جام جم سرا: خدا رحمت کند او را که میگفت جوانی بهار عمر توست، و سالی که نکوست از بهارش پیداست...
فرقی ندارد که در نقش دختر یا پسر یک چاردیواری باشید یا اصلا در نقش پدر و مادر همان چاردیواری؛ مهم این است که سن شما در بازه جوانی باشد تا بتوان این روز را به شما تبریک گفت.
جوانی و هویتیابی
خانم زهرا بابایی کارشناس ارشد روانشناسی بالینی درباره هویتیابی در دوران جوانی میگوید: هویتیابی فرآیندی است که طی آن نوجوان تعهدات خود را در زمینههای مختلف مشخص میکند و ارزشها و اهدافی را برای خود تعریف کرده و نسبت به آنها پایبند میماند، هرچند مناسبترین زمان برای هویتیابی دوران نوجوانی است، با این حال برای کسانی که هنوز راه و مسیر روشنی در زندگی خود نیافتهاند، هنوز دیر نیست. جوانان میتوانند با بهرهگیری از تجربیات دوره نوجوانی خود مانند ارتباط با گروه همسالان، دوران تحصیل در دبیرستان، تجربه کنکور و حتی تفریحات مربوط به آن دوران مسیری روشن و هدفدار برای خود انتخاب کنند. بهعنوان مثال جوانی که در انتخاب دوستان خود ملاک و معیاری مشخص نداشته است در این دوران میتواند با توجه به دوستیهای گذشته و نتایج حاصل از آنها، ضررها و سودهای ناشی از ارتباطهای گذشته خط قرمزهای جدیدی برای خود وضع کند.
جوانی و انتخاب مسیرهای تحصیلی و شغلی
بابایی در رابطه با انتخاب رشته تحصیلی و شغلی میگوید: جوانان برای یک انتخاب درست باید علاقه، ظرفیت و تواناییهای خویش، تجربیات گذشته، و همچنین نیاز جامعه را در نظر بگیرند، در صورتی که رشته مورد علاقه آنها موقعیت شغلی مناسبی را برایشان فراهم نمیکند، باید بدانند که بهعنوان یک جوان توانایی این را دارند که در مسیرهای مختلف به علایق خویش رسیدگی کنند. علاقه به یک رشته دانشگاهی نباید افراد را محدود کند که حتما در همان رشته هم شاغل باشند، بلکه فرد میتواند در یک رشته تحصیل کند و در زمینهای دیگر شاغل باشد در حالی که به هر دوی این انتخابها علاقهمند است. مثلا اگر کسی به هنر و همچنین رشتههای فنی علاقهمند است برای انتخاب خود انعطاف بیشتری دارد، چراکه خودش انتخاب میکند در کدامیک تحصیل کند و کدامیک را در بازار کار بیاموزد. گذراندن دورههای حسابداری، کامپیوتر، زبان انگلیسی و فنون مختلف مثل نقاشی یا جوشکاری دست جوانان را باز میگذارد تا تمام توان، انگیزه و استعدادهایشان را در یک رشته صرف نکنند در عوض در سنین پایینتری به استقلال مالی دست پیدا کنند.
جوانی و خط قرمزهای ارتباط
با توجه به اینکه شبکههای ارتباطی به طور گستردهای رو به فزونی است، چگونگی برخورد و رفتار در این شبکهها امری است که باید مورد توجه قرار گیرد. بسیاری از روابط دوستی، کاری و گروههای تفریحی در همین شبکههای اجتماعی شکل میگیرد. بابایی درخصوص نوع رفتار در شبکههای اجتماعی مجازی میگوید: توصیه میشود به جای اینکه جوانان وقت و انرژی خود را برای ساعات متمادی صرف شبکههای اجتماعی مجازی کنند که شرایط مناسبی برای شناخت را فراهم نمیکند، بهتر است در اماکن عمومی مثل فرهنگسراها، باشگاههای ورزشی، ادبی و هنری و... گروههایی را تشکیل دهند و سعی کنند طی تجربیات گروهی و نه تجربیات پنهانی، به شناخت دست پیدا کنند. آنها باید بدانند روابط دوستانه به اندازه سایر انتخابهای مهم زندگی اهمیت دارد، یعنی همانطور که جوانان برای انتخاب رشته تحصیلی و انتخاب همسر و انتخاب شغل خود قانون و قاعدهای را تعریف کردهاند، برای وارد شدن به هر ارتباط جدید نیز باید براساس خط و مرزهای تعریف شدهای رفتار کنند. این خط و مرزها بر مبنای تجربیات شخصی خود و دیگران، ارزشها و باورهایی که به آنها پایبندند، فرهنگ و ارزشهای خانوادگی تعریف میشود.
جوانی و نشاط
بابایی درباره سبک زندگی بانشاط میگوید: سبک زندگی نشاطانگیز، با شادی موقتی و گذرا متفاوت است؛ شادکامی یک احساس پایدار در طول زندگی افراد است. عوامل زیادی دست به دست هم میدهد تا سبک زندگی افراد را پرنشاط کند. ازجمله هدفمند بودن افراد به زندگی آنها معنا میبخشد و فرد را به تکاپو و تلاش برای رسیدن به اهداف وادار میکند. حلقههای دوستی نیز در بالا بردن شادکامی در طول زمان تاثیرات زیادی دارند، همانطور که دوستان شاد میتوانند به همدیگر شادی منتقل کنند، دوستان ناراضی و غصهدار هم همین احساسات را به یکدیگر منتقل میکنند، بنابراین یکی از راههای شادتر بودن انتخاب درست همنشین است، همنشین شاد باعث افزایش نشاط و انرژی میشود و همنشین افسرده، غم و اندوه را به خاطر میآورد. یکی دیگر از راههای افزایش نشاط ورزش است، مطالعات نشان میدهد ورزش کردن به طور مرتب، میتواند افراد را از افسردگی و بیحوصلگی خارج کند، ضمن اینکه ورزش به تنهایی خودش یک تفریح سالم محسوب میشود.
جوانی و ازدواج
جوانی بهار عمر است و این بهار با وجود یک همدم و همراه تمام عمر را پربار و پربرکت میکند. بابایی درخصوص ازدواج در سنین جوانی میگوید: درست است که سن بالا در پسران، مانع بزرگی برای ازدواج محسوب نمیشود، اما باید این را هم در نظر داشت که یک مرد سی ساله به نسبت یک مرد چهل ساله، دارای توان روحی و جسمی قویتری است.
ازدواج در سنین بالاتر فرصت زندگی مستقل و خانوادگی را کاهش میدهد، ضمن اینکه سبب میشود فاصله سنی فرزندان با والدین زیاد باشد.
کانونی گرم به نام خانواده
ساعتش را برای پنج و نیم کوک کرده بود. مثل هر روز باید صبح زود راهی دانشگاه میشد، تا ظهر کلاس داشت و بعد باید به محل کارش میرفت.کلی زحمت کشیده بود تا این کار نیمهوقت را به نام خودش ثبت کند، نزدیک غروب که تعطیل میشد دیگر رمقی برای هیچ کاری نداشت، خسته و کوفته به خانه میرسید و شامش را خورده نخورده، به خواب میرفت. آخر هفتهها هم به قول خودش باید تلافی هفته را درمیآورد. همین تلافی درآوردن باعث شده بود از صبح تا ظهر در رختخواب باشد و از ظهر تا شب پای تلویزیون.
این قصه هر روز جوانکی است که میخواهد زود به همه چیز برسد. اینکه درس میخواند و پشتکار خوبی دارد و با همین سن و سال کم مستقل شده خوب است، اما یک جای داستان غلط است؛ آنجایی که فراموش کرده یک جای کوچک هم برای خانواده باز کند! آنجا که غرغرهای صبح زود بیدار شدن و نالههای خستگیهای روزانه را برای مادر و پدر دارد، اما خندههای شاد و تفریحات گاهگاهیاش سهم دوستان و همکاران و همکلاسیها شده. راستی شما چقدر در شادی والدینتان سهم دارید:
دانشجو بودن یا شاغل بودن هر دو برای پدر و مادر لذتبخش است: درواقع آنچه آنان را خوشحال میکند زندگی با برنامه و هدفمند شماست چه در حال درس خواندن باشید و چه در حال کار کردن.
خریدن هدیه: هدیه دادن در روز پدر و روز مادر که هنر نمیخواهد اگر واقعا دوست دارید آنها را شاد کنید، گاهی از لابهلای حرفهایشان پیدا کنید، چه چیز را دوست دارند که خریدنش را به هر بهانهای به تاخیر انداختهاند.
تفریحات دسته جمعی تدارک ببینید: شاید دیدن یک فیلم در سینما با دوستانتان بیشتر خوش بگذرد اما شاد کردن دل والدینتان حتما ارزش بیشتری دارد. نیاز نیست خرج زیادی روی دست خودتان بگذارید اصلا همان دمپختک معروف مادرجان هم در پارک سرکوچه خودش یک تفریح دسته جمعی است. ضمنا دقت کنید برای دعوت کردن والدینتان به سینما یا تئاتر یا هر تفریح دیگری سلیقه آنها را در نظر بگیرید نه سلیقه و انتخاب خودتان را.
باهم حرف بزنید: نگذارید کلاس و دانشگاه و کار و خستگی بین شما دو نسل یک فاصله طولانی بیندازد، ضمن اینکه به نظراتشان احترام میگذارید درباره اتفاقات ریز و درشت با هم حرف بزنید. به این نکته هم توجه کنید که این یک صحبت خانوادگی است نه یک بحث سیاسی یا اقتصادی سرنوشتساز. پس در مقابل نظراتشان کمی تواضع کنید و گاهی به جای تند و تیز جواب دادن، سکوت کنید.
از دستاوردهایشان تعریف کنید: هر چیزی که در حوزه تخصصی والدینتان وجود دارد، قابلیت تعریف و تمجید دارد، مثل دستپخت مادرتان یا توانایی پدرتان در تعمیر لوازم خانگی. حتی اگر دست پخت مادر یا توانایی پدر مثل قبل نیست باز هم از آنها تعریف کنید.
گاهی خریدهای خانه را شما انجام دهید: اگر همیشه پدر و مادرتان به تنهایی خرید میکنند، این کار شما آنها را بسیار خوشحال میکند. (شیما نادری/ضمیمه چاردیواری)