در واقع، نگذاشتن کلاه بر سر و اساسا سر بیپوشش، بویژه بیرون از خانه، بینزاکتی به شمار میآمد. از اینرو بررسی مدل موی سر مردان در آن دورهها، در چنین شرایطی، کاری سخت خواهد بود. با این حال میکوشیم براساس مدارک و مستندات موجود نوشتاری و نیز نقاشیها و عکسها، تصویری از مدل موی مردان در سدههای گذشته و چالشهایی که برخی دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی در این حوزه پدید آورد، ارایه کنیم.
تراشیدن مو؛ لذتی که فراموش نمیشود!
نخستین مدلهای موی مردانه در دوره قاجار که از روی منابع نوشتاری و نقاشیها، نگارگریها و عکسها با آنها آشنا میشویم، در چند دسته ساده، مشخص بودند.
گروه کهنسالان بهویژه آن بخش سنتیتر جامعه، موهای سر خود را میتراشیدند، چون براساس روایتهای نه چندان معتبر اعتقاد بر آن بود که تراشیدن مو از بن، لذتی دارد که فراموش نمیشود. رعایت نظافت مورد تأکید در دین و نیز انجام برخی واجبات دینی همچون گرفتن وضو برای نمازگزاردن، از مهمترین انگیزههایی بود که این گروههای جامعه را بر پیشگرفتن چنین رویهای وامیداشت. این سرتراشیها در حمام انجام میگرفت.
میانسالان و جوانان بهویژه در برخی طبقات و اصناف جامعه مانند درویشها و داشمشدیها، اما به مدلهایی از موی سر گرایش داشتند که هر یک برگرفته از یک نگاه عرفی، صنفی یا اعتقادی بود.
در هر دو بخش، تراشیدن بخشهایی از سر بهویژه موهای روی پیشانی، از نگاه اعتقادی جامعه، اهمیتی فراوان داشت. البته در این میانه روایتهایی هم وجود دارد که بیعلاقگی جامعه را به اصلاح موی سر و نیز مدلهای آن نشان میدهد.
جعفر شهری (پژوهشگر تهران قدیم) دراینباره مینویسد «شغل سلمانیگری (یا دلاکیگری که نام دیگر آن بود) مشتری و بهره چندانی نداشت که بتواند معاش شاغل آن را تأمین کند چه مردم چندان توجهی به نظافت و اصلاح سر و روی خود نداشتند و اصلاح و کوتاه کردن موی سر و ریششان بسته به آن بود که مسائل و اوقاتی مانند عید، عروسی، جشن و سروری در پیش بوده باشد و آن نیز نمیتوانست در طول سال از دو-سه بار تجاوز کند؛ مانند عید غدیر، عید فطر، عید نوروز و احیانا مجالس سور و سروری که پیش بیاید...».
بهرهگیری از کلاه، دستار، عمامه و اصلا پوشش از هر جنسی برای پوشاندن سر موجب میشد موی سر و مدل آن موضوع چندان مهمی برای جامعه ایران پیش از دوره قاجار و نیز در سالهای آغازین و میانی این حکومت به شمار نیاید. هرچند از همان مدلهای موجود میشد دستهبندی طیفها و طبقههای جامعه را از یکدیگر تشخیص داد.
مدل موی احمدشاهی؛ آغازتغییرات
در سالهای پایانی دوره قاجار، مشخصا از دوره سلطنت احمد شاه و سپس با آغاز دوره پهلوی اول، تغییراتی گسترده در پوشش مردان پدید آمد. در همین دوران بود که آرامآرام فرم تراشیدن موی سر و جلوی سر منسوخ شد. در عکسهایی هم که مربوط به رجال و مردم آن دوره در آرشیوها موجود است، چنین تغییری را میتوان به تماشا نشست. بدینگونه، زلف مردان رو به بالا رفت و موی فرق سر به دو سمت چپ و راست باز شد.
به روایت منابع، برخی از مردم تهران، از فرم سر و مدل موی احمد شاه قاجار الگو گرفتند. در معدود عکسهای بدون کلاه و تاج به جایمانده از آخرین حکمران قاجار بر ایران، میتوان فرم کوتاه کردن موی سر او را دید؛ مویی ساده و اصلاح شده به گونهای که موها تقریبا در همه جای سر به گونه یکدست و گرد، کوتاه و اصلاح شدهاند.
رسیدگی بیشتر به موها و نیز رواج مدلهای تازه، با آغاز حکومت پهلوی اول گسترشی شتابان یافت. اصلاح طبیعی، اصلاح سربالا، فرق بازکرده (آلامد)، آلبوروس، آلمانی، برخی مدلهای صنفی مندرآوردی مانند اصلاح داشی و آلاگارسون از مدلهایی بودند که با ورود مظاهر تجدد به ایران بهویژه پیدایش سلمانیهای جدید در این دوره، رواج یافتند. هرچند هنوز ایستادگیهایی از سوی بخشهایی از جامعه در برابر مدلهای تازه، با پایبندی به فرمهای قدیم و سنتی صورت میگرفت.
جعفر شهری این دگرگونیها را اینچنین روایت میکند: «با آمدن رژیم جدید و تغییر فرم لباس و اصلاح سر و سبیل این دگرگونیها در دکاکین سلمانی (منظور رعایت بهداشت و نظافت و مشتریمداری و...) که این روزها به (مغازه) تغییر نام یافته بود بهوجود آمد، ازجمله نسخ تراشیدن سر و جلو سر و تبدیل به زلفهای بلند بالا زده و فرق باز کرده... با تغییر فرم البسه مردان از قبا و عبا و کلاه نمدی به کت و شلوار و کلاه مقوایی و کلاه پهلوی فرم اصلاحهای سر و صورت نیز تغییر یافته سرها تمام زلف و پشت گردنها (طبیعی) و پیشقلمی (خط ریش)ها کوتاه و سبیلها کوچک شده، توالت بعد از اصلاح نیز مرسوم شده، از این قرار که بعد از تراشیدن صورت و شستن آن اول ادکلن و سپس کرم و بعد از آن پودر و سرهایشان را تا موهایشان مرتب ایستاده به حالت خویش به مانند (پماد) که روغن گریس مانند بود، بزنند».
مدلهای سنتی و متجدد مو به روایت جعفر شهری
جعفر شهری در دو کتاب «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم» و «طهران قدیم»، به تفصیل درباره مدلهای موی سر مردان در دورههای قاجار و پهلوی اول سخن رانده است. برخی از این مدلها برای آشنایی با جزییات آنها معرفی میشوند.
مدلهای سنتی و قدیمی:
*تراشیدن همه موی سر
*پاشنهبخواب / در جلو سری به اندازه یک کف دست تراشیده و موی زیاد در اطراف و پیشقلمیهای (خط ریش) پر و پس گردن تراشیده.
*حیدری/ تراشیدن از پیشانی تا پسگردن به پهنای چهار انگشت و بلند گذاردن موهای روی گوش.
*صفدری/ تراش تمام گردی سر و تراشیدن پشت گردن و بلند گذاردن موهای اطراف.
*علیاکبری/ تراشیدن تمام سر بهغیر از فرقسر و بلند و دستهای گذاردن موی آن که برخی آن را بافته از طرف عقب چپ کلاه بیرون میگذاشتند.
*دماردکی/ جلو و پشت گردن تراشیده و بالا زدن موهای اطراف به طرف کلاه.
*گیسو/ ویژهٔ دراویش هم که موهای بلند داشتند و (گیسو) نام کرده، بعضی افشان و بعضی بافته و روی شانهها انداخته فرق آن را از وسط باز میکردند.
*قلندران/ که سر، ریش و سبیل را یکجا میتراشیدند.
نکته مهم در همه این مدلها، تراشیدن جلو سر در هر نوع سر و زلف از آن بود که جای (مسح) وضو معلوم باشد، در غیر آن صورت صاحب سر بینماز و تارکالصلات به حساب آمده موجودی بود که با هر قدمش هزار ملائکه نفرینش میکنند.
مدلهای جدید
*طبیعی/ پیشقلمی را از استخوان شقیقه خط انداخته، زلف را بهطور اندازه کوتاه کرده پشت سر را طبیعی میکردند یا بالا زده یا فرق باز میکردند.
*سر بالا/ موی بلند که از جلو به عقب شانه خورده با روغن واداشته میشد.
*آلامد/ باز کردن فرق از طرف چپ و شانهزدن طرفین به روی گوشها و طرف فرق با دستور مشتری که «فرق باز میکنم».
*آلبوروس/ با اطراف کوتاهشده طبیعی نموده و بالایی کوتاه و جلوی تا دو-سه انگشت بلند که به طرف سر کوتاه شده صاف و یکنواخت و تختهگون مینمود.
*آلمانی/ با اطراف کاملا کوتاه نموده سفید کرده که تا زیر لالههای گوش با ماشین تهزن شده از آن به بعد به تدریج بلند طبیعی شده جلویش مانند آلبوروس و کمی کوتاهتر شکل میگرفت.
*آلاگارسون/ فرقی که سر را از اطراف شانه کرده زیادی آن را از زیر لاله گوش زده و صاف کرده پشت گردن را میتراشیدند و جلوی آن را از پیشانی یک ور میزدند.
*مندرآوردی/ داشها و یکهبزنهای نامی هر یک برای سر و وضع خود مدی ابداع میکردند که به نام خودشان معروف میشد. مثلا سر طیبی (یکی از میدانیها) یا کفش قدمی (قدم، اسم یکی از داشهای باغ فردوس مولوی).
ماجرای کتکهایی که فوکلیها خوردند
تغییرات جدید اما بیمساله و بیحاشیه صورت نگرفت؛ گویی اصلا جامعه ایران در دورههای گوناگون تاریخی «بیمساله» نمیتواند دگرگونیها را بیازماید.
محمدعلی فروغی «ذکاءالملک» سیاستمدار و رجل فرهنگی دورههای قاجار و پهلوی، خاطرهای دلنشین و به تعبیر خود «حکایت بامزه»ای درباره ورود تجدد به ایران و مدل موی مردان دارد. صدراعظم خوشنام تاریخ ایران، این روایت را در سال ١٣١۵ در میان دانشجویان دانشگاه تهران، ذیل یادآوری تاریخ ایران و احوال مردم بیان میکند «آن زمان (منظور، میانههای عصر قاجار)... یقه و دستمال گردن زدن خیلی نادر بود و تقریبا منحصر بود به کسانی که مدتی در اروپا اقامت کرده بودند، آن هم نه همه کس و غالبا اسباب زحمت هم بود، یعنی بسا بود که در بعضی کوچهها و محلهها متعرض فوکلیها میشدند و اگر فحش و کتک در کار نمیآمد مضمون و استهزاء فراوان بود و البته از داستانهایی که در باب فوکل و کشمکش فوکلیها و متجددان با قدیمیها که مدت چندین سال در کار بوده مطلع هستید. من خودم آن اوقات فوکلی نبودم معهذا بعضی حکایتهای بامزه دارم. ازجمله اینکه در جوانی برعکس امروز موی سرم فراوان بود و زحمتم میداد. آن زمان مردها زلف داشتند من هم یک مدت مثل همه زلف میگذاشتم، عاقبت از دست زحمت زلفها بنا گذاشتم که موی سرم را بهشکلی که حالا معمول است و همه دارند درآورم. روزی در کوچهای میرفتم و بچهها مهرهبازی میکردند، ملتفت نشدم و پایم بهیکی از مهرهها برخورد و مهرهها را جابهجا کرد. طفلی که مهره متعلق به او بود البته خللی در بازیاش پیدا شد. من که گذشتم و آن طفل جابهجا شدن مهره را دید شنیدم که پشتسر من میگفت، قربان آقای وزیر مختار! و البته مقصودش وزیرمختار فرنگی بود و حال آنکه از فرنگیمآبی غیر از همان موی سر چیزی نداشتم».
از روایت، چندین نکته درباره موضوع مورد اشاره ما به دست میآید. یکی اینکه زلف داشتن و فوکلی بودن، دستکم در میانههای دوره قاجار یا فحش و کتک در پی داشته یا در کمترین اندازه، از سوی مردم کوچه و بازار با استهزا روبهرو میشده است. این مسأله به گونهای پررنگ بوده که روایتگر ماجرا از آن به «کشمکش فوکلیها و متجددان با قدیمیها» یاد میکند که «چندینسال در کار بوده» است.
نکته دیگر اینکه در زمان مورد نظر، گویا موی بلند (زلف) گذاشتن از سوی بخشی زیادی از جامعه، رواج داشته است و تغییر سبک آن، دستکم موضوعی مورد توجه قلمداد میشده است. یعنی هرکس موی سر خود را کوتاه و مرتب میکرد، گویی برخلاف مسیر پذیرفته شده جامعه، رفته است.
مهمتر از همه آنکه «کشاکشها و کشمکشها»، چند سال به درازا کشیده است. نکته پایانی که باید مورد توجه قرار گیرد، وضعیتی است که فرنگیها و البته ایرانیان فرنگرفته در جامعه آن روزگار ایران داشتهاند. یعنی نشانههایی وجود داشته که اینگونه افراد را از دیگران متمایز میکرده است؛ که از آن جمله، مدل موی سر و ترتیب و میزان رسیدگی به آن بوده است.
مدل مو را ببین، فرد را بشناس!
موی سر مردان یکی از ممیزههای جامعه در تاریخ اجتماعی ایران معاصر بهشمار میآمده است؛ مدل مو درواقع یکی از شاخصههای معرف طیفها و طبقات گوناگون جامعه بوده است. با شناختی که از بهرهگیری هر یک از طیفها از مدلی ویژه وجود داشت، بدون در نظر گرفتن دیگر شاخصههای معرف شخصیت همچون لباس، گویش و رفتار، میشد لوطیها و داشمشدیها، متجددان، فرنگرفتهها یا تحصیلکردگان فرنگ، روحانیون، درویشها، قلندران، هواداران فرقههای خاص حتی برخی منحرفهای اجتماعی را از دیگران تشخیص داد. مدل موی سر در بررسیهای پژوهشی تاریخی، حتی امروز نیز میتواند برای پژوهشگران و محققان به کار آید. بهعنوان نمونه با آگاهی از هر یک از مدلها که طبقات و طیفهای جامعه به آن مدلها گرایش داشتند، با تماشای عکسهای تاریخی که از گذشته بهجای ماندهاند، بهویژه در رخدادهای مهم اجتماعی و سیاسی مانند عکسهای بهجایمانده از جنبش مشروطیت ایران، میتوان مشخص کرد که فرد یا افرادی که در عکس دیده میشوند، به کدامیک از طبقات یادشده وابستگی دارند. (مژگان جعفری/ شهروند)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.