وقتی که صحبت از یک استراتژی بازاریابی بلند مدت به میان می آید شاید بتوان بازاریابی جاذبه ای را در لیست انتخاب های اصلی قرار داد.
به گزارش آلامتو و به نقل از ibazaryabi.com؛ بازاریابی جاذبهای تا اینجا کار، راه طولانی و پرشیب و فرازی را طی کرده است. چیزی که زمانی مفهومی انتزاعی و ناشناخته بهحساب میآمد، امروزه یک کلمه عادی و بخشی از هر کسبوکار آنلاین است و هر روز شرکتهای بیشتری هستند که به گنجاندن آن در استراتژی بازاریابی خود اقدام میکنند.
بر اساس اطلاعاتی که تاکنون در این رابطه حاصلشده است:
– 93% از شرکتهای استفادهکننده از این استراتژی شاهد افزایشی در تولید سرنخ بودهاند.
– داشتن یک وبلاگ ساده باعث میشود که بازاریابان تا 13 برابر نتایج بهتر و بهتری را از فعالیتهای خود کسب کنند.
– اتخاذ یک استراتژی بازاریابی محتوایی موجب میشود تا نرخ تبدیل در وبسایت شما دو برابر شده و از 6% به 12% برسد.
– برندهایی که از استراتژی بازاریابی محتوایی استفاده میکنند، تا سقف 14$ یعنی چیزی در حدود 50 هزار تومان در هزینههای کسب یک مشتری صرفهجویی کنند.
– . . .
اما بازاریابی جاذبهای یک معجزه و کیمیای سعادت برای کسبوکارها نیست؛ حقیقت این است که این استراتژی برای همه کسبوکارها مؤثر نبوده و نتایج تضمینشدهای مانند موارد بالا را حاصل نمیآورد. در بسیاری از موارد به دلیل عدم موفقیت و کسب نتایج حاصله به این نتیجه میرسیم که مثلاً فلان شرکت یا مجموعه اصلاً نباید از قدم اول اقدام به استفاده از استراتژی در فعالیتهای خود میکرد. چرا؟ به دلیل عدم وجود تعهد . . .
باوجودآنکه در کنار این مقدمه همچنان معتقد به وقوع معجزه از طرف اتخاذ استراتژی بازاریابی محتوایی در سلسله فعالیتهای خودتان هستم، اما بازهم اعتقاددارم که کلاً باید شرایط و فاکتورهایی در جریان باشد تا در استفاده از این استراتژی به موفقیت دست پیدا کنید. در ادامه 5 حقیقت تلخ را در رابطه با استراتژی محتوایی یا جاذبهای همراه با درسها و نکاتی از برخی کسبوکارها دنبال میکنیم:
شاید شما هم ازجمله افرادی باشید که درنتیجه خواندن مطالب مختلف در رابطه با بازاریابی محتوایی تصور میکنید این یکراه حل ساده و آسان است و البته پس از شروع آن در ماه بعد قادر به بستن ده قرارداد جدید میشوید. اما درواقع باید بگویم که اینگونه نیست و نتیجه گرفتن از بازاریابی محتوا نیازمند وقت و صبوری بسیار زیاد است. شما باید محتوا مناسب و باکیفیت تولید کنید، آن را بر روی سایت منتشر کنید، آن را از طریق شبکههای اجتماعی ترویج کنید و درنهایت با تکرار این روند موفق به شناساندن خودتان به مشتری شوید.
اگر تمایل به دریافت نتایج کوتاهمدت هستید، من بجای استفاده از این استراتژی، تبلیغات کلیکی را به شما پیشنهاد میکنم که بهسرعت بیشتری برای شما مشتری جذب میکند، اما بهطور طبیعی هزینه بسیار بیشتری برای شما دارد و نتایج حاصل از آنهم ماندگار نیست. میتوانم این روش را به نسبت بازاریابی کلیکی با خرید یکخانه یا اجاره کردن یک واحد مقایسه کنم. زمانی که واحدی را اجاره (تبلیغات کلیکی) میکنید، میتوانید بهترین خانه را با کمترین هزینه از آن خود کنید، اما این موضوع بستگی به این دارد که تا چه زمانی چکهای اجاره را تحویل دهید. درصورتیکه خانهای اجاره کنید، کاری اضافه نباید انجام دهید و هر چه که خراب شود، به مالک واحد گزارش میکنید، اما در صورت خرید خانه(استراتژی بازاریابی محتوایی) اینطور نیست، باوجوداینکه هزینه بسیار بیشتری را پرداخت کردهاید.
این را هم به یاد داشته باشید که سایتهای بسیار زیادی هستند که حتی قبل از شما راهاندازی شدهاند، اما اقدام به استفاده از این استراتژی نکردهاند، اما اگر این کار در کوتاهمدت انجامشدنی بود، مطمئناً آنها زودتر از شما اقدام به استفاده از این استراتژی میکردند.
بازاریابی محتوایی بیشتر شبیه به ورزش کردن است. اگر هرچند ماه یکبار به سالن ورزش بروید، نتیجهای نمیگیرید. بهطور مشابه، اگر برای سه ماه متوالی هرروز به سالن ورزشی بروید و سپس تا آخر سال این روند را ترک کنید، بازهم نتیجه کسبشده ماندگاری نخواهد داشت. ورزش کردن برای 5 نوبت در هفته بسیار بهتر از یکبار در هفته است. استمرار داشتن در کار بسیار بهتر از تنها یکبار حاضر شدن و انجام یک ورزش و نرمش ساده بیستدقیقهای است.
متوجه منظورم شدید، اگر میخواهید نتایج خوب و ماندگار از بازاریابی محتوایی بگیرید، باید آن را بهصورت مستمر و برای مدت طولانی انجام دهید. اگر نتایج موردنظر را سریع میخواهید دریافت کنید، باید حجم و فراوانی محتوای تولیدی را بیشتر و بیشتر کنید.
اگر غیرازاین باشد، نتیجهای نمیگیرید، بهعبارتدیگر عدم توجه به این موضوع و عدم داشتن استمرار در کار مانند این است که به مربی ورزشی خود بگویید میخواهید فلان مقدار از اندازه دور کمر و شکم خود را کم کنید، اما اصلاً در سالن حضور پیدا نکنید و انتظار کسب نتیجه از فعالیت خود هم داشته باشید.
احتمالاً شاید شما هم این جمله یا نمونهای مشابه آن را شنیده باشید. این جمله درواقع از ولتر، نویسنده فرانسوی، است و باید توجه داشت که حتماً پشت این جمله یک فکر ناب قرار داشته که موجب شده تا مردمان مختلفی پس از گذشت این سالها، همچنان به آن استناد کنند. همه ما تا حدودی خواهان انجام دادن کارهای خودمان به بهترین شکل و با بالاترین حد استاندارد هستیم. حداقل در مورد خودم میتوانم بگویم که اینگونه است که برای متون تهیهشده برای وبلاگها از این شیوه استفاده میکنم و حتماً سعی میکنم که مطالبی ارائه کنم که بهخوبی مورد جستجو قرارگرفته شده باشد و اطلاعات زیادی از آن پشتیبانی کند. بااینوجود بازهم ممکن است پس از منتشر شدن، در آنها اشکالاتی دیده شود، یا حتی یک اشکال تایپی!!! به نظر من یک محتوا خوب و بدون نقص نهتنها باید ازنقطهنظر قواعد دستور زبان بیعیب و نقص باشد، بلکه باید لحن و شخصیت نویسنده را در خود داشته باشد، یک دیدگاه و دیدگاه مخصوص به خود را داشته باشد، بحثی جالبتوجه را ایجاد کند و به شما چیزی را یاد دهد که پیش از آن اطلاعاتی در مورد آن نداشتهاید.
اما مسئلهاین است که در رابطه با بازاریابی محتوا بالاخره دریکی از این مراحل روند تلاش شما متوقف میشود و در عمل خسته و مأیوس میشوید. به این منظور باید توجه کرد که آیا مخاطب و خواننده شما نیازی به دریافت مطلب همراه با لحن و تن صحبت کردن شما دارد؟ آیا نیازی به انتقال شخصیت نویسنده در مطلب وجود دارد، یا صرفاً باید در مطلب نکتهای جدید به وی آموزش داده شود؟ آیا اینکه به سؤالات مخاطب در یک مطلب پاسخ داده شود، به نظر کافی نیست؟ توجه داشته باشید که با پاسخ دادن به سؤالات مخاطب است که شما قادر به جذب مخاطب، حفظ وی و تبدیل کردن وی به یک مشتری هستید و این درنهایت هدف بازاریابی محتوا است.
باور کنید، ولتر حقیقت را میگوید، هرگز نباید اجازه دهید که داشتن کیفیت در حد کمال به دشمن درجهیک داشتن کیفیت در حد خوب تبدیل شود، اینگونه بازاریابی محتوایی شما ضرر و زیان بسیاری را متحمل میشود.
مسئلهای که در اینجا مطرح میشود، این است که در رابطه با استفاده از استراتژی بازاریابی محتوایی اغلب صاحبان کسبوکارها فقط و فقط چیزی کوتاه، شاید در حد یک مقاله یا توصیه یک دوست را در رابطه با استفاده و سود بردن از بازاریابی محتوایی دریافت میکنند و بلافاصله خواهان اجرای آن هستند، اما خودشان بههیچوجه وقت و زمان لازم برای نوشتن مطلب ندارند. پس با یک فرد که از قدرت تهیه مطلب، نگارش و جستجو مناسب و کافی برخوردار است تماس گرفته خواهان برونسپاری این موضوع به وی یا تیم همراه وی میشوند.
تا اینجا، کار کاملاً منطقی است. چراکه مثلاً در خود مجموعه آی بازاریابی ما تیمی از افراد را در اختیارداریم که در رابطه با موضوعات مختلف حوزه بازاریابی مطالبی را برای انتشار در وبسایت آی بازاریابی تهیه میکنند و جالبتر اینکه این تیم برای شرکتها و حوزههای دیگر که متفاوت از حوزه بازاریابی هستند هم مطالبی را بهصورت روزانه تهیه میکنند. اما مسئله آشنایی، شناخت و نزدیک شدن این تیم به برند شماست که برای این کار شما باید انرژی و کمک زیادی را به اعضای این تیم بکنید. اگر وقت و زمان کافی برای این کار در اختیار نداشته باشید، حاصل کار کاری باکیفیت ازنظر محتوایی است که در عمل قادر به جذب و جلب مخاطب و درنهایت تبدیل وی به مشتری برای شما نیست و در عمل کسلکننده است.
برای اینکه دچار چنین مشکلی نشوید، باید همواره سعی کنید محتوای شما دارای لحنی باشد که مخاطب شما آن را میپسندد و برای این کار نیاز به تحقیقات بازار و شناخت مشتری و خواسته وی دارید و البته که باید این اطلاعات را به تیم تولید محتوای خود انتقال دهید.
تجربه ما میگوید که سعی کنید مطالب را تا حدودی با لحن خودمانی تهیه کنید، البته این شیوه را باید تا جایی ادامه دهید که حالت بیاحترامی و توهین به خود نگیرید. توجه کنید که نگارش و انتشار محتوای بحثبرانگیز برای جذب مخاطب بیشتر و حفظ آنها لازم و ضروری است، اما با بیاحترامی به مخاطب کاملاً متفاوت است.
فرض کنیم که شما تا حدودی با موضوع بازاریابی محتوایی آشنایی دارید، نکات مطرحشده در این مطلب را خواندهاید، توانایی همکاری با تیم تولید محتوا را دارید، برای ادامه دادن آن در بلندمدت تصمیم حتمی گرفتهاید و . . .
اما هنوز یک کار دیگر مانده، و آن این است که بهترین تیم تولید محتوا هم قادر به انجام فعالیتهای بازاریابی و مذاکره و تمام کردن قرارداد یا فروش برای شما نیست. یعنی این وظیفهای است که بر عهده شماست و در این راه هم میتوانید از مشتریان بالقوهایجادشده توسط تیم تولید محتوا بهره ببرید. توجه داشته باشید که بازاریابی محتوایی اگر بهصورت صحیح و اصولی انجام بپذیرد، مشتریان بالقوهای را برای شما به ارمغان میآورد، اما این گروه از افراد بهطور بالقوه به معنای درآمد یا فروش برای شما نیستند و شما باید برنامهای تدوین شما برای تماس با آنها و پیگیری آنها داشته باشید تا درنهایت به سود برسید و از نتایج حاصل از اجرای استراتژی محتوایی خود عایدی داشته باشید، در غیر این صورت پس از مدتی اجرای این استراتژی برای شما بیمعنی شده و آن را رها میکنید.