صدای خندههای کودکانه دانش آموزان پایه دوم ابتدایی مدرسه شاهد مریوان دلنشینترین آهنگی است که هر روز فضای مدرسه را پر میکند. آقا معلم با عروسکهایی که در دست دارد یکی از درسها را تدریس میکند و بچهها چشم به دهان عروسکهایی میدوزند که کلمات درس را با صدای بلند تکرار میکنند.
ساعت بعد وقتی نوبت به درس علوم میرسد همه بچهها خودشان را برای یک کلاس عملی آماده میکنند. کلاسی که در آشپزخانه مدرسه برگزار میشود و آقا معلم نحوه تبدیل شدن جامد به مایع را با آب کردن کره و درست کردن بیسکویت شکلاتی به آنها آموزش میدهد.
تصویر کلاسهای درس معلم پایه دوم ابتدایی زیباترین خاطراتی است که در ذهن دانش آموزان قدیمی مدرسه شاهد حک شده است و آنها که امروز در پشت صندلیهای دانشگاههای مختلف کشور تحصیل میکنند باز هم برای نشستن در کلاس درس آقا معلم دلتنگی میکنند.
لهونی میگوید: ایستادن کنار تخته سیاه و آموختن به کودکان آرزوی مادرم بود و خوشحالم که در بین ۶ فرزند خانواده من معلم شدم.
او از علاقهاش به معلمی و از دوران کودکی اینگونه میگوید: فرزند پنجم خانواده هستم و همیشه در مدرسه جزو شاگردان ممتاز بودم. از کودکی علاقه زیادی به معلمی داشتم بطوری که وقتی با بچههای همسایه بازی میکردیم همیشه نقش معلم را داشتم. در کلاس درس نیز همیشه سعی میکردم درسها را خوب یاد بگیرم و مطالعه داشته باشم. در دوران راهنمایی معاون مدرسه مرد بسیار مهربانی به نام آقای شاهو رسولی بود و خوشحالم که معاون مدرسه دوران کودکیام امروز همکار من در مدرسه شاهد شده است.
در مدرسه دانشآموز منظمی بودم و هیچگاه تنبیه نشدم. پدرم همیشه به ما تأکید میکرد که مدرسه را مثل خانه دوست داشته باشید و مدرسه خانه دوم شما است. از آنجایی که پسر کوچک خانواده بودم برادران بزرگترم پیگیر نمرات درسی و همچنین انضباط من در مدرسه بودند. دوران مدرسه همه معلمانم را دوست داشتم و در کلاس درس سعی میکردم از آنها چیزهای زیادی یاد بگیرم. دوران مدرسه بسرعت سپری شد و زمان شرکت در کنکور فرا رسید. با وجود آنکه در رشته علوم تجربی تحصیل کرده بودم و همه اطرافیان میخواستند تا در کنکور پزشکی شرکت کنم اما دوست داشتم در رشتهای تحصیل کنم که به آن علاقه داشتم. تصمیم قلبیام را گرفتم و در نخستین انتخاب تربیت معلمی را برگزیدم.
او اضافه میکند: سال بعد خودم را در صندلی دانشکده تربیت معلمی سنندج دیدم. از اینکه تا رسیدن بهآرزوهایم فاصله کوتاهی داشتم خوشحال بودم. بعد از پایان تحصیلات دانشسرا وقتی برای نخستین بار در کلاس درس مقابل دانشآموزان دوم ابتدایی ایستادم احساس کردم که شیرینترین روز زندگیام را تجربه میکنم.
روزهای تدریس در مدرسه تجربیات جدیدی را برای او به ارمغان داشت. فهمید که دانش آموزان ابتدایی با وجود سن کم همه چیز را متوجه میشوند. آنها فرشتههایی هستند که باید درس زندگی را بیاموزند.
معلم نمونه کشور از روش تدریس خاص خود برای آموختن درس به دانشآموزان اینگونه میگوید: ۱۸ سال است که در مقطع ابتدایی تدریس میکنم و عاشق آموختن به دانشآموزان این مقطع سنی هستم زیرا آنها معصوم و دوست داشتنی هستند. اگر یک روز کمی ناراحت باشم آنها بخوبی متوجه میشوند. سالهاست که تدریس پایه دوم ابتدایی را برعهده دارم و معتقدم که این پایه در آینده تحصیلی دانشآموز بسیار مهم و حساس است. همیشه سعی میکنم در کنار جدی بودن با بچهها دوست باشم و هر سال ۳۰ دوست جدید به دوستانم اضافه میشوند.
در کنار دوستی سعی کردم که از آنها یاد بگیرم. روز اول شروع کلاس از دانش آموزان میپرسم که اگر معلم کلاس بودند چگونه تدریس میکردند و اداره کلاس را به چه شکلی انجام میدادند. با پیشنهادهایی که بچهها میدهند روشی را که باید در طی سال اجرا کنم انتخاب میکنم و همیشه هم این روشها موفق است. روش تدریسی که سالهاست آن را اجرا میکنم تدریس عملی است.
در درس علوم وقتی میخواهم نحوه تبدیل جامد به مایع را تدریس کنم همه بچههای کلاس را به آشپزخانه میبرم. در آنجا قالب کرهای را داخل ظرفی قرار داده و روی شعله آتش میگیرم. دانش آموزان ابتدایی بخوبی متوجه تغییر جامد به مایع میشوند و در ادامه نیز همراه بچهها شکلات کاکائویی درست میکنیم. در کلاس درس علوم همه بچهها به خاطر عملی بودن کلاس اشتیاق زیادی از خود نشان میدهند و با علاقه زیاد کیک و شکلات درست میکنیم.
همچنین درس ادبیات فارسی را نیز به شکل نمایش با چند عروسک تدریس میکنم. با تقلید صدای چند شخصیت کارتونی درس را به شکل نمایش رادیویی ضبط کردهام و سر کلاس با پخش این نمایشها بچهها بخوبی درس را یاد میگیرند.
با خرس کوچولو و شیطونک دو عروسک محبوب بچهها برای آنها نمایش اجرا میکنم و در حین نمایش نیز نکات درسی را بازگو میکنم. تجربهای که در این سالها کسب کردهام ثابت کرده است که با اجرای نمایش قدرت یادگیری دانش آموزان ابتدایی بسیار افزایش پیدا میکند و آنها بخوبی نکات درسی را یاد میگیرند.
همچنین برای درس ریاضی از وسایل بازی استفاده میکنم و دانش آموزان علاوه بر بازی با اعداد و علایم ریاضی آشنا میشوند. در نمایش همه بچههای کلاس مشارکت میکنند و از آنها میخواهم که پاسخ مناسبی برای سؤالات عروسکها پیدا کنند.
در کلاس اگر متوجه شوم یکی از شاگردانم درس را خوب یاد نگرفته است برای او کلاس فوق العاده در نظر گرفته و این کلاسها را روز جمعه برگزار میکنم. برای اینکه بتوانم صدای شخصیتهای کارتونی مورد علاقه بچهها را تقلید کنم گاهی همراه دخترم کارتون میبینم. دنیای کودکی پر از عشق و شور و شعف است و پاکترین دنیایی است که همه ما آرزوی بازگشت به این دنیا را داریم.
سالهاست که کادوهای روز معلم را به یادگار نگه میدارد. میگوید هرکدام از آنها خاطرات شیرینی را برایش یادآوری میکند. شیوههای تدریس او سالهاست که در دل دانش آموزان مدرسه شاهد مریوان نشسته است و دانش آموزان قدیم این مدرسه که این روزها در دانشگاههای مختلف کشور تحصیل میکنند هنوز هم برای کلاسهای درس آقا معلم دلتنگی میکنند.
افشین لهونی که یاد دادن مفاهیم را بر وادار کردن بچهها به حفظ کردن ترجیح میدهد از دلنوشتههایی گفت که از دانش آموزانش در ۱۸ سال تدریس به یادگار نگه داشته است. رابطهای که با بچهها در کلاس درس داشتم آنقدر صمیمی است که هیچگاه احساس خستگی نمیکنم.
روز معلم خاطرات شیرینی برای من رقم میخورد. بسیاری از دانش آموزان کلاس برای من نقاشی میکشند و یا جملهای را روی کاغذ نوشته و آن را هدیه میکنند. یکی از بهترین آنها جملهای بود که یکی از دانشآموزان با غلط املایی برای من نوشته بود. سالهاست که این هدیه را در صندوقچهای نگه داشتهام و هر بار با دیدن آن خاطرات گذشته برایم زنده میشود. این دانشآموز روی یک برگ کاغذ نوشته بود آقا معلم شما آلیترین معلم دنیا هستید. این شیرینترین غلط املایی بود که تا به آن روز دیده بودم.
معلم مریوانی در کنار تدریس دانش آموزان دوم ابتدایی در خانه، معلم خصوصی تنها فرزندش است. میگوید: دخترم آیلین در کلاس پنجم تحصیل میکند. از آنجایی که همسرم معلم و معاون پرورشی است در خانه وظایف را تقسیم کردهایم. تا کلاس سوم ابتدایی با همان روشی که در مدرسه به دانش آموزان درس میدادم با دخترم کار کردم و هر روز برای او نمایش عروسکی برگزار میکردیم.
وی با بیان اینکه معلمی یعنی بچگی کردن در بزرگسالی، ادامه داد: اگر بارها به گذشته بازگردم بازهم معلمی را انتخاب خواهم کرد زیرا وقتی با کودکان معصوم سروکار پیدا میکنید از آنها تأثیرات مثبتی میگیرید.
بزرگترین شانسی که در کارم دارم داشتن همکاران خوب و دلسوز است. آنها همیشه از من حمایت کردهاند و خوشحالم که روش تدریس من مورد توجه قرار گرفته است. وقتی در کلاس درس مقابل ۳۰ دانش آموز میایستم به این فکر میکنم که باید ۳۰ تجربه جدید بهاندوختههایم اضافه کنم و در این سالها همیشه از هریک از دانش آموزانم نکتهای را آموختهام. (متن: یوسف حیدری/ایرن/ عکس: دانا آذریان/ مهر)