هفته نامه تجارت فردا - ابراهیم علیزاده: آیا تصویری که رسانهها از سرمایهگذاران و کارآفرینان نشان میدهند، تصویر محترمانهای اسـت؟ پاسخ این سوال از نگاه عمده اعضای هیات نمایندگان اتاق ایران (دوره هفتم) که در یک پژوهش دانشگاهی شرکت کرده بودند، «خیر» بود. آنها معتقدند تصویری واقعی از کارآفرینان برای عموم مردم به نمایش درنمیآید.
14 مهرماه سال 1388 در یکی از نشستهای هیات نمایندگان اتاق ایران هم علی شمساردکانی به عنوان یک عضو اتاق ایران با انتقاد نسبت به دیدگاهها درباره بخش خصوصی گفته بود: «از سال 1320 تا حالا ادبیات تودهای بر اقتصاد ما حاکم اسـت.
در برنامههای رادیو و تلویزیون هم که میبینیم همیشه میگویند سرمایهدار نه سرمایهگذار.» پس از او، محسن خلیلی، دیگر عضو اتاق بازرگانی ایران هم در همان نشست این طور گلایه کرده بود: «صد سال اسـت که بخش خصوصی را نابود کردند و در سالهایی هم که بر سر ما زدند و به ما زالوصفت گفتند. جهان سوم برای ایجاد سد مقابل بخش خصوصی ساخته شده اسـت. دست ما را از پشت بسته و میگویند شنا کنید.» پس از آن، فعالان بخش خصوصی باز هم در چندین نوبت دیگر از تصوراتی گلایه کردند که از نگاه آنها تلویزیون و سینما باعث به وجود آمدن آنها در اذهان عموم مردم شده اسـت.
شاید اوج این انتقاد را میتوان در یک نوشته تلگرامی رئیس اتاق بازرگانی ایران دید. ششم آبانماه سال گذشته محسن جلالپور در کانال تلگرامی خود خواستار حضور رئیس صداوسیما در نشست اتاقیها شده و نوشته بود: «از گذشته اینگونه بوده که در سریالها، همه آدمهای بد، کارخانهدار هستند یا دفتر تجاری دارند یا ساختوساز میکنند. جالب اسـت که وسط همین سریالها آگهی فروش محصول پخش میشود و سوال این اسـت که این محصول را چه کسی تولید کرده اسـت؟» مدتی بعد جلالپور از دیدار خود با رئیس سازمان صداوسیما خبر داد و اعلام کرد قرار اسـت وی در جمع نمایندههای بخش خصوصی کشور درچرا ادبیات و سینمای ایران با کارآفرین و ثروتمند بیگانه اسـت؟
آیا تصویری که رسانهها از سرمایهگذاران و کارآفرینان نشان میدهند، تصویر محترمانهای اسـت؟ پاسخ این سوال از نگاه عمده اعضای هیات نمایندگان اتاق ایران (دوره هفتم) که در یک پژوهش دانشگاهی شرکت کرده بودند، «خیر» بود. آنها معتقدند تصویری واقعی از کارآفرینان برای عموم مردم به نمایش درنمیآید. 14 مهرماه سال 1388 در یکی از نشستهای هیات نمایندگان اتاق ایران هم علی شمساردکانی به عنوان یک عضو اتاق ایران با انتقاد نسبت به دیدگاهها درباره بخش خصوصی گفته بود: «از سال 1320 تا حالا ادبیات تودهای بر اقتصاد ما حاکم اسـت.
در برنامههای رادیو و تلویزیون هم که میبینیم همیشه میگویند سرمایهدار نه سرمایهگذار.» پس از او، محسن خلیلی، دیگر عضو اتاق بازرگانی ایران هم در همان نشست این طور گلایه کرده بود: «صد سال اسـت که بخش خصوصی را نابود کردند و در سالهایی هم که بر سر ما زدند و به ما زالوصفت گفتند. جهان سوم برای ایجاد سد مقابل بخش خصوصی ساخته شده اسـت. دست ما را از پشت بسته و میگویند شنا کنید.» پس از آن، فعالان بخش خصوصی باز هم در چندین نوبت دیگر از تصوراتی گلایه کردند که از نگاه آنها تلویزیون و سینما باعث به وجود آمدن آنها در اذهان عموم مردم شده اسـت. شاید اوج این انتقاد را میتوان در یک نوشته تلگرامی رئیس اتاق بازرگانی ایران دید.
ششم آبانماه سال گذشته محسن جلالپور در کانال تلگرامی خود خواستار حضور رئیس صداوسیما در نشست اتاقیها شده و نوشته بود: «از گذشته اینگونه بوده که در سریالها، همه آدمهای بد، کارخانهدار هستند یا دفتر تجاری دارند یا ساختوساز میکنند. جالب اسـت که وسط همین سریالها آگهی فروش محصول پخش میشود و سوال این اسـت که این محصول را چه کسی تولید کرده اسـت؟» مدتی بعد جلالپور از دیدار خود با رئیس سازمان صداوسیما خبر داد و اعلام کرد قرار اسـت وی در جمع نمایندههای بخش خصوصی کشور در اتاق بازرگانی ایران حاضر شود. هرچند این وعده هرگز محقق نشد اما در برخی از استانها فعالان بخش خصوصی جلساتی را با نمایندههای صداوسیمای استان خود برگزار کردند.
25 بهمنماه سال گذشته جلسه مشترک هیات رئیسه و هیات نمایندگان اتاق ارومیه با مدیرکل و شورای معاونان صداوسیمای مرکز آذربایجان غربی در محل اتاق ارومیه برگزار شد. در این جلسه علی دیلمقانیان، نایب رئیس اول اتاق ارومیه گفت: انتظار اتاق از رسانههای استانی به ویژه صداوسیما این اسـت که اطلاعرسانیهایی از فضای کسب و کار و تولیدکنندهها و فعالان اقتصادی داشته باشد، در حالی که در فرهنگ اطلاعرسانی، سیمای منفی از تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی دیده میشود. اما این انتقاد تنها به تلویزیون محدود نمیشود.
حتی در سینمای ایران نیز فیلمهایی وجود داشته که نمایندههای بخش خصوصی صدمات آنها را نمیتوانند از یاد ببرند. 22 اسفندماه سال 1388 آن زمان که محمد نهاوندیان رئیس اتاق بازرگانی ایران بود، در گفتوگو با روزنامه پول چنین اظهار کرده بود: «گنج قارون جزو اولین فیلمهایی بود که زمینه نگاه منفی به ثروت را ایجاد کرد.» به نظر میرسد در بخش ادبیات هم چندان وضعیت متفاوت نباشد؛ اوضاعی که در مجموع نشان میدهد هنوز چندان کارآفرینان ایرانی در ادبیات، سینما و رسانههای دیگر جایگاه محترمانه و البته از نگاه خیلی واقعی پیدا نکردهاند.
اما آیا در این چرخه تنها این رسانهها مقصر بودهاند؟ آیا دسترسی به اسنادی از زندگی گذشته کارآفرینان به راحتی میسر بوده و افراد نتوانستهاند از آن بهرهبرداری کنند؟ و در ادامه چگونه میتوان این آشتی را میان دوربینها و کارآفرینان برقرار کرد؟ اتاق بازرگانی ایران حاضر شود. هرچند این وعده هرگز محقق نشد اما در برخی از استانها فعالان بخش خصوصی جلساتی را با نمایندههای صداوسیمای استان خود برگزار کردند.
25 بهمنماه سال گذشته جلسه مشترک هیات رئیسه و هیات نمایندگان اتاق ارومیه با مدیرکل و شورای معاونان صداوسیمای مرکز آذربایجان غربی در محل اتاق ارومیه برگزار شد. در این جلسه علی دیلمقانیان، نایب رئیس اول اتاق ارومیه گفت: انتظار اتاق از رسانههای استانی به ویژه صداوسیما این اسـت که اطلاعرسانیهایی از فضای کسب و کار و تولیدکنندهها و فعالان اقتصادی داشته باشد، در حالی که در فرهنگ اطلاعرسانی، سیمای منفی از تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی دیده میشود.
اما این انتقاد تنها به تلویزیون محدود نمیشود. حتی در سینمای ایران نیز فیلمهایی وجود داشته که نمایندههای بخش خصوصی صدمات آنها را نمیتوانند از یاد ببرند. 22 اسفندماه سال 1388 آن زمان که محمد نهاوندیان رئیس اتاق بازرگانی ایران بود، در گفتوگو با روزنامه پول چنین اظهار کرده بود: «گنج قارون جزو اولین فیلمهایی بود که زمینه نگاه منفی به ثروت را ایجاد کرد.» به نظر میرسد در بخش ادبیات هم چندان وضعیت متفاوت نباشد؛ اوضاعی که در مجموع نشان میدهد هنوز چندان کارآفرینان ایرانی در ادبیات، سینما و رسانههای دیگر جایگاه محترمانه و البته از نگاه خیلی واقعی پیدا نکردهاند.
اما آیا در این چرخه تنها این رسانهها مقصر بودهاند؟ آیا دسترسی به اسنادی از زندگی گذشته کارآفرینان به راحتی میسر بوده و افراد نتوانستهاند از آن بهرهبرداری کنند؟ و در ادامه چگونه میتوان این آشتی را میان دوربینها و کارآفرینان برقرار کرد؟
ریشهیابی غفلت از کارآفرینان
ایمان فرجامنیا: برای بررسی اینکه چرا جامعه ایرانی با کارآفرینان ما بیگانه اسـت، دو دلیل بنیادین و مهم وجود دارد که میتوان آنها را به صورت مبسوط شرح داد. یک دلیل ساخت و بافت فرهنگ کشور ماست که در این مورد باید اذعان کرد ساخت و بافت متناسب با کارآفرینی در کشور ما وجود ندارد. وقتی ما بررسی میکنیم و وضعیت ایران را با سایر کشورهای پیشرفته یا در حال توسعه در دنیا تطبیق میدهیم به این نکته میرسیم که در دیگر کشورها از همان بدو دورههای آموزشی افراد، مساله خلاقیت، نوآفرینی و کارآفرینی در بین افراد از یک اهمیت و جلوه به خصوصی برخوردار اسـت. در مقابل وقتی وضعیت ایران بررسی میشود یک سوال و پاسخ کوتاه گویای نگاه فرزندان ایرانزمین به مقوله کسب و کار اسـت. وقتی از یک دانشآموز ایرانی پرسیده میشود که در آینده چه شغلی میخواهید داشته باشید پاسخ آنها به سه عبارت ختم میشود: پزشکی، خلبانی و مهندسی.
هر سه این شغلها به شکلی اسـت که شاغلان در آن مناصب، در سازمانهایی باید شاغل شوند که ساخته و پرداخته دولت و دستگاههای دولتی اسـت. ما کمتر به این مفهوم میرسیم که یک فرزند ایرانزمین در پاسخ به آینده شغلیاش بگوید من میخواهم نوآفرینی و کسب و کاری را راهاندازی کنم. بنابراین یک مساله نوع نگاه و برداشتی اسـت که مردم ما نسبت به مقوله کسب و کار و کارآفرینی دارند.
نفت و غفلت از کارآفرینان
موضوع دوم که منجر به این شده کارآفرینان ما کمتر مورد توجه قرار بگیرند و جامعه ایرانی با کارآفرینان ما بیگانه باشد و شاید به نوعی زمینه دلیل اول این مساله هم باشد، جنس درآمدهایی اسـت که دولت دارد. عموم عایدیها و حجم قابل توجه درآمدهای دولت ایران، از درآمدهای نفتی و فروش منابع استحصال میشود و به دست میآید. چنین دولتی که نفت بنیان اسـت و با یک نگاه نفتی کشور را اداره میکند و کمتر نگاه به عوارض و مالیاتها دارد، کارآفرینان مغفول هستند. در این شیوه حکمرانی اقتصادی طبیعی اسـت که کارآفرینان مغفول بمانند و این قشر کمتر مورد توجه قرار بگیرند.
اگر دولت ما یک دولت با درآمدهای مبتنی بر تکیه بر درآمدهای مالیاتی، عوارض و عواید اینچنینی باشد خودش را در خدمت و اختیار کارآفرینان قرار میدهد و در این شرایط که در خدمت و اختیار کارآفرینان قرار بگیرد به یک دولت خدمتگزار به کارآفرینان تبدیل میشود و جایگاه فعالان اقتصادی هم در این شیوه حکمرانی اقتصادی، برجسته خواهد شد. چرا که آنوقت دولت میداند محل تامین درآمدهایش برای اداره کشور در راستای وظایف حکمرانیاش از محل فعالیت فعالان اقتصادی اسـت که دولت در سیاستگذاریهای خودش با رعایت قیود، حدود و ثغور مربوط به اقتصاد ملی، مساله محیط زیست و قیودی از این دست اقدام به این میکند که درآمد کارآفرینان و صاحبان کسب و کارش افزایش پیدا کند.
چون افزایش درآمدهای این قشر مورد اشاره منجر به افزایش درآمدهای دولت و منجر به گسترده شدن چتر رفاه و تامین اجتماعی از سوی دولت خواهد شد.
اما اقتصاد ما، از یک بنیاد نفتی طی حدود یک قرن اخیر برخوردار شده و به همین دلیل کمتر این نگاه در آن وجود داشته اسـت. با این حال مثلاً مالزی، ویتنام و کشورهای اینچنینی در حال توسعه را که ارزیابی کنیم، میبینیم کارآفرینان آنها از جایگاه ویژهای در این کشورها برخوردار هستند. این به دلیل آن اسـت که دولت آنها میداند روش درآمدش از محل ارزشآفرینی این کارآفرینان اسـت. همینطور کشور کره جنوبی هم وضعیتش اینچنینی اسـت. وقتی ما این شرایط را داشته باشیم شاهد خواهیم بود که روزبهروز جایگاه کسانی که کارآفرینی میکنند از ارزش بالاتری برخوردار خواهد شد.
این دو دلیل مهمی اسـت که در کشور ما باعث شده کسانی که کسب و کاری ایجاد کردند به آن جایگاه واقعی و ارزنده خود نرسند. با این حال در مقابل شاهد این بودیم وقتی که از همین طبقه کارآفرین و نوآور از ایران به کشورهای دیگری کوچ میکنند بلافاصله دولتها آنها را فارغ از هرگونه ملیتی به عنوان یک کارآفرین و کسی که سطح اشتغال و رفاه کشورش را بالا میبرد، جذب میکنند. این دو نکته باعث شده کارآفرینان ما به جایگاه خودشان نرسند.
تصورات غیرواقعی از کارآفرینان
از سوی دیگر ما شاهد گلایه کارآفرینان از واقعی نبودن تصورات عمده مردم از آنها هستیم. علت چه میتواند باشد و باید برای حل این مساله چه کرد؟ در قشر کارآفرینان ما هم مانند هر قشری از اقشار اجتماعی افراد خوب و بد وجود دارد. در هر صنف یا گروههای اجتماعی که بررسی شود یکسری انسانهای خوب و محترم و یک دسته هم انسانهای نادرست و فرصتطلب وجود دارد. در کشور ما بنا به همان دو دلیل مورد اشاره، آن بخش فرصتطلب و افرادی که تنها به منفعت خودشان فکر میکنند برجستهتر و بارزتر شده اسـت و شاید به همین دلیل تصور مناسبی از کارآفرینان ما وجود ندارد.
در همین حال کارآفرینان ما با همه محدودیتها و با وجود همه معضلاتی که پیش پای آنها وجود دارد برای اینکه اقتصاد ایران به جایگاه ملی و ارزنده خودش دست پیدا کند، باید در کنار کسب و کار اقتصادی خودشان، به اندازه وسع و توانشان به موضوع مسوولیتهای اجتماعی و تهیه ساز و کاری برای حمایت از اقشار مختلف متناسب با کسب و کار خود بپردازند، تا یک جلوه و وجهه مثبت، ارزنده و سازندهای در عرصه اجتماع از موضوع سرمایه و کسب و کار در ذهن مردم شکل بگیرد و از این طریق بتوانند برای شکلگیری دیدگاه کارآفرینان در جامعه نقش موثری داشته باشند.
مشکلات مستندسازی از زندگی کارآفرینان
در بخش دیگر این تحلیل، به موضوع مشکلات در مستندسازی از زندگی کارآفرینان اشاره خواهد شد. مشکلی که در عرصه مستندسازی از زندگی این کارآفرینان وجود دارد این اسـت که ما اساساً در جامعهای مشغول به زندگی هستیم که نگاه مستندسازی به فعالیتها کمتر وجود دارد. به مردم جامعه که نگاه شود خواهیم دید کمتر کسی دنبال مستندسازی از زندگی خود اسـت. کارآفرینان کشور ما هم یک بخشی از این اقشار اجتماعی ما هستند. یکی از معضلات جدی در گردآوری زندگی کارآفرینان فقدان همین فرهنگ مستندسازی در بین آنهاست که باعث میشود ما حداقل زندگی کارآفرینان را به روایت خودشان و مبتنی بر مستندات و مکتوبات خودشان نتوانیم گردآوری کنیم. متاسفانه ما از این بابت در فقر بزرگی به سر میبریم.
همچنین به دلیل اینکه اهمیت و جایگاه برجسته کارآفرینان در اقتصاد ملی شکل نگرفته، ما در سطوح مختلف شاهد این هستیم که نگاه مستندسازانه و مکتوبنگارانه نسبت به فعالیت کارآفرینان وجود ندارد. اما نسبت به سرگذشت یک شاعر یا یک نویسنده و اقشار مشابه آنها شاهد مستندانی از طرف نهادهای ذیربط و سازمان اسناد هستیم و این منجر به این میشود که اطلاعات درباره این اقشار با سرعت و سهولت بیشتری گردآوری شود.
اما نسبت به کارآفرینان ما به دلیل اینکه این نگاه فرهنگی در سطح جامعه شکل نگرفته و بنا به همان دلایل مورد اشاره، نهادهای اجتماعی مرتبط با مستندسازی هم کمتر نسبت به آن حساسیت داشتهاند.
اینها مسائل بزرگی در گردآوری سرگذشت کارآفرینان ماست که البته ما در سالهای اخیر به نوعی سعی کردهایم این نگاه حساس را در مجموعه نهادهایی مثل کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و سازمان اسناد ملی به وجود بیاوریم و اسناد کارآفرینان ما گردآوری و جمعآوری شود.
همچنین در نهاد متولی بخش خصوصی یعنی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران اتفاقاتی رخ داده که این نگاه مستندسازانه نسبت به کارآفرینان ما با جدیت بیشتری پیگیری شود و اقداماتی شده که امید اسـت بتواند گذشته را به خوبی و به درستی به تصویر بکشد تا ما بتوانیم با شناخت گذشته و درک وضعیت حال، نقشه راه خوبی را برای آینده ترسیم کنیم.