اغلب ما ساعتهای زیادی را در محیط اداری با همکاران میگذرانیم و در واقع کار کردن در سازمان به منزله کار کردن با دیگران است. در دنیایی که ارتباط با دیگران ، با توجه به روحیات منحصربهفرد هرکس، با فراز و نشیبهای زیادی همراه است، شیوه برقراری ارتباط اهمیت زیادی دارد شاید به همین دلیل نیز گفتهاند «انسان موفق نیمی کارمند است و نیمی سیاستمدار.»
اگر ما این توانایی را نداشته باشیم که ارتباط اثربخشی برقرار سازیم و موانع و اختلالات یک رابطه درست و موثر را تشخیص دهیم، علاوه بر آنکه دچار ناراحتی و استرس میشویم، پیشرفت کاری هم نخواهیم داشت و سازمان هم به اهدافش نائل نخواهد شد. معمولا در هر جایی که روابط انسانی وجود دارد این امکان هم هست که برخی رفتارهای مخرب و آسیبرسان وجود داشته باشد .
اغلب افرادی که دارای خاصیت جذابیتهای گولزننده هستند و براحتی هم میتوانند دیگران را گرفتار خود سازند، در آغاز بسیار جذاب به نظر میرسند و ممکن است به وسیله هوش بالا، استعداد، ثروت، اعتماد بهنفس، زیبایی، تحصیلات و موقعیت بالای اجتماعیشان همکاران را مجذوب خود کنند، اما در بیشترموارد این جذابیتها برای طرف مقابل حکم سراب را دارد. برای نمونه همکار یا رئیسی که در ابتدای رابطه بسیار جذاب و پرکشش بوده، با گذشت زمان نقاط ضعف وی نمایان میشود و خصوصیات اخلاقی ناسالمش آشکار میشود. این افراد در بسیاری از سازمانها وجود دارند فقط باید کمی دقت کرد و آنان را تشخیص داد و تا جایی که امکانپذیر است از آنان دوری کرد. برخی از مهمترین دستهبندی این افراد که کاترین کراولی در کتاب خود با نام« کار کردن با تو مرا میکشد» به شرح زیر است:
1- چالهخالیها: افراد با ویژگی چالهخالی معمولا در شروع رابطه سعی میکند از مهربانی شما نهایت استفاده را بکنند و روش آنها هم به این شکل است که شمارا در معرض یکی از مشکلاتش (بیماری، بدهکاری، بدرفتاری اعضای خانواده و...) قرار میدهد و همدلی و همدردیتان را میطلبد و تقاضای کمک میکند. بعد از اولین کمک او بیشتر به شما متکی میشود و زمانی که نیازش به حمایتتان چند برابر شد مرزهایتان از بین میرود و دردسرها شروع میشود. در برخورد با افراد چالهخالی بپذیرید که او خواهان توجه است و نه خواهان کمکرسانی. بنابراین سعی نکنید دائما حلال مشکلات چالهخالیها باشید و فقط بدون اینکه توصیه یا راهنماییشان کنید به حرفهایشان گوش دهید .
2-خرابکارها: شخص خرابکار ابتدا در نقش حامی وارد صحنه میشود و به تحسین شما میپردازد.
بهعنوان همکار از چنین کسی چاپلوسی زیادی دریافت میکنید و احساس میکنید او شما را درک میکند، اما به مرور زمان متوجه میشوید همین فرد دست به کارهایی میزند تا موقعیت کاریتان را به خطر بیندازد. البته وقتی با این به ظاهر دوست برخورد میکنید منکر عمل زشت خود شده و ادعا میکند که عمدی نداشته است. این افراد برای اینکه موفق شوند، کاری میکنند که دیگران مسالهدار به نظر برسند پس هیچگاه رفتار خرابکارها را غیرعمد تصور نکنید .
3- نوازشگرها: افراد نوازشگر معمولا این تصور را دارند که دنیا سرشان کلاه گذاشته و ادعای رفتارهای غیرمنصفانهای (نگرفتن اضافه حقوق و ترفیع، بیتوجهی پدر و مادر، فرصتهای از دست رفته و...) را دارند. آنها به نظر خودشان هیچگاه درک نشده و همیشه کسانی در حقشان ظلم کردهاند. در رابطه با چنین شخصیتی بدانید که نمیتوانید طرز تفکر او را تغییر دهید و بهعنوان یک همکار هر قدر هم در حقش خوبی و مهربانی کنید همچنان مدیون وی هستید پس خود را درگیر آه و نالههای نوازشگرها نکنید .
سبک کاریتان را تعدیل کنید
شما در محیط کار از کدام دسته افراد هستید؟ آیا از آن دسته افرادی هستید که وقت سر خاراندن هم ندارید در حالی که همکارتان از بیکاری حوصلهاش سر رفته یا از افرادی هستید که هر کاری را باید بدون هیچ عیب و نقصی انجام دهید و توقعات بسیار بالایی هم دارید؟ اصولا هر فردی در محیط کار سبک کاری خاص خود را دارد . سبک کاری در محل کار شیوهای است که بر تمام جوانب مانند نوع رفتار و حتی کلماتی که به کار میبریم، اثرگذار است. اگر ما بتوانیم سبک کاری متعادلی را انتخاب کرده و طبق آن پیش برویم حتما بسیاری از مشکلات ارتباطیمان حل خواهد شد .
جولی هی در کتاب « روانشناسی موفقیت در محیط کار» سبکهای کاری رایج در محیط کار را دستهبندی کرده است که به مهمترین آنها که در بسیاری از محیطهای اداری رایج است میپردازیم .
الف-عجلهکنها: کارکنان عجلهکن حجم کاری زیادی را در زمان کوتاهی انجام میدهند، همیشه به سرعت کار میکنند و نسبت به ضربالاجلها عکسالعمل خوبی از خود نشان میدهند در شرایط استرسزا توانشان به حداکثر میرسد. انگیزه پنهان این افراد این است که تا آنجا که میتوانند کارها را در حداقل زمان انجام دهند و از این روند هم احساس خوبی دارند. معمولا سریع صحبت میکنند، عادت به قطع کردن صحبت دیگران دارند و بیحوصله به نظر میآیند. اگر شما از این گروه هستید برای تعادل بیشتر سعی کنید روش کارتان را تغییر دهید. سعی کنید برای پرهیز از اشتباهاتی که حل آنها زمان بر است، کارتان را مرحلهبندی کنید .
ب - کامل باشها: کارمندانی که سبک کاری شان «کامل باش» است معمولا بر این عقیدهاند که «کاری ارزشمند است که خوب و کامل انجام شده باشد. »وجه مشخصه یک کامل باش این است که همه چیز از همان ابتدا باید بدون اشتباه و کاملا بدون نقص انجام شود. فرد کامل باش چون به کسی اعتماد ندارد که کاری را درست انجام دهد همه کارها را خود به عهده میگیرد. کامل باشها سطح توقعات بالایی دارند و فراموش میکنند گاهی هم استانداردهای پایین، مناسب و قابل قبولاند . اگر سبک کاریتان شبیه یک کامل باش است، این مهم را در نظر داشته باشید که قرار نیست همه کارها بدون اشتباه انجام شود ضمن اینکه اشتباه کردن یکی از منابع یادگیری است.
ج -خشنودکنها: روش کاری خشنودکنها به این صورت است که تمام هم و غم این افراد این است که دیگران راضی و خشنود باشند و برای این منظور تمام تلاششان را به کار میگیرند. بیشتر وقت این کارمندان صرف لبخند زدن و تکان دادن سر به علامت تائید دیگر همکاران میشود. فرد خشنودکن دائما در حال آوردن چای برای دیگران است. اگر خشنودکن هستید مراقب باشید که دائما در دام درخواستهای غیرواقعبینانه همکارانتان نیفتید و اگر خواستار احترام دیگرانید، محدودیتها و تواناییهایتان را در نظر داشته باشید، مهمتر از همه اینکه تمرین کنید این توانایی را داشته باشید تا قاطعانه اشتباهات دیگران را به آنان متذکر شوید.
د - قوی باشها: این دسته از افراد توانایی آن را دارند که از مشکلات شخصی خود به نفع سازمان فاصله بگیرند و با افرادخشمگین و پریشان برخورد مناسبی داشته باشند. قوی باشها را «آدم آهنی» هم میگویند چرا که آنان قادرند تصمیمات ناخوشایند بگیرند و اصلا هم احساس گناه نکنند به همین دلیل بیاحساس تلقی میشوند. مشکل این سبک کاری این است که هیچگاه از دیگران درخواست کمک نمیکنند و همیشه هم وظایف زیادی بر دوش خود میکشند. اگر این ویژگیها را در خود میبینید سعی کنید ضعفهای خود را لاپوشانی نکنید و مطمئن باشید کمک گرفتن از دیگران ضعف به حساب نمیآید.
ارتباط درست را از خودتان شروع کنید
به منظور ارتباط موثر در محل کار لازم است بعضی از شیوههای ارتباطی به کار گرفته شود و در انجام این مساله حتما نباید چشممان به همکاران باشد تا اول آنان این قواعد را انجام دهند و بعد ما حرکت کنیم، بهتر این است که شروعکننده خودمان باشیم و برای شروع هم به قوانین پیچیدهای نیاز نداریم:
این حق شماست تا از دیگران انتظار داشته باشید که با شما رفتاری محترمانه داشته باشند اما اول خودتان این شیوه رفتار را پیش بگیرید .
در ارتباط اداری، رفتارهای کلامی و غیرکلامی را که به نظر بیاهمیت میرسند، دستکم نگیرید. بعضی کلمات به ظاهر بیاهمیت ممکن است در ارتباط اداری معنای بسیاری داشته باشد. پس درباره کلمات خود فکر کنید .
همیشه مراقب شیوههای بهبود کار برای دیگران باشید و به جای «من» به «ما» فکر کنید.
از غیبت کردن، شایعهپراکنی و پرگویی دوری کنید. از افراد ضعیف دفاع کنید، تودار باشید و کمی هم کناره بگیرید. رعایت این موارد باعث ارتقای شما میشود.
حد و مرزها را بشناسید و عادت نکنید به حساب صمیمیت دائما وارد حریم خصوصی افراد شوید در ضمن به هیچ کس اجازه ندهید از خوبی شما سوءاستفاده کند.
تاثیرگذار خوبی باشید، لباس مرتب بپوشید و استانداردهای بالا را به کار بگیرید.
از این باور که مجبورید به دیگران بچسبید و با آنها ارتباط داشته باشید، اجتناب کنید به این فکر کنید که چه نقاط قوتی دارید و ضعفتان چیست. سنجاق لباس دیگران نباشید.
دائم به همکاران گله و شکایت نکنید.
به جای سکوت، خواستههایتان را با صراحتمطرح کنید.
از میزان بار کاریتان کم کنید و از لطف کردن بیش از اندازه به همکارانتان خودداری کنید چرا که ممکن است شما نیت خوبی داشته باشید اما دیگران برداشتهای متفاوتی دارند.
چراغ قرمزها را رد نکنید
در دنیای کار، حد و مرزگذاری یکی از ارزشمندترین مهارتهاست اغب ما هنوز یاد نگرفتهایم که چطور حد و مرزهای شخصی خود را با دیگران مشخص کنیم و مهمتر اینکه یاد نگرفتهایم چطور محترمانه به دیگران بگوییم رفتارشان سوءاستفاده محسوب میشود و از نظر ما غیرقابل قبول است. تجاوز به حریم دیگران به هر شکلی (زبانی و غیرزبانی) و هر نوع سوءاستفاده با عنوان «صراحت» و «قاطعیت» بهعنوان رفتاری ناپسند به شمار میرود . هر انسانی با هر شغل و عنوانی این حق را دارد که برای خودش حریم شخصی داشته باشد و دیگران هم موظف هستند به این حریم احترام بگذارند. در محیط کار همکاری که با صدای بلند حرف میزند یا میخندد و تمرکز همکارش را بر هم میزند یا کارفرمایی که به دلیل مرتبه شغلیاش به خود اجازه دخالت در امور خصوصی کارمندش را میدهد همه نمونههایی از بیاحترامی به حد و مرزهاست . در مواردی که افراد در محیط کارتان به فضای روانی، ذهنی یا فیزیکیتان تجاوز میکنند واکنش نشان دهید و منفعلانه یا بسیار پرخاشگرانه عمل نکنید .
قابل توجه مدیران
شاید بسیاری از مدیران خواستار این باشند که آرامش بیشتری در محیط کار برقرار کنند تا کارمندانشان جای دیگری نروند اما نمیدانند که چطور باید این کار را انجام دهند و علت بسیاری از رفتارهای نا مطلوب کارکنانشان را هم درک نمیکنند در حالی که اگر مدیران برخی از قواعد ساده ارتباطی را بدانند کمتر دچار مشکل میشوند برخی از نکاتی را که بد نیست مدیران به آن بپردازند، ذکر میکنیم:
ـ هیچگاه طوری رفتار نکنید که انگار مالک کارکنانتان هستید. نمیتوانید افراد را مجبور کنید تا دیروقت و حتی تعطیلات پایان هفته را هم برای شما کار کنند .
- از پشت درهای بسته سازمان را اداره نکنید. در سازمان حرکت کنید و در جریان کارها قرار گیرید. مراقب نشانههای ناخرسندی و نارضایتی در بین آنان باشید .
ـ باعث نشوید که کارکنانتان احساس ناامنی کنند. اگر کارفرمایی سر سخت و خشن باشید باعث میشوید کارکنانتان اشتباهات زیادی مرتکب شوند .
ـ با کارمندانتان مودب باشید، بر سر آنها فریاد نزنید، ناسزا نگویید و زود هم عصبانی نشوید .
ـ با کارمندانتان صریح و بیپرده صحبت کنید و در مورد کاستیها و اشکالاتشان با کنایه و اشاره تذکر ندهید. به شکلی سازنده و سودمند انتقاد کنید.
ـ قاطع و جدی باشید . کارمندان از اینکه مدیری مقتدر داشته باشند، خشنود میشوند.
ـ حقوق افراد را عادلانه و بر اساس شایستگیهایشان بدهید. پول در افراد ایجاد انگیزه میکند و مهمتر از همه آنکه پول نشانگر ارزش مشارکت فرد در سازمان است.
ـ برخی کارکنان توانا و مشتاق طبیعتا درونگرا هستند. استعدادهایشان را بشناسید و کاری نکنید که از پیش شما بروند تا در جای دیگری به ارزششان پی برده شود.
ـ محیط مناسبی فراهم کرده و کاری کنید که افرادتان راغب به ماندن باشند. به خاطر داشته باشید که اگر آمار ترک خدمت کارکنانتان بیش از10درصد در پایان هر سال باشد اشکال از شماست. در ضمن بهترین افراد اول از همه میروند و احتما لا هم سراغ رقیبانتان خواهند رفت.