فریبا نادری از زبان خودش
متولد هزار و سیصد و شصت و سه؛ یعنی در مرز سی سالگی هستم. خانواده ای شش نفره دارم. با دنا، دختر همسر مرحومم، مسعود رسام زندگی می کنم. عزم خود را جزم کردم که از سی سالگی، دهه پرکاری داشته باشم و بیشتر به فعالیت هنری بپردازم.
نخستین باری که برای مسعود آشپزی کردم
اولین باری که در عمرم آشپزی کردم، در زندگی با مسعود رسام بود. تا قبل از آن سمت آشپزی نرفته بودم. اولین بار ته چین مرغ درست کردم اما خرابکاری کردم، چون بیشتر از آنچه که لازم بود، ماست ریختم اما مسعود خورد و کلی هم تعریف کرد. من هم بهم برخورد که چرا ایرادم را نگفته و ده روزی قهر کردم.
چقدر کدبانو هستی؟
در این مورد اعتماد به نفس بالایی دارم. خانه داری را یک شغل سخت می دانم و قطعاً اگر بازیگر نمی شدم خانه داری را انتخاب می کردم. از خانه داری لذت می برم. البته به جز جارو برقی کشیدن!!!! (با خنده)
از مطبخ چه خبر؟
لوبیاپلو و عدس پلو در آشپزخانه ما جایگاه ویژه ای دارند. انواع و اقسام املت ها را برای صبحانه درست و از فر هم زیاد استفاده می کنم.
رژیم غذایی
نمی توانم از لذت غذا خوردن بگذرم اما چون غذاهای چرب می خورم گاهی لازم می دانم که رژیم بگیرم تا بخشی از این چربی از بین برود.
خلاف همیشه که در آتلیه یا دفتر مجله با آدممعروفها برای مصاحبه قرار میگذاشتیم این بار به پیشنهاد فریبا نادری در کافه قرار گذاشتیم تا گفتوگوی گرمتری داشته باشیم. همراه دمنوش گل گاوزبان و مخلفات که آن را هم مهمان فریبا نادری بودیم.
آشنایی فریبا نادری با مسعود رسام
هیجده، نوزده سالم بود که همراه دوست گریمورم به دفتر مسعود رسام رفتم تا تست بازیگری بدهد. مسعود بازیگران فیلم «مروارید سرخ» را انتخاب میکرد و از افراد مختلف تست میگرفت. من هم اصلا در این فکرها نبودم که از اتاق بیرون آمد و گفت: نوبت شماست. گفتم: من برای تست نیامدم؛ دوستم آمده است. مسعود هم گفت حالا که تا اینجا آمدهای بیا تست بده. آن روز خیلی خوشحال شدم اما میدانستم خانوادهام مخالفت میکنند.
در تست که قبول شدم برای مدتی به کلاسهای آموزشی بهروز بقایی رفتم تا تواناییهای بازیگریام را تقویت کنم. در قراردادی که برای بازی در آن فیلم بستم قید شده بود که خانوادهام بتوانند سر صحنه حاضر شوند. «مروارید سرخ» فیلمی بود که باعث شد با مسعود رسام آشنا شوم.
دوران عاشقی فریبا نادری و همسرش
بعد از آشنایی با مسعود رسام و گذشت زمان حس می کردم که او احساس خاصی نسبت به من دارد. مسعود عاشقم شده بود و یک روز آن را بر زبان آورد. من هم در مقابل عاشق شدم؛ یعنی او من را هم عاشق کرد. بعد از دوران عاشقی تصمیم گرفتیم که با هم ازدواج کنیم. شاید خیلیها فکر کنند من از بیماری او خبر نداشتم که تن به این ازدواج دادم اما این جور نبود؛ من از سال ۸۳ میدانستم که مسعود سرطان دارد. سال ۸۵ که با من ازدواج کرد دکترها میگفتند کمتر از شش ماه دیگر سرطان کار خودش را خواهد کرد اما معجزه عشق، امید و همنشینی با هم باعث شد که تا سال ۸۸ با سرطان بجنگد.
این جور وقتها خیلیها آدم را قضاوت میکنند. ممکن است فکر کنند به خاطر ثروت مسعود رسام بوده که من حاضر شدم با مردی که ۲۷ سال با من اختلاف سنی دارد ازدواج کنم. کسانی که مسعود رسام را از نزدیک میشناسند از وضعیت زندگی او خبر دارند و میدانند که او ثروتمند نبود. ازدواج با مسعود آنقدر عاشقانه و مهم بود که با وجود مخالفتهای خانواده این کار را کردم.
فریبا نادری و عکس همسرش مسعود رسام
حتی پدرم حاضر نبود من را ببیند و این اتفاق نیفتاد تا زمانی که مسعود تسلیم سرطان شد و از دنیا رفت. همه چیز در آن زمان کوتاه با مسعود برایم خاطرهانگیز بود و تا همین چند ماه پیش با دختر او در یک خانه زندگی میکردیم. من همیشه در زندگیام آدم محافظهکاری بودم و دنبال این بودم که بیدلیل خودم را در معرض قضاوت دیگران یا مشکل قرار ندهم اما دوست داشتن و عشق آنقدر قوی است که محافظهکاری نمیشناسد. مسعود رسام از کودکی برایم بت بود و وقتی نام او و برادرش در تیتراژ میآمد لذت میبردم. چهارشنبهشبها این اجازه را داشتم که بیدار بمانم و «خانه سبز» را ببینم. او خاطرات نسلی را رقم زده و برای همیشه در خاطرم میماند.
یک مسلمان دو آتشه
من یک مسلمان معتقدم. شاید ظاهرم مثل عرفی باشد که در جامعه وجود دارد اما به احکام دینم پایبندم. نماز میخوانم و مرجع تقلیدم آیتالله مکارم شیرازی هستند که بارها با دفترشان تماس گرفتهام تا در موارد مختلف سوال کنم و جوابم را بگیرم. خمس و زکات هم جزو چیزهایی است که همیشه سر وقت آنها را پرداخت میکنم و از واجبات زندگی من است. بیاندازه عاشقان امامان (ع) هستم و دوستشان دارم.
اینها عزیزدل هستند. به حرف مردم هم کاری ندارم که ممکن است چه فکری کنند. وقتی برای زیارت به نجف و کربلا رفته بودم و عکسهای آن را در اینستاگرام گذاشتم بعضیها حرفهایی زدند که نشان میداد هنوز فرهنگ و جنبه استفاده از یک فضای مجازی جا نیفتاده. میگفتند چطور آنجا رفتهای چادر به سر کردهای و وقتی برگردی دوباره کشف حجاب خواهی کرد. پیش خودشان فکر نکرده بودند که شما در همین امامزاده صالح (ع) که میروی چادر میدهند تا سر کنی و حرمت فضا را نگهداری. آن وقت از من توقع داشتند با پوشش همیشگیام که عرف شهر تهران است در آنجا حضور پیدا کنم. امام رضا (ع)، امام حسین (ع) و حضرت علی (ع) بیشترین احترام را برای ایشان قائل هستم و من وظیفه داشتم که آن طور رفتار کنم.
فریبا نادری متولد ۱۳۵۸ ( البته به نقلی هم ۱۳۶۳) است در حالی که شوهر خود را بعد از ۳ سال زندگی خیلی زود از دست داد .
نقش آقای رسام در شهرت فریبا خیلی زیاد بود زیرا فریبا در دو مورد از مهمترین فیلم های رسام نقش مهمی داشت دو تا از معروف ترین فیلم های مسعود رسام یعنی: مادر و “غیر محرمانه”
غیر محرمانه همان سریالی بود که از شبکه ۵ بود و در آن سریال موضوع یک ماشین سخن گو بود.
مادر هم که یک فیلم زیبا با بازی به یاد ماندنی و فوف العاده ی فاطمه گودرزی همراه بود.
در آن فیلم نیز فریبا نقش دختر خانواده را داشت.
مسعود رسام تقریبا ۵۲ ساله بود که فوت شد.
فوت ناگهانی مسعود رسام ضربه ای سنگین بر زندگی فریبا بود به طوری که او مدت ها خانه نشین شد و دچار بیماری روحی نیز شد
مسعود رسام (متولد ۱۳۳۶، تهران – درگذشت ۱۰ آبان ۱۳۸۸، تهران) ، کارگردان و تهیه کننده تلویزیونی ایرانی بود.
وی دانشآموخته مدرسه عالی تلویزیون و سینما بود. نخستین فعالیتهای رسام در زمینههای تئاتر و تلویزیون درسال ۱۳۵۸ آغاز شد.
رسام در تاریخ ۱۰ آبان ماه ۱۳۸۸ در بیمارستان لاله تهران در پی بیماری سرطان خون درگذشت. مسعود رسام فرزندی به نام دنا رسام دارد.
مسعود رسام در تهیه مجموعه تلویزیونی خانه سبز و دیگر فیلمها همکاری نزدیکی با بیژن بیرنگ داشت.
فهرست آثاری چند که مسعود رسام تهیه کنندگی یا کارگردانی آنها را (به تنهایی یا با همکاری شخص دیگری) برعهده داشتهاست:
- چاق و لاغر
- دنیای شیرین
- دنیای شیرین دریا
- مادر
- سیب خنده
- همسران
- خانه سبز
- سرزمین سبز
- مروارید سرخ
- تولدی دیگر
- دریاییها
- غیر محرمانه
- بزرگمرد کوچک
- نوعی دیگر
- سرزمین
- قطار ابدی
- مجید دلبندم
- علی و غول جنگل
- دو مرغابی در مه
- ماموریت
- منبع موثق
- هاچین و واچین
- در خانه
- محله بهداشت
- از نو بسازیم
- محله برو بیا
- برده رقصان
- کیف
- شازده کوچولو
- این خانه دور است
- پیر وفا (تاریخ اسلام)