایی دختر شهید بابایی خانواده شهید بابایی پسر شهید بابایی بیوگرافی صدیقه حکمت بیوگرافی سلما بابایی بیوگرافی حسین بابایی
 

* عباس به آنچه اعتقاد داشت، عمل می‌کرد

همسرم، اعتقادات مذهبی بسیار قوی داشت. او اهل شعار نبود و به آن مسائلی که اعتقاد داشت، عمل می‌کرد. چون وقتی می‌خواست به من موردی را نصیحت کند، خودش عمل می‌کرد تا آن حرف روی من تأثیر داشته باشد.

وقتی هواپیما خراب می‌شد، عباس خودش سعی می‌کرد هدایت هواپیما را به دست بگیرد و می‌گفت: «اگر قرار است اتفاقی بیفتد، باید برای من که فرمانده هستم این اتفاق بیفتد نه خلبان».

* اسم‌هایی که برای بچه‌‌هایمان انتخاب کردیم

عباس علاقه عجیبی هم به اولاد داشت. فرزند اول‌مان دختر بود. عباس یک کتاب آورد و گفت: «یک اسم برای فرزندمان انتخاب کن!». اسم «سلما» را انتخاب کردم. سلما دختر عربی بسیار زیبایی بود که یزید ملعون عاشق او می‌شود و سلما هم داخل انگشترش سم می‌ریزد و او را می‌کشد. از طرفی سلما اسم قابله امام حسن(ع) هم بوده است. فرشته‌ای که بالای سر حضرت زهرا(س) حضور پیدا می‌کند هم نامش سلما بوده است. بعد از مشورت با عباس، اسم دخترمان را «سلما» گذاشتیم.

همسر شهید بابایی دختر شهید بابایی خانواده شهید بابایی پسر شهید بابایی بیوگرافی صدیقه حکمت بیوگرافی سلما بابایی بیوگرافی حسین بابایی

سلما دختر شهید بابایی

وقتی که فرزند دوم‌مان را باردار بودم، به عباس گفتم: «اسم بچه‌مان را چی بگذاریم؟». گفت:‌ «حسین» به او گفتم: «این قدر مطمئنی که فرزندمان پسر است؟» او گفت: «آن قدر می‌دانم که چشم‌هایش زیبا و جذاب است و مژه‌های چشمش هم تا ابروهایش می‌رسد». فرزند دوم هم که به دنیا آمد، همین ویژگی‌ها را داشت و اسمش را حسین گذاشتیم.

برای فرزند سوم، با عباس صحبت کردم. او گفت: «اگر فرزندمان دختر بود اسمش را بگذاریم فاطمه؛ اگر پسر بود، بگذاریم حسن» به او گفتم: «متأسفم، اسمش را محمد انتخاب کردم». عباس گفت: «یعنی چی؟ اسم دایی و عموی بچه محمد است» گفتم: «چون بچه‌مان تولد حضرت رسول(ص) به دنیا می‌آید» عباس گفت: «یعنی این قدر مطمئن هستی؟» گفتم «آره».

همسر شهید بابایی دختر شهید بابایی خانواده شهید بابایی پسر شهید بابایی بیوگرافی صدیقه حکمت بیوگرافی سلما بابایی بیوگرافی حسین بابایی

همین طور هم شد و فرزند سوممان ساعت ۳ بعد از ظهر روز میلاد حضرت رسول اکرم(ص) به دنیا آمد.

* شیطنت حسین در جبهه

پسرم حسین، از بس که بازیگوش بود، خیلی خسته‌ام می‌کرد. حتی در زمانی که عباس، بالای سر بچه‌ها بود. عباس دو ماه قبل از شهادتش، حسین را به منطقه برد. در آنجا چه بلاهایی که بر سر پدرش در نیاورده بود!

یکبار حسین، اسلحه عباس را برمی‌دارد. دو نفر از دوستان عباس وقتی متوجه کار او می‌شوند، حسین را از پاهایش، از طبقه دهم ساختمان پایگاه هوایی آویزان می‌کنند. یکی از دوستان به حسین می‌گوید: «حسین، اگر بابات بفهمه که اسلحه‌اش را برداشتی، تو را می‌کشد. بگذار خودمان تو را بکشیم. می‌خواهیم تو را الان پرت کنیم پایین». حسین که آن موقع ۹ ساله بود، به آنها می‌گوید: «مرا پرت کنید!» آنها می‌گویند: «پرت کنیم؛ نمی‌ترسی؟!» حسین می‌گوید: «اولاً که نمی‌ترسم؛ دوماً جرأت این کار را نداری اگر جرأت داری پای مرا رها کن، ببین بابای من چه کارت می‌کنه».

* آخرین هدیه تولد عباس

تولد من اول خرداد است. آخرین هدیه تولد عباس برای من خیلی خنده‌دار و ابتکاری بود. در آن روز سلما، حسین و محمد خیلی خوشحال بودند. کیک تولدی گرفته بودند. پیش خودم می‌گفتم: «آفتاب از کدوم طرف درآمده». پنج نفره جشن گرفتیم. عباس دور تا دور یک سیب به اندازه سن من چوب کبریت گذاشته بود و آن سیب مثل جوجه تیغی شده بود.

عباس کبریت‌ها را روشن کرد و گفت: «حالا فوت کن!». برای من خیلی عجیب و جذاب بود که عباس چنین ابتکاری را به خرج داده است.

* دلجویی عباس قبل از شهادتش

گاهی اوقات که عباس از رفتن و شهادت حرف می‌زد، دلتنگ می‌شدم و می‌گفتم: «آخه من با این سه تا بچه چه کار کنم؟» او می‌گفت: «ببین ملیحه، من فقط وسیله هستم. همسرتم. مرد خانه‌ام. امیدتم. سایه من بالای سرتان هست؛ اما سرپرست تو خداست، نه تو، سرپرست همه ما خداست».

او با این حرف‌ها مرا برای شهادتش آماده کرد. زمانی که شهید شد، من ۲۸ ساله بودم.

* با پای برهنه عباس را بدرقه کردم

۱۰ روز زودتر از سفر حج برگشتم، سفر حجی که خداوند توشه مرا صبر و طاقت شنیدن خبر شهادت عباس قرار داد. لحظه‌ای که از هلیکوپتر پیاده شدم، کفشم را کنار گذاشتم و با پای برهنه پیکر عباس را تشییع کردم.

دوستان عباس، بعد از شهادتش چند جا را برای دفنش پیشنهاد دادند. گلزار شهدای اصفهان، بهشت زهرا(س) کنار مزار شهید بهشتی و محل دیگر در جوار مزار شهدای امامزاده حسین(ع) قزوین.

پدر شوهرم اصرار داشت که شهید در قزوین به خاک سپرده شود و که خواست شهید هم این بود که در کنار همرزمانش در امامزاده حسین(ع) با همان لباس پروازش آرام بگیرد.

* اولین خنده بعد از شهادت عباس

بعد از خاکسپاری عباس، یکدفعه به ذهنم رسید که مبادا در کنار او یک زن را به خاک بسپارند. یک هفته از خاکسپاری عباس می‌گذشت و از درد دوری دائم گریه می‌کردم. در این احوالات بودم که یکدفعه خواهر شوهرم آمد و گفت: «ملیحه، یک خانم را کنار عباس دفن کردند» اطرافیان از تعجب و حیرت من به خنده افتادند و به دنبال آنها من هم بعد از یک هفته خیلی خندیدم. این اولین خنده من بعد از شهادت عباس بود.

*خوابی که آرامم کرد

من تا هشت روز بعد از شهادت عباس، نمی‌توانستم چیزی بخورم. حتی آب را به زور به خوردم می‌دادند. می‌گفتم: «اول باید خواب عباس را ببینم و بعد چیزی بخورم». همه می‌گفتند: «این طور که تو بی‌تابی می‌کنی، عباس به خوابت نمی‌آید» اما من قبول نمی‌کردم. بعد از هشت روز بالاخره خواب شهادت و دست کشیدن روی سر و بوسیدن پیشانی‌اش را دیدم و آرام شدم.

* عباس همیشه در کنار‌مان است

دیگر باید من و سه فرزندم بدون عباس زندگی را ادامه می‌دادیم، بچه‌ها را کنارم نشاندم و به آنها گفتم: «بچه‌ها شما پدرتان را از دست دادید و خلأ بزرگی برای شماست. اما لطف خدا شامل حالتان است که مادر در کنارتان است. شاید من نتوانم مثل بابا باشم اما به هر حال نقش نیمی از وجود بابا را می‌توانم برای شما ایفا کنم. پس بنابراین فکر من را هم بکنید که همسرم را از دست دادم. شما باید به من هم کمک کنید».

بعد از آن به همراه بچه‌ها عکس‌های عباس را روی در و دیوار خانه چسباندیم؛ لباس پرواز و کلاه یدک عباس را هم همینطور؛ گاهی صدای عباس و فیلمش را می‌گذاشتم و با بچه‌ها نگاه می‌کردیم و همیشه این احساس را داشتیم که عباس در کنارمان هست و لحظه‌ای ما را تنها نمی‌گذارد.

*رؤیاهایی که رنگ واقعیت دارد

عباس در رؤیاهای من به صورتی است که انگار در بیداری او را می‌بینم. خیلی وقت‌ها درباره مسائل مختلف با هم واضح صحبت می‌کنیم. وقتی هم که با مشکلاتی مواجه می‌شوم، در بیداری با عکسش حرف می‌زنم و به قدری اشک‌ می‌ریزم که قاب عکس‌اش خیس می‌شود.

عباس همیشه وقتی به خانه می‌آمد، گاهی دوبار با دست روی در می‌کوبید یا اینکه دو بار زنگ می‌زد. گاهی صدای در را در بیداری می‌شنوم و زمانی که می‌خواهم بروم در را باز کنم، یادم می‌افتد که عباس شهید شده است.

* نگذاشتم برادرم خلبان شود

بعد از شهادت عباس، برادر کوچکترم، رضا، در رشته‌های مهندسی الکترونیک و خلبانی قبول شد. بنده به صورت پنهانی با شهید اردستانی و یکی دیگر از همکارانش تماس گرفتم که در معاینه پزشکی برادرم را رد کنند. آنها در ابتدا قبول نمی‌کردند و گفتم: «هر مشکلی پیش آمد پای خودم؛ من جوابگو هستم».

برادرم هنوز هم گله می‌کند که چرا نگذاشتم خلبان شود در حالی که استعداد این کار را هم داشت. البته اینها همه‌اش حرف است، انسان روی زمین صاف که راه می‌رود، مرگ به سراغش می‌آید. اما من داغدیده بودم و می‌گفتم: «همسرم رفته، برادرم هم برود؟» در حالی که خیلی از خانواده شهدا، چند شهید دارند که من شرمنده رویشان هستم. اینها لیاقت می‌خواهد که من نداشتم.

همیشه انسان در معرض امتحان الهی است. چه غنی و چه فقیر. در عین حال که شهید بالای سر ما است و خداوند سرپرستی ما را بر عهده دارد، خب با مشکلاتی مواجه هستیم.

الان سه فرزندم متأهل هستند. دخترم سلما، در ابتدا با شهید «عباس داوری» ازدواج کرد. همسرم به خواب یکی از دوستانش آمده و گفته بود: «اسم داماد من هم عباس است». نوه‌ام، پسر داماد اولی است. دامادم عباس، برای مأموریت به زاهدان رفته بود. اشرار او را گروگان می‌گیرند و به پدرش می‌گویند که ۱۰۰ میلیون تومان بیاورید تا او را آزاد کنیم. پدر وی ۵۰ میلیون تومان تهیه می‌کند اما آنها همان روز عید سعید غدیرخم سال ۱۳۸۴ به صورت خیلی فجیعی او را به شهادت رسانده بودند.

بنده با شنیدن خبر شهادت دامادم، به قدری گریه کردم که از شدت فشار یکی از دندان‌هایم به خودی خود افتاد. اکنون دخترم یک پسر ۱۳ ساله دارد. خودش هم سه بار در دانشگاه در رشته‌های مدیریت بازرگانی و پرستاری قبول شد که به دلیل وجود مشکلات زندگی، تحصیل را رها کرد و اکنون کنار همسرش در مرکز پلیس+۱۰ پونک مشغول به کار است.

پسر بزرگم حسین، یک پسر ۹ ساله دارد. اسم او را «امیر عباس» گذاشته است. حسین الان در شرکت ساخت قطعات هواپیما کار می‌کند؛ در کنار دوستان پدرش.

پسر کوچکترم محمد، ۵ ساله بود که پدرش شهید شد. این بچه دست نوازش پدری را احساس نکرد یا اگر هم بوده محمد به یاد ندارد. محمد ۷ سال است که ازدواج کرده و کارمند یک شرکت خصوصی است.

همسر شهید بابایی دختر شهید بابایی خانواده شهید بابایی پسر شهید بابایی بیوگرافی صدیقه حکمت بیوگرافی سلما بابایی بیوگرافی حسین بابایی
 

* عباس در آمریکا هم اعتقاداتش را حفظ کرد

جوان‌ها برای الگو قرار دادن تمام شهدا، باید شخصیت آنها را حتی قبل از انقلاب بررسی کنند. همسرم قبل از انقلاب در آمریکا هم پایبند به اعتقادات مذهبی‌ بود.

عباس قبل از رفتنش به آمریکا خودش را متعلق به من می‌دانست. یعنی برای اینکه خودش را مقید کند که به فکر نامحرم نباشد و نامحرمی در کشور اجنبی نظر او را جلب نکند، و درحقیقت برای دور ماندن از وسوسه شیطان، در ایران تصمیم ازدواج می‌گیرد و عکس مرا هم پنهانی از آلبوم برداشته بود و با خود به آمریکا برده بود. دوستانش تعریف می‌کردند که آن زمان دخترهای ایرانی مقیم در آمریکا و آمریکایی‌ها راحت بودند. عباس هم که خوش سیما بود. دخترهای زیادی تقاضای دوستی و صحبت با عباس می‌کردند اما او سرش را پایین می‌انداخت و عکس مرا به آنها نشان می‌داد و می‌گفت: «ایشون همسر من هستن».

* و حرف آخر

همه ما در هر قشر و مسئولیتی، در قبال خون شهدا مسئول هستیم.

منبع : فارس

بیوگرافی حسین بابایی بیوگرافی سلما بابایی بیوگرافی صدیقه حکمت پسر شهید بابایی خانواده شهید بابایی دختر شهید بابایی همسر شهید بابایی


ادامه مطلب ...

عباس غزالی: استایلم را مدیون همسرم هستم + عکس

عباس غزالی از تغییر استایل بعد از ازدواج می‌گوید

عباس غزالی از جوانان بااستعداد سینمای ایران است که سیری صعودی در کارنامه کاری‌اش داشته است. همین سیر صعودی باعث شده هر روز بر شهرت و اعتبارش افزوده شده و حتی سال گذشته نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شود. او امسال با فیلم «دلبری» و فیلم متفاوت «قیچی» در سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور دارد. اما در حاشیه فرش قرمزها و اکران‌ها او را با استایل جدید و متفاوتی دیدیم. نظرمان را با این ستاره جوان در میان گذاشتیم که از دل آن گپ و گفت داغی بیرون آمد. با مدآنلاین و گفت و گو با ستاره‌های این دوره از جشنواره فیلم فجر همراه باشید.

امسال تغییرات تازه‌ای در استایل شما می‌بینیم. ظاهرا به مدل‌های کلاسیک زمستانی روی آورده‌اید؟ خیلی هم اهل کلاه نبودید اما این روزها، کلاه پای ثابت رخت و لباس‌تان شده است؟
من خیلی اهل مد نیستم ولی به پوششم اهمیت می‌دهم. بنابراین اگر لباسی و مدلی به من بیاید و با من سنخیت داشته باشد استفاده می‌کنم. دوست دارم لباسم ریشه در فرهنگ‌مان داشته باشد، زننده نباشد و شیک هم باشد. همسرم طراحی لباس من انجام را می‌دهد و به من ایده و مشاوره می‌دهد، این ستی را هم که به تن دارم پیشنهاد اوست تا برای حضور روی فرش قرمز بپوشم.

همسر عباس غزالی همسر بازیگران لباس بازیگران عکس جدید بازیگران تیپ بازیگران بیوگرافی عباس غزالی ازدواج بازیگران

پس همسر باسلیقه شما به ایده‌های کلاسیک و لباس‌های کژوآل رسمی‌تر علاقه دارند؟
بله، دقیقا. همسرم سلیقه درجه یکی دارد. او هم معمار و اهل طراحی و هنر است. او را خیلی قبول دارم و هر پیشنهادی بدهد با اطمینان و اعتماد قبول می‌کنم و برای هر برنامه‌ای شامل مصاحبه‌ها تا افتتاحیه و اختتامیه و … ایده های زیبایی دارد که سعی می‌کنیم عملی کنیم.
آقای غزالی استایل بازیگر با میزان شهرت و شناخته شده بودن او ارتباط  دارد؟ یعنی هر چقدر بیشتر دیده می‌شوید بیشتر درگیر ماجرای لباس می‌شوید یا برعکس؟
سئوال خیلی جالبی است. درگیر به این معنی که بخواهد معضل بشود و ذهنم را اذیت کند، نه. ولی از جهت اینکه بیشتر اهمیت بدهم، بله. به دلیل اینکه وقتی شهرت بیشتر می‌شود،  آدم‌های بیشتری به شما نگاه می‌کنند. شما ویترین و الگو می‌شوید و در معرض دید هستید. از همین زاویه است که هر روز بیشتر به این سمت می‌روید که ظاهر آراسته و قابل قبولی داشته باشید. البته این روزها همه افراد دقت بیشتری روی ظاهر و پوشش‌شان می‌کنند و برای اهالی صنوف و مشاغل مختلف اهمیت دارد و محدود به بازیگران هم نمی‌شود. اما جادوی پرده نقره‌ای باعث می‌شود به من بازیگر بیشتر نگاه شود. این را هم در نظر داشته باشید، بازیگری با ظاهر و جذابیت و نگاه بصری ارتباط مستقیم و جدانشدنی دارد.

همسر عباس غزالی همسر بازیگران لباس بازیگران عکس جدید بازیگران تیپ بازیگران بیوگرافی عباس غزالی ازدواج بازیگران

گفتید اهل مد نیستید، یعنی استایل شخصی خود را دارید؟ مثلا این عینک آفتابی با شیشه گردی که به چشم دارید یا کلاه یا شال‌تان، صرفا علایق شخصی شماست یا از مد و دنیای فشن وام گرفته‌اید؟
خیلی سئوال باحالی پرسیدید و صحبت درباره آن جذاب است. من نمی‌گویم اصلا با مد کاری ندارم مگر می‌شود با مد کاری نداشت. مد هم بالاخره مهم‌ترین منبع هدایت سلیقه و انتخاب ما در لباس است یا می‌تواند باشد. اما درحقیقت اگر مد با سلیقه و ذائقه من سنخیت داشته باشد آن را می‌پذیرم. ولی همیشه صرفا این نیست که بگویم این مد است پس من بروم استفاده کنم. من اصلا هیچ وقت چنین کاری نکرده‌ام. مثلا بگویم  چون صورتی مد است پس من لباس صورتی بخرم و بپوشم. من درباره مد همیشه به پرسش‌هایی در درون خودم پاسخ می‌دهم؛ آیا آن چه مد شده به من می‌آید؟ با فرهنگ من همخوانی دارد؟ و اصلا با آن راحت هستم؟
راحت بودن با لباس برای‌تان مهم است؟
صد در صد. چرا آدم لباسی بپوشد که  فعالیتش را سخت کند. مثلا اینقدر تنگ باشد که جرات نکنی دستت را بلند کنی یا بنشینی و بلند شوی؟ که مثلا یک لباس شیک یا مد است. این به نظر من یک جور خود آزاری است. این معیارها برای من خیلی مهم است.

همسر عباس غزالی همسر بازیگران لباس بازیگران عکس جدید بازیگران تیپ بازیگران بیوگرافی عباس غزالی ازدواج بازیگران

به این ترتیب مسئله لباس برای شما یک بحث فلسفی است یعنی اول به خودشناسی رسیدید بعد به این استایلی که دارید؟ سلیقه خودتان را خوب می‌شناسید؟
بله، چون واقعا به همین شکل بزرگ شده‌ام و هر چقدر هم که می گذرد بیشتر احساس می‌کنم که  در حال شناخت خودم، جامعه، مردم و فرهنگ‎مان هستم. از اول هم در همین مسیر حرکت کردم و هر چقدرپیشتر می‌روم بیشتر خودم را در این مسیر قرار می‌دهم و ریلم را صاف‌تر می‌کنم.
شما در اختتامیه سال گذشته جزو نامزدها بودید و طبیعتا با این حتمال که روی سن خواهید رفت لباس‌تان را انتخاب کردید. امسال برنامه‌تان برای اختتامیه چیست؟
خارج از اینکه به این فکر کنم که نامزد می‌شوم یا نه، مطمئنا برای آن روز به خصوص که اختتامیه جشنواره است لباسی آماده کرد‌ه‌ام و ست کاملی برای آن طراحی شده است و با آن لباس در این مراسم حاضر خواهم شد.
این لباس را هم همسرتان انتخاب کرده؟ و اینکه آماده خریداری شده یا سفارش دوخت داده‌اید؟
بله ما با هم به یک هارمونی و رنگ‌ رسیدیم و بر اساس آن طراحی خرید  کردیم. امسال هم لباس فرمال کلاسیکی را با تم سفید و سیاه انتخاب کردیم.

همسر عباس غزالی همسر بازیگران لباس بازیگران عکس جدید بازیگران تیپ بازیگران بیوگرافی عباس غزالی ازدواج بازیگران

امسال چه سبک فیلم‌هایی در جشنواره مد است؟
واقعا سئوال‌های متفاوت و جالبی می‌پرسید. همیشه یکسری فیلم‌ها مد می‌شود. من فکر می‌کنم امسال برعکس چند سال اخیر که فیلم‌ها خیلی آپارتمانی بودند و نهایت تا حیاط و دم در خانه می‌رفتند، به دشت و بیابان و جنوب و جغرافیای متفاوت رسیده‌اند. امسال فیلم‌های زیادی در لوکیشن‌های بیرون شهرها خواهید دید. یعنی خود لوکیشن متفاوت و کلا فیلم‌های باانگیزه و متفاوت مد است مثل «قیچی».

منبع : مدآنلاین- ساناز صفایی


ادامه مطلب ...

عباس برزگر چگونه از دستفروشی به درآمد میلیاردی رسید! +عکس

عباس برزگر کارش را از دستفروشی و درآمد روزانه ٣ هزار تومان شروع کرده است. او تنها ٣٨ سال دارد و درآمدزایی چشمگیرش با یک اتفاق معجزه آسا آغاز شده است.

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar

وی زاده و ساکن یک روستای بسیار کوچک به نام «بزم» شهرستان بوانات در استان فارس است. روستایی که نه چندان حاصلخیز است و نه جاذبه خاصی دارد، اما با موقعیت شناسی درست این جوان روستایی توانسته در کتاب راهنمای گردشگری یونسکو، عنوان شگفت انگیزترین تجربه گردشگری ایران را از آن خود کند. درآمد این جوان روستایی تا ۵‌ سال آینده حدود ۵۴‌ میلیارد دلار خواهد بود که فراتر از درآمد نفتی کل کشور است!

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar

عباس برزگر از هفت سالگی به کار دست فروشی می پرداخت و بعد مشغول به کار نان خشکی شده بود. او آرزوهای بزرگی داشت تا اینکه عاشق دختری می شود. به خاطر شغلش آن دختر را به وی نمی دهند و می گویند باید حداقل یک شغل آبرومند پیدا کنی مثلا یک مکانیک شوی! به همین منظور به تهران می آید و با سختی بسیاری به کار مکانیکی مشغول می شود تا اینکه مکانیکی بسیار ماهر و خبره می شود. وقتی به شهر خود برمی گردد تا برای خواستگاری مجدد اقدام کند؛ می بیند که درست در همان شب، مراسم عروسی دختر مورد علاقه اش است. او بعد از روزها غصه و گریه و زاری، تصمیم می گیرد به همان شغل نان خشکی بازگردد. مدتی بعد با یک دختر دیگر ازدواج می کند و زندگی اش متحول می شود.

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar

عباس برزگر می گوید: در یک شب بارانی و تاریک در روستایمان به دو گردشگر خارجی و مترجمشان برخوردم که بی‌نهایت خسته و سرگردان و کلافه بودند. آنها را به خانه‌مان دعوت کردم. شامی که درخور دو میهمان خارجی و غریبه باشد نداشتیم و مجبور شدم همان سفره فقیرانه خودمان را برایشان پهن کنم و همان دمپختک گوجه‌فرنگی که همسرم برای خودمان پخته بود، برایشان بیاورم. بعد هم آنها را به یک چای آتشی دعوت کردیم و تنها رختخواب‌های خانه را برای میهمانان خارجی‌مان مهیا کردیم و خودمان روی زمین خوابیدیم. قبل از خواب متوجه شدم یکی از آن خارجی‌ها که پسر جوان ۲۰ ساله‌ای بود بسیار ناراحت و پکر است. از مترجمشان علت ناراحتی‌اش را پرسیدم. مترجم جواب داد که فردا تولد این پسر جوان است و او از اینکه از خانه و کشور و خانواده‌اش دور است غمگین است. در همین هنگام دختر و پسر کوچکم که شاهد گفت‌وگوی ما بودند نقشه جالبی کشیدند که باعث شد میهمانانمان بسیار هیجان‌زده و خوشحال شوند.

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar

علی و زهرا فردای آن روز قلکشان را شکستند و تمام پول آن را به راننده آژانس روستا سپردند تا از شیراز برایشان کیک کوچکی بخرد. آنها سپس میز چرخ خیاطی مادرشان را برداشتند و با پهن کردن قشنگ‌ترین ملحفه گلدار خانه روی آن، جشن تولد کوچکی برای آن پسر خارجی گرفتند و اسباب‌بازی‌های خودشان را به او هدیه دادند. این موضوع به قدری پسر خارجی را هیجان‌زده کرد که شروع به فیلمبرداری از این صحنه کرد. بعدها متوجه شدیم پدر آن پسر کارگردان تلویزیون است و مادرش روزنامه‌نگار است و آنها این موضوع را رسانه‌ای کرده‌اند و خارجی‌های زیادی خواستار سفر به ایران و حضور در خانه ما شده‌اند.

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar

عباس می‌گوید: کار خاصی انجام ندادم تنها گردشگران خارجی را مانند اقوام و فامیل خودم در خانه پذیرایی کرده‌ام، با غذاهای محلی خودمان، چای آتشی، ماست و پنیر گوسفندی. البته میهمانان هم توقع زیادی نداشتند تنها می‌خواستند چند روز زندگی روستایی در ایران را تجربه کنند. عباس برزگر میهمانانش را به تماشای علف‌چینی و میوه‌چینی روستاییان می‌برد، در عروسی‌ها و حنابندان‌های روستایی میهمان می‌کند و به شب‌نشینی‌های هم ولایتی‌هایش کنار آتش دعوت می‌کند. با آنها سیب زمینی کباب شده و چای آتشی می‌خورد. گاهی هم میهمانانش با او شیر می‌دوشند و کشک درست می‌کنند اما این تمام کاری نیست که خانواده برزگر انجام می‌دهند.
من با میهمانانم صادق هستم و هیچ‌وقت نخواستم آنها را فریب بدهم یا چند برابر قیمت واقعی چیزی را به آنها بفروشم. صنایع دستی و تمام سوغات روستایی که در فروشگاهم گذاشته‌ام برای مشتریان ایرانی و خارجی یک قیمت دارد. من از ناآگاهی آنها نسبت به بازار ایران و قیمت‌هایش سوءاستفاده نکرده‌ام.

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar

او می‌گوید: برای غذای میهمانانش سنگ‌تمام می‌گذارد. تمام غذاها از باکیفیت‌ترین و مرغوب‌ترین مواد اولیه محلی و روستایی تهیه می‌شوند. ١٠ دقیقه پیش از غذا از مزرعه برای میهمانانش سبزیجات تازه می‌چیند و صبح‌ها قبل از طلوع آفتاب عسل تازه از کندو خارج می‌کند و سرمیز صبحانه می‌برد. میهمانانش در دفتر یادگاری هتلش نوشته‌اند «احساس می‌کنند در کنار خانواده خود زندگی می‌کنند.» و این تفاوت اساسی کسب و کار عباس برزگر با دیگرانی است که اعتماد مشتریان خود را خدشه‌دار می‌کنند.

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar

عباس برزگر درحال حاضر مشغول آماده سازی ١۵ هزار سیاه چادر عشایری است. او با بزرگان طایفه های قشقایی و بختیاری به توافق رسیده است تا میهمانان خارجی را در سیاه چادرهایشان بپذیرند و هر خانواده عشایری در ازای پذیرایی از میهمانان درصدی از هزینه اقامت مسافران را دریافت کند. حالا شهرت عباس برزگر به اندازه ای رسیده است که تمام ظرفیت هتل منحصر به فردش در ٣۶۵ روز سال اشغال می شود.مسافران خارجی تا آخر سال ٩۵ تمام سیاه چادرهایش را رزرو کرده اند.

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar

در حال حاضر هزینه هر شب اقامت در دهکده گردشگری او چیزی حدود ٣ میلیون تومان است. کارشناسان صنعت گردشگری می گویند اگر او بتواند استانداردهای هتل خاص و منحصر به فردش را ارتقا دهد به راحتی می تواند درآمدش را به عنوان یکی از گرانقیمت ترین هتل های خاورمیانه و جهان افزایش دهد.

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar
درحال حاضر هتل برج‌العرب دوبی گران قیمت‌ترین هتل خاورمیانه به شمار می‌آید، هزینه اقامت در این هتل شبی ١٩‌ هزار دلار است و تنها برای ورود به آن حدود ٢٠ دلار دریافت می‌شود. گران‌ترین هتل جهان هتل رویال ژنو است که برای هر شب اقامت ۵٣‌ هزار دلار دریافت می‌کند. در توکیو نیز هتلی با عنوان سوئیت ریاست‌جمهوری که یک هتل خاص محسوب می‌شود شبی ٢۵‌هزار دلار قیمت دارد. زهرا استادی، کارشناس گردشگری می‌گوید اگر هزینه اقامت در دهکده عباس برزگر نصف قیمت گرانترین هتل خاورمیانه و حتی کمتر باشد می‌تواند معادل کل صادرات نفت کشور درآمد داشته باشد. با این حساب اگر برزگر به ازای هر شب اقامت در ١۵‌ هزار سیاه چادر حدود ١٠‌ هزار دلار دریافت کند تنها در یک روز‌ سال حدود ١۵٠‌ میلیون دلار درآمد خواهد داشت. این درآمد در یک‌سال به حدود ۵۴‌ میلیارد دلار می‌رسد که معادل درآمد نفتی ایران است.

دانلود کلیپ مصاحبه

شب عید سال ۹۰ نه تنها خوشحال شد بلکه کسب و کارش هم رونق بیشتری گرفت.یک تنه بیش از ۶۰۰ گردشگر خارجی را به کشور آورده بود.حالا با پیشنهادی جالب روبرو شده بود.چند توریست ِ زن اسپانیایی از امارات به قصد حضور در منطقه توریستی ای “بوانات” که عباس فراهم کرده بود و آوازه آن در جهان پیچیده بود می آمدند.

توریست ها که به بوانات آمدند به شدت علاقه مند بودند تا بروند سافاری در اطراف منطقه توریستی بوانات.عباس اما خودروی مناسبی برای ۱۶ نفر توریست نداشت.تنها یک لندرور قدیمی و زوار در رفته که نمی شد به آن اعتماد کرد.عباس اما از خدای خود خواست تا کمکش کند.به اصرار توریست ها هر ۱۶ نفر در لندرور و روی سقف ماشین نشستند اما آن اتفاقی که نباید می افتاد افتاد.

در میانه راه و در حال گذر از رودخانه ای که دو روستا را از هم جدا می کند یکی از دخترهای اسپانیایی از روی لندرور می افتد  با کمر به زمین می خورد.عباس برزگر که مسوولیت جان توریست ها را هم دارد نگران وضعیت به وجود آمده می شود و تصمیم می گیرد دختر را به دست یکی از اهالی بومی منطقه بسپرد تا با داروهای گیاهی مشکل او را بر طرف کند.پیر زنی در آن اطراف در عرض نیم ساعت مشکل توریست زن را حل می کند به طوری که مشکل حادی به وجود نمی آید.بعدها این گروه توریست که در بوانات تجربه ای بی نظیر و ماندگار را کسب می کنند در گزارش ها و مقالات متعددی در روزنامه های اسپانیایی شرح ماجرا و مهمان نوازی عباس برزگر و اهالی روستای بوانات را می نویسند.

این اتفاق به گوش مهدی جهانگیری،بنیانگذار گروه مالی سمگا می رسد.جهانگیری که نبوغ و ابتکار عباس برزگر را می بینید با او تماس می گیرد و به او می گوید بیا من می خوام به تو وام بدهم.عباس برزگر از وام خوشش نمی آید و در این مکالمه این پیشنهاد را رد می کند.اما جهانگیری دست بردار نیست.می گوید که تو بیا من می خواهم خوشحالت کنم،چرا با ماشین کهنه و قدیمی توریست ها را بردی؟ عباس در پاسخ می گوید که چه کار باید می کردم.توسعه کارم به دخلم نمی خورد. عباس آدرس را می گیرد و به تهران می آید.وقتی به آدرس می سد خودرویی را می بیند که چشم نواز است.

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar

عباس برزگر این صحنه را با لهجه شیرین شیرازی این طور تعریف می کند:«وقتی به آدرس رسیدم دیدم یک ماشین خوشگلی را گذاشتند دم در.وقتی رفتم نزدیکش بشوم نگاهش کنم دو سه نفر نگبان گفتند آقا برو اون ور.من هم پیش خودم گفتم خوب اینجا بانک است و حتما یک نفر این ماشین را برده است.پیش خودم فکر می کردم حاج آقا جهانگیری مثلا می خواهد یک لندرور نویی به ما بدهد.بعد دیدم که همان ماشین برای من است و از من در مراسمی تقدیر کردند و خودروی هیوندای ون آخرین مدل را به من دادند.ماشین هم اتومات بود و من بلد نبودم برانم.پول بنزین هم نداشتم.حاج اقا جهانگیری ۵ میلیون هم گذاشت روش و راننده هم ما را رساند.اینجا بود که رفتم تو فکر.گفته بودم خدایا به امید تو می خواهم این توریست ها را ببرم.تو آبروی من را نریز.همان جا فهمیدم که خدا دو دو تایش هزار است.یعنی حتی بدی هایش هم حکمتی فوق العاده دارد.»

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar

محسن رضایی در کنار عباس برزگر و همسر و پسرش

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar

دهکده گردشگری عباس برزگر به روایت تصویر

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar

Tourist Village Barzegar Abbas narrated by image

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar

همسر عباس برزگر روستای عباس برزگز روستای عباس برزگر روستای بزم راز میلیونر شدن راز پولدار شدن ثروت عباس برزگر توریستی بوانات بیوگرافی عباس برزگر آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Abbas barzegar


ادامه مطلب ...