جام جم سرا: وقتی فردی تصمیم می گیرد که به خواهر یا برادرش که ازدواج کرده است، کمک کند باید توجه داشته باشد که این یک نوع مداخله در زندگی شخصی او است. وقتی زن و شوهری زندگی شان را ادامه می دهند و از یکدیگر در مقابل دیگران شکایتی نمی کنند، نشان می دهد که دوست دارند با هم برای موفقیت در زندگی مشترک شان تلاش کنند. فردی که ، شوهرخواهرش را سخت گیر می بیند باید توجه داشته باشد که این نظر شخصی او است و ممکن است اشتباه باشد. با این حال و اگر فردی متوجه شد که خواهرش در زندگی با مشکلاتی رو به رو است، این را بداند که تنها فردی که می تواند چنین مشکلاتی را حل کند، خود خواهر اوست.
من معتقدم که نظر دادن درباره زندگی دیگران، مداخله های بی جایی است که معمولا مشکلاتی هم ایجاد می کند. اگر فردی، پدر و مادرش را در جریان سختی های زندگی خواهرش قرار بدهد در حالی که خواهرش، همسرش را دوست داشته باشد و از زندگی اش راضی باشد، پدر و مادر را به دلیل علاقه عاطفی به فرزندشان به برخورد با شوهرخواهرش و دخالت بی جا در زندگی آن ها مجبور می کند. در صورتی که شوهرخواهر هم از این موضوع اطلاع پیدا کند، دردسر جدیدی به نام دخالت خواهر در زندگی مشترک به وجود می آید.
تا زمانی که زن یا شوهری از دیگران برای حل مشکلات شان کمک نخواهند، ورود دیگران مداخله محسوب می شود. با این حال، به نظر من وقتی زوج جوانی در روابط شان با خانواده های شان مدیریت اصولی را فرا نگرفته اند، باعث دخالت دیگران در زندگی شان می شوند وگرنه دیگران مداخله گر نیستند و این زوج ها هستند که با گفتار و رفتارشان، دیگران را درگیر مشکلات شخصی شان می کنند.
باید توجه داشت که اگر فردی مجرد باشد، بهتر است که اصلا در مورد زندگی مشترک خواهر یا برادرش نظر ندهد چون خودش در شرایط زندگی مشترک قرار نگرفته است و نمی تواند راهنمای مناسبی برای آن ها باشد.
نکته دیگر هم این که اظهار تنفر یا علاقه به شوهرخواهر، کار درستی نیست. با توجه به این که خواهرش، شوهرش را دوست دارد و این اظهار نظر ها ممکن است مشکلات جدی در زندگی خواهرش به وجود بیاورد. در پایان توصیه من به چنین افرادی این است که به یک مشاور متعهد مراجعه کنند تا متوجه شوند که صلاحیت اظهار نظر در زندگی مشترک دیگران را دارند یا نه.(عبدالحسین ترابیان- کارشناس و مشاور خانواده/خراسان)
جام جم سرا: ما به شما خواهیم گفت چطور روابطتان را با خانواده همسرتان تنظیم کنید که نه سیخ بسوزد نه کباب!
والدین هر کس مال اوست!
درست است که پدر و مادر همسرتان از این به بعد حکم پدر و مادر شما را خواهند داشت و شما آنها را مامان و بابا صدا میکنید اما آنها هیچ وقت واقعا پدر و مادر شما نمیشوند. پس مرزهای ارتباطی را با آنها حفظ کنید و در نزدیک شدن به آنها زیاده روی نکنید. چون مطمئنا اگر مشکلی پیش بیاید در انتها والدین حق را به فرزند خودشان میدهند نه شما. احترام و فاصله را حفظ کنید و مراقب باشید زیاد به آنها نزدیک نشده، زیاده از حد رفت و آمد نکنید و شوخی و راز گویی را با آنها محدود کنید.
رفت و آمدتان را کنترل کنید
طوری نباشید که بعد از عقد همیشه شما را خانه نامزدتان پیدا کنند و روزهای متوالی به خانه خود سر نزنید. اگر رفتوآمد با خانواده همسرتان بیش از عرف باشد باعث درگیری میشود. حتی در دوران عقد، اقامتهای طولانی مدت شما در خانه پدری همسرتان میتواند زمینه دخالتهای آینده خانواده همسرتان در زندگی شما را فراهم کند.
اگر دعوا شد
شاید با نامزد یا همسرتان یک بگو مگوی جزیی داشته باشید که خانواده همسرتان در جریان آن قرار گرفته است. فکر میکنید در این باره باید اجازه دخالت بدهید یا نه؟ اگر واقعا نیتشان خیر باشد و بخواهند پادرمیانی کنند چطور؟ در این موارد، اولویت مداخله با کسی است که برای زن و شوهر جایگاه خوبی دارد و هر دو طرف او را قبول داشته باشند. مثلا اگر هر دو، پدر داماد یا مادر عروس را قبول دارند فقط نظر او را بپرسند و اجازه دخالت را به دیگران ندهند.
در دوران عقد، اقامتهای طولانی مدت شما در خانه پدری همسرتان میتواند زمینه دخالتهای آینده خانواده همسرتان در زندگی شما را فراهم کند
حمایت مالی را نپذیرید
قطعا خانواده همسر شما با حسن نیت اقدام به حمایت مالی شما میکنند اما شما باید بین پذیرش این حمایت و قناعت بیشتر و متکی بودن به خود، دومی را انتخاب کنید. حمایتهای مالی این حق را برای خانواده حمایتگر ایجاد میکند تا در امورتان دخالت کرده، بخواهند زیر و بم هزینهکردهای شما، شکل زندگی و رفت و آمدها و حتی رابطهتان را کنترل کنند.
او همیشه فرزندشان میماند
روابط عاطفی میان اعضای خانواده به قدری قوی است که حتی پس از ازدواج فرزندان باز هم این ارتباط وجود خواهد داشت و پدر و مادر هنوز خود را بخش اصلی زندگی فرزندشان میبینند. پس وابستگی شما به خانوادهتان امری طبیعی است، اما مهم است که بتوانید از همان دوران عقد میان انتظاری که به عنوان همسر و انتظاری که به عنوان فرزند از شما وجود دارد تمایز قائل شوید.(تبیان)
جام جم سرا: با ازدواج شرایط زندگی افراد تغییر میکند و از جمله این شرایط، نقشهای فرد در زندگی جدید است. فرد علاوه بر نقشهایی که در خانواده خود داشته از جمله فرزند، خواهر یا برادر بعد از ازدواج نیز نقش همسر، عروس یا داماد را برعهده دارد و این نقشهای جدید وظایفی را به همراه میگیرد که فرد با مدیریت مناسب میتواند از بروز اختلاف جلوگیری کند.
بعد از ازدواج وتشکیل خانواده برقرار کردن تعادل و تعامل مناسب میان والدین و همسریکی از مهمترین تکالیف زوجین است. از طرفی نیز سوء تفاهم و اختلاف با خانواده همسر برای زوجین امری اجتناب ناپذیر است. با ازدواج، زوجین با خانوادهای که تا کنون تعاملی با آنها -به عنوان عروس یا داماد- نداشتهاند وارد ارتباط میشوند. واقعیت این است که وقتی افراد ازدواج میکنند، به این موضوع توجه نمیکنند که با یک خانواده دیگر وصلت کردهاند. دقت کنید با یک خانواده نه با یک فرد. ممکن است این خانواده رسم و رسوم، رفتارها، اعتقادات و عادتهایی برخلاف شما داشته باشند. زمانی که این اختلاف نظرها یا تفاوتها در زمینههای مختلف به شما و همسرتان سرایت کند، کشمکش و درگیری شروع میشود.
در ادامه راهکارهایی برای مدیریت بهترارتباط با خانواده همسر و نیز خانواده پدری ارائه میشود:
ذهنیت منفی خود را تغییر دهید. اینکه افراد چه نگرشی به خانواده همسر دارند بسیار مهم است؛ مثلا اگرخانم در خانوادهای بزرگ شده که خانواده پدر -از جمله مادربزرگ، پدر بزرگ، عمه و...- با دخالت کردن باعث ایجاد تنش و نارضایتی مادر شدهاند در این حالت احتمالا خانم پیش داوری و نگرش خوبی به خانواده شوهر نخواهد داشت. همین عامل میتواند باعث پیشداوری و به وجود آمدن افکار منفی نسبت به رفتارهای خانواده همسرشود که آغاز کننده بسیاری از سوء تفاهمها و تنشها میشود.
به خانواده همسر خود احترام بگذارید. احترام به خانواده همسر جزو ضروریات یک ارتباط خوب است. حتی اگر به شما علاقهای ندارند، رفتاری انجام ندهید که ارتباطتان بدتر شود. هرگز با آنها با لحن بد صحبت نکنید و به آنها توهین نکنید. به ارتباط با آنها علاقه نشان دهید و به حرفشان توجه کنید.
در پی تغییر خانواده همسر خود نباشید. آنها را همان طور که هستند بپذیرید. سعی کنید به جای اینکه منتظر بمانید آنها رفتارخود را تغییر دهند شما با رفتاری معقول و سنجیده همراه با احترام و محبت شاهد تغییرات مثبتی در ارتباطاتتان باشید.
اختلافات و مشکلات خود را با خانوادههایتان در میان نگذارید. دربسیاری از مواقع بیان مشکلات با خانوادهها، ضمن اینکه راه رابرای دخالت در زندگی شما باز میکند، به علت نداشتن آگاهی و تخصص کافی و همچنین از سر دلسوزی راه حلهایی از طرف آنها ارائه میشود که ممکن است اوضاع را از آنچه هست بدتر کند. دیگر اینکه نگرش منفی نسبت به همسر شما در ذهن خانوادهها ایجاد میشود که زمینه ساز اختلافات بیشتر خواهد شد.
علاقه خود را به آنها نشان دهید، از صحبت کردن درباره کدورتهای گذشته، اجتناب کنید وآنها را متوجه این مسئله کنید که ارتباط خوب و صمیمانه به همراه احترام متقابل با آنها یکی ازضروریات زندگی مشترک شماست.
گذشت کنید. گذشت به معنای فراموش کردن مسئله نیست، بلکه گذشت به معنای رها کردن خود از خشم است. گذشت نشانه کنترل شما بر احساساتتان است نه ضعف شما. (سارا هجری - روانشناس بالینی/خراسان)
جام جم سرا: او ادامه میدهد: شوهرم با اینکه بارها متوجه شده که تصمیم گیریاش اشتباه بوده، اما باز هم راضی نمیشود که با دیگران مشورت کند.
آشنایی در یک پروژه ساختمان سازی
مرد جوان در حالی که مدام گوشه لبش را گاز میگیرد، میگوید: ۲ سال پیش در یک پروژه فنی - عمرانی با هم آشنا شدیم. هر دو مهندس بودیم و کارمان در آن پروژه، طوری بود که هر روز همدیگر را میدیدیم. من که از همان روز اول به او علاقهمند شدم، چند ماهی صبر کردم و بعد از یک جلسه کاری، درخواست ازدواجم را مطرح کردم. احساس کردم که خیلی هم از خواستگاری من تعجب نکرده است؛ بنابراین قرار شد چند جلسهای با هم صحبت کنیم و در صورت داشتن تفاهم، من به خواستگاریاش بروم.
در اولین جلسه، با حقوق چندین ماهم که پس انداز کرده بودم برایش یک تلفن همراه به عنوان هدیه خریدم. فکر کنم ۱۰ باری همدیگر را در پارک و سینما و کافی شاپ و... دیدیم و هربار به این نتیجه میرسیدم که انتخابم، بهترین انتخاب است. بنابراین موضوع را با خانوادهام در میان گذاشتم و آنها به دلیل اینکه دختر خانم، ۶ سال از من بزرگتر بود، مخالفت کردند. هرچند بالاخره و با اصرار من موافقت کردند و رفتیم خواستگاری و عقد کردیم.
خریدن خودرو با طلاهای همسر
زن در پاسخ به این سوال که شما هم راضی به این ازدواج بودید، میگوید: من بیشتر از او عاشقش شده بودم و فکر میکردم با این ازدواج، خوشبختترین دختر روی زمین خواهم شد. البته روزهای اول زندگیمان عالی بود. روزهایی که دوست نداشتم تمام شود تا از شوهرم دور شوم.
یک سالی که در عقد بودیم به خوبی و خوشی تمام شد تا تقریبا یک سال پیش که خانه خودمان رفتیم. مشکلاتمان از همان هفته اول شروع شد که تصمیم گرفتیم خودرو بخریم. شوهرم بدون مشورت با من، مقداری از هدیههای ازدواجمان و طلاهای من را برداشته بود و یک پراید خریده بود. من و خانوادهام از این کار او خیلی ناراحت شدیم، ولی او زیر بار اینکه اشتباه کرده است نمیرفت.
خریدن کوبیده برای ناهار و یک مشکل جدید
مرد در این لحظه دستش را جلو میآورد و دست من را میگیرد و میگوید: مشکل ما دقیقا همین جاست. چرا خانواده خانمم باید از این قضیه ناراحت شوند. اصلا چرا آنها باید درباره اینکه من با پولهایم چه چیزهایی میخرم، نظر بدهند. فقط خرید خودرو که نیست، من یک روز فامیلهایم را دعوت کردم و برایشان از بیرون کوبیده گرفتم. چند روز بعد مادرخانمم به من گفت که چرا ولخرجی میکنی و باید یک چیزی در خانه درست میکردی و همان را به آنها برای ناهار میدادی. من با این شرایط نمیتوانم زندگی کنم.
تاوان اشتباه
زن در حالی که دستمال کاغذی را در دستش مچاله میکند، جملاتی را زیر لب زمزمه میکند که واضح نیست. از او میپرسم به شوهرتان حق میدهید...؟ میگوید: نه. کاش حداقل تصمیمهای خودسرانهاش درست باشد؛ به طور مثال، همین خودرویی که خرید هزار تا مشکل داشت و آخر هم مجبور شد به یک بنده خدای دیگری قالب کند! من فقط به او میگویم برای تصمیمهایت با من و خانوادهام مشورت کن، اما او زیر بار نمیرود. من تا چه زمانی باید تاوان اشتباهات شوهرم را بدهم. تا زمانی که شوهرم دست از غرور بیجایش برندارد، مشکل ما حل شدنی نیست.
خریدن یخچال با تایید خانواده همسر
مرد در این لحظه میگوید: چرا من باید برای تصمیماتم با خانواده زنم مشورت کنم. خیلی مسخره است که من مهندس ۲۶ ساله برای خریدن فرش و یخچال برای خانه خودم، بروم تایید زنم و خانوادهاش را بگیرم. من دوست دارم خودم برای زندگیام تصمیم بگیرم و روی پای خودم بایستم. البته اینکه همسرم میگوید در خرید خودرو اشتباه کردهام، راست میگوید ولی این دلیل نمیشود که دیگر هیچ تصمیمی نگیرم تا مبادا اشتباه کرده باشم.
منشی دادگاه شماره پرونده این زوج جوان را اعلام میکند و زن و شوهر جوان هم راهی جلسه دادگاه میشوند.
توصیه به مشورت به صورت غیر مستقیم
برای اطلاع از این که چگونه در زندگی از بروز مواردی مشابه مشکلات این زن و شوهر جلوگیری یا پیشگیری کرده باشیم، به سراغ رضا آذریان، کارشناس و مشاور خانواده میرویم تا نظر او را درباره دلایل طلاقهای این چنینی جویا شویم.
این مشاور میگوید: تمایل نداشتن به مشورت با دیگران یکی از نشانههای برخوردار نبودن از بلوغ عقلی و فکری است. به طور طبیعی یک آدم عاقل با کلیت مشورت کردن با دیگران مخالف نیست. البته گفتن این نکته به همسر نباید به صورت مستقیم باشد چراکه باعث موضع گیری او خواهد شد.
ابراز وجود نامناسب
آذریان ادامه میدهد: آن طور که اطلاعات پرونده نشان میدهد، زن علاوه بر اینکه ۶ سال از شوهرش بزرگتر است تحصیلات بیشتری هم دارد که همین میتواند دلایلی برای تمایل نداشتن مرد به مشورت کردن با او باشد.
معمولا زمانی که یک زن از شوهرش بزرگتر است، پاسخ مناسبی به حس برتری جویی که به طور طبیعی در مردها وجود دارد، داده نمیشود و همین مشکل زا خواهد بود؛ بنابراین شاید یکی از علتهای اینکه در این خانواده، شوهر بدون مشورت کردن تصمیم گیری میکند، ابراز وجود نامناسب در برابر همسرش است و شوهر به نوعی با انجام چنین رفتاری، قصد اثبات خودش را دارد.
انتخاب عامل سوم
این مشاور خانواده میگوید: یکی از مشکلات رایج خانوادهها، نبود عامل سوم است. زن و شوهرها باید با یکدیگر قرار بگذارند که برای هر مسئله و مشکلی با هم گفتوگو کنند. با این حال و اگر باز هم به تفاهم نرسیدند به سراغ عامل سوم بروند و برای رسیدن به نتیجه نهایی از او کمک بگیرند؛ عامل سومی که هر دو قبول دارند و از قبل او را انتخاب کردهاند. بنابراین عامل سوم که میتواند خانواده همسر یا روحانی محل یا یک مشاور باشد باید مورد قبول هر ۲ نفر باشد و در اوایل شروع زندگی مشترک انتخاب شده باشد. در خور ذکر است که اگر یکی از زوجین از همسرش بخواهد که فقط با خانواده من مشورت کنیم، احساس نداشتن استقلال در همسرش باعث مخالفت خواهد شد و آسیب زا خواهد بود. (مجید حسین زاده/خراسان)
گاهی خود همسران هستند که به صورت غیرمستقیم والدین را به دخالت کردن در زندگیشان دعوت میکنند. در واقع برخی همسران بیشتر در معرض دخالتهای اطرافیان هستند. خصوصیات شخصیتی و رفتاری آنان باعث میشود دیگران و به ویژه والدیشان نتوانند به این افراد اعتماد کنند و در نتیجه تصور میکنند بهتر از آنان صلاحشان را تشخیص میدهند.
همسران میتوانند با به کار گیری روشهایی از میزان دخالت والدین در زندگی مشترکشان بکاهند. در اوایل ازدواج معمولاً خانوادهها هنوز اطمینان لازم را به همسران جوان پیدا نکردهاند، در نتیجه ممکن است بیشتر دخالت کنند؛ که البته در طول زمان و با پیدا کردن اطمینان تا حد بسیاری این دخالتها میتواند کاهش یابد.
در ابتدای ازدواج همسران معمولاً حساسیت بیشتری دارند، چرا که خودشان هم میدانند هنوز به اندازه کافی مستقل نشدهاند و در نتیجه، به صورت ناخودآگاه، هر لحظه منتظرهستند اطرافیان برایشان تصمیم بگیرند و به نوعی در زندگی آنان دخالت کنند البته این موضوع در افرادی که در سنین پایین ازدواج کردهاند، بیشتر دیده میشود.
همسرانی که برای کوچکترین کاری با والدین خود مشورت میکنند به صورت غیر مستقیم از خانوادههای خود برای دخالت کردن در زندگی مشترکشان دعوت میکنند. این همسران در کوتاه مدت غالباً نمیتوانند تغییری در وضعیت خود ایجاد کنند؛ چرا که این موضوع علاوه بر اینکه برایشان عادت شده است، به مسائل دیگری نیز بر میگردد. از جمله اینکه این همسران غالباً از مهارتهای مهمی چون مهارت حل مسئله آگاه نیستند و در نتیجه اگر هم بخواند به خودشان فشار بیاورند که کمتر با والدین خود تماس بگیرند، ممکن است تصمیمات اشتباهی بگیرند و اعتماد والدینشان را کم کنند.
به این دسته از همسران توصیه میکنم نقطه ضعفهای خودشان را که باعث میشود دائم به دنبال مشورت گرفتن از والدین خود باشند شناسایی و آنها را برطرف کنند.
گاهی اوقات یکی از همسران اعتماد به نفس ضعیفی دارد یا اصلا هر دو آنان دچار این مشکل هستند. این گروه از همسران هر تصمیمی که میگیرند نیاز دارند تایید دیگران را بگیرند و در نتیجه ممکن است به دنبال تماس با مادر، خواهر یا پدر خود باشند. این نقطه ضعف البته احتمال تصمیمات اشتباه را هم میتواند افزایش دهد چرا که افرادی که اعتمادبه نفس ضعیفی دارند غالباً تصمیمات خود را خیلی سریع تغییر میدهند و ممکن است تصمیمی را عملی کنند که چندان به آن نیندیشیده و نقط ضعف احتمالی را شناسایی نکرده باشند.
غالباً این گروه از همسران در مقابل دخالتهای احتمالی دیگران بسیار آسیب پذیرند و اذیت میشوند؛ پس اگر تصور میکنید به این گروه تعلق دارید زودتر برای رفع مشکل دست به کار شوید.
به دلایل گوناگونی ممکن است همسران بعد از ازدواج به خانوادههای پدری خود از نظر اقتصادی وابسته باشند. دانشجو بودن، سربازی رفتن یا زیر بار قسطهای گوناگون قرار داشتن میتواند باعث شود همسران مورد حمایت مالی به صورت ماهیانه و ثابت خانوادههای خود قرار بگیرند. در این وضعیت که خانواده جدید هنوز کاملا مستقل نشده است و به خانوادههای اصلی خود وابسته هستند، احتمال دخالت کردن خانواده بیشتر از شرایط عادی است.
اگر در آستانه تشکیل خانواده هستید و نیازمند کمک دیگران، حتی الامکان سعی کنید این کمک را در یک نوبت دریافت کنید و نه به صورت مستمر و دائمی و اگر هم در حال کمک گرفتن هستید تلاش کنید تا حدامکان زودتر مستقل شوید. (نرگس عزیزی - کارشناس ارشد مشاوره خانواده/ سپیده دانایی)
98
به گزارش جام جم سرا به نقل از برترینها، چطور می توانیم در چنین شرایطی با همسرمان در یک جبهه باقی مانده و مانع تبدیل این موضوع به موضوعی تفرقه برانگیز و البته بحرانی غیرقابل حل در رابطه دو نفره خود شویم.
یکی از نکات مهم در زمان مواجه شدن با دخالت خانواده همسر در زندگی مشترک، مدیریت احساسات و هیجانات ناخوشایند است چرا که اگر نتوانید مدیریت خوبی بر احساسات خود داشته باشید، احتمال برخوردهای نپخته نیز زیاد می شود. پس پیش از انجام هر اقدام دیگری سعی کنید روشی مناسب برای مدیریت احساسات خود بیابید تا به این ترتیب مانع فوران احساسات ناخوشایند و برخوردهای نادرست شوید.
یادتان باشد هر چقدر بتوانید احساسات خود را بهتر مدیریت کنید، بهتر می توانید از پس مدیریت کلی ماجرا برآمده و رابطه خود و همسرتان را نیز از تاثیرات سوء این ماجرا دور کنید.اما برای مدیریت بهتر احساسات در چنین شرایطی به چه نکاتی باید توجه داشته باشیم؟
1- احساسات خود را به درستی بشناسید
شناسایی احساسات ناخوشایند در این شرایط، قدم اول برای مدیریت آنهاست. گاهی افراد نمی توانند عصبانیت خود را به خوبی شناسایی کرده و در نتیجه واکنش درستی نیز نسبت به آن ندارند.
به عنوان مثال خانمی می گفت بعد از هر بار تماس تلفنی مادر شوهر یا آمدن مادر شوهر به خانه آنها، او با فرزندش دچار مشکل شده و حتی دست به تنبیه بدنی بر سر چیزهای کوچک می زد.
بعد از کنکاش متوجه شد که رفتارهای ناخوشایند مادر شوهر، همیشه باعث عصبانیت او شده است اما او که چندان توجهی به احساسات خود نداشت، این عصبانیت را سر فرزند خردسال خود تخلیه می کرد.
2- روش آرام سازی متناسب با خودتان را بیابید
شناخت احساسات ناخوشایندی چون عصبانیت یا اضطراب، قدم اول برای مدیریت احساسات است. نکته دوم شناسایی روش های کارآمد در آرام سازی است. نکته مهم این است که هر چند روش های آرام سازی وجود دارد که برای غالب افراد مفید و کارآمد است اما قانون ثابتی در این زمینه وجود نداشته و لازم است روش هایی متناسب با وضعیت خود را شناسایی کنید.
3- منابع حمایتی جایگزین برای خود بیابید
در ابتدای مواجهه با دخالت های خانواده همسر و زمانی که هنوز از نظر هیجانی آرام نشده اید، اگر همسرتان دید مشابهی در این موضوع با شما ندارد بهتر است با او وارد گفتگو نشده و سعی در متقاعد کردن او نداشته باشید اما بسیاری از افراد زمانی که می خواهند چنین توصیه ای را عملی سازند، دچار مشکلی دیگر می شود. آنها متوجه می شوند که به شدت احساس تنهایی و بی پناهی می کنند.
برای مقابله با چنین احساسی بهتر است در این روزهای حساس به دنبال یافتن حمایت عاطفی از فردی امین و منصف باشید. توجه داشته باشید که اگر قرار باشد شما با فردی درد دل کنید که او با بازخوردهای خود، شما را عصبی تر می کند، مطمئن باشید که گزینه مناسبی را انتخاب نکرده اید.
نکته دوم این که با کسی در مورد مشکل خود صحبت کنید که مطمئن هستید صحبت های شما را با دیگران در میان نگذاشته و رازدار خوبی است و نکته سوم این که به درد دل کردن به عنوان گزینه ای همیشگی و دائمی و در رابطه با هر موضوعی نگاه نکنید، چرا که قرار نیست فردی دیگر را جایگزین همسرتان که نزدیکترین فرد به شماست، بکنید بلکه تنها برای گذر از این بحران و به صورت موقت قرار است از چنین روشی بهره ببرید.
4- خاطرات ناخوشایند خود را مرور نکنید
حداقل کاری که می توانید انجام دهید تا احساسات منفی در شما تشدید نشود این است که حوادث ناخوشایند را دائم با خود تکرار نکنید. اگر قرار باشد هر روز یاد فلان برخورد مادر شوهر خود بیفتید یا حرف های آنها را در ذهن خود مرور کرده و به دنبال یافتن قصد و منظور رفتارهای آنها باشید، می توانید مطمئن باشید که نه تنها در گذشت زمان آرام تر نخواهید شد که به احتمال زیاد هر روز ناراحت تر از روز قبل بوده و البته پیشداوری های شما در مورد رفتارهای خانواده همسرتان هم افزایش خواهند یافت.
پس تا می توانید برای خود مشغولیت های متنوع ایجاد کنید تا کمتر فرصت فکر کردن به اتفاقات گذشته را داشته باشید و البته از حضور در جمع هایی که چنین تفکراتی را تقویت می کنند، دوری کنید.
در پایان یادتان باشد منظور از چنین جمع هایی، گروه های فضای مجازی نیز هستند، گروه هایی که گاهی اوقات افراد حاضر در آن با بیان خاطرات خود در رابطه با موضوع دخالت خانواده همسر به تشدید احساسات ناخوشایند خود دامن می زنند.
5- از خانواده همسر خود هیولا نسازید!
علاوه بر مدیریت هیجانات و به ویژه زمانی که می خواهید در این مورد با همسرتان صحبت کنید لازم است به چند نکته توجه داشته باشید. نکاتی که البته به شما کمک خواهند کرد تا دیدی منصفانه تر نسبت به خانواده همسر خود داشته باشید.
گاهی اوقات دلخوری ما از برخی رفتارهای ناخوشایند خانواده همسر، آنچنان ما را تحت تاثیر خود قرار می دهد که به کل یادمان می رود که آنها ویژگی های مثبتی نیز دارند.
شاید بهتر باشد که لیستی از ویژگی های مثبت خانواده همسر تهیه کنید تا حتی در بدترین شرایط نیز یادتان باشد که آنها نیز مانند شما در کنار نقاط ضعف خود، ویژگی های مثبتی دارند. داشتن قضاوت منصفانه در این مورد هم در کوتاه مدت به شما کمک می کند تا هیجانات خود را بهتر مدیریت کنید و هم در طولانی مدت از نظر شناختی بهتر با موضوع کنار آمده و قضاوت درست تری داشته باشید. در عین حال که در زمان صحبت با همسرتان نیز احتمال بروز بگومگو به شدت کاهش پیدا خواهد کرد.
6- فرصت دفاع به همسر خود بدهید
اگر گله و شکایتی از خانواده شما حتی به درستی مطرح شود، شما چه واکنشی نشان خواهید داد؟ به احتمال زیاد از این موضوع ناراحت شده و شروع به دفاع یا توجیه رفتارهای آنها خواهید داشت. شاید هم اصلا با توجه به شناخت دقیق تری که شما از آنها دارید، بهتر بتوانید چرایی رفتار آنها را درک کرده و به عنوان مثال بگویید که در پس فلان گفتار آنها نه بدجنسی که سادگی بیش از حد قرار دارد.
حالا هم اگر می خواهید ناراحتی و دلخوری خود از رفتار خانواده همسرتان را با او در میان بگذارید، لازم است به او فرصت واکنشی از سر محبت و البته تعصب بدهید. شاید بگویید که داشتن تعصب خوب نیست اما یدتان باشد، نبود هیچ گونه تعصبی روی افرادی که دوست شان داریم نیز تقریبا محال است.
پس همانطور که از همسرتان انتظار دارید اگر کسی گله شما را به او کرد، او از شما دفاع کند، برای همسرتان باید این حق را قائل شوید که از خانواده خود نیز دفاع کند. در نظر داشتن چنین حقی باعث می شود تا کمتر وارد بگومگو با همسر برای اثبات درستی دیدگاه خود شوید.
7- هر کس را مسئول رفتار خودش بدانید
اگر قرار باشد شما به خاطر رفتار خانواده همسرتان از دست همسر خود عصبانی شوید، قطعا مشکلات شما و همسرتان هر روز تشدید خواهد شد چرا که شما در رابطه با موضوعی از دست همسرتان عصبانی هستید که او کنترلی روی آن ندارد.
شاید با خود بگویید اما همسرتان در مقابل تقاضای شما برای صحبت با خانواده اش مقاومت کرده و حاضر نمی شود به آنها تذکری دهد؛ کاری که می تواند رفتارهای ناخوشایند آنها را متوقف سازد. اگر شما چنین تصوری دارید، بد نیست به چند نکته توجه داشته باشید.
اول آنکه هر چند گاهی اوقات صحبت همسران با خانواده هایشان مفید است اما به هر صورت این کار معجزه نخواهد کرد، پس وزن زیادی برای این موضوع قائل نشوید.
نکته دوم اینکه اگر می خواهید اختلاف بین شما و همسرتان تشدید نشود، همیشه ماجرا را از دریچه نگاه او نیز در نظر داشته باشید. برای همین منظور یادتان باشد که صحبت کردن با خانواده خود و تذکر به آنها کاری بسیار دشوار برای هر فردی است و تعلل فرضی همسر شما شاید بیش از هر چیز به خاطر اخلاق مداری و داشتن علاقه به خانواده اش باشد و سوم آنکه درست است که همسرتان در رابطه با انتخاب خود، مبنی بر صحبت نکردن با خانواده اش مسئول است اما در هر حال این به معنای پذیرفتن مسئولیت تمامی رفتارهای ناخوشایند خانواده اش نخواهد بود!
8- رفتارهای ناخوشایند را به نیت های بد نسبت ندهید
وقتی ما رفتاری را از سر بدجنسی بدانیم، ناخودآگاه برای اثبات درستی ادعای خود به دنبال یافتن رفتارهای تایید کننده دیگر خواهیم رفت و آن وقت بعد از مدتی متوجه می شویم که بسیاری از رفتارهای مثبت یا بدون مشکل نیز به خاطر نسبت دادن آنها به نیتی بد، برای ما به رفتارهایی آزاردهنده و البته غیرقابل تحمل تبدیل شده است.
پس برای کاهش احساسات ناخوشایند خود و البته داشتن دیدی منصفانه، از نسبت دادن رفتارهای ناخوشایند خانواده همسر به نیت بد دوری کرده و در عوض سعی کنید موضوع اختلاف فرهنگی و تفاوت دیدگاه بین خود و آنها را همیشه در نظر داشته باشید چرا که بسیاری از رفتارهای خانواده ها که باعث دلخوری عروس ها یا دامادها می شود، به تفاوت فرهنگی بین خانواده ها برمی گردد و قصد آزار یا دخالتی در پس آنها وجود ندارد.
9- زمان درستی برای حرف زدن پیدا کنید
اگر تصمیم دارید که در ارتباط با رفتار خانواده همسر خود با او صحبت کنید، یادتان باشد زمان مناسبی که شما و همسرتان خسته نیستید را انتخاب کنید. بیان درست احساسات و استفاده از جملاتی که با «من» آغاز می شوند می تواند از سوءتفاهم های احتمالی جلوگیری کرده و جبهه گیری احتمالی همسرتان را کاهش دهد.
خبرگزاری آریا - دولت باراک اوباما، رییس جمهور ایالات متحده اخیراً تحریم هایی را علیه دو سرویس امنیتی روسیه اعمال کرده و 35 تن از مقامات امنیتی روسی را از خاک ایالات متحده بیرون رانده است. این حرکت که در پاسخ به هک های مداوم و مستند شده روسیه در سیستم انتخابات ایالات متحده طی سال 2016 صورت گرفته، محکم ترین پاسخ آمریکایی ها علیه حملات سایبری در تاریخ این کشور به حساب می آید.
سازمان امنیت ملی و پلیس فدرال آمریکا در گزارشی مشترک، چگونگی حملات روسیه به ایالات متحده را شرح داده اند و راه هایی را برای جلوگیری از دخالت های آتی ارائه نموده اند.
گفتنی است که اخیراً آزادی عمل رییس جمهور ایالات متحده برای پاسخ به حملات سایبری علیه انتخابات این کشور افزایش یافته و اوباما حالا این توانایی را دارد تا اداره اطلاعات نظامی خارجی روسیه (GRU) و سازمان امنیت مرکزی (FSB)، چهار مقام بلندبالای GRU و سه کمپانی که از حملات سایبری GRU پشتیبانی کرده اند را تحریم کند.
اوباما در بیانیه ای گفته است که تمام آمریکایی ها باید از حرکات روسیه مطلع باشند و افزوده: «در ماه اکتبر، وزارت من ارزیابی ما از حرکات روسیه برای دخالت در روند انتخابات ایالات متحده را منتشر کرد. این سرقت اطلاعات و عملیات های افشای اطلاعات، تنها می توانسته توسط مقامات دولت روسیه هدایت شود. علاوه بر این، دیپلمات های ما در مسکو توسط سرویس های امنیتی روسیه مورد آزار فراوان قرار گرفته اند که قابل پذیرش نیست. چنین حرکاتی، پیامدهایی دارد.»
در نهایت گفتنی است که علاوه بر این تحریم ها، دولت ایالات متحده دو محوطه در مریلند و نیویورک که توسط مقامات امنیتی روسیه مورد استفاده قرار می گرفت را نیز تعطیل کرده است. 35 مقام روسی نیز که به خروج از ایالات متحده محکوم شده اند، تنها 72 ساعت برای بازگشت به خاک وطن خود فرصت دارند.