خط چهار حصار، محلهای در حاشیه شهر کلانشهر کرج است که به اعتقاد اهالی آن در نتیجه عدم موفقیت مسئولان در طرح ساماندهی تپه زورآباد، ناتوانی مسئولان در توسعه متوازن شهر، بیعدالتی در توزیع امکانات و ثروت، و نادیده گرفتن همه اقشار جامعه از جمله قشر فقیر بهوجود آمده است.
کلانشهر کرج نیز مانند دیگر شهرهای کشور از حاشیهنشینی رنج میبرد. رنجی که طی چند سال اخیر مدیران شهری در سطح شهر، شهرستان و استان برای حل آن اقداماتی انجام دادهاند. اما شواهد نشان میدهد که این اقدامات مسکنوار و کوتاه مدت بوده و راهکار حل این مشکلات نبوده است.
خط چهار حصار نام محلهای در حاشیه شهر کرج است. اما این محله با تمامی محلات کرج تفاوتهای بسیاری دارد. اگر گذرتان به این محله بیفتد، باور اینکه تنها یک خیابان با کلانشهر کرج فاصله دارید برایتان سخت میشود. این مسئله که در یک شهر مرزی دورافتاده هستید، برای شما بیشتر قابل هضم است. برخی از ساکنان این محله، در گذشته تخلفهایی مرتکب شدهاند. البته همه ساکنان اینطور نیستند. برخی کودکان فراری، کودکان خیابانی و کارتنخوابها نیز این منطقه را جای خوبی برای پناه گرفتن یافتهاند. وضع زندگی در این منطقه نیز چندان مطلوب نیست. در زمستان کوچههای تنگ و باریک خط چهار حصار پر از گل و لجن شده و آب باران در آنها سرازیر میشود. همچنین اغلب خانهها سامانه فاضلاب ندارند. کمسوادی برخی ساکنان نیز باعث شده است که نتوانند از بسیاری خدمات بهره ببرند. بسیاری از خانوادهها نیز در خانههای ۴۰ متری زندگی میکنند. فقر و ناتوانی یا تمایل نداشتن برخی از ساکنان منطقه آنان را به سمت بازارها و فعالیتهای غیررسمی سوق دادهاست، بازاری که بخشی از محصولات آن در زمره امور ممنوع و بزهکارانه مانند موادمخدر و خریدو فروش اموال سرقتی تعریف میشود. کمبود مراکز تامین خدمات امنیتی و انضباطی مانند پاسگاهها و کلانتریها نیز در این منطقه، حصار چهار را به مکانی امن برای برخی از بزهکاران بدل کرده است.
چرا زورآباد ساماندهی شد
یک از اهالی خط چهار حصار میگوید: نزدیک به ۱۲ سال پیش که تپه زورآباد را ساماندهی کردند، بنده از آنجا به این منطقه آمدم چراکه با پولی که داشتم توانایی خرید ملکی را در دیگر نقاط شهر نداشتم. هیچیک از انسانهایی که در این محلات زندگی میکنند از سر خوشی به اینجا نیامدند، مشکلات زندگی آنها را به اینجا کشانده است. نمیدانم چرا تپه زورآباد را ساماندهی کردند. فقط خواستند ما را از اینجا به آنجا جابهجا کنند یا هدف دیگری داشتند.ای کاش بهجای این کار همانجا را سروسامان میدادند، مثلا مدرسه، درمانگاه یا پارکی میساختند.
خانههایی که ۳ روزه ساخته میشوند
آقای جعفری یکی دیگر از اهالی خط چهار حصار میگوید: چند سال پیش از کرمانشاه به امید زندگی بهتر به تهران مهاجرت کردم، اما بعد آمدن متوجه شدم با توجه به وضعیت مالی خود توانایی زندگی در تهران را ندارم و به پیشنهاد یکی از اقوام به کرج آمدم. این روال همچنان ادامه پیدا کرد، تا اینکه به واسطه یکی از دوستان متوجه شدم که در منطقهای خارج از بافت شهری کرج زمینهایی با قیمت بسیار پایین بهفروش میرسد. بعد از خرید ۴۰ متر طی تنها ۳ روز یک خانه ساختم. این خانه را با ارزانترین و ابتداییترین مصالح موجود در بازار ساختهایم. میدانم ممکن است با کوچکترین زلزله با توفان خراب شود، ولی این تنها کاری بود که از دست ما بر میآمد. هیچگونه امکانات رفاهی در این منطقه نداشتیم. کوچکترین امکاناتی مانند آب، برق، تلفن را با هزاران سختی و مشقت تهیه کردیم.
وی درباره وضعیت معیشتی خود میگوید: از راه دستفروشی در کرج زندگی ۵ فرزند و همسرم را میگذرانم. حالا که فرزندانم بزرگ شدهاند از من درخواست میکنند که به جایی بهتر برای زندگی بروم چراکه در این منطقه چیزی جز فقر و تنگدستی نسیب آنها نمیشود، اما با کدام پول و درآمد میتوان داخل شهر زندگی کرد.
برای دیدن همسر زندانیام به خط ۴ حصار مهاجرت کردم
خانمی که به تنهایی در این محله زندگی میکند، درباره مشکلات زندگی در خط چهار حصار میگوید: وقتی ۶ سال پیش شوهرم به دلیل توزیع مواد مخدر روانه زندانی در کرج شد. رفت و آمد از نهاوند برایم بسیار سخت بود. به پیشنهاد برادرم به کرج مهاجرت و در خط چهار حصار خآنهای را اجاره کردم. دو فرزند دارم. در یک شرکت خدماتی نظافت منزل در کرج کار میکنم. ازدو سال پیش به دلیل فشار زیاد زندگی و فقر، پسرم مجبور شد ترک تحصیل کند و برای تامین زندگی بر سر چهارراههای کرج گلفروشی کند.
بعد از تاریکی هوا نمیتوان تنها از خانه خارج شد
او میگوید: خانه ۳۰ متری ما به هیچوجه مقاوم نیست، برای خراب شدن به زلزله احتیاج نیست. بعضی مواقع که باد شدید میوزد در و دیوار خانه تکان میخورد. من برای اینکه خانواده خود را حفظ کنم مجبورم در محلهای که نمیتوان بعد از تاریک شدن هوا یک زن تنها رفت و آمد کند زندگی کنم. امیدوارم به همسرم عفو بخورد و سریعتر ما از این محله نجات پیدا کنیم.
مسئولان ما را نمیبینند
خانم سهیلا با اشاره به مشکلات امنیتی در این محله میگوید: ۵ سال است که از شوهرم طلاق گرفتم و به دلیل پایین بودن اجاره خانه مجبورم در این منطقه زندگی کنم. دو دختر و یک پسر دارم. هیچ امکاناتی برای آنها وجود ندارد. اصلا انگار ما وجود نداریم که هیچکس برای ما کاری نمیکند. البته موقعیت خیلی بهتر شده تا چند وقت پیش که شبها در پلههای این محله معتادان جلوی چشم همه مینشستند و مواد مصرف میکردند. درست است در این منطقه افراد خلافکار زیادی زندگی میکنند ولی تعداد انسانهایی که به دلیل فقر مجبور به زندگی در اینجا هستند نیز کم نیست. گناه ما چیست نداری، فقر؟
وی میگوید: امنیت در این محله وجود ندارد. همین چند روز پیش برای خرید بیرون رفته بودم که به دلیل ترافیک شدید شب به محله رسیدم. دو نفر بهراحتی در خیابان کیفم را جلوی چشم چند نفر به زور گرفتند. در حالیکه آنها را میشناسم ولی نمیتوانم از آنها شکایت کنم چراکه جان بچههایم به خطر میافتد. (نجمه جمشیدی/روزنامه قانون)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
281