فرآوری: دکتر جعفری – بخش اعتقادات شیعه تبیان
وجود انسان سراسر نظم اسـت. اگر انسان بخواهد بیولوژی وجود خود را مطالعه بکند شگفتی های عجیبی در وجود خود می بیند، در عالم آفرینش هم همین طور اسـت. در این زمینه مجله ها و کتاب های علمی فراوانی نوشته شده که با مطالعه آنها نظم موجود در عالم شناخته می شود.
اما در این زمینه اشکالاتی هم مطرح می شود از جمله اینکه برهان نظم نمی تواند واجب الوجود را ثابت کند. نمی تواند خدای رحمان و رحیمی که قدرتش و علمش بی حد اسـت را ثابت کند.
قانون می گوید وقتی که علت این طور بود معلول هم این گونه خواهد شد. وقتی علت ناقص شد معلول هم ناقص می شود و این رابطه علیت اسـت که خود یک قانون اسـت و در واقع نظم اسـت. موجود ناقص الخلقه هم بر اساس نظم خاص خودش اسـت.
در پاسخ باید گفت درست اسـت اما از این برهان این انتظار را نداریم. رسالت این برهان در همین حد اسـت که یک ناظم ماوراء این عالم را ثابت بکند بطوری که این ناظم عالم ، قادر، شاعر (دارای شعور) اسـت و بیشتر از این هم از این برهان انتظار نداریم. واجب الوجود را باید با برهان های عقلی ثابت کرد.
اشکال دیگری که مطرح می شود بی نظمی های موجود در عالم اسـت . در واقع این اشکال، اشکال به صغرای برهانی اسـت که مطرح کردیم. در طرح اشکال گفته می شود اگر چه در عالم نظم هست ولی ما در عالم بی نظمی می بینیم مثلاً موجودات ناقص الخلقه، بچه های ناقص الخلقه نمونه هایی از بی نظمی هستند و این خلاف نظم اسـت. سیل ها، زلزله ها، حوادث طبیعی بیماری ها، مرگ ومیرها، جوان مرگ شدن ها ماه گرفتگی، خورشید گرفتگی، چیزهایی از این قبیل همگی امور خلاف نظم هستند.
شاید این مهم ترین اشکالی باشد که به برهان نظم وارد می شود که البته این اشکال به صغرای برهان وارد اسـت که گفته شده عالم دارای نظم اسـت ، در حالی که عالم دارای نظم نیست و این برهان نیز کامل نیست.
اگر چه در عالم نظم هست ولی ما در عالم بی نظمی می بینیم مثلاً موجودات ناقص الخلقه، بچه های ناقص الخلقه نمونه هایی از بی نظمی هستند و این خلاف نظم اسـت
نکته اول اینکه برای اثبات برهان نظم لازم نیست همه عالم نظم داشته باشد بلکه به ازای هر نظمی که ثابت شود یک برهان نظم وجود دارد. بر فرض که بی نظمی هم وجود داشته باشد اشکال ندارد ولی آیا نظمی وجود دارد یا نه؟ اگر ما یک مورد نظم هم در دنیا پیدا بکنیم آن یک مورد برای برهان ما کافی اسـت .
سؤال می کنیم ناظم این نظم کیست؟ اگر بر فرض بی نظمی وجود داشته باشد لطمه ای به این برهان نمی زند چون ادعا نکردیم که با توجه به اینکه بی نظمی در عالم وجود ندارد پس باید ناظمی باشد که به ما جواب بدهند بی نظمی وجود دارد.
ما می گوییم چون در عالم بی نظمی وجود دارد این نظم ناظم می خواهد. نظم را در مقاله پیشین ثابت کردیم. بنابراین برای برهان نظم لازم نیست که بی نظمی در عالم وجود نداشته باشد.
نکته دوم این که اصلاً، قبول نداریم که در عالم بی نظمی وجود دارد. مثال هایی هم که زده شد در جای خودش بر اساس نظام علّیت ثابت می شود که هیچ کدام بی نظمی نیست. آن به ظاهر بی نظمی هم براساس قوانین حاکم بر عالم اسـت.
قانون می گوید وقتی که علت این طور بود معلول هم این گونه خواهد شد. وقتی علت ناقص شد معلول هم ناقص می شود و این رابطه علیت اسـت که خود یک قانون اسـت و در واقع نظم اسـت. موجود ناقص الخلقه هم بر اساس نظم خاص خودش اسـت. سیل هم تابع نظم خاص خودش می باشد.
این بحث باید در عدل الهی مطرح بشود که آیا این موجود بی فایده اسـت یا فایده در آن وجود دارد ؟ مثلاً انسان نمی تواند سیل را کنترل کرده و از آن استفاده بکند. چرا؟
اثبات برهان نظم لازم نیست همه عالم نظم داشته باشد بلکه به ازای هر نظمی که ثابت شود یک برهان نظم وجود دارد. بر فرض که بی نظمی هم وجود داشته باشد اشکال ندارد
خلاصه این که بی نظمی در مواردی که تصور می شود خلاف نظم هستند را قبول نداریم. در اینکه فلسفه وجودی آنها چه هست؟ آیا اینها هم در آن نظم کلی عالم که یک نظام اندام واره و یک نظام ترکیبی متصل به هم هست و آیا جایگاهی دارند یا خیر؟ یا موجوداتی که تصور می کنیم این موجودات فلسفه وجودی خاصی ممکن اسـت نداشته باشند فلسفه وجودیشان چیست؟
اجمالاً می گوییم آنچه که به ظاهر از آن تصور بی نظمی می شود بی نظمی نیستند بلکه مطابق نظم خود حرکت می کنند و ممکن اسـت ما نظم آنها را درک نکنیم، یا با موجوداتی که غیر از آنها هستند مقایسه می کنیم و خیال می کنیم بی نظم هستند. در حالی که آنها نظم خاص خود را دارند.
موجود کامل الخلقه نظم خاص خود را دارد و تابع دلایل و علت های خود اسـت و موجود ناقص الخلقه هم تابع علت های خودش می باشد. در واقع در مسیر خودش منظم اسـت.
خلاصه آنکه در این عالم نظم وجود دارد. هر چه را که فکر می کنیم بی نظم اسـت در واقع نظم خاص خود را دارد. حتی اگر بی نظمی هم وجود دارد اشکالی ندارد تنها یک نظم برای اثبات برهان کافی اسـت. یعنی لازم نیست که بی نظمی در عالم نباشد تا بتوانیم برهان نظم را اقامه بکنیم. بر فرض هم وجود داشته باشد برهان نظم به قوت خودش هست.