جام جم سرا :دختر و پسرهای جوانی که این روزها در شمایلی اشرافی روی صفحهای شخصی در اینستاگرام ظاهر شدهاند، جسارت به خرج دادهاند و بدون نگرانی از فاش شدن هویتشان، 190 عکس با عنوان «بچه پولدارهای تهران» را منتشر کرده و نشان دادهاند در شرایطی که عدهای برای نان شب میجنگند، میشود شاهانه زندگی کرد.
این جوانها سنتشکناند، خیلی از پولدارها را کنار گذاشته و منکر ثروت خود نشدهاند، بلکه با به نمایش درآوردن آن، هم به ثروت خود نازیدهاند و هم ثابت کردهاند عدهای در این کشور زندگی میکنند که نه ریاضتهای اقتصادی شامل حالشان میشود و نه اگر همه دنیا دست به دست هم ایران را تحریم کنند آنها دستشان از آنچه میخواهند، کوتاه میماند.
برخی از این 190 عکس بسیار واقعی به نظر میرسد و حس مالکیت صاحب تصویر بر این ثروت احساس میشود، اما برخی از آنها کمی نمایشی به نظر میآید (و با قوی بودن شائبه استفاده از فتوشاپ) گویی عدهای خود را ثروتمند جا زدهاند. ولی با این حال این مجموعه از عکسها راوی سبک ویژهای از زندگی در تهران است، سبکی گویای وجود آدمهایی که بیتوجه به مشکلات اقتصادی کشور، پول پارو میکنند و همانند شاهزادهها هواپیمای شخصی دارند، ساعتهای میلیونی دور مچ میبندند و آخرین مدل گوشیهای موبایل را در اختیار دارند.
ماشینهای خفن، خانههایی شبیه کاخ
عکسهای منتشر شده را میشود براساس موضوع به چند دسته تقسیم کرد که چشمگیرترین دستهبندی آن مربوط به ماشینهای سواری این جوانهاست. تصاویر کاملا مربوط به تهران است و برای آنها که مناطق شمالی تهران را خوب میشناسند، برایشان شکی بر درستی آن باقی نمیماند. این ماشینهای فوقلوکس در همین خیابانها در حرکت است و ماشینهای تولید داخل که در حاشیه خیابانها پارک شده، تائیدی است بر واقعی بودن صحنهها.
آئودی، بنز، پورشه، لامبورگینی و مازراتی، هر کدام چند صد میلیون تومان یا چند میلیارد تومان، با رنگهای زیبا و چشمنواز که فقط در ماشینهای خارجی میشود پیدا کرد. در چند تصویر، جوانها سوار بر این ماشینها که سقفشان را پس زدهاند، در خیابانها میرانند و لذت این راندن در چشمها و حالت صورتشان پیداست.
در چند عکس نیز فقط دستی، سوئیچی را گرفته و رو به ماشین لوکس مقابل تصویر نشانه رفته، در چند فریم هم فقط دستی، نشسته بر فرمان اتومبیلی دیده میشود که هم این ظن را تقویت میکند که این دست میتواند متعلق به هر فردی در جهان باشد و هم این ایده را که شاید صاحب خودرو تمایلی به شناخته شدن نداشته است.
در تصاویر دیگر، خانههای بزرگ و مصفا به چشم میخورد، خانههایی شبیه کاخ (اصلا خود کاخ) با ستونهای بلند و سفید خیرهکننده و فضای سبزی زیبا در حاشیه استخر داخل حیاط آن. از این خانهها در شمال تهران زیاد است، در منطقه تفریحی و خوش آب و هوای لواسان (در 10 کیلومتری تهران) یا در شهرهای حاشیه خزر هم همینطور. این خانهها که در عکسهای اینستاگرام به نمایش درآمده چند مورد از همین خانههاست، با این فرق که صاحبان آنها ابایی از علنی شدن تصاویر خانههایشان نداشتهاند.
البته این جسارت برای ما که کمتر موفق به دیدن آن سوی دیوارهای خانههای اشرافی میشویم یک فرصت است، بخصوص برای من خبرنگار که سال گذشته موفق نشدم در اشرافیترین برج مسکونی ایران بیشتر از لابی آن پیشروی کنم و برای آن همشهری کنجکاوم که چندی پیش خانهای در شمال تهران را پیدا کرد و از در ورودی آن که با دو طاووس زنده تزئین شده بود، عکس انداخت ولی در نهایت از سوی محافظان خانه دستگیر شد.
لباسهای فاخر، حجابی که معنا ندارد
پول که داشته باشی دیگر دنبال لباس معمولی و دم دستی نمیروی و حتما مشتری برندهای معروف میشوی، حتی اگر لباسهای برند، ارزانتر از مبلغی که پرداختهای به چشم بیاید.
لباسهای جوانانی که در اینستاگرام، خصوصیترین لحظههای زندگی خود را با مردم دنیا به اشتراک گذاشتهاند همه باید از برندهای معروف باشد، هرچند برخی لباسها حتی اگر برند باشد نما ندارد، اما در عوض برخی لباسها بویژه آنهایی که به تن دختران تصاویر است زیباست، با الگوهایی که در کمتر فروشگاه وطنی یافت میشود.
در هیچ کدام از این عکسها حجاب دیده نمیشود و عجیب آن که هیچ کدام از دخترها ابایی از این موضوع ندارند، شاید به همان علت که روزنامه تایمز بریتانیا نوشته (به نقل از شبکه خبری تحلیلی اعتدال) که پدران بسیاری از این جوانان افراد غیر قابل دسترسی هستند و اگر مشکلی برای این جوانان پیش بیاید، میتوانند آنها را پنهان کنند.
تغییر سبک زندگی؛ اتفاقی که باید باور کرد
ثروت در ایران، بلاتکلیف میان خوبی و بدی است. هر که ثروتمند است ضمن مدح ثروت، خودش را لایق آنچه دارد، میداند و هر که از این ثروت محروم است به همین گروه دارا حمله میکند که شما حق ما را خوردهاید و خون ما را مکیدهاید.
یعنی در فرهنگ ما دو نوع تعبیر ِغالب وجود دارد، اول آن که ثروت دارد و این ثروت را محصول فکر و تلاش خود میداند و نوعی پاداش مغز متفکرش و دوم او که میگوید اگر تلاش ملاک ثروتمند شدن است پس چرا پرتلاشترین فردی که شرافتمندانه کار میکند هیچ وقت تا چند قدمی ثروت هم نمیرسد.
این جدال همیشه تاریخ بوده، تا بشر زنده است نیز این جدال وجود خواهد داشت. نظراتی که بازدیدکنندگان از این صفحه شخصی در اینستاگرام ـ که عکس بچه پولدارهای تهران را به نمایش گذاشته ـ ثبت کردهاند نیز گویای همین واقعیت است.
مردم زیادی این عکسها را لایک کردهاند؛ یعنی آنچه را که در تصاویر دیدهاند، پسندیده و نظر مثبت خود را اعلام کردهاند، اما برخی از آنها که برای عکسها نظر گذاشتهاند از ناخشنودی خود گفتهاند، نظراتی مثل این که این جوانها را فقط مصرفکننده ثروت پدرانشان دانستهاند و به غفلت آنها نسبت به جهان پیرامونشان اشاره کردهاند و مثلا خواسته اند به جای دور دور کردن در خیابانها با ماشینهای میلیاردی، سری به کشورهای همسایه درگیر با داعش بزنند و رنج مردمانش را ببینند.
اما به هر حال اینها فقط نظر است و نمیشود گفت درست است یا غلط. ثروتمندان همیشه بودهاند و همیشه راحت زندگی کردهاند، حتی در عادلانهترین سیستمهای حکومتی جهان که فاصله فقیر و غنی در آن عمیق نیست.
شاید بهترین تعبیر از این عکسها این باشد که سبک زندگی در ایران تا چه اندازه در حال تغییر است، در ایرانی که در سالهای نهچندان دور حتی ثروتمندانش تا این حد بریز و بپاش نداشتهاند و به این اندازه دور از دسترس نبودهاند.
اما ماجرای انتشار عکس بچه پولدارهای تهران را میشود از زاویه مهم صاحب این صفحه شخصی در اینستاگرام نیز دید، دختری که طبق گزارش شبکه خبری تحلیلی اعتدال در گفتوگو با بیزینس اینسایدر گفته «هدف از به راه انداخن این صفحه نشان دادن تصاویر خوب از ایران به جهان است چون هر بار که از ایران در اخبار نام برده میشود، معمولا حاوی نکات منفی است، اما ما تلاش میکنیم نقاط مثبت را نشان دهیم» که اگر واقعا این طور باشد میتوان گفت عکسهایی که به زعم مردم داخل کشور اسباب سرگرمی، آه کشیدن و کاری نکوهیده برای نمایش ثروت است، همزمان وسیلهای است برای دفاع از میهن در مقابل بیگانگان! هرچند همه این تصاویر بیانگر چنین چیزی نیست و نشان از روحیه متفاوت صاحبان آن دارد، روحیهای که میخواهد فخر بفروشد، خود را به رخ بکشد و شاید خلأهای دیگرش را این گونه پر کند.
مریم خباز / گروه جامعه