جام جم سرا: چرا بیشتر ما درسهای آن روزها را، خوب یاد نگرفتیم و در خانوادههایمان، اعضا روز به روز بیشتر از یکدیگر فاصله گرفتند و آنقدر از هم دور شدند که بعضی خانهها فقط به خوابگاهی برای استراحت تبدیل شد و کمترین زمان را هم از خانواده برای همدلی و صحبت با هم دریغ کردیم؟ خانوادههای بزرگ قدیمی چه شدند که سفرههای گسترده، اما ساده پهن میکردند و دور تا دور آن مینشستند و بزرگ خانواده هم همیشه جایی در بالای سفره داشت؛ خانوادههایی که حتی عمه و عمو و خاله و دایی، و بویژه پدربزرگ و مادربزرگ را در خود جای میداد.
خانوادههای امروزی علاوه بر کوچک شدن، صفا و صمیمیت خود را نیز تا حدی از دست دادهاند؛ امروز در بیشتر خانوادهها، هرکدام از اعضا به فکر کار خود هستند و کمترین زمان ممکن را در کنار دیگر افراد خانواده میگذرانند، که البته همان زمان کم هم، به گذراندن وقت با تلفنهای همراه و برنامههای موجود در آن یا گشتن در فضای مجازی اینترنت میگذرد؛ اما اگر به اهمیت وجود خانواده و سهم آن در جلوگیری از مشکلات فردی و اجتماعی پی ببریم، حتما برای حفظ خانوادههایی که حتی اگر کوچک هستند، اما انسجام و بنیانی قوی دارند، تلاش میکنیم.
از اولین قدمها در توجه به خانواده و سعی در زنده نگه داشتن خانواده اسلامی ایرانی، نامگذاری یک روز از سال، به نام روز خانواده بوده است.
از سال 1386، روز خانواده در تقویم رسمی کشور ثبت شده؛ علت انتخاب این روز، شأن نزول آیه «هل اتی» در سوره الانسان است که راجع به خانواده و استحکام پایههای آن عنوان شده است، این آیه در روز بیست و پنجم ذیالحجه در شان اهل بیت پیامبر(ص) نازل شد که پس از سه روز، روزه و انفاق افطار خود، از طرف خداوند اطعام شدند.
خانوادههای قدیم، خانوادههای امروزی
خانواده سنتی ایرانی بر مبنای دورهمنشینی و دور هم زندگی کردن تعریف شده است، بزرگ خاندان در راس است و بقیه در شکلی دایرهای، گرد او زندگی میکنند، یا همه در یک خانه بزرگ و یا در یک محله که خانههای فامیل نزدیک به هم است و با هم در ارتباط هستند؛ اما خانواده امروزی اینگونه نیست.
امروزه ساختار خانواده از حالت هرمی که یک نفر راس قدرت بوده و به ترتیب سایر اعضا در پایین هرم قرار میگرفتند، تغییر یافته و در واقع قدرت در سطح نسبتاً یکسان بین اعضای خانواده مشاهده میشود.
نرگس رازقی، روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه، در گفتوگو با چاردیواری، ضمن اشاره به این موضوع میافزاید: خیلی خوب است که به عقیده فرزندان احترام بگذاریم اما اقتدار و حریم والدین باید در عین صمیمیت حفظ شود.
وی میگوید: تغییرات بسیار زیادی در خانواده از قدیم تاکنون ایجاد شده است، اما شاید مهمترین آنها این باشد که تعاملات و پیوستگیهای درون اعضا کمتر شده و این مساله حتی در مورد اینکه خانواده سر یک سفره غذا بخورند و با هم فعالیتهای مشترک داشته باشند، کاهش قابل توجهی یافته است. اما توجه کنید که حتما یک وعده از غذا را در کنار هم صرف کنید و حداقل هفتهای یک بار، بازی یا دیدن فیلم یا هر فعالیت مشترک دیگر داشته باشید.
اما دکتر شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس و استاد دانشگاه با اشاره به شکل خانواده در گذشته و امروز میگوید: برخلاف تصور عمومی، به طور عمده خانواده در ایران، به شکل هستهای بوده است و حتی طبق سرشماری سال 1345، بیشتر خانوادههای ایرانی، از زن و شوهر و فرزندان تشکیل شده بودند و در بعضی موارد یکی از والدین زن، یا شوهر به همراه این خانواده زندگی میکردند و یا در موارد دیگر فقط بعضی از فرزندان این خانوادهها بعد از ازدواج، نزد پدر و مادر ساکن میشدند.
وی میافزاید: اما تفاوت عمده خانواده قدیم و امروزی، در تعداد فرزندان و بزرگتر بودن خانواده، است، در گذشته تعداد فرزندان زیاد بوده، اما امروزه تعداد فرزندان خانوادهها کم شده و خانوادهها کوچکتر شدهاند. نکته دیگر در مورد تفاوت خانوادههای قدیم و امروزی این است که در گذشته، فرزندان خیلی زودتر از اکنون ازدواج میکردند و خانواده تشکیل میدادند، اما امروزه با بالاتر رفتن سن ازدواج، گاهی دختر تا 25 سال و بالاتر و پسر تا 30 سال و بالاتر در خانواده پدری میماند که همین مساله شکل خانوادهها را تغییر داده است.
دکتر کاظمیپور همچنین به تغییر مساله اقتصادی در خانوادهها اشاره میکند و میگوید: در گذشته جریان ثروت از فرزندان به والدین بوده است، یعنی فرزندان در سن کم نهتنها برای خانواده خرج خیلی زیادی نداشتند، بلکه با کار در مزرعه و یا همکاری در شغل پدر، در اقتصاد خانواده مشارکت میکردند؛ اما امروزه به طور عمده جریان ثروت از والدین به فرزندان است یعنی تا زمانی که فرزندان در خانواده پدری هستند، تمام مخارج آنها به عهده پدر است و اگر حتی درآمدی هم داشته باشند، به طور معمول صرف خواستههای درجه 2 و 3 خودشان میکنند.
وی در ادامه میگوید: از نظر اجتماعی هم در خانواده قدیم، سلسله مراتب از پدر به فرزندان بوده، اما اکنون فرزندسالاری است و فرزندان تصمیمگیرنده اصلی در خانواده هستند، از طرفی حتی مدیریت هم که در گذشته فقط به عهده پدر خانواده بوده، امروز میان اعضای خانواده تقسیم شده و به طور معمول همه خانواده در مورد مسائل مربوط به اعضا با هم تصمیمگیری میکنند.
نرگس رازقی، روانشناس نیز میافزاید: در خانوادههایی که چند نسل کنار هم زندگی میکردند، به لحاظ تکاملی به سلامت روانی ما نزدیکتر بودند، یعنی ما تعاملات بیشتر و الگوهای مختلفی برای انتخاب (خاله و عمه و مادربزرگها و...) داشتیم؛ افراد زیادی کنار کودک بودند و بر اساس یک سنت نسبتا ثابت عمل میکردند. وی توصیه میکند؛ ارتباطات با خانواده گسترده را از دست ندهید و طعم شیرین این روابط را به کودک بچشانید.
خانواده سپید، زندگی سیاه
روزی که لیلا برای رفتن به دانشگاه، از شهر خودشان به پایتخت آمد، پدرش فقط برای ثبتنام اولیه در دانشگاه و خوابگاه دانشجویی او را همراهی کرد و بعد از آن همه کارهایش را به عهده خودش گذاشت. بعد از دو سال رفت و آمد در دانشگاه، تغییرات زیادی در لیلا از نظر اعتقادی و فکری ایجاد شد، او به هر بهانهای از رفتن به خوابگاه سر باز میزد و ابتدا چند شبی در خانه مجردی چند همکلاسیاش میماند، اما بعد با پیشنهاد همخانه شدن با یکی از پسران دانشگاه روبهرو شد که ظاهرا از وضع مالی مناسبی برخوردار بود و فقط به خاطر تنها نماندن، هیچ وجهی بابت اجارهخانه هم از او طلب نکرد! این در حالی بود که خانواده لیلا، بدون پیگیری کارهای او، هنوز تصور میکردند او در خوابگاه دانشجویی به سر میبرد...
با گذشت سالهای تحصیل، لیلا با دل بستن به همخانهاش به تصور طولانی کردن زندگی با او و تشویق پسر به ازدواج با خود، به ادامه تحصیل و یافتن شغلی برای کمک به مخارج خانه پرداخت.حال شش سال از زندگی آنها که تمام همسایهها تصور میکنند زن و شوهر واقعی هستند، میگذرد، در حالی که خانواده لیلا خبر از زندگی پنهانی او ندارند؛ بدترین نکته ماجرا این بود که پسر بعد از شش سال عذر او را خواست و با این دلیل که در شرف ازدواج با دختری پاک و نجیب است او را از خانه بیرون کرد! اکنون لیلا که خواستگاران خود را در این سالها برای او جواب کرده، با افسردگی شدید دست و پنجه نرم میکند و بارها به خودکشی اقدام کرده است...
همباشی یا ازدواج سپید، معضلی است که چند سالی از ظهور آن که خاموش و پنهانی در حال رشد قارچ گونه در گوشه و کنار شهر است، میگذرد، در حالی که از نظر قانونی و شرعی غیرقابل پذیرش است و مهمتر از همه اینکه در این زندگیهای پنهانی و ازدواجهای سیاه، بیشتر از همه دختران آسیب میبینند.
دکتر شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس، در مورد ازدواج سپید میگوید: این شکل از ازدواج، پدیدهای است که در کشورهای غربی وجود داشته، و حتی در مواردی با فرهنگ همان کشورها هم به طور کامل سازگاری ندارد و به این شکل است که افراد بدون اینکه ازدواج کنند، با هم زندگی میکنند؛ البته در غرب چون بحث شرعیات و منع ارتباط جنسی قبل از ازدواج مطرح نیست، آنها بیشتر زیر یک سقف زندگی میکنند تا زمانی که بتوانند اعتماد یکدیگر را جلب کنند و در صورت تداوم علاقه بعد از چند سال زندگی مشترک تصمیم میگیرند با هم ازدواج کنند و بچهدار شوند، اما در کشور ما در سالهای اخیر موارد بسیار نادری از این نوع زندگیها مشاهده شده، اما تحقیقات در این زمینه نشان داده است، از آنجا که این مساله کاملا با فرهنگ، قانون و شرع ما، در تضاد است حتی کمتر از 5 درصد این رابطهها به ازدواج قانونی و شرعی ختم نمیشود و فقط باعث بیبندوباری و بیمسئولیتی جوانان و بهدنبال آن به خطر افتادن سلامت روانی آنها میشود.
خانههای مجردی، جدا شدن از خانوادهها
مدتها در این فکر این بود که مساله را چطور با خانواده سنتی خود مطرح کند، مطمئن بود آنها هیچ گاه نمیپذیرند که او بدون ازدواج کردن از خانواده، جدا شود و به تنهایی زندگی کند، اما بالاخره با بهانه گرفتن و راه انداختن یک دعوای ساختگی، بهانه جدا شدن از خانواده و مجردی زندگی کردن را پیدا کرد و به همراه دو نفر از دوستانش، خانهای کوچک در محلهای نسبتا خوب اجاره کردند، اما این فقط اول ماجرا بود...
پیدا شدن سر و کله دوستان رنگارنگ همخانهایهایش و در بعضی مواقع پهن شدن بساط دود و دم، گاهی او را از جدا شدن از خانوادهاش پشیمان میکرد، اما کمکم به این وضع عادت کرد و خودش هم جزئی از رنگارنگی این دوستان شد!
در گذشتهای نه چندان دور، زندگی مجردی، در بیشتر موارد با دانشجو بودن فرد در شهری غیر از محل سکونت والدینش معنا میشد، که حتی این مساله هم چندان قابل پذیرش نبود و والدین ترجیح میدادند در صورت قبولی فرزندشان در شهر دیگر، او در خوابگاه ساکن شود تا خیالشان بابت امنیت و سلامت او راحتتر باشد؛ این مساله حتی در تمایل نداشتن افراد به اجاره دادن خانهشان به افراد مجرد هم قابل مشاهده بود، اما در سالهای اخیر وضع به طور کامل تغییر کرده است و حتی اگر فردی برای تحصیل به شهر دیگری میرود بخصوص اگر به شهری بزرگتر از محل زندگی خود برود، دیگر حاضر نیست نزد والدین برگردد و به هر بهانهای مثل ادامه تحصیل یا اشتغال در آن شهر و به صورت مجردی زندگی میکند.از سوی دیگر حتی افرادی هم هستند که به بهانه نداشتن آزادی در خانه پدری و یا داشتن اختلاف نظر با خانواده، خانه را به قصد ساختن یک زندگی مجردی ترک میکنند، اما نکته غمانگیز و قابل تامل این است که آمارها نشان میدهد امروزه دختران هم پابهپای پسران، زندگی مجردی را به زندگی در کنار خانواده ترجیح میدهند که به طور قطع، آسیبهای ناشی از این زندگیها در مورد دختران، بسیار بیشتر از پسران است.
نرگس رازقی، عضو هیات علمی دانشگاه در این باره میگوید: فاصله گرفتن جوانان از خانواده و تمایل به زندگی مجردی نهتنها معلول عوامل جامعهشناختی (گذار از مرحله سنتی و ورود به مدرنیته) است که برخی از آنها اجتنابناپذیر است، بلکه معلول عدم رشد صحیح و سبکهای فرزندپروری نامساعد است.
وی میافزاید: بهتر است کمی به عقبتر برگردیم، از خود سوال کنیم من به عنوان پدر یا مادر چقدر صمیمیت واقعی را به فرزندم منتقل کردم که او پیرو ارزشهای خانوادهمان باشد؟ چقدر حس امنیت را از کودکی در او ایجاد کردم؟ چقدر خانه را پایگاه امن خودش میداند؟ چقدر الگوی شایستهای بودم که به همانندسازی با من به عنوان والد ببالد و احساس غرور کند؟ چقدر زیباییهای سنت و آداب و مذهب را به او نشان دادم؟ چقدر به او اجازه اظهار نظر دادم؟ جوانانی که حس امنیت را در خانواده به عنوان پایگاه امن و محکم تجربه میکنند، آنهایی که دوست داشتن و دوست داشته شدن را در درون خانواده لمس میکنند، آنهایی که صمیمیت واقعی را با والدین خویش حس میکنند، آنهایی که احساس ارزشمندی را درون خانواده یافتهاند و آنهایی که احساس تعلقی دوستداشتنی و لذتبخش نسبت به خانواده دارند در همه مراحل زندگی، خانواده برایشان یک ارزش بوده، هست و خواهد بود.
قصه پرغصه طلاق
قصه خانواده، زمانی پرغصه میشود، که به هر دلیلی زن و شوهر از یکدیگر جدا و خانواده متلاشی شود؛ که اگر فرزندی نداشته باشند به طور معمول به سوی خانواده قبلی خود بازمیگردند و اگر دارای فرزند باشند، فرزند با هر کدام از والدین زندگی کند، یک خانواده تکوالد را تشکیل میدهند که به طور قطع خانواده معمولی و کاملی نخواهد شد.
اما واقعا چرا این روزها آنقدر جدا شدن و به هم زدن خانوادهای که شاید برای تشکیل آن علاوه بر هزینههای زیاد، زحمت زیادی کشیده شده، راحت شده است؟ شاید هنوز ما دقیقا نمیدانیم که کارکرد اصلی خانواده، رسیدن به تکامل روحی و معنوی انسان است؛ تکاملی که انسان را در جایگاه مرد به عنوان پشتیبان قدرت و ثروت، زن به عنوان پناهگاه عاطفی و روحی، و زن و شوهر به عنوان پدر و مادر قرار میدهد. مرتبه اخیر انسان را یک مرحله از خود دورتر میکند و بالاترین مسئولیت اجتماعی یعنی تداوم جامعه و بقای نسل را بر دوش وی میگذارد.
دکتر نرگس رازقی، روانشناس، در این باره میگوید: آمار بالای طلاق در جامعه امروزی به نسبت گذشته میتواند دلایل مختلفی داشته باشد؛ تحمل نکردن ناکامی و حل مساله ضعیف، میتواند موثر باشد، فقدان مهارتهای لازم برای زندگی زناشویی و روابط بین فردی نیز عامل مهمی مطرح شده که البته این دلایل باید بر اساس مستندات علمی دقیقتر، در سطح فراتحلیل بررسی شود.
تهدید مشکلات اقتصادی
نقش اقتصاد بر خانواده و تاثیر مسائل اقتصادی بر فرد، خانواده و بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی، یک اصل پذیرفته شده است در این حوزه مساله پراهمیت این است که در فضای پرالتهاب اقتصادی، خانواده چه نوع عملکردی را داشته باشد تا کمترین آسیب را از این نوسانات اقتصادی ببیند.
دکتر لیلا زعفرانچی، دکترای اقتصاد و کارشناس مسائل اقتصادی خانواده، در گفتوگو با چاردیواری با اشاره به نقش مهم آموزش و اطلاعرسانی به خانواده در شرایط رکود اقتصادی، میگوید: معمولا در این شرایط که بازار کار به نسبت افراد آماده به کار کم است و دولت از نظر اقتصادی توان ایجاد شغل برای همه افراد بیکار را ندارد، بهتر است خانوادهها از طریق کارآفرینی و خوداشتغالی که بهترین گزینه برای شرایط موجود است، برای اعضای خانواده و اطرافیان شغل ایجاد کنند.
وی میافزاید: دولت هم به عنوان کمک به آنها برای ایجاد شغل باید مراحل اداری را کم و ایجاد مشاغل خانگی را تسهیل کند تا کمی از فشار اقتصادی وارد شده بر خانوادهها کاسته شود.
دکتر زعفرانچی به مقوله تولید و مصرف به عنوان مهمترین زوایای بحث اقتصاد خانواده، اشاره میکند و میگوید: در حوزه مصرف، خانواده باید بین درآمد و نیازها و هزینههای خود، مدیریت صحیحی را اعمال کند، به این معنی که نیازهای اصلی خود را از نیازهای کاذب جدا کند و هزینههایی را که قرار است بر اساس درآمد خود به این نیازها اختصاص دهد، ردهبندی کند.
وی میافزاید: مهمترین مساله در حوزه مدیریت مصرف، این است که خانواده باید منابع درآمدی خود را بخوبی بشناسد، معمولا درآمدی که همه خانوادهها به مصرف نیازهایشان میرسانند؛ از محل دستمزد و دریافت حقوق تامین میشود، اما ممکن است خانوادهها اطلاع نداشته باشند اگر سرمایه یا پسانداز کوچکی هم دارند، به طور معمول، قابلیت سرمایهگذاری و کسب درآمد از آن طریق هم وجود دارد، مثل سرمایهگذاری در سهام، خرید اوراق بهادار و...که در این مورد نیاز به یک اطلاع رسانی برای خانوادهها احساس میشود.
اما از نظر تولید، متاسفانه به طور معمول به جنبه مصرفی خانوادهها دقت میشود و مساله تولید در خانواده جدی تلقی نمیشود؛ علاوه بر تولیداتی که در خانواده، میتواند هزینههای خانواده را کاهش دهد، مهمترین تولیدات خانواده آنهایی است که قابلیت فروش در فضای بازاری ندارد؛ مثل تربیت فرزند توسط مادر که قابلیت جایگزین ندارد و با وجود اینکه قابل عرضه در بازار نیست، اما پرورش نیروی انسانی، یک تولید خانوادگی محسوب میشود و از این نظر اقتصادی است که آن زمان صرف شده از سوی مادر میتوانست به کار بازاری اختصاص پیدا کند و به دریافت دستمزد منجر شود، اما این زمان صرف یک کار با اولویت بیشتر، یعنی پرورش یک نیروی انسانی شده است. (ضمیمه چاردیواری)
الهام طباطبایی
جام جم سرا به نقل از خراسان: علایم فیزیولوژیک مثل داغی یا سرخی صورت در همه انسانها واکنشی طبیعی در برابر بعضی اتفاقات است و هر انسانی هنگام شرمندگی وخجالت این علایم را از خود بروز میدهد که سردرد یا دیگر عوارض مثل تپش قلب یا گیجی و تمرکز نداشتن از نتایج بعدی آن است.
در چه شرایطی خجالت میکشید؟
اصولا بررسی عوامل زیرساختی یا افراط در ابتلا به این مشکل، مهم است که باید کنترل و مدیریت شود و نکاتی را در این زمینه باید رعایت کرد که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد. در قدم اول باید تلاش کنید تا متوجه شوید در چه شرایطی خجالت کشیدنتان بیشتر میشود و خودتان را متقاعد کنید که میتوانید مانع این واکنشهای رفتاری شوید.
خودتان را خجالتی میدانید؟
تقویت حس اعتماد به نفس، گسترش روابط بین فردی، مصاحبت و همنشینی بیشتر با دوستان و آشنایان، به شما کمک میکند تا خجالت بیش از حد شما از دیدار با دیگران کاهش یابد.
یکی دیگر از نکات بسیار مهم این است که شما خود را محکوم به داشتن چنین ویژگی ندانید، بلکه سعی کنید خود را قوی و مبرا از این موضوع بدانید و با اعتماد به نفس بالا، در جمعها حاضر شوید و حتی در گفتوگوها اظهار نظر کنید.
مسئولیت کار گروهی را بر عهده میگیرید؟
گرفتن مسئولیت در کارهای گروهی به طور داوطلبانه یا سر گروه شدن در کار و وظیفهای که به عهده دارید، در کاهش خجالت شما تاثیر زیادی دارد. شرکت در فعالیتهای مشارکتی یک راه موثر برای شماست؛ چراکه در این گونه روشها شما میتوانید با شرکت در گروه و در اثر گفتوگو و برقراری ارتباط، مهارتهای ارتباطی خودتان را ارتقا دهید. البته خانواده و اطرافیان نیز با آگاهی مناسب نسبت به این مسئله میتوانند کمک شایانی به شما داشته باشند. (عباسعلی براتی - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی)
جام جم سرا: این قضیه با دستان خودم رقم خورد و بزرگترین اشتباهم در زندگی لقب گرفت. این اشتباه زندگیام را بشدت تحتتأثیر قرار داد و برایم ویرانی به بار آورد. قضیه از این قرار است که در خلال نوشتن و اندیشیدن فرصتی برای سرمایهگذاری در یک شرکت فراهم شد و بنابراین یک شرکت تجاری تأسیس کردم.
این شرکت به لحاظ مالی سود سرشاری برایم به همراه داشت، سعی کردم توجه خودم را در سالهای اول به درست انجام دادن آن کار معطوف کنم. فعالیتهایم در حوزه کتاب همزمان با فعالیتهای شرکت ادامه پیدا کرد و کار به آنجا رسید که به منظور رسیدگی به فعالیتهایم در حوزه قلم، مدیریت شرکت را به همسرم بسپارم.
کارها به قدری خوب پیش رفت که باعث اطمینان تمام و کمالم به پیشبرد اهداف شرکت و باعث شد دیگر در اداره شرکت سهم چندانی نداشته باشم. همین اتفاق مقدمه یک ضرر مالی بزرگ شد. همسرم بدون مشورت با من وارد یک معامله اقتصادی و باعث شد تمام داشتههایمان تا آن روز از دست برود. به تبع این اتفاق آینده فرزندانمان هم تحتالشعاع قرار گرفت. منابع درآمدیام به کل از دست رفت.
برای پیگیری ماجرا به دادگاه رفتم و سعی کردم مسأله به وجود آمده را از طریق مراجع قانونی پیگیری کنم. نکته قابل تأمل آنکه در انتها شخصی که تمام دارایی مرا ربوده بود توسط قاضی، «کارآفرین» معرفی شد و من تمام آنچه را داشتم از دست دادم. در آن روز دهها نفر مثل من دادگاه را با حال و روز خراب ترک کردند.(شهرام اقبالزاده - نویسنده و مترجم)
جام جم سرا: از طرف دیگر، با توجه به اینکه برخی از اختلالاتی که در لولههای رحمی ایجاد میشود، ممکن است به نازایی منجر شود، اهمیت رسیدگی به سلامت آنها نیز بیشتر خواهد شد.
در این میان، یکی از مشکلاتی که خیلیها نگران روبهرو شدن با آن هستند چسبندگی لولههای رحمی است. افراد زیادی هم فکر میکنند انجام هر نوع عمل جراحی میتواند آنها را در معرض خطر این مشکل قرار دهد یا بر این باورند که به تاخیر انداختن بارداری در ایجاد چسبندگی موثر است. برای همین هم چنین افرادی، از راهحلهای متفاوتی برای پیشگیری از بروز چسبندگی کمک میگیرند؛ در صورتی که با این روشها نمیتوان با تمام عوامل موثر در بروز چسبندگی مقابله کرد.
چسبندگی چطور اتفاق میافتد؟
وقتی درباره چسبندگی لولههای رحمی صحبت میشود، این سوال به ذهن خیلیها میرسد که لولههای رحمی چیست و چه وظیفهای دارد؟ دکتر فرناز مشیری، جراح و متخصص زنان، زایمان و نازایی در گفتوگو با جامجم در پاسخ به این پرسش چنین توضیح میدهد: در بدن خانمها ابتدا دهانه رحم و پس از آن رحم قرار دارد و بعد از آن نیز لولههای رحمی که لولههای باریکی هستند، قرار گرفته، این لولهها در انتها پهن و کمی بازتر میشوند و شاخههای انتهایی آن مانند بادکش کنار تخمدان قرار میگیرد. بنابراین همین که تخمک در هر سیکل قاعدگی آزاد شود، حالت مکشی که لولهها کنار تخمدان دارد باعث میشود تخمک به داخل لوله کشیده شود. داخل لولهها هم مژکهایی وجود دارد که وقتی تخمک وارد لوله شد، آرام آرام شرایط حرکت تخمک را به داخل رحم فراهم میکند.
آنطور که دکتر مشیری میگوید اگر به هر دلیلی این مژکها که داخل لولههای رحمی قرار دارد، آسیب ببینند یا مشکلی در شکم ایجاد شود که تحرک لولهها را از بین ببرد، ممکن است مشکلی که میان عموم افراد به عنوان چسبندگی لولههای رحمی شناخته شده، فرد را درگیر کند.
از عفونت تا جراحی
چسبندگی لولههای رحمی میتواند علل مختلفی داشته باشد و عوامل متعددی در بروز این مشکل نقش ایفا میکند. دکتر مشیری با بیان این مطلب، به عفونتها اشاره میکند و میگوید: این التهابها میتواند ناشی از عفونتهای مکرری باشد که خانمی به آن مبتلا شده و پس از اینکه وارد لگن شده، لولهها را درگیر کرده است.
به گفته وی، در صورتی که درمان بدرستی انجام نشود این مشکلات گریبانگیر لولههای رحمی نیز خواهد شد.
این متخصص زنان و زایمان در ادامه توضیح میدهد: در کسانی که از IUD استفاده میکنند نیز احتمال التهابهای لگنی و لولههای رحمی بیشتر است. بنابراین میان این افراد هم بیشتر شاهد بروز چسبندگی خواهیم بود و به همین علت در خانمهایی که هنوز زایمان نکردهاند، IUD را به عنوان روش جلوگیری پیشنهاد نمیکنیم. البته باید به این موضوع هم توجه داشته باشیم که همه افراد هم این مشکلات را پیدا نخواهند کرد ولی توجه به این نکته ضروری است.
علاوه بر این موارد، به گفته دکتر مشیری اگر خانمی به دلیل پارگی کیست تخمدان جراحی شود یا آپاندیسیت داشته باشد و دیر به فکر بیفتد، مواد داخل شکم پراکنده شده و با وجود جراحی باز هم به دلیل اینکه مواد داخل شکم رها شده، میتواند باعث چسبندگی رحم و لولههای رحم به رودهها شود و همین موضوع به کم شدن میزان تحرک لولهها منجر خواهد شد.
وی در ادامه به اندومتریوز اشاره میکند و میگوید: در هر سیکل قاعدگی خونی است که به داخل شکم برگشت پیدا میکند؛ بنابراین میتوان گفت برگشت خون قاعدگی تقریبا برای تمام خانمها اتفاق میافتد، اما اینکه چرا بعضی از افراد در اثر این برگشت خون دچار اندومتریوز میشوند و دیگران نمیشوند هنوز مشخص نیست. طی این بیماری، بافت رحم در جای دیگری غیر از رحم از جمله داخل شکم جایگزین خواهد شد و با وجود اینکه اندومتریوز هیچ وقت سرطان نمیشود، اما عواقب بدی برای بیمار به دنبال خواهد داشت. چون در هر جایی که داخل شکم جایگزین شود، همانجا میچسبد، عمیق و بزرگ میشود و چسبندگیهای بسیار بدی برای بیمار ایجاد میکند. طوری که حتی در مورد بعضی از بیماران میگوییم لگن منجمد پیدا کرده و تمام لوله، تخمدان، رودهها و رحم چسبندگی بسیار بدی پیدا کرده است.
چه کار باید کرد؟
چسبندگیهای لوله میتواند هم عوامل داخلی داشته باشد و هم خارجی. به عبارت دیگر، در مورد بعضی از این عوامل میتوان از بروز چنین مشکلی پیشگیری کرد و در مورد برخی هم کاری از دست ما ساخته نیست.
دکتر مشیری با بیان این مطلب، توضیح میدهد: به عنوان نمونه، اگر کیست خاصی وجود دارد که ساده نیست و پزشک به بیمار میگوید که باید برداشته شود یا کیست سادهای که بزرگ باشد و پزشک پیشنهاد کند قبل از پاره شدن آن را بردارید، اگر زودتر و بموقع برداشته شود باعث میشود میزان چسبندگی داخل شکم و لولهها نیز کمتر شود. یا اگر در مورد آپاندیسیت، مشکل بموقع تشخیص داده شود هیچ زمانی چسبندگی اتفاق نمیافتد.
وی میافزاید: با این حال، نباید فراموش کنیم هر جراحیای که انجام میشود، اگر تعدد داشته باشد میتواند یکی از علل چسبندگی لولههای رحمی به حساب بیاید.
در مورد عفونتها نیز این پزشک متخصص یادآور میشود: عفونتهایی که به وجود میآید نیز باید درمان کرد و معمولا این درمان دو طرفه انجام میشود؛ یعنی هم زن و هم شوهر. چون معمولا آقایان علامتدار نمیشوند ولی حامل عفونت هستند و اگر درمان اتفاق نیفتد، خانم مدتی خوب است و دوباره مبتلا خواهد شد و همین ابتلای مکرر میتواند باعث آسیب مژکها از داخل رحم و لولهها شود و از داخل چسبندگیهای لوله به وجود میآید که بسیار بدتر از چسبندگیهایی است که در خارج لوله اتفاق میافتد.
چسبندگی علامت مشخصی ندارد
دکتر مشیری با بیان اینکه چسبندگیها معمولا علامت خاصی ایجاد نمیکند، توضیح میدهد: این چسبندگیها بیشتر دردهای مبهم شکمی خواهد داشت و اگر بیماری دچار اندومتریوز باشد، دردها کاملا مشخص خواهد بود.این متخصص زنان و زایمان یادآور میشود: چسبندگی علامت خاصی ندارد و بیماران اغلب به صورت ثانویه به پزشک مراجعه میکنند؛ ثانویه با دردهای شدید یا ثانویه با نازایی و... که در این مواقع، پزشک باید شرح حالی از بیمار بگیرد و مشکل را تشخیص دهد.
وی میافزاید: با انجام سونوگرافی مورد خاصی مشخص نمیشود و به کمک لاپاراسکوپی و عکس رنگی که از رحم گرفته میشود، میتوان وضعیت لولهها را در کنار هم مشخص کرد.
در مورد درمان نیز با توجه به علت اصلی ایجادکننده مشکل باید اقدامات لازم را انجام داد که به گفته دکتر مشیری برخی از این موارد قابل درمان است و برخی دیگر را نمیتوان درمان کرد.
به طوری که اگر چسبندگی باشد، سعی میکنیم تا حد امکان آن را آزاد کنیم، اما اگر مژکها داخل لولهها و رحم خیلی آسیب دیده باشند، نمیتوانیم کار زیادی انجام دهیم و باید بیمار را برای استفاده از روشهای کمک باروری بفرستیم.
نیلوفر اسعدیبیگی / گروه سلامت
جام جم سرا: اولین نکتهای که باید به آن توجه داشته باشید این است که به هر حال شما با این خانم ازدواج کردهاید و اکنون زن و شوهر هستید. اینکه خانوادهتان هم از علاقههای قبلی شما به فرد دیگری اطلاع داشتهاند، مشکلی را حل نمیکند. بنابراین باید به دنبال یافتن ویژگیهای مثبت در وجود همسرتان باشید و سعی کنید آنها را در ذهن خود تقویت کنید.
یافتن نکات مثبت همسر
فراموش نکنید که همه شاخصههای خوب و مثبت، یک جا و در وجود یک نفر یافت نمیشود و هر فردی در کنار ضعفهایی که دارد یک سری خصوصیات خوب نیز داراست و اگر شما به جای تمرکز روی نقطه ضعفهای همسر خود، خوبیها و جذابیتهای او را بیشتر و پررنگتر ببینید، به طور قطع به او علاقهمند خواهید شد.
در زندگی مشترک، شما باید تکلیفتان با خودتان روشن باشد و دقیقا بدانید که از شریک زندگی خود چه انتظاراتی دارید. چه بسا که بسیاری از معیارهایی که شما برای یک همسر ایده آل در ذهن دارید در وجود همسرتان باشد.
شما اگر مدام به خود تلقین کنید که به خانمتان علاقه ندارید و به خاطر دیگران با او ازدواج کردهاید، حاصلی به جز بیشتر شدن فاصله بین شما نخواهد داشت و یقینا یکی از دلایل سرد شدن رابطهتان نیز همین دیدگاه منفیتان است. بنابراین به جای اینکه به گذشته فکر کنید و به دنبال مقصر بگردید بهتر است تلاش کنید تا با برقراری یک رابطه عاطفی خوب با همسرتان به او امیدواری بدهید.
تکیهگاه بودن برای همسر
لازم است بدانید که خانمها به عنوان تکیهگاه به همسر خود نگاه میکنند و اگر روزی همسرتان احساس کند که شما تکیهگاه مطمئنی برایش نیستید، امید و اعتماد خود را به شما از دست خواهد داد. اگر خانمی اعتماد و امید خودش را به همسرش از دست بدهد، ترمیم حس امید و اعتماد در او برای ادامه زندگی مشترک کار سادهای نخواهد بود. گفتهاید که قبل از ازدواج دلتان جای دیگری بوده است.
توجه داشته باشید که فکر کردن به خانم دیگر و برخوردهای سرد و سطحی شما، باعث دورتر شدن همسرتان از شما میشود. بنابراین با گفتوگوی صمیمی و مشورت کردن درباره آینده زندگی، او را دلگرم کنید. به دنبال راهکارهایی باشید که همسرتان را به زندگی دلگرم کند، به طور مثال، خرید گل یا ابراز علاقه کلامی میتواند در این زمینه به شما کمک کند.
فراموش کردن عشق قبلی
هیچگاه همسرتان را با فردی که قبل از ازدواج به او علاقه داشتهاید، مقایسه نکنید. زندگی زیر یک سقف با یک رابطه دوستی معمولی و بدون مسئولیت از زمین تا آسمان متفاوت است. ممکن است ۲ نفر در یک رابطه، خیلی خوب و منطقی به نظر برسند، اما در زندگی مشترک در برابر سختیها و مشکلات چهره اصلی خود را به نمایش بگذارند و حتی در برخی مواقع برای یکدیگر غیر قابل تحمل باشند. بنابراین عشق قبلی خود را فراموش کنید و با توکل بر خدا در راه ساختن زندگی مشترکتان گام بردارید و مسئولیت انتخابی را که داشتهاید بپذیرید.
بالا بردن مهارتهای زندگی
بالابردن سطح دانش و آگاهیهای خود در زمینه مهارتهای زندگی و ارتباطی با مطالعه کتاب یا مشورت با صاحب نظران کمک زیادی به شما برای بهبود وضعیت زندگی مشترکتان خواهد کرد. همچنین کمک گرفتن از یک مشاور باتجربه، میتواند در امر شناخت بهتر روحیات و انتظارات شما و همسرتان از یکدیگر و برقراری یک تعامل سازنده، به شما کمک کند. (حسین محرابی - کارشناس و مشاور خانواده/خراسان)
جام جم سرا: در واقع پرده گوش، لایه غشایی نازک و مخروطیشکلی است که مجرای گوش خارجی را از فضای گوش میانی جدا میکند و وظیفه آن انتقال صدا از هوا به استخوانچههای گوش میانی است که دقیقا از پشت به پرده گوش متصل است، صدای دریافتی از پرده را به حلزون گوش منتقل میکند و به این طریق، شنوایی امکانپذیر میشود. بنابراین در صورت آسیبدیدگی پرده گوش، شنوایی ما نیز دچار اختلال خواهد شد.
دکتر محسن احدی، شنواییشناس و دبیر انجمن علمی شنواییشناسی ایران در گفتوگو با جامجم میگوید: پارگی یا سوراخ شدن پرده گوش، اصلیترین نوع آسیبدیدگی این بخش از ساختار شنوایی محسوب میشود. البته این نوع آسیب، تحت تاثیر عوامل متعددی رخ میدهد. ازجمله این علل میتوان به عفونت گوش، تغییرات ناگهانی فشار هوا، صداهای بسیار بلند، ضربهها و صدمات فیزیکی اشاره کرد.
این استادیار دانشگاه علوم پزشکی ایران میافزاید: البته عفونت گوش میانی نیز یکی از علل شایع پارگی پرده گوش، بخصوص در کودکان محسوب میشود. به دنبال عفونت گوش، تجمع مایع در پشت پرده میتواند فشار قابل ملاحظهای به پرده گوش وارد کرده و در نهایت، به پارگی یا شکاف پرده منجر شود. در واقع، از آنجا که پرده گوش به عنوان یک محافظ در برابر باکتریها و میکروبهایی که به گوش میانی وارد میشوند، عمل میکند با یک سوراخ کوچک در آن، گوش در معرض خطر عفونت قرار میگیرد.
چرا پرده گوش پاره میشود؟
به گفته دکتر احدی، تغییرات ناگهانی فشار هوا در فعالیتهایی مانند غواصی، پرواز با هواپیما، بویژه در حالت سرماخوردگی و رانندگی در ارتفاعات زیاد میتواند موجب پارگی پرده گوش شود. به بیان دیگر، وقتی به طور ناگهانی، فشار هوا تغییر کند، اختلاف شدید هوا در خارج از گوش و گوش میانی میتواند سبب پارگی پرده گوش شود.
این شنواییشناس با اشاره به این که شدیدترین نوع آسیب به پرده گوش ممکن است تحت تاثیر امواج صوتی بسیار شدید اتفاق بیفتد و سبب کاهش شنوایی و وزوز گوش شود، میافزاید: قرارگیری در معرض صداهای بلند مانند صدای انفجار، هر گونه ضربه به سر و نواحی اطراف گوش و همچنین فروبردن اجسام نوکتیز یا گوشپاکنها را نیز میتوان از علل عمده سوراخ شدن یا پارگی پرده گوش به شمار آورد.
علائم پارگی پرده گوش
اصلیترین نشانه پارگی پرده گوش احساس دردی تیز است که البته در افراد مختلف متفاوت است.
دکتر احدی در این باره توضیح میدهد: در برخی افراد، درد ناشی از پارگی پرده گوش بسیار شدید و ممکن است در کل روز دوام داشته یا از شدت آن کاسته یا افزوده شود. معمولا اگر پارگی پرده به دنبال عفونت گوش رخ دهد، با خارج شدن چرک (آبکی یا خونی) درد نیز برطرف خواهد شد.
وی تاکید میکند: علاوه بر این، ممکن است کمشنوایی، البته به درجات مختلف و وزوز گوش نیز در فرد مبتلا احساس شود. در صورت پارگی شدید پرده گوش، نشانههای دیگری مانند گیجی یا ضعف عضلات صورت نیز دیده میشود. البته پزشک متخصص نیز با نگاه کردن به داخل گوش میتواند پارگی پرده گوش را با دستگاه خاصی به نام «اتوسکوپ» تشخیص دهد.
از خوددرمانی تا مداخلات پزشکی
در بیش از 80 درصد موارد، پارگی یا سوراخ شدن پرده گوش، چندان جدی نیست و خودبهخود طی چهار تا هشت هفته برطرف میشود.
دکتر احدی با اشاره به این مطلب میافزاید: اما گاهی لازم است برای برطرف کردن درد، احتمال عفونت و کمشنوایی، مداخلات درمانی صورت گیرد. همچنین در منزل میتوان درد گوش را با کمپرس گرم و خشک کاهش داد. از سوی دیگر، درمانهای دارویی نیز که شامل تجویز آنتیبیوتیکها میشود به منظور کنترل عفونت قبلی یا جلوگیری از بروز عفونت جدید صورت میگیرد.
این شنواییشناس تاکید میکند: گاهی نیز لازم است که از روشهای مختلف ترمیم پرده گوش ازجمله جراحی «تمپانوپلاستی» برای بهبود وضعیت شنوایی بهره گرفته شود. البته در برخی موارد، ممکن است سوراخی ریز برای همیشه در پرده گوش باقی بماند، اما هیچ نشانهای ایجاد نکرده و نیازی به درمان نیز نداشته باشد. وی توصیه میکند: افرادی که دچار پارگی پرده گوش شدهاند باید تا حد امکان از دمیدن باد به درون گوش پرهیز کنند و گوشهای خود را خشک نگه دارند. هنگام حمام نیز باید گوشها را با پنبه یا قالب ضدآب بپوشانند تا آب به درون مجرای گوش نفوذ نکند. از شنا کردن نیز تا رفع کامل پارگی و جوش خوردن پرده گوش باید پرهیز شود.
چگونه از گوشتان محافظت کنید؟
خوشبختانه، پارگی پرده گوش، اتفاقی قابل پیشگیری است.
دکتر احدی با تاکید بر این که پیشگیری از پارگی یا سوراخ شدن پرده گوش بسادگی با رعایت نکاتی ممکن است، توصیه میکند: از فروبردن اجسام نوکتیز و گوشپاکنها در مجرای گوش به طور جدی پرهیز کنید. در صورتی که سرما خوردهاید یا دچار عفونتهای دستگاه تنفس فوقانی هستید، از صعود به ارتفاعات یا پرواز با هواپیما اجتناب کنید. عفونت گوش، بخصوص در کودکان را جدی بگیرید و به پزشک متخصص مراجعه کنید. از قرار گرفتن در معرض صداهای بلند مانند انفجار ترقه نیز خودداری کنید.
پونه شیرازی/ گروه سلامت
جام جم سرا: حاملگی پرخطر به دو گروه بزرگ تقسیم میشود: خطراتی که مربوط به مادر است و خطراتی که جنین را تهدید میکند.
عوامل متاثر از بیماری مادر
عواملی که سلامت مادر را تهدید میکنند متعدد هستند. برخی از آنها برای اولینبار و در اثر بارداری برای مادر ایجاد شدهاند و برخی دیگر عواملی هستند که براثر بیماری مادر زمینههای خطرات بارداری را تشدید کرده است؛ این عوامل عبارتند از:
فشار خون: فشار خون خانم باردار در حالت طبیعی باید 120 روی 80 باشد. گاهی فشار خون به دلایلی بالاتر میرود و مشکلاتی برای مادر و حتی جنین پدید میآورد. اگر فقط فشار خون بالا برود، میتوان با تجویز داروهای ضد فشار خون، بیماری ایجاد شده را مهار کرد. ولی گاهی فشار خون بالا، با دفع پروتئین از ادرار توام میشود که زنگ خطری است برای مادر و پزشک معالج. این اختلال معمولا بعد از نیمه دوم بارداری یا بعد از هفته بیستم اتفاق میافتد و نام اصلی آن، مسمومیت حاملگی یا پرهاکلامپسی است.
هرچه مسمومیت حاملگی زودتر رخ دهد، خطر برای مادر و جنین بیشتر خواهد بود. خوشبختانه، اکثر پرهاکلامپسیها در اواخر بارداری و از نوع خفیف هستند و با بستریشدن مادر در بیمارستان برطرف میشوند؛ ولی همه اینها مشروط بر این است که مادر خیلی زود به پزشک مراجعه کند. تاخیر در درمان، باعث تشدید پرهاکلامپسی و ورود بیمار به مرحله بسیار خطرناک به نام اکلامپسی میشود. در این مرحله مادر تشنج کرده و به کما میرود و اگر بموقع اقدام نشود مادر و جنین هر دو از بین خواهند رفت. مادران باردار مبتلا به پرهاکلامپسی در مراحل اولیه بیماری علامتی را مشاهده نمیکنند، اما بتدریج علائمی مانند ورم پاها و دستها، افزایش وزن ناگهانی، سردرد شدید، تغییرات دید و بینایی، درد و حساسیت بالای شکم را حس میکنند. فشار خون بالا ممکن است باعث کندهشدن جفت و خونریزی شود. گاهی مسمومیت حاملگی آنقدر وخیم میشود که چارهای جز ختم بارداری نیست. ( پرهاکلامپسی در مادران باردار کمتر از 18 و بیشتر از 35 سال بیشتر رخ میدهد، ولی احتمال بروز آن در هر سنی وجود دارد)
دیابت: بعضی زنان قبل از بارداری مبتلا به دیابت هستند؛ این زنان از همان ابتدای حاملگی در گروه حاملگیهای پرخطر جای میگیرند. مادرانی هم هستند که برای بار اول در حاملگی دچار افزایش قند خون شدهاند. دیابت بارداری در 4 درصد از بارداریها بروز میکند. برای پیشگیری از دیابت بارداری بهتر است از هفته 24 تا 28 بارداری آزمایش انجام شود؛ در این آزمایش به مادر باردار 50 میلیگرم گلوکز داده میشود و بعد از گذشت یک ساعت قند خون اندازه گرفته میشود. اگر قند خون بیشتر از 130 میلیگرم در دسی لیتر باشد تست دیگری به نام تست تحمل گلوکز انجام میشود. دیابت در بارداری باید کنترل شود. دیابت باعث رشد زیاد جنین در رحم میشود و زایمان را دشوار میکند. همچنین دیابت مادر باعث بروز ناهنجاریهای جنینی، بیماریهای مادرزادی نوزاد و حتی مرگ داخل رحم میشود. درمان دیابت بارداری کنترل رژیم غذایی وکنترل قند خون است؛ حتی ممکن است تزریق انسولین در طول بارداری نیاز باشد اما اگر با همه مراقبتها قند خون مادر همچنان بالا باشد، ممکن است بارداری زودتر از موعد ختم شود.
بیماریهای زمینهای مادر: وجود بعضی بیماریهای مادر، بارداری را به خطر میاندازد. مثلا مادرانی که مبتلا به بیمارهای قلبی و عروقی هستند باید از همان ابتدای بیماری تحتنظر باشند. زیرا بارداری فشار زیادی به سیستم قلبی ـ عروقی مادر وارد میکند. البته نارساییهای قلبی انواع مختلف دارد و زنانی که بیماریهای قلبی از نوع شدید دارند اصلا نباید باردار شوند. بیماری دیگری که در سطح جامعه شایع هم هست، بیماری صرع یا اپیلِپسی است. شاید در سالهای قبل بارداری برای این زنان بسیار مشکلساز بود و حتی پزشکان آن را منع میکردند؛ ولی امروزه بارداری برای مبتلایان به صرع آسانتر شده و تقریبا همه آنها نوزادان سالمی هم به دنیا میآورند.
عفونت ادراری: شیوع عفونت ادراری در زنان باردار بالا میرود. رحم در حال رشد فشار زیادی به مثانه وارد میکند. از طرفی افزایش سطح هورمونهای حاملگی نیز باعث شل و گشاد شدن حالب کلیه شده و سرعت جریان ادرار را کند میکند و سرعت خروج ادرار آهسته و احتمال احتباس باکتریها و در نتیجه عفونت بیشتر میشود. عفونت ادراری با علائمی مانند سوزش ادرار، تکرر ادرار، احساس دفع دردناک، درد ناحیه لگن و... همراه است. عفونت ادراری ابتدا در مثانه بروز میکند؛ ولی اگر درمان نشود به دستگاه ادراری فوقانی یعنی کلیهها خواهد رسید و بیماری خطرناکی به نام پیلونفریت را بهوجود خواهد آورد. عفونت کلیه جزو موارد اورژانسی است و مادر باید در بیمارستان بستری شود. مادران مبتلا، با تب شدید، لرز، درد شکم، تهوع و استفراغ و وجود خون یا عفونت در ادرار مراجعه میکنند. عفونت کلیه ممکن است باعث زایمان زودرس شود. درمان عفونت ادراری تجویز آنتیبیوتیک است. گاهی عفونت ادراری در مادر باردار، راجعه (برگشتپذیر) است. این بیماران باید تا پایان بارداری از دارو استفاده کنند.
زایمان زودرس: حاملگی کامل یا اصطلاحا ترم که جنین کاملا رسیده و همه چیز طبیعی است و نوزاد قابلیت زندگی بیرون از رحم را دارد، 40 هفته است. البته تا حداکثر 41 یا 42 هفته نیز میتوان منتظر ماند. اگر زایمان قبل از هفته 37 حاملگی اتفاق بیفتد، با نوزاد نارس مواجه هستیم که ممکن است نیاز به مراقبتهای ویژه داشته باشد و هنگام تولد با مشکلات تنفسی مواجه شود.
خونریزی: خانم باردار طی بارداری نباید دچار خونریزی شود. اگر از اوایل بارداری خانمی دچار خونریزی با درد باشد تهدید به سقط است که در سهماه اول احتمال سقط جنین را بالا میبرد. این خانمها باید به پزشک مراجعه و از فعالیت شدید نیز خودداری کنند و سونوگرافی نیز توصیه میشود. در اواخر بارداری خونریزی مفهوم دیگری دارد. دو عامل مهم آن دکولمان (کندهشدن جفت) و جفت سرراهی است. دکولمان معمولا با درد و خونریزی همراه است و این خون اغلب رنگ تیره دارد. اما در جفت سرراهی خونریزی روشن است و مادر دردی ندارد. هر دو خطرناک هستند و جنین را با کمبود اکسیژن مواجه میکنند. اگر خونریزی در طول بارداری مکرر اتفاق بیفتد، احتمال زایمان زودرس و پارگی کیسه آب در آنها بیشتر میشود. ممکن است دکولمان و جفت سرراهی، خونریزی زیادی ایجاد کنند که خیلی زود باعث مرگ جنین میشود.
عوامل جنینی
چندقلویی: حاملگیهای چندقلویی معمولا مشکلاتی برای مادر و جنینها پدید میآورند. چندقلویی احتمال بروز بیماریهایی مانند پرهاکلامپسی، فشارخون بالا، دیابت بارداری، جفت سرراهی، کندهشدن زودرس جفت، زایمان زودرس و استفراغ را بالا میبرد. هر چه تعداد قُلها بیشتر باشد، خطر برای مادر و جنینها هم بیشتر میشود. احتمال کموزنی هنگام تولد در نوزادان چندقلو بسیار بیشتر است. نوزادان با وزن کم معمولا نمیتوانند در بدو تولد بهطور طبیعی تنفس کنند و اغلب آنها در بیمارستان و بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بستری میشوند. (نوزاد کموزن نوزادی است که در بدو تولد کمتر از2500گرم وزن داشته باشد)
محدودیت رشد جنینی داخل رحم: گاهی در بررسیها مشخص میشود سن جنین با رشدش مطابقت ندارد. عوامل زیادی باعث تاخیر رشد داخل رحمی جنین میشوند. مادران مبتلا به سوءتغذیه، الکلی، سیگاری، مبتلایان به بیماریهای قلبی، دیابت و مصرف برخی داروها ممکن است نوزادی با محدودیت رشد به دنیا آورند. البته ممکن است مادری هیچ یک از این شرایط را نداشته باشد، ولی نوزادی با رشد کم به دنیا بیاورد. عوامل دیگری که مربوط به جنین هستند، عبارتند از : نارسایی جفت، اختلالات کروموزومی و عفونتهای داخل رحم نیز باعث تاخیر در رشد جنین میشوند. این عامل نیز جزو موارد اورژانسی است و مادر باید در بیمارستان بستری شود.
مایع آمنیوتیک: مایع آمنیوتیک بهعنوان یک ضربهگیر عمل میکند و به جنین امکان حرکت میدهد و دمای بدن جنین را نیز حفظ میکند. اگر میزان مایع آمنیون کمتر یا بیشتر باشد حاملگی را با مشکلاتی روبهرو میکند. وقتی مایع آمنیون بیش از حد زیاد است احتمال زایمان زودرس بالا میرود. همچنین احتمال جداشدن زودرس جفت و پیچیدن بند ناف به دور گردن جنین نیز افزایش مییابد. البته گاهی زیادی مایع آمنیوتیک ممکن است بهدلیل وجود ناهنجاریهایی در جنین باشد و کلیههای جنین بیش از حد ادرار تولید کنند و چون جنین قادر به بلع مایع نیست ، بدین ترتیب چرخه طبیعی تنظیمکننده مایع آمنیون با مشکل روبهرو میشود. (مایع آمنیوتیک زیاد در مادران دیابتیک بیشتر مشاهده میشود) کمبودن مایع آمنیون نیز ممکن است باعث به وجود آمدن فشار از دیوارههای جانبی رحم به جنین و بروز ناهنجاری در اندامها شود.
ناسازگاری گروه خون مادر و جنین: وقتی گروه خون مادر منفی و گروه خون جنین مثبت است، در بارداری اول مشکل چندانی به وجود نمیآید؛ زیرا ورود خون RH منفی به داخل خون مادر RH مثبت، در اواخر بارداری است و بدن مادر فرصتی برای واکنش ندارد، اما در بارداری بعدی در صورتی که مادر آمپولی به نام روگام دریافت نکرده باشد بدن مادر از همان اوایل بارداری پادتن (آنتیبادی) تولید میکند که با ورود به خون جنین گلبولهای قرمز جنین را از بین میبرد و جنین را با کمخونی شدید مواجه میکند. اگر اقدام بموقعی در موقع بارداری نشود ممکن است جنین از دست برود. در این موارد باید با تزریق خون به جنین داخل رحم کمخونی را جبران کرد. همه مادرانی که گروه خونیRHمنفی هستند باید در هفته 28 بارداری آمپول روگام تزریق کنند و اگر نوزاد RH مثبت باشد در عرض 72 ساعت بعد از زایمان نیز آمپول روگام را تزریق کنند و در حاملگی بعدی نیز تحت نظر باشند.
پارگی کیسه آب: پارگی زودرس کیسه آب یکی از مشکلات مهم دوران بارداری است که هم مادر و هم جنین را تهدید میکند. علت پارگی کیسه 70 درصد موارد مشخص نیست؛ ولی ضربه به شکم مادر، زمینخوردن، عفونتهای موضعی، اتساع بیش از حد رحم مانند مایع آمنیوتیک زیاد یا حاملگی چند قلویی و... ممکن است باعث پارگی کیسه شود. اگر این کیسه در اوایل بارداری یعنی قبل از هفته 25 پاره شود، ممکن است باعث عفونت شود و جنین از دست برود. البته عفونت گاهی باعث مرگ مادر نیز میشود. مادرانی که دچار پارگی کیسه در اوایل بارداری هستند، باید در بیمارستان بستری شوند. اگر پارگی اندک باشد گاهی نشت مایع به مرور برطرف میشود، ولی در پارگیهای زیاد چارهای جز ختم بارداری نیست. پارگی بعد از هفته 25 یا در اواخر بارداری نیز با توجه به شرایط و سن حاملگی و وضع مادر و جنین مورد قضاوت قرار میگیرد. بعد از هفته 25 مادر در بیمارستان بستری میشود تا اگر بتوان حاملگی را به هفته 34 رساند.
دفع مدفوع توسط جنین درون رحم: نام علمی عمل دفع، مکونیوم است و حدود 5 تا 15درصد از جنینها درون رحم مکونیوم دفع میکنند؛ مایعی رقیق به رنگ زرد یا سبز روشن که گاهی نیز بسیار غلیظ است؛ بهطوری که احتمال بلع آن توسط جنین وجود دارد. بلع مکونیوم باعث خفگی جنین میشود.
دکتر شیرین نیرومنش/ متخصص بیماریهای
زنان و زایمان و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران
سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)
بسیاری از نظریهپردازان فقرا را به اینکه کوچکترین توجهی به آینده خود ندارند، متهم کردهاند و میگویند آنها ترجیح میدهند در لحظه زندگی کنند. برخی هم معتقدند که فقرا دست به رفتارهای خودتخریبی میزنند و خود را محکوم به ماندن در نداری میکنند و در واقع آنها گرفتار فقر فرهنگی هستند. فرهنگی که در آن احساس منفی به زندگی، ناامیدی و کم توانی دارند و این احساسشان را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکنند. این تئوریها درباره فقر و کسانی که با فقر دست و پنجه نرم میکنند، هرگز سازنده نیست، زیرا افراد فقیری هستند که نهتنها به کار زیاد تمایل دارند بلکه وقتی فرصتش را نیز مییابند لحظهای را از دست نمیدهند. مشکل اصلی فقرا، نبود دسترسی به تحصیل و شغل با درآمد مناسب است.
دلایل بسیاری وجود دارد که تولید فقر میکند که میتوان به چند مورد آن اشاره کرد:
نابرابریهای اجتماعی: یکی از مهمترین دلایل فقر همان نابرابریهای اجتماعی است که از تبعیضهای جنسیتی، نژادی و قومی و وجود فاصلههای زیاد طبقههای اجتماعی نشات میگیرد. در کشورهایی که این گونه تبعیضها وجود دارد، همیشه گروهی که در اقلیت هستند در فقر زندگی میکنند.
شرایط بد زیستمحیطی و فجایع طبیعی: جوامعی که برای امرار معاش به محصولات کشاورزی و دامپروری وابسته هستند در شرایط خشکسالی یا سیل بشدت صدمه دیده و با از بین رفتن منابع در دسترسشان گرفتار فقر میشوند. از طرفی وقتی مردم کشورهای کمدرآمد با بلایای طبیعی مانند زلزله و توفان مواجه میشوند، چون نمیتوانند بازسازی مناطق آسیبدیدهشان را بسرعت انجام دهند تا مدتها در فقر زندگی میکنند و گرفتار پیامدهای منفی آن میشوند.
فساد مالی: هرگاه قدرت در طبقهای خاص از اجتماع متمرکز شود، آن گروه دچار فساد مالی شده و به دیگر افراد جامعه اهمیتی نمیدهند. این روند معمولا جلوی توسعه و پیشرفت را گرفته و افراد آسیبپذیر فقیر میشوند.
جنگ: درآمد مردمان مناطقی که گرفتار جنگ هستند، بشدت کاهش یافته و آنها را با فقر روبهرو میکند. از آنجا که دولت مجبور میشود منابع کشور را به تامین سلاح و ابزارهای جنگی برای مقابله با دشمن تخصیص دهد، نمیتواند فقر موجود در جامعه را هدف قرار داده و از میان بردارد.
پیامدهای منفی فقر
پیامدهای منفی فقر بسیار جدی و مهم است:
* کودکانی که در فقر بزرگ میشوند بیش از کودکان دیگر متحمل مشکلات سلامت هستند. معمولا در خانواده فقیر، نوزادان تولد یافته به دلیل تغذیه نامناسب مادر از وزن کمی برخوردارند و به همین دلیل احتمال دارد گرفتار ناتوانیهای ذهنی و جسمی شدیدی شوند. حتی برخی از آنها قبل از رسیدن به یکسالگی میمیرند.
* کودکانی که در فقر بزرگ میشوند ـ به دلایل مشکلات مالی یا بیماری ، احتمال اینکه ترک تحصیل کنند، بسیار زیاد است. این کودکان به دلیل فقر، از سلامت روحی و جسمی مناسبی برخوردار نیستند و بیشتر مواقع نمیتوانند ادامه تحصیل دهند.
* مقدار اضطراب موجود در خانواده با شرایط اقتصادی ارتباط مستقیم دارد. . خانوادههای فقیر نسبت به خانوادههای طبقه متوسط به دلیل ناامنی مالی بیشتر دچار اضطراب میشوند. این خانوادهها بیش از دیگران در معرض حوادث منفی، بیماری، افسردگی، قربانی جرایم و مرگهای نابهنگام هستند. خانوادههایی که با فقر دست و پنجه نرم میکنند ممکن است دست به کارهای خلاف زده، در نتیجه گرفتار قانون و زندان شوند.
* بیخانمانی و فقر مطلق نسبت به فقر نسبی، مجموعهای از مشکلات، بویژه برای خانوادهها و کودکان پیش میآورد. در حقیقت وضعیت کودکان بی خانمان نسبت به کودکان فقیری که سرپناه دارند بسیار بدتر است. کودکان بیخانمان هرگز غذای کافی مصرف نمیکنند و از نظر بهداشت و سلامت بشدت آسیبپذیرند.
زنان فقیر
با بالا رفتن میزان طلاق در جوامع امروزی به تعداد زنان و مادران مجرد روز به روز افزوده میشود و از آنجا که بیشتر مواقع پدران مسئولیت فرزندان خود را به عهده نمیگیرند و زنان نیز پیش از طلاق صرفا خانهدار بودند، برای بزرگ کردن و حتی مراقبت از خود دچار مشکل میشوند و معمولا با فقر دست و پنجه نرم میکنند.
مبارزه با فقر
از آنجا که فقر با خود فقر بیشتر میآورد، رهایی از فقر گاهی بسیار سخت میشود. بیشتر مواقع فقرا نمیتوانند به فرصتهای مناسب دست پیدا کنند. بیشتر مشاغل امروزی نیز به تحصیل مناسب نیاز دارند و فردی که فرصت تحصیل نداشته است، نمیتواند براحتی مشغول کار شود و کودکان این خانوادهها نیز به دلیل نداشتن امکان تحصیل در بزرگسالی مانند والدین خود زندگی میکنند و فقرشان همچنان ادامه مییابد.
اما برای زدودن فقر روشهای بسیاری وجود دارد:
1ـ امکان تحصیل برابر و آموزش مهارتها
تحصیل بخش ضروری برای ایجاد تغییر در زندگی یک کودک است. کودکان دانش و مهارتهای زندگی را از طریق معلمان دلسوز خود میآموزند و به مرور استعدادهای بالقوهشان را به کار میبندند. بنابراین به جای کمکهای مالی به فقرا و خانوادههایشان، دولت باید راهحلهای اساسی برای فقرزدایی به کار بندد. باید برای افرادی که به دلیل فقر، فرصت تحصیل و یادگیری مهارتهای لازم را نداشتهاند، شرایط آموزشی مناسبی فراهم کند و آنها را برای کسب مهارتهای لازم به منظور داشتن یک زندگی مناسب هدایت کرد.
2ـ پیشگیری از جرم
معمولا جوانانی که مهارت و تخصصی ندارند و فقیر هستند براحتی به دام اعمال بزهکارانه میافتند و سر از زندان درمیآورند. باید برای این جوانان برنامههای مشاورهای و آموزشی ترتیب داد تا بتوانند از پس مشکلات زندگیشان برآیند.
3ـ بهداشت و آب سالم
دسترسی به بهداشت و سلامت برای تمام افراد جامعه امری ضروری است. باید با اجرای برنامههای ویژه، برای تمام افراد جامعه درمانگاهها و بیمارستانهای مجهز ساخت تا هر کس با هر نوع درآمد بتواند از سلامت کافی برخوردار باشد. همچنین باید این بیمارستانها مجهز به پزشکان و کارکنان حرفهای شوند و بویژه در این خصوص باید به سلامت کودکان توجه ویژهای کرد.
دسترسی به آب سالم نیز حق هر فردی است و رعایت اصول بهداشتی از مواردی است که باید تکتک افراد جامعه به آن توجه داشته باشند.
4ـ ایجاد روح تعاون و همکاری
افراد یک جامعه باید به کمک یکدیگر بیایند. در واقع راز داشتن یک جامعه موفق و عاری از فقر و بدبختی همکاری و مساعدت است. مردم میتوانند با هم کار کنند، بیاموزند، یاد بگیرند و بسازند. با ایجاد سازمانهای مردمنهاد برای مبارزه با فقر، همه میتوانند داوطلبانه به کمک مردم جامعه خود بروند و در فقرزدایی کمک شایانی کنند.
5 ـ توانمند کردن زنها
زنان قدرتمند میتوانند خشونت و استثمار سرکوبکننده را خنثی کنند. هر جامعهای که توانسته است رشد کند، زنان آن جامعه از قدرت روحی و روانی مناسبی برخوردار بودهاند. بنابراین باید زنان و دختران از حمایت مناسبی برخوردار بوده تا بتوانند نقش مناسبی در جامعه و اقتصاد جامعهشان ایفا کنند.
6 ـ شناختن حقوق فردی
تمام افراد یک جامعه بویژه کودکان باید حق و حقوق خود را بخوبی بشناسند. بنابراین از همان دوران کودکی باید به کودکان حقوقشان را یادآور شد و آنها را به گونهای آموزش داد تا در جامعه نقشهای فعالی بپذیرند. در واقع باید آنها را تشویق کرد تا درباره موضوعات مختلف نظر خود را براحتی بیان کنند و تصمیمهای مهم درخصوص آیندهشان بگیرند.
cliffnotes/ مترجم: نادیا زکالوند
شنبه 13 دی 1393 ساعت 10:50
جام جم سرا: بارشهای سیل آسا در مناطقی از کشورهای مالزی، اندونزی و تایلند، سبب راه افتادن سیل شد و بسیاری از افراد و خانوادهها مجبور شدند بسرعت خانههای خود را ترک کنند. این سیل همچنین تعدادی کشته نیز بر جای گذاشت و خانوادههایی را عزادار از دست دادن عزیزانشان کرد.
اول تصمیم گرفتم بیتوجه به «جوش آوردن» ماشین، با سرعت بیشتری به راهم ادامه دهم تا برسم و فکری به حالش بکنم، اما هرچه بیشتر گاز میدادم، دود ماشین بیشتر میشد. ترسیدم ادامه دهم. کنار خیابان ایستادم. از ماشین پیاده شدم. هاج و واج به ماشینی نگاه میکردم که دود از آن بلند میشد.
عابری که از کنارم عبور میکرد، به کمکم آمد. گفت در کاپوت را باز کن. کمی آب از صندوق عقب آوردم و روی بخشی از ماشین ریخت. دود زیادی بلند شد. کم کم از شدت دودها کاسته شد و بالاخره انگار آبها از آسیاب افتاده باشد، ماشین آرام گرفت. آن عابر که گویی از قواعد دنیای ماشینها باخبر بود، گفت: خوب شد که نگه داشتی وگرنه سر سیلندر میسوزاندی! از او پرسیدم یعنی تا چند خیابان آنطرفتر هم نمیشد بروم؟ او جواب داد، وقتی ماشین داغ میکند، به جای گاز دادن باید ترمز کنی و بگذاری خنک شود! وگرنه ماشین آسیب جدی میبیند!
وقتی سوار شدم و حرکت کردم، فکرم رفت سراغ وقتهایی که همسرم در سربالاییهای زندگی جوش میآورد. وقتهایی که مشکلات کاریاش زیاد میشود، وقتهایی که بر سر موضوعی با من اختلاف پیدا میکند و خلاصه عصبانی میشود. شاید اگر من هم در این مواقع کنار بکشم، بگذارم او آرام بگیرد و بعد حرفم را بزنم بیشتر نتیجه ببینم تا اینکه من نیز تختگاز بخواهم ثابت کنم اشتباه میکند. قانونی که آن روز هنگام رانندگی آموختم، میتواند کمک کند زندگی مشترک «واشرسرسیلندر» نسوزاند و لطمه جبرانناپذیری نبیند.
خیلی وقتها هرکدام از ما احساس میکنیم زندگی مشترکمان نفس کم آورده است یا همسرمان شرایطی دارد که گویی در سر بالایی زندگی داغ کرده. این یک هنر و مهارت است که بتوانیم شرایط را عادی کنیم و وضع را از حالت بحرانی به حالت سفید برسانیم.
برخی آدمها عصبانیترند و زودتر جوش میآورند و برخی آرامتر، اما در هر صورت همه ما مواقعی در زندگیمان داغ میکنیم و باید مهارت کنترل این مواقع را بیاموزیم. هم بتوانیم خودمان را کنترل کنیم و هم به آرام شدن همسرمان کمک کنیم.
اگر همسرتان جوش آورد، با چند کار ساده او را آرام کنید:
حفظ خونسردی الزامی است: یادتان باشد به ماشینی که جوش آورده، گاز نمیدهند! بلکه او را خاموش میکنند و فرصت میدهندخنک شود. شما هم اگر عصبانی شوید و سعی کنید کم نیاورید، آنوقت زندگیتان داغ میکند. بهتر است در زمانی که همسرتان عصبانی میشود، شما تمام تلاش تان را بکنید که خونسرد و آرام باشید.
بیتفاوتی ممنوع: خونسرد بودن به معنی بیتفاوتی به احساس و هیجان همسرتان نیست. اگر او حس کند چیزی که تا این حد او را آزار داده برای شما هیچ اهمیتی ندارد و حال و روز او را نمیبینید، آنوقت ممکن است بیشتر عصبانی شود. مگر میشود به ماشینی که جوش آورده توجه نکرد. باید اتفاقا به او رسیدگی کرد. یک لیوان آب خنک، همدلی و نگاه همراه با آرامش میتواند همسرتان را آرام کند.
عصبانیت، چرا؟: خیلی مهم است که شما دلیل عصبانیت او را بفهمید. گاهی مشکلات خارج از خانه است و گاهی خود شما موضوع خشم او هستید. در هر صورت اگر علت ناراحتی او را بدانید، بهتر میتوانید به رفع آن کمک کنید.
بگذارید راحت باشد: طوری رفتار کنید که همسرتان با شما احساس راحتی کند. شما میتوانید انفجار خشم همسرتان را با برقراری ارتباطی درست با وی خنثی کنید. گفتوگو با همسرتان به هیچوجه او را ناراحت نخواهد کرد. پس از اینکه با او گفتوگو کردید، درخواهید یافت که همه چیز به حالت عادی بازگشته است. این زمان مناسبی است تا با شریک زندگی خود روبهرو شوید و حتی احساس نزدیکی را در او ایجاد کنید.
همدردی؛ آب روی آتش: همه ما وقتی از چیزی دلگیر و عصبی هستیم، دوست داریم مورد تائید قرار بگیریم. خشم، زمان بیمنطقی است. اگر آن زمان بخواهید همسرتان را متقاعد کنید که احساسش اشتباه است، موفق نخواهید بود اما اگر به او بگویید که درکت میکنم، حق داری، واقعا این موضوع ناراحتکننده است و.... آنوقت او همدردی مورد نیاز را از شما دریافت کرده است.
البته انجام مراحل ذکر شده چندان هم ساده نیست، چون احتمالا خود شما هم آن زمان از نظر هیجانی کمی برآشفته هستید، اما مثل زمانی که من میخواستم با ماشین جوش آورده به راهم ادامه دهم و نمیدانستم ممکن است آسیبی به ماشین برسد که ساعتها از کار و زندگیام عقب بمانم، آرام نکردن همسر خشمگین میتواند نتیجه مشابهی داشته باشد.
اگر بخواهیم از سمت دیگر قضیه نگاه کنیم، وقتی خودتان عصبانی هستید هم میتوانید با رفتار مشابه به آرام شدنتان کمک کنید. یعنی در زمان خشم بهجای آنکه تختگاز به جلو بروید و حرف بزنید و فریاد بکشید، کمی به خود استراحت بدهید. موقعیتتان را عوض کنید. یک لیوان آب بنوشید و کمی صبر کنید. گاهی حرفهایی که موقع جوش آوردن زده میشود، جراحتهای عمیق بر روح طرف مقابل خواهد گذاشت.
در هر صورت، همانطور که به ماشین جوش آورده فشار نمیآورند که حرکت کند، به انسان جوش آورده هم نباید فشار وارد کرد. خودتان یا همسرتان فرقی نمیکند. حل و فصل موضوع را بگذارید برای لحظات آرامش... زندگیتان سرشار از آرامش.
ندا داوودی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)