فرآوری: زهرا اجلال - بخش قرآن
برای ملت ها، الگو خیلی مهم است. ملت های مختلف اگر در شخصیتی رشحه ای از عظمت وجود داشته است، او را مطلق می کنند، بزرگ می کنند، نام او را جاودانه می کنند؛ برای اینکه حرکت عمومی نسل هایشان را به سمتی که می خواهند جهت بدهند. گاهی شخصیت واقعی هم ندارد؛ اما در داستان ها و شعرها و افسانه های گوناگون ملی و اساطیر آنها را مطرح می کنند. اینها همه از این سرچشمه گرفته است که ملت ها از میان خود به دیدن نمونه های بزرگ احتیاج دارند. این در اسلام به صورت فراوان و بی نظیری است، که از جمله بزرگترین آنها حضرت اباعبدالله (علیه السلام) پیشوای مسلمین و فرزند پیامبر و شهید بزرگ تاریخ بشر است.
برجستگی وجود ابا عبدالله (علیه السلام) دارای ابعادی است که هر کدام از این ابعاد هم بحث و توضیح و تبیین فراوانی به دنبال دارد؛ ولی اگر دو صفت برجسته را در میان همه این برجستگی ها اسم بیاوریم، یکی از آنها "اخلاص" است؛ یعنی رعایت کردن وظیفه خدایی و دخالت ندادن منافع شخصی و گروهی و انگیزه های مادی در کار.
در حقیقت اخلاص یکی از کارهایی است که به خدا مربوط است و هیچ عملی بدون داشتن اخلاص کامل نمی گردد و جالب اینکه ابلیس بر همه ی انسان ها نفوذ دارد به جز بندگان مخلص.
چنانچه در معنای اخلاص نیز آمده است : هر چیز که آن یگانه باشد و چیزی دیگر با او نیامیزد آن را خالص گویند. و خلوص در کلام عرب خروج باشد، و هر که از میان قومی جدا شود گویند: خلص من بینهم، از بهر آن که با ایشان نیامیزد، و چون پسران یعقوب عیلهم السلام خلوت ساختند از بهر راز گرفتن را، خَلَصُوا نَجِیّا (یوسف، 80) ای اعتزلوا من الناس یتناجون بینهم. پس معنی اخلاص در جمله انفراد است که هر چه یگانه بود و با دیگری نیامیزد خالص باشد.
در حقیقت اخلاص یکی از کارهایی است که به خدا مربوط است و هیچ عملی بدون داشتن اخلاص کامل نمی گردد و جالب اینکه ابلیس بر همه ی انسان ها نفوذ دارد به جز بندگان مخلص.
مفهوم توکل به خداوند این نیست که انسان همه کارها را به امید خدا رها کند و خود حتی دنبال اسباب هم نرود بلکه همواره انسان باید به تکلیف خود عمل کرده و از زیر بار وظیفه و انجام امور از راه اسباب آن به بهانه توکل بر خدا شانه خالی نکند که «ای الله أن یجری الاشیاء الا بالاسباب» (بحارالانوار، ج2، ص90،ح14و15، علامه مجلسی)
در قران کریم در آیاتی در باب مووضع توکل می فرماید:
وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّموَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَ مَا رَبُّکَ بِغفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» (هود (11): 123)
نهان آسمان ها و زمین فقط در سیطره دانش خداست، همه کارها به او باز گردانده مى شود؛ پس او را بندگى کن و بر او توکّل داشته باش، و پروردگارت از آنچه انجام مى دهید، بى خبر نیست.
وَ قَالَ یبَنِىَّ لَاتَدْخُلُواْ مِن بَابٍ وَ حِدٍ وَادْخُلُواْ مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرّقَةٍ وَ مَآ أُغْنِى عَنکُم مّنَ اللَّهِ مِن شَىْ ءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ عَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکّلُونَ» (یوسف (12): 67)
و گفت: اى پسرانم! [در این سفر] از یک در وارد نشوید بلکه از درهاى متعدد وارد شوید، و البته من [با این تدبیر] نمى توانم هیچ حادثه اى را که از سوى خدا براى شما رقم خورده از شما برطرف کنم، حکم فقط ویژه خداست، [تنها] بر او توکل کرده ام، و [همه ] توکّل کنندگان باید به خدا توکل کنند.
فَبَما رَحْمَةٍ مّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِى الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکّلِینَ» (آل عمران (3): 159)
[اى پیامبر!] پس به مهر و رحمتى از سوى خدا با آنان نرم خوى شدى، و اگر درشت خوى و سخت دل بودى از پیرامونت پراکنده مى شدند؛ بنابراین از آنان گذشت کن، و براى آنان آمرزش بخواه، و در کارها با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکّل کن؛ زیرا خدا توکّل کنندگان را دوست دارد.
إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطنٌ عَلَى الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَلَى رَبّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» (نحل (16): 99)
از فایده هاى توکّل و امید به خدا این است که: انسان در برابر کوه مشکلات و گرفتارى ها، احساس سستى و ضعف نکند، بلکه با اتّکاى بر قدرت بى پایان خداوند، خویش را در خدمت دیگران موفّق و پیروز بداند.
یقیناً او بر کسانى که ایمان آورده اند وهمواره بر پروردگارشان توکّل مى کنند، تسلّطى ندارد.
از مجموع آیاتى که در این باب نازل شده است، چنین برداشت مى شود که از فایده هاى توکّل و امید به خدا این است که: انسان در برابر کوه مشکلات و گرفتارى ها، احساس سستى و ضعف نکند، بلکه با اتّکاى بر قدرت بى پایان خداوند، خویش را در خدمت دیگران موفّق و پیروز بداند.
ظواهر حکم می کرد که این شعله در صحرای کربلا خاموش خواهد شد. چطور این را "فرزدق" شاعر می دید، اما امام حسین (علیه السلام) نمی دید؟! نصیحت کنندگانی که از کوفه می آمدند می دیدند، اما حسین بن علی (علیه السلام) که عین الله بود، نمی دید و نمی فهمید؟! ظواهر همین بود؛ ولی اعتماد به خدا حکم می کرد که علی رغم این ظواهر یقین کند که حرف حق و سخن درست او غالب خواهد شد. اصل قضیه هم این است که نیت و هدف انسان تحقق پیدا کند. اگر هدف تحقق پیدا کرد، برای انسان با اخلاص، شخص خود او که مهم نیست...
لیگ حافظان قرآن مازندران به عنوان الگو در کشور معرفی می شود
الگوی شما در زندگی کیست ؟
خیانت در امانت ، بزرگترین ظلم ها
الگوها در قرآن کریم
فرآوری: زهرا اجلال - بخش قرآن
برای ملت ها، الگو خیلی مهم است. ملت های مختلف اگر در شخصیتی رشحه ای از عظمت وجود داشته است، او را مطلق می کنند، بزرگ می کنند، نام او را جاودانه می کنند؛ برای اینکه حرکت عمومی نسل هایشان را به سمتی که می خواهند جهت بدهند. گاهی شخصیت واقعی هم ندارد؛ اما در داستان ها و شعرها و افسانه های گوناگون ملی و اساطیر آنها را مطرح می کنند. اینها همه از این سرچشمه گرفته است که ملت ها از میان خود به دیدن نمونه های بزرگ احتیاج دارند. این در اسلام به صورت فراوان و بی نظیری است، که از جمله بزرگترین آنها حضرت اباعبدالله (علیه السلام) پیشوای مسلمین و فرزند پیامبر و شهید بزرگ تاریخ بشر است.
برجستگی وجود ابا عبدالله (علیه السلام) دارای ابعادی است که هر کدام از این ابعاد هم بحث و توضیح و تبیین فراوانی به دنبال دارد؛ ولی اگر دو صفت برجسته را در میان همه این برجستگی ها اسم بیاوریم، یکی از آنها "اخلاص" است؛ یعنی رعایت کردن وظیفه خدایی و دخالت ندادن منافع شخصی و گروهی و انگیزه های مادی در کار.
در حقیقت اخلاص یکی از کارهایی است که به خدا مربوط است و هیچ عملی بدون داشتن اخلاص کامل نمی گردد و جالب اینکه ابلیس بر همه ی انسان ها نفوذ دارد به جز بندگان مخلص.
چنانچه در معنای اخلاص نیز آمده است : هر چیز که آن یگانه باشد و چیزی دیگر با او نیامیزد آن را خالص گویند. و خلوص در کلام عرب خروج باشد، و هر که از میان قومی جدا شود گویند: خلص من بینهم، از بهر آن که با ایشان نیامیزد، و چون پسران یعقوب عیلهم السلام خلوت ساختند از بهر راز گرفتن را، خَلَصُوا نَجِیّا (یوسف، 80) ای اعتزلوا من الناس یتناجون بینهم. پس معنی اخلاص در جمله انفراد است که هر چه یگانه بود و با دیگری نیامیزد خالص باشد.
در حقیقت اخلاص یکی از کارهایی است که به خدا مربوط است و هیچ عملی بدون داشتن اخلاص کامل نمی گردد و جالب اینکه ابلیس بر همه ی انسان ها نفوذ دارد به جز بندگان مخلص.
مفهوم توکل به خداوند این نیست که انسان همه کارها را به امید خدا رها کند و خود حتی دنبال اسباب هم نرود بلکه همواره انسان باید به تکلیف خود عمل کرده و از زیر بار وظیفه و انجام امور از راه اسباب آن به بهانه توکل بر خدا شانه خالی نکند که «ای الله أن یجری الاشیاء الا بالاسباب» (بحارالانوار، ج2، ص90،ح14و15، علامه مجلسی)
در قران کریم در آیاتی در باب مووضع توکل می فرماید:
وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّموَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَ مَا رَبُّکَ بِغفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» (هود (11): 123)
نهان آسمان ها و زمین فقط در سیطره دانش خداست، همه کارها به او باز گردانده مى شود؛ پس او را بندگى کن و بر او توکّل داشته باش، و پروردگارت از آنچه انجام مى دهید، بى خبر نیست.
وَ قَالَ یبَنِىَّ لَاتَدْخُلُواْ مِن بَابٍ وَ حِدٍ وَادْخُلُواْ مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرّقَةٍ وَ مَآ أُغْنِى عَنکُم مّنَ اللَّهِ مِن شَىْ ءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ عَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکّلُونَ» (یوسف (12): 67)
و گفت: اى پسرانم! [در این سفر] از یک در وارد نشوید بلکه از درهاى متعدد وارد شوید، و البته من [با این تدبیر] نمى توانم هیچ حادثه اى را که از سوى خدا براى شما رقم خورده از شما برطرف کنم، حکم فقط ویژه خداست، [تنها] بر او توکل کرده ام، و [همه ] توکّل کنندگان باید به خدا توکل کنند.
فَبَما رَحْمَةٍ مّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِى الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکّلِینَ» (آل عمران (3): 159)
[اى پیامبر!] پس به مهر و رحمتى از سوى خدا با آنان نرم خوى شدى، و اگر درشت خوى و سخت دل بودى از پیرامونت پراکنده مى شدند؛ بنابراین از آنان گذشت کن، و براى آنان آمرزش بخواه، و در کارها با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکّل کن؛ زیرا خدا توکّل کنندگان را دوست دارد.
إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطنٌ عَلَى الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَلَى رَبّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» (نحل (16): 99)
از فایده هاى توکّل و امید به خدا این است که: انسان در برابر کوه مشکلات و گرفتارى ها، احساس سستى و ضعف نکند، بلکه با اتّکاى بر قدرت بى پایان خداوند، خویش را در خدمت دیگران موفّق و پیروز بداند.
یقیناً او بر کسانى که ایمان آورده اند وهمواره بر پروردگارشان توکّل مى کنند، تسلّطى ندارد.
از مجموع آیاتى که در این باب نازل شده است، چنین برداشت مى شود که از فایده هاى توکّل و امید به خدا این است که: انسان در برابر کوه مشکلات و گرفتارى ها، احساس سستى و ضعف نکند، بلکه با اتّکاى بر قدرت بى پایان خداوند، خویش را در خدمت دیگران موفّق و پیروز بداند.
ظواهر حکم می کرد که این شعله در صحرای کربلا خاموش خواهد شد. چطور این را "فرزدق" شاعر می دید، اما امام حسین (علیه السلام) نمی دید؟! نصیحت کنندگانی که از کوفه می آمدند می دیدند، اما حسین بن علی (علیه السلام) که عین الله بود، نمی دید و نمی فهمید؟! ظواهر همین بود؛ ولی اعتماد به خدا حکم می کرد که علی رغم این ظواهر یقین کند که حرف حق و سخن درست او غالب خواهد شد. اصل قضیه هم این است که نیت و هدف انسان تحقق پیدا کند. اگر هدف تحقق پیدا کرد، برای انسان با اخلاص، شخص خود او که مهم نیست...
لیگ حافظان قرآن مازندران به عنوان الگو در کشور معرفی می شود
الگوی شما در زندگی کیست ؟
خیانت در امانت ، بزرگترین ظلم ها
الگوها در قرآن کریم