خیلی اوقات شبهاتی که در جامعه مطرح می شوند ، وقتی دقیق بررسی می شوند می بینیم که از یک تفکر و سیاست و اعتقاد به جبر در ظلم، قتل و جنایت سرچشمه گرفته شده است ... چنانچه اگر غرب و یهود و دشمن به قتل و غارت کشورها و مظلومین جهان دستشان را آلوده می کنند، می گویند که این قضا و قدر الهی است و ما وسیله ای هستیم برای انجام این مقدرات چنانچه در تفکرات و رفتارهای یزید ملعون نیز این سخن دیده شده آن جا که پس از فاجعهی اسف بار کربلا و عاشورا، آنجایی که کاروان اسرا را آوردند و او خود را مقابل حضرات زینب کبری و امام سجاد علیه السلام دید، زود متوسل به موضوع "جبر در قتل و مرگ و کشتار" گردید و گفت: «دیدی خدا با برادرانت چه کرد؟» یعنی همه مقدرات و از جمله مرگ، دست خداست، پس مرا بابت این حادثه مؤاخذه و سرزنش نکنید. من مأمور اجرای اراده الهی بودم و با این فکر و اعتقاد می گوید که همه شما باید نتیجه بگیرید که خدا حق را به ما داده است.
یا در عصر حاضر داعیه داران حقوق بشر و یا حتی متأسفانه میان افراد در زندگی اجتماعی و سطح اجتماع در صنف ها و بخش های مختلف، دادگاه ها و مراکز این چنین حتی گاهی در محیط خانواده بین روابط خانوادگی می بینیم که عده ای می خواهند این کلام را القا کنند که «اگر تو کلاه مرا برداشتی یا در حق من ظلم و جنایتی کردی»، همه چیز در این عالم علت و معلول است و اختیار در آن نقش دارد و حق داریم تا تو را مجازات و قصاص کنیم؛ اما «اگر من کلاه تو را برداشتم و در حق تو ظلم و جنایت کردم»، بگو: تقدیر الهی چنین بوده است و نباید دم بیاوری و در همه حال باید شاکر بود.
متأسفانه دشمن و شیطان از ابزار خودی به جان افراد افتاده است، چنانچه از قدر و مباحث تقدیرات الهی استفاده سوء کرده و در جهت منافع سوء خود برداشت های شیطانی می کند ...
"قَدَر" یعنی اندازه و اصلاً معنای جبر ندارد. "تقدیر الهی" نیز یعنی اندازهای که خدا آن را خلق و وضع کرده است و معنایش جبر الهی نیست. برخی از مقدرات (اندازه ها) مبتنی بر جبر است و برخی دیگر مبتنی بر اختیار است و دین و احکام آمده تا انتخاب و اختیار انسان را اصلاح نماید.
خداوند متعال در اندازه گذاری ها (تقدیرها)، مقدرهای ثابت و مشروط دارد. مقدر ثابتش این است که این مغز بالاخره یک زمانی فرسوده و از کار افتاده میشود – هم چنین از مقدراتش این است که اگر کسی شراب نوشید، مغزش مختل میگردد – هم چنین از مقدراتش این است که اگر به انسان اختیار داده، ممکن است کسی قصد جان دیگری را اختیار کند – لذا از مقدراتش این شد که در قوانین و احکام هدایتی و تربیتی بفرماید که قصد جان بی گناه را نکنید - و از همان مقدرات و احکامش این است که بگوید: قاتل باید قصاص شود، تا امنیت بر جوامع انسانی حاکم گردد و تأکید می نماید که اهمیت قصاص را اهل تفکر و تعقل درک می کنند و تصریح می کند که قصاص سبب تقوا (پرهیز از ظلم و جنایت) می گردد – اینها همه مقدرات الهی است: «وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَاْ أُولِیْ الأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (البقره، 179)
در قرآن کریم آیات بسیاری نیز وجود دارد که گذشت و عفو را افضل از قصاص قلمداد نموده و به تقوا نزدیک تر برشمرده است. به ویژه در مسائل شخصی. چنان چه در اختلافات خانوادگی می فرماید در صورت تخلف می توانید متارکه کنید، اما اگر گذشت و صلح کنید، به تقوا نزدیک تر است: «وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوى»
پس، نه قصاص یک حکم مطلق است و نه گذشت و هر کدام باید در جای خود عمل شود.
براى شما - اى صاحبان خرد - در قصاص، زندگى است (در پیاده کردن حکم قصاص، برای جامعه زندگى است)، باشد که (از خونریزى به ناحق) پرهیز کنید.
خداوند متعال رحمان و رحیم است ، چنانچه اگر چنین نبود، نه تنها باب توبه را نمیگشود و فرصت بازگشت را همیشگی قرار نمیداد، بلکه اولین عصیان را برای پایان دادن به زندگی و نزول عذاب دنیوی و اخروی کافی می شمرد. اما باید توجه داشت که نه تنها معنای «رحمت»، جهالت، غفلت، ذلت و ضلالت نیست، بلکه عین حکمت و فضل است.
اسلام دین خداست و خداوند متعال، رحمان و رحیم و نیز علیم و حکیم است و بندگان را هدایت مینماید تا به کمال برسند. لذا در اسلام آموزههایی مانند آن چه به نام حضرت مسیح (علیه السلام) بر مسیحیان بیچاره القا کردهاند، مثل این که اگر به این طرف صورتت سیلی زدند، آن طرف را بیاور تا بزنند، یافت نمیشود. خداوند متعال رحمان و رحیم و نیز عادل است و دینش مخالف با «ظلم» بوده و «ظلم ستیزی» را نیز آموزش میدهد.
در قرآن کریم آیات بسیاری نیز وجود دارد که گذشت عفو را افضل از قصاص قلمداد نموده و به تقوا نزدیکتر برشمرده است. به ویژه در مسائل شخصی. چنان چه در اختلافات خانوادگی می فرماید در صورت تخلف میتوانید متارکه کنید، اما اگر گذشت و صلح کنید، به تقوا نزدیکتر است: «وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوى»
در قرآن کریم آیات بسیاری نیز وجود دارد که گذشت و عفو را افضل از قصاص قلمداد نموده و به تقوا نزدیک تر برشمرده است. به ویژه در مسائل شخصی. چنان چه در اختلافات خانوادگی می فرماید در صورت تخلف می توانید متارکه کنید، اما اگر گذشت و صلح کنید، به تقوا نزدیک تر است: «وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوى»
پس، نه قصاص یک حکم مطلق است و نه گذشت و هر کدام باید در جای خود عمل شود.
"قَدَر" یعنی اندازه و اصلاً معنای جبر ندارد. "تقدیر الهی" نیز یعنی اندازهای که خدا آن را خلق و وضع کرده است و معنایش جبر الهی نیست. برخی از مقدرات (اندازه ها) مبتنی بر جبر است و برخی دیگر مبتنی بر اختیار است و دین و احکام آمده تا انتخاب و اختیار انسان را اصلاح نماید.
در جمع بندی این موضوع این نکته را متوجه می شویم که حواسمان به شبهات و مواردی که امروز به فراخور موقعیت ها و زمان های مختلف از سوی افراد مختلف القا می شود باشیم ... دشمن هدفش از این اقائات این نیست که مسلمانان را در مسائل دینی از باب تفکر در دین وادار کند و هدف از این شبهه خاص پیرامون قصاص ، قصاص یک قاتلی که مست کرده یا در دعوا با اسلحه گرم، یا دشنه، یا چاقو، یا قمه و یا ...، دیگری را به قتل رسانده و اکنون باید قصاص شود نمی باشد؛ بالاخره چه در اسلام و چه خارج از اسلام، هر مجرمی که به دام افتد، مکافات و مجازات میگردد؛ بلکه هدف بالاتر از این حرفهاست، منتهی از اینجا شروع می کنند تا زیر ساخت اعتقادی را بزنند.
و این گونه است که آن جا که دشمن؛ آمریکا و اسرائیل و مستکبران دنیا به جان مسلمانان می افتند و کُشت و کشتار راه می اندازند، کسی نباید اعتراض کند چرا که همه از مقدرات الهی است اما آن جا که من بگویم بر اساس مقدرات الهی باید قاتلین را بکشم، می گویند: خیر، در اینجا اختیار با خودت بوده و اگر این کار بکنی، تروریستی و ما با تروریسم در سطح جهان مبارزه و مقابله میکنیم. در اینجا دیگر هیچ بحثی از تقدیر به میان نمی آید، بلکه "حقوق" مطرح است!!
منابع:
سایت پاسخگو
سایت ایکس شبهه