یک ساعت قدم زدن در شمال تهران کافیاست تا چشممان به خانههای لوکس چند میلیارد تومانی و برجهای سر به آسمان رسیده عادت کند. واحدهای لوکس این برجها آنقدر قیمت بالایی دارند که حتی فکر زندگی در این خانهها هم بر روی ذهن آدم سنگینی میکند چه برسد به اینکه بخواهیم به خرید آن فکر کنیم.
این احساس که خیلیها آن را تجربه کردهاند ناخودآگاه این سوال را پیش میآورد که صاحبان این خانههای لوکس گرانقیمت چه کسانی هستند؟ اصلا در این اوضاع اقتصادی چگونه میشود اقدام به خرید چنین خانههایی کرد و دست به ساخت برجهای بلند مرتبه لوکس زد.
به گزارش اقتصاد ایران آنلاین، پاسخ به این سوالات آنقدر عقب افتاده است که بسیاری از مردم به پاسخهای دمدستی اکتفا کردهاند. جواب هم این است که این افراد پولدارهایی هستند که از راههای نادرست سرمایهای به دست آوردهاند و دست به خرید چنین خانههایی زدهاند. یا که این افراد به رانتهای اطلاعاتی – مالی دسترسی دارند و از این راه تا هر جا که خواستهاند پول به جیب زدهاند. جان کلام هم اینکه سرمایه پولدارها و کسانی که خانههای لوکس میخرند و میسازند و در آن زندگی میکنند از راه حلال به دست نیامده است.
با این وجود موضوع اینجاست که این جواب قطعی و منطقی به نظر نمیآید. برای بهترین پاسخ باید سراغ یک برجساز یا کسی که خود در خانهای لوکس زندگی میکند رفت. «م.رضافر» یک برجساز است که تا به حال هم برجهای لوکس ساخته و هم خود در چنین خانههای چند میلیارد تومانی زندگی میکند. او به طور قطع میتواند پاسخی مناسبتر بدهد. شرح گفتوگو با او را بخوانید:
نگاه اول: برجسازان و لوکسنشینان تهران چه کسانی هستند!
اصلیترین سوالی که ذهن مردم را مشغول کرده این است که صاحبان خانههای فوقلوکس یا سازندههای این خانههای گران قیمت چه کسانی هستند؟ این سوال برای این به ذهن مردم میرسد که بسیاری از افراد از خرید یک خانه ۵۰ متری ناتوانند، در چنین فضایی چطور میشود یک خانه ۲۰ میلیارد تومانی داشت؟
چهار گروه اکنون در شمال شهر خانههای لوکس دارند یا در برجهای گرانقیمت زندگی میکنند. گروه اول کسانی هستند که از قدیم، یعنی ۵۰ یا ۶۰ سال پیش در شمال تهران زمین یا خانههای بزرگ قدیمی داشتهاند. همه میدانند که چند دهه قبل زمینهای شمال تهران بسیار ارزان قیمت بودهاند و برخی در این محلها در قوارههای بزرگ زمین خریده بودند. با افزایش ارزش زمین یا خانههای قدیمی شمال تهران سرمایه این افراد به شدت بالا رفت. به طوری که آنها میتوانستند با بخشی از پول زمین خود یا خانهای لوکس خریداری کنند یا خود به یک برجساز تبدیل شوند.
گروه دوم افرادی هستند که از هر راههای ناصحیح – نیازی به نام بردن از این راهها نیست- و استفاده از رانتهای اطلاعاتی- اقتصادی سرمایهای به جیب زدهاند و آنرا در راه برجسازی و خرید خانههای لوکس سرمایهگذاری کردهاند. در این میان نباید از دسته یا قشر سوم غافل شد. شاید تعداد این قشر کم باشد اما دلیلی ندارد که آنها را نادیده بگیریم. این قشر در ابتدا جزو گروه زحمتکشان و قشر کمتوان جامعه بودهاست. با تلاش و ممارست و همچنین با در معرض کار بودن این قشر توانسته یه جایی برسد که برجسازی کند یا در خانههای لوکس زندگی کند. گروه چهارم هم تاجران که همان صادرکنندگان و واردکنندگان باشند هستند.
میتوانید اسمی از بزرگترین برجسازان تهران بیاورید؟
اسم بردن از این افراد به دلایلی درست نیست و تا آنها رضایت نداشته باشند نمیتوان از آنها اسم برد. با این وجود میتوان پاسخ شما را طور دیگری داد. یکی از واردکنندگان کالا از چین همین چند وقت پیش در زعفرانیه واحدی بسیار لوکس و گرانقیمت در یک برج خرید. کار او واردات ابزارآلات از چین در وزن و حجم بسیار بالا است. همهگی هم میدانند که این روزها واردات از چین بسیار پرسود است.
شما بر چه ساختمانهایی اسم برج میگذارید؟ برج از دید یک برجساز یعنی چه؟
ما برای ساختمانهای ۱۰ طبقه به بالا واژه برج را به کار میبریم. البته این ساختمان باید لوکس باشد، بزرگ باشد و از امکانات رفاهی برخوردار باشد تا بتوان به آن اسم برج گذاشت.
این برجسازان که شما از آنها صحبت کردید چطور دست به ساخت برج میزنند؟ سرمایهشان چگونه فراهم میشود و این حجم کار چطور پیش میرود؟
برجسازی در تهران عموما کار یکنفر نیست. برجسازی شباهت بسیار اندکی با ساخت یک آپارتمان ۵ طبقه دارد. معمولا برجسازان تهران به صورت گروهی کار میکنند. یک نفر زمین را در میان میگذارد و یک نفر سرمایه را تامین میکند و در این میان سرمایهگذاران دیگری هم هستند که گوشهای از هزینهها را گردن میگیرند. همچنین در برجسازی اشخاص حقوقی هم مشارکت میکنند و حتما سازنده همه برجها حقیقی نیست. البته برخی از برجها هم به صورت تکنفره ساخته شدهاند ولی تعداد این سازندهها انگشت شمار است.
ساخت یک برج چقدر خرج دارد؟
این سوال به شدت کلیاست. چون هر برج خصوصیات، قواره و امکانات خود را دارد و قیمتها هم بر این اساس تعیین میشود. اما حداقل هزینه ساخت یک برج متری ۱ میلیون تومان است و زیر این رقم امکان ساخت برج وجود ندارد. هزینه ساخت برج اما حداکثر ندارد. یعنی از ۱ میلیون تومان شروع میشود اما به نرخ خاصی ختم نمیشود. این رقم ممکن است تا متری ۲۰ میلیون تومان هم پیش برود.
نگاه دوم: زندگی در خانه لوکس چه لذتی دارد؟
شما جدا از اینکه برجسازی کردهاید در خانهای لوکس هم زندگی میکنید. دیدگاه برخی مردم این است که افرادی که صاحب خانههای آنچنانی هستند پولشان را از راه حلال به دست نیاوردهاند. شما این موضوع را تایید میکنید؟
این سوال را هم تایید میکنم هم تکذیب! زیرا در هر گروه و قشری هم افراد خوب هستند هم افراد بد!
من سعی میکنم بیشتر در مورد خودم در این میان صحبت کنم. با این نظر که میگوید همه کسانی که خانههای لوکس گرانقیمت دارند از راه حرام پول به دست آوردهاند مخالفم. دلیل این است که امثال من با تلاش و کمی تیزهوشی یه این درجه رسیدهایم. منظور من نسخههای موفقیت پیچیدن نیست. شاید ما شانس داشتهایم یا هر چیزی مثل این! موضوع این است که پدر بنده و خود من تا دوران نوجوانی جزو طبقه ضعیف بودیم. من در جوانی به عنوان کارگر در ساختمانها کار میکردم به این کار هم علاقه داشتم.
به هر حال اما این کار را ادامه دادم تا سرمایهای به دست آوردم و خودم در ساختوسازهای کوچک شراکت کردم. مهم این بود که من دائم در بازار کار و در معرض دید بودم. هر کس در هر حوزهای در معرض دید باشد و دائم در بازار کار وجود داشته باشد میتواند خود را به جایی برساند. نکته اینجاست که داشتن کمی علاقهمندی و بلندپروازی میتواند در هر کاری عامل موفقیت باشد. اکنون دیگر آن دورانی نیست که همه سرمایهداران را دزد بدانند.
خدا هم در قرآن به مالکیت شخصی و خصوصی تاکید کرده است و اسلام هیچگاه نگفته تمام کسانی که سرمایهای دارند دزد هستند و از مال فقیر دزدیدهاند. بلکه بر سرمایهداران واجب شده است که خمس و وجوه شرعی حاصل از سرمایهشان را پرداخت کنند. این یعنی داشتن سرمایه اگر قانونی باشد و وجوه شرعی آن پرداخت شود هیچ ایراد قانونی و شرعی ندارد.
زندگی در یک خانه لوکس چه لذتی دارد؟
سوال سختیاست. زندگی در این خانهها لذت و راحتی بسیاری دارد. همان لذتی که اگر از اتوبوس قدیمی سوار یک خودروی مدرن و راحت شویم به انسان دست میدهد. این لذت اما همه چیز نیست. چیزهای دیگری هم در کنار این موضوع حیاتیاست. اگر فردی به دلیلی پزشکی نتواند از مزههای غذا مطلع شود هر چقدر هم غذای گرانقیمت و خوشمزه بخورد باز چیزی از آن نمیفهمد.