جام جم سرا: داشتن آمادگی و کسب مهارتهای موفقیت در زندگی مشترک لازمه ازدواج است. ابتدا باید بدانید آیا از پیش نیازهای ازدواج مطلعید؟
*رسیدن به بلوغ روانی و اجتماعی:
هر انسانی سه مرحله از بلوغ را طی میکند. بلوغ جسمانی، بلوغ روانی و بلوغ اجتماعی. باید توجه داشت که بلوغ اجتماعی آخرین مرحله بلوغ است که در آن مرحله، حس مسئولیت درباره دیگران، توان غلبه بر احساسات، علاقه به ازدواج و برقراری روابط عمیق و پایدار در فرد به وجود میآید.
*داشتن هدف و معنا در زندگی:
شما زمانی میتوانید ازدواج کنید که هدفتان را در زندگی، حداقل تا حدودی مشخص کرده باشید و این توانایی را در خودتان ببینید که به آن هدف برسید. اگر هنوز برای زندگیتان هدفی در نظر نگرفتهاید، بدانید که احتمالا در زندگی مشترکتان به خواستههایتان نخواهید رسید.
*قبول مسئولیت و تعهد:
امروز هیچ فردی نمیتواند بدون آنکه آدم مسئول و متعهدی باشد، وارد زندگی مشترک شود. مسئله تعهد این است که اگر ازدواج کردید، یعنی شما با همسرتان قراری میگذارید که باید به آن پایبند باشید. بنابراین در بحث ازدواج اگر احساس میکنید آدمی اهل تعهد نیستید، قبل از ازدواج حتما برای حل این مشکلتان فکری بکنید.
اما چون شما شاغل هستید و همین که پذیرفتهاید ازدواج کنید یعنی تا حدودی مسئولیت پذیر هم هستید، به نظر میرسد تا حدودی آمادگیهای لازم برای ازدواج را کسب کردهاید. البته مسئله سربازی برای آقایان هم مهم است و حتما باید خانواده طرف مقابل را از شرایط خودتان مطلع کنید. ذکر این نکته هم لازم است که بلوغ فکری و اجتماعی، فقط با بالا رفتن سن اتفاق نمیافتد بلکه اگر جوانی اهل مطالعه باشد، ممکن است در ۱۸ سالگی هم به این بلوغ برسد. با این حال و در صورت داشتن شرایط مذکور به شما توصیه میشود، یک نفر را به عنوان واسطه در بین اعضای خانواده یا آشنایان پیدا کنید و از او بخواهید که با پدرتان در این باره صحبت کند. معمولا بهترین واسطه در این زمینه، مادرها هستند. (موسی رسولی، کارشناس و مشاور خانواده/خراسان)
جام جم سرا: وقتی یک زندگی مشترک شکل میگیرد، زوجها تعهدات و التزامها و وفاداریهایی را بین خود تعریف میکنند و بنا را بر صداقت میگذارند. بنابراین شایسته نیست به خاطر مشاهده تغییرات کوچک در رفتار طرف مقابل که اصلا دلیل آن را نمیدانیم بدترین تصورات را درباره او داشته باشیم.
خانمی که فکر میکند شوهرش با فرد دیگری ارتباط دارد بدترین گزینه را علیه خود به کار میبرد که مساوی با از دست دادن اعتماد به نفس خودش است.
ارتباط یا توهم ارتباط
گاهی خانوادهها با دیدن فیلم و سریالها یا خواندن یک حادثه در روزنامه و مجله، داستانهایی را میبینند یا میخوانند که در آن خانمی به همسرش خیانت کرده یا آقایی به زندگی مشترکش وفادار نبوده و تجدید فراش کرده است؛ برخی افراد به خصوص خانمهایی که اعتماد به نفس پایینی دارند دچار چنین تصوری میشوند که نکند برای همسر من نیزاین اتفاق بیفتد. در حالی که به این توجه ندارند که زندگی آنان واقعا چقدر ممکن است شبیه به آن داستانی باشد که دیده یا شنیدهاند.
به این ترتیب به تدریج پایههای بدبینی در آنها شکل میگیرد؛ به خصوص وقتی رفتارهایی از همسرشان میبینند که مشکوک به نظر میرسد؛ مثل صحبت کردن مخفیانه با تلفن همراه یا رمز گذاشتن روی گوشی و... در چنین مواردی اولین گزینهای که به ذهن چنین افرادی میرسد ارتباط خارج از حیطه خانواده است.
این تصورات «توهم ارتباط» است؛ گویا این خانم نمیخواهد به خودش اجازه بدهد که دلایل دیگر را نیز بررسی کند. مثلا شاید شوهرش شغل دومی یافته است که نمیخواهد کسی از آن مطلع شود یا به کسی کمک میکند و دوست ندارد دیگران بدانند و...
چند راهکار مفید
پرهیز از گمانه زنیهای زیاد
توصیههایی که فرهنگ اسلامی ارائه کرده است از بسیاری آسیبهای زندگی مشترک جلوگیری میکند. دین به همسران اجازه نداده است به راحتی نسبت به یکدیگر بیاعتماد شوند. خداوند در قرآن میفرماید: «اجتنبوا کثیرا من الظن...» یعنی به همه افراد، چه زن و چه مرد، چه پدر و مادر و فرزندان؛ سفارش میکند که از گمانهای زیاد اجتناب کنید. خودتان را در میدان گمانه زنی نیندازید و عادت نکنید براساس حدس و گمان تصمیم بگیرید. در ادامه آیه میفرماید: «ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا...» - آیه ۱۲ سوره حجرات- یعنی بعضی از این گمانها گناه است.
معمولا گمانهایی مانند «کجا رفته بود، با چه کسی صحبت میکرد و...» گمانهای تخریبگرند. شاید به نظر برسد گمانهای منفی به خاطر اینکه ذهنی هستند ناخودآگاه به سراغ ما میآیند اما باید بدانیم اجتناب از مقدمات شکل گیری گمانهای منفی ارادی و به اختیار ماست.
بررسی گوشی تلفن همراه، کنترل کردن رفت و آمدها، تماس گرفتن با محل کار همسر برای اطمینان از حضور او و... مقدمات شکلگیری گمانها را فراهم میکند.
حفظ حرمت و حیا بین همسران با تغافل
انسانهای عاقل به خود اجازه نمیدهند به خاطر یک تغییر رفتار در طرف مقابل به آخرین و بدترین گزینه فکر کنند؛ بلکه بهترین گزینهها را نیز در نظر میگیرند. حضرت علی (ع) میفرمایند: «نصف عقل تغافل است.»
تغافل یعنی به عمد خود را به غفلت زدن که نشانه عقل بیان شده است و باعث حفظ حرمت و حیا بین زن و شوهر میشود. اگر قرار باشد با مشاهده رفتارهای به ظاهر مشکوک همسرمان فورا احتمال وجود رابطه با دیگران را بدهیم اعتماد بین ما از بین میرود و اگر دیوار اعتماد بین یک زوج فرو بریزد آن وقت باید منتظر آسیبهای بعدی بود. اولین آسیب، شکل گیری اختلال بدبینی است. واضح است که با ریشه دار شدن بیماری بدبینی آرامش فرد و اطرافیان به خطر میافتد. فرد بدبین در کارهای عادی، تربیت فرزند و عباداتش آرام و قرار ندارد و این ناآرامی را به همسر خود نیز انتقال میدهد و اسباب نارضایتی او را فراهم میکند. گویا ناخودآگاه و ناخواسته به همسرش این پیام را میدهد که تو با بودن در کنار من آرامش نخواهی داشت پس به دنبال رابطهای دیگر باش!
احترام به حریم شخصی دیگران
از دیگر آموزههای دینی که از بسیاری آسیبها جلوگیری میکند، احترام گذاشتن و حفظ حریم شخصی افراد است. به ما سفارش شده است اگر در حال عبور از جایی متوجه باز بودن در منزل کسی شدیم اجازه نداریم داخل خانه را نگاه کنیم. حیطه شخصی افراد محترم است. این حریم شخصی برای برخی آقایان گوشی همراهشان است. آیا این احتمال وجود ندارد که یک آقا با همکارش پیامکی رد و بدل کرده باشد که نخواهد همسرش ببیند؟ اصرار برای شکستن این گونه حریمها چه سودی برای همسران دارد؟ البته افراد مجاز نیستند در حیطه شخصی خود به امور غیر اخلاقی بپردازند.
استفاده از شیوه حل مسئله
گاهی در رفتارهای همسر نشانههای واضح و واقعی مبنی بر وجود ارتباط خارج از حریم خانواده دیده میشود به طوری که نادیده گرفتن و تغافل برای زندگی مشترک آسیب زاست؛ در این صورت دیگر مخفی کاری لازم نیست. بهترین راهکار مطرح کردن این موضوع و دغدغههای خود با همسرتان در فضایی آرام و تلاش برای حل مسئله است تا این موضوع به مشکل جدی زندگی تبدیل نشود.
مهمترین نکات این مطلب
۱ دیدن برخی فیلمها و سریالها حس بدبینی را در افراد تقویت میکند
۲ خودمان را در میدان گمانه زنی نیندازیم و بر اساس حدس و گمان تصمیم نگیریم
۳ گاهی اوقات اگر مسئلهای را نادیده بگیریم حرمتها بیشتر حفظ میشود
۴ افراد بدبین در انجام بسیاری از کارهای روزمره آرام و قرار ندارند
۵ هر کسی حتی همسرمان حریم شخصی دارد که ما اجازه ورود به آن حریم را نداریم (حجتالاسلام حمید رفیعی هنر- دانشجوی دکترای روان شناسی و مشاور خانواده/ خراسان)
جام جم سرا: به طور کلی افراد بدبین یا شکاک به طور دائم با نوعی عدم قطعیت و اطمینان درگیر هستند. این گونه افراد نمیتوانند حقیقت را قبول کنند و یکسره به احتمالهایی که اغلب جنبه منفی دارد فکر میکنند و در نتیجه، فشار مضاعفی را به اطرافیان خود وارد میکنند.
دسته بندی افراد بدبین
* بدبینیهای اکتسابی: افرادی که به دلیل تجربیات و اتفاقات تلخی که داشتهاند مکرراً خلاف تصورشان را تجربه کردهاند به این نوع بدبینی دچار میشوند.
* بدبینیهای ذاتی: افرادی که در همه و یا اغلب مواردی که با آن روبه رو هستند دچار شک و ظن هستند. نوعی بدبینی که در شخصیت فرد همیشه وجود دارد و غیر قابل کنترل است. این گونه افراد همیشه در حالت ترس به سر میبرند و برای به کنترل درآوردن آن، سعی میکنند میزان احاطه خود را بر اطرافیان و کلا آنچه باعث نگرانیشان میشود افزایش دهند.
چگونه بدبینها را بشناسیم؟
نشانههای رفتاری افراد بدبین شامل؛ عدم بخشش و گذشت از خطاهای دیگران و یادآوری کردن آن به فرد در موقعیتهای مختلف، تعبیر کردن رفتار اطرافیان به غلط و آن گونه که خودشان تصور میکنند و نه آنطور که هست، عدم صمیمیت با دوستان، همکاران و کلیه کسانی که با آنها در ارتباطند، درگیریهای مختلف خانوادگی با همسر و یا فرزندان و... میشود.
آنچه از شما انتظار میرود
۱ - پیش از آنکه از شما سوالی بپرسند آنچه را که لازم است به پدرتان توضیح دهید. اجازه ندهید در مسائلی که میدانید برایش سوال برانگیز است خودش شروع به فرضیه سازی کند.
۲ - در صورتی که درباره رعایت یکسری قوانین با هم به توافق رسیدهاید، سعی کنید به اجرای آنها پایبند باشید؛ چرا که با کوچکترین کوتاهی از طرف شما آرامش ذهنی پدرتان به هم میریزد و مجددا داستان جدیدی آغاز میشود.
۳ - درباره ارتباطتان با دیگر افراد از جمله همکاران و دوستان حواستان را بیشتر جمع کنید، افراد بدبین آنچه را که میبینند و میشنوند بر اساس افکار خود تعبیر و تفسیر میکنند و از آنجا که همه را دشمن خود و عزیزانشان فرض میکنند تلاش میکنند از هر طریقی فرد را از خطر دور کنند و اغلب راهی جز اعمال قدرت نمییابند.
۴ - اگر قرار است برای کاری برنامه ریزی کنید که پدرتان نیز از آن اطلاع خواهد یافت، از همان ابتدا وی را در جریان بگذارید، وقتی او از کم و کاست برنامههایی که قرار است پیش بیاید اطلاع پیدا کند، احساس امنیت میکند و دست از کندوکاوهای بیدلیل و بیموقع برمی دارد و حتی شما را در انجام آن همراهی خواهد کرد.
۵ - به طور کلی از بحث و جدل با افراد بدبین خودداری کنید. صبور باشید و سعی کنید اوضاع را آرام کنید. چرا که نه تنها با بحث و جدل فضای محیط زندگیتان را متشنج میکنید بلکه به او اجازه میدهید به افکار اشتباهش ادامه دهد و با عملکردش اوضاع را وخیمتر کند. (سیمین قربانی - کارشناس ارشد مشاوره خانواده/خراسان)
جام جم سرا: از زیبائیهای سرزمینش میگوید، از دنا، از بلوطهایش از آبشارهایش از برفهایش، از گردنه بیژن: «آقای اینانلو خودت که از گردنه بیژن گذشتی میدونی چی میگم».
و من میدانم که اسعد چه میگوید، اسعد را ندیدهام اما اسعدها را دیدهام در لباس شکاربان و شکارچی، جوانان این مملکت، با آنها نشستهام، در شبهای سرد زمستانیِ کویر آتش تاق را برتافتهایم، با هم چای دودی خوردهایم، گپ زدهایم، شوخی کردهایم، صبح تاریک در سوز کویری برخاستهایم، صبحانه خورده نخورده به کوه زدهایم، برای شکاری یا تصویری، همان اسعدهائی که به لطف مدیران پردیسان به جان هم افتادهاند.
از عالم تخیل بر میگردم، نمیدانم چقدر طول کشیده است، حالا اسعد دارد گریه میکند، میدانم کجای حرفش او را به گریه انداخته است، به خدا نمیخواستم بزنم، خدا از من نگذره که بخوام آدم کش باشم، به خدا من هیچی نمیدیدیم، همه چی تار بود...
اسعد همچنان میگوید و میگرید، «اسعد تقیزاده» محیط بانی که شش سال پیش جوانی را که دانسته یا ندانسته قاطی شکارچیان غیرمجاز شده بود، کشته بود. هق هق گریه، کلماتش را میبرند و یا کلمات هق هق، گریهاش را؟
- به خدا ۱۰ روز نبود که عقد کرده بودم، این چه سرنوشتی بود، چرا اینطوری شد، به خدا دارم تو زندان میپوسم، جوونیام رفت، هیچ کس به فکر من نیست...
هیچ کس به فکر اسعد نیست اما زمانی همه به فکر اسعد بودند، زمانی که حکم اعدامش تأیید شد خبرنگاران در در روزنامهها مطلب نوشتند، جوانان احساساتی پشت کیبوردها نشستند، بارانی از پُست و کامنت و مطلب و مقاله و مصاحبه میبارد، همه احساساتی و جوگیر شدهاند، من هم این وسط یکی دو مطلب مینویسم، «شهیدی فر» زنگ میزند:
- میخوام به برنامه «پارک ملت» دعوتتون کنم که راجع به محیط زیست، محیطبانها و به خصوص محیط بانی که حکم اعدام دارد صحبت کنیم.
همیشه کلمات را کامل و صحیح ادا میکند، نصف سن مرا دارد اما همیشه مرا مجاب میکند، قبول میکنم، آقای محمدزاده رئیس محیط زیست هم خواهد آمد، جو فیسبوکی بالا میگیرد، این وسط یکی از مدیران پردیسان کولاک میکند، در مصاحبهای میگوید:
- اینها یک مشت اراذل و اوباشند!
خطابش به خانواده جوانی است که به دست اسعد کشته شده، همه در تکاپوی گرفتن رضایتند، خانواده مقتول، خانوادهای فرهنگیاند، خانواده شهیدند، خطاب این استاد آنها را برمیآشوبد، برنامه پارک ملت قرار است شروع شود، یک ساعت پیش از برنامه در استودیو هستم، رئیس محیط زیست هنوز نیامده، تلفن من زنگ میزند: «آقای اینانلو سلام، من از طرف خانواده رضائی - خانواده مقتول- زنگ میزنم، آقای رضائی پیغام دادهاند که ما برای آقای اینانلو احترام قائلیم اما اگر در برنامه امشب حرفی از این موضوع بگویند، ما رضایت نمیدهیم».
نمیدانم از کجا فهمیدهاند. مهم نیست، چیزی که مهم است اینکه بیش از این ایجاد حساسیت نکنیم، موضوع را با شهیدی فر و آقای محمدیزاده درمیان میگذارم، نیم ساعت مانده به شروع برنامه تعویض موضوع یک برنامه زنده تلویزیونی اگر غیر ممکن نباشد حتما بسیار مشکل است اما شهیدی فر با استادی تمام برنامه را اداره میکند، به خیر میگذرد، جو احساساتی کامنتها و فیسبوکیها ادامه دارد، فشار روانی دارم، طبق معمول به مزرعه پناه میبرم اما آنجا هم در امان نیستم، خانمی از تلویزیون BBC زنگ میزند:
- آقای اینانلو سلام، در برنامه زنده امشب میخواهیم راجع به محیط زیست و محیط بانهای اعدامی حرف بزنیم آیا حاضرید که به طور زنده در برنامه امشب شرکت کنید؟
این خانم هم خوب حرف میزند اما نمیتواند مرا مجاب کند، برایش توضیح دادم که بنا به دلایل شخصی مایل نیستم که در هیچ رادیو با تلویزیون خارجی صحبت کنم، میپذیرد اما پیش از خداحافظی میگویم که اگر توصیه مرا میپذیرید این برنامه را پخش نکنید و حساسیت خانواده مقتول را به حرفهای رسانهای توضیح میدهم و توصیه میکنم که برای حفظ جان این جوان هم که شده برنامه را پخش نکنید.
با تردید میگوید، نمیداند بتواند یا نه اما حرف مرا به رؤسایش منعکس میکند، BBC آن شب برنامه را پخش نمیکند اما جو احساساتی فضای اینترنتی ادامه دارد، باران فیسبوک و کامنت و قربان صدقه و فداکاری و فحش و ناسزا بشدت میبارد، کار به تظاهرات در پردیسان میانجامد، مهندس و حواریون از دژ پردیسان بیرون میآیند، قسمهای محکم میخورند، قولهای غلاظ و شداد میدهند، جوانان احساساتی آرام میشوند، مهندس و هیئت همراه از پردیسان میروند، گروه جدید میآیند با قولها و قسمهای جدید، باز هم خبری نمیشود، روزنامهها ساکتاند، دنیای مجازی ساکت است، گویی هرگز نه اسعدی بوده و نه محیط بانی، گویی دوستان احساساتی سوژههای تازهای برای سرگرمی پیدا کردهاند، سوژه محیطبان زیر اعدام - دیگه حال نمیده! - اسعد دیگر مُد نیست. (محمدعلی اینانلو/خبرآنلاین)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا: واقعیت این است که هرچند نقش همسران در ایجاد افسردگی در همدیگر به اثبات نرسیده است اما نقش آنان در بهبودی از افسردگی کاملاً اثبات شده است!
درباره دلایل ایجاد افسردگی نظریات گوناگونی وجود دارد. برخی به تغییرات شیمیایی که در مغز روی میدهد اشاره میکنند و برخی به نقش رویدادهای ناگوار یا طرز تفکر فرد تاکید دارند. اما با وجود این نکته، مسئله ای که همه درمانگران با رویکردهای گوناگون بر آن تاکید دارند، نقش اطرافیان در کمک به بهبود بیمار است. در این بین همسر بیمار نقشی مهم دارد و میتواند فرآیند بهبود را تسریع یا حداقل از میزان درد و رنج بیمار کم کند. این کار هر چند آسان به نظر میرسد، اما در عمل چندان ساده نیست. اگر همسر شما دچار افسردگی است، توجه به نکاتی که در ادامه بیان میشود، میتواند به شما کمک کند تا به یاری او بشتابید.
مهمترین کمک را جدی بگیرید
بعضی معتقدند مهمترین کمکی که همسری میتواند به همسر افسردهاش بکند، کمک به تشخیص آن در اسرع وقت است. در بعضی موقعیتها، احتمال بروز افسردگی افزایش مییابد؛ به عنوان مثال بعد از زایمان برخی از خانمها برای دوره ای کوتاه دچار افسردگی میشوند، که اگر به موقع اقدامات لازم برای بهبود انجام نشود، ممکن است ادامه پیدا کند.
اگر علائم افسردگی را در همسرتان میبینید، در اولین قدم او را تشویق کنید به متخصص مراجعه کند. اگر برای او تشخیص افسردگی داده شد، کمک کنید دستورهای متخصص اعم از خوردن دارو یا دیگر فعالیتها، ازجمله شرکت منظم در جلسات روان درمانی را انجام دهد.
در ادامه به علائم اصلی افسردگی اشاره شده است.
با سرماخوردگی روانی آشنا شوید
نداشتن اطلاعات درست درباره افسردگی میتواند باعث سوء برداشت از رفتار فرد مقابل و ایجاد مشکلات بیشتر شود. افسردگی میتواند ادراک، نگرش، احساس، اعمال و تحمل فرد را تحت تأثیر قرار دهد. افراد افسرده، غالباً دیگران را در مشکلاتشان مقصر میدانند و در زندگی فقط به اتفاقات تلخ توجه دارند.
اگر همسر افسردهتان پیوسته ایراد میگیرد، یادتان باشد این رفتار یکی از ویژگیهای بیماری اوست، پس خیلی به دل نگیرید. طی بیماری همسرتان، این نکته را بارها به خودتان گوشزد کنید که او قصد آزار شما را ندارد او بیمار است و این رفتارها نیز علائم بیماری او است و نه ویژگیهای شخصیتیاش. اطلاعات کامل تر درباره افسردگی را میتوانید از طریق کتابهای مربوطه کسب کنید.
اگر اطلاعاتتان را از طریق متخصصی که همسرتان به وی مراجعه کرده است کسب کنید بهتر خواهد بود. چرا که علائم افسردگی در همه افراد یکسان دیده نمیشود.
وقتی رابطه زناشویی آسیب میبیند
وقتی همسر ما سرما میخورد ممکن است کمی بی حوصله یا بداخلاق شود، اما در مجموع بیماری او آثار ماندگار یا قوی بر رابطه زناشویی ندارد. اما در رابطه با بیماریهای روانی و به ویژه اختلالات خلقی رابطه ما و همسرمان یکی از اولین مسائلی است که طی بیماری میتواند آسیب ببیند. به عنوان مثال افراد افسرده دچار باورهای اشتباه و تفکرات غیرمنطقی هستند. این باورها میتواند برای اطرافیان به شدت آزاردهنده باشد.
گاهی اوقات فرد افسرده، سادهترین رفتار اطرافیان را به عجیبترین شکل ممکن تفسیر میکند؛ به عنوان مثال کمی دیر جواب دادن به تلفن، میتواند به معنای طردشدن، بی علاقگی همسر یا لجبازی او برداشت شود.
استدلال آوردن را فراموش کنید
احساسات و برداشتهای افراد افسرده، غالباً شکلی افراطی دارد. ممکن است همسرتان چیزهایی بگوید که از نظر شما اشتباه و غیرمنصفانه باشد، در این شرایط از بحث با او بپرهیزید و به عنوان مثال سعی نکنید به او اثبات کنید زندگی بد نیست یا او آدم خوبی است. این طرز برخورد ممکن است باعث شود دیگر با شما صحبت نکند، احساس تنهایی بیشتری کند و حتی افسردگی او شدت یابد.
زمانی که همسر افسردهتان میگوید «هیچ کسی در این دنیا به فکر من نیست.» در عوض یادآوری مواردی که شما به او توجه داشتهاید، میتوانید چنین جمله ای بگویید «خیلی تلخ است که این احساس را داری، فکر میکنی چه کاری میتوانیم انجام دهیم که احساس بهتری پیدا کنی؟»
خودتان را پاک نکنید
درمان افسردگی معمولاً در کوتاه مدت به نتیجه نمیرسد، این موضوع میتواند باعث خستگی، حساس شدن شما یا حتی عصبانیتتان شود. در این شرایط برای این که انرژی کافی در ارتباط با همسرتان داشته باشید، لازم است زمانی را برای خودتان در نظر بگیرید. درست و کامل غذا بخورید، هر روز ورزش کنید، خواب کافی داشته باشید، ارتباطتان را با دوستان و نزدیکان قطع نکنید و تفریح را از یاد نبرید.
میتوانید با خواندن داستانهای طنز یا دیدن فیلمهای کمدی، مقاومتتان را در برابر این بیماری افزایش دهید. البته توجه داشته باشید زیاده روی در این کارها میتواند باعث دلخوری همسرتان شود و شما را متهم به این کند که او را درک نمیکنید یا از او خسته شدهاید. پس جانب تعادل را از دست ندهید.
قایم باشک ممنوع!
افراد افسرده انرژی کمی دارند و در نتیجه ممکن است طی روز خیلی از کارهایی را که دلشان میخواهد انجام دهند، نتوانند انجام دهند. ممکن است شما عصر از سر کار برگردید و ببینید همسرتان هنوز ظرفهای صبحانه را نتوانسته جمع کند یا شوهرتان از صبح تصمیم داشته تلفنی بزند، اما هنوز نتوانسته این کار را انجام دهد. در این شرایط احتمالاً او عصبی است. حتی ممکن است از دست شما عصبانی باشد که چرا او را تنها گذاشتهاید. قطعاً تحمل چنین شرایطی خیلی سخت و طاقت فرس است.
پژوهشها نشان داده است، داشتن فعالیت بدنی به درمان افسردگی کمک میکند، از طرفی نمیتوانیم از فرد افسرده انتظار داشته باشیم که خودش برنامه منظمی برای ورزش بریزد و آن را اجرا کند. اگر برنامه منظم روزانه برای ورزش با همسرتان بگذارید، جدای از کمک به درمان افسردگی او، شما نیز از فواید آن بهره مند خواهید شد (خراسان)
جام جم سرا: اولین نکتهای که باید به آن توجه داشته باشید این است که به هر حال شما با این خانم ازدواج کردهاید و اکنون زن و شوهر هستید. اینکه خانوادهتان هم از علاقههای قبلی شما به فرد دیگری اطلاع داشتهاند، مشکلی را حل نمیکند. بنابراین باید به دنبال یافتن ویژگیهای مثبت در وجود همسرتان باشید و سعی کنید آنها را در ذهن خود تقویت کنید.
یافتن نکات مثبت همسر
فراموش نکنید که همه شاخصههای خوب و مثبت، یک جا و در وجود یک نفر یافت نمیشود و هر فردی در کنار ضعفهایی که دارد یک سری خصوصیات خوب نیز داراست و اگر شما به جای تمرکز روی نقطه ضعفهای همسر خود، خوبیها و جذابیتهای او را بیشتر و پررنگتر ببینید، به طور قطع به او علاقهمند خواهید شد.
در زندگی مشترک، شما باید تکلیفتان با خودتان روشن باشد و دقیقا بدانید که از شریک زندگی خود چه انتظاراتی دارید. چه بسا که بسیاری از معیارهایی که شما برای یک همسر ایده آل در ذهن دارید در وجود همسرتان باشد.
شما اگر مدام به خود تلقین کنید که به خانمتان علاقه ندارید و به خاطر دیگران با او ازدواج کردهاید، حاصلی به جز بیشتر شدن فاصله بین شما نخواهد داشت و یقینا یکی از دلایل سرد شدن رابطهتان نیز همین دیدگاه منفیتان است. بنابراین به جای اینکه به گذشته فکر کنید و به دنبال مقصر بگردید بهتر است تلاش کنید تا با برقراری یک رابطه عاطفی خوب با همسرتان به او امیدواری بدهید.
تکیهگاه بودن برای همسر
لازم است بدانید که خانمها به عنوان تکیهگاه به همسر خود نگاه میکنند و اگر روزی همسرتان احساس کند که شما تکیهگاه مطمئنی برایش نیستید، امید و اعتماد خود را به شما از دست خواهد داد. اگر خانمی اعتماد و امید خودش را به همسرش از دست بدهد، ترمیم حس امید و اعتماد در او برای ادامه زندگی مشترک کار سادهای نخواهد بود. گفتهاید که قبل از ازدواج دلتان جای دیگری بوده است.
توجه داشته باشید که فکر کردن به خانم دیگر و برخوردهای سرد و سطحی شما، باعث دورتر شدن همسرتان از شما میشود. بنابراین با گفتوگوی صمیمی و مشورت کردن درباره آینده زندگی، او را دلگرم کنید. به دنبال راهکارهایی باشید که همسرتان را به زندگی دلگرم کند، به طور مثال، خرید گل یا ابراز علاقه کلامی میتواند در این زمینه به شما کمک کند.
فراموش کردن عشق قبلی
هیچگاه همسرتان را با فردی که قبل از ازدواج به او علاقه داشتهاید، مقایسه نکنید. زندگی زیر یک سقف با یک رابطه دوستی معمولی و بدون مسئولیت از زمین تا آسمان متفاوت است. ممکن است ۲ نفر در یک رابطه، خیلی خوب و منطقی به نظر برسند، اما در زندگی مشترک در برابر سختیها و مشکلات چهره اصلی خود را به نمایش بگذارند و حتی در برخی مواقع برای یکدیگر غیر قابل تحمل باشند. بنابراین عشق قبلی خود را فراموش کنید و با توکل بر خدا در راه ساختن زندگی مشترکتان گام بردارید و مسئولیت انتخابی را که داشتهاید بپذیرید.
بالا بردن مهارتهای زندگی
بالابردن سطح دانش و آگاهیهای خود در زمینه مهارتهای زندگی و ارتباطی با مطالعه کتاب یا مشورت با صاحب نظران کمک زیادی به شما برای بهبود وضعیت زندگی مشترکتان خواهد کرد. همچنین کمک گرفتن از یک مشاور باتجربه، میتواند در امر شناخت بهتر روحیات و انتظارات شما و همسرتان از یکدیگر و برقراری یک تعامل سازنده، به شما کمک کند. (حسین محرابی - کارشناس و مشاور خانواده/خراسان)
جام جم سرا: نشست آن جلو، بغل راننده. در را هم یواش بست بیچاره؛ ولی پیرمرد صدایش درآمد که چرا در را محکم بستی؟
مسافر حرفش را کمی مزمزه کرد و گفت: «شمام مث این که اعصاب نداریا، پدر جان!»
چاشنی را منفجر کرده بود.
پیرمرد در حال راندن شروع کرد به داد و بیداد: «اعصاب؟ اعصاب چیه دیگه آقا؟! همه از دکترا یاد گرفتن هی هرچی نمیدونن میگن اعصاب اعصاب! میگه اعصاب نداری. کی داره؟ کو اعصاب اصلن؟ ایناها؛ این دسته، این پائه، این سره، این شکمه، اون تو رو بشکافی اون معدهس، اون رودهس، اون جگره، اون کلیهس. ولی این اعصاب کو؟! ها؟! شما اعصاب دیدی تا حالا؟»
ما چهار تا مسافر ساکت ماندیم و رعایت اعصاب نداشته پیرمرد را کردیم؛ ولی گمانم هر کداممان داشتیم فکر میکردیم «اعصاب؟ واقعا اعصاب منظور چی هست؟» (حسین وحدانی/شهروند)
در واپسین روزهای این سال، پیش از پا گذاشتن به سال نو، همراهتان هستیم تا از سر محبتی که عیدانه ما به شماست، چند کلامی به صحبت بنشینیم و از رازهایی که برای هر چه بیشتر خوشایند کردن روزهای عید و تعطیلات آن لازم است، سخن گوییم.
برنامهریزیکنید
فریب تعداد روزهای تعطیلات را نخورید و به گمان این که وقت زیاد است، فرصتهای خوب آن را هدر ندهید. روزها مثل برق و باد میگذرد و میرود، تا سری برگردانید و چشمی برهم بزنید، تعطیلات نوروز 94 هم به پایان میرسد، همچون نوروز تمام سالهایی که آمد و رفت. چه بخواهید و چه نخواهید این قاعده بدون تغییر زندگی است و راه گریزی از آن نیست، پس برای این که افسوس این روزها را نخورید، بهتر است از همین حالا دست به کار شوید و کاری انجام دهید.
برای آن که عید امسالتان را متفاوت از سال پیش کنید، لازم است برای لحظه به لحظه آن برنامهریزی کنید، اما یادتان باشد، از برنامههای عجیب و غریب و گاه خیلی سنگین، برحذر باشید تا به خاطر عدم توفیق در انجام آنها، خود را سرزنش نکنید و فکرتان را آزار ندهید. برنامهتان را واقع بینانه و با در نظر گرفتن شرایط خود و خانوادهتان تنظیم کنید. مسلما همانطور که پیشتر اشاره کردیم و خودتان نیز بهتر از هر کسی دیگر میدانید که تعطیلات، در عین طولانی بودن، خیلی سریع و در یک چشم برهم زدنی به پایان میرسد، پس برنامهای تنظیم کنید که بتوانید از عهده آن برآیید و به خود و اطرافیانتان، هیچ لطمهای وارد نکنید؛ این که در یک روز بخواهید هم مطالعه و هم ورزش کنید و هم این که به دیدن دوستان و آشنایان بروید یا میزبان مهمان نوروزی باشید و... کاری ناممکن و محال است! برنامههای فشرده در عین اشتباه و سنگین بودن، باعث میشود فکر و ذهن شما دائما نگران و مشغول این مطلب باشد که آیا موفق به انجام کارهایی که میخواستید، خواهید شد یا نه؟ اینگونه برنامهریزیها، مصداق همان سنگ بزرگ، علامت نزدن است، پس توصیه میکنیم چنین رفتار نکنید و مدبرانه عمل کنید. خوب است فهرستی از تمام کارهایی که دوست دارید انجامشان دهید تهیه و سپس اولویت کارهایتان را مشخص کنید تا بتوانید زمانهای فراغت خود را برای انجام آنها تنظیم کنید.
دید و بازیدهای شیرین، اما فراموش شده
عید است و دید و بازدیدهایش؛ اما این کهن رسم نوروزی، در سالهای اخیر اندکی رنگ باخته و از تب و تاب سابق افتاده است. برخی از ما، به واسطه قناعت کردن به تلفن زدن و پیامکهای تبریک عید، از رونق دیدارهای رودرروی نوروزی کاستهایم؛ اما با این حال هنوز برخی خانوادهها هستند که مایلند این سنت مهم و زیبا را چون نیاکانشان ارج نهند و زمانی از تعطیلات نوروزیشان را صرف انجام این رسم خوشایند دیرینه کنند. چه خوب است شما هم از این فرصت عیدانه استفاده کنید و به دور از بهانههایی چون گرفتاریهای کاری، دور بودن خانه از یکدیگر، ترافیک، درس و مشق بچهها، و... که در طول سال ما را از سر زدن به یکدیگر و خبر گرفتن از هم، غافل میکند، مشتاق به دیدار آشنایان و دوستانتان شوید و از سر حوصله، نه از سر بازکنی، برای هم وقت بگذارید. از طرفی، خیلی هم نگران هزینه خرید میوه، آجیل و شیرینی نباشید، این عذری موجه و دلیلی پذیرفتنی نیست که به خاطر آن دید و بازدیدهایتان را کم کنید، یادتان باشد این رسم قدیمی، هیچوقت برای خوردن و آشامیدن نبوده که حالا هم به این بهانه قطع شود. احترام به بزرگترها، احساس رضایت و خشنودی از زندگی، همدلی، بهبود و تقویت روابط سالم، حل مشکلات و اختلافات، افزایش اعتماد به نفس و دهها فواید دیگر در دل این دید و بازدیدها پنهان است که باعث میشود تا به این حد ارزشمند و با اهمیت باشد. پس به هزاران دلیل منطقی، در گوشتان میخوانیم خیلی راحت این مهمانی را کنار نگذارید و بیتفاوت از کنار پیامدهای مثبت آن عبور نکنید. ساعاتی از روزهای تعطیلتان را برای دید و بازدید تنظیم کنید و از این مدل با هم بودنها هم لذت ببرید.
دلتان را از کینهها پاک کنید
برخی از ما به دلیل دلخوری و ناراحتی که از یک یا چند نفر از اقوام و دوستان، به دل گرفتهایم و به آن دلیل، مدتهاست با آنها قهر هستیم؛ از ترس این که مبادا فرد مورد نظر را در جمعی ببینیم، ترجیح میدهیم قید همه دید و بازدیدهای نوروزی را بزنیم و به دیدن هیچکس نرویم؛ بنابراین کل تعطیلات نوروز را در خانه میمانیم یا آن که فرار را بر قرار مقرر کرده و پیش از شروع تعطیلات یا به محض تحویل سال نو، راهی سفر میشویم!
گرچه شاید در این ماجرا، حق به جانب باشید و دلیل موجهی برای این کارتان بیان کنید، اما آیا دیگران هم مانند شما، این رفتار را میپذیرند و حق را به شما میدهند؟ قطعا اگر حتی شما را محق به این عمل بدانند، باز با خودشان خواهند گفت: «تا کی کینه و کدورت؟ عید است و گذشت برای همین روزهاست!»
از قدیمالایام تا به امروز، فلسفه رفت و آمدهای نوروزی، کنارگذاشتن کینهها و رفع کدورت معنا میشود. پس این مهم را پاس بدارید و به بهانه عید هم شده، به دیدن خویشاوندان و دوستانی بروید که مدتهاست از آنها خبری ندارید. کار سخت و محالی نیست، فقط کافی است دلتان را از ناراحتیها بشویید، چشم و گوشتان را بر دیدهها و شنیدهها ببندید، اندکی غرورتان را کنار بگذارید و سعی کنید با خوشرویی و صد البته از صمیم قلب، برای برقراری ارتباطی مجدد پیشقدم شوید و به دیدارشان بروید.
عید خرابکنی به نام مشاجره
تعطیلات نوروز، فرصت بیشتری را فراهم میآورد که همه اعضای خانواده، مدت زمان طولانیتری را کنار هم بگذرانند، به همین دلیل بیش از زمانهای دیگر ممکن است بر سر موضوعی به اختلاف نظر برسند، از دست هم ناراحت و دلخور شوند، به هم پرخاش کنند و... اما برای این که حلاوت عیدتان را به زهر مار مبدل نکنید و از لحظه به لحظه آن نهایت استفاده را ببرید، لازم است اندکی حواستان را جمع و رفتار خود و اطرافیانتان را مدیریت کنید و اجازه ندهید اختلافهای کوچک و جزئی یا حتی بزرگ، عیدتان را خراب کند. نادیده گرفتن اشتباهات کوچک، یکی از راههای حفظ آرامش این روزهاست. یادتان باشد همه ما معایبی داریم که گاه اثرات آن، نه تنها برای دیگران گران تمام میشود، بلکه تغییر یا حذف آنها نیز، بسیار سخت است، پس در این تعطیلات کوتاه عید، دست از ایراد گرفتن و اصلاح یکدیگر بردارید، چه بسا، با یادآوری اشتباهات رفتاری یا نقاط ضعف یکدیگر، تنها اوقات خود و اطرافیانتان را تلخ میکنید و بس. توصیه اول ما به شما این است که رفع مشکلات را به بعد از عید موکول کنید و در گام دوم پیشنهاد میکنیم با سیاست و معکوس رفتار کنید تا روزهای خوش ابتدای سال بر وفق مرادتان پیش رود، یعنی به جای تاکید و تکرار دائم نقاط ضعف اطرافیانتان، با شناختی که از خصوصیات اخلاقی آنها دارید، به گونهای رفتار کنید که از بروز ناراحتیها و تنشهای احتمالی جلوگیری کنید. مثلا اگر ببینید فرزندتان لباسی نامتعارف پوشیده یا موهایش را مدلی درست کرده که شما نمیپسندید، به جای بحث و مشاجره، بهتر است روش دیگری را برای تغییر عقیده و رفتار او انتحاب کنید؛ اگر با مهربانی و از سر دوستی به فرزندتان تفهیم کنید، در عین حال که به سلیقه و انتخابش احترام میگذارید اما مایلید برای احترام به خواسته شما، در مهمانیهای نوروزی طور دیگری لباس بپوشد، نتیجه بهتری دریافت خواهید کرد.
بچهها و روزهای شیرین عید
بسیاری از ما معتقدیم «عید برای بچههاست و فقط به آنها بسیار خوش میگذرد»، اما براستی واقعا عید برای بچههاست؟ وقتی از صبح تا به شب، به خانه اقوامی میروند که شاید سالی یکبار هم آنها را نمیبینند و احساس خجالت و معذب بودن میکنند، وقتی قرار است شیطنت و کودکیشان را قورت دهند تنها به این دلیل که باید بچهای مبادی آداب و با نزاکت به نظر برسند، وقتی مجبورند همپای والدینشان از این خانه به آن خانه بروند و به هیچ وجه ابراز خستگی و بیحوصلگی نکنند و... .
البته همه اینها خوب و حتی لازم است بچههایمان در این مراسم همراه ما باشند، اما بهتر است ما والدین اندکی از موضع بزرگسالانه خود، فرود آییم و از منظر کودکمان نیز، مراسم پرشکوه عید را نظارهگر شویم. بچههای ما حق دارند از این تعطیلات و فرصت پیش آمده، آن گونه که برایشان جالب و جذاب است، استفاده کنند؛ بهتر است آداب دنیای بزرگسالان را به آنان تحمیل نکنیم و اجازه دهیم اوقاتی از این زمان را برای خود باشند و به بازیها و سرگرمیهای مورد علاقهشان بپردازند. این حق آنهاست که ساعاتی را با شما ـ که والدینشان هستید ـ بگذرانند؛ چرا که شما در طول سال مشغول کار و فعالیت هستید و نمیتوانید وقت زیادی برایشان صرف کنید، خوب است با هم به سینما و پارک بروید، برای چند دقیقهای هم شده، به گفتوگو بنشینید و به حرفهای هم گوش فرا دهید، مثل یک کودک با او مشغول بازی شوید، بخندید، شادی کنید و اجازه دهید کودکتان طعم حضور شما را به معنای واقعی بفهمد و زندگی کند.
عیدی با طعم دغدغههای کاری
ممکن است کارهای عقب افتادهای از سال قبل داشته باشید که با خود قرار گذاشته اید در فرصت تعطیلات عید آنها را انجام دهید اما از طرفی دیگر، دوست دارید کنار خانواده باشید و تعطیلات را خوش بگذرانید اما دلهره و استرس کارهای ناتمام، نه اجازه این کار را میدهد و نه بیخیالیتان را!
اگر در چنین شرایطی هستید، توصیه میکنیم به این شعار ما توجه کنید و حتیالمقدور آن را مهمان چند روز فکرتان سازید تا بلکه رها و آزاد شوید و بتوانید از همین امروز عیدتان، بدون هیچ دلواپسی و نگرانی، نهایت لذت را ببرید. یادتان باشد «ما کار میکنیم تا زندگی کنیم، نه اینکه برای کار، زندگی کنیم.» این شعار از سر دلخوشی نیست، بلکه اصل فراموش شدهای است که بسیاری از ما به واسطه برخی مشکلات اجتماعی و اقتصادی، حالت دوم این قضیه را پذیرفتهایم و همه روزهای سال به فکر کار هستیم و مدام کار میکنیم و کار میکنیم.
تا دیر نشده، به پا خیزید و برای عیدتان از همین امروز برنامهریزی کنید، اگر میتوانید بکل قید کار کردن در نوروز را بزنید، فارغ از دنیای کار و مشغلههای کاری و دلهرههای آن شوید، تصمیم بگیرید به مدت تعطیلات مقررتان، با خیال راحت در کنار اعضای خانوادهتان بمانید، زندگی کنید، نفس بکشید، تفریح کنید، و... خوب است زندگی بدون دغدغه کاری را هم تجربه و به خودتان ثابت کنید اگر برای چند روز هم شده از کارتان فاصله بگیرید، هیچ اتفاقی نمیافتد. اما اگر نمیتوانید کارتان را کنار بگذارید، توصیه میکنیم فقط مدت مشخصی از روزتان را به کارهایتان اختصاص دهید، فقط در آن ساعات پشت میز کار یا لپ تاپ و کامپیوترتان بنشینید، تلفن همراهتان را در آن ساعات روشن نگه دارید و... تا بتوانید از ساعات دیگر این روزها به قدر کافی لذت ببرید و خوش باشید.
وقتی عید، تعطیل نیست
برخی مشاغل، نوروز و تعطیلی نمیشناسد و حضور در محل کار، بیش از هر زمان دیگری واجب است. کنم نیستند پزشکان، پرستاران، کارکنان حمل و نقل شهری و بینشهری، پلیس ها، آتشنشانها، هتلدارها و بسیار از کسان دیگری که به واسطه شغلشان مجبورند در تمام روزهای سال نو و گاه حتی لحظه تحویل سال به خاطر خدمت به هموطنانشان، مشغول کار و فعالیت باشند. اگر شما یا یکی از اعضای خانوادهتان چنین وضعی دارید، لازم است با برنامهای کاملا متفاوت از دیگران، تعطیلات عیدتان را سپری کنید. به جای ناراحتی کردن، غرزدن یا حسرت این که چرا برخلاف دیگران مجبورید در این روزها دور از هم باشید؛ سعی کنید خودتان را با ناهماهنگیها انطباق دهید، مثلا میتوانید با توجه به شرایط کاری، ساعات دید و بازدیدهایتان را به دوستان و آشنایانتان اطلاع دهید، برنامهای ویژه برای اوقات فراغتتان طرحریزی کنید یا اگر برایتان مقدور است، میتوانید ساعاتی از روزتان را به یکی از پارکهای نزدیک محل کار بروید و ناهارتان را همراه هم میل کنید. قطعا با اندکی خلاقیت، میتوانید بیشتر کنار هم باشید و از بودن کنار هم نهایت لذت را ببرید.
خودتان را فراموش نکنید
به بهانه عید، بازار دید و بازدیدها داغ میشود؛ از روز اول تا آخرین روز تعطیلات، خانه پر و خالی از مهمان میشود، گاهی تلاقی مهمانها اجتنابناپذیر است؛ مهمانی نرفته، مهمانی دیگر از راه میرسد، و گاه این وضع تا پاسی از شب هم ادامه مییابد. البته در روزهایی هم، شما مهمان میشوید و به دیدن دوستان و اقوام میروید.
درست است که عید و تعطیلات آن، فرصتی برای تجدید دیدارها و بودن اعضای خانواده کنار هم است اما سپری کردن تمامی اوقات با آنان، نباید بهانهای شود که شما نتوانید چند دقیقهای با خودتان خلوت کنید. توصیه میکنیم در این زمینه تعادل را حفظ کنید، نه از این ور بام بیفتید و نه از آن ور بام. با هم بودنهای افراطی، همانقدر مضر و آسیبزاست که شما به گوشه عزلتتان پناه ببرید و تمایلی به پذیرش مهمانهای نوروزی نداشته نباشید یا از رفتن به منزل آشنایانتان امتناع کنید. برای حفظ آرامشتان هم شده، حتما روزی چند دقیقهای را به خود اختصاص دهید و با خودتان خلوت کنید، سری به کتابهای قدیمیتان بزنید، به علاقهمندیهایتان توجه کنید، به تنهایی قدم بزنید، ورزش کنید یا هر کار دیگری را که دوست دارید انجام دهید، ولی فراموش نکنید که تنها مجازید چند دقیقهای برای خودتان باشید و بس.
تجدید انرژی کنید
از لحظه به لحظه تعطیلات، نهایت استفاده را ببرید و تجدید قوا کنید. تا آنجا که برایتان مقدور است انرژی مثبت بگیرید و آن را ذخیره کنید، چون روزی تعطیلات تمام میشود و شما باید برای شروع جدید کارها و برنامهتان، آماده و مهیا باشید. پس خوب است به تغذیه جسمتان اهمیت بدهید، فکر و روحتان را آرام کنید تا بتوانید برای شروعی نو و گذراندن یک سال خوب و همراه با موفقیت، گام بردارید.
استراحت کنید، اما به اندازه
هیچکس منکر این نیست که عید و تعطیلات آن، شاید فرصت مناسبی باشد برای تخطی از برنامههای منظم سالانهای، که مجبوریم به اجبار آنها را بموقع انجام دهیم. در این روزها، بیانضباطی در برنامه استراحت، بسیار مشاهده شده و گاه با دیر خوابیدن و دیر از خواب بیدار شدن معنا میشود، اما گاه برخی از ما چنان در برنامه استراحتمان افراط میکنیم که گمان میکنیم عید فقط برای استراحت است و بس؛ پس، دست به سیاه و سفید نمیزنیم و سراغ هیچ کاری را نمیگیریم، همراه با اعضای خانواده، به دیدار دوستان و آشنایان نمیرویم، برنامههایی تفریحی که با خانواده یا دوستان مقرر میشود را به هم میزنیم، مطالعه را ممنوع میکنیم، خلاصه آن که هر برنامه دیگری غیر از استراحت کردن تعطیل است، چون میخواهیم فقط و فقط استراحت کنیم! درست است که تعطیلات عید فرصتی است برای استراحت و خارج شدن از قراردادهای همیشگی روزمرهمان، اما در عین حال بهتر است یادمان بماند استراحت نه تنها حد و اندازهای دارد، بلکه هرگز به معنای تعطیل کردن زندگی و برنامههای آن نیست. پس اگر در طول تعطیلات قصد استراحت بیشتر دارید، حواستان به این مهم باشد که به این بهانه، فرصتهای مفیدتان را بیهوده از دست ندهید؛ چرا که این روزها زمان مناسبی است برای انجام دادن یا سروسامان دادن به بخشی از کارهایی که در روزهای عادی وقت انجامشان را ندارید.
بخور و بخوابهای افراطی ممنوع!
عید که میآید، انگاری کاری نیست جز بخور و بخواب! صبحها تا دیر وقت میخوابیم و بعد از آن هم پای تلویزیون مینشینیم و هراز گاهی هم به میز چیده شده از شیرینی و تنقلات خوشآب و رنگ نیم نگاهی میاندازیم و در نهایت متوجه میشویم که دلی سیر از آنها خوردهایم! مهمان که میآید، به خاطر آن که میزبان مبادی آداب باشیم، همراه مهمانان میوه و شیرینی میخوریم، مهمانی هم که میرویم، برای آن که دست رد به سینه میزبان نزنیم،تعارفات او را با جان و دل میپذیریم مسافرت هم که برویم، اشتهایی باز میکنیم که آن سرش ناپیدا. نتیجه این استراحت و خوردنهای افراطی چیزی نیست جز اضافه وزن؛ چاقیهایی که رفع آنها، نیاز به مدت زمان طولانی دارد. متاسفانه، برخی از ما هم که اهل ورزش و رژیم گرفتن هستیم، روزهای عید که از راه میرسد، همه چیز را تعطیل میکنیم و فقط میخوریم و میخوابیم. یادتان باشد تعطیلات عید، به معنای تعطیل کردن کل زندگی و برنامههای روزانهتان نیست، پس توصیه میکنیم هر روز صبح یا بعد از هر وعده پرخوری، ورزش یا پیادهروی را هرگز فراموش نکنید.
سفرهایی از نوع عیدانه
اگر برایتان مقدور است، حتما برنامهای برای سفر داشته باشید. فرقی نمیکند شمال بروید یا جنوب، غرب را برای سفر بیشتر بپسندید یا شرق را، به هر یک از شهرهای این وطن سفر کنید، بیتردید برایتان خوشایند و دیدنی خواهد بود، اگر پیش از سفر مقصدتان را مشخص کنید، با مردم آن محل، زبان و آداب و رسوم شان آشنا شوید، جاذبههای دیدنی طبیعی و تاریخی آنجا را شناسایی کنید، غذاهای محلی شان را بچشید و از طرز تهیه شان آگاه شوید، صنایع دستی و سوغات شان را تماشا کنید و در صورت تمایل برای یادگاری هم شده، تعدادی از آنها را بخرید، و... قطعا با مسافرتهای هدفمند و برنامهریزی شده، خواهید توانست دست پر و با اندوختهای از تجارب و آگاهی به شهرتان بازگردید و سالیان سال از آن عید و سفرتان، با خاطرهای خوش یاد کنید.
انتخاب همسفری از جنس خود
در روزهای عید، خیلیها بار سفر میبندند تا هم چند روزی از شهر و دیار خود فاصله بگیرند و مکانهای جدید و دیدنی را ببینند هم اینکه مدت زمان بیشتری را با دوستان و آشنایانشان بگذرانند. معمولا سفرهای دسته جمعی بسیار شیرین و لذتبخشتر از سفرهای انفرادی و خانوادگی است، اما گاه همین نوع سفرها، نه تنها لذتبخش و مفرح نیست، بلکه خاطره تلخی را در آغازین روزهای سال بر دل و ذهنمان حک میکند که تا عمر داریم، هیچوقت هوس سفر دستهجمعی به سرمان نزند! گاهی اوقات با کسانی همسفر میشویم که اخلاق و رفتارشان با ما خیلی متفاوت است، همسفر شدن با افراد وسواسی، نق نقو، مغرور، اهل دعوا بودن، ریز بین و دنبال حرف و حدیث گشتن و... هم مشکلات خاص خود را دارد؛ پس اولین نکته مهم این است که با هر کسی نمیتوان همسفر شد، به همین دلیل، سعی کنید با کسانی همسفر شوید که به لحاظ سبک زندگی، اخلاقی و منشی، تا حدودی شبیه خود شما و اعضای خانوادهتان هستند.
دومین نکته مهم دیگر آن که، همسفری در حد و اندازه جیبتان انتخاب کنید؛ اگر اوضاع اقتصادی شما در حد متوسط است، همسفر شدن با کسی که از نظر مالی اوضاع بسیار بهتری دارد، میتواند مدیریت پولتان را مختل کند، بخصوص اگر به ضربالمثل «حساب حسابه، کاکا برادر!» معتقد باشید؛ چون آنوقت است که میخواهید در تمام خرجها شریک باشید و این شریکشدن به قیمت خرجکردن شارژ ساختمان، قبض آب و برق و گاز، اجاره خانه و... تمام میشود؛ در حالی که وقتی میدانید رفتن به فلان هتل یا صرف غذا در فلان رستوران به قیمت از دست رفتن کل برنامهریزی مالیتان تمام میشود، دیگر نه از آن هتل لذت میبرید و نه غذای فلان رستوران مزه میدهد. اگر قرار است با چنین کسی همسفر شوید، بهتر است همان ابتدا خودتان مدیریت مالی سفر را به عهده بگیرید تا بتوانید از خرجکردنهای بیمورد ممانعت کنید. برنامهریزی برای سفر، نکته مهم سوم است؛ با کسانی که قصد مسافرت دارید مشورت کنید، با همفکری هم تقسیم وظایف کنید تا هر کس از مسئولیت خویش مطلع باشد. در طول سفر، لازم است هر کس به نوبه خویش، برای خوشایند کردن سفر تلاش کند نه اینکه عدهای دائما در تکاپوی انجام کارها و تهیه تدارکات باشند و عدهای دیگر هم بیخیال و مدام مشغول استراحت. (جام جم سرا/ نسرین صفری/ چاردیواری، ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
وبسایت بانوی ایران زمین: همه جور ته چین دیده بودیم، به غیر از ته چین کباب کوبیده! اما اگر کمی تصورش کنیم، میبینیم که احتمالا غذای فوق العاده ای از آب دربیاید. بنابراین بیایید با هم آن را درست کنیم.
مواد لازم:
طرز تهیه:
1. برنج رو حتما به مدت 2 ساعت با آب و مقدار کمی گلاب (جدای از مواد اولیه) خیس کنید.
2. برنج رو با مقداری نمک و روغن داخل قابلمه به مرحله آبکشی برسونید و آبکش کنید.
3. 200 گرم گوشت رو برای کباب آماده کنید (با پیاز،تخم مرغ،فلفل،نمک،زردچوبه،زعفران و ... مخلوط کنید و خوب ورز بدید)
4. قالب مناسبی رو انتخاب کنید و خوب چربش کنید.
5. اول گوجه رو پوست بگیرید و حلقه ای برش بزنید و بعد اون رو ته قالب قرار بدید.
6. گوشت رو به شکل دلخواه دربیارید و روی گوجه ها بذارید.
7. حالا ماست،روغن مایع،زعفران و گلاب و مقداری پودر هل سبز رو با یک پیمانه از برنج آبکش شده مخلوط کنید و اون رو روی گوشت بریزید و با پشت قاشق کاملا صاف کنید.برنج سفید آبکش شده رو هم روی مواد بریزید و با قاشق خوب صاف کنید.
8. 1 چهارم پیمانه آب جوش رو با 50 گرم (یک قالب کوچک) کره مخلوط کنید و اون رو روی همه قسمتهای برنج بریزید.
9. روی قالب فویل بکشید و یک ساعت اون رو داخل فری که از قبل با دمای 180 درجه سانتی گراد گرم شده قرار بدید.
نکات:
2) اگر قالب ندارید از یک تابه برای تهیه این کار استفاده کنید ولی دقیقا به همین روش.
3) سعی کنید اول گوجه و گوشت رو داخل قالب بذارید و بعد برنج رو آبکش کنید چون اگر برنج آبکش شده سرد بشه برنج به خوبی دم نمیکشه.
4) اگر دوست دارید مقدار بیشتری از برنج رو به صورت ته چین زعفرانی تهیه کنید.
وبسایت روزیاتو: اشترودل نوعی شیرینی اتریشی است و در واقع یک لایه خمیر نازک محسوب می گردد که در بخش میانی آن محتویات شیرین قرار می گیرد. حالا در این مطلب، نمونه جدیدی از آن را با مغز سیب و وانیل آموزش داده ایم که به جای رول شدن، درون قالب های مافین قرار داده و پخته می شوند.
مواد لازم:
برای اشترودل
طرز تهیه:
1-فر را با دمای ۲۰۰ درجه سانتی گراد گرم کنید.
2-قالب مافین را با روغن چرب کنید.
3-سیب ها را پوست بگیرید. ترجیحا به گونه ای این کار را انجام دهید که بتوانید از پوست اضافه سیب برای تزئین این شیرینی استفاده کنید.
4-سیب ها را نگینی خرد کرده و درون یک کاسه بزرگ بریزید.
5-آب لیموترش، شکر و بادام را اضافه کرده و هم بزنید.
6-خمیر شرینی را از وسط دو نیم کرده و یکی از برش ها را با استفاده از وردنه پهن کنید تا کاملا نازک شود. سپس خمیر به دست آمده را به سه قسمت مساوی تقسیم کنید.
7-روی سطح خمیرها یک لایه نازک خامه بمالید.
8- نیمی از مخلوط سیب را روی هر سه لایه خمیر بریزید و یک سوم از بخش بالایی آن را خالی بگذارید. لبه های خمیرها را با کمک قلم مو و آب خیس کنید. سپس آنها را رول نمائید. دو طرف رول خمیر را با دست ببندید تا مواد از داخل آن بیرون نیایند.
9-رول های خمیر را با استفاده از یک چاقوی تیز به دو نیم تقسیم کنید.
10-بخش بسته آنها را درون قالب های از قبل چرب شده مافین بگذارید.
11-همین کار را با باقی مواد تکرار کنید تا ۱۲ عدد اشترودل به دست بیاید.
12-پودر پودینگ وانیل را با نیمی از شیر مخلوط کنید.
13- ۲ تا ۳ قاشق غذاخوری از پودینگ را درون هر کدام از اشترودل ها بریزد.
14- تخم مرغ را در یک پیاله هم بزنید و با قلم مو روی سطح شیرینی بمالید.
15- قالب مافین را به مدت ۲۵ تا ۳۰ دقیقه درون فر بگذارید تا کاملا پخته و سطح شیرینی ها طلایی شوند.
16- پس از خارج کردن اشترودل از قالب، روی آنها پودر قند بپاشید و سرو کنید.
17-برای تزئین می توانید پوست های سیب را به صورت گل رز شکل داده و در کنار بشقاب قرار دهید.