حامد رفیعی / کارشناس ارشد الهیات- بخش نهج البلاغه تبیان
فرهنگ معین، واژه «اوباش» را یک واژه عربی و آن را جمع «وَبش» می داند و برای آن مفاهیمی از قبیل فرومایگان، ناکسان، مردمان پست، بی سروپایان، سفله مردم، ولگردان، عامیان بی تربیت، بی باکان و ... ارائه می دهد.
پدیده اذیت و آزار، اخاذی، ایجاد مزاحمت و ایجاد ترس در شهروندان در فضاهای عمومی از نمونه های بارز جرم و کجروی اسـت. برچسبی که به مجرمان این پدیده الصاق می شود، «اراذل و اوباش» اسـت. این مفهوم در حوزه عمومی بیشتر برای کسانی به کار می رود که دارای جرایمی مانند اخاذی، ایجاد مزاحمت و عربده کشی و ... در سابقه خود هستند.
برای تعریف شاخص اراذل و اوباش بودن، مفهوم «مهاجمان فضا یا محله» مفهوم مناسبی اسـت. این اصطلاح از سال ١٩٩٠ رایج شد و عمدتاً به افراد جوانی اطلاق می شود که در جهانی از ناهنجاری و هیجانات گم شده اند. پرسه زنی و علافی، هجوم به فضای دارندگان قدرت، درگیری خیابانی، ضرب و شتم، جابه جایی مواد مخدر، بی پروایی و جسارت و ماجراجویی بی نتیجه و پرسه زنی و بیکاری از ویژگی های این گروه اسـت. این افراد محله ها و خیابان های خاصی را قلمرو و حوزه در اختیار خود تعریف می کنند و از آنجا به عنوان مکانی برای تضادهاو دوستی ها بهره می جویند.
امام علی علیه السلام درباره اهل غوغا (اراذل و اوباش) بیاناتی دارد که این دسته را از عوامل براندازی حکومت ها قلمداد می فرماید. اهل غوغا به معنای سفلة الناس ، اینان افرادی هستند که در مقاطع حساس به ویژه هنگامی که جامعه دچار بحران می شود ضربه های مهلکی به آن وارد می کنند، اصطلاحاً به آن «هَمَجٌ رَعاعٌ» (پشه های ریزی که روی صورت حمار می نشینند. همج: انسان های ناآگاه، افرادی که توسط فتنه گران تحریک می شوند. رعاع: افراد پست جامعه.) نیز می گویند. حضرت امیر علیه السلام نیز همین را اشاره فرموده اند. اصطلاح فارسی بکار برده شده درباره این افراد همان اصطلاح اراذل و اوباش می باشد که دشمن بر روی آنان کار می کند، از نقاط ضعفشان استفاده کرده و هنگامی که مانع مفقود و مقتضی موجود شد آنان را به میادین پیش بینی شده می فرستد تا به اهداف خود برسد.
«دسته ای از مردم همج و رعاعاند که به دنبال هر قارقار کلاغ و صدای جغدی بلند می شوند - از هر شایعه و سخن نابجایی متابعت می کنند - با هر بادی به سمت و جهتی می روند (جهتگیری بادی دارند) با نور دانش الهی روشنی نمی گیرند و به پایگاه محکم و مورد اطمینانی پناه نمی برند.»
در ایران خودمان دار و دسته شعبان بی مخ و دلارهای آمریکایی تقسیم شده بین آنان در کودتای 28 مرداد سپهبد زاهدی توسط اشرف پهلوی فراموش شدنی نیست. در عراق دار و دسته صدام نمونه بارز آن اسـت.
شاید این بینش عمیق مردم شناسانه امام علی علیه السلام را کمتر جامعه شناسی حتی در این برهه از زمان مطرح کرده باشد.ایشان در وصف اوباش فرمودند:
«هُمُ الَّذِینَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ یُعْرَفُوا وَ قِیلَ بَلْ قَالَ علیه السلام هُمُ الَّذِینَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا فَقِیلَ قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ فَقَالَ یَرْجِعُ أَصْحَابُ الْمِهَنِ إِلَى مِهَنِهِمْ فَیَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ کَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ وَ النَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ وَ الْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ»؛
امام علیه السلام فرمود: «آنان کسانی اند که چون اجتماع کنند ضرر می زنند و چون پراکنده گردند سود می رسانند.» پرسیده شد: مضرت اجتماع آنان را می دانیم. اما منفعت پراکندگی شان چیست؟ فرمود: «به دنبال پراکنده شدن اوباش پیشه وران به پیشه خود باز می گردند و مردم ازپیشه وران سود می برند، مانند بازگشتن بنا به ساختمانش، بافنده به کارگاهش و نانوا به نانوایی اش.»
زمینه مهمی که در ظهور اراذل و اوباش نقش دارد بیکاری اسـت، که پیشگیری از آن امری لازم و ضروری اسـت، تا کار اینگونه افراد از بیکاری به اجتماع و تشکیل دار و دسته نرسد. نه اینکه منتظر ماند تا تجمع کنند و بعد با نیروهای انتظامی و گاز اشک آور با آن برخورد نماییم که به اصطلاح پیراهن عثمان درست شود و بوق و کرنای دشمنان ما آن را به تمام زبانها به گوش مردم جهان برسانند.
در بخش حکمت نهج البلاغه مطلبی آمده اسـت که شدت برخورد امام علی علیه السلام را با اهل غوغا بیان می فرماید: «وَ قَدْ أُتِیَ بِجَانٍ وَ مَعَهُ غَوْغَاءُ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ لَا مَرْحَباً بِوُجُوهٍ لَا تُرَى إِلَّا عِنْدَ کُلِّ سَوْأَةٍ؛ جنایتکاری را نزد امام علی، علیه السلام، آوردند و همراه او جمعی اوباش بودند. امام علیه السلام فرمود: گشاده مباد چهره هایی که جز به هنگام بدی، دیده نمی شوند!»
زمینه مهمی که در ظهور اراذل و اوباش نقش دارد بیکاری اسـت، که پیشگیری از آن امری لازم و ضروری اسـت، تا کار اینگونه افراد از بیکاری به اجتماع و تشکیل دار و دسته نرسد.
وصف این گروه را امام علیه السلام زیبا بیان فرموده اسـت: «وَهَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ، یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ، لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، وَلَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیقٍ.»
... و دسته ای از مردم «همج رعاع» هستند که به دنبال هر قارقار کلاغ و صدای جغدی بلند می شوند - از هر شایعه و سخن نابجایی متابعت می کنند - با هر بادی به سمت و جهتی می روند (جهتگیری بادی دارند) با نور دانش الهی روشنی نمی گیرند و به پایگاه محکم و مورد اطمینانی پناه نمی برند.
میدان فعالیت اراذل و اوباش هر جامعه ای را باید خراب کرد تا این عوامل پر هیاهوی کم مواجب، مجال گردهمایی پیدا نکنند. در اشعار فارسی نیز، پرهیز از درگیری با اوباش توصیه شده اسـت. نظامی گنجه ای سروده اسـت:
ز دونان نگهدار پرخاش را / دلیری مده بر خود اوباش را
منابع:
- نهج البلاغه ،صبحی صالح ،حکمت 199 ص 504؛ حکمت 200 ص 505 و ص 496.
- شرح نهج البلاغه ،ابن میثم بحرانی ج ص 345.
- نهج البلاغه موضوعی ص 858.
- خصال صدوق (با ترجمه) ص 204 ، تصحیح و ترجمه سید احمد فهری زنجانی
- فرهنگ معین، ذیل مدخل «وبش»
- خمسه نظامی، بخش ٣٢ - خردنامه سقراط