جام جم سرا: تصاویری دیدنی و البته واقعی (نه آنچه مصطلح است به فتوشاپی) از بهترین و عجیبترین حیوانات ظاهراً زشت گرداگرد دنیا را در ادامه گردآوردهایم که همگی با ناهنجاریهایی پا به دنیا گذاشتهاند؛ طبیعت از دیرباز همواره در حال آزمون و خطا بوده و میدانید که آنچه به نام ناهنجاری میبینید در واقع مختص حیوانات نیست و انسانها را نیز شامل میشود.
(ترجمه: زری حسینزاده/عکس: اکسرس)
جام جم سرا: به طور کلی بسیاری از قوانین راهنمایی و رانندگی در اکثر کشورهای جهان یکسان است، اما برخی قوانین بنابر نیاز کشور یا منطقهای، نسبتا خاص میشود. رانندگی در جهت چپ جاده یا تبدیل محدوده سرعت از کیلومتر به مایل به اندازه کافی برای افرادی که به کشورهای مختلف سفر میکنند، خستهکننده است، تازه باید با قوانین دیگری که گاهی به نظر عجیب میآیند روبه رو شوند. برخی از قوانین به نظر عجیب در سایر کشورها به شرح زیر هستند:
دانمارک
بررسی زیر خودرو پیش از رانندگی برای کسانی که دلیل خوبی دارند برای ترسیدن از احتمال وجود بمبی زیر خودرویشان کاملا طبیعی است؛ مانند وضع افسرهای پلیس ایرلند شمالی، اما در دانمارک قانونی هست که راننده را پیش از حرکت موظف میکند زیر خودرویش را حتما نگاه کند که مبادا کسی زیر آن خوابیده باشد!
همچنین در این کشور و کشورهای چک و سوئد باید هنگام رانندگی در روز روشن، از نور بالا استفاده شود. در حقیقت تحقیقات نشان داده است هنگامی که برخی از خودروها از نور بالا استفاده میکنند، سایر رانندگان حواس خود را به وسایل نقلیه اطراف بیشتر جمع میکنند، به این ترتیب آمار تصادفات کاهش مییابد.
اسپانیا
یک قانون عجیب در برخی از شهرهای اسپانیا وجود دارد که توضیحی منطقی نمیتوان درباره آن پیدا کرد و آن، این است که در این شهرها، روزهای فرد اگر قصد پارک کردن خودرویتان را دارید باید مقابل خانههایی با پلاکهای فرد پارک کنید و روزهای زوج مقابل خانههای با پلاک زوج!
البته قانون دیگرشان به نظر منطقی میآید و آن، این است افرادی که چشمهایشان بسیار ضعیف است و مجبور به عینکهای ذرهبینی بویژه ضخیم هستند باید یک عینک اضافی در خودرویشان داشته باشند، در غیر این صورت جریمه خواهند شد.
سوئیس
سوئیس دوست دارد همه چیز را متفاوت از دیگر کشورهای دنیا انجام دهد. هرکس در این کشور قصد دوچرخهسواری دارد باید بیمه سالیانه خریداری کرده و بر چسب آن را به دوچرخهاش نصب کند.
بلژیک
در بلژیک درست به عکس سختگیریهای سوئیس دوچرخهسوارها میتوانند در هر جهت حتی در خیابانهای یکطرفه دوچرخهسواری کنند و کسی با آنها کاری نداشته باشد.
قبرس
وقتی در قبرس رانندگی میکنید توصیه میشود یک کاغذ برداشته و روی آن غذا، نوشیدنی و بوق بنویسید و روی داشبورد بچسبانید. این کار باعث میشود فراموش نکنید موقع رانندگی، خوردن و نوشیدن و بوق زدن ممنوع است. بوقزدن نیز نه تنها نزدیک بیمارستانها بلکه در منطقه مسکونی نیز ممنوع است مگر اینکه یک مورد کاملا ضروری پیش بیاید. (قابل توجه رانندگان عزیز تهرانی که کلا دستشان از روی بوق برداشته نمیشود). علاوه بر این اگر راننده با دست و صورتش برای دیگران شکلکهای غیراخلاقی درآورد یا حتی دست خود را از خودرو بیرون آورد حتما جریمه خواهد شد و همچنین نیم ساعت قبل از غروب تا نیم ساعت بعد از طلوع خورشید، چراغهای خودرو باید روشن شود.
ژاپن
ژاپنیها در جهان به مودب بودن بسیار معروف هستند و این مورد در قوانین راهنمایی و رانندگیشان نیز دیده میشود. در این کشور اگر هنگام عبور با ماشین، آب موجود در جاده روی عابر پیاده پاشیده شود، راننده آن خودرو جریمه خواهد شد.
آلمان
مراقب باشید باک بنزینتان خالی نشود، زیرا بشدت برایتان گران تمام میشود. درواقع در آلمان یکی از جرایم سنگین رانندگی به تمام کردن بنزین در بزرگراهها مربوط میشود.
اگر بنزین خودرویتان تمام شد و سپس مجبور شوید از خودرویتان پیاده شده و مسیری را پیادهروی کنید، علاوه بر اینکه به دلیل خالی بودن باک بنزین و بیتوجهی به آن جریمه میشوید، بلکه باید برای پیادهروی در بزرگراه و به خطر انداختن جان خود و دیگران نیز جریمه بپردازید.
روسیه
رانندگی با خودروی کثیف ـ در حدی که بتوانید روی آن عکس کشیده یا مطلبی بنویسید ـ ممنوع است و بدون تردید جریمه میشوید. درضمن کسی حق ندارد خودرویش را در ملأعام بشوید و باید خودروی خود را به کارواش ببرد.
یونان
پلیس یونان واقعا در برابر پارک غیرقانونی خودرو کم تحمل است. آنها میتوانند پلاک خودرویی که غیرقانونی پارک کرده است، مصادره کنند.
فرانسه
در فرانسه رانندگان مجبور هستند در خودروی خود مانند شرکتهای بیمه دستگاه تشخیص مصرف نوشیدنی الکلی داشته باشند.
اتریش
اگر به مرکز شهر وین رانندگی کنید، یک علامت راهنمایی و رانندگی خواهید دید که تصویر بوق زدن ممنوع را دارد. در این بخش از شهر تحت هیچ شرایطی حق ندارید بوق بزنید و الا جریمه خواهید شد.
آفریقا
در آفریقای جنوبی، اگر در جادهای، چوپان و گلهای حضور داشته باشد حق تقدم با اوست. راننده باید خودروی خود را متوقف کند تا چوپان گله خود را از میان جاده عبور دهد، در غیر این صورت جریمه خواهد شد.
انگلیس
در انگلیس رانندهها در نتیجه خوردن هر نوع خوراکی هنگام رانندگی جریمه خواهند شد.
آمریکا
در آمریکا نیز قانونهای عجیب هست. در مونتانا حمل گوسفند در کامیون بدون حضور فردی به عنوان ناظر غیر قانونی است. در نوادا نیز حمل شتر در بزرگراهها غیرقانونی است.در برخی از ایالتهای آمریکا وقتی در چهارراهی چراغ راهنمایی و رانندگی ندارد، حق تقدم با کسی است که زودتر رسیده است. در واقع وقتی رانندگان به چهارراه میرسند باید کاملا توقف کنند و بعد به حافظهشان فشار بیاورند تا یادشان بیاید که کدام یک زودتر رسیدند و سپس با رعایت حق تقدم عبور کنند.
کاستاریکا
در این کشور اگر کسی حین رانندگی نوشیدنی الکلی بنوشد و رانندگی کند، مشکلی برایش پیش نمیآید، اما اگر تصادف کند و الکل خونش از حد مجاز بالاتر باشد، جریمه نقدی نمیشود، او یکراست به زندان میرود.
جریمهها
در بسیاری از کشورهای اروپایی و بویژه در هلند، نرخ جریمه مخصوصا برخی جرایم مانند سرعت غیرمجاز بسیار بالاست، اما نکتهای که در این کشورها به چشم میخورد این است که این کشورها با تخلفات رانندگی چنان محکم و موثر برخورد میکنند که بیشتر مردم در رانندگی دقت لازم را به کار میبندند. در برخی از کشورها مانند آمریکا برای رانندگان پروندهای در نظر میگیرند و سوابق آنها و میزان تخلفاتشان در آن ثبت میشود و راننده متخلف علاوه بر پرداخت جریمه، هنگام دریافت بیمه خودرو مجبور به پرداخت هزینهای بیشتر میشود. زمانی که تخلفات بسیار خطرناک است، بلافاصله گواهینامه رانندگی لغو و حتی فرد خاطی زندانی میشود. به این ترتیب افراد با دانستن اینکه هنگام تخلف عواقب سختی در انتظارشان است تا حد امکان تخلف نمیکنند. از طرفی دولت نیز هنگام آموزش و ارائه گواهینامه تمام قوانین را کاملا شرح داده و مبالغ جریمه را متذکر میشود و در عین حال به آن بخش از وظایف خود که به فرهنگسازی، سالم و بینقص نگهداشتن جادهها، استاندارد بودن آنها و همچنین تجهیز خودروها به وسایل ایمنی مربوط است، اهمیت میدهد.
اخلاق رانندگی
گرچه تمام قوانین وضعشده موجب میشود تخلفات رانندگی به حداقل برسد، اما اخلاق رانندگی چیزی است که باید تمام رانندگان به آن توجه داشته باشند تا در فضایی ایمن و بدون وقوع فاجعه رانندگی کنند. از برخی از این رفتارها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
سرعت مناسب
سرعت غیرمجاز نهتنها موجب جریمههای سنگین میشود بلکه تصادفهای مرگبار هم به وجود میآورد. بنابراین برای زودتر رسیدن به مقصد، جان خود و دیگران را به خطر نیندازید. از طرفی برخی رانندگان بسیار آهسته رانندگی میکنند که این کار نیز باعث تولید خطر میشود. بویژه این که برخی افراد در لاین وسط جاده با سرعت پایین حدود 50 یا 60 کیلومتر در ساعت حرکت میکنند و هرگز متوجه نیستند چه خطراتی را موجب میشوند.
بوق زدن
بیشتر مواقع هنگام ترافیک و ساعات پر رفت و آمد که رانندگان در ترافیک گرفتار میشوند، مدام دستشان را روی بوق میگذارند. این عمل نهتنها به باز شدن مسیر منجر نمیشود بلکه موجب آزار اطرافیان میشود.
تمرکز
هنگام رانندگی فقط حواستان به رانندگی باشد. خوردن و نوشیدن یا با تلفن همراه حرفزدن یا حتی صحبتکردن در مورد مسائل مختلف با سرنشینان حادثهآفرین است.
چراغ راهنما
اگر میخواهید به راست یا چپ بپیچید باید از چراغ راهنما استفاده کنید. این کار کمک میکند که دیگران متوجه قصد شما شوند و جلوی تصادف احتمالی گرفته شود.
خودروهای امداد
راه خودروهای امداد را هرگز نبندید. ممکن است جان یک انسان در خطر باشد.
موسیقی
اگر دوست دارید موسیقی گوش کنید، صدای آن را در حدی قرار دهید که فقط خود و سرنشینانتان آن را بشنوید.
رانندگی هدفمند
قبل از اینکه وارد جاده شوید، آدرس جایی را که میخواهید بروید از پیش آماده و مسیرتان را شناسایی کنید تا دچار سانحه نشوید.
huffingtonpost / مترجم: نادیا زکالوند
جام جم سرا: در شوهای مد لباس و پوشاک، بخصوص در جوامع غربی و اروپایی، گاهی آراستگی و زیبایی جای خود را به انحطاطی میدهد برای جلب توجه محض. آدمهای شاخدار با کلاههای عجیب، لباسهای غریب، موهای دستوپاگیر و...
* برای آنکه امکان نمایش تصاویر مرتبط با موضوع مورد نظر فراهم شود، برخی عکسها ویرایش و شطرنجی شده است.
دکتر فرانک احسانی، متخصص پوست و مو معتقد است که هر انسانی حق دارد بخواهد زیبا باشد و برای زیباتر شدن هم تلاش کند اما به شرطی که از خط و حد مجاز آن فراتر نرود! او توصیههای زیادی در این زمینه برای بانوان دارد و ما هم سعی کردیم سؤالات شما درباره پوست، مو و ناخن و مشکلات و زیبایی آن را از این متخصص بپرسیم.
* بیشتر خانمها به دکتر پوست مراجعه میکنند یا آقایان؟
نمیتوانیم بگوییم مراجعه خانمها بیشتر است. در واقع نسبت مراجعه خانمها و آقایان مساوی است اما چون خانمها بیشتر به پزشکان زن مراجعه میکنند،بیشتر بیماران من هم خانمها هستند.
مبتلایان به بیماری «دیسمورفوفوبیا» به صورت افراطی دنبال راههایی برای زیباتر شدنند و به اصطلاح مرتب به خودشان گیر میدهند |
البته میشود گفت خانمها بیشتر دنبال زیبایی هستند اما نمیتوانیم بگوییم بیماریهای پوستی در خانمها بیشتر است.
* خانمها بیشتر برای چه مواردی به شما مراجعه میکنند؟
یکسری بیماریها مانند ریزش مو، آکنه (جوش صورت) و اگزما در خانمها شایعتر است ولی بسیاری هم برای زیبایی مراجعه میکنند. مانند برطرف کردن لک یا چروک پوست.
* این مراجعهها به نسبت زمانهای گذشته بیشتر شده است؟
همیشه انسان به دنبال زیبایی بوده است اما شاید چون هماکنون راههای درمانی بیشتر شده، مراجعه هم بیشتر است. 10، 11 سالی است که با روشهایی مانند لیزر میشود ضایعات پوستی مانند چروک را برطرف کرد و به همین دلیل هم برای چنین مواردی مراجعهکننده بیشتری داریم.
* چند سالی است که استفاده از بوتاکس، تزریق و تاتو برای زیبایی بین خانمها مرسوم شده است. شما استفاده از این راهها را پیشنهاد میکنید؟
بهطور کلی پزشکان نمیتوانند چنین چیزهایی را پیشنهاد بدهند یا رد کنند. در واقع به نظر من همه انسانها حق دارند به ظاهرشان برسند و بخواهند که زیباتر شوند. این اصلاً بد نیست اما افراط بد است. کسانی هستند که از ظاهر خود راضی نیستند و به بیماری «دیسمورفوفوبیا» مبتلا هستند. این افراد به صورت افراطی دنبال چنین راههایی برای زیباتر شدن هستند و به اصطلاح مرتب به خودشان گیر میدهند که این رفتار طبیعی نیست. ولی به صورت عادی و طبیعی اگر کسی مشکلی در ظاهرش دارد و از راهها و روشهای سالم و با تجویز پزشک سعی کند این ایرادها را برطرف کند،مشکلی به وجود نمیآیند.
* همیشه شایعههایی پیرامون عملهای زیبایی وجود دارد. مثلاً میگویند بوتاکس ممکن است به مرور اعضای صورت را فلج کند یا حتی مدتی گفته میشد بوتاکس اعتیاد آور است. این شایعهها واقعیت دارد؟
بوتاکس دارویی است که برای درمان کودکان مبتلا به فلج استفاده میشود. ریلکسیشن و آرامشی که در عضلات ایجاد میکند مفید است. فلج موقت عضلات در واقع مزیت این داروست و نه ایرادش. از طرفی اثر این دارو موقت و گذراست که این هم یکی دیگر از مزیتهای این داروست.
چون اگر کسی این تزریق را انجام دهد و از آن راضی نباشد مدتی بعد اثر آن از بین میرود. اما اگر مقدار داروی تزریق شده یا محل تزریق آن مناسب نباشد ممکن است تغییر شکل ظاهری مانند فلج موقت یک عضو مانند پلک چشم را ایجاد کند. اما این اثر دائمی نیست و اگر همه چیز اصولی پیش برود این اتفاق هم نمیافتد.
* تاتو چطور؟
در تاتو خیلی مسائل باید رعایت شود. این کار باید در شرایط استریل انجام شود تا عفونت را انتقال ندهد. ممکن است در کسانی که تاتو انجام میدهند واکنش به جسم خارجی ایجاد شود که «سارکوئیدوز» نام دارد به خصوص در ناحیه ابرو این اتفاق زیاد میافتد. بسیاری از کسانی که بعد از تاتو به من مراجعه میکنند دچار چنین عارضهای میشوند. البته چون افرادی با این عارضه زیاد به ما مراجعه میکنند نمیتوانیم بگوییم تاتو حتماً منجر به چنین چیزی میشود اما احتمال آن زیاد است. هماکنون هم خانمها و حتی دختران جوان زیادی تاتو میکنند. بیماران زیادی دارم که چندین بار این کار را انجام دادهاند و این واقعاً خوب نیست. توصیه من این است که در تمام این روشها مانند بوتاکس، تزریقها، تاتو و..، خانمها اعتدال را رعایت کنند. همه اینها تا جایی خوب است که آسیبی به بدن نزند.
* پس برای درمان عوارض ناشی از این کارها به شما مراجعه میکنند.
بله البته بیشتر برای درمان عوارض مواردی مثل تزریق ژل یا چربی برای بزرگ کردن لب یا گونه. مثلاً ژلها جا به جا شده و خوب تزریق نشده است.
* چه سنی را برای انجام این کارها توصیه میکنید؟
من یک طبقه بندی کلی به خانمها توصیه میکنم: در سنین جوانی یعنی از 15 تا 35 سالگی بیشتر باید به نگهداری پوست توجه کنیم. البته اگر کسی مشکل یا بیماری مثل ریزش مو یا جوش صورت در جوانی دارد باید درمان شود. اما بهطور کلی در این سنین پوست بیشتر نیاز به نگهداری دارد. از 35، 40 سالگی به بعد مشکلاتی مانند چروکهای صورت یا لکهای پوستی در اثر بارداری بروز میکند که باید به صورت منطقی و با تجویز پزشک درمان شود. در سنین بالاتر یعنی 60، 70 سالگی میشود از راههای جدید مانند لیزربرای درمان چین و چروکها استفاده کرد.
* و اگر بخواهید برای مراقبت از پوست به خانمها توصیهای داشته باشید.
مراقبت از پوست بستگی به فصل و شرایط داخلی بدن دارد. پوست میتواند آینه بیماریهای درونی بدن هم باشد و هر بیماری ممکن است روی پوست تأثیر بگذارد. عادت ماهیانه خانمها، افزایش وزن و دارو هم روی پوست اثرگذار است. حتی داروهایی مانند مسکنها یا ویتامینها هم میتوانند تأثیراتی روی پوست داشته باشند. افزایش وزن و کم خونی معمولاً باعث افزایش ریزش مو میشوند و کمخونی تأثیر منفی در بهبود جوش صورت دارد. به همین دلیل توصیه میکنم خانمها به شرایط درون، تغذیه و استرسهایشان دقت کنند.
* برای بسیاری از اعضای بدن چکاپ سالانه تجویز میشود؛ مانند چشم، کبد، معده و کلیه. پوست همچنین چکاپی لازم دارد؟
پوست و مو چون دیده میشوند و اجزای بیرونی بدن انسان هستند، هر تغییری که پیدا کنند فرد خودش متوجه میشود و مراجعه میکند برای درمان. البته خانمها و آقایانی هستند که مراجعه میکنند و فقط میخواهند ببینند پوست و مویشان چه شرایطی دارد و باید برای مراقبت چه کارهایی انجام دهند. شاید بشود اسم این را چکاپ گذاشت که البته در کشورهای پیشرفته بسیار هم مرسوم است.
* در چند مصاحبه دیدم که شما روی رنگ مو و اثرات منفی آن تأکید زیادی کرده بودید. رنگ کردن مداوم مو چقدر روی مو اثر منفی میگذارد؟
وقتی مو را رنگ میکنیم، باید رنگ اولیه آن را از بین ببریم. این مواد شیمیایی باعث میشوند رنگدانههای مو به مرور از دست بروند و منجر به سفید شدن زودرس مو شود. از طرفی ساقه مو صدمه میبیند و خشک میشود و مو حالت سیمی و ضخیم پیدا میکند. خانمها خودشان این تغییرات و اثرات را حس میکنند و دربارهاش با من صحبت میکنند. هماکنون متأسفانه خانمهای بسیار جوان عادت کردهاند به رنگ کردن مو و زود هم رنگ آن را عوض میکنند که این کار به مو آسیب میزند.
برخی افراد وزن متناسبی دارند اما اصرار دارند لاغر شوند، یا چند خال روی صورتش دارد و میخواهد حتماً خال روی گردنش را برداریم. وقتی میگویم خالهای صورتت چه؟ میگوید آنها مهم نیست و دیده نمیشود اما این مهم است! |
توصیه من این است که اگر خانمهای مسن میخواهند موهایشان را رنگ کنند از رنگهای تیرهتر استفاده کنند که لازم نباشد مرتب ساقه مو را رنگ کنند. حتماً هم قبل و بعد از رنگ کردن،از کرمهای مو با نظر پزشک استفاده کنند.
* نظرتان درباره کاشت ناخن چیست؟
متأسفانه کاشت ناخن عوارض بسیار زیادی دارد. می توانم بگویم تقریباً تمام کسانی که این کار را انجام میدهند، این عوارض را میبینند. تیره شدن ناخن و قارچ از مهمترین عوارض این کار است. ما وزن یک جسم خارجی را به ناخن تحمیل میکنیم و وقتی هم ناخن کاشته شده برداشته میشود، پیوند ناخن اصلی با بستر آن سست میشود و حتی ممکن است ناخن بیفتد. اگر وسایل کسی که کاشت ناخن انجام میدهد هم تمیز باشد باز شرایط داخلی بدن فرد ممکن است باعث ایجاد واکنش شود. خانمها معمولاً با همان ناخنهای کاشته شده کارهای روزمره مانند ورز دادن گوشت یا پاک کردن سبزی را هم انجام میدهند و این احتمال عفونت و قارچ را بیشتر هم میکند.
* در بین مراجعهکنندگانتان موارد عجیب هم دیدهاید یا اتفاقات عجیب و غریبی در کارتان میافتد؟
بیماریهای پوست و مو بیماریهای عجیب و نادری هستند اما عجیبترین موارد همان افراد «دیسمورفوفوبیا» هستند که گفتم. برداشت این افراد از خودشان صحیح نیست و تصورات نادرستی درباره خودشان دارند. مانند اینکه وزن متناسبی دارد اما اصرار دارد که باید لاغر شود یا چند خال روی صورتش دارد اما مراجعه میکند و میخواهد حتماً خال روی گردنش را برداریم و مرتب روی آن تاکید میکند. وقتی به او میگویم خالهای صورتت چه؟ جواب میدهد که نه آنها مهم نیستند و دیده نمیشوند اما این مهم است. البته این افراد با درمانهای روانپزشکی و تجویز دارو درمان میشوند.
* در واقع میتوانیم بگوییم کسانی که مرتب به خودشان میرسند و اصرار دارند ایرادهای ظاهرشان را برطرف کنند، ممکن است دچار چنین بیماری شوند؟
بله. البته توجه بیش از حد به ظاهر و سعی در تغییر آن یکی از علائم افسردگی است. باز هم تأکید میکنم که آدمها حق دارند خودشان را زیباتر کنند و به خودشان توجه کنند اما این نباید از حد اعتدال بگذرد. در واقع این کار خط و مرزی دارد که نباید از آن عبور کرد.
* الان بحث سرطان در کشور داغ است و درباره آن زیاد صحبت میشود. سرطان پوست هم در ایران زیاد است؟
سرطان پوست معمولاً بر اثر تابش آفتاب، سیگار و آلودگی هوا ایجاد میشود و این نوع سرطان بین کشاورزان و افرادی که زیاد در معرض نور آفتاب قرار دارند، رواج دارد. البته خوشبختانه بیشتر انواع سرطان پوست درمان میشود تنها یک سرطان بدخیم پوست داریم که «ملانوما» نام دارد و حتی ممکن است باعث مرگ شود اما خوشبختانه آمار این سرطان در ایران بالا نیست.
مراقبت از پوست، مو و ناخن در فصلهای سرد سال
فصلهای پائیز و زمستان و در واقع خشکی هوا باعث شکنندگی پوست، مو و ناخن میشود. خارش پوست در کنار خشکی آن هم در این فصل شایع است و بهتر است در این فصل با تجویز پزشک بیشتر از مرطوب کنندهها استفاده کنید. موها نیز در این فصل بیشتر خشک میشوند البته احتمال خشکی مو همیشه و بخصوص بعد از رنگ کردن موها وجود دارد اما در پائیز و زمستان این احتمال بالاتر میرود. استفاده از کرمها و ماسکهای مو برای درمان این خشکی مناسب هستند. برای جلوگیری از خشکی و شکنندگی ناخن هم توصیه میکنم که خانمها هنگام کار در خانه حتماً از دستکش نخی و پلاستیکی به صورت همزمان و با هم استفاده کنند. البته بهطور کلی این کار را در تمام فصول سال توصیه میکنم. چون ناخن اگر مدام با آب تماس داشته باشد دو لایه میشود و میشکند. بهتر است با کرمهای مرطوب کننده دست و ناخنها را چرب نگه دارید به خصوص شبها و موقع خواب که چند ساعت این کرم میتواند روی پوست و ناخن بماند و اثر کند. از لحاظ داخلی هم مراقب خودتان باشید، چون بیماریهایی مانند کم خونی و فقر آهن تأثیرات زیادی روی ناخن دارند.
شامپوی خودتان را پیدا کنید
نمیتوانیم بگوییم که اگر مو مشکل داشته باشد تنها با شامپو میتوانیم آن را درمان کنیم. اما میشود گفت که اگر موی شما سالم باشد با شامپوی نامناسب دچار مشکل میشود. شامپو باید متناسب با جنس مو باشد. کسانی که موهای چرب دارند نباید از شامپوهای سادهای مانند شامپو بچه استفاده کنند چون موهایشان تمیز نمیشود و چربیاش از بین نمیرود. برعکس کسانی که موهایی خشک دارند نباید از شامپوهای قلیایی استفاده کنند چون موهایشان آسیب میبینند.
فرقی نمیکند شامپو خارجی باشد یا داخلی و تنها مهم است که با نظر پزشک شامپوی مناسب و متناسب با مویتان را انتخاب کنید. چون این روزها در بازار هم شامپوی ایرانی خوب داریم و هم شامپوی خارجی خوب. اگر شامپوی متناسب با مویتان را پیدا کرده اید و برایتان خوب بوده است، دیگر آن را عوض نکنید.
روی شامپوها معمولاً نوشته شده که حاوی ویتامینهای خاصی هستند. این ویتامینها تا حدودی جذب سطحی دارند اما خیلی محدود. در واقع اگر به دلیل کمبود ویتامین ریزش مو پیدا کرده اید بهتر است این ویتامین را به صورت خوراکی دریافت کنید.
تعداد دفعات شست وشوی مو در هفته
این مورد هم بستگی به جنس مو دارد. کسانی که موهای چرب دارند هر روز هم میتوانند موهایشان را بشویند چون باکتریها در موهای چرب بیشتر تجمع میکنند.
موهای خشک هم یک یا دوبار در هفته شسته شوند کافی است تا مقداری چربی روی ساقه مو و پوست سر قرار داشته باشد. کسانی هم که موهای معمولی دارند تا هفتهای 3 بار نیز میتوانند موهایشان را بشویند. (متن: یگانه خدامی/عکس: امیر رجبی/ایران بانو)
گاهی هم به فکر درس خواندن میافتد، اما از آنجا که تقریبا مطمئن است امثال او به مقطع ارشد راه نمییابند سریع این فکر را از ذهنش خارج میکند. بعضی وقتها هم به لیسانس دوم گرفتن فکر میکند، ولی همه این برنامهها انگیزه کافی میخواهد که آن دختر جوان از این انگیزه بیبهره است.
البته به این معنا نیست که نیوشا دختر کم حس و حالی باشد و هیچ چیزی را دوست نداشته باشد. یک مساله است که نیوشا هربار یادش میافتد چشمانش از ذوق و شوق برق میزند و آن آرایش و زیبا کردن چهره است. نیوشا با شور و شوق و اشتیاق روبهروی آینه اتاقش مینشیند، نگاهی به صورتش میاندازد، چشمها و ابروانش را بررسی میکند، دقت میکند که ببیند چند ابروی جدید درآمده، موچین به دست میگیرد و آن را برمی دارد، خط چشمهایی بلند و پررنگ میکشد، به دقت سایهای چندرنگ میزند، خط لب میکشد و لاک لب یکدست میزند. حالا نوبت برنزه شدن است؛ پنکیک را برمیدارد و پودر را به پوستش میزند. هفت قلم آرایش که تمام شد نگاهی به چهره خود میاندازد و آه از نهادش بلند میشود. یادش افتاد که امروز میخواهد کیف و کفش کالباسیاش را هماهنگ کند و رژ و سایهای که استفاده کرده با این رنگ سازگار نیست. خب، این کار تنها یک راه چاره دارد و پاک کردن تمام آرایش و شروع آن از نو است. آرایش صورت مهمترین چیز برای نیوشاست و او در این مورد هیچ گذشتی ندارد.
ماجرایی که درباره نیوشا خواندید، وضعیت آرایش دختران تا همین چندسال پیش بود. حدودا تا دو دهه پیش، آرایش برای دختران مجرد امری چندان متعارف نبود و کمتر دیده میشد دختری دست به چهره خود بزند. اما از همان هنگام کمکم دستکاریها شروع شد. یکی از خانواده اجازه داشت و کمی ابرو برمیداشت و آرایش میکرد، آن یکی اجازه نداشت و یواشکی بیرون از خانه آرایش میکرد و وقتی نزدیک خانه میرسید بلافاصله آرایش را پاک میکرد. وقتی چند دختر در دانشگاه یا محیطی دیگر دور هم جمع میشدند از خط لب جدیدی که خریده بودند صحبت میکردند و آدرس ریمل آخرین مدل خود را به دیگران میدادند. مدتی رنگ قهوهای مد میشد، دورهای دیگر بنفش، بعد صورتی و پس از آن نارنجی. همه برده مقابل رنگ مد شده بودند و هیچکس کوچکترین مقاومتی نمیکرد.
شاید توجه به چهره در اندازهای محدود بسیار خوب و مقبول باشد و به فرد احساسی خوب ببخشد، اما امان از کسی که کارش از حد عادی گذشته و اصرار دارد همه چیزش باید با هم جور شود. صورتش باید آرایشی کامل داشته باشد و لاک ناخن دست و پا هم نباید از این قاعده مستثنی شود.
این وضعیت آرایش چند سال پیش در جامعه ما بود و سالهاست که این وضعیت تغییر کرده است. دختری که دوست دارد از لحاظ وضعیت ظاهری به روز عمل کند، باید پول فراوانی در این راه صرف کند تا بتواند از پس یک چهره مدل جدید و به روز بربیاید. وقتی وارد یک باشگاه ورزشی زنانه میشوی، جایی که خانمها به تناسب اندامشان اهمیت میدهند، از این قبیل چهرههای عجیب و غریب زیاد میبینی. صورتهایی که به نظر عروسکی میآیند. رنگ پوستها تکراری، بینیها به یکی دو مدل یکسان درآمده، گونهها برجسته، ابروان پهن و غیرطبیعی و انواع تتوها بر سر و دست. همگی دست به دست هم میدهند تا قیافهای غیرطبیعی به فرد ببخشند؛ چهرهای که اثری از زیبایی و ملاحت یک دختر در آن نیست.
از کجا شروع شد؟ یک دختر بینی خود را بزرگ میدانست و فکر میکرد اگر آن را مانند فلان دختر از اقوام دور عمل کند، غم بزرگ زندگیاش به شادی تبدیل میشود و او به همان رویایی دست مییابد که آرزویش را داشته است. ناگهان تب عمل بینی بالا گرفت و نصف بیشتر دخترهای یک دانشگاه را میدیدی که بینیشان را عمل کردهاند، اما گویا این یک کار چندان ارضاکننده نبود و دختران باید سراغ تیرگی پوست و فرم گونه و چانه و لب و شکل ابرو هم میرفتند پس چرا ارضا نمیشدند؟
هر مشکلی باید ریشهیابی شود. یک دختر باید با خود بیندیشد آرایش بسیار غلیظ و دست بردن به چهره تا چه اندازه او را زیباتر میکند و از بیخ و بن چرا این کار را انجام میدهد؟ آیا بینی کوچک شده و گونه بالا آمده از او فردی دوستداشتنیتر میسازد؟ آیا با تیره کردن پوست بهترین تقاضای ازدواج را دریافت میکند یا حجیم کردن لب باعث موفقیتش میشود؟ براستی دخترانی که تا دو دهه پیش آرایش نمیکردند خوشبخت و موفق نمیشدند و لذت زندگی در تغییردادن چهره است؟
زیبایی مقولهای بسیار مهم و ارزشمند در زندگی هر انسانی است. اما باید در چارچوبی محدود به آن پرداخته شود، زیرا افراط در ظاهرپرستی به هر دختری ظاهر غیرطبیعی و غیرجذاب میبخشد و هزینه سرسامآوری را برای وی در بر خواهد داشت. از سوی دیگر، موضوع زیبایی نباید به انحراف برده شود. شاید از هر 20 دختر که گونه تزریق کردهاند فقط یکی قیافه بهتری پیدا کرده باشد یا هاشور ابرو تنها به چهره یک نفر از آنها زیبایی بخشیده باشد، اما هنگامی که صحبت از مسابقه مد و زیبایی به میان میآید، ذهن بسیاری هیپنوتیزم میشود و شخص به سمت عجیبترین آرایشها و نافرمترین جراحیها پیش میرود. غافل از این که هیچکدام از اینها نمیتواند کمککننده باشد و او باید مشکل نداشتن اعتماد به نفس را در جای دیگر جستجو کند. دختری که از لحاظ هنر و توانایی سرلوحه است و شخصیتی جذاب و دوستداشتنی دارد، احتیاجی به انواع آرایشهای عجیب و غریب نخواهد داشت و به خودی خود، نظرها را به خود جلب خواهدکرد. هر دختری باید خواسته وجودش را ریشهیابی کند و راهحل آن را به درستی بیابد وگرنه تا آخر عمر در اسارت انواع عملهای زیبایی و آرایشهای عجیب و نامتعارف به سر خواهد برد.
چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
سه شنبه 23 تیر 1394 ساعت 13:23
عکسهای زیر ساختگی نیستند! این مجسمههای سنگی تنها با استفاده از نیروی گرانش و پیدا کردن نقاط تعادلشان ساخته شدهاند.
این روزها و با افزایش هیاتهای مختلف در مناطق مختلف تهران و حتی شهرستانها تنوع غذایی هم بیشتر شده و مردم نذرهایی را برای برآورده شدن حاجتهایشان ادا میکنند که کمی عجیب و غریب است؛ از شیرموز و نسکافه و لواشک گرفته تا پیتزا و کباب برگ و چنجه و البته میگوی سوخاری! حتی آقایی هست که به قالیبافان نخ میدهد یا هستند کسانی که تصمیم میگیرند یک حسینیه یا امامزاده را به تنهایی جارو بزنند یا پای پیاده و یا سینهخیز مسیر بین حرم امام حسین (ع) تا حرم حضرت ابوالفضل (ع) را طی کنند.
در این گزارش با انواع و اقسام نذریهای جالب و عجیب که در تهران و بعضی از شهرستانهای ایران ادا میشود، آشنا شوید:
شیرموز در ایستگاه صلواتی
در یکی از ایستگاههای صلواتی منطقه ۱۸ تهران (محله تولیدارو) یک بار اتفاق جالبی افتاد. معمولا در این ایستگاه صلواتی چای ساده و گاهی چای با دارچین بین عزاداران حسینی تقسیم میشود اما بارها مشاهده شده که مردم نذورات خودشان از جمله شیر، شربت، عدسی، آشرشته و … را تحویل ایستگاه دادهاند تا بین سینهزنان و زنجیرزنان توزیع شود. اما جالب اینجاست که دو سال پیش یک نفر چند کارتن موز را برای خیرات آورد؛ موزهایی که با پیشنهاد یکی از افراد داخل ایستگاه با شیر و شکرهایی که از ساعاتی قبل به ایستگاه آورده شده بود شیرموز را تحویل عزاداران داد. یکی از نفراتی که سالهاست در این ایستگاه صلواتی فعالیت میکند، در این مورد میگوید: «سه چهار ساعت طول کشید. چند تا مخلوطکن قرض گرفتیم و به مردم شیرموز دادیم. اما جالب بود و با استقبال مردم هم روبهرو شده بود.»
پیتزا در روز عاشورا
شاید این اتفاق برای یک بار افتاده باشد؛ آن هم به دلیل اینکه این پیتزافروشی که در منطقه پیروزی تهران قرار دارد تازهتاسیس بود و به عزاداران حسینی پیتزا میداد؛ نذریای که شاید در آن منطقه برای نخستین بار مشاهده شده و دیگر کسی ندیده که آن پیتزافروشی در ماه محرم با این غذای فرنگی از عزاداران پذیرایی کند.
یکی از کسانی که آن زمان پیتزای نذری خورده در این مورد میگوید: «خیلی زود تموم شد. به هر حال پیتزا بود و کمتر کسی است که دوست نداشته باشد اما در کل جالب بود و مردم خیلی زود پیتزاها را خوردند. بعضیها هم با کارتن آنها را میبردند اما یادم هست که خیلی زود تمام شد. البته تعدادش هم مثل قیمه و قرمه سبزی زیاد نبود اما در هر صورت نذری بود.»
البته نذری پیتزا فقط مربوط به محله پیروزی تهران نیست. در محله ۱۵ خرداد هم عزاداران با پیتزا پذیرایی میشوند. حالا خبر رسیده که در اصفهان هم در یکی از هیاتها مثل تهران، پیتزا را به عنوان نذری بین سینهزنان تقسیم میکنند؛ غذایی که پخت و پز آن سخت و زمانبر است اما چون نذری است، مردم آن را در روزی که نذر کردهاند ادا میکنند.
چلوکباب برگ، کوبیده، میگوی سوخاری و کباب ترکی در ظهر عاشورا
هیاتی در خیابان پاسداران. غذاهای این هیات در طول ۱۰ شب محرم متفاوت است و معمولا از یکی از رستورانهای معروف تهران تهیه میشود. یک روز کباب کوبیده، یک روز کباب برگ و البته مشاهده شده که یک روز هم میگو دادهاند. با این حال آنها در ظهر عاشورا با کباب ترکی هم از عزاداران پذیرایی کردهاند و به نظر این تبدیل به یک عادت شده است که در روز دهم محرم کباب ترکی میدهند.
چنجههای معروف در ظهر عاشورا، منطقه نیاوران
یکی از هیاتهای معروف در منطقه نیاوران، ظهر روز عاشورا با یک غذای ویژه از عزاداران حسینی پذیرایی میکند. غذاهای این هیات به اندازهای هست که به همه عزاداران یک پرس چنجه برسد. نظم در این هیات حرف اول را میزند و جالب اینجاست که به خانهای نزدیک هیات هم از این غذای نذری داده میشود.
تجریش، هیات کاشفالکرب و آبگوشت، حسینیه ثارالله و فسنجان
یکی از قدیمیترین هیاتهای تهران در منطقه تجریش است. آنها سالهاست که در کنار کباب کوبیده و قیمه به مردم آبگوشت میدهند. این در حالی است که نزدیک این هیات حسینیه ثارالله قرار دارد که آنها هم با خورشت فسنجان از مردم پذیرایی میکنند.
لاهیجانیهای مقیم تهران و غذای شمالی
هموطنان شمالی هم که در هیات جوادالائمه برای سرور و سالار شهیدان عزاداری میکنند، با انواع غذاهای شمالی از عزاداران پذیرایی میکنند. البته در این هیات بیشتر خود لاهیجانیها حضور دارند و غذاهایی نذری میدهند که باب طبع خودشان است.
حسینیه سادات عراقی، چهارراه گلوبندک
نذریهای این حسینیه عجیب نیست و قیمه، قرمه سبزی و … است اما آنچه باعث شده تا این حسینیه در این فهرست قرار بگیرد این است که در این هیات فقط به بانوان نذری میدهند.
خورشت بادمجان در بهارستان
هیاتی با قدمت ۵۰ ساله در منطقه بهارستان وجود دارد که بیشتر ورزشکاران و کشتیگیران در این هیات حضور دارند. در این هیات بادمجانهایی سرو میکنند که باعث شده شهرت آن به سراسر ایران برسد. ورزشکارانی مثل عباس جدیدی هر سال سری به این هیات میزنند.
رشت، نذری لواشک با آب انار و مسقطی
در رشت آقایی هست که هر سال نذری عجیبی را به کودکان میدهد. ماجرا از اینجا شروع میشود که پسر این بنده خدا برای برآورده شدن حاجتش این نذر را میکند و پس از اینکه به مراد دلش میرسد ترکیبی از لواشک دستچینی (نوعی لواشک)، آب انار و مسقطی را بین ۳۰ نفر از همکلاسیهایش تقسیم میکند. از آن سال به بعد تا امروز که تقریبا ۹ سال از آن ماجرا میگذرد، پدر خانواده هر سال این نذر را ادا میکند و لواشکها را بیشتر بین کودکان و خردسالان تقسیم میکند.
نخهای نذری برای بافت قالی
این نذری عجیب در بجنورد است که یکی از تاجران و طراحان فرش آن را ادا میکند. او هر سال نفری یک کیلو نخ و از هر رنگ ۲۰۰ گرم به فقرایی میدهد که بافنده فرش هستند اما برای خودشان کار نمیکنند یا اگر برای خودشان کار میکنند توانایی زیادی برای خرید نخهای قالی ندارند. آقای علی حصوری هر سال این کار را انجام میدهد تا شاید گرههای این نخها وسیلهای شود برای اینکه گرهی از کار کسی باز شود.
ساندویچ کالباس با برندی معروف در بلوار فردوس
دو سال پیش و در ظهر عاشورا وقتی دستههای عزاداری از یکی از خیابانهای بلوار فردوس عبور میکردند، با صحنه جالبی روبهرو شدند. یکی از بانوان عزادار در حال پخشکردن نذری بود. او از یکی از برندهای معروف در تهران، ساندویچهای کالباس ویژهای را تهیه کرده بود و بین عزاداران توزیع میکرد؛ اتفاقی که برای خیلیها عجیب به نظر میرسید اما هر چه هست نذر این بنده خدا بوده است.
عروسک،جارو کردن تنهایی یک امامزاده و اهدای کتاب به مساجد و امامزادهها
جدا از نذریهای خوراکی که از ابتدا تا انتهای محرم و صفر به عزاداران داده میشود، خیلی از مردم هستند که برای شفای بیماران خود نذرهای جالبی میکنند. مثلا یکی از بانوان ایرانزمین که بچهدار نمیشد، نذر میکند اگر خدا به او بچه بدهد تا ۷ سال تن او لباسهای دست دوم بپوشاند؛ اتفاقی که افتاد و او به هیچ عنوان تا ۷ سالگی تن بچهاش لباس نو نکرد.
از نذرهای دیگر، جاروکردن امامزادهها، دادن کتاب به مساجد، درستکردن یا خریدن عروسک به نیت حضرت رقیه (ع) و … است که میتوان در این گزارش به آنها اشاره کرد. این در حالی است که امسال هم با همت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، غرفه نذر کتاب نیز در حسینیه پیامبر اعظم (ص) راهاندازی شده است. کسانی که تمایل به شرکت در نذر کتاب دارند، میتوانند در همان غرفه وجه نقد یا کتب مذهبی خود را تحویل دهند.
فریبا نادری از زبان خودش
متولد هزار و سیصد و شصت و سه؛ یعنی در مرز سی سالگی هستم. خانواده ای شش نفره دارم. با دنا، دختر همسر مرحومم، مسعود رسام زندگی می کنم. عزم خود را جزم کردم که از سی سالگی، دهه پرکاری داشته باشم و بیشتر به فعالیت هنری بپردازم.
نخستین باری که برای مسعود آشپزی کردم
اولین باری که در عمرم آشپزی کردم، در زندگی با مسعود رسام بود. تا قبل از آن سمت آشپزی نرفته بودم. اولین بار ته چین مرغ درست کردم اما خرابکاری کردم، چون بیشتر از آنچه که لازم بود، ماست ریختم اما مسعود خورد و کلی هم تعریف کرد. من هم بهم برخورد که چرا ایرادم را نگفته و ده روزی قهر کردم.
چقدر کدبانو هستی؟
در این مورد اعتماد به نفس بالایی دارم. خانه داری را یک شغل سخت می دانم و قطعاً اگر بازیگر نمی شدم خانه داری را انتخاب می کردم. از خانه داری لذت می برم. البته به جز جارو برقی کشیدن!!!! (با خنده)
از مطبخ چه خبر؟
لوبیاپلو و عدس پلو در آشپزخانه ما جایگاه ویژه ای دارند. انواع و اقسام املت ها را برای صبحانه درست و از فر هم زیاد استفاده می کنم.
رژیم غذایی
نمی توانم از لذت غذا خوردن بگذرم اما چون غذاهای چرب می خورم گاهی لازم می دانم که رژیم بگیرم تا بخشی از این چربی از بین برود.
خلاف همیشه که در آتلیه یا دفتر مجله با آدممعروفها برای مصاحبه قرار میگذاشتیم این بار به پیشنهاد فریبا نادری در کافه قرار گذاشتیم تا گفتوگوی گرمتری داشته باشیم. همراه دمنوش گل گاوزبان و مخلفات که آن را هم مهمان فریبا نادری بودیم.
آشنایی فریبا نادری با مسعود رسام
هیجده، نوزده سالم بود که همراه دوست گریمورم به دفتر مسعود رسام رفتم تا تست بازیگری بدهد. مسعود بازیگران فیلم «مروارید سرخ» را انتخاب میکرد و از افراد مختلف تست میگرفت. من هم اصلا در این فکرها نبودم که از اتاق بیرون آمد و گفت: نوبت شماست. گفتم: من برای تست نیامدم؛ دوستم آمده است. مسعود هم گفت حالا که تا اینجا آمدهای بیا تست بده. آن روز خیلی خوشحال شدم اما میدانستم خانوادهام مخالفت میکنند.
در تست که قبول شدم برای مدتی به کلاسهای آموزشی بهروز بقایی رفتم تا تواناییهای بازیگریام را تقویت کنم. در قراردادی که برای بازی در آن فیلم بستم قید شده بود که خانوادهام بتوانند سر صحنه حاضر شوند. «مروارید سرخ» فیلمی بود که باعث شد با مسعود رسام آشنا شوم.
دوران عاشقی فریبا نادری و همسرش
بعد از آشنایی با مسعود رسام و گذشت زمان حس می کردم که او احساس خاصی نسبت به من دارد. مسعود عاشقم شده بود و یک روز آن را بر زبان آورد. من هم در مقابل عاشق شدم؛ یعنی او من را هم عاشق کرد. بعد از دوران عاشقی تصمیم گرفتیم که با هم ازدواج کنیم. شاید خیلیها فکر کنند من از بیماری او خبر نداشتم که تن به این ازدواج دادم اما این جور نبود؛ من از سال ۸۳ میدانستم که مسعود سرطان دارد. سال ۸۵ که با من ازدواج کرد دکترها میگفتند کمتر از شش ماه دیگر سرطان کار خودش را خواهد کرد اما معجزه عشق، امید و همنشینی با هم باعث شد که تا سال ۸۸ با سرطان بجنگد.
این جور وقتها خیلیها آدم را قضاوت میکنند. ممکن است فکر کنند به خاطر ثروت مسعود رسام بوده که من حاضر شدم با مردی که ۲۷ سال با من اختلاف سنی دارد ازدواج کنم. کسانی که مسعود رسام را از نزدیک میشناسند از وضعیت زندگی او خبر دارند و میدانند که او ثروتمند نبود. ازدواج با مسعود آنقدر عاشقانه و مهم بود که با وجود مخالفتهای خانواده این کار را کردم.
فریبا نادری و عکس همسرش مسعود رسام
حتی پدرم حاضر نبود من را ببیند و این اتفاق نیفتاد تا زمانی که مسعود تسلیم سرطان شد و از دنیا رفت. همه چیز در آن زمان کوتاه با مسعود برایم خاطرهانگیز بود و تا همین چند ماه پیش با دختر او در یک خانه زندگی میکردیم. من همیشه در زندگیام آدم محافظهکاری بودم و دنبال این بودم که بیدلیل خودم را در معرض قضاوت دیگران یا مشکل قرار ندهم اما دوست داشتن و عشق آنقدر قوی است که محافظهکاری نمیشناسد. مسعود رسام از کودکی برایم بت بود و وقتی نام او و برادرش در تیتراژ میآمد لذت میبردم. چهارشنبهشبها این اجازه را داشتم که بیدار بمانم و «خانه سبز» را ببینم. او خاطرات نسلی را رقم زده و برای همیشه در خاطرم میماند.
یک مسلمان دو آتشه
من یک مسلمان معتقدم. شاید ظاهرم مثل عرفی باشد که در جامعه وجود دارد اما به احکام دینم پایبندم. نماز میخوانم و مرجع تقلیدم آیتالله مکارم شیرازی هستند که بارها با دفترشان تماس گرفتهام تا در موارد مختلف سوال کنم و جوابم را بگیرم. خمس و زکات هم جزو چیزهایی است که همیشه سر وقت آنها را پرداخت میکنم و از واجبات زندگی من است. بیاندازه عاشقان امامان (ع) هستم و دوستشان دارم.
اینها عزیزدل هستند. به حرف مردم هم کاری ندارم که ممکن است چه فکری کنند. وقتی برای زیارت به نجف و کربلا رفته بودم و عکسهای آن را در اینستاگرام گذاشتم بعضیها حرفهایی زدند که نشان میداد هنوز فرهنگ و جنبه استفاده از یک فضای مجازی جا نیفتاده. میگفتند چطور آنجا رفتهای چادر به سر کردهای و وقتی برگردی دوباره کشف حجاب خواهی کرد. پیش خودشان فکر نکرده بودند که شما در همین امامزاده صالح (ع) که میروی چادر میدهند تا سر کنی و حرمت فضا را نگهداری. آن وقت از من توقع داشتند با پوشش همیشگیام که عرف شهر تهران است در آنجا حضور پیدا کنم. امام رضا (ع)، امام حسین (ع) و حضرت علی (ع) بیشترین احترام را برای ایشان قائل هستم و من وظیفه داشتم که آن طور رفتار کنم.
فریبا نادری متولد ۱۳۵۸ ( البته به نقلی هم ۱۳۶۳) است در حالی که شوهر خود را بعد از ۳ سال زندگی خیلی زود از دست داد .
نقش آقای رسام در شهرت فریبا خیلی زیاد بود زیرا فریبا در دو مورد از مهمترین فیلم های رسام نقش مهمی داشت دو تا از معروف ترین فیلم های مسعود رسام یعنی: مادر و “غیر محرمانه”
غیر محرمانه همان سریالی بود که از شبکه ۵ بود و در آن سریال موضوع یک ماشین سخن گو بود.
مادر هم که یک فیلم زیبا با بازی به یاد ماندنی و فوف العاده ی فاطمه گودرزی همراه بود.
در آن فیلم نیز فریبا نقش دختر خانواده را داشت.
مسعود رسام تقریبا ۵۲ ساله بود که فوت شد.
فوت ناگهانی مسعود رسام ضربه ای سنگین بر زندگی فریبا بود به طوری که او مدت ها خانه نشین شد و دچار بیماری روحی نیز شد
مسعود رسام (متولد ۱۳۳۶، تهران – درگذشت ۱۰ آبان ۱۳۸۸، تهران) ، کارگردان و تهیه کننده تلویزیونی ایرانی بود.
وی دانشآموخته مدرسه عالی تلویزیون و سینما بود. نخستین فعالیتهای رسام در زمینههای تئاتر و تلویزیون درسال ۱۳۵۸ آغاز شد.
رسام در تاریخ ۱۰ آبان ماه ۱۳۸۸ در بیمارستان لاله تهران در پی بیماری سرطان خون درگذشت. مسعود رسام فرزندی به نام دنا رسام دارد.
مسعود رسام در تهیه مجموعه تلویزیونی خانه سبز و دیگر فیلمها همکاری نزدیکی با بیژن بیرنگ داشت.
فهرست آثاری چند که مسعود رسام تهیه کنندگی یا کارگردانی آنها را (به تنهایی یا با همکاری شخص دیگری) برعهده داشتهاست:
هرساله جشنواره فیلم فجر پراست از حاشیه های غیرسینمایی که سینماگران ایرانی برای رسانه ها فراهم می کنند.
امسال نیز بازیگران زیادی بودند که تصمیم گرفتند با پوشیدن لباس های خاص و گاهی عجیب وغریب خوراک عکاسان خبری شوند تا بازار تمجید و نقد بازیگران جدی تر از گذشته در شبکه های اجتماعی از سوی کاربران دنبال شود و کاربران خوش پوش ترین و یا بدلباس ترین هنرمند دوره را انتخاب کنند. موضوعی است که در چندسال اخیر طراحان لباس را خواسته یا ناخواسته وارد یک رقابت جدی کرده است. حالا یکی از سوالات این روزها در شبکه های اجتماعی و دنبال کنندگان مد و لباس، این باشد که طراحان این لباس ها چه کسانی هستند؟ به همین بهانه سراغ سه تن از طراحان پرحاشیه و فعال جشنواره سی و چهارم رفتیم تا از آنها درباره شیوه کار و لباس هایشان بیشتر بپرسیم.
طلیعه ایمانی؛ طراح لباس های «نوید محمدزاده» در مراسم افتتاحیه و اختتامیه
«نوید محمدزاده » همواره با لباس های عجیب و غریبش در مراسم ها و جشنواره های مختلف توجه مردم و رسانه ها را به خود جلب کرده است. لباس هایی که گاهی با نقدهای جدی روبرو می شود و گاهی هم هواداران خاص خودش را دارد. سال گذشته نیز دو شلوار کوتاه و فاق بلند این بازیگر در جشنواره کن سوژه روز رسانه ها شد طوری که محمدزاده نیز نسبت به این موضوع واکنش نشان داد. امسال نیز محمدزاده در طول برپایی جشنواره حسابی دوربین عکاسان را به خود مشغول کرد و در روز آخر نیز با کت و شلواری متفاوت با سایر همکارانش برای دریافت سیمرغ روی سن رفت تا بهانه ای شود برای مصاحبه با «طلیعه ایمانی» طراح لباس محمدزاده در این دوره از جشنواره فیلم فجر.
این لباس ها برگرفته از شخصیت خود محمدزاده است!
لباس های نوید محمدزاده نه فقط امسال بلکه در سال های گذشته نیز بحث برانگیز بوده است. چون در مورد این لباس ها نه فقط امسال بلکه سال های گذشته هم بحث برانگیز بوده است. چون تا کنون چندین طراح لباس های او رو طراحی کرده اند؛ به نظرم این به کاراکتر خود محمدزاده وسفارش و شخصیت خودش برمی گردد. پس این نمی تواند خاص یک طراح باشد. همه لباس ها هم برگرفته از شخصیت خودش است. او از اینکه سراغ طراح های جسورانه برود و یا مورد نقد قرار بگیرد هیچ ابایی ندارد. سال گذشته هم آقای محمدزاده با یکی از همکاران من کار کرد. اما امسال برای حاضر شدن در مراسم افتتاحیه و اختتامیه و هم برای شرکت در جشنواره برلین برای لباس با من همکاری داشت.
لباس های محمدزاده « آوانگارد» است
انتخاب و طراحی یک لباس یک همکاری دو طرفه بین بازیگر و طراح است. یعنی ما دونفرمی نشینیم باهم صحبت می کنیم و به این نتیجه می رسیم که چنین طراحی را برای یک جشن و یا یک مراسم داشته باشیم. من می توانم بگویم که این طراحی ها ۵۰ درصد دست خود بازیگر و ۵۰ درصد دست خود طراح است. بین من و آقای محمدزاده یک آشنایی از قبل وجود داشت و به طبع من از قبل با اخلاق و تیپ لباس پوشیدن و زمینه فکری او آشنا بودم. او هم قبل از برنامه های مختلف می آید و باهم حرف می زنیم و می گوید چنین برنامه ای در پیش دارد و حالا تو چه فکری می کنی؟ اول می پرسم می خواهی کلاسیک بپوشی؟ آوانگارد باشی؟ یا دوست داری از طرح های ایرانی استفاده کنی؟ بعد یک سری طراحی و اسکچ می زنم و به او نشان می دهم بعد هم درباره نوع پارچه و طراحی ها حرف می زنیم. ممکن است برای یک برنامه من ۱۰ نوع طرح نشان می دهم. بعد باتوجه به شرایط روحی او مدل و فضای لباس را انتخاب می کنیم. سبکی که ما برای طراحی لباس های آقای محمدزاده استفاده می کنیم به عنوان «آوانگارد» شناخته می شود. ممکن است برگرفته از رم باستان ،طرح های ایرانی خیلی قدیمی و یا تلفیقی باشد. لباس هایی که تاکنون شما تن کسی ندیده اید در این جرگه قرار می گیرند.
محمدزاده با این لباس ها حالش خوب تر است
واقعا نمی دانم طرح ها را از چه چیزی الهام می گیرم. بیشتر بر اساس شخصیت آن آدم، لباس ها را طراحی می کنم. نمونه مشابه هم نمی بینم.اینطور نیست که بخواهم لباس های جشنواره کن را نگاه کنم. چون ما کن نداریم. خیلی ها گفته اند که کت و شلوار، لباس مناسب برای این جشنواره هاست. اما من اگر بخواهم برای کن لباس طراحی کنم کاری می کردم که کت و شلوار تعریف دیگری پیدا کند. ما در ایران طراحی لباس نداریم. اینجا برای خانم ها فقط مانتو داریم. به طبع توقع دارند در کنارش باید لباس های مردهای ما کت و شلوار شود. من به کن نگاه نمی کنم. من برای جشنواره فیلم فجر خودمان طراحی می کنم. جشنواره ای که دم در ورودی اش گشت ارشاد ایستاده است. بعضی عقیده دارند که یک کت و شلوار معمولی یا یک مانتو و شال ساده برای شرکت در یک مراسم هنری کافی باشد و بگویند شما در یک جشنواره شرکت کردی و می خواهی جایزه ات را بگیری. دیگرچه نیازی به این کارها است؟ اما آقای محمدزاده دوست دارد متفاوت باشد و این متفاوت بودن را بعضی دوست دارند بعضی دوست ندارند. مهم این است که خودش این متفاوت بودن را دوست دارد و با آن حالش خوب تر است. طراحی شلوارهای سال گذشته اش با من نبود. اما سلیقه من هم به آن پوشش نزدیک بود! اینجا هرکس می خواهد از قالب معمول بیرون بیاید فورا مورد توجه قرار می گیرد و می گویند چرا اینطور پوشیده است؟ این موضوع هم سالهای اولش را می گذراند و به مرور درست می شود.
بعد از جشنواره کلی تماس برای سفارش داشتم!
من کار با آقای محمدزاده را بسیار دوست دارم چون خیلی آدم راحتی است و دقیقا می داند که چه می خواهد. وقتی آدم برای او کار می کند کاملا در طراحی دستش باز است و پذیرای طراحی جدید است. در مجموع داشتن این اختیارات برای خیلی ایده آل است. نکته مهم برای من علاقه آقای محمدزاده به لباس هایش بود. واقعا عاشقشان بود. و هربار که می خواست لباس جدیدی برای یک مراسم بپوشد واقعا ذوق داشت. قطعا نظر خود من هم همینطور است. بعد از این جشنواره کلی از بازیگرها با من تماس گرفتند و قرار شد که باهم کار کنیم. پیش از این به دلیل سیاست های کاری خودم دوست نداشتم با بازیگرای های دیگری کار کنم اما از این به بعد از این موضوع استقبال می کنم.
لباس های محمدزاده را برای کسی نمی دوزم
سفارش های نوید محمدزاده فقط یک بار دوخته می شود و آن هم برای خودش است. چون این لباس ها امضای دو نفره ماست. عده ای فکر می کنند که بازیگرها قیمت های نجومی به طراحان می دهند. اینطور نیست. گاهی برخی مراجعه می کنند و قیمت را وقتی به آنها می گوییم، می گویند که خیلی بالاست طوری که آدم از یک بازیگر تعجب می کند. اما بسیاری از طراحان باتوجه به سیاست های کاری که دارند برای بازیگرها بدون دریافت هیچ هزینه ای کار می کنند. در واقع لباس ها را هدیه می دهند. اینطور نیست که می گویند با بازیگرها دوبل حساب می کنند. اما من نمی توانم در مورد قیمت لباس ها با شما صحبت کنم. چون طیف گسترده ای وجود دارد و چون زمانی یک لباس فقط برای یک نفر دوخته می شود. دیگر نمونه مشابهی نخواهد داشت. قیمت ها را نمی توان دقیق گفت.
مریم بهرمان؛ طراح لباس های «مریم معصومی» در جشنواره
دیگر بازیگر جشنواره سی و چهارم که راه رفتنش در فرش قرمز و نوع لباسش مورد توجه رسانه ها قرار گرفت؛ «مریم معصومی» بود. معصومی با اینکه فیلمش به جشنواره نرسید اما حضور پر رنگی در فرش قرمز داشت و با سه لباس مختلف در آلبوم عکس های جشنواره امسال دیده می شود! سرشانه های تیز خانم بازیگر و تبلیغ لباس ها از سوی خودش در این جشنواره باعث شد تا سراغ «مریم بهرمان» طراح این لباس ها برویم تا از او درباره طراحی های متفاوتش بیشتر بپرسیم.
پوشیدن لباس های من اعتماد به نفس بالا می خواهد!
به اشتباه در جشنواره مطرح شد که من کارم را در خارج از کشور شروع کردم. درست است که من تازه به ایران آمدم. اما شروع کار من در اردیبهشت امسال در ایران و برای مردم کشورم شروع شد. چون باور داشتم مردم کشورم باید خوب بپوشند و بدرخشند. لباس های خانم معصومی هم ازکارهای جدید من برای زمستان امسال بود که او خریداری کرد و در جشنواره پوشید. کارهای من با دیگر همکارانم متفاوت است و پوشیدن آنها کار هرکسی نیست. به همین خاطر است که عجیب و غریب به نظر می رسد. کسانی که لباس های طراحی شده من را می پوشند باید اعتماد به نفس بالا و احساس قدرت زیادی داشته باشند. چون در ایران هنوز این لباس ها جا نیفتاده است. بیشتر کسانی که این لباس ها را می بینند در نگاه اول به سرشانه ها گیر می دهند. من در طراحی تمرکزم روی سرشانه است و این موضوع تا آخر عمرم هم تغییر نخواهد کرد. من فکر می کنم یک زن با این مدل سرشانه می درخشد. این موضوع احساس خودم است و من همواره در طراحی ها احساس خودم را روی لباس ها پیاده می کنم. من حتی لباس های خودم در خانه نیز سرشانه دارد.
پوشش بعضی ها به درد کافه رفتن می خورد
اخبار جشنواره را کم و بیش دنبال کردم. در میان هنرمندان پوشش آقای کی مرام و پالتوی سفیدش و همچنین کت خانم «هستی مهدوی فر» را دوست داشتم. چون ندیده بودم که کسی در ایران چنین لباسی بپوشد. ولی پوشش آقایی که در جشنواره های قبل با شلوار خیلی فاق بلند حاضر شده بودند را اصلا نمی پسندم. امسال به نظرم نسبت به سالهای قبل پوشش ها بهتر بود. متفاوت بودن و خاص بودن خیلی خوب است اما نمی دانم چرا بعضی طراح ها، خاص بودن را با عجیب و غریب بودن اشتباه گرفته اند. شاید در لباس های من هم سرشانه کمی عجیب به نظر برسد اما «الکساندرا مک کویین» بهترین طراح لباس جهان هم در آلبومش از این سرشانه ها به عنوان نماد قدرت استفاده کرده است. من اصلا سبک بعضی از آقایونی که حتی سیمرغ گرفته اند را نمی پسندم و به هیچ وجه مناسب جشنواره نمی دانم. این لباس ها به درد کافه رفتن می خورد. لازم نیست همه کت و شلوار دامادی بپوشند. اما می توانند کت و شلوار و لباس های رسمی و متفاوت تری بپوشند که در شان یک بازیگر باشد.
بازگشت اِپُل به لباس ها خوشحالم می کند
متاسفانه طراحان لباس در ایرانی از روی هم کپی می کنند و رقابت ها سالم نیست. همین جشنواره دوتا شنل تن دو بازیگر بود که خیلی هم به چشم آمد. من سند دارم که این طراحی ها برای من بود که متاسفانه به اسم کس دیگری کپی شد و فقط در اجرا سرشانه را حذف کرده بود. برخی با دیدن لباس های من یاد مانتو های اپل دار قدیمی می افتند. البته اپل در کارهای من یکی از متریال هاست. هیچ اشکالی هم ندارد که لباس ها دوباره اپل دار شوند. من خیلی هم خوشحال می شوم. به نظرم آن لباس های اپل دار در گذشته می تواند این بار با سبک مدرن تری دوباره به طراحی ها برگردند. چون سرشانه داشتن یک لباس زن را قدرتمندتر نشان می دهد!
دوست دارم طراح لباس سوپراستار جشنواره بعدی باشم
من شنیده ام برخی طراحان لباس به طور رایگان برای بازیگران طراحی می کنند. من تا به حال چنین کاری نکرده ام. قیمت لباس های من هم از یک میلیون تومان آغاز می شود که هنرمندان آن را خریداری کرده اند. دوست دارم در جشنواره فجر سال بعد یک نماینده سوپراستار داشته باشم. در حال حاضر هم برای خانم «گلوریا هاردی» همسر آقای «ساعد سهیلی» برای شرکت در یک برنامه طراحی کرده ام. برای خانم «لیلا حاتمی» هم یک لباس طراحی کردم که نمی دانم قرار است کجا بپوشد.
آنا ثانی؛ طراح لباس سحر دولتشاهی، مهتاب کرامتی، آزاده صمدی و …
پرکارترین طراح چند دوره اخیر جشنواره و بسیاری از جشنواره های دیگر خانم «آنا ثانی» ۳۸ ساله است. خانم «ثانی» در این دوره از جشنواره علاوه بر طراحی لباس بازیگران در مراسم فرش قرمز، طراحی لباس دو فیلم «سینما نیمکت» به کارگردانی «محمدرحمانیان» و « بادیگارد» ساخته «ابراهیم حاتمی کیا» را به عهده داشت. با این طراح با سابقه درباره طراحی لباس برای بازیگران و لباس های عجیب و غریب برخی در این دوره از جشنواره حرف زدیم.
باید به محدودیت های جامعه توجه شود
برای انتخاب لباس برخی بازیگران از چند وقت قبل سراغ ما می آیند، برخی هم چون فکر می کنند وقت ندارند در روزهای آخر به فکر لباس می افتند. اینطور نیست که بگویم برای همه دوستان طراحی شده است. برای برخی منحصرا طراحی شده، برخی هم از روی رگال انتخاب می کنند. مثلا خانم دولتشاهی از چند وقت قبل برای طراحی لباسش به ما مراجعه کرده بود و ما طراحی پالتوی بلند طوسی رنگ و سرمه ای رنگ خانم دولتشاهی را به عهده داشتیم. برخی هم طی می کنند که از طرح لباسشان دیگر نمونه دیگری نزنیم برای برخی هم مهم نیست. چون بیشتر از ۷ مورد از هر مدل نداریم. سلایق بازیگران نیز باهم بسیار متفاوت است. ممکن است لباسی را که یکی خیلی می پسندد دیگری اصلا دوست نداشته باشد. هیچ کدام از دوستانی که امسال با آنها کار کردیم سلیقه مشابهی نداشتند. هرکدام هنگام مراجعه بایدها و نبایدهایشان را به من می گویند. مثلا کسی اصلا دوست ندارد کوتاه بپوشد. آن یکی اصلا بلند دوست ندارد. من هم براین اساس طراحی می کنم. در هنگام طراحی هم اول به محدودیت ها فکر می کنم. یعنی چیزهایی که به لحاظ عرفی باید رعایت کند. بعد شخصیت شناسی می کنم. من مراعات و محدودیت های جامعه را می شناسم و همواره هنگام طراحی برای لباس یک هنرمند به طبقه جوانی که از او پیروند می کنند دقت می کنم.
شهامت برخی در پوشیدن لباس های عجیب برایم جالب است
لباس های عجیب و غریب برخی هنرمندان برایم جالب است. اینکه خودم اینطور طراحی نمی کنم دلیل بر این نیست که دوست نداشته باشم. مثلا لباس هنرمندی که امسال خیلی از لحاظ عجیب و غریب بودن مورد توجه قرار گرفت را به لحاظ طراحی رد نمی کنم اما خودم چنین چیزی طراحی نمی کنم. اما نوع پوشش، سلیقه اش برای من قابل احترام و شهامتش برایم جالب است. اما جامعه شناختی من در طراحی لباس به یک شکل دیگری است.اما اگر آن آقا به من مراجعه کند من آن عجیب را آرام تر می کنم. نگاه من نگاه کلاسیک تری است. مثلا برند ورساچه کارهای عجیب و غریبی تولید می کند طرفداران خودش را هم دارد اما سلیقه من نیست. اما برند دیور کلاسیک کار است. در فضایی که همه چیز یک کادر دارد خب برخی یک شهامتی دارند. راستش را بخواهید این شهامت برای من قابل تحسین است اما من نمی توانم این کار را انجام بدهم. مرا در یک کشور دیگر هم بفرستید بازهم کلاسیک کار می کنم. اما این شهامت را تحسین می کنم. نگاه عمومی هم نسبت به این طور لباس ها واکنش منفی نشان می دهد. همیشه یک عده ای با این لباس ها خیلی موافقند. اما عده بسیار کثیری با این موضوع کاملا مخالفند. من حمایت گر همه سلیقه ها هستم. شما اگر به کشورهای شرق آسیا هم بروید می بینید که در فستیوال هایشان پراست از طرح های عجیب و غریب با رنگ های متفاوت چون کشورهای گرمسیر رنگ و تنوع را دوست دارند.
هر زینتی که زن را از خودش دور کند رد می کنم
با اینکه سالهاست در زمینه مد و فشن فعالیت می کنم. هیچ وقت از دو رنگ مشکی و سفید در لباسهایم خارج نشده ام. خودم بسیار ساده لباس می پوشم. من زن را بالفطره زیبا می دانم و معتقدم هر چیزی که برای زیبا کردن یک زن استفاده می شود باید یک استاندارد و حد مشخصی داشته باشد و او را از خودش دور نکند. بنابراین من به پوشش ها و آرایش های گل درشت از نظر خودم نمره منفی می دهم. متاسفانه مد و لباس ما هیچ نشانی از گذشته که در ندارد در حال حاضر هم در یک ملغمه گیر کرده است. شاید اگر این دوران گذار تمام شود به ی ثباتی برسیم. ما طراح ها به یک سری از لباس ها به اصطلاح می گویمم بازاری، به نظرم این تیپ لباس ها با شان یک بازیگر همخوانی ندارد. لباس های غلو شده و تزئینات گران قیمت غلو شده هیچ طرح و نگاه طراحانه ای پشت سرش نیست و بیشتر به هجو نزدیک است.
بازیگران پیگیر کار طراحان هستند
فضای جشنواره در چندسال اخیر فضای رقابتی را بین طراحان لباس پدید آورده است. من از اول ترجیحم بر این بود که تاثیرگذاری لباس های من از طریق بازیگران اتفاق بیفتد. من به این رقابت اعتقاد دارم که طراحان سعی می کنند بازیگران را به سمت خودشان جذب کنند و این اصلا چیز بدی نیست. شاید باورتان نشود حتی هنرمندان با دقت به خروجی طراحان لباس هنرمندان دقت زیادی دارند و به این فکر می کنند که برای تهیه لباس سراغ کدامیک بروند. این تعامل و دنبال کردن بین هردو طرف به طور جدی وجود دارد.
فقط ۲۵درصد سود می کنم
برای بسیاری قیمت لباس ها سوال است. من یک پروسه تولید متوسط دارم. اگر از زیر دست خیاطی روزی دو الی سه لباس بیرون می آید. از زیر دست خیاط من یک روز و نیم یک لباس بیرون می آید. یک سری چیزها در کار وجود دارد که زمان بر است. همچنین ما مجبوریم در نقاطی از شهر کار کنیم که مخاطبان ما از این مناطق خارج نمی شود. خب این مناطق جاهای گران قیمتی هستند و برای اینکه شما بتوانید ظرفیت تولید داشته باشید باید کیفیت کارهایتان را حفظ کنید.پارچه هایتان از یک حدی نمی توانند پایین تر باشند. مجموع این ها قیمت بالایی را رقم می زند که مردم این چیزها را نمی دانند. اگر بخواهم تولیدم را به پایین شهر ببرم و به جای دوخت ۷ عددی از هرلباس به تولید انبوه روی بیاورم. قطعا کیفیت خیلی پایین تر می رود. آن وقت پارچه هایم را نیز به جای اینکه انحصاری و چاپ خودم باشد،از پارچه های معمولی استفاده کنم. برای همین قیمت لباس های من از ۶۰۰ هزارتومان شروع می شود و تا ۱۷۰۰ ادامه پیدا می کند. اگر پروسه کار سخت تر شود این ارقام بیشتر می شود. اما کسی به این فکر نمی کند که نهایتا فقط ۲۵درصد از این فروش سود است.