جام جم سرا:
این روزها شیرخوارگاههای کشور به پناهگاه امنی برای کودکان بیسرپرت و بدسرپرست تبدیل شده است. پناهگاهی که آنها را از هر گونه آسیبی محافظت میکند تا شاید بیمسئولتی یا فقدان والدین آنها کمی جبران شود. گرچه نبود پدر و مادر خلا بزرگی است که هیچ کسی نمیتواند آن را برایشان پر کند.
بودن در کنار خانواده و تجربه آغوش والدین سهم ناچیزی است که این کودکان از دنیای کوچک خود انتظار داشتند ولی به دلایل مختلف این سهم از آنها سلب شده است.
به نقل از سینانیوز، بسیاری از آسیبشناسان اجتماعی اعتیاد، طلاق، روابط نامشروع، کودک آزاری و دیگر آسیبهای اجتماعی را ریشه اصلی رها شدن کودکان بیسرپرست و بدپرست در جامعه میدانند. چه بسا کودکانی که در شرایط بسیار بد خانوادگی زندگی میکنند و دولت هرگز حتی از وجود آنها هم با خبر نمیشود اما خیلیها هم شانس تجربه زندگی بهتر را پیدا میکنند.
به گفته دکتر همایون هاشمی، رئیس سازمان بهزیستی کشور، ۳۴ هزار کودک بیسرپرست و بدسرپرست در کشور وجود دارد که تحت پوشش بهزیستی هستند و خدمات شبانه روزی دریافت میکنند.
محیط بیرونی این شیرخوارگاه که در قسمتی از محیط اداری بهزیستی استان گیلان واقع شده پر از درختان بلند و سرسبزی است که بر حیاط شیرخوارگاه سایه انداختهاند.
به شیرخوارگاه وارد میشویم. محیطی امن و آرام که کارکنانش با گرمی و محبت از ما استقبال میکنند. کسانی که آنجا حکم پدر و مادر را برای کودکان دارند.
قشر آسیب پذیر جامعه را دریابیم
قبل از اینکه به سراغ کودکان برویم پای صحبتهای منیره سکوتی کارشناس و مسئول دفتر خانواده بهزیستی که مسئولیت نظارت بر خانههای شبانه و این شیرخوارگاه را همزمان بر عهده دارد مینشینیم و از او در زمینه جزئیات این شیرخوارگاه و تعداد کودکان میپرسیم، جواب میدهد: «در حال حاضر ۱۵ خانه شبانه روزی غیر دولتی و تنها یک شیرخوارگاه دولتی در استان گیلان وجود دارد. ظرفیت این شیرخوارگاه اسما ۳۰ نفر است ولی از آنجایی که بعضی از بچهها با مجوز قضایی معرفی میشوند گاهی اوقات تعداد ساکنان آن به ۳۴ نفر هم میرسد.»
منیره سکوتی در ادامه صحبتهای خود به اهمیت توجه به این کودکان میپردازد و میگوید: «همانطور که میدانید این کودکان در سنی قرار دارند که یکی از اقشار آسیب پذیر جامعه محسوب میشوند و به همین دلیل به مراقبت خاصی نیاز دارند. البته آنها تنها تا سه سال در این مکان زندگی میکنند و بر اساس مجوزی که اعلام شده است از سن ۳ تا ۶ سال به مرکز خصوصی نوباوه انتقال مییابند.»
کارشناس و مسئول دفتر خانواده بهزیستی ادامه میدهد: «میخواهیم شیرخوارگاه جدیدی خارج از محوطه اداری بسازیم چرا که ساختمان این شیرخوارگاه قدیمی شده و آخرین بار در سال ۸۳ بازسازی شده است.»
در انتظار دست نوازشگر
در حالی که گرم صحبت با مسئولین شیرخوارگاه هستیم به اتاق نوزادان میرویم. بیشترشان در تختهای خود دراز کشیدهاند البته یکی از آنها که انگار از همین حالا جنب و جوش را شروع کرده در روروئک بالا پائین میپرد کسانی که قرار است جای مادرش را پر کنند در قسمت جلوی شکمش متکایی قرار دادهاند که از شدت پریدن آسیب نبیند. البته آنها که دراز کشیدهاند هم در شیطنت دست کمی از او ندارند. به محض اینکه بالای سرشان میرویم دست و پایشان را تکان میدهند و میخندند انگار فقط منتظر کسی هستند که با آنها حرف بزند و نوازششان کند تا صدای خندهشان سالن را بردارد.
دل کندن از نوزادان کار سختی است اما باید به اتاق کودکان برویم، کودکانی زیبا و دوست داشتنی که وقتی وارد اتاقشان میشویم با تعجب به ما نگاه میکنند. یکی از خبرنگاران کودگی به نام آرش را تا آخرین لحظه در آغوش میگیرد و او بدون اینکه احساس غریبی کند فقط آرام به او خیره میشود.
وقتی از منیره سکوتی میپرسیم که خانوادهها بیشتر متقاضی فرزند دختر هستند و یا پسر میگوید: «در کل متقاضیان فرزند خوانده دختر بیشتر از پسر است ولی خوشبختانه وقتی با آنان مصاحبه و صحبت میکنیم بسیاری از آنها نظرشان را تغییر میدهند.»
افسانه خیراندیش مسئول شیرخوارگاه نوزادان و نونهالان مهر بهزیستی استان گیلان هم که در واقع مادر این کودکان است قدم به قدم ما را همراهی میکند و به سوالاتمان پاسخ میدهد.
تا جایی که افسانه خیراندیش به ما توضیح میدهد هزینههای این شیرخوارگاه از اعتبارات استانی و به خصوص کمک خیرین تامین میشود. تنها در سال ۹۲، ۱۰۰ میلیون تومان برای این شیرخوارگاه هزینه شده است. او میگوید: «قطعا اگر خیرین کمک نمیکردند با مشکلات بسیاری مواجه میشدیم. در واقع خیرین اکثر اقلام مورد نیاز این شیرخوارگاه را تامین میکنند.»
خیراندیش ادامه میدهد: «در این مرکز از کودکان معلول نیز تا ۲ سال نگهداری شده و آنها بعد از ۲ سال به مراکز توانبخشی انتقال داده میشوند.»
او از اعلام آمادگی خیرین برای کمک هر چه بیشتر به این شیرخوارگاه میگوید و توضیح میدهد: «همیشه نمیتوان به اعتبارات دولتی متکی بود به همین دلیل بر ظرفیتهای خیرین هم تکیه میکنیم چرا که هزینه درمان برخی از این کودکان بسیار زیاد است و علاوه بر این، تمامی اقداماتی که کودکان نیاز داشته باشند در این شیرخوارگاه انجام میشود.»
انتظار برای شنیدن
یکی از کودکان نظرم را بسیار جلب میکند آرام و بیسر و صدا در گوشهای نشسته و بازی میکند. نامش را از کارکنان شیرخوارگاه میپرسم. امیرحسین، پسری که نه میتواند صدایی بشنود و نه حرف بزند.
سکوتی میگوید: «امیر حسین در نوبت کاشت حلزون است، امیدواریم عمل او با موفقیت انجام شود.»
از او میپرسم: «چند نفر از این کودکان به علت کودک آزاری به شیرخوارگاه آمدهاند.» پاسخ میدهد: «نمیتوان تعدادشان را به طور دقیق گفت. گاهی اوقات پذیرش این کودکان زیاد و گاهی هم کم است. البته باید این را بگویم که کودکان ۳ تا ۶ سال بیشتر مورد کودک آزاری قرار میگیرند تا کودکان کوچکتر.»
به گفته مسئول شیرخوارگاه مهر، کودکان تنها با حکم قضایی وارد شیرخوارگاه میشوند. البته این امید که روزی پدر و مادرشان پیدا شود همیشه وجود خواهد داشت به همین دلیل عکسهای کودکی که رها شده در مدت زمانی که در مرکز نگهداری میشود در روزنامههای محلی به مدت یک تا دو هفته چاپ شده، استعلام آنها گرفته میشود. بعد از بررسی کلانتری اگر کاملا از عدم شناسایی والدین اطمینان حاصل شود با مجوز قضایی اقدامات لازم برایشان انجام میشود.»
بنابر گفتههای کارشناس و مسئول دفتر خانواده بهزیستی، براساس قانون حمایت از کودکان، در صورتی که عدم صلاحیت والدین اثبات شود کودکان تنها ۲ سال در شیرخوارگاه نگهداری شده و به نوعی اقدامات فرزند خواندگی این کودکان تسریع میشود. این در حالی است که در گذشته مدت زمان نگهداری کودکان بد سرپرست در شیرخوارگاهها ۳ سال بود و پس از ان اقدامات فرزند خواندگی انجام میشد.»
بازدید ما تمام میشود، وقتی میخواهیم از محیط شیرخوارگاه بیرون برویم صدای گریه آرش توجه همه را به خود جلب میکند. او دوست ندارد از آغوش همکارم جدا شود و همین موضوع دلیل اصلی گریه کردن او است. آرش به آغوش گرم پدر و مادر نیاز دارد ولی...
کودکان بیسرپرست و بدسرپرست حاصل آسیبهای اجتماعی هستند که خود میتوانند آسیبهای بیشتری را تولید کنند، این چرخه وقتی متوقف میشود که فکر و برنامهای برای این معضل اجتماعی داشته باشیم. شاید بد نباشد هر کدام از مسئولان هر از چندگاهی به مراکز نگهداری از این کودکان سر بزنند تا مثل ما آرزو کنند که دیگر هیچ کودکی طعم تنهایی را نچشد.