اثر طلاق بر کودکان برخلاف تصور بسیاری، از همان ماههای اولیه آغاز میشود؛ در زمانی که شاید خیلیها تصور میکنند کودک چیزی متوجه نمیشود.
ازتولد تا ۲ سالگی
کودکان در چنین سنی از همان ماههای اولیه، به رفتارها و واکنشهای والدین خود حساسند. آنها اول از همه چهره مادر خود را تشخیص میدهند و در حال تاثیر گرفتن از والدین خود، رفتارها، گفتار و ابراز احساسات آنها هستند.
والدین فکر میکنند نوزاد چیزی متوجه نمیشود، اما برعکس، او احساسات مختلف مانند خشم، ناراحتی، شادی و ابراز محبت را میفهمد، اما نمیتواند درک کند که مخاطب این احساسات، خود او است یا شخص یا موضوع دیگری، برای همین همه را به خود میگیرد و زود از احساسات منفی والدینش دچار ترس و اضطراب میشود. چنین کودکی فکر میکند که پدر و مادرش او را دوست ندارند یا او را نمیخواهند.
نوزادانی که محبت دریافت نمیکنند، ممکن است به نوعی افسردگی دچار شوند که با پرهیز کودک از خوردن شیر بروز میکند. در این رده سنی، توجه به نکاتی که در پی میآید ضروری به نظر میرسد.
*در حضور نوزاد خود، آرام و مهربان باشید حتی اگر بسیار ناراحت و عصبانی هستید. اگر نمیتوانید، از او فاصله بگیرید تا به او احساس بد انتقال ندهید.
*حواستان به مشکلات خوردن و خوابیدن او باشد چون در این سن، ناراحتیاش را این طور نشان میدهد.
*هم مادر و هم پدر، باید کودک را در آغوش بگیرید، او را نوازش کنید و با او صحبت کنید. نوزادی زمانی است که احساس امنیت بنیادی در ارتباط با محیط و دنیای پیرامون در فرد شکل میگیرد. وقتی فردی باشد که پاسخگوی خواستهها و نیازهای کودک باشد و به علاوه نوعی نظم در برخورد با او وجود داشته باشد، کودک کم کم به دنیایی که در آن پا گذاشته عادت میکند و احساس امنیت بنیادی در او شکل میگیرد.
*برنامه نوزاد را بر هم نزنید. اگر پیش مادر یا پدر میرود یا فرد دیگری از او نگهداری میکند، دقت کنید ساعت خواب و تغذیه و استراحت او در همه جا یکی باشد.
*بر سر مسائل مهم مانند سلامتی، وسایلی که باید برایش تهیه شود، تغذیه سالم و... فقط سود او را در نظر بگیرید و با والد دیگر هماهنگ باشید.
*فراموش نکنید او نمیتواند از خودش مراقبت یا دفاع کند. بنابراین وقتی مشغول مشاجره یا در حالت قهر هستید او را در معرض سروصدای زیاد، گرما و شرایط کلافه کننده و... قرار ندهید.
کودکان ۲ تا ۳ سال
کودک در این دوره کوتاه، توانمندیهای زیادی را با سرعتی شگفت انگیز به دست میآورد. حرف زدن، راه رفتن، برقراری ارتباط با دیگران و... به کودک کمک میکند به طور مستقل در دنیای محیطی خود کنجکاوی کند.
اینکه کودک در این سن چه قدر دست به کشف دنیای محیطی خود بزند، به اعتمادی بستگی دارد که به محیط و اطرافیان نزدیک خود دارد. کودکی که در هر قدم سرزنش شود، تحقیر شود، تنها رها شود، کودکی که در محیط آسیب ببیند و والدی نباشد که از این آسیب پیشگیری کند دچار ترس از محیط و روبه رو شدن با تازهها خواهد بود. در آینده هم، او پذیرای موقعیتهای جدید، نخواهد بود یا برای تغییر، دلهره زیادی خواهد داشت.
در یک خانواده بدون مشکل هم کنجکاویها، شیطنتها و خواستههای یک فرزند نوپا میتواند طاقت فرسا باشد چه برسد به شرایط بعد از طلاق. به خاطر خودتان و به خاطر فرزندتان دست به وضع قوانین بیش از حد و تنبیههای آن چنانی نزنید.
*سعی کنید قوانین کم، اما روشنی داشته باشید. به علاوه سعی کنید روی کارهای مثبت تاکید کنید و کمتر با او درگیر شوید.
*موفقیتها و پیشرفتهایش را نادیده نگیرید و تشویق دائم و ابراز محبت به او را فراموش نکنید. نشان بدهید چقدر از داشتن او خوشحال هستید.
*مراقب خشم و نگرانیهایش باشید. کودکان در این دوران سنی، جدا شدن از والدین را درک میکنند و در واکنش به آن، خشمگین میشوند. البته ممکن است خشم خود را به صورت کج خلقی، بیقراری یا رفتارهایی مثل قهر و گاز گرفتن نشان دهند، رفتارهایی که به پای خشم او از جدا شدن از والدینش گذاشته نشود.
*با او درباره طلاق صحبت کنید. به او کمک کنید احساسی را که تجربه میکند اما هنوز با آن زیاد آشنا نیست بشناسد و بیان کند: «فکر کنم تو از اینکه من بعضی وقتها تو رو خونه مادربزرگ میگذارم نگران میشی اما مطمئن باش، من همیشه کنارت هستم»
*زمان با هم بودن را سنگین و شلوغ نکنید. فقط شما و فقط بازیهای ساده. هدف با هم بودن و لذت بردن است.
*برای تقسیم زمان دیدار والدین در این سن، بهتر است کودک والدی را که با او زندگی نمیکند چند بار در هفته، برای زمانهای کوتاه ببیند تا اینکه یک بار در ماه و چند روز کامل.
*اگر شرایط بحرانی است و کودکتان اضطراب را تجربه میکند اصلا دوره خوبی برای آموزش توالت رفتن به او نیست.
کودکان ۳ تا ۵ سال
در این سن کودک در حال رشد و پیشرفت در مهارتهای مختلف است؛ به طور مثال خودش لباس میپوشد، درباره احساسات بقیه حرف میزند و خیالپردازی میکند. در این سن، او رفتارهای والدین را به خود نسبت میدهد.
معمولا کودک در این سن، این احساسها را به طور هوشیارانه نمیشناسد و به آنها آگاه نیست، همچنین نمیتواند درباره آنها حرف بزند، اما تصویری در ذهن او ساخته میشود که برای همیشه باقی میماند و حتی در آینده، او به دنبال کسی خواهد بود که این تصویر به وجود آمده، در این سن را تایید کند.
*به کودکتان اطمینان بدهید هر دو والد، همیشه از او حمایت خواهند کرد و همیشه او را دوست خواهند داشت.
*شرایطی را فراهم کنید که کودک در آن احساس امنیت کامل داشته باشد. نگذارید بابت اینکه چه فردی بالاخره مراقب او خواهد بود، نگران شود یا اینکه احساس کند زیادی است.
*اجازه بدهید کودک با هر ۲ والد ارتباط خوبی داشته باشد. وقتی با والد دیگر است، برایش قیافه نگیرید و بگذارید از لذت داشتن پدر و مادر بهره ببرد.
*یادتان باشد شاید معنای غیر ممکن را نفهمد. موضوع مهم در این سن، این است که کودک معنای غیر ممکن را نمیفهمد. آرزوها و افکارش با واقعیت فرقی ندارد و خودش را محور همه چیز میبیند. در همین راستا، ممکن است برای خیلی از موارد خود را مقصر بداند و احساس گناه کند.
*به کودک خود اطمینان بدهید در طلاق و جدایی شما یا دعواهایتان تقصیری ندارد.
*برایش توضیح دهید که فکر، رفتار یا احساس او باعث طلاق شما نشده است بلکه رفتار والدین یا خواستههایشان، طلاق را به وجود آورده است.
*وقتی سعی میکند با خیالپردازی یا بیان یک جمله، به خیال خودش واقعیت را تغییر بدهد، ممکن است واقعیت را انکار کند. احساسش را درک کنید و برایش توضیح دهید چنین اتفاقی نخواهد افتاد. به طور مثال، به او بگویید: «میدونم دوست داری بابا امشب خونه باشه، اما او امشب خونه نمیاد». (خراسان)
393