دوران عقد یکی از شیرین ترین دوران زندگی هر زوجی است اما به معنی نبودن هیچ مشکلی نیست.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ پس از گذران مراحل آغازین ازدواج و انتخاب، مهمترین دوره در زندگی زناشویی، «دوران عقد» است. منظور از دوران عقد در این مقاله، فاصلهٔ زمانی بین جاری کردن صیغهٔ عقد تا زمان جشن عروسی و آغاز زندگی مستقل توسط همسران جوان است. علیرغم مناسب بودن این دوره برای شناخت بیشتر، بیشتر همسران جوان به دلیل برخی مشکلات، قادر به بهرهبرداری مناسب از این دوره نیستند. گاه دیده شده است که شیرینترین دورهٔ زندگی به دلیل نداشتن آگاهی و مهارت لازم، به تلخترین دورهٔ زندگی تبدیل میشود. نتایج پژوهش کیفی نگارنده در میان همسران یکی از شهرهای بزرگ کشور از زوایای متفاوت نشان داد، شناخت عمیق و دقیق مشکلات این دوران و رفع و پیشگیری از بروز آنها ممکن است در بهرهمندشدن از دوران عقدی شیرین و بهیادماندنی کمک بزرگی باشد.
نتیجهٔ مصاحبههای عمیق این مطالعه با همسران، حکایت از آن دارد که بیشتر همسران با توجه به مشکلات بهوجود آمدهٔ ریز و درشت در این دوران «تلخکامی دوران عقد» را تجربه میکنند و اذعان دارند که دوران پس از عروسی رضایت بیشتری از زندگی زناشوییشان داشتهاند. البته بیتردید با توجه به افزایش مشکلات تجربهشده همسران، این تلخکامی نیز دارای سطحبندی است. به خاطر سپردن کدهای ذکرشده در این نوشتار، میتواند تا حدودی از مشکلات بکاهد و باعث شود طعم شیرین این دوران بیشتر در خاطرتان ماندگار شود.
هر یک از زن و شوهر با تاریخچهٔ زندگی قبلی خود، وارد زندگی زناشویی میشوند. تمامی تجربههای پیشین بر روند تصمیمگیری و رفتار همسران با یکدیگر و اطرافیان اثر خواهد گذاشت، همان کد کلیدی که همسران لازم است به یاد داشته باشند و اقدامات مقتضی را برای کمرنگتر کردن اثر این کد انجام دهند. گاه خودآگاهی نسبت به این تجربهها و اثرات آن در این دوران بهتنهایی میتواند اثر این کد را کاهش دهد.
یکی دیگر از مسائل پراهمیت، مهم دانستن «حرف مردم» است؛ به این معنی که بسیاری حاضر به انجام هر کاری هستند تا از حرف و قضاوت نامناسب مردم خلاصی یابند. این عامل خود زمینهساز مشکلاتی میشود. در این مواقع لازم است همسران نسبت به اثر این کد آگاهی داشته باشند و در دام افراط و تفریط نیفتند. از سوی دیگر، گویا خدایی به نام «آبرو» وجود دارد که مردم آن را میپرستند! عرف و هنجار خانوادگی، میزانی برای سنجش این است که آیا آبروداری شده است یا نه؛ به این معنی که اگر عرفیات و هنجارهای یک خانواده توسط دیگری اجرا نشود، آبروی خانواده اول بهجا آورده نشده است.
در این زمینه نیز تنها توصیه به همسران و خانوادهها این است که همواره به یکدیگر یادآور شویم که در زندگی اجتماعی، همهٔ افراد با نقابهایشان زندگی میکنند. هرچقدر این نقابها قویتر باشد، ما از خود واقعیمان دورتر میشویم؛ به این معنا که هر چه بیشتر سعی کنیم به فکر حرف مردم و آبروداری باشیم، باعث میشویم ناخواسته در دام جدایی از خود واقعیمان بیفتیم. هر چه فاصلهٔ خود واقعی ما و خودی که به دیگران نمایش میدهیم بیشتر باشد، احتمال بروز آسیبهای روانی برای ما بیشتر خواهد شد. پس بهتر است حد اعتدال را رعایت کنیم و اینقدر خودآزاری نکنیم. بهتر است این جملات «مردم چه میگویند و مردم چه فکر میکنند» را تا حدی از دایرهالمعارف مراوداتمان حذف کنیم تا به خود واقعیمان نزدیکتر شویم و سلامتی روحمان را افزایش دهیم.
یکی دیگر از عواملی که باعث ایجاد تلخکامی دوران عقد میشود «رودربایستی» است. به این معنا که همسران در مواقعی که نیاز به صحبتکردن و اقدام صریح و رک دارند، به دلایل متفاوتی مانند «رونشدن»، «ترس از بدآمدن» یا «ملاحظهکاری» حرفهای دل خود را به روشنی و صراحت بیان نمیکنند و یا اقدام مقتضی با شرایط را انجام نمیدهند.
لازم است در این مواقع همسران و خانوادهها پیش از ورود به این عرصه، مهارتهای حل مسئله، گفتوگوی عاقلانه و بر مبنای «منِ بالغ»، مهارتِ نه گفتن و دیگر مهارتهای زندگی سالم و شاد را تمرین کرده باشند. برای تقویت این مهارتها میتوانید از کتابها و جلسات برگزارشده در این زمینه بهرهمند شوید.
نتایج برخی پژوهشها در غرب نشان داده است که زنان به نسبت مردان بیشتر مسئول ماندگاری و رشد مراسم در خانوادهها هستند و به همین واسطه به نظر میرسد این قبیل مراسم نقش بیشتری در زندگی آنها بر جای میگذارد.
در پژوهش نگارنده نیز، شرکتکنندگان بیشتر به نقش مادرها و خواهرهایشان در پیگیری رسوم اشاره داشتند؛ اما نقش پدرها بیشتر در اعمال محدودیت و ممنوعیت بویژه در ارتباط با رفتوآمد همسران و همچنین در هزینهکردنهای ریالی بیشتر نمایان میشد. زنانه شدن بیش از اندازهٔ اجرای آدابورسوم، ریزبینی کنجکاوانهٔ زنانه، به همراه آبروداری و دیگر خلقیات زنانه، باعث سخت و سنگین شدن روزبهروز رسوم شده است. از آنجا که بانوان میکوشند اطلاعات خود در مورد رسوم را از طریق مشورتها افزایش دهند، همین باعث بروز برخی مقایسهها، چشموهمچشمیها و دیگر آفات میشود.
لازم است زنان در برگزاری مراسم، قدری پای خود را از روی پدال گاز تنوعطلبی و تجمل برداشته و به این دوران بهعنوان بخشی از زندگی همسران جوان بنگرند، نه کارزاری برای قدرتنمایی و جولان دادن منیتها و خواستههای دنیایی که تنها رضایت آنی آنها را در پی خواهد داشت. از سوی دیگر به نظر میرسد ورود آقایان و هدایت امور توسط آنها نیز باعث متعادلتر شدن این فضا شود.
در دوران آشنایی و خواستگاری، همسران در باب انتظارات خود دربارهٔ زندگی آینده گفتوگوهایی دارند. درحالیکه شروع زندگی مشترک، میدانی از مشارکت کل خانواده است و اتفاقاً کنترل همسران بر اتفاقات این برهه از زمان بسیار سخت است.
به نظر میرسد با توجه به اینکه این انتظارات ناگفته بیشتر از ناحیه خانوادهها در دوران عقد بر همسران تحمیل میشود؛ در جلسات خواستگاری، همسران یا خانوادههایشان بیان صریح و روشنی از انتظارات خود در مورد نحوهٔ اجرای رسوم ندارند.
بیان خواسته و صحبت با لایهای از ابهام، بهنحویکه شنونده برای درک گفتار باید منطق و استدلال ذهنی خود را به کار گیرد، بر میزان سوءتفاهمات بین خانوادهها میافزاید. به گفتهٔ روانشناسی به نام «برن»، نوعی بازی در محاورات شکل میگیرد که سطح ظاهری یا اجتماعی پیام با سطح غیرآشکار و روانشناختی آن متفاوت است و این خود زمینهساز مشکلاتی خواهد بود.
برای نمونه، از یک سو در دوران خواستگاری و اوایل عقد، سادهزیستی از طرف خانوادهها شعار داده میشود و تجمل زشت و مورد نکوهش است و از سوی دیگر، بدون بیان خواستههایشان بهصورت واضح توقع اجرای رسوم مطابق با عرف وجود دارد و این تضادی آشکار است که حل آن توان زیادی از همسران طلب میکند.
جام جم سرا: ما به شما خواهیم گفت چطور روابطتان را با خانواده همسرتان تنظیم کنید که نه سیخ بسوزد نه کباب!
والدین هر کس مال اوست!
درست است که پدر و مادر همسرتان از این به بعد حکم پدر و مادر شما را خواهند داشت و شما آنها را مامان و بابا صدا میکنید اما آنها هیچ وقت واقعا پدر و مادر شما نمیشوند. پس مرزهای ارتباطی را با آنها حفظ کنید و در نزدیک شدن به آنها زیاده روی نکنید. چون مطمئنا اگر مشکلی پیش بیاید در انتها والدین حق را به فرزند خودشان میدهند نه شما. احترام و فاصله را حفظ کنید و مراقب باشید زیاد به آنها نزدیک نشده، زیاده از حد رفت و آمد نکنید و شوخی و راز گویی را با آنها محدود کنید.
رفت و آمدتان را کنترل کنید
طوری نباشید که بعد از عقد همیشه شما را خانه نامزدتان پیدا کنند و روزهای متوالی به خانه خود سر نزنید. اگر رفتوآمد با خانواده همسرتان بیش از عرف باشد باعث درگیری میشود. حتی در دوران عقد، اقامتهای طولانی مدت شما در خانه پدری همسرتان میتواند زمینه دخالتهای آینده خانواده همسرتان در زندگی شما را فراهم کند.
اگر دعوا شد
شاید با نامزد یا همسرتان یک بگو مگوی جزیی داشته باشید که خانواده همسرتان در جریان آن قرار گرفته است. فکر میکنید در این باره باید اجازه دخالت بدهید یا نه؟ اگر واقعا نیتشان خیر باشد و بخواهند پادرمیانی کنند چطور؟ در این موارد، اولویت مداخله با کسی است که برای زن و شوهر جایگاه خوبی دارد و هر دو طرف او را قبول داشته باشند. مثلا اگر هر دو، پدر داماد یا مادر عروس را قبول دارند فقط نظر او را بپرسند و اجازه دخالت را به دیگران ندهند.
در دوران عقد، اقامتهای طولانی مدت شما در خانه پدری همسرتان میتواند زمینه دخالتهای آینده خانواده همسرتان در زندگی شما را فراهم کند
حمایت مالی را نپذیرید
قطعا خانواده همسر شما با حسن نیت اقدام به حمایت مالی شما میکنند اما شما باید بین پذیرش این حمایت و قناعت بیشتر و متکی بودن به خود، دومی را انتخاب کنید. حمایتهای مالی این حق را برای خانواده حمایتگر ایجاد میکند تا در امورتان دخالت کرده، بخواهند زیر و بم هزینهکردهای شما، شکل زندگی و رفت و آمدها و حتی رابطهتان را کنترل کنند.
او همیشه فرزندشان میماند
روابط عاطفی میان اعضای خانواده به قدری قوی است که حتی پس از ازدواج فرزندان باز هم این ارتباط وجود خواهد داشت و پدر و مادر هنوز خود را بخش اصلی زندگی فرزندشان میبینند. پس وابستگی شما به خانوادهتان امری طبیعی است، اما مهم است که بتوانید از همان دوران عقد میان انتظاری که به عنوان همسر و انتظاری که به عنوان فرزند از شما وجود دارد تمایز قائل شوید.(تبیان)
جام جم سرا:کل این ماجرا کمتر از یک نیم روز طول میکشد و آخرش مراجعان به این نتیجه میرسند که این کلاسهــای سست و ســـرســری نه وزنی بر دانستههایشان افزوده و نه به آنها آموخته در چم و خم زندگی که اتفاقات به هم میپیچد و آدمها کسی میشوند غیر از آنچه تظاهر میکنند، باید چکار کنند.
این نقدی است که سالهاست بر دورههای آموزش پیش از ازدواج وارد است، همچنین بر آزمایش هایی که فقط تعداد معدودی از بیماریها را غربالگری میکند و تست اعتیادش آنقدر پیش پا افتاده اجرا میشود که هر معتاد میتواند خود را سالم جا بزند و پای سفره عقد بنشیند.
اما با این حال این کلاسها با همین پای لنگان و وضع نامطمئن همچنان برگزار میشود و باز هم در تیررس نقدها قرار میگیرد. دیروز یک فرصت مناسب برای نقد آموزش زوجها به وجود آمد، آن هم در مراسمی که نمایندگان وزارت ورزش و جوانان و سازمان نظام روانشناسی، تفاهمنامهای امضا کردند تا ارائه مشاوره به زوجها سرو سامان بگیرد.
محمود گلزاری، معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان در این مراسم به چند موضوع انتقاد داشت؛ به شرایط کنونی ازدواج، به همسریابیهای سنتی که کفایت زندگی پیچیده امروز را نمیدهد به حضور کمرنگ مشاوره قبل و بعد از ازدواج و به آموزشهای جنسی زوجها که آشفته و نابسامان است.
انتقاد گلزاری از نحوه ارائه آموزشهای جنسی به زوجهاست؛ آموزشهایی که به تعبیر او بیشتر از ناحیه افراد فاقد صلاحیت ارائه میشود و طبیعی است که نمیتواند اثر گذار باشد. ایجاد شبهه در کارایی آموزشهای پیش از ازدواج که آموزشهای جنسی نیز جزئی از آن است البته موضوعی قدیمی است، ولی چون مشکلی کهنه است و هنوز گامی برای اصلاح آن برداشته نشده همچنان جای بحث دارد. ضمن این که گلزاری نه فقط به ضعف این آموزشها در کلاسهای پیش از ازدواج، بلکه به ناکارآمدی بسیاری از این آموزشها در مراکز مشاوره فعال در نقاط مختلف نیز اشاره دارد که نه تنها گره از کار زوجها باز نمیکند، بلکه گره مشکل آنها را کورتر نیز میکند.
آموزش جنسی، مهارتی برای زندگی
با اینکه یک آمار میگوید 50 درصد از طلاقهای ثبت شده در کشور به دلیل مسائل جنسی است، اما درآماری که سازمان ثبت اسناد کشور ارائه میکند این دلیل حتی جزو ده علت طلاقهای ثبت شده در کشور نیست، بهطوری که دخالت خانوادهها، پایبند نبودن به شروط ضمن عقد،اعتیاد، فقر مالی، خودداری از پرداخت نفقه، ضرب و جرح و محکومیت قطعی یکی از زوجها در صدر قرار دارد. با این حال خیلیها معتقدند گرچه در لابه لای این دلایل بهطور مستقیم به مشکلات جنسی اشاره نشده، اما بیشک این عامل در پس بسیاری از مشکلات پنهان است و فقط به زبان نمیآید.
برای همین است که محمد حاتمی، معاون سازمان نظام روانشناسی و مشاوره به جامجم تاکید میکند که آگاهی از مسائل جنسی نیاز زوجهاست و بهرهمندی از مهارتهای جنسی، جزو مهارتهای زندگی. این روانشناس تسلط بر مسائل جنسی و حقوق و تکالیف افراد در این حوزه را لازمه شروع زندگی مشترک میداند، اما به مراجعه به کتابهای موجود در بازار اعتقاد راسخ ندارد. حاتمی بیشتر کتابهایی که قصد دارند به زوجها آگاهی جنسی دهند یا آنها را به تفاهم جنسی با همسرانشان برسانند، کتابهایی متعلق به فرهنگ غربی میداند که در بیشتر موارد با سنتها و فرهنگ ایران همخوانی ندارد و مشکلی را حل نمیکند.
محسن ایمانی، کارشناس تحکیم خانواده نیز چون نیاز زوجها به آگاهی جنسی را ضروری میداند و به آموزشهای مستمر و عمیق جنسی معتقد است، به جامجم توضیح میدهد که به جای کتاب و جزوه باید از حضور استادان حوزه مشاوره استفاده کرد و مردان صاحبنظر، زوج را آموزش دهند و زنان صاحبنظر، زوجه را.
این روانشناس البته آموزش مسائل جنسی را فقط برای افراد متاهل ضروری میداند نه برای مجردها مگر این که مجردها مبتلا به انحرافات جنسی باشند و آگاه کردن آنها نسبت به پیامدهای این انحرافات برایشان ضروری باشد و این همان نکتهای است که روز گذشته معاون وزارت ورزش و جوانان نیز به آن اشاره داشت.
ازدواج مناسب، مقدم بر هر چیز
وقتی گفتهاند کبوتر با کبوتر، باز با باز حرفی از سر دلخوشی نزدهاند، بلکه سنجیدهاند تا فهمیدهاند زیر یک سقف فقط دو آدم همطراز و هم کفو قادرند زندگی کنند. خوشبختی هدیهای نیست که تقدیم آدمها کنند، بلکه وضعی است که با تلاش و مراقبت بهدست میآید؛ البته به این شرط که زن و مرد هر دو بخواهند و راه و روش رسیدن به آن را بلد باشند.
علی انتظاری، جامعهشناس خانواده به این جملات باور دارد و در گفتوگو با جامجم توضیح میدهد که مهارت جنسی فقط یک جز از مهارتهای زندگی است که اگر وجود داشته باشد، اما بقیه مهارتها آن را تکمیل نکند، به تنهایی به یک زندگی مشترک مطلوب نمیانجامد. به عبارت دیگر او به ازدواج مناسب و کنار هم قرار گرفتن دو انسانی که با هم تناسب دارند، اعتقاد دارد؛ یعنی دو زوجی که مهارت سازگاری را آموختهاند، میدانند از زندگی و از همسرشان چه میخواهند، نحوه برقراری ارتباط را میدانند، قدرت تجزیه و تحلیل و حل مشکلات را دارند و علاوه بر اصالت خانوادگی، اهدافی برای خود دارند. پس به این ترتیب بیش از تاکید بر یافتن راههایی برای کاهش طلاق باید راههایی برای داشتن ازدواجهای درست پیدا کرد و بیش از تاکید بر ظواهر باید به آموختن مهارتهای زندگی اصرار داشت و البته در این میان به آموزش مهارتهای جنسی که بهترین فرصت برای آموزش آن کلاسهای پیش از عقد است و مراکز مشاوره حرفهای که متخصصان راه و چاه مسائل را به زوجها نشان دهند.(مریم خباز / جام جم )
دوران عقد یکی از شیرین ترین دوران زندگی هر زوجی است اما به معنی نبودن هیچ مشکلی نیست.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ پس از گذران مراحل آغازین ازدواج و انتخاب، مهمترین دوره در زندگی زناشویی، «دوران عقد» است. منظور از دوران عقد در این مقاله، فاصلهٔ زمانی بین جاری کردن صیغهٔ عقد تا زمان جشن عروسی و آغاز زندگی مستقل توسط همسران جوان است. علیرغم مناسب بودن این دوره برای شناخت بیشتر، بیشتر همسران جوان به دلیل برخی مشکلات، قادر به بهرهبرداری مناسب از این دوره نیستند. گاه دیده شده است که شیرینترین دورهٔ زندگی به دلیل نداشتن آگاهی و مهارت لازم، به تلخترین دورهٔ زندگی تبدیل میشود. نتایج پژوهش کیفی نگارنده در میان همسران یکی از شهرهای بزرگ کشور از زوایای متفاوت نشان داد، شناخت عمیق و دقیق مشکلات این دوران و رفع و پیشگیری از بروز آنها ممکن است در بهرهمندشدن از دوران عقدی شیرین و بهیادماندنی کمک بزرگی باشد.
نتیجهٔ مصاحبههای عمیق این مطالعه با همسران، حکایت از آن دارد که بیشتر همسران با توجه به مشکلات بهوجود آمدهٔ ریز و درشت در این دوران «تلخکامی دوران عقد» را تجربه میکنند و اذعان دارند که دوران پس از عروسی رضایت بیشتری از زندگی زناشوییشان داشتهاند. البته بیتردید با توجه به افزایش مشکلات تجربهشده همسران، این تلخکامی نیز دارای سطحبندی است. به خاطر سپردن کدهای ذکرشده در این نوشتار، میتواند تا حدودی از مشکلات بکاهد و باعث شود طعم شیرین این دوران بیشتر در خاطرتان ماندگار شود.
هر یک از زن و شوهر با تاریخچهٔ زندگی قبلی خود، وارد زندگی زناشویی میشوند. تمامی تجربههای پیشین بر روند تصمیمگیری و رفتار همسران با یکدیگر و اطرافیان اثر خواهد گذاشت، همان کد کلیدی که همسران لازم است به یاد داشته باشند و اقدامات مقتضی را برای کمرنگتر کردن اثر این کد انجام دهند. گاه خودآگاهی نسبت به این تجربهها و اثرات آن در این دوران بهتنهایی میتواند اثر این کد را کاهش دهد.
یکی دیگر از مسائل پراهمیت، مهم دانستن «حرف مردم» است؛ به این معنی که بسیاری حاضر به انجام هر کاری هستند تا از حرف و قضاوت نامناسب مردم خلاصی یابند. این عامل خود زمینهساز مشکلاتی میشود. در این مواقع لازم است همسران نسبت به اثر این کد آگاهی داشته باشند و در دام افراط و تفریط نیفتند. از سوی دیگر، گویا خدایی به نام «آبرو» وجود دارد که مردم آن را میپرستند! عرف و هنجار خانوادگی، میزانی برای سنجش این است که آیا آبروداری شده است یا نه؛ به این معنی که اگر عرفیات و هنجارهای یک خانواده توسط دیگری اجرا نشود، آبروی خانواده اول بهجا آورده نشده است.
در این زمینه نیز تنها توصیه به همسران و خانوادهها این است که همواره به یکدیگر یادآور شویم که در زندگی اجتماعی، همهٔ افراد با نقابهایشان زندگی میکنند. هرچقدر این نقابها قویتر باشد، ما از خود واقعیمان دورتر میشویم؛ به این معنا که هر چه بیشتر سعی کنیم به فکر حرف مردم و آبروداری باشیم، باعث میشویم ناخواسته در دام جدایی از خود واقعیمان بیفتیم. هر چه فاصلهٔ خود واقعی ما و خودی که به دیگران نمایش میدهیم بیشتر باشد، احتمال بروز آسیبهای روانی برای ما بیشتر خواهد شد. پس بهتر است حد اعتدال را رعایت کنیم و اینقدر خودآزاری نکنیم. بهتر است این جملات «مردم چه میگویند و مردم چه فکر میکنند» را تا حدی از دایرهالمعارف مراوداتمان حذف کنیم تا به خود واقعیمان نزدیکتر شویم و سلامتی روحمان را افزایش دهیم.
یکی دیگر از عواملی که باعث ایجاد تلخکامی دوران عقد میشود «رودربایستی» است. به این معنا که همسران در مواقعی که نیاز به صحبتکردن و اقدام صریح و رک دارند، به دلایل متفاوتی مانند «رونشدن»، «ترس از بدآمدن» یا «ملاحظهکاری» حرفهای دل خود را به روشنی و صراحت بیان نمیکنند و یا اقدام مقتضی با شرایط را انجام نمیدهند.
لازم است در این مواقع همسران و خانوادهها پیش از ورود به این عرصه، مهارتهای حل مسئله، گفتوگوی عاقلانه و بر مبنای «منِ بالغ»، مهارتِ نه گفتن و دیگر مهارتهای زندگی سالم و شاد را تمرین کرده باشند. برای تقویت این مهارتها میتوانید از کتابها و جلسات برگزارشده در این زمینه بهرهمند شوید.
نتایج برخی پژوهشها در غرب نشان داده است که زنان به نسبت مردان بیشتر مسئول ماندگاری و رشد مراسم در خانوادهها هستند و به همین واسطه به نظر میرسد این قبیل مراسم نقش بیشتری در زندگی آنها بر جای میگذارد.
در پژوهش نگارنده نیز، شرکتکنندگان بیشتر به نقش مادرها و خواهرهایشان در پیگیری رسوم اشاره داشتند؛ اما نقش پدرها بیشتر در اعمال محدودیت و ممنوعیت بویژه در ارتباط با رفتوآمد همسران و همچنین در هزینهکردنهای ریالی بیشتر نمایان میشد. زنانه شدن بیش از اندازهٔ اجرای آدابورسوم، ریزبینی کنجکاوانهٔ زنانه، به همراه آبروداری و دیگر خلقیات زنانه، باعث سخت و سنگین شدن روزبهروز رسوم شده است. از آنجا که بانوان میکوشند اطلاعات خود در مورد رسوم را از طریق مشورتها افزایش دهند، همین باعث بروز برخی مقایسهها، چشموهمچشمیها و دیگر آفات میشود.
لازم است زنان در برگزاری مراسم، قدری پای خود را از روی پدال گاز تنوعطلبی و تجمل برداشته و به این دوران بهعنوان بخشی از زندگی همسران جوان بنگرند، نه کارزاری برای قدرتنمایی و جولان دادن منیتها و خواستههای دنیایی که تنها رضایت آنی آنها را در پی خواهد داشت. از سوی دیگر به نظر میرسد ورود آقایان و هدایت امور توسط آنها نیز باعث متعادلتر شدن این فضا شود.
در دوران آشنایی و خواستگاری، همسران در باب انتظارات خود دربارهٔ زندگی آینده گفتوگوهایی دارند. درحالیکه شروع زندگی مشترک، میدانی از مشارکت کل خانواده است و اتفاقاً کنترل همسران بر اتفاقات این برهه از زمان بسیار سخت است.
به نظر میرسد با توجه به اینکه این انتظارات ناگفته بیشتر از ناحیه خانوادهها در دوران عقد بر همسران تحمیل میشود؛ در جلسات خواستگاری، همسران یا خانوادههایشان بیان صریح و روشنی از انتظارات خود در مورد نحوهٔ اجرای رسوم ندارند.
بیان خواسته و صحبت با لایهای از ابهام، بهنحویکه شنونده برای درک گفتار باید منطق و استدلال ذهنی خود را به کار گیرد، بر میزان سوءتفاهمات بین خانوادهها میافزاید. به گفتهٔ روانشناسی به نام «برن»، نوعی بازی در محاورات شکل میگیرد که سطح ظاهری یا اجتماعی پیام با سطح غیرآشکار و روانشناختی آن متفاوت است و این خود زمینهساز مشکلاتی خواهد بود.
برای نمونه، از یک سو در دوران خواستگاری و اوایل عقد، سادهزیستی از طرف خانوادهها شعار داده میشود و تجمل زشت و مورد نکوهش است و از سوی دیگر، بدون بیان خواستههایشان بهصورت واضح توقع اجرای رسوم مطابق با عرف وجود دارد و این تضادی آشکار است که حل آن توان زیادی از همسران طلب میکند.