ساعات کاری طولانی، شیفتهای کاری انعطافناپذیر، عدم شناخت رسمی و غیر رسمی از مسئولیتهای خانوادگی، فرهنگ کاری که مردم در آن درباره زندگی خانوادگی صحبت نکرده و آگاهی کسب نمیکنند، جو کاری پرتنش ناشی از هیجان یا روابط ناسالم یا نبود مدیریت مناسب، حجم کاری بیش از حد در محل کار از یکسو و دغدغه رسیدگی به اوضاع خانواده و فرزندان از سوی دیگر در زندگیهای پرمشغلهای که دستاورد مدرنیسم برای مردم امروزه است، سبب خستگی بسیاری از والدین شده است به گونهای که شاید در توجه و صرف وقت کافی برای تربیت و پرورش فرزندان دچار ضعف و بیحوصلگی شوند.
اما این مساله راهحل شیرینی دارد. بهتر است چشمتان را به روی سرمایههای ارزنده خود، یعنی فرزندانتان باز کنید. آنها میتوانند نقش مؤثری در تعادل انجام امور خانه داشته و در کنار کمک به بزرگترها از لذتبخشی مرتبط با رشد شخصی بهرهمند شده و لذت ثمرات آن را در بزرگسالی خود بچشند. شاید در ابتدا با پیشبینی خرابکاریهای احتمالی آنها، چنین به نظر بیاید که کمک نکردن کودکان کمهزینهتر خواهد بود و عاقبت کسی که باید کار را تمام کند، خود شما هستید. اما اگر بقدر کافی صبر و حوصله به خرج داده و دقیق عمل کنید، این اشتباه به قوت تبدیل خواهد شد.
واقعیت این است که شما با مسئولیت بخشیدن به کودکان خود، تفویض اختیار خواهید کرد. تفویض اختیار سبب میشود درست مانند یک مدیر کارآمد هم خودتان زمان و توان بیشتری برای رسیدگی به امور ضروریتان داشته باشید و هم این که به کودکان فرصت آموختن مهارتهای لازم زندگیشان را میدهید. میتوان ادعا کرد با این اقدام دست به یک سرمایهگذاری بلند مدت میزنید.
ساعتها آموزش در محیط امن و صمیمی خانواده بهترین فرصت است که از بار نگرانیهای آینده خود شما نیز کاسته شود. نگرانیهایی که شما را به پرسیدن این سؤالها وامیدارد: «آیا فرزندم در زندگی دانشجویی یا دوران خدمت سربازی، میتواند از خودش مراقبت کرده و بدون حمایتهای مستقیم خانواده، از عهده کارهایش بخوبی برآید؟ آیا دخترم در زندگی مشترک خویش میتواند یک همسر، مادر و یک زن ِ مؤثر باشد؟ آیا پسرم میتواند بدرستی کسب درآمد کرده و از عهده مدیریت مخارج خانه برآید و پشتوانه کارآمدی برای خانواده آینده خود باشد؟»
اگر کودک را صرفا موظف کنید که درس بخواند و به امور خانه و مسائل شخصی خود کاری نداشته باشد، تنها یک شأن را در او پروراندهاید: «دانشآموزی». دانش آموزی که از پرداختن به بقیه درسهای زندگی وامانده و مجبور است در آزمونهای واقعی زندگی خویش، رفتاری اضطرارگونه و شب امتحانی از خود نشان دهد. درحالی که پرورش شئون مختلف طی فرصت سالهای رشد او از کودکی به نوجوانی و از نوجوانی به جوانی، توأم با آرامش و لذت خواهد بود.
برای درک بهتر تصور کنید دختر خانمی را که در خانه پدریاش اصطلاحا دست به سیاه و سفید نزده و حالا قرار است میزبان خانواده همسرش باشد، یا آقاپسری را در نظر بگیرید که عمری از پدرش پول توجیبی میگرفته و همیشه برای تحقق کوچکترین خواسته از جانب خانواده حمایت مالی میشده، تأمین معاش و مدیریت مالی خودش را هم نیاموخته چه برسد به پذیرش مسئولیت همسر و فرزندش.
کسی که در زندگیاش وظیفهای جز درس خواندن و ارائه کارنامه طلایی و تشویق شدن نداشته، این بار نمیتواند بهعنوان یک شخص بالغ و رشد یافته در صحنه حاضر شود. پس فرد چارهای جز تحمل فشار زیاد پیش روی خود نمیبیند و باورکردنی است که بسیاری از درگیریهایی که به طلاق و جدایی منجر میشود نشأت گرفته از این دست ناتوانیها و بالغ نشدن زوجین باشد.
در این میان کم نیستند والدینی که اساسا در لذتبخشی این چنینی به فرزندانشان دغدغهای احساس نکرده و ترجیح میدهند دست روزگار به فرزندانشان درس بیاموزد. امیدوارم شما جزو آن دسته نباشید.
پژوهشی که در فرهنگسرای کودک روی 250 کودک انجام شده، نشان میدهد که حدود 97 درصد آنها اظهار داشتهاند باید در کارهای خانه کمک کنند با این توجیه که دوست ندارند والدین خود را به دلیل کارهای زیاد خانه خسته و عصبی ببینند، همچنین میپذیرند که به هر حال سهم چشمگیری از بههمریختگیهای خانه متوجه خود آنهاست، به علاوه دوست دارند با انجام کارهای خانه تجربه بیشتری کسب کنند.
همانطور که صرفا با کاشتن یک درخت سیب و نگاه کردن به آن و رویاپردازی نمیتوان سیب سالم و خوشمزه برداشت کرد، در پرورش و آموزش فرزندان هم، لازم است هدفمند، دقیق و مستمر رفتار شود.
تبعیض ممنوع
باور بانی رانینان مککلو و سوزان واکر مانسون آنگونه که در «کتاب کلیدهای عادت دادن فرزند به کار در خانه» منعکس کردهاند، چنین است که نباید در آموزش مهارتهای اساسی زندگی بین فرزندان تفکیک قائل شد. بنابراین اگر تصور میکنید که با آموزش دادن به فرزندان بزرگتر، سهم کوچکترها را هم ادا کردهاید، اشتباه میکنید. نباید فرزندان کمسن و سالتر را از قلم انداخت.
همچنین این ایده غلط است که کارها به دو دسته دخترانه (مانند آشپزی و خانهداری و دوخت و دوز) و پسرانه (نظیر تعمیر لوازم برقی خانه، شستن ماشین و...) تقسیم شدهاند و هر جنسیتی تنها باید وظایف مرتبط با خود را بداند. این تصور که فرزند معلول، فردی منفعل است نیز نادرست است. متأسفانه اینطور جا افتاده است که به فرزند معلول بیشتر خدمات ارائه داده شود تا آموزش و معمولا از آنها مشارکت و همکاری طلب نمیکنند. درحالی که فراموش میشود او به دلیل شرایط خاصش نیازمند آموختن مهارتهای ویژهای نسبت به دیگر کودکان است! بنابراین نباید با ایجاد تبعیضهای سنی، جنسیتی و حتی سلامت عدهای را از انجام آنچه بدان نیاز دارند
محروم کنید.
کارهای خانه را برای بچهها لذتبخش کنید
مطلب مهمی که ممکن است در محول کردن کارهای خانه اتفاق بیفتد این است که فرزندان به بهانههای مختلف از زیربار انجام کارها شانه خالی کنند، که شاید اصلیترین علت این فرارها، لذتبخش نبودنشان باشد، به گونهای که تصور میکنند صرفا موظف به انجام تکلیف هستند. اما اگر شما خلاقیت به خرج بدهید میتوانید مهرهها را به گونهای بچینید که برای مشارکت مشتاق شوند. میتوانید از این 9 اقدام پیشنهادی استفاده کنید:
1 ـ اجاز دهید خود بچهها کارهایشان را انتخاب کنند. این شیوه بسیار کارآمدتر و لذتبخشتر از بکن نکنهای روزمره والدین است. به این ترتیب پس از قوام گرفتن این سبک، روحیه فرزندان به گونهای تغییر خواهد کرد که خودشان داوطلبانه به انجام امور بپردازند. درحالی که شاید تصور شما این باشد که لباس شستن از مرتبکردن تخت سادهتر است، فرزندتان با شما هم عقیده نباشد. فهرستی از تمام کارهای قابل انجام در خانه را تهیه کنید، و بگذارید به نوعی قرعهکشی کرده تا مشخص شود چه کسی حق انتخاب اول را دارد. سپس به هر کودک اجازه دهید که از فهرست موجود کارهایی را انتخاب کند. این به کودکان این امکان را میدهد که نوعی کنترل در آنچه باید انجام دهند داشته باشند، وقتی قرار باشد هر روز این کار را انجام دهند به طرق مختلفی این شیوه آنها را خوشحالتر میکند.
2 ـ انجام کارها را به فرزندانتان آموزش دهید. یکی از دلایلی که کودکان از انجام کاری لذت نمیبرند این است که هرگز به قدر کافی راجع به آن آموزش ندیدهاند. به شیوهای آرام و لذتبخش کارهای تازه را، در اوقاتی از روز که حال و حوصله فرزندانتان سر جایش است به ایشان معرفی کنید. شما میتوانید آن را به عنوان آموزشی ویژه معرفی کنید، به طور نمونه «میخواهید بدانید که چطور میشه گوشههای ملحفه تختخوابتون رو درست مثل تختهای بیمارستان دقیق و تراز تا بزنید؟» آن هم به شیوهای غیرعجولانه، و با توجه کامل که سبب میشود بچهها با شما احساس نزدیکی کرده و اطمینان حاصل کنند که برای انجام آن کارها به تنهایی، صلاحیت کافی دارند. برای کارهای پیچیده یا خطرناک مانند آشپزی، مطمئن شوید که قبل از سپردن مسئولیت تام به فرزندانتان، لذتبخشی لازم و متعددی داده شده است.
3 ـ بازی بسازید. با تبدیل هر کار به یک بازی، آن را لذتبخش کنید. موقع اختراع یک بازی خلاقیت به خرج دهید و از فرزندان خود در این طراحی خلاقانه کمک بگیرید. یک نمونه میتواند خالیکردن ظرفشویی طی مدتی معین باشد. هدف این بازی خالیکردن ظرفشویی در یک چارچوب زمانی خاص است، درحالی که لازم است دقت بالایی صرف شود تا ظروف شکسته نشوند یا روی زمین نیفتند. شما میتوانید از یک ساعت شنی استفاده کرده یا عقربه ساعت را متوقف کنید و به فرزند خود چارچوب زمانی مشخص و معقولی متناسب با کاری که قرار است انجام شود بدهید ـ هدف این است که او را به شتاب وادار نکنید.
4 ـ برای انجام کارها، آواز بسازید. آواز خواندن (غالبا) انجام کارها را خوشایندتر میکند. میتوانید از ملودی آوازهای موجود استفاده کرده یا ملودی خودتان را بسازید. در بسیاری اوقات اشعار میتوانند راجع به خود کار باشند. مانند «این طوری تخت رو مرتب میکنیم، تخت رو مرتب میکنیم، تخت رو مرتب میکنیم... .» گزینه دیگر این است که به بچهها اجازه داده شود که همراه با پخش آهنگ مورد علاقهشان که در آیپد آنها یا کامپیوتر خانه است آواز بخوانند و همزمان کارهای خود را کامل کنند.
5 ـ کارهای تکمیل شده را پیگیری کنید. بچهها عاشق این هستند که تقویت مثبت دریافت کنند. چه یک ستاره طلایی باشد یا یک برچسب مخصوص، بچهها عاشق چیزهای کوچکی هستند که تأئید میکند کار را بخوبی تمام کردهاند. جوایز باید متناسب با سن و سال باشد. اینگونه با پاسخگویی به توجهطلبی فرزندان موتور حرکت آنها را برای فعالیتی مستمر تقویت میکنید. کارهایی ساده و کمهزینه نظیر نوشتن یک جمله حاوی سپاسگزاری و چسباندن آن روی در یخچال جایی که همه اعضای خانواده بتوانند آن را مشاهده کنند: «دیشب از سالادی که درست کردی حسابی لذت بردیم، همه منتظر چشیدن دوباره دست پختت هستیم!»، درست کردن یک کارتپستال ساده با کلمات محبتآمیز مانند«عزیزم! از این که میبینم برای همکاری با من و آموختن مهارتهای تازه چهقدر شوق داری، لذت میبرم»، یا حتی تهیه یکی از ابزار و وسایلی که به آن احتیاج داشته است.
6 ـ کارهای خانگی را به یک مساله خانوادگی تبدیل کنید. به طور مثال، دو نفر مسئول مرتب کردن تخت باشند، یا این که همه با هم مسئول چیدن سفره باشند. کارهای خانه را به یک فعالیت دسته جمعی و خانوادگی، تبدیل کنید که هر عضو خانه نقشی روزانه یا هفتگی ایفا میکند.
7 ـ کارهای خلاقانه طراحی کنید. ممکن است بچهها با انجام کارهای روزمره مانند مرتب کردن تخت، خارج کردن کیسههای زباله از خانه، یا جاروبرقی کشیدن کسل شوند. پس کارهای لذتبخش جدیدی طراحی کنید و به آنها اجازه دهید ایدههایی برای کارهای مهیج بروز دهند. مثلا در و دیوار حمام را وقتی تمیز کنند که خودشان هم دارند حمام میکنند.
8 ـ آرامآرام اقدام به تقویت مثبت کنید. بدترین کاری که میتوانید بکنید این است که پیوسته کودکان خود را وقتی که کار را تکمیل نمیکنند، به باد انتقاد بگیرید. شاید در روند گذشته اختلالی وجود داشته یا تناسب توانایی و روحیات او با وظایف و مهارتهای محوله در نظر گرفته نشده است، شاید بهاندازه کافی به کاری که لازم است انجام دهد ترغیب نشده یا ضرورت آن را درک نکرده است، بهتر است صبور باشید و از زدن برچسبهای منفی نظیر «بیدست و پا، خرابکار، بیمسئولیت، ترسو، تنبل و...» پرهیز کنید. برای ترغیبکردن آنها از روشهایی نامحسوس استفاده کنید. مثلا پدر یا مادر میتواند بگوید «برای رفتن به خانه خالهجان لازم است تا قبل از ظهر ماشین رو بشویم، اما دخترم، ممکنه تو و برادرت با هم این کار رو انجام بدید؟ در غیر این صورت بعید میدونم به موقع برسیم و نمیتونید با دخترخاله هاتون بازی کنید.»
9 ـ مستقیما نگویید اشتباه کردید. اگر مستقیما به آنها بگویید که دارند اشتباه میکنند تمایلی به کامل کردن کارهای خود در آینده نخواهند داشت، در عوض، همیشه بخشهایی از کار را یادآوری کنید که بخوبی انجام دادهاند، آنها را در تمام کردن کار کمک کنید. اگر درخواست یا سؤالی داشتند، چند راهنمایی مفید بدهید تا دفعه بعد بهتر عمل کنند.
منبع:workingmoms.about.com
raisingchildren.net.
مترجم: فاطمه عمانی / (ضمیمه چاردیواری روزنامه جام جم)