تبیان به نقل از گزارش خبرنگار مهر، متن زیر مشروح سخنرانی محسن اسماعیلی در جلسه اخیر شرح نهج البلاغه است که در ادامه می خوانید؛
بعد از آنکه حضرت ابوالحسن سلام الله علیه یادآوری فرمودند که رتبه مومنان بر اساس چگونگی انفاق و دیگر اعمال نیکی است که پیشاپیش برای آخرت خویش می فرستند، این جمله را نیز افزودند:«فَإِنَّکَ مَا تُقَدِّمْ مِنْ خَیْرٍ یَبْقَ لَکَ ذُخْرُهُ، وَمَا تُؤخِّرْهُ یَکُنْ لِغَیْرِکَ خَیْرُهُ». یعنی چه و چرا؟
به عنوان مقدمه ای لازم برای تشریح معنا و مقصود این جمله، و اینکه چه ربطی به جمله قبل دارد، باید به این نکته توجه کرد که معمولاً برخی وسوسه های مرموز و شیطانی مانع آن می شود که انسان مومن، از جان یا اهل یا مال خویش پیشکش داشته باشد.
وسوسه های درونی و بیرونی علیه عمل
گاهی می گویند: دنیا و لذت های آن قطعی هستند، اما آخرت و پاداش های آن مشکوک؛ و معلوم است که امر قطعی و یقینی را برای به دست آوردن وعده مشکوک و محتمل نباید فدا کرد.
گاهی هم می گویند: دنیا و لذت های آن نقد است، اما آخرت و پاداش های آن نسیه؛ و معلوم است که هر نقدی بهتر از نسیه است؛ سیلی نقد بِه از حلوای نسیه!
این در حالی است که قرآن کریم و عقل سلیم تاکید دارند که نه قیامت مشکوک است و نه هر نقدی بهتر از هر نسیه . اولاً؛ قیامت قطعی است. اما اگر مشکوک هم باشد؛ این احتمال به دلیل اهمیت مُحتَمَل مُنجّز است. ثانیاً؛ وعده های الهی نقد است؛ نه نسیه. ضمن آنکه نقد موقعی بهتر از نسیه است که کمّاً و کیفاً مثل هم باشند. آیا واقعاً سیلی نقد بِه از حلوای نسیه است؟! آیا لذت های آمیخته با رنج و زودگذر دنیا واقعاً بهتر از لذت های خالص و جاودان بهشت است؟!
قرآن تاکید می کند که مراقب باشید: نه فریب نقد بودن زندگی دنیا را بخورید و نه فریب قیاس های باطل و مع الفارق شیطان را؛ « إِنَّ وَعْدَ اللَّ هِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِاللَّ هِ الْغَرُورُ»؛ وعده های خدا حق، یعنی ثابت و محَقَّق یا به عبارت دیگر، قطعی و نقد است. اما دو چیز می تواند ما را نسبت به آنها فریب دهد؛ یکی حیات دنیا و دیگری غَرور. غَرور بر وزن فَعول یعنی آن کس که زیاد فریب می دهد؛ یعنی شیطان.
در جای دیگری می فرماید: « َمَا عِندَ اللَّ هِ خَیْرٌ وَأَبْقَی أَفَلَا تَعْقِلُونَ »؛ بدانید که آنچه به شما داده شده، متاع زندگی دنیا و زینت آن است؛ و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است؛ آیا اندیشه نمی کنید؟!
انسان مومن باید با تمام وجود باور داشته باشد که آنچه پیش می فرستد و انفاق می کند، هیچگاه از بین نمی رود و حتماً آن را خواهد دید، بر خلاف آنچه در همین دنیا به مصرف خود و دیگران می رساند که از بین می رود.
قرآن هم می فرماید همه کارهای خیری که انفاق می کنید(مَا تُنفِقُوا مِنْ خَیْرٍ) ، به طور کامل به شما بازگردانده می شود( یُوَفَّ إِلَیْکُمْ) و چیزی کم گذاشته نمی شود (وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُون).
قرآن تاکید می کند که مراقب باشید: نه فریب نقد بودن زندگی دنیا را بخورید و نه فریب قیاس های باطل و مع الفارق شیطان را؛ « إِنَّ وَعْدَ اللَّ هِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِاللَّ هِ الْغَرُورُ»؛ وعده های خدا حق، یعنی ثابت و محَقَّق یا به عبارت دیگر، قطعی و نقد است. اما دو چیز می تواند ما را نسبت به آنها فریب دهد؛ یکی حیات دنیا و دیگری غَرور. غَرور بر وزن فَعول یعنی آن کس که زیاد فریب می دهد؛ یعنی شیطان.
پاسخ علی (ع) به این وسوسه ها
امام علیه السلام نیز پس از آنکه به تقدیم بهترین ها و بهترین تقدیم ها برای آخرت توصیه فرمود، می خواهد جایی برای آن وسوسه های شیطانی باقی نگذارد. به همین جهت، بلافاصله می افزاید که: هر خیری که پیش فرستاده شود، ذخیره و پس اندازی برای خود انسان است. اما اگر همین «خیر» را تاخیر انداخته و انجام ندهد، دیگر «خیر» برای بازماندگان است؛ نه خود او. دیگران سودش را می برند و این عذاب و حسرتش را.
برای اینکه چنین اتفاقی نیفتد، حضرت یادآوری می کند و اطمینان می دهد که چیزی از دست نمی رود و گم نمی شود. این یادآوری لازم و ضروری را به شکل های دیگری هم بیان فرموده اند.
گاهی فرموده اند که تا می توانید و تا زنده هستید عمل صالح پیش فرستید و با دادن آنچه از بین رفتنی است؛ یعنی نفس و اهل و مال، آنچه را دائمی است به دست آورید. به عبارت دیگر، هزینه برای آخرت را زیان تلقی نکنید. اصلاً تعبیر به هزینه درست نیست. این، سرمایه گذاری است نه هزینه!
از خطبه های امام است که:« ای بندگان خدا از نافرمانی خدا بپرهیزید و با اعمال نیک خویش بر مرگتان پیشی گیرید، یعنی پیش از آنکه مرگ شما فرا رسد تا می توانید اعمال نیک بجا آورید. به وسیله چیزی که از دست شما می رود آنچه را برای شما جاودان می ماند خریداری کنید.»
هر خیری که از خود باقی می گذاریم، سودش به دیگران می رسد؛ و آنچه برای ما می ماند، فقط رنجِ «حساب» و «حسرت» آن است. این، تازه در صورتی است که آنچه بر جا می گذاریم، «خیر» باشد؛ وگرنه برجا نهادن مال حرام و فرزند نا صالح که، علاوه بر رنج «حساب» و «حسرت» ، درد «عتاب» و «عِقاب» را هم در پی خواهد داشت؛ ضمن اینکه برای بازماندگان و دیگران هم سودی نخواهد داشت. ضمیر در جمله « وَمَا تُوخِّرْهُ » به « خَیْرٍ » بر می گردد. «شرّ» حرف دیگری است.
در جای دیگر، به کسی که طلب موعظه کرد فرمود:« از کسانی مباش که ... برای دنیای فانی کوشش فراوان دارد ولی برای آخرت باقی مسامحه ً کار است. غنیمت را غرامت می بیند،و غرامت را غنیمت؛ یعنی آنچه در راه خدا انفاق می کند در نظر او ضرر است و آنچه در راه معصیت خرج می کند سود!»
گاهی نیز چنین تعبیر فرموده اند که اگر چیزی باقی بگذارید، سودش را دیگران خواهند برد. چرا می خواهید خود را محروم و دیگران را برخوردار سازید؟!
در دو جای نهج البلاغه، امام از چنین کسانی به عنوان «انباردار دیگران» نام برده است؛ یکی خطاب به همه مردم است، و دیگری هم خطاب به فرزند بزرگ و بزرگوارش.
به همه ما فرمود:« ای فرزند آدم هر چه بیش از مقدار خوراکت به دست آوری خزانه دار دیگران خواهی بود.»؛ و به امام مجتبی علیه السلام نیز فرمود که: « فَاسْعَ فِی کَدْحِکَ وَلاَ تَکُنْ خَازِناً لِغَیْرِکَ ... »؛ نهایت تلاش و کوشش را در دنیا داشته باش، اما ً خزانه دار دیگران هم نباش! یعنی از آنچه اضافه می آوری، انفاق کن و به این طریق بار سنگین خود را بر دوش دیگران گذار تا برای تو به قیامت بیاورند و تحویلت دهند!
نکته های لطیف و مهم در این جمله
با توجه به آنچه گفته شد، در این جمله اخیر به سه نکته مهم و ظریف اشاره شده است:
۱- هیچیک از فرستاده های ما گم یا فراموش نمی گردد. «مَا» در عبارت« مَا تُقَدِّمْ مِنْ خَیْرٍ...»؛ موصول و از ادات عموم است؛ یعنی مبادا گمان کنی ممکن است چیزی از آنچه می فرستی، گم یا فراموش می شود. مطمئن باش که «هرچه» پیش فرستی، به طور کامل برای تو ذخیره و به تو بازگردانده می شود. مگر می شود چیزی که به خدا سپرده شده، گم یا فراموش شود.
۲- آنچه پیش می فرستیم و به ما بازگردانده می شود، دیگر جاودانه و ابدی شده و از بین نخواهد رفت. « یَبْقَ لَکَ ...»؛ یعنی برای تو باقی می ماند و جاودانه می شود. هر استفاده و لذتی که در این دنیا از «نفس و اهل و مال» می بریم، مقطعی و از بین رفتنی است. فرض کنید بهترین غذا و میوه را خوردیم. معلوم است که اولاً آن «غذا و میوه» از بین می روند و دیگر باقی نمی مانند، و ثانیاً لذت ناشی از آنها هم پس از لحظاتی زایل و فراموش می شود. اما اگر همان «غذا و میوه» را برای خدا به فقیری بدهیم، «ذُخْر»، یعنی محصول و نتیجه آن برای ما باقی می ماند و پس انداز می شود؛ چرا که دیگر نزد ما نیست و به خدا سپرده شده است: « مَا عِندَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّ هِ بَاقٍ ».
۳- هر خیری که از خود باقی می گذاریم، سودش به دیگران می رسد؛ و آنچه برای ما می ماند، فقط رنجِ «حساب» و «حسرت» آن است. این، تازه در صورتی است که آنچه بر جا می گذاریم، «خیر» باشد؛ وگرنه برجا نهادن مال حرام و فرزند نا صالح که، علاوه بر رنج «حساب» و «حسرت» ، درد «عتاب» و «عِقاب» را هم در پی خواهد داشت؛ ضمن اینکه برای بازماندگان و دیگران هم سودی نخواهد داشت. ضمیر در جمله « وَمَا تُؤخِّرْهُ » به « خَیْرٍ » بر می گردد. «شرّ» حرف دیگری است.