آن روزها همه چیز رنگ لباس عروسی بود که خریدیم و فکر میکردیم قراراست تا آخر همین طور بماند. روزی که بزرگترها از مهریه میگفتند، ما فقط شنونده بودیم، چون به خیالمان مهریه نه دادنی است و نه گرفتنی. اما امروز وضع فرق کرده است...
*
مادرم میگوید مهریه من 30 هزار تومان پول بود که در زمان خودش، خیلی رقم پایینی نبود. آن موقعها با این پول خیلی کارها میشد کرد، اما من همیشه فکر میکردم این مهریه شبیه یک تعارف و ابراز علاقه با اعداد و ارقام است. وقتی پدرت مرا به حج برد، گفت مهریهات را دادم و من هم گفتم قبول، نه برگهای خواست و نه به این فکر کردم که رقم مهریه من بیشتر از اینها میشود. البته خدا رحمتش کند، قبل از مرگش سه دانگ خانه را به نامم زد و گفت: در ازای تمام این سالها که کنارم بودی و با بد و خوبم ساختی. حالا من با پولی که در خانه او پسانداز کردم و با داشتن سه دانگ خانه و گرفتن حقوق بازنشستگی او، برای گذران زندگیام دلنگرانی ندارم.
مادرم باز هم میگوید: آن موقعها این طور رسم نبود که مهریه دخترهای فامیل را باهم مقایسه کنند. یادم نیست دخترخالهها و دخترعموهایم مهریهشان چقدر بود. هر کسی هر قدر که میتوانست مهر میکرد. کسی هم دنبال گرفتن آن نبود. کمی مکث میکند و ادامه میدهد: البته شاید چون طلاق نمیگرفتند و تا آخر باهم زندگی میکردند؛ اما اگر اسمش مهریه است، چرا هنگام دعوا و اختلاف سر و کلهاش پیدا میشود. کاش یک اسم دیگر برایش میگذاشتند. اسمی مثل قهریه!
مادرم راست میگوید، همیشه وقتی مهریه سروکلهاش پیدا میشود که مهر و علاقه رنگ و رویش پریده باشد!
*
اگر از آن دسته خانمهایی هستید که فکر میکنید مهریه حق مسلم شماست و میتوان با زیاد بودن صفرهای آن، از آن به عنوان یک اهرم فشار در زندگی استفاده کرد، باید بگویم که با شما موافقم، اما اگر فکر میکنید این اهرم فشار میتواند ضامن خوشبختیتان باشد، باید بگویم من به عنوان یک زن که در قباله ازدواجم مهریهای ثبت شده و تجربه سالها زندگی مشترک دارم، با این نظر شما بشدت مخالف هستم. اگر کمی حوصله کنید و مطلب پیشرو را بخوانید، شاید با من همعقیده شوید. البته به هیچ وجه نمیخواهم بگویم که اصل مهریه اشتباه است اما گاهی یک نگاه اجمالی به داستان زندگیهایی که از هم میپاشد، این فرضیه را پررنگ میکند که شاید مهریه و صدای سکههای طلا در بههم خوردن زندگیها بیتاثیر نیست.
نمای خارجی دادگاه خانواده
سمانه همراه با دختر کوچکش در حیاط دادگاه راه میرود. دخترش عروسکی دارد و نمیداند اینجا کجاست و مامان باباها برای چه به اینجا میآیند. سمیه دادخواست مهریه داده است. او یک سال است که با همسرش زندگی نمیکند. مشکلات رامین باعث شد که سمانه قید زندگی مشترک را بزند. او مهریهاش را به اجرا گذاشت تا از نظر مالی به زندگی آیندهاش کمکی شود؛ مهریهای که در زمان خود، چشم دختران فامیل را کور کرد اما وقتی هیچ کدام از داراییهای رامین به نام خودش نیست و شغلش آزاد است و نمیتوان ثابت کرد میزان درآمدش چقدر است، مجبور شد به اقساط طولانیمدت راضی شود؛ اما مشکل اینجاست که اختلافات آنها برای جدایی هم محکمهپسند نیست. حال سمانه دلش میخواهد که بتواند هر طور شده طلاق بگیرد. به بخشیدن مهریه فکر میکند و اینکه کاش در زمان عقد به جای 1500 سکه تمام بهار آزادی، حق طلاق یا حق حضانت فرزندش را گرفته بود. زیر لب به خود میگوید: مهرم حلال و جانم آزاد! تا آخر عمر که نمیتوانم منتظر ماهی یک سکه رامین باقی بمانم و او هم طلاقم ندهد تا موهایم رنگ دندانهایم سپید شود.
نمای داخلی دادگاه خانواده
کیوان وارد راهروی باریک و دلگیر مجتمع قضایی خانواده میشود. مریم را میبیند که کنار وکیلش روی صندلی نشسته و با دسته کیفش بازی میکند. کمی جلو میرود. مریم به سمت او نگاه میکند اما با بیتفاوتی سرش را برمیگرداند. کیوان جلو میرود و سلام میکند. در این مدت مریم جواب تماسهای او را نداده بود. کیوان هنوز نمیدانست چرا بعد از شش ماه مریم خانه را ترک کرده است. دلایل قهر او خیلی بچگانه و سطحی بود. کیوان فکر میکرد او بزودی برمیگردد اما دادخواست مهریه که به در خانهشان آمد، فهمید کار جدیتر از این حرفهاست. کیوان جلو رفت و از مریم خواست تا باهم حرف بزنند بدون حضور شخص سوم، اما مریم نگاهش کرد و گفت: قانون بین ماست. من و تو دیگر کاری با هم نداریم. کیوان به روزی فکر میکند که در مراسم بلهبرون، رقم مهریه را مشخص میکردند، او فکرش را هم نمیکرد که هنوز یک سال نشده، کار به جایی بکشد که بخواهد آن را پرداخت کند.
سیلی نسیه، برای روز دعوا
یکی از موضوعاتی که این روزها با بالارفتن آمار طلاق و همچنین قیمت سکه، به یک بحث داغ روانشناسی، حقوقی و حتی جامعهشناسی تبدیل شده، موضوع مهریه است. اما مهریه واقعا چیست؟ چیزی که از اسمش پیداست، این است که باید نشاندهنده محبت و علاقه باشد. در حقیقت هدیهای از سمت داماد به عروس خود! شنیدهام سالهای خیلی قبل شاید زمان پدربزرگهایمان، حتی بخشی از مهریه همان ابتدا پرداخت میشد و خانواده عروس با آن جهیزیه تهیه میکردند. شاید حلوای نقدی بود که مورد استفاده قرار میگرفت نه سیلی نسیهای که میتواند مورد سوءاستفاده قرار بگیرد.
وقتی مهریه تبدیل شد به یک «پول ندادنی»، کمکم مبلغ آن بالا رفت. میتوانستند هزاران سکه مهر کنند چون فکر میکردند قرار نیست آن را پرداخت کنند، اما وقتی اختلافات زناشویی بالاگرفت و نارضایتیها زیاد شد و طلاق که یک روز اگر در فامیلی اتفاق میافتاد، باعث تعجب و ناراحتی همه میشد، به یک امر عادی تبدیل گشت، سروکله مهریه این بار به عنوان یک اهرم فشار پیدا شد. حتی برخی خانوادهها به جای تحقیق کافی و بررسی شرایط ازدواج، جای خالی اطمینان از تصمیمگیری را با مهریه پر میکنند، که پر نمیشود. میخواهند پشتوانه برای بعد طلاق بسازند، که در نهایت معاملهگری جدایی میشود. از چند نفر پرسیدم که وقتی میگویم مهریه چه چیزی به ذهنتان خطور میکند، جوابهایشان جالب بود:
ـ چشم و همچشمی و تفاخر
ـ اهرم فشار و مانع طلاق
ـ پشتوانه زندگی قبل و بعد طلاق
ـ که داده است و که گرفته
ـ حقمسلم خانمها
ـ نشانه ارزش عروس برای داماد
ـ و...
اما مهریه در حقیقت هیچ کدام از اینها نیست.
مهریه؛ سنگاندازی عاشقانه
مهریه نتیجه تدبیر ماهرانه خالق زن و مرد است برای پیوند بهتر آن دو باهم. همه ما زنها به طور فطری میدانیم که اگر مردها برای رسیدن به ما، هفتخوان را رد کنند و کمی برای داشتنمان هزینه بپردازند، بیشتر قدرمان را میدانند اما کمی در طراحی این هفتخوان اشتباه میکنیم. در کتاب نظام حقوق زن در اسلام آمده است :
مرد از زن شهوانیتر نیست، بلکه برعکس است. لکن زن در مقابل شهوت از مرد تواناتر و خوددارتر آفریده شده است و مرد در مقابل غریزه از زن ناتوانتر است، این خصوصیت همواره به زن فرصت داده که دنبال مرد نرود و زود تسلیم او نشود و برعکس مرد را وادار کرده است که به زن اظهار نیاز و برای جلب رضای او اقدام کند. یکی از آن اقدامات این بوده که برای جلب رضای او و به احترام موافقت او هدیهای بهنام «مهریه» نثار او میکرده است.
مهریه در واقع نوعی رد کردن هفتخوان محسوب میشود، نوعی سنگاندازی عاشقانه است. اگر قرار باشد در عوض سنگ، کوه انداخته شود، به جای آنکه طبق فطرت عمل شود برعکس آن رفتار میشود. اما این در حالی است که اگر رقم مهریه درست انتخاب شود، میتواند پشتوانهای برای زن باشد. یکی از مواردی که مهریه میتواند برای زن پشتوانه مالی باشد، وقتی است که همسر فوت میکند. در این زمان اولین چیزی که از اموال او باید پرداخت شود، مهریه زنش است.
زنان به دنبال چه هستند؟
من خودم با یک زن و مشکلات زندگی در فرهنگ ایران بخوبی آشنا هستم و معنی پشتوانه مالی، ترس از آینده، مشکلات قوانین مربوط به حقوق زنان را خوب میدانم. اما به ارتباط بین مهریه و ضمانتی برای خوشبختی، هر چه بیشتر فکر میکنم کمتر به نتیجه میرسم. باتوجه به قیمت سکه و اخبار مختلفی که از دوست و فامیل میشنویم در مورد به اجرا گذاشتن مهریه و مشکلات بعد از آن، این طبیعی است که هر مردی فکر کند که چکی با مبلغ بالا در دست دیگری دارد که هر زمان میتواند آن را به حساب بگذارد و حال اگر شرایط مالی مرد با رقم این چک همخوانی نداشته باشد، این یعنی اول مشکلات! در بسیاری از مواقع وقتی حال و هوای روزهای اول آشنایی از بین میرود و مرد به خودش میآید، ترس از رقم بالای مهریه، او را بهانهگیر میکند و حتی در مواردی همسر خود را آزار میدهد تا راضی شود برگهای به او بدهد که مهریهام را میبخشم! شاید اگر خودمان را جای مردی بگذاریم که باید 1360 سکه به همسرش پرداخت کند، به او حق بدهیم که بعد از شنیدن «ماجراهای مهریههای به اجرا گذاشته شده» دیگر از همسرش بترسد و نتواند او را بانوی زندگی خود تصور کند. اخباری که این روزها به گوشمان میرسد حاکی از این واقعیت است که بسیاری از خانمها رقم مهریه را نوعی تجارت میدانند نه پشتوانهای برای خراب نشدن زندگی زناشوییشان. تازهعروسی که سه ماه بعد از عروسی، مهرش را به اجرا میگذارد و در دادگاه مشکل خاصی جز اختلاف فرهنگی را دلیل جدایی ذکر نمیکند یا زنی که بعد از 30 سال مهرش را به اجرا میگذارد و تقاضای طلاق میکند در حالی که دلیل او برای جدایی آن هم در زمانی که قیمت سکه ناگهانی بالا رفته است، بیعلاقگی به همسر از روز اول است! کمی مرا به فکر میاندازد که نکند مهریه برای برخی از همجنسان من بهانهای برای به دست آوردن است، به دست آوردن پول و البته از دست دادن چیزهای ارزشمندتر.
مامانم مهریه میخواد
همیشه در مسائل مربوط به زن و شوهر، باید به نفر سوم و چهارم هم فکر کرد. فرزندان یک خانواده بزرگترین سرمایههای آن هستند. آنها باید یک همسر خوب بودن و مراودات زندگی زناشویی را از کودکی و در خانواده بیاموزند. اختلافات، جدایی، دادگاه، حکم جلب و... اینها چیزهایی است که فرزندان طلاق را در زندگی آیندهشان آسیبپذیر میکند. حتی اگر طلاق اجتنابناپذیر باشد باید پدر و مادر تلاش کنند تا کمترین آسیب روحی به فرزند برسد. قضاوت با خود شما، اگر کودکی ببیند که مادرش مغازه پدر را بهخاطر مهریهاش پلمب یا پدر را بازداشت کرده است، چه احساسی خواهد داشت؟ شاید گاهی مجبور باشیم بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنیم. بد یعنی نگرفتن حق شرعی و قانونیمان و بدتر یعنی احساسی که فرزندمان از اخطاریه دادگاه مهریه مادرش برای پدرش، تجربه میکند. اگر هم قرار است پیگیری قانونی انجام شود، باید با کمترین خشونت باشد.
بیصبریهایی به بهانه مهریه
نمیگویم باید با لباس سپید به خانه بخت رفت و با لباس سپید هم بیرون آمد که البته این بهترین آرزوست برای هر ازدواجی اما به شرطی که در طول زندگی احساس خوشبختی و رضایت وجود داشته باشد. قرار نیست با هرشرایطی بسازیم و دم نزنیم اما قرار هم نیست با کوچکترین مشکلی بدون آزمودن راههای مختلف برای حل شدن آن، به فکر جدایی و آزار طرف مقابل باشیم. این روزها بعضی چنان از به اجرا گذاشتن مهریه حرف میزنند که گویی قرار است یک کار کاملا عادی انجام دهند. همین که کمی زندگیشان بر وفق مراد نبود، دادخواست مهریه میدهند و در بسیاری از مواقع متعاقب آن درخواست طلاق! شاید بسیاری از خانمها فکر میکنند حال که 500 سکه طلا در عقد نامهشان ثبت شده، مادرشوهرشان حق ندارد از گل نازکتر به آنها بگوید و یا همسرشان باید درست همان طوری رفتار کند که او دوست دارد. هرچند قوانینی مثل به روز کردن مهریه، خوب است و به نفع ما خانمهاست اما حتی گاهی همین تبدیل مهریه به سکه طلا، وسوسه نارضایتی را در برخی زنان بیدار میکند. باید مراقب باشیم قوانینی که برای حمایت از خانواده وضع میشود، علیه آن استفاده نشود.
مهریه و ادامه زندگی
تصور کنید خانمهایی را که با همسرشان در حال زندگی هستند اما مهرشان را مطالبه میکنند، آن هم نه به صورت دوستانه بلکه به روش مراجعه به دادگاه و دادخواست مهریه! جالب اینجاست که برای این کار خود هم دلایل شرعی و قانونی میآورند و میگویند: حق قانونیمان است. طبق شرع بر گردن شوهرمان است پرداخت کند. خوب است فراموش نکنیم که چیزی به نام «عرف» در زندگی ما نقش بسیار پررنگی دارد. مثلا از نظر شرعی مادر میتواند در مقابل شیردادن به فرزند خود، پولی را از همسرش مطالبه کند یا یک زن وظیفهای برای شستوشو و آشپزی در خانه ندارد اما کدام یک از مادران این سرزمین در ازای شیر دادن به فرزندشان، پولی را گرفتهاند؟ ما در فرهنگ ایران زندگی میکنیم و نمیتوانیم شریک زندگیمان را به دادگاه بکشانیم و بعد توقع داشته باشیم به خوبی و خوشی باهم زندگی کنیم. بعضی روابط حرمت دارد و اگر شکسته شود، اصلاح آن اگر محال نباشد، بسیار سخت خواهد بود.
مهرهایی مهمتر از همه چیز
به نظر من مهمترین دارایی هر انسان داشتن خانوادهای شاد و خوشبخت است. احساس تعلق به همسر و فرزندان، داشتن یک خانه ساده گرم که لبریز از احساسات عاشقانه است و همچنین همگام و همراه بودن با هم برای رسیدن به خواستههای مشترک، از زیباییهای زندگی است که با هیچ ثروتی قابل تعویض نخواهد بود. مهریه در برخی مواقع میتواند به خانمها کمک کند تا در ازای زندگی از دست رفتهشان، کمی از نظر مالی تامین شوند، اما نباید به عنوان یک اهرم فشار فضا را برای کشمکشهای مالی باز کند. داراییها در زندگی مشترک، بین زن و مرد مشترک است! این نگاهی است که اگر بتوانیم آن را در خانهمان حفظ کنیم، دادگاههای خانواده خلوت میشود. اگر مردان کمی به این موضوع دقت کنند و همسرشان را در رشد مالیشان شریک کنند و اگر خانمها، مال و دارایی همسر را متعلق به زندگی مشترکشان بدانند، دیگر لازم نیست صدای سکهها، پشتوانه خوشبختی یک ازدواج باشد.
ندا داوودی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
این در حالی است که محور شعار اصلی امسال در حوزه تخصصی ارولوژی، متمرکز روی بیماریهای پروستات است؛ مشکلی که در جوانترها به صورت عفونت پروستات خود را نشان میدهد و در سنین بالاتر با خطر سرطان پروستات بروز میکند. البته در این بین عوامل دیگری نیز وجود دارند که سلامت آقایان را نشانه گرفتهاند.
سرطان پروستات یکی از سرطانهای شایع آقایان است به طوری که بعد از سرطان معده در جایگاه دوم شایعترین سرطانهای مردانه قرار دارد و با علائمی مثل سوزش و تکرر ادرار، جاری شدن ضعیف و بیاختیاری ادرار، ناتوانی در ادرار کردن، جریان منقطع و ضعیف ادرار، گاهی وجود خون در ادرار، خروج مایع منی همراه با درد و... بروز میکند. البته متخصصان عوامل زیادی را در ایجاد این بیماری موثر میدانند که ازجمله آنها میتوان به ژنتیک، اختلال در عوامل هورمونی مردانه و آنتیژنها، رژیم غذایی نامناسب، عوامل محیطی مثل زندگی در شهرهای بزرگ صنعتی و... اشاره کرد. از طرفی سابقه خانوادگی یکی از فاکتورهای بسیار مهمی است که احتمال ابتلا به سرطان پروستات را افزایش میدهد. بهعنوان مثال افرادی که پدر یا عموی آنها به سرطان پروستات مبتلا بودهاند، چهار برابر بیشتر از سایرین در معرض خطر ابتلا به این بیماری قرار دارند، بنابراین بعد از چهل سالگی باید سالی یکبار برای چکاپ به ارولوژیست مراجعه کنند. دیگر آقایان باید از سنین چهل و پنج تا پنجاه سالگی سالی یکبار معاینه شوند.
چکاپ پروستات
دکتر محمدرضا رزاقی، متخصص بیماریهای کلیه و مجاری ادرار و استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در گفتوگو با جامجم میگوید: ما در گذشته امکان غربالگری سرطان پروستات را نداشتیم یعنی زمانی متوجه بیماری میشدیم که فرد جراحی میکرد که آن وقت هم انجام اقدامات بعدی مشکل بود. اما سالهاست که امکان اندازهگیری (PSA پی.اس.ای) یا همان آنتیژن اختصاصی پروستات، وجود دارد. خوشبختانه اگر سرطان پروستات بموقع تشخیص داده شود، درمان آن قطعی است. اگر PSA از حد طبیعی پایینتر باشد باید هر شش ماه آزمایش انجام شود، اما اگر میزان آن در حداکثر نرمال بود و احتمال بالا رفتن آن وجود داشت سه ماه دیگر باید بررسی شود. باید بدانید با یک یک آزمایش خون ساده که نیازی به ناشتا بودن هم ندارد، میتوان مشکل پروستات را تشخیص داد و نسبت به درمان به موقع اقدام کرد.
مقابله با شایعترین سرطان مردانه
براساس آمارها سرطان معده در مردان ایرانی در رتبه اول قرار دارد که البته با چکاپهای بموقع میتوان درمان امیدوارکنندهای را دنبال کرد.
به گفته دکتر سینا خداوردی، متخصص گوارش مهمترین عامل برای سرطان معده عفونت ناشی از هلیکوباکتر پیلوری است. باید بدانید ابتلا به این بیماری میتواند ناشی از تغذیه ناسالم و حتی ژنتیکی باشد. متاسفانه به دلیل اینکه تومور در معده فضای رشد دارد و فرد متوجه آن نمیشود، این نوع سرطان بسیار دیر تشخیص داده میشود و بیمار زمانی میفهمد که متاسفانه کار از کار گذشته است. بنابراین همه آقایان بویژه بعد از چهل سالگی و با بروز علائمی مثل کاهش اشتها، کاهش وزن، درد معده، سوءهاضمه، احساس پری معده حتی پس از خوردن مقادیر کم غذا، تهوع و استفراغ و مدفوع سیاه باید به پزشک مراجعه کنند تا به کمک آزمایش مدفوع، اندوسکوپی و امآرآی از وضعیت سلامتشان باخبر شوند. در صورتی هم که علائم گفته شده وجود ندارد، آقایان باید از چهل و پنج سالگی به بعد سالی یکبار با مراجعه به متخصص از سلامت دستگاه گوارش مطمئن شوند.
تست سرطان مثانه
آمارها نشان میدهند سرطان مثانه سومین سرطان شایع در بین آقایان ایرانی است. بد نیست بدانید سیگاریها دو تا چهار برابر بیشتر از سایرین در معرض خطر ابتلا به سرطان مثانه قرار دارند. همچنین سابقه قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی مورد استفاده در صنایع رنگ، چرم و لاستیک نیز در بروز این سرطان موثر است.
بنابراین آقایان در معرض خطر پس از چهل سالگی و بقیه پس از پنجاه سالگی بهطور دورهای باید آزمایش ادرار بدهند تا از لحاظ ابتلا به سرطان مثانه مورد بررسی قرار بگیرند. همچنین در این نوع سرطان یکی از کلیدهای تشخیصی وجود خون در ادرار و تغییر رنگ ادرار (قهوهای مایل به قرمز) است.
به همین دلیل مردان بالای 40 سال هر روز باید رنگ ادرار خود را کنترل و در صورت تغییر رنگ ماندگار ادرار باید به ارولوژیست مراجعه کنند. در شرایط عادی این سرطان علامت دیگری ندارد؛ مگر اینکه تومور دهانه حالبها را بگیرد و باعث درد در ناحیه پهلوها شود.
هشدار بزرگ به سیگاریها
هرچند در سالهای اخیر تعداد خانمهایی که سیگار و قلیان میکشند بیشتر شده است، اما همچنان آقایان در زمینه استعمال دخانیات و عوارض ناشی از آن آمارهای بیشتری را به خود اختصاص دادهاند. بد نیست بدانید مصرف سیگار چهارمین دلیل مرگ در میان مردان و عامل 80 تا 90 درصد موارد سرطان ریه است. افزایش میزان خلط سینه، خسخس کردن سینه، سرفههای طولانی مدت، مشاهده خون در خلط سینه، خستگی مفرط و از دست دادن اشتها میتواند نشانه بروز سرطان ریه باشد. پس اگر سیگاری هستید باید در مصرف آن تجدید نظر کنید و با بروز این علائم به پزشک مراجعه کنید. اگر هم عین خیالتان نیست و قصد ترک سیگار را ندارید بعد از چهل سالگی و سالی یکبار به وسیله یک متخصص ریه معاینه شوید و تست تنفسی انجام دهید. البته در صورت صلاحدید پزشک عکس سینه، سیتیاسکن و برونکوسکوپی برای تشخیص سرطان ریه تجویز خواهد شد.
بدون شک افزایش سن رابطه مستقیمی با بروز بسیاری از بیماریها و مشکلات جسمی دارد. به همین دلیل به همه آقایان توصیه میشود هوای خودشان را داشته باشند و بعد از سن چهل و پنج تا پنجاه سالگی سالی یکبار آزمایش خون یا همان CBC انجام دهند. حتی به منظور تشخیص بسیاری از بیماریها مثل انواع سرطان، کمخونی، مشکلات هورمونی، کمبود ویتامین و... انجام آزمایش جامع خون و البته ادرار برای همه افراد بالای 30 سال یک تا دو سال یکبار ضروری است.
پریسا اصولی / جامجم
نتایج پژوهشی که در Journal of the American Medical Association به چاپ رسیده است نشان میدهد که اهدای خون علاوه بر نجات جان دیگران باعث نجات جان اهداکننده هم میشود. به عقیده محققان با اهدای خون حجم آهن انباشته شده در بدن کاهش پیدا میکند. باید بدانید که میزان بالای آهن در خون باعث افزایش سرعت روند اکسایش کلسترول شده و خون را غلیظ میکند. در نتیجه خطر ابتلا به بیماریهای قلبی ـ عروقی و سکته قلبی افزایش مییابد. برای دستیابی به این نتایج محققان فنلاندی روی 2682 مرد بین 43 تا 61 سال بررسیهایی انجام دادند. آنها مشاهده کردند آقایانی که هر 6 ماه یکبار خون میدهند 88 درصد کمتر در معرض سکته قلبی قرار میگیرند. محققان همچنین 1200 اهداکننده را مدت 4 سال تحت نظر گرفته و به این نتیجه رسیدند افرادی که هر سال دو مرتبه خون اهدا میکنند کمتر در معرض ابتلا به سرطان هستند. البته محققان معتقدند این تاثیر صرفا در افرادی دیده میشود که به طور مرتب خون میدهند.
منابع: Topsante و doctissimo
سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)
۱٫شلوار جین بگی
شلوار جین بگی ما را یاد مدهای دهه ۹۰ می اندازد. شاید این مدل در آن زمان زیبایی خاص خود را داشت اما اکنون، آن هم از نظر خانم ها، اصلا زیبا و جذاب نیست.
پیشنهاد می کنیم به جای آن شلواری مانند تصویر زیر به تن کنید که سایز تن تان است و این طور به نظر نرسد که هر لحظه دارد از پاهایتان به زمین می افتد.
کلاه شاپو؟! باور کنید که سال ۱۹۳۵ گذشته است و ما در سال ۲۰۱۶ به سر می بریم. این کلاه ها از مد افتاده اند و اگر آنها را به سر کنید، از نظر دیگران فردی سنتی و عبوس به چشم می آیید.
پیشنهاد ما این است که اصلا هیچ کلاهی به سرتان نکنید. اینگونه جذابیت شما نیز بیشتر خواهد شد.
۳٫موی نامرتب صورت
اگر دوست دارید ته ریش یا حتی ریش داشته باشید، حواستان باشد که نامرتب نباشند و توی ذوق نزنند. اگر فکر می کنید که با موهای صورت تان جذاب تر به نظر می رسید، حداقل موهای اضافی را به طور مرتب اصلاح کنید.
بعضی ها اگر چه چشم های ضعیفی ندارند اما آنقدر عاشق عینک هستند که ترجیح می دهند عینک دکوری استفاده کنند. از نظر خانم ها آنها نه تنها زیبا و جذاب نمی شوند بلکه بیشتر شبیه کودن ها به نظر می آیند. بنابراین اگر عینک را برای بهتر دیدن نمی زنید، بهتر است اصلا آنها را به چشم هایتان نزنید.
۵٫جوراب با صندل
پوشیدن جوراب، آن هم جوراب سفید، با صندل، نه تنها زیبا بلکه مسخره هم به نظر می آید و جزو یکی از اشتباهات رایج آقایان در دنیای مد است. پس اگر شما هم جزو افرادی بوده اید که این گونه لباس می پوشیدید، بهتر است جوراب ها را از پاهایتان در آورید و به جای آنها تنها یک اسنیکر سفید به پا کنید.
۶٫گذاشتن هر پیراهنی در شلوار
برخی از آقایان دوست دارند تمام پیراهن های خود را در شلوارشان بگذارند. اما باید دقت کنید که هر پیراهنی مناسب این کار نیست. راه پیدا کردن آن هم ساده است: اگر پیراهن تان بلند است که خب مناسب این کار می باشد، اگر کوتاه است، در گذاشتن آن توی شلوارتان تلاش نکنید، اگر هم سایزی متوسط دارد، دیگر انتخاب با خودتان است.
۷٫شلوار پلیسه دار
از پوشیدن شلوارهایی که در قسمت جلوی خود پلیسه دارند، به شدت خودداری کنید. این مدل شلوارها هیج زیبایی ندارند و ار نظر خانوم ها نیز نامرتب و ناخوشایند به چشم می آیند. چین های بیش از حد پارچه بیشتر از زیبایی توی ذوق می زنند پس بهتر است اگر سایز شلوارتان کوچک یا متوسط است، از پوشیدن آنها دست بکشید و شلوارهایی که سایز تن تان است، مانند آنچه در تصویر آورده ایم، را به تن کنید.
۸٫پوشیدن لباس هایی که سایز تن تان نیست
نه تنها ما بلکه طراحان مد و پوشاک هم همیشه بر این مورد تاکید می کنند که لباسی را که به تن می کنید کاملا سایز تن تان باشد. مهم نیست که هیکل تان چگونه است، خیلی چاق هستید یا لاغر، هیچ چیز به اندازه سایز مناسب برای لباسی که به تن می کنید، اهمیت ندارد.
۹٫طرح های نامناسب روی لباس
شاید این موردگفتن نداشته باشد اما ما بار دیگر به شما یادآوری می کنیم که از پوشیدن پیراهن هایی که طرح هایی گرافیکی یا لوگوهای عجیب و غریب دارند، خودداری کنید. اگر همچین پیراهنی در کمد لباس هایتان است، هر چه سریع تر آن را دور بیاندازید و با پیراهنی ساده جایگزین کنید.
۱۰٫شلوار جین کوتاه
برخی آقایان به پوشیدن شلوار جین کوتاه در روزهای گرم سال علاقه بسیاری دارند. اما این ظاهر مردان از نظر خانم ها اصلا زیبا نیست. بهتر است به جای این که شلوار جین کوتاه به تن کنید و شبیه خانم ها شوید، شلواری با جنس دیگر مانند کتان را انتخاب کنید.
آنها متوجه شدند افرادی که ویتامین D کلی و زیستیشان پایین تر از 20 نانوگرام در هر میلی لیتر اسـت – سطح ایده آل 30 الی 50 نانوگرام در هر میلی لیتر اسـت – حدود 20 درصد بیشتر در خطر مشکلات قلبی اساسی از جمله حمله قلبی، نارسایی قلبی، سکته مغزی، و حتی مرگ زودرس قرار دارند.
به نظر می آید مقدار مناسب ویتامین D از قلب محافظت می کند چون می تواند باعث کاهش التهاب و کاهش قند خون شود.با اینکه این تحقیقات روی افراد 52 تا 76 سال صورت گرفت یافته ها همچنان برای افراد جوان تر نیز اهمیت دارد. دلیلش هم این اسـت که تاثیر ویتامین D پایین ممکن اسـت انباشته شود: اگر سطح پایین ویتامین در طول زمان ثابت باقی بماند، ممکن اسـت خطر مشکلات قلبی تان افزایش پیدا کند.
با این حال تحقیقات قادر نبود که ثابت کند سطح پایین ویتامین D باعث بروز بیماری قلبی می شود.ممکن اسـت شاخصی دیگر – برای مثال ورزش در خارج از خانه – بتواند روی بالا رفتن سطح ویتامین D و کاهش خطرات قلبی تاثیر داشته باشد.
فکر خوبی اسـت که از پزشکتان بخواهید یک آزمایش ویتامین D روی شما انجام دهد. حتی اگر کمبود ویتامین D هم نداشته باشید، می تواند سطوح پایه را به دست دکترتان دهد تا بتواند از آنها برای نظارت روی سلامتتان استفاده نماید.
اگر سطح ویتامین D شما به زیر 30 نانوگرام در هر میلی لیتر رسید، باید آن را کمبود به حساب بیاورید. با پزشک خود درباره اینکه از چه روش هایی برای جذب ویتامین D باید استفاده کنید مشورت نمایید، این راه ها می توانند شامل رفتن زیر نور خورشید – به مدت 15 دقیقه روزانه برای افرادی که پوست روشن دارند و بیشتر برای کسانی که پوستشان تیره تر اسـت – و خوردن غذاهایی مانند ماهی های پرچرب، زرده تخم مرغ یا قرص مکمل باشد.
بحث بر سر اینکه روزانه باید چه مقدار ویتامین D مصرف کنید زیاد اسـت، موسسه ملی بهداشت این مقدار را 600 IU توصیه کرده، اما انجمن غدد درون ریز بیش از 1.500 تا 2.000 IU را در طول روز توصیه کرده اسـت.
آنها متوجه شدند افرادی که ویتامین D کلی و زیستیشان پایین تر از 20 نانوگرام در هر میلی لیتر اسـت – سطح ایده آل 30 الی 50 نانوگرام در هر میلی لیتر اسـت – حدود 20 درصد بیشتر در خطر مشکلات قلبی اساسی از جمله حمله قلبی، نارسایی قلبی، سکته مغزی، و حتی مرگ زودرس قرار دارند.
به نظر می آید مقدار مناسب ویتامین D از قلب محافظت می کند چون می تواند باعث کاهش التهاب و کاهش قند خون شود.با اینکه این تحقیقات روی افراد 52 تا 76 سال صورت گرفت یافته ها همچنان برای افراد جوان تر نیز اهمیت دارد. دلیلش هم این اسـت که تاثیر ویتامین D پایین ممکن اسـت انباشته شود: اگر سطح پایین ویتامین در طول زمان ثابت باقی بماند، ممکن اسـت خطر مشکلات قلبی تان افزایش پیدا کند.
با این حال تحقیقات قادر نبود که ثابت کند سطح پایین ویتامین D باعث بروز بیماری قلبی می شود.ممکن اسـت شاخصی دیگر – برای مثال ورزش در خارج از خانه – بتواند روی بالا رفتن سطح ویتامین D و کاهش خطرات قلبی تاثیر داشته باشد.
فکر خوبی اسـت که از پزشکتان بخواهید یک آزمایش ویتامین D روی شما انجام دهد. حتی اگر کمبود ویتامین D هم نداشته باشید، می تواند سطوح پایه را به دست دکترتان دهد تا بتواند از آنها برای نظارت روی سلامتتان استفاده نماید.
اگر سطح ویتامین D شما به زیر 30 نانوگرام در هر میلی لیتر رسید، باید آن را کمبود به حساب بیاورید. با پزشک خود درباره اینکه از چه روش هایی برای جذب ویتامین D باید استفاده کنید مشورت نمایید، این راه ها می توانند شامل رفتن زیر نور خورشید – به مدت 15 دقیقه روزانه برای افرادی که پوست روشن دارند و بیشتر برای کسانی که پوستشان تیره تر اسـت – و خوردن غذاهایی مانند ماهی های پرچرب، زرده تخم مرغ یا قرص مکمل باشد.
بحث بر سر اینکه روزانه باید چه مقدار ویتامین D مصرف کنید زیاد اسـت، موسسه ملی بهداشت این مقدار را 600 IU توصیه کرده، اما انجمن غدد درون ریز بیش از 1.500 تا 2.000 IU را در طول روز توصیه کرده اسـت.