جام جم سرا: اما این شکها و عادتها بهنجار و دردسرساز نیست و مانعی برای زندگی روزمره بهوجود نمیآورد. فقط زمانی اختلال وسواس تشخیص داده میشود که این مشکلات آنقدر شدت یابد که موجب ناراحتی شدید شود و زندگی فرد را با مشکل روبهرو کند.
وسواسها نگرانیهای نسبتا پایداری هستند، افکار یکسان، تخیلات یا تکانههای برگشتپذیر و لجوج که ناخواسته تکرار و موجب تشویش، ترس و غالبا بروز خجالت در فرد میشوند که تلاشهای او برای فرار از دست آنها در بیشتر موارد با شکست همراه است. اکثر افراد مبتلا به وسواس در رفتارهایشان کند هستند. این افراد برای کارهای ساده وقت زیادی را صرف میکنند و تمایل دارند کارها را بدرستی و دقیق انجام دهند و روش انجام کارها نگرانشان میکند. آنها به جزئیات اهمیت میدهند و درباره آنچه میگویند شک و تردید دارند. به طور مکرر پاسخهای قبلی خود را با طرف گفتوگوی خود مرور میکنند تا مطمئن شوند در جزئیات دچار اشتباه نشدهاند. معمولا وسواسیها بدخلقی و بدقلقیهای خاص خود را دارند که برای اطرافیانشان گاهی کسلکننده بوده و افرادی نچسب به نظر میآیند. کار و ازدواج فرد وسواسی نیز ممکن است به دلیل تعلل و ناتوانی او در تصمیمگیری به خطر بیفتد. چنین فردی ممکن است به دلیل اصرار در این که همه واژهها و محاسبات را به کاملترین شکل انجام دهد و بنویسد، فرصت زیادی را از دست بدهد و نتواند در زمان مقرر گزارشها یا صورتحسابها را تهیه کند و به همین دلیل در محل کار خود دچار دردسر شود. به نظر میرسد مشکلات وسواسی بتدریج کنترل قابل ملاحظهای در زندگی همه افراد خانواده ایجاد میکند. روش غذا خوردن، طریقه لباس پوشیدن، روش نظافت و... باید براساس تمایلات فرد وسواسی انجام شود و همسر، فرزندان و پدر و مادر بناچار باید تحمل کنند و غالبا هم هیچکس جرات مخالفت با او را ندارد. در نیمی از این افراد شروع نشانههای وسواس در پی یک اتفاق تنشزا مانند حاملگی، طلاق، مشکلات شغلی، مرگ یکی از نزدیکان یا حتی ازدواج روی دهد. طبیعی است به دلیل ماهیت مشکلساز و سواس اغلب ما در جستجوی راهی هستیم که بتوانیم نگرانی و وسواس را از خود دور کنیم. محققان در پی مطالعات کنترلشده به این نتیجه رسیدهاند که درمان دارویی و رفتاردرمانی و یاری کردن اطرافیان شخص وسواسی تاثیر قابل ملاحظهای در کاهش و رفع علائم وسواس و درمان وی دارد.
گرفتار کدامیک از علائم وسواس هستید
ـ شویندگان و تمیزکنندگان: این دسته افراد به وسواسی از نوع آلوده شدن به وسیله اشیاء گرفتارند و برای پرهیز از هر نوع آلودگی یک یا چند عمل تشریفاتی برای خود قائل میشوند مانند شستوشوی بیش از حد دستها، دوش گرفتنهای طولانی یا تمیز کردن منزل در ساعات متوالی. هدف اصلی فرد مبتلا، فقط بازگرداندن احساس آرامشی است که از وی سلب شده است.
ـ وارسیکنندگان: کسانی هستند که به منظور پیشگیری از بروز حادثه یا فاجعهای به طور افراطی همه چیز را وارسی و بازبینی میکنند. اگر شما به وسواس وارسی کردن دچار باشید ممکن است دوازده مرتبه اجاق گاز و قفل درها را وارسی کنید، اما هنگامی که باز به در قفل شده نگاه میکنید باز هم از قفل شدن آن مطمئن نیستید و اگر شما دچار آداب وارسی کردن باشید ممکن است در حین صحبت به طور مکرر از دیگران بپرسید که به آنها توهین کردهاید یا نه. حتی ممکن است بهخاطر اطمینان از سلامتشان هر هفته چندبار تلفنی با پزشکان تماس بگیرند یا آنکه با آنان ملاقات کنند.
ـ تکرارکنندگان: اگر شما به وسواس تکرار مبتلا هستید، احساس میکنید ناچارید حرکات سادهای را چند بار انجام دهید، شستن بخشی از بدن خود یا شانه کردن موهای سر به دفعات زیاد. ممکن است تا زمانی که این حرکات را به همان تعداد انجام ندهید احساس راحتی نکنید. ممکن است احساس کنید دستخط خوبی ندارید و به همین دلیل نوشتههایتان را پاره کنید و دوباره بنویسید و در نتیجه در انجام کارهای سادهای مانند ارسال نامه یا نوشتن تشکر نیز مشکل داشته باشید. فردی با وسواس تکرار گرفتار احساس اجبار در شمارش کاشیهای زمین، کتابهای روی قفسه یا میخهای روی دیوار میشود.
ـ نظمدهندگان: کسانی هستند که علاقه دارند آنچه در اطرافشان است به شیوهای مطمئن نظم و ترتیبی استوار و محکم به شکلی قرینه داشته باشد. برای مثال نیاز دارند رختخوابشان بینقص و حتی بدون یک چروک باشد یا مثلا قرصهای مورد مصرف روزانهشان را با طرح و نظمی خاص در قفسه قرار دهند و هر بار که دانهای از آن را برمیدارند این نظم و ترتیب را به حالت اولیه بازگردانند. معمولا نظمدهندگان هنگام مواجهه با بینظمی با یک احساس ناآرامی همهجانبه که به صورت غلیان در وجودشان شعلهور میشود، خود را ناچار به درگیر شدن به یک عمل وسواسی میبینند.
ـ انبارکنندگان: این افراد اشیای بیارزش را جمعآوری میکنند و ناتوان از دور ریختن اشیای بهدردنخور هستند. اگر شما دچار وسواس اندوختن هستید، بر اثر ترس و وسواس ممکن است چند اتاق پر از روزنامههای قدیمی، یادداشت، انواع قوطی، دستمال، لباس و شیشهای خالی داشته باشید. شما این وسایل بهدردنخور را دور نمیریزید، زیرا میترسید چیزی را دور بریزید که روزی به کارتان میآید. یک انبارکننده ممکن است هنگام قدم زدن در خیابان تکههای کوچک کاغذ را به امید اینکه شاید روزی به کار آید، جمعآوری و در منزل خود انبار کند. در حالی که دیگران متوجه بیارزش بودن این جمعآوری هستند، شخص احتکارکننده آنها را بسیار ارزشمند میپندارد. بعضی افراد با وسواس احتکار برای سالهای متمادی به جمعآوری روزنامه میپردازند که شاید زمانی به مقاله خاصی نیاز پیدا کنند. در موارد شدید خانه این فرد دیگر جای خالی نخواهد داشت.
ـ وسواس بدون اجبار: شما ممکن است به افکار پرخاشگرایانهای دچار باشید که به نظر میرسد به زور به ذهنتان راه مییابند. گر چه ممکن است آدابی عملی نداشته باشید، اما این افکار وسواسی میتوانند آن قدر شدت یابند که فعالیتهای اجتماعی و کار را برای شما غیرممکن کنند. آنها ممکن است دائم نگران این باشند که مبادا کار غیراخلاقی یا نادرستی از آنان سر زده باشد یا این وسواس را دارند که آیا به دیگران دروغ گفتهاند یا دیگران را گول زدهاند.
نه تمسخر نه سرزنش
اطرافیان افراد وسواسی معمولا در برخورد با این افراد دچار مشکل میشوند. نزدیکان باید این آگاهی را داشته باشند که تا جای ممکن سر به سر فرد وسواسی نگذارند و سعی کنند ذهن بیمار را به مساله یا فعالیت مورد علاقهاش مشغول کنند تا از تکرار رفتار او جلوگیری کنند. به طور مثال اگر فرد وسواسی عادت به رفتار تکراری و حاشیهپردازی و جزئینگری و تشریفات وسواسی دارد، ذهنش را معطوف چیزی کنند تا تمرکز او نسبت به رفتار تکراری از بین برود. باید مانع ورود استرس به این شخص شوند و بسیار با احتیاط با او ارتباط برقرار کنند مثلا خبرها و گزارشهای ناراحتکننده به او ندهند، مسخره نکنند و حوصله او را داشته باشند. یکی از اشتباهاتی که اطرافیان وسواسیها مرتکب میشوند این است که افراد وسواسی را با شماتت و سرزنش میکوبند و از این رهگذر میکوشند آنها را از رفتار وسواسی بازدارند. در نارسایی این روش همین بس که افراد وسواسی علاوه بر اینکه رفتارشان را تغییر نمیدهند، حالت دفاعی به خود گرفته و بر عمل خود صحه میگذارند.از همه مهمتر از افراد دیگر فاصله میگیرند و این جدایی و فاصله زیاد زمینه وسواس در آنها را بیشتر میکند چه در پنهان و به طور آزادانه تسلیم افکار وسواسی خواهند شد و از این گذشته عمل خود را صحیح و اصولی قلمداد خواهند کرد. بهتر است به جای شماتت و سرزنش اینگونه بیماران به آنها کمک کنیم تا هر چه زودتر به پزشک معالج مراجعه کنند، زیرا هر چه طول مدت وسواسی بودن آنها زیادتر شود، امکان معالجهشان کمتر میشود.
شیوههای خود ـ یاری رهایی از وسواس فکری در تصمیمگیری
1ـ هنگام تصمیمگیری به خود تردید راه ندهید. اجازه ندهید افکار منفی بر شما مسلط شود وگرنه نمیتوانید هیچ کاری انجام بدهید. باید همیشه دیدی مثبت نسبت به تواناییهای خود داشته باشید.
2ـ ا گر از عواقب احتمالی تصمیم خود هراس داشته باشید، قادر به تصمیمگیری نخواهید بود، فکر شکست را از خود دور کنید تا بتوانید بر وسواس خویش غلبه کنید.
3ـ تا زمانی که کاملا به اشتباه بودن تصمیمتان پینبردهاید، آن را تغییر ندهید، تا رسیدن به نتیجه نهایی حوصله به خرج دهید و هیچکاری را نیمهکاره رها نکنید. از این شاخه به آن شاخه پریدن هیچ حاصلی دربر ندارد.
4ـ اجازه ندهید دیگران در تصمیمگیری شما دخالت کنند، مگر اینکه قصد مشورت داشته باشید. در هر حال بکوشید تصمیم نهایی ـ البته در صورت صحیح بودن آن ـ را خود بگیرید.
5ـ هیچگاه عجولانه تصمیم نگیرید، ممکن است شکست بخورید و شکست زمینه وسواستان را بیشتر میکند، به طوری که دیگر قادر به تصمیمگیری نخواهید بود.
معصومه اسدی / جامجم