اصلاً همه چیز محل از چشماش افتاده بود. پایش را که از در میگذاشت بیرون، غصه عالم مینشست توی دلش. دلش نمیخواست به دیوارهای رنگ و رو رفته و خانههای بیقواره نگاه کند. مغازهها را که دیگر نگو!
«اصلاً چرا در این محل، یک فروشگاه درست و حسابی پیدا نمیشود؟! حالا مرکز خرید، پیشکش!»
این جمله را توی چند وقت اخیر، بارها گفته بود. تقریباً هرباری که میرفت بیرون تا خریدی کند. هنوز نفسش جا نیامده، بق میکرد و مینشست جلو هوشنگ خان و تا میتوانست غر میزد و به زمین و زمان بد و بیراه میگفت. مرد هم چارهای نداشت جز اینکه به گلایهها و گاه گوشه و کنایههای عیالش گوش کند و اگر خیلی طاقتش طاق میشد هم یک «استغفرالله» بگوید و با اخم و تخم به خانم حالی کند که دیگر بس است!
ناهید خانم اما دیگر هیچ جوره دلش راضی نمیشد که در محل قدیمی بماند. ماجرا هم درست از وقتی شروع شده بود که همسایه دیوار به دیوار و یارغار و به قول خودش، همدمش، از محل کوچ کرده بود و رفته بود؛ آن هم کجا! بالای شهر!
این دیگر توی کت ناهید خانم نمیرفت که اقدس برود آن بالا بالاها بنشیند و او همین جا در این محل قدیمی باقی بماند. از همان وقت همه چیز محل و خانه برایش غیرقابل تحمل شده بود. هر چیز بیربطی را به این مسأله مربوط میکرد.
عاقبت هم کار خودش را کرد. آنقدر گفت و گفت که شوهرش راضی شد خانه را بفروشد و دنبال سکونتگاهی در محلهای بهتر باشد، اما مگر پیدا میشد؟! سریال هر روزه رفتن به آژانس املاک و خرید روزنامه و ورق زدن نیازمندیها شروع شد اما با پولی که از فروش خانه به دست آمده بود، حتی نمیشد یک آپارتمان نقلی در بالای شهر پیدا کرد. عاقبت هم به ناچار از قید خرید خانه گذشتند و قرار شد پولشان را بدهند برای رهن آپارتمانی شیک و آبرومند.
خانه جدید، حال ناهید خانم را خوب کرد. انگار دوباره جوان شده بود. یک لب بود و هزار خنده. از غر زدن هم دیگر خبری نبود. هوشنگ خان هم از اینکه بعد از سالها زندگی، دل همسرش را به دست آورده بود، به خود میبالید.
سال اول همه چیز عالی بود. فامیل هم انگشت به دهان سلیقه خانم خانه بودند که در خانه نو، اسباب و وسایل را هم نو کرده بود و دیگر دک و پزی حسابی به هم زده بود. سر سال و موعد تمدید اجاره که رسید، آه از نهاد مرد خانه برخاست. صاحبخانه یک کلام بود؛ یا 30 میلیون بگذارید روی پول پیش یا ماهی یک میلیون و نیم اجاره بدهید! این عددها با جیب مرد خانه جور درنمی آمد. یک حقوق کارمندی بود و چند سر عائله. اما هر طور بود صاحبخانه را راضی کردند و با 20 میلیون اضافه کردن روی پول پیش، به توافق رسیدند، البته برای رسیدن به توافق، ماشین خانواده فروخته شد و پشت بندش چه سختیها نکشیدند بابت جابهجایی که برای خودش حکایتی داشت.
سال دوم اما دیگر تیغ هوشنگ خان برشی نداشت. صاحبخانه دندانش گرد بود. خانه را به ناچار تخلیه کردند و به آپارتمانی معمولیتر و البته چند محل پایین تر، رضایت دادند. قصه سالها به همین شکل تکرار شد. حالا دیگر اسباب کشیهای هر ساله آنقدر اعصاب ناهید خانم را به هم ریخته که دیگر برایش مهم نیست در کدام محله زندگی کند. همین قدر که یک چهاردیواری داشته باشد که مال خودش باشد برایش کافی است. حالا هرجا مینشیند، میگوید: «خدا هیچکس را اجاره نشین نکند!» (مریم طالشی/ایران)
لینک منبع :
خدا هیچ کس را اجاره نشین نکند!Images for خدا هیچ کس را اجاره نشین نکند!
خدا هیچ کس را اجاره نشین نکند! - جام جم آنلاین
jamejamonline.ir/sara/.../خدا-هیچ-کس-را-اجاره-نشین-نکندCached12 فوریه 2015 ... تصویر خدا هیچ کس را اجاره نشین نکند! اصلاً همه چیز محل از چشماش افتاده بود. پایش
را که از در میگذاشت بیرون، غصه عالم مینشست توی دلش.
خدا هیچ کس را اجاره نشین نکند!
iran-newspaper.com/Newspaper/BlockPrint/52812Cached12 فوریه 2015 ... خدا هیچ کس را اجاره نشین نکند! مریم طالشی از همان وقتی که دو تا پایش را کرده بود
توی یک کفش و گفته بود باید خانه را عوض کنند، همه چیز یک جور ...
خدا هیچ کس را اجاره نشین نکند! - پایگاه خبری اطلاع رسانی شفا آنلاین
tnews.ir/news/fb9037350363.html
خدا هیچ کس را اجاره نشین نکند! کد خبر: ۵۱۳۶۸. تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۲.
شفا آنلاین-از همان وقتی که دو تا پایش را کرده بود توی یک کفش و گفته بود باید ...
چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟ | شهر سوال
www.soalcity.ir/node/1864Similar27 مه 2013 ... اس) و خدا به داد هیچ کس نمی رسه ,فکر می کنم اصلا یا خدا نیس ,یا اگه هس خیلی ظالمه که
دنیاش انطوریه و ...... چهارم - اگر انسان در زندگی خویش کوتاهی نکند و وظایفش را انجام
دهد، هر چه خداوند برایش مقدّر کند و ...... نبود کار اجاره نشین بودن و .
حجت الاسلام قرائتی: کسی که از ترس مخارج ازدواج نکند به خدا سوءظن دارد
www.khabaronline.ir/detail/457970/culture/religionCached16 سپتامبر 2015 ... حجت الاسلام قرائتی: کسی که از ترس مخارج ازدواج نکند به خدا سوءظن دارد ... به دختر
می گویند لیسانس ات را بگیر بعد ازدواج کن. ... اخیراً افرادی پیدا می شوند که سوئیت
هایی می سازند و به عروس و دامادها اجاره ۵ ساله می دهند. ... فرض کنیم همه بسیج شوند، همه
کارمندان بازنشسته و خانه نشین شوند فقط برای ۲ میلیون نفر کار ...
میگنا - تبعیض بین فرزندان چه تبعاتی دارد؟
migna.ir/vdcb9ab5.rhbgzpiuur.htmlCached20 نوامبر 2013 ... اگر پدر یا مادری در میان فرزندان خود جانب عدالت و مساوات را رعایت نکند و با ..... من
بخاطر این موضوع کوچیک باید اجاره نشین باشم و تو سختی زندگی کنم که ..... خدا هیچ
کس رو از نعمت عدالت بی بهره نکنه نمی دونم دختر وپسر چه فرقی از ...
غبطه ممدوح نسبت به مال دنیا
www.mesbahyazdi.org/lib/pandhaye_emam_sadegh/ch05.htmCached
Similarدر آیه مزبور، خداوند مىفرماید: چشم هایت رابه نعمتهایى که به دیگران داده ایم، ندوز، به
این ... دارند،اما خودش در خانهاى محقّر اجاره نشین است، ماشینى ندارد، باغى ندارد و دهها مشکل
.... الله علیه وآله) مىفرماید: کثرت اموال و اولاد آنها تو را دچار دل مشغولى نکند. ... پادشاهى
پس از حضرت سلیمان سزاوار هیچ کس نخواهد بود و به هیچ کس داده نخواهد شد: ص (38)، 35.
کسی که از ترس مخارج ازدواج نکند به خدا سوءظن دارد - خبرگزاری مهر ...
www.mehrnews.com/.../کسی-که-از-ترس-مخارج-ازدواج-نکند-به-خدا-سوءظن-داردCached
Similar16 سپتامبر 2015 ... کسی که از ترس مخارج ازدواج نکند به خدا سوءظن دارد ... به دختر می گویند لیسانس ات
را بگیر بعد ازدواج کن. ... اخیراً افرادی پیدا می شوند که سوئیت هایی می سازند و به
عروس و دامادها اجاره ۵ ساله می دهند. ... فرض کنیم همه بسیج شوند، همه کارمندان بازنشسته
و خانه نشین شوند فقط برای ۲ میلیون نفر کار تولید می شود.
گنجور » حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴
https://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh94/Cachedدوستان زیبایی شعر حافظ به اینه که هر کس مطابق دل خودش میتونه از اون یک ... ما همه از
یک نسلیم و همه آفریده ی یک خدا فرقی نمی کند با چه زبانی سخن بگویی، یا از چه
رنگی ... بنده مطلقا از نقطه نظر فنی و کارشناسی اطمینان دارم که در هیچ جای دیوان حافظ
..... عاشورا گذرش به شهر شیعه نشین حلب در انطاکیه یا سوریه امروز میافتد و همگان از
مرد ...
پنجشنبه 26 مرداد 1396 ساعت 02:38